مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی296MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی19MB21 دقیقه
بسم الله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم من 😘😘😘
منتظر این قسمت بودم باعشق و چقدر امروز ذوق کردم دیدم قسمت 23مصاحبه اومده چون استاد از قسمت های قبلی مصاحبه شما من آنقدر یاد گرفتم آنقدر ذهنم تغییر کرد و مهمترین چیزی که من اون فایل ها یاد گرفتم قانون تکامل بود که باعث شد چرخه اتفاقاتی که به خاطر ندانستن قانون تکامل داشت برام رخ میداد کند تر بشه و به مرور قط بشه خدایا شکرت
استاد جان چقدر هر بار بعد از دوره قانون سلامتی روی ماه شما و مریم جان رو میبینم تحسینتون میکنم که چقدر قانون سلامتی رو عمیق و دقیق درک کردید و عمل کردید مثل تمام آموزش هاتون که آنقدر قشنگ در ظاهر جسمتون مشخص هست پوست شفاف و زیبای شما و مخصوصا غبغب که مشکل اصلی خود من هست اصلا برای شما ناپدید شده بدون اینکه پوست صورت و گردن شما شل بشه و یا تیره بشه و مریم جان هم پوست صورتش خیلی شفاف و زیبا شده انشالله که در مدار این دوره باشم و همراه شما باشم
اما سوال اول عاشق این هستم که همیشه به ما یاد میدید که اگر دنبال جواب هستم برم و یه سرچی کنم و لقمه آماده نخام این بار هم به من یاد دادید که اگر دنبال جواب راجب دوره قانون سلامتی هستم برم و فایل های معرفی رو با دقت بخونم چقدر این حرفتان که مخصوصا تو فایل های قرآنی به من یاد دادید که دنبال جواب باشم و اگر میخام بیشتر بدونم بیشتر به خودم تکون بدم و جواب رو پیدا کنم
سوال بعدی راجب عزت نفس بود که گفتید عزت نفس یه قرص نیست که بخوری و تا آخر عمر دیگه خوب بشی یادمه تو فایل دانلودی یه مثالی زدید که عزت نفس مثل یه دونه است که میکاری و هرروز باید مراقب باشید نور کافی و اب و کود مناسب بهش برسه و هروقت هم که جوانه زد باید مراقبت کنی و مثل یه درخت آماده نیست که تو باغچه خونه بکاری باید هرروز بهش رسیدگی کنی تا رشد کنه و این برای من خیلی کاربرد داشت و عوامل تاثیر گذار در رشد عزت نفس رو که بازم تو این فایل مرور کردید برام 1بالا بردن مهارت هام تو هر زمینه ای که میتونم بگم استاد این مورد خیلی به من تو رشد عزت نفسم کمک کرد و هربار که هر مهارتی رو سعی میکنم تقویت کنم کلی حالم بهتر میشه و عزت نفسم بهتر میشه و در مورد کارم وقتی شروع کردم مهارت م رو رسد دادن و بیشتر یاد گرفتن چقدر تو روند کارم تاثیر گذاشت مورد بعدی دیدن موفقیت ها و پیشرفت هام بود که من تو این یکی خیلی مقاومت داشتم چون عادت داشتم همیشه تو سر خودم بزنم و همیشه نکات منفی خودم رو ببینم و همیشه شکست هامو ببینم و خودمو سرزنش کنم به خاطرش و خیلی برام طول کشید که اولا بپذیرم منم موفقیت های داشتم و بعد ببینمشون و راجبشون بنویسم و حرف بزنم و البته الان خیلی کار داره چون هنوز هم نمیتونم اونجوری که باید موفقیت هامو ببینم اما میتونم بگم ازگذشته بهتر شده خدایا شکرت
مورد بعدی اینکه هرچی روابطم بهتر بشه عزت نفسم بیشتر میشه و من این رو هم دارم تو زندگیم لمس میکنم از وقتی روابطم آرومتر شد آدم های منفی و سرزنشگر از زندگیم حذف شد هم صلح بیشتری توی روابطم اومد و هم عزت نفسم بهتر شد البته که خیلی خیلی باید روش کار بشه و شما همیشه میگید مهمترین عامل موفقیت عزت نفس هست و خدارو شکر میکنم که هدایت م کرد تا خودم ببینم و پیدا کنم
سوال بعدی که راجب عضالات و ورزش هست باید بگم استاد من عاشق این دوره شدم چون دقیقا باعث رشد عضلات قدرتمند و آب شدن چربی ها مخصوصا شکم هست چون من تو تمام سالهای که رژیم گرفتم هم عضلاتم تحلیلی رفت و با اینکه وزن کم میکردم اما شکم همچنان سرجاش بود با اینکه هنوز ذهنم راجب این دوره کمی مقاومت داره اما دارم فایل های معرفی رو با دقت گوش میدم و انشالله در مدارش قرار میگرم
سوال آخر که من عاشق این نگاه توحیدی شما به مساعل و خداوند هستم و من اولین بار از زبان شما خدا رو این طور شناختم که نگاهم تغییر کنه و نگاه انسانی نداشته باشم به خدا که تو دوره دوازده قدم و کتاب فکر خدا و فایل های توحید عملی چقدر قشنگ این نوع نگاه رو توضیح دادید و باعث شد من سعی کنم نگاهم رو به خدا و اتفاقات زندگیم و خودم تغییر بدم که آقا خدا نه برای من بد میخاد نه خوب این منم که دارم با کانون توجه ام با فرکانس هام اتفاقات رو رقم میزنم این منم که دارم هرچی کاشتم برداشت میکنم و این هم از قشنگی های این خداست که قدرت خلق زندگیمو به من داده و من عاشق این خدا هستم که احساسات بشری نداره اما قانون وضع کرده که آنقدر دقیق و زیبا به باور ها و فرکانس های من پاسخ میده خدایا شکرت شکرت و عاشقتم
استاد جانم عاشقتم که بازم یه فایل پر از عشق و انرژی و آگاهی برامون آماده کردی و روی ماهتون رو میبوسم مریم جانم عاشقتم که نماینده ما شدید و سوالات رو ازاستاد میپرسید و بازم مثل همیشه فایل های پر از آگاهی رو برامون هدیه میارید روی ماهتون رو میبوسم و انشالله به زودی از نزدیک میبمنون و در آغوش میکشمتون 😘😘😘😘😘😘
به نام خداوند مهرربان
سلامت خدمت استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و همه ی دوستان عزیزم
خدا رو شکر میکنم که این سری فایل ها داره روی سایت قرار میگیره و میتونیم استفاده بینهایت زیاد و فوق العاده ای داشته باشیم ازش .
درمورد صحبت هاتون که بخش زیادش درمورد دوره قانون سلامتی هست هر چقدر گفته بشه بازم کمه ، این دوره و نتایجی که دارم میگیرم چنان عزت نفسی داره تو وجودم میسازه که نمیدونم با چه معیاری اندازه ش بگیرم ، اما درمورد نتایج این دوره تو فایل معرفی پنجم مفصل صحبت کردم و نتیجه ش عالی بود
استاد درمورد صحبت های آخرتون درمورد خیر و شر بودن ، زمانی که صحبت کردید من احساس کردم که باید بیام و بنویسم
استاد توی جلسه چهارم قدم پنجم از دوازده قدم یه مفهومی رو باز کردید که انقلابی تو طرز فکر من ایجاد کرد ، اگر بگم که تاثیر گذار ترین جلسه برای من همون جلسه بوده اغراق نکردم ! این مفهوم رو شما اونجا باز کردید که وقتی داری روی خودت کار میکنی هر اتفاقی که برات میفته خیره و حتی اگه ظاهر قضیه بد باشه به نفع شماست .
تاثیرگذار ترین اتفاق اینچنینی که برای من افتاد دو دوران سربازی بود که من این مفهوم رو با پوست و گوشت و استخوان تجربه ش کردم ، وقتی به این شیوه فکر میکنم اصلا اشکم درمیاد از این که چجور ممکنه اصلا ؟
روزی که من رفتم اردبیل برای تقسیم سربازی که مشخص بشه کدوم شهر میفتیم که من فقط میخواستم بیام شهر خودم بخاطر اینکه میخواستم کنار خانوادم باشم ( پدرم عمل کرده بود و نیاز به مراقبت داشت ) و اینکه میخواستم از زمانی که دارم استفاده کنم برای اینکه روی خودم کار کنم و دوست نداشتم زمانم الکی تو پادگان هدر شه و بره .
بعد چند روز کلاس که نوبت تقسیم کردن رسید از 8 نفر از بچه هایی که برای شهر خلخال بودن 6 تقسیم شدن و اومدن و من موندم و یه بنده خدایی که دقیقا گفتند هر کس که مونده شنبه تقسیم میشه و دیگه سهمیه شهرستان تموم شده و بقیه بین فرودگاه و پادگان اردبیل و تیپ تقسیم میشن که میگفتن کسایی که کامپیوتر بلدن میرم تیپ که سخت ترین جا بود ! من حالم خیلی گرفته شد و رفتم بیمارستان پیش پدرم (یکی دو ساعت بعد قرار بود عمل تعویض مفصل زانو انجام بده ) و چند دقیقه که موندیم و با پدر و برادرم که صحبت کردم خیلی حسم بد شد ، پدرم رو بردن بخش و دیگه ما رو اجازه ندادن اونجا بمونیم و من انقدر حالم بد شد که زدم بیرون و به معنای واقعی اشکم دراومد ، اما اون لحظه فقط اون مفهوم جلسه چهارم قدم پنجم بود که توی ذهنم داشت رد میشد ، با هر بار که توی ذهنم این مفهوم مرور میشد آرامش پیدا کردم و احساسم بهتر میشد تا جاییکه دیگه آروم شدم . گفتم خدایا من توی این مدت داشتم و دارم روی خودم کار میکنم، روی باورهام دارم کار میکنم پس اگه هر کجا که قراره تقسیم بشم حتی اگه شهر خودم نباشه پس ناراحتی نداره و یه خیریتی درش هست که من الان ازش اطلاع ندارم ، من همون روز اعزامم به خدا گفتم که من توی دوران سربازیم انقدر نتیجه میگیرم که همیشه هر کی ازم پرسید طلایی ترین دوران زندگیت کی بود بگم سربازی ، دوره ای که من زندگیم یه جهش بینظیر داشت . به ما که تقسیم نشده بودیم یه روز مرخصی دادن که جمعه بود و گفتن شنبه صبح 7 اینجا باشین که شما هم تقسیم بشید . من دیگه اونروز حتی اردبیل هم نموندم و عصر با ماشین خطی برگشتم شهرمون و کارامو انجام دادم و وسایلمو جمع کردم ، دیگه واقعا خیلی آروم شده بودم . تا یه روز بعدش که انگار همه بسیج شده بودن برای اینکه من بیفتم شهر خودم ، من حتی از یه نفر هم نخواستم که منو بسپره و بخواد برام پارتی بازی کنه که بیفتم شهر خودم ، حتی یه نامه گرفته بودم که بخاطر مسائل خانوادگی و مدارک پزشکی پدرم اگه ارائه میدادم ممکن بود بیفتم شهر خودم اما ندادم چون گفتم این یجور عدم باور کردن توانایی های خداست و من انجامش نمیدم و اون مدارک همونجوری موند تو کیف من ! یعنی یکی از عجیب ترین اتفاقات زندگیم رو من تو اون دو روز تجربه کردم و اینکه خدا چجوری اگه بخواد دستانش رو برات میفرسته تا کارها انجام بشه حتی اگه چیزی از کسی نخوای . من روز شنبه صبح زود رفتم و از خانوادم هم خداحافظی کردم و احساس خنثی رو به خوب بود ، چون میدونستم که بهترین اتفاق ممکن برام میفته ، روز شنبه موقع تقسیم من تنها کسی بودم از بین پنجاه شصت سرباز باقیمونده که قرار بود تو خود اردبیل تقسیم شن ، نامه رو زدن به شهر خودم و من اومدم شهر خودم ، این اتفاق چنان ایمانی بهم داد که هر چقدر بگم کم گفتم ، خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم
وقتی برگشتم شهر خودم و خودم رو معرفی کردم بعد یک روز حتی زودتر از کسایی که قبل من تقسیم شده بودن و برگشته بودن نامه ی من روز زدن به جایی که همه میگفتن سخت ترین قسمته و بدبخت شدی ، دیگه اصلا صبح و شب اونجا بعنوان راننده با فلان فرمانده سخت گیر عصبی داغون باید سر کنی ! یعنی هر کی میپرسید ازم کجا رفتی میگفتم فلان جا ، میگفت بدبخت شدی ، داستان هم از این قرار بود که من قبلا با یکی به مشکل برخورده بودم سر یه معامله ای و اون خواسته بود زیر آب منو بزنه که من برم یه جای سخت که اذیت شم . خلاصه که من رفتم اونجا و خودم رو معرفی کردم و دیدم بله ، اینجا تنها جا تو شهر خودمونه که وقت اداری نیست و شیفت و صبح و شبه و فرمانده ش رو از قبل میشناختم که خیلی آدم عصبی بود ، همون روز به خودم گفتم ، دیدی چجوری از اردبیل اومدی خلخال ، فقط خدا میخواست بهت درمورد کنترل ذهن بگه ، اینکه توانایی های خداوند رو باور کنی ، اینکه ایمان داشته باشی به خداوند و دیدی که چجوری وقتی تو داری روی خودت کار میکنی بهترین اتفاقات برات میفته ؟ ایمان پیدا کرده بودم و گفتم اینکه اومدم اینجا یه دلیلی داره و یه خیریتی درش هست چون من دارم روی باور هام کار میکنم . استاد چی بگم اخه ؟ من مدت 8 ماهه که دارم اونجا خدمت میکنم ، روزی بالای ده ساعت رانندگی میکنم که یه توانایی بینظیریه ، من اونجا کتاب و دفترامو میبرم و روی خودم کار میکنم ، گوشی میبرم و ویس هاتونو میذارم و موقع رانندگی یا بیکاری زمانی که کسی پیشم نیست گوش میدم فایل هاتونو . تو این 8 ماه من چنان حالی تو اینجا کردم که همه متعجبن . من همیشه میگم از اینکه اومدم اینجا خیلی راضی ام ، درسته اگه وقت اداری بشم خیلی بیشتر به نفعمه ولی از اینکه اینجا هستم راضی هستم و ناراحتی ندارم . من با همون فرمانده عجیب و غریب عصبی داغون مثل برادرم ، یعنی اصلا حس نمیکنم که مافوق منه ، حس میکنم برادر منه انقدر که هوای منو نگه میداره و این هم عجیبه چون با سرباز دیگه اینطور نیست ! رفتهن من به اینجا باعث شد من 6 ماه از خدمتم کم بشه که اگه نمیرفتم اونجا اصلا امکان همچین اتفاقی وجود نداشت ، هدف من برای اونموقع این بود که روی روابطم کار کنم و عزت نفس بره بالا و من درست اومدم جایی که شاید روزی سی چهل نفر رو میدیدم و باهاشون صحبت میکردم و شاید تو این مدت من دویست سیصد تا دوست پیدا کردم . و تازه بعد اینهمه اتفاقات خوب که هر موقع خواستم بهم مرخصی دادن ، هر روز اومدم ساعت ها خونه پیش خانوادم بودم و تمرکزم روی هدفم گذاشتم و بقول خانم شایسته دیدم که از هر طرف سوده و سوده سود ، تازه الان هم دارن منو جا به جا میکنن به جایی که از این به بعد وقت اداری میشم و خدا میدونه چه بینهایت خیریتی توی این اتفاق وجود خواهد داشت :)
توی همین دوران سربازی که از نظر بقیه محدودیته من بهترین تجربیات رو داشتم ، بیشتر از کل زندگیم به خواسته هام رسیدم ، تو فایل معرفی قانون سلامتی قسمت 5 گفتم که لپتاپ سفارش دادم و الان دارم با همون لپتاپ مینویسم و خدا رو بینهایت شکر میکنم بابت این موضوع .
من روزای اول عید برای خودم دو تا دریم بورد ساختم یکی تمرکزی برای هدف سلامتیم و اهدافی که میخواستم برسم ، اللته بصورت ویدئویی که هر روز تو گوشی نگاه کنم و یکی هم برای خواسته هایی که برای امسال دارم و خیلی خیلی جالبه تو 19 روز من دو تا از اون خواسته ها وارد زندگیم شده و خیلی باورم نسبت به توجه کردن و به دریم بورد بالا تر رفت چون یکی از جاهایی که من اصلا نمیتونستم انجامش بدم همین دریم بورد بود
دوست داشتم این دو تا اتفاق بینظیر رو براتون تعریف کنم و بگم که وقتی روی خودت کار میکنی فقط میتونه اتفاقاتی بیفته که به نفع توئه حتی اگه به ظاهر اتفاق بدی باشه و ازتون ممنونم بخاطر اون چهارم قدم پنجم که باز هم میگم اگه بگم تاثیرگذار ترین جلسه برای من بوده اغراق نکردم !
عاشقتونم ، عاشقتونم که انقدر مفاهیم رو خوب باز میکنید
سلام علیرضای عزیز
کامنتتونو خوندم وکلی لذت بردم.
واقعا بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم بخاطر ایمانی که در عمل نشون دادی و گفتی که مدارک داشتی اما استفاده نکردی بخاطر اینکه داشتی رو باورهات کارمیکردی و قدرت رو دادی به خدا نه به عوامل بیرونی، که کمتر کسی میتونه تو این شرایط ذهنشو کنترل کنه و شما از پسش براومدی و خب نتایج هم مشخصه. ازاینکه خدمتت توی شهر خودت افتاد و گفتین که میخواستی روی عزت نفست کار کنی و دقیقا شرایط همونطور که میخواستی برات اتفاق افتاد، آفرین و دمت گرم🌹
برات بهترین ها رو آرزومندم و همونطور که گفتی بهترین دوران زندگیت میشه دوران خدمتت و میای انشالله از نتایجت برای ما میگی و ما لذت میبریم💖
سلام آرزو جان
ممنونم که برام نوشتی
آره من خیلی این جریان تقسیم شدن سربازیمو مرور میکنم ، همیشه توی ذهنم مرورش میکنم ، قانون رو تایید میکنم باهاش ، به جرات میگم توحیدی ترین عملی بود که تابه امروز انجام دادم و طعم شیرینش رو الان میچشم .
این درس بزرگه برام که همیشه باید به یاد بیارم
باز هم سپاسگزارم که برام نوشتی آرزوی عزیز،برات از خداوند بهترین ها رو میخوام 🌹
سلام دوست خوبم علیرضای عزیز
امیدوارم همیشه موفق و سلامت و ثروتمند باشی
امیدوارم که پدر نازنینت حالش عالی باشه
پسر دمت گرم به این تمرکز و کنترل ذهن واقعا تحسینت میکنم دوست خوبم برادر گلم با کامنت اشک ریختم و نمیدونی چقدر ایمانم به خدای خودم بیشتر شده ازت ممنونم برادر
الان میفهمم که استاد وقتی که میگه من صبح که از خواب پا میشم قبل از هرکاری میام توی سایت و کامنت های بچه ها رو میخونم چه کسی داره و چه اتفاقات خوبی رو میخونه و چه حال خوبی بهش دست میده
الان من هم تا چشمام باز شد فقط اومدم توی سایت و شروع کردم به خوندن کامنت ها که جالبه اولین کامنت هم کامنت شما بود
خداروشکر میکنم بابت شما و همه ی دوستان خوبم توی این سایت
امیدوارم که همیشه موفق و پایدار باشی برادر من
سلام جواد جان
امیدوارم حالت عالی باشه
ممنون بابت انرژی مثبتی که با کامنت زیبات بهم دادی .
واقعا همه چیز کنترل ذهنه و اگر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم تو شرایط سخت خداوند پاداش های بزرگی میده و نتایجی که امروز دارم رو دلیل همون کنترل ذهن هایی میدونم که تو موقعیت های سخت برام اتفاق افتاد و تو گذشته هر چی بدبختی و مشکل داشتم وقتی فکر میکنم دلیلی جز عدم توانایی کنترل ذهن نمیبینم .
نیازه که همیشه روی این تواناییمون سرمایه گذاری کنیم و همیشه تقویت کنم .
بازم ممنونم که برام نوشتی برادر عزیز
در پناه خداوند باشی
سلام این فایل نشانه روزانهام بود مخصوصاً جمله که گفتی هر اتفاقی بدی برات بیفته حتماً خیر و امروز یکی از اون اتفاق های به ظاهر بد برام افتاد درست روزه تولدم و خدا میدونه چقدر خوشحالم و میدونم و ایمان دارم که این یک مرحله است برای پیشرفته من همانطور که استاد در کشف قوانین زندگی گفتن باید ذهنمون رو کنترل کنیم تا به مدارهای بالاتر برسیم و جهان همیشه کمکمان میکند که اگر ما شرک داریم و جرات انجام کار رو نداریم جهان خودش دست به کار شده و کارها رو انجام می دهد فقط کافیه ما توی حال خوب و با ذهن در دست کنترل باشیم و به هیچ عنوان و با هر دلیلی باهر منطقی و به هر بهانه ای احساسمون رو بد نکنیم امیدوارم روزی برسد که در خدمت نبود بکشی نبوووووود . ممنونم ازت
خدایا سپاسگزارم….
سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته محترم
اول از همه تبریک میگم این تناسب اندام بی نظیر شما رو استاد که واقعا برازنده شماست
و باز هم فایلی گذاشتید پر از نکته و درس و آموزش استاد هر چند که بارها این حرفها و صحبتها رو از شما شنیدم اما هر بار که میشنوم و شما میگید دوباره میشه صدها نکته و درس از اون در آورد و من وقتی هر کدوم از فایلهای رو گوش میدم دوست دارم از هر فایل یک نکته رو برای خودم برجسته تر کنم و شاه بیت این فایل برای من اونجایی بود که شما به عدد سن خود هیچ توجه ای ندارید و می فرمائید نمیدونم ۴۰ یا ۴۱ سالمه و از کلامتون معلومه که هیچ توجهی به تعداد سالهای گذران عمر ندارید و به معنای واقعی کلمه سن برای شما واقعا یک عدده و این به نظر من یعنی شما دارید در لحظهءحال زندگی میکنید و این یعنی رهایی، این یعنی حس زیبای لذت بردن از لحظه حالا یک سری از ما تا روز و حتی ساعتی که به دنیا اومدیم رو هم محاسبه میکنیم و از قلم نمی اندازیم و خود رو اسیر زمان میکنیم و این درس زیبای دیگری بود که من از این فایل شما آموختم و سپاسگزار خدایی هستم که نازنینی چون شما رو در سر راه من قرار داد……
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
دو تا موضوع که در این گفتگو مطرح شد ، موضوع خدا و عزت نفس هست که ارتباط بسیار نزدیکی بهم دارند یعنی عزت نفس در یکی از تعاریف خودش ، باور به وجود خداوند بعنوان نیروی خلاق ، اندیشه برتر و نیروییه که به اندیشه ها و باورها و فرکانس های آدم ها شکل میده . حالا وقتی کسی عزت نفس پایینی داشته باشه نمیتونه حضور این نیرو را درون خودش باور کنه . نمیتونه بپذیره که خداوند ، نه مقدسه نه مهربونه نه بدجنسه و نه هیچ چیز دیگه و خداوند با اندیشه های ما مهربون میشه ، بدجنس میشه ، خوب یا بد یا هر جور دیگه ای میشه . فقط با اندیشه های ما و توجهات ما و فرکانس های غالبی که احساسات ما را تحتالشعاع خودشون قرار میدند . یعنی در واقع این ما هستیم که به اون خاصیت برتر که قدرتِ ایجاد شدن داره و بهش میگیم خدا ، شکل میدیم اما آدم ها نمیخواند اینو بپذیرند چون بخاطر عزت نفس های پایینی که در وجودشون هست دوست دارند خدا یک چیزی بزرگتر و یک والد مهربون و قدرتمند باشه که پشت اونها بایسته و مواظبشون باشه و نمیخواند خودشون ، خدای زندگی خودشون باشند که با فرکانس هاشون به اون خدای بدون شکل ، شکل بدند .
من در مورد خودم بگم که وقتی این موضوع را درک کردم چون عزت نفس پایینی داشتم ترسیدم و گفتم خب درسته که من خالق زندگی خودم با فرکانس های خودم هستم اما اگه یه جایی به خدا نیاز داشتم چکار کنم . در واقع عزت نفس پایین ، هنوز اون خدای غلط قبلی را در ذهن من نگه داشته بود و من میخواستمش . من هنوز خدای اشتباهی را میخواستم که وقتی از آدم ها ناراحتم توی بغلش برم و وقتی از دست خودش ناراحت میشم بهش غر بزنم . و وقتی دیدم هیچ خدایی به اون مفهمومی که من باورش کرده بودم وجود نداره واقعا ترسیدم چون انقدر باورهام غلط و عزت نفسم پایین و فرکانس هام پر از نگرانی و ترس بودند که عملا اون خدای قبلی که نبود ، خدای جدیدم که با فرکانس های من به بدترین شکل عمل میکرد ، پس من زیر فشار باورهای خودم له شدم . تقصیر اون خاصیت برتر و نیروی خلاق ( خدا) نبود بلکه تقصیر من بود که اتفاقات را به بدترین شکل رقم میزدم . اما انقدر احساس نالایقی در وجودم شعله می کشید که نمیتونستم باور کنم که میتونم به این نیروی شگفت انگیز ( خدا) شکل بهتری بدم و مثل پرنده ای شده بودم که برای فرار از قفس ذهن خودش به در و دیوار میزنه و هرچقدر تلاش میکنه نمیتونه از خودش فرار کنه . ما هیچوقت نمیتونیم از پیله فرار کنیم ما فقط میتونیم توی پیله بمونیم تا پروانه بشیم و برای همینه که استاد میگه بهترین نقطه برای شروع همین جائیه که توش هستی یعنی همین قفسی که داری خودتو به در و دیوارش میکوبی بهترین نقطه برای شروع توئه . یعنی تغییر شکل پروانه از داخل پیله شروع میشه و ما باید در هر شرایطی که هستیم هرچقدر هم که سخت باشه تغییر کنیم تا پروانه بشیم و از پیله خارج بشیم و دنیای واقعی را ببینیم . دنیایی که ذهن میسازه دنیای واقعی نیست . دنیای واقعی ، دنیای بعد از پروانه شدنه . این مثال پروانه مثال بسیار خوبی برای درک عزت نفس و شناخت خدای واقعیه و البته که خداوند نشانه های خودش را در دنیای واقعی متجلی میکنه تا ما با دیدن امثال پیله بودن ها و پروانه شدن ها به اصالت وجود اون قدرتی که به پیله و پروانه شکل داده پی ببریم . اینها جملات فانتزی نیست اینها حقایقی هستند که من یکی برای درکشون تاوان سختی دادم یعنی رهایی از زندان ذهن و ایستادن روی پای خودت بعنوان خدای خودت دردناکه اما قشنگی زندگی در اون لحظه ای نهفته س که میفهمی پروانه هرگز به پیله برنمی گرده یعنی وقتی بواسطه درک اون انرژی ، یاد میگیری چجوری ازش استفاده کنی و راه بکارگیریش را می آموزی خودت خدای خودت میشی چون میتونی به خدای بدون شکلی که سرشار از پتانسیل برای ساخته شدن و خلق شدن هست شکل بدی و تو دیگه هرگز به پیله ای که ترس ها و نگرانی ها حاکمش بودند برنمی گردی . و البته این پروسه منوط به ایجاد عزت نفسه . هرچقدر عزت نفس ما بیشتر بشه ، بیشتر میتونیم به خدا دست بزنیم . بیشتر میتونیم تو کارش دخالت کنیم . بیشتر میتونیم بهش دستور بدیم . بیشتر میتونیم ازش سوءاستفاده کنیم . به والله الان اون جمله استاد را توی قانون آفرینش که گفت شما به یه جایی میرسید که از خدا سوءاستفاده میکنید و حضار خندیدند را میفهمم .
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است کمال آدمیت
هیچوقت معلم ها نفهمیدند این بیت چی میگه . چون کسی دنبال اینکه این خدا کیه نرفته . خود خدا از کلمه اذا استفاده میکنه و میگه …… اذا ساءلک عبادی عنی …… اگر بندگان من درباره من پرسیدند…..چون کسی نمی پرسه خدا کیه
بله آدمی به جایی میرسه که از قدرت های زمینی فارغ میشه و البته از زندان ذهن فارغ میشه ، از پدیده ها و اتفاقات و اعتبار دادن ها فارغ میشه و خاصیت و انرژیی را باور میکنه که میتونه با فرکانس ها و باورهاش بهش شکل دلخواه را بده و این یعنی کمال آدمیت…….
سپاسگزارم استادم
اندیشه عزیزم سلام
چقدر از خوندن نوشته ی تاثیر گذار شما لذت بردم ، بخش های از نوشته ی شما رو وارد دفترم کردم ، زبانم قاصره ، یکی از بهترین تفسیر ها در مورد عزت نفس و خداوند بر اساس آموزه های استاد ..
ممنونم ازتون
سبز باشید و نور به لحظه هاتون بباره
خداوند اون خاصیت برتر ،اگاهی، شعور جهانی و انرژی که شکل میگیرد به هر انچه که ما میخواهیم بواسطه فرکانس های ارسالی ما.
ما میتونیم به خدای بدون شکلی که سرشار از پتانسیل برای ساخته شدن و خلق شدن هست شکل بدیم
خداوند انرژیه که به هر چیزی تبدیل میشه، فرکانس ما(انرژی اولیه ) تبدیل به خواسته ما (انرژی تبدیل شده)
در واقع هم، فرکانس ما خداست هم اون خواسته ما خداست.
همه چیییییز خداست.
اینکه خداوند شکل میگیرد، شکل میگیرد، شکل. خدای من چقدر حرف توی همین جملس.
تعریف قشنگ از خدا
کوتاه و ساده و قابل فهم
خداوکیلی چند نفر این جمله رو شنیدن؟
از اوناییکه شنیدن چندنفر درکش کردن؟
چند نفر تونستن قبولش کنن؟
ماها خیلییی لایقیییم که به این جمله رسیدیم و قبولش کردیم و درکش کردیم.
اصلا به ادم یه احساس لیاقت خاصی دست میده که جزو اون تعداد معدود ادمایی هست که اینهارو میدونیم.
ممنونم از کامنت خوبتون که بتعث شد منم این کامنت رو بنویسم
اندیشه جان خیلی لذت میبرم همیشه از خواندن کامنت های شما،،، یک سوال دارم که اگر میشه توضیح در پاسخ ش بدید ممنون میشم،، من به تضادی برخورد کردم و اون هم اینه که، صد در صد پذیرفتم که خالق زندگی شرایط پول رابطه و… هر چیزی که میخوام و هست خودم هستم،،، و اینکه الان در مرحله ای هستم که اونی نیست که میخوام، همه ش با خودم درگیرم که شیرین هر چی هست مقصر خودتی، وکار کردی، چ ذهنیتی داری داری چکار میکنی،،، دچار سردرگمی شدم که داره خیلی منو اذیت میکنه،،، دو ماه پیش من درآمد مالی بسیار عالی داشتم و الان یک ماه و نیم هست صفر صفر… نمیدونم چطور بفهمم چه کردم که چنین شده،،، چون صد در صد باور دارم که همه چیز از درون خودم نشات میگیره
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز
سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی
بازم طبق تعهدم که اومدم بنویسم،که رسیدیم به مهمترین مبحث موفقیت فردی،که همون عزت نفس و اعتماد به نفس هستش،استاد یه جورابی انگار دوره عزت نفس و اعتماد به نفس پیشنیاز دوره احساس لیاقت بوده،من هم از دوره عزت نفس و اعتماد به نفس،دوره به صلح رسیدن با خود و دوره احساس لیاقت در زمینه ی خودشناسی استفاده کردم،و به قول شما این کار کردن باید همیشگی باشه،این نیست که عزت نفس یه قرص باشه،من بخورمش و دیگه عزت نفسم بالا بمونه،من باید هر روز روی احساس لیاقتم،روی احساس خود ارزشمندیم کار کنم،خب استاد شخصیت من قبل از استفاده از این دوره ها و بعد از استفاده زمین تا آسمون تغییر کرده،همیشه سعی میکنم وارد دل ترسهام بشم،مثلا امسال دو تا مهارت رو تا حد مناسبی تونستم یاد بگیرم یکی شنا کردن و دیگری رانندگی کردن،که خدارو شکر قبلا که استخر میرفتم،میگفتم خدایا یه روزی میشه منم بدون هیچ ترسی تووی سه متری شنا کنم،چندماهی هست خدارو شکر دارم شنا میکنم و چقدر اعتماد به نفسم در این زمینه بهتر شده،خیلی جای کار دارم،اما همین که میتونم روی آب بایستم خودش برای من یه موفقیته،یا تووی رانندگی،وحشت داشتم برم تووی ترافیک،شلوغی ماشین ها رانندگی کنم،اما الان مدت هاست که راحت دارم رانندگی میکنم،نمیگم ترسم کامل برطرف شده نه،هنوزم ترس دارم اما همینکه میتونم هر روز خودم بیام سر کار و برگردم خیلی عالیه،تازه مرکز استانم گهگاهی که کار داشته باشم میرم،با اینکه دو ساعت مسیره اما من میرم،اینم از یه تضاد اومد که بابام گفت تو نمیتونی بری تا اهواز،گفتم نه من میتونم و من رفتم،اینم یکی از موفقیت های امسالمه،خدارو شکر از وقتی که ماشین دارم،و رانندگی میکنم چقدر زندگیم راحت تر شده،خدایا شکرت
-من باور دارم تمام افراد ثروتمند از راه درست ثروتمند شدن
-من باور دارم تنها راه رسیدن به خداوند ثروتمند شدنه
-من باور دارم اگر من ثروتمند شوم،نزد خدا محبوبتر میشوم،برای اینکه نزد خدا محبوبتر شوم،پس باید ثروتمند تر شوم
استاد شما تووی جلسه یک دوره عزت نفس و اعتماد به نفس خیلی عالی راجب نقاط ضعف شخصیتی مون و نقاط قوت مون صحبت کردی،من اون جلسه رو نمیدونم چندبار نوشتم تا اینکه درک کردم که شما داری چی میگی،اینکه تووی شخصیتم ضعف هامو برطرف کنم،مثه اینکه اگه غرور دارم باید روش کار کنم،اگه قضاوت میکنم،حسادت،حسرت،دروغ،تندخویی و…سعی کنم اصلاحشون کنم،استاد من پاشنه آشیلم اینه که آدم ها خیلی راحت میتونستن برن توو مخم،که شما تووی دوره احساس لیاقت توضیح دادی که ضعف منه که من اجازه بدم کسی بره توو مخم،خیلی روش کار کردم،میتونم بگم کمی بهتر شدم،هنوزم پیش میاد از کوره در برم،داد و بیداد کنم اما خب یکمی بهتر شدم اما به قول شما پاشنه های اشیل هیچوقت خوب نمیشن،ما باید همیشه روشون کار کنیم،یا اینکه خیلی خیلی مغرورم،بارها سعی کردم درستش کنم اما تووی این زمینه که فعلا اصلا خوب نشدم،اما همینکه میدونم غرورم پاشنه اشیلمه یعنی یه قدم به سمت جلو در حرکتم خدایا شکرت
از بابت کسب مهارت تووی کارم،که تخصصی چسب ها و کاربردشون رو یاد بگیرم،انشالله اینم در طی تکامل تووی کارم مهارت پیدا میکنم و ثروت بیشتری رو به زندگیم دعوت میکنم،با یاری خداوند
خدایا شکرت که روزی رسان من تو هستی نه هیچ عامل بیرونی دیگه
خدایا شکرت که هر آنچه دارم از تو دارم
خدایا شکرت که خودت به تنهایی برام کافی هستی
خدایا شکرت برای فروش امروزمون
خدایا شکرت برای خرید امروزمون
خدایا شکرت برای فروش میلیونی امروزمون
خدایا شکرت برای فراوانی مشتری
دوستون دارم
سلام استاد جان و خانوم شایسته عزیز
خیلی خوشحالم که چند سالی با شما همراه هستم و سپاسگزار خداوندم که من رو به اینمسیر هدایت کرد.خیلی خوشحالم که همونطور که خواسته بودم و خودم رو لایق درآمد بالاتر دونستم افزایش درآمد در زندگی و کسب و کارم ایجاد شد و امسال به لطف خدا تونستم دوره سلامتی که پایه و اساس زندگی و زندگانیست رو تهیه کنم.بیصبرانه منتظر فایل های بعدی دوره سلامتی هستم.و انقدر تمرکزم رو در این دوره بالا بردم که واقعا تو هیچکدوم از دوره ها انقدر بالا نبرده بودم.
مثلا در دوره عزت نفس خودم حس میکنم که کم کاری کردم و باید بیشتر به تمرینات این دوره عمل کنم.به لطف خدای مهربان تمام تلاشم رو به کار میگیرم تا نتایج عالی بدست بیارم.
البته اینم باید بگم که عزت نفس من خیلییی بهتر از قبل شده.یعنی با افراد ثروتمند که صحبت میکنم واقعا مثل قبل استرس ندارم و زبونم گیر نمیکنه،خیلی راحتتر صحبت میکنم،تلاش میکنم خود واقعیم رو به نمایش بزارم و اینکه خودم رو واقعا دوست داشته باشم.قبلا اگه با دختری رابطه داشتم از اینکه به هر دلیلی از من دور میشد ناراحت میشدم و کلی فکر میکردم اما الان واقعا چنین اتفاقی افتاد و خیلی راحت رها کردم و با احترام و خوشحالی از اینکه تایم کمی رو درکنار هم بودیم سپاسگزار شدم و چقدر به خودم بالیدم که دلی بزرگ و ذهنی آزادانه دارم.خداروشکر
اما خیلی از عوامل توی عزت نفس زود فراموش میشه مثل صحبت کردم با خودت و تحسین کردنه خودت یعنی به هرشکلی شده یک نکته مثبت در خودت پیدا کنی و خودت رو تحسین کنی هر روز.یا احساس گناه دادن به بقیه که مارو از مدار خارج میکنه و یا چند مورد دیگه که بنظرم میشه اونهارو پاشنه آشیل و جزو خلق و خوی نسل در نسل ما دونست که چنین شخصیتی داشتن یا اینکه خصلت انسان گونه باشه و ما باید خیلی بیشتر رو خودمون کار کنیم تا این شخصیت رو هم تغییر بدیم.خداوندا شکرت که هر روز من رو نسبت به قوانین جهان آگاه تر میکنی و تمام لحظات زندگیم رو سرشار از شادابی و سلامتی و ثروت کردی.استاد از شما خیلی سپاسگزارم،واقعا لیاقت چنین جایگاهی رو دارید که من شمارو پیامبر حال حاضر در جهان میدانم
به نام خدا
سلام دوست هم فرکانسی عزیزم
من هم آدمهایی که می خواستن به هر دلیلی که خودشون میدونن با من نباشن رو خیلی محترمانه حذف کردم و به خودم گفتم این آدم در مدار من نیست و خدا می خواهد آدمهای بهتری که با خلق و خوی من ساز کار تر هستن رو بیاره . من دست خداوند رو باز میزارم و روی خودم کار میکنم خود خدا میدونه ..
خیلی عالی نوشتی
من احساس سبکی میکنم
خدایا شکرت
سلام و درود به شما
دقیقا همینطوره،ما انسان های بسیار متفاوتی رو در زندگیمون میبینیم که در بینهایت مدار هستن و ما باید بدون هیچگونه قضاوتی آزادانه اجازه بدیم که هرطور که میخوان فکر کنن و این باور رو ایجاد کنیم در خودمون که واقعا هیچ تاثیری در زندگی بقیه نداریم.نکته مهم اینه که شما خیلی زیاااد ارزشمند هستید و در هر جایگاهی هستید قرار نیست اون جایگاه همیشگی باشه و مطمعنا پیشرفت خواهید کرد.پس یقینا در اون جایگاه بهتر انسان های بسیار بهتری هم به سمت شما هدایت میشن.
سلام و عرض ادب…
ممنون از کامنت خوب شما…
عذر میخوام سوال داشتم. میخوام دوره عزت نفس رو تهیه کنم اما ذهنم مقاومت داره…
دیدم شما دوره سلامتی و عزت نفس رو خریداری کردین…
میخواستم مشورت بگیرم که دوره عزت نفس اولویت هست…
تاثیرش در زندگی شما چقدر بوده
ممنون از شما
سلام خدمت شما و امیدوارم حالتون عالی باشه.
درخصوص خریدن دوره عزت نفس یا هر دوره دیگه استاد عزیزمون باید عرض کنم که سعی کنید رو قدرت تصمیمگیری خودتون کار کنین.همونطور که استاد بارها تو فایل هاشون گفتن که تصمیم اشتباه گرفتن بهتر از تصمیم نگرفتن هست که البته در این مورد باید بگم که واقعا این تصمیم شما نتیجش بسیار مثبت هست شما هم در کل زندگیتون بجای اینکه به این فکر کنید که آیا این تصمیمی که میخواید بگیرید اشتباهه یا درست،سریع اون تصمیم رو بگیرید و فکرتون رو درگیر نکنید تا برای افکار و قدم های بعدی مسیر هموار بشه.دوره عزت نفس اولین دوره ای بود که من خریداری کردم و با اینکه به همه ی تمریناتش کامل عمل نکردم اما خیلی روم تاثیر مثبت داشت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
چقدر خوشحالم که بازم فرصتی محیا شد من این فایلو گوش بدم؛ آگاهی اوقات آگاهانه فرصت رو برای خودم محیا میکنم، گاهی خداوند وقتی شور و اشتیاق منو میبینه برای کار کردن رو خودم و تغییرشخصیتم: فرصت رو خودش برام محیا میکنم؛ امروز هم این فرصت برام فراهم شد؛ که این فایل فوق العاده رو نگاه کنم با خیالی آسوده و دلی خوش
سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم.
یه سری تغییرات بنیادین من بعد ورود به سایت انجام دادم که انگار اصلا یک آدم دیگه متولد شده؛ و خیلی به محتوای این سایت مربوطه
میتونم بگم در خصوص عزت نفس من به خودم قبل ورود به سایت نمره منفی 20 میدم؛ میخام بگم شخصیته به گونه ایی بود که اصلا نمیدونسته عزت نفس چیه و مسیر و خط زندگیش؛ اینطور بوده که حرفی نزنم دیگران ناراحت بشن، یا پشت سرم چیزی بگن، رفتاری نکنم که ناراحت بشن و پشت سرم چیزی بگن، لباسی نپوشم که پشت سرم چیزی بگن؛ یعنی متر و معیار من برای هر کاری این بود که آدم موجه ایی باشم؛ یعنی واقعا چرا اصلا به خودم فکر نکردم؟ که چی منو خوشحال میکنه حتی اگه دیگران ناراحت میشن؟
مثلا من مستقل زندگی کردن رو خیلی دوست داشتم؛ یکی از بزرگترین رویاهای زندگیم بوده که دوران مجردی جدا از خونواده زندگی کنم؛ اما حرف بقیه و ناراحتی خانوادم خصوصا پدرم که به شدت بهم وابسته بود؛ اما من رفتم کاری که دوست داشتم و روح منو خوشحال میکرد انجام دادم؛ وقتی میگم تغییرات بنیادی انجام دادم؛ دارم راجب این اقدامات میگم
من خانوادم، پدرم و مادرم به شدت بهم وابسته بودن؛ تا این حد که پدرم بعد مستقل شدنم تا 2 ماه هر شب گریه میکرد؛ ولی من انجام دادم کاری که الان به شددددت راضی ام.
یا تغییر استایل لباس پوشیدنم؛ من اونقدر عزت نفسم پایین بود که همیشه مترو معیارم برای انتخاب لباس، اصلاح مو؛ این بود که باید موجه باشم؛ بعد با خودم گفتم واقعا این جراتو نداری بری لباس فروشی برای دل خودت لباس بخری؟ این حق طبیعی تو و همه انسان های روی کره زمینه که هر جور دوست دارن لباس بپوشن( تاکید میکنم هر طور خودشون دوست دارن) گاهی اوقات تو دلم تحسین میکنم آدمایی که لباسای خیلی عجیب و غریب میپوشن خیلی عجیب( من با خودم میگم دمش گرم، انقدر لباس عجیب و غریب پوشیده؛ یعنی اصلا حرف مردم براش مهم نیست و برای دل خودش این لباس رو خریده)
حالا فکر کنین من آدمی که همیشه لباس رسمی میپوشیدم، با تیشرت هیچ کس منو ندید تو خیابون؛ اولین بار رفتم لباس فروشی؛ برای خودم کلاه، تیشرت و شلوار اسلش خریدم( شاید این کار برای دیگران خیلی بدیهی باشه ولی برای من شاخ قول شکستن بود) تا این حد که واقعا سختم بود با این استایلم برم بیرون؛ ولی انجام دادم این کار و الان سال هاست لباسی که دوست دارم میخرم، کاری که دوست دارم رو انجام میدم، رفتاری که خودم دوست دارم رو انجام میدم
یکی از بزرگترین ضعف ها که سبب کمبود عزت نفس میشه؛ نگرانی از حرف مردم بود که خداروشکر برطرفش کردم ولی خب همینطور دارم روش کار میکنم.
حالا میخام راجب ضعف شخصیتی و پاشنه آشیلم که سال ها جلوی رشد و پیشرفت منو گرفته بگم؛ ناسپاسی
میتونم بگم مهم ترین موضوعی که من بعد ورود به سایت رو خودم کار کردم و هنوزم دارم کار میکنم و نتایج شگفت انگیز گرفتم؛ روحیه سپاسگذار بودنم بود
من همیشه بدی هارو میدیدم، من هیچ وقت شکر گذار نبودم، همیشه چیزایی که نداشتم رو میدیدم و از خدا طلبکار بودم؛ الانم خیلی خواسته دارم و از خدا طلبکارم؛ ولی اول میشینم از خدا بابت داشته هام سپاسگذاری میکنم، بعد میگم خدایا اینو که بهم دادی، حالا اونم بده
میخام بگم من اونقدر ناسپاس بودم که سال 98؛ ورودی مالیم بوده ماهی 5 میلیون و همون سال از 5 میلیون رسیده به ماهی 20 میلیون؛ اما من میگفتم خدایا چرا من؟ چرا من انقدر بدبختم؟ چرا فقط ماهی 20 میلیون؟ چرا منم مثه فلانی ماهیی 200 میلیون ندارم؛ و باز هم عزت نفس و مقایسه کردن خودم با دیگران
اما بعدش خیلی عالی رو این نقطه ضعفم کار کردم؛ اما میتونم بگم به همون شدت و حدتی که کار کردم و سبب شد من تا اینجا بیام به همون میزان و شدت و حدت کار کردن نیاز دارم.
ولی همین تغییرشخصیت میتونم بگم سبک زندگیم رو تغییر داد و درهایی از نعمت و ثروت رو تو زندگیم رو گشود
اگه کسی بهم بگه یک عامل برای موفقیتت بخای بگی چی میگی؟ درسته هزاران عامل برای موفقیت وجود داره؛ اما اگه بخای یکیو بگی کدوم رو میگی؟ من میگم داشتن روحیه سپاسگذار بودن قلبی؛ زندگی رنگ و بوش عوض میشه، تموم آدمارو دوست خاهی داشت، خودتو دوست خاهی داشت و همین الان با همین وضعیتت از خودت و خدای خودت و زندگیت راضی هستی و احساس آرامش قلبی داری
خدایا شکرت که مثه همیشه کمکم کردی من حرفای مفید بزنم
سلام و درود !
من قبلا تعریف شمارو از یکی از دوستای سایت شنیده بودم که به چه نتایج و دستاوردهای عالی رسیدید و خیلیییییی الان خوشحالم که توی سایت و این بخش کامنتتون رو دیدم!
توی صحبتهاتون گفتید همیشه دوست داشتید مستقل زندگی کنید در عین حال که خانوادتون به شدت به شما وابسته بودن!!
و اشاره کردید که بخاطر خودتون و حال خوب خودتون خواسته تون رو اولویت قرار دادید و رفتید دنبالش
چقدرررررر من ذوق کردم این قسمت رو خوندم!
چون منم توی سن 18 سالگی با وجود اینکه پدر مادرم به شدتتتتتت روی من حساس بودن و وابسته!
شهرستان و ترک کردم و الان توی شهر مورد علاقم مستقل دارم زندگی میکنم!
برای منی که روی عزت نفسم دارم کار میکنم و خیلی برام مهمه که چه اقداماتی در جهتش انجام میدم
خیلی خوشحال کننده بود که کامنت شمارو دیدم و چیزی که فراموش کرده بودم رو به یاد اوردم!
که اره !
ببین دختر!!!!
تو این قدم بزرگگگگگ رو برای خودت برداشتی!
خودت رو اولویت قرار دادی و رفتی دنبال چیزی که حالت رو خوب میکنه و ایننننن یعنی عزت نفس!!!!
من در شرایطی اون قدم رو برداشتم که مادرم میگفت شبها از استرس خوابش نمیبره چون من یه دختر 19 ساله م و نمیتونم از پس خودم بربیام
ولی من تونستم و دارم میتونم!!!
من خودم دارم زندگی خودمو هندل میکنم و به خودم میبالم!
خیلی خوب شد که این کامنت شما باعث یاداوری چنین چیز ارزشمندی به من شد
سپاسگزارم
در پناه حق باشید
سلام پرنیان
مرسی دوست خوبم که برام کامنت نوشتی
کامنتت سرشار از انرژی مثبت برام؛ من لطف و محبت دوستان رو و انرژی مثبتشون رو همیشه دریافت میکنم
واقعا بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم بابت این اقدام بزرگی که تو سن 18 سالگی به عنوان یه دختر بر داشتی: آفرین بهت ، من عاشق آدمای شجاع، بی باک و نترسم که برای موفقیتشون به دل هر ترسی میزنن؛ خیلی تحسینت میکنم
و اینکه عکس پروفایلت خیلی قشنگه
انشالله به تک تک آرزوهات و خواسته هات برسی دوست خوبم
به نام فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته مهربانم
و سلام به دوستان و اعضای خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش
چقدر مشتاق اومدن این فایل بودم،چقدر سلسه فایل های مصاحبه با استاد رو دوست داشتم و چقدر عالی بود این فکر و ایده سوال ها رو اینطوری پاسخ دادین. چقدر سوال های خودمو لابلای جواب دادن به سوال دوستان پیدا کردم،چقدر باعث شد من در شروع آشنایی ام با سایت ارتباط بهتری با شما و نحوه نگرش و جهان بینی تون بشم و الان که آگاه تر دارم میشم با بارها و بارها گوش کردن این فایل ها چقدر خوب میتونم باورهای خوب و سازنده شما رو پیدا کنم.
حالا سوال خاصی شاید نداشته باشم اما حالا در مسیر تکامل خودم در مسیر یادگرفتن و پیشرفت و بهبود های دائمی حالا با گوش دادن دوباره و دوباره اونا چیزهای جدید و درک های عمیق تر از نگرش،رفتار و باورهای ریشه ایی تون میتونم پیدا کنم.واقعا همینجا برای تهیه این فایل های آگاهی بخش و باور ساز تشکر ویژه و جانانه دارم.
تشکر برای این همه تلاش و عشقی که برای تهیه این فایل ها داشتید و دارید و قطعا خواهید داشت.
واقعا استاد من همش شما رو تحسین میکنم بخاطر تمام چیزی که هستید و چیزهایی که از خودتون به عنوان ردپایی پررنگ به جا گذاشتید.واقعا چی بهتر از اینکه مصاحبه با شما ادامه پیدا کنه و شما بازهم با ما حرف میزنید.
. خدایا شکرت برای این احساس خوب در مسیر حرکت و رشد بودن با شما.جالبه در مسیر حرکت این فایل رو که البته تصویری رو دانلود کردیم گوش دادم
(چرا فقط گوش دادم بیشتر،چون هنذفری مناسب نداریم و یک مورد های مهم برای من خریدن هنذفری و هدفون هست،اما بازم گوش دادم و به لطف آقای همسر اینترنت وای فای گوشیشو خودشو روشن کرد تا بتونم کامنتم رو بنویسم با گوشیم.خداروشکر برای وجود تک تک شما عزیزانم،برای این امکانات،برای در مدار شنیدن این حرف ها بودن،خداروشکر برای داشتن اسپیکر آبی رنگی که دارم و با خودم میتونم حمام ببرم و رگباری ذهنم رو سرشار از آگاهی ها و باورهای خوب بکنم.)
از تهران به سمت خونه یکی از دوستان عزیز بهدسمت شهر اندیشه در حرکتیم،خداروشکر برای این ارتباط ها،این حرکت ها،این جنبش ها.
واقعا خدا رو بارها سپاس گزارم بخاطر وجود شما استاد عزیز و مریم مهربانم که هستین.
واقعا ایده جواب دادن به سوالات به روش مصاحبه اونم تصویری نه متنی ایده عالی هست استاد جان
عزت نفس و اعتماد به نفس چقدر باید بیشتر جدی بگیریمش. موردی که قطعا منم نیاز دارم بهترش کنم و اون بهتر رو هربار پرورش بدم و روش کار کنم چون بقول استاد عزت نفس و اعتماد به نفس و خودباوری مهم ترین عامل موفقیت و پیشرفت هست.
وقتی من تا یکجایی خوب پیش میرم و بعد متوقف میشم و وقتی مریم دنبال ریشه یابی به باور لیاقت اکثرا میرسم که ریشه عزت نفس هست.پس عزت نفس رو باید همیشه در کنار تمام دوره ها و آگاهی ها کار کرد.
خدایا منو هدایت کن تا بتونم در مسیر بزرگ تر شدن طرف وجودی ام قدم بردارم و عامل اصلی خودباوری و دریافت نعمت هات رو در خودم پرورش بدم.
چقدر این کانون توجهمهمه
چقدر باید بیشتر تمرکزی کار کنم و هنوز اول راه یادگرفتن ها هستم.
خدایا شکرت برای این همه زیبایی و نعمت
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین که پوستش ماشاالله مثه ماه میدرخشه
استاد نازنینم چقدر دلم تنگ شده بود برای نوشتن و با شما صحبت کردن انقدر که عشقی
هرچند که به صورت ذهنی هر روز تقریبا باهاتون صحبت میکنم و از اقدامهام براتون تعریف میکنم
استاد یعنی بیینظیر شدید ماشالله عضلات بازوتون تو فایلهای اینستا دیدم کیف کردم یعنی محشر شدین ان شاءالله هدایت بشین به یک راهکار عالی برای زانوتون تا عضلات پاهاتون هم روش کار کنید و به قشنگی عضلات بازوتون بشه و با هم هماهنگتر بشن و دیگه اصل فیتنس میشید
وای استاد قشنگ باب دلم شدین همیشه وقتی میدیدمتون میگفتم استاد فقط شکمتون صاف بشه دیگه حرف نداری و الان میبینمتون ذوق میکنم یه استاد خوشتیپ و خوش اندام و خوش قلب پاک صادق توحیدی غنی اصل جنس الهی عاشقتونم شاهکار خلقتی
استاد سپاسگزارم که انقدر عاشقانه با مریم نازنینم وقت ارزشمندتون رو با عشق میذارید و این فایلهای پر از آگاهی رو آماده میکنید
راستی استاد همون روزی بزغاله های شما به دنیا اومدن متینای ما هم به دنیا اومد انقدر زیباست مثه عروسک میمونه ولی متینای ما مامانش با عشق بهش شیر میده اونم نمیدونی چطور ماشاالله قلپ قلپ میخوره
استاد از دوره قانون سلامتی بگم که خداروشکر خیلی راضی هستم چقدر روی عزت نفس و احساس لیاقت و ارزشمندیم تأثیر گذاشته راحت میتونم پیاده روی کنم منی که میگفتم با پیاده روی اوکی نیستم الان هر روز حداقل یکساعت پیاده روی میکنم تازه تو خونه رقص هم دارم تو برنامه ام
به نظر من دوره قانون سلامتی اصل عزت نفس و ارزشمندیه اینکه به عنوان امانت دار روح الهی با بدنت مثه کعبه رفتار کنی و هر آت و آشغالی رو وارد بدنت نکنی این خودش اصل احساس ارزشمندی و لیاقته و به نظرم این دوره پایه و اساس رشد احساس ارزشمندی و عزت نفسه مخصوصا که اون وعده غذائیت رو با قاشق چنگال نقره زیبات و تو بهترین ظروف توی خونه ات بخوری که دیگه تهشه
چون بهت یه جور احساس خاص بودن میده اینکه احساس میکنی مثه بقیه نیستی و همین باعث میشه از همه نظر هم نتایجی متفاوت از بقیه بگیری مخصوصا تو ارتباطات و از بهترین ها بارها میشنوی که تو یک دختر خاص و جالب هستی و میبینی که همه دوست دارن باهات باشن عاشقانه برات وقت میذارن و برات یه جایگاه ویژگی قائلن نه فقط اطرافیانت ها با هرکسی که برخورد میکنی چون تو یاد گرفتی برای خودت بدنت و جسم و روحت ارزش قایل باشی
استاد واقعا تحسینتون میکنم که با یک وعده در روز غذا و بدون استفاده از دستگاه های ورزشی این عضلات رو ساختید این یک معجزه است
استاد منم الان وقتی میرقصم اصلا خودم کیف میکنم عضلات سرشونه ام رو میبینم استخوان ترقوه ام کامل زده بیرن و پشت بازو که میگیرم کات بازوم راحت دیده میشه وای عاااشقشم تازه هنوز سراغ وزنه نرفتم
به عنوان کسی که تقریباً داره دوره عزت نفس رو میخوره دوست داشتم از نتایجش بگم
استادم سالها بود به بهانه های مختلف تقویت مهارت رانندگی رو تعویق انداخته بودم با اینکه سال ۸۴ گواهی نامه گرفته بودم یکی از دلایلش تنبلی و ترس بود و یکی اینکه هروقت اراده میکردم یا اسنپ یا بهترین ماشین ها در خدمتم بودن تا منو ببرن جایی که میخوام حالا یا همسر بود یا خواهر همسر یا برادر همسر یا جاری یا برادر و پدر و همسرای خواهر یا دوستان مخصوصا خواهر همسر که اصلا پایه بود و نصفه شب بهش میگفتم منو ببر فلان جا ده دقیقه بعدش دم خونه بود با عشق بی منت و نمیدونی چقدر این زن بینظیره منو کوه قاف میخواستم میبرد و هیچی براش اهمیت نداشت در مقابل خواسته من با اینکه سه تا بچه داشت حتی محدودیت هایی که گذاشته بودن واسه تهران تو پندمیک خیلی راحت میگفت جریمه اش فدای سرت و خودش منو رسوند خونه
وقتی به علی گفتم میخوام برم کلاس تقویت مهارت رانندگی گفت نه لازم نیست خودم یادت میدم
خب خیلی وسوسه انگیز بود مخصوصا که تجربه اش کرده بودم البته تو جای خلوت نه تو شهر و اصلا دنیای دیگه ایه رانندگی با لندکروز فرمونش مثه دنبه تو دستته پشتش میشینی اعتماد به نفست میچسبه رو سقف همه بهت راه میدن هیچکس جلوت نمیاد
ولی استادم شما بهم تکامل رو خیلی قشنگ یاد دادی و من میفهمیدم منی که اصلا تکاملم رو تو ماشین سدان رعایت نکردم الان زمانش نیست که با لندکروز رانندگی کنم و این کار عدم رعایت قانون تکامله و فقط منو از مسیر دور میکنه خیلی کنترل ذهن کار سختی بود و من با یاد آوری اینکه میدیدم شما شرایطش رو تو خیلی جاها دارید ولی به جای کشتی تفریحی جت اسکی گرفتید و موارد دیگه هرطور بود ذهنم رو کنترل کردم و معلوم نبود اگر من قانون تکامل رو رعایت نکرده بودم چطوری به خودم و اعتماد بنفسم ضربه میزدم و البته که همین الان هگ دارم کنترل ذهن میکنم با توجه به وسوسه ها
چون وقتی این قانون رو درک کردم و شما توضیح دادین متوجه شدم چرا خواهرم وقتی داشت کلاس میرفت گواهی نامه اش رو بگیره وقتی همسرش بهش سی ال اس داد تا رانندگی کنه وقتی زد به سطل زباله خیابون چطور اعتماد به نفسش نابود شد درسته حرف همسرش فدای سرت بود انقدر که اقاست و ذهن ثروتمندی داره ولی همون تکامل طی نکردن باعث شد سر امتحان شهری اولین بار حتی نتونه درست رانندگی کنه و عطاش رو به لقاش ببخشه
و همین یاداوری قانون تکامل باعث شد یه روز بدون هماهنگی با کسی تل زدم کلاس و پول رو واریز کردم و فقط اطلاع دادم و رفتم کلاس
خیلی نجواها بود ترس ها بود ولی گفتم من باید برم و انجامش بدم هرکی هم خوشش نمیاد نیاد
واینا همه زمانی بود که من خوره وار کامنتهای عزت نفس رو میخوندم که بچه ها با تموم مخالفت ها ولی میرفتن کارشون رو انجام میدادن
وای استاد نمیدونی این کسب مهارت چقدر به رشد عزت نفس من کمک کرد براتون نوشته بودم رفتم تو دل یکی از ترسهام و منتظرم دوره اش تکمیل بشه این بود
استادم اولا که چقدر ترسا و نجواها واهی بود منی که از رانندگی تو جای شلوغ ترس داشتم و فقط دوست داشتم یه جاده صاف باشه و خلوت فقط اونجا رانندگی کنم از تند رفتن ترس داشتم رفتم و خیلی راحت تو شهر و اتوبان و شلوغی رانندگی کردم اولش ترس داشت ولی انقدر خداروشکر مربیم هم عالی بود و یه زن شجاع بود که همش میگفت تند برو گاز بده نترس
وای استاد باید بودی میدیدی از جلسه سوم گفتم بریم جاده لواسون چون گواهی نامه هم داشتم میتونستم برم وای اصلا دنیایی بود آخه عشق من تو اون جاده رانندگی کردنه
ژستم رو باید میدیدی پشت فرمون تیبا یه دستی فرمون میگرفتم انگار پشت اس بودم البته یه دستم پایین کنترل میکرد ولی اون ژست یدستی رو حفظ می کردم و یه ذوقی داشتم اصلاً انگار نه انگار این تیبا بود و چهار جلسه من تو جاده لواسون رانندگی، کردم و چهار جلسه تو شهر و اتوبان و خدا رو شکر خیلی هم خودم هم مربیم راضی بود و چقدر ترسهام کم شد و بابت هربارش خدارو شکر کردم و هربارش به خودم جایزه دادم
و رفتن به دل این ترس به من اعتماد بنفسی داد که تنها برم تو بهترین نمایشگاه ماشینهای فرمانیه و اندرزگو تا طبق تکاملم ماشین دلخواهم رو ببینم و آمارش رو بگیرم
خب اولش خیلی نجوا و ترس بود مخصوصاً با دید منفی که همیشه نسبت به این صنف داشتم و جایی بود که من همیشه با یک مرد رفته بودم و اصلاً همشون متعجب بودن خوب اینم یه خارج شدن محدوده امن بود چون از هر طرف نگاه میکردم بهترین های این صنف آشنا بودن ولی من به صورت ناشناس رفتم اولش سخت بود مخصوصا که تو بلند شی با ساده ترین حالت بری تنها تو نمایشگاهی که پورش و مازراتی هست ولی یه خدایی تو قلبت انداخته که باید وارد این ترست بشی من باهاتم و کافی هستم برات
و نمیدونی استاد بهترین برخورد بهترین احترام و تحسین رو دریافت کردم
رفتم عباس آباد اونجا رو هم گشتم و نمیتونم بگم خیلی راحت بود ولی میرفتم و سوال میکردم
حتی یه بنده خدایی رو دیدم دم کلاسمون اون ماشین رو داره ومن با تمام نجواها رفتم ازش خواستم داخل اتاقش رو ببینم چون اون جاهایی که رفتم نداشت و من اون ماشین رو و امتحانش کنم اون بنده خدا هم با عشق و احترام قبول کرد و رفتم توش نشستم
و تو این اقدام چقدر بیشتر با مردها و صنف نمایشگاهی ها در صلح قرار گرفتم و چقدر احساس قدرت بیشتری کردم و عزت نفسم بیشتر شد که من به تنهایی ارزشمندم و لایق نیازی نیست خودم رو ببندم به اسم و شهرت و اعتبار کسی
البته این قدمها با توجه به پاشنه آشیلهای من بهم گفته شد که همیشه خودم رو پشت یه مرد قدرتمند قایم میکردم و احساس قدرت و عزت نفسم رو به بودن با اونا گره میزدم
استاد دارم میبینم از وقتی دارم رو این وجه توحید کار میکنم که عزت و اعتبار فقط از جانب خداست و خدا خودشه که به من عزت میده اعتبار میده نمیخواد خودم رو پشت اعتبار کسی جا بزنم به قول خودتون تو چی میخوااااای خودش بهت میده خودش بهترین آدمها رو سر راهم قرار میده
از وقتی دارم لیزری رو عزت نفس کار میکنم رو استایل راه رفتن و هرچیزی که شما تو دوره یاد دادین هرجا میرم احترام و تحسین میبینم البته قبلا هم داشتم این احترام و تحسین رو ولی الان جنسش فرق کرده خیلی نمیشه توضیحش داد اما انگار این خیلی بیشتر بهم میچسبه خیلی بهم حس قدرت میده
میرم تو یکی از بهترین نقره فروشی های ارگ تحسین میکنم مغازه اش رو میگه مغازه متعلق به شماست قابل شما رو نداره ماسک نمیخواد بزنید راحت باشید منم در میارم ماسکم رو تا شما راحت باشید
میرم سوپر مارکت صاحبش قشنگ سرش رو خم میکنه دست به سینه میگه سلام خانم دکتر منم بهش میگم من حاج محسنم میگه خوبی خانم دکتر با اینکه منو فقط به خودم میشناسه و من همیشه خرید سبک ازش کردم کارمنداش میدوئن کمکم کنن وسیله ای میخوام اول تمیزش میکنن بعد بهم میدن
میرم سوپر گوشت میگه هرچی شما اراده کنی اراده اراده شماست
استاد باید بودی میدیدی این عزت نفس چه کرده در من که خودم با خدا با ساده ترین شکل ظاهری پیاده روی کنان میرم برج ۴۰ میلیاردی مورد علاقه ام رو ببینم
طرف اصلا منو نمیشناخت فقط یه بار تل زدم البته تحسینش کردم برای خلق همچین برجی و استاد این تحسین کردن معجزه میکنه مخصوصا که گوینده اش من باشم اصلا آدمها میخوان همه کار برات کنن
خلاصه دفعه دوم تل زدم که هماهنگ کنم میگه کارگرهام هستن ولی دوست دارم خودم اونجا رو بهتون نشون بدم خودش از زعفرانیه اومد فرمانیه بعد متوجه شدم از بهترین برجسازهای تهران هست که جایزه گرفته برای کارهاش
خودش بدون اینکه من در مورد تخفیف صحبت کنم گفت طبقه سوم کاملا دستم بازه باهاتون راه میام سر قیمتش
و چقدر با احترام و عشق وقت گذاشت اونجا رو نشونم داد
و از تغییرات مثبت من مخصوصاً در مورد آقایون اینه که راحت تحسینشون میکنن آشنا و غریبه هم نداره که دقیقا ربط داره به عزت نفس
اینا همه ترسهای من بود که تا قبل از دوره عزت نفس جرأت انجامش رو نداشتم اصلا یه خانم تنها بره خونه ببینه ترسناکترین کار بود ولی من با استفاده از این اگاهی های الهی بارها اینکار رو کردم
و من دارم اگاهانه با خدا میرم تو دل این ترس و باورهای مزخرفی که در مورد مردها بهم دادن دوست ندارم باورهاش رو بنویسم
و با خودم متعهد شدم برم تو دلشون و اون باور های شرک آلود رو درست کنم که باعث شده تو یه سیکل های معیوبی گیر کنم
و به خودم ثابت کنم تا وقتی من تو مسیر درست باشم الطیبین لطیبات سر راه من قرار میگیره
همه فقققط میتونن به من خیر برسونن و استاد دارم میبینم که دقیقا همینه
اگه قبلا بود اولا عمرا تنها نمیرفتم و تازه انقد زلم زیمبو به خودم اویزون میکردم و اوه میکشتن منو به طرف نمیگفتم پیاده اومدم ولی وقتی گفت اگه با ماشین هستید بیارید داخل گفتم پیاده اومدم تحسینم هم کرد پیاده روی میکنم قبلا اگه بود صدتا اسم میوردم که طرف بفهمه من خیلی آنچنانیم خیلی هم نجواش اومد ها ولی نگفتم
البته که این هنوزم در من هست ولی آگاهانه کنترلش میکنم
استاد دارم میبینم که حتی سبک احترامی که اطرافیانم میذارن بهم تغییر کرده چند بار یکی از دوستامون رو دیدم تو ساختمون که از بچه های قویترین مردان بوده و سه برابر من وزن داره من ۵۰ کیلو قششششنگ تا کمر جلوم خم میشه تعظیم میکنه و من فقققط یاد حرف شما میوفتم گفتی یه زن قوی باش بقیه مجبور میشن به تو تعظیم کنن و چند وقت پیش اومدبالا با علی کار داشت با رکابی و شلوارک بود اول تعظیم کرد و سلام کرد بعد عذرخواهی کرد که با لباس تو خونه اومده جلوی من در صورتی که خیلی راحته تو این چیزا و اصلا سیستمش اینه
البته قبلا هم خیلی احترام میذاشت و محبت داشت به من ولی این حرکتهاش جدید بود
و دیدن همین برخوردها و یاداوری آگاهانه اش چقدر به رشد عزت نفسم و احساس ارزشمندیم کمک میکنه
و استاد چقدر دقیق گفتید باید همیشه اینا رو با خودمون مرور کنیم و یاداوری کنیم چون قشنگ به محض یه تضاد همه اش یادمون میره
اگه بخوام بنویسم باید تا صبح بنویسم از نتایج دوره عزت نفس و اینا بخشی از نتایجش بود
استادم ازتون سپاسگزارم برای تک تک آموزشهاتون برای حضورتون توی زندگیم که دستی شدی از طرف خدا که منو کوبیدید و از نو ساختید عاشقتونم سفرتون به سلامت 💖💖💖
سلام نفیسه جان
ممنون که وقت گذاشتی و نتایجت را نوشتی . درسته عزت نفس سقف نداره و همیشه راه برای گسترشش وجود داره . وقتی روی خودت کار میکنی و بالا می بریش و واکنش دنیا را می بینی که چقدر متفاوت شده ذوق میکنی . وقتی بین یه عالمه آدم قرار میگیری که عزت نفسشون از تو کمتره چقدر به خودت می بالی و از درون ذوق میکنی . امسال عید یکم پسرم زبون درازی کرد و گفت من با شما مسافرت نمیام میخوام با پدربزرگم اینا برم گفتم خب برو . خواهرم گفت چرا گذاشتی با اونا بره باید پیش خودت نگهش داری گفتم نه اتفاقا بذار بره و تجربه های جدید کسب کنه بذار بره و ارتباطات جدید و آدم های جدید ببینه و خیلی برای خانواده خودم عجیب بود که من حتی در طول مسافرت به پسرم زنگم نمی زدم و فقط دلم براش تنگ شد و بهش پیام دادم و اینکه دوست داشتم بدونه که دوستش دارم و از اینکه کاری که دلش خواسته را انجام داده ناراحت نشدم و نتیجه این بود که پسرم وقتی برگشت اصلا اون آدم زبون دراز قبل از سفر نبود که یک سری آدم ها را بزرگتر و باحال تر میدید و واقعا آدم ها براش عادی شدند و میگه مامان چقدر همه پشت سرت بهت احترام میذاشتند و دوستت داشتند . کل این جریان اعتماد به نفس منو بالاتر برد و حس کردم نسبت به خواهرهام که ۱۵ ۱۶ سال بزرگتر از من هستند چقدر قوی تر هستم .
بازهم از شما بخاطر به اشتراک گذاشتن تجربیاتت ممنون . موفق باشی
سلام اندیشه نازنینم
سپاسگزارم از شما مهربانو که تجربه ارزشمندتان را با من به اشتراک گذاشتید
احساسم گفت الان زمان پاسخ به این کامنت ارزشمند شماست
چقدر دیدن یک مادر قدرتمند زیبا و تحسین برانگیز است
مادری که ارزشهای خود را میشناسد توکل را میشناسد اعتماد به رب را میشناسد
همیشه از خواندن کامنت های ارزشمند شما لذت میبرم
و با خواندن این کامنت بارها تحسینتان کردم که انقدر قشنگ قانون را درک کرده اید و با پرهیز از جهل ها طبق قانون عمل میکنید و نتیجه را هم به بهترین شکل دریافت میکنید
واقعاً خیلی ارزشمند هست که یک مادر بتواند روی احساسات مادرانه اش کنترل پیدا کند و در جایی که لازم است احساس و جهل را کنار بگذارد و همراه با عشق خیلی قدرتمند و با عزت نفس در مقابل رفتار های فرزندانش رفتار کند
این مادر خیلی زیباست
برای شما مهربانو بهترین ها دنیا و آخرت را آرزومندم💖💖💖
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی گرامی
خدایا شکرت بابت این سایت الهی و دوستان عالی که حتی ندیدمشوون ولی قشنگ حس میکنم که همیشه هستن با من
خانم نفیسه خانم واااااقعا از ته دلم تحسینتون میکنم واقعا خوش حالم که پیام های بی نظیر شما رو میخونم و اشک از چشمانم سرازیر میشه بابت پیام های که از قلبتون میاد و بر قلب میشینه و همش لطف پروردگار ماست
نفیسه خانم بسیار تحسینتون میکنم بابت عزت نفس بالاتون که خودتون رو ارزشمند میدونین و لایق بهترین رفتار و احترام و تبریک میگم بهتون بابت رفتن تو دل ترس هاتون
قبل از سال به خودم عهد بستم که هر چقدر پول در میارم مقداری شو بذارم کنار برای خرید دوره عزت نفس وخداشاهده نمیدونین که چقدر نشانه برام داره میاد برای مطمئن شدن از خرید این دوره و بزودی این دوره ی فوق العاده رو میخرم چون من لایق داشتن این دوره در از آگاهی هستم
به علی آقا تبریک میگم بابت داشتن چنین همسر قدرتمند و با عزت نفسی
اره شما لایق داشتن احترام زیاد هستید شما لایق خریدن برج ۴۰ میلیاردی هستید شما لایق داشتن مازراتی یا بنز هستید و واقعا تبریک میگم بهتون و تحسینتون میکنم هزاران بار
پیام های شما واقعا به من امید میده و لذت میبرم از خوندن پیام هاتون
خداروشکر میکنم که دوستانی مثل شما دارم
خدایا شکرت
سلام نفیسه عزیزم
کلی تبریک باید بهت بگم
اول برای به دنیا اومدن نوه جدید خانواده که چراغ دل پدر و مادرش باشع
دوم کلی تبریک به خودت برای رفتن به دل ترس ها وناشناخته هات
چقدر تحسینت کردم و چقدر بزرگ شدنت رو دارم میبینم
کاملا حستو درک کردم وقتی که گفتی قبلا توی جملاتت میخواستی خودت رو به همسر و… ببندی و از اونا اعتبار بگیری اما الان آگاهانه سکوت میکنی و استپ میدی به خودت
واقعا بهت تبریک میگم
این عزت و احترام و قدرت درونیو فقط کسانی که در این مدار هستند میتونن درک کنن که چه لذتی داره و چه قدرتی بهت میده و چه کیفی داره وقتی داری فقط خدا برایم کافیست رو اجرا میکنی
تحسینت میکنم خواهر معنوی من 🙂
چقدر خوشحال شدم بالاخره تصمیم گرفتی برای رانندگی کردن اقدام کنی ، یاد خودم افتادم وقتی که روز اول رفتم تو دل ترسم و فعل خواستن رو صرف کردم اونروز اینقدر فشار عصبی بهم اومد که وقتی وقتی برگشتم حس کردم از ناخون پا تا موهای سرم درد میکنه 😅
و فرداش از خیابون های محلمون عبور کردم و به خیابون اصلی رفتم و ی دور زدم و برگشتم و هفته بعدش تو خیابون های شلوغ شیراز و بعدش ابجیم رو میبردم تا ملزومات عقدش رو تهیه کنه و این شد کع من در عرض کمتر از دو هفته راننده شدم و آروم اروممم تکاملم رو طی کردم و یک راننده تمام عیار شدم و هر کی بغل دستم مینشینه میگه مثل خانمها رانندگی نمیکنی و خیلی با جسارت رانندگی میکنی
توام باید بعد از تمرینت با مربی خودت تنها بنشینی و ترس رو کنار بزنی و این داستان کشدار رو تموم کنی
بقول استاد میگن ی بار بچسب بهش و تمرکز کن و پرونده آش زو برای همیشه ببند
منم این روزها تو دل ترسی رفتم که امیدوارم به زودی بیام و نتایجم رو برای استاد و دوستام بگم و لیزری روش کار میکنم
ابجی جان امیدوارم هر چه زودتر پرونده رانندگیت رو ببندی و لذت تنهایی رانندگی کردن و موزیک گوش دادن و یا صدای استاد عزیز رو تو جاده شنیدن رو ببری
آرزوی بهترین ها رو برات دارم عزیزم 💕💐💕
Woow😍😍عااالی بود خیییلی بهم چسبید این کامنت..
راستش اولین چیزی که نظر من و جلب ثروت شما بود کاملا مشخصه که شخص ثروتمندی هستید و من به ذووق و هیجان اومدم از ثروت شما از ماشین لندکروز از برج ۴۰میلیاردی از زعفرانیه و فرمانیه و خیلی کیف کردم. خیلی خوشحالم که انسان های ثروتمند هستند و الگو و نشونه هستند و دنیا رو جای قشنگ تری برای زندگی میکنن و باعث گسترش جهان میشن 😍از خدا میخوام که ثروت رووز به روز بیشتر وارد زندگیتون بشه از در و دیوار خونتون بالا بره خلاصه..
و اما عزت نفس شما و ورود به ترس های خفنی که داشتین من و به وجد آورد🤩 مخصوصا وقتی گفتید باورهای نامناسب راجب مردها.. بنظرم تقریبا همه ما خانومای ایرانی به واسطه ورودی هامون یه جبهه هر چند کوچیک نسبت به مردها داریم و این ها همه و همه از خانواده و جامعه و حتی دینی اومده که اشتباه به ما خوروندن. من خودمم راستش از این باور های نامناسب توی ذهنم دارم و البته هی دارم تلاش میکنم که بهترش کنم.
من شمارو تحسین میکنم بابت ورود به ترساتون و رفتن به جاهایی که بظاهر مردونه هست و مخصوصا نمایشگاه.راستش خود من تا حالا این کارو نکردم ولی خیلی هیجان زدم که انجامش بدم اما هنوز میترسم و انگار در مدارش قرار نگرفتم. و از اون خفن تر وقتی بود که رفتین به اون آقا گفتید مه توی ماشین و ببینید اییین دیگه خییییلی خوب بود آقاا واااقعا عزت نفس فریاد میزنه چقدر یه انسان میتونه باشکوه باشه. جالبیش اینه به خاطر مدار بالایی که داشتین اون آقا هم اعتماد کرده و اجازه داده که این کار و انجام بدین واای خیلی قشنننگه🤩🤩🤩
بعضی موقع میشه چندوقت نمیام توی سایت و دوباره حرفای خونواده اثر میذاره و به من احساس بدی میده حرفایی که راجب همین بیرون اومدن تنهایی از خونست راجب مرداس راجب حجابی هست که داشته باشی اما وقتی توی سایت میاد مثلا مریم هزیز و میبینم که رهاست خیای بهم احساس خوب میده و اینه یعنی دارم به خواسته هام توجه میکنم.
یه قدم بزرگ که شما توی عزت نفستون برداشتین همین پا گذاشتن روی باور هاییست که راجب مردا توی ناخوداگاه ما هست بنظرم تاثیر بسیار شگرفی توی عزت نفس و آزادی و رهاییمون داره و جالبیش اینه که اونارو تحسین کردین. راستش من با اینکه تو این موضوع خیلی پیشرفت داشتم نسبت به قبل اما باز شجاعت این و نداشتم که مرد هارو تحسین کنم و با توجه به باورهای گذشته فکر میکنم انگار دارم راه ارتباطی بین خودم و خودش رو ایجاد میکنم و این اصلا جالب نیست..
خیییلی انرژی گرفتم که این کار و انجام بدم منم سعی میکنم این کار و انجام بدم میخوام مردهارو تحسین کنم بار ها شده توی دلم تحسینشون کردم اما ترسیدم که زبان بگشاایم اما میخوام انجامش بدم خیلی هیجان انگیزه🤩🤩
من خیلی خیلی خیلی درس گرفتم از این کامنت شما خدایا شکررررت ممنونم ازتووون خانم دکتر😍 خدایا شکرت که من و رسوندی به این کامنت عاااشقتم…
سلام نفیسه ی عزیزم
چقدر زیبا مینویسی انگار تو ذهنت خط میکشی و طبق اون خط که اتفاقا فراز و فرود هم داره داستان سرایی میکنی و من هی منتظر هیجان بعدی ام و اینطور میشه که میرسم به ته خط و میگم آی چه زود تموم شد.
احسنت بهت که رفتی تو دل ترس هات
احسنت که داری ریشه ی این باورهای غلط را پیدا میکنید و ابراهیم وار ذبحشون میکنی.
چقدر تحسین میکنم تو رو که اینقدر راحت تر ثروتت حرف میزنی از دیدن برج چهل میلیاردی و قاشق و چنگال نقره و هر نعمتی که خدا در ازای لیاقتت بهت داده و قایم نمیکنی که مبادا چشم بخوره را اصلا باور نداری…
وقتی میگی چهل میلیارد میگم بهار ببین چند تا از این خونه ها هست که حتما بازارش هست و مشتری اش هست که تو مدار همچین خونه ای هست و دوباره و هزار باره فراوانی یادم میاد تا من و این ذهن عزیزم بیشتر باور کنیم فراوانی را اینبار تو ملک و ثروت و مشتری .
تحسین میکنم این آزادی که تو زندگی مشترک داری و قیمتی برای این آزادی نمیشه تعیین کرد و مخصوصا که آگاهانه و با رفتن تو دل ترس ها و ابراهیم وار اومدن بیرون از آتش ترس، بدست آوردی.
نوش جونت و حتما بیشتر از اینها نعمت ها در مداری که وارد شدی هست و فقط صبر کن که باهات برخورد کنند.
آره اونها با تو و رزق و روزی بیاد دنبالت.
مثل آرزوی عزیز و شجاع که گفت
من دیدم چطور با حساب خالی خدا خونه و ماشین روزی مون میکنیم.
برات بهترین ها را آرزومندم و منتظر نوشته های زیبا و الهی آت هستم دختر توحیدی
به نام خدای زیباییها
نفیسه جانم دوست خوب و قشنگم، همیشه پیگیر کامنتهای زیبای شما هستم و چقدر از خوندن کامنتهاتون لذت میبرم و حظ میکنم از این همه عملی بودنتون از این همه اقدامات جسورانه و قدرتمندانه تون و میدونم که یکی از افتخارات استاد هستید چون استاد عزیزمان چیزی جز اقدام کردن به آگاهیهای که به ما میدن و ما درک میکنیم ندارند و شما اهل اقدام کردن به اگاهیهاتون هستید بدون توجه به محدودیتها
و لذتبخشتر از همه اینه که شما محدودیتها رو از میان برداشتین و دیگه محدودیتی برای شما وجود نداره
نفیسه جانم ارزوی بهترینها رو از صمیم قلبم برای شما دوست قدرتمندم دارم
هر چی ارزوی خوبه مال تو دوست خوبم
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
سلام دوست عزیزم .بعداز مدتها دوری از سایت تصمیم گرفتم امروز شروع کنم ب کامنت خوندن …ب کامنت شما هدایت شدم ..من تقریبا چندماهی میشه ماشین خریدم ولی ب هر دلیلی نشد رانندگی کنم الان حدود ده جلسه با یکی تمرین کردم ولی هنوز میگم برای تنها بیرون رفتن زود ه ومنتظرم یکی ک بلده کنارم بشینه …منم مثل شما جاده رو میرم ولی تو شهر استرس میگیرم وخاموش میکنم واین روزا میگم تاکی قراره بایکی برم بیرون ..منم ک تنهایی نمیتونم تو شهربرم بهتره بفروشم و اتوماتشو بخرم چون رانندگی راحته وتو جای شلوغ ترسی ندارم خاموش نمیشه ..کامنت شما نشونه ایی شده تا عزت نفسمو روشن کنم تنایی برم تو جای شلوغ …امیدوارم منم مثل شما بتونم
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان خوبم
خدایا ازت سپاسگزارم که لایق دریافت این آگاهی های ارزشمند هستم
استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم برای دوره فوق العاده قانون سلامتی
من و همسرم تازه دوره رو شروع کردیم
میخواستم این و بگم که من خودم اندام مناسبی دارم و از اون دسته آدم هایی هستم که شما گفتین هرچی میخورن ولی چاق نمیشن
من اصلا اضافه وزن ندارم
همه هم کلی تحسینم میکنن به خاطر اندامم
و خودم هم خوشحال بودم که هرچی دلم میخواد میخورم و روی وزنم تاثیری نداره
و من هم مثل شما فکر میکردم من خیلی بدن سالمی دارم چون هیچ وقت مریض نمیشم و نیازی به دارو ندارم
ولی وقتی شما شروع کردین به توضیح دادن راجب غذاهایی که ما میخوریم من تازه فهمیدم که من دارم چه بلایی سر جسمم میارم
من فهمیدم که درسته من اضافه وزن ندارم ولی به خاطر تغذیه فوق العاده اشتباهی که داشتم دیدم بدن من بیمار تر از یه فردی هست که حتی اضافه وزن داره
که با توجه به اون علائمی که شما گفتین مطمئن شدم من با اینکه لاغر هستم ولی صد در صد نیاز دارم به این سبک جدید تغذیه
و به نظر من اصلا ربطی به اضافه وزن نداره همه باید تو این دوره شرکت کنن
استاد با توجه به توضیحاتی که شما تو دوره گفتین من تازه فهمیدم دلیل اینکه در طول روز همیشه خسته ام همیشه خوابم میگیره همیشه گرسنه هستم و هرچی غذا میخورم سییر نمیشم و کلیییی مسائل و مشکلات دیگه چیه
من 70 درصد اون مشکلاتی که استاد گفتن تو دوره رو داشتم به جز اضافه وزن
من اصلا فکر نمیکردم یه روزی برسه که فلان خوراکی رو به من تعارف کنن و منی که عاشقش بودم بگم نمیخورم
و اصلا بحث داشتن اراده نیست بحث اینه که
بدن قانون داره
وقتی اون سبک تغذیه که استاد میگن رو پیش میری اصلا میل نداری به خوردن یه سری خوراکی که قبلا عاشقشون بودی
استاد من و همسرم اول دوره ایم ولی تو همین مدت کوتاه خیلی راضی هستیم از انرژی مون و احساس سبکی که داریم
استاد سپاسگزارم ازتون که انقدر تاثیر گزار صحبت میکنین
وقتی یه صحبتی از قلب آدم میاد و درسته و صحیحه رو مخاطب تاثیر میزاره
چون این صحبته طبق قانونه چون نتیجه میده پس درسته
و به نظر من اصلا تو همین دوره کلی عزت نفس آدم میره بالا
اصلا همین که میتونی متفاوت از مردم جامعه زندگی کنی و یه سبک جدید برای خودت انتخاب کنی و بهش وفادار باشی اونم یه سبکی که میدونی درسته کلی بهت عزت نفس میده
وقتی آدم انرژی جسمانیش بالاتر میره قطعا صاف تر راه میره صاف تر میشینه محکم تر صحبت میکنه
اصلا کلی وقت اضافه میاری که میتونی دوره ها رو بهتر کار کنی
استاد خداوند بتون خیر و برکت و عمر طولانی و با عزت بده
در مورد این سوال که چطوری عزت نفسمون و بالا نگه داریم و چی کار کنیم که عزت نفسمون و از دست ندیم
من تجربه خودم و میگم
من از استاد یاد گرفتم که همیشه خودم و بهبود بدم
همیشه دنبال یه چالش جدید باشم
همیشه یه قدم برای غلبه بر ترس هام بردارم حتی اگه خیلی کوچیک باشه
کارایی که قبلا نمیتونستی انجام بدی یا میترسیدی انجام بدی یا اصلا تبلی میکردی برای انجامشون یا همیشه باید منتظر میشدی که یه نفر بیاد و اون کار و برات انجام بده
اگه انجامشون بدی خیلی خیلی عزت نفس و میبره بالا حتی اگه کارای کوچیکی باشن
مثلا نمیتونی تنهایی بری استخر نمیتونی تنهایی بری تو یه جمع نمیتونی تنهایی بری خرید ولی وقتی انجامش میدی کلی عزت نفست میره بالا
یا اصلا همون تمرین جلسه یک که استاد گفتن
همیشه عادت داری کارها رو پشت گوش میندازی
اگه همون کارا رو که خیلی وقته میخوای انجام بدی و تنبلی میکردی همون ها رو انجام بدی کلی انرژی میگیری کلی عزت نفست تقویت میشه
وقتی هرروز یک سری قدم ها برمیداریم در جهت بهبود خودمون هرروز عزت نفسمون تقویت میشه
و وقتی عزت نفس درونی باشه خیلی تاثیرش بیشتر میشه و خیلی بهتر میتونی حفظش کنی تا اینکه عزت نفست و به عوامل بیرونی گره بزنی
عوامل بیرونی مثل اینکه عزت نفست به خاطر چهره زیبایی که داری باشه
یا به خاطر اندام مناسبت باشه و موارد دیگه
و راجب اینکه ما خودمون اتفاقات زندگیمون خلق میکنیم
اصلا این اصلی ترین قانون هست
من به هرچیزی توجه کنم از همون جنس اتفاقات وارد زندگی من میشود
اگه همین قانون و درک کنیم و بهش عمل کنیم و کانون توجهمون رو بزاریم رو زیبایی ها و خوبی ها ما در مدار اتفاقات خوب قرار میگیریم
و وقتی تو داری رو خودت کار میکنی و میدونی که در مدار اتفاقات خوب هستی حتی اگه یه اتفاقی بیفته که ظاهرش مناسب نباشه ولی تو میدونی که این اتفاق همون چیزی هست که اومده باعث رشد من بشه چون من در مسیر درست هستم
استاد یه مثالی زدین که توی دانشگاه که مدیر دانشگاه نمیاد دونه دونه نمرات دانشجو ها رو چک کنه و بگه تو قبول شدی برو ترم بعد تو نمرت کمه مردود میشی
اصلا مدیر دانشگاه کاری نداره
یه سیستم هست برای این کار تعبیه شده و خودکار داره کارها رو انجام میده
طبق اون سیستم هر دانشجویی که قبول بشه میره ترم بعد
جهان هستی هم همین طور عمل میکنه طبق سیستم
احساس خوب =اتفاقات خوب
خدا که نمیاد دونه دونه برای بنده هاش اتفاقات و رقم بزنه
هر انسانی با توجه به رفتارش و باورهاش و فرکانس هاش اتفاقات و برای خودش رقم میزنه
استاد و خانم شایسته عزیزم بی نهایت سپاسگزارم برای این آگاهی ها و همه زحماتی که برای ما و سایت میکشین
خدایا شکرت
سلام مونا جان
سلام بر استاد عزیزم و مریم جان
بسیار ممنونم استاد بخاطر آگاهی ک امروز از این فایل گرفتم سپاسگذارم
و از شما مونای عزیزم بسیار سپاسگذارم ب خاطر توضیحات قشنگت در ادامه صحبتهای آگاهانه استاد
خیلی قشنگ و واضح همه چیزو بیان کردید و از تجربیات خودتون مثال زدید در تمام زمینه ها
ممنونم ازتون و تحسینتون میکنم ب خاطر بیان شیواتون اصلا قصد نداشتم کامنت بزارم اما حرفای شما بسیار تحسین برانگیز بود و این کامنت بخاطر سپاسگذاری نوشتم
در پناه الله شاد و موفق باشی
❤😘
مونای عزیزم سلام
خداروشکر که به کامنت نابت هدایت شدم
تحسینت میکنم که انقدر عالی عزت نفس رو درک کردی
انقدر عالی داری روی خودت کارمیکنی و مطمئنا نتایج فوق العاده ای رو هم میگیری
ازت سپاسگزارم که عزت نفس رو با بیانی صریح و الهی توضیح دادی و صحبت های استادمون رو هم تکمیل تر کردی
سپاسگزارم که درباره ی قانون سلامتی نوشتی و نتایجی که ازش گرفتی رو باهامون به اشتراک گذاشتی
“وفادار بودن به یه سبک جدید که انتخابش کردی و برخلاف بدنه ی جامعه حرکت کردن”؛ این جمله چراغ سبزهای زیادی رو در ذهنم روشن کرد که میخوام روش کلی فکرکنم و باخودم حرف بزنم تا قشنگ درکش کنم و وفادار باشم به فایل ها وفادار باشم به عملکردم و در یک کلام ایمانم رو عملی کنم چون اگر عمل نیاورد حرف مفت است…
خدارو شکر برای وجود ارزشمند تک تک شما هم فرکانسی های نازنینم
خداروشکر برای آگاهی های نابی که دریافت میکنم
عاشقتم
سلام مونا عزیز
سپاسگزارم بابت آگاهی هایی که از کامنت دریافت کردم تحسین میکنم این درک عالی و قلم شیوات رو
خیلی از قسمت های کامنت رو کپی پیست کردم تا یادم بمونه
راجب اینکه ما خودمون اتفاقات زندگیمون خلق میکنیم
اصلا این اصلی ترین قانون هست
من به هرچیزی توجه کنم از همون جنس اتفاقات وارد زندگی من میشود
اگه همین قانون و درک کنیم و بهش عمل کنیم و کانون توجهمون رو بزاریم رو زیبایی ها و خوبی ها ما در مدار اتفاقات خوب قرار میگیریم
و وقتی تو داری رو خودت کار میکنی و میدونی که در مدار اتفاقات خوب هستی حتی اگه یه اتفاقی بیفته که ظاهرش مناسب نباشه ولی تو میدونی که این اتفاق همون چیزی هست که اومده باعث رشد من بشه چون من در مسیر درست هستم
خیلی این قسمت رو باید مرور کنم تا همیشه این اصل مهم رو فراموش نکنم
از خدا به خاطر وجود شما عزیزان سپاسگزارم