مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

681 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 627 روز

    سلام و درود

    استاد چقدر خوبه که وقتی از خودتون مثال میزنید.

    قشنگ شفاف میشه برام اون مسئله و میام با خودم میگم اگه من جای استاد بودم چیکار میکردم؟؟

    من اگه بخوام از خودم مثال بزنم

    اینو میگم که بواسطه یسری مسائل رابطه همسرم با خانوادم یه مقدار بهم ریخته بود

    باهمسرم که صحبت میکردم واکنشی که دریافت میکردم این بود که نه دیگه امکان نداره درست بشه

    من واقعا دیگه هیچ کاری از دستم برنمیومد

    و فقط گفتم خدایا میسپارم به خودت

    و انقدددددر خدا قشنگ این مساله رو حل کرد که انگار نه انگار اختلافی بین دو‌طرف بود

    خودم مونده بودم که اخه چحوری خدایا؟؟چجوری تونستی؟؟

    مثال بعدی چند سال پیش بود که میخواستم پول شهریه بدم‌و دقیقا مبلغ 500 هزارتومن کم داشتم

    از طرفی اصلا دلم نمیخواست از خانواده پول بگیرم و بهشون این‌موضوع رو‌بگم‌‌تو‌همین فکر که بودم خدایا چیکار کنم کمکم کن

    دیدم واریزی 500 هزار تومن برام پیام اومد

    همینجوری موندم

    بعدش دیدم یکی از مراجعام پیام داد که من هزینه دو سه جلسه رو‌ زودتر براتون زدم

    وای اشک تو چشمام جمع شده بود

    واقعا مونده بودم تو این قدرت خداوند.

    هر زمان که تسلیم خداوند باشیم از یه جاهایی در باز میشه که اصلا فکرشم نمیکنیم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    سلام به استادداناوتوانا.

    استادتعبیرقشنگی ازتسلیم واعتمادبه خداکردکه مثل این میمونه که بچه ای ازجایی میخاد،بپره .ومیترسه ولی به خاطراعتمادبه پدرش ،خودشو،رهامیکنه وبدون ترس ،میندازه توآغوش پدرش.

    ماانسانهابه راحتی نمی تونیم خودمونوتسلیم خداوندکنیم .اگه به مرحله ی تسلیم برسیم که زندگیمون گلستون میشه .همون آرامشی که دنبالش می گردیم ،زمانی اتفاق میفته که مابه مرحله ی تسلیم رسیدیم .

    اماقبل ازرسیدن به این مرحله ،دومرحله داریم :

    یکی: شناخت مابه خداست .چقدرخدارامیشناسیم ؟آیاباورداریم ‌که هست؟

    دوم :اعتمادوباورمابه خداست .بایدانقدتمرین کنیم وتجربه کنیم تابتونیم باورش کنیم واعتمادبهش پیداکنیم .فکرنکنیدراحت اینکارومیشه کرد،یااین حس روداریم .اعتمادکنیم که خدایی هست فراترازقدرت بشریت .

    خدایی هست که میشودبهش تکیه کرد.

    هرچی باورمابوجودش بیشتربشه ،بیشتربهش اعتمادمیکنیم .

    وقتی اعتمادکردیم دیگه میتونیم خودمونو،رهاکنیم وتمام امورزندگیمونوبه خدابسپاریم .اون هدایتی که استادهمیشه درموردش صحبت میکنه ،تواین موقعیت ‌،اتفاق میفته .

    وقتی رهاهستم ،دیگه سرخودوناآگاهانه کاری نمیکنم بلکه باهدایت خداپیش میرم .طوری تسلیم حوادث واتفاقات روزمره میشم که اگه چیزی هم ناجالب ویاناخوشایندباشه ،اعتراضی نمیکنم ومی پذیرم .

    وبه چنان آرامشی میرسم که هیچ اتفاق یاموضوعی منوتکون نمیده ،شایدلحظه ای یاساعتی ناراحتم کنه اماخیلی راحت به حالت قبل برمی گردم چون باوردارم که خداکنارمه وداره می بینه وخودش کارگردانی ،زندگی منومیکنه ،پس منم به عنوان یه بازیگرخوب به هرمسیری که میگه ،هدایت میشم .وخودموهدایت میکنم .

    چقدازعصبانیتهاوخشونتهاوفرکانسهای منفی ازمادورمیشن وجای خودشونوبه آرامش ،میدن .

    خیلی جاهاباوجوداینکه ،میدونیم اگه تسلیم باشیم بهتره ولی بازترسهاسراغمون میادومیگیم اگه نشه چی ؟اگه …اگه …..وبعدبه راحتی، ایمان خودمونوزیرسوال میبریم وشرک جای ایمان رامی گیره وبازخودمون دست به کارمیشیم وقتی که به نتیجه ی درست یاخوبی نرسیدیم بازدورازجون ،به غلط کردن میفتیم ومیگیم ببخش خدا،خدایاهرچی وهرطورکه خودت صلاح میدنی ،همون کاروانجام بده .

    ازاین تجربه هازیادداشتیم وداریم .

    کاش بزرگ بشیم وبه معنای واقعی به مفهوم تسلیم ،برسیم .

    اتفاقاباوجودخداودرکنارخداوبایادخداوسپردن همه ی امورزندگیمون ،خیلی راحتروزودتربه خواسته هاوهدفهامون میرسیم .کاش یادمون نره وتوتمام لحظات بدون شرک ورزیدن ،بدون ترسیدن ،بهش اعتمادکنیم وباچشم خودببینیم چه اتفاقات خوبی برامون میفته ،به چه ثروت عظیمی میرسیم .ازچه آرامشی برخوردایم وچقدازبند،دنیا،آزادورهامیشیم.

    توهمه ی لحظات ،هدایت خدارابطلبیم. هم تولحظات شادی هم تولحظاتی که به نظردردوناراحتی ،پیش میاد.فکرکنم ازلحاظ ذهنی بقدری آزادورهابشیم که هیچیو،به چشم دردیاناراحتی نبینیم .

    افکاروباورهای درونیمون هم به همون نسبتی که به سمت خدا،سوق میدیم ،تغییرمیکنه .

    به گمونم دنیای، افرادی که به این مرحله ،میرسن ،باماخیلی فرق داشته باشه .اوناتویه جاهای دیگه سیروسلوک می کنن .

    این خوبه که ماهم داریم الگوبرداریهای درست میکنیم .وباورهای خودمونو،تغییرمیدیم .اگه رفاه وآسایش وآرامش میخواهیم بایدهمین مسیرراپیش بگیریم وتسلیم خداوندباشیم وبدون چون وچراباهدایتش پیش بریم .

    واونوقت هست که بقدری اززندگی لذت میبریم که کاراورفتارهای دیگران برامون ،خنده دارمیشه .البته نمیخاداوناراهم قضاوت کنیم چون خودمون هم یه روزویه وقتی توجایگاه اونابودیم .

    ینی میشه که بشه .این موضوع ینی تسلیم شدن واعتمادکردن به خدا،جزعه بزرگترین خاستمه .

    انقدی که تمایل وذوق وشوقشودارم ،به نظرم یه روزی به این مرحله ودیدگاه، امیددارم که برسم .

    ازاستادهم ممنون وسپاسگزارم که تجربه های قشنگشومیگه ومادرس می گیریم .

    درپناه الله یکتاباشیم همگی انشالله 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.

    بحث شیرین «تسلیم » .

    تسلیم در برابر خدا وتسلیم در برابر مشکلات واتفاقات ناجالب!

    که تقریبا هردو یه معنا و مفهومی دارن چون زمانی که اتفاقات ناجالب ومشکلات وتضادهای زندگیتو بپذیری ینی عجز خودتو در مقابل قدرت خداوند نشون دادی .

    وقتی میپذیری ینی توانایی انجام کاری رو نداری .دقیقا مثل آدمهای سردرگمی هستی که نمیدونی چ مسیری رو بری بهتره ؟!

    میدونی دست وپا زدنت ،تقلا کردنت وهر تلاش فیزیکی وحتی تلاش فکریت،ثمره ی خاصی نداره وتو رو ب نتیجه ی دلخواهت نمیرسونه .بنابراین در مقابل انرژی ای که قبولش کردیو و بهش اعتماد پیدا کردی دستاتو میبری بالا ومیگی من نمی‌دونم چکار کنم خودت میدونی وخودت !.

    اینجاس که تسلیم شدی .

    منتهی تسلیمی نتیجه میده که تو تونسته باشی خودتو از احساس بد بیرون بکشی .

    باید انقدی قدرت داشته باشی تا بتونی ذهنتو کنترل کنی ومقاومتهاتو بشکنی تا از احساس بدت به احساس بهتری برسی و با گذشت زمان احساستو خوب کنی .

    که این میشه صبر !

    در واقع چون نمیدونی کی وچطور قراره مشکلت حل بشه ،تو باید درمقابلش صبوری کنی .

    اینجاست که تونستی ایمان خودتو به خدا نشون بدی .

    بعد از گذشت زمان ،هر اتفاقی که بیفته وتو با هر نتیجه ای که مواجه بشی حتی اگه خوشایندت نباشه ،جنگ بین ذهن و روحت تموم میشه وبا هماهنگی ای که بین این دو بوجود اووردی ،تو به آرامش میرسی .

    هر باری که با اتفاقات این چنینی مواجه میشی تو با عملکردی درست وارد مسیر درستی شدی که ب لحاظ ذهنی وفکری قویتر شدی .

    وقتی ذهنت وافکارت در جهت مثبت باشن ،مشکلات وتضادها به چشمت خیلی کوچیک وضعیف میان .

    دیگه تضادها انقدبرات حاد نیستن که بهم بریزنت .

    واین میشه که تو میتونی خیلی راحت غلبه بر ترسها ونگرانی هات داشته باشی .

    زمانی که افکارت کنترل شده پیش میرن،با تضادهای کمتری روبرو میشی وکمتر اتفاقات ناجالب رو جذب میکنی .

    همیشه برای تسلیم بودن ودر آرامش زندگی کردن بایدمعیارها وارزشهایی داشته باشی تا تو رو سمت این هدف سوق بده .

    که من اگه بخام از خودم بگم ،چن مورد خیلی بهم کمک کرده .

    یکی اینکه این دنیا رو زیاد جدی نگیرم .بدونم که همه چیز تو این دنیا فانی ورود گذره .

    واگه از شرایط وموقعیتم خوب استفاده نکنم در واقع زمان رو از دست دادم .زمانی که دیگه برگشتی به عقب نداره .

    پس باید در لحظه زندگی کنم وبدونم که این تضادها مثل خیلی از اتفاقات دیگه تموم میشن و ابدی نیستن .

    قرار نیست اوضاع به همین منوال بمونه .وقرار نیست این اتفاق منو از بین ببره .

    هیچ فکری هم برای رفعش به ذهنم نرسه ،باز بهترین کار هیچ کاری نکردنه !

    تسلیم شدن در برابر اتفاقات وتسلیم بودن در برابر خداوند بهترین عملکرد هستش که بهترین نتیجه رو میده .

    واقعن عقل من نمی‌رسه چطور وچ جور واز کجا ؟! فقط می‌دونم که باید رها کنم ومقاومتی نداشته باشم .

    اجازه بدم زمان خودش همه چیو حل کنه .

    فک نکنم من عقل کل هستم ومیتونم درست ومنطقی فک کنم .که گفتم گاهی بهتره ،اصلا در موردش فک نکنم ورهاش کنم و بسپارمش دست خداوند.

    ارع غرور ومنیت گذشته رو نداشته باشم بهتره دست به هیچ عملی نزنم وکنار بایستم .

    میدونید نکته ی بعدی که تو این زمینه کمکم کرده ،مراقب درست کردن از خودمه .

    چیزی که بلدش نبودم .وتو دوره ی احساس لیاقت یاد گرفتم .

    چرا باید کاری که از عهده ی من خارجه ب خاطرش حرص و جوش بزنم ؟!

    چرا باید کاری که از توان من خارجه ب خاطرش تقلا بزنم ؟!

    چرا باید رفتارهای تکراری داشته باشم ودنبال نتایج متفاوت بگردم ؟!!!

    من که بیشتر از این نمیتونم فک کنم .دایره ی فکری من محدود هستش .پس با درگیر کردن خودم ،خودمواذیت میکنم.

    و صدها چرای دیگه !!!!

    دیدن نتایج گذشتم ، دیدن الگوهای مناسب می‌تونه خیلی کمکم کنه .

    اینکه چقدر برای خودم ارزش قائل هستم ؟

    آیا انقدی ارزش قائل هستم که نخام باعث آزار خودم بشم ؟!

    چرا باید خودمو درگیر موضوعاتی بکنم که توان انجامشونو ندارم ؟

    چرا باید برای حل مسائل دست وپا بزنم ؟

    مگه چقدر قدرت وتوانایی حل مسائل رو دارم ؟

    البته که جایی که توانش رو دارم حتمن اقدام میکنم .

    اما در موارد و موضوعاتی که خودم واقفم توانایی حل مسائل رو ندارم ،باید به خداوند قهار بسپارم ومن این روزا دارم اینو یاد میگیرم وتمرینش میکنم .

    وقتی خداوند با دست گرفتن این توانایی وقدرت در خودش به من گفته آرام باشم وکنار بایستم وفقط نظاره گر باشم چرا اطاعت امر نکنم ومدعی باشم که من میتونم !

    زمانی که خودم دست ب کار میشم وبعدبا نتایجی ناجالب مواجه میشم عزت نفسم پایین میاد .

    وهمین پایین اومدن عزت نفسم منجر به خرابکاری های بیشتر میشه که کم کم منو از مسیر خارج می‌کنه .

    که خداروشکر من دیگه دلم نمیخاد اینا رو تجربه کنم .

    پس با یاری وکمک خودش وآموزه های استاد عزیز سعی میکنم در مسیر درست باشم .

    استاد جونم مرسی ازت که هستی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    به نام رب العالمین

    روز 157 ام روزشمار من

    سلام بر استاد عزیزم

    وقتی این فایل را برای چندمین بار گوش کردم و امروز هم مشغول خوندن کامنت ها شدم که یکی بهتر از دیگری بود .

    کامنت آقای حمید امیری که فوق العاده نوشته بود و جالب این بود ایشون در مورد فیلم Gravity نوشته بود و دریافت خودشون را با توجه به تجربه های خودشون از استاد نوشته بودند . و چقدر آموزنده بود .

    منم امروز انیمیشن 2 inside out را دیدم و چقدر از دید آموزشی نگاهش کردم و به نظرم کل درس های استاد که همه چیز افکار و باورهای ما است در این انیمیشن نمایان بود.

    ما خالق زندگی خودمون هستیم فقط و فقط با افکارمون.

    و بولدترین احساس در این انیمیشن “شادی” است. که استاد هم دقیقا در تمام فایل ها در مورد احساس خوب صحبت میکنند.

    تنها و تنها با احساس خوبه که میتونیم بر تمام احساسات غلبه کنیم و نتایج ما خوب بشه.

    دیدن این نوع فیلم ها با دانستن درس های استاد خیلی خیلی فیلم‌ها را جذاب تر میکنه.

    و وقتی رفتم نماز خوندم گفتم بالاترین چیزی که همه چیز در اون گنجانده شده آرامشه . و حالا چه وقت آرامش داریم ؟

    که در ذهنم گفته شد وقتی تسلیم هستی وقتی همه چیز را به من به رب العالمین میسپاری.

    اینقدر حالم خوب خوب شد . که بله تمام این چیزهایی که میبینم و میشنوم درس هایی برای من داره تا بهم بگه چه موقع تسلیم هستی ؟ فقط و فقط همون لحظه آرامش داری.

    در غیر اینصورت تمام احساسات در ذهن میاد مثل همین انیمیشن مثل گوی های رنگی رنگی از ارشیو مغز میاد بیرون و هر کدوم چیزی را یاداوری میکنه. مثل اینجا که اضطراب قدرت داشت و هی شروع به کار میکرد.

    حس هایی که یادت میندازه مثلا فلان موقع و یا فلان جا دیدی نشد تو انجام دادی نشد اینبار هم نمیشه و …. و یکدفعه احساست بد میشه وقتی احساس بد میشه شادی میره و قدرت به دست احساس های بد و خاطرات بد میفته.

    اگه بازی ذهن را بلد نباشیم غوطه ور میشیم در ناامیدی و یاس و حالا خلاصی از این افکار منفی سخت و سخت تر میشه.

    اما وقتی معنای الله اکبر را بدونیم و معنای رب العالمین را درک کنیم مگه بالاتر از اون هست هر چی پیش بیاد خدا بزرگتره.

    اونه که گرداننده جهانیان است پس من تسلیمم و زمانی که تسلیم میشیم الا تطمئن القلوب وارد میشه آرامش وارد میشه و چقدر قشنگه اون لحظاتی که آرامش داریم.

    امیدوارم که آرامش برامون پر تکرار بشه.

    خوشحالم برای همزمانی این فایل این انیمیشن و این کامنت های زیبا که هر کدوم برام درسی بود و کلام آخر که خدا باهام صحبت کرد جمع بندی روزم بود .

    آرامش خودشه

    همه چی خودشه

    و سخته درک این کلام

    لحظه ای درک میشه و یهو میپره. ذهن چموش نمیزاره طولانی بمونه و این دست منه که با تکرار و تکرار این آرامش را برای خودم پرتکرار کنم.

    این حال خوب را برای خودم بسازم که مسلما دنباله حال خوب و آرامش اتفاقات عالی است.

    خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز

    استاد عزیزم ممنون

    سپاسگزارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3151 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    الهه ام

    یادم میاد از زمانی که عرفان به دنیا اومد تا به الان هروقت تسلیم خدا شدم و تمام و کمال عرفان رو بهش سپردم و گفتم این بچه مال توئه نه من خودت هواشو داشته باش عرفان به طرز معجزه آسایی اگه بیمار بود خوب میشد و همه اینارو از سپردن به قادر مطلق دارم و دوست ندارم به یاد بیارم چی شد ولی اینو می‌دونم الان به هر مسئله ای بر بخورم فقط میگم خدا همون خدائه الی اینم حل میشه بسپر بهش خودش حلش می‌کنه و جوری تا الان منو آورده بالا که هرچقدر سپاسگذارش باشم کمه یعنی زندگی الان من با یکماه پیشمم فرق داره چه برسه یکسال پیش و همرو از خدای خودم دارم و آموزه های استاد عزیزم

    زمان هایی میشه که حتی به گریه کردنم هم رسید اما سریع حالمو عوض کردم به نکات مثبت فکر کردم و خدا خودش شد حل المسائلم همه چی خودشه همه چی این روز ها همه آدم ها رو دارم تکه ای از وجود خدا میبینم و اگه نکته منفی هم ببینم شاید ثانیه های اول برم روی منفی ها اما سریع میام به نکات مثبت توجه میکنم چون حال خوب برام شده الویت

    تا اینجا درس هایی که از گام ها یاد گرفتم اینه که

    ما و خدا یکی هستیم خدا در درون منه به خاطر همین از رگ گردن نزدیک تره چون وقتی من توجهم به نکات مثبت باشه دارم خدا گونه رفتار میکنم

    در لحظه باشم از دیدن بازی پسرم لبخندش دستای کوچکش قصه خوندنش شعر خوندنش لذت ببرم وشاکر وجودش باشم از دیدن لبخند همسرم ازنگاه مهربونش از محبت های بی دریغش لذت ببرم از نکات مثبت اطرافیانم لذت ببرم و از خدا بابت وجودشون در زندگیم تشکر کنم

    سپاسگذار نعمت هام باشم هرچی که دارم رو با عشق لمس کنم خونه زیبام رو وسایل هام رو با تمیز کردن اون ها بهشون عشق بدم و سپاسگذار خدایی باشم که مالک اون هاست و به من هدیه داده

    هرچه که دارم رو مالکش روفقط خداوند بدونم و با عشق ازش تشکر کنم حتی این چهره زیبا و اندام زیبا رو

    لبخند زیبام رو هدیه بدم به همه و خودم رو مسئول زندگی خودم بدونم و همه مبرا بشن از اینکه قدرتی در خلق زندگی من دارند

    باورهامو عامل بدونم و بدونم با تغییر اون ها زندگی بیرون من تغییر می‌کنه نه عامل های بیرونی

    شاکر خداوند باشم بابت دوتا فرشته مهربون که وقت با ارزششون رو برای اینکه جهان جای زیبا تری بشه رو به ما اختصاص دادن و ازتون سپاسگذارم که هستین استاد و مریم عزیزم

    و سپاسگذار خداوندم بابت این هدایت و تسلیم شدن که الان اینجا حضور دارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    ■ برگه ای از کتاب هدایت

    ■آیه 28سوره رعد :الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

    ● ترجمه آیه:همان کسانى که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‌گیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‌یابد.

    ●پیام آیه:

    1- نشانه انابه واقعى، ایمان و اطمینان به خداست. مَنْ أَنابَ‌، الَّذِینَ آمَنُوا …

    2- ایمان بدون اطمینان قلبى، کامل و کارساز نیست. «آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ»

    3- یاد خداوند با زبان کفایت نمى‌کند، اطمینان قلبى هم مى‌خواهد. «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ»

    4- تنها یاد خدا، مایه‌ى آرامش دل مى‌شود. «بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند، ولى از آرامش لازم خبرى نیست.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■گفت وگو با خدا

    مهربان خدای عاشقتم، پروردگارم جز شکر چه توانم کردبه در درگاه پر عظمت تو و جز زیبایی و شکوه چه توانم دیدن؟ خدای من, صاحب قلب و روح و جسم و جانم, شکرت برای هر نفسی که می‌کشم و هر فرصتی که در اختیارم قرار می‌دهی برای حضوری دوباره، الهی یاریم کن در آگاهی و آرامش تنها مشاهده‌گری باشم بر داستان زندگی‌ام و اجازه دهم تا فقط تو تنها کارگردان این صحنه باشی و من با خیالی آسوده و قلبی آرام و پر از عشق شاهد شکوه این خلقت باشم, پس اراده‌ام را تسلیم تو می‌دارم و از تو می‌خواهم لحظه به لحظه‌ی داستان این زندگی را با عشق و بزرگی خویش رقم بزنی و مرا از خویش بگیر و در دریای عشقت زلال کن تا هر چه غیر توست از دل و جانم برون شود….

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ (یادداشت های شخصی) :

    ● تسلیم در برابر خداوند و توکل به او

    ● ایمان به خداوند: باور کنیم که خداوند قدرت مطلق است و جهان را هدایت می‌کند. اگر به او توکل کنیم، شرایط، افراد و موقعیت‌های مناسب را سر راه ما قرار می‌دهد.

    ● نشانه‌های تسلیم بودن: آرامش، امید، شادی، اطمینان قلبی و احساس خوب، نشانه‌های تسلیم واقعی به خداوند است.

    ● دوری از شرک: نگرانی، ترس و غصه، نشانه عدم تسلیم است. کسی که واقعاً به خدا توکل دارد، آرامش دارد و می‌داند که همه‌چیز در دستان خداوند است.

    ●تمرین و استقامت: تسلیم بودن به‌یک‌باره ایجاد نمی‌شود؛ نیاز به تمرین، تکرار و استمرار دارد.

    ● عدم تسلیم در برابر مشکلات

    ● مشکلات بخشی از مسیر رشدند: نباید در برابر سختی‌ها و چالش‌ها تسلیم شد. ایمان داشتن به اینکه خداوند مسیر را برای ما باز خواهد کرد، مهم است.

    ● تجربه شخصی : در مسیر شغلی خود با چالش‌های زیادی روبه‌رو شدم اما به‌جای ترس و تسلیم، با توکل به خدا و نگرش حل مسئله، از موانع عبور کردم.

    * وابستگی به خدا نه افراد: نباید خود را وابسته به افراد کنیم. وقتی کسی ما را ترک کرد، با ایمان به اینکه خدا راهی را باز خواهد کرد، کار را ادامه داد.

    ● نکات کلیدی و باورهای توحیدی:

    ● تسلیم در برابر خداوند:

    * به معنای پذیرش قدرت مطلق خداوند و اعتماد به هدایت اوست.

    * شامل رها کردن نگرانی‌ها، ترس‌ها و تردیدها و سپردن امور به خداوند است.

    *نشانه‌های آن، احساس آرامش، اطمینان قلبی، شادی و امید است.

    * نیاز به تمرین، تکرار، باور و تقویت ایمان دارد.

    یعنی باور داشته باشیم که خدا رزاق است و منبع روزی است.

    ● تسلیم نشدن در برابر مشکلات:

    * به معنای روبرو شدن فعالانه با چالش‌ها و تلاش برای حل آن‌هاست.

    * مشکلات، فرصتی برای رشد، یادگیری و پیشرفت هستند.

    * نگاه کردن به مسائل به عنوان یک بازی یا معما، می‌تواند به یافتن راه حل‌های خلاقانه کمک کند.

    * یعنی باور داشته باشیم که هرچالش فرصتی برای رشد است.

    ●توکل به خداوند:

    * به معنای اعتماد کامل به خداوند و سپردن امور به اوست.

    * توکل، با تلاش و اقدام عملی منافاتی ندارد.

    توکل، منبع آرامش و قدرت در مواجهه با مشکلات است.

    ● باج ندادن به دیگران:

    به معنای حفظ استقلال و عدم وابستگی به دیگران است.

    * باج دادن، منجر به ضعف و ذلت می‌شود.

    * اعتماد به خداوند، جایگزین وابستگی به دیگران است.

    ● نگاه مثبت به مشکلات:

    * مشکلات، فرصتی برای تقویت ایمان و نزدیک شدن به خداوند هستند.

    * مشکلات، می‌توانند منجر به کشف استعدادها و توانایی‌های پنهان شوند.

    * نگاه مثبت، باعث می‌شود که مشکلات به فرصت‌هایی برای رشد تبدیل شوند.

    ● خداوند منبع رزق و روزی است:

    باور داشته باشیم که خداوند رزاق است و منبع روزی است.

    * هر کسی که وارد زندگی ما می‌شود دستی از دستان خدا است.

    * اگر دستی از زندگی ما خارج شود بی‌نهایت دست دیگر برای کمک کردن وجود دارد.

    ● نکات مهم و کلیدی:

    * مشکلات را به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت ببینیم

    * به خداوند توکل کنیم و از او کمک بخواهیم.

    * باورهای توحیدی خود را تقویت کنیم.

    * از مشکلات نترسیم و با آن‌ها روبرو شویم.

    * به مسائل زندگی به عنوان یک بازی نگاه کنیم..

    * باج ندادن به افراد و توکل به خدا در همه امور داشته باشیم.

    ● نتیجه‌گیری:

    توکل به خداوند یعنی آرامش و هدایت الهی.

    * نباید به مشکلات و موانع اجازه داد که ما را متوقف کنند.

    * همه‌چیز نیاز به تمرین و صبر دارد، اما با ایمان، مسیرها باز خواهند شد.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سپاسگزاری:

    ● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیم‌بنشینم.

    ● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم

    ꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3813 روز

    سلام استاد عزیزم

    خیلی خیلی ممنونم بابت این فایل های مصاحبه فوق العاده هستند. یک پکیج کامل موفقیت هست.

    بابت این جلسه واقعا ممنونم… کلمه “بازی” اصلا منو دیوونه کرد. چقدر قشنگ میشن مسائل زمانی که ما به شکل یک بازی به آنها نگاه کنیم. جمله رو نوشتم و یه جا گذاشتم که همیشه ببینمش…خدای درونتون میدونه واقعا کی چیو بگه. واقعا خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم که با شما هستم. اغلب موارد با فایل های رایگان یک یا چندین تغییر در زندگیم بوجود میارم با توجه به هدایتی که میشم.

    مثالتون از این مسئله هم واقعا کمک کننده بود تا بفهمم که چطور باید با مسائل حالا هر شکلی که باشن روبرو بشم. گاهی اوقات بدلیل اینکه قانون رو بد درک کردیم استفاده بد میکنیم.من خودم رو گذاشتم جای شما اگر همچین مشکلی برای من پیش میومد میرفتم سر کلاس با این دیدگاه که این مسئله چیز ناخواسته ای هست پس من باید ازش رو برگردونم به بچه ها میگفتم نیاین سر کلاس و خودم با هر بدبختی که شده پولشونو جور میکردم.

    اما الان در مدار خیلی بهتری رسیدم و فهمیدم چطور باید به مسائل نگاه کنم.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر.

    عاشقانه منتظر فایل های بعدی هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 2911 روز

    سلام به همه

    استاد خیلی ممنونم از فایل ها و دوره هایی که آماده می کنید. تک تک حرف هاتون رو باید با طلا نوشت

    ما باید نسبت به الهامات تسلیم باشیم. هی وقتی می گه نگو بگیم چشم، یه وقتی می گه بگو بگیم چشم، یه وقتی می گه برو بگیم چشم، یه وقتی می گه نرو بگیم چشم؛ حتی اگه به ظاهر غیر منطقی باشه

    یادمه استاد یه جایی می گفت اون حس اولیه که همراه با آرامشه اون الهام از طرف خداونه. ممکنه بعد شیطان به شیوه های مختلف نگرانت کنه و حتی کاملا منطقی متقاعدت کنه که به اون عمل نکنیم. در واقع ممکنه حس اولیه با آرامش و حس بعدی با نگرانی و استرس باشه. ولی کسی پیروزه که تسلیم باشه و تو هر شرایطی پیام خداوند رو بفهمه و بگه چشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3632 روز

    سلام‌ خدمت دوستان

    خیلی حس خوبی به امکان جدید سایت دارم (مرا به‌سوی نشانه‌ای برای واضح‌تر کردن مسیرم هدایت کن)دقیقا موقعی فایل ها برای من میاد که واقعا نیازه این مصاحبه خیلی خیلی روی من تاثیر گذاشت

    داستان از این قرار بود که یکی‌ از استاد های دانشگام به من زنگ‌ زد گفت ۳۰ تا کاتریج میخوام منم گفتم چشم بعد کاتریج مغازه چک کردم دیدم ۱۵ تا کاتریج کم‌دارم زنگ‌زدم‌ قضیه براش توضیح دادم اون گفت از همکارات بگیر منم رفتم همین کار کردم بعد‌ از ۲ روز بهش زنگ‌ زدم بیا کاتریج ها ببر ولی نیومد خیلی اعصابم خورد شد حالم بد شد خدایا حالا من با این کاتریج ها چکار کنم‌ به همکارم چی بگم چطور کاتریج ها پس بدم

    بعد فایل ایمانی که به عمل نیاورد حرف مفت است ۲ بار برای من تو این هفته باز شد واقعا خجالت کشیدم که این همه استاد توی تمام فایل هاش در مورد توکل کردن و داشتن احساس خوب صحبت کردن ولی من نتونستم‌ عمل کنم

    داشتم تو انستاگرام‌ چرخ میزدم که یه عکس توجه منو جلب کرد نوشته بود ?

    هرگز‌ نابینا و بینا یکسان نیستند سوره غافر آیه ۵۸

    گفتم‌خدایا خودت منو هدایت کن چطور این کاتریج ها به همکارم پس بدم بعد ظهر همون روز همکارم اومد قضیه براش توضیح ای مشکل هم‌حل شد

    بچه ها خیلی روی ایمان و توکل کردن کار کنید هیچ وقت توی زندگیتون روی هیچکس جز‌خدا حساب باز‌ نکنید تنها کسی که همیشه با شماست خداست

    ?

    فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    آن گاه که از جانب من هدایتی برای شما آید، هرکس که از هدایت من پیروی کند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد.

    ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چقدر این فایل رو دوست داشتم و اگاهی که تو این فایل گفته شد چقدر بمن کمک کرد تا بهتر موضوع تسلیم بودن رو بهتر درک کنم

    واقعا از اون دوست عزیز سپاسگزارم این سوال خوب رو از استاد پرسید

    و چقدر استاد هم عالی توضیح دادن

    تسلیم در برابر پرودرگار یعنی اینکه کار رو بسپری یه نیروی برتر همون انرژی که این جهان رو با تمام موجوداتش خلق کرده و همه رو داره همه رو هدایت میکنه

    که خود خدا در قران میگه

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

    بر ما واجب شده شما رو هدایت کنیم

    این ایه ثابت میکنه خداوند وظیفه خودش تونسته که همواره ما رو هدایت کنه

    ولی نکته مهم اینجاست که اصل ما هستیم

    چقدر استاد مثال خوبی استاد زد

    پدر میخواد بچه رو از روی درخت بغل کنه و میخواد به بچه‌اش کمک کنه ایا اون میپذیره و قبول میکنه خودش رو رها کنه تسلیم هست

    همه چی بستگی به خود اون بچه داره که اجازه میده بهش کمک بشه یا نه

    بنابراین هدایت خداوند همیشه و هر لحظه وجود داشته اگر ما نعمتها رو دریافت نمیکنیم نه بخاطر اینکه خدا برای ما نخواسته بلکه ما نذاشتیم و باور نکردیم ما تسلیم نبودیم و نذاشتیم خدا کار رو برای ما انجام بده

    چون اصل ما هستیم که ایا اجازه میدیم ایا تسلیم در برابر هدایت خداوند هستیم ؟

    حالا تو همین مثال پدر و فرزند بیام بیشتر باز کنیم

    وقتی که ما اعتماد داریم و باور داریم که پدر از اون پایین ما رو حتما بغل میکنه

    بعدش چه اتفاقی رخ میده؟

    خوب مشخصه دیگه خیالمون راحته و ارمش داریم و میدونیم پدر کار خودش رو عالی انجام میده و مارو بغل میکنه و مراقب ماست که بلایی سرمون نیاد

    خوب حساب این پدر در برابر اون نیروی برتر اون انرژی که جهان خلق کرده اصلا قابل قیاس نیست

    خوب پس چرا ما نمیذاریم این انرژی تمام کارهای ما رو انجام بده و ما رو به خواسته‌مون برسونه

    چرا ما همون قدر اعتمادی که به پدرمون میکنیم ولی به خدایی که این جهان خلق کرده نمیکنیم ؟

    خدا خودش از همون اول قبل از بدو تولد همواره داشت ما رو هدایت میکرد منتها بعد از تولد خداوند این قدرت رو در اختیار ما رو داد که ما خودمون میتونیم برای زندگی خودمون تصمیم میگیریم

    بنابراین خود خدا برای ما از قبل چیزی مشخص و تعیین نکرده این ما هستیم که همواره داره زندگی خودمون رو میسازیم

    حالا به همون اندازه تونستیم تسلیم باشیم به همون اندازه اجازه دادیم خداوند کارها رو برای ما انجام بده

    که مهارت کسب کردن و تسلیم بودن در برابر این نیرو برتر خودش کلی نیاز به تمرین داره

    که با هر انجام دادن اینکار میتونیم هی توش بهتر بشیم و نتایج بهتر بگیریم

    بقول استاد وقتی تسلیم خدا هستیم باید این احساس رو داشته باشیم

    که خیالمون راحته و نگران نباشیم و ارامش داشته باشیم و بدونیم خداوند کار خودش رو خوب بلده و بموقعش ما رو به خواسته‌مون میرسونه

    و اگر تونستیم احساس خوبی داشته باشیم

    اونوقته با باور و فرکانسمون به خداوند اجازه دادیم تا کارها رو برای ما انجام بده

    و انوقته که ما هم روی دوش خداوند سوار میشیم و از مسیر که طی میشه لذت میبریم

    عاشق همه تون هستم دوست داشتم در مورد تسلیم بودن تو این فایل کامنت کنم

    انشالله هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    🙏🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: