مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود323MB26 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود24MB26 دقیقه
به نام خداوند بخشاینده مهربان
ای راهنمای،گم کرده راه،ای تمام وجودم،چقدر قلبم با تو آرامش میگیرد فقط با تو ای بهترین راه ای بهترین رهبر ای بهترین راهبر،چه زیبا هدایت میکنی ما رو چه زیبا لبم را آرام میکنی.
من فقط با تو آرامم ،چه زیبا دستانت را برای کمکم میفرستی،ای که گفتههایت حق است قرآنت حق است دالت حق است هر آنچه میگویی حق است چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
همچون بچهای که تا زمانی که دستم در دستانت است آسوده خاطرم ،آن زمانی که دستگاههای ذهنیم زیاد است به جاده خاکی میزنم قلبم ناآرام است گم کردم راه را.
هر لحظه کنارم باش هدایتم کن دستت رو در دستانم محکم فشار بده که نیاز مبرم دارم فقط به وجود تو.
خدا را شکر بابت گام بیست و پنجم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
نکات کلیدی گام بیست و پنجم
1-وقتی شما فقط روی یک موضوع خاص تمرکز میکنید به طرز جادویی،ایدههایی به شما الهام میشود،و مراحلی را میروید که هرگز در حالتی که تمرکز نداشته باشید به شما گفته نمیشود.
2-من این را از خیلی سال پیش که در ایران بودم فهمیدم که اگر بخواهم تو زمینه پیشرفت کنم باید 100 درصد تمرکزم را باید بگذارم روی اون زمینه،بنابراین وقتی میخواستم تحقیق انجام بدم کتابی بنویسم،میرفتم توی جنگلی،توی کوهی ،توی باغی،یامیرفتم ویلای خودم شمال،مینشستم 10 روز و تمرکز روی اون موضوع کار میکردم فکر میکردم مطالعه میکردم سعی میکردم که هیچ حواس پرتی و هیچ موضوعی نباشه که من رو از مسیر دور کنه،و بعد یک دورهای آماده میشد،و بعد به جوابی میرسیدم،و کتابی نوشته میشد.
3-من به صورت ناخودآگاه اینو فهمیدم که هر وقت یک موفقیت بزرگی،کسب کردم کسب کردم،دلیلش تمرکز بسیار بسیار زیاد بوده که توی زمان کوتاه اتفاق افتاده.
4-وقتی شما تمرکز خیلی بالایی روی یک موضوع خاص بگذارید،هدایت خداوند کمک میکنه که چیزهایی را بشنوید،چیزهایی رو در مورد اون موضوع ببینید که،
و به مواردی هدایت بشوم و به مقاله هدایت بشوم که اصل و اساس بود و اونها درست بود و آنها نتیجه میداد.
اونی که تمرکزش روی ورزشه خیلی نتیجه بزرگتری میگیره تا اونی که تمرکزش هم روی ورزشه، هم روی فلان کاره،روی10 تا کاراست
5-شما اگر میخوای به هر چیزی که برسی،ثروت شهرت اعتبار خوشبختی سعادت دنیا و آخرت هر چیزی که هست شما توی همین مسیر خودت بهش میرسیم شما فقط باید تمرکز کنی روی همین کاری که داری انجام میدی روی همین آموزشهایی که داری .
6-چون وقتی من عملاً روی چند مورد تمرکز بزارم،عملاً روی اینها نمیتونم تمرکز بذارم،شما فکر میکنید که اگر برید سراغ فلان موضوع تمرکز بذارید،میتونید تمرکزتون رو روی این موضوع قبلی هم حفظ کنید،همه این توهم رو میزنند.
7-امکان نداره که شما بتونید همزمان روی دو تا موضوع تمرکز کنید و اگر روی یک موضوع تمرکزتون صد در صد باشه، اگر اون موضوع ،تمرکزتون به روی دو تا موضوع،تمرکزتون نمیشه 5050 ،میشه 8،8.
90درصد تمرکز از بین میره، باد هوا میشه ،8 درصد روی این 8 درصدروی اون میتونی تمرکز کنی،به جای اینکه 50،50 بشود.
8-خیلی ها فکر میکنند نه ،من 100 درصد تمرکز روی این موضوع دارم،اگر روی اون موضوع تمرکز کنم این میشه 50 درصد،اون میشه 50 درصد.
صد در صد این موضوع اشتباه است،نه، شما هرگز نمیتونید این کار را انجام دهید ،نه شما و نه هیچ کسی دیگری
تمام افرادی که به موفقیتهای بزرگی رسیدن توی زندگیشون،افرادی بودند که توانستند روی یک موضوع خاص تمرکز کنند
مثل انیشتین ،ماری کوری،ایلان ماسک معروفند
،روی یک موضوع خاص 100 تمرکزشون به مدت زمان بسیار طولانی گذاشته بعد نتایج بزرگی گرفته.
9-همه افرادی که تونستن توی زندگی چون خیلی کارهای بسیار بزرگی بکنند،مثل آرنولد،اینها گواه این است که آدمهای موفق،که تونستند علایقشون را پیدا کنند،وقتی هم که علایقت را پیدا کنی،تمرکز گذاشتن کار سختی نیست وقتی که علایقت رو پیدا میکنی میتونی تمرکز بزاری.
10-بعد بفهمی که چقدر این موضوع مهم است،من با گوشت و پوست و استخوانم میدونم و فهمیدم چقدر این موضوع مهم است.
11-به خاطر همین همیشه وقتی میخوام به یه هدفی برسم از خودم همیشه این سوال را از خودم میپرسیدم که من میخوام به این خواستم برسم حاضرم چقدر تمرکز روش بزارم،قربانی کردن برای خاصه خودش را اینجا نشان میدهد،حاضرم چقدر تمرکز روش بزارم تا به خواستم برسم،و بارها و بارها بهش فکر میکنم،در موردش مینویسم، در موردش اقدام میکنم کارایی که باید انجام بشه انجام میدم و فقط سعی میکنم همون کارو انجام بدم تا وقتی که توی زمان کوتاه نتایج خیلی بزرگی گرفته میشه
به این دلیل که شما تمرکز بسیار بالا گذاشتید.
12-مثل ذره بین شما اگر یه ذره بین رو روی یک نقطه نگهداریدمیتونید چوب رو بسوزونه ولی اگر حرکتش بدید 100 سال هم اگر ثابت نگهش نداری هیچ کاری رو نمیتونی انجام بده.
این اثر فوکس است، اثر تمرکز است و قدرتی که ما انسانها میتونیم با ذهنمون ایجاد کنیم.
13-همه هم در نهایت به این نتیجه رسیدند که وقتی تمرکزی را تقسیم کردند همه چیز داغون شده.
14-اینها اون چیزیه که به من نشون داد که تمرکز چقدر مهمه.
15-من وقتی میخوام با خدا صحبت کنم باید پیاده پیادهروی کنم.
16-تمرکز نمیشه هم روی مهاجرت باشه ،هم روی ایران باشه.
17-من یک آدمیم که وقتی بفهمم،یک مسئله جوابش چیه ،دیگه توی انجام دادن و عمل کردن بهش درنگ نمیکنم.
18-خیلی موقعها بحث اشتباه و درستی نیست ،بحث خواسته و ناخواسته است.
فرض کن تو میخوای طلوع خورشید رو ببینی،شما باید بری سمت شرق،نه اینکه به این معنا است که غروب خورشید زشت است ،طلوع خوشگله .
19-برای رسیدن به اون مسیر باید قربانی میکردم،باید تمرکزم را قربانی میکردم،نه اینکه بگم ما این همه نیرو تربیت کردیم،دفتر درست کردیم،اینقدر داره پول میسازه اینقدر داره کار میکنه،
نه به محض اینکه دیدم مسیر اشتباه است گفتم اشتباه یعنی که در مسیر ناخواستم است،دفاترم را جمع کردم و بعد از اون درهایی باز شد برای مهاجرت که قبل از اون وجود نداشت.
و بعد قدم به قدم،رفتیم .
20-خیلی ها شهامت ندارند که تصمیم بگیرند و عواقب تصمیمشون رو به عهده بگیرند.
میان میگن فلانی تو چی میگی تو چی میگی و دنبال این هستند که بقیه نظر بهشون بدند و اگر خوب نشد بگن تو گفتی.
21-من ،نه م،ن میگم من با خدا صحبت میکنم و خدا اینجوری نیست که آدم باشه که یقهاش رو بگیری و بهش عذاب وجدان بدی و بگی تو به من گفتی دفاتر دفاترتو جمع کن و من جمع کردم و بدبختم کردی.
زورت بهش نمیرسه اون هم اصلاً گوش نمیده، نه عذاب وجدان میگیره نه احساس گناه میگیره.
22-من گفتم باشه و اون موقع این کارو انجام دادم و فارغ از اینکه چقدر تو مسیر رفته بودم وچقدر خوب شد برای من،از همه لحاظ و من به خواستههام رسیدم.
23-انصافاً من توی بحث تمرکز من آدم خوبی هستم من آدم مناسبی هستم که در موردش صحبت کنم من آدم مناسبی هستم برای اینکه الگو باشم چون من کارهایی کردم که بقیه جرات نمیکنند در مورد این موضوع،حتی فکر کنند چه برسه انجام بدهند.
24-واقعا داشتم رو اون زندگی تمرکز میذاشتم خیلی خیلی زیاد صد در صد کار اشتباهی بود،ولی خوب آدم تا شهامت و جسارتشو پیدا کنه،زمان زیادی میگذره.
ولی به محض اینکه فهمیدم باید این تغییر را در خدا ایجاد کنم،و این تمرکز رو بگذارم روی کارم اومدم تمرکز گذاشتن روی دورههای تندخوانی و بعد اون وقت نتایج مالی اصلاً باورنکردنی.
25-کلاً، همه چیز برای رسیدن به اهدافهای شما بایدمسیری بروید که،آدمهای زیادی نمیروند، ولی عشق و علاقه شما را میتواند پوش کنه و هول بده که انجامش بدید.
26-ما به این نتیجه رسیدیم ،که دورههای تندخوانی از روی ساعت برداریم برای اینکه تمرکز کنیم روی چیزی که بیشتر دوست داریم اتفاق بیفتد تمرکز کنی روی خواستههامون.
27-من کارهایی کردم که بقیه جرات نمیکنند انجام بدهند.
28-مسیری که رفتم مسیری بود که خودم رفتم وانجامش دادم
کامنت هفتاد ونهم
7 اسفند 1403
تعهد دعا:
این تمام چیزی بود که طی این هفت روز از خدا می خواستم:
“خدایا کمکم کن که بتونم یک کار عالی که باب میلمه در زمینه ی زبان انگلیسی، با درآمد بسیار بالا، با ساعات کاری منعطف و کم داشته باشم.
خدایا کمکم کن که بتونم در مسیر اهدافم قدم بردارم و موفق بشم.”
امروز از یکی از موسسات آموزش زبان در تهران (من اصفهانم) بهم زنگ زدن و گفتن چهل و پنج دقیقه ی دیگه باهام تماس می گیرن برای مصاحبه ی تلفنی.
توی اون مدت که بیشتر از یک ساعت طول کشید، من همش داشتم خودم رو برای سوالات مصاحبه آماده می کردم و در نهایت هم از خدای مهربونم خواستم کمکم کنه.
باهام تماس گرفتن و مصاحبه انجام شد. گفتن سطح زبانت و تلفظت و همه چیزت خوبه، فقط با متدهای آموزشگاه ما آشنایی نداری. بیا توی کلاس های ما شرکت کن، بهت مدرک TTC و TTC TELTS رو می دیم و بلافاصله بعد از اتمام کلاس ها که میشه سه هفته ی دیگه، کلاس های خودت برگزار میشه و می تونی آنلاین تدریس کنی. تنها شرطشون این بود که من دوره ها رو به صورت تضمینی به زبان آموزان آموزش بدم.
وقتی در مورد حقوق صحبت کرد، با خودم گفتم باید برم توی ماشین حساب بزنم و حساب کنم.
بعد از مصاحبه حقوق دریافتیم رو محاسبه کردم. اگر اون چیزی که توی فکر منه درست باشه و من کاملا درست متوجه صحبت هاشون شده باشم، ماهی 30 میلیون تومن درآمد خواهم داشت! تازه اون دو تا مدرکی که هر معلم زبانی باید داشته باشه و کلی در پروسه ی پیشرفت شغلی بهش کمک می کنه رو هم دریافت خواهم کرد!
خدایا با این اتفاقاتی که امروز افتاد کاملا فهمیدم بزرگترین پاشنه ی آشیل من عدم تمرکزمه!
من آزمون های سایت رو انجام دادم و در همشون جزو افرادی بودم که باورهای خوبی دارن. اما من هیچ تمرکزی روی کارم نداشتم.
برای حل مسئله ی قبلیم به خدای خودم گفتم ده روز دعا می کنم و برای حلش قدم برمی دارم و در کمال تعجب دیدم چیزی که سه ماه درگیرش بودیم سه روزه حل شد و تموم شد و رفت!
از اون روش الهام گرفتم و گفتم برای کسب ورودی مالی هم ده روز دعا می کنم و تمام تلاشم رو هم می کنم. امروز، روز هفتم بود و من به همین راحتی همون کاری رو پیدا کردم که از خدا خواسته بودم!
کار من:
در زمینه ی زبان انگلیسیه.
مهارت هام رو تقویت می کنه چون بالاتر از سطحیه که من همیشه تدریس می کردم.
ساعت تدریس رو خودم تعیین می کنم.
ساعت های کاری بسته به میل خودم می تونه کم یا زیاد باشه. می تونه کل هفته یا چند روز در هفته باشه.
باب میلمه و من عاشقشم!
از همه مهمتر درآمدش سه برابر بیشتر از چیزیه که درخواست کرده بودم!
خدایا شکرت!
تعهد اول:
امروز هم کلی انگلیسی صحبت کردم و با هوش مصنوعی به آزمون های سخت پاسخ دادم. مصاحبه انجام دادم و هنوز باور نمیشه بهم کلاس دادن!
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر هر چیزی که در زندگیم هست.
سپاسگزارم به خاطر کاری که برام جورش کردی و دقیقا با تمام معیارهای من هم خوانی داره.
سپاسگزارم که دوباره بهم فهموندی پاشنه ی آشیلم عدم تمرکزمه. خدایا سپاس.
خدایا شکرت به خاطر سلامتی خودم، همسرم، فرزندم و خانواده هامون.
پروردگارا درهای نعمت و برکت و ثروت و فراوانیت رو به روی هممون باز کن. سپاسگزارم که هستی. شکرت.
به نام خدا
سلام به یاسمن عزیز
امیدوارم حالت خوب باشه
من کامنتهای شما رو پیگیری میکنم و باید بگم تحسینتون میکنم بابت اراده اتون و انگیزه ای که دارین
خیلی خوشحال شدم مسئله قبلیتون که البته من جزییاتشو و در مورد چی بود نمیدونم و حل شد
و الان اولین باریه که کامنت میزارم برات که بهت تبریک بگم که دست نکشیدی و متعهدانه با امکاناتی که داری عمل کردی و ایمانتو نشون دادی
بهت تبریک میگم کار جدید و نوش جونت نتایج شیرینت
در کنار همسرت و دخترت زندگی جذابی داشته باشی
درپناه الله یکتا باشی
کامنت هشتاد و دوم
10 اسفند 1403
تعهد دعا:
امروز روز آخر از تعهدیه که برای دعا داده بودم.
گفته بودم تا ده روز دعا می کنم و به هدایت ها عمل می کنم که درها به روم باز بشه. روز هفتم مسئلم حل شد و من حالا دارم دوره های تدریس آیلتس و انگلیسی جنرال رو می گذرونم که بلافاصله بعدش در آکادمی مهاجرت مشغول به کار بشم.
تمام چیزهایی که از خدا می خواستم برام محقق شد.
می خواستم کارم در زمینه ی زبان انگلیسی باشه، باعث بهبود و پیشرفتم در زبان انگلیسی بشه، ساعت های کاریش کم باشه که بتونم به دخترم هم برسم، ساعت هاش رو خودم تعیین کنم که وقتی من کار می کنم همسرم خونه باشه و بتونه بچه رو نگه داره، کارم آنلاین باشه و از همه مهم تر درآمدش برای منی که درآمدم تقریبا صفر بود بالا باشه.
خدای مهربان من بیشتر از اون چیزی که ازش خواسته بودم وارد عمل شد و کمکم کرد کارم تمام این فاکتورها رو با هم و در بهترین حالت داشته باشه. هذا من فضل ربی.
پروردگارا سپاسگزارم که بهم فهموندی چقدر من تلاشم پراکنده بوده و حالا می دونم از چه مسیری باید برم که به نتیجه برسم. همه اش تویی. همه اش خودت بودی که کمکم کردی. تو دستانت رو فرستادی و مسیر رو برام هموار کردی و من رو با ترس هام مواجه کردی و بهم فهموندی خیلی بزرگتر از چیزی هستم که ازش می ترسیدم.
خدایا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز تا جایی که تونستم جلسه ی اول دوره ی تدریس رو دوباره گوش کردم و جزوه نوشتم. دیگه فهمیدم تمرکز چقدر اساسیه و مهم ترین فاکتور برای رسیدن به هدفه. برای همین سریع پیش نمیرم که فقط تمومش کنم. جوری پیش میرم که مفاهیم رو کامل درک کنم و متوجه روش صحیح تدریس بشم.
خدایا شکرت
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
پروردگارا سپاسگزارم که امروز خونه رو تمیز کردم و با تمرکز بالاتری تونستم به مباحث تدریس گوش کنم.
خدایا شکرت که امروز تا جایی که تونستم جزوه نوشتم و روی مباحث تمرکز کردم.
پروردگارا سپاسگزارم که امشب خونه ی پدر و مادر همسرم کلی بهم خوش گذشت و همگی در کنار هم لذت بردیم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر لباس هایی که مادر نازنین همسرم برای دخترم گرفتن. لباس های عید بچه ام جور شد و دیگه نیازی نیست خودم برم براش چیزی بخرم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر پدر و مادر نازنین همسرم و تمام خانواده اش که انقدر انسان های فوق العاده ای هستن. پروردگارا تک تکشون رو سالم و سلامت و در پناه خودت حفظ کن و کمک کن همیشه شاد و سرحال باشن. سپاسگزارم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر خانواده ی خودم که انقدر دوست داشتنی و فوق العاده هستن. در پناه خودت حفظشون کن و سالم و سلامت نگهشون دار. سپاسگزارم.
خداوندا بابت سلامتی خودم، همسرم و دخترم ازت ممنون و سپاسگزارم. ما رو همیشه در مدار بسیار بالایی از سلامتی و طول عمر، نزدیک به خودت و در پناه خودت نگه دار. شکرت. سپاسگزارم.
پروردگارا به خاطر همه چیز ازت ممنون و سپاسگزارم. شکرت.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت
هدایت من به سوی سایت عباسمنش صد در صد تکاملی ، ساده و زیبا انجام شد در ماه اسفند سال جاری به مدت ده روز فایل های رایگان مجموعه « قدمهای تکاملی» تا بخش « پروژه روز شمار تحول زندگی من ، فصل اول »رو پشت سر هم گوش میدادم و تنها با گوش کردن مداوم یه سفر زمستانی جذاب به شمال ایران در کنار همسر و دو فرزندم به دور از شلوغی های جاده ، گرمای هوا ، همراه با بارش برف و باران الهی نصیبم شد و من فقط متحیر بودم و شکر گزار خدا بودم.
و الان هم مدتیه مداوم فایل های بخش «گام به گام» « پروژه رفتن به مدار بالاتر » رو دارم گوش میدم و آدمی هستم به شدت ترسو در اقدام کردن و شروع هر کاری ، آدمی هستم با اعتماد به نفس و عزت نفس بسیار پایین و ترس زیادی دارم از اینکه از سمت همسرم و خانوادشون و خانواده خودم در زمینه های مختلف قضاوت بشم سرزنش بشم، در حالی که همیشه از دوران نوجوانی سعی کردم افکارم ، رفتارم رو بهتر کنم ، از لحاظ اخلاقی و شخصیتی از گذشته تا الان بسیار تغییر کردم چون خواستم که تغییر کنم و حتی دیگران این تغییرات رو بارها به من گفتن، با این حال تمام این ضعف ها و ترس ها
به فرزندان 4 ساله و 8 ساله ام ناخودآگاه منتقل شدن .
در گذشته هم رشته گرافیک و عکاسی رو در هنرستان گذروندم و توانایی و مهارتم در دوران هنرستان در زمینه طراحی آرم و لوگو ، نقاشی چهره و طبیعت و حتی عکاسی قابل قبول بوده و همیشه در انجام این کارها صبور بودم و آرامش داشتم و لذت میبردم و نتایج خوبی کسب میکردم .
با این وجود به خاطر اعتمادبه نفس خیلی پایینم ، ترس زیادی که داشتم بعد از قبول نشدم در کنکور هنر این رشته رو رها کردم و از این شاخه به اون شاخه پریدم تا همین الان
به تازگی متوجه شدم که همچنان علاقه من در زمینه نقاشی و عکاسی و بویژه تذهیب خیلی زیاده و این ها کارهایی هست که من واقعا با دل و جون انجام میدم و لذت میبرم و برام حوصله سربر و خسته کننده نیست .
اما درآمد پایین همسرم ، شهریه کلاسها و دانشگاه ترس از بی پولی ، محل زندگیم ( یکی از شهرهای استان تهران ) که از تهران دور هست و مسافت طولانی تا تهران و مراقبت و نگه داری از بچه هام عواملی هستند که اجازه نمیده به درستی تصمیم بگیرم که در این زمینه ها اقدام به یادگیری و شروع کنم و در کنکور هنر شرکت کنم ، از طرفی هم به خاطر کنترل کردن های بیش از اندازه پسر 8 سالم ، پسرم رو هفته ای یک الی دو مرتبه به مرکز گفتار درمانی میبرم و پروسه درمانش نسبتا زمان میبره و اینها برای من دغدغه شدن و نمیدونم چه تصمیمی درسته …
لطفا با نظرات مفیدتون راهنماییم کنید
سلام زهرای عزیز.کامنت زیبا و سراسر صداقت شما رو خوندم.خیلی خدا رو شکر میکنم که شما هم به مسیر آگاهی وارد شدید،ایشالا با این تلاش و انگیزه هدف و موفقیت نزدیکه،شما که وارد شدید تو این مسیر به نظر من نباید عجله کنید،راه رو با آرامش و امیدواری و توکل به خدا ادامه بدید،تو مسیر باشید،خداوند خودش هم منبع درآمدی حالا از طرف خود شما یا همسرت فراهم میکنه و خودش راهکار برای فرزندت میذاره جلوت،فقط با جملات تاکیدی و مثبت ازش تقاضا کن،همون کلام استاد خدایا من اینارو میخام ولی چطوری ش رو نمیدونم خودت هدایتم کن.کاری کمکی از من بر بیاد با کمال میل در خدمتم.براتون عشق و نور الهی آرزو میکنم.
گام بیست و پنجم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
طبق قانون برای بدست اوردن و پایدار موندن نتیجه باید بهاشو پرداخت کنی و کلیدی ترین عامل تو این موضوع، تمرکز و انرژی است.
اعتراف میکنم هنوز به الگوریتمی که میگه » اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر میشود« مسلط نشدم اما یه جورایی فهمیدم اگه میخام یه هدفی رو به سرمنزل مقصود برسونم باید از انرژی و تمرکزم واسش خرج کنم، مفتکی هیچ چیزی جز رکود و بدبختی ، رشد نمیکنه…
سپاسگزار استادعباسمنش هستم که تو این فایل آگاهی های نابی رو در این خصوص به اشتراک گذاشت.
رشدم داد.
قبل اینکه فایلو گوش کنم یه مکالمه ای باخواهرم داشتم و خیلی جالب بود که جلو جلو جواب تمرین این فایلو گفتم که:
برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون می خواهم، حاضرم بدون هییییییچ فیلتری هرچیزی که جلوی تحقق هدفم گرفته بذارم کنار.
گفتم حاضرم و آماده ام هر چیزی که تا الان بدست اوردم اگه لازمه بذارم کنار یا هرچیزی لازمه بدست بیارم تا به هدفم برسم.
هر چیزی ،،، منظورم هرررر ،،، چیزی،،هست.
من که با خودم تعارف ندارم و این نوشته رو هم صرفا جهت رد پا، واسه دل خودم دارم میتایپم، ازین حیث میخام ثبت بشه که من با صد درصد توانم اومدم تو این بازی،، اسماعیل ها و یوسف هامو قربانی کردم،،، خدا میدونه هر چیزی که به فکرم خطور کرده در راستای حذف حواشی و شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی از خودم دور کردم امااااااا اون تارگتی که مشخص کردم تا الان رخ نداد؟!!
چرا؟؟!
چرا؟!!!
البته بی انصافی نکنم یه سری درا و نشونه ها طی این مدتی که مشغول پیمودن گام های مهاجرت به مدار بالاتر بودم ،اتفاق افتاد اما…. همممممم چجوری بگم،،،، راستش اون حدی که من انرژی گذاشتم، خروجی نداشتم، نتیجه رضایت بخش نیست…
بحث ناشکری و نادیده گرفتن نتایج کوچولو نیستا،، ماجرایی شبیه داستانی که استاد راجب مهاجرتش از ایران تعریف کرد،، واسم رخ داده…
یه جورایی مثه ماجرایی مثه ارنولد که میخاست از بدنسازی شیفت کنه به بازیگری،همه چی واسم عالی بود و هست، من به قصد بهتر شدن ،هدف جدیدی تعریف کردم…
نوشتن یه سری چیزا تکرار مکرراته و یه جورایی توجه به ناخواسته ها میشه وگرنه بیشتر شرح ماجرا میکردم…
کما اینکه فک کنم خیلی زیادی هم در اخرین جلسه ثروت2 راجبش نوشتم.
نمیدونم چی بگم، چکار کنم دیگه.
باتوجه به اینکه یک گام دیگه پروژه مهاجرت به مدار بالاتر به اتمام میرسه یه کوچولو این بلاتکلیفی و بدست نیومدن ماحصل ملموس واسم داره گرون تموم میشه…
من تمام دوره ها رو برای پیدا کردن جوابم زیر رو کردم اما هنوز سوال پر رنگ باقی مونده…
نه اینکه به شک و دودلی افتادم باشم که این مسیر جواب نمیده،،، نه اصلا همچین موضعی ندارم اما اینکه نزدیک یک سال رو تحقق یه خواسته ای سردرگم بمونی جای تعجب داره.با تمام وجودم از خدا تقاضای راهنمایی و هدایت دارم.
به امید مشخص شدن مسیر و خروج ازین مرحله وارد گام آخر میشم…
در کل
احساسم خوبه.
میدونم که بلاخره اتفاق میوفته ، فرااااتر ازون چیزی که راضیم کنه.
1764+
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.
درود بر استاد عباسمنش عزیز و بزرگوار و خانوم شایسته عزیز.
درود خدمت همه دوستان عزیز و همفرکانسی.
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر.
گام بیست و پنجم
《اگر تمرکز نصف شود نتیجه نصف نمیشود بلکه تقریبا صفر میشود 》
تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟
قطعاً صددرصد روی نتیجه تاثیر میگذارد فرض کنیم یه هدفی داریم و در عین حال روی چند تا موضوع کار میکنیم اصلا هیچ تمرکزی نداریم و فقط برای خودمون سردرد کلافگی استرس نگرانی و ناآرامی درست میکنیم اما وقتی تمرکزمون رو فقط روی یک هدف فوکس کنیم کاملاً هم جهت با هدف و خواسته قرار میگیریم و پرتی انرژی نداریم .
چه نگاهی باعث می شود که وقتی مسیر خود را پیدا کردیم، جرأت حذف شاخ و برگ های اضافه را داشته باشیم و تمام تمرکز خود را صرف آن مسیر کنیم؟
بنظر من وقتی انگیزه بالایی برای رسیدن به هدف داشته باشیم و اینو درک کنیم و بدانیم که وقتی تمرکز صددرصدی روی هدف بزاریم قطعاً بهش میرسیم و اینو امتحان کرده باشیم چون نتیجه رو دیدیم جرات پیدا میکنیم که شاخ و برگ اضافی رو توی هر هدفی حذف کنیم و جلوی پرتی انرژی رو بگیریم و تمام تمرکزمون رو روی هدف بزاریم.
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛
بخاطر تمرکز کامل روی هدف و برداشتن تمرکز روی حاشیه ها در واقع افسار ذهن رو در دست میگیریم و اونو هم جهت با خواسته قرار میدیم و حواسمون رو جمع میکنیم گوشمون رو تیز میکنیم برای الهاماتی که دریافت میکنیم تا خوب الهامات رو بشنویم چون خداوند همواره ما را هدایت میکند فقط ما باید در مسیر و مدار دریافت الهامات قرار بگیریم و خودمون رو روی موج دریافت قرار بدیم .
وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند؛
الان که خوب نگاه میکنم دلیل این که به هدفهام در گذشته نرسیدم رو متوجه میشم وقتی چند تا موضوع رو با هم انجام میدادم هیچ کدوم نتیجه نمی داد و من فکر میکردم باید این چند تا کار باهم انجام بدم وقتی نمیشد همهشون رو رها میکردم و دوباره چند تای بعدی رو با همون اصول پیگیری و بعد رها میکردم . اما الان میگم وقتی من چند تا کار باهم انجام میدم به هیچکدوم نمیرسم که ، پس بیام از الان به بعد یه هدف رو انتخاب کنم برم توی دلش با تمام تمرکز و قدرت حتما خداوند هدایت میکنه و کارهایی رو انجام بدم که جزء اهداف اصلی و در جهت بهبود باشه برای رسیدن به آرزوهام باشه برای لذت بردن از زندگی باشه با این دلایل هدف رو انتخاب کنم و کاری به اطراف و حاشیه ها و حرفهای دیگران نداشته باشم . مثلا هدفم مهاجرته به اون تمرکز کنم و ببینم برای این هدف باید چه کارهایی رو انجام بدم فارغ از تمام حاشیه ها یا هدفم خرید ماشینه تمرکزم رو فقط روی اون بزارم یا هدفم ساخت ویلاست دیگه کاری به حاشیه ها نداشته باشم و ببینم برای رسیدن به اون چه بهائی باید بدم و تمام تمرکزم رو روی اون بذارم .
وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی؛
تمرکز 100% بر یک موضوع = هدایت به اصل و اساس آن موضوع؛
یادمه چهار ماه پیش که برای رسیدن به هدف مهاجرت هدفم این شد که یه مهاجرت چند ماهه انتخاب کنم و هدایت شدم به استانبول وقتی تمام تمرکزم و افکارم و صحبتهام حول اون هدف بود چطور همه ریشه ها رو با هدایت خداوند قطع کردم مغازه رو تحویل دادم خونه اجاره ای رو تحویل دادم وسایل اضافی رو فروختم یه سوئیت ساختم اسباب کشی کردم یه پراید 86 داغون داشتم که نمیتونستم براش یه لاستیک زاپاس بخرم ، فروختم و تمام این ریشه ها قطع شد حتی به حرفهای دیگران هم اهمیت ندادم و وقتی منو از خارج میترسوندند اهمیت ندادم رفتم استانبول چطور درها باز شد و چهار ماه استانبول بودم چه دستاوردهایی برام داشت چقد من بزرگتر شدم و رشد کردم وقتی هم برگشتم منی که توانایی خرید یه لاستیک زاپاس نداشتم همون روز اول که رسیدم رفتم قزوین یه پراید 90 به قیمت 200 تومن راحت خریدم و چمدانهام رو توی ماشین خودم گذاشتم و برگشتم تالش .
تمرکز، شما را در مدار دریافت ایده های الهامی قرار می دهد؛
چقد خبر خوبیه که اگه تمرکزت روی هدفت قفل باشه و کاری به مسائل دیگه نداشته باشی در مدار دریافت الهامات راه حل ها ایده ها و جوابهایی قرار میگیری که تو رو به هدفت برسونه با این درک دیگه به درو دیوار نمیزنیم و میتونیم یکی یکی هدفهامون رو تیک بزنیم و رشد کنیم . خدایا شکرت
اگر می خواهی در زمینه ای رشد کنی باید 100% تمرکز خود را بگذاری؛
یکی از هدفهایی که انتخاب کردم خرید دوره قانون سلامتیه و زندگی کردن به روش درست قانون سلامتی من سه روز پیش موفق شدم در مدار خرید دوره قرار بگیرم و لایق داشتن بدنی سالم شدم اما بخاطر این که روی این پروژه کار میکنم گفتم نمیتونم همزمان تمرکزم رو روی دوتا دوره قرار بدم پس عاقلانه اینه که یکم صبر کنم و بعد از پایان این پروژه تمرکزم رو کامل روی دوره قانون سلامتی بگذارم . بخودم میگم این پروژه واقعا باعث شد من به چند مدار بالاتر ارتقا پیدا کنم چون ماشین بهتر خریدم نسبت به ماشین قبلی که داشتم از یه ماشین 70 تومنی رسیدم به یه ماشین 200 تومنی سه ساله میخوام دوره قانون سلامتی بخرم پولشو داشتم ولی الان چون به مدار بالاتر رفتم تونستم بخرم و کلی چیزهای دیگه که استاد میگن وقتی مدارت تغییر کنه لاجرم به نعمتهایی که توی اون مدار هست برخورد میکنی.
صرف تمام تمرکز بر هدف، بهایی است که برای موفقیت در آن مسیر باید پرداخت شود؛
تمرکز یعنی: قربانی کردن عوامل حواس پرتی؛
وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش؛
تمرین:
با توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
خواسته ای که الان دارم ورودی مالی جدیده که قبل از سفر ترکیه مغازه داشتم الان دیگه نمیخوام خودم رو پابند مغازه کنم و قصد دارم وارد کاری بشم که هم مربوط به کار ویلا سازیه و یه قسمت کاره و هم آزادی زمانی و مکانی بهم میده . کار ویلا سازی شامل خرید زمین ساخت ویلا و فروش هستش و الان من میتونم تمرکزم رو روی خرید و فروش ملک بزارم چون توی این کار از خداوند خواستم هدایتم کنه که ببینم مشتری هست و خداوند همون روز هدایتم کرد به افرادی که بهم پیشنهاد دادند که ما زمین داریم و اگه تو برامون مشتری پیدا کنی بهت ده درصد از کل پرداخت میکنیم و بعد بخدا گفتم خدای من خب این که حله متوجه شدم که یه سر معامله رو توردیف میکنی . آیا خریدار هم وجود داده که من واسطه باشم و مشتری پیدا کنم و درصد بگیرم همون روز پسر خاله م زنگ زد گفت واسه منم زمین پیدا کن تا منم از جنوب و خشکسالی فاصله بگیرم . خداوند اینطوری نشانه ها رو فرستاد و برنامه من برای ورودی مالی به امید خدا همین کاره که قسمتی از کار خودمه و باید توی این قسمت هم مهارت داشته باشم . میخوام تمرکزم رو به امید خداوند صددرصد روی این هدف بزارم .
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
صددرصد حاظرم شاخ و برگهای اضافی رو حذف کنم تا به این هدف مهمی که برام با ارزشه و محک زدن خودمه برسم و خودم رو توی این کار تجربه کنم و این هدف ایده ای هست که وقتی استانبول بودم چندین بار متوالی بهم الهام شد.
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
انگیزه بسیار بالایی باید ایجاد کنم یه اهرم رنج و لذت بسیار قوی بنویسم برای ایجاد انگیزه بالا و هر روز یه قدم حتی قدم کوچک اما مستمر در مورد این هدفم بردارم و با اطمینان صددرصد میدانم که خداوند حتماً من رو هدایت میکنه و شرایط مناسب رو برام رقم میزنه و میدونم که وقتی تمرکزم به صورت کامل روی این کار باشه دستان خداوند میاد ایده ها میاد راه حل ها روش ها میاد و خداوند منو بسمت رسیدن به هدفم هدایت میکنه…
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
خدایا سپاسگذارم که امروز هم بهم فرصتی عطا کردی تا زنده باشم و زندگی کنم وازاینکه دراین لحظه توسایت هستم خدایا خیلی ازت سپاسگذارم که منو به این مسیر توحیدی درست وبه استاد عزیزم خانم شایسته وکلی از دوستان عزیزم هدایت کردی خدایا صدهزار مرتبه شکرت
خودت کمکم کن هرآنچه ازاین فایل بهم کمک میکنه تا قوانینت رو بهتر درک کنم و بفهمم وازش توزندگیماستفاده کنم وبهش عمل کنم و بنویسم ..
خدایا به امید خودت …….
سلام استاد عزیزم وهمچنین خانم شایسته ی مهربانم وتک تک دوستانم …..
استاد جان موضوع تمرکز که درموردش گفتین واقعا به قول خودتون وتایید من و بقیه هم به شدت موضوع مهمیه
وبازهم به قول شما افراد خیلی کمی هستن مثل شما بتونن روی یک موضوع تمرکز صددرصد بزارن ونتایجشو ببین ..
من واقعا تحسینتون میکنم استاد شما توی هر موضوعی الگوی بسیار مناسب ودرستی هستین من عاشقتم استاد که شاگرد شما هستم ….
استاد جان به لطف آموزشهای شمامنه مریم، امروز خیلی به نسبت قبلم توی گرفتن تصمیمات بهترشدم
من درگذشته اصلا نمیتونستم تمرکزی بزارم روی خودم ازبس که ذهنم پراکنده بود و بسیار آدم بدبین وناراحتی بودم به نسبت همه چیز
اما به لطف الله دوستان یاری بخشش شما استاد عزیزم ،من دارم روی یک مسیر بسیار زیبا حرکت میکنم که یعنی عاشق این مسیرم هستم خیلی خدارو شکر میکنم اینجا هستم خیلی استاد هرچی بگم به خدا قسم که نمیتونم بیان کنم احساسم رو ……
من خیلی بهترشدم خیلی حالم خوبه خیلی اعتماد به نفسم بالا رفته روابطم سلامتیم همه چیزم خداروشکر ..
من یه مدت سردوراهی بودم که هنرم رو ادامه بدم یا ورزشم هروقت هم که این دوتا رو میزاشتم روی ترازوی انتخاب ورزش انتخابم بود ازش لذت میبردم از اینکه دارم اینکارو انجام میدم حالم خوبه دوسش دارم ….
اما من تو ذهنم یک سری باورها داشتم که خیلی خوب نبودن وباعث میشدن جلوی علاقه ام رو بگیره مثلا یکی ازاون باوراین بود که من توی هنر استعداد دارم خیلی زیاد ولی توی ورزش اینطور نبودم ویادش گرفتم وهرچی پیش رفتم بهش علاقم بیشتر میشود .
ازطرفیم باورگذشته ام این بود هرکس توهرکاری استعداد داره این همون سرنوشتشه وکاریه که باید انجامش بده ..
حتی یه مدت سعی کردم هنرم رو روش تمرکز بزارم خوبمپیش رفتم اما ورزشو درحد اینکه تمرین کنم میرفتم و دیگه نه کتاب میخوندم نه مطلب میخوندم نه فیلمهای آموزشی مو نگاه میکردم …..
وخیلی لذت نمیبرم ازهنرم کاری که قبلاً براملذت بخش بود ولی دیگه حالا برام هیچ لذتی که نداشت بلکه ازش کلافه شده بودم ..
باخودم یه روز نشستم گفتم اصلا ول کن مگه من قرار واسه حرف بقیه زندگی کنم چون دوستم بهم گفته مریم حیفه توخیلی استعداد داری هنرت وادامه بده
حالا من برم سراغ هنرم که مثلا اون فکر کنه بگه وای وای مریمعرضه نداشتی این مسیرو ادامه بدی دیگه بدبخت شدی …
گفتم آقا به قول استاد من یه روزی دوست داشتم طلوع خورشید و ببینم میرفتم سمت مشرق ..
العان دوست دارم غروب خورشید و ببینم نه به این دلیل که طلوع قشنگ نیست نه العان خواسته ی من اینه ..
همونجا همه رو جمع کردم گذاشتم کناررفتم سراغ کتابام وورزشمتمرکزمو گذاشتم روش
اونقدر احساس خوبی پیدا کردم که انگارازقفس ازادشدم اگه
اون مریم قبل بودم این جسارت ونداشتم واسه خودم این تصمیم وبگیرم ولی حالا گرفتم …..
کلی هم وسیله خریده بودم برای کارم همه رو جمع کردم گفتم مگه من میدونم چقدر زنده هستم من العان دوست دارم ورزشو ادامه بدم دوست دارم هرچی توی ورزشه رو یادبگیرم
دوست دارم حرکتهای اصلی رو بشناسم دوست دارم برنامه هام کاربردی اثرگذار وبسیارمفید و بسیارکمک کننده باشه ..
به خدا استاد راست میگی وقتی تمرکز گذاشتم روی ورزشم به استادهایی هدایت شدم ازجنس شما اینقدر اینها نازنین خوبن اینقدر خوب مفاهیمو توضیح میدن من لذت میبرم
نتیجه ی این تمرکز این شد قرار به زودی توی یه باشگاه ورزشی شروع به کارکنم دوسه تا شاگرد جدید دارم
که خیلی از برنامه های که به لطف خدا براشون نوشتم کارمیکنن وراضی هستن
استاد ببین فقط خدا چقدر منو آسان کرد چقدر هزینه های منو کم کرد
توی روستای ما یه باشگاه ورزشی تاسیس شد که اونقدر زیباست تمیز عالیه تجهیزات خوبی داره اونقدربهمنزدیکه اونقدر مسیرش زیباست وسط باغها وخونه های زیباست سکوت و آرامش داره که من هرچی بگم کمه
تازه با اجاره ی خیلی خیلی کم قرار باشگاه رو بهم بدن ومن میدونم اینا همش بخاطر اینه که من به خداایمان دارم وعده شو باورکردم وخدامنو اینجوری اسون میکنه برای اسانیها
خیلی خوشحالم من باعشق میرم باشگاه باعشق به شاگردام کمک میکنم وازکارم لذت میبرم وازاینکه هرروز چیزجدیدی یادمیگیرم خیلی خوشحالم اعتماد به نفسم خیلی بهترشده ..
خدارو شکر
استاد جان شما راست میگی وقتی توی کاری که بهش علاقه داریم خودمون رو بهبود میدیم اعتماد به نفسمون بهتر میشه
من چقدر استاد ازلحاظ ارتباطی بهتر شدم خود این موضوع هم خیلی به اعتماد به نفسم کمک کرده
درکل من العان دارم روی خودم وورزش کارمیکنم این دوتا موضوع بزرگترین خوشایند ترین علایق من هستن که ازشون خیلی لذت میبرم وهرچقدروقت براشون بزارم اصلا مشکلی ندارم تازه خیلی هم احساس مفید بودن میکنم وفکرمیکنم به ارزشهام افزوده شدن
چند تا مورد هست که باید توی اونها خودمو اصلاح کنم روخودمکارکنم هنوز خوب بلدش نیستم ازخدامیخوام بهم میگه هدایتممیکنه توی اوناهم بهتر میشم انشالله
تا بتونم اون عوامل حواس پرتی روکم کنم چون من چشمام خیلی زود از مطالعه خسته میشه ویا چون قبلا کتاب نمیخوندم ذهنم خیلی زود خسته میشه ومیخوامبتونم توی این دوتا موضوع بهتر بشم ودکل حواس پرتی های دیگه هست توخونه …..
درکل دوست دارم ومیخوام بتونم این تمرکز مو صددرصد کنم روی ورزشم میدونم خیلی نتایج بزرگی میگیرم میدونم چون استاد شما نمونه ای عینی ازعمل کردن به این قانون هستی که درحال حاضر دارم میبینم وباورش دارم ..
خدایا خودت هدایتم کن کمکم کن تاتوی تمرکز کردن بهتربشم بازم بیشتر ……..
نکات مهم این فایل …….
استاد میگن هرچقدردرمورد اهمیت تمرکز بگم کم گفتم ،خیلی مهمه…
وقتی که شما فقط روی یک موضوع خاص تمرکز میکنید به طرز جادویی ایدهایی به شما الهام میشه مراحلی رو میرید که هرگز تو حالتی که تمرکز نداشته باشید به شما گفته نمیشه ….
بخاطر همین من ازخیلی وقت پیش فهمیدم که اگه بخوامتوی زمینه ایی پیشرفت کنم باید صددرصد تمرکزم رو بزارم روی اون زمینه بخاطر همین وقتی میخواستم کتابی بنویسم،وقتی میخواستم یه تحقیقی انجام بدم میرفتم توی یه جنگلی یه چادری میزدم می شستم ده روز تمرکزی روی اون موضوع کارمیکردم وفکرمیکردم مطالعه میکردم سعی میکردم که هیچ حواس پرتی وهیچ موضوعی نباشه که منوازمسیردورکنه وبعد یایه کتابی نوشته میشد یادواره ایی آماده میشد
ومن ناخودآگاه این و فهمیدم که آقا من هروقت که یک موقعیت بزرگی روکسب کردم دلیلیش تمرکز بسیار بسیار زیادی بوده که تواون زمان اتفاق افتاده ونشستم بادقت وتمرکز تقریبا صددرصد یعنی دیگه همه چی رو گذاشتم کنار
مثالشم دوره ی قانون سلامتیه که گفتم آقا ببینم داستان آب کردن چربی های اضافی چیه داستان بیماری دیابت چیه داستان بیماری خودایمنی چیه وو……
موضوعات مختلف دیگه که تودوره ی قانون سلامتی توضیح دادمشون
آمدم روش کارکردم روخودم وبعد به چیزهایی رسیدم که خیلی از پزشکان بعد ازسی سال هم هنوز بهش نرسیدن
بخاطر اینکه این حدازتمرکز رونزاشتن ،وقتی که شما تمرکز خیلی بالایی روی یک موضوع خاص میزارید هدایت خداوند بهت کمک میکنه که چیزهایی رو بشنوی چیزهایی رو درمورد اون موضوع ببینی به مواردی هدایت بشم به مقالاتی تحقیقاتی هدایت بشم که اصل و اساس بودن …
اونا درست بود اونا نتیجه میداد توی هرزمینه ی دیگه آیی حالا توورزش همهمینجور..
اونی که تمرکزش رو روی ورزش اون خیلی نتیجه ی بزرگتری میگیره تااون کسیکه تمرکزش هم روی ورزش هم روی کار دیگه یا ده تاکاردیگه .…
نمونه ش فوتبالیست ها ی حرفه آیی عملا هیچکار خاص دیگه آیی نمیکنن فقط تمرکزشون روی فوتبال هر ورزشکاری که نتیجه گرفته به این دلیل نتیجه گرفته که صددرصد تمرکزشو گذاشته روی اون موضوع که ورزشش
حالا ازلحاظ تغذیه ازلحاظ ذهنی ازلحاظ جسمی ازلحاظ مهارتی وو……
موضوعات دیگه ولی افراد خیلی خیلی کمی هستن که درک کنن اهمیت این موضوع رو خیلی کمن …..
واگر شما فکرمیکنید برید سراغ موضوعی وتمرکز روش نزارید وتمرکزتون روی موضوع دیگه آیی باشه یعنی هم زمان بخوایین روی دوتا یا چندتاموضوع کارکنید که همه این توهم ومیزنن که میتونن روی هردو تمرکز کنن ،
اصلا اینطور نیست امکان نداره که شما بتونید به صورت هم زمان روی دوتا موضوع تمرکز کافی داشته باشید واگرروی یک موضوع تمرکزتون صددرصد باشه اگراون تمرکز بره روی دوتا موضوع دیگه تمرکزتون پنجاه پنجاه نمیشه بلکه هشت هشت میشه یعنی نود درصد تمرکز ازبین میره بادهوا میشه وصدرصد این موضوع اشتباهه شما هرگز نمیتونی اینکاروانجام بدی
نه شما نه هیچ کس دیگه .تمام افرادی که به موفقیت های بزرگی رسیدن توزندگیشون افرادی بودند که تونستن روی یک موضوع خاص تمرکز کنن مثل انیشتین ،ماری کوری،ایلان ماسک اینها روی یک موضوع خاص تمرکز صددرصد گذاشتن به مدت زمان بسیار طولانی وبعد نتایج بزرگ گرفتن……
اینا گواهه اینه که آقا آدمای موفق آدماین ک تونستن علایقشونو پیداکنن وقتیم علایقیت رو پیدا میکنی تمرکز گذاشتن کارسختی نیست دیگه میتونی تمرکز بزاری
فقط باید عوامل حواس پرتی روکم کنی بعد بفهمی که این موضوع مهمه بخاطر همین همیشه وقتی میخوام به هدفی برسم همیشه این سوال و پرسیدم .
که آقا من میخوام به هدفی برسم حاضرم چقدر روش تمرکز بزارم ؟؟؟؟؟؟
قربانی کردن برای رسیدن به خواسته اینجا خودشو نشون میده …
حاضرم چقدرروش تمرکز بزارم تابه خواسته ام برسم و بارها و بارها بهش فکر میکنم درموردش مینویسم درموردش اقدام میکنم کارهایی که باید انجام بشه روانجامش میدم وسعی میکنم فقط همون کارو انجام بدم تا اونوقت توی زمان کوتاه نتایج خیلی بزرگی گرفته میشه .
به این دلیل که شما باتمرکز بالا داری عمل میکنی ….
نکته ی بعدی …….
استاد میگن من آدمیم وقتی بفهمم جواب مسئله آیی چیه برای انجام دادن وعمل کردن بهش درنگ نمیکنم …..
واقعا خیلی موقع ها بحث اشتباه ودرستی نیست بحث خواسته وناخواسته هست ….
مثلا فرض کن تومیخوای طلوع خورشید وببینی شما باید سمت مشرق بری نه اینکه به این معنا غروب خورشید زشته طلوع خوشگله .نه بلکه العان تومیخوای طلوع خورشید وببینی ……
مثل مهاجرت میمونه من اون موقع دوست داشتم مهاجرت کنم نه به این دلیل که ایران خوب نیست
نه برای اینکه من دوست داشتم دنیای اطرافم رو ببینم تجربه های جدیدی کسب کنم دنیای بزرگتری رو ببینم .
چراکه استاد توهمونزمان که ایران بودن کلی نتایج عالی مالی روابط هرچی رو داشتن وبه تمام خواسته هاشون رسیده بودن وداشتن واقعا اززندگیشون لذت میبردن
اما مهاجرت یک خواسته بود برای ایشون تا دنیای وسیع تری رو ببینن تجربه کنن …
واستاد میگن من اونوقع دوست داشتم این مسیر وبرم مهاجرت کنم وبرای رسیدن به اون مسیر باید قربانی میکردم باید تمرکزموقربانی میکردم …….
استاد میگن به محض اینکه فهمیدم اینمسیر اشتباهه که یعنی درمسیر ناخواستمه گفتم آقا باشه دفاتروجمع میکنم وبعد ازاوناصلا درهایی بازشد برای مهاجرت که قبل ازاون وجود نداشت وبعدقدمبه قدم رفتیم ..
خیلی ها جرات ندارن خیلیها شهامتشو ندارن تصمیمی بگیرن وعواقب تصمیماتش رو به عهده بگیرن
میان میگن فلانی توچی میگی دنبال اینن بقیه بهش بگن چیکارکنه وبعدهم عواقب کارشون رو بندازن رو ی اون طرف وبگن توگفتی من اینکارو بکنم وبدبخت شدم به حرف توگوش دادم وخیلی ها دنبال این بهونه ها میگردن…..
اما من باخداصحبت میکنم خداهم اینجوری نیست که ادمباشه یقشو بگیری یا بخوای بهش عذاب وجدان بدی احساس گناه بدی بری بهش بگی خدایا توبه من گفتی دفاترو جمع کن برای مهاجرت منم جمع کردم بدبختم کردی
اصلا زورت بهش نمیرسه و اونم اصلا گوش نمیکنه
منم گفتم باشه چشم وبعد امدماینکارو انجام دادم فارغ از اینکه من چقدر اینمسیرورفته بودم اون مسیر دیگه مسیر خواسته هام نبود .
اما چقدرخوب شد برای من چقدر ازهمه لحاظ من بزرگتر شدم من به خواسته هام رسیدم
ازخداوند میخوام کمک کنه تا بتونم تمرکزم رو صددرصد بزارم روی کاری که دوست دارم
من العان دقیقا فهمیدم اکثرما آدمها ضعف تمرکز داریم که نمیتونیم نتایج بزرگ بگیریم ودقیقا همینه
خودمنم همینطورم حالا دلیلش چیه ؟
دلیلش اینه که موقع انجام کار مطالعه ودیدن فایلها کلی عوامل حواس پرتی از درست کردن ناهار سروصدای بقیه وکارهای خونه و…
خیلی چیزها هست ،حالا اینکه ادم بتونه جایی مکانی رواختصاص بده برای مدتی واونجا آرامش داشته باشه و بتونه باخیال راحت روی موضوعاتی کارکنه عمل کنه تا نتیجه بگیره واقعا خیلی خیلی مهمه ..
واما من چطور میتونم به این خواسته دست پیدا کنم ؟
چطور میتونم عوامل حواس پرتی رو کم وکمترکنم ؟
چطورمیتونم باتمرکز بیشتر روی موضوع دلخواهم کارکنم ؟
چطورمیتونم خدایا هدایتم کن …..
موضوع بعدی برام اینه واقعا من حاضرم چقدر روی کارمورد علاقه ام تمرکز بزارم ؟
چقدر حاضرم تمرکزم رو قربانی کنم ؟
خدایا ازت سپاسگذارم برای این فایل این اگاهی ها
استاد عزیزم خانم شایسته ازشما سپاسگذارم برای تک تک فایلهایی که باعشق وایمان تهیه میکنید ودراختیار ما قرار میدین …..
خدایا ازت میخوام مارابه راه راست هدایت کنی راه کسانیکه به آنها نعمت داده آیی نه راه گمراهان وغضب شدگان
خدایا تنها ترو میپرستم اونها ازتون یاری میجویم ……
در پناه خداوند یکتا باشیم ….
با سلام خدمت دوستان و استاد همیشه امیدوارم برای همه اتفاقات خوبی رقم بخوره. امروزه من دیدگاه همه دوستان رو نگاه کردم و جالب بود اما می خواستم بگم علت اینکه ما تمرکز رو از دست می دهیم و از ریل موفقیت خارج می شویم چیه برای من اینطوری بوده و دو سال کذشته به این معضل گرفتار شدم و بعد از یکسال تازه افتادم روی ریل …
این سم که ما رو متوقف یا از مسیر منحرف میکنه بیشترش مربوط به ترس از اینده است. که این باعث میشه تحمل کنیم اگر توی شرایط بدی هستیم باعث میشه رنج دشواری شرایط موجود رو حتی بپذیریم یا با یک خواب تو همی بگیم خودش خود به خود درست میشه حالا او شرایط هرچی باشه . دو سال پیش در پی یک تصمیم احساسی و برای کمک کردن یا قربانی کردن خودم برای خانواده بدون برنامه تصمیم به مهاجرت از کلان شهر به یک روستا ئور افتاده کنم البته تصمیم رو عوض کردم و خداروشکر فهمیدم هر تصمیم تو زندگی باید بر اساس اراده -بررسی – برنامه ریزی – مهارت و یک تکامل باشه. یکی دیگر از علت ها غیر از ترس همون نا امیدی از شرایط و وابستگی به انسانها یا محیط هستش.
اگر مسیر پیشرفت رو یاد گرفتگی زود پیشرفت می کنی و اگر فقط یک مقدار تو دوران که سرعتت زیاده منحرف بشی دچار روزمرگی بشی و حال بدت ادامه دار بشه خیلی نابود کننهد میشه هر فکر بدی که ایجاد می کنی نمونه اش یک ماه پیش یک ماشن پشت سرم زد به به سپر عقب ماشین بعد این ماجرا ترسش رو حس کردم . چند بار از اینکه تو رانندگی از عقب به ماشینم برخورد کنند اومد تو ذهنم فقط حسش تصویر اصلا نبود حالا دیروز زارتی یک ماشین اون هم تو چراغ قرمز خورد به ما تازه پلیس هم می گفت مقصر ماشین عقبی این خانوم هستش و خلاصه ماشین من خسارت دیده و طرفی هم که مقصره کلا تو حلا و حرام و حق و نا حق نیست و خودم ماشین رو درست کنم سریع تر میشه حالا نکته مهم این تصادف نیست نکته مهم این هست اگر فقط یک حس حاصل از تجسم و یا تصور بتونه اینقدر سریع و قوی باشه حاجی پس بریم روی اتفاقات خوب تمرکز کنیم تمرکز هم اصلا نباید به صورت صحبت خودت تو دلت باشه فقط تصوریری که احساسش کنی این گفتم دوستان بیشتر متوجه بشوند که چه اگاهی در دسترس ما است ممنونم از همه دوستان خصوصا استاد عباسمنش
به نام خدایِ هدایت هایِ همیشگی
دیروز خواهرم داشت درمورد این فایل باهام صحبت میکرد و میگفت واااای حدیث؛ عجب اصلی رو داره توضیح میده این فایل. من همونجا بهم الهام شد که : حدیث؛ باید بری این فایل رو ببینی. چون جنس احساسم از نوع هدایت خداوند بود. امروز اومدم تو سایت، این فایل رو پیدا کردم، با تمام وجودم دیدمش و فقط میتونم بگم که : چقدرررررر قوانین داره درست و خوب و دقیق عمل میکنه؛ چون چیزی رو شنیدم که تو مدارش بودم و از خداوند خواسته بودم که هدایتم کنه. و میدونم که چقدرررر آماده و مشتاق شنیدنش بودم.
توجه به آگاهی های این فایل، برای رسیدن به خواسته ای که هم اکنون بیش از هر چیز آن را می خواهی، حاضری چقدر تمرکز بگذاری؟
چقدر حاضر به حذف شاخ و برگ های اضافه و عوامل حواس پرتی هستی؟
چه ایده هایی برای ثابت قدم بودن در مسیر تمرکز بر این هدف داری؟
مهمترین و تنها خواستهی الانِ من، دادن کنکور هنر و قبول شدن در دانشگاه تهرانه.
خب؛ دارم براش چیکار میکنم!؟
اینکه کنکور هنر بدم، یه چیز کاملا الهامیه و من برام از روز روشن تره که در جهت مسیر علایقمه. من یه پیج کتاب داشتم که وقتی تصمیم گرفتم جدی برای کنکور هنر بخونم، بهم الهام شد که پاکش کنم چون : وقتی تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمیشود بلکه تقریبا صفر میشود.
دیروز همهی اپلیکیشن های اجتماعیم ( اینستاگرام، روبیکا، پینترست، یوتیوب ) رو پاک کردم و به خودم گفتم حدیث! حاضری چقدر بها بپردازی برای خواستت!؟ همین قدم های کوچیک یعنی بها دادن به خواستت؛ یعنی هم مدار شدن با چیزی که میخوای.
چند روز پیش یکی از دوستام زنگ زد گفت حدیث تو که عکاسیت خوبه کارای رسانه ای بلدی، میای پیج اینستاگرام و عکاسی یه گروهی رو برعهده بگیری!؟ واضح و روشن گفتم راستش وقتش رو ندارم. گفت چرا!؟ گفتم میخوام تمرکزم رو بذارم رو کنکورم و دارم عوامل حواس پرتیم رو حذف میکنم. خیلی مودبانه ازم تشکر کرد و تلفنو قطع کردیم.
یه اصلی که من خیلی بهش ایمان دارم، اینه که تو شروع کن؛ بقیش توی مسیر بهت گفته میشه. قدم به قدم. و از وقتی که شروع کردم منابع هنر رو خوندن، هی روز به روز دارم تست های مرتبط با اون مباحث، آدم هایی که دارن هنر میخونن و فیلم ها و کتاب هایی که درمورد اوناست رو میبینم. و میدونم که هیچ چیز اتفاقی نیست.
من با این فایل جواب یه سوال دیگهم رو هم گرفتم. داشتم با خودم فکر میکردم برای کنکور انسانی هم وقت بذارم که اگر هنر قبول نشدم، یه رشته ای از انسانی برم. و از خداوند خواستم مسیر درست رو بهم بگه. الان صد در صد مطمئنم که این طرز فکر اشتباهه. من نمیخوام مسئولیت خواسته هام رو قبول کنم و اینه که شده پاشنهی آشیل من. الان میدونم که من میخوام کنکور هنر بدم و باید همهی تمرکزم رو بذارم روی این موضوع و نه هیچ چیز دیگه ای. چون هر چی غیر از این، نشان بی ایمانیه.
من قبولی دانشگاه تهران رو میخوام و میخوام بهاش رو بپردازم. من با عشق درس میخونم و کلی اطلاعاتم رو درمورد رشتهی موردعلاقم میبرم بالا و میدونم که تمرکز در کاری که عاشقشیم، نه تنها سخت نیست، بلکه اوج لذته.
خدایا شکرت…
خدایا شکرت که هر روز دارم به قدم های بهتر و مطلوب تر هدایت میشم…
خدایا شکرت که حالم خوبه با خودم…
خدایا شکرت که هر روز دارم جواب سوالام رو میگیرم و الهامات خداوند رو دریافت میکنم…
خدایا شکرت که جرئت انتخاب اهدافم و قدم برداشتن توی مسیرشون رو دارم…
خدایا شکرت که تو خدای منی و من بندهی تو ام :)
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم خانم گرامی خداوند را شکر میکنم که با شما آشنا شدم هر چند قبل از آشنایی با شما اسم شما را شنیده بودم و ذهنم مقاومت داشت نسبت به شما چون در آن زمان من یک دوره از یک استاد عزیز دیگری دوره تهیه کرده بودم، الان خیلی خوشحالترم که با شما آشنا شدم و تقریبا هر روز چند ساعت از آموزشهای دانلودی استفاه میکنم خواستم تشکر کنم از خداوند و شما استا عباسمنش