مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»
    95MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

549 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام

    همه ما در شرایطی قرار داریم

    که با افکارمان داریم زندگی خودمان را خلق میکنیم

    حالا به گفته استاد

    هیچ مشئولیتی در قبال دیگران نداریم

    و سوالاتی که استاد پاسخ میدهند همیشه مسیر بهبود روند قانون را در زندگی اسان کرده هست

    چه بسا که سوالاتی که در راستای قوانین نیست

    مارا از مسیر خواسته ها به مسیر ناخواسته ها هدایت میکند

    و به همین مبنا ما هیچ مسئولیتی نصبت به دیگران نداریم

    مسیر الهی به ما گفته میشود

    فقط باید به الهامات عمل کنیم و از دل الهامات اتفاقات خوب را برای خودمان رقم بزنیم

    درست مانند استاد که در ترکیه مسیر مهاجرت بهش الهام شد و طبق باورهایی که نصبت به مسیر الهی داشت

    بهترین مسیر مهاجرت فراهم شد و پیش رفت

    و حالا ممنونم که استاد اینگونه واضح نور الهی را در قلبم روشن کرد تا مسیر نادرست را از مسیر درست تشخیص دهم

    خدایا سپاس از این آگاهی های ناب

    استاد و مریم شایسته عزیز ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 647 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    عاشقتم استادبخدابخاطراین همه اندیشه های عالیتون،سپاسگزارم

    میخوام یک چیزی درموردخودم برای یادآوری خودم اینجابگم من هرسوالی داشته باشم میرم درخلوت خودم وفکرمیکنم وسوال میپرسم ،استاد99درصدجواب سوالهامومیگیرم البته اون یک درصدهم میگیرم اماچون یکم ذهنم مقاومت میکنه یک زمان کوتاهی دیرمیگیرم واین نتایج کل زندگی من تواین چندسال بوده بعدازکرونا وخیلی خوشحالم وقتی این فایل روگوش دادم ودیدم درموردهمین موضوع هست وشماداریدمیگیدمن ازخودم هیچی نیستم اماازخدام همه چی هستم ،

    ومنه عباس نوربخش هم میخوام اینجااقراربکنم من هرچی یعنی هرچی دارم ازخدام دارم واینواندک افرادجهان هستند که شایدمفهوم حرف منودرک کنندودوست داشتم اینجامطرح کنم چون مطمئن هستم هرکس این فایل روگوش بده مفهوم حرف منودرک خواهدکردچون درفرکانسش قرارمیگیرد…اینهاروگفتم که بگم بخاطرهمین هم هست که هیچوقت سوال ازسایتی یاکسی نمیپرسم والان چندسال هست که سوالی برام پیش میادفکرمیکنم که فکری ازخودم ندارم وهمه چی رومیسپرم به خدام خودش اینقدربه راحت ترین شکل منوهدایت میکنه که ازآبخوردن هم راحت ترهست واینم بگم من به صورت تکاملی همیشه دارم روی این اصل کارمیکنم وهرروزتاآخرعمرم این کارباارزش روانجام خواهم دادودوست داشتم اینجابرای یادآوری خودم مطرح کنم…

    دوستون دارم وازخالق یکتابراتون:شادی/سلامتی/خوشبختی/ثروتمندی وسعادتمندی دردنیاوآخرت روخواستارم

    یاحق/

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    این دسته فایل های قدم به قدم خود یک دوره خداشناسی است

    هر چه بیشتر روی باورهای خودم کار کنم

    هر چه بیشتر باور کنم که می دانم

    هر چه بیشتر روی قدرت خدای مهربان خودم تمرکز کنم بی شک جهان هم در این راه به من کمک خواهد کرد

    یادم باشد که باید روی خواسته خودم به صورت کامل تمرکزی کار کنم و در این میان باید خواسته خودم را باور داشته باشم

    باید ایمان داشته باشم که می توانم

    موفق خواهم بود

    باید ایمان داشته باشم که همه چیز برای من به دست خواهد آمد

    این مهمترین کاری است که باید و باید همیشه انجام بدهم

    درسی دیگر

    دنبال راه خودم بروم

    همان راهی را بروم که دوست دارم و در آن حال من خوب است

    همان راهی را بروم که عشق و علاقه در آن برای من فوق العاده است

    چقدر این زیبا است که می توانم راهی را بروم که در آن علاقه دارم و آن راه را دوست دارم و در نهایت موفقیت برای من است

    در نهایت من می توانم طعم آرامش و خوب خوشبختی را بچشم

    ممنون آن خدایی هستم که همیشه در حال هدایت کردن من است

    من خودم به تنهایی به همراه خدای خودم موفقترین خواهم بود

    در اینجا من باید ایمان خودم را نشان بدهم و شهامت خودم را نشان بدهم و دست به تغییر بزنم

    واقعا از خدای خودم ممنون هستم که اینگونه من را هدایت می کند و دنیال خوشبختی و حال خوب من است

    ین موضوع را بارهای بار تجربه کرده ام

    هر چه به خدای خودم دل ببندم و از او کمک بگیرم به گونه ای من را جلو می برد و حال من را خوب می کند که خودم باورم نمی شود

    او خدایی است که توانا است و همیشه مشتاق به کمک کردن و هدایت گردن من است

    همزمانی هایی در زندگی من بارهای بار رخ داده ات که در آخر شب که به روند زندگی خودم فکر می کنم می بینم که چطور معجزه وار همه چیز برای من پازل وار رخ داده است و زندگی من به بهترین شکل و حال ممکن رقم خورده است

    ممنون آن خدایی هستم که همیشه در کنار من است و هدایتگر من است

    سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    بانام خداوندهدایتگر

    باسلام وعرض ادب وارادت حضوراساتیدگرانقدروسروران گرامی خانواده الهی عباسمنش

    روزگذشته تقریبا بااحساس خنثی ازخواب بیدارشدم مثل روزهای گذشته سرحال نبودم ویواش یواش احساسم ازخنثی به سمت بدشدن درحرکت بود یادتمرین دوره کشف قوانین افتادم ازخودم سوال کردم

    حالم چطوره؟ الان به چه چیزی فکر میکنم ؟

    که منجربه احساس بدشده وحالمو بدکرده باخودم فکرکردم خیلی زود به جواب رسیدم

    متوجه شدم ذهن نجواگر واردعمل شده ومیخواد الکی الکی حالموبدکنه و دایم میگفت هدفی درزندگی نداری دچارروزمرگی شدی بدون هدف وقت و روزشبت رابایکسری کارهای تکراری داری هدرمیدی بدون هیچ دستاوردی به فردی اطل باطل تبدیل شدی

    بیشترفکرکردم گفتم خوب حالا چی مثلا حرف حسابت چیه ؟ همین که هست!!!

    گفت ببین 5 ساله به اصطلاح درمسیرتغیرقرارگرفتی وداری روی خودت کارمیکنی درسته یکسری نتایج خوب هم گرفتی به آگاهی رسیدی ،به آرامش رسیدی، سالم تری ،شادتری ،تندرست تری، روابط خوبی داری، خواب راحت داری ،ورودی هات خوب کنترل میکنی، ازجامعه جداشدی، اززندگی ات لذت بیشتری میبری، هرروز داری روی خودت کارمیکنی وداین مسیرثابت قدم هستی ووووو

    گفتم خوب ادم حسابی این همه نتیجه میخواستی دیگه چکارکنم برم کوه دماوند را بردارم بزارم کنارکوه دنا بشن دوقلو!!!

    گفت امدی سرحرف حساب گفتم خوب بنال ببینم دقیقا چی میگی

    گفت مگه بعدازبازنشستگی که همزمان شده بودباورودت به مسیرتغیر هدف دیگری نداشتی ؟

    گفتم هدفم همین هایی بود که خودت چنددقیقه پیش برام لیست کردی وتایید هم کردی

    گفت فقط همین بوده؟

    گفتم نه درکنارش ازخداخواسته بودم که بعدازبازنشستگی به شغل موردعلاقه ام هدایت بشم چونکه دوست دارم

    مولدباشم

    فردتاثیرگذاری باشم

    کارافرین باشم

    به گسترش جهان کمک کنم

    ثروتمند تربشم خیلی زیاد

    خداثروت به غیرالحساب بهم بده

    کارهای خیربیشتری انجام بدم

    دربهترین خونه بابهترین ولوکس ترین لوازم دربهترین نقطه آب هوایی ایران وجهان زندگی کنم

    اخرین مدل ماشینهای خارجی راداشته باشم

    سفرهای بیشترو بهترداخلی و سفرهای خارجی راتجربه کنم

    زندگی باکیفیت تری داشته باشم

    ووووووو

    گفت خوب حالا چطوروازچه راهی میخوای به این همه خواسته برسی؟

    گفتم پیشنهاد من به خداجونم این بوده

    ازراه ساخت وساز خیلی علاقه به کارساخت وسازمسکن دارم آنهم درمرکز استان وشکرخدا برای شروع سرمایه اولیه مناسبی هم دارم یک قطع زمین بامتراژبالاو استاندارد دربهترین نقطه ومحله شهرمون ویک خونه قدیمی سازکه خود خدا سال گذشته باقیمت مناسب برام فروخت وانو باخریدیک اپارتمان زیبا درمرکز استان تبدیل به احسن وپول نقدکرد وهرزمان برای فروش اراده کنم به پول نقدتبدیل میشه به خداگفتم خداجونم این پیشنهاد منه که زمین شهرستان رابازمینی مناسب درمرکزاستان معاوضه کنم وکاررا شروع کنم

    گفت خوب بین چندسال گذشته اما اتفاق خاصی نیفتاده

    خلاصه ازذهن نجواگر ناامیدی والقای احساس بد وازطرفی مقاومت من که اینطوری که میگی نیست

    این مجادله تاساعت 4 بعدازظهرادامه داشت گفتم بایدکاری کرد لباس راحت وگرم پوشیدم زدم باماشین به دل جاده رفتم جاده زیبای سرچشمه ازمناطق زیبایی کوهستانی شهرستانمون شکرخداازاول دیماه امسال تاکنون دومرتبه درشهرمون واطراف برف باریده ودردل کویر ایران کوهها وتپه های پرازبرف مناظرزیبا وفوق العاده خلق کرده بود

    خدایاشکرت برای رحمت الهی ات بارش برف باران

    گفتم خدایا امدم جاده تا هم لذت ببرم وهم باهم صحبت کنیم تاازشرنجواهها رهاشوم وبه آرامش برسم

    خدایاازشرنجواهها به توپناه میبرم

    گفتم خدایاسال 98 دوستم داشتی ومنو به مسیرزیبای تغیرهدایت کردی واستادعباسمنش راسرراهم قراردادی والحق وانصاف درتمامی حوزه ها نتایج عالی هم گرفته ام که چندساعت پیش برای قانع کردن ذهن نجواگربیان کردم

    (درمسیرتغیرقرارگرفتی درسته یکسری نتایج خوب هم گرفتی به آگاهی رسیدی، به آرامش رسیدی، سالم تری، شادتری، تندرست تری، روابط خوبی داری ،خواب راحت داری، ورودی هات خوب کنترل میکنی، ازجامعه جداشدی اززندگی ات لذت میبری ،هرروز داری روی خودت کارمیکنی ووووو)

    اما انگاران یکی خواسته ام یعنی رسیدن وهدایت به شغل موردعلاقه ام که کارساخت وسازمسکن درمرکز استان میباشد فراموش کردی واقدامی انجام ندادی

    دوباره شروع کردم به یادآوری وخواسته ها مو تکرارکردم

    خدایا ازهمه خواسته هام آگاه هستی اما چه کنم انسان هستم فراموش کاروعجول

    خدایا دوست دارم مولدباشم

    خدایا دوست دارم فردموثری باشم

    خدایادوست دارم ارزش خلق کنم

    خدایادوست دارم کارافرین باشم

    خدایادوست دارم به گسترش جهانت کمک کنم

    خدایادوست دارم ثروتمند تربشم خیلی زیاد

    خدایادوست دارم ثروت به غیرالحساب بهم بدی

    خدایادوست دارم کارهای خیربیشتری انجام بدم

    خدایادوست دارم دربهترین خونه بابهترین ولوکس ترین لوازم دربهترین نقطه آب هوایی ایران وجهان زندگی کنم

    خدایا دوست دارم اخرین مدل برند ماشینهای خارجی راداشته باشم وسواربشم

    خدایادوست دارم سفرهای جذاب داخلی بیشتری و سفرهای خارجی راتجربه کنم

    خدایادوست دارم زندگی باکیفیت تری داشته باشم

    خدایادوست دارم برای اعضای خانواده ام هدایای گران قیمت بخرم

    خدایا دوست دارم ووووووو

    خلاصه دوساعتی رانندگی کردم ازمناظربرفی لذت بردم باخدای خوبم صحبت کردم وآرام آرام به آرامش رسیدم وزمانی که اول شهررسیدم کاملا هواتاریک شده بودوچراغهای شهرروشن شده بود

    وآخرین کلام من دراین رابطه با خدای خوبم دراین ساعت این بود

    ” خدایا من خودم رامیسپارم دست توتافارغ رهاشوم هرآنچه که خوب است برایم انجام بده”

    واردخیابانهای شهرشدم کاملا درارامش بودم ودراحساس خوب

    خدایاشکرت که دراین مسیرالهی هستم وقدرت کنترل ذهنم روز به روز بهتربهترمیشه

    خدایاشکرت

    خدایا شکرت

    خدایاشکرت

    وقبل ازخواب درعقل کل سایت کلی پاسخهای بی نظیردوستان رادررابطه با سوال

    ” سپردن کاربه خدا” رامطالعه کردم ولذت بردم وازخداخواستم که به زودی نشونه واضحی ببینم وبامن حرف بزنه

    صبح ازخواب نازکه بلند شدم طبق عادت همه روزه اول رفتم سایت ومتوجه گام شانزدهم درپروژه مهاجرت به مداربالاتر باعنوان

    ” گام شانزدهم”

    اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»

    شدم

    وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‌ «1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى «2» وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى‌ «3» إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى «4»

    «1» به شب سوگند، آنگاه که (زمین را در پرده‌ى سیاه) فرو پوشاند. «2» به روز سوگند، آنگاه که روشن شود. «3» سوگند به آن کس که نر و ماده را آفرید. «4» همانا تلاش‌هاى شما پراکنده است.

    حیرت کردم ازاین همه دقت قانون

    چه سورپرایزجذابی ،خداوند باسرعت نور جواب سوال وچالشی که ازروز گذشته باآن درگیربودم رااززبان بنده صالح خودش استادعباسمنش عزیز به من داد

    صحبت‌های گرم ودلنشین استاد به من انگیزه دوباره ای داد 6 دورفایل را بی وقفه گوش کردم و لذت بردم

    به چالش روزگذشته بیشتر بیشترفکرکردم کنکاش کردم واقعا ایراد کارم کجااست به ترمزهای رسیدم

    شایدبه خواسته ام چسبیده ام وهرازگاهی خودمو بادیگران مقایسه میکنم وعجله دارم

    آیا واقعا رهاهستم؟ ایا واقعا خودمو سپرده ام به خدا؟ یادارم ادا درمیارم

    آیا واقعا دارم ازقانون برای رسیدن به خواسته درست استفاده میکنم؟

    ایابه این موضوع مهم توجه دارم که فرکانسهای من است که اتفاقات وشرایط زندگی ام راخلق میکنه؟ نه گفتاروکلام من

    ایافرکانسهام هم جهت وهمسوباخواسته هام است یاخیر؟

    ایاتمرکز کافی ولیزری روی خواسته هام دارم یاخیر؟

    ایاسمت خودتوبه نحواحسن انجام دادی؟

    انتظارداری خداسمتشو انجام بده

    ایاباورهای مناسب وهم جهت باخواسته ام روایجادکرده ام؟

    این فایل روبارهاو بارها بایدگوش کنم آگاهی های نابش رادریافت کنم

    تمرین این فایل راکه خانم شایسته نازنین طراحی کردندبایدبادقت ووسواس به بهترین شکل انجام بدم وانرامرورکنم

    باآرزوی اوقات شیرین سرشارازشادی ،لذت برای اساتیدنازنینم شماهمراهان عزیز وهمه همه

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محبوبه عارفی گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته ی عزیز

    خدارو هزاران بار برای وجود پر برکتتون سپاسگزارم

    من امروزم رو با خوندن متن این فایل شروع کردم

    و چه شروع پر قدرتی بود

    و خواستم به طور ویژه از خانم شایسته ی عزیز تشکر کنم.

    چرا که اثر گذاری و مطالب ارزشمند استاد یک طرف ،

    ….

    دسته بندی مطالب به صورت چکیده ، آن هم از دیدگاه ارزشمند خانم شایسته که به طور کامل هر جنبه ای رو در نظر می گیرن ، در کنار آگاهی هایی که استاد میدن ، اثر گذاری مطالب رو صد چندان میکنه .

    این کار خانم شایسته ی عزیز ، باعث میشه این آگاهی ها ، به شکلی منظم در ذهن دسته بندی بشه و به نظر من خیییلی موثر در بالا رفتن مدار ما میشه .

    خواستم به طور ویژه از خانم شایسته ی نازنین ، بابت این کار مهمی که انجام میدن ، تشکر کنم .

    این هنر شما ، پازل های بهم ریخته ی آگاهی رو در ذهن من ،به زیبایی سر جای خودش قرار میده.

    خیلی دوستون دارم و قدردان شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حامد میرچناری گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    سلام و عرض ادب و احترام به سید حسین عباسمنش استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمام هم راهان عزیز در این خانه ی خدا

    در ادامه تعهدم به بودن در مهاجرت به مدار بالات ر رسیدیم به جلسه ی (هم مدار شدن با خواسته)

    .فقط خدا میدونه که اگر متعهد نمیشدم و این مهاجرت به مدار بالاتر رو گام به گام با شما نمیومدم الان چه بلاهایی سرم میومد و هزاران بار توبه شکسته بودم اما هر بار که ناامید یا خسته میشدم انگار خدا طبق نیازم در این مسیر فایل جدید رو میزاشت و دیشب در اوج نا امیدی که چراها داشت منو دیوانه میکرد که چرااااا نتایج مالی نمیاد چرااا هیچکس محصول منو نمیخره .اصلا نکنه خدا نمیخواد من تو این مسیر باشم /اصلا پاشو برگرد به شهرت و…..اومدم سراغ این فایل در اوج ناامیدی

    ان سعیکم لشتی =استاد نمیدونم در مورد این ایه چی بگم شما توضیح دادید که یعنی اینکه تلاش شما پراکنده است

    اما من اگر بخوام صادقانه صحبت کنم از صبح که چشمام رو باز میکنم تا شب که بخوابم تمااااام تمرکزم رو هدفم رو باورسازی رو کامنت خوندن رو فایل درست کردن و…کلا قانون رو مث ذره بین دنبال میکنم و به شیوه قانون سلامتی پیش میرم و دیشب وقتیکه به این موضوع فکر کردم چه کارهایی رو باید انجام بدم و چه کارهایی رو باید انجام ندم دیدم که حتی اگر خدا به من بگوید برو با دندان کوه را بکن هم میروم و در مورد کارهایی که نباید انجام بدم من هیچ کار نیست که نباید انجام بدم و گفتم که قبلا هم تمام زندگیم رو با چندیدن میلیارد سرمایه و خانه و موتور و ماشین و همه چیزم رو بخشیدم به خانواده و از شهرم اندیمشک که جای مناسبی نبود برای کنترل ورودی هام اومدم به بابلسر با جیب خالی (اما واقعا دا ره بهم خوش میگذره و فقط تمرکزم رو زیبایی های این شهره و خدا هم همه چیز رو برام چیده …..

    اما کارهای که نباید انجام بدم -=اخه واقعا من هیچ کاری نیست که نباید انجامن بدم چون از صبح که بیدار میشم تمام تمرکزم حتی یک دقیقه نیست که رو قانون و سایت و سایت خودم نباشه اما هنوز نتالیج نیومده که اون هم مطمینم که خیری در ان نهفته است و حتما من هنوز اماده اش نیستم

    .استاد همین که گفتی یه شب رفتی پیاده روی و به قانون فکر کردی منم بلند شدم لباس هام پوشیدم و رفتم دریا (اول اینو بگم که استاد حتما قدم زدن تو شب کنار دریا رو تجربه کردی و میدونی چقدر محشره )

    .دیشب خیلی با خدا صحبت کردم

    .اولین باره تو زندگیم یه هدفی رو میخوام که واسه این نیست که چشم دیگران رو کور کنم

    .اولین باره تو زندگیم که هدفم رو واسه این میخوام که تشکیل خانواده بدم

    اولین باره که هدفم رو واسه این میخوام که از خدا بگم چون وقتیکه از قوانین صحبت میکنم میگن پس پول خودت کو

    اولین باره هدفم از ثروتمند شدن دیدن زیبایی های بیشتره تووه نه بریز و بپاش

    کلا نیت ام اولین باره که اینقدر خوبه همه کار هم کردم در این مسیر .کارهایی که نباید انجام بدم و کارهایی که باید انجام بدم همه کارها انجام شده ولی حتی یک نفر هم محصول منو نخریده (البته قبلا 30نفری از اینستا خریدن و 100نفر هم از قبل اما من اون روند کمپین و دروغ و تبلیغات رو قطع کردم و دیگه نمیخوام شلوغش کنم )

    خلاصه هیچ کاری نیست که انجام نداده باشم و هیچ عادت بدی نیست که کنار نگذاشته باشم میشینم و عمیقا با خدا صحبت میکنم اما تا میخوام لب باز کنم بگم خدایا نوکرتم .کوچیکتم تو بزرگی .من عبدتم .من بنده اتم.من اصلا در مقابل تو عقل و درک و شعوری ندارم .تو بزرگ منی .تو رییس منی .تو رهبر منی .تو پناه منی .تو حامی منی.تو هدایتگر منی و….تا میام اینارو بگم سریع میگه حامد صبررررررررر حامد عزیزم باید ادامه بدی و وبشر الصابرین تو که این همه صبر کردی یکم دیگه صبر کن و اگه چیزی تغییر نکرده چون هنوز باورهات کار داره یکم دیگه باید رو باورهات کار کنی

    .همین دیشب وقتی خواستم بخوابم یه قلم و کاغذ برداشتم روش نوشتم این قلم و کاغذ رو میزارم بالای سرم بهم الهام کردی سریع بنویسمش ولی جوابی جز صبر نیومد اما چون صبر کردن برای منه عجول جوابه خوبی نیست میگم خدا با من صحبت نکرده و ممن میخوام اون چیزی که خودم میخوام رو بشنوم

    .از خدا امروز عاجزانه میخوام ایده و الهاناتش رو تو همین روزها به من برسونه خدا خودش میدونه من یه ادم نترس هستم اگه بگه برو تو اتیش میرم مث ابراهیم اگه بگه برو تو دریا ذمث موسی میرم خدایاااااا تو شجاااااعت من رو میشناسی فقط بهم بگوووووو چکار کنم

    اصلا تو بااااید به من بگی

    تو کارت اجابته و من تسلیم توام من میخوام تومنو حمایت کنی تو منو هدایت کنی تو منو ببری و باااااید این کارو برام بکنی من عقلی ندارم من درکی ندارم از جهانت تو میخوام همه چیز رو بندازم گردن تومیخوام در مقابلت تسلیم باشم میخوام رکوع کنم سجده کنم در مقابلت و ضعیف بودنم رو در مقابل تو عنوان کنم تووووو باید منو هدایت کنی

    رزق دست تووه

    پول دسته تووه

    روابط خوب دست توووه

    ارامش دست تووه

    سلامتی دست تووه و….

    خودت گفتی درخواست کن تا بهت بدم و من با تسلیم بودن و عجزم در مقابل تو ازت درخواست میکنم و من در مقابل تو صفر هستم هیچ هستم و پشیزی هم نیستم من نمیخوام با عقل خودم برم جلو چون عقلی ندارم من نمیخوام خودم همه چیز ببرم جلو چون هر وقت خودم خواستم ببرم جلو کار رو حتی اگر خوب پیش بردم نتیجه بد شد و هر وقت تو کارها رو بردی جلو حتی اگر به زعم من راهش بد بود نتیجه عالی شد پس تو رییسی و من عبدت و این بنده ناچیزت رو خودت ببر جلووووو

    /اقا من حامد میرچناری در همین سایت بهشتی اعلام میکنم هر اتفاقی تو زندگیم بیوفته میپذیرم و میخوام تو برام انتخاب کنی تو منو جلو ببری من خودم دارم میگم اجازه میدم تو منو ببری جلو من تسلیم توام

    .کسی که تسلیم میشه چجوریه

    من دستام بردم بالا من تسلیمم

    هر بلایی میخوای سرم بیاری بیار

    هر خیر و شری باشه من میپذیرم که البته از طرف تو شری نیست

    خدایا من خودم رو سپردم بهت تو توی مرامت نیست پناهم رو بی پناه کنی

    خدایا تمام امیدم تویی تو توی مرامت نیست امیدم را نا امید کنی

    .میدونم خدا الان داره بهم میگه اقا حامد از قبل همه پ

    چیز رو مسخر تو کردم و خوشبختی منتظره تووه و داره برات له له میزنه تو فقط کافیه باورهات رو دست کنی که باورهات هم فقط با صبر و استمرار درست میشه

    دوستون دارم =حامدمیرچناری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مرجان عرب مختاری سامی گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    به نام خدایی که خیلی نزدیک است

    درود فراوان به استاد عزیز ، خانم شاسته نازنین و همراهان توحیدی

    عالی بود . همزمانی این فایل با مساله من. با اینکه قبلا گوش داده بودم ، این بار درک بهتر و متفاوتی داشتم و در جهت پاسخ به سوالاتم بود.خدایا شکرت

    مدتی هست که به فکر سفر خارج از ایران هستم. برنامه تورها را که نگاه می کردم یک سری مزایا برام داشت یک سری معایب. مثلا من در سفر دوست دارم آزاد باشم و تحت تاثیر محدودیت های زمانی گروه نباشم. از طرفی دلم میخواد همسفر داشته باشم. تا چندی پیش هزینه اش رو نداشتم . اما به لطف خداوند و کار روی باورهای ثروت به سمت ایده ای هدایت شدم که هزینه اولین سفر فراهم شد. به چند نفر از دوستان گفتم که اگر مایل باشید یک سفر با هم بریم ولی کسی تمایل نداشت. سایت های رزرو هتل و هاستل رو هم میدیدم و متوجه شدم که اگر خودم بلیت و هتل بگیرم خیلی ارزون تر میشه اما چون سفرِ اولم هست و آشنایی ندارم ترجیح دادم که با تور برم تا یک سری چیزها رو یاد بگیرم. یک نیرویی من رو هدایت کرد برای ثبت نام این سفر. نشونه ها میومد که این سفر خوبه و برم. سریع بلیت گرفتم و واکسن زدم و راحت انجام شد. اما بعد تضادهایی اومد مثل قیمت بلیت،‌مواجه با انجام کارهای جدید ، گفتگوی ذهنی در مورد اینکه به ما گفتند این تور، اقتصادی هست ولی در واقع اقتصادی نیست. نجواهای ذهنی در رابطه با وضعیت سلامتی و اینکه من چند سال هست که تنها زندگی میکنم و ارتباط بسیار کمی با محیط اطراف دارم، به ندرت با اطرافیان در ارتباطم و تقریبا هیچی از دنیای بیرون نمیدونم و مدت طولانی هست که سراغ رسانه ها نرفتم چون خواستم تا جایی که میشه ورودی ها را کنترل کنم و یه جورایی به تنهایی عادت دارم و خدا رو شکر در تنهایی خیلی لذت می برم و رشد میکنم. اما این سفر، یک سفر گروهی با افرادی هست که تا به حال اونها رو ندیدم . سفری که به دل طبیعت میرن و کمپ میزنند . بنابراین برای من ، به ظاهر چالش برانگیز هست. همه اینها نگرانی و تردید ایجاد کرد.

    داشتم میگفتم خدایا من نمیدونم .کجا دارم اشتباه میرم؟ چه کاری باید انجام بدم؟ چه کاری نباید انجام بدم. تو هدایتم کن. الهام میومد که تسلیم باش . زیادی داری تقلا میکنی. یک جای دیگه هم با پیامِ تسلیم مواجه شدم و در این فایل گام 16 مهاجرت به مدار بالاتر، همین پیام آمد و اینکه به طرز عجیبی، استاد همین جمله که در ذهنِ من بود و میگفتم چه کاری باید انجام بدم چه کاری رو نباید انجام بدم را در این فایل گفتند . خدایا شکرت که این قدر به من نزدیک هستی و باز هم من را در یک همزمانی عالی قرار دادی که به سوالم پاسخ دهی. و آیه بی نظری از سوره لیل:

    ان سعیکم لشتی : تلاش شما خیلی پراکنده است. یعنی روی یک موضوع متمرکز نیستید. و مثل همیشه توضیحات نابِ استاد در مورد آیات قرآن برای درکِ بهتر . خدایا شکرت برای راهنمایان فوق العاده.

    توضیح استاد در مورد اینکه گاهی مسیر خواسته با مسیری که ما میریم هماهنگ نیست، به همین دلیل به خواسته نمی رسیم.

    خُب خواسته من این روزها چی هست؟ رفتن به سفر خارج از ایران . از مدتها قبل دوست داشتم آفریقا رو ببینیم، چون طبیعت و دیدن حیوانات وحشی که به صورت آزاد زندگی می کنند و همچنین دیدین قبایلی که آداب و رسوم خاصی دارند به نظرم جالب میومد.

    اما در واقع خواسته یِ من برای سفر ، رفتن به جایی هست که طبیعت رویایی ، شگفت انگیز و سرسبز داشته باشه. هم جنگل و کوه ببینم، هم دریا و رودخانه. در کنار اون از نزدیک زرافه ها رو لمس کنم، با سافاری نزدیک حیوانات وحشی برم طوری که هم از سافاری لذت ببرم .انواع مختلفی از حیات وحش رو ببینم که دیدن آنها برام مهیج باشه و از رفتارهای شگفت انگیزِ آنها عکس و فیلم بگیرم. قایق سواری در رودخانه بکر که اطراف آن را پوشش گیاهی متنوع و درختان تو در تو گرفته رو خیلی دوست دارم. رفتن به طبیعت بکر در دل جنگل های کوهستانی ، آرامش و سکوت طبیعت ، شنیدن صدای پرندگان و دیدن گونه های جدیدی که تا حالا ندیدم. رفتن به ساحلی آرام که شن های سفید داره همراه با درختان نخل. دیدین قبایلی که سبک زندگی و آداب و رسوم آنها برام جالب باشه. داشتن همسفران فوق العاده که در کنار اونها امن و راحت باشم و از بودن با هم لذت ببریم و علایق مشترک داشته باشیم و در طول سفر همسو باشیم و هماهنگ. رقص و شادی . مکان های مناسب و تمیز برای استراحت و خواب راحت و آرام. دریافت غذای سالم ،لذیذ و سازگار با جسم. میخوام سفرم را در بهترین زمان ، در بهترین مکان با بهترین افراد و تجربه بهترین رویدادها داشته باشم و آب و هوای معتدل در سفر و سلامتی خودم و همراهانم را از خداوند خواستارم. همچنین سفری که در جهت فراوانی باشه و همه چیز خیلی ساده و راحت پیش بره و من با خودم و محیط اطرافم در هماهنگی کامل باشم، سرشار از انرژی مثبت خداوند باشم و بهترین حال و هوا را تجربه کنم در واقع سفری توحیدی رو میخوام که همسو باشم با فرکانس خدا و بهترین ها در جهت سلامتی و شادی برام رقم بخوره و در لحظه لحظه آن، خدا را حس کنم که اولویتِ زندگی من است و اگر او را داشته باشم همه چیز دارم. سفری که با دیدن ِتک تک مناظر ، شگفتی ها ، زیبایی ها و تجربیاتش بیش از پیش قدردان خداوند شوم.

    خُب این خواسته ی ِمن هست. و من الان نمیدونم توری که در حال حاضر ثبت نام کردم در جهت خواسته من هست یا نه. از خدا میخوام به زیباترین و آسون ترین شکل من را به مسیر درست هدایت کنه تا بهترین ها را تجربه کنم.

    حالا من وقتی چنین چیزی رو میخوام چه کارهایی را باید انجام بدم چه کارهایی رو نباید انجام بدم؟

    خُب من برای این تور ثبت نام کردم اما یک سری تضادها باعث شد کارهایی رو انجام بدم که متمرکز بر خواسته ام نباشم. یعنی داشتم جوری فکر و عمل می کردم که خلاف ِ خواسته بود و مسیرِ فکری من با خواسته هم خوانی نداشت.

    مثلا بعد از اینکه از طرف ِ تور، بلیت را خریدند، من رفتم در چند سایت چک کردم و دیدم همان پرواز را داره با هزینه کمتری نشون میده و من بهای بیشتری را پرداخت کرده بودم. یا سایت هایی رو نگاه می کردم که ببینم قیمت هتل ها چقدر است و مقایسه می کردم با قیمتی که تور میخواد از ما بگیره و میدیم اختلاف قیمت زیاد میشه. یا تحت تاثیرِ حرفهای آدم ها قرار می گرفتم که به افرادی که کنیا رو انتخاب کردند ،ایراد میگرفتن که این همه هزینه را چرا برای اینجا گذاشتید . سفر بهتری رو با این هزینه میتونستید انتخاب کنید. نجواهای ذهنم هم، به این مساله دامن میزد. یا مواجه شدن با مسائلی مثل زدن واکسن و خوردن قرص و وضعیت سلامتی ، مواجه با افراد ناشناخته ، تغییرات قیمت دلار و از این جور چیزها.

    خب من وقتی این فایل رو گوش دادم به خودم گفتم چه کارهایی رو نباید انجام بدم؟

    1- من دارم تقلای بیخودی می کنم .وقتی به خدا سپردم که بهترین را برام رقم بزنه دیگه چرا تلاش بیهوده میکنم و وقت و انرژی را تلف میکنم؟

    تلاش بیهوده من چی هست ؟ مقایسه این تور با بقیه تورها. انگار میخوام مطمئن بشم که از نظر مالی ضرر نمی کنم . اما به این توجه ندارم که همیشه تورهای ارزون تر هست ، تورهای گرون تر هم هست. بنابراین مقایسه کردن از بِیس ایراد داره. ذهن داره من را به تلاش بیهوده دعوت میکنه در جهتی که ضرر نکنم و دائم میگرده که کجا چه قیمتی اعلام کردن . مگه وقتی میخوام برم مواد غذایی یا میوه بخرم این کار رو میکنم؟ نه . و همیشه هم در جهت فراوانی پیش میره. این هم همونه. برای اینکه در جهت فراوانی پیش بره ، باید خیلی راحت بگیرم و بگم الان هدایت شدم به این تور. الان انتخابش کردم، دیگه این قدر دو دو تا چهار تا نداره. اصلا ارزونی گرونی و عدد معنایی برای خدا نداره. برای خدا یک میلیارد با 100 میلیون فرقی نداره. او همین جور داره نعمت و ثروت رو پیوسته و بی وقفه میده، من باید باورم رو درست کنم در جهت فراوانی. این دو دو تا چهار تا از کمبود میاد. دخترجان این رو بفهم اندازه ظرفت دریافت میکنی. مثلا اگر فلان جا به ظاهر پول بیشتر دادی ، جای دیگه جوری میشه که پول کمتر بدی، ضرری در کار نیست . این هم مثلِ رفتن به باشگاه است. وقتی از اول هزینه یک ماه رو میدادی ، اسیرش بودی اما وقتی جلسه ای حساب کردی با اینکه ظاهرِ قضیه این بود که بیشتر باید بپردازی و به ضررت هست، اما در واقع این طور نشد و خیلی هم عالی بود. دیگه اسیرش نبودم و محدودیت برام ایجاد نمی کرد و اصلا از نظر مالی هم به ضررم نشد ولی تا قبل از آن، ذهنم درگیر بود که مثلا فلان سفر رو نمیتونم برم چون هزینه باشگاه رو دادم، اما الان دیگه محدودیتی ندارم. ضرری هم نمیکنم، چون اندازه ظرفم دریافت میکنم. برای باشگاه جلسه ای حساب کردی و ذهنت رو خلاص کردی.

    اینجا هم ببین چه جوری پیش بری که آرامش داشته باشی .

    به خاطر تجارب قبلی ، نجواهای ذهنی میاد که حواست باشه ضرر نکنی ، تورِ مناسب را انتخاب کن . و این نجوا خلاف تمرکز بر خواسته است چون احساس نگرانی و ترس ایجاد میکنه . و این یک تضاد هست که باید حل بشه .

    2. وقتی این تور رو ثبت نام کردم دیگه چرا میرم قیمت هاستل و هتل ها یا خونه ها رو برای سفر تنهایی چک میکنم؟ این کار که اصلا در راستای خواسته ی ِمن نیست. در حال حاضر چون تجربه سفر خارج از کشور رو ندارم تصمیم گرفتم سفرِ اول رو با تور برم . دیگه چرا دارم انرژی ام رو خلاف جهت خواسته میذارم؟ خُب طبیعیه که تور هزینه بیشتر داشته باشه، دارن وقت میذارن برای گرفتن هتل و ویزا و پرواز.

    3. در یکی از پیج ها دیدم یک نفر با کشتی کروز سفر میکنه و اتاق لاکچری به سمت دریا داره با امکانات رفاهی عالی و اون لحظه همه حواس و تمرکزم به چنین سفری رفت و گفتم وای این خیلی عالیه. ولی آیا من در حال حاضر هزینه چنین سفری رو دارم ؟ نه. پس چرا الان بهش فکر کنم؟ از طرفی چرا به خاطر باورِ کمبودِ پول و فرصت و موقعیت ، فکر کنم فقط همین یک سفر هست و دیگه نمیتونم جایی برم؟ و به خاطرِ این تفکر اشتباه ، برم سفرهای متعدد رو نگاه کنم و تمرکزم روی چند چیز پخش بشه .

    5. وقتی بلیت پرواز رو واست خریدن دیگه چرا بعدش میری قیمت ها رو چک میکنی؟ این کار رو قبلش باید انجام میدادی. حالا که انجام شده دیگه رها کن و بگو حتما خیر بر این بوده. چون در غیر این صورت تمرکزت میره روی ضرر کردن و این حست رو منفی میکنه و خلاف خواسته ات میشه که فراوانی در سفر رو میخوای.

    6. چرا به جای اینکه به سلامتی و اتفاقات خوب فکر کنی ، داری به بیماری و سختی ها فکر می کنی؟

    خب احساس من با تضادهایی که پیش آمد، منفی شد. در واقع ذهن، من را به تقلاهای بیهوده واداشت و از طرفی بدگمانی در مورد افراد رو در من ایجاد کرد. و با این کار، تلاشِ من پراکنده و در جهت خلاف خواسته ام شد. یعنی فکر و عملم با خواسته همخوانی نداشت.

    حالا باید به گونه ای فکر و عمل کنم تا هم فرکانس با خواسته ام شوم. چه جوری ؟ با کار روی نجواهای ذهنی ، با تغییر زاویه دید، با تمرکز روی زیبایی ها و خواسته ها. احساس باید خوب بشه تا اتفاقات خوب رقم بخوره.

    1. اول اینکه من به نادانیِ خودم اعتراف میکنم. تنها خدا علیم هست ، او اول و آخر، پیدا و پنهان را میداند. خدا به من نزدیک است، خواسته من را میداند. راه رسیدن به آن را نیز میداند. خدایی که بهترین راهنما و هدایتگر من به سمت سلامتی، آرامش و زیبایی هاست . خدایی که قدرت مطلق است و هر چیزی برای او امکان پذیر و شدنی است و همه آنچه را که من در سفر میخواهم اجابت میکند به شرط اینکه رها کنم و به او اجازه دهم که بهترین را برای من رقم بزند. به شرط اینکه تسلیم باشم.

    من سفری با ویژگی هایی که گفتم رو میخوام اما زمان و مکانش را فقط خدا میدونه و من تسلیم او هستم و به شدت از او یاری میطلبم.

    2.عدم مقایسه این تور با بقیه تورها

    3. نیک بینی. حتی اگر خوشبینی نسبت به عوامل اجراییِ تور درست نباشه ، بهتر از بدگمانی هست . چون بدگمانی این قدر عواقب ناخوشایندی داره که حتی در قرآن راجع به آن صحبت شده و من رو به سمت ناخواسته میبره. پس بهتره خوشبین باشم. این تضاد به نفع منه و اومده کمکم کنه. اومده بگه روی تفکرت کار کن تا مدارت بالاتر بره.

    خُب ذهن داره یک چیز غیر واقعی رو ، واقعی نشون میده . داره فریب میده. منم بهش میگم این همه آدم خوب هست. بارها سفر کردی و با انسانهای شریف و درستکار مواجه شدی. خانواده ات رو ببین چه افراد خوبی هستند. دوستانت رو ببین چقدر درستکار و یاریگر هستند. حتی افراد غریبه زیادی رو دیدی که دستان یاریگر خدا بودند . اینها رو فراموش نکن.

    به ذهنم آگاه هستم. دارم می بینم که ذره بین رو برداشته و انداخته روی موقعیت های ناخوشایند در گذشته و داره اونها رو بزرگ نشون میده و مساله فعلی رو هم همین طور.

    به ذهنم آگاه هستم که یک قلم مو دستش گرفته و تصاویری میکشه در مورد آینده ای که وجود نداره و به بدترین شکل اونها رو جلوه میده. یک فیلم نامه نویس قدرتمنده که سناریو در مورد آینده و رفتار آدم ها در جهت منفی میسازه که همه آنها توهم و خیال هست و واقعیت نداره.

    بنابراین قلم مو رو از دستش میگیرم و بهترین تصاویر رو خلق میکنم چون من خدایی را دارم که خالق زیبایی ها و کل کیهان است و قدرتمندترین حامی و پشتیبانِ من در این مسیر. اما ذهنِ محدود و منفی نگر ، نه از خودش قدرتی داره و نه هیچ تکیه گاهی و در برابر رب العالمین عاجز و ناتوان است . ذره بین رو از دستش میگیرم و میندازم روی اتفاقات مثبتی که تا الان در سفرها تجربه کردم و بی نظیر بودند.

    به کودک ِ درونم آگاه هستم که یک قسمتهایی از آن درد کشیده و زخم خورده . برای همین می ترسه . بنابراین باهاش حرف میزنم و درکش میکنم.

    به کودک زخمی درونم میگم : باشه اصلا تو راست میگی، حق با تو هست، . میدونی تو هم حق داری، ابن قدر آسیب دیدی از کودکی ،این قدر شاهد رویدادهای ناخوشایند بودی که ترسیده شدی. تو ترسیدی مگه نه؟ اتفاقاتی که برای اعضای خانواده رخ داد و اتفاقاتی که خودت در ارتباط با آدم ها تجربه کردی . تو ترسیدی و داری این موقعیت را با موقعیت های گذشته مقایسه میکنی و تعمیم میدی، یعنی فکر میکنی، این موقعیت ،همون موقعیت ها هست. در حالی که این موقعیت کاملا با اونها فرق داره، این یک موقعیت دیگه هست. قرار نیست فاجعه ای رخ بده، با ترست مواجه شو، فقط یک هفته سفر هست نه یک موقعیت دائمی. تو که نمیخوای با این افراد برای عمری زندگی کنی. وقتی باهاش مواجه بشی بهترین ها رو خدا برات رقم میزنه. تو تنها نیستی . فرمانروای کیهان و جهان با تو هست و هدایت و کمکت میکنه.

    از طرفی چون موقعیتِ جدید هست و شناختی نداری بهت حق میدم. حق داری احتیاط کنی. من درکت میکنم که نگران باشی، اما بهتر نیست این فرصت رو بدی و قبل از قضاوت و نگرانی، سفر گروهی رو با افراد و موقعیت جدید تجربه کنی؟ اون وقت نظر بدی؟ از کجا معلوم خیلی خوب نباشه ؟

    4. عدم تفکر در موردِ سفرِ تنهایی خارج از ایران در حال حاضر. این کار رو به وقت و زمان خودش بذارم یعنی وقتی که راه و روش رو یاد گرفتم. یعنی اجازه بدم تکاملم طی بشه و فعلا تمرکزم روی سفر گروهی باشه. از طرفی من دلم میخواد همسفرِ مناسب داشته باشم.

    5. خدا ، خدای فراوانی است و من میتوانم بی نهایت سفر بروم و لذت ببرم و فقط محدود به همین سفر نیست. و خداوند هر روز داره به خواسته های من پاسخ میده.

    6. به جای ناراحتی در مورد گران شدن بلیت هواپیما ، به این فکر کنم که پول باید جاری بشه و در جایی هزینه شود. خدا رو شکر که این هزینه در جهت سفر بود نه در جهت درمان بیماری یا دردسرهای دیگر. هر کسی به اندازه ظرف خود دریافت میکنه. خدا بی وقفه و پیوسته داره به همه ما ثروت و نعمت میرسونه و چیزی از دست نمیره. دوباره به دست میاد . بیشتر هم به دست میاد. .

    7. به جای چک کردن قیمت دلار، به این فکر کن که خدا ، خدای فراوانی هست و اگر در مدار درست باشی ، عوامل بیرونی تاثیری بر وضعیت مالی تو نداره. دنیا بر اساس تصمیم ِ تو مبنی بر اینکه چه زمانی دلار بخری ، عمل نمیکنه . دنیا طبق قانون بر اساس فرکانس های تو عمل میکنه.

    8. تمرکز روی نکات مثبت این تور: پیدا کردن هم اتاقی از همان روز اول و این باعث شد هزینه هتل برام کمتر بشه. برای این تور فقط ابتدا هزینه پرواز رو دادم و بقیه هزینه ها در فرودگاه اخذ میشه در حالی که بعضی تورها کل هزینه رو می گیرند و اگر کنسل کنیم ، هیچ مبلغی رو برگشت نمیدن. مسئول تور خیلی با حوصله پاسخِ سوالات رو میده و همه موارد لازم رو توضیح میده . هم اتاقیِ من شخصی هست که همیشه دوست داشتم باهاش همسفر بشم با اینکه تا حالا از نزدیک او را ندیدم چون یک دختر بسیار شجاع و کمپر سوار است و ارتباط بسیار خوبی با آدم های مختلف برقرار میکنه. . این سفر یک تجربه جدید است و خیلی چیزها یاد میگیرم و مقدمه ای میشود برای سفرهای بهتر در آینده .

    9. همان طور که خدا بقیه سفرهایم را مدیریت کرد و همه چیز خیلی عالی پیش رفت ، این بار هم عالی تر عمل میکنه. همان خدایی که داره کهکشانها و سیارات رو مدیریت میکنه، همان خدایی که داره همه موجودات رو اداره میکنه و همه چیز داره طبق نظم و هماهنگی او پیش میره، همون خدایی که ابر و باد و مه و خورشید رو جوری هدایت میکنه تا باران رحمتش نازل بشه و نعمت و ثروت برای همه موجودات در کره زمین تامین بشه ، همون خدایی که هوشمندانه کالبد فیزیکیِ تک تک موجودات رو اداره میکنه طوریکه شبها هنگام خواب بدون اینکه متوجه باشند به کار خودش ادامه میده ،بنابراین همین خدا وضعیت جسمانی و هورمونها رو در بدنِ من به گونه ای تنظیم و مدیریت میکنه که از نظر جسمانی و روانی با محیط اطرافم هماهنگ و در تعادل باشم . چون او بیشتر از من میخواد که سالم و شاد باشم و سفر لذت بخشی رو تجربه کنم. او همواره حافظ و مراقبم هست و تنظیم کننده امور که بهترین زمان بندی رو در راستای خواسته های من انجام میده.

    در بخشی از سخنان استاد در این فایل متوجه شدم که استاد میگن وقتی فهمیدم مسیرم اشتباه هست از همان جا کار را متوقف کردم و مسیر را تغییر دادم با اینکه هزینه و وقت زیاد در آن مسیر گذاشته بودم. و گفتم خدا رزاق است و دوباره به دست میارم.

    وای استاد این جملات عالی بودن. اما در کنارش نجوای ذهن اومد که نکنه به صلاح نیست این سفر رو بری و خدا داره بهت میگه همین جا تغییر مسیر بده و دیگه ادامه نده. نجوای ذهن می گفت تو از خدا خواسته بودی که بهت بگه چه کار کنی و الان از طریق این فایل داره میگه نرو سفر. شک و تردید اومد. دوباره شروع کردم به فکر کردن. آیا واقعا پیامش همین هست یا پیام دیگری داره؟

    بیشتر فکر کردم. گاهی مرز بین روشنایی و تاریکی این قدر باریک هست که متوجه نمیشی کدام صدا ، ندای خداوند هست ، کدام صدا ،ندای شیطان. یعنی گاهی شیطان در قالب یک لباس زیبای توحیدی خودنمایی میکنه و پیام خودش رو به جای پیام الله جا میزنه.

    در قسمتی از فایل استاد در مورد اینکه افراد از ایشان در مورد تصمیمات زندگی سوال میکنند چون انتظار دارند یک نفر به آنها بگه چه کار کنند که از خودشون رفع مسسولیت کنند . مشابه این مورد زیاد دیده میشه. مثلا من در سالهای گذشته که تعریف اشتباهی از خدا داشتم، هر وقت میخواستم راجع به موضوعی تصمیم بگیرم و دچار تردید بودم میرفتم با قرآن استخاره میگرفتم که به من بگه چه کارکنم و خیلی وقتها میشد که آیه هایی میومد که ربطی به درخواست من نداشت و من رو بیشتر دچار ترس و نگرانی می کرد. یعنی من با تکرار زیاد این عمل، خودم را دچار وسواس کرده بودم و وسواس هم از ناحیه شیطان است. در واقع خدا می خواست بگه ، من بهت قدرت تفکر و انتخاب دادم. بهت این توانایی رو دادم که فکر کنی اما تو میخوای بدون فکر کردن و بدون اعتماد و توکل و بدون تلاش برای مدیریت ذهن، یه جورایی خودت رو راحت کنی و از طریق استخاره به نتیجه برسی. این راهش نیست.حتی در همین سایت هم گاهی میبینم که بچه ها از بخشِ نشانه به طور افراطی استفاده میکنند که باعث میشه مسیر رو اشتباه برن. من خودم معمولا زمانی از این قسمت استفاده می کنم که ندای قلبم بهم بگه. و وقتی طبق ندای قلبم سراغ این بخش میرم ، دقیقا پاسخ را در همان قسمت می گیرم و از دیدن نشانه شوکه میشم.

    بنابراین بعد از تفکر بیشتر ، به این نتیجه رسیدم که من باید در راستای خواسته ام که رفتن به سفری جذاب است، اقدامات لازم را انجام دهم و بقیه کار را به خداوند بسپارم نه اینکه متوقف شوم .

    خدا را هزاران بار برای تمامی نعمتهایی که به من داده قدردانم.

    خدایا شکرت که سالم هستم و میتوانم سفر کنم . به واسطه سلامتی ام بی نیازم. خدایا شکرت که سالم هستم و ورزش میکنم. خدایا شکرت برای حضور خانواده ام و سلامتی شون. خدایا شکرت برای دوستان خوبی که دارم و لحظات شادی که با آنها می گذرانم. خدایا شکرت برای آزادی، آرامش، استقلال شخصی و مالی، امنیت،رفاه و آسایش و بی نیازی. خدایا شکرت برای خانه ای که دارم، ماشینی که با آن به سفرهای لذت بخش رفتم، خدایا شکرت برای سفرهای عالی و همسفران فوق العاده و سلامتی در سفر، خدایا شکرت برای طبیعت ، خدایا شکرت برای تکنولوژی و راحتی کارها، خدایا شکرت برای فراوانی و برکت، خدایا شکرت برای آگاهی هایی که به من میدهی ،خدایا شکرت که این تضاد در ارتباط با سفر و خوشی هست نه یک رویداد ناخوشایند، خدایا شکرت برای تمام هدایت ها، کمک ها و حفاظت. خدایا شکرت که تو را دارم که بهترین رفیق و یار منی و بهترین راهنمای من در جهت زیبایی ها. خدایا شکرت که به من توفیق نوشتن دادی.

    قدردان استاد گرامی و خانم شایسته هستم.

    همواره سرشار از آگاهی های نابِ خداوند باشید.

    نور الهی بر قلبتان جاری

    این کامنت را همینجا تمام میکنم و از خداوند میخواهم بهترین ها را برایم رقم بزند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1226 روز

      سلام مرجان عزیز

      دختر زیبا عجب کامنتی نوشتی ،هر کلمش پر از توحید و باورهای توحیدی زیبا بود

      چقدر لذت بردم از نحوه نگرشت و اینکه ترمزهاتو شناسایی کردی

      نحوه صحبت کردنت با کودک درونت خیلی زیبا بود و منم باید همین کار انجام و لحظهای که شروع میکنه به ترسیدن از این شیوه استفاده کنم

      خوشا به سعادتت که راهی سفری زیبا هستس و داری ظرف وجود خودتو بزرگتر میکنی با تجربه کردن زیبای های سفر

      در 12 قدم استاد در یکی از قدمها و تمرکز روی نکات مثبت نکته ای میگه راجب سرمایگذاری روی خودت و بزرگتر شدن ظرف وجودی ما و ارتباطشو با لذت بردن از زندگی خیلی واضح توضیح میده به زبان تصاویر

      ما اومدیم به این دنیا که تجربه کنیم خودمونو و زیبای های این دنیا و سرمایگذاری اصلی همینه ،درست مثل شما

      انشاله که سفر خوبی داشته باشی و از زیبای هایش اینجا برامون بنویسی

      در پناه الله یکتا شادو خرم باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    نگین ظاهری گفته:
    مدت عضویت: 406 روز

    سلام به همه ی دوستان هم مسیر

    این گام درسای خوبی برای من داشت و خوشحالم که این موضوع رو هم متوجه شدم

    هروقت فهمیدم مسیری که دارم میرم اشتباهه باید سریع مسیرمو تغییر بدم مهم نیست چقدر جلو رفتم، مهم نیست چقدر توی این مسیر تلاش و حتی هزینه کردم

    وقتی میفهمم یه مسیری اشتباهه و مسیری نیست که بهش علاقه دارم باید تغییرش بدم

    اگه یه چیزی رو میخوای و یه خواسته ای داری ولی ذهنت درگیر یه موضوع دیگه ست تو نمیتونی به خواسته ت برسی چون مدام داری به اون موضوع دیگه که با خواسته ت متفاوته فکر و توجه میکنی

    خودم به شخصه یه مدته می‌خوام که درآمدم بیشتر بشه، مشتری هام بیشتر بشه و در کل فروش بیشتری داشته باشم ولی به این موضوع نه فکر میکنم نه توجهی دارم و نه حتی سوال میپرسم

    باید بتونم سوالای خوبی از خودم بپرسم و مدام این سوال هارو تکرار کنم تا خدا منو به سمت جواب هدایت کنه

    چطوری درآمدمو بیشتر کنم؟

    باید چه کاری انجام بدم؟

    چطوری مشتری هامو بیشتر کنم؟

    چطوری مشتری جدید پیدا کنم؟ از کجا؟ کجا باید برم؟

    چکار کنم که سفارش های بیشتری بگیرم؟

    چطوری روی کارم تمرکز کنم؟

    چطوری توجهم رو لیزری روی کارم بزارم؟

    من باید سوال بپرسم و منتظر جواب خدا باشم

    من خودمو به خدا میسپارم و خدا همیشه کارهاشو به بهترین و آسانترین راه انجام میده

    تنها کاری که من باید انجام بدم کنترل ذهنمه، داشتن احساسِ خوبه، داشتن ایمان و توکل به خدایی که پروردگار و فرمانروای جهانه

    و اینو مدام باید با خودم تکرار کنم که هر اتفاقی که بیفته به نفع منه

    الخیر فی ما وقع

    هر اتفاقی که می افته برای من پر از خیر و خوبی هست

    خدایا هدایتم کن به راه راست، به راه کسانیکه به آنها نعمت و ثروت بخشیدی

    پروردگارا هدایتم کن به راه ابراهیم و سلیمان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    به نام یگانه خالق هستی رب العالمین

    سلام خدمت استاد عزیزم و همینطور خانم شایسته ی عزیز وتک تک دوستانم …

    خدایا شکرت که امروز هم فرصتی بهم دادی که تابتونم بیام سایت این فایل رو گوش کنم وازش توزندگیم استفاده کنم تا آدم شادتری باشم ….

    نکته ی مهم

    (سوره لیل آیه 4)

    (آن سعیکم آشتی. تلاش شما خیلی پراکنده است )

    وقتی خواسته آیی داریم مثل استاد که خواستشون مهاجرت بود آزادی بودی وهرچی ….

    آمدن وتمام تمرکزشون رو گذاشتن روی کاری که میخواستن

    مثل جمع کردن دفترهاشون چه در تهران چه شهرستان وکارای دیگه که باعث میشد تمرکزشون رو از روی خواستشون برداره که مهاجرت صورت بگیره براشون …

    واستاد میگن من برای اینکه پراکنده نباشه هواسم وفرکانسم رو بزارم روی مهاجرت گفتم چه کارهایی رو باید انجام بدم وچه کارهایی رو نباید انجام بدم ..

    یعنی فقط بحث انجام دادن یه سری کارها نیست بحث انجام ندادن یه سری کارها هم هست

    گفتم من چه کارهایی رو نباید انجام بدم .گفتم تاوقتی من تمرکزم توایران ودارم کارمیکنم و اینقدر درگیرم نمیتونم مهاجرت کنم ..

    وکی به این رسیدم وقتی که دبی بودم

    چون وقتی من خواسته آیی دارم طبق قانون پیش میرم وهمه ی اون کارهایی که برای رسیدن به خواسته رو خواسته بود انجام دادم همه ی اون باورها رو ساختم همه ی اون اقدامات عملی رو انجام دادم کارها رو کردم ..

    بعد دیدم نمیشه ومیشستم فکرمیکردم‌ عمیق که احتمالا یه چیزهایی اززیر دستم در رفته

    البته که من هیچ کاره ام ومیشینم با خدا صحبت میکنم ومیگم توبگو چیکارکنم ..

    در واقع بهترین جمله ای که میشه گفت اینه که

    به بی فکری خودم اعتراف میکنم ب ناتوانی خودم اعتراف میکنم به تسلیم بودن خودم اعتراف میکنم ..

    (وبه قول موسی که میگه خدایا من به هرخیری که ازتو بهم میرسه بهش فقیرم …)

    توبگو قضیه چیه توبگو کجای کارایرادداره تومنو هدایت کن تومنو آگاه کن ….

    جوابی که آمد این بود ..(آن سعیکم آشتی)…

    سعی شما پراکنده است ومن همون شب تصمیم گرفتم آمدم وتمام برنامه هام روکنسل کردم برنامه هایی که براشون هزینه کرده بودم …

    وقتی اون الهامات که بهم داده شد منم تمام دفاترم رو جمع کردم

    واصلا نگران ازدست دادن چیزی نیستم حالا اینکه چقدر هزینه کردم ومیگم جهان پرازنعمت فراونیه وخداوند رزاق دوباره میسازمشون …

    ومیرم سراغ هدف بعدی….

    نکته بعدی …

    تمام اتفاقاتی ک وارد زندگی ما میشه بخاطر باورهای ماست وماباید باورهامون رو درست کنیم که اینکار زمان می‌بره ومقاومتها هم هست چون خیلی حرفها شنیدیم خیلی چرت وپرتها را شنیدیم وتومغزمون جادادیم که باید تغییر کنه

    ولی هرچقدر که بیشتر کارمیکنی مدارت تغییر می‌کنه وهرچقدر مدارت تغییر کنه هی به جاهای بهتری هدایت میشی ….

    اگاهی ودرسی که این فایل برام داشت

    1- وقتی خواسته ای دارم باید بتونم با خواستم هم فرکانس بشم باورهامو نسبت به خواستم درست کنم تغییر بدم وباید براش قدم بردارم قدم عملی وسعی کنم تمرکزم رو فقط روی خواسته ام بزارم به صورت لیزری وپیش برم وخداوند هم دراین‌مسیر هادی وحامی منه وهدایتم می‌کنه

    وهرچقدر باورهای من نسبت به خواستم بهتر بشه و بهتر روی خودم کارکنم مدارم تغییر می‌کنه و جهان منو به جای بهتری که زمین بزرگتری هست هدایت می‌کنه …

    2ـ وقتی خواسته آیی دارم فقط این نیست که بگم چه کارهایی رو باید انجام بدم بلکه یه سری کارها هم هست که نباید انجام بدم ..مثلا اگربه دوتا کارمتفاوت علاقه دارم

    باید ببینم به کدومشون عشق وعلاقم بیشتر و تمرکزم رو بزارم روی اون کار ..مثلا من خودم توهنر خیلی استعداد دارم اما عشق وعلاقم ورزشه برای همین مسیر ورزش رو انتخاب کردم ….

    3ـ مورد بعدی اینکه وقتی میفهمم یه مسیری رو‌رفتم تا یه جایی وحالا شاید براش خیلی وقت و هزینه هم صرف کردم

    اما وقتی میبینم اون مسیر منو ازخواسته ی اصلیم که مثلا ورزش هست وداره دورم‌میکنه میتونم با شجاعت ازاون‌مسیری که رفتم برگردم وبرم‌به دنبال خواسته آیی که میخواستم

    من توی هنر یه مسیری رو پیش رفتم براش کار کردم هزینه کردم وقت گذاشتم ساعتها اما دیدم این مسیر داره منو ازخواستم که ورزش وکاردرمحیط ورزشه دور می‌کنه

    وتصمیم‌گرفتم برگردم و به اون کاری که عشقم وعلاقم بود آدمه بدم

    4ـویادم باشه جهان سرشار ازنعمته ثروته ونعمتهای خدابینهایته خدا از بینهایت طریق به مانعمت میده واینو تکرار کنم و به خودم بگم که خدا رزاق

    استاد عزیزم سپاسگذارم ازشما بابت این فایل واین آگاهی ها

    همینطور خانم شایسته ی عزیز

    در پناه خداوند یکتا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    به نام خداوند

    إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی (4) اللیل

    همانا سعی شما پراکنده است.

    اهمیت موضوع رسیدن به خواسته برابر با هم مداربودن با خواسته هست یعنی خیلی مهم هست که ما با خواسته هم مدار باشیم یعنی هم از لحاظ فکری وهم فکری باید در جهت رسیدن به خواسته باشیم .

    تمرکز مهم هست.

    در لحظات تمرکز هست که الهامات دریافت میشه و راه حل ها به ما گفته میشه .

    وقتی در مسیر درست قرار می گیرم الهامات ما در راستای خواسته ماست ، حالا مهم هست که تلاش ما بصورت متمرکز باشه و ما را قدم به قدم به خواسته نزدیک کنه .

    علت اصلی افرادی که به خواسته خود نمی رسن ، بخاطر اینکه، رویای خودشان را پس از مدتی فراموش می کنند و رویایی که شاید سالها تجسم می کردن فراموش میشه، چرا؟

    چون

    إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی  هست ، یعنی آن رویایی که در ذهن هست با آن کار و فعالیت روزانه او متفاوت هست و بعداز مدتی از مدار خواسته دور میشه، و درنهایت فراموش میشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: