مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

سلام به همگی

استاد عزیز

سوالاتی که این قسمت پاسخ دادید دقیقا چکیده ی چیزی بود که من دیشب از خداوند خواسته بودم.

ترکیبش با گفتگوی با دوستان 21 دقیقا میشه پاسخ من.

پرسیده بودن چجوری انگیزه بگیرم؟

+ با نمی‌تونی شنیدن از دیگران و با شناخت خودم. با اینکه قبل از رسیدن به یه هدف بزرگ وقتی که خیلی بهش نزدیکم مثل الان، دوباره هدف گذاری های جدید انجام بدم و با تمام وجودم براش تلاش کنم. خدا درها رو برام باز میکنه…

+ اهمیت توحید. از خدا خواستم که کمکم کنه توحید رو خالصانه اجرا کنم در زندگیم، نه به حرف و نه حتی به معیار هایی که میدونم درستن ولی بهشون باور قلبی ندارم در اعماق وجودم یعنی هنوز اونجوری در وجودم نهادینه نشدن که رفتارهای ناخودآگاهم رو شکل بدن.

میخوام یاد بگیرم توحید اون حسیه که من از بچگی با قدرت در درونم داشتم، که مهم نیست دیگران چی میگن و چی میخوان، مهم اینه که من چی میخوام. مهم خواسته ایه که من واقعا میخوام بهش برسم.

+راجب مهاجرت…

خدا میدونه که سفرم نزدیکه. همه چیز رو تا حالا یکی یکی خودش برام آماده کرده که مهم ترینش قلبمه.

که هر موقع نگرانی میخواد بیاد سراغم سریع سراغ خودش رو میگیرم. بهش میگم خدایا من با حضور تو در زندگیم قدرت گرفتم که چنین تصمیمی بگیرم. من فقط تو رو دارم، فقط تو رو دارم برای تکیه کردن.

و مرور میکنم که میخوام چه چیزها و چه شرایطی رو تجربه کنم و فقط ازش میخوام که قلبم رو آروم کنه. و اونم جوری پاسخ میده که انگار روال نرمال قرار بوده همینجوری باشه، اما من به خودم یادآوری می‌کنم که این شرایط از خواسته ی تو و هدایت خداوند برای توئه. تا بدونم همیشه باید به کی رجوع کنم و آرامشم رو از کی طلب کنم…

کسی که قدرت آروم کردن من رو داشته باشه، نه با حرفاش، بلکه من رو توی دستای قدرتمند و مهربونش داشته باشه و در حد سلولی تغییرات رو درونم ایجاد میکنه!! البته با تکامل…

خدایا شکرت

الحق که خودت داری میگی و من می‌نویسم.

کامنت قبلیم روی این فایل دقیقا به یک سال و سه ماه پیش بر می‌گرده. که یک بنده ی خوب خدا رو نقد کرده بودم که چرا به فرع چسبیدی و چرا تمرکزت جای غلطه؟!

نمی‌دونستم با این کار تمرکز خودم روی ناخواسته و فرعیات میره.

خداروشکر که الان فهمیدم راه برخورد با ناخواسته ها طوری که منجر به پودر شدنشون بشه، تنها یه چیزه، توجه نکردن بهشون و مهم تر از اون توجه شدییییید داشتن به خواسته ها… چون دارم تجربش میکنم هر روز.

یعنی قشنگ انگار جهان پاره بهم میکه یا تو خودت، خودت رو لایق ورودی های ذهنی خوب می‌دونی و ورودی های خوب به مغزت می‌دی، یا با این کار رو نکردن به من اعلام میکنی مه لایق ورودی های خوب و درست و سالم نیستی، که در این صورت هم من دورت رو پر میکنم با ورودی های خوار و بی‌ارزش و بدبو. همون چیزایی که نمیخوای… اون موقع دیه مجبور میشی برای دور شدن از اونها به مسیر درست برگردی “سیستم تضاد”

برای همین هم وقتی پیوسته و مستمر به هر شکلی که شده وقت می‌ذاری و درست و با تمرکز روی خودت و وجود ارزشمندت کار میکنی، هم اخلاقت بهتره، هم خوشحالتری، هم از درون احساس بهتری داری، هم رشدت خیلی سریعتر میشه…

خدایا شکرت برای این فایلی که هدایتی بهم دادی و الانم با احساسم بهم گفتی کامنت بذارم و از این روز و درک این لحظه ام رد پا بجا بذارم.

خدایا شکرت…

همگی شاد و سلامت باشین و ثروتمند؛)))