مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

673 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نازنین قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1121 روز

    سلام استاد خیلی خوشحالم دارم اولین کامنتم رو بعد از این همه مدت عضویتم در سایت قرار می دهم .

    همیشه با خودم می گفتم چرا بین این همه آدم هم سن من که دور و بر خودم می بینم خدا من رو با سایت و این مسیر آشنا کرد

    چرا تو مدرسم بین تمام هم کلاسی هام و دوستام من با سایت استاد آشنا هستم

    (فکر میکردم خداوند من رو انتخاب کرده)

    به خدا می‌گفتم خدایا خودت به من جواب بده

    روزی چند بار از خودم و از خدا می‌پرسیدم چرا و می دونستم وقتی در فرکانسش قرار بگیرم خدا جوابم رو میده

    و هر بار هم بابتش شکر گذاری میکردم و میکنم ‌، روز ها وشب ها وقتی با خدا شروع به صحبت میکردم ،اشک شوق میریختم و میگفتم خدایا مرسی که من رو انتخاب کردی.

    وقتی این فایل رو گوش می دادم در همین فایل جواب سوائلم ر‌و گرفتم .

    در پاسخ استاد به سواله: اگر تمام ثروت و دستاوردهای خود را از دست بدهید و تبدیل به یک آدم عادی شوید در حالیکه همین میزان درک از قانون را دارید، چقدر طول می کشد دوباره به جایگاه کنونی برسید؟

    بعد از پاسخ استاد یادم افتاد که قرآن میگه انسان از قدرت اراده برخورداره و می تواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد .

    و فهمیدم من انتخاب کردم که در این مسیر باشم و خدا وقتی انتخاب من رو دید هدایتم کرد هرچی من بیشتر این مسیر رو برای زندگی خودم انتخاب کردم و به انتخابم تعهد پیدا کردم خدا هم بیشتر من رو هدایت می کرد

    فهمیدم که خدا از تمام آدم های جهان نمیاد خیلی رندوم بگه باشه من تورو انتخاب میکنم که تو این مسیر قرار بگیری

    فهمیدم این یکی از عامل های هست که من نگاه از بالا به پایین دارم به هم سن های خودم یا کسانی که سنشون از من بالاتره چون من احساس میکنم من فرد انتخاب شده هستم

    اما نه من یک روزی با توجه به نشونه های که خدا برای هر فردی می‌فرسته و هرکسی نسبت به فرکانسی که در اون وجود داره اون نشانه هارو میبینه و با توجه به اختیاری که خدا براش گذاشته این مسیر رو انتخاب می‌کنه

    پس دوستانم ، هم کلاسی هایم ، حتی اون فردی که خیلی زیاد ایمانش به خدا ضعیفه هم می تونه یک روزی این مسیر رو انتخاب کنه

    می تونه خیلی از من بیشتر رو خودش کار کنه

    می تونه نتیجه های بالایی در زندگیش بگیر که تو به خودت بگی واقعا این همون آدمه ؟

    پس فرد انتخاب شده ای وجود ندارد خدا برای همه بنده هاش فرصت رشد گذاشته

    خدا همه بندگانش رو دوست داره

    و هر روز به خودم یادآوری میکنم که : روزی که ما به این دنیا آمدیم خداوند بخشی از وجودش رو در هر انسانی قرار داد

    همین باور به من کمک کرد تا در زندگیم رو مخ ترین افراد زندگیم دیگه رو مخ نباشن

    و کمتر آدم ها ر‌و قضاوت کنم

    و خدایا ممنون بابت تمام قوانینی که در این جهان قراردادی

    خدیا شکرت بابت استاد و این سایت پر از نتیجه های قشنگ و فایل های که روز به روز قلب من رو نزدیک تر به خدا می‌کنه .

    و استاد ممنون که جواب سوالم رو دادین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 628 روز

      سلامی که از جنس نام زیبای خداست ، به شما همکلاسی خوبم خانم قاسمی عزیز،

      به نکته ی خیلی خوبی که روزگاری هم بخشی از فضای ذهنی من بود اشاره کردید و خواستم بگم این نگاه از بالا به پایین به دیگرانی که فکر میکردم مثل من اهل مطالعه یا تفکر الهی و مثبت نبودند من هم روزگاری داشتم و راستشو بخواید کمی هم بابتش احساس غرور میکردم ،

      تا اینکه خدا توجهم رو به یه سری افراد و سرگذشت هاشون جلب کرد و اوتها رو دیدم و نشونم داد اتفاقا افرادی رو که شاید روزی حتی قابلشون نمیدونستم جواب سلامشون رو بدم حتی بهشون نگاه کنم از بس توی مسیر اشتباه بودند و من گمراه و نادون میدونستمشون ؛ تز معتاد های رفیق باز گرفته تا لات های چاقو کش تا کسانی که مشکل اخلاقی و جنسی داشتند.

      ولی

      ولی

      خدا رو شاهد میگیرم

      بعد چتد سال که نگاه میکنی بهشون شخصیت الانشون منتهی آرزوی من شده!!

      یعنی جهان و خدا و همت خودشون جوری شرایطو براشون عوض کرد و جوری تغییر کردند و جوری نتیجه گرفتند و به چنان عزتی رسیدند که من آرزوی اون موقعیت های الانشون رو دارم و اون ها کسانی بودند که صدها قدم از یکی مثل من عقب تر بودند ولی روزی بیدار شدند / همت کردند و ندای خدا رو که مثل نور خورشید بر همه میتابه و کسی ازش محروم نیست رو شنیدند و حرکت کردند و خدا هم به دادشون رسید با انبوهی از مددهای غیبی و شدند اونچه که منی که فکر میکردم خیلی بهترم بهشون الان غبطه میخورم.

      و این یکی از بهترین درس های زندگی منه که نه به خودم غره بشم و نه از رحمت خدا هرگز نا امید بشم.

      و از شما ممنونم که با کامنت قشنگ و با ارزشتون باعث شدید بار دیگه این نکته رو به خودم یادآور بشم.

      در پناه الله که مهربانتر از او کسی نیست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    شکوفه نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 812 روز

    خدارو شکر ‌میکنم بابت این آگاهی های عالی

    درباره سوالی که پرسیده شد که وقتی حس می‌کنی راکت موندی و تغییری تو زندگیت رخ نداده چیکار باید بکنی؟

    برای من چیزی که خیلی کمک کرده و خیلی بهم یادآوری میشه اینه که قانون رو یادآوری کنم

    نتایج رو یادآوری کنم

    و یا با دیدن نتایج دیگران قانون رو تو ذهنم هی تثبیت کنم

    که این کاررو‌ با خوندن کامنت ها ، گوش کردن مداوم فایل های استاد به من خیلی کمک کرد

    که میخوام از نتایج عمل به این دو بگم

    همیشه استاد گفتند که این فایل رو چند بار در “دفعات و زمان های مختلف گوش کنید”

    به من ثابت شد با تکرار و یادآوری ، اون قانون به صورت تکاملی تو ذهنت میشینه و تبدیل به یک باور میشه و نتایج شروع میکنن به رخ دادن

    تابستون امسال یادمه که با خواهرم فایل” نامه 31 امام علی” رو که درباره اجابت دعا بود خیلی گوش می‌کردیم

    اصلا همون بار اولی که این فایل رو شنیدم یه چیزی توم‌ بیدار شد که این یه قانون مهمه این یک باور ناحالب رو در تو تغییر میده

    انقدر من این فایل رو دوست داشتم که می‌شد روزی 2~3 بار ببینم و هرروز گوشش میدادم

    انقدر اون حرف ها رو من تاثیر گذاشته بود که دقیقا یادمه شب تولدم بود با یک حال عجیب و خیلی خوب شروع کردم به دعا کردن و اطمینان داشتم که خدا بهم میده( این در صورتی بود که من هر بار بعد از گوش دادن این فایل این حس خال خوب و اطمینان بهم دست میداد و شروع می‌کردم به گفتن خواسته هام و ایمانم به اینکه خدا واحده و قطعا میده 1000 بزار شده بود)

    و خداشاهده که یکی از خواسته هام که تو ذهنم پررنگ بود برآورده شد بصورت کاملا معجزه وار

    و خدارو هزاران هزار بار شاکرم بابت ایمانی که نسبت به خودش در من ایجاد کرد

    عاشقتمممم

    درباره کامنت خوندن دوستان من این رو قبلا هم گفتم ولی باز هم میگم‌ انقدر که عللی بود برام

    من موقع رفتن به دانشگاه با مترو میرم و خب شلوغه و اتفاقاتی هم رخ میده منم برای اینکه ذهنم رو کنترل کنم شروع می‌‌کردم به شکر گزاری و بعد دیدم کم میارم

    بعد شروع کردم به خوندن کانت بچه ها تا برسم تهران

    و این شده بود در من عادت و من لذت میبردم از حرف های قشنگی که بچه ها میزدن از نتایج عالی که میگرفتن و از اتفاقاتی که تو زندگیشون رخ میداد و طرز برخورد اونها با اتفاقات من رو حیرت زده می‌کرد و در کنارش هی قوانین تو ذهنم وبت و یادآوری میشد‌

    و خوندن این کامنت ها بصورت مستمر اتفاقات خیلی قشنگی رو برای من رخ داد

    خدایا شکرت که انقدر عللی هستی و همه اینها رو دوباره بهم یادآوری کردی که چه کارهایی رو انجام دادم و این شد نتیجش

    هزاران هزار بار شکرت

    من عاشقتممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عبدالله سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 527 روز

    بسم رب هدایت گرم

    ان علینا للهدی

    که بینهایت بخشنده است

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    و سلام برای دوستان وهم فرکانسی های نابم که کمنت میگزارند و کمنت هارا مطالعه می‌کنند

    من همیشه و خصوصا در زمان آمدگی کانکورم سریال های سفر به دور آمریکا و سریال زنده گی در بهشت را نگاه میکردم و روی باور هایم کار میکردم همچنان درس های مربوط به کانکور را هم می خواندم و این مسیر را ادامه دادم تا اینکه موقع امتحان کانکورسید ومن بطور خیلی هدایتی رشته را که در درونم دوست داشتم را انتخاب کردم.

    رشته که خانواده ام انتخاب کرده بودن برای من که از طفلی در ذهنم گنجانیده بودن پزشکی بود اما من وقتی حرف از مباحث فزیک خصوصا از اون ذرات اتمی میشد موهای بدنم سیخ میشد ویک حسی عجیبی داشتم و حرف های شما در مورد قانون جهان علا قه من نسبت به فزیک زیاد می‌کرد و من بطور خیلی معجزه وار در دانشگاه کابل در رشته فزیک عمومی کامیاب شدم و همان درخت های پردایس و سرسبزی پردایس،اون گشت وگذار کبوتر هارا ودرخت های زیبا وبلند همچنان اون فرا وانی وسایل وامکانات وتنوع افراد و آزادی را دانشگاه تجربه کردم

    در پاسخ به سوال خانم شایسته میتوانم بگویم که ذهن ما منطق می خواهد من در این وقت ها باید الگو های پیدا کنیم که با ادامه دادن به مسیر به نتیجه رسیدن و همراه شان مصاحبه کنیم.

    وبرای ذهن خودم منطق بسازم مانند زمانی که کلاس زبان یا آمادکی کانکور میرفتم و توانستم با ادامه دادن به دانشگاه کابل راه یابم.

    تشکر میکنم از شما دوستانی که کمنت ها را مطالعه می‌کنید و کمنت می گذارید

    1403/12/1

    خدا یاااااا بییییی نهایت شکرت که در این سایت الهی هستم

    شاد سالم وثروت مند باشید دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حسین مشه پور گفته:
    مدت عضویت: 457 روز

    به نام خدای مهربان

    تمام اتفاقات زندگی ما با افکارمون داره رخ میده

    اثباتش هم بار ها و بار ها فکر کردیم به موضوعی برامون اتفاق میافته

    افکار منه ک از طریق ورودی هام شکل میگیرند و باور های مارو درست میکنه و باعث میشه ک زندگیمون شکل بگیره

    وقتی درمدار درست باشید ایچ اتفاق بدی براتون نیمیافته چون باور هایی درست شده تا نتیاج به وجود اومده

    اگر باور ها درست بشه نتایج هم پایدار میشود

    وقتی باور های توحیدی درست کنیم و با ایمان حرکت کنیم خداوند ام بهمون مسیر های بعدیو درست را میگوید و همه چیز با تعهد و پرداخت بها به وجود میاد با توکل به خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    هؽرو دانش گفته:
    مدت عضویت: 3196 روز

    سلام استادعزیزودوستان خوبم وقت همگی بخیر

    استادجان سوال مهمی برام پیش آمده شمابه ماآموختیدکه زندگی و سرنوشت آدماروخودشون تعین میکنن واختیارتام دارن که زندگیشونو اونجوری که میخان بسازن و خداوندازقبل تعین نکرده که آدمی فقیرباشه یا ثروتمندمریض باشه یا سالم وهیچ سرنوشت و قسمتی ازقبل نوشته نشده سوالم اینه که آیاهدیه ای به نام مرگ تنهاچیزیه که ازقبل برای آدم مقدرشده که دریک زمان مشخص آدم روحش آزادمیشه و جسمش میمیره وچیزی به نام مرگ اتفاق میوفته؟ آیاآدم این اختیارو داره که زمانشو تغییربده چون همیشه وقتی کسی میمیره همگی برای تسکین دردبازماندگان یه چیزمشترک میگن که اگه تمام دنیام دست به دست هم میدادن بازم مقدربوده در همین ساعت و زمان ازدنیابره آیا این جمله ی مشترک فقط برای تسکین دردگفته میشه یاتقدیری برای تعیین زمان مرگ درکاربوده؟

    نمیدونم آیاجوابی به این سوال داده میشه یانه ولی خیلی منتظرجوابتونم استادعزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سیده راضیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2025 روز

      سلام دوست عزیزم …

      امید وارم به اون درک و آگاهی رسیده باشم که تونسته باشم سوال شما رو جواب بدم …

      به نظر من ما میتونیم زمان مرگ رو هم خودمون تعیین کنیم …

      بر چه اساس ؟

      بر این اساس که وقتی ما تو فرکانس خوب باشیم اتفاقات خوب برا ما ایجاد میشه و حال و احوال ما به سمت شادی میره …

      شادی یه حس امید هست …

      امید دادن به زندگی …

      دقت کردین افرادی که سرطان گرفتن و دکترها گفتن تا چند ماه بیشتر ز نده نیست یا باید خودت حالش رو خوب کنه ؟

      خب اون فرد فقط با باورهاش و امید دادن به خودش حالشو خوب میکنه چون یه باور قوی داره که نه من حالا حالاها زنده هستم و تجسم میکنه که که روزها و ماه ها و سال ها چطور داره با شادی زندگی میکنه …

      وقتی میره برای شیمی درمانی دکترا میبینن که خیلی خوب شده …

      فقط ی دلیل داره اون فرد باورهاشو درست کرده …

      هر فردی وقتی تو بدترین شرایط تو حال بد بتونه حالشو خوب نگه داره اتفاقات خوب براش رقم میخوره چراکه این جهان بر اساس قانون بدون تغییر ادره میشه وهرکس نتیجه باورهاش و فرکانسهایی که ارسال کرده رو میگیره ..

      پس میشه گفت که خودمون میتونیم با فرکانسهامون مرگ خودمون رو تعیین کنیم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    معصومه سادات ناجی پارسانیان گفته:
    مدت عضویت: 2858 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و عزیز

    میخواستم نظر شما را در ارتباط با

    تفاوت سنی که بین زن و مرد هست بخصوص در موردیکه زن بزرگتر از مرد باشد میتونه

    مودت و رحمت بینشان حاکم شود؟

    با سپاس فراوان از شما استاد بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرضیه میرزاجانی گفته:
      مدت عضویت: 2835 روز

      دوست خوبم سلام این فقط بستگی به دو طرف داره که چطور به قضیه نگاه کنن اگه بگن چیز مهمی نیست مهم دوست داشتنه پس مهم نیست ولی اگه بخوان سر هم حتی در مواقع عدم تفاهم تو زندگی به عنوان ابزار ازش استفاده کنن اصلا خوب نیست پس فقط به خودتون بستگی داره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        معصومه سادات ناجی پارسانیان گفته:
        مدت عضویت: 2858 روز

        سلام دوست عزیز

        از توجه تان سپاسگزارم ودر ادامه صحبت همانطور که استاد گرامی خاطر نشان کردند

        تمامی وقایع اطراف ما توسط فرکانس های ما که ریشه در باورهای ما دارد بوجود می‌آید

        که احتمالا در اطراف خودتان مشاهده کردید که افرادی با تفاوت سنی سالیان سال بخوبی و با عشق کنار هم زندگی کردند .

        نمونه عینی آن مادر بزرگ خودم بودند که به علت فوت همسرشان با وجود دو بچه ازدواج مجدد داشتند.

        با شخصی که عاشق مادر بزرگم شدو در عین حال 15 سال از خودشان کوچکتر بود زندگی کرد و با وجودی. که مادر بزرگم به دلایلی نمی‌توانستند بچه دار شوند ایشان نوه مادر بزرگم را مانند فرزند خودشان دوست داشتند و تا آخر عمر برایش پدری کردند

        در حالیکه دیده شده افرادی که زن خیلی کوچک‌تر از مرد هست اما بدلیل نا باروری مرد از زن جدا میشود و بدنبال زندگی دیگری میرود.

        تمامی اینها همانطور که استاد عزیز گفتند ریشه در باورهای ما دارد.

        به امید روزی که همه ما بتوانیم باورهایی را در وجودمان نهادینه کنیم که باعث تحقق آرزوها و رویاهایمان باشد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2468 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    به نام خدایی که منو خلق کرده که زیبا زندگی کنم

    چقدر شنیدن این حرفها بهم چسبید قبلا هم شنیده بودم قبلا هم این فایل رو دیده بودم ولی امروز خیلی شنیدنش مزه داد

    تمام سلول های بدنم داشت گوش میداد و درک می کرد. خدایا خودت کمک کن که بتونم به تمام این آگاهی ها عمل کنم. حتی اگه به یکی از این همه آگاهی که توی این فایل بود عمل کنم زندگی خیلی خیلی بهتری رو تجربه خواهم کرد.

    هرآنچه که من از این فایل یاد گرفتم

    1- تمام انسان های بزرگ. افرادی که منشا اثر بودن در کل تاریخ، وجه اشتراکشون اینه که توحیدی زندگی کردن. هیچ کس هیچ انداره . هیچ کس قدرت اینو نداره که زندگی من رو تحت تاثیر خودش قرار بده حتی به اندازه سر سوزن. هر چیزی که من توی زندگیم تجربه می کنم به واسطه افکارمه و افکارم از باورهام ناشی میشه و باورهای من تجربیاتی هست که بارها و بارها واسم تکرار شده.

    اگه اتفاقی رو توی زندگیم تجربه می کنم که دوست ندارم فقط و فقط بخاطر این است که باورهای غلط در اون زمینه دارم .پس از امروز توجه می کنم به افکارم تا بتونم باورهای غلطم رو شناسایی کنم و بعد باتجربه های جدیدی که برای خودم ایجاد می کنم یعنی با آگاهی های جدید بتونم به خودم ثابت کنم که غلط فکر می کنم.

    چشم زخم یعنی قدرت داشتن دیگران

    2- قانون تکامل

    باید تو همین شرایطی که هستم و ناخوشاینده کاری بکنم. جوری نگاه کنم که به احساس خوب برسم تا بتونم به شرایط بهتر هدایت بشم. اگه خونه بهتر میخوام باید از این خونه ام راضی باشم. اگه شغل با درآمد بیشتر برای همسرم میخوام باید شکرگزار همین درآمدش باشم. اگه روابط بهتر رو می خوام باید نکات مثبت رفتاری همسرم رو تو ذهنم بزرگتر کنم.

    3- موفقیت . هیچ ورد و جادو نداره . راه و روشداره. عمل کردن داره.

    4- برای این که بتونم مهاجرت کنم باید باورهای غلطم که زیاد هم هست در مورد مهاجرت رو از بین ببرم.

    خیلی نکته ها از این فایل یاد گرفتم سعی کردم بنویسم. اما بازم جا داره.

    خدایا شکرت برای این که این آگاهی ها رو امروز دریافت کردم خدایا بینهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    دختر خانواده:

    سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و دوستان

    درسی که من از مثال هایی که استاد در این فایل درباره‌ی ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم می‌زنند باعث شد به تفاوت خودم با استاد پی ببرم.

    چون ایشون میگن اوایل که درک کردند خودشون خالق شرایط زندگی شون هستند، از تمام اتفاقات کوچیکی که براشون می‌افتاد هم به عنوان مثالی برای قوی کردن این باور استفاده می‌کردند.

    و همین باعث شده هیچوقت ناامید نشن چون مثال های کوچک و بزرگ همیشه در حال اتفاق افتادن هستند.

    یعنی ایشون روی همه ی نکات هرچند کوچیک تمرکز می‌کردند و مثال ها رو پیدا می‌کردند و تشخیص شون می‌دادند و تایید شون می‌کردند.

    و همین کار استارت تکامل باور خالق بودنشون رو زده‌.

    مثل دوستی که بهش فکر میکنی و بهت زنگ میزنه.

    مثل غذایی که هوس میکنی و کسی برات درستش میکنه.

    یا تغییراتی مثل زیاد شدن مسافرهای دربستی.

    ولی من از همون اول در آوردن مثال ضعف داشتم واینقدر نکته سنج و ریز بینانه عمل نکردم متاسفانه.

    و نتایج ام رو هم حتی نادیده گرفتم یا کوچیک شمردم.

    و فرق زیادی بین و استاد هست و باید روی این مسئله هم کار کنم و از استاد الگو برداری کنم و این نکات و مثال ها رو جدی بگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: