مصاحبه با استاد | مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر0MB0 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر0MB0 دقیقه
با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم مریم شایسته و دوستان هم فرکانسیم
این فایل ومن چندین باره دارم گوش میدم.
دیشب خوابی دیدم که تفسیر من بعداز دیدن جلسات روانشناسی ثروت ۲ متفاوت تر شده و احساس اگاهی بیشتری دارم و مینویسم تا ردپایی از تحول خودم را واسه اینده بزارم و خواب من تایید کننده این هستش که واسه شروع یک مسیر نباید روی ناخواسته های ان تمرکز کنی و باید مسیر را طی کنی در مسیر هدایت میشوی .
به تعبیری تو خود قدم در را بنه و هیچ مپرس و……
و اما دیدم که یک گروهی بودیم به دنبال یک هدفی به بن بست خوردیم و به در و دیوار میزدیم واسه رهایی تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که یک مجلس بزرگ همچون مجلس سنا در امریکا تشکیل میشه که در ان مجلس راهکار رهایی ما بیان میشه و تمامی دوستان میخاستند که اقدام کنند سایرین با صحبت هایشان مانع میشدند و نمیتونستند مسیر رسیدن به ان مجلس را که چندین مرحله داشت را طی کنند و بعضی از دوستان اصلاحرکت نمیکردند و بعضی در چند مرحله به دلیل نگاه بقیه حرکت نمیکردند و من بدون اندیشه قبلی و به صورت یک دفعه تصمیم گرفتم که به ان مجلس راه پیدا کنم و ضمن اینکه در ان گروه یه شخص بزرگ بود که قبلا در مجلس فوق بود اما باز هم به خاطر سرزنش اطرافیان ایمان نداشت که بتونه به مجلس بره اما امیدوار بود .
من حرکت کردم و اوکه من و دید پشت سرم امد .رد کردن مراحل خیلی سخت بود نه از این باب که موانع فیزیکی باشه از این باب که اشخاصی که در هر مرحله بودند نگاهشان این القا را میکرد که شما نمیتوانید به این مجلس راه پیدا کنید و در مسیر ان مرد بزرگ بارها تحت تاثیر قرار میگرفت و در صدد این بود که من را از ادامه مسیر باز دارد اما من گوش نمیدادم و رفتم تا به ان مجلس راه پیدا کردم و در ان جا فقط یک نفر اشنا دیدم و بعداز موفقیت مثل اینکه از خواب بیدار شدم اما در خواب بودم میخاستم در قالب یک شخص دیگر موفقیتم را برای بقیه بگویم اما همان کسانی که مانع حرکت من میشدند از حسادت بی اعتنا به این دستاورد من بودند و تعمدا گوش نمیدادند .
و اما نتیجه گیری من افرادی که مانع حرکت من میشدند عوامل بیرونی بودند و ان فرد معروف که همراه من بود همان نجواهای ذهنم بودند و به تعبیری عوامل درونی بودند که با کمک عوامل بیرونی در صدد توجیه من بودند که حرکت من به سوی مجلس مورد نظر کاریی است بیهوده و منتج به نتیجه نمیشود و من را متمرکز میکردند به ناخواسته های مسیر نه خود هدف و هرچند که من به مجلس رسیدم و بیدار شدم و دیگر متوجه رهایی گروه از بن بست نشدم اما به من گفته شد که تو حرکت کن و ازمون های پیش رو را موفق شو بعداز قبولی تو در مدار درست قرار خواهید گرفت و به تو گفته میشود انچه را که ضرورت دارد (تعبیر خودم در عالم بیداری).
دوست عزیزم سلام
باورتون میشه من دقیقا یه همچین نشونه ای میخواستم؟
که خدا بهم بگه میتونم این مسیری که جلو پامه طی کنم یا نه
اون مسیر مسیر به امریکاست
و با این کامنت جهان گفت اره میشه
فقط تعهدم نباید یادم بره
نباید سست بشم
چون باور و ایمان واقعی میخواد این مسیر برای اینکه درش بمونی
احساس کردم اون ادمی که توی خواب ایمان نداشت ولی امیدوار بود من بودم
خدایا کمکم کن و هدایتم کن به ایمان و باور
نه به منطقی که محدود میکنه
بلکه به منطقی که باور بهش و پیروی ازش منو رشد میده و به هدفم میرسونه
سپاس خدای بزرگ و مهربانم
از شما هم بابت نوشتن کامنتتون ممنونم
شاد و سلامت باشید🌿✨
مصاحبه با استاد |مرور چند اصل برای تصحیح دوباره مسیر
گام بیست و یکم
خداوند .الله نور السماوات و الارض هست نوری است که در هر سمتی هست به هر سمت روی کنیم او را در زمین و آسمان میبینیم
بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان هدایتگرم که کلید جادویی و طلایی مهاجرت به مدار بالاتر در تمام جنبه های زندگیم برای اجابت دعاها و خواسته هایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیده و به من کمک کرده .؛ که تا این لحظه ظرف وجودم رشد کند و به گام بیست و یکم هدایت شوم ممنون و سپاسگذارم . خدایااا شکرت
درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
درود به دوستان عزیزی که در این مسیر توحیدی حضور دارند و با خواندن کامنت های زیباشون به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشوم الهی حال دلتون عالیع عالی و جیباتون پر پول و سلامت و شاد و خوشحال باشه..
من هم مثل استاد بطور مداوم این قوانین رو با خودم تکرار و تکرار میکنم .. بخودم یادآوری میکنم یعنی آنقدر باید تکرار و تکرار کنم که ورد زبانم بشه . گاهی وقتا احساس میکنم کامنت هام تکراری شده ولی بخودم میگم .رویا جان مگه نباید این قوانین رو بطور مداوم تمرین و تکرار و تکرار کنم تا باورهام هم تغییر کنه پس نگران تکرارش نباش .. آفرین اصلا تمام کلمات استاد رو آنقدر تکرار کن تا بتونی مثل استاد صحبت کنی .. آنقدر تکرار کن که گوش و چشمت عادت کنند به این صحبت ها .. آنقدر بگو که بفهمی خداوند احساساتی نیست
خداوند یک سیستم است که به فرکانس های ما پاسخ می دهد
خداوند یک سیستم است که به فرکانس های ما پاسخ می دهد
خداوند یک سیستم است که به فرکانس های ما پاسخ می دهد
و اساس آنها را در زندگی ما بازتاب می دهد. در نتیجه، خداوند هیچ تغییری در زندگی ما ایجاد نمی کند مگر اینکه فرکانس های ما تغییر کند؛
سوال اول و پاسخ اول استاد رو دقیقا من در روزهای آشنایی با این مباحث و قانون جذب و این آگاهی ها رو کاملا تجربه کردم
فقط یک تفاوتی که با استاد داشتم این بود که از لحاظ مالی من تمام پول و ثروت و دارایی هامو بطور کامل از دست داده بودم و رسیده بودم زیر رررررر زیر رررررر خط فقر و منفی صد درجه فارنهایت
ولی وقتی با سه فایل دانلودی چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنید آشنا شدم و تمرینات این فایل ها را انجام دادم و فقط روی زیبایی ها و نکات مثبت متمرکز شدم و آدمهای نامناسب رو از زندگیم دور کردم و دور رسانه ها رو خط کشیدم و فقط و فقط با هندی فری بطور شبانه روز به این فایل ها گوش دادم درهای نعمت های خداوند به روی من باز شد . یادمه من حتی پول نداشتم نت بخرم .. پول نداشتم یک دانه نان سنگک بخرم .. ولی آرام آرام نور الهی به زندگیم تابید . وقتی که من پرده های ضخیم افکارم را کنار زدم نور الهی هم به وجودم تابید و نعمت و برکت به زندگیم شروع به تابیدن کرد…… آنقدر قشنگ تغییر کرده بودم که همش از خودم می پرسیدم یعنی واقعا مدارم تغییر کرده
یعنی با همین تمرینات ساده نعمت و برکت وارد زندگیم شده
یعنی روشنایی و باز شدن قلبمو کاملا احساس میکردم
اول از همه آرامش ذهنی مو بدست آورم که مهمترین اصل زندگیم بود
هدیه بهم میدادند .. بگو چی ؟؟؟
آره پول بهم هدیه داده میشد .
رستوران دعوت میشدم به مناسبت های مختلف
بدهی هام معجزه وار یکی پس از دیگری تسویه میشد
پول و حقوقم از بلوکه ی بانک آزاد شد
همه به من محبت میکردند
به مهمانی ها و جشن توی باغات استخر دار و سرسبز دعوت میشدم همکاریهای خواهرم مدام بمناسبت های مختلف توی ویلاهاشون سور میدادند و منم وسط این شادی ها بور میخوردم و خوشحال بودم و شکرگذاری میکردم
از پیش خواهرم که هشت ماه خانه اش زندگی کردم وارد خانه ی مستقل اجاره ای خودم شدم
اسباب و اثاثیه هام توی انباری ها ی مردم ج بود. رو جمع و جور کردم و آوردم خانه ی مستقل خودم
مسافرت کیش و شمال رفتم
مقداری ارث مادری بهم رسید
نعمت و برکت و وفور و فراوانی هایی بطور معجزه آسا وارد زندگیم شد که خودم متعجب شده بودم
سلامتی مو بدست آوردم و وووووووووو
خیلی چیزهای دیگه که در پروفایلم بطور مفصل تا سال 1401 را نوشتم..
آنچه که در زندگیمون خلق میکنیم با افکار و باورها مون میسازیم
وقتی استاد راجب خرید زمین سیصد متری در شهرک دریای بندرعباس گفتند که خیلی ارزان خریده بودند که حتی از پارچه هم ارزانتر بود و بعد از مدتی گران شد خیلی به قانون بیشتر ایمان آوردم ..
سند منگوله دار .. آن هم شش دانگ… مسعول تعاون بیاد توی تاکسی استاد .. خواسته ی استاد خرید زمین باشه .. بعدش دقیقا همون آدمی که مسعولش باشه در زمان مناسب مسافر تاکسی استاد بشه !!!!!
معجزه یعنی همین دیگه !!!
یعنی دستان قدرتمند و توانگر و ثروتمند و با سخاوت عشق الهی در کَمینت باشه و بپره بیاد توی ماشینت بشینه و خودشو معرفی کنه و دلشو نرم و گرم کنه و خودش آستین بالا بزنه و بخواد با جون و دل برات کاری کنه!!!!!!
واقعا معجزه ها همان دستان خداوند هستند
اینکه اگر در مدار درست و مناسب باشیم همه چی خودش با پای خودش بسمت مون می آید
و حالا استاد کجا !!!!!؟؟؟؟؟ و اون زمین سیصد متری بندرعباس کجا که یک روزی آرزوی استاد بود کجا ؟؟؟!!!!
این فایل بینظیر را نشانه و هدایتی از طرف خداوند میدانم بخودم گفتم … رویا جون همینطوری باید خواسته آت بدون هیچ زحمت و تلاشی بسمتتت هدایت شود یعنی خودش باید با پای خودش بپره توی تجربه ی زندگیت چون این طوری طبیعی هستش نه اینکه هی زجه موره کنی و التماس کنی بلکه باید خیر و خوشی و بطور جادویی به خواسته هات برسی
خدایاااااااااا منم یک معجزه ی جادویی ازت میخوام
خدایااا با رهنمودهای مشخص هدایتی کن تا بفهمم چه باید بکنم ؟؟؟
من هم یک زمین دویست و پنجاه متری با سند تک برگی سبز در جاده ی تلوی لواسان دارم ولی بیش از سی سال هست که دولت دست روش گذاشته .. نه معوض زمین را میده و نه پولش رو و نه زمین مال خودمان را مییده و نه هیچ تکلیفی براش مشخص شده . میون زمین و هوا نگه مون داشتند .. البته فقط من نیستم تعداد زیادی از مردم هستند که از تقسیم زمین های هکتاری که خریده بودند که من هم جزو آنها هستم هنوز تکلیفی معلوم نشده و الان جزو گرانترین و خوش آب و هواترین زمین های منطقه یک شمیران هستش !!! ولی فقط روی سند و کاغذ ..
خدایاااا شکرت که یک زمینی حتی روی کاغذ دارم ممنون و سپاسگذارم
همین که احساس خوش آب و هوا بودنش را حس میکنم برام لذت بخشع و شکرگذارم
خدایاااا شکرت من ساکت و خاموش ایستاده ام تا صدای بال قدرتمند فرشتگان الهی که به مدد و کمک من شتافته آند را ببینم و بشنوم و که دل ها را برام نرم و گرم کرده ای که دستان قدرتمند خداوند نور نجات من است وقتی که معجزه ها از راه میرسند شتباناک پیش می آیند
خدایااا شکرت که با معجزات دلچسبت سوپرایزم میکنی
خدایااا من در برابر خیر و صلاحم هشیار و بیدارم و هرگز هیچ فرصتی را از دست نمیدهم
خدایاا خودت بهترین راه حل ها را برای تمام مسایل زندگیم بفرست که من به هر آنچه که از جانب تو بر من بفرستی نیازمندم زودتر از آنوه که تصورش را میکنم
خدایاااا شکرت که همه ی انسان ها و تمام فرشتگان الهی و ناجیان الهی و همه ی انسانها و شرایط و اوضاع و موقعیت ها و همه ی قوانین جهان هستی و قوانین نامریی و مریی و تمام قوانین طبیعت و زمین و زمان و آسمان و ابر و باد و مه خورشید و فلک در کنار هم قرار گرفتند و دست به دست هم دادند تا ثمره ی عالی در من و جهانم بیافرینند و عالی ترین راه حل ها و عالی ترین نتایج ها بر من آشکار و پدیدار و قابل لمس کند
خدایاااا شکرت من آماده ی هر شروع جدید و عالی و خوب و شاد هستم از جانب تو هستم و ایمان دارم تمام مشکلات و مسایل و تضادهای من بسرعت شگفت انگیزی بصورت جادویی ریشه کن شده و زندگی من آماده ی شروع های جدید و اتفاقات قشنگ و رویایی خواهد بود
جهان به فرکانس های ما پاسخ میدهد نه فقط به کلام ما..
خداوند یک سیستم است
خداوند یک انرژی است
خداوند همان آینه ی باورهای ماست
خداوند همان قدرت جهان هستی است
خداوند یک نیروی قدرتمند در بعد مثبت و منفی است هر افکار و باوری داشته باشیم همان فرکانس را به ما بر میگرداند
من اگر تغییر کنم و شخصیتم رو تغییر بدهم جهان هم بلافاصله به تغییر من جواب میدهد
ممنون و سپاسگذارم استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم مرسی
خدا رو شکر تعهدی دادیم که روی خودمان کار کنیم و رد پایی بجای بگذاریم و طبق تعهدم هم فقط به خداوند توکل میکنم
خدایااا کمکم کن که هر روزم بهتر از روز گذشته در مدار کنترل ورودی های ذهنم باشم تا ظرف وجودم را وسیعتر و عمیق تر کنم و برای این موهبت های الهیم شکرگذارم
خدایا تمام جنبه های زندگی من نیاز به ترمیم و بهبودی کامل و با کیفیت و معجزه های الهی تو را دارد پس با معجزات جادویی بی نیازم کن و من را در جهت رسیدن به خواسته ها و آرزوها و رویاهایم هدایتم کن
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها عزت نفس داده ای و لایق داشتن نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و از اینکه در مدار امنیت کامل و استقلال مالی آزادی مالی و زمانی و مکانی در تمام جنبه های زندگیم هستم ممنون و سپاسگذارم
خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایم کافی هستی که هر آنچه دارم از آن توست ممنون و سپاسگذارم
ـ
خدایاااا من فقط و فقط با نتایج معجزه آسایم می توانم اسم ترا بلند فریاد بزنم و بگم خدایااآاا شکرت خدایااااااااه اه اه آه آه آه راحت شدم و خودمو سپردم به تو
خدایااا میخوام با بالاتر رفتن مدارم اسم تو رو بلند بلند با فریاد صدا بزنم بگم خـــــــــــــــدایـــــــــــــاااااااااااا
شـــــــــــکـــــرت
خدای قدرتمند من ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم و آسانم کن مرا برای راه حل های آسان و آسانی ها ی دریافت نعمت ها وفور و فراوانی های پول و ثروت سلامتی و روابط عاطفی و عشق در روابط های درست و مناسب با افراد جدید و شاد و خوشحال و مثبت اندیش و آزاد اندیش و با سطح فرکانسی بالا تا از مسیر زندگیم لذت بیشتری را ببرم و به تو بیشتر ایمان بیاروم..
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی قدرت و انرژی و پول و ثروت و نعمت و برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
بقول استاد من یکتاپرست هستم
Monotheist
گام بیست و یکم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
واسم سوال بوده و هست که استاد عباسمنش چطور بازی خلق کردن و باورها رو فهمید و ازش اینقد عالی داره استفاده میکنه که تو این فایل گفت : کنجکاو بودم+ از طریق دنبال کردن و پیدا کردن الگوهای تکرار شونده در هر چیزی به قوانینش، به اصل میرسیم.
همون لحظه ذهنم گفت بزرگوار فهمیدن و دیدن الگو های تکرار شونده خودش یه دنیا تخصص و مهارت میخواد، چجوری به این موضوع مسلط بشیم؟
منتظر جواب بودم که یاد » فرید زلاند« افتادم، گویا شاعرا و خواننده ها میرفتن پیشش، ضرب آهنگی رو به شکل سوت یا زدن روی میز اجرا میکنن و ایشون چون مسلط به علم موسیقی بوده، به شکل نوت ، اون ریتم مینوشته تا دیگران با پیانو/ ویولون و… بتونن اجراش کنن.
حالا
با این پیشفرض که همه چیز قابل فهم و یادگیریه ، منم میتونم با همین تمرین و تکرار ها به مرور به قوانین مسلط و مثه استاد عباسمنش الگوریتم ها رو در زندگیم پیدا و مطابق میل خودم تغییرش بدم…
پس این مهارت کاملا دست یافتنی و با طی تکامل بدست میاد.
مورد بعدی که ازین فایل بدست اوردم؛ مفهوم توکل بود.
توکل کردن به خدا چیز عجیب و غریبی نیست، در اولین مرحله همین که بتونی امیدوار باشی ینی توکل کردی.
همین حس باعث میشه یه دری و مراحل بعدی باز بشه.
فقط کافیه از زاویه ای به اون موضوع نگاه کنم که امیدوار باشم، فک نکنم قربانی شدم،، یا نرم تو فاز گله،شکایت، درگیری و توجه به ناخواسته،،، یا اصلا پیش خودم فک نکنم که ناتوانم در حلش یا غیرممکن ببینم رد شدن ازشو.
نکته اخر که یادواریش بهم حس خوب میده اون بخشی بود که استاد گفت هرکسی بخاد، خدا درا رو واسش باز میکنه ، دل هارو نرم میکنه و راهکاری میرسه و اتفاقات خوب میوفته و به مقصد میرسه فقط درنظر داشته باش این مسیر گاهی بالا، پایینی داره باید ادامه بدی با امیدواری.
تمام.
سپاسگزارم
+1755
استاااددد عالی بودددید عالی.. چقدر این اخلاقتون که از ادمای قبلی زندگیتون خوب گفتید رو تحسین میکنم و کاملا مشخصه که تمرکزتون روی خوبی ادم هاست استاد اینی که میگید بعد فهمیدن قانون بوم بوم بوم اتفاقات خوب براتون میوفته رو با تمام وجودم دارم حس میکنم الان شاید نقطه ی صفر شما باشم و داره همه چی عالی پیش میره حداقل دو بار در روز سپاسگذاری میکنم که حالم عالییی میشه عاااالیییی و از روزی که شروع کردم و با احساس قلبیم سپاسگذاری کردم به قول شما بوووم… وای استاد اونجایی که گفتید نمیذارم کسی تو زندگیم دخالت کنه و باید هدفامو تیک بزنم یاد الان خودم افتادم الانی که به قول شما حرفای بقیه هست و میبینم که اطرافیانم بی هدف هستن ولی من نه، من دارم همه تلاشمو میکنم که به خواسته هام برسم همه فکرم و تمرکزم رو اهدافم اینکه در حالی که از الانم کلی لذت میبرم و هر روز شکر خدای عزیزم رو به جا میارم واسه هدفام تلاش کنم قدم بردارم و به الهاماتم توجه کنم اونم با توکککل… استاد دلم میخواد یه اتفاق قشنگ رو براتون بگم که در اون لحظه واقعا از ادما دست کشیدم و به خدا توکل کردم شاید کوچیک باشه ولی برا من کللللی الهام بخش بود…از یکی از دوستام که خیلی به کارای سیستمی وارد بود خواستم تا بیاد و سیستمم رو درست کنه و بهش گفتم از این به بعد کاری داشتم بیا انجام بده و هزینشو بهت میدم چند وقت بعدش بی مورد گفت که این کارو برات انجام نمیدم منم خیلی راحت و با احترام گفتم باشه ممنونم و اصلا ازش دلیلی نخواستم و گفتم خدا قراره یکی بهتر برام بفرسته.. یک هفته نگذشته بود که کاراموز جدیدم بهم گفت مهندس اگه مشکل سیستمی داشتید بهم بگید من نرم افزار و سخت افزار رو کامل میدونم و اون لحظه من واقعا سوپرایز شدم و تو دلم قند اب میشد اینقدر که خوشحال بودم بعد که رفت رو کردم به همکارم گفتم دیدی بهت گفتم باید به خدا توکل کرد مممرسی استاد که این دید رو بمن دادید یه دنیا قلب❤️…
یه چیز دیگ ای که امیدوارم یه روزی برامون تعریف کنید داستان اشنایی شما با مریم گلیه😍❤️
تا کامنت بی نظیر بعدی خدانگهدار استاد مهربونم عااااشقتم
سلام استاد عزیز و خانم شایسته خوش ذوق
درود بر دوستان خوبم
من یک تصمیم گرفتم که از شغل قبلی خودم بیرون بیایم و تمرکزی دنبال هدف خودم بروم
دیشب در بحث با همسرم سر همین موضوع و خرج کرد و قسط و وام صحبتی پیش آمد
من ناخواسته کمی بهم ریختم و عصبی شدم اما چون در دلم نسبت به کاری که می خواهم انجام بدهم ایمان و اطمینان کامل دارم
ناراحتی ام زیاد طول نکشید و براحتی شب خواهم برد البته دیگر فراموش کردم
امروز که سایت استاد آمدم و نشانه امروز خودم را زدم تا گوش بدهم دقیقا همان موضوع دیشب خودم را به یادم آورد
خدا رو شکر که اینگونه من را هدایت کرد تا با شنیدن صحبت های استاد راه خودم را پیدا کنم و به هدف خودم ادامه بدهم
می دانم و ایمان دارم که خدای عزیز خودش راه گشای من خواهد بود و خود او من را به سمت بهترین ها هدایت می کند البته با فرکانس های خوبی که من ارسال می کنم به جهان هستی
می دانم که وقتی که بخواهم خدای عزیز به احساس خوب من جواب می دهد ومن را به سرمنزل مقصود می رساند
واقعا این نشانه امروز من آرامشی به قلب من وارد کرد که خدا می داند چقدر پر انرژی شدم و روحیه و انگیزه ای تازه گرفتم
ممنون استاد مهربان
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام پروردگار رب العالمینم
سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام
گام 21
خدا رو بی نهایت شکر میگم که فایل این گام استاد عزیزم نشانه ای بود برای من
استاد نمیدونم چی بگم آخه
مدتهاست با همسرم صحبت میکنم راجع به ساخت یه خونه ی جدید و من خیلی تکرار میکنم و میگم دوست دارم 300 متر زمین داشته باشیم و یه ملک خیلی خوب توش بسازیم با مغازه و پارکینگ و البته پول چندانی هم نداریم خخ و استاد جان شما هم پول اون زمین رو نداشتید و براتون جور شد
به خدا قسم الگوهای تکرار شونده زندگیم گواه اینه که هر چیزی رو دوست داشتم داشته باشم قبلش پولی در کار نبوده و جور شده برام
و امروز عصر طبق تعهدی که دادم برای مداوای کتفم رفتم دکتر
موقع برگشت رفتم مغازه ای و یه کت و یه بارانی خیلی خوشگل خریدم با پولی که همسر عزیزم بهم داد و جالبه که رفتم مغازه ای که اجناسش خیلی شیک بودن وقتی قیمت پرسیدم تعجب کردم چرا اینقدر ارزونن فروشنده که یه خانم خیلی مهربون بود گفت همه اجناس آف خوردن و من بدون دونستن این موضوع از تخفیف خیلی عالی بهره مند شدم خدا رو صد هزار مرتبه شکر و بعد این خرید از یه مغازه ی گل فروشی یه دسته گل نرگس خریدم من عاشق گل نرگسم و الان بوی خوشش تو خونه پیچیده آخه امروز سالگرد ازدواجمون بود چه جالب مدت عضویتم تاریخ تولدمه خدایا بی نهایت شکرت
و بعد از کلی پیاده روی یه دفعه خودم رو مقابل یه قطعه زمین بزرگ دیدم در یه منطقه خیلی خوب از شهر و یه لحظه یاد فایل امروز افتادم و داستان زمین بندرعباس شما و خواسته ی جدید من ، یه لحظه ایستادم نگاهی به زمین انداختم و پسندیدم خخخخخ گفتم خدایا شکرت که صاحب ملک زمین و آسمونی له ملک السموات و الارض و له الحمد و له الملک
خدایا بی نهایت سپاسگزارت هستم
استاد گرانقدرم خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام سپاسگزارتون هستم
سلام به استادعزیزم ومریم جانم
ردپای گام 21
استادجانم فایلتون چقدر به موقع رسید از دیروز تا به امروز داشتم بابت شروع ی کاری کلی فکر میکردم وسبک سنگین میکردم که،
آیا الان وقت مناسبی برای استارت اینکار هست؟آیا من میتونم الان برطبق مهارتهایی که یادگرفتم انجامش بدم؟
یانیازه یکم بیشتر آموزش ببینم وعجله نکنم؟
صبح امروز که داشتم این فایلو گوش میکردم شاید باورتون نشه قبلش داشتم تایپ میکردم همین سوالات رو برای استادم
که استاد من تا فلان جا این مهارت رو یادگرفتم بنظر شما میتونم شروع کنم وسفارش کاری که بهم شده رو قبول کنم یانه؟
وامشب اتفاقاتی افتاد که حتی نیاز نبود اون سوال رو از استاد یادگیری مهارتم بپرسم ورفتمو دیدم هنوز سوال سین نشده منم با خوشحالی پاکش کردم
دیدم که خودم از صبح تا حالا با شنیدن این فایل واتفاق خوبی که امشب افتاد قادر به تصمیم گیری شخصی هستم ونیازی نیست مشورت بگیرم.
دلم خیلی آروم گرفت استاد.معنی تکامل رو هر چی بیشتر جلو میرم عمیقتر درک میکنم
جمله طلایی این فایل که منو برد رو ابرا…
مابایدشخصیتمون تغییر کنه تا نتایج تغییر کنه
چقدر خوب وجامع توضیح دادید که چطور،چه زمانهایی و ازکجا باید قدم های کوچیکمون رو برداریم
و ورودی که نباید قطع بشه.(چقدر من سر این موضوع سابق بر این ساده لوحانه فکر میکردم)خخخخخ
والگوهای تکرار شونده
خیلی کمک کننده بود استاد سپاسگزارم
درپناه خداباشید.آمین
به نام فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته نازنینم
سلام به دوستان پرسشگر و جوینده حقیقت و درک اون
مصاحبه با استاد_قسمت 27
سوال پرسیده شده:
استاد زمانی که شما در شروع کار خودتون ایران بودید و اول کارتون بود و از نظر مالی مشکل داشتید، چطور هزینه های زندگی تون رو تامین میکردید؟که باعث شد بتونید مسیرتون رو ادامه بدید و رها نکنید.
چطور از عهده زخم زبان های مادرزن و زن و پدرزن و اطرافیان براومدید و ذهن تون رو کنترل کردید؟
پاسخ استاد:
اولا هزینه خاصی نبود.
من وقتی بندرعباس بودم تازه با این قانون آشنا شدم که میتونم با ذهنم یکسری اتفاقات رو خلق کنم و خداوند هدایت میکنه و میشه از جاهایی که فکرش هم نمیکنی درها باز بشه. داستانش طولانی و مفصل هست اما کلیتش این بود که من دوست داشتم یک زمینی بخرم و اون زمین یک رشد مناسب داشته باشه.هیچی هم پول نداشتم.فقط میخواستم این اتفاق بیفته. بــعــد یک ایده ایی اومد که این پوله ایجاد بشه. بعــد پوله ایجاد شد و بــعد یک زمینی خریدم خیلی ارزان.
قبلا اون زمین ها گران بود در شهرک دریا در بندرعباس.اما یکاتفاقی افتاد بود که زمین ها تیکهتیکه وکوچیک شد وتونستم یک زمین سیصد متری بصورت ارزان بخرم. واقعا معجزه آسا پولش جور شد و این اولین چیزی بود که باورم رو قوی کرد که خداوند میتونه پاسخ بده به شکلی که باورت نمیشه تو تاکسی که کار میکردم با شخصی آشنا شدم که گفت من مسوول اون زمین ها در تعاونی هستم. و اتفاقات خوبی که افتاد و با بهترین قیمت یک زمین دست اول برام پیدا کرد.معجزه در این حدکه یک زمینی گرفتم که حتی متراژش بزرگتر بود با قیمت خیلی خیلی مناسب اون زمین ها در عرض چندماه 30 برابر قیمتش افزایش پیدا کرد. اما اون موقع هیچ برنامه ایی نداشتم ونفروختم. و اون زمانی که دیگه هدف داشتم و میدونستم میخوام چیکار کنم با کاهش قیمت البته 15 برابری که سرمایه گذاری کرد بودم فروختم. کل پول رو گرفتم و دادم دست مدیر برنامه هام که رفیق و فامیل مون هم بود.(کاری ندارم که کارم اشتباه بود اینکه آدم خودش آمار حساب کتاب هاشو نداشته باشه اشتباهه.و اون زمان من قانون رو به این دقت نمیدونستم) و ما هم تومسافرخونه ها زندگی میکردیم و هزینه خاصی نبود. همون پوله کار رو شروع کرد و همون پوله از هیچ به وجود اومد.
و تو اون دوره برای من این اتفاق ها افتاد….
وقتی ادم بـخواد خداوند از همه جا دستاشو میاره و اتفاقات رقم میخوره.
اینکه اون بنده خدا بیاد تو تاکسی بشینه بغل من، بعد اون حرفها رو بزنه و اون زمین رو بخرم بعد اینجوری رشد کنه و بعد بیایم.
به هرحال ایمانم رو قوی کرد که اتفاقات میتونه بیفته و معجزات میتونه رخ بده، وقتی من تغییر میکنم و باورهامو تغییرمیدم.و درهای رحمت خداوند بازه ومیتونه بیشتر و بیشتر بشه.
برای هزینه ها هم که گفتم.و کلا من آدم پر هزینه نیستم وکلا یک دست لباس بیشتر نداشتم.با هزینه های کم داشتیم زندگیمون رو میگذروندیم.
بــعد بطور معجزه آسا یک خونه با وسایل نو و تمیز و مرتب سر راه مون قرار گرفت.
وقتی آدم حرکت میکنه وقتی آدم شجاعت حرکت کردن در مسیر رو پیدامیکنه درها باز میشه. همه از هیچ یا صفر شروع کردند هرکسی که به یکجایی رسیده یا حتی از زیر صفر…
درمورد تحقیر و اینا که گفتین خانواده خوبی بودند دخالت نمیکردند.البته چون آدم شر و تندو تیزی بودم کسی هم جرات نمیکرد که منو تحقیر کنه یا دست بندازه.هرکسی اگر میخواست دخالتی کنه من واکنش نشون میدادم قطعا…یکی از دلایلی که فهمیدم شراکت کار اشتباهی هست این بودکه باید شریک رو راضی میکردی تا ایده هاتو اجرا کنی. همه ی پیشرفت های من زمانی شروع شد که از شریک هام جدا شدم وتونستم ایده هام رو راحت اجرا کنم.
من مطمئنم اگر کسی با تمام وجود حرکت کنه خداوند درها رو باز میکنه، خداوند دل ها رو نرم میکنه براش.مهم اینه با تعهد حرکت کنه.
به هرحال همه چی گل و بلبل هم نبود دیگــرانی بودند که میگفتند اون شرایط خوب رو ول کردی و … اما من نمیتونستم به اون شیوه قبلی زندگی کنم. من باید دنبال اهدافم میرفتم، باید راه رسیدن به اهدافم رو پیدا میکردم،اوایلش تا قانون رو بفهمم خیلی سخت تر بود و خیلی بیشتر طول کشید خیلی اذیت شدیم. ولی بعد که قانون رو فهمیدم انصافا همه چی دیگـه زود اتفاق افتاد دیگـه بوم بوم بوم…هدف ها تیک خورد.برای همین دوست دارم بچه ها اصل رو بفهمند تا این فرعیات و حاشیه ها که بعضی ها بهش چسبیدن…
خدایا شکرت برای داشتن لپ تاپی که راحت میتونم کامنت بنویسم،راحت فایل ها رو بارها و بارها گوش بدم.
خدایا شکرت برای اینکه تنهام و جای درستم در خونه مون هستم و میتونم با تمرکز لیزری رو خودم کار کنم.
حدایا شکرت برای اینکه داره درکم نسبت به قوانین هربار بهترمیشه و منم یک روزی میگم اهدافم رو تیک خورد بوم بوم بوم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم بانو و تمام دوستان توحیدی
استاد وقتی تو بندرعباس با اون شرایط که بود چون ایمان داشت هدایت شد به چه انسانهای شریفی تو رانندگی صاحب اون ملک ها تو ماشین ایشان براش زمین می خره قیمت زمین سی برابر میشه این کار خداست این ایمان استاد به خداست هیچ چیز اتفاقی اتفاق نمی افتد
استاد با ایمان همه ی وسایلش می بخشه میره تهران با دو بچه چقدر تحسین داره کی این قدر با ایمان به خدا همه چیز ول می کنه که خودم خالق زندگیم هستم میره موفق میشه
اگه به هدایت خدا ایمان داشته باشیم این میشه نتیجه
استاد الگوی کامل برامون هست همه زندگیش میگه از اول که مسافر کشی کرده تا …
نمیاد الانش بگه از خودش مثال میزنه میگه از کجا به کجا رسیده
جهان جا برای پیشرفت زیاد داره
من دوس دارم کجای جهان باشم برای همه ثروت هست خونه هست ماشین هست …تا دلت بخواد هست هرکسی می تونه هزار تا خونه و ماشین داشته باشه …بی نهایت ثروت هست
همه چیز بی نهایت هست
کسی نمیتونه جلوت بگیره
فقط باید ظرف وجودت بزرگ باشه
با ایمان به خدا قدم برداری تلاش کنی خدا هم جسارت من ببینه کمک میکنه
باید حرکت کنم آب حرکت میکنه وگرنه می گنده
همه چیز به دست انسان درست میشه
خدایا شکرت بابت تمام نعمت هات
سلام و درود به استاد و مریم جان و دوستان بهشتیم
خدایا هر چه دارم ازآن توست
دوازده ام بهمن رفتم اداره پست بعد از حدود پنج ماه کارت ملی ام پیدا شد رفتم بیارم یک آقا با کیف پول و کلی مدارک…آورد داد به اداره پست تا پیام بده به صاحب کارت چقدر لذت بردم تحسین کردم چقدر آدم خوب هست
دارم هر روز نشونه ها رو میبینم تو ماشین بودم دو خانم راجع به گواهینامه حرف میزدن چون خودم همش دلم می خواد گواهینامه رانندگی بگیرم گفتم خدایا شکرت این هم نشونه
دیروز یک معامله داشتم صاحب مغازه گفت جا نداره حتی هزار تومان کم کنم مقداری از پول موند امروز بردم بهش دادم خودش عزتمندانه یک مقدار تخفیف داد خدایا شکرت
صبح می خواستم اینترنت بگیرم پسرم گفت مامان پول کمه برای خونه نمی مونه گفتم بگیر خدا بزرگه امروز خواهرم اومد خونه مون خودش مقداری بهم داد خدایا شکرت
هر روز خدا رو شکر نشونه میبینم
خبر خوش می شنوم
امروز گفتم خدایا تو این کارو برام بکن بخدا شد خواهرم روش نمیشه همسرم باشه بیاد خونمون همسرم رفته بود روستا گفت میاد گفتم خدایا اگه خیره امروز همسرم بمونه روستا چون خواهرم خیلی وقت بود خونمون نیومده بود همسرم زنگ زد گفت نمیاد خوش حال شدم
اگه به هدایت خدا ایمان داشته باشیم همون که می خواهیم میشه
خدایا شکرت از دیروز تا الان خیلی برام کار هامو درست کردی سپاسگزارم
خدایا من تسلیم توام