مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید133MB24 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید23MB24 دقیقه
به نام خدای صابر.
سلام به استادعزیزم.
مصاحبه خوب وجالبی بود،درموردموضوعات مختلفی صحبت شدواستادتجربه های قشنگشو،راجع به هرکدوم ،دادن .
درموردتغییرات باورهاوثروتمندشدن وسیرتکاملیش بایدبگم ،که دوره های ثروت یک وسه ،نگاه همسر،منوخیلی به ثروت تغییرداد.
تواین یکسالی که گذشته به لحاظ مالی واقعن اتفاقات خوبی برامون افتادش .من اوایلش یه کم عجله داشتم ولی متوجه شدم بایدصبورباشم ،بدست آوردن هرچیزی ،نیازبه تکامل داره ینی آروم آروم اتفاق میفته .به همین خاطردیگه همسرموکنترل نمیکردم وهمه چیوبه خداسپردم .
خودمون هم که سعی میکنیم تومسیردرست باشیم .وباقوانین وراه وروش استادپیش میریم .تاحالاکه نتایج، فوق العاده بوده ،مطمئن هستم که خیلی خیلی بهترم میشه .
نقش خداتوزندگیمون هم خب الان کلی فرق کرده،ولی توگذشته فکرمیکردیم اتفاقات ناجالب ونامناسب ومشکلات ازطرف خداس،ومانبایداعتراضی داشته باشیم ،همه ی اینا،مصلحت یاحکمت خدای که سردچارآدمهامیشه .
خیلی مسخره بود،هیچ وقت به این فکر نمی کردیم که چرااین اتفاقات برای مامیفته؟
حتی خودمونو،باافراددیگه ای که به نظرخوش وخوشبخت هستن هم ،مقایسه میکردیم .بازنگاهمون این بود که خداداره ماراامتحان میکنه .
ولی از وقتی که متوجه شدیم خودمون خالق زندگی واکثراتفاقاتمون هستیم ،به نظرم باحواس جم تری وبادقت بیشتری ،آگاهانه تمرکزوکنترلمون روی خودمونه .وچقدربهتروعاقلانه تر،داریم زندگی میکنیم .
دیگه دنبال این نیستیم که هر اتفاقی را گردن خدابندازیم وبعدخودمونوتبرئه کنیم .
تازه دنبال عیب وایرادای خودمون هم هستیم تا منطقی ترپیش بریم .
همه ی این درمیان وباورهای خوب وقشنگو،ازاستادجیگرخودمون یادگرفتیم .واقعن سپاسگزاروجودش هستم .
درمورد،رهایی هم ،کاملابااستدلال استادموافقم که زمانی که انسان به خواسته هاش میرسه،ازهمه چی ،سیراب سیراب میشه ،اونوقته که خودشورهامیبینه .
البته تابه اون درجه نرسی ،شایدمتوجه نشی ولی استادمیگن از همین لحظه که داری زندگی میکنی ،توهرشرایط وموقعیتی که هستی ،بایدیادبگیری لذت ببری وخوشحال باشی تاوقتی به اون بالابالاها،رسیدی ،واقعن رهاباشی .
خیلیا هستن خیلی چیزا،دارن ولی بازمثل کسی که توقفس داره زندگی میکنه ،زندگی میکنن .چون اونهاازلحظه هاشون استفاده نکردن وفقط فکررسیدن به هدف بودن ،وقتی هم که رسیدن دیدن هیچ خبری نیس .وفقط زمان راازدست دادن .
استاد بهمون آموزش میدن که چطورازمسیرلذت ببریم تاقدردان وقدرشناس مقصد باشیم .
میدونیدبه نظرم وقتی ما،خودمون رو،ازبندوزنجیرهاوباورهای غلط ،آزادکردیم .وداریم سعی میکنیم با هرآنچه که خودمون ،درک کردیم ،مسیری راپیش بریم واجباری برای خودمون توهیچ کاری نمی بینیم.داریم فکرمیکنیم واجازه وفرصت به خودمون میدیم حتی اشتباه کنیم .تمام توجه وتمرکزمون رابه زیباییها.ومثبتهاوخوبی وخیرها،گذاشتیم .ینی رهاکردن خودمونو،ینی تواین مغزمون ،بارمنفی که مارا به تنگنابزاره ، وجودنداره .
مارهایی راازاین جاوبه این شکل شروع میکنیم وجزعه باورهای خودمون میکنیم تابه معنای واقعی بابدست اووردن همه چی ،اونوتومشتمون وقلبمون وذهنمون داشته باشیم .
رهابودن نیازبه ایمان صددرصدخداوندداره که انشالله با تمرین وممارست، بدسش میاریم .
باور،رهایی هم، مثل همه ی باورها،یکدفه بدست نمیاد.
استاد گفتن :هرچقدخوب زندگی کنی توشرایط ،رهاترهستی .
درموردنمازوروزه بازم حرفهای استاد،ناب بود.
استادازسوالاتی که در اینباره ازشمامی پرسن ،تعجب نکنیدوعصبانی نشید.
خیلی طبیعیه ،برای کسانی مثل ما،که یه عمری این مسائل ،تحمیلی وبه اجبار بوده ،سخت باشه که بادرکیات واحساس خودت ارتباط بگیری .انگارتوفهم ماسخت می گنجه ،بایدیه روشی گفته شه ،تامابه همون شکل ،انجامش بدیم .
مایادگرفتیم تقلید کورکورانه داشته باشیم .البته که کسی مثل شما راچون قبول داریم ،دوست داریم ماهم به همون شیوه وشکلی که شما ارتباط می گیرید،بگیریم .
منم اوایل وحتی حالااینداحساس راداشتم و همیشه منتظرم شناسه چیزی بگید،منم همونوپیش بگیرم.
ولی باصحبتهایی که امروزکردید،متوجه شدم که این طرزفکرم درموردارتباط باخالق خودم ،کاملااشتباه بوده .تاحالاذهنم قفلی فقط رواین روش بود که شمایه چیزی بگید ولی الان فهمیدم که خودم باید برم دنبالش .نه که تنبلی کنم ،فقط به خاطر اینکه ،احساسمیکنم بلدنیستم نمیدونم چه جوری وچطوری؟
همه جاحضورخدارااحساس میکنم وبرای هرچیزی شاکرش هستم .خیلی سپاسگزاری میکنم .
به خاطروجودخدادست ازخیلی کارابرداشتم.چون ایمان دارم خودش سروقتش به بهترین شکل ممکن ،اوکی میکنه .
دست ازجنگوستیزهاوبدخلقی با همسرم یادیگران برداشتم .صبوروآرومترشدم .
به آرامش بیشتری رسیدم .ازوقتی که خداراپیداکردم حالم خیلی بهتر شده سعی میکنم تسلیمش باشم .لحظه هایی میادکه ازذوق وشوقی که دارم سیم اتصالیم باخدا،اوکی میشه وباتمام وجودم به خاطرش اشک میریزم وازش تشکرمیکنم .اما احساس میکنم خیلی کمه ،بایدکارای دیگه انجام بدم ولی نمیدونم چی وچه جوری !
خیلی دوست داشتم ازنمازخوندن لذت ببرم ،اماهیچ وقت وهیچ وقت این احساسونداشتم و همیشه ازسراجباریادستورخدا،یاترس ازخداخوندم .
استادعرض کردن که اگه خداراخالق خودت میدونی وبهش ایمان داری ،حداقل چندباربایدمعنی قرآن راخونده باشی ،خاستم همین جا اعتراف کنم که دوباراونم طی این سالها،اینکاروکردم .اصلن احساسات وغهم ودرکی که استاددارن ،رامن هنوز ندارم .
تاسف میخورم ونگران خودمم که چرادرکم انقدپایینه.
وقتی استادبااعماق وجودش درمورد،مباحث قرآن میگن ،لذت میبرم وچون استادراالگوی مناسب خودم میدونم ،طبق اوامر،ایشون پیش میرم اماهنوز خودم اون احساس خوب راپیدانکردم که ازطریق باورقلبی به قرآن ،به تمام اون استدلالهاودرکات محکم برسم .فقط فرقش اینه که اون موقع اززبون کسانی می شنیدم که قبولشون نداشتم ولی حالاالبته بامعانی ودرکی که خودم قبولش دارم اززبون فردی مثل استادمیشنوم که کاملا،قبولش دارم .
دنبال اون با معنوی بالا هستم ولی فکر میکنم هنوزبدسش نیووردم وله قول استاد،این موضوع کاملا شخصی هستش .وهرکس خودش باید به درکش برسه .ازخدامیخام هرچه زودترمنوبه درکش برسونه وسیم اتصالی خودمووخودشوقویترکنه.
همین جا هم قول میدم برم چندبارمعنی قرآن رامرورکنم تاببینم به چه نتایجی میرسم.
وقتی استادمیگن ،دوست دارم گاهی تنهایی تنها باشم باخدای خودم ارتباط بگیرم .خب برای منم پیش میاد که دلم بخاد،ساعتی را اختصاص بدم برای ارتباط باخدا.اونم هرچند وقت یکبار،اماکنجکاوم بدونم استادتواین تایم زیادچکارمیکنه ؟میخایدبگیدمگه فضولم؟اره میگم فضولم.😄
ولی از شوخی گذشته فقط دلم میخادراهکاربگیرم ،بابابه چه زبونی بگم منم بلدنیستم .
اگه استادقشنگمون ،میتونن تویه فایلی راهکار،نشونمون بدن حداقل یه کم ذهن مارابازکنن.
من که همون کارایی را که گفتم بلدم .خودم احساس میکنم کمه خیلی هم کمه .چون ارضام نمیکنه .اون عشقی که میون ،منوخدابایدباشه رااونجورکه باید،حس نکردم .خیلی بیشتر از این حرفامیخام باشه .دوس دارم زودبدسش بیارم چون نمیدونم که تاکی مهمون این دنیاهستم .
ازمعمولی بودن ودرحدوسط بودن خودم ،خوشم نمیاد
همیشه حدتعادل هرچیزی خوبه .افراط وتفریط توهرکاری خطرسازه.ولی فکرمیکنیم تنها چیزی که ازحدشم بگذره ،قشنگه ،اون عشق به خدا داشتنه.اون ارتباط زیادی داشتن بامعبودته .
تنها چیزی که فراتربره ،همین عبادت باخالقته.
همین جا ازخودش میخام کمکم کنه ،راه ومسیرخودشوتوهمه ی لحظات پیداکنم .که مطمئنم این مسیر همون مسیرآزادی ورهایی کامله .
خداراسپاس میگم که تا همین جاشم از پارسال خودم کلی فرق کردم ونگاهم به خداوندکلی تغییرکرده ،همه ی ایناراهم مدیون استادعزیزم هستم .باهدایت خودش پیش میرم تا انشالله به مقصد واقعی برسم .
استاد جونم مثل همیشه عالی بودی .
حس وحالتودوس دارم .
توبهترینی.
به نام خدا
روز شمار تحول زندگی من
روز سی و نهم
همین چند دقیقه پیش که در راه دانشگاه بودم، نشانه ای بسیار واضح از طرف خداوند آمد، چند لحظه قبل از رخ دادن آن نشانه، به طور کامل حس کردم که می خواهد اتفاق عجیبی بیفتد و آن اتفاق چیست! خداوند را شاکر هستم که با این نشانه باور من نسبت به خودش را تقویت کرد و به من گفت که در مسیر درست قرار دارم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
آن اتفاق مربوط به یکی از آهنگ های سلنا گومز است که متن آن آهنگ درباره دوست داشتن خودمان است :)
تا به این لحظه که فایل های زیادی را گوش داده ام، به نظر من، فایل های مصاحبه با استاد ارزشمند ترین فایل های این سایت هستند، بلا فاصله بعد از گوش دادن به این فایل ها میتوان تغییرات زیبای زندگی را مشاهده کرد، بار ها برایم اتفاق افتاده است، خداوندا، بابت وجود این سخنان ارزشمند از تو سپاس گزار هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خیلی از مردم وقتی شروع به یادگیری قانون جذب می کنند، قانون تکامل را در نظر نمی گیرند، چون اصلا در اکثر دوره ها و کتاب های آموزشی اشاره ای به این قانون نشده است، قانون تکامل را در نظر نمی گیرند و نتیجه می گیرند که قانون جذب توهمی بیش نیست، خداوند را شاکرم که من و همراهانم در این سایت، از آن مرحله رد شده ایم و باور داریم که چنین قانونی وجود دارد و تلاش می کنیم که از آن قانون به درستی استفاده کنیم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت
قدم اول برای استفاده از قانون، پذیرفتن تمام مسئولیت زندگی مان است، پس از این که این باور به حدی تقویت شود، قانون راحت تر از قبل عمل می کند و نشانه هایش را به طور واضح حس می کنیم، خدایا شکرت که از طریق اینگونه نشانه ها با ما حرف میزنی و اثبات می کنی که چنین قانونی وجود دارد، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
باید مواظب باشیم که به خواسته هایمان وابسته نباشیم، احساس وابستگی و شکر گذاری در باطل با هم تضاد دارند، البته شاید در ظاهر اینطور به نظر نرسد ولی با کمی تامل و زیر نظر گرفتن افکار و اعمال خودمان می توانیم متوجه این موضوع شویم. خدایا شکرت که در این لحظه این موضوع را تشخیص داده ام و تلاش می کنم تا به هیچ چیزی وابسته نشوم، تنها چیزی که لایق وابستگی است تو هستی، بنده ی ابدی و شاکرت هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خونسردی افراد موفق هم به عدم وجود وابستگی در آن ها ربط دارد، خداوند را شاکرم که وقتی خونسری افراد موفق را می بینیم به علت آن پی میبریم و تلاش می کنیم تا مثل آن ها خونسرد باشیم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
برای رسیدن به موفقیت، حس می کنیم که باید برنامه روزانه داشته باشیم، سر ساعت مقرر از خواب بیدار شویم، در سر ساعت مقرر بخوابیم، و….) این ها همگی توهم است، درست است،معمولا بیشتر افراد موفق صبح زود بیدار می شوند و تا آخر شب کار می کنند، ولی آن ها فرق بزرگی با ما دارند، آن هم مدار فرکانسی آن هاست، هر کسی نسبت به ما مدار متفاوتی دارد، و ما بهتر است افکار آن شخص را در نظر بگیریم نه اعمال آن ها را، افراد موفق در عمل شبانه روزی کار می کنند ولی در ذهن آن ها چیزی جز تفریح وجود ندارد، پس وقتی داریم از کار خود لذت میبریم و آن را نوعی تفریح می دانیم صبح زود بیدار می شویم و تا آخر شب تفریح می کنیم! :)
تا زمانی که برخی اعمال را درک نکرده ایم، عمل به آن ها وقت تلف کردن است، مثل این است که در دبیرستان انتگرال می خوانیم و نمی دانیم که در چه زمینه ای از زندگی باید از آن ها استفاده کرد، پس عمل به انتگرال در ریاضی وقتی نمی دانیم واقعا چه چیزی است وقت تلف کردن است، بعد از کمی تحقیق می توان فهمید که در علوم مهندسی انتگرال خیلی کار برد دارد، پس در انجام اعمال دینی، در وهله اول باید به ماهیت و چیستی آن پی ببریم. خداوند را شاکرم که استاد عباس منش اینگونه مسائل را برای ما روشن می کند، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خداوندا، شاکرت هستم که امروز هم مثل دیروز توانستم در سایت به خوبی فعالیت کنم، منتظر اتفاقات زیبا هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 39 ام و تعهد من!
من هم ،نشتی انرژی دارمو میدونم کجا و کدوم قسمته
از طرفی،ضعف در باورهای توحیدی و شرکای قوی
که البته خیلی بهتر شدم
چقدر قلبم اروم تر میشه با شنیدن اینک
««خدا یه سیستمه،هر فرکانسی بهش میدی ،به شکل همون درمیاد…»»
شاید برای شروع،ذهنم بگه نه ندا،فلان ماشینو خونه وکارو زندگی ،زحمت داره،فلانی باید هواتو داشته باشه فلان پولو …
وجز اینم نیست توی مغزم،بخاطر تجربه ی کل زندگیم و اطرافیانم
اما حالا نمیخوام همون زندگییو زندگی کنم که بقیه دیکته کردن و انجام میدن
با یک قالب یکسان و بستر نگرانیو ترس و اضطراب…
همین ک فهمیدم اشتباهه و باید خودمو راهمو پیدا کنم.. ی قدم جلو رفتم
راجب کتاب خدا،چقدر قشنگ میگین یه کتاب 400 صفحه ای،واقعا چرا یبار نخوندم کامل
همیشه فکر میکردم سخته خوندنشو وکلی ترمزهایی ک توی همین سفرنامه از خودم کشف کردم( وضو و حجاب داشتنو…)
خدای من! چقدر قشنگ میگین ک عشق بازی یا اب خوردن و لذتشو بردن،برای هرکس متفاوته
پس چرا برای عشق بازی با خدا،دنبال یه راه ثابتیم
مگه ماها شبیه همیم؟!؟
««««برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و قرار است مرا به بهترین راهکار هدایت کند.»»»»
خانم شایسته چقدر قشنگ مینویسین
و خدارو شکر ،ذهنم مقاومت نداره برای درک اینچیزها برای پرستیدنه خدا
اتفاقا پروسه نمازو حجاب برای نماز،همیشه برای من سخت بوده و در عین حال هم این ته باورم بوده ک حالا ک نماز نمیخونم ،از خداو حس سبکیه ارتباط با خدا خیلی دورم
اماااا الان تازه با افتخار،سرمو بلند میکنمو میبینم ارتباطه منو خدا خیلیییی قشنگه.خیلی دارمش ،خیلی باهم رفیقیم
چون شبا ک قشنگیای زندگیمو میشمارم،میبینم چقدر پیشم بوده
چقدر این روزها،حسادتم کم شده
من این باگو داشتم،وقتی میدیدم یکی به یه موفقیت رسیده و تصادفا اگه اون موفقیت هم راستا با کار من و حرفه ی من باشه،وباز هم تصادفا اگه اون شخص ،کسی باشه ک تجربه ی خوبی ازش نداشتم ،یه حاله بدی بهم دست میداد
اما ابن روزها تحسین میکنمشون و میگم افرین ک انقدر تمرکز کردن روی خودشون اما من درگیر باگای شخصیتم بودمو اونا پیشرفت کردنو من درجا
واقعا حس ارامش بیشتری دارم این روزها و به صورت معجزه،این رفتارو دارم
انقدر اموزه های استادو گوش دادم که با دیدن بقیه،بجای ترازو گرفتن دستم و قضاوتشون از روی هر غریزه و نیتی،باورهای قوی که طرف داررو شناسایی میکنم
شاید اصلا اون ندونه این باورهارو
و
نا اگاهانه،این قدر طبق قانون رفته جلو
اما منی که این درسارو دارم یاد میگیرم،میشناسم ریشه هارو
و خیلی راحت تر از قبل،باور و رفتارهارو میشناسم
خدا جونم،استاد عزیز و خانم شایسته ممنونتونم
سلام به همه
نمیدونم چی شد و چه اتفاقی افتاد ولی به خودم ک اومدم دیدم یک دور قرآن رو خوندم و الان دور دوم رو دارم تموم میکنم و به اندازه ظرف الانم آگاهی کسب کردم من وارد این سایت شدم به این نیت ک قوانین رو ک تا حدودی فهمیدم بیام فقط کامنت هارو بخونم و از نتایج دوستان تجربه کسب کنم ولی الان وارد مسیر تحول زندگی شدم و علاوه بر وقتی ک برای کامنت ها میذارم فایل های اون جلسات رو هم میبینم و هم گاهی خودم کامنت میذارم و الان فهمیدم ک ستاره ام کامل شده و کلی ذوق کردم خداروشکر این یعنی دارم به اندازه کافی روی تغییر خودم کار میکنم.
مرسی از این مکان پراز حال خوب و انگیزه و نکات مثبت.
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
سلام به استاد وبانو شایسته نازنین
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ ۚ وَلَا تَکُنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیمًا ﴿١٠۵﴾
یقیناً این کتاب را به درستی و راستی بر تو نازل کردیم؛ تا میان مردم به آنچه خدا به تو آموخته داوری کنی، و حمایت گر خائنان مباش. (105)
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا ﴿١١۶﴾
مسلماً خدا این را که به او شرک آورده شود نمی آمرزد، و فروتر از آن را برای هر که بخواهد می آمرزد. و هر که به خدا شرک ورزد، یقیناً به گمراهی بسیار دوری دچار شده است. (116)
وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا ﴿١٢۵﴾
و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا پیروی کرده است؟ وخدا ابراهیم را [برای حق گرایی، خلوص، پاکی اخلاق واعمالش] دوست خود گرفت. (125)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطًا ﴿١٢۶﴾
و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره بر هر چیزی احاطه دارد. (126)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَإِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدًا ﴿١٣١﴾
و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست. و البته ما کسانی را که پیش از شما کتاب آسمانی به آنان داده شده است، و نیز شما را سفارش کردیم که [در همه امورتان] از خدا پروا کنید. و [هشدار دادیم] اگر کفر ورزید [زیانی به او نمی رسانید]؛ زیرا آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست، و خدا همواره بی نیاز و ستوده است. (131)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ ۚ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا ﴿١٣۶﴾
ای اهل ایمان! به خدا و پیامبرش و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده و به کتابی که پیش از این فرستاده [از روی صدق و حقیقت] ایمان بیاورید. و هر که به خدا و فرشتگان و کتاب های آسمانی و پیامبران او و روز قیامت کافر شود، یقیناً به گمراهیِ دور و درازی دچار شده است. (136)
یَسْأَلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَکْبَرَ مِنْ ذَٰلِکَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ بِظُلْمِهِمْ ۚ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَٰلِکَ ۚ وَآتَیْنَا مُوسَىٰ سُلْطَانًا مُبِینًا ﴿١۵٣﴾
اهل کتاب [بنا به خواستِ نامعقولشان] از تو می خواهند که از آسمان، کتابی برای آنان نازل کنی، البته [این بازیگران زشت باطن] از موسی بزرگ تر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده. پس آنان را به کیفر ستمشان صاعقه فرو گرفت. باز پس از آنکه [بر وحدانیّت حق و ضرورت خداپرستی] دلایل روشن برای آنان آمد، گوساله را به عنوان معبود گرفتند، و ما از این [گناه بزرگ و زشت هم] گذشتیم و به موسی برهانی روشن و قدرتی آشکار دادیم. (153)
.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا ﴿١٧۴﴾
ای مردم! یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما برهان [و دلیلی چون پیامبر و معجزاتش] آمد؛ و نور روشنگری [مانند قرآن] به سوی شما نازل کردیم. (174)
الهی شکرررررررررررررررررررررررر صد هزار بار شکر این فایل رو که دیدم سر نماز از خداوند هدایت خواستم و قران رو باز کردم و این ایات زیبارو دیدم…
خدایا شکرت برای این همه تقلبی قشنگ برای ی زندگی عالی و بینهایت فوق العاده خدایااااااااااااااااااا شکرت سپاس از توووو الهی شکرت…
در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید….
سلام روز 39 ام از سفرنامه خدارو شکر که در این لحظه در اینجا هستم .یکی از مسائلی که توجه منو تو این فایل جلب کرد این بود که استاد گفتند من همون موقع هم که تو بندرعباس بودم و چیزی نداشتم اما احساسم خوب بود و شکرگزار بودم پس نتیجه میگیریم که ما هم الان باید حالمون خوب باشه .من الان از لحاظ مالی صفرم اما این نباید باعث بشه که من احساسم بد باشه و حسرت بخورم اگه استاد تونسته تو اون شرایط سخت حالشو خوب نگه داره و احساسشو خوب کنه پس منم باید بتونم تو شرایط فعلی که دارم حالمو خوب کنم ،به احساس بهتری برسم با خودم تو صلح باشم با خودم حال کنم ،نتیجه همه اینا میشه فرکانس خوب و نتیجه فرکانس خوبم میشه اتفاقات خوب و بعد ی مدت ایده های مالی میان و با عملی کردن اون ها ما به ثروت هم میرسیم الان فقط باید احساسمونو خوب کنیم و با خودمون توی صلح باشیم بقیش خودش درست میشه…
احساس خوب اتفاقات خوب تمامممم
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز
سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی
خدایا تنها تورو میپرستم و تنها و تنها از تو یاری میجویم،مرا به راه راست هدایت کن،راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی
من باور دارم خداوند قادر مطلقه،خداوند عالم مطلقه،خداوند خالق و خداوند قدرت خلق زندگیم به خودم داده
من باور دارم خداوند خواسته های منو میدونه و خداوند راه رسیدن به خواسته هام رو میدونه
من باور دارم خداوند در هر لحظه به بی نهایت طریق داره منو هدایت میکنم
من باور دارم خداوند همواره هدایتگر من است
من باور دارم خداوند لذت مسیره از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم
من باور دارم خداوند از اینکه نعمت،ثروت،فراوانی و خوشبختی تووی زندگی من باشه،لذت میبره
من باور دارم خداوند میخواد که نعمت،ثروت و فراوانی توی زندگی من باشه
من باور دارم خداوند وهابه،خداوند بسیار بخشنده ست
من باور دارم خداوند بیشتر از خودم میخواد که کسب و کارم رونق بگیره
من باور دارم خداوند بیشتر از خودم میخواد که من خوشبخت باشم،ثروتمند و سعادتمند باشم،سلامت باشم و روابط خوبی داشته باشم
من باور دارم خداوند برای من کافیه…
رابطه با انرژی که ما نامش را «خدا» نامیده اییم
خداوند زمان،تصویر،حسه،خدا من،خدا تو،خدا ستاره ست،خدا حشره ست،خدا نور،خدا اول،خدا آخره،خدا انرژی که همه چیز رو در برگرفته،
استاد این فایل منو یاد فایل رابطه با انرژی که ما نامش را خدا نامیده اییم انداخت،فایلی که با اختلاف بیشتر از همه ی فایلها من گوشش دادم و باهاش بارها اشک ریختم،یادم میاد وقتی برای اولین بار دوستم بهم گفت خدا انرژیه،پیش خودم گفتم بابا این دوستمم دیوانه ست،یعنی چی که خدا انرژیه،یه جوری که انگار نمیدونستم اصلا خوده انرژی چی هست چه برسه که بفهمم خدا انرژی یعنی چی،تا اینکه آروم آروم درکم از این انرژی که همه چیز رو در برگرفته،بیشتر و بیشتر شد،هم احساس ترس داشتم هم احساس آزادی،ترسهایی که از بچگی توو مغزمون کرده بودن،یه خدای ترسناک و بی رحم،تا اینکه تونستم بر ترسهام آروم آروم غلبه کنم و هر چیزی رو که میدیدم،میگفتم این خداست،این سگ خداست،هنوزم که این جمله رو میگم درونم یه حس ترسی هست اما من دیگه واقعیت رو درک کردم،که خدا همه چیزه،خدا هم نور هم تاریکی،هم عشق هم نفرت،هم ظالم هم مظلوم،هم شب هم روز،هم گل هم حیوون،هم خواب هم بیداری،هم کثیفیه هم تمیزی،خدا هم ثروت هم فقره،هم زیر هم رو،هم درون هم بیرون،هم ظاهر هم باطن،هم چپ هم راست و…خدا همه چیزه،خدایا شکرت برای این سایت که میتونم حس واقعی مو بیان کنمو و نترسم از هیچ چیز و هیچکس،نه ترسی دارم از اینکه قضاوت بشم نه هیچی،فقط حس آزادی دارم،حس رهایی،خدایا شکرت
خداست که منبع همه چیزه،همه چیز از اون منبع تغذیه میشه این جهان و جهانهای دیگه،استاد نمیدونم چطوری حسمو بیان کنم انگار یه تصویری در درون خودم که بالا میبینمیش،در مرکز،خدا رو سر منشاء همه چیز میبینم که داره کل کیهان رو مدیریت میکنه،بدون هیچ خطایی،یه سیستمی که هر لحظه داره تکرار میشه و ما برای اینکه زندگی خوبی داشته باشیم باید خودمون رو با این سیستم هماهنگ کنیم با افکار و باورهامون…
خدای من یه حس عجیبی دارم،چقدر درک کردنت آسون و در عین حال پیچیده ست،چقدر دوست دارم مثه مولانا اونقدر باهات یکی بشم،ذهنم رو خاموش کنم و هماهنگ بشم با روحم که تویی،چقدر حسش زیباست،خدایا هدایتم کن،کمکم کن عاجزانه میخوام ازت که کمکم کنی تا تقوا پیشه کنم،خودت میدونی چقدر کنترل این ذهن سرکش و چموش چقدر سخته،هدایتم کن تا منم مثه استاد،مثه خانم شایسته عزیز،مثه خیلی از این دوستان در این گنجنیه الهی بتونم ذهنم رو کنترل کنم و بر تو توکل کنم،روی تو فقط و فقط حساب کنم،خدایا شکرت
خدایا شکرت که یک روز دیگه بهم فرصت زندگی کردن رو دادی
خدایا شکرت برای تضادی که الان تووش هستم که فقط داره بهم میگم باید روی تو حساب کنم نه غیر تو
خدایا شکرت که روزی رسان من تو هستی نه هیچ عامل بیرونی دیگه
خدایا شکرت که بیشتر از خودم میخوای که کسب و کارم رونق بگیره
خدایا شکرت که هر آنچه دارم و قراره داشته باشم از تو دارم
خدایا شکرت برای این هوای سرد و مطبوع زمستونی
خدایا شکرت که خودت به تنهایی برام کافی هستی
بسم الله الرحمان الرحیم
به نام آرامش بخش دل ها
خدای رحمان
خدای بخشنده و مهربان
خدای تواب
خدای هدایتگر
خدای روزی رسان
خدای شکور
خدایا شکرت میکنم که فایلی رو گوش دادم که بارها و بارها و بارها در این فایل اسم تو آمد
خدا خدا خدا
ممنونم استاد قشنگم که کلمه زیبای الله و خدار بر زبانت جاری است
چقدر خوبه که ما تعصبات رو بزاریم کنار
یک بار برای همیشه بگیم خدایا من میخوام تورو بشناسم
تورو بفهمم، درکت کنم
که تو کی هستی؟ چکار هایی میتونی بکنی؟
و قرآن رو باز کنیم و از آغاز شروع کنیم به خواندن و خواندن
من الان که دارم این متن رو مینویسم، در حال خواندن قرآن برای دومین بار هستم
یک بار کامل خوندم و دارم برای بار دوم نور قرآن رو دریافت میکنم
به بزرگیش قسم که اقیانوس بی پایانی از آگاهی هست
هرچی بیشتر میخونم بیشتر درک میکنم
هرچی پیش میرم بیشتر میفهمم اصل چیه فرع چیه
وقتی که یک بار میخونی برای بار دوم میای بخونی چیز های جدیدتری یاد میگیری
بار سوم بخوای بخونی باز هم چیزهای جدیدتری یاد میگیری
و بار چهارم و پنجم و ….
هزار بار بخونی، برای بار هزارم درس های جدیدی یاد میگیری
و این اعجاز قرآن هست
چون هرچه که ما بیشتر بخونیم مدارمون ارتقا پیدا میکنه و در مدارات جدید آگاهی های جدیدی رو دریافت میکنیم
هیچ عجله ای نیست
من یادمه قبلا ها خیلی آدم عجولی بودم
دوست داشتم همه چیز رو یک شبه بفهمم
دوست داشتم توی هرکاری میرفتم تمام سوالاتم رو میدونستم و براشون جواب پیدا میکردم
اما بعدا درک کردم که دنیا اینطوری کار نمیکنه
من باید آرام آرام پیش برم
و بزارم خداوند من رو ببره
خدایی که من رو گذاشته روی دوشش و داره در مسیر جنگلی، باهوای خنک، نم باران و بوی خاک میبره من رو
و من فقط دارم لذت میبرم
از آگاهی ها
از طی کردن تکامل خودم
چقدر این صحبت ها درس داره برای ما
وقتی که من قرآن رو خوندم، فهمیدم و دیدم که اصل توحید هست
بیشترین موضوعی که در موردش صحبت شده توحید و دوری از شرک و بت پرستی هست
و ما چقدر توحید بلد بودیم؟!
به جرأت میتونم بگم صفر!
فقط کلمه توحید رو شنیده بودیم
اما وقتی قرآن رو مطالعه میکنم میبینم که کلا توحید مسئله و موضوع قرآن هست
تمام مباحث در مبحث توحید میگنجه
و هرچقدر که بیشتر روی باورهای توحیدی خودم کار کردم، زندگیم دگرگون شد
اوضاعم بهتر شد
آرامشم هزار برابر شد
وقتی که تلاش میکنم اصل رو درک کنم
توحید رو درک کنم
وقتی که دیدم عذاب قرآن مشمول مشرکین هست
نه کسی که نماز نمیخونه، روزه نمیگیره
چقدر مارو از عذاب خدا ترسوندند؟
دیدم این خدایی که داریم خیلی خوبه
خیلی مهربونه
خیلی دست من رو باز گذاشته که هرجوری که دوست دارم عبادتش کنم
هرجوری که دوست دارم صلاه برپا کنم
هرجوری که دوست دارم باهاش ارتباط برقرار کنم
نه تایم خاصی داره، نه روش خاصی داره، نه مکان خاصی نیازه
هیچ پیش شرطی نداره
به روش شخصی خودم خدارو عبادت کنم و از رابطه ام با خدا لذت ببرم
آخ که چقدر مهربونی خدا
آخ که چقدر بزرگی خدا
عاشقتم خدای خوبم
عاشقتم که مثل همیشه گفتی و من نوشتم
برای هممون از خداوند سلامتی، عشق، ثروت و پول، آرامش و شادی میخوام
در پناه خدای زیبا، بنده قشنگ خدا باشید
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام بر همه دوستان
باران:
خداوند یک سیستم است و به فرکانس های ما جواب میده قبلا من خییلی ذکر میکردم قران میخوندم نماز میخوندم ،روزه میگرفتم ،نمازهای مستحبی زیاد میخوندم ولی به الله قسم هیچی نمیفهمیدم مثلا یادمه روزی 1000بار میگفتم یا رزاق ولی همیشه هشتم گرو نه هم بود چون باور نمیکردم خدای مهربان رزاق،روزی دهنده س ولی الان نه اینجور نیستم ،استاد من میخوام برم مسافرت برنامه ریزیشم کردم بقیه کارا رو دادم دست خدا میدونم تا اینجاش کار من بود بقیه ش کار خدای مهربانه اصلا نگران نیستم به خدای خودم ایمان دارم باورش دارم میدونم خودش قشنگ همه کارارو انجام میده .
درمورد نماز خوندن من فقط میخوندم نمیدونستم چی میگم مثلا قبلا نمازم قضا میشد چنان حس گناه داشتم میگفتم الان خدا عذابم میده بخاطر این قضای نماز منو مجازات میکنه اینقد این باورهای مذهبی اشتباه تو ذهن ما بود به ما گفتن از خانواده گرفته تا جامعه من همیشه از خدا میترسیدم ولی الان به لطف خدای مهربان و شما استاد عزیزم اینقد تغییر کردم با خدا رفیق شدم عاشقشم وقتی نماز میخونم میرم تو اتاق با ارامش کامل با خدای خودم حرف میزنم قران میخونم لذت میبرم از عبادت ،و قران روزی چندین بار میخونم اگه نخونم احساس میکنم روزم یه چیزی کم داشته باید بخونم و بخوابم .
خدارو هزاران مرتبه شکر برا این پروژه عالی
بازم مثل همیشه ممنونم ازت استاد گلم و خانوم شایسته نازنینم
خدا نگهدار تا رد پای بعدی
به نام خدایی که بهم انرژی فراوان داد.
سلام و درود ،
ممنون از استاد و این خانواده ی خوب و آگاه …
چون همه ی مطالب مرور نمیشه و چون نتیجه ی بزرگی فعلا نگرفتم نمی خواستم بنویسم ولی چون قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم دوباره داشتم کتاب چگونه فکرخدارو بخونیمو مرور می کردم و اینجا هم استاداسمشو اورد برام جالب شد و گفتم همینم میشه یه نتیجه و نشونه ی دیگه ،
بالاخره نتایج بیشتر و بزرگ تر هم صددرصد رقم میخوره و منم یه ردپایی بذارم ،
خیلی قشنگ بود که داشتم مرور می کردم که : کسانی که قادر به انجام پیش بینی یا به توانایی های خارق العاده ای رسیدن دلیلش این بوده که فقط قوانین طبیعی جهان رو شناختن، قوانینی که بدون تغییرن .
خیلی از مطالبی که خوندم این بود که مثلا ما خیلی از چیزای اشتباه رو پدر و مادر و … به خورد مغز ما دادن ، ولی من از پدر و مادر و … تشکر می کنم که همون چیزارو ازشون دیدم در عمل ، چون خیلی راحت با هم حرف نمی زنیم و انگار رودروایسی داریم ،
ولی ازشون تشکر می کنم که همون صلوه یا کلمه ی صلو رو به شیوه ی خودشون داشتن انجام میدادن و من هم فهمیدم که صلوه راهی هست برای ارتباط باخدا ، تشکر می کنم چون ما موقعی که به دنیا اومدیم بالاخره یه قدم جلوتر از خیلیا بودیم چون کلمه ی خدا رو شنیدیم، شاید بگیم اشتباه شنیدیم و اشتباه وارد ذهنمون شد ولی همین که دونستیم خدایی هست که بشه بندگیش رو کرد همین خیلی حرفه … شاید همونا باعث شد که بیشتر تفکر کنم و توی این مدار قرار بگیرم ، توی مدار تغییر باشم و از همونا که میگیم اشتباه بودن از همونا هم استفاده کنم و برسم به خودشناسی و خدای درست رو شناختن،
از همون پدر و مادر و از همه ی کسانی که ناآگاهانه و غیرعمد یا تعصبی یاهر جور دیگه ای اسم خدارو پیشم اوردن ممنونم ، .از همه ی اونایی که خیلی از چیزای منفی رو سمتم فرستادن ممنونم چون همونا باعث شدن که من نخوام مثل اون کسایی باشم که مثلا دارم باهاشون توی یه محیط کار میکنم و بفهمم که باید ذهنمو کنترل کنم و ورودی های خوبی بهش بدم تا از اون محیط به محیط بهتر هدایت بشم …
ازشون تشکر می کنم چون باعث شدن یه خورده درک کنم که درک کنم نباید دنبال مقصر بگردم و بهونه نیارم که اگه اونا اینارو بهم نمی گفتن چی میشد و …
شاید اگه اونا نبودن ما به اینجا هدایت نمیشدیم و … ،
مگه نه همه ی شرایط ما باتوجه به افکار و باورامون رقم می خوره ؟ پس همونا وسیله ای بودن که فکر کنم و فرکانس بفرستیم و به اینجا هدایت بشیم …
همون خونواده ،همون همکارا ،همون افراد و … همونا هم باعث شدن ما بتونیم فرق اختیار و اجبار رو بهتر درک کنیم …
باور کنیم که اونا هم دستای خدا بودن که داشتن هُلمون میدادن اینجا ، من اومدم اینجا که باورم تغییر کنه و یه خورده روبه بهتر شدن بره، چون همین باعث میشه محیطم ، شرایطم ، آدمای اطرافم و خیلی چیزا تغییر کنه آرام آرام … به قول استاد خودش در زمان مناسب و نیاز نیست نگران باشم … خدایا شکرت
من هر نتیجه ای گرفتم ، هر چیزی از دست دادم یا به دست اوردم به خاطر اعمالی ست که پیشاپیش انجام دادم ( قرآن ).
چون خداوند که به بندگانش ستم نمی کنه ،
چون هیچ کس نمیتونه به ما ظلم و ستم کنه ،
خیلی قشنگه : که میگه این کتاب هم میتونه هدایت کننده باشه و هم گمراه کننده … تو دنبال چه راهی هستی ؟ تو هدایت میخوای یا گمراهی ؟ تو چی میفرستی ؟ چی انجام میدی ؟ چه باوری داری ؟
در هر لحظه به چی توجه می کنی ؟
خودمو میگم ، خودم که باید فرکانس هایی بفرستم که هم فرکانس خدا و قدرت خدا بشم که بتونم دوباره خیلی چیزا رو تغییر بدم …
از خدا میخوام که یاریم کنه که بتونم ناخوداگاهم رو درست کنم و باوراش درست بشه ،
چون ارزشش رو داره به قول استاد، چون این مهم ترین کار زندگی ماست : تلاش برای تغییر باورهای مان
ان شاالله که بتونم این موضوع رو درک کنم که : مهم ترین موضوع ، فقط و فقط تغییر باورامون در زندگیمونه و هیچ چیز دیگه ای اهمیت نداره.
ان شاالله که بتونم سپاسگزارتر باشم در هر لحظه ،
ان شاالله که پیشرفت کنم و بتونم کمک کنم دیگران هم پیشرفت کنن ،
راستی الان یه چیزی فهمیدم ، فهمیدم همین که قبل شروع نمیدونستم چی میخوام بنویسم و الان این چیزای قشنگ رو نوشتم و حسم بهتر شد همین هم نتیجه ی خوبه ،
همین هم فرکانسم رو بالاتر برد و نتایج به آرامی ظاهر می شود .
ان شاالله که خدا هدایتمون کنه در هر لحظه …
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم .
آخر متنم هم میشه حرف استاد که میگه : خدا را باور کنیم و جهان را جای بهتری برای زندگی کنیم .