مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 39 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1120 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان….

    استاد عزیزم در این سفرنامه ها انسان را به ابدیتش در جهان و آخرت داره نزدیک نزدیکتر میکنه!….

    قانون تکامل در این سفرنامه ها خیلی هر روز برام واضحتر میشه…بعضی از موقها ذهن مقاومت میکنه…ولی خودم برمیگردم و اون الهاماتی که خداوند دیدم و شنیدم….و اینم کسری از ثانیه هست….

    چون از بچگی اون باورهای محدود کننده از خانواده مخصوصا و بعد جامعه بهمون تحمیل شده….واقعا بعضی از موقع این ذهن خیلی به جنبش در میاد…مثل کش تنبان میپره…با تکرار و تکرار و باور خوب میشه اونو به خودت پایبند کرد..و به آرامش رسید…

    ..چون احساسم زود خودشو نشون میده… اینم در،کسری از ثانیه…

    و منم زود رنج نمیشم ..چون الان چند هفته هست به این نکته رسیدم…و میزارم تکامل طی بشه…..

    و برای خواسته هامون در هر جنبه ایی از زندگیمون…باید کنترل وردی…ذهن …و افکارمون دقیقا هم جهت به خواسته هامون باشه….و رها باشیم..

    رها بودن یعنی خودتو به احساس خوب رسوندن…و چسبیدن زیاد به یه موضوع چون احساس سردرگمی پیش میاد همین باعث میشه از خواسته ها دور بشی…و نامیدی و همون ترس قبلی سراغت میاد…پس..کنترل کنیم

    و بازم این موضوعات برمیگرده به عزت نفس..و پذیرفتن خداوند و قوانینش…

    استادم من اصلا نمیدونستم دنیا بر حسب قوانین هست…همیشه برام سوال بود..که موجودیت ما در این دنیا برای چی هست…چرا بعضی از خواستها اینقدر طول میکشه….فهمیدم بخاطر اعتماد بنفس و عدم احساس لیاقت. هست…و موضوعی که خیلی برام ناراحت کننده و احساس بد داشتم ولی میخاستم با چنگ و دندون اونو بدست بیارم..همیشه هم تو دهنی شدیدی از همین ناآگاهی به قانون میخوردم….

    و دقیقا 99/9انسانهای امروز همین روند رو دارن تکرار میکنن.مخصوصا تو فرهنگ ما…..

    و فهمیدم بحث کردن و راضی نگه داشتن اطرافم نسبت به این موضوع آب در هاونگ کوبیدن هست….

    پر از باورهای اشتباه…و بعد از دانستن این موضوع جایی که داره رو مغزم تاثیر میزاره براحتی احساس خودمو خوب نگه میدارم و خارج میشم….

    من خیلی تفکرم ناصحیح بوده…و من ممنون از سفرنامه های پربارتون…مخصوصا سفر به دور امریکا خیلی خیلی روم تاثیر گذاشت…دقیقا دارم تکاملمو طی میکنم…

    من یه خصلت عجیبی که داشتم همیشه آزارم میداد این بود خیلی به خودم سخت میگرفتم برای انجام دادن کارهای شخصی و …و با این طرز تفکر با این سفرنامه..مخصوصا سفرنامه زندگی در بهشت…..و کل قوانین فقط داره از هر لحظه از زندگیت لذت ببری…(بحث بسیار مهمی هست)…در لحظه خوش بودن…دقیقا اون مهمونایی که داشتین..که من دارم ادامه میدم…بسیار قابل تحسین هست….

    و فهمیدم یه عمر مذهبی که فقط بدبختی گریه در مراسمهای دعا در خورمون کرده بودن..از دید من !…مرا به احساس بد میکشوند….دقیقا چوپ محکمی از این تفکر خوردم…

    و فهمیدم در این دنیا ادمهایی که هستن و خوشگذران و از لحظه هاشون لذت میبرن تعداد اندکی هستن…بخاطر دید اشتباهمون اینم مذهبمون…باعث شده غیبت های زیادی پشت سر این افراد زیاد شود…..

    من خیلی خیلی از شما و خداوندم سپاسگزارم…و فهمیدم قوانین دنیا هیچ ربطی به اعمال( تقلیدگذشتگانمون )ما نداره…اگه بود من با این دیدگاه قبلیم به خوشبختی رسیده بودم…

    و الان از همین داشته های کوچک و بزرگی که برام پیش میاد…لذت میبرم و احساس خوشبختی میکنم…من بسیار سپاسگزارم…

    و برخورد به ادمهای اطرافم دقیقا بر میگردم به اون باورهای بیماری زا ی قبلنم…

    که گنج بزرگی در تمام خانه هایمان گذاشته ولی ما هر روز ناسپاسی میکنیم..که اونم قرآن هست…..چقدر این قران گنج بزرگی هست….

    نمیگم من الان خیلی خوب شدم..ولی به این نقطعه رسیدم…اینم بخاطر اون باورهای محدود کننده قبلیم هست….و م تا زمانی، و اینم هر روز رو خودم کار میکنم..و واقعا الهامات خداوندم بیشتر درک میکنم…دقیقا اون رویای قبلم!.. میگفتن ..خدا میخوام باهات حرف بزنم….

    و اون مفهموم خدا از رگ گردن بهت نزدیک هست برام خیلی واضح نبود…و الان به این درک رسیدم…

    انسان اشرف مخلوقات هست….خیلی راحت خداوند اونو هدایت میکنه…بدون هیچ سختی و نگرانی….

    و این سفرنامه خیلی درس بزرگی داره.. بحث تکامل رو داره با نتیجه بصورت مدام و قدم به قدم به ما میگه….

    بحث رویکرد به خداوتد…من واقعا بهش رسیدم…باوری که به خداوند رسیدن اون عاداتی که از بچگی نشونمون دادن همه غلط و نادرست بوده…یکی از دوستانم میگفت..یبار نماز نخونده بودم فکر میکردم الان خدا میاد با شمشیر منو میکشه…اومدم تو یکی از اتاقا که جدا از خونمون بود…با عجله و ترس😀. در کسری از ثانیه خوندم…خواهرم نمیفهمید من تو این اتاقم!.. درو روم بست…که تو پنجره خودمو کشیدم بیرون…..

    نمیدونم چه باوری بود….واقعا دیگه حای خرف ندارم… …یا یه چادر با حجاب کامل بندازی رو خودت دو تا پا رو در موقع رکوع بزاری رو هم که پاها متصل باشه…یادم میاد اولین باری که به این موضوع رسیده بودم تا یکماه پا درد داشتم😁….واقعا خنده دار نیست..

    همیشه برام زجر اور بود..که چرا!..

    و من بخاطر یسری مشکلات درونی و بیرونیم از خداوند خاستم و مرا هدایت کرد به سایت استاد عباسمنش!

    سپاسگزارم از خداوندم…بسیار به ارامش رسیدم….

    دیگه اون خوابای استرس زار نمیبینم…کلا سیستم درونی و بیرونیم تغییر کرده….

    و فهمیدم رسیدن به خداوند هیچ ربطی به حرکات بدنی ما نداره…و من خیلی راحت کارمو انجام میدم در کمال ارامش..با خدایم هستم….وبدون هیچ ترس و نگرانی..

    این سایت بهشتی هست…که فقط افرادی به این درک میرسن…که واقعا بخوان که خواستهای مادی و معنوی…سلامتی و هر چی هست برسن…..و اولین و مهم ترین آن آرامش مطلق در هر جنبه ایی…و مهمترینش…کنترل ذهن و روح….(پروسه ایی هست که خیلی میخاد تحت کنترل باشه)…که بیشتر افراد تمام خوشبختیشون و ضربه هاشون سر این دو موضوع هست….

    در پناه حق..برای تمامی اعضای خانواده بهشتیم😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نامدار گفته:
    مدت عضویت: 1026 روز

    سلام به استاد جونم و دوستان همراهم روزتون بخیر…عالی بووود…واقعا وقتی که هر نفر قدرت تفکر داده شده‌‌‌‌…چرا ازش استفاده نکنیم….من عاشق قرآنم و به لطف الله یکتا و خواست خودم چند وقتیه باعشق هم متن عربی و هم فارسی رو میخونم…و بارها اشک ریختم…من عاشق شدم…عاشق خدایی که حسش میکنم و با هیچی عوضش نمیکنم…مرسی ازشما که بینظیرید و ازتون یاد گرفتم و چه راهی لذت بخش تر از یکتاپرستی…تالحظه ای که زنده هستم این مسیرو ادامه میدم اونم باعشقققق…

    11اردیبهشت زینب از تهران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    بنام خدای رزاق و هدایت گر من

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    سلام و درو به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش

    قدم اول برای درک سیستمی بودن خداوند اینه که کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم و بخونم، البته که چند بار چند بار خوندم ولی بازم نیازه که اون آگاهی ها مرور بشه و دریافت های جدیدی ازش خواهم داشت.

    تصمیم گرفتم هر روز یک سوره از قرآن رو بصورت صوتی گوش کنم تا با به دریافت های خودم عمل کنم هر چند اگر خیلی با دریافت و باور های قبلی من در تضاد باشند.

    دوست دارم مفهوم دقیق الهامات و هدایت و بفهمم و پارو ها رو رها کنم تا این قایق خودش من و ببره به هر جایی که دلش خواست.

    در پناه رب رزاق و هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2962 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته مهربان و سلام به همه اعضای این خانواده صمیمی و عالی

    روز 39

    فقط میتونم اینو بگم که این فایل صوتی فوق العاده بود

    و همینطور اون فایل صوتی که تلگرام گذاشتین واقعا عالی و زیبا بود

    چه قدر خوبه که تمرین کنیم تا نگاهمون توحیدی باشه و خداوند رو چون دوستی مهربان ببینیم که راهنما و هدایتگر ماست

    از وقتی این فایل رو گوش دادم سعی میکنم خدارو بهتر بشناسم باهاش دوست بشم مهربانی و عشقش رو حس کنم برخلاف باورهایی که در گذشته نسبت به خدا داشتم . مدام برای تمام مسایل و جنبه های زندگیم ازش هدایت بخوام و مواقعی که در مورد دستورات دینی برام پرسش و مساله ای پیش میاد درموردش تحقیق کنم بدون پیش داوری قبلی. و خودم قران رو بخونم و وقتی خودم قران رو خوندم و مطالعه و تحقیق کردم خیلی وقتا برخلاف باور قبلیم جنبه و مفهوم و معنای وسیع تری از اون مساله رو درک کردم.

    بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    aبه نام خدای که خلقم کرد تا خلق کنم هر آنچه را که می خواهم.

    مصاحبه با استاد عباس منش قسمت6 .

    فایل روز سی و نُهُم روزشمار تحول زندگیم.

    سلام.

    وقت همگی بخیر.

    داشتم متن فایل ُ می خوندم که استاد نوشته بود وام گرفتن و چند تا چیز دیگه شرایط رُ عوض نمی کنند بلکه باید باورهای مناسبی برای ثروت ساخت.

    دیشب مادر خانومم داشت از تلوزیون سریال”وارش” رُ می دید من هم که طبق معمول داشتم برای قسمت 114 سریتل زندگی در بهشت کامنت می نوشتم خیلی اسم شرکت و کارگرها و وام و ورشکستگی به گوشم خورد به خودم گفتم یه لحظه برم ببینم جریان چیه رفتم نگاه کردم دیدم جریان اینه که یه بنده خدایی گویا کارخونه کلوچه سازی داشته تو رشت و آتیش گرفته و ورشکست شده و تصمیم گرفت که 50 میلیون تومان (نمیدونم در چه سالی بوده فکر کنم قبل از انقلاب) وام گرفته که دستگاه های جدید وارد کنه و دوباره تولیدش رُ شروع کنه و گارگرهاش رُ دوباره به کار مشغول کنه(آخه اگه کسی از قوانین آگاه نباشه و این جور فیلمها رُ ببینه باورهاش داغون میشه ؛ من هم هدفم از دیدنش این بود که گفتم ببینم که چه باورهای محدودی رُ میتونم شناسایی کنم و همچنین باورهای خوب که من تا اینجا باور های ثروت سازی توش ندیدم) و از اونجایی که یکی دوماه طو ل میکشیده تا دستگاهاش بیاد اون پنجاه میلیون رُ قرض میده به پدر خانومش که شریکش هم بوده تا اون هم به راهنمایی کسی دیگه دلار بخره و بعد بفروشه و سود کُنه و این کار رُ هم میکنه و از پدر خانومش چک میگیره چند روزی بعد پدر خانومش از اخبار میشنوفه که دولار سقوط کرده این رُ که میشنوفه زنگ میزنه به همونی که پولا رُ بهش دادخ و میفهمه که حقیقته و همونجا پای تلفن و تلوزیون سکته میکمه و میمیره. و خلاصه مادر خانومش با همن بنده خدا اون چک رُ از تو گاو صندوقش می دزدند و به ظاهر به درد سر میفته و مجبور میشه که هی پک بکشه و نزول بگیره و خلاصه به قول اکثرا تا خرخره میره زیر بار قرض و تصمیم به فرار میگیره اما همسر جدیدش مانعش میشه و کارخونش رُ بانک پلم میکنه و …. و…. و…..

    اینها رُ گفتم که واقعا اگه کسی از قانون خبر نداشته باشه خیلی زندگی براش سخت میشه و دست به خیلی کارهایی میزنه و در این مسیر به جای اینکه خودش رُ مسئول همه ی این مشکلات بدونه دیگران رُ مقصر میدونه حتی در این فیلم اون بنده خدا دختر پنج-شش ساله اش رُ مسئول میدونست و همچنین همسر سابق و دیگران رُ غیر از خودش.

    و الآن یه لحظه به یاد آوردم که استاد با اینکه از همسر سابقشون جدا شده بودند باز هم اون رُ تحسین می کردند و بر خلاف99/9درصد کسانی که طلاق می دهند یا می گیرن میخواهند یه کرمی( با کسر کاف و سکون را)😎 اما در نهایت کسی به خوبی های بیشتر هدایت می شود که به خوبی های اون لحظه و اون زندگی تمرکز کند.

    خیلی باور های محدودی از توی این فیلمها میشه پیدا کرد که و میشه ازشون درس گرفت ؛ اما من ترجیح میدم وقتم رو توسایت استاد عباس منش بگذرونم و از تجربیات استاد عزیزم درس بگیرم مثل امروز که داشتم برای هفت یا هشتمین بار فایل جلسه ی سوم قدم دوم دوره ی دوازده قدم رُ گوش می کردم استاد دوتا تجربه رُ تعریف کردند که خیلی خیلی میتونه به دردمو بخوره ( این تجربه که نخواهیم جبران کمک های داوطلبانه ی دیگران رُ – که خدا به سمتمون هدایت کرده – بکُنیم.

    میریم سراغ برداشت ها از فایل.

    وقتی روی باور هامون کار می کنیم نیاز نیست که شغلومون رُ عوض کنیم؛بلکه از همون جاییی که هستیم کم کم هدایت میشیم به مسیر های بعدی

    چرا من باید دنبال چیستی و چگونگی نماز باشم و قتی که در میان تمام مسلمانان در باره ی مسائل ظاهری نماز اختلافه.

    من نباید در باره چگونگی ارتباط با پروردگارم از دیگران نظر بگیرم ؟؟؟ کجای قرآن گفته در این موارد از دیگران تبعیت کنید؟؟؟ هیچ کجای قر آن نیومده ،هیچ کجا.

    خدا نگهدار عزیزان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 4074 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته فهیم.

    ۳۹ امین روز سفرم.

    احساس خوب مساوی است با اتفاق خوب..

    احساس خوب یعنی شکر باشی از داشته هایت.

    لذت ببری از انچه در اطرافت هست.

    تمرکز کنی بر روی زیباییها.

    و صلاه نمونه ای از ایجاد حس خوب است.

    وقتی به منبع لایزال الهی وصل شوی حس خوب را تجربه میکنی وسرشار از انرژی میشوی.

    صلاه یعنی از راه رفتن مورچه لذت ببری.

    صلاه یعنی از تار عنکبوت درس بگیری وقدرت خدارو ببینی.

    صلاه یعنی به تماشای غروب بشینی.

    صلاه یعنی از غذا خوردنت لذت ببری.

    از کوچکترین موارد در زندگیت شاد باشی ولذت ببری وخودت را در حس خوب نگه داری.

    باورهای درستی را بسازی وبتوانی به موفقیت برسی.

    خدایا شکرت که قوانین تو وجود دارند ومیتوانند مارا مدیریت کنند اگه بتونم ذهنم رو کنترل کنم.

    هرجا به خدا بستم وبه اوتوکل کردم همه چیز اوکی وردیفه.

    هر جا که باورهای مناسب با خواسته ام رو نساختم اونا هم تیک نخوردن.

    خدایا شکرت که میتونم مدیریت کار و زندگیم رو به تو بسپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سارا بذرافشان گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    یا رب

    به نام خداوند مهربان

    به نام خداوند جان

    سلام خدمت استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز

    الهی شکر به خاطر نعمتهای زیبا

    الهی شکر به خاطر برکت هایی که در زندگی جاریست

    الهی شکر که با خالقم رابطه خوب و زیبایی دارم

    الحمدالله رب العالمین

    خدا جونم در راه رسیدن به آرامش و ایجاد روابط دلنشین و زیبا با اطرافیانم کمکم کن و مرا یاری رسان ، الهی آمین یا رب العالمین

    خدایا برای اینکه رابطه ام با خودت عمیق تر و زیباتر شود مرا کمک کن ، الهی آمین

    خدا جونم در راه رسیدن به خوشبختی و آرامش در این دنیا و در آخرت کمکم کن ،

    الهی آمین یا رب العالمین

    خدا جونم خیلی دوستت دارم و عاشقانه می پرستمت.

    ردپای من در روز سی و نهم از روز شمار تحول زندگی من

    الحمدالله رب العالمین

    اللهم عجل الولیک الفرج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یک فایل دیگر که به اندازه مدارم می تونم درکش کنم.

    قبل از این که نکته های این فایل را بنویسم این جمله استاد را دوست دارم برای خودم بولد کنممسیر رابطه با خدا را خودتون پیدا کنید تقلید نکنید حتی از خود استاد نمیشه تقلید کرد! اگر ما همه به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم و خدا درون همه ما وجود دارد اصلا با تقلید ازش دور تر می‌شویم. یکی با خوندن قرآن به خداش نزدیک می شود یکی با رقص و پایکوبی، شنیدن ترانه های شاد یا شرکت تو عروسی دیگری با خلوت گزینی یا رفتن به مزار. اینکه هر کسی چطور اون ارتباط را با خداش بر قرار می کند منحصر به فرد است و خودش باید درک کند کجا کی و چطور به اون احساس خوب دست پیدا می کند. اما یک چیز مشترک دارد باید ببینی تو چه کاری حال دلت خوبه هم موقع انجامش هم بعدش وقتی که هیچ کسی نبود برات به به و چه چه کند. وقتی خودتی و خدات هنوز حال دلت خوبه . بدور از نظر مردم .

    _خداوند یک سیستم است که هر فرکانسی بهش بدهی جهان اطراف شما به همون شکل در می آید. به افکار واکنش نشان می دهد.

    _خداوند همه چیز است، باد و باران و مه و خورشید و فلک و اول و آخر و درون وبیرون ، خداوند انرژی است و در همه چیز جاری است . در نفس نفس ما خداوند جاری است او وجود است و غیر او همه نا موجود . اون شکلی که داری جهانت را تجربه می کنی و هر چیزی که داری تجربه می کنی همون خداوند است همون انرژیه . یکی خداوند را به شکل رزاق تجربه می کند و دیگری به شکل جبار . یکی خدا را تنها و وحید تجربه می کند یکی لطیف و رئوف. پس یکی کلی ثروت می آید سمتش و یکی کلی جبر زمانه . یکی هر جا می‌رود عشق و محبت دریافت می کند یکی نه .

    من بایدنگاه رزاق ، رحمان ،وهاب،وسیع،علیم،قادر،مقتد،رب،هادی،کریم،بصیر به خدا پیدا کنم به اون سمت بروم ،رو اون فرکانس تنظیم بشوم . نگاه توحید به خدایی که دورن من است، همیشه وصل است از قبل بوده هست و خواهد بود هیچوقت رابطه من با خدا قطع نمی‌شود او هیچوقت منو رها نمی کند . اون خود من است و من خود خدا هستم . اگر هدایت را باور کنم هر لحظه در دسترس ببینمش اگر قبولش کنم .

    قبل از خوندن قرآن‌ از خدا بخواهم با دل پاک و تمام وجودم بخواهم :خدایا خودت منو هدایت کن تا به حقیقت برسم به اصل و حکمت کلامت برسم ، هدایتم کن در مورد ثروت ، روابط سلامتی ، الان چی بخورم ، الان کجا بروم ، چکار کنم ، چی بگم . چی بشنوم یا ببینم .

    خدایا هر لحظه به هدایت محتاجم با نور خودت هدایتم کن الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آرزو جمشیدی گفته:
    مدت عضویت: 612 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جان واعضای سایت

    سلام ب خدای قشنگم

    استاد خیلی خوشحالم واقعا نمیدونم چی بگم چند روزی بود که درگیر بودم من چون نماز میخواندم و روی اون درک نداشتم نه معنی میفهمیدم وقتی سجده و رکوع بودم با ی کلمه حرف زدن حواسم پرت میشد تازه دوست داشتم زود نمازم تموم کنم

    استاد ولی از روزی که وارد سایت شدم خدای خودم با آرامش درونی و خلوت پیداش کردم در آرامش باهاش حرف میزنم و نمیدونی مست خدا میشم اونقدر احساسم خوبه که اشکم در میاد

    قبلا اصلا این طور نبود استاد زمانی که در کنار خدایی و حرف میزنی در آرامشی هیچ استرس و نگرانی نداری فقط با خودش حرف میزنی حتی ب چیز هایی که دوست داری فکر میکنی و براش میگی ولی عبادت از اون طریق جز استرس و تموم شدن نماز چیزی نداشت

    الهی شکرت فهمیدم مسیرم درسته این ادامه میدم استاد واقعا ازت ممنونم من واقعا امسال 1403 بهترین سال زندگیم بود

    با پیدا کردن خدا

    بهترین چیز در زندگیم بهترین لذت بهترین رابطه است نمیدونم و نمیتوانم چطوری بگم سراسر زندگیم در آرامشه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته نازنین باز هم تشکر از شما برای این دوره ارزشمند

    بارها ،بارها ،بارها از استاد در فایلهای متعدد شنیده بودم ، آنچه وارد زندگی شما میشود بر اساس فرکانسها و باورهای شماست باید بگم هر چه جلوتر میرم هم حس میکنم این مفهوم را دارم بهتر از همیشه درک میکنم هم حس میکنم هنوز ذره ای درک از این مسئله ندارم.

    ماجرا از اینجا شروع شد که من خیلی دلم میخواست به یک خانه ای با شرایط بهتر مهاجرت کنم ،بدین منظور میرفتم خانه های شیک و زیبا را در جاهای مختلف می‌دیدم ،لذت می‌بردم و صاحبان آنها و این همه فراوانی ثروت و نعمت را تحسین میکردم، تا اینکه از صحبتهای ،مادر عزیزم و خواهرم متوجه شدم دلشون یک خانه ای با شرایط و امکانات بهتری می‌خواد در حالی که خانه از خودشون داشتند ،بعد از با خبر شدن از خواسته قلبی آنها هر جا که میرفتم و خانه ای می‌دیدم تو فکر این بودم آیا این خانه مناسب زندگی برای دوتا خانواده است یا نه یعنی به صورت آگاهانه و ناآگاهانه خواسته ام شده بود یک خانه ای با شرایط خوب برای این دو تا عزیز پیدا کنم و از خودم غافل شدم تا اینکه من بنا به دلایلی مدتی با این دوتا عزیز زندگی کردم توی همون خانه و همان شرایطی که داشتند و باید بگم آنجا کمتر در احساس خوب بودم سوالم از خدا این بود چه فرکانسی منو به اینجا و شرایط کشوند، یک روز صبح از خواب بیدار شدم بهم الهام شد معمولا تو این وقت روز بهم الهام میشود. که یادته همیشه دنبال خانه برای آنها بودی و احساس لیاقت نکردی و از خودت غافل شدی خوب حالا آنها خانه دارند و تویی که در فکر کمک به آنها بودی به این محیط جذب شدی آن روز متوجه شدم که چه فرکانسی مرا همراه آنها کرده بله فرکانس دلسوزی و نجات بود و مسلم بود نتیجه چی میشود .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: