مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید133MB24 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید23MB24 دقیقه
به نام خداوند یکتا
سلام
دقیقا دیروز بعد از شنیدن این فایل سوار تاکسی شدم اولین موضوعی که توجه من رو جلب کرد این بود که آقای راننده نوار قرآن گذاشته بودن و نوای دلنشین اون آرامش خاصی به من داد وقتی توی ترافیک قرار گرفتیم نکته جالب توجه این بود که این آقا تحت هیچ شرایطی حاضر نبود به کسی راه بده و با پیچیدن جلو ماشینهای دیگه و بوق و چراغ راه خودش رو باز میکرد
من همیشه اعتقاد داشتم که خداوند با فرستادن پیامبرهای مختلف، ادیان و کتب آسمانی تنها میخواسته مردم رو به سمت انسانیت هدایت کنه و انسانیت از تعقل سرچشمه میگیره
زندگی فقط مجالی است برای رشد و کمال و ادیان و پیامبران وسیله ای هستند از سمت خدای مهربان برای راهنمایی ما و قطعا و بدون شک همه آنها یک پیام واحد از طرف خدای بزرگ برای ما دارند و اون هم یکتا پرستی است
قدم ۳۹ !
الان چون دیگه احساس بی کفایتی و تغییر نیافتن نمیکنم بی صبرانه منتظر روز چهلمم!
میخوام از روز اول بشینم همه ی ردپاهامو بخونم و ببینم چقدر تغییر کردم، ببینم کجاها هنوز ضعف دارم و چه باورهایی بیشترین تاثیرو روم گذاشتن، میخوام ببینم نسبت به چهل روز پیش، چقدر خودمو میشناسم! نسبت به چهل روز پیش چقدر احساس آرامش و سپاسگزاری بیشتری میکنم، چقدر باورم نسبت به خودم ، زیبایی و تواناییام بیشتر شده!
خب خب خب!! از اونجایی که روز سی و هشت و سیو نه رو توی یک روز نوشتم، دوست دارم بهتون بگم که “انجامش دادم!!”
توی جمع سه نفره که دوتاشون تقریبا غریبه بودن تمرین پیام بازرگانی از دوره ی عزت نفس استاد رو انجام دادم!…
یجورایی هم باورم نمیشه هم خیلی به خودم افتخار میکنم، دقیقا همونطوری که انتظار داشتم هم خیلی روی خودم تاثیر شدیدی گذاشت هم روی همه ی اون سه نفری که باهاشون توی یک اتاق بودم، ولی راستش اصلا آسون نبود.. دوست دارم چندتا از باورها و گفتو گوهای ذهنی ای که بهم کمک کرد اینکارو انجام بدم رو براتون بنویسم،
هی به خودم یادآوری میکردم برای خود استادم همینقدر سخت بوده، برای استاد و همه ی بچه هایی که این تمرینو انجام دادن، لذتی که بعد از انجامش قرار بود حس کنمو به خودم یادآوری میکردم و بدترین حالت ممکنو تصور کردم تا از اضطرابم کم بشه، اما حدود یک ساعتو نیم داشتم با خودم کلنجار میرفتم، اونم دمه در اومدن از اونجا با اینکه بقیه عجله داشتن برن یهو گفتم که یه تمرینی هست که میخوام انجام بدم و اگه اجازه میدید شروع کنم… دوست دارم جزئیات بیشترو در بخش کامنتای محصولات بنویسم چون طبقه بندیش راحتتره و میتونم هروقت بحث تمرینای عزت نفسم شد اونجا پیداش کنم، از اونجایی که دیروزم روی یکی از بزرگترین ترسهام که توی سفرنامه ی روز سیو هشتم بهش اشاره کردم پا گذاشتم انگار که افتاده باشم روی دور، خیلی برام انجام این تمرین راحتتر از یک ماه یا حتی یک هفته ی پیش بود! واقعا ادم هرچی جلوتر میره ترسهاش کمتر و لذت هاش بیشتر میشه،(به شرطی که ثابت قدم باشه!) انقدر که به یه نقطه ای میرسی که قدم گذاشتن به ناشناخته ها برات تفریح و عشقو حال میشه. دیگه همش منتظر چالش و اتفاقات جدیدی! یادمه به قول یکی از دوستان تا همین یک هفته پیش وقتی حتی بهش فکر میکردم که بخوام توی جمع از خودم تعریفای غلمبه سلمبه بکنم ترجیح میدادم بمیرم تا بقیه توی دلشون از من به عنوان یه ادمه از خود راضی که فکر میکنه کیه یاد کنن!
اما میدونید جالبیش چیه؟ اینه که یکی از افراد اون جمع به خصوص، تمام مدت داشت با لبخند بهم نگاه میکرد، خانمی که زیاد نمیشناختمش اما وقتی بهش گفتم تمرین عزت نفسه خیلییی استقبال کرد و بعد از اون بهم گفت من کاملا حس کردم تمام تعریفایی که از خودت میکردی واقعی بودن، تو واقعا انسان خوش قلب و فوقالعاده ای هستی! تاحالا هرچی ازت دیدم همینا بوده و تازه خواست که خودشم اینکارو انجام بده😜
خیلی خیلی خوشحال شدم و با خودم گفتم ببین، اگه خودتو میکشتی که نمیتونستی همچین تایید صادقانه ای بگیری، اونم وقتی اصلاا کسی مجبور نبود که ازت تعریف کنه.
خیلی خیلی خوشحالم و به این دختری که داره همه ی اینا رو مینویسه و تا اینجا اومده افتخار میکنم، میدونم که مایه ی خوشبختی بی حدو اندازه ی من میشه.
همتون رو تشویق به پا گذاشتن روی ترسهاتون میکنم که عجیب متحولتون میکنه!💗 به قول استاد اگر قرار بود فقط یک دلیل برای موفق نشدن افراد بیاریم یه کلمه ی سه حرفی به نام ” ترس” بود.
دوست دارم از بخش “کله شق وجودم” تشکر کنم، اگر بخاطر فضول شدنا(که قراره چی بشه اکه اینکارو بکنیم؟!) و پیله کردنای تو و به قول معروف زیادی خواستنای تو نبود هیچوقت اینکارو نمیکردم، دوستت دارم، ازت ممنونم که منو به سمت بهتر و بهتر شدن سوق میدی.
پایان روز تحول انگیز سی و نه!
بنام خدایی ک نزد گمان من است💖
سلام 🌼🍃
ایستگاه ۳۹ اُم سفر از خود ب خدا
چشمانم را میبندم و از خدا هدایت میطلبم تا جاری سازد چشمه ی درک و اگاهی را در رد پای بجا مانده از من در ایستگاه ۳۹ اُم…
مریم عزیزم تحسین میکنم وجود رشد یافته و الماس تراشیده ی درونت را…تحسین میکنم اتصالت ب منبع اگاهی را انگاه ک مینویسی تا تکتک کلماتت ریسمانی شود تا چنگ زنیم ب آن ها و وصل شویم ب دریا ، نه اقیانوس بیکران نور و اگاهی…
مریم عزیزم تحسین میکنم ذوق و شوق و ایمانت را…تحسین میکنم همنشین بودنت با استاد عزیزم را…
تحسین میکنم تلاش عاشقانه ات را برای گسترش جهان هستی با صلاح نور و قلم و درک و اگاهی...
تحسینت میکنم مریم…و هر جا تحسینت کردم دروازه ای از برکات ب زندگیم باز شد…
مریم عزیزم ، وقتی گوشی ب دست ، تمام عشقت را برایمان در سربال زندگی در بهشت ب تصویر میکشی و با صدای نازنین و دلنشینت روند بهبود قدم ب قدم را ب تصویر میکشی ، در حقیقت بذر ایمان را در قلب های ما میکاری …
این روزها نشانه ها مثال باران بر من میبارند…
من عاشق گلدن تایم پارادایس شدم و هربار مریم از افتاب طلایی پاشیده شده روی پارادایس میگن من با بک عالمه ذوق سراپا توجه میشم و لذت..و این لذت و توحه منو ب جایی هدایت کرد ک گلدن تایم رو در فضایی بس زیباتر از پارادایس تجربه کنم…و تمام وجودم شده بود ذهن اگاهی و بودن در لحظه…تمام وجودم شده بود لذت …خدایا سپاسگزارم برای قانون ساده ات برای خلق زندگیم…و امروز در اوج لذت از خداوندم درخواست بهشتی زمینی و زیبا کردم مثال پارادایس…
خدایا شکرت…
اوایل ک واژه ی هدایت رو شنیدم از زبان استاد با خودم گفتم خدایا من نمیدونم این چ فرکانس و اگاهیه…و دلم میخواد منم مثل استاد درککنم این موضوع رو….ازون روز یوی دوماه گذشته و من الانن تنها هدایت رو میفهمم بلکه توی زندگیم ازش بهره میبرم و هر لحظه از خداوندم درخواست هدایت میکنم ..اخریشم همین امروز بود…توی رابطه ی عاطفیم دچار ظن شده بودم…و چون متعهدم ب اینک ممهترین مسیله ی زندگیم داشتن حس خوب باشه و میخواستم از فرکانس ظن فاصله بگیرم یهو ندایی تو قلبم گفت از خداوند بخواه ….و من گفتم خدایا حقیقت رو ب من نشون بده حتی اگه حقیقت اونچیزیه ک منو ناراحت میکنه…
کمی گذشت و من اروم بودم و رها…
ک یهو ب ی صفحه ی مجازی هدایت شدم…
چیزی درونم گفت جوابت اینجاس بگرد و پیداش کن...( برام جالبه ک من فراموش کرده بودم ولی هدایت منو هوشیار کرد)
تو اون صفحه اینها بود
دو تا قلب❤❤
دو تا هشت ۸۸
دو تا نه۹۹
و تصویر یکزوج ک سلوک عاشقانه داشتن شبیه رقص سماع
و من فهمیدم جواب خدا رو…و اروم شدم …
چ هدایت زیبایی…
خدای سراسر عشقم شکرت
خودمو تحسین میکنم برای طی کردن تکامل 😊
چقد این فایل عالی و ناب بود….از صبح تا الان بارها خوندم و مدام بهش فکر میکردم….ب نوشته های سراسر عشق مریم از شیوه ی عاشقانه ی رابطه و درکو عبادتش…تا کلام بی پرده و شفاف سید حسین عزیزم…
توحید یعنی خداوند یک انرژی است ک واکنش میدهد ب انچه در ذهنم نگه میدارم ، بر انتمرکز میکنم و ان ها را در گفتگوهای درونی ام تکرار میکنم سپس نتیحه ی اش در قالب اتفاقات و شرایط وارد تجربه ی زندکی ام میشود….کلید رفتن ب مدار بالاتر از درک ساز و کار قانون ساده ی خدا…باز کلام مریم جادو کرد…مریم عزیز برکات روانه ی وجودت …
و اما صحبت و کلام سید حسین همه نور و بود و اگاهی…
همه حرفاشو با قلبم پذیرا بودم و هستم و ذره ای ب حق بودن کلامش شک ندارم…
ولی یک اتفاق ناب و تلنگری ک بهم وارد شد ابن بود ک من اینهمه خدا خدا میکنم تا حالا یکبارم قران رو ب فارسی نخوندم ک قطعا ریشه در باورهای محدود کننده ای داره ک جامعه ی کنونی و فضای حاکم بر ایران کمتاثیر نبوده در آن …خدا رو شکر ک روشنم کردی ب واسطه ی مرد خدا…سید حسین…
این باور محدود کننده ک ما قدرت فهم قران رو نداریم و عالمان دین باید تفسیر کنن و ما تقلید کنیم و بگیم هر چی شما گفتی قبول…
ولی این حنا هم دیگه رنگی نداره…
من تعهد دادم ب خودم کتبی مثل تعهدم برای سه برابر کردن ثروت ک خوندن ترجمه ی قران رو سروع کنم و اولین قدم رو بعد از اتمام تایپ این دیدگاه بر میدارم و از خدا هدایت میطلبم درین مسیر…
در مورد شیوه ی عبادت چند وقته ک منم ب این فهم و درک رسبدم ک عبادت شبوه ایه کاملا خصوصی و نشون درستی یا نادرستیش هم باشه قطب نمای الابذکر الله تطمئن القلوب…
خدایا دوستت دارم و شکرت برای همه چیز
پایان
با سلام. نکته خیلی جالب راجب این فایل این جمله ها بودند برام: از همان چیزهایی که هست لذت ببرو به احساس خوب برس این باعث می شه به خواسته هات هم برسی . و هیچ وقت شادی و لذت و خوشبختی رو به تعویق ننداز. از سفر لذت ببر به جای رسیدن به مقصد.و هر چه قدر ثروتمندتر باشیم به خدا نزدیک تریم
به نام خدای مهربان
سلام میکنم به استاد عزیز و دوستان خوبم
برای ایجاد یک تغییر اساسی در زندگی نیاز به تغییر شرایط و وضعیت کنونی نیست چیزی که باید تغییر کنه کاملا درونیه
ولی اکثر ما درباره ی این موضوع مقاومت نشون میدیم واین بخاطر عدم شناخت و درک قوانین جهان هستش
اگه قانون و درک کنیم راحتتر میتونیم با این موضوع کنار بیایم
قانون میگه تغییر رو باید از باورهایی که داریم شروع کنی چون این باورها هستن که زندگی ما را رقم میزنن و بجای اینکه به دنبال عوض کردن وضعیت و شرایط خود باشیم انرژی خود را صرف تغییر باورها و تمرکز روی خواسته ها بگذاریم
برای درک بیشتر قوانین این جهان باید خدا رو مانند یک سیستم در نظر بگیریم که با توجه به فرکانس های ارسالی از ما پاسخ میده
یعنی خداوند و هر طور که باور کنیم برای ما متجلی میشه
اگه رزاق بودنشون باور کنیم رزاقه
اگه وهاب بودنشون باور کنیم وهابه
اگه هدایتگری شو باور کنیم هدایت گره
در مورد رها بودن هم چیزی که من فهمیدم اینه که انسان هرچقدر به خواسته هاش میرسه رها تر میشه
رهایی یعنی از همون جایی که هستیم لذت ببریم یعنی این مسیری که داریم طی میکنیم برامون لذت بخش باشه نه اینکه منتظر مقصد باشیم
و یک چیز خیلی مهمی که از استاد عزیزم درک کردم اینکه رابطه ی من با خدای خودم یک رابطه ی کاملا درونیه و برای ایجاد یک رابطه ی خالصانه و عاشقانه تنها راهش اینه که من با تفکر و تعقل در قرآن بهش برسم نه اینکه بخوام از کسی تقلید کنم چون خود خدا در موردش حرفی نزده در واقع نخواسته این رابطه رو محدود کنه و همه به یک شکل و از روی عادت انجامش بدن
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی
واقعا سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر این آگاهی های ارزشمندی که در اختیار ما قرار میدن
خدا یار و یاور همه ی شما خوبان باشه.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم مریم شایسته نازنینم.
برگ ۳۹ سفرنامه من.
تغییر من از همین جایی شروع میشه که هستم. از همین شهر و کشور و خونه و شغل و خانواده و…
خداوند یک سیستمه، یک انرژیه که به فرکانسهای من واکنش نشون میده. هر باوری که داشته باشم خدا همونه. اگه به رزاق بودنش باور داشته باشم، رزاقه.
هر لحظهای که من با رنج و ناراحتی و غصه میگذرونم دارم خودم رو از خوشبختی دور میکنم.
باید از همین چیزی که هستم و دارم، لذت ببرم و شکرگزار باشم تا وضعیت بهتری برام پیش بیاد.
خونسرد بودن، رها بودن، لذت بردن از لحظه، لذت بردن از مسیر، اینها رو باید یاد بگیرم و عمل کنم.
باید به نکات مثبت هر اتفاقی توجه کنم و نعمتهای اطرافم رو ببینم و به خاطر اونها سپاسگزار باشم. باید نکات مثبت اطرافیانم رو به اونها یادآوری کنم و به جای حسادت، تواناییهای اونها رو تحسین کنم. باید پذیرای اینهمه عشقی باشم که در هر لحظه به سمت جاریه.
من باید به جای خشمگین شدن و انتقام گرفتن از دیگران و مقصر دونستن اونها، فرکانسهای خودم رو دلیل نتایجم بدونم، بعد به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهام تلاش کنم.
باید به جای دست کم گرفتن خودم، رابطه همیشگیم رو با نیرویی به یاد بیارم که منبع همه راهکارهاست و قراره من رو به بهترین راهکار هدایت کنه.
استاد عزیزم چقدر خوشحالم که شما دستی از دستان خدا شدید برای من.
چقدر خوشحالم که امروز در این جایگاهم و در فرکانسیام که صدای شما به من میرسه.
خیلی دوستتون دارم استاد خوبم و برای شما و مریم جان عزیز بهترینها رو میخوام.
و خدا رو بینهایت شاکرم که من رو به این مسیر هدایت کرده.
وای خدارو شکر چه فایل خفنی قشنگ واسه من بود آخه من از همین امشب قرآن رو شروع کردم و بعد سه ساعت این فایلو شنیدم این یعنی چی یعنی ادامه بده همه چیز توی این کتابه کلید همه ی گنج هارو همه ی خوشی هارو همه ی سلامتی هارو عشقو خداوند توی این کتاب بهمون داده بخونید کلیدارو از خداوند بگیرید تا بتونید همه ی درهای رحمتشو به روی خودتون باز کنید همه رو به صورت رایگان توی این کتاب به حراج گذاشته برید بخونید من دو سوره خوندم انگار دوسال جلو افتادم برید بخونید همه چیز توی این کتابه فرمانروای من فقط خودت میتونی مارو یاری کنی این کتابو درک کنیم و بهش عمل کنیم خودت ردیفش کن فرمانروای من بی نهایت شکرت
سلام
به همه دوستان واستادومریم جان
این روزشمارکه هرروزبیای ویکی رومطالعه کنی فایل گوش بدی خیلی عالی هست وهرروزطبق تعهدی که دادی روی خودت کارکنب
چقدرمطالب عالی گفته شد
من فکرمیکنم دفعه اول بودگوش دادم وقبلا گوش نداده بودم
صحبت درموردقرآن عالی بود
درموردکشتن گوسفند
من هم برای اولین بارچندماه پیش این کارروانجام دادم خودم کشتم وباکمک پدر پوست کندم کلا راهنمایی میکرد
چون میخواستم روی خودم کارکنم این کار روانجام دادم
وپدرومادرم هم گفتن بااین که دفعه اولت بودخوب این کار روانجام دادی
درموردروبه قبله بودنش بود که تودلم گفتم چون نمیخوام باهاتون واردبحث بشم باشه ولی این دفعه که خواستم انجام بدم باور من اینه که همه طرف روبه خداست
خیلی فایل عالی بود
سپاسگزارم
روز 39 سفرنامه
من متوجه شدم که بعضی ترمزها درواقع وقت و انرژی هست که برای مسائلی میگذاریم که از کنترل ما خارجه و ظاهرا حل نشدنیه. در اون ظرایط باید اون مساله بیرونی رو رها کنیم و فقط روی خودمون و درون خودمون کار کنیم. گاهی پامون رو گازه ولی همزمان رو ترمزم هست فقط کافیه پامون رو از ترمز برداریم و کارخیلی خاصی قرار نیست انجام بدیم میتونه به سادگی رها کردن ذهنی باشه و تمرکز یا همون ادامه به گاز دادن برای کار کردن روی شخص خودمون.
من یادگرفتم که اعتقادات هرکسی شخصیه و احتمالا با فکر و منطق و یا حتی قلب خودش بهش رسیده ما نمیتونیم همدیگه را تایید یا سرنزش کنیم. و هرکسی سبک زندگی خودش رو داره.
من یاد گرفتم که خیلی وقت ها واقعا دارم تلاش می کنم اما قدر تلاش هام رو نمیدونم. همین کامنتی که من دارم می نویسم یک کار عملی مثبته در جهت خودسازی و باورسازی و اولین نشانه ش احساس خوبیه که دارم اما چون اعتماد به نفسم پایینه قدر خودمو و زندگی هدفمندم رو برای درست زندگی کردن نمیدونم اما باید بیشتر خودم رو تحسین کنم و از خداوند هم هرروز هدایت بیشتری بخوام که در مسیر درست و نعمت ها بمونم.
سلام و درود خدمت استاد امیدوارم حالتون عالی باشه … این فایل مثل همه فایل ها عالی بود … چقدر من نکته های عالی یاد گرفتم 😃😍… هر روز سیر تکامل من قوی و قویتر میشه…. من فک میکردم باید همه چیزمو تغییر بدم که باور هام تغییر کنه ولی بر عکس بود ! وقتی روی باور ها کار میکنم خود به خود همه چیز تغییر میکنه اعم از رفتار ، افراد ، ثروت و …..
با اینکه هنوز مونده تا تکامل شناخت خدا رو طی کنم ولی امروز یه قدم نزدیک تر شدم … اونم اینکه خدا به شکل فکر ها و فرکانس های ما میشه و اونو برا ما خلق میکنه خداااایا شکرت که انقد جهاتو عالی و خوشکل آفریدی !!
قانون رهایی که لذت ببرم از مسیر 😄 با هر چیز شاید کوچکی که باشه ولی باعث لذت من میشه
من همیشه فک میکردم که ارتباط با خدا چجوری میتونه باشه ! دنبال الگو بودم ولی الان فهمیدم نه کلا یه چیز درونیه 🙂 خدااایا شکرت بابت این هدایت های عالی که شدم 😍
امیدوارم هر جا باشید سرشار از سلامتی و ثروت باشید ….✌