مصاحبه با استاد | اگر به سمت کمال حرکت نکنی، به سمت زوال کشیده می شوی - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | اگر به سمت کمال حرکت نکنی، به سمت زوال کشیده می شوی226MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | اگر به سمت کمال حرکت نکنی، به سمت زوال کشیده می شوی19MB21 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان …
سلام خدمت استاد عباسنش عزیزم همچنین خانم شایسته ی نازنین وتک تک دوستان خوب و نازنین ..
خداوندمهربانم روسپاسگذارم یک روز دیگه بهم فرصتی داده تا زنده باشم وخالق زندگیم باشم
این فایل خیلی خیلی عالی هست خداروشکر که چندبار گوشش دادم نت برداری کردم واقعا وقتی متعهد شدم به نوشتن فایلها، خیلی به نسبت قبل تودرک بهتر فایلها و آگاهی هاش بهتر شدم
انشالله که همینطور که دارم خوب گوش میکنم ومیپذیرم وباورکردم همینطور متعهد به تک تک این اگاهی ها عمل کنم خدایا کمکم کن تا متعهد باشم به عمل کردن این آگاهیها چون واقعا واقعا تمام این صحبتها یک گنج باارزش هستن وخیلی دوست دارم همینجور که دارم گوش میکنم بره توی تمام تاروپود وجودم وبهش عمل کنم ……
خدایا به امید خودت شروع میکنم کمک کن هرآنچه که بهم کمکم میکنه درحال حاضر به اندازه ی درکم بنویسم وبهشون عمل کنم ..
چقدر این اهرمرنج ولذت عالیه ازخدامیخوام کمکم کنه ازش بتونم درست استفاده کنم و نتیجه بگیرم ..
نکات مهم این فایل ….
استادجان میگن
من فکرمیکنم هرکدوم ازما توزندگیمون ممکنه یه سری کمبودها داشته باشیم یه سری مسائل مشکلات رو داشته باشیم که میتونن به ماقدرت بدن برای اینکه به سمت رسیدن به اون ها حرکت کنیم .
اگه دقت کنیم به زندگی افراد ثروتمند افراد مشهور افرادی کهتوزمینه های علمی موفقن یاتوهرزمینهایی آدمهایی بودن که از خانواده های خیلی ضعیف مسئله دارومشکل دار مالی آمدن وبهموفقیتهای بزرگرسیدن .
یعنی انگیزه آیی که به آدم میده یه سری کمبودها وخلع ها ،این قدرت وداره این توانایی رو داره کهمارو به اون هدفها برسونه ماروبه اون خلع ها برسونه .
یه سری از مسائل مخصوصا مسائل مالی تاادم بهش نرسه ازش پرنمیشه یعنی واقعا باحلوا حلوا گفتن دهنشیرین نمیشه وادمباید انرژی بگیره حرکت کنه و به اون خواسته هاش برسه به اون کمبودهایی که توزندگیش بوده ….
درمورد خلع های عاطفی هم همینجور آدم باید در واقع هرایراداتش رو پیدا کنه عزت نفسشو ببره بالا مهارتهای ارتباطیش رو بهبود ببخشه ..
خیلی موقع هاهست ماتوشرایطی بزرگ شده بودیم که خوب باهامون برخورد نشده یا خودمون بلد نیستیمبا بقیه ارتباط برقرار کنیم خیلی ازلحاظ عاطفی احساس تنهایی احساس در واقع بی کسی میکنیم احساس اینکه کسی دوستمون نداره برای کسی مهم نیستیم…
واین راهش اینه که دوباره خودمون رو بهبود ببخشیم عزت نفسمون رو ببریم بالا مهارتهامون وزیاد کنیم یکی از بهترین راههای بهبود عزت نفس اینه که ما تو یک سری مسائل مهارت ایجاد کنیم ..
مورد بعدی اینه که نعمتهای خودمون رو ببینیم احساس لیاقت خودمون رو ببینیم خودمون رو کمتر و کمتر سرزنش کنیم ..
ودرکل اونمسائل مالی وخلع ها مشکلاتی که ما رو از کودکی باهاشون درگیربودیم اونها سوخت ماهستن برای پرواز برای حرکت برای رسیدن به اون خواسته ها فکر نکنیم که اگر درشرایط سخت بزرگ شدیم دیگه آدم بدبختیم که تواین شرایط بزرگ شدم چقدر زندگیم مشکل داره وبخوایمم این حرفها رو به خودمون بزنیم …
بلکه باید ارخودمون سوالهای درست بپرسیم …
بگیم من چطور میتونم ازاین شرایط انگیزه بگیرم برای حرکت کردن برای پیشرفت کردن برای بهتر شدن ؟
وما دیدیم افراد موفقی که همشون ازکمبودهاشون ازمشکلاتشون ازجنگ ها ازیتیمی ازبی پولی معلولیت های جسمانیشون انگیزه گرفتن حرکت کردن ،بقیه رو مقصر ندونستن خدارو مقصر ندونستن نگفتن این سرنوشت منه همینه که هست این بدبختی رو باید تااخر باخودم حمل کنم گفتن نه حالا که اینجوری شد میخوام یه زندگی خوب داشته باشم یه زندگی خوب برای خودم برای فرزندانم برای خانواده ام داشته باشم،وشروع کردن حرکت کردن وواقعا آدم میتونه زندگی خودشو تغییر بده ..
خدایا شکرت که به ما این قدرت رو دادی که بتونیم هرجای زندگیمون که هستیم ،بخواییم بهت توکل کنیم و زندگی خودمون رو تغییر بدیم ..
خدایا این بهترین و بزرگترین نعمت وثروتی هست که تو به مابخشیدی خدایا ازت بی نهایت سپاسگذارم سپاسگذارم ….
درمورد مسائل مالی استاد جان شما کاملا درست میگین من خودم از زمانی که با آموزشهای شما قوانین خداوند رو شناختم وباورکردم ودارم ازش به اندازه ی درکم تو.زندگی العانم استفاده میکنم خیلی ازلحاظ مالی زندگیم به نسبت قبل بهتر شد،خیلی جای کاردارم بهتر بشم خیلی زیاد ..
اما حداقل العان من منتظر بقیه نیستم من سعی میکنم روخداخیلی بیشترحساب بازکنم حتی سعی میکنم از همسرم توقعی نداشته باشم که بخواد نیازهای مالی منوبرطرف کنه اما خدابه کار همسرم برکت بخشیده وازطریق ایشون برکت ونعمت خدا هم میاد توزندگیم ،خودمم رو توانایبهام کارمیکنم وسعی میکنم اونها رو هربار بهتر کنم ….
من قبلاًهروقت که میخواستم برای خودم خرید کنم خیلی سخت خرید میکردم و اون لباس مورد دلخواهم هیچ وقت نبود.وکلا توخرید کردن همیشه دغدغه داشتم ،بهاطرافیانم نگاه میکردم که مثلا یهچیزیو که من خیلی دوست داشتم راحت میخریدن و همیشه خودمو سرزنش میکردم که ببین چراعرضه نداری توبرای خودت اینو بخری من احساس حسادت داشتم اما اینقدر که احساس بیلیاقتی درمن بیشتر بود اصلا جایی برای حسادت درمن نبود .….
مثلا اگه یکی یه بیرون میرفت تفریح میرفت با همسرش خانواده ش من اصلا جزو درخواستهامم ازخدادنبود برم بیرون تفریححالا با همسرم یابا بچهام یا دوستام اصلا خودمتنهایی، اینقدر من ازلحاظ احساس لیاقت ضعیف بودم وهنوزم پاشنه ی اشیلم هست خودم ولایق یه تفریح ساده یه خرید معمولی نمیدونستم.البته که العان دارم همچنان رو این باورهام کارمیکنم …..
ولی العان نه اینکه تنها بارها رفتم بیرون وخرید بلکه به طرز عجیبی بارها امتحان کردم هول نمیزنم واسه خرید کردن حسرتی ندارم به خدااینقدر حس خوبیه حتی خرید کردنمم خیلی بهتر شده راحت میرم خرید میکنم اصلا باقیمت خوب به خدا اصلا قبلا اینجوری نبود برام …..
تجربه هم نکرده بودم العان میرم خرید شاید فقط یه شلوار بخرم واسه خودم همین ….ولی به خدا باده تا لباسم ست میشه اونقدر قشنگ میشه انگار من چند دست لباس خریدم اصلا قبلا اینجوری نبودم نگاهم به خرید کردن وحتی پوشیدن لباس خیلی خوب شده خیلی …..
قبلا اگه لباس نمیخریدم واقعا افسرده میشدم وفکرمیکردم ازبقیه عقب موندم حالا که فکرمیکنم میبینم قبلا خیلی بیشتربه نسبت العانم خرید میکردم وچقدرهم ناشکر بودم همیشه میگفتم هیچی ندارم اصلا به چشمم نمیآمدن اون داشته هام، ولی العان کمترخرید میکنم اصلا انگار پرم ازخرید برام مهم نیست ….
چیزهای دیگه آمدن توزندگیمکه اون خواسته های قبلی برام خیلی کم رنگ شدن ……
وازداشتهام سپاسگذارترم خدایا شکرت …..
تو بحث روابطم باید بگم واقعا خیلی به نسبت قبل بهترشدم به خدا که شفاگرفتم داشتم ازبین میرفتم …
خدارو شکر بااین مباحث آگاهی ها وقوانین خداوند آشنا شدم ..
من توبچگیم خیلی سرزنش میشدم چون فرزند ارشد بودم وتوفامیل هم نوه ی بزرگتر بودم همه ی نگاه ها رو من بود خیلی ازمن توقع داشتن پدرو مادرم هم خیلی بهم تویکسری مسائل سخت میگرفتن من به شدت عزت نفس پایین اعتماد به نفس پایین احساس بی ارزشی میکردم ..
اونقدر تو خونمون دعوا جروبحث زیاد بود فکرمیکردمهمه اینجوری زندگی میکنن
و متاسفانه خیلی وقتها توکودکی کتکت میخوردم وتنبیه بدنی میشدم ..
همهی اینها باعث شد وقتی خودم ازدواج کردم به شدت ادمعصبی حساس زودرنج کینه جو ومادر به شدت سخت گیری بودم و متاسفانه ندونسته چقدر بچهامو کتک زدم……
چون فکرمیکردم راه تربیت درست همینه …
من همیشه عصبی بودم همیشه ناراحت ناراضی نگران بیمار متعسل ناامید و…….
اما وقتی با این آگاهی ها آشنا شدم ..
واقعا زندگیم تغییر کرد اول ازهمه درد معدم که سالهای سال درگیرش بودم خیلی زود خوب شد خیلی زود
آرام شدم .یادگرفتم روی نکات مثبت بقیه توجه کنم تانکات منفی یادگرفتم داشته های بقیه رو تحسین کنم به جای اینکه حسادت کنم …
یادگرفتم خودمو دوست داشته باشم به خودم احترام بزارم احساس لیاقمتو ارزشمندیمو بیشتر کنم
این احساس ارزشمندی خودم وگره نزنم به خرید ها به آدمها به داشته هام ….
یادگرفتم آدمها روهمونجوری که هستن دوست داشته باشمبهشون احترام بزارم قضاوتشون نکنم
یادگرفتم توارتباطم با بقیه ازکلامدرست استفاده کنم بهشون احساس خوبی بدم بهشون احساس ارزشمندی ومفید بودن بدم حس خوب بدم .
یادگرفتم با آدمهایی که درگذشته فکرمیکردم منو آزار دادن به نکات مثبتشون به روابط های خوب بینمون به خاطرات خوبمون توجه کنم ..
همین باعث شد با مادرم رابطم خوب بشه با همسرم با خواهر همسرم
خیلی خیلی خوب شدم دیگه اصلا با بچهام بحث نمیکنم بهشون ازدی دادم هم اوناالعان ازادن هم من وهم همسرم
واین که من خودم چقدر رها شدم من آزاد شدم انگار توقفس گیرکرده بود به خدا ،ولی العان چقدر من تورابطم بهترشدم به خدا بیشتر وقتها حالم خوب هرروز صبح بیدار میشم باخلق خوب با حال خوب انرژی خوب بیدارمیشمتاشب حالم خوبه چقدر اتفاقات خوب در طول روز برام میافته چقدر کارها در بهترین واسنانترین شرایط برام انجام میشه
اصلا زندگی العان من با گذشته قابل مقایسه نیست به خدا من خیلی خوب شدم .
العان بازدلممیخواد بهتر بشم ازوقتیم فهمیدم این قوانین وکه میتونم همه چیزو بیشتر وبیشتروبهتر داشته باشم هرروز سعی میکنم امروزم بهترازدیروزم باشه خداروشکر که واقعا من این روزها خیلی حالم خوبه خداروشکر نه تنها من حالم خوبه سلامتم بچهام و همسرم هم همینطورن خدارو شکر…
نکات مهم بعدی …..
جهان به اندازه آیی که ما درونن تغییر میکنیم شخصیتمون عادتهامون رفتارمون باورهامون تغییر میکنه که البته زمان میبره نیاز داره ما یک جهاد اکبر راه بندازیم ،ولی جواب میدهد همه چی تغییر میکنه همه چی تو همه ی زمینه ها تغییر میکنه واین وعده ی خداوند ومن بهش ایمان دارم که زندگی من هرروز ازاتمام جهات درحال بهترشدنه رشد خدارو شکر …
باید یادبگیرم دیگران رو دوست داشته باشم به آنها احترام بزارم .
یادبگیرم روی باورهام کارکنم روی مهارتهام کارکنم توی بحث ارتباطات مناسب با دیگران کارکنم یادبگیرم که آدمها رو تحسین کنم یادبگیرم دوستشون داشته باشم فارغ از اینکه چه ویژه گیهایی دارن یادبگیرم به آدم ها احترام بزارم یادبگیرم به ادمها احساس مهم بودن بدم یادبگیرم تغییر بدم رفتارهاموازحسادت برسونم به تحسین ازاینکه کینه داشته باشم ازاینکه مشکل داشته باشم باادمها یادبگیرم درست زندگی کنم خوب زندگی کنم وکمک کنم جهان هم جای بهتری بشه
خدایا شکرت ……
یادم باشه خلع ها و مشکلات نیومدن که منو ناامید کنن مانع پیشرفتم بشن بلکه آمدن بهم انگیزه بدن برای حرکت کردن واین اتفاق میتونه بیافته وتاوقتی بهشون نرسم به اون خواسته ها نرسم سیر نمیشم پر نمیشم یادم باشه خواسته هام فراموش نکنم وبزارم بهشون برسم و ازشون بگذرم …..
نکته ی بعدی …..
استاد میگن من توبحث ثروت اون مبلغی که هزینه میکنم برای خودم اصلا قابل مقایسه با مبلغی که درآمدم وثروتم هست نیست ….
چون یه سری افراد هستن یه کم پول گیرشون میاد میرن همون پولو لباس میخرن وسیله میخرن موبایل میخرن وچیزهای دیگه وهمیشه حسابشون صفر همیشه هیچی ندارن چون تاپول گیرشون میاد میرن همون موقع خرجش میکنن ….
اما من سالهای سال این ذهنیت وعوض کردم اصلا به هیچ عنوان اون هزینه آیی که من برای خودم میکنم یکهزارم ورودی منم نباید باشه یعنی اینجوری نیست که من حتی بگم این تومن درآمد دارم یک دهمش رو برم هزینه کنم، نه من یه دهم درآمدم ونباید هزینه کنم یک صدمش رو هم نه یک هزارمش و شایدهم کمتر هزینه کنم …
ومن اینو روی خودم کارکردم خودمو مجبور کردم اگه یه چیزیو میخوام بخرم بجای اینکه بیام چه میدونم پس اندازویاهرچی که دارم وبردارم بدترازاون واموقرض بگیرم ویاقسطی بگیرم دربدترین حالتش ویانه اصلا کل حقوقمو برای خودم خرید کنم خرج کنم …
من آمدم گفتم نه آقا من باید پول بسازم به مقدار بسیار زیادویه مقدار کوچولوشوحق دارم برای خودم هزینه کنم حالا اگه میخوام اون مقدار کوچولو هزینهام بیشتر بشه باید اون پول ورودیه رو بزرگتر کنم تا یه مقدار یک درصدش یا یک هزارمش عددبزرگی بشه که بتونم اون چیزی هایی که میخوام وبخرم
میخوام بگم اینها همش تکاملی طی شده این نبوده ک در واقع بیام اگه دوقرون دوزار درمیارم برمسریع همونو مبل بخرم لباس بخرم کفش بخرم ساعت بخرم و……
که تهش این باشه که بخوام شعاف کنم به بقیه، تهش این باشه که مردم ببینن، مردم بگن واو به به چه چه …..
ویادم باشه تا باپول دوست نباشم رفیق نباشم پول همسراغم نمیاد واین قانونشه ….
نکته ی بعدی ……
اهرمرنج ولذت هست …
برای اینکه انگیزه هامونکم نشن برای انجام هر کدوم از خواستهامون ،ماباید یه کاری بکنیم که رسیدن به اون هدف برای ما بسیار لذت بخش باشه ونرسیدن بهش رنجآور باشه ..
یعنی چی ؟
یعنی فرض کنیم بخوایم طبق قانون سلامتی عمل کنیم
که شیوه ی تغذیه عوض میشه شیوه ی نگاه نسبت به هورمون ها وژنها به همه چی عوض بشن واولش آدم مقاومت داره سخته براش وهرتغییری اولش سخته ولی بعد خیلی راحت میشه ..
من آمدم گفتم اگه این نتایج اتفاق بیوفته من چقدر خوشحال میشم اندامم چقدر خوب میشه چقدرمسائل ومشکلاتم برطرف میشه چقدرعمرباکیفیت تری دارم چقدر وقتم آزادتر آمدم نوشتم منفعتهایی که این مسیر برام داره
وهمینطور نوشتم اگه ازمسیر قبلیم برم اون آشغالها رو خوردنیهای رو همون مسیری که قبلاً بوده رو برم چه بلایی سرکبدممیاد چ بلایی سرقندخونم ومشکلات دیگه بوجود میاد ویه عمربی کیفیت یه بدن بی حال ،نرسیدن به اهداف کمبود انرژی و.موارد دیگه که بهم میده موندن تومسیر قبلی
وبعد این دوتا اهرمرو هرروز حداقل تا 21روز باید آدم مطالعه کنه و بگه به خودش اگه من برسمبه هدفم چه اتفاقات خوبی میافته اگر حرکت نکنم وتغییر نکنم مثل قبلم عمل کنم چه اتفاقات بدی برام میافته .
هربار حداقل 21روز باید پشت سرهم اینکارو انجام بدین هرچند نیاز باشه بیشترم آدم این مسیرو ادامه بده تا همیشه انگیزه ها زنده باشه که شما بدونی اگه این مسیر رو بری دیگه اتفاقات خوبی برات میتونه بیافته واگر تغییر نکنی دنبال اهدافت نری چقدر اتفاقات بدتری میتونه برات بیوافته
چون همیشه اتفاقات بدتر میشه اگر ما بهتر نشیم چیزی ثابت نمیمونه هیچکس ثابت نمیمونه
مثل خونه میمونه که اگر تعمیر و نگهداری نشه ثابت که نمیمونه حتما خراب میشه اگه بهترش نکنیم بدتر میشه
پس یادم باشه اگه چیزی بهتر نشه بدتر میشه چیزی به نام ثابت موندن نداریم تودنیا
همچ چیزی توی دنیا ایستا نیست همه چیز درحال حرکته حالا اگه ما بهترش کنیم حرکت میکنیم به سمت کمال اگه بدترش کنیم حرکت میکنیم به سمت زوال
به خاطر همین آدم قشنگ میتونه این اهرم رو ببینه وفکرنکنه اگه من تغییر نکنم اوضاع همینجوری میمونه نه اوضاع حتما بدتر میشه ……
اگه تومسائل خیلی پیشرفت نکنم بهترنشم خیلی مهارت هامو افزایش ندم اوظاع بدتر میشه ……
واین اهرم رنج ولذت میتونه بهم کمک کنه توهرجنبه آیی اززندگی بتونم بااستفاده ازش خودم رو بهبود بدم وبتونمبه خواسته هام برسم …..
خدایا شکرت برای دریافت این اگاهی ها
استاد عباسمنش عزیزم خانم شایسته ازشما بینهایت سپاسگذارم ….
خدایا واسه امروز بابرکتم پرنعمتم که بهم دادی شکرت
در پناه خداوند خداوند یکتا باشیم …..
بنام پرودگار یکتا و بی همتا
سلام
گام22 مهاجرت به مدار بالاتر:
((اگر به سمت کمال حرکت نکنی،
بسوی زوال کشیده میشوی))
سئوال چطور خلع های درونی رو پر کنیم؟
یه سری مسائل هست که تا بهشون نرسی پر نمیشی،
باید با انگیزه و انرژی به سمت خواسته ها حرکت کنیم و با رسیدن به خواسته ها هست که خلع ها پر میشن.
در هر موردی که خلع داریم چه مسائل مالی و چه مسائل عاطفی و چه سلامتی و همچنین معنویت فرقی نمیکنه بایدروی هر مسئله که مشکل داریم یا خلع داریم باید روی اون موضوع کار کنیم،
مهارتهامون رو افزایش بدیم، عزت نفس مون رو افزایش بدیم، زیبایی های خودمون و دیگران رو ببینیم و تحسین کنیم، از سرزنش خود و دیگران دست برداریم، خودمون و دیگران رو مقصر ندونیم و حرکت کنیم، مسائل ما سوخت ما هستن برای حرکت.
ما قادریم که خودمون رو تغییر دهیم، عادت هامون رو تغییر دهیم، کنترل ذهن کنیم و یاد بگیریم آدمها رو تحسین کنیم و دوستشون داشته باشیم.
از حسادت دست برداریم و بجاش تحسین کنیم.
با پول دوست بشیم، اگه چیزی میخوایم بخریم نباید دنبال قرض و وام و قسط باشیم باید پولش رو بسازیم بعد خرج کنیم،
همیشه یه مقدار از سرمایه نقدی مون رو حفظ کنیم یا بصورت طلا و دلار نگهداری کنیم که از ارزشش کم نشه.
شعاف نکنیم
تا با پول رفیق نشی پول سراغت نمیاد.
برای نگهداشتن انگیزه بهترین کار اینه که از اهرم رنج و لذت استفاده کنیم
باید بدونیم هیچ چیزی در جهان مادی ثابت نمیمونه
اگه چیزی بهتر نشه حتما بدتر میشه
اگه خودمون رو بهتر کنیم به سمت کمال میرویم وگرنه حتما به سمت زوال حرکت میکنیم.
اگه ما بهتر نشویم اوضاع بدتر میشه
خدایا شکرت بخاطر هدیه یه روز قشنگ دیگه
خدایا هدایتم کن براه راست راه کسانیکه نعمت داده ای
خدایا آسانم کن برای آسانیها
خدایا من نمیدانم و تو میدانی در بهترین زمان در بهترین مکان قرارم بده و بهترین مشتریها رو برایم بفرست
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام و درود به شما استاد عباس منش و خانم شایسته بزرگوار
خیلی ممنونم بابت این توضیحات عالی و ارزشمند، مثل همیشه عالی عالی بود.
واقعا تنها راه گذار از ثروت رسیدن به اونه. اساساً از اونجایی که خواسته های ما یا برای کاهش رنج و کمبوده یا کسب لذت و حال خوب ، در هر صورت باید به خواسته مون برسیم تا حالمون خوب بشه و اون رنج و کمبود رو پشت سر بذاریم.
به نظرم میاد استاد همیشه تاکید میکنن روی اصل قانون ، ما هم باید متمرکز روی اصل باشیم.
خیلی متشکرم استاد بخاطر این فایل.
به نام نامی دوست
خدایی که همواره همراه وحامیه منه
من امشب خیلی حوصلم سر رفته بود اومدم تو سایت که با این فایل استاد برخوردم فقط گوشش دادم وکامنت دوستانو خوندم ولی بعد بازم احساس بی انگیزه بودن وبی رمقی در من به جود اومد وهمینجوری که لم داده بودم به مبل. (اینم بگم که من کلی کار داشتم از قبیل کار خونه قالی بافتن اما اون لحظه حوصله این کارا رو نداشتم )شایدم یه خلا در درونم سر باز کرده بود
نمیدونم انگار پوچ پوچ بودم نمیدونم چطور حسمو بگم انگار خالی بودم ولی بدون هیچ حسی
یه دفعه یه اهنگ بی کلام گزاشتم وشروع کردم با خدا حرف زدن انگار این حرفا از من نبود
من وقتی توی ساعتی این حسو میگیرم الهامات زیبایی ازم بیرون میاد ومتاسفانه اون لحظه چون اتفاقیی هست هیچ وقت ضبط نمیکنم یا توی دفترم مکتوبشون نمیکنم اما وقتی اون لحظه زیبا تموم شد گفتم بیام واینجا ثبتش کنم باری اولین بار
گفتم خدایا یه مدت میخوام خودم باشمو تو
پسرمو به تو میسپارم تربیتشو درس هاشو کار کردن روی دقت وتمرکزشو محافظش باش از بلا از نازیبایی ها .دخترمو دوستاشو ادم های که سر راهش قرار میگرنو تربیتشو همه رو به تو میسپارم میخوام رها کنم میخوام همه چیز رو به تو بسپارم من باشمو تو فقط به خودم وارتباطم باتو فکر کنم یه سفر یه جنگل یه دریا باشد مکان ملاقات من باتو چند سالیست که طعم بیرون رفتن نکشیدم طعم ازادی را
میدانم دو ماه دیگر مانده باید صبور باشم باید تا میتوانم خودم رو رشد دهم
یاد سوال این فایل افتادم ،پیشنهاد برای پرکردن خلا های درونی چیه وچه عاملی میتونه خلا های ادم وپر کنه تا ادم بگذره
این سوال انگاز ازمن دوباره پرسیده شد وانگار این من نبودم که جواب دادم من یاد خلا های درونیم افتادم زبانم به حرکت درامد
که خدایا تو بودی که سال ها خلا های مرا پر کردی هیچ وقت نزاشتی وجود این خلا ها رو در زندگیم حس کنم خلا عشق پدر ومادر خلا ازادی ،سفر تفریح خلا خرید وسیله ها ولباسایی که ارزوشونو داشتم اخلا مهر فرزند خلا مهر ومحبت واحترام همسر
اره تو بودی که انقدر از محبتت سیرابم میکردی که یادم میرفت در چه جهنمی هستم
بهم گفتی زیبایه من صبور باش تو ضعف های زیادی داری باید اول خودتو رشد بدی تا از اینجا بیرون بیای من بهت کمک میکنم منم گفتم خدای من پس من تو رو بیشتر میخوام بیشتر از هر چیزی خودت را به من بشناس با خودم اشناییم کن صبرم به سر رسیده
واین بود که دست مرا کشیدی ومرا وارد سایت استاد کردی گفتی همین جا بمان تا راه برایت روشن شود تا هم رشد کنی هم مرا بیشتر بشناسی
استاد من با تو بیشتر خدا رو شناختم وعزمم رو جزم کردم تا به پیمانی که با خدا بستم پایبند باشم که همین اراده وتعهد را هم باز از خودش خواستم تا قدم عایم رو استوار کند سینه ام رو وسیع گرداند تاتوفیق درک اگاهیی ها رو داشته باشم
گهگداری دلم برای ازادی تنگ میشود اما امشب باز دوباره خدا مرا یاد قرار دادمان انداخت وگفت من همراه تو بودم والانم هستم وبرای همیشه خواهم بود دلم ارام شد
خدایا سپاسگزارم که تو را دارم نعمتی که اگر تمام دنیا جمع شود نمیتوانند تو را از من بگیرد
پس من جواب سوال امشب را با خلوص قلبم میدم استاد بهترین عامل برای پر کردن خلا های درونی من خدا بود مهربانیش بود ومن خدارو شاکرم برای وجود خودش ♥️♥️
سلام استاد جانم
این فایل دقیقا برای من بود
من تو خونه پر مشکل بزرگ شدم که هر روزش دعوا و سروصدا و استرس بود !! همیشه از خدا میخواستم محیط خونم محیط آرام و شادی باشه که الان به لطف خدا همینطور هم هست
آزادی نداشتم همیشه آرزو داشتم آزاد باشم و الان آزادی خیلی بیشتری دارم
من از نظر مالی در رفاه بودم اما از نظر عاطفی بسیار خلأ داشتم ، و دارم هنوزم ، اما باز الان بهتر شدم ، وقتی که خودم رو ارزشمند دونستم رفتارهام رو در برابر آدمها بهتر کردم ، بیشتر احترام گذاشتم بیشتر از حاشیه دوری کردم بیشتر زبانم رو کنترل کردم و از تضادها یاد گرفتم باید به آدمها احترام بذارم مهربان باشم ، و در واقع خود ما تصمیم میگیریم دیگران چطور با ما رفتار کنن ، این حرفا که میزنم ، قبلا نمیدونستم و قبلا مثل عموم بسیار احساس قربانی بودن میکردم و تمام عمرم در گریه و ناله و غم میگذشت و روز بروز هدایت میشدم به مشکلات بیشتر و مسیرهای سختتر و روابط بدتر !!!
الان به لطف الله مهربان و آموزه های استاد که میگن ارزش تضاد ، در صورتیکه من هیچوقت نشنیده و ندیده بودم که مشکلات برای کمک به من اومدن که من بفهمم از زندگی چی میخوام
هیچوقت نمیدونستم میشه جور دیگه ای هم نگاه کرد و رفتار کرد
بعد از ازدواج به مشکل مالی خوردم و من که اینهمه امید و آرزوهای بزرگ داشتم که خودم ثروتمند بشم ، همون مشکلات مالی باعث شد قدم بردارم و سرکار برم ، الان مدارکم رو گرفتم پیگیری کردم و منتظر خبرشون هستم و امروز بود که به خودم میگفتم ، ببین الان با جون و دل و جدی و با عشق میخوای کار کنی و شده اولویت زندگیت ؟
فهمیدی این تعهد و این جدیت از کجا میادش؟
از همون مشکلات مالی که داشتی !
منی که کلی آرزوهای بزرگ داشتم کلی جوریکه خواب رو ازم گرفته بود اما کار فیزیکی براش نمیکردم که پول بسازم !!
الان از خودم تعجب میکنم که چقدر جدی و با تعهد کارهام رو پیگیری میکنم برای سرکار رفتن و این چقققققدر برای من شده اولویت
من تو تمام زندگیم کار برام اولویت نبود چون واقعا تامین بودم !
و الان با جون و دل و با عشق منتظر خبر کارم هستم که دوسش دارم
البته نمیخوام بگم همیشه مسیر بسیار سختی هست تا ما بفهمیم چی میخوایم
اگر خود من ، یه ذره گوش به زنگ باشم ، با نشانه ها میبینم ، و قبل از اینکه اونقد مسایل بزرگ بشه ،تغییر میدم مسیرم رو ، رفتارم رو ..
الان سپاسگزار خداوند هستم بخاطر تمام روزهای زندگیم که هر کدوم برای من درسها داشتن
آرامش امروز خونم رو مدیون تغییر رفتار و خواسته م هستم که تو خونه بابام به اون مشکلات برمیخوردم
و هر لحظه خداروشکر
ممنونم استاد جانم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرانقدر و همه عزیزان
من درست به یاد میارم که در اتمسفری بدنیا اومدم که تمسخر و دست انداختن از کارهای بسیار عادی به شمار میرفت و البته من خودم بدلیل اینکه از این جو رنج میکشیدم اینکار رو سعی میکردم انجام ندم با کسی و همچنین بدلیل تمسخر هایی که در کودکی میشدم بسیار احساس کمبود و کم بودن میکردم.
همچنین خانواده ای که داشتم در زمینه ارتباطات بسیار ضعیف بودند و به جرأت یک دوست خانوادگی حتی در شرایط متوسط روحی و مالی هم نداشتیم.
ولی در نوجوانی و چندین سال پیش تصمیم گرفتم برای ایجاد ارتباط در دبیرستان از مؤدب ترین و درسخون ترین بچهای کلاس تا بی ادب ترین و درس نخون ترین کلاس اقدام کنم.
خلاصه ارتباطات بسیار خوبی برقرار کردم بطوریکه صبح تا عصر در مدرسه و عصر تا ساعت ۲ شب بعضا بیرون بودیم با دوستان.
وقتی وارد دانشگاه شدم همین موضوعیت ادامه داشت و ارتباطات بسیار خوبی برقرار کردم با وجود اینکه گروهای مذهبی و غیر مذهبی در دانشگاه وجود داشتن ولی انگار این رو یک چالش میدیدم برای ایجاد ارتباطات چون بسیار روابط برای من اهمیت داشت بدلیل شرایط کودکیم و این خلأ رو یک تضاد میدیدم.
اما بعد ها فایل های استاد و محصولاتشون رو خیلی بیشتر دنبال کردم و فهمیدم خلأ هایی دارم که بسیار عجیب و مخفی بودن مثل اینکه من روی خودم فیلتر میزاشتم و جوری خودم رو به نمایش میزاشتم که بقیه افراد احساس خوب داشته باشن و بحث هایی رو باز میکردم که بقیه من رو مسخره نکنن.
و بعد فهمیدم با فرکانس های فعلی که نیازی نیست خودم رو تغییر بدم بخاطر کمبود هام و ایجاد ارتباط با آدم های زیاد بلکه همونی باشم که به قوانین عمل میکنه و به طبع آنقدر زیاد هستن دوستانی که با من هم عقیده باشن و از حضور هم لذت ببریم.
البته که این تضاد فقط مربوط به روابط نبود در حالیکه در حوزه اعتماد بنفس به مراتب بسیار بیشتر در دوره عزت نفس فهمیدم چالش پیش رو دارم و با بالا بردن مهارت هام در یک حوزه و اون هم موسیقی بود بشدت احساس عزت نفس من افزایش پیدا کرد.
همچنین افزایش باور های توحیدی هم بشدت باعث شد خلأ های من پوشانده بشن و بدونم که قدرت دادن به تمسخر ها و احساس خلأ بخاطر عوامل بیرونی یک شرک محسوب میشه و احساس خوبمو درونی کنم تا جایی که میتونم.
و بقولی اون تمسخر ها باعث شد بهتر درک کنم که به عوامل نامناسب بیرونی بهایی ندم .
البته تا زمانیکه روی این باور ها کار میکنم و تکرار میکنم.
خداراشکر بابت تمامی آگاهی های این فایل و تشکر بینهایت از استاد عزیزم برای صحبت های فوق العاده و انتخاب سؤال بینظیر و درجه یک خانم شایسته عزیز و کامنت های عااااالی دوستان عزیزم.❤️
خدایا میلیون ها بار شکرت ❤️
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام خدمت دوستان گرامی ام در این مسیر زیبا و قشنگ
خداوند را خلی شاکر و سپاسگزارم که در این مسیر زیبا و تاثیر گذار حظور دارم و هر لحظه درس های خوبی را از آموزش های استاد عزیزم و کامنت دوستان نازنینم می آموزم
برای من بهترین کار این است که وقت و زمانم را اینجا سپری کنم
چون هر چقدر که بیشتر روی این آموزش ها غرق و متمرکز باشیم به همان اندازه تأثیرگذاری اش بیشتر و بیشتر می شود
هر چقدر در این آموزش ها غرق شوم تازه درک آن نسبت به قانون جهان هستی بهتر می شود و تکاملم هم به نحوی دارد بهتر طی می شود
قبلاً که بود گوشدادن به فایل ها و یا دیدن فایل ها بصورت ویدویی به نحوی می گفتم خوب است این کار انجام دهم شاید برایم تاثیر داشته باشد
اما حالا دیدن فایل ها برایم این نگرش را دارد که این فایل را بینم و یاد داشت برداری کنم که چی درس های دیگه ای برای من دارد
چون با دیدن و شیندن هر فایل درک مان نسبت به قانون جهان هستی بهتر می شود
ایمان مان نسبت اینکه اری این مسیر درست است و قانون نیز جواب می دهد بیشتر می شود
با شیندن این فایل چقدر لذت بردم و حالم را بهتر ساخت
چون استاد از شرایط و وضعیت های گذشته اش صحبت کرد که روز های ناجالبی را پشت سر گذاشته است
وقتی به این همه تضاد در زندگی مان برمی خوریم این باعث می شود که بودن این ناخواسته ها یکسری خواستههای را برای من بوجود آورد
وقتی کفشی مناسبی نداری
وقتی خونه ای مناسبی نداری
وقتی روابط خوب تری نداری
وقتی از لحاظ سلامتی در شرایط ناجالبی هستی
وقتی هر روز اتفاقات بد را داری در زندگیت تجربه می کنی
همه اینها را وقتی در زندگی داری اگر زرنگ باشی بودن اینها باعث می شود که خواستههای در درون ما شکل گیرد
وضعیت مالی بهتری داشته باشم که بیتوانم نیازمندی های زندگیم را راحت و آسان فرآهم سازم
ماشین و خونه ای مورد نظرم را داشته باشم و از زندگیم لذت بیبرم
روابط قشنگ و عالی را تجربه کنم
و خلی موارد های دیگه که می تواند زمینه داشتن و درخواست کردن را برای مان رقم زند
هر قدر که بیشتر بیتوانم قانون جهان هستی را درست درک کنم به همان اندازه می توانم ازش برای لذت بردن و خوب زندگی کردن استفاده کنم
وقتی ما این همه تضاد در زندگی مان داریم باید به نحوی خلی خوبی از این تضاد ها استفاده کنیم
و جهت دهی کنیم به سمت خواستههای مان
و برای مان مشخص کنیم که حالا من در این شرایط و وضعیت زندگی دارم دست و پنجه نرم می کنم
اگر می خواهم شرایط ایدهآل و رویایی را تجربه کنم باید چی کار های انجام دهم
چی فداکاری های را انجام دهم
در کدام زمینه روی خودم و تغییر باورهایم کار کنم
آیا این باورهای کهنه و محدود کننده زندگی من را می سازد یا اینکه باور های قدرتمند کننده برای خودم ایجاد کنم و زندگی ام را متفاوت نسبت به قبل خلق کنم
وقتی زندگی استاد عباس منش عزیز را نگاه می کنیم در اوایل تضاد های زیادی در زندگی داشته است
اما این باور حرکت کردن و ادامه دادن هم در ذهنش پر رنگ بود
وقتی که می گوید اری شرایط تغییر می کند و باید تغیر کند اگر تو داری روی خودت کار می کنی و ایمان داری که اری وضعیت این چنین نمی ماند و تغیر می کند
اگر باور داشته باشی که من خالق زندگی خودم هستم پس می تونی زندگیت را آن قیسمی که دوست داری خلق کنی
وقتی استاد می گوید شرایط راحت می تواند تغیر کند
من برداشتی ناجالبی داشتم قبلا فکر می کردم که اگر روی خودم کار کنم حتما یه شبه همه چیز تغیر می کند و من وضعیتی مالی رویایی را تجربه می کنم و به هر آنچه که می خواهم در زندگیم می رسم
در حالیکه قانون جهان هستی این گونه نیست
و قانون تکامل این گونه نیست
باید مرحله به مرحله جلو برویم و ادامه بدهیم
به همان اندازه که باور می کنیم و به همان اندازه ایمان داریم می توانیم نتایج وارد زندگی مان شود
من در یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت دیدم که استاد چقدر کفش های فراوان و باکیفیت از مارک های متعدد تهیه کرده بود خلی تحسین تون کردم و لذت بردم
و به یادم آوردم که استاد در فایل های متفاوت می گفت که در گذشته چی روزهای را سپری کردم
که حتی بعضی موقع یک کفش مناسب نداشتم اما بازهم ادامه دادم و حرمت کردم و منصرف نشدم و دست نکشیدم از کارم
من با دیدن آن فایل خلی زیاد استاد را تحسین کردم
گفتم درست است که از همه این کفش ها استفاده نمی تواند اما همین که به راحتی تمام تهیه می کند این خودش گذر کردن است
و حسرت به دل نمی ماند که بگوید ای کاش فلان کار را می توانستم یا فلان چیز را خریداری می تونستم
این کار قابل تحسین و لذت بخش است
خلی جالب بود
چیزی برای نوشتن نداشتم اما اینها آمد و مرا سر ذوق آورد که بینوسم
خدایا خوبم ازت خلی ممنون و متشکرم
استاد عزیزم از شما و خانم شایسته مهربان خیلی ممنون و سپاسگزارم بابت این همه آموزش های فوق العاده عالی و تاثیرگذار
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جویم
خدایا صد هزار بار شکرت
گام بیست و دوم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
حس میکنم یه باگی در پسا فکرم درمورد دوستی با پول و رسیدن به آرزوها وجود داره که از خدا میخام هدایتم کنه تا برطرفش کنمو عملکردم به قانون بهتر بشه؛
خیلی قبلترها وقتی فهمیدم اگه به چیزایی که میخام برسم و خلاء هامو پر کنم، به یه مرحله جدید و مدار بالاتر راه پیدا میکنم، با تمام قوا افتادم تو خط تجربه کردن خودم و هرچی پول میساختم در مسیر رسیدن و تیک زدن خواسته هام خرج میکردم.
خدا رو شکر از خیلی چیزا پر شدم خوشحالم اما وقتی برای اولین بار تو ثروت یک، استاد گفت ذهن فقیر هرچی پول بدست میاره خرج میکنه و نمیتونه پول نگه داره ،، خیلی خورد تو ذوقم!
فک میکردم چقد عالی دارم به قانون عمل میکنم، بحساب خودم داشتم بازی فراوانی پول انجام میدادم و…
استادعباشمنش تو اون فایل با توضیحات زیاد گفت همیشه فلان مقدار پول تو حسابمون باید باشه و تحت هیچ شرایطی خرجش نکنیم+ به مرور باید بر مبلغ به رسم رفاقت با پول افزوده بشه و… ،
ذهنم همون لحظه گفت: پول برای خرج کردنه. نگه داشتنش کار درستی نیست.
و کلی ترمز دیگه با مضمون ارزش پول میاد پایین ، نباید ریال تو حساب بمونه، حداقل طلا بخر یا… تو مغزم میچرخید
با همه این حرفا من بعد اون جلسه تصمیم گرفتم روند خرج کردن پولو تغییر بدم، چیزایی که میخاستمو بر حسب اولویت میخریدم تا یه پولی بتونم واسه رسم رفاقت با پول نگه دارم یا اگه خریدی انجام میدادم سقف میذاشتم واسش.
ینی یه جوری برخورد میکردم که انگار وقتی موجودی کارتم رسید به n میلیون ینی صفر شده و باید صبر میکردم پول میساختم تا موجودی حسابم ازون رقمی که مشخص کردم بالاتر میرفت و بعدش اجازه داشتم خریدمو انجام بدم.
خداروشکر این کارو حدودا دوسالی هست انجام میدم و رقم رفاقتم با پول رسیده به 20 م و تمایل دارم افزایشش بدم اما همون وز وز هایی که در بالا نوشتم تو این مدار نگهم داشته.
ذهنم میگه :
با این وضعیت دلار و تورم این پولی که تو حسابم بلوکه شده داره بی ارزش میشه باید به وقتش خرج کنم.
هربار میگه توکه پول داری چرا ازش استفاده مفید نمیکنی و به فلان خواستت برس مثلا فلان گجت که دوس داری بخر،
فلان وسیله، فلان مسافرت و…
اعتراف میکنم کنترل این موضوع و قسطی/چکی خرید نکردن ازجمله مواردی هست که به زور خودمو ملزم به انجامش کردم و از خدا بابتش تقاضا ی هدایت و حمایت دارم…
خب
بهم الهام شد مزایایی که رسم رفاقت با پول واسم داشته بنویسم تا ذهنم متوجه لذت و ارزشش بشه :
– بزرگترین دستاورد مثبت و مشهودی که تا الان ازین روش بدست اوردم اینکه : دغدغه و نگرانیم نسبت به اینده کمتر شده، اگه حقوقم دیرتر پرداخت کنن بلافاصله ترس اجاره خونه و هزینه ها سراغم نمیاد.
حذف شدن همین دغدغه به ظاهر کوچولو آرامش زیادی به رفتارم تزریق کرده ، فرکانس هام از حالت ترس و نگرانی راجب پول کمتر شده و طبق قانون این حس موجب ورود پول و ثروت های بیشتری میشه.
– وقتی پیامک های برداشت و مانده حسابم میبینم یه جورایی لذت میبرم. درسته کما کان نگرانی های از بابت پایین اومدن موجودی نقدی دارم اما بلافاصله بهش میگم از محدوده بحران خیلی دوریم و جای نگرانی نیست. (این گفتگو پرتکرار ترین موضوع ذهنمه که تا الان فقط اگاهانه میتونم توجهم ببرم روی نیمه پر لیوان)
.
در حال حاضر همین دو مورد به ذهنم رسید.
میدونی اگه من بتونم ورودی مالی و توان پول ساختن ببرم بالا خیلی از چیزا خود به خود حل میشه.
مشکل اینه منابع تولید ثروتم محدوده و از خدا برای حل این مسئله تقاضای راهنمایی و هدایت دارم…
.
مورد دومی که تو این فایل واسم حائض اهمیت بود؛
تضادها و محدودیتی که الان دارم میتونه عامل رسیدن به خواسته و آزادی بشه.
( درسته الان هیچ راهی نیست و نمیبینم، در همین حد این نوید به خودم میدم که این شرایط ایستا نیست، ما مجبور به قبول و تحمل نیستیم)
+1757
کامنت هشتاد و چهارم
12 اسفند 1403
تعهد اول:
امروز برای دمو آماده شده بودم. به صورت تصویری (کارفرما) و صوتی (من) با هم صحبت کردیم. اما من فهمیدم میکروفونم کار نمی کنه و در عین حال متوجه شدم کارفرما برام در انتهای ایمیل یک فایل پیوست فرستاده بود و من ندیده بودمش. برای همین مصاحبم افتاد برای فردا ساعت 3:30 بعدظهر که من هم بتونم میکروفون کامپیوتر رو درست کنم و هم بتونم خودم رو برای مباحثی که توی فایل پیوست بود آماده کنم.
اتفاقا چقدر هم خوب شد. چون هم میکروفون کامپیوتر درست شد و هم وب کم راه اندازی شد. این ها کارهایی بود که بالاخره باید برای کلاس های آنلاینم انجام می دادم و تمامش رو همسر عزیزم برام درست کرد. چقدر ازش ممنون و سپاسگزارم. خدایا شکرت به خاطر حضورش در زندگیم. یک خوبی دیگه ای هم که داشت این بود که من توی فرم نوشته بودم می خوام برای کلاس 11-8 سال تدریس کنم (چون از تدریس برای کودک می ترسیدم. چون تدریس برای کودک قلق های خاص خودش رو داره)، اما بعد از این اتفاق به کارفرما گفتم دموی کلاس 7-4 سال رو برام بفرسته. چون می خواستم پا روی ترس هام بذارم. گفتم حالا که دارم پیشرفت می کنم، بهتره نقاط ضعف تدریسم رو هم بهبود ببخشم.
امروز هم دخترکم خوابید و من تونستم از بقیه ی کلاسم جزوه بنویسم.
چقدر زمان بندی خداوندم بی نظیره. به محض این که دخترکم بیدار شد، همسرم هم از سر کار اومد خونه و تا آخر شب بچه رو نگه داشت که من بتونم به کارهام برسم و برنامه هام رو پیش ببرم. خدایا شکرت.
از عملکرد امروز و امشبم هم راضی بودم. پروردگارم سپاسگزارم.
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت که دخترکم انقدر با دیدن من هیجانی میشه و واکنش نشون میده. سپاسگزارم که انقدر من رو با تمام وجودش دوست داره. خدایا شکرت که من و همسرم هم عاشقانه دوستش داریم. این بهترین هدیه ای بود که از طرف تو دریافت کردیم. پروردگارا برامون سالم و سلامت و در پناه خودت و زیر سایه ی من و همسرم حفظش کن. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که همسر خوبی دارم و برای پیشرفت من همه کاری می کنه. سپاسگزارم که امروز برام وب کم و میکروفون رو درست کرد، رفت از بیرون غذا خرید و بچه رو نگه داشت که من بتونم به تمام کارهام برسم. سپاسگزارم. شکرت.
خداوندا شکرت که امشب با پدرم صحبت کردم و از شنیدن صداش خوشحال شدم. به خاطر حضورش در زندگیم سپاسگزارم.
خدایا شکرت که امروز از پیشرفتم راضی بودم. سپاسگزارم که مسیرم رو هموار کردی.
سپاسگزارم که توی مسیری پا گذاشتم که ازش می ترسیدم. اما چون تو هستی، خیالم راحته.
خدایا به خاطر خودم، همسرم و فرزندم که در مدار بالایی از سلامتی هستیم ازت سپاسگزارم. پروردگارا کمکم کن که بتونم درآمد خوبی کسب کنم و قانون سلامتی رو بخرم و بهش عمل کنم که از اینی که هستم هم سلامت تر بشم. سپاسگزارم.
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان هفرکانسی
استاد این جمله تون را باید برای خودم بارها یادآوری کنم
استاد باید به ثروت برسد و از آن پر شود تا بتواند بگذرد
استاد من در مورد ثروت خیلی شاید این مورد را هنوز نداشته باشم
اما در یک مورد برایم این اتفاق افتاد
من زمانی که کارمند بانک شدم و از همان روز اول خیلی دوست داشتم که روزی رئیس بانک شوم و این اسم آقای رئیس که حالا مشتریان و یاحتی همکاران می گفتند برایم خیلی زیبا بود
این گذشت و گذشت تا اینکه من توانستم پله ترقی و کمال را طی کنم و بعد از چند سال رئیس شعبه شوم
باور کنید استاد فقط همان چند روز اول برایم جالب بود و به راحتی بعد از مدت کوتاهی از این موضوع پر شدم و حتی دیگه بعد از مدتی برایم اصلا جذابیتی هم نداشت .
حتی بعد از اینکه به این آرزویم رسیدم و این حد را هم رد کردم به راحتی توانستم از آن بگذرم و بعد از مدتی کلا تصمیم گرفتم از کار بانک استعفا دهم و دنبال رویای خودم بروم.
در این مورد که انسان باید برسد و پر شود تا بتواند از آن بگذرد این مورد به ذهنم رسید که اینجا یادآوری کنم.
سپاسگزارم از شما استاد گرامی بابت این فایلهای زیبا
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند