مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

681 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    به نام خدای مهربان

    هشتادوسومین تعهد

    تسلیم بودن در برابر خداوند به این معناست که من ایمان دارم یک نیروی برتر از کل نیروهای جهان که جهان رو خلق کرده و به قول خداوند داره هدایتش میکنه اون منو هدایت میکنه اون منو خلق کرده اون منو اگر توکل کنم بهش اگر باورش داشته باشم اگر بهش توکل کنم اگر خودم رو بسپارم بهش اگر ازش درخواست کمک کنم ازش اگر بهش ایمان داشته باشم اون منو به مسیرهای درست هدایت میکنه ادم های درست شرایط درست موقعیت های درست رو وارد زندگی من میکنه

    تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ دهدبه درخواستهای ما چون خیلی از موقع ها ما یه چیزایی از خداوند میخوایم اما تسلیم نیستیم شرک میورزیم غصه میخوریم ناراحتیم نگرانیم میترسیم هرکدوم از این احساسها به معنای اینه که ما تسلیم نیستیم

    تسلیم کسیه که حالش خوبه چون اعتماد داره به خداوند چون میدونه که وقتی که خودشو رها میکنه میپره تو بغل خدا

    از خودتون خیلی انتظار نداشته باشید که ی روزه فضای شرک الود ذهنتون تبدیل بشه به باورهای توحیدی اینا زمان میبره اینا استقامت میخواد باور و تکرارو تمرین میخواد ولی هرچقدر که بیشتر سعی کنیم بیشتر از زندگی لذت میبریم

    تسلیم بودن بدون شک احساس خوب احساس ارامش میده احساس اطمینان قلبی میاورد نشونش اینه احساس شادی احساس امید احساس ارامش احساس لذت احساس توکل هرچی احساس خوب میشناسیم موقعی اتفاق میفته که ما تسلیم خداوندیم

    توکل این جاها خودشو نشون میده که شما میپذیرید که ما به کسی وابسته نیستیم ما به خدا وابسته ایم اگر هرکسی بره هر اتفاقی بیفته خدای ما که جایی نرفته کارو انجام میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    ادامه هشتادوسومین تعهد

    توکل به خداوند و توحید این که باج ندی به کسی فکر نکنی اگه کسی بره زندگی تو داغون میشه نابود میشه هیچ کار دیگه ای نمیشه کرد خدا منبع رزق و روزیه هرکی اومد و رفت توی زندگی ما درواقع دستی از دستان خداست اگه رفت بینهایت دست دیگه هست که بیاد

    به مسایل به شکلی نگاه کنیم که این مسایل دارن مارو به چالش میکشن برااینکه ما پیشرفت کنیم و بزرگ بشیم

    اگر من بتونم چالش و مسایلم رو حل کنم خیلی قوی و قوی تر میشم و اعتماد به نفسم میره بالاتر

    این چالشها و تضادهایی که ما بهش برمیخوریم چیزای بدی نیست اینها مسایلی هست که اگر حلش کنیم بزرگ میشیم وروتمند میشیم رشد میکنیم اگر حل نکنیم کوچولو میمونیم

    تا ابد این اعتماد به نفس که خودمون با حل مسایل ایجاد کردیم در خودمون ادامه داره و این مسایلی که حل میکنیم و راه حلشو پیدا میکنیم تا ابد میتونیم ازش استفاده کنیم برا مسایل بعدی دیگه مسایل زندگی مونو به عنوان ی پازل یا معما بهش نگاه کنیم و حلش کنیم

    فرار نکنم از مسایل و چالشهای زندگیم ( پاشنه اشیل)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فرشته فرشته گفته:
    مدت عضویت: 3641 روز

    رب اشرح لی صدری و یسر لی امری وحلل عغده من لسانی.

    یک سوال که مدتیه ذهنم رو مشغول کرده که شاید سوال باشه امیدوارم خوب بپرسمش وشما بهش جواب بدید:

    گاهی پیش میاد ما یک جنس کاملا یکسان و با یک کیفیت رو از دو فروشنده متفاوت میخریم اولی بهمون میده 100هزار تومن و دومی همون جنس مشابه رو میده 150هزار تومن …..تو این حالت آیا این مصداق آیه قران درباره کم فروشیه ؟؟ بعضی معتقدند هرکی حق داره جنسش رو به هر قیمتی که میخواد بفروشه.

    اول وقتی من پشت کنکوری بودم هزینه های کلاسهای قلم چی خیلی بالا بود یعنی چند برابر عرف بازار وخیلی از بچه های محله ما از پس پرداختش برنمی امدن بعد من با هزار مکافات بورسیه قلم چی شدم نه اینکه نداشتیم به سختی میتونستم از پدرم بگیرم و بابت ان ماجرا خیلی تحقیر و اذیت شدم و این فقط به خاطر تبلیغات بنیاد کثیف قلم چی بود که بگه ما بچه ها رو بورسیه میکنیم….آیا بهتر نبود قیمت خدماتشون رو کاهش میدادن ولی تعداد بچه های بیشتری میتونستن از خدماتشون استفاده کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هم مجبور نمیشدم بورسیه بشم بلکه هزینه ش رو اگر منطقی تر و ارزان تر بود مادرم ب ی شکلی جور میکرد؟؟

    آِیا این به خیر نزدیکتر نبو؟؟؟ سوالم اینه ایا من نوعی که مخاطبم قشر بی درامد جامعه هستن(مثل محصلین ) با کسی که مخاطبش قشر پردرامد جامعه است مسئولیتمون به گردن جامعه فرق نداره ؟؟

    دوم اینکه اگر من خدمات یا جنسی داشته باشم که اوون رو به قیمتی بیشتر از عرف بازار برای فروش بذارم و با تبلیغات کاری کنم که اصطلاحا مخ خریدار رو بزنم و مثلا اون مشتری من بره ماشینش رو بفروشه یا قرض کنه و جنس یا خدمات آموزشی من رو بخره آیا این درسته؟

    سوم فرض کنیم من ی کار آموزشی قراره بکنم و به 20نفر آموزش بدم تعدادی از اینها ممکنه راضی نباشن ب این معنا ک قبلا خدمات بهتری رو با قیمت کمتر و بازدهی بیشتری دریافت کردن در این صورت آیا حقی از اونها ب گردن من نیست؟

    چهارم من همیشه تو دوران بچگیم پزشکانی رو تو محل داشتیم که مثلا 5شنبه ها به صورت رایگان و خیریه ویزیت میکردن یا مثلا اساتید و معلمینی که به رایگان آموزشهایی به بچه های محروم دادن که سرنوشت اونها رو دگرگون کرد من همیشه فانتزی ذهنیم اینه که کار خیریه و رایگان رو بخشی از کارهام بگذارم در واقع چینن ادمهایی که امروزه خیلی کم شدن برام خیلی ارزشمندن….نظر شما درباره این کار و چنین کسانی چیه؟ اصلا ذهنیتم اینه که آدمی باید زکات علم یا مالش رو بپردازه اون هم ب طور خیریه و عام النفعه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امیر غفاری گفته:
      مدت عضویت: 3890 روز

      سلام

      وقت بخیرو شادی

      پاسخ تمام سوالهای شما تو بسته روانشناسیه ثروت یک موجوده

      اگه خوب رو باورهات کار کنی قیمت اجناس یا خدمات قلم چی برات خنده دار میشه و هر کالا و خدماتی که بخوای به راحتی به دست میاری و نه تنها از والدین درخواست پول نمیکنی که هیچ بلکه نیازهای مالی اونارو هم با لذت برآورده میکنی

      مورد دوم: اگه خدمات یا جنسی برای فروش داری باور کن با ارزش و بی نهایت متقاضی داره و اهمیتی نداره دیگران از چه طریقی بهای خدمات شمارو پرداخت میکنن

      مورد سوم: فکر دیگران اصلا مهم نیست

      مورد چهارم: پیشنهاد میکنم ده درصد از ورودیهاتو به سه نیت ببخشی ۱- برای دل خودم این کارو میکنم ۲- به خاطر اینکه درهای رحمت بیشتری به روی من باز میشه ۳- به قول قرآن هر یه دونه ای که بدم خدا ۷۰۰ برابرشو برمیگردونه

      انسانهایی که بخشش میکنن بی نهایت زیاد هستن: استاد عزیز خودمون و بی نهایت کاربران همین سایت با عشق کار بخشش انجام میدن

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محدثه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    چشماتو باز کن

    تو هر حالت و مسیری هستی دورو برت پر از نعمته… نعمت هارو ببین و شاکر باش… حس خوب ارسال کن حس خوب اتفاق خوب میاره..

    وقتی شکر میکنی خودت بزرگتر میشی ظرفت بزرگتر میشه و جهان زیباتر میشه

    شکر خداوند بخاطر نعمت ها و تشکر از دست های خداوند بخاطر رساندن این نعمت‌ها به ما… و چقدر ایندو کنار هم زیباتر هست و مارو متواضع تر و شاکر تر و با ایمان تر میکنه

    خداوند تو قرآن میگه.. قلیل من عبادی الشکور.. بنده های شاکر من اندک اند.. و کاش که ما جزو این اندک باشیم نه جزو اکثر الناس لایشکرون

    خدایا کمکم کن شاکر باشم و نعمت هارو ببینم و فقط تورو را بپرسم و از تو یاری بجویم تا بزرگ بشم تا به تو نزدیک تر بشم.. خدایا من رو زیاد کن

    جهان در دست قدرت بی انتهای خداست و چقدر زیباست که تسلیم این قدرت بشی تا هدایتت کنه تا مسیردرستو نشونت بده حست خوب میشه و دوباره میرسی به قانون حس خوب اتفاق خوب

    زیباترین قاب زندگیم اونجاییکه که با تمام وجود واسه شکر کردنش سر به سجده میزارم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    همه ی جهان برای ما بازی هست یه بازی پر از هیجان یه بازی با مقررات خاص و ثابت.. و شرط بردن تو این بازی اینه که تسلیم قوانین بازی باشی و توکل کنی.. اینه که دستتو بدی به دستای آگاهِ بازی دستای خدای بازی تا راه درستو نشونت بده.. تا وقتی باهاش باشی و حرفاش رو بی چون و چرا قبول کنی بُردی

    و تو این بازی یه عالمه مسئله هست که با حل هرکدومشون مقامت بالاتر میره به خدا نزدیک تر میشی و مسیر برات راحتتر میشه و ایمانت قوی‌تر میشه.. حل هر مسئله تو رو محکم تر میکنه پس مسائل رو حل نشده رها نکن مسئله رو از بین نبر.. تسلیم مسئله بشی باختی… تو فقط و فقط باید تسلیم حرفا و هدایتای خدای بازی باشی تا به مقصد برسی تا لاخوف علیهم و لا هم یحزنون باشی

    و یادت باشه طی مسیر به هیچی وابسته نباشی.. نخواه هیچی رو تا آخر مسیر برسونی جز ایمانت.. وابستگی ها فقط بارتو سنگین میکنن وقتی میخوای اوج بگیری باید سبکبال باشی… وابستگی ها مثل زنجیر قفل میشن به پات نمیزارن حرکت کنی نمیزارن جلو بری نمیزارن توکل کنی.. رها باش و تسلیم هدایت شو.. تسلیم محض خدا

    خدایا هدایتم کن تا تسلیم محض تو باشم

    خدایا هدایتم کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی…

    خدایا من به هر خیری که از جانب تو برسه محتاجم

    عاشقتم خداجونم.. ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز

    سلام به دوستان گرامی

    گام دوازدهم/ تفاوت تسلیم بودن در برابر خداوند با تسلیم شدن در برابر مسائل

    * تسلیم بودن در برابر خداوند به این معناست که من ایمان دارم یک نیرویی برتر از کل جهان که جهان رو خلق کرده و به قول خداوند داره هدایتش میکنه، اون من رو هدایت میکنه.

    * خداوند من رو خلق کرده اگه توکل کنم بهش، اگه خودمو بسپرم بهش، اگه ازش درخواست کمک کنم. اگه باورش داشته باشم اون منو هدایت میکنه به مسیرهای درست.

    * تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خدا که پاسخ دهد به درخواست‌های ما. یه موقع ما از خداوند یه چیزهایی میخوایم، اما تسلیم نیستیم شرک می ورزیم و نگرانیم، ناراحتیم غصه میخوریم. هرکدوم از این احساسات منفی شرک ورزیدنه.

    * تسلیم کسیه که بگه خدایا شکرت راحت شدم خودمو سپردم به تو.

    * تسلیم بودن در برابر خداوند امید، آرامش، توحید و احساس خوب است.

    * تسلیم بودن یعنی خدا با من است و قطعاً من را هدایت خواهد کرد.

    * خداوند صاحب قدرت و بخشندگی بی حساب است.

    * به جای نگرانی درباره‌ی مسائل پیش رو کنجکاو باش درباره اینکه چه راهکاری میتوانم برای حل این مسئله پیدا کنم و از این بازی کنجکاوانه لذت ببر.

    * به جای تسلیم شدن در برابر مسائل با توکل بر خداوند آنها را چالشی ببین برای بروز توانایی هایت.

    * به مسائل طوری نگاه کنیم که دارن ما رو به چالش می‌کشن برای بزرگ تر شدن برای پیشرفت کردن.

    * اگه مسائل رو حل کنید بزرگ می‌شید، ثروتمند می‌شید، رشد میکنید، اگه مسائل رو حل نکنید کوچولو می مونید.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Ms Mohadese گفته:
    مدت عضویت: 2570 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت

    به نام خدا

    نکات مهم گام دوازدهم

    تسلیم بودن در برابر خداوند به معنای این است که من ایمان دارم نیرویی برتر کل جهان را هدایت می کند که اگر من خودم را به او بسپارم مرا به مسیرهای درست هدایت می کند و شرایط درست و آدم‌های درست را در زندگی من قرار می دهد.

    تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند برای پاسخگویی به خواسته هایمان به دور از شرک تسلیم بچه ای است که خودش را میسپارد به دست پدر و مادرش خیالش راحت است .

    تسلیم کسی است که حالش خوب است و میداند که اگر خودش را رها کند در دست خداوند ایمان دارد که بهترینها برایش رقم می خورد .

    هرچقدر بیشتر سعی کنیم بیشتر لذت خواهیم برد ، تسلیم بودن احساس اطمینان قلبی آرامش امید و‌توکل و شادی و ذوق و هر حس خوبی را به ما می دهد .

    نباید در برابر مشکلات زندگی مان تسلیم باشیم . به خداوند توکل کنیم و قدم برداریم خداوند منبع رزق و روزی برای ماست .

    مسائل را به شکل چالش نگاه کنیم که حل شدنی و برای رشد ما لازم هستند و به ما در مسیر رسیدن به اهدافمان کمک می کنند .

    بخاطر تضاد ها خواسته هایمان مشخص و با حل کردن مسائل ظرف وجود ما بزرگ‌تر می شود و شخصیت ما رشد می کند و به تبع آن برکت و ثروت و نعمت وارد زندگیمان می شود.

    مسائل را به شکل معما و پازل و موارد حل شدنی نگاه کنیم . و ایمان داشته باشیم که راه حل های ساده و حل شدنی دارند .

    تمرین گام دوازدهم :

    در روابطم که خواستار یک انسان پایه برای کارکردن روی خود و لذت بردن زندگی و هم مسیری که حرف های هم دیگر را درک کنیم و بفهمیم که با سپردن به هدایت حال خوب و تسلیم شدن به راحتی به خواسته ام رسیدم و خداوند در بهترین زمان خواسته منو اجابت کرد .

    مسئله استقلال مالی که طبق باورهای خودم به شغلی هدایت شدم که با قدم برداشتن و تسلیم خدا بودن و سپردن به خدا به نحو معجزه آسا به خواسته ام به راحتی رسیدم .

    مسئله کار آنلاین و غیر حضوری که به لطف خدا به آن هدایت شدم ولی قدمی در این راستا برنداشتم که همینجا قول می دهم جدی تر قدم هایم را بردارم و تسلیم نشوم .

    مسئله بعدی گم شدن فلش خاطره ها و فایل هایم است که به خدا سپرده ام تا به راحتی مرا به آن هدایت کند و ایمان دارم که در بهترین زمان و مکان مرا به سمتش هدایت می کند .

    در پناه حق باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نرگس صدر گفته:
    مدت عضویت: 2639 روز

    سلام

    خیلی لذت بردم استاد عزیز.

    نظرات شما دوستان خیلی ارزشمنده،

    اشتیاقم برای خوندن نظرات کمتر از اشتیاق دیدن فایل مصاحبه نیست.

    خدا رو شکر میکنم برای بودنم در این فرکانس.

    من کسی هستم که به قول استاد فعلا توی باشگاه ثبت نام کردم اما یه جلسه میرم چند جلسه نمیرم واسه همین هنوز نتیجه ای نگرفتم. زمان زیادیه که آهنگ منفی ندارم روی گوشیم و اصلا گوش نمیدم اما الان دیگه کل حافظه ی گوشیم شده عباسمنشی.

    خنده داره اما من همیشه فقط حجم فایل های صوتی رو نگاه میکردم و دانلود میکردم و یک بار که در مورد فراوانی داشتم فایل گوش میدادم گفتم در مورد اینکه بتونم فایلهای ویدئویی استاد رو دانلود کنم بذار هر وقت یادم میاد بگم بینهایت نعمت هست بینهایت ثروت هست!

    و حالا براحتی هم ویدئو رو دانلود میکنم هم صوت رو.

    واسه من که بطور منظم باشگاه نمیرم نتایج در همین حده فعلا. مقاومت ناخوداگاهم خیلی زیاده، خودم فکر میکنم با خوندن نظرات کم کم منظم و مداوم میشم.

    استاد و دوستان گلم دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته تحسین و همه دوستان هم فرکانسیم در این سایت نامبروان کیهان .

    الهی شکرت که بهم فرصت دادی یک روز زیبای دیگه باشم در این سایت بهشتی بنویسم از قوانین جهانت

    مثل همیشه فایلهای استاد عزیزمون پر از آگاهی است مخصوصا فایلهایی که از توحید یکتا پرستی حرفی میشه

    که کل فایل را دگرگون میکنه الهی شکرت

    تسلیم بودن در مقابل خداوند با تسلیم نشدن در مقابل مشکلات که همه جا در موردش صحبت میشه کاملا

    متفاوت هست تسلیم شدن در مقابل نیروی حاکم بر کیهان اگر من این نیرو را اولا باور داشته باشم میتونم در

    مقابلش تسلیم باشم و بسپرم بهش و خیالم راحت باشه که میزان این سپردن و راحت شدن نسبت به سپردن

    برای هر کدام از ماها کاملا متفاوت هست که این جاش از همه مهمتره که اصلا من به چنین نیرویی باور دارم که

    هست و میتونه بهم کمک کنه مثل همین مثالی که استاد عزیزم زدن که بچه میخاد بپره اولش میترسه کلا این

    ترس اگر ما خدا را هم میدیدیم هم بوده چون ترس در وجودمون هست و طبیعی است ولی باید در مواقعی بتونیم

    کنترلش کنیم مثلا میخایم از جایی بپریم میدونی پدرت میتونه تو رو بگیره بازم میترسی چشمتو میبندی میپری

    میدونی که پدرت میگیرتت بهش ایمان داری به میزان ایمانی که نسبت به خداوند داریم میتونیم بسپریم و رها باشیم

    بگیم خوب این کار هم دیگه خدا برام انجامش میده خیالم راحت میشه اتفاقا در همین چند روز زندگی خودم

    چالش هایی به وجود اومده بود که من سپردم به خدا خدا خودش شاهده که چقدر دقیق انجام شد و کار صورت

    گرفت الهی شکرت که میتونم رو نیروی قدرتمند تو حساب کنم باید در این مواقع که میخایم به خدا بسپریم

    حتما منطق بیاریم به همون شکلی که برای فلان کار برام انجامش دادی اینجوری اوکی شد و اونجور بهمان شد

    فکت دادن منطق دادن به ذهن میشه ذهن را خلع صلاح کردو این ایمان را تقویتش کرد و قدرتش را بالا برد

    برای همه پیامبران به همین شکل اتفاق افتاده در داستانهای قرانی دیدیم که از معجزات کوچک ارام ارام

    به میزان درکشون به معجزات باورشون به انها ایمانشون به بالاترین حد تصور ما رسید که اگر ما هم بتوانیم از این

    روش که تنها راهش همینه هیچ راهی جز این نیست که از طریق منطق دادن به ذهن بتونیم افسار ذهن را به دست

    بگیریم و بهمون سواری خوبی هم میده ذهن و ایمانمون را سوختش را از قبلی پر کنیم استاد عزیزمون هم به

    همین شکل تونسته ایمانش را همیشه زنده نگه داره در مورد معجزات زندگیش ساده نگذشت و انارو تکرار

    کرد با خودش با عزیز دلش ساعتها به یادشون میارن و همینطور شده این زندگی در بهشتی که میبینیم که هنوز هم

    دارن این کار را انجام میدن چون انتهایی ندارد بالا رفتن ایمان فقط دست خودمون هست که بتونیم آگاهانه

    خودمون بالا نگه داریم ایمانمان را تا رشدش بدیم ولی اکثریت ادمها دارن برعکسش را انجام میدن در مورد

    اتفاقات بد زندگشون حرف میزنن و مرورش میکنن و نتایج هم دیگه مشخص هست

    به امید روزی که بتونم من و همه دوستان تسلیم خداوند باشیم نه تسلیم ذهن کنترل ذهن همه چی همینه

    الهی شکرت برای این زندگی زیبایی که بهم دادی استادانم دوستون دارم همه شما را به خدای بزرگم میسپرم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 334 روز

    بنام خداوند بشخنده مهربان بنام خداوندی صاحب اختیار کل کیهان همه چیز هز اوست وهمه چیزم در دست اوست خدایا شکرت چقدر حس سپاسگزاری کردن از خداوند احساحس مرا خوب میکنه واز خداوند بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این اگاهی ها خدایا شکرت امرزه این ایات الهی چقدر مرا دلبسته به خداوند کرده فارغ این گذشته پر وابستگی ها بودم که اجازه دیدن درونم رو بهم نمی دادن چقدر این احساحس به من امید میده که می دونم خدای وجود داره که داره این متن رو می ببینه واز همه چیز من اگاه هست ونیازی نیست که بخوام خودم به او اثبات کنم چقدر به خاطر عدم اگاهی فضای ذهتم رو شرک واآلود کرده بودم وبا فقز الود کرده بودم چون اصلن نمی دونستم کار شیطان چیه شرک چیه توحید چیه وچقدر قران وتفسیر ایات الهی داره قلب من و دریچه افکار مرا باز میکنه تا بیشتر به خدای خودم اعتمادی کنم وچقدر وقتی صدای خداوند در یک فایلی شنیدم قبل از این هم در چنین شرایطی کرده بودم وخداوند بدون شرط خودش،به فریاد درونم رسید وامروز هم نگران نیستم چون همون خدا پر قدرت تر پر خیر برکات تر وروشنای تر مرا هدایت میکند توی هر وضعیتی که هستم سپاسگزلرش هستم وتلسبم مسائل ندشدم به دستورات خداوند عملی کردم شکر کزاری کردم واز خدای درونم درخواست کمک کردم به نجوهای شیطان عمل نکردم خدایا شکرت متوجه شدم که باید قدرت توی درونم وتوی تصورم خدادند بدم قدرت الان متوجه میشم اگاهی خداوند کجا ومتوجه شدم هیچ کس واسطه من نشد برای هدایت شدن من خودم قبل از این خدادند درخواست کردخه بودم وخداوند بهتر از اون چیز ی می خواستم در اختیار گذاشت از خدای خودم بی نهایت ساسگزلری خدایا شکرت چیز های از خداوتد بهم رسیده که قابل ستایش،هست واین خواست در من شکل گرفته که قران رو خودم بخوانم با این نگاه پاک وبدون تعثب که خدای خودم رو بیشتر بشناسم خدای که اگاهی بود گه وقتی سوار بر ذهنم شد دیدگانم باز شده خیلی خوب حواسم هست که فکر نکنم فدر خواستی هست که داره کارههای من انجام میده با کمال احترام می دونم چه کسی داره کارهایم انجام میدن خیلی خوب متوجه حرف های ادم می شوم که چگدنه خودشونو وابسته به ادما می دونن ولی من خودم دلبسته به خداوند می دونمبرای خودم این خداوند این جور جواب میده خدایا شکرت خدایا شکرت وقتی به این درکی درونی واحد ارزش مندی رسیدم که خودم رو دوست داشته باشم وخدای این اکاهی رو بهم داد که حال خودم خوب نگه دارم از او سپاسگزارم توی درونم اعتبار تمام کارهایم به خداوند می دهم همین تضاد باعث شد خیر برکاتی در دردنم جاری بشه که مثل برگی در باد نیستم دیگه هزگز خدایا شکرت اگاهی خداوند شکرت هر بیشتر مدار اگاهی خداوند قرار میگیرم اگاهی اون کجا اگاهی من کجا خدایا انچان نشان های واضعه برایم بزار تا این ذهنم انچان منطقی کنم که از تسلیم لذت بیشتری از دروون ببرم هرچقدر به خداوند نزدیکتر میشم اسان می شوم بر از اسانی بهتر لذت بخش رابط بهتر ارامش بهتر در صلح قرار میگیرم با خودم خدایا شکرت توی همین شراط دلبسته خداوند هستم خدایا شکرت دیکه دنبال این نیستم با راضی نگه داشتن افرار ویا دلسوزی من نمی توانم به خداوند برسم با ارزشمندی با خودم برای خودم احترای به خدای درونم می توانم به خواسته های براسم خدایا شکرت دارم معنی عشق وحبت درونی دکست داشتن درونی خودم یادم نمی یاد روزی خودم دوست داشتم ولی خداوند این کار رو برای من کرد که متوجه شدم افکاری که من بهدخاطرشون خودم رو دوست نداشتم نه کار خداوند بوده ونه کار خودم کاره ذهن بوده ووعدم اگاهی الان ذهنم جایکاه خداوند هست خدای که از لذت مبییری بهتر بگم ذهنم جایکاه انرژی است که اسمش،خداوند هست دیگه واکنش نشون نمیدم به انرژی خداوند بهتر می تونم این انرژی رو تصور جا بدم خدایا شکرت معطمعنم با پشت سر گذاشتن این تضاد مالی جنسی واحساحسی معطمنم بهرتمام خواسته های درونم می رسم یعنی رسیدم پیش،خودم خدایا شگرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2377 روز

    سلام از گام دوازده و روز 81تعهد

    استادجونی سلام

    مریم بانو سلام

    یکی از قشنگ ترین آیه های قران برای من ایه ای هست که حضرت ابراهیم میگه انی وجهت وجهی للذی فطرالسماوات والازض حنیفا وما انا من المشرکین

    قبل از اینکه بیام داخل سایت گفتم خدا کنه فایل امروز توحید باشه

    توحید یه نیازی هست که واقعا نمیشه بدون مرورش روزمون رو شب کنیم

    استادطعم آرامشی که از پس تسلیم بودن میاد رو از چه راه دیگه ای میشه به دست اورداخه؟

    مثلا ما فکر میکنیم اگر یه موضوعی را رها کنیم بی خیال ویا حتی بی مسئولیت هستیم

    فکر میکنیم همش باید بدویم تا در مسیر درست باشیم

    این جمله که میگه درسته خدا کارهارو میکنه کمک میکنه اما تو هم نباید بی خیال باشی یکی از جمله های شیک برای توجیه تسلیم نبودن و تقلا کردن ماست

    هربار تونستم با قلبم چیزی رو بهش بسپارم خدا میدونه معجزه شده

    اسون شده

    انجام شده

    هربار خودم افتادم تو دام تقلا گره خورده تمام داستان

    و هرچقدر بیشتر تقلا کردم گره ها کور تر شدن

    استاد اصلا مگر قراره تهش ادم به کجا برسه

    مگه قراره تهش چی بشه؟

    ته تمام دنیا چی می تونه باشه که من لحظه الانمو با تقلا وحرص وترس و طمع خراب کنم؟

    فرضا با طمع و حرص دو قرون بیشتر در بیاریم

    خب که چی؟

    مگه پولو برای ارامش نمیخوایم؟

    چرا ارامشو بدیم و پولو در بیاریم؟

    مگه روابط رو برای ارامش نمیخوایم؟

    چرا ارامشمونو برای راضی نگه داشتن ادمها به هر قیمتی بذاریم؟

    کسی که تسلیم رو تجربه نکرده باشه هیچوقت نمیتونه اون لذت و اون سکوت ذهن و اون اطمینان قلب رو بچشه که خدا میدونه ارزشمند ترین دارایی ادم همیناست

    همیشه به خودم میگم تو یه دل داری که میارزه

    وتنها چیزی که با خودت میبری همون دل سر سپرده و ارومه که جای خداست همین و بس

    یه هل پوکم با خودمون نمیبریم که انقد داریم براش تقلا میکنیم(منظورم این نیست که بیکار باشیم منظورم اینه یادمون نره که چیزی برامون نمیمونه و اولویت همه چی با ارامش و اطمینان قلبه)

    استاد همون تسلیم نشدن در برابر مسائلم از سر ایمان و از سر توکل میاد

    همونم تسلیم بودن در برابر خداست

    همونم تقلا نکردن و دست وپا نزدن و درگیر نشدنه

    وگرنه مگه هرکسی می تونه به چالش که میخوره تسلیمش نشه؟

    ما جایی که باید تسلیم باشیم تقلا میکنیم

    جایی که باید تلاش کنیم تسلیم میشیم

    این میشه این نتایجی که بصورت نا خواسته میاد تو زندگیمون

    خدایا برای تک تک اگاهی ها از تو ممنونم

    استاد جونم ازتون ممنونم

    ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: