مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

681 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    گام 12/پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    تسلیم بودن در مقابل خداوند یعنی ایمان دارم یک نیرویی برتر از نیروهای کل جهان

    که جهان و خلق کرده و داره هدایت و مدیریت میکنه، منم هدایت و حمایت میکنه

    خدایی که منو خلق کرده اگه من بهش ایمان بیارم و خودمو بهش بسپارم پاسخ درخواست های منو میده ،هدایتم میکنه به مسیر های درست و آدمهای درست و موقعیت های درست

    ما باید با ایمان آوردن و باور کردن خداوند به خدا اجازه بدیم که مارو هدایت کنه

    تسلیم خداوند شدن یعنی آرامم یعنی آرامش قلبی دارم یعنی خیالم راحته

    اگه غصه و نگرانی و ترس و دلشوره داریم یعنی تسلیم نیستیم

    تسلیم خداوند که باشی همیشه حالت خوبه چون اعتماد داری به خداوند

    اگر میخوای آرامش خاطر و لذت و اطمینان قلبی داشته باشی باید تسلیم خداوند باشی

    حداقل تمرینش کن که هر بار برای تو راحت تر و عادی تر بشه

    تسلیم خداوند شدن باور میخواد زمان میخواد استقامت میخواد هر چقدر که بیشتر سعی کنیم بیشتر لذت می بریم

    تسلیم شدن یعنی وابسته ی آدمها نبودن و به خدا توکل کردن

    خداوند منبع رزق و روزیه هر کسی که تو زندگی ما میره و میاد دستی از دستان خداونده

    همیشه به مسائل جوری نگاه کن که این تضادها میان برای اینکه ما رو به چالش بکشن برای اینکه ما بزرگ بشیم و پیشرفت کنیم

    خدایا کمکم کن هربار بهتر و بیشتر تسلیم درگاه تو باشم

    خدایا من به هر خیری که از تو برسه محتاج و نیازمند و فقیرم

    الهی به امید تو.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1864 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    ——————————————————————

    سلام به استاد عزیزم استاد شایسته عزیز و دوستان همراه

    سپاسگزار خداوندم که منو در مسیر صراط مستقیم هدایت میکنه به زیبایی و عاشقانه

    من گام 6رو باید کار میکردم روزی که این گام منتشر شد اما وقتی عنوانشو دیدم اونم دقیقا زمانی که شب قبل یه تصمیم هایی در مورد بیشتر تسلیم هدایتها بودن در این مرحله از زندگیم به خاطر مسایلم گرفته بودم ،نتونستم گام دیگه ای رو کار کنم آخه من بیش از یک ماهه دارم با این فایل زندگی میکنم .

    صحبتهای ابتدای فایلو تقریبا هرروز گوش دادم گاهی بارها ،بهم خیلی کمک کرده خییییلی واسه همین احساس کردم چند روزی باید دقیقتر روی این فایل متمرکزتر بشم تا بتونم کمی نزدیک بشم به اون سرسپردگی و این فایل برای من ادامه انجام تمرینهای گام 5پروژه هست.

    میدونم قراره اتفاقات خوبی بیفته اگر من فرکانسهامو متمرکز تر کنم اما یه ایمان بزرگ میخواد الان که بتونم توجهمو از ناخواسته های الانم بردارم ولی انجامش میدم باید بیشتر کار کنم این جلسه رو.

    —————————————————————————

    قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ 82

    گفت: به عزّت و عظمتت سوگند که همۀ آنان را گمراه خواهم کرد

    إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ 83

    مگر بندگان مخلص تو از ایشان را

    قَالَ فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ 84

    فرمود: به حق سوگند، و حق مى‌گویم (و جز حق نمى‌گویم)

    لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ أَجۡمَعِینَ 85

    هرآینه دوزخ را هم از تو و هم از کسانى که از تو پیروى کنند پر و لبریز مى‌سازم

    —————————————————————–

    إِنَّآ أَخۡلَصۡنَٰهُم بِخَالِصَهࣲ ذِکۡرَى ٱلدَّارِ

    ما آنان را با خلوصشان در یاد خانه(آخرت) خالص ساختیم

    وَلَلۡأٓخِرَهُ خَیۡرࣱ لَّکَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ

    و فرجام براى تو، بهتر از آغاز است

    عاشق این دوتا آیه هستم این آیه ها هدایت خدا هست برام ، خیلی کمکم کرده آرام بشم هنوز نتونستم به نقطه ای برسم که بتونم از اون حرصی که برای رسیدن به خواسته های دنیایی دارم دور بشم و برسم به اون نگاهی که خداوند دعوتم کرده .

    دوست دارم با آرامش فایلهارو کار کنم ، عمل کنم بهشون و گرنه چه فایده میلیونها بار فایلهارو ، هدایتهای خدارو بشنوم و عمل نکنم.

    خدایا میدونم تو نقطه ای هستم که تسلیم هدایتها بودن منو به کجاها میبره،اما به قول استاد شایسته تسلیم بودن پشتوانه میخواد، میبینم که داری هدایتم میکنی اون پشتوانه رو درونی و عمیق بسازم ، میدونم میرسم به نقطه ای که منتظرشم تا بتونم بگم «آااااااه، خدایا شکرت راحت شدم سپردم به تو» چون تورو دارم، پس براش ادامه میدم سپاسگزارم که هر لحظه هدایتم میکنی.

    خدایا میدونم داری کمکم میکنی بهت اعتماد کنم تا برسم به تسلیم بودن میدونم که میترسم از نزدیک شدن بهت ،به خدایی که سالها فکر کردم ظالمه فقط منتظر اشتباهه تا جهنم رو بهم هدیه بده، میترسم از اعتماد کردن بهت چون این کار برای کسی که سالها خدای اشتباهی رو شناخته بود که کاری به من نداشت و فکر میکرد فقط باید با عقل خودش تصمیم بگیره و حرکت کنه خیلی سخته. درسته بارها تسلیم شدم ،بارها اعتماد کردم ، بارها تسلیم شدم،بارها هدایتهارو عمل کردم بارها و بارها این کارهارو انجام دادم اما هنوز راه زیاده، ولی میدونم اینبار این اعتماد رو ساختن این پشتوانه رو ساختن با هدایت تو میخواد اتفاق بیفته و قطعا عمیق و درست شکل میگیره.

    مثل همون ایمان و اعتمادی که باعث شد استادم با دوتا ساک از بندر عباس بره تهران .

    به آنچه پیش روی من است با اعجاب مینگرم، الخیر فی ماوقع

    إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1608 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم.

    تسلیم بودن در برابر خداوند به این معنا هست که یک نیرویی ماورا و قدرتمند تر از نیروهای جهان وجود داره که اگه باورش کنیم و بهش ایمان داشته باشیم ما رو به مسیرهای درست هدایت میکنه. به سمت آدم‌های درست هدایت می‌کنه، به سمت اتفاقات و موقعیت‌های درست هدایت می‌کنه.

    نشانه‌ی تسلیم بودن داشتن احساس خوبه، داشتن احساساتی مانند شرک ورزیدن، ترسیدن، نگران بودن، عصبانی بودن، غصه خوردن و .. نشانه‌هایی هست که میگه ما تسلیم خداوند نیستیم. نشانه تسلیم خداوند بودن احساس آرامش هست. اگه به این احساس برسیم یعنی تونستیم در اون لحظه تسلیم باشیم

    تسلیم بودن در برابر خداوند بزرگ نکنیم برای خودمون و اینطور فکر نکنیم که ما باید در همه‌ی لحظات زندگیمون تسلیم خداوند باشیم چون خیلی سخته و حتی نمیشه ادعا کرد که یک ساعت توانستیم تسلیم محض خداوند باشیم و اینطوری نیست باید تلاش کنیم و سعی کنیم که تسلیم باشیم و به میزانی که سعی میکنیم هی هر بار بهتر و بهتر میشه.

    در مورد مثالی از تسلیم بودن در برابر خداوند که من دارم و نتیجه‌اش رو گرفتم میتونم زمانی رو به یاد بیارم که با توحید آشنا شدم و اینکه فقط باید روی خدا حساب باز کنم، پس از گرفتن نتایج کوچک و بزرگ از آگاهی فایل‌های استاد که بارها و بارها گوششون میکردم و دیدگاه توحیدی در من قوی و قوی‌تر میشد، من مسائل مختلفی در زندگیم داشتم و یکی از اون مسائل یک ایراد شخصیتی بود که داشتم (البته هنوز باید روش کار کنم که به قبل برنگردم و پاشنه آشیل هست) و یادم هست که در اون دوران از خدا خواستم که خدایا من واقعا ناتوان هستم ولی از تو میخوام که این مسئله‌ی شخصیتی من رو حل کنی. مگه تو نگفتی قدرت همه چیز در دست من هست و هر خواسته‌ای که بخوایم رو برام انجام میدی اگر فقط روی تو حساب کنیم؟ خب من روی تو حساب میکنم و این مسئله‌ی شخصیتی من رو حل کن. چون مسئله‌ای که من داشتم یک شبه بوجود نیومده بود که یک شبه هم از بین بره خداوند کار درمان من رو شروع کرد و من رو خود به خود هدایتم کرد به سمت شرایط و اتفاقات و آدم‌هایی که وارد زندگیم شد که ابتدا نمیفهمیدم چرا این اتفاقات برام می‌افته ولی بعدا فهمیدم دقیقا همه‌ی این اتفاقات و آدم ها و شرایط بر اساس درخواست من از خدا بوده که وارد زندگیم شده و اومدن که این مشکل حل بشه. یادم هست حتی آماده سازی دوره‌ی شگفت انگیز سفر به دور آمریکا هم بنا به خواسته‌ای که من داشتم از خدا برای حل مسئله‌ی شخصیتم اومد توی زندگیم و خانم شایسته بهشون الهام شد که اون برنامه رو آماده کنن و من اونجا بود که فهمیدم چقدر تمرکزم و کانون توجه ام روی این مشکل هست و حس بد دارم و باید روی نکات مثبت تمرکز کنم و انقدر روی این مشکل تمرکز نکنم و حتی الگوهایی که در اون سفرنامه به من داده شد و من بهشون توجه کردم و تحسینشون کردم که باعث شد این جنس از توجه باعث قدرتمند تر شدن حل مسئله‌ی شخصی من بشه که خانم شایسته مطمئنم روحشم از مشکل من باخبر نبوده ولی خدا بهشون الهام کرد و در زمان و مکان مناسب قرارشون داد که به من الگو برای حل اون مسئله بدن و من قبلش عمده توجه‌ام روی مشکل بود و روی این که این مسئله حل نشدنی هست چون بارها ازش شکست خورده بودم ولی داشتم ادامه میدادم. خلاصه در یک پروسه تکاملی چند ساله مشکل شخصیتی من به شدت بهبود پیدا کرد و آموزش‌هایی سر راهم قرار داده شد – به قول استاد میگه شما روی هدف خودت تمرکز کن اگه آگاهی ای نباشه در فایل های ما که تو بهش نیاز داری خداوند از بی نهایت طریق اون آگاهی رو به تو میرسونه – و این اتفاق هم افتاد و من به سمت آموزش‌هایی هدایت شدم که اون مسئله‌ی من رو حل میکنه. الان واقعا بهتر شدم ولی هنوز ایراداتی دارم و باید برای درمان این مشکل شخصیتی هنوز تلاش بکنم که به عقب برنگردم و همیشه در مسیر درست بمونم و 2 تا منبعی که واقعا بهم کمک کرده سفر به دور آمریکا و همچنین آموزش‌هایی هست که بهش هدایت شدم. این اتفاق در زندگی من چطور ایجاد شد؟ با تسلیم بودن در برابر خداوند. که خداوند دستانش رو میفرسته و خداوند از وعده‌ی خودش تخلف نمیکنه. اینکه فقط از اون نیرو بخوای که کمکت کنه و ایمان داشته باشی بهش که اون نیرو هر کاری رو و هر مسئله‌ای رو میتونه حل کنه و همچنین رها هم باشی و هی نگی چی شد چی شد تا خداوند کارش رو انجام بده و به درخواست تو پاسخ داده بشه. البته برای من چند سال حل این مسئله زمان برد چون ایرادات خیلی زیادی در من بود و هنوزم هست و باید روش کار کرد همیشه و همیشه. پاشنه آشیل هیچ موقع خوب نمیشه همیشه باید روش کار کرد.

    در مورد تسلیم نشدن در برابر مشکلات اول از همه باید این رو بدونیم که مسائل و مشکلاتی که برای ما بوجود میان اومدن که ما رو رشد بدن و قوی‌ترمون کنن و اگر حلشون کنیم بزرگ میشیم و به بسیاری از خواسته‌هامون میرسیم مثل استاد که با حل مسئله تکرار دوره‌های حوصله سر بر حضوری هدایت شد به سی دی و دی وی دی بعد هم سایت اینترنتی و کلا مسئله‌ی اون همه پول و انرژی و زمان و .. ای که صرف میشد حل شد و در ضمن باعث شد یک عالمه مهارت یادبگیره که به پیشرفت کاری و زندگی اش کمک فراوان کرد مثل نحوه‌ی برخورد با مشتریان ناراضی در بحث فروش. دوم هم اینکه باید به مسائل مثل یک بازی کامپیوتری نگاه کنیم و به شکل یک معما لذت بخش که آیا ما اصلا میتونیم این مسئله ای که در زندگیمون بوجود اومده رو حل کنیم؟ مثل مراحلی که در انجام یک بازی طی می‌کنیم و مثلا در یک بازی سودوکو می‌تونیم اعداد رو درست تشخیص بدیم در مدت زمان مشخص؟ اگه راهی براش پیدا کنیم میریم مرحله بعدی و لول آپ میشیم. در مورد مسائل زندگی هم باید اینطور فکر کنم که این مثل یک بازی کامپیوتری و یک معما هست. اگه حلش کنم و راهی براش پیدا کنم صعود میکنم به یک پله بالاتر و رشد میکنم و آماده میشم برای بهتر حل کردن مسائل بعدی زندگی.

    دوستتون دارم. امیدوارم شاد و پیروز سلامت و پر از انرژی‌های خوب الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3341 روز

    با سلام به همگی

    استاد عزیز باز هم شما و این داستان تکراری الهامات دقیق خداوند که باعث میشه دقیقا آنچیزهایی رو به زبان بیارید که برای رشدمون لازمه. دیشب تو صفحه دوره راهنمای عملی نوشتم که خدارو شکر حالم خیلی خوبه و این روزها حس میکنم که مدارم بالاتر رفته. چون دیکه بهتر از قبل میتونم روی نکات مثبت هر لحظه متمرکز باشم و میتونم زمان های بیشتری با خدا صحبت کنم و اجازه بدم توجهم به الهامات قلبم باشه تا نجوی ذهن، اما با این حال شرایطی که فعلا وجود داره بستر مناسبی بود که بخواد نجوی شیطان به جای توجه به نکات مثبت بمباران ورودی هامم بشه. امروز صبح باز هم میخواست این اتفاق بیافته اما خدارو شکر همون طور که گفتم این چند وقته بهتر از قبل میتونم افسار ذهنم رو بگیرم و ب سمت خواسته هام ببرمش. واس همین بهتر از قبل احساسم رو خوب نگه میدارم و البته این فایل شما هم که تازه توضیحاتش رو خوندم تایید حرفای اولم ت و این کامن بود که این قصه شیرین تکراری بازم پیش اومد که خداوند هدایتهاش رو به وسیله شما به ما وحی کرد که بدونیم باید تسلیم هدایت خداوند باشیم و بدونیم که افراد متوکل و با ایمان و با تقوا

    به دلیل چنین حدی از پذیرش، توکل و تسلیم در برابر قوانین است که لاخوف علیهم و لاهم یحزنون شده اند.

    به دلیل چنین حدی از تسلیم بودن در برابر خداوند است که آگاهانه مراقب ورودی های ذهن شان هستند و همواره به هر مسئله ای به گونه ای نگاه کنند که به احساس خوب برسند. به همین دلیل است که الا بذکرالله تطمئن القلوب هستند.

    خداوند برای من کافی است

    شاد باشید (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    به نام الله

    سلام به همه عزیزان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم که میتونم باز از فایل های زیبای شما استفاده کنم و درک کنم و بپذیرم میشود جوری دیگر به مساله ها نگاه کرد و جوری دیگر از پس مساله ها بر امد و قوی تر شد

    یادمه اوایلی که با اینجا اشنا شده بودم ی سری خواسته های کوچک البته اون موقع خیلی بزرگ بود برام رو روی کاغذی کوچک برای یک ماه مینوشتم و البته الان هم این کار رو میکنم

    خوب اون موقع و الان اصلا برای ذهنم و برای شرایطی که درش بودم قابل قبول نبود که میشه به این ها رسید میشه این بدهی رو داد میشه این مقدار خرید رو کرد و از این قبیل موضوعات ولی میگفتم من نمیدونم قانون اینه خداوند همه چیز رو درست میکنه و کم کم اون مساله ها که حل میشد به خودم میگفتم خدایا شکرت دیدی شد

    باید باز فایل ببینم باید روی خودم کار کنم باید تمرکز بزارم باید بیشتر انفاق کنم باید ایمانم رو نشون بدم و انجام میدادم ویادمه اونقدر روی بحث توحید کار میکردم و کار کرده بودم که اولا

    خودم رو بزرگتر از مساله ها میدیدم

    دوما اون ایمان و اون احساس اتصال قوی به نیروی برتر که بهم میگفت من انجامش میدم

    منم صاحب قدرت منم صاحب اختیار منم صاحب فضل باعث میشد که خود به خود به راحتی اونا حل بشن

    یادمه توی بیمارستان بچم میخواست به دنیا بیاد و گفتن که این بچه مشکل داره و باید بره فلان بیمارستان بستری بشه

    اولا هزینه اون بیمارستان کلی برام سنگین بود و بعدش اون احساسم بهم میگفت الانه باید خودتو نشون بدی الان باید ایمانتو نشون بدی یاد داستان ابراهیم افتادم اونجا که بچشو رها کرد و گفت خدایا خودت نگهدارشون باش

    خیلی اطرافیان باور داشتن به اینکه پرستارا درست میگن بنا به باور های خودشون و منو میخواستن تحت تاثیر قرار بدن

    اما اون شاکله ذهنی اون ایمانه داشت میگفت الان باید خودتو ثابت کنی

    ی لحظه برگشتم گفتم اقا اون برگه رضایت نامه رو بدید من امضا کنم هر اتفاقی افتاد خوش افتاد

    و ارام شدم و همینو گفتم دیدم ی نگاهی بهم کرد و ادامه ماجرا که همه چیز به نفع ما تموم شد و خدارو شکر هیچ مساله ای هم نداشت

    حالا نمیخواستم وارد این مساله بشم اما نمیودی از اعتماد و ایمان بود برام این مساله و چطور درها باز میشن بعد این که میسپاری همه چیز رو به خداوند

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم ودوستان نازنینم

    تسلیم،تسلیم شدن در برابر خداوندم وهمه چیز رو به خودش سپردن بدون هیچ نگرانی وناراحتی با توکل وایمان وخیال راحت همه کار هارو بسپاری به خداوند وتسلیم نشدن در برابر مشکلات ومسئله ای که واسمون پیش میاد.

    استاد چقدر قشنگ با تضاد زندگیتون کنار اومدین وبا حل کردنش هم به رشد وپیشرفت خودتون کمک کردین هم به دانشجوهای اون دوره تون وهم الان به ما،که چقدر درس گرفتیم از این موضوع.

    اینکه نگاهمون نسبت به تضادهای زندگیمون به شکل حل مسئله یا معما وبازی باشه واین نگاه چقدر بهمون کمک میکنه تا راحت تر اون مسئله پیش اومده رو حل کنیم ودر آخر باحلش چقدر به رشد وپیشرفتمون کمک میکنه وکلی بزرگ میشیم.

    واین نگاه که تضادها میان تا ما رشد کنیم ونتیجه های بزرگتری از زندگیمون بگیریم چقدر بهمون کمک میکنه تا راحت تر مسئله زندگیمونو حل کنیم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم که هر کلمه وهرجمله ای که از شما می‌شنوم درونش پر از درس و راه حل،طی کردن مسیر زندگیست،از اعماق وجودم ازتون سپاسگزارم انشاالله هرکجا که هستین شاد وسالم موفق باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2960 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خیلی خوب

    تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی ایمان داشته باشیم نیرویی که جهان رو خلق کرده مارو هدایت میکنه به سمت درستی ها. اینکه اجازه بدیم خداوند مارو هدایت کنه.

    اگر تسلیم خداوند باشیم حالمون خوبه. ولی صفر و یک هم نیست و باید به این نقطه نزدیک بشیم که تمرین و تکرار میخواد.

    تسلیم بودن با احساس خوب و آرامش و احساس اطمینان قلبی همراهه.

    اما درمورد تسلیم شدن در برابر مشکلات، اینه که نباید در برابر مشکلات تسلیم بشیم.

    اگر با مسئله ای رو به رو شدیم با نگاه یک بازی و معما و کنجکاوانه بهش نگاه کنیم.

    و در مسیر حل مسئله توکل به خدا داشته باشیم و وابسته نباشیم، اگر درمسیر کسی به ما کمک کرد دستی از دستان خداوند بدونیم و به کسی باج ندیم.

    وقتی مساله ای رو حل میکنیم اعتماد به نفسمون بالا میره و مهارتمون بیشتر میشه.

    درباره تجربیات خودم یکی نوشتن پایان نامه و پروپوزال بود که شاید در اون زمان چون هزینه بالایی میگرفتن تصمیم گرفتم خودم پایان نامه م رو تکمیل کنم و هدایت الهی و دستان خداوند رو به وضوح دیدم و الان علاوه بر اون خیلی هم خوشحالم که به راه درست هدایت شدم و یادگرفتم که از مسیر درست به خواسته هام برسم در هنگام ارائه تسلط خوبی روی موضوع داشتم و به سوالات به خوبی جواب دادم و هم اینکه باعث شد به شناخت بهتری از رشته تحصیلی و علایقم و انتخاب های بعدی دراین باره برسم.

    و موضوع دیگه که هدایت الهی کمکم کرد پیدا کردن علاقه م به نقاشی و همچنین به تازگی پیدا کردن و یادگرفتن سبک موردعلاقه م هست.

    اخیرا برای پیدا کردن سبک و تکنیک موردعلاقه م میخواستم یک سبک و تکنیکی رو یادبگیرم و به اجرای اون سبک کشش و علاقه داشتم اما مهارت و آموزش در اون زمینه ندیده بودم. با دانسته هاو مهارت های قبلیم و آزمون و خطا پیش رفتم و نتیجه بد نبود اما رضایت بخش هم نبود که بعدش با حس خوب از خدا هدایت خواستم که خودش راه درست رو بهم نشون بده و همون لحظه رفتم اینستاگرام و در اکسپلور یه نقاشی با سبک و سوژه موردعلاقه م از یه نقاش چینی نظرم رو جلب کرد و خانم نقاش چینی در تک تک پست هاش به سوالات انگلیسی زبانان پاسخ داده بود و با کمک خوندن سوال و جواب سبکی که میخواستم رو یادگرفتم و با خودم گفتم چه جالب که سوال من سوال بقیه هم هست. چون هر سوال و ابهامی که داشتم زیر پست ها افراد پرسیده بودن و ایشون هم کامل و با حوصله پاسخ داده بودند و از خدا ممنونم که بهم آموزش داد و بعد از اون نقاشان ایرانی هم پست هاشون در اون سبک برام میومد که تکنیک ها و ریزه کاری های اون سبک رو به عنوان پست آموزشی انتشار داده بودنو و من رفته رفته اطلاعات و مهارتم بیشتر شد. خدایا شکرت که مارو به راه راست نعمت ها و برکت ها هدایت میکنی

    از استاد عزیز و خانم شایسته نازنین برای فایل های بسیار ارزشمندی که در سایت قرار می‌دهند بسیار سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      کیان علیپور گفته:
      مدت عضویت: 1488 روز

      سلام خدمت دوست عزیز،دوست آگاه و نوری امیدوارم هر روز موفق تر از دیروز باشید و خبرهای موفقیت شما رو زودتر بشنوم و خوشحال باشم.برای منم هدایت شما به سمت اون نقاش چینی جالب و الهام بخش بود و جالب تر اینکه جواب سوالات شما رو جلو جلو داده بود.خداروشکر،براتون عشق و نور آرزو میکنم.بی صبرانه منتظر شنیدن پیشرفت های شما هستم.شما لایق بهترین ها هستید و خدا هم پلن بسیار عالی براتون چیده.باران رحمت الهی بر شما جاری باد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2382 روز

    بنام خدای رزاق و هدایت گر من

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی ️

    سلام و درود به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش

    من فکر میکنم تسلیم بودن شجاعت میخواد. دقیقا در لحظات حساس و خاصی که ما فکر می‌کنیم باید الان یه حرکت خارق‌العاده بزنیم ،یه فکر هوشمندانه بکنیم که از این مسئله رد بشیم ،خیلی شجاعت و جسارت میخواد که بگی کاری از دست من برنمیاد خدایا، خودت می‌دونی و رها کنی.

    وکساییکه تو این لحظات به خدا اعتماد میکنن و رها میکنن و تسلیم میشن و دستاشونو میگیرن بالا و فرمون و رها میکنن به عالی ترین شکل ممکن هدایت میشن ،جوری ک اشکشون درمیاد ،میگه خدایا آخه چطوری؟

    من خیلی وقتا در روابط در محیط کار چالش داشتم و همش تو ذهنم راههای درگیر شدن و چطوری جوابش و بدم و … اینا رو مرور میکردم و برافروخته میشدم و نگران میشدم و حالم بد میشد ولی سریع بخودم میگفتم این حال بد اصلا نتیجه خوبی نداره و تصمیمات گرفته شده در لحظات احساسی بد قطعا اشتباه هستن. با علم به این آگاهی ها خودم و کنترل میکردم و میگفتم خدایا خودت این مسئله رو مدیریت کن… و ذهن مو ازش برمی داشتم.

    بطرز جادویی اون شخص خودش با یه رفتار باور نکردنی میومد سمتم و اوضاع بسیار راحت و لذت بخش عادی میشد .

    من از همین الگو چند بار در مسائل مادی هم استفاده کردم و بطرز شگفت انگیز ی پول برام از منابع پیش بینی نشده ای جور میشد.

    تسلیم بودن یعنی همون ترمز ها رو برداشتن .

    در پناه رب رزاق و هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    حسن صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    به نام الله واحد وصمد

    من درمسیر مهاجرت به مداربالاترهستم ودارم به تمریناتم عمل میکنم

    وقتی گاهی به مشکل برمی خوردم یه باورته دلم بود وهست که خدا یه جوری برام درستش میکنه فارغ ازاینکه بدونم چه جوری

    وقتی دچارمشکل میشم یه حسی که همیشه نیست البته درمواقعی که آرامش دارم وزیر باراسترس هم نیستم واستقلال احساسی و منطقی دارم به این فکر میکنم که خداوند باقدرت خودش از یه راهی یه جوری مشکل روحل خواهد کرد

    ومیشینم تصوراین روبرای خودم می سازم که درحال انجام عملی هستم که می خواهم اتفاق بیفته یا پرداخت بدهی یا خرید

    چیزی یا انجام یه کاری که فعلا توانایی اش نیست یا نیرویش نیست وبا حس اطمینان کامل وبدون استرس ونگرانی ودرحالی که ازنظر احساسی ومنطقی زیر بارفشارکسی یا موقعیتی نیستم این تصورات رابرای خودم می سازم والبته که جواب میگیرم که شد ه بعد از مدتی زیربار احساس بد ی که بودم اصلا به یاد این وضعیت نیافتاده باشم ومشکلم هم حل نشد ه وبدتر هم شده اما تکرار این جلسه از برنامه مهاجرت به مداربالاتر دوباره باعث شد به یاد بیارم که من ازاین شیوه بارها درتی چندین باراستفاده کردم وجواب هم گرفتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    Ahoura979 گفته:
    مدت عضویت: 3668 روز

    سلام و درود خدا بر سید حسین عباسمنش عزیز و همگی دوستان عباسمنشی

    استاد عزیز عید غدیر بر شما مبارک.

    چند روز پیش دو تا فایل ( شما جز کدام گروه هستید ) رو گوش میکردم که توش استاد گفته بود ده سال بعدتون رو ببینید و بعش تصمیم بگیرید که میخواهید جز کدام گروه باشید. منم شرایطش جور شد تونستم با کمک یکی از همکارانم وضعیت حقوقی ده سال بعدمو استخراج کنم.وقتی فهمیدم شوکه شدم.هنگ کرده بودم و اعصابم به هم ریخته بود.یهو چیزی تو ذهنم گفت فایل تضاد رو ببین گفتم باشه پشت گوش انداختم تا اینکه قسمت بیست و یکم مصاحبه دیروز اومد شب دانلود کردم و شروع به گوش دادن کردم که تو فایل شفاف توضیح داده شده بود.حتی عنوانش هم جالب بود (تفاوت میان تسلیم خداوند بودن با تسلیم شدن در برابر مشکلات زندگی).استاد عزیزم از خدای خودم و شما به خاطر این همه لطف ممنونم.جالبه در اکثر مواقع وقتی مسئله ایی ذهنم رو در گیر میکنه از طریق آیه ایی از قرآن یا کلامی از استاد عزیزم تا حد زیادی راهنمایی میشم.اما میدونم اول و آخر انتخاب خودمه که مسیر زندگیم رو مشخص میکنه.

    در ضمن استاد با اجازه شما من یه لقب به شما دادم.(تک تیرانداز) چرا ؟ چونکه خیلی شفاف مسائل رو بیان میکنین و معمولا”جای هیچ حرفی رو باقی نمیگذارین و تیر خلاص رو به آدمهایی که خوابن یا خودشون رو زدن به خواب میزنین و اتمام حجت میکنین.

    دمت گرم هر چی میتونی تیر بزن چون که من یکی بعد از سه یا چهار سال با شما بودن تازه دارم از خواب بیدار میشم.

    در پناه حق عزیز خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: