اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
نکته طلایی این فایل اینه که لذت بیشتری ببریم از مسیر واقعا همینه اینجوری هم زودتر میرسیم هم از مسیر لذت میبریم و کی میتونیم لذت بیشتر ببریم زمانی که ایمان داشته باشیم به قوانین بدون تغییر خداوند…..توکل،حسن ظن به خدای عشق و مهربانی همراه با شکرگذاری این میشه لذت ناب
یادآوری این اصل که اتفاقات زندگی من به خاطر افکار خودم رقم میخوره یه تکراره ک فک کنم لازمه تا پایان عمر بشنوم ش و تکرارش کنم و به خودم یادآور بشم .
خب سوال مهم این است که من چطور مسیر تغییر باورها و کنترل ورودی ها را ادامه دهم و اجازه ندهم ذهن با آوردن بهانههای مختلف من را از ادامه مسیر بازدارد ؟؟
با دیدن نتایج کوچکی که در زمان بودن در مسیر در طول روز تجربه میکنی که قبلاً سختتر تجربه میکردی یا به ندرت تجربه میکردی و یا اصلا تجربه نمیکردی . این دیدنها و نوشتنها منطقهایی میشود برای ذهنم تا به کنترل ورودیها ادامه دهم و اجازه ندهم که ذهنم من را از مسیر و ادامه دادن آن ناامید کند .
مورد حرکت دهندهی مهمی که در ادامهی مسیر بسیار یاری رسان است احساس خوب است ، اینکه زمانیکه در مسیر اجرای قانون هستم احساس خوبی دارم . احساس سبکی ، حال خوب ، آرامش خاطر دارم و این خود مهمترین اهرم لذت برای من است ، چرا که کاملا احساس میکنم زمانیکه کنترلی بر ورودی های ذهنم ندارم چطور ب راحتی حال بد به سراغم می آید و رنجش و ناخوشحالی امر طبیعی زندگی ام میشود و این مهمترین اهرم رنجی است ک به من در بودن در این مسیر و ادامه ی اجرای قوانین انگیزه میبخشد .
روان شدن زندگی ، راحت شدن کارها ، خوب شدن اخلاق آدمها و تمام تغییرات کوچکی ک به محض بودن در مسیر تجربه میکنی مهم ترین عامل محرک برای من هستند. فک کنم تمام ماهایی که اینجا در این خانواده ی بی نظیر جمع شدیم متوجه این تغییرات کوچیک و بزرگ به محض کنترل ذهن و تقوا هستیم و نسبت بهشون آگاه و هوشیار شدیم .
مهم ترین اصل این مسیر کنترل ورودی هاست ک آگاهانه باید ورودی هایم را مدیریت کنم تا به خواسته هایم هدایت شوم . تفاوت در نتایج آدمها به این شکل رقم میخوره نه به دلیل تفاوت های دیگه و یا خاص بودن و ویژگی های منحصر به فرد داشتن.
نتایج زمانی پایدار میشود که باورها به شکل بنیادین تغییر کرده باشد و این مهم با ادامه مسیر و تکامل رخ میده . و قشنگی قانون این هست که وقتی در مدار و مسیر درست هستی و تکامل ت رو طی کردی ،هیچ وقت نتایجت رو از دست نمیدی . سقوط و عقبگرد زمانی اتفاق میافتد که مسیر تکاملیات را طی نکرده باشی . بنابراین زمانی که باورها به صورت بنیادین تغییر میکند و نتایج پایدار میشوند، از دست دادن نتایج اتفاق نمیافتد. وقتی چیزی درست ساخته بشه به راحتی خراب میشه و از بین نمیره . سقوط در تکامل معنایی نداره.
وقتی آمادهی تغییر باشی شرایط و اتفاقات به گونهای رقم میخورد تا من به نتایج و خواسته های مدنظرم برسم. تغییرات از همان جایی که هستی شروع میشود و در ادامه موقعیت هم تغییر میکند .
خدا رو شکر ک روز دوم مهاجرت به مدار بالاتر برام یه روز پر از حس و حال خوب و احساس رهایی و سبکی و امید به فردایی بهتر و اتفاقات بهتر سپری شد و انگار نور جدیدی مهمان خانه ی قلبم شده بود . خدا رو هزاران بار شکر برای وجودت مریم عزیزم . دوستت دارم بانوی مهر و ماه
1- در مورد اینکه چرا نتایج به خوبی خودش رو نشون نمیده باید بگم که هرکس با توجه به شرایطی که درش قرار داره نتیجه میگیره. من قبل از اینکه وارد این مسیر بشم غرق در قسط و بدهی بودم و از خداوند با تمام وجودم خواستم تا منو هدایت کنه و خداوند هم هدایتم کرد.(یعنی من خواستار تغییر همه جانبه در زندگی ام شدم و بعد از اینکه آماده دریافتش شدم، اون هدایت رو دریافت کردم). در حالی که در کنار اون هدایت خواسته های بزرگتر دیگه ای هم دارم اما خداوند خودش میبینه که من توی چه شرایطی هستم و داشتم دست و پا میزدم و به زور خودم رو نجات میدادم، خب اول میاد ایده ها و راهکارهایی که مربوط به بدهی هست رو مرحله به مرحله به من الهام میکنه و من هم با عمل کردن به اون ایده ها تلاش کنم که خودم رو از اون شرایط سخت نجات بدم و بعد برم سراغ خواسته ی دیگه. باید بگم که من توی این 10 ماهی که توی سایت اومدم و از همون روز اول تا به امروز مدام دارم فایل های رایگان رو گوش میدم، هیچ وقت احساس ناامیدی و بی حوصلگی نکردم و حتی لحظه ای هم این فکر به ذهنم خطور نکرد که نکنه این مسیر اشتباهه و جواب نمیده یا این که بچه های دیگه به ثروت آنچنانی رسیدند ولی تو هیچ تغییری نکردی!؟ من به خودم میگفتم اولویت برای من خلاص شدن از این منجلابی ست که خودم برای خودم درست کردم اول باید از این بدهی ها و قسط ها خلاص بشم بعد برم سراغ خواسته بعدی. یه وقتایی که احساس میکنیم که با تمام تلاش هایی که روی کار کردن روی خودمون انجام میدیم ولی هیچ نتیجه ای نمیگیریم، این به این معنا نیست که نتیجه نمیگیریم بلکه مثل ریشه دواندن زیر خاک میمونه، ما داریم ریشه هامون و پایه هامون رو محکم میکنیم و بعد شاخ و برگهاش خودش رو نشون میده فقط باید با ایمان و توکل، به این مسیر ادامه بدیم.
2_ وقتی شما در مسیر درست و الهی باشی تمام جهان بسیج میشه تا شما رو به اون خواسته ات برسونه نه اینکه شمارو از خواسته ات دور کنه، پس هیچ نگرانی وجود نخواهد داشت از اینکه نکنه داشته هامو و یا موقعیتمو یه شبه از دست بدم. اگر مطمئن باشیم که مسیری که درش هستیم مسیر درستی هست دیگه همچین نگرانی سراغمون نمیاد. کسانی که به اینچنین نگرانی هایی دچار میشن مطمئن باشند که مسیرشون مسیر درستی نیست و از راه درست به اون خواسته و یا اون موقعیت نرسیدند و اون تکاملشون رو طی نکردند.
3_ در حوزه تمرکز بر کار باید بگم که من کاملا با حرف استاد موافقم. چون خودم در این شرایط بودم. من با خواهرم شراکتی مغازه پارچه فروشی باز کردیم و توی اون کار چون من به لحاظ مالی و حساب و کتاب خودم رو قبول داشتم و البته خواهرم هم منو بیشتر از خودش قبول داشت، تمام اون مسئولیت های مالی رو به گردن گرفتم. ولی بعد از یه مدت دچار بدهکاری شدیم و توی کارمون کم آوردیم و هر دو خیلی درگیر شدیم. چون من گردن گرفته بودم خودم باید جواب پس میدادم. البته ناگفته نماند که من قبل از اینکه با خواهرم شریک بشم خودم به تنهایی و به طور مستقل مغازه لوازم التحریر داشتم و بعد از شراکت با خواهرم تمرکزم نصف شد. در همون گیرودار، مغازه لوازم التحریر رو تبدیل به سوپر مارکت کردم.(چون این باور اشتباه رو داشتم که برای تغییر اوضاع مالیم اول باید نوع کار و بیزنس تغییر کنه). بعد از اینکه این تغییر کار انجام شد، دغدغه های من چندین برابر شد.(از یه طرف پارچه و از طرف دیگه سوپر مارکت). خیلی اوضاع وخیم تر از قبل شد و من با ذهنی ناآرام و آشفته شبها میخوابیدم و صبح بیدار میشدم. تا این که به پیشنهاد دخترعموم که از بچه های سایت هست به این سایت و این مسیر الهی هدایت شدم. سه روز بعد از آشنایی با سایت خوابی دیدم و در آن خواب به من گفته شد که کار پارچه رو به طور کامل بزار کنار و همه چی رو ول کن و فقط بچسب به کار سوپر مارکت. من تا دو روز ذهنم درگیر بود و حتی به خواهرم هم نگفته بودم که همچین چیزی به من الهام شد. چون ذهنم مقاومت زیادی میکرد که: مگه میشه کاری که براش اون همه سرمایه گذاشتی رو به راحتی ازش دل بکنی!؟ پس سودت چی میشه تازه کلی ضرر هم کردی! ولی همون موقع یه فایلی از استاد رو دیدم که درمورد الهام بود. و من بزرگترین تصمیم زندگیم رو گرفتم که به خواهرم بگم. خواهرم اولش خیلی شاکی شد ولی من خیر همه چی رو خوردم و همه چی رو به خواهرم دادم و فقط تمرکزم رو برداشتم ودادم به سوپرمارکت. البته به خواهرم این پیشنهاد رو دادم که یکجا پارچه هارو بفروش و خودت رو از شرّ این همه قسط و بدهی و دغدغه مندی رها کن. اما خواهرم قبول نکرد و هنوز با گذشت 10 ماه توی اون گرفتاری مونده و روز به روز حالش بدتر میشه. اما من به الهامی که از طرف خداوند به من شد مقاومت نشون ندادم و به اون چیزی که به من گفته شد سریع عمل کردم و به قول استاد بمب بمب بمب همه چی عوض شد و نتایج سریع خودش رو نشون داد. از اون به بعد دیگه تصمیم گرفتم فقط و فقط روی یه کار تمرکز کنم.
نکته آخر اینکه هیچ نتیجه ای قشنگ تر و مهم تر از احساس خوب و آرامش درونی نیست. چیزی که تمام سالهای عمرم هیچ وقت درکش نکرده بودم و به دنبالش بودم، اما با آگاهی های الآنم به این احساس آرامش درونی رسیدم و دارم میبینم که بعد از اینکه به این احساس خوب رسیدم نتایج دونه دونه خودش رو نشون داد. نه اینکه اول نتایج بیاد بعد احساس خوب بشه.
تشکر میکنم از استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز بابت فراهم کردن این شرایط که خیلی راحت بتونیم از خودمون یک ردپایی به جا بزاریم.
به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگی
سلام به استاد عزیز خانم شایسته مهربان ودوستان گل سایت
روز دوم:قانون پایداری نتایج.
نکاتی که آموختم ودر فرکانس دریافتشون بودم.
نکته اول:ما با کارکردن به صورت مستمر روی باورهامون نتلیج کوچک را دریافت میکنیم که این نتایج نسبت به تعهد ما بزرگتر هم میشوند.
نکته دوم: اتفاقات زندگی ما توسط افکار ما رخ میدهد اگر افکار ما تغییر کنند نتایج آرام آرام پدیدار میشوند
(افکار اتفاقات را رقم میزند وافکار از ورودی ها بوجود می آیند وتکرار آگاهانه یک سری باورها وبعدش هدایت میشویم به سمت خواسته ها)
نکته سوم:نتایجی که از مسیر درست ایجاد شده باشن به آسونی از بین نمیرن.برای نتایج پایدار باید از قانون تکامل استفاده کنیم .
نکته چهارم.
اگر باورهای تان را تغییر داده باشید از همان جا واز همان مکانی که هستی از همان کار و همان توانایی اوضاع بهتر وبهتر میشه.
نکته پنجم. باید سعی کنیم یک مسیر را شروع کنیم وتمام تمرکز مون روی همون مسیر باشه.تا نتایج مطلوب بدست بیاییند.
نکته ششم.بیشتر از عجله برای مقصد از مسیر لذت ببریم ومطمئن باشیم نتیجه میدهد احساس خوب داشته باشیم تا به مسیر خواسته ها هدایت بشیم.
نکته هفتم نتایج خوب همون احساس خوب وآرامش است .
سوال این جلسه «حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
به نظر من نتیجه مطلوب همون احساس خوب است طوری که استاد گفتن ما قبلا در جهنم زندگی کرده بودم واین احساس خوب خودش یک دنیا نتیجه است
من امروز به یک مقاومت در زندگیم پی بردن که بسیار برام با ارزشه
من هنوز نتونستم حضور 3 فرزند و در زندگیم بپذیرم. و وقتی که شما گفتی همسرم را رها کردم اتفاقات مالی افتاد متوجه شدم که من هم با 3 فرزندی که خداوند داده مقاومت دارم بسیار ابراز میکنم که ندارم ولی در واقعیت اینطور نیست.وقتی قرار شد بر خلاف 99 درصد جامعه حرکت کنم که بچه داشتن را یک معضل میدانند پس باید خلاف حرکت کنم. جالب اینکه خوثدا به من نشانه هم داده.چند روز پیش برای 2 قلو ها م پولی واریز شد که قبلا نبود.و در این فایل به من گفتید توجه کن به اتفاقاتی که داره میوفته .بله خداوند داره صحبت میکنه بامن.مقاومت و کنار بزن و تسلیم امر من شو.تو با داشتن 3 فرزند به هر آنچه که میخواهی میرسی.این ترمز بسیار موزیانه ای بود که شکر خدا یافتم و از امروز جدی کار میکنم.من فرزندانم را مانع حرکتم میدیدم.من آنها را مانع همه چیز و همه اتفاقات خوب میدیم.اما از امروز باید روی این باور برعکس آنچه تا الان فکر میکرده ام کار کنم.
دوتا سوال خیلی قشنگی که پرسیدید من را بسیار بفکر فرو برد و این مدل فکر کردن ها را دوست دارم و زندگی را برایم لذت بخش میکنه.
میخواهم جواب سوالات این گام را در اینجا بنویسم:
جواب سوال اول:
استاد من مسائل زندگی ام را اینجور وقتها مانند یک معمای زیبا و باحال و هیجان انگیز میبینم و فکر میکنم این یک بازی مجازی است در کامپیوتر ذهنم، وآن را آنقدر انجام میدهم تا به تنیجه نهایی برسم برنده شوم و فقط فکر میکنم یک بازی است و خیلی جدی نمیگیرم آن موضوع را چون ذهنم اینطوری اون مسئله را بزرگ یا حل نشدنی نمیدونه و قدرت من در این زمینه بیشتر میشه و لذت بردن اون بازی برام استمرار مدام میاره و به خودم میگم تو این بازی را هم در زندگی ات صد در صد تیک میزنی و میبری اینطوری خودم را برای رسیدن به خواسته هایم آماده میکنم و مسیر را برای خودم لذت بخش.
و بعد از حل شدن موضوع و بردن اون بازی به خودم میگم دیدی محیا این معمای زندگیت را هم حل کردی .دیدی تونستی .دمت گرم
همینطور پله پله بالا میروم وتمامی مسائل زندگی ام را حل میکنم و به عقب که نگاه میکنم دیگر اون معما ها برایم سخت و ناراحت کننده نیست
استاد من به خودم قول داده ام تا لحظه مرگم مسائل زندگی ام را دونه به دونه حل کنم وبی خیالشان نمیشوم
چون به خودم قول دادم
و از خداوند خواستم که مرا تازمانی که همه مسائل زندگی ام را حل کنم زنده نگهدارد چون برایم خیلی لذت بخش است رسیدن و تلاش کردن و هدف داشتن.من عاشق این هستم که مسائلی را که بهم میگن نمیشه بیخیال شو را حل کنم من اتفاقا چیزی را که بهم میگن نمیشه را بیشتر دوستدارم انجام دهم واین حس بهم قدرت میده بهم شجاعت میده انگار من را به خداوند نزدیکتر میکنه این حس.
محیای درونم را بیدار تر میکنه.
وآدم های منفی اطرافم را کلا از زندگی ام حذف میکنم چون خیلی تاثیر زیادی دارند روی این موضوع استمرار باعث میشوند که راجب منفی ها صحبت کنی و همیشه نتیجه را منفی ببینی ودیگر تلاشی نکنی چون میدونی که هیچ فایده ای ندارد تلاش کردن.
جواب سوال دوم :
مهم ترین درسی که گرفتم از صبحت های استاد این بود کهفقط استمرار در کارمون و رسیدن به خواستمون داشته باشیم و ناامید نشویم سریع و بیخیال موضوع شویم
استاد خیلی خوب اون ریز جزئیات تغییراتی که براشون رخ دادن رو توضیح دادن و به من خط مشق دادن که به چی توجه کنم تا تعییر رو ببینم
برای من تغییر در این چند روز ،خواب راحت ترم بود – صبح با اسودگی و لذت بیشاری از خواب بیدار شدن بود- اینکه مقدار زیادی پول از سمت های مختلف که اتتظارش نداشتم وارد زندگیم شد- اینکه دیشب خودم رو داخل ایینه نگاه کردم و از نظر خودم زیبا به نظر نی رسیدم و به خودم گفتم تو واقعا زیبایی
و استاد به من یاداوری کردن که حواست به تک تک این تغییرات باشه که همین ها پیشرفته و همین مسیر ادامه بدم اتفاقات در ابعاد بزرگ تری برام رخ میده
مثال ضربه ایستگاهی واقعا به جا بود و کمالکرایی در وجودم راحت تر میتونم با یاداوری اش کنترل کنم، درسته اون ضربه ای که میخوام هنوز نزدم ولی ضربه زدنم خیلی بهتر شده پس نسیر درسته و باید بیشتر تمرینش کنم
اگر من نتایج بزرگ نمیگیرم به خاطر اینه که به اندازه اون نتیجه ای که میخوام روی خودم کار نکردم
خیلی تحسین میکنم استاد رو که در جواب از دست دادن ثروتشون اینقدر راحت پاسخ دادن
یعنی تعصبی روی مسیرشون نداشتن و خیلی راحت گفتن بستگی به شرایط اون لحظه داره و اون موقع تصمبم میگیرم که شاید اصلا یه مسیر دیگه برم شاید همین ادامه بدم
و این برای من درس داشت که چرا اینقدر تعصب افکار و رفتار گذشته ام میکشم؟ تصمیمات میتونن تغیر کن همون طور که افکار و دیدگاه ها تغییر میکنن – دلیل نداره خودم به یه تصمبم محدود کنم
یه جمله قشنگ یادمه قبلا یه جایی خوندم با یان موضوع که تصمیمات و کارهای که مثلا زهرای 15 ساله گرفته که تصمیمات زهرای 20 ساله تیست، زهرای 15 ساله بر اساس اون شرایط و دیدگاهش اون تصمیم گرفته و اون رفتار انجام داده و در اون زمان از نظرش بهترین بوده پس زهرای 20 ساله نباید به خاطر تصمبمات و رفتار زهرای 15 ساله شرمنده باشه یا احساس بدی داشته
وقتی ادما روی خودشون کار کردن و به نتایج پایدار و بزرگ رسبدن نشونه یک شخصیت قویه و هرگز این اتفلق نمی افته که یک شبه موفقیتش از بین بره
اینقدر تو فیما و شاید حرف های بقیه اینو شنیدیم و دیدیم که طرف یه شبهاز عرش به فرش رسید که باورمون شد میشه یه شبه همه چی از سدت داد و دفتی استاد تاکید کردن هرگز این اتفاق نمی افته راستش خیالم راحت شد که نیازی تیست نگرانش باشم و به قول استاد که میگن قوانین کیهانی یه جور اطمینان به ادم میده انگار پاتو روی یه زمین سفت میزاری – قرار نیست یهو اتفاقات عجیب غریب بیوفته و تد قربانی چیزی بشی
راستش خیلی توهم اینو داشتم و دارم همچنان که من از فردا شروع میکنم خفن درس خوندن و تو نتایجم معجزه میشه و یه شبه تغییر میکنم – روند بهترش اینه از هدف ساعتی شروع کنم و بپذیرم که یک شبه تغییر نمیکنم بپذیرم که درسته یه زمانی ساعت مطالعه بالا داشتم ولی اینم مثل عضله است چون یه زمانی وزنه مثلا 40 کیلویی زدم پس توانایی اش داشتم که انجامش دادم ولی نباید انتظار داشته باشم بعد از وقفه ورزشی ام بازم از وزنه 40 کیلو شروع کنم ، بپذیرم که طبیعیه با وزنه 10 کیلوی یا 5 کیلویی شروع کنم و ناامید نشم و امیدم به این باشه که چون یک بار این مشیر رفتم پس بار دوم نسیرم کوتاه تره
و استاد گفتن : داشتم مقاومت میکردم در مقابل تغییری که باید رخ می داد و بعدا فهمیدم این تغییر چقدر خوب بود
اینو توی ذهنم اورد که من کلا نسبت به همه چی خیلی مقاومت دادم و دلم میخواد همه چی اونطوری که من میخوام پیش بره – مثلا اگه جای ساعت 8 صبح من ساعت 12 شروع کنم درس خوندن انگار همه چی بهم ریخته ک دیگه روزم ارزش نداره و مثال های مشابه در 9نبه های دیگه و دیدم من ادمی نیستم که راحت تر بگیرم و با شرایط جدید مچ بشم و با جریان پیش برم و دقیقا طبق حرف استاد با هر تغییری مقاومت دارم حتی اگر خوب باشه
یه مثال دیگه وقتی که مامانم میخواد یه سری تغییرات در چیدمان وسایل خونه بده و من قطعا و کاملا ناراضی ام و میگم نکن و فلان و… ولی بعدش میبینم این تغییری که مادرم بدون توجه به مت انجام داد چقدر خوب شد ولی خب پیش مادرم بهش اعتراف نمیکنم
امیدوارم بتونم از مقاومتم کمتر کنم و راحت تر با جریانی که پیش میاد حرکت کنم
نیتونم جتبه هایی که قبلا توش موفق بودم بررسی کنم و ببینم چه عادت هایی براش داشتم و از اونا برای هدف جدید استفاده کنمو اگه یکم صبور باشم نتایج باعث انگبزه میشن و همدن انگیزه دوباره باعث عمل و نتایج بیشتر میشه
سلام به همه عزیزان و استاد عزیز و خانم شایسته گرانقدر که همچون استاد در مسیر رسالت همراهی رو این چنین زیبا به نمایش گذاشتند و تشکر بابت این همه تلاش و پشتکار برای ساختن این فایلها
من در ابتدا که به این سایت و استاد هدایت شدم و استاد عباسمنش و صحبتهای ایشون و فایلهایی دانلودی و محصولاتشون دیدم به واسطه نگاه متفاوتی بود که ایشون به خداوند و جهان هستی داشتند خیلی جذب شدم و اولین محصول رو جهانی بینی توحیدی بود که تهیه کردم و استفاده کردم در حقیقت من قیل تر هم در شرایط خوبی از لحاظ مالی و رابطه بودم و به طور ناخودآگاه از قوانین استفاده میکردم ولی با گوش دادن به استاد و تمرکز روی داشتهای که هر روز و هر روز برام عادی تر شده بود و زیبایی خودش از دست داشت میداد کم کم زندگی برام هی زیباتر میشد حالا آگاهانه به داشتهام دقت میکردم
حالا از چیزهای کوچک تری شروع کردم برای خلق اونها و ساختن اعتماد به نفس بیشتر
یادم هست برای اولین بار که میخواستم از قوانین برای رسیدن به خواستم به طور آکاهانه استفاده کنم روی جذب نیروهایی بهتر در بیزنسم بود که اینقدر خارق العاده و غیر قابل باور و حتی بازگویی افرادی با یکسری ویژگی بینظیر بهم مراجعه کردن که داشتم از هیجان سکته میکردم ا
ما با همه این شرایط در یک بازه زمانی از سایت و استاد و قوانین دوز شدم و فراموش کردم و هر بار به تضادی میرسیدم یک مروری میکردم و باز فراموشی تا یک روز عصر که منتظر بودم همسرم از مطب دکتر بیاد بیرون و نشسته بودم با گوشی رفتم تو سایت تا ببینم چه خبر هست که هدایت شدم به یک قسمت سایت که پاسخ به سولات بود و خانم شایسته پاسخ داده بودن و اون سوال هم همین طور بود که چرا قوانین فراموش میکنیم و از مسیر دور میشیم و پاسخ خانم شایسته من رو دیکه پایبند به قوانین کرد زمانی که یادم افتاد که باید همیشه به یاد داشته باشم که زندگی من نتیجه باور های من و کانون توجه خودم است و زمانی که علت این فراموشی رو این دلیل فهمیدم که احساس خوب برابر با اتغاق خوب و احساس بد برابر با اتفاق بد و این یعنی قانون و اصل
برای همین همیشه دیگه حواسم جمع کردم و کوچکترین نشانها رو با دقت توجه میکردم و از اون اتفاق دلیل برای رسیدن به شرایط بهتر استفاده میکردم و همیشه اتفاقات روز مره خودم شب ها با قوانین مطابقت میدم و انرژی که میگیرم برای فردا ازش استفاده میکنم و هیچ زمان نا امید یا خسته نشدم چون میدون جهان سیستم و دارای قانون است
امروز که تو زندگی همه ما هوش مصنوعی به نوعی نقش دارد دیکه چه منطقی بهتر از این گه وقتی یک سری قانون و اطلاعات پایه رو به سیستم بدی مثل چت جی بی تی همه سوالی رو و هر اطلاتی رو بهت میده براساس آنالیز هموم اطلاعات ابتدای و با نگاه به این همه دلیل برای بائر پذیری قوانین دیگه فراموشی یا نا امیدی از وجود قانون دیگه سختر از باور بودن قوانین است
امروز من متن گام دوم مهاجرت به مدار بالاتر رو خوندم وهنوز فایل رو گوش ندادم (البته قبلا چندین بار فایل های مصاحبه با استاد رو گوش دادم ) ولی الان با یک نگاه جدیدتر و با تمرکز بیشتری میخوام گام به گام پیش برم
یه باور محدود کننده ای که در ذهن من هست اینه که هروقت میخوام فایل های رایگان رو گوش کنم و باهاش پیش برم ذهنم میگه تو که چند تا دوره خریدی پس خیلی بهتره که بری دوازده قدم رو از اول گوش کنی تا فایل رایگان و معلومه که از اون بهتر نتیجه میگیری
ولی من میدونم که این باورم مشکل داره چون مطمئنم خانم شایسته و استاد عباس منش برای فایل های رایگان هم از دل و جون مایه میزارن تو مرحله اول باید سعی کنم این باور رو کمرنگکنم و باور درست رو جایگزینش کنم
یه مورد دیگه درباره سوال آخر اینکه چطور وقتی هنوز به نتیجه نرسیدیم خوش بین باشیم به ادامه مسیر به نظرم جواب اینه که با فلاش بک زدن به اتفاق ها وپیشرفت های گذشته و پذیرفتن شرایط فعلی و مهمتر از همه مقایسه نکردن
من تازه متوجه شدم که علت اصلی خیلی از حال بدی های من مقایسه کردن شرایط خودم با افراد دیگه است وگرنه خود زندگی من به خودی خود مشکلی نداره
با نام و یاد خدای متعال میریم برای آگاهی های گام دوم
سلام میکنم به استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیزم
و سلام به دوستان عزیزم در این سایت الهی
این گام را با این درک شروع میکنیم که اتفاقات را خودمان با افکارمان رقم میزنیم
با درک این مفهوم شروع به کار کردن روی خودمان افکارمان و باورهایمان کنیم و وقتی اتفاق های کوچک رخ میدهد آنها را تایید کنیم و با اطمینان بیشتر مسیر را ادامه دهیم
حالا چگونه روی خودم کار کنم؟ افکار من از ورودی های من میاد پس من باید ورودی هایم را کنترل کنم و یکسری باورها را آگاهانه در خودم ایجاد کنم بعد از اینکار هدایت میشوم به ایده ها…شرایط و هدایت میشوم به مسیر خواسته هام
من چجوری ورودی ها رو کنترل میکنم؟ چندین ساله تلویزیون نمیبینم…اخبار گوش نمیکنم… استفاده از فضای مجازی رو مخصوصا از ابتدای این پروژه به شدت کم کردم… وقتم رو با خوندن کامنت های سایت و گوش کردن دوره های استاد پر میکنم… جدیدا در سایت بیشتر کامنت میذارم …بیشتر می نویسم … یکسری باورها رو با صدای خودم ضبط کردم و هر روز گوش می کنم…
نکته دیگری که استاد تو این فایل بیان کردند اینکه اگر خیلی خوب روی خودمان کار کنیم و یکسری باورها را به صورت بنیادی تغییر بدیم و نتایج تغییر کند به این راحتی چیزی را از دست نمی دهیم و نتایج پایدار می شود
وقتی روی خودمان کار کنیم اصلا نیازی نیست که چیزی را تغییر بدهیم تغییرات از همان جایی که هستیم شروع میشود یعنی با همان استعدادی که داریم با همان توانایی ها در همان شغلی که هستیم و شرایطی که داریم و بعد خود به خود ما هدایت میشویم به مسیرهای بعدی
باید در این مسیر سعی کنیم بیشتر لذت ببریم و بیشتر اطمینان داشته باشیم به نتایج و خیلی خوب روی باورهایمان کار کنیم.
پس جواب عنوان این فایل که دلیل پایداری نتایج چیست؟ کار کردن بنیادی روی باورهاست.
سپاسگزار استادان عزیزم هستم
خدارو شاکرم که در این مسیر کنار دوستان هر روز آگاهی های بی نظیری رو کسب میکنم.
نکته طلایی این فایل اینه که لذت بیشتری ببریم از مسیر واقعا همینه اینجوری هم زودتر میرسیم هم از مسیر لذت میبریم و کی میتونیم لذت بیشتر ببریم زمانی که ایمان داشته باشیم به قوانین بدون تغییر خداوند…..توکل،حسن ظن به خدای عشق و مهربانی همراه با شکرگذاری این میشه لذت ناب
خدایا صدهزار مرتبه شکرتتتتتتتتت…
«مهاجرت به مدار بالاتر»
گام دوم پروژه:
یادآوری این اصل که اتفاقات زندگی من به خاطر افکار خودم رقم میخوره یه تکراره ک فک کنم لازمه تا پایان عمر بشنوم ش و تکرارش کنم و به خودم یادآور بشم .
خب سوال مهم این است که من چطور مسیر تغییر باورها و کنترل ورودی ها را ادامه دهم و اجازه ندهم ذهن با آوردن بهانههای مختلف من را از ادامه مسیر بازدارد ؟؟
با دیدن نتایج کوچکی که در زمان بودن در مسیر در طول روز تجربه میکنی که قبلاً سختتر تجربه میکردی یا به ندرت تجربه میکردی و یا اصلا تجربه نمیکردی . این دیدنها و نوشتنها منطقهایی میشود برای ذهنم تا به کنترل ورودیها ادامه دهم و اجازه ندهم که ذهنم من را از مسیر و ادامه دادن آن ناامید کند .
مورد حرکت دهندهی مهمی که در ادامهی مسیر بسیار یاری رسان است احساس خوب است ، اینکه زمانیکه در مسیر اجرای قانون هستم احساس خوبی دارم . احساس سبکی ، حال خوب ، آرامش خاطر دارم و این خود مهمترین اهرم لذت برای من است ، چرا که کاملا احساس میکنم زمانیکه کنترلی بر ورودی های ذهنم ندارم چطور ب راحتی حال بد به سراغم می آید و رنجش و ناخوشحالی امر طبیعی زندگی ام میشود و این مهمترین اهرم رنجی است ک به من در بودن در این مسیر و ادامه ی اجرای قوانین انگیزه میبخشد .
روان شدن زندگی ، راحت شدن کارها ، خوب شدن اخلاق آدمها و تمام تغییرات کوچکی ک به محض بودن در مسیر تجربه میکنی مهم ترین عامل محرک برای من هستند. فک کنم تمام ماهایی که اینجا در این خانواده ی بی نظیر جمع شدیم متوجه این تغییرات کوچیک و بزرگ به محض کنترل ذهن و تقوا هستیم و نسبت بهشون آگاه و هوشیار شدیم .
مهم ترین اصل این مسیر کنترل ورودی هاست ک آگاهانه باید ورودی هایم را مدیریت کنم تا به خواسته هایم هدایت شوم . تفاوت در نتایج آدمها به این شکل رقم میخوره نه به دلیل تفاوت های دیگه و یا خاص بودن و ویژگی های منحصر به فرد داشتن.
نتایج زمانی پایدار میشود که باورها به شکل بنیادین تغییر کرده باشد و این مهم با ادامه مسیر و تکامل رخ میده . و قشنگی قانون این هست که وقتی در مدار و مسیر درست هستی و تکامل ت رو طی کردی ،هیچ وقت نتایجت رو از دست نمیدی . سقوط و عقبگرد زمانی اتفاق میافتد که مسیر تکاملیات را طی نکرده باشی . بنابراین زمانی که باورها به صورت بنیادین تغییر میکند و نتایج پایدار میشوند، از دست دادن نتایج اتفاق نمیافتد. وقتی چیزی درست ساخته بشه به راحتی خراب میشه و از بین نمیره . سقوط در تکامل معنایی نداره.
وقتی آمادهی تغییر باشی شرایط و اتفاقات به گونهای رقم میخورد تا من به نتایج و خواسته های مدنظرم برسم. تغییرات از همان جایی که هستی شروع میشود و در ادامه موقعیت هم تغییر میکند .
خدا رو شکر ک روز دوم مهاجرت به مدار بالاتر برام یه روز پر از حس و حال خوب و احساس رهایی و سبکی و امید به فردایی بهتر و اتفاقات بهتر سپری شد و انگار نور جدیدی مهمان خانه ی قلبم شده بود . خدا رو هزاران بار شکر برای وجودت مریم عزیزم . دوستت دارم بانوی مهر و ماه
به نام الله هدایتگر
1- در مورد اینکه چرا نتایج به خوبی خودش رو نشون نمیده باید بگم که هرکس با توجه به شرایطی که درش قرار داره نتیجه میگیره. من قبل از اینکه وارد این مسیر بشم غرق در قسط و بدهی بودم و از خداوند با تمام وجودم خواستم تا منو هدایت کنه و خداوند هم هدایتم کرد.(یعنی من خواستار تغییر همه جانبه در زندگی ام شدم و بعد از اینکه آماده دریافتش شدم، اون هدایت رو دریافت کردم). در حالی که در کنار اون هدایت خواسته های بزرگتر دیگه ای هم دارم اما خداوند خودش میبینه که من توی چه شرایطی هستم و داشتم دست و پا میزدم و به زور خودم رو نجات میدادم، خب اول میاد ایده ها و راهکارهایی که مربوط به بدهی هست رو مرحله به مرحله به من الهام میکنه و من هم با عمل کردن به اون ایده ها تلاش کنم که خودم رو از اون شرایط سخت نجات بدم و بعد برم سراغ خواسته ی دیگه. باید بگم که من توی این 10 ماهی که توی سایت اومدم و از همون روز اول تا به امروز مدام دارم فایل های رایگان رو گوش میدم، هیچ وقت احساس ناامیدی و بی حوصلگی نکردم و حتی لحظه ای هم این فکر به ذهنم خطور نکرد که نکنه این مسیر اشتباهه و جواب نمیده یا این که بچه های دیگه به ثروت آنچنانی رسیدند ولی تو هیچ تغییری نکردی!؟ من به خودم میگفتم اولویت برای من خلاص شدن از این منجلابی ست که خودم برای خودم درست کردم اول باید از این بدهی ها و قسط ها خلاص بشم بعد برم سراغ خواسته بعدی. یه وقتایی که احساس میکنیم که با تمام تلاش هایی که روی کار کردن روی خودمون انجام میدیم ولی هیچ نتیجه ای نمیگیریم، این به این معنا نیست که نتیجه نمیگیریم بلکه مثل ریشه دواندن زیر خاک میمونه، ما داریم ریشه هامون و پایه هامون رو محکم میکنیم و بعد شاخ و برگهاش خودش رو نشون میده فقط باید با ایمان و توکل، به این مسیر ادامه بدیم.
2_ وقتی شما در مسیر درست و الهی باشی تمام جهان بسیج میشه تا شما رو به اون خواسته ات برسونه نه اینکه شمارو از خواسته ات دور کنه، پس هیچ نگرانی وجود نخواهد داشت از اینکه نکنه داشته هامو و یا موقعیتمو یه شبه از دست بدم. اگر مطمئن باشیم که مسیری که درش هستیم مسیر درستی هست دیگه همچین نگرانی سراغمون نمیاد. کسانی که به اینچنین نگرانی هایی دچار میشن مطمئن باشند که مسیرشون مسیر درستی نیست و از راه درست به اون خواسته و یا اون موقعیت نرسیدند و اون تکاملشون رو طی نکردند.
3_ در حوزه تمرکز بر کار باید بگم که من کاملا با حرف استاد موافقم. چون خودم در این شرایط بودم. من با خواهرم شراکتی مغازه پارچه فروشی باز کردیم و توی اون کار چون من به لحاظ مالی و حساب و کتاب خودم رو قبول داشتم و البته خواهرم هم منو بیشتر از خودش قبول داشت، تمام اون مسئولیت های مالی رو به گردن گرفتم. ولی بعد از یه مدت دچار بدهکاری شدیم و توی کارمون کم آوردیم و هر دو خیلی درگیر شدیم. چون من گردن گرفته بودم خودم باید جواب پس میدادم. البته ناگفته نماند که من قبل از اینکه با خواهرم شریک بشم خودم به تنهایی و به طور مستقل مغازه لوازم التحریر داشتم و بعد از شراکت با خواهرم تمرکزم نصف شد. در همون گیرودار، مغازه لوازم التحریر رو تبدیل به سوپر مارکت کردم.(چون این باور اشتباه رو داشتم که برای تغییر اوضاع مالیم اول باید نوع کار و بیزنس تغییر کنه). بعد از اینکه این تغییر کار انجام شد، دغدغه های من چندین برابر شد.(از یه طرف پارچه و از طرف دیگه سوپر مارکت). خیلی اوضاع وخیم تر از قبل شد و من با ذهنی ناآرام و آشفته شبها میخوابیدم و صبح بیدار میشدم. تا این که به پیشنهاد دخترعموم که از بچه های سایت هست به این سایت و این مسیر الهی هدایت شدم. سه روز بعد از آشنایی با سایت خوابی دیدم و در آن خواب به من گفته شد که کار پارچه رو به طور کامل بزار کنار و همه چی رو ول کن و فقط بچسب به کار سوپر مارکت. من تا دو روز ذهنم درگیر بود و حتی به خواهرم هم نگفته بودم که همچین چیزی به من الهام شد. چون ذهنم مقاومت زیادی میکرد که: مگه میشه کاری که براش اون همه سرمایه گذاشتی رو به راحتی ازش دل بکنی!؟ پس سودت چی میشه تازه کلی ضرر هم کردی! ولی همون موقع یه فایلی از استاد رو دیدم که درمورد الهام بود. و من بزرگترین تصمیم زندگیم رو گرفتم که به خواهرم بگم. خواهرم اولش خیلی شاکی شد ولی من خیر همه چی رو خوردم و همه چی رو به خواهرم دادم و فقط تمرکزم رو برداشتم ودادم به سوپرمارکت. البته به خواهرم این پیشنهاد رو دادم که یکجا پارچه هارو بفروش و خودت رو از شرّ این همه قسط و بدهی و دغدغه مندی رها کن. اما خواهرم قبول نکرد و هنوز با گذشت 10 ماه توی اون گرفتاری مونده و روز به روز حالش بدتر میشه. اما من به الهامی که از طرف خداوند به من شد مقاومت نشون ندادم و به اون چیزی که به من گفته شد سریع عمل کردم و به قول استاد بمب بمب بمب همه چی عوض شد و نتایج سریع خودش رو نشون داد. از اون به بعد دیگه تصمیم گرفتم فقط و فقط روی یه کار تمرکز کنم.
نکته آخر اینکه هیچ نتیجه ای قشنگ تر و مهم تر از احساس خوب و آرامش درونی نیست. چیزی که تمام سالهای عمرم هیچ وقت درکش نکرده بودم و به دنبالش بودم، اما با آگاهی های الآنم به این احساس آرامش درونی رسیدم و دارم میبینم که بعد از اینکه به این احساس خوب رسیدم نتایج دونه دونه خودش رو نشون داد. نه اینکه اول نتایج بیاد بعد احساس خوب بشه.
تشکر میکنم از استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز بابت فراهم کردن این شرایط که خیلی راحت بتونیم از خودمون یک ردپایی به جا بزاریم.
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگی
سلام به استاد عزیز خانم شایسته مهربان ودوستان گل سایت
روز دوم:قانون پایداری نتایج.
نکاتی که آموختم ودر فرکانس دریافتشون بودم.
نکته اول:ما با کارکردن به صورت مستمر روی باورهامون نتلیج کوچک را دریافت میکنیم که این نتایج نسبت به تعهد ما بزرگتر هم میشوند.
نکته دوم: اتفاقات زندگی ما توسط افکار ما رخ میدهد اگر افکار ما تغییر کنند نتایج آرام آرام پدیدار میشوند
(افکار اتفاقات را رقم میزند وافکار از ورودی ها بوجود می آیند وتکرار آگاهانه یک سری باورها وبعدش هدایت میشویم به سمت خواسته ها)
نکته سوم:نتایجی که از مسیر درست ایجاد شده باشن به آسونی از بین نمیرن.برای نتایج پایدار باید از قانون تکامل استفاده کنیم .
نکته چهارم.
اگر باورهای تان را تغییر داده باشید از همان جا واز همان مکانی که هستی از همان کار و همان توانایی اوضاع بهتر وبهتر میشه.
نکته پنجم. باید سعی کنیم یک مسیر را شروع کنیم وتمام تمرکز مون روی همون مسیر باشه.تا نتایج مطلوب بدست بیاییند.
نکته ششم.بیشتر از عجله برای مقصد از مسیر لذت ببریم ومطمئن باشیم نتیجه میدهد احساس خوب داشته باشیم تا به مسیر خواسته ها هدایت بشیم.
نکته هفتم نتایج خوب همون احساس خوب وآرامش است .
سوال این جلسه «حالا که میدانید نتایج پایدار، یک روند تکاملی است و یکشبه پدیدار نمیشوند، بلکه با استمرار در درک قانون و اجرای این درک در افکار، رفتار و عملکرد ایجاد می شوند، در لحظاتی که ظاهرا هیچ پیشرفت فوری و آشکاری نمیبینید، به چه شکل می خواهید انگیزه های خود را برای استمرار در این مسیر حفظ کنید و اجازه ندهید شک و تردیدهای ذهن تان، پای شما را بلرزاند؟
به نظر من نتیجه مطلوب همون احساس خوب است طوری که استاد گفتن ما قبلا در جهنم زندگی کرده بودم واین احساس خوب خودش یک دنیا نتیجه است
خدایا به امید تو به سمت فردایی بهتر وروشن تر
سلام استاد عزیزم
من امروز به یک مقاومت در زندگیم پی بردن که بسیار برام با ارزشه
من هنوز نتونستم حضور 3 فرزند و در زندگیم بپذیرم. و وقتی که شما گفتی همسرم را رها کردم اتفاقات مالی افتاد متوجه شدم که من هم با 3 فرزندی که خداوند داده مقاومت دارم بسیار ابراز میکنم که ندارم ولی در واقعیت اینطور نیست.وقتی قرار شد بر خلاف 99 درصد جامعه حرکت کنم که بچه داشتن را یک معضل میدانند پس باید خلاف حرکت کنم. جالب اینکه خوثدا به من نشانه هم داده.چند روز پیش برای 2 قلو ها م پولی واریز شد که قبلا نبود.و در این فایل به من گفتید توجه کن به اتفاقاتی که داره میوفته .بله خداوند داره صحبت میکنه بامن.مقاومت و کنار بزن و تسلیم امر من شو.تو با داشتن 3 فرزند به هر آنچه که میخواهی میرسی.این ترمز بسیار موزیانه ای بود که شکر خدا یافتم و از امروز جدی کار میکنم.من فرزندانم را مانع حرکتم میدیدم.من آنها را مانع همه چیز و همه اتفاقات خوب میدیم.اما از امروز باید روی این باور برعکس آنچه تا الان فکر میکرده ام کار کنم.
ممنونم استاد ازت
سلام استاد عزیز
ومریم بانوی عزیزم
دوتا سوال خیلی قشنگی که پرسیدید من را بسیار بفکر فرو برد و این مدل فکر کردن ها را دوست دارم و زندگی را برایم لذت بخش میکنه.
میخواهم جواب سوالات این گام را در اینجا بنویسم:
جواب سوال اول:
استاد من مسائل زندگی ام را اینجور وقتها مانند یک معمای زیبا و باحال و هیجان انگیز میبینم و فکر میکنم این یک بازی مجازی است در کامپیوتر ذهنم، وآن را آنقدر انجام میدهم تا به تنیجه نهایی برسم برنده شوم و فقط فکر میکنم یک بازی است و خیلی جدی نمیگیرم آن موضوع را چون ذهنم اینطوری اون مسئله را بزرگ یا حل نشدنی نمیدونه و قدرت من در این زمینه بیشتر میشه و لذت بردن اون بازی برام استمرار مدام میاره و به خودم میگم تو این بازی را هم در زندگی ات صد در صد تیک میزنی و میبری اینطوری خودم را برای رسیدن به خواسته هایم آماده میکنم و مسیر را برای خودم لذت بخش.
و بعد از حل شدن موضوع و بردن اون بازی به خودم میگم دیدی محیا این معمای زندگیت را هم حل کردی .دیدی تونستی .دمت گرم
همینطور پله پله بالا میروم وتمامی مسائل زندگی ام را حل میکنم و به عقب که نگاه میکنم دیگر اون معما ها برایم سخت و ناراحت کننده نیست
استاد من به خودم قول داده ام تا لحظه مرگم مسائل زندگی ام را دونه به دونه حل کنم وبی خیالشان نمیشوم
چون به خودم قول دادم
و از خداوند خواستم که مرا تازمانی که همه مسائل زندگی ام را حل کنم زنده نگهدارد چون برایم خیلی لذت بخش است رسیدن و تلاش کردن و هدف داشتن.من عاشق این هستم که مسائلی را که بهم میگن نمیشه بیخیال شو را حل کنم من اتفاقا چیزی را که بهم میگن نمیشه را بیشتر دوستدارم انجام دهم واین حس بهم قدرت میده بهم شجاعت میده انگار من را به خداوند نزدیکتر میکنه این حس.
محیای درونم را بیدار تر میکنه.
وآدم های منفی اطرافم را کلا از زندگی ام حذف میکنم چون خیلی تاثیر زیادی دارند روی این موضوع استمرار باعث میشوند که راجب منفی ها صحبت کنی و همیشه نتیجه را منفی ببینی ودیگر تلاشی نکنی چون میدونی که هیچ فایده ای ندارد تلاش کردن.
جواب سوال دوم :
مهم ترین درسی که گرفتم از صبحت های استاد این بود کهفقط استمرار در کارمون و رسیدن به خواستمون داشته باشیم و ناامید نشویم سریع و بیخیال موضوع شویم
سلام و صبح زیباتون بخیر استاد و خانم شایسته عزیزم
در رابطه با اگاهی های این فایل :
استاد خیلی خوب اون ریز جزئیات تغییراتی که براشون رخ دادن رو توضیح دادن و به من خط مشق دادن که به چی توجه کنم تا تعییر رو ببینم
برای من تغییر در این چند روز ،خواب راحت ترم بود – صبح با اسودگی و لذت بیشاری از خواب بیدار شدن بود- اینکه مقدار زیادی پول از سمت های مختلف که اتتظارش نداشتم وارد زندگیم شد- اینکه دیشب خودم رو داخل ایینه نگاه کردم و از نظر خودم زیبا به نظر نی رسیدم و به خودم گفتم تو واقعا زیبایی
و استاد به من یاداوری کردن که حواست به تک تک این تغییرات باشه که همین ها پیشرفته و همین مسیر ادامه بدم اتفاقات در ابعاد بزرگ تری برام رخ میده
مثال ضربه ایستگاهی واقعا به جا بود و کمالکرایی در وجودم راحت تر میتونم با یاداوری اش کنترل کنم، درسته اون ضربه ای که میخوام هنوز نزدم ولی ضربه زدنم خیلی بهتر شده پس نسیر درسته و باید بیشتر تمرینش کنم
اگر من نتایج بزرگ نمیگیرم به خاطر اینه که به اندازه اون نتیجه ای که میخوام روی خودم کار نکردم
خیلی تحسین میکنم استاد رو که در جواب از دست دادن ثروتشون اینقدر راحت پاسخ دادن
یعنی تعصبی روی مسیرشون نداشتن و خیلی راحت گفتن بستگی به شرایط اون لحظه داره و اون موقع تصمبم میگیرم که شاید اصلا یه مسیر دیگه برم شاید همین ادامه بدم
و این برای من درس داشت که چرا اینقدر تعصب افکار و رفتار گذشته ام میکشم؟ تصمیمات میتونن تغیر کن همون طور که افکار و دیدگاه ها تغییر میکنن – دلیل نداره خودم به یه تصمبم محدود کنم
یه جمله قشنگ یادمه قبلا یه جایی خوندم با یان موضوع که تصمیمات و کارهای که مثلا زهرای 15 ساله گرفته که تصمیمات زهرای 20 ساله تیست، زهرای 15 ساله بر اساس اون شرایط و دیدگاهش اون تصمیم گرفته و اون رفتار انجام داده و در اون زمان از نظرش بهترین بوده پس زهرای 20 ساله نباید به خاطر تصمبمات و رفتار زهرای 15 ساله شرمنده باشه یا احساس بدی داشته
وقتی ادما روی خودشون کار کردن و به نتایج پایدار و بزرگ رسبدن نشونه یک شخصیت قویه و هرگز این اتفلق نمی افته که یک شبه موفقیتش از بین بره
اینقدر تو فیما و شاید حرف های بقیه اینو شنیدیم و دیدیم که طرف یه شبهاز عرش به فرش رسید که باورمون شد میشه یه شبه همه چی از سدت داد و دفتی استاد تاکید کردن هرگز این اتفاق نمی افته راستش خیالم راحت شد که نیازی تیست نگرانش باشم و به قول استاد که میگن قوانین کیهانی یه جور اطمینان به ادم میده انگار پاتو روی یه زمین سفت میزاری – قرار نیست یهو اتفاقات عجیب غریب بیوفته و تد قربانی چیزی بشی
راستش خیلی توهم اینو داشتم و دارم همچنان که من از فردا شروع میکنم خفن درس خوندن و تو نتایجم معجزه میشه و یه شبه تغییر میکنم – روند بهترش اینه از هدف ساعتی شروع کنم و بپذیرم که یک شبه تغییر نمیکنم بپذیرم که درسته یه زمانی ساعت مطالعه بالا داشتم ولی اینم مثل عضله است چون یه زمانی وزنه مثلا 40 کیلویی زدم پس توانایی اش داشتم که انجامش دادم ولی نباید انتظار داشته باشم بعد از وقفه ورزشی ام بازم از وزنه 40 کیلو شروع کنم ، بپذیرم که طبیعیه با وزنه 10 کیلوی یا 5 کیلویی شروع کنم و ناامید نشم و امیدم به این باشه که چون یک بار این مشیر رفتم پس بار دوم نسیرم کوتاه تره
و استاد گفتن : داشتم مقاومت میکردم در مقابل تغییری که باید رخ می داد و بعدا فهمیدم این تغییر چقدر خوب بود
اینو توی ذهنم اورد که من کلا نسبت به همه چی خیلی مقاومت دادم و دلم میخواد همه چی اونطوری که من میخوام پیش بره – مثلا اگه جای ساعت 8 صبح من ساعت 12 شروع کنم درس خوندن انگار همه چی بهم ریخته ک دیگه روزم ارزش نداره و مثال های مشابه در 9نبه های دیگه و دیدم من ادمی نیستم که راحت تر بگیرم و با شرایط جدید مچ بشم و با جریان پیش برم و دقیقا طبق حرف استاد با هر تغییری مقاومت دارم حتی اگر خوب باشه
یه مثال دیگه وقتی که مامانم میخواد یه سری تغییرات در چیدمان وسایل خونه بده و من قطعا و کاملا ناراضی ام و میگم نکن و فلان و… ولی بعدش میبینم این تغییری که مادرم بدون توجه به مت انجام داد چقدر خوب شد ولی خب پیش مادرم بهش اعتراف نمیکنم
امیدوارم بتونم از مقاومتم کمتر کنم و راحت تر با جریانی که پیش میاد حرکت کنم
نیتونم جتبه هایی که قبلا توش موفق بودم بررسی کنم و ببینم چه عادت هایی براش داشتم و از اونا برای هدف جدید استفاده کنمو اگه یکم صبور باشم نتایج باعث انگبزه میشن و همدن انگیزه دوباره باعث عمل و نتایج بیشتر میشه
سلام به همه عزیزان و استاد عزیز و خانم شایسته گرانقدر که همچون استاد در مسیر رسالت همراهی رو این چنین زیبا به نمایش گذاشتند و تشکر بابت این همه تلاش و پشتکار برای ساختن این فایلها
من در ابتدا که به این سایت و استاد هدایت شدم و استاد عباسمنش و صحبتهای ایشون و فایلهایی دانلودی و محصولاتشون دیدم به واسطه نگاه متفاوتی بود که ایشون به خداوند و جهان هستی داشتند خیلی جذب شدم و اولین محصول رو جهانی بینی توحیدی بود که تهیه کردم و استفاده کردم در حقیقت من قیل تر هم در شرایط خوبی از لحاظ مالی و رابطه بودم و به طور ناخودآگاه از قوانین استفاده میکردم ولی با گوش دادن به استاد و تمرکز روی داشتهای که هر روز و هر روز برام عادی تر شده بود و زیبایی خودش از دست داشت میداد کم کم زندگی برام هی زیباتر میشد حالا آگاهانه به داشتهام دقت میکردم
حالا از چیزهای کوچک تری شروع کردم برای خلق اونها و ساختن اعتماد به نفس بیشتر
یادم هست برای اولین بار که میخواستم از قوانین برای رسیدن به خواستم به طور آکاهانه استفاده کنم روی جذب نیروهایی بهتر در بیزنسم بود که اینقدر خارق العاده و غیر قابل باور و حتی بازگویی افرادی با یکسری ویژگی بینظیر بهم مراجعه کردن که داشتم از هیجان سکته میکردم ا
ما با همه این شرایط در یک بازه زمانی از سایت و استاد و قوانین دوز شدم و فراموش کردم و هر بار به تضادی میرسیدم یک مروری میکردم و باز فراموشی تا یک روز عصر که منتظر بودم همسرم از مطب دکتر بیاد بیرون و نشسته بودم با گوشی رفتم تو سایت تا ببینم چه خبر هست که هدایت شدم به یک قسمت سایت که پاسخ به سولات بود و خانم شایسته پاسخ داده بودن و اون سوال هم همین طور بود که چرا قوانین فراموش میکنیم و از مسیر دور میشیم و پاسخ خانم شایسته من رو دیکه پایبند به قوانین کرد زمانی که یادم افتاد که باید همیشه به یاد داشته باشم که زندگی من نتیجه باور های من و کانون توجه خودم است و زمانی که علت این فراموشی رو این دلیل فهمیدم که احساس خوب برابر با اتغاق خوب و احساس بد برابر با اتفاق بد و این یعنی قانون و اصل
برای همین همیشه دیگه حواسم جمع کردم و کوچکترین نشانها رو با دقت توجه میکردم و از اون اتفاق دلیل برای رسیدن به شرایط بهتر استفاده میکردم و همیشه اتفاقات روز مره خودم شب ها با قوانین مطابقت میدم و انرژی که میگیرم برای فردا ازش استفاده میکنم و هیچ زمان نا امید یا خسته نشدم چون میدون جهان سیستم و دارای قانون است
امروز که تو زندگی همه ما هوش مصنوعی به نوعی نقش دارد دیکه چه منطقی بهتر از این گه وقتی یک سری قانون و اطلاعات پایه رو به سیستم بدی مثل چت جی بی تی همه سوالی رو و هر اطلاتی رو بهت میده براساس آنالیز هموم اطلاعات ابتدای و با نگاه به این همه دلیل برای بائر پذیری قوانین دیگه فراموشی یا نا امیدی از وجود قانون دیگه سختر از باور بودن قوانین است
امروز من متن گام دوم مهاجرت به مدار بالاتر رو خوندم وهنوز فایل رو گوش ندادم (البته قبلا چندین بار فایل های مصاحبه با استاد رو گوش دادم ) ولی الان با یک نگاه جدیدتر و با تمرکز بیشتری میخوام گام به گام پیش برم
یه باور محدود کننده ای که در ذهن من هست اینه که هروقت میخوام فایل های رایگان رو گوش کنم و باهاش پیش برم ذهنم میگه تو که چند تا دوره خریدی پس خیلی بهتره که بری دوازده قدم رو از اول گوش کنی تا فایل رایگان و معلومه که از اون بهتر نتیجه میگیری
ولی من میدونم که این باورم مشکل داره چون مطمئنم خانم شایسته و استاد عباس منش برای فایل های رایگان هم از دل و جون مایه میزارن تو مرحله اول باید سعی کنم این باور رو کمرنگکنم و باور درست رو جایگزینش کنم
یه مورد دیگه درباره سوال آخر اینکه چطور وقتی هنوز به نتیجه نرسیدیم خوش بین باشیم به ادامه مسیر به نظرم جواب اینه که با فلاش بک زدن به اتفاق ها وپیشرفت های گذشته و پذیرفتن شرایط فعلی و مهمتر از همه مقایسه نکردن
من تازه متوجه شدم که علت اصلی خیلی از حال بدی های من مقایسه کردن شرایط خودم با افراد دیگه است وگرنه خود زندگی من به خودی خود مشکلی نداره
با نام و یاد خدای متعال میریم برای آگاهی های گام دوم
سلام میکنم به استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیزم
و سلام به دوستان عزیزم در این سایت الهی
این گام را با این درک شروع میکنیم که اتفاقات را خودمان با افکارمان رقم میزنیم
با درک این مفهوم شروع به کار کردن روی خودمان افکارمان و باورهایمان کنیم و وقتی اتفاق های کوچک رخ میدهد آنها را تایید کنیم و با اطمینان بیشتر مسیر را ادامه دهیم
حالا چگونه روی خودم کار کنم؟ افکار من از ورودی های من میاد پس من باید ورودی هایم را کنترل کنم و یکسری باورها را آگاهانه در خودم ایجاد کنم بعد از اینکار هدایت میشوم به ایده ها…شرایط و هدایت میشوم به مسیر خواسته هام
من چجوری ورودی ها رو کنترل میکنم؟ چندین ساله تلویزیون نمیبینم…اخبار گوش نمیکنم… استفاده از فضای مجازی رو مخصوصا از ابتدای این پروژه به شدت کم کردم… وقتم رو با خوندن کامنت های سایت و گوش کردن دوره های استاد پر میکنم… جدیدا در سایت بیشتر کامنت میذارم …بیشتر می نویسم … یکسری باورها رو با صدای خودم ضبط کردم و هر روز گوش می کنم…
نکته دیگری که استاد تو این فایل بیان کردند اینکه اگر خیلی خوب روی خودمان کار کنیم و یکسری باورها را به صورت بنیادی تغییر بدیم و نتایج تغییر کند به این راحتی چیزی را از دست نمی دهیم و نتایج پایدار می شود
وقتی روی خودمان کار کنیم اصلا نیازی نیست که چیزی را تغییر بدهیم تغییرات از همان جایی که هستیم شروع میشود یعنی با همان استعدادی که داریم با همان توانایی ها در همان شغلی که هستیم و شرایطی که داریم و بعد خود به خود ما هدایت میشویم به مسیرهای بعدی
باید در این مسیر سعی کنیم بیشتر لذت ببریم و بیشتر اطمینان داشته باشیم به نتایج و خیلی خوب روی باورهایمان کار کنیم.
پس جواب عنوان این فایل که دلیل پایداری نتایج چیست؟ کار کردن بنیادی روی باورهاست.
سپاسگزار استادان عزیزم هستم
خدارو شاکرم که در این مسیر کنار دوستان هر روز آگاهی های بی نظیری رو کسب میکنم.