مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 58 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»173MB40 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»39MB40 دقیقه
درود بر همه عزیزان:
سپاس از خانم شایسته ی عزیز بابت پروژه جدید
سپاس از استاد عباسمنش عزیز بابت آگاهی های مفید و موثری که با خلوص نیت در اختیار ما قرار می دهند.
یک نکته مهم و به نظرم بسیار ریز و کلیدی که استاد عزیز در این فایل به آن اشاره کردند توقف، تمرکز و تفکر هنگام شنیدن آگاهی هاست.
وقتی به یک موضوع برخورد می کنیم که درک و فهم اون برای ما سنگینه ، فایل رو نگه داریم و همونجا توقف کنیم.
تا به خوبی موضوع را درک نکرده ایم ادامه ندهیم
لازم نیست که کل فایل رو یک جا گوش بدیم.
نکته به نکته و موضوع به موضوع پیش بریم.
عجله ای برای رسیدن به آخر فایل نداشته باشیم.
بجای تمرکز بر رسیدن به آخر فایل و تمام کردن آن:
تمرکز… تفکر… درک مطلب…
تمرکز… تفکر… درک مطلب…
تمرکز… تفکر… درک مطلب…
استمرار و تکرار… بعد از درک موضوع
استمرار و تکرار… بعد از درک موضوع
این یک اصل کلیدی هست که باید به اون توجه کرد.
که نتیجه ی توجه به این اصل:
درک درست مطلب و مهاجرت به مدار بالاتره
امیدوارم که این رد پا برای خودم و دوستان عزیزم یک کاتالیزور برای صعود آسانتر و بهتر باشه.
خدایا سپاسگزارم از وجود این همه آگاهی
خدایا سپاسگزارم از وجود این همه همنشین عالی
خدایا سپاسگزارم به خاطر هدایتم به سمت این همه نعمت و فراوانی: بهترین سایت…،بهترین آگاهی ها…،بهترین دوستان…،بهترین همنشین ها…، بهترین فکرها…، بهترین هم سخن ها…
خدایا شکر و سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی که میتونم مطالب زیبا رو دریافت کنم و از اونها در زندگیم استفاده کنم
مهمترین چیزی که در این زندگی مادی و جهان فیزیکی ارزشمند هست اینه که من این جسمی رو که انتخاب کردم برای زندگی روی زمین و این جهان مادی اول از همه من باید به این جسم رسیدگی کنم و هیچ کاری به بیرون از خودم ودیگران نداشته باشم باید این جسم وذهن را تمیز و پاکیزه نگه دارم تا بتونم از اون فرستنده الهی مطالب و علم مورد نیاز برای این زندگی را دریافت کنم و بتونم این جسم و این ذهن را که یک ابزار و وسیلهای برای دریافت هدایت الهی هست را جوری تربیت کنم که بتونم برسم به الوهیت خودم وآنرا به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنم، نه اینکه ذهن وسیلهای بشه برای شیطان(توجه به نازیباییها) و برای بردن من به سمت ناخواستهها و جهنم. خدایا تویی که بر هر چیز دانا و توانایی من در هر چیزی ناتوانم وبه هر چیزی که از تو برسه من به اون فقیر و محتاجم، خدایا از تو میخواهم که به من قدرتی بدهی، که این ذهن را آگاهانه به سمت زیباییها هدایت کنم، برای رسیدن به تو رسیدن به آسایش جسم فیزیکی و رهایی از این ترسها وبیایمانی و شرک.
ایمانی برای اقدام وعمل به الهامها،
و خودم را به تو بسپارم.
ای خدای مهربانم من فقط آگاه شدم که تو هستی، و وجود داری و تنها قدرت این هستی تویی، فرمانروا رب این عالم تویی. من نه چیزی میبینم و نه چیزی بلدم پس تو مرا بر شانهات قرار بده، تویی که هدایت مرا بر خود واجب کردهای و بر همه چیز قادری و توانا، وهمه چیز را میدانی.
چگونه است که منِ اشرف مخلوقات، نگران مایحتاج اولیه، خوراک و پوشاک و مسکن هستم.
ولی در جهان اطرافم میبینم که هیچ حیوان وهیچ پرنده وهیچ حشرهای برای غذای فردا و پس فردا هیچگونه نگرانی ندارند، هیچ کدام از آنها برای فرار از گرمایی که در راه است یا سرمایی که در راه است نگرانی ندارند، یا هیچ یک از آنها نگران و مضطرب برای جای خواب نیستند، حال چرا این ذهن مرا برای این مایحتاج اولیه اینقدر میترساند؟
من که اشرف مخلوقات هستم، من که تکهای از روح خدا هستم،
چرا این همه ترس ونگرانی را پذیرفتم؟
حال میدانم که جز بیایمانی وشرک و رفتن به راه شیطان چیز دیگری نیست.
چرا من همش نگران و مضطرب و آشفته هستم؟
جز ترس از فردا و نگران حرف دیگران اینکه خودم را با دیگران مقایسه میکنم و جز بیایمانی به تو چیست؟
ای ذهن عزیزم مگر تو نمیخواهی که لذت ببری؟
مگر تو نمیخواهی که عشق کنی؟
مگر تو نمیخواهی به جاهای بالا برسی؟
پس بیا تا سکوت کنیم و به الهاماتی که به قلب میآید را عمل کنیم و آنها را بشنویم، بیا تا من و تو سکوت کنیم و همه چیز را به خدا بسپاریم، همه چیز را به رب و تنها فرمانروای هستی بسپاریم او که تنها قدرت مطلق است.
باور کن که زندگی من و تو بیشتر از وزن کره زمین و حرکت اون به دور خورشید سخت نیست باور کن که خواستههای من و تو سختتر از گردش تمام این سیارات در مدار خودشان، ودرمنظومه شمسی، و در کهکشان راه شیری نیست.
پس بیا تا آرام باشیم و سکوت کنیم،
و خود را به خداوندی بسپاریم که از خواسته و نیاز، حتی موجودات تک سلولی که ما نمیتوانیم مشاهده کنیم آگاه است،
و خواستهها و نیازهایشان را برآورده میکند از تولد و رشد یک حشره در زیر زمین و یا تولد یک برگ در بین بینهایت برگهایی که هست و برای 6 یا 9 ماه زندگی آفریده شده است آگاه و واقف است، از رشد یک علف در بین بینهایت گیاه در دل طبیعت آگاه و واقف است.
ای ذهن نازنینم پس بیا که به این قدرت عظیم اعتماد کنیم و از این زندگی کوتاه لذت ببریم،
با خودمان در صلح باشیم،
باخدا و تمام مخلوقات و بندهها و موجوداتش در صلح باشیم،
که هر کدام به منظوری خلق شدهاند.
بیا تا آرام و آسوده باشیم.
تمامی این مطالب را اول صبح بعد از گوش دادن به فایل، اومد به ذهنم و همون موقع توی دفترم نوشتم وشب که قرآن باز کردم که بخونم این آیه برام اومد.
اولش نجواهایی اومدن که نمیخواد تو سایت بنویسم ولی سعی میکنم که نجواهامو بشناسم و برخلاف اون عمل کنم.
واین برای من یک نشانه از درستی راهم هست.
آنچه که بهم گفته میشه توی( قرآن)یک سند معتبر1400سال پیش ثبت شده.
سوره رعد آیات19تا21
19وَ الأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیْء مَوْزُون
20وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ
21وَ إِنْ مِنْ شَیْء إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعْلُوم
ترجمه:
19 ـ و زمین را گستردیم; و در آن کوههاى ثابتى افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم.
20 ـ و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم; و همچنین براى کسانى که( انواع موجودات درجهان)شما نمى توانید به آنها روزى دهید.
21 ـ خزائن همه چیز تنها نزد ماست; ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمى کنیم.
استاد عزیزم از شما برای این سایت زیبا و این فضایی که ایجاد کردهاید بینهایت سپاسگذارم.
درپناه خداوند یکتا همیشه شادو تندرست و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام استاد جان
این داستان ورودی ها خیلی قشنگه من مثل بچه ها که تازه یاد میگیرن راه برن منم تو سایت شما یاد میگیرم ورودیهام را کنترل کنم سعی میکنم حواسم به ورودی هام باشه و بیشتر ورودی مثبت بدم
دقیقا مثل راه رفتم بچه ها هیجان داره خودت می بینی که تغییر ورودی ها خروجی قشنگترین میده و آرامش بیشتر
وقتی نتیجه می بینی که دیگه شوق بیشتر
و با این مثال جوان برزیلی من درک بهتری از مقاومت ذهنی پیدا کردم که خیلی از افکار الان من مقاومت دهن هست آنقدر عادی شده که من متوجهش نیستم این یک باور نادرست و میشه تغییرش داد و خود شما یک الگوی زنده هستید برای شکستن مقاومت ذهن و ایحاد باورهای جخوردن غذا با پا یک مثال عالی برای شکستن مقاومت دهن و اینکه میشه پی در همه موارد مبشه فقط تکرار و انگیزه و اهرم رنج و لدت مبخواد
استاد الان ی چیزی یادم اومد تکپوش طلایی ک تو دستم هست رو دیدم ذهنم رفت به دوران بچگی که ی چبزایی حالا کش یا پلایتیکی چبزی تو دستم میکردم و دوق میکردم که النگو دارم و این ایده به دهنم رسید اون موقع با دوق تصویرش ساختم اداش در اوردم الان دارمش خوشگل و زبا پس اگه با دوق ادای یک خانم با شخصیت و سالم و شیک و توانمد رو در بیارم و در واقع تجسم همراه با عمل و شکل اون رو در بیارم احتمالا همون میشم فکر کنم این هم ی نوع ساختن باور باشه که من مثل تک پوش طلا چشم سالمم هم میتونم برای خودم جذب کنم
دید
سلام استاد جان
این داستان ورودی ها خیلی قشنگه من مثل بچه ها که تازه یاد میگیرن راه برن منم تو سایت شما یاد میگیرم ورودیهام را کنترل کنم سعی میکنم حواسم به ورودی هام باشه و بیشتر ورودی مثبت بدم
دقیقا مثل راه رفتم بچه ها هیجان داره خودت می بینی که تغییر ورودی ها خروجی قشنگترین میده و آرامش بیشتر
وقتی نتیجه می بینی که دیگه شوق بیشتر
و با این مثال جوان برزیلی من درک بهتری از مقاومت ذهنی پیدا کردم که خیلی از افکار الان من مقاومت دهن هست آنقدر عادی شده که من متوجهش نیستم این یک باور نادرست و میشه تغییرش داد و خود شما یک الگوی زنده هستید برای شکستن مقاومت ذهن و ایحاد سلام مجد
استاد این که میگین دیگه کتاب نمیخوندنید من هم به یک درک خیلی خوبی رسیدم اون درباره شکرگزاری هیت فهمیدم که اگر من هر روز روزم رو لا سپاسگزاری شروع کنم و ورودی دهنم همش سپاسگزاری باشه دیگه همچی حله همچی خودش درست میشه سپاسگزاری با تمام وجود هم دهنی هم نوشتن و هم در زندگی عملی کردن همه ی جنبه های زندگی رو پاکسازی میکنه و رشد میده
هر روز خودش باور جدید میسازه
دیدن زیایی ها و شکر داشته ها ترست کمنر میشه شهامتت بیشتر میشه و اقداماتت بیشتر
وقتی ترسهات کمتر میشه لذت زندگی هم برای خودت و عزیرانت بیشتر میشه
اون نجواها هم میان ولی دیگه زورش کمتر شده و راحتتر ازش میگذری
بله هر کامنتی نوشتم بیشتر تو دهن خودمون میمونه بیشتر میخواییم به گفته امون عمل کنیم
من دیدم مشکل داره نمیتونم کامنت ها رو بخونم حتب کامنت خودم فقز میتونم بنویسم ولی خوندن نمیتونم چون کوررنگی دارم میشه دوم کنم ولی یکم فشار بهم میاد ان شاءالله دیدم اوکی سد این کامنت های یایت رو میخورم خیلی دویت دارم بقول شما دیگه کتابی نیاز بخونم این کامنت ها هم کتابه هم تجربه هم سوق ک انگیزه به امید خدا
خدایا شکر برای این سایت باارزش
خداوند کمک کنه همیشه در این مسیر زیبا باشیم
سپاسگرارمباورهای جخوردن غذا با پا یک مثال عالی برای شکستن مقاومت دهن و اینکه میشه پی در همه موارد مبشه فقط تکرار و انگیزه و اهرم رنج و لدت مبخواد
استاد الان ی چیزی یادم اومد تکپوش طلایی ک تو دستم هست رو دیدم ذهنم رفت به دوران بچگی که ی چبزایی حالا کش یا پلایتیکی چبزی تو دستم میکردم و دوق میکردم که النگو دارم و این ایده به دهنم رسید اون موقع با دوق تصویرش ساختم اداش در اوردم الان دارمش خوشگل و زبا پس اگه با دوق ادای یک خانم با شخصیت و سالم و شیک و توانمد رو در بیارم و در واقع تجسم همراه با عمل و شکل اون رو در بیارم احتمالا همون میشم فکر کنم این هم ی نوع ساختن باور باشه که من مثل تک پوش طلا چشم سالمم هم میتونم برای خودم جذب کنم
دید
سلام ودرود فراوان خدمت استادعزیزومریم بانو
ردپای گام 9
من به شخصه با نوشتن خیلی بهتر ارتباط برقرارمیکنم
هربارفایل های استادروکه گوش میکنم نت برداری میکنم و زمانهایی که فرصت گوش دادن به فایلها رو ندارم ازاونجائیکه سرعت خوندنم بالاست با خوندن مجدد اونهارو مرور میکنم و یبار دیگه نکات بلد ومهم رو نت برداری میکنم و به عنوان تمرین انجام میدم
مثلا مینویسم:
باید ورودی مناسب به ذهن داد
مراقب کلامت باش
تمرکز برزیبایی ها
مراقب افکارت باش
کانون توجه
عبارات تاکیدی
و…
و ی وقتایی ام اینها رو روی کاغذ مینویسم میچسبونم به درو دیوار و آینه وسیستمم.حالا چه محل کار چه خونه
با این ریز نکته ها و نگاه اجمالی بهشون در شروع روز یادم میمونه که باید هرروز چه کارهایی انجام بدم وبه مرور انقدر به دیدنشون عادت میکنم که قطعا از حفظ میشم متن هارو پس دیگه راحت عمل میکنم
حقیقتش خیلی اهل کامنت گذاشتن نیستم بیشتر مواقعی کامنت میزارم که جز تمرینات محصولات یا دوره های رایگان باشه
ولی کامنت خوندن رو بیشتر دوست دارم وازش انرژی میگیرم.
وقتی میام ومیبینم دوستان از نتایجشون گفتن یا از مدل تمرین کردنشون که بهشون نتیجه داده انرژیم برای ادامه مسیر چندین وچند برابر میشه.
درپناه خداباشید.آمین
به نام تنها یارم
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته جاانم
ودوستان این سایت نورانی
من تاگام سوم بیشتر پیش نرفتم استاد ودیگه به نظرم تومدارش نبودم که گوش بدم ویه بیماری سخت بهش برخورد کردم وچن روزه که درگیرشم اصلا نتونستم گام بعدی روگوش بدم
ولی نمیخوام گله کنم میخوام بگم خدایا شکرت که این اتفاق برام افتاد که من قدر سلامتیمو بدونم یادم باشه چه نعمت بزرگی دراختیارم گذاشتی بچه ها فقط همین سلامتی که ماداریم میلیلااااااااردها میارزه وباید براش شکر کرد
من باتوجه کردن به بیماری که پسرم گرفته بود خودمم دچارش شدم وهییییییییچ چیییییز بدون دعوت ماوارد زندگیمون نمیشه
خدافقط برای ما بهترین هارومیخواد
ولی استاد عزیزم سعی میکنم تاجایی که میتونم به سایت سر بزنم وکامنت بخونم سفر به دور امریکا رو کم ولی میبینم
انشالله قصد دارم این پروژه رو تاآخر برم
توکل به خدای مهربونم
دوستون دارم یا حق
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام به همگی…
مابایدهمیشه افکارمناسب وورودی های مناسب ومثبت (توجه) به ذهنمان بدهیم.
من کامنت دوستان رانخواندم وفقط به امیدالله میخوام درک خودم رابنویسم.
یکی ازباورهای مااینکه ثروتمندان ازراه نادرست به ثروت رسیدند،که این باورازجایی به ذهن من میادکه اول ثروتمندشدن سخت ترین کاردنیاست وبه نوعی راحت پول ساختن غیرممکنه دوم اینکه باشرایطی بزرگ شدم که عکسش راتوزندگیم دیدم وبایدبه ذهنم الگونشون بدم ومیام اینطوری به خودم میگم که
اگه ثروت وپول زیادتوزندگیم نیس چون باورام درموردپول وثروت درست نیس واین باورکه ثروت بیشترازاکسیژن مارااحاطه کرده است.
بی نهایت ثروت درجهان وجوددارد.
من باورم درموردمن هرچقدرثروتمندبشوم نزدخدامحبوب ترمیشوم من واقعاتواین موردبه قول استادپاشنه اشیلمه ومیخوام باورهاودرکم رااینجابنویسم واصلاهم نمیدانم درست هستندیانه ولی برای تمرین برای یادگیری خودم هم اینجامینویسم،من خودم فک میکنم بااینکه ازلحاظ مالی به نسبت دوستانی که نتیجه گرفتندنیس ومن درحدباورهای خودم هست فکرمیکردم نزدخدا محبوبم پس میام اینطوری
میگم،تواصلاپول وثروت راباورنداری که بایدبه صورت طبیعی درزندگیت باشد.باورهام درموردخداوندایرادداره خداوندمنبع ثروت خداوندمنبع رشده وبایدخیلی روی این باورهام کارکنم چون باورهام اگه درست بشه کمترتقلاوبه نوعی تلاش میکنم.
سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت
به نام خدا
نکات مهم گام نهم
قانون کلی جهان این است که ما اتفاقات جهان را با افکارمان ایجاد می کنیم و با ورودی های ذهنمان باور می سازیم و با باورهایمان زندگیمان را خلق می کنیم .
در بحث ثروت ما باید بمباران ورودی های ثروت کنیم تا در مدار ثروت قرار بگیریم و ثروت بسیاری جذب و خلق کنیم .
مثل علف های هرز که هر لحظه نیاز به بهبود و هرس دارد باورهای مخرب ما هم هر لحظه نیاز به بهتر شدن دارد وباید ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم.
نجواهای شیطان همیشه هست و هدایت های خداوند نیز هست خداوند کلام خود را بالا می برد و جهان بر پایه خیر است .
نتایج ما وقتی عوض می شود که باورهای ما به صورت بنیادی تغییر کند.
افرادی که ذهن فقیر دارن بر این باورند که افراد ثروتمند از راه نادرست به ثروت رسیدند که باور درست جایگزین آن این است که ثروتمندان از راه درست به ثروت رسیده اند .
باور مخرب بعدی پارتی داشتن و شرک و حساب کردن روی دیگری است .
ذهن در شروع کار مقاومت می کند اما باید تکرار و تکرار کنیم تا باور کنیم و برایمان بدیهی شود به مقداری که ذهن مقاومتش کمتر می شود برایمان باور پذیر تر است .
تنها راه تغییر باورها ،دادن ورودی های جدید مثبت به ذهنمان است .
ورودی های مثبت را تا جایی که می توانیم تکرار و تکرار کنیم اصل را تکرار کنیم ورودی های مثبت را تکرار کنیم دلیل تکرار ها اصل قرآن است .
مثال زدن و الگو آوردن و تایید کردن و روش های منطقی کردن برای ذهن را هر روز باید به کار بگیریم و مثل غذا خوردن هر روزه باید ورودی های ذهن را هم به ذهنمان بدهیم .
باید روی باورهای خوبمان کار کنیم تا جایی که ممکنه
ورودی هایمان را آگاهانه کنترل و از ناخواسته ها اعراض کنیم .
وقتی روی خودمان کار می کنیم نشانه روی خودمان کار کردن نتیجه است .
به محض اینکه بخواهیم هدایت شویم خداوند مارا هدایت می کند و در مسیر کمکمان می کند .
بیشتر دنبال درک مطلب و تبدیل آن به باور و عمقی باور کردن باشیم و پاشنه آشیل هایمان را بهتر کنیم چراکه پاشنه آشیل هایمان اصل مطلب هستند که با تغییر آنها نتایجمان تغییر میکند .
وقتی باورهایمان زندگیمان را تغییر می دهند چرا روی باورهایمان کار نکنیم که زندگیمان بهتر شود !؟
مهم استمرار وتمرکز و تکراره مهم ادامه دادن است تسلیم نشویم و ادامه دهیم چون ارزشش را دارد که تمام جوانب زندگیمان را بهتر کند از شرایط تا آدمهای اطرافمان باید ادامه دهیم تا نتایجمان بزرگتر شود .
تمرین گام نهم
برای کنترل ورودی های ذهن اول باید موقعی که به ناخواسته برخورد می کنیم اعراض کنیم و توجه نکنیم و سریع توجهمان را از قسمت منفی به مثبت تغییر دهیم .
سعی کنیم در طول روز فایل های دوره های استاد و در سایت فایل گوشکنیم برای من گوش دادن فایل ها جزو جدا نشدنی روتین زندگی هست که توجه منو به خواسته های من هدایت می کنه و هم چنین بیشتر فکر کنم راجع به فایل ها و سریع ازشون نگذرم .
در پناه حق باشید .
به نام الله زیبا
گام نهم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
سیزده بهمن هزار و چهارصد و سه
خدا رو شکر میکنم که بعد از یک وقفه سه روزه دوباره برگشتم تو مسیر این پروژه و امروز در مداری قرار گرفتم که این فایل رو شنیدم.
فایل بسیار زیبا و مهمی بود ، اتفاقا اصلاااا هم تکراری نبود و چیزهایی که شنیدم بنظرم مهم و حیاتی و ارزشمند و تازه بودند ، درست مثل تمام آموزههای این سایت.
قسمتی که استاد به قرآن اشاره کردند و گفتند در قرآن اومده که « هرقدر میتونید قرآن بخوانید » برام جذاب بود.
اینکه خداوند هم حتی به تکرار این باورها اشاره کردند. برای اینکه قوانین جهان هستی در ذهنت محکم بشن باید اونها رو تکرار کنی و این کار رو بصورت مستمر انجام بدی.
الان که به یادداشتهام از این فایل نگاه میکنم میبینم خلاصه همشون اینه که باید هر روز و بطور مستمر و آگاهانه ورودی خالص به ذهنمون بدیم.
و اما بریم سراغ تمرین این فایل ؛
با چه شیوههای خلاقانهای میتوانید این آگاهیها را برای ذهن مرتباً خود تکرار کنید؟
چطور از این آگاهیها برای خنثیکردن استدلالهای محدودکننده قبلی ذهن، منطق میسازید؟
جواب؛
وقتی داشتم این فایل رو گوش میدادم چندتا ایده به ذهنم رسید که اینجا مینویسم.
• من ورودیهام رو تقریبا کنترل میکنم اما گاهی از دستم در میره ، مثلاً وقتی توی خونه تلویزیون روشن میشه و من مشغول کار دیگهای هستم ناخودآگاه ذهنم میره سمت محتوای تلویزیون ، و یا گاهی که دلم میخواد موزیک گوش میدم.
دلم میخواد بعنوان تمرین ، این ورودیها رو سختگیرانه حذف کنم و بجاش آگاهانه فایلهای سایت رو مرور کنم.
• بهترین راه برای دیدن زیباییها ، این نیست که بریم بگردیم دنبال قشنگی ، بلکه اینه که زندگی خودمون رو قشنگ کنیم تا بطور خودکار ، زیبایی ببینیم.
این قشنگ کردن زندگی میتونه در درجه اول شامل دو مورد زیر باشه؛
– تمیز نگهداشتن خونه و محیط زندگی
– تمیز نگهداشتن خودمون و رسیدگی به جسممون (پوست ، مو ، ناخن و …)
مثلاً گل و گیاه تو خونه داشته باشیم یا هر چیز دیگه که زندگی رو زیبا کنه.
• مورد آخر که به ذهنم رسیده اینه که از کتاب فوقالعاده خوبی که دارم میخونم با صدای خودم پادکست درست کنم ، کتاب بینظیر « چگونه فکر خدا را بخوانیم ».
همه کسایی که این کتاب رو خواندند میدونند چه ارزش و جایگاه بالایی داره ، مخصوصا توی تغییر فکر و نگرشمون. دلم میخواد این کتاب رو با صدای خودم بخونم و گوش بدم مرتب.
به امید تثبیت فرکانسی همه عباسمنشیها تو مدارهای بالا بالا.
در پناه حق باشید.
ای وای بر من
بعد از این همه سال ، اولین باره من متوجه شدم که وجود داره موضوعی که استاد درموردش میگن و من قبولش ندارم یا مقاومت ذهنی دارم …
وااااااای خدای من
من هر بار این رو از استاد میشنیدم که هر جایی از صحبت های من ذهنت مقاومت داره اتفاقا همونجا جایی هست که باید روش کار کنی و تغییرش بدی و اگه تغییرش بدی نتایج بزرگ رخ میدن . من با خودم فکر میکردم که من که همه ی حرفهای استاد رو قبول دارم و مطمئنم و ایمان دارم درسته و به قلبم میشینه پس این جمله واسه من نیست . یا این جمله رو استاد با بقیه داره صحبت میکنه نه با من … ولی همین الان همین چند لحظه پیش که این فایل رو میشنیدم مو به تن من سیخ شد که فهمیدم این حرف دقیقاااااااا با خود منه . من جایی از ذهنم مقاومت میکرد در برابر اینکه نباید فایل های آموزشی رو از جاهای دیگه گوش بدیم و استاد راضی نیستن . اما من توی این 4 سال این کار رو کردم و خیلی از آموزش ها رو از کانال های تلگرام یا جاهای دیگه میشنیدم و زیاد دنبال فایل های رایگان استاد و سایت نبودم و بارها به خودم میگفتم خب این که مشکلی نداره ، حالا استاد اینجوری گفتن که کسی سو استفاده نکنه ولی من که سو استفاده نمیکنم من هروقت به نتیجه برسم دوره ها رو میخرم . به نتیجه های خوبی هم میرسیدم از لحاظ مالی خیلی زمان ها پول داشتم اما فقط یک دوره رو تهیه کردم و باز هم نتایجم پایدار نبود و خیلی جاها میگفتم خدایا مشکل کجاست ؟ چرا یه وقتایی همه چیز خوبه و معجزه وار پیش میره ولی یهو خرابی به بار میاد ؟
من دنبال نتایج بزرگی که الان استاد توی این فایل بهش اشاره کردن بودم ولی به قول استاد نتایج کوچیک پدیدار میشد هرچند من انقدر این رو تمرین کردم که برای کوچیکترین نتایج هم جشن و شکرگزاری زیادی برپا میکردم برای خودم و عین یه بچه ذوق و شوق میکردم اما نتایج بزرگ برای من یعنی اینکه من باید الان توی حرفه ای که عاشقشم پیشرفت کرده باشم از این بابت که حداقل یک نمایشگاه درست و حسابی برای نقاشی هام برگزار کرده باشم اما هنوز اتفاق نیفتاده . من پر از ایده و امید و عشق و انرژی و انگیزه ام ولی پام روی بزرگترین ترمز بود .
از اول فروردین 1404 یعنی همین 13 روز پیش خداوند هدایتم کرد به استفاده از آموزش ها و فایل های رایگان استاد در یوتیوب و بعد اومدم توی سایت و گفتم یه چرخی بزنم ببینم چه چیزی پیدا میکنم به جز دوره ها و سفر به دور امریکا و … و متوجه شدم اینجا بهشت بود و من خبر نداشتم . با همین فایل های رایگان من باید فرکانسم رو بالا میاوردم تا الان تا برسم به هم فرکانسی و هم مداری با استفاده از آموزش های دوره . اما من میخواستم قانون تکامل رو دور بزنم و خب کیه که بتونه قوانین ثابت خداوند رو دور بزنه ؟
وای خدای قشنگم ممنونم که وقتی در گمراهی ازت میخواستم که منو به مسیر درست هدایت کنی صدامو شنیدی و هدایتم کردی . مقاومت ذهنیم اجازه نمیداد که ببینم مسیر درست چیه و توهم این رو بهم داده بود که کارم درسته و در مسیرم . اما خداوند منو به مسیر درست هدایت کرد . من 13 روزه که به مسیر درست برگشتم و این مدت که قلبم بهم گفت همه ی دوره ها رو حذف کن و فقط با سایت و با فایل های رایگان پیش برو و من انجامش دادم امشب با شنیدن این جمله که همونجا که مقاومت داری و میگی قبول ندارم ، همونجایی هست که اگه روش کار کنی نتایج بزرگ پدیدار میشه یک زنگ توی سر من به صدا در اومد که «از خواب بیدار شووووو ، این همون چیزیه که سالهاست توش گیر افتاده بودی و دو هفته هست از این تله رها شدی پس شک نکن که داری کار درست رو انجام میدی و به مسیر درست هدایت شدی » مو به تنم سیخ شد و نفسم حبس شد ، دقیقا هروقت یک آگاهی جدیدی به وجودم میشینه این حس رو تجربه میکنم و این یکی از ناب ترین لحظه های زندگیم هست ، ناب ترین احساسی که دارم وقتیه که یه چیزی رو میفهممش ، با تمام وجودم دریافتش میکنم و البته با توجه به درجه ی فرکانسیم ، خیلی وقتها واسم پیش میاد که یک جمله به مرور هی بیشتر برام جا میفته و درکش عمیق تر میشه .
انقد هیجان زده م که نمیدونم چی نوشتم فقط خواستم بنویسم که چقدر توی این مدت شنیدن این جمله که: «اون جاهایی که با من موافق نیستی یا ذهنت مقاومت داره با حرفهای من ، همونجا باید روش کار بشه و پاشنه ی آشیلت هست » برای من حتی این قضاوت رو میاورد که من که با همه حرفای استاد موافقم ، چقدر کارشون سخته اونایی که موافق نیستن یا یه همچین چیزی مثل اون نگاه بالا به پایینی… چقدر مخفی بود چقدر نادیدنی بود چقدر پنهان و چقدر با من یکی بود انقدر در من بود که نمیدیدمش و خدایا شکرت که همین چند دقیقه قبلش توی یه کامنت دیگه در سایت نوشته بودم خدایا به من قدرت عمل به آگاهی ها رو بده و به من چشمی بده که ببینم حضورت رو و به محض خواستن نشانه های اجابت اومد … خدایا عاااااااشقتم
استادددددد ممنووووونم که انقد خوب حرف میزنید
شکر وجودتون خانم شایسته ی مهربانم
عاشقتونم