مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر162MB22 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر21MB22 دقیقه
بنام خداوند بخشنده مهربان و همواره هدایتگر
خدایا ازت سپاسگزارم برای بودن دوباره در این جهان زیبا و فرصت یک روز زندگی دوباره و امکان تجربه این زندگی زیبا…زندگی که از زمانی که در مسیر درک قانون قرار گرفتم، هر زمان نسبت به قبل زیباتر و خواستنی تر شده…هر روز تجربیات هیجان انگیزی رو درک میکنم که خیلی از اونها قبلا هم توی زندگی ام بودن اما من بهشون بینا نبودم…نگاه من متفاوت شده که بهم این امکان رو میده که حتی فرصت رفتن به پارک محله مون برام هیجانی رو ایجاد کنه و میزانی از شادی رو برام ایجاد کنه که انگار به زیباترین نقطه دیدنی جهان میرم…بدون اینکه بخوام خودم رو گول بزنم…چرا..در ابتدای مسیر سعی میکردم الکی خوش باشم…اما حالا بیشتر از قبل باور کردم که دیدنی های جهان همینجا هستند نه جاهای خیلی دور…من باید از همین فرصتها برای دیدن و لذت بردن استفاده کنم چون زمان خیلی زود میگذره و تجربه نکردن فقط برام پشیمونی ایجاد میکنه….همین دو روزه به مهمونی و گردش رفته بودم…چون اقوام من به لطف خدا توی زیباترین جاهای مناطق شمال کشور سکونت دارند به لطف خدای مهربان مهمونی رفتن های ما هم همراه با گشت و گذار و لذت بردن در طبیعت بی نظیر جهان هست…واقعا همیشه به خودم یادآوری میکنم که من چقدر باید شکرگزار خداوند باشم که دارم جایی زندگی میکنم که لذتهایی رو تجربه میکنم که رایگان بواسطه بودن در این نقطه از جهان ازشون بهره مندم که اغلب مردم آرزو دارند و با کلی تلاش فرصتی رو فراهم میکنن تا بتونن چند روز با پرداخت هزینه های زیاد بیان از این زیبایی ها بهره مند بشن…حداقل سپاسگزاری من از این نعمت این هست که برم و این زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم و لذت ببرم تا خدای هدایتگرم منو به زیبایی های بیشتری هدایتم کنه
گام اول
اما نکات خیلی مهم این فایل بی نظیر که توی گوشم زنگ زدند و دوباره اجرای بهتری از قانون رو برام متذکر شدند:
من باید قدرت رو توی ذهنم از آدمها بگیرم و اون قدرت رو بدم به خدایی که توی وجودمه
به خودم میگم میدونی اینکه خدا توی وجودت و با تو هست چقدر درک بزرگی هست؟ اصلا چقدر از رفتارهات و تصمیماتت در روز نشون میده که تو باور کردی خدا با توئه و هر لحظه بهش دسترسی داری؟ به قدرتش به دانش اش به تجربه اش به نیروی خلاقش به آگاهی هاش به توانایی اش برای ساده کردن مسائل…مگر نه اینکه وقتی خداوند منو می افریده به فرشتگان گفته در زمین جانشینی قرار میدم…چقدر اینو درک کردم و با این باور در طی روز گام بر میدارم و زندگی میکنم که من جانشین رب یا فرمانروا هستم؟؟؟ اینکه اینها رو بفهمم یا نفهمم تفاوتش تجربه بهشت و جهنم هست…اینکه اینها رو به چه میزان درک کنم باعث میشه من بتونم با سرعت هرچه بیشتر به سمت خواسته ها یا ناخواسته های حرکت کنم…یعنی هم جهت حرکتم رو تعیین میکنه و هم سرعت و شتاب حرکتم رو
نکته بعدی
قانون تکامل
درک قانون تکامل اون اصلی هست که منو به فرکانس “لا خوف علیهم و لا هم یحزنون” نزدیک و نزدیکتر میکنه…بهم آرامشی میده که از جنس خداونده…
خدایی که جهان رو خلق کرده از زمان طرح ریزی برای آفرینش جهان ایده داشته…اما میدونسته که تمام گامهای تکاملی لازم هستند…فرصت دادن به قوانین که عمل کنند و نتایج رو ایجاد کنند لازم هستند…ایمان داشته که روزی موجودی تکاملی یافته با ژنوم و ذهن پیشرفته انسانی ایجاد میشه اما لازمه که اول عناصر شکل بگیرن و بعد مولکول ها و بعد ترکیبات پیچیده تر…لازمه آب شکل بگیره و از آب موجودات شکل بگیرن…پس برای من بعنوان خالق زندگی خودم تکامل یعنی همچنین دیدی رو تقویت کردن برای اینکه مثل خداوند باشم و از خلق کوچک ها لذت ببرم و باور داشته باشم بزرگ ها از همین کوچک ها ایجاد میشن…چیزی به نام خواسته بزرگ و کوچک وجود نداره…بلکه ذرات کوچک خواسته های به ظاهر کوچک مثل عناصری ضروری هستند که باید اول ایجاد بشن و با پیوستن به هم میتونن همون ساختاری پیچیده یا همون خواسته های بزرگ رو برامون بسازن…
اما نکته سومی که اهمیت داره مدام تکرارش کنم و همیشه اهمیتش یادم میره
اهمیت حیاتی در استفاده مداوم از اهرم رنج و لذت برای اینکه رشد دائمی باشه
همه ما در برخورد با تضادها احساس بدی بهمون دست میده…و اغلب ما شروع میکنیم به برنامه ریزی که چطور این تضادها رو دیگه تجربه نکنیم…اما عده کمی از ما در نهایت موفق میشیم از تضاد فرصتی برای رشد بسازیم…چرا؟ چون مغز ما طوری طراحی شده که سعی میکنه به مرور اون خاطرات رنج آور رو کمرنگ کنه چون اصولا میخواد ما رنج کمی بکشیم تا بتونیم ادامه بدیم…این خاصیت ذهن باعث میشه ما بتونیم روی این کره خاکی سراسر تضاد دووم بیاریم…پس اصولا این ویژگی ذهن ما به نفع ماست…اما ما عمدا و آگاهانه باید بیاییم اثر رنج آور رو تا حصول نتایج ادامه بدیم…مثل استاد که اومدن اثر اون حادثه رو مدام تکرار کردن تا به یاد بیارن خدایی که از اون حادثه نجاتش داده و بهش فرصت زندگی دوباره داده به یه دلیلی نگهش داشته…پس باید به همین مسیر درک و اشاعه توحید ادامه بده…اگه استاد اون حادثه رو تکرار نمیکرد و مدام مسیرش رو و رسالتش رو با خودش یاد نمیکرد بعد از مدتی ذهنش اون رو به فراموش میسپرد…احتمالا استاد هنوز توی همون شرکت کار میکرد…این تجربیات و این درک از توحید و قوانین جهان رو پیدا نمیکرد….سایت عباسمنش دات کام وجود نداشت…این جمع و امکان رشد بیشتر و درک قوانین جهان برای ما ایجاد نمیشد…پس برخورد قدرتمندانه استاد با تضاد زندگی باعث اینهمه رشد و پیشرفت در مسیر شده…هیچ فرش قرمزی براش پهن نشده…هیچ وعده ای از اینکه چه نعمتهایی رو دریافت میکنی بهش داده نمیشه فقط علاقه ای توی وجودش قرار داده میشه…ایشون هدایت میشه…اما این استاد بوده که آگاهانه هدایتها رو دنبال میکنه…هر جایی احساس دلسردی بهش دست میده و یا انگیزه هاش کمرنگ میشه مدام اون حوادث رو به یاد میره تا انگیزه هاش رو به خاطر بیاره و استمرار در استفاده از اهرم رنج و لذت میشه این رشد و پیشرفت دائمی که ما در زندگی استاد میبینیم…پس منم باید بیام و به همین شکل هر روز رنج ناشی از پیشرفت نکردن، کار نکردن روی باورهام و لذت ناشی از پیشرفت دائمی و استفاده از قوانین جهان رو تکرار کنم تا کم کم اونقدر این اهرم ها در ذهنم قوی بشن که من اتوماتیک فقط بخوام پیشرفت کنم…دیگه این نباشه که وقتی به یه خواسته ای رسیدم بخوام توی باد اون موفقیت بمونم و استمرار در حرکت رو از دست بدم…اونقدر با رسیدن به یه خواسته ذوق کنم که مدتها دیگه حرکت نکنم و همون داشته رو هم از دست بدم…من اینو در گذشته تجربه کردم و دیگه نباید تجربه اش کنم…از طرفی هم شرایطی که رنج آور میشه وقتی با تضادی برخورد میکنم باید اونقدر اهرم رنج توی ذهنم قوی باشه که به سرعت به دنبال راهکار برای حل اون تضاد و تبدیلش به احسنت باشم…نه اینکه بشینم و بخوام دنبال مقصر بیرونی بگردم…و بخوام با ارتباط دادن اون تضاد به عوامل بیرونی بخوام رنجش رو برای خودم کم کنم…یا درددل کنم با بقیه یا خدا…یا بخوام خودم رو دلداری بدم…باور اینکه من خالق زندگی خودم هستم باید برام منطقی بسازه که همه تضادها سوختی برام بشن تا من خودم رو رشد بدم…تا شرایطم رو بهتر کنم
این سه نکته در این فایل بیشتر از بقیه نکات برام پررنگ بودن…نوشتم تا بیشتر توی ذهنم تقویت شون کنم…امیددارم خداوند دستم رو بگیره تا از این آگاهی ها در عمل بهتر از قبل استفاده کنم…امیدوارم به دوستانم هم کمک کرده باشم
سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته بسیار پرتلاش و توقف ناپذیر که این فرصت رشد رو برای ما هم ایجاد کردن…
خدایا شکرت برای فرصت حضور در این کلاس درس:))
به نام الله یکتا
سلام
امروز سه روزه که اینستا رو پاک کردم و تصمیم گرفتم تمرکزی روی یادگیری نقاشی کار کنم و پیشرفت خوبی هم داشتم طرح هایی که فکر میکردم یک هفته باید روش کار کنم یه روزه تمومش کردم و اصلا متوجه زمان نمیشم نقاشی میکشم و فایلای استاد و گوش میکنم سعی میکنم آروم باشم فکرای منفی که به ذهنم میاد رو بهشون توجه نکنم وقتی دارم کار میکنم بهم میگه اوووووو حالا کو تا تو برسی به استادت بتونی مثل اون نقاشی بکشی چندین سال طول میکشه توانشو داری این همه مدت صبر کنی زندگی همین لحظه س الان و دریاب همین الان سرگرم شو مگه میخوای چیکار کنی این همه دور و بریات پای اینستا هستن مگه ناراضین و …….
ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که خودمو با کسی مقایسه نکنم امروزمو با دیروز خودم مقایسه کنم و پیشرفت مو جشن بگیرم وقت مو به بطالت نگذرونم و ازش استفاده کنم، نمیدونم چطوری ولی یقین دارم خداوند هدایتم میکنه از همین نقاشی کردن منو به درآمد میرسونه
به خودم قول دادم کمتر غیبت کنم و اگه تو جمعی غیبت شنیدم ازشون دور شم و یا بحث رو عوض کنم
خدایا کمکم کن بتونم ثابت قدم باشم
اگه بتونم تا پایان این گام ها رو قول هام بمونم برای خودم یه هدیه میگیرم :)
سلام فاطمه عزیز
چقدر از خوندن کامنت شما درس گرفتم
شما میتونید متفاوت تر از دوستاتون عمل کنید و از اینیستا فاصله بگیرید
من خودم چند سال هست که اینیستا ندارم ولی از دیروز تا به حال نجواها میخواد منو بکشونه به سمت این برنامه سمی چون با کسانی نشست و برخواست داشتم که در این فضای سمی فعالیت داشتند
امیدوارم تونسته باشید اعتیاد به شبکهای منفی رو کنار بزارید
من کنار گذاشتم اونم با اهرم رنج و لذتی که ذهنی برای خودم ساخته بودم
و الانم دارم تلاش میکنم که افراد منفی هم بزارم کنار و حتی نشست و برخواست با کسانی که در شبکهای منفی دارند نکنم
این رو به خودم یاد آور میشم لحظهایی که میخوام با این آدما نشست و برخواست کنم میگم مصطفی چه اینیستا داشته باشی چه تلویزیون وقتی که پای این افراد میشینی یعنی تو هم داری در اینیستا فعالیت میکنید چون اونا باورهایی بهت انتقال میدم و حرفایی میزنن که از ورودیهاشون که از این برنامهای مزخرف میاد
تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم و پای این افراد نشینم
فاطمه جان اگه میخوای حال و حس خوب رو تجربه کنی و آرامش داشته باشی از این برنامها دوری کن من تجربه کردم خیلی لذت بخش هست دوری از فضای مجازی منفی
سپاسگذارم ازت تو میتونی پس ادامه بده
برات آرزوی ثروت سلامتی آرامش خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت میخوام عزیزم
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و مریم عزیز و دوستان پشتیبانی
این جمله رو یکبار با هم مرور میکنیم که:
توحید (فقط روی خداوند حساب کردن و قدرت را به او دادن)، سرعت موفقیت را به سرعت بالا می برد چون در این حالت فکری، از نظر فرکانسی نه تنها خلاق ترین فرکانس ها را به جهان ارسال می کنی بلکه درباره خواسته خود، کمترین مقاومت، کمترین ترمز و بیشترین اطمینان قلبی را داری.
این حرف کاملا درستی است یعنی خیلی منطقیه که توحیدی باشی این اتفاقات هم لاجرم باید بیفته و نگرانی دیگه معنایی نداره به قول یکی از اعضای سایت توی گفتگو با دوستان
من سعی میکنم از خودم مثال بزنم
زمانی که قانون سلامتی رو استارت کردم واقعا نتایج شگفت انگیزی وارد زندگی ام شد
چون آن شرایط قبل از دوره بسیار بسیار برام زجر آور بود و من رو به ستوه آورده بود و خیلی جالبه که اون شرایط زجر آور رو فکر میکنیم که طبیعیه
چرا چون تمام اطرافیان مون رو میبینیم که اونا هم همین جور داشتن زجر میکشیدن آدم به خ دش میگه که خب راهی براش نیست و باید بسوزیم و بسازیم
اما وقتی میبینی که یه نفر مثل استاد این مسیر رو میره و نتیجه میگیره آدم به خودش میاد و باورش میش که نه به جور دیگری هم میشه زندگی کرد
اما وقتی که از همه چیز و همه کس ببری و همه ی عوامل بیرونی رو کاملا کنار بزاری و بپذیری که همش خودمم
چون خیلی شجاعت میخواهد که توحیدی عمل کنی و ببری از هر کس و هر چیزی که باهاش داری زندگی میکنی و بهشون وابسته شدی و اونم تو چه شرایطی؟
در شرایطی که همه چیز برات گل و بلبل باشه و توی پرفکت ترین حالت خودشه و یهو همه رو کنار بذاری و به خودت بگی میخوام فقط برم مسافرت و بزنی به دل جاده و بگویی که فقط میخوام لذت ببرم از زندگی
الله اکبر از این همه شجاعتت استاد عزیزم
من به شخصه یکی از الگوهای توحیدی خودم رو جنابعالی میدونم
واقعا نوش جانتان باشه این همه لذت و ثروت و نعمت
خب ادامه میدم
میخوام صحبت هام رو به اینجا برسونم که تا زمانی که داری توحیدی عمل میکنی نتایج وارد زندگیت میشه و خیلی خیلی هم ادامه دار هست یعنی اونقدر ادامه دار هست که مثلا یک نفر توی زندگیش فقط با یک حرکت توحیدی تا آخر عمرش از مزیت هاش استفاده میکنه
بنام انرژی معجزه گروقدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک تر است
بنام اوکه هر چه دارم ازاوست ،ومن به هرخیری از جانب او محتاجم
سلام وهزاران درود به استاد ارجمندم به استاد شایسته مهربانم ودوستان بهشتی ام
خدایا شکرت….شکرت…شکرت
هیچ انسانی در جهان کامل نیست،وفقط باید سعی کنم هرروز روی خودم کار کنم ویک ورژن بهتری از خودم را نشان بدم وهرروز دیدگاه من میتونه بهتر وبهتر شود
ودرواقع ما انسانها یک روند تکاملی داریم برای پیشرفت ،که انتهایی هم ندارد
بادرک اصل قانون تغییر ناپذیر حاکم بر جهان هستی من میتونم مسائل خودم را حل کنم
کار کردن روی باورهای توحیدی میتونه سرعت رسیدن به خواسته ها را چند برابر کند
اگر من قدرت را فقط به خداوند بدهم واز همه آدمها قدرت را بگیرم وبدم به خداوندی که در وجودم هست ودر وجود همه هست وبه همه ما این تواناییها را داده ،واگر من روی قدرت کسی حساب نکنم میتونم خیلی سریع پیشرفت کنم وخیلی سریع به خواسته هام برسم وخیلی سریع از همه لحاظ موفقیتهایی را کسب کنم
ومهمترین اصل در زندگی نامه افراد موفق ،فارغ از دین ومذهبی که دارند آن ویژگی توحیدی بودن است، که قدرت را به عوامل بیرونی ندادندودست خودشون نگه داشتند سبب شده به موفقیت ها برسندواین ویژگی سرعت موفقیت را هزاران برابر میتونه بکند البته که این باور توحیدی نیاز به کار کردن دارد چون در ابتدا ذهن آدم مقاومت میکند ولی وقتی مدام روی باورهام کار کنم ونتایج تغییر کند، روند رشدم نیز بیشتر وبیشتر میشود
هرجا گفته شد امکان نداره یا ممکن نیست من باور نکنم وبروم آنرا انجام بدهم تا باور کنم که هرکاری امکان پذیر هست
وقتی من خواسته ای دارم باید مراحل آن را تکاملی طی کنم وبهترین حالت برای رسیدن به خواسته ام این است که تکامل آن را طی کنم واز آن لذت ببریم
وقتی من روی باورهام کار کنم وباورهام را تغییر بدهم این تغییر باورها سبب بوجود آمدن نتایجی در زندگی من میشود و آرام آرام محیط زندگی من نیز عوض میشود نه اینکه من فکر کنم اگر برم مثلا آمریکا اوضاع خوب میشود وایران به درد نمیخورد، نه مهم این است از همان جایی که هستم لذت ببرم وخوشبختی را تجربه کنم وچون از همان جایی که هستم سعی میکنم لذت ببرم وذهنیت بهتری داشته باشم جهان من را به جاهای بهتر وبهتر هدایت خواهد کرد
هیچ ورد جادویی یا جمله تاکیدی خاص در کار نیست ،تا باورها تغییر کند باورهایک شبه بوجود نیامده که یک شبه هم از بین برود
یکسری قوانین در جهان هست که آن قوانین بدون شک در حال اجراءهستند ونمیشه این قوانین را دور زد که یکی از این قوانین، قانون تکامل هست
بنابراین باورها یکسری گفتگوهای ذهنی تکرار شونده هستند یعنی من در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی ،هستم که نتایج زندگی من بازخورد همان فرکانس هاست ،که این فرکانسها از افکار من بوجود می آید وافکار من بوسیله باورهای من بوجود می آید وباورهای من نتیجه تکرار ورودی ها ودریافت وتوجه من در مورد یک موضوع خاص، که هزاران هزار بار تکرار شود درواقع در مورد آن موضوع باور ایجاد میشود
به همین دلیل ،اینجوری نیست که بگم این باورِیک شبه تغییر می کند ممکن است در اثر یک اتفاق خاص یک تغییری در من ایجاد شود اما اگر روی آن تغییرِ من کار نکنم دوباره من خیلی زود برمیگردم به جای قبلی
بنابراین باید باورها را مدام با خودم تکرار کنم وبِگردَم مشابه آن را در زندگی افراد پیدا کنم تا این باورِ بیشترتقویت شود ،ویا هرچقدر به اتفاقات مشابه آن توجه کنم بیشتر تقویت میشود
تمام اتفاقات من بدون استثنا نتیجه باورهای من که باورهای من هم نتیجه افکارم هست بوجود می آید وامکان ندارداتفاقاتی وارد زندگی من شود وشرایط زندگی من جوری رقم بخورد که ربطی به باورهای من نداشته باشد
در مورد مهاجرت یکسری تمرینات هست که باید قدم به قدم انجام بدم :
1_از آنجایی که هستم لذت ببرم
2_خودم را لایق جاهای خوب بدانم
3_هیچ نگاه منفی نسبت به مهاجرت نداشته باشم (مثل تنهایی ،بلد نبودن زبان ،سختی کار ،..)
یعنی در مورد مهاجرت باور نامناسب نداشته باشم
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
در پناه خدای مهربان همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید
سلام خدمت دوستان واستاد عزیز. خیلی فایل فوق العاده ای بود و پاسخهای زیبایی دادید.یک چیزی میخواستم بگم و اون هم اینه که سوالات خیلی عمیق و جون دار نیستند سوالات خوبی هستند اما خیلی سوالات بهتری هم وجود دارد حداقل تا اینجای کار اینطوری بوده است .
استاد یک سوالی پیش اومد برای من واون هم این هست که منظورتان از عبارات تاکیدی فقط یکبار گفتن آنهاست که مثل جادو عمل کنند یا کلا این بحث را میگوئید چون هم در روانشناسی ثروت 1 و هم در قانون افرینش یکی از راههایی که شما گفتید برای ساخت باور همین تکرار کردن و توجه کردن به عبارات تاکیدی مثبت/هدف بود؟ خیلی ممنون میشوم اگر پاسخ بدهید.خیلی خوشحال میشوم اگر دوستان هم به این سوال من پاسخ بدهند.
هر کجا هستید شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.:)
سلام بر دوستان جان
این فایل و کلا مجوعه مصاحبه با استاد از اولین فایل هایی بود که حدود یک سال و 4 ماه پیش از استاد گوش دادم، الان دارم دوباره گوش میدم اون موقع زیاد با استاد آشنا نبودم. زیاد از قوانین چیزی نمی دونستم، وقتی استاد میگفت همه چیز رو خودمون داریم بوجود میاریم با باورهامون فقط برام یک جمله ی قشنگ بود. البته به اینکه یک دکمه و یا جمله تاکیدی و وردی داشته باشیم تا باعث موفقیت ما بشه هم اعتقادی نداشتم و این باعث شد در مسیر حرکت کنم. توی این مسیر زیبا به تدریج و تکاملی توکلم به الله بیشتر شد و آرامشی پیدا کردم که هیچ وقت تجربه اش نکرده بود. انتخاب کردم توی این مسیر پیش برم، ترمزهای ذهنی ایم رو شناسایی کنم، یه جا توی یک فایلی استاد گفتن اکثریت انسان ها از اول تاریخ در گیر سه چیز بودن: خوراک و پوشاک و مسکن. دیدم که منم از اول زندگیم به این چیزها بیش از همه بها داده ام و خودم رو فراموش کردم. خدای خودم رو ترک کردم و به خاطر باورهایی که از آغاز این زندگی در کتاب های دینی مدارس و برنامه های تلوزیونی و پدر مادر گرفتم از این منبع دور شدم، کم کم حرف های استاد برام بیشتر قابل درک شد. مقاومت هام کمتر شد. الان که دوباره دارم گوش میدم به حقانیت این گفته ها بسیار بیشتر ایمان دارم که خودم هستم که دارم زندگی خودم رو خلق میکنم و این یک روند تکاملی است و یک شبه همه چیز تغییر نخواهد کرد، باید روی خودمون کار کنیم، هر روز باید ورودی هامون رو کنترل کنیم، هروز باید به زیبایی ها توجه کنیم و نکات مثبتش رو بیرون بکشیم. باید هر روز و هر لحظه از چیزهای ناجالب اعراض کنیم و این باید تا ابد ادامه داشته باشه و یک شبه چیزی تغیر نمی کنه. به قول استاد از لانگ هست که دارم روی خودم کار میکنم این نتایج داره میاد و اگه این تمرکز رو از روی خودم و سایت بردارم همه چی کم کم به حالت قبل برمی گرده، گفتگوهای ذهنی دوباره شروع میشه. پس باید یادم باشه تا زمانی که توی دنیای مادی هستم باید هر روز روی خودم کار کنم. پیشرفت انتهایی نداره، روزی که ما فکر کنیم که دیگه عالی شدم و کامل شدم، حالا از لحاظ مالی یا روابط یا سلامتی یا ارتباطمون با خداوند، همون جا نقطه سقوط ما خواهد بود. اگر چالش و انگیزه ای برای رشد در این جهان نداشته باشیم، اگر نخوایم بیشتر و بیشتر خودمون رو کنکاش کنیم فاسد خواهیم شد. از خداوند سپاسگزارم توی این خانواده بهشتی هستم.
برای همه دوستان و استاد عزیزم بهترین ها رو از خداوند با معرفت که قدرتش بالای دست همست خواستارم🌷
درود بر شما استادان عزیزم.
مریم خانم خیلی ممنونم از شما که این چنین با عملکرد خودتون؛ کار یاد ما میدید.
این خیلی مهمه که ما همواره در حال بهبود باشیم.
نگاهی که استاد و شما همواره بهش اشاره داشتهاید مخصوصا در دوره شیوه حل مسائل.
ی روزی من فکر نمیکردم از پس خودم بر بیام.
امروز اما ایمان دارم هر کاری را بخواهم، و ایمان داشته باشم و حرکت کنم و عملگرا باشم، یکی یکی پس از دیگری کارها برای من اوکی می شود.
من در خلال آموزش های دوره روانشناسی ثروت 1 مخصوصا جلسات 21 و 22 به این نتیجه رسیدم که باید متخصص بشوم.
استاد سختمه این مورد را بگم ولی واقعا برداشتم از قوانین اشتباه بود.
یعنی من میگفتم خدا باید افراد مناسب را به سمت هدایت کنه.
اما باید این مورد را درک میکردم که اتفاقا باید خودمو معرفی کنم، باید متخصص بشوم باید حرکت کنم.
در حقیقت اشتباه میزدم.
الان دارم تلاش میکنم درست بزنم و خودم را معرفی کنم، با ایمان حرکت کنم و نتیجه این شده که خداوند افراد مناسب را به سمت هدایت کرده است و همینطور مرا به راه و سمت مناسب هدایت کرده است.
امیدوارم هر روز بتوانم از قوانین استفاده کنم.
از قانون تکامل.
از قانون بهبود های کوچک اما ادامه دار.
از قانون ارزش تضاد.
از قانون ایمان و عمل صالح.
تا بتونم نتایج عالی از این قوانین در شرایط مالی مخصوصا داشته باشم.
عاشقتونم استاد عزیزم.
ممنونم از شما بخاطر این دوره هدیه جدید.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خالق هدایتگر سلام.
خیلی خوش حالم برای این که اینجام در آیت لحظه مریم جان سپاس گزارم برای این دوره برای ویرایش فایل ها خداقوت.
خدایا به امید تو.
تمرکز بر باورهای توحیدی و رعایت قانون تکامل:
+ وقتی که برای امتحان باید نمادهای تمثیلی فیلم دوزخ کاستلوچی رو پیدا میکردم و یک تحلیل سه صفحهای براش مینوشتم اولش هنگ کردم نمی دونستم باید چی کار کنم این فیلم با فیلم های دیگه که تحلیل کرده بودیم فرق داشت و به زبان اصلی بود تازه یه چندتا مونولوگ ریز بیشتر نداشت تا این که خداجونم قدم به قدم بهم یاد داد چیکار کنم اول به سمت یکی از بچه ها که خیلی خوب بود تو این کار هدایتم کرد این که چه جوری تمثیل ها رو پیدا میکنه و راجبشون مینویسه؟ بعد هدایت شدم به توضیح دادن راجب این که این فیلم چه جوری هست به یکی از بچه ها که تو حرفام دیدم اِاِاِ من کی این همه نماد ازش درآوردم؟ حالا وقتش بود برم ببینم معنی هرکدوم از اون نمادها و حرکات چه بود؟ برای همین هدایت شدم به این که من چه جوری میتوانم از شیوه دوستم برای فهمیدن معنی نمادها به شیوه خودم استفاده کنم یعنی شخصی سازیش کنم تا راحت تر بتوانم انجامش بدهم. خلاصه کاری که یک هفته بود سرش نمیرفتم چون خیلی به نظرم سخت میاومد به لطف خدا یه شب قبل امتحان به مدت 4ساعت زمان گذاشتم و تحلیلش کردم با یه حال خوب و لذت تازه تلاش میکردم بیشتر از سه صفحه نشه منی که برای نوشتن یک صفحهاش نمیدونستم باید چیکار کنم. این برام یک موفقیت عالی شد و یک الگو.
+ خیلی دلم میخواست یک دوست صمیمی تو دانشگاه داشته باشم که اهل بگو و بخنده و حال خوب باشه. کسی که وقتی زیبایی میبینه تحسین میکند و میتوانید باهم از خواسته ها و اهدافشون حرف بزنید به موفقیت های کوچیک هم آفرین میگید و هم تشویق میکنید بههم امید میدید اولش خودم هی دنبال آدم مناسب بودم اما از یه جایی به بعد به حرف استاد که گفت دنبال آدم مناسب نباشید وقتی در مدار مناسب باشید آدم های مناسب سمتتون میان گوش دادم و دیگه تلاشی در این زمینه نمیکردم اولش یک دوست و همکلاسی که تهرانی بود دوست شدم بعدش با یه دختر دیگه که کردستانی بود هم کلام و دوست دوست شدم و با هم کلاسی هام هم خوب بودم دیگه کاری به عیب و ایرادشون نداشتم یه ویژگی خوب میدیدم تحسینشون میکردم تو دلم تو مترو یادگرفتم با آدم ها صحبت کنم و دوتا دوست هم تو مترو پیداکردم اما بازم فاصله داشتن با چیزی که من میخواستم ولی خوش حال بودم از این که انقدر روابط اجتماعی خوب هست که میتوانم با بیشتر آدم ها راحت هم کلام بشم و طرح آشنایی و دوستی ریخته میشه
تا این که من سانس یکی از کلاس هام رو به خاطر این که دیر وقت بود و تا ب م خونه خسته میشدم عوض کردم ، داشتم برای استاد توضیح میدادم که علت درخواستم برای تغییر کلاسم چی هست که دوستم شیدا گفت منم کرجی ام و با مترو میام و این شد آغاز دوستی ما، از همون دقایق اول کلی باهم گفتیم و خندیدم و الان هم دوست صمیمی هم هستیم. دقیقا همون ویژگیهایی کهدر دوستم میخواستم داره و این کار خدا و بس. اگه من هنوز هم دنبال آدم ها میبودم یا نسبت به عوض کردن کلاسم مقاومت داشتم و از روابطی که هرچند کوتاه ایجاد شده بود لذت نمیبردم شاید الان یه دوست صمیمی دانشگاهی در کنار دوست های دیگ ام نداشتم.
.
خلاصه که هرجا گفتم خودش درست میکنه. خودش برام انجام میده و توکل کردم بهش و گذاشتم تکاملم را طی کنم کارم پیش رفته اما هر جا که به قول استاد باورهام ایراد داشته ، نتوانستم قدم از قدم بردارم یا این که وسط های راه کم آوردم و ناامید شدم و رها کردم.
خداجونم میخواهم یادبگیرم چه جوری تا ته یک کاری رو برم و دیگه هیچ کاری رو نصفه رها نکنم میخواهم انقدررظرف وجودم بزرگ بشه که به سمت مدار بالاتربرم مداری که در آن توکل و ایمان بیشتریدداشته باشم و کارهام رو باکیفیت و اعتماد به نفس بیشتری انجام بدهم. دیگه پا پس نکشم.
خدایا خودت تا این جا آوردیم خودت هم تا انتها ببرم.
هرجا هستید دست حق نگهدارتون.
استاد ما دوره و تحقیق گروهی روی قرآن میخوایم
هههه
دوی دلم مونده بود گفتم دیگه
به نام خالق من و خالق هستی
سلام استاد عزیز
واقعا از خداوند بخاطر آشنایی ام با شما و تغییر نگاهم و رشدی که کردم و فضایی که الان دارم تجربه اش می کنم ،سپاسگزارم
یکسال از آشنایی من با شما و گروهتون میگذره (سال ۹۸) و شروع آشنایی با دوره ۱۲ قدم و خرید ۵ قدم از آن ادامه یافت و از انجایی که هدف امسال(۹۹)را تقویت باورهای مالی و رابطه با دخترم تعیین کردم ، به خرید دوره اعتماد به نفس هدایت شده و آنرا تهیه کرده ام .
من و همسرم یکسال تمام(۹۷) طی آشنایی با آقای شریفی ، آگاهی های زیادی را دریافت کردیم و به سوالات زیادی که در ذهنمان بود پاسخ داده شد و الهاماتی را دریافت کردیم . ما انتظار داشتیم بعد از یکسال کارکردن مداوم روی خودمان به نتایج خوبی از لحاظ مالی برسیم و منتظر یک معجزه یا یک اتفاق خیلی خوب بودیم که باعث شود زندگی مالی مارا دگرگون کند .که از همان کانال آقای شریفی با شما آشنا شدیم و در اسفند ۹۷ با خرید قدم اول از ۱۲ قدم وارد سایت شما شدیم. و با گوش دادن به فایل های سایت خیلی از سوالات ذهنمان پاسخ داده شد. مهمترین چیزی که از فایل های شما در حال حاضر درک کرده ایم کلمه “باور” است . حالا متوجه میشیم که با باورهای مالی ضعیفی که داشتیم چگونه انتظار تغییر شگفتی در زندگی مالی مان بودیم ؟ با فرکانس های اشتباه و گه گاهی که میفرستادیم چگونه خواسته خود را دریافت کنیم؟
ما تا قدم ۵ با شما پیش اومدیم اما بعد ازهدایتی که دریافت کردیم در همان قدم استپ کردیم و به هدایتمان اعتماد کردیم. چراکه ما قبلا در اوایل قدم ۵ طبق هدایتی که شدیم و الهامی که همسرم دریافت کرده بود، تصمیم به مهاجرت به استانی دیگر گرفتیم (نه شهر دیگه ای درهمان استان) این الهام در حالی به ما گفته شد که من چه از لحاظ کاری و چه مالی نسبت به قبل به آرامش بیشتری رسیده بودم ، شهر ، زادگاهم بود و با زبان و کوچه پس کوچه ها و بازار آنجا کاملا آشنا بودم ، پدرو مادرو خواهرو برادرهام و اقوامم همه آنجا بودند ، به کار مسلط شده بودم و به راحتی به کارهام میرسیدم و حتی مدیر جدید استان از من خوشش اومده بود و همه و همه مخالف رفتن من و همسرم بودند. اما با توکل به خدا ، این کاررا انجام دادیم و مهاجرت کردیم و این فرکانسی بود که برای رهایی و آزادی بیشتر فرستادیم . جالبه این کار در زمان بسیار مناسبی انجام شد چرا که جابجاییها شروع شده بود و بخاطر تلفیق چند بانک و تقاضای افرادی در سایر استانها به راحتی با تقاضای من موافقت کردند .با توجه به اینکه در استان جدید حقوق من کمتر شد ولی طی هدایت دیگری که در همین ۵ماه اخیر شده بودیم و با بودجه بندی مناسب و حذف یک سری هزینه هایی که مربوط به باورهای قبلی مان بودند پول بیشتری در زندگیمان جریان یافت و هدایتی که برای اجاره منزلی با کیفیت با صاحبخانه عالی با قیمتی تقریبا نصف اجاره شهر قبلی مان از طرف الله شدیم از پولی که برایمان می ماند لذت بیشتری می بردیم و با باور جدید دیگری که خودتان بارها و بارها تکرار کرده بودید هدایت شدیم تا دیگر آگاهی ها را ادامه ندهیم و عملا و متداوم روی باورهایمان کارکنیم. لذا تصمیم گرقتیم فعلا باید روی خودمان متمرکزانه کارکنیم و یک محیط ایزوله را برای خودمان ایجاد کنیم بنابراین با نخریدن قدم ششم مبلغی دیگر به پولی که داشتیم اضافه شد و این درحالی بود که من روزی آرزو داشتم پولی که بعنوان حقوق دریافت میکنم برای خودم بمونه و حالشو ببرم و در خرید کردن آزادی عمل بیشتری داشته باشم . حتی ۶ ماهه که ماهی یک میلیون تومان برای احساس لیاقتم کنار گزاشته ام درحالی که من تا قبل از آن حتی یک ریال پس انداز نداشتم.( عملا حقوق بیشتری دریافت نمی کردم اما پولم با تغییر نگاه ، برکت بیشتری پیدا کرده بود و البته که واریزی های بانک هم بیشتر شده است)
یک سری باورها را هم تغییر دادیم و یک سری تعهدات را عملی کردیم مانند عدم ضمانت حتی برای اقوام و همکاران شعبه، عدم دریافت وام جدید ، تسویه وامهای دریافتی از بانک، بستن حساب جاری و عدم خرید تعهدی و نسیه.
امروز من بیشتر از قبل قانون تکامل و فرکانس را درک می کنم چرا که به عینه این تکامل در زندگی خودم دیده ام . و آزادی زمانی و مالی که الان دارم را در طی تکامل بوجود آوردم و فهمیدم که من به هر آنچه که میخواهم میتوانم برسم .فقط باید فرکانسهایم را درست بفرستم
درخصوص ازادی زمانی باید بگم که من در بانک کار میکنم و قبلا طوری بود که دوشیفت صبح و بعد از ظهر سرکار میرفتم و در هفته چند روز هم حتی کارها را به خانه می آوردم . و طوری که پیش می رفت حالم بدتر و بدتر می شد و زمان زیادی را ازم می گرفت و استرس زیادی را تحمل می کردم . تااینکه با شکر گزاری با تمرکز بر نکات مثبت کارم توانستم آزادی زمانی را برای خودم خلق کنم . چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ ذهنی.
یعنی با توجه به زمانهایی که برای خودم داشتم و روی خودم کار میکردم و زمانهایی که همکارانم با انجام درست کارها، وقت زیادی را ازمن نمی گرفتند و زمانهایی که دستگاه خودپرداز شعبه در زمانی خراب میشد و نیاز به تعمیر داشت که ساعت اداری بود یا زمانهایی که من مرخصی بودم آن خراب می شد و خوشحال بودن از زمانهایی که ایجاد میشد تا روی خودم کار کنم توجه می کردم و اینگونه فرکانس لازم برای ازادی زمان را ارسال می کردم .
یواش یواش ساعت کاری از شعبه ای که در آن مشغول کار بودم حذف شد . حتی باور دلسوزی راجع به برادرم که در همان روزها وقت بعد از ظهر منو اشغال می کرد درست کردم و بعد از ظهر ها مال من شد و کار برای من راحت و راحت تر می شد تا اینکه با مهاجرت و قرار گرفتن در جایگاهی پائین تر از قبلی علاوه بر اینکه حقوق ومزایای جایگاه قبلی ام را دریافت می کنم به میزان زیادی از حجم کارم کاسته شد . و از انجایی که قوم و خویش دیگه ای در این شهر نداریم از میزان رفت و آمدها خیلی کاسته شده و الان به شکرانه سیستم بی نظیر جهان که توسط خدای قادر تعریف شده وقت زیادی را برای کارکردن روی خودم و رشد دارم و اصلا به فکر هم نیستم که برای زیاد شدن ثروت ،کار دیگری را از این فرصت ایجاد شده انجام بدهم یعنی فعلا مهمترین کار برای من و همسرم کارکردن روی باورهای قدرتمند کننده است و این را با تمام وجودمان درک کرده ایم و ما از این روش زندگی راضی و خشنود هستیم .
این همان تکاملی هست که خیلی آرام و کاملا طبیعی و با حس خوب و خوش انجام شد و خواسته های ما ارام آرام وارد زندگیمان شد طوری که متوجه نشدیم و با دقت فهمیدیم که چه رشدی کردیم .
استاد عزیز، من و همسرم از شما سپاسگزاریم . الهی آدم هایی مثل شما بیشتر و بیشتر بشن . بشارت دهنده و ترساننده . نگاهی که الان به زندگی داریم بسیار متفاوت با دو سال پیشه و من از شما و تمام کسانی که آمدند تا ما زندگی بهتری را تجربه کنیم . سپاسگزارم . آشنایی ما با قران و درک درست قوانین بواسطه وجود شما بوده و هدایت بی نظیر الله . باز هم ممنون.