مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»
    173MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»
    39MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

864 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    سلام به استاد عزیزم سلام به بانوی گرامیم و سلام به دوستان هم فرکانسی

    خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این آگاهی‌ها و مفهوم و درک این فایل و بر زبانم و کلامم ین آگاهی‌ها رو بهم بده

    رد پایی را از خودم به جا می‌گذارم برای پیشرفتم

    گام نهم و سوال اینکه چندین بار این سوالو شنیدم که استاد عزیز از دوره‌های خودشون هم استفاده می‌کنید و این آموزش‌ها رو بارها و بارها برای خودتون تکرار می‌کنید و به عنوان فردی که از محصولات استاد عزیزم استفاده می‌کنه به نظر شما بهترین روش برای استفاده از این محصولات چیست و دقیقاً نحوه استفاده از آنها را مخصوصاً در مورد دوره روانشناسی ثروت توضیح دهید یرا فکر می‌کنم فرایند صحیح استفاده از این دوره خیلی مهم هست و شاید دلیل اینکه بعضی‌ها به نتیجه بهتر

    همین باشد

    و قانون کلی جهان اینه که ما اتفاقات رو با افکارمون یجاد می‌کنیم

    افکارمون چیا هستند

    توجهات و چیزهایی که بهشون توجه می‌کنیم و ورودی‌ها ی ذهنمون هستند و وقتی که ودی‌های شکل می‌گیرند اتفاقات زندگی ما را در مورد اون موضوع حالا ثروت رقم می‌زنه

    و اینکه استاد عزیز نکته خیلی زیبا و کلیدی رو مطرح می‌کنند که خودشون هم اوایل‌هایی که کار می‌کردن رو خودشون همین موضوع کار کردن روی باوراشون بود و خیلی هم ذوق و شوق داشتند لحاظ مالی موفق بشن و اینکه چون تو شرایط سخت بودند خیلی انگیزه و شور و شوق داشتند و چون دوست داشتن از لحاظ مالی خیلی خیلی موفق بشن چون همه موفقیت‌ها رو استاد کسب کرده

    بودند در مورد سلامتی روابط معنویت مسائل کاری همه چیز خیلی عالی بودند ولی در مورد و مسائل مالی مسئله داشتند

    و در این مورد هم روی باورهای مناسبی که رو بحث ثروت بود ایجاد کردند

    و صحبت‌هایی که تو دوره روانشناسی ثروت گفتند 1 و 2 و 3 بودند چیزهایی بودند که استاد عزیز روی خودشون کار کرده بودند و نتیجه گرفته بودند

    و این مجموعه دوره روانشناسی 1 و 2 و 3 تو هیچ کتاب مطالعه نشده

    و استاد در مورد باورهایی کار می‌کردند که برعکس بودند اگر در مورد آدم‌های فقیر گفته شده بود که این دیدگاه رو دارند و آدم‌های ثروتمند مند فلان دیدگاه رو دارند و در این مورد باورهایی رو در مورد بحث ثروت و این چنین موضوعاتی به این شکل باورهای افراد ثروتمندی رو ایجاد می‌کند

    و در مورد این باورها که بمباران کرده بودند و بحث تغییر باورها ی قبلی رو که ما همیشه داریم

    و باورهای جدیدمون رو باید تقویت بکنیم یعنی اینکه یه سری باورهای نامناسب از گذشتگان تو ذهن ما هست اون‌ها هستند ولی باید باورهای خیلی خوبی رو ایگزین اون باورهای گذشته‌مون بکنیم و هرچه قوی و قوی و قوی‌تر بشند برای پیشرفتمون خیلی نتیجه‌های عالی رو می‌گیریم

    و اینکه وقتی که باورهای ی‌تری رو ما داریم درست می‌کنیم و باید یک سر روی این باورها کار بشه تا اون قوی بودنشون تو ذهن ما کمتر نشه

    و اگر ما روی باورهامون کار نکنیم ورهای قوی و عالی که داریم انجام می‌دیم این‌ها آرام آرام کمرنگ میشن و دوباره تیجه‌هایی که قبلاً گرفته می‌شدیم و هیچ پیشرفتی نبود وباره همین اتفاق رخ می‌دهد و برای اینکه ما یلی خیلی موفق باشیم تو تمام زمینه‌های زندگیمون باید روی خودمون و باورهامون کار کنیم این یک قانون است به هر آنچه که فکر و توجه کنی همان قسمت می‌شود باور

    همیشه باورهای محدود کننده و اون نجواهای شیطان همیشه هستند و خداوند در قرآن می‌فرماید

    نبوده ما به پیامبری وحی کنیم و شیطان نجواهای خودش رو دخیل نکنه در مورد صحبت‌های ما ولی پیامبر کلام خدا را بالا می‌برد و کلام شیطان را حتی در مورد پیامبران هم که همیشه وحی میشه اون شیطان داره نجواهاشو میگه

    و همیشه از هر طرفی وارد میشه یا خانواده یا جامعه و راهی به جز این وجود نداره که ما باید روی باورهامون کار کنیم و باورهای منفی رو کمرنگ و کمرنگ و کمرنگ‌تر کنیم و باورهای خیلی قدرتمند رو جایگزین کنیم و هر چقدر رو خودمون کار کنیم بهتر نتیجه می‌گیریم

    و نتایج وقتی اتفاق ی‌افتند ما به صورت بنیادین

    تغییر کرده باشیم

    و امکان هم نداره وقتی نتایج وارد زندگی ما می‌شه ما باورهامون تغییر نکرده باشه

    و امکان نداره باورها هم به صورت بنیادین تغییر کنند و ما نتیجه نگیریم

    و اینجا یک نکته کلیدی رو استاد عزیزم میگه که من فایل‌ها رو می‌ذارم و ورودی‌ها را سعی می‌کنم همیشه تکرار کنم چون اون ورودی‌ها ورودی‌های خیلی خوبی هستند خالص هستند و کسانی که دوره روانشناسی 1 و 2 و 3 را استفاده کردند می‌دونند که خیلی و خیلی خالص هستند

    آنقدر خالص هستند که ذهن به شدت در موردشان مقاومت داره شروع کار انقدر خالصه و یکی از باورها این هست که باورهای افرادی که ذهن فقیری دارند

    یکی از باورهااینه که افراد ثروتمند از راه نادرست به ثروت رسیده‌اند

    یک نکته که استاد میگن و با دوستانشان که داشتند می‌رفتند پارک صحبت می‌کردند یکی از دوستاشون یه باوری داشت که کشور برزیل صلاً نمی‌تونه ثروت بسازه اونجا خیلی قیمت‌ها بالا هست از لحاظ مالی اونجا نمیشه موفق شد و این باور خیلیا هست که خیلیا در مورد هر کشوری که توش زندگی می‌کنند این باور دارند که کشورهای دیگه خیلی خوب هستند و میشه پول بسازی ی کشوری که من توش زندگی می‌کنم نمی‌شود

    و من در جوابش گفتم واقعاً هرکی که تو این کشور به جایی رسیده و ثروتمند شده از راه نادرست بوده و جواب داده بوده که بله که هر کس از لحاظ مالی موفق شده اینا یا پارتی داشتند و با سیاستمداران در ارتباطند به این طریق چه ثروتمند شدند و ما تو دوره ثروت این باورو گفتیم که تمام ثروتمندان از راه درست ثروت رسیدند این خیلی دیگه ذهن رو درگیر می‌کنه و مقاومت می‌کنه و چون که ن طرف این باور رو در مورد ثروتمندان کشور خودش داشت اصلاً این باوری که من بهش اگر می‌گفتم به هیچ عنوان قبولش نمی‌کرد

    و حتی اگر هزاران مثال هم می‌زدم که‌ها طرف مثلاً پارتی داشته

    و ما وقتی به این شکل فکر کنیم که قبلاً نه ما و نه پدران ما به هیچ کدوم از این‌ها فکر نکرده بودند

    مثل این می‌مونه که همه عمر ما با دست غذا خوردیم حالا می‌خوایم تصمیم گرفتیم که با پا غذا بخوریم

    انگشت پاد غذا بخوری مثل خیلیا که دست ندارند با پا می‌خورند حتی اگر ما بخواهیم این روشو تستم بکنیم یلی اذیت می‌شیم ولی همه ما دیدیم که یلی آدم‌ها هستند که این کارو به راحتی انجام میدن به علت اون شرایطیه که براشون پیش اومده

    دست ندارم یا فلج هستند با پاشون غذا می‌خورند انندگی می‌کنند با پاشون نقاشی می‌کنند وتبال بازی می‌کنند و خیلی کارهای دیگه یعنی پای همکار دستو انجام میده حتی بهتر یعنی وقتی نقاشی که می‌کنند بابا از کسایی که با دست نقاشی می‌کنند.

    گاهاً بهتره و این نشون میده که پس میشه همونجوری که در شروع کار اصلاً هیچ جوره نمی‌تونی با پات نقاشی بکشی هیچ جوره نمی‌تونی با پات غذا بخوری هیچ جوره ذهن هم در شروع کار اینقدر مقاومت می‌کنه در مورد این آگاهی‌ها

    و تمام تلاششو می‌کنه که بگه اینا واقعی نیست اینا دروغ هست ولی ما باید این ورودی‌ها را تکرار کنیم مثل همون کسی که داره الان با پاش غذا می‌خوره

    و راحت نقاشی می‌کشه و آنقدر تکرار و تکرار و تکرار کرده که الان براش راحت و عادی شده

    یعنی اینکه وقتی تکرار می‌شود یواش یواش ذهن مقاومتش کمتر می‌شه و اون مقداری که ذهن مقاومتش کمتر می‌شه اون باورها تسبیح می‌شه ما هدایت می‌شویم به ثروت‌های بیشتر

    و استاد اینجا یک نکته کلیدی خیلی عالی رو گفتم که باورهایی که ما در موردشون بیشتر مقاومت داریم رو استاد خودش میگه من داشتم و خیلی زیاد تکرار و تکرار و تکرار می‌کردم در موردش تحقیق می‌کردم و و می‌نوشتم و فکر می‌کنم و می‌دونم هم این جمله باید تبدیل بشه به باور مثلاً این جمله که میگیم آقا بی‌نهایت ثروت در جهان وجود دارد یا اینکه هر چقدر من ثروتمندتر شوم نزد خدا محبوب‌تر می‌شوم اول کار مقاومت هست ولی وقتی که بعد کار زیاد تکرار و تکرار می‌کنیم این‌ها تبدیل می‌شه به باور وقتی که تبدیل می‌شه به باور این میشه که زندگیمون از زمین تا تا آسمون داره اوضاعش فرق می‌کنه و متوجه میشیم که کدوم باورها رو داریم تغییر میدیم و نتایج به چه شکل داره تغییر می‌کنه و به همین دلیل دوستانی که از دوره‌ها استفاده می‌کنند که تنها راه تغییر باورها

    ورودی‌های جدید به ذهن هست حتی برا منی که سال‌ها دارم این موضوع را تدریس می‌کنم

    و نمی‌دونم که چرا بعضی‌ها مثلاً من یک صحبتی می‌کنم توی فایل یا دوره و بچه‌ها میان و بعضی از بچه‌ها که این تکراری بود مثلاً این موضوع رو تو فلان دوره گفته بودید منی که دارم این صحبت‌ها رو هر روز با خودم تکرار می‌کنم اون فایل‌هایی رو که خودم گوش می‌کنم برام تکراری نبوده نمی‌دونم چرا برای شما تکراریه بعضی‌ها دنبال چه جادویی یا چه می‌دونم چیز خیلی عجیب و غریبی می‌گردند و قضیه رو نگرفتند که کل موضوع تکرار و و تکرار اصل هست اون اصله با اینکه هزار مرتبه تکرار شده دفعه هزار و یک مینبار که گوشش می‌کنیم احساس می‌کنیم یه مطلب خیلی جدیدی رو اولین باره که شنیدیم و چه جوری می‌گید که تکراره اگر تکراریه که پس باید به نتیجه خیلی خیلی عالی رسیده حتی بیشتر از من پس اگر نرسیدید تکراری نیست من که استاد عزیزم میگه یک کلمه فوق العاده نکته عالی که آنقدر خودم رو این‌ها کار کردم ولی برایم هنوز تکراری نیست و من مثلاً فایل شماره 5 فلان دوره را گوش می‌کنم و می‌رسم به آخرش همون فایلو از اول گوش می‌کنم مطالبش برایم جدیده همون روز همون موقع مطالبش جدیده یعنی یه سری لامپ‌های جدید تو ذهن من داره روشن میشه

    و سپاسگزارم استاد عزیزم که این نکته‌های خیلی خیلی ارزشمند و طلایی رو که خودتون تو زندگی نتیجه گرفتید و به ما آموزش می‌دید و اینکه می‌گین دلیل اینکه من تو زندگیم اینقدر نتیجه گرفتم دوستان دیگه نتیجه گرفتند اینه که ورودی‌ها رو دارند هر هر بار و هر بار و هر بار دارند تکرار می‌کنند این ورودی‌های مثبت رو که حتی توی قرآن هم خداوند می‌فرماید تا جایی که می‌توانید قرآن بخوانید و یهو می‌بینی یه سری موارد رو که شما اصل قرآن رو کلا داره تکرار میشه و هر بار هم داره از یک زاویه دیگه تکرار میشه و در مورد داستان موسی فقط داستان حضرت موسی را تو قرآن مطالعه بکنید متوجه میشید که این داستان به طرق مختلفی با پندهای مختلف با اندرزهای مختلف از زاویه‌های مختلف بارها و بارها تکرار شده به همین دلیله که اسم حضرت موسی بیشتر از پیامبران دیگه تو قرآن برده شده به خاطر اینکه اون داستانه خیلی تکرار شده بود خیلی زیاد

    و دلیل این تکرارها که توی قرآن هست دلیلش اینه که اون مطالبی رو که زیاد تکرار شده و اینکه اگر می‌خواهید بدونید اصل چیا هستند اون مطالبی هستند که زیاد توی قرآن تکرار شده‌اند اون‌ها اصل قرآن هستند و دلیلی که تکرارش هست چون که اینا خیلی مهم

    و بارها شده ما داریم یه مطالبی رو تو دوره‌ها گوش می‌کنیم و خیلی جدید هسته و می‌گیم وای من که اینقدر این فایلو گوش دادم به این مطلب پی نبردم و یه آگاهی خیلی خیلی عالی گفته میشه و باعث رشدمون میشه

    یک نکته فوق العاده طلایی و کلیدی راه تکرار

    از دوره‌ها به نحوی که باور به نحوی که نتایج ایجاد

    بشه و اینکه بریم در مورد اون اوری که می‌خواین قوی بشه در موردش مطالعه کنین در موردش تحقیق کنین در موردش فایل بذارین تو گوشتون یا از تجربیات خودتون مثال بیارین اونو گوش کنید یا در موردش بنویسید یا در موردش تحقیق کنید یا با خودتون صحبت کنید بستگی به خودتون داره رو اون خلاقیتی که دارین داره هر کسی به یه نوع روشی می‌تونه رو ناخودآگاه خودش اثرگذار باشه بعضیا با شنیدن بعضیا با گوش کردن بعضیا با نوشتن بعضیا با نقاشی کردن بعضیا با راه رفتن و رو با خودشون حرف زدن کسی به یه شکلی اون دیگه خودتون باید روش‌هایی رو انتخاب کنید که ازش نتیجه می‌گیرید راه اینه که اگر می‌خواهید نتایج گرفته بشه و پایدار باشه همونجور که هر روز دارید غذا می‌خورید باید هر روز روی باورهاتون کار کنید چه جوری کار کنیم باید ورودی‌های خالص بهش بدیم و دوره‌های روانشناسی 1 و 2 و 3 خیلی خیلی خالص هستند استاد سپاسگزارم که این چنین جمله‌های کلیدی رو و با ارزشی رو ما می‌گیم اون کارهایی که کردین و نتیجه گرفتین رو دارین به ما آموزش می‌دین اینکه نتایج زندگی من و اینقدر که من دارم نتیجه می‌گیرم ب 5 درصد تونستم ایجاد کنم و این نتایج به وجود اومد و به همین دلیله که من میگم خیلی کار دارم که من بتونم اون نتایج رو بهتر و بهتر و بهتر بکنم یعنی اینقدر این نجواهای ذهنی می‌تونه آدمو از نتایج دور کنه اینکه شما رو ورودی‌های خوب کار نمی‌کنید و اجازه می‌دید که اخبار و رسانه‌ها و خانواده و اطرافیان و حرف‌های مردم و همه این‌ها وارد ذهنت بشه و کانال‌های تلگرامی یا روزنامه‌ها وارد ذهنتون بشه خیلی زود نجوا قدرت می‌گیرند مثل این می‌مونه که ما مواد مغذی رو به این علف‌های هر دادیم انقدر زود اینا پر میشه مغزت که اصلاً دیگه اون باورهای خوب اصلاً گم میشم انگاری که موقع نبودن انگاری که اصلا نبودند و ما همینجوری باید یک سر و یک سر رو باورهای خوبمون کار کنیم تا جایی که امکان داره می‌تونی ورودی‌های نامناسب را دریافت نکنیم اما البته این هم هست وقتی که ما به مقدار کافی داریم روی خودمون کار می‌کنیم خود به خود جهان کاری با ما می‌کنی که ورودی‌های نامناسب را اصلاً دریافت نمی‌کنیم یعنی یک سر محیطتونو عوض می‌کنه آدم‌های اطرافتونو عوض می‌کنه این چیزیه که جهان یکسره داره انجام میده من این کارو انجام داده استاد عزیز میگن خدایا صد هزار مرتبه شکر بابات این همه آگاهی‌ها عالی که بهم داری از دست عزیزت استاد قشنگم به من میگی خدای مهربونم سپاسگزارم استاد عزیزم سپاسگزارم

    و نتیجه‌ای که ما از کجا متوجه می‌شیم از اون که ما داریم روی خودمون کار می‌کنیم و وقتی هم که روی خودمون داریم کار می‌کنیم نتیجه گرفته میشه

    و اینکه استاد عزیزم در مورد فیلم راز گفتید که نسخه جدیدشو تازگیا گوش کردید

    یه جمله‌ای رو شنیدین که همون موقع به خودتون گفتین که حتی اینجا هم داره باورها باورهای نادرستی رو میده

    می‌گفتش که قرن‌ها و هزاران سال بوده که ثروتمندان و قدرتمندان راز رو می‌دونستم اما اونو از مردم نفخ کرده بودند برای اینکه مردم صبح بلند شم برم سر کار و برای این‌ها نوکری کنم و خودشون مثلاً از این مواهب دونستن این راز استفاده کنم این یک باور کاملاً و کاملاً غلطه دروغیه و وجود ندارد و اینجوری هم نیست که یه عده‌ای بتونم یه سری آدم‌ها آگاهی‌ها را برای خودشان نگه دارند فیلم یا مثلاً تو اون فیلم و این فیلم راز رو بچه‌ها من بعد از مدت‌ها حالا نمی‌دونم چند سال گوش دادم به خاطر فایل‌های انگلیسی که دارم گوشش میدم چون فایل‌های انگلیسی تا به حال هم زبانم خوب بشه دارم پیدا می‌کنم که یکیشون همین فایل بود که گفتم اون موقع موقعی که اون موقع جا 50 و 60 مرتبه گوش داده بودم مامان اون اولو اصلاً نفهمیدم که این باوره اشتباهه درسته و ایراد داره ولی الان این جمله رو گفت سریع ذهن من گرفتش و گفت اصلاً چرا من تا حالا این نشنیده بودم این حرف نادرستی هست اصلا بچه‌ها شما به محض اینکه می‌خواین هدایت بشین خداوند هدایتتون می‌کنه ثروتمندان و قدرتمندان هدایت نیست که بگم آقا یه عده‌ای مثلاً هدایت خدا رو نگه داشتند چون پول و قدرت داشتند نمی‌خوان بقیه بدونن آقا یه مسیری هست و خیلی عالیه برای زندگی و جلوشو گرفتم در صورتی یادم نمیاد ولی 100 موافق اون حرفه بودم چون که خیلی برام منطقی بود و اینکه یه عده‌ای گرفتند مثلاً این قوانین کشف کردند و اگر دقت کرده باشید اون فیلم هم نشون میده که مثلاً یه یه جای خیلی مهمی بوده و مخفی شده و بعد یواشکی یکی می‌دوئه و می‌دزدتش و میره مثلاً می‌کنه و چاپش می‌کنه و به بقیه پخش می‌کنه و چنین فضایی سیکلت مانند و راز آلود و مثلاً اینجوریه مثلاً یک کشفی و مثلاً اینا رفتن دزدیدنش و بخشش کردن و از دست ثروتمندان مثلاً درش آوردن و توی اون فیلم چندین بار این رو تکرار کردن و این نکته گفته می‌شه که الان پخش شده و الان می‌تونین استفاده بکنین واقعاً استاد من هم قشنگ یادمه موقعی که این فیلم رازو نگاه کردم همین جریانی که خودتون دارین الان مطرح می‌کنید یعنی همین مثل ترس و استرس و عجله و نگرانی در صورتی که اصل آن چنین چیزی نیست ثروتمندان و قدرتمندان تو شکم مادر که ثروتمند و قدرتمند نشدم اون‌ها همین اولش آدمای معمولی بودند یا آدم‌های فقیرزاده بودند من یه سری هدایت‌ها رو دریافت کردند یه سری قوانینو درک کردند و بعد به ثروت رسیدند در قرن‌های بعدی تا همین الان و اینجوری هم نبودی که عده خاصی هم همیشه مثلاً پادشاه‌ها هر بار عوض می‌شدند و یک پادشاه دیگه‌ای می‌آمده

    به همین دلیل که من میگم اومدم این باورها را برای خودم ایجاد کردم که باورهایی که تو روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3 گفته شده که اونقدر خالص هست که ذهن مقاومت می‌کند خود من هم ذهنم هنوز که هنوزه مقاومت داره در مورد یه سری مسائل داره که هر روز دارم کار می‌کنم و داره بهتر و بهتر میشه

    و چقدر جالب استاد اینجا چه نکته خیلی کلیدی رو مطرح می‌کنید که می‌گین من وقتی فایل‌ها رو دارم گوش می‌کنم و در بین اون فایل‌ها و گوش کردنشان به یک نکته و به یک باور می‌رسم و دیگه اون فایل یا اون دوره رو متوقف میشم

    حالا بستگی داره که یه موقع دو روز میشه یه موقع 10 دقیقه‌ای می‌شه یه موقع یه روزه می‌شه بستگی داره یه اتفاقی می‌افته که و من می‌شینم فکر می‌کنم در موردش دنبال الگو می‌گردم در موردش دنبال اینکه چطور برای خودم یا اینکه چطور ذهنمو قانع کنم چطور منطقیش کنم چطور باورپذیر بشه و یعنی اینکه اصلاً عجله من نمی‌کنم که اینکه مثلاً من یک فایلو تا آخر تمومش کنم من بیشتر دنبال اینم که یه مطلبی رو درکش کنم بفهممش و تبدیلش کنم به باور و بزارمش تو اون ریشه‌های ذهنم بزارمش تو اون ناخودآگاهم و استاد این پیشنهاد هم به ما داره که هر موقع که حتماً می‌خوان این فایل‌ها رو گوش کنم یا مثلاً این دوره رو تموم بکنم چون خیلی خیلی

    تر از اونی که بخوام تو یک ماه یا تو یه هفته مسائل زیاده بخوام تمومش کنم چون که باید باورها ساخته بشه و این نیازی که ما مخصوصاً اونجایی که پاشنه آشلمونه بیشتر کار کنیم و اونجاهایی پاشنه آشیل مو هست که خیلی باهاشون مقاومت داریم اصلاً نمی‌تونیم قبولش کنین ذهنتون مقاومت می‌کنه مثلاً بچه‌ها اینکه ام حرف‌های منو بگین ما قبول می‌کنیم ولی یه مطلبی یه نکته که یگین هیچ جورمون نمی‌تونیم قبولش کنیم و اون جایی که پاشنه آشیلتونه و باید روش کار کنید و اصلی‌ترین موردی هستی که باید تغییر کنه یعنی همون موردی که تغییر نکنه شما نتایج بزرگ‌تری را نمی‌گیرید بقیه موارد نتیجه میده ولی نتیجه‌های کوچک ولی جاهایی که نمی‌تونین بپذیرین اون نکته رو اونجا باید غییرش بدین کار کنید و نتیجه خیلی عالی می‌گیرین

    و توی بحث ورودی‌های مناسب و پیشنهادی که من براتون دارم وقتی که فایل‌ها رو گوش می‌کنیم و استفاده می‌کنین که حالا می‌نویسید یا صحبت می‌کنیم با خودتون یا فایل ضبط می‌کنید یکی از کارهایی که می‌تونین بکنین اینه که مطالعه کنید کامنت‌های بچه‌ها رو خیلی از بچه‌ها بودن که به من ایمیل میدن که ما نتایجی که رفتیم از کامنت‌های بچه‌های دوره‌ها بوده استاد من خودم هم همین جوری هستم مورد باور ثروت و فراوانی وقتی تو کامنتا رو می‌خونم یه نکته‌هایی گفته شده یه کلیدی‌هایی هست که واقعاً اثرگذاره و من اونا رو می‌نویسم فایل تو گوشم می‌ذارم خیلی نتیجه داره

    واقعا اینقدر این سایت متفاوت هست و ما این سوالو وقتی از خودمون بپرسیم که واقعاً چرا این سایت اینقدر در خوب و عالیه

    یعنی استادایول دمتون گرم که میگید این کامنتو اینقدر عالی هستند حتی کتاب‌های زیادی رو آدم‌های موفق توی همین آمریکا هستند ه اینجور کتاب‌هایی رو نوشتند ولی کامنت‌های این سایت خیلی خیلی عالی و اثرگذارند یعنی این کتاب‌هایی که اساتید به نام تاب‌های موفقیت امریکایی نوشتند با کیفیتترند.

    ایول استاد دلتون گرم اولین کاری که می‌کنی کامنت‌ها رو می‌خونی اینجا خیلی ما خوشحال میشیم که الان کامنی که دارم میگذارم در این فابچیل اول شما میخونیدش وبعد تایید میشه خدایا شکرت.

    خدایا صد هزار مرتبه شکر که منو هدایت کردی به این مسیر بهشتی و مسیر درست و این سایتی که بی‌نظیره و چون اینجا صداقت داره درستی داره پاکی داره شادی داره حال خوب داره و حس خوب داره و یک سر داریم حرف از خدا تو الله مهربان می‌زنیم از کتابت می‌زنیم از قانون و سیستم این جهانی که آفریدی می‌زنیم و چقدر حالمون عالی می‌کنه واقعا خدای عزیزم بابت این نعمت عزیز و این سایت بی‌نظیر که این قدر افزایش داره و اینقدر کاربرد عالی داره هدایتم کردی سپاسگزارم

    استاد وقتی که این مطلو می‌گید می‌گید می‌رسید می‌رسید به اون روزهایی که مثل من زندگیتون از زمین تا آسمان عالی میشه عالی قربون دهن دوستان خدایا شکرت بابت این مسیر و هدایت توش هستم خدایا صد هزار مرتبه شکر خدایا صد هزار مرتبه شکر که چه باورهای خوبی رو به قلب و دل استاد عزیزم نهادینه کردی بر زبان و کلامش جاری می‌کند و من چقدر خوشبختم که اینا رو دارم می‌شنوم خدایا شکرت عاشقتم

    آره واقعاً استاد واقعاً که گل گفتی من خودم یه مدت از بس مشاغل کاریم زیاد بود و وقتم پر بود سته می‌شدم و یه جورایی هم ذهنم مقاومت می‌کرد و به سمت فایلا زیاد نمی‌ومدم رو خودم زیاد کار نمی‌کردم و الان که دارم دوباره دوباره چسبیدم به این فایل‌ها قدر دارم نتیجه می‌گیرم چقدر آرامش شادی حال خوب اتفاقات خوب استاد عزیزم سپاسگزارم خدای عزیزم سپاسگزارم مریم بانوی گلم سپاسگزارم بابت این ایده و این الهامی که به دلت افتاد و انجامش دادی دوستان گلم خیلی خیلی خوشحالم که کامنت مو دارم با شما ه اجرا می‌ذارم مسیر بی‌نهایت عالی هستیم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حسین نیساری گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    با سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز

    باور چیست؟

    به افکاری که به تعداد زیاد تکرار شود باور گویند

    تعریف فوق العاده ساده و ابتدایی برای خودم حالا ما خدا بهمون لطف داشته اینجا جمع شدیم پای درس استاد نشستیم که یاد بگیریم و زندگیمون رو تغییر بدیم شما وقتی یه معتاد که درجه اعتیادش بالا هست رو وقتی می خوان ترکش بدن بعضی وقت ها با زنجیر می بندن به تخت که 40الی50 روز نه انسان های معتاد دیگه رو ببینه نه اون جاهای که مصرف می کرده رو بره خب این یه قانون ابدی و ازلی جهان هستی هست که در تمام زوایای زندگی هم نگاه کنیم هست پس داشتن ورودی های مثبت و تمرین و تکرار روی ورودی ها از نون شب هم واجب تر هست چون ما قدرت رشد علف های هرز ذهن رو می دونیم و می دونیم در طبیعت هم به همین شکل هست شما از یه درخت پرتغال چقدر باید مراقبت کنید ولی یه درخت هرز یا علف هرز که به هیچ کاری نمیاد نه آفت میزنه نه خشک میشه نه با سرما مشکلی داره نه با گرما پس وقتی در طبیعت هم به این شکل هست پس یک قانون مهمه جهان هستی تکرار تکرار تکرار و استمرار در این مسیر هست ما می خواهیم زندگیمان را تغییر بدهیم پس اینقدر باید مواظب باشیم تا از راه منحرف نشیم و از جاده پرت نشیم پایین اگر به ظاهر هم چند ماه و چند سال کوتاه هم اذیت بشویم که اذیت هم نیست داریم برای ساختن بها پرداخت می کنیم بعد که موقعش بشه وارد بهشت روی زمین می شید مثل الان استاد که طوفان دریایی میاد کاری به پردایس نداره آتش سوزی میشه کاری به پردایس نداره به این میگن تکرار ورودی های مناسب که همیشه در شرایط و مکان مناسب باشی چقدر لذت بخشه بع لطف الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1847 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان

    گام نهم

    تکرار و استمرار تو این مسیر است که کارها میکند.

    برای منم یک جاهایی ذهنم میگه این تکراریه

    اما میگم نه پس دیگه حتما باید اینو گوش کنی

    یعنی وقتی در مقابل حرفی ،کلمه ای،جمله‌ای مقاومت داری ذهن تمام تلاششو میکنه که تو گوش نکنی .

    یکی از شگردهای ذهن من اینه که بگه تکراریه

    در صورتی که هنوز در ناخودآگاه من ثبت نشده

    من خودم یک سری باورها رو با صدای خودم ظبط کردم و معمولا هر روز گوش میکنم.

    حالا در مورد پیدا کردن الگوها من ضعیف هستم که اونم در برنامه گذاشتم که روش کار کنم.

    بله هر جا من الان میبینم که تغییر اتفاق افتاده

    متوجه میشم که از کار کردن روی باورهاست

    هرچه بیشتر روی باورهات کار کنی بیشتر نتیجه میگیری.

    برای من همین چند روز که تو این پروژه هستم

    و دارم کار میکنم کلی نتایج عالی اتفاق افتاده

    اما به خدا ذهن من داره تمام تلاششو میکنه که این اتفاقات عالی رو بدیهی جلوه بده

    و بگه اینا ربطی به این کار کردن نداره یعنی اگه مسیرو ادامه ندی هم اینا اتفاق می‌افتند

    در صورتیکه هم من میدونم و هم شما و بارها هم تجربه کردیم که به هیچ وجه این شکلی نیست.

    این نتایج عالی که تو این چند روز اخیر در زندگی من اتفاق افتاده فقط و فقط نتیجه کار کردن روی باورهام است ولاغیر.

    خدایا کمکم تا بر ذهنم و بر شیطان پیروز شوم تا الطافی که تو لحظه به لحظه در مورد من داری رو ببینیم و شاکر و سپاسگذار باشم.

    خدایا قدرت فقط دست توست و لاغیر.

    خدایا همین کامنت نوشتن هم لطف توست به من

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه درویشی گفته:
    مدت عضویت: 622 روز

    سلام رفقا

    این روزا درگیر اسباب کشی به خانه جدیدم بودم که چندین اتفاق فوق العاده جذاب افتاد که منو درباره بحث پول و ثروت و اینکه می گن خدا می رسونه

    تقویت کرد

    روز اسباب کشی مهمانان زیادی داشتم برای همین باید می رفتم خرید ، به خواهرم گفتم بزن هایپر یه فروشگاه بزرگ که همه خرید ها رو از همانجا کنیم و زود برگردیم

    خواهرم اپلیکیشن زد و رفتیم بعد کلی رانندگی کردن رسیدیم به یک مغازه کوچک در دو سه منطقه از منطقه خودمان دور تر

    اسم آن مغازه هایپر … بود عصبانی شدم و گفتم یه کار کوچیک نمی تونی درست انجام بدی و میخواستم کله خواهرم بکنم

    یاد حرف استاد افتادم که کنترل ذهن تقوایی الهی

    مدام هم مهمانانم زنگ می زدن کجایید و …

    استرس داشتم که هم دیر میشه هم چرا خواهرم اینقدر خنگ بوده که اینهمه جای دور منو آورده آخرم هیچی

    خلاصه زدم بغل و چند نفس کشیدم و هی به خودم گفتم فاطمه از زاویه مثبت ببین از زاویه مثبت ببین

    هر اتفاقی بیفته خیره

    ببین خیر این کار چیه ؟

    خلاصه به خواهرم گفتم زنگ بزن به یک نفر بگه ما خیلی کارمون طول می‌کشه لطفا خودش خانه را مدیریت کنه

    بعد همین طور که توی اپلیکیشن دنبال یه فروشگاه بزرگ بودم دیدم 640 متر اون طرف تر این مغازه کوچک یک فروشگاه زنجیره ای هست

    تا رفتن به آنجا این محله جدید دیدم و از ساختمان ها و بافت آن جا لذت بردم واقعا یکی از با کیفیت ترین محله های شهر بود که تا به حال نرفته بودم

    رفتیم اونجا و اینقدر یکی از کارمندانشان با ما خوب برخورد کرد ، که 6 میلیون فقط خرید سوپرمارکتی کردیم

    بعد به خودم گفتم خدایا ببین من از کجای شهر پا شدم اومدم کجا شهر فقط به خاطر یک اشتباه ساده

    و چه همه خرید کردم

    بعد سایر خرید ها را در همان محله کردیم و من مانده بودم آن روز نزدیک 10 میلیون خرید کردم

    و به رفتار خودم به عنوان یک مشتری دقت کردم

    چی شد که از این مغازه خریدم

    کاملا اتفاقی بود خرید های من

    قرار بود یک قابلمه بخرم رفتم داخل مغازه 10 تا وسیله ازش خریدم

    چون برای خانه جدیدم وسیله نداشتم و اون مغازه اون موقع روز باز بود و توی مسیر دید من قرار گرفته بود

    خلاصه من دیدم که مثلاً ما نیت کرده بودیم بریم فروشگاه فلان جا ولی چقدر ما تاب خوردیم و آخر سر از چه جا ها که خرید نکردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 1041 روز

      سلام و درود بر فاطمه خانم گل

      داستان جالبی رو تعریف کردی که منو یاد آیه 2و3سوره طلاق انداخت که خدا میگه تو کنترل ذهن کن تو به متو امدادغیبی من ایمان داشته باش تو به الخیرفی ما وقع من باور داشته باش من از جایی که فکرشم نمیکنی روزی برات میفرستم حالا ببین مغازه دارهای اون محل چه باوری داشتن که خدا نیروی غیبی شو انداخت تو دستان خواهرت و اپلیکیشن تا اشتباه صورت بگیره شما رو از کجا به کجا برد تا ازون بنده اش خرید کنبن تا اینو بما ثابت کنه چیجوری روزی رو بع بتده اش میرسونه مثل آب خوردن که اون مغازه دارها تمام شهر تبلیغات میزدن نمیتونستن شمارو پیدا کنن که ترغیب کنن به خرید از اونا به مبلغ یه 6میلیون و یه 4میلیون جل الخالق بنازم به رزاق بودنت وهاب بودن بزرگ و بلندمزتبه بودنت الهی شکرررررررت خواهرم ممنونم که چراغ زیبایی رو در ذهنم روشن کردی نور ایمان به رزاق بی حساب …

      الهی شکررررررت که با هر طریقی باما ارتباط برقرار میکنی تا بر ایمان ما بیفزایی الهی شکرت که کمکم میکنی تا نشانه ها رو درک کنم و به سوی تو کشیده شوم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    🌹شقایق 🌹 گفته:
    مدت عضویت: 2477 روز

    به مقداری که باورها تثبیت بشن، اتفاقا عوض میشن

    چطوری باورهارو تثبیت کنیم؟

    اول اون باورهارو پیدا کنیم :

    دنبال الگو بگردیم براش

    درموردش بنویسیم و فکر کنیم

    دادن ورودی های جدید مثبت به ذهن

    و تکرارشون به اندازه کافی

    مهمترین کار و وظیفه ما اینکه در هر لحظه ورودی های بهتر و کارامد تری وارد ذهنمون کنیم.

    اگر میخواهید نتایج پایدار باشه، همونجوری که هرروز غذا میخوری باید هرروز رو باورهات کار کنی

    اگه ذهنو به حال خودش رها کنی تو رو از مسیر درست دور میکنه

    همیشه اول شروع یه کاری سخته تا ذهنتو کنترل کنی ولی به محض اینکه رو روالش بیوفتی جهان هم کمکت میکنه و تو رو به جاهای بهتر هدایتت میکنه

    وقتی نتایج تغییر میکنه یعنی شما به اون ثبات فرکانسی رسیدی ولی اگه مبخواید نتایج بازهم تغییر کنه باااااید این هارو تکرار کنی و هی تکرار کنی

    وقتی یه فایلی رو گوش میدیم به هر نکته ی مهمی که رسیدیم فایل رو پاس کنیم و بیایم درموردش حداقل ده مین با خودمون حرف بزنیم تا قشنگ درکش کنیم بعد بریم سراغ یه فایل دیگه ، در واقع عصاره اون فایل رو دربیاریم و بعد بریم سراغ بعدی

    وقتی حرفی میشنویم از استاد که نمیتونیم قبولش کنیم، همون پاشنه اشیلمونه، همون بزرگترین مقاومتمونه، همونو باید تغییر بدیم

    مهمترین کار ما اینکه در این راه استمرار داشتنه ماست.

    …….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    به نام خالق هدایتگر سلام به همه دوستان عزیزم الخصوص استادو مریم جان نازنین

    قبل از این که بخواهم نکات این فایل را بگم من از چه روشی برای تکرار و تکرار این اگاهی‌ها استفاده می‌کنم؟

    از وقتی پروژه رفتن به مداربالاتر را شروع کردم هر سری متنوع هست اما یک چیز ثابت این که فایل را میزارم روی نرخ پخش پایین بعد دفترچه گوشیم باز می‌کنم و شروع می‌کنم به نوشتن حرف‌های استاد هرجا عقب بمونم چند ثانیه برمی‌گردم عقب این طوری خیلی از جمله ها تکرار می‌شود( قبلا در دفتر در می‌نوشتم اما خیلی کند بودم و همیشه و همه جادنمی‌شد دفترم با خودم ببرم و بنویسم این طوری تو مترو، تو ماشین می‌توانم راحت بنویسم و دست به تایپم هم تو گوشیم سریع شده. و این که همه چی یک جا هست و پخش و پراکنده نیست.)

    در حین گوش کردن وقتی نمونه ای در زندگیم پیداکنم یا نکته‌ای بهم گفته شود تو پرانتز برای خودم یادداشت می‌کنم.

    کامنت بچه ها را می‌خوانم اگه هم در این حین ایده ها گفته شود بهش عمل می‌کنم. بعد ادامه می‌دهم به خواندن.

    موقع کار خونه هم می‌شنوم ولی هنوز به طور مستقل نمی‌توانم به صورت پی در پی به قوانین فکر کنم اما دارم سعی می‌کنم با خودم تا آنجا که ذهنم یاری کند صحبت کنم راجبش.

    استاد راجب عقل کل گل گفتید چون همین که از عقل کل گفتید فایل استپ کردم و هدایتی رفتم یه سر بهش بزنم یکی از بچه‌ها راجب این که این وابستگی به سایت خوب هست یانه و چرا وقتی تو سایت نیستیم شده برای چند ساعت حالمون بد میشه؟ جواب دوستان به این سوال خیلی به من کمک کرد و یک تلنگر بود که دختر خوب چون شما فایل گوش می‌کنی اما بعدش چقدر تمرین می‌کنی به آگاهی ها و مثالی که زده بودند مثال یادگیری خیاطی بود که وقتی سرکلاس آموزش می‌بینیم بایر بیایم خونه تمرین کنیم وگرنه خیاطی یادنمیگیریم. بچه‌ها متشکرم از سوالاتی که می‌پرسید و از دوستانی که انقدر قشنگ توضیح می‌دهند هم بینهایت متشکرم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که در مدار بودن با چنین دوستان دوست داشتنی و توحیدی هستم. خدا دست هاش را همیشه می‌فرصتد.

    باور ذهن فقیر افرد ثروت مند از مسیر نادرست به ثروت رسیده‌اند (غلط)

    اولا: ثروت یعنی: ارامش سلامتی و البته پول این سه تا نشانه ثروت مند واقعی هست.

    دوما ما در جلسه قبل فهمیدیم که خشت اول که نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج؛ یعنی آقا وقتی شما اولین خشت و اولین قدم رو کج برداری بخواهی ، نخواهی وسط‌های راه دیواری که ساختی می‌ریزه این یک قانون هست، مگه میشه اصول را رعایت نکرد بعد دیوار نخوابه؟ نه نمی‌شود .‌قوانین جهان هم در مورد رسیدن به ثروت و موفقیت مثل همین ساختمان سازی هست چرا ؟چون وقتی فرد شروع می‌کند از راه های نادرست ثروت بسازد همان اول راه آرامش ازش گرفته می‌شود پس جاش کی میگیره؟ ترس بزرگوار. هر قدمی که برمی‌دارد. نگران این هست که اگه یه موقع کسی بفهمه و کارش لوبره چی میشه؟( هم از گذشته‌اش می‌ترسه هم نگران ازدست دادن آنچه که بدست آورده هست) پس الان جدای از آرامش به خاطر استرس و نگرانی زیاد، سلامتی هم از وجودش رخت برمی‌بنده؛ حالا چی میشه؟ نمی‌تواند تصمیم های درست بگیرد تمام تصمیماتش از روی نگرانی و اضطراب هست تمرکزی روی کارش ندارد( در صورتی که فرد ثروتمند به خوبی روی کارش تمرکز دارد.) ذهن فقیر همیشه دنبال این هست که رقیبش چی کار کرد چی کار نکرد در نتیجه هیچ تمرکزی روی نقاط ضعف و قدرتش ندارد( فرد ثروتمند نقاط ضعف و قدرت خودش را می‌داند و در صدد تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعفش هست مثل ایلان ماسک مثل استاد)؛ هیچ ایده سازنده ای هم دریافت نمی‌کند تمام الهاماتی که دریافت می‌کند بر اساس قوانین جهان فرد را بیشتر در منجلاب فرو می‌برد و آدم‌های از جنس خودش سر راهش قرار می‌گیرند، لب کلام رو مولانا عزیز بهمون میگه:

    *در جهان هرچیز چیزی جذب کرد.

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد

    قسم باطل باطلان را می کشند

    باقیان از باقیان هم سرخوشند

    ناریان مر ناریان را جاذب اند

    نوریان مر نوریان را طالب اند

    چشم چون بستی ترا جان کندنیست

    چشم را از نور روزن صبر نیست*

    حالا ذهن فقیر چرا این فکر را دارد؟ و ریشه این فکر از کجاست؟

    ریشه اش برمی‌گرده به شرک و کفر؛ مگه غیر از این که کفر مقابل شکرگزاری قرار دارد و به معنای پوشاندن است مثلا ندیدن نعمت ها و نشانه های خدا ( توجه به نداشت هاش به جای داشته های زندگیش = ایجاد باور کمبود )/و این که شرک یعنی برای خدا شریک قائل شدن( رئیس و دولت و فلان قدرت و سیاست مدار و فلان شفیع و ….) و هر دو این دوتا عذاب ( هرچیزی که مانع از آرامش و آسایش شود) در پی دارد.

    این وضعیت کی هست؟ آدم فقیر کسی که ذهن فقیر دارد. آدم فقیر هست که در زندگیش آرامش ندارد، آدم فقیر هست که به زمین و زمان چنگ می‌زند برای یه لقمه نان ، آدم فقیر هست که از همه شاکی و شکار هست و همه مقصر اند الا خودش . آدم فقیر هست که نمی تواند توانایی هاش و قدرت خلق زندگیش را که خدابهش داده ببینه و با توکل به رب العالمین حرکت کند ایمان ندارد پس یا همیشه در در و دیوار هست با تلاش های فیزیکی بسیار زیاد برای یک لقمه نان . یا می‌رود سمت دزدی و کم کردن….

    آدم فقیر هست که چشم دیدن پول و دارایی دیگران ندارد و به همه افراد موفق حسودی می‌کند. احساس ارزشمندیش پایین هست، اغلب ناراحت هست و عصبانی ، آدم فقیر هست که دستش را جلوی همه دراز می‌کند به طرق مختلف؛ آدم فقیر هست که دروغ می‌گوید برای روزی بیشتر ، آدم فقیر که شروع می‌کند پشت سر افراد موفق و دیگران حرف زدن چون هیچ کار دیگه نمی‌تواند انجام بدهد و این طوری خشمش را می‌خواهد خالی کند همه این ها دروغ و تهمت و شرک و کفر مگه جزو گناهانی که دارای عذاب دارد نیست؟ پس برای همین که می‌گویم هر چه ثروتمند شویم نزد خدا عزیزتر می‌شویم. چون فردی که ثروتمند هست توانسته از این گناه ها دور بماند یعنی پرهیز کند برای همین آرامش دارد و عذاب ( هرچیزی که مانع آرامش و آسایش شود ) دور مانده. این ثروت نتیجه پرهیزکاری هست و از هدایت های خداوند به دست آمده همان طور که خدا در بقره گفته از جانب رب پرهیزکاران بر هدایت هستند و آنان رستگاران حقیقی اند.

    تنها مسیر ثروتمند شدن= داشتن آرامش و سلامتی و پول؛ توحید و پرهیزکاری هست. طبق

    قانون کلی جهان، ما اتفاقات را با افکارمان ایجاد می‌کنیم؛ افکارمان چیزهایی که به آن توجه می‌کنیم یعنی ورودی‌های ذهنمان هست .

    از طرفی احساس خوب بهم نشان می‌دهد در مسیر ثروت مند شدن ( توحید ) هستم و احساس بد نشان می‌‌دهد در مسیر ( دوردشدن از خدا= فقر) هستم.

    این تا اینجا داشته باش، حالا یک سری باورها از گذشتگان با من هست تازه از سمت جامعه و خانواده هم دریافت می‌کنیم، ( باورهای محدود کننده= ذهن فقیر) از طرفی در این مسیر توحیدی من دارم یک سری ورودی جدید به ذهنم می‌دهم که پایه و اساس ساختن باورهای قدرتمند کننده، در واقع دارم ذهن ثروتمند می‌سازم اما راه ساختن این ذهن توجه به هرچیز که احساس خوب در من ایجاد کند. یعنی توجه به داشته هام و پیداکردن الگوهایی که می‌شود به این نقطه رسید تایید و تحسین داشته های دیگران برای باورپذیری بیشتر .

    خلاصه جونم برات بگوید که ذهن همه ما ترکیبی از ذهن فقیر و ثروتمند هست اما از آنجایی که الان الگو ها و مثال های محدود کننده غالب هست و برای همیشه در ذهنم جا خوش کرده من باید آنقدر ورودی های خوب بدهم تا این سیاهی در ذهنم کم رنگ و کم رنگ تر بشه و به سمت سفیدی(ذهن ثروتمند) برود و این کار باید دائمی باشه چون سیاه همیشه منتظر یک فرصته تا کل شهر را اشغال کند پس من همیشه باید با ورودی های مناسب اجازه هیچ فرصتی بهش ندهم.

    مریم این کار در قدم اول به نظرت سخت می‌آید اما با استمرار یعنی باتمرین و تکرار دیگه سخت نیست و جهان هم تو را هدایت می‌کند به جاهایی که شرایط زندگی بهتر هست نیاز به کنترل کمتری هست درواقع باز برمی‌گردیم به شعر مولانا که میگه در جهان هرچیز چیزی جذب کرد…….

    یک نکته دیگه دنبال تاپ بودن در مسیر نباش اونم از الان که تازه ماشین ذهنت را گرم کردی و داری این طوری پیوسته کار می‌کنی؛ کلید این مسیر صبر هست لذت بردن هست به قول استاد دنبال این که یک فایل رو تمام کنی و بری فایل بعدی نباش دنبال این باش که آنچه که درک کردی ازش استفاده کنی و تبدیلش کنی به یک عادت اون موقع که بعد از تایید نشانه های پی در پی که در این مسیر دیدی همان نتیجه بزرگ که می‌خواهی شکل می‌گیرد.

    این وعده خدا هست خودش گفته بازگشت تمام امور به سمت خودش هست. و ذره‌ای از کارهای شایسته رو ضایع نمی‌کند او حکیم و عادل هست .

    یک نکته : درنبود رفاه و آسایش، عذاب هست( درد و رنج) رفاه از پول میاد و پول هم با ایده های پول ساز میاد ایده های پول ساز هم از قرارگرفتن درمدار ثروت میاد و برای قرارگرفتن در این مدار باید ذهنی آرام داشته باشی( نه ترسی و نه غمی= ویژگی مومنان) این یعنی بازهم می‌رسیم به خدا. پس خدا و ثروت بهم وصل هستند.

    نمی‌دانستم قرار هست انقدر طولانی شود اما خوش حالم از این که زمان و انرژی ام را صرف نوشتن این کامنت کردم چون خدا می‌داند چه اتفاقات شگفت انگیزی برام در راه هست.

    باشد به یادگار

    در پناه الله و رب‌العالمین جونم شاد و سعادتمند باشید.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    قانون کلی ما با افکار و فرکانس‌هایمان اتفاقات زندگی مان را رقم می‌زنیم.

    احساس خوب= اتفاقات خوب

    احساس بد= اتفاقات بد

    آنچه که برایم مهم هست یا در طول روز اتفاق افتاده و من به شکل‌های مختلف مثل دیدن و شنیدن و خواندن یا حتی گفت و گو‌های خودم با خودم بهش توجه می‌کنم < ورودی‌های من هستند که < افکار= فرکانس= گفت و گوهای ذهنی من را شکل می‌دهد. < گفت و گوهای ذهنی غالب = فکر و گفت گوهای ذهنی که بسیار زیاد تکرار شده باشد به طرق مختلف = باور

    حالا این گفت و گوها یک حسی در من ایجاد می‌کنند مثل ترس، نگرانی، خشم، شادی، رضایت، توکل، ایمان، امید، نشاط و….

    اگر من سعی کنم جوری گفت و گوهای ذهنی خودم را هدایت کنم که بهم احساس خوبی بدهد و این احساس خوب پایدار باشد یعنی گفت و گوهای ذهنی غالب من گفت و گوهایی مثبت باشد جوری که احساس رضایت، اعتماد به نفس، ارزشمندی و شادی و….. کنم در نتیجه من اغلب آرامش دارم اغلب سپاس گزارم اغلب پر از نشاط و انرژی هستم و ایمان دارم ( باورها به صورت بنیادین تغییر کرده )پس حرکت می‌کنم از طرفی جهان هم من را در موقعیت هایی قرار می‌دهد که این احساس رضایت بیشتر و بیشتر شود. از طرف دیگه به خاطر این احساس خوب ایده‌هایی به من گفته می‌شود و انجام می‌دهم که با شرایط فعلی من مطاقبت دارد باعث بهبود بیشتر و بیشتر زندگی من می‌شود.

    در واقع خواسته من و افکار من در یک راستا می‌شود پس من حرکت می‌کنم. تصمیمات درست می‌گیرم تصمیماتی که نتایجش در جهت رسیدن من به خواسته است.همه این ایدها و تصمیمات هدایت های خداست.

    اگه باورهام( گفت و گوهای غالب من ) با خواسته ام هم جهت نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟

    چون من باورهام منفی هست یا حرکتی نمی‌کنم و فقط حسرت می‌خورم یا این که به خاطر حس طمع و ترس و نگرانی و غم گذشته ایده هایی به من گفته می‌شود و عملی می‌کنم که بیشتر و بیشتر در چاه می‌افتم و این چرخه تا زمانی که آگاهانه شروع به تغییر ورودی های ذهنم نکنم روی خودم کارنکنم ادامه دارد.

    حالا چی میشه اگر در این مسیر استمرار نداشته باشم یعنی یک مدت گفت و گوهای ذهنیم را مدریت کنم در جهتی که بهم احساس خوبی دهد مدتی بعد به ورودی ها بی توجه باشم و همان افکاری در ذهنمان مرور شود که احساس ترس و ناامیدی و… در وجودم داشته باشم؟

    خوب یه مدت خوب حرکت می‌کنم به ایده ها عمل می‌کنم آرامش دارم و از زندگی لذت می‌برم از جایی که قطع کنم دیگه آرامش آرام آرام ، کم و کم تر میشه چون گفت و گوهای منفی یا همان باورهای محدود کننده خودشان را نشان می‌دهند چون من ورودی های مناسب به ذهنم ندادم و گفت و گوهای مثبت( باورهای قدرتمند کننده که درحال شکل گرفتن هستند درحال قوی شدن هستند ضعیف و ضعیفتر می‌شوند) پس من به شدت دچار شک و تردید می‌شوم و حرکات و رفتارهام از روی ترس و نگرانی و غم هست و نتیجه هم مشخص هست مایوس کنند.

    می‌دانی مریم باورهای محدود کننده از هزاران سال پیش بودن در ذهن ما و از خانواده و جامعه هم به ما گفته می‌شود ما در جهان تضادها زندگی می‌کنیم خوب و بد باهم هستند پس نیاز هست من انتخاب کنم که می‌خواهم به چی توجه کنم کدوم باور را می‌خواهم داشته باشم و چه شرایطی را می‌خواهم تجربه کنم‌ اگر این کار نکنم باورهای محدود کننده به خاطر شرایط و موقعیتی که در آن هستیم خودشان را نشان می‌دهند. مثل کشتی که همیشه باید رنگ بشه برای این که زنگ نزند چون شرایط و املاح و موادی که درآب هست باعث زنگ زدن کشتی می‌شود. هیچ راهی جز رنگ کردن مداوم وجود ندارد‌. فقط این کار می‌‌تواند راحت و راحت بشه به واسطه امکانات بهتر و پیشرفته تر کنترل ذهنم همین طور هست وقتی استمرار داریم و باورهایمان به طور بنیادین تغییر می‌کند به گونه‌ای که افکارمان یا باورهای ما هیچ ربطی و اتصالی به بدنه جامعه ندارد آن وقته که جهان ما را از جامعه جدا می‌کند پس کنترل ورودی های ذهن راحت ترمی شود اما یادم باشه که نجواهای ذهنی که از گذشتگان به من رسیده همیشه همراه من هست و منتظر فرصتی برای بیرون آمدن.

    مثال از خودم من سر امتحان ادبیات معاصر و کهن ایران توانستم افکارم را مدیریت کنم به شکلی که احساس امیدو توکل و ایمان بهم داد در نتیجه چیزی نبود که لازم باشه در برگه بنویسم و من ننوشته باشم البته به صورت پراکنده نوشتم اما آنچه که نیازبود، نوشتم نتیجه 20 زیبا با این که اولش استرس داشتم و چیزی یادم نمی‌اومد.

    حالا امتحان ارتباطات تستی بود و راحت تر ولی چون استرس داشتم و نتوانستم استرسم رو مدیریت کنم و ذهنم را متمرکز کنم یعنی نتوانستم گفت و گوهای ذهنی خودم را در جهت توکل و ایمان هدایت کنم نتیجه لحظه آخر خودم با دست خودم جواب درست و غلط کردم.

    این یک مثال ساده از این که اگر من در کنترل و مدیریت ذهنم استمرار نداشته باشم چه اتفاقی می‌افتد البته این امتحان رو به عنوان درسی از طرف رب دیدم و توانستم ذهنم مدیریت و در امتحان های بعدی بهتر عمل کنم اگر این کار نمی‌شد امتحان های بعدی و بعدی هم خراب می‌شد چون هی در ذهنم این بود که دیدی نتوانستی دیدی چقدر بی دقتی و هزاران تخریب دیگه که تمرکز رو از من می‌گرفت و اجازه فکر کردن و به یادآوردن به من نمی داد حالا این مثال ساده و ابتدایی را در کار و روابط به راحتی می‌شود بسط داد.

    دیدید وقت هایی که استرس داریم ذهنمان قفل می‌کند و مدام نجواها( گفت و گوهای منفی ذهن) تکرار می‌شه؟ اما همین که از آن اتفاق می‌گذریم هزارتا راهکار و ایده به ذهنمان می‌رسد و می‌گیم ای وای چرا من این کار نکردم؟ یا این رو نگفتم؟ چرا همچین حرفی زدم یا همچین کاری کردم؟ همه‌این ها برمی‌گرده به مدیریت گفت و گوهای ذهنی ما.

    آدم های تاثیر گذار آدم های موفق مثل استاد از آنجاکه به خوبی می‌توانند ذهنشان را مدیریت کنند در این شرایط یا حداقل راهش رو یادگرفتن به خاطر این هست که مدام تمرین و تمرین و تمرین کردن با این حال امکانش هست اول نتوانند اما چون تمرین داشتن قوی شدن در مدیریت احساساتشان پس راحت تر این کار انجام می‌دهند و نتیاجشان انقدر بزرگ می‌شود.

    چرا باید قوانین و نتایج را مداوم به خودم یادآور شوم؟

    برای این که فراموش نکنم نتایجم حاصل استمرار در این مسیر هست و شانسی نبوده تا باز هم ادامه دهم و گول نجواهای ذهنم را نخورم و بی‌خیال همه چی شوم روز از نو روزی از نو نشم برای این که این یک کلید هست که با همیشه روشن بودنش باعث میشه من در مسیرم استمرار داشته باشم.

    برای همین دلایل هست که استاد مدام تکرار می‌کند قانون و اصل رو و مدام تاکید دارد بر استمرار در این مسیر و گوش کردن فایل ها بارها و بارها برای دریافت آگاهی های خالص و نتایج بهتر.

    قانون ثابت هست پس رب العالمین هم با تعریف کردن داستان عیسی با مثال ها و پندهای مختلف با شیوه ها و زاویه های متفاوت با تکرار و تکرار می‌خواهد ما یک اصل که توحید هست بفهمیم و جلو نجواهای ذهن از هر دری بخواهند بیان داخل بسته شود در واقع کنترل ذهن را برای ما راحت تر می‌کند به خاطر همین هست که می‌گه تا می‌توانید قرآن بخوانید.

    رابطه توحید با قانون چی هست؟

    توحید یعنی: بی مانند بودن و بی شریک بودن خداوند هست.‌این که تنها منبع قدرت جهان الله. رب العالمین هست و بس ربی که این جهان از هیچ آفریده و به تمام ریز اتم هاش احاطه دارد و آگاه هست یعنی هیچ چیز از قدرتش از احاطه آن از کل به جز و از جز به کل خارج نیست. اگه به همین توحید در جنبه های مختلف زندگیم باور داشته باشم به گونه‌ای که بشه گفت و گوهای غالب من دیگه کارم به شدت راحت می‌شود چون من به تنها منبع جهان وصل هستم و مطمئنم هیچ اتفاقی خلاف قوانینی که وضع کرده نمی‌افته چوم خودش گفته این قوانین این سنت‌ها هرگز تغییر نمی‌کند .از طرفی شک و ترس و نگرانی از زیر سوال بردن و باور نداشتن به این منبع هست پس به طور طبیعی حال بد اتفاقات بد به همراه دارد.

    شیوه درک آگاهی ها و تبدیل آن به باورهای قدرتمند کننده چیست؟ این که به شکل های مختلف از زوایای مختلف برای خودمان شرحش بدهیم و مثال بزنیم و الگو بیاریم و این توضیحات را بارها و بارها و بارها تکرار کنیم به گونه‌ای که تبدیل شود به گفت و گوهای غالب ما = باورهای ما و در ما احساس خوب ایجاد کند؛ احساس توکل. ایمان ، عشق ، امیدو …

    شیوه شناختن پاشنه های آشیل و بهبود این نقاط چیست؟

    جاهایی که ذهن مقاومت دارد جاهایی که فکر می‌کنی همه چیز را می‌توانی قبول کنی الا این یکی رو و هزارتا مثال و دلیل براش میاری که بگی این باور غلط است به قولی هیچ جوره تو کتت نمی‌رود مثال در روابط: برخورد های آدم ها با من بازتاب از فرکانس های من هست. می‌تواند جایی باشد که نمی‌توانیم مسئولیت کارمان را قبول کنیم و دنبال هزاران بهانه و راه فرار هستیم در واقع پشت یک عالمه دلیل به‌ظاهر منطقی قایم شدیم.

    نشانه ای واضح از کار کردن روی بهبود باورها:

    احساس خوبی که نسبت به خودت داری نسبت به جهان و اطرافیان پیدا می‌کمی احساسی که هرچی جلوتر می‌ریم هرچی بیشتر کار می‌کنیم قوی تر می‌شه، شورو شوقی که پیدا می‌کنی و اتفاقات کوچیک خوبی که در طول روز در طول هفته برات می‌افته، وقتی که برات خالی می‌شود تا بیشتر بتوانی کارکنی روی باورهات؛ برخورد اطرافیان که باهات بهتر و بهتر می‌شود، درخواست هایی که از خدا می‌کنی و بیشترشان برات انجام می‌شود آن حس رشد و پیشرفت که می‌کنم این که من دارم مهارت جدید یادمی‌گیرم مهارت خوب دیدن و خوب شنیدن مهارت دیدن توانایی هام و آنچه که دارم و بهره برداری از آنها مهارت بخشیدن خودم و کمتر سرزنش کردن خودم درک بهتر از این که مرغ همسایه غاز نیست . سلامتی که دارم. خاموش شدن و کمتر شدن نجواهای ذهنی نسبت به قبل، شورو شوق و لذتی که موقع کار کردن روی خودم دارم ……. وقتی ادامه دهم نتایج بزرگ و بزرگ تر می شود ملموس تر می شود به قول استاد به جایی می‌رسم که می‌گویم انگار خدا کار و زندگیش ول کرده و فقط اتفاقات خوب، شرایط خوب ، آدم های خوب وارد زندگیم می‌کند جوری که من احساس رضایت و خوشبختی بیشتر و بیشتر می‌کنم و این مسیر ادامه دارد.

    جادوی تمرکز لیزری و استمرار بر این جنس از تمرکز

    به جای این که دنبال روش های مختلف باشی به آنچه که در لحظه بهت گفته می‌شه بچسب و ادامه بده بعد می‌بینی چقدر نتایجبزرگ و شگفت انگیزی گرفتی همان یک نکته‌ای که گرفتی روش کارکن به جای این که دنبال نکات بیشتر و بیشتری باشی دریایی از آگاهی وجود دارد به جای بارکردن یک دانه اش اصل قانون را تمرکز بزار روی آن نتایج مثل بمب وارد زندگیت می‌شود.

    مثال ساده اش به تمرین مریم جان برای این فایل داشتم فکر می‌کردم ، این ایده آمد که خلاصه ای که مریم جان نوشته بنویس ایده دیگه این بود برو تک تک کامنت هارو بخوان و از ایده های بچه‌ها برای تکرار استفاده کن( این کار برای من به معنی جمع کردن یک عالمه روش و بدون هیچ استفاده ای هست. این الگو تکرار شونده‌ای که به تازگی موچش رو گرفتم. استاد یاد اون حرفتون افتادم که وقتی کتاب می‌خواندید ایده ای که گفته شده بود بهش عمل می‌کردید ببینید نتیجه چی‌میشود‌.) و این بار با گوش کردن دوباره به این فایل جواب ها را برای خودت استخراج کن‌ بعدش هدایت شدم به عقل کل برای درک بهتر مفهوم باور و افکار بعد از آن به فایلی از استاد در گوشیم که راجب مفهوم باور و فرکانس و قانون کلی جهان توضیح داده خلاصه که با نکته برداری از آن فایل و عقل کل و این فایل شد این کامنت و این ها چیزی نیست به جز هدایت خدا و اعتماد به او به جز نگه‌داشتن خود در احساس خوب به جز کنترل ورودی های ذهن. حقیقتش بعد از این که ظهر روی افکارم کار می‌کردم و یه خورده در حد دو صفحه از کتاب ام را خواندم و یک تمرین 5 دقیقه‌ای انجام دادم خوابم برد وقتی بیدارشدم 6 شب بود حس بدی از این که کار خاصی انجام ندادم داشتم .

    تا این که هدایت شدم به گوش کردن دوباره این فایل؛ امروز هیچ فایلی گوش نکرده‌بودم و از طریق مصاحبه با خودم و خواندن کامنت بچه‌ها و نوشتن یک کامنت که قرار بود ارسال کنم اما مثل این که فقط برای خودم بود تمرین کردم این آگاهی ها را.

    خدایا بی نهایت تو را سپاس گزارم برای این حجم از آگاهی که در اختیارمان قرار دادی.

    خلاصه که به قول استاد مریم تغییراتی که در ورودی هاتون رخ داد بعداز گوش دادن فایل ها بعد از تکرار کردنشون بعد از  نوشتنش بعد از صحبت کردن با خودتون در موردشان  این  نتایج به وجود آورد پس ادامه بدهید تا نتایجتان بزرگ تر

    انشالله همیشه در مسیر توحیدی باشیم.

    رب العالمین یار و نگهدارتان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سجاد بحرینی گفته:
    مدت عضویت: 2038 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش

    مریم و بچه های پشتیبانی و فنی سایت

    تاریخ ثبت این فایل مرداد ماه 97

    تاریخ ثبت کامنت من 17 بهمن ماه 1403

    تقریبا 5 ساله این فایل روی سایت هست و هنوزم تازه ی تازه ی تازه هست

    دلیل تازگی و نو بودن این صحبتهای استاد فقط و فقط تمرکز بر روی اصل است

    من این منطق رو میخواهم برای ذهنم بیارم و همیشه بهش تذکر بدهم که فقط تکرار اصل می تونه باورها رو بسازه و باور ساخته بشه بدون اینکه من کار خاصی کنم و تقلا کنم با تمرکز بر روی اصل هدایت میشم به مسیر های دلخواهم

    یعنی هوایت میشوم به قدم های کوچیک کوچیک و انجام کارهای درست به صورت متوالی

    وقتی قدم های درست و کوچیک برداشته بشه چون برای ذهنم منطقی و قابل انجام هست خیلی زود و سریع به قدم های بعدی و بعدی و بعدی هدایت میشم

    یعنی در هر مدارم جوری زندگی ام تغیر میکنه و برام منطقی و طبیعی و بدیهی میشه

    که یادم میره مدار قبلی ام رو

    یادم میره کی بودم و کی شدم

    همه ی این تغیرات با تمرکز بر اصل و تکرار آن ایجاد میشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1296 روز

    استمرار استمرار استمرار

    درس امروزم فقط همینه ، برای امروزم بسه

    همینو یاد بگیرم هیچ چیز دیگه‌ای نمی‌خوام یاد بگیرم

    این درس بشه تنها آموزش من، یاد بگیرم که فقط

    روی هدفم تمرکز کنم .نخوام وارد مسیرهای دیگه شم تا رسیدن به نتیجه تمرکزمو فقط روی کارم بزارم

    … ولی خودمو که نمی‌تونم گول بزنم تمرکز کافی رو ندارم هی پرت می‌شم از اینجا به اونجا نمی‌تونم ذهنم رو کنترلش کنم شرک می‌ورزم و از آدم‌ها توقع دارم

    استمرار من باید این باشه که فقط از خدا بخوام هر چیزی رو که می‌خوام نه از شوهرم توقع داشته باشم برام کاری بکنه نه از بچه‌ام نه از پدر مادرم

    فقط و فقط خدا، استمرار من باید این باشه که انگیزمو حفظ کنم آموزش‌هام رو مو به مو اجرا کنم تمرین انجام بدم وقفه توش نندازم. نگم حالا که قرار نیست دیر بشه امروز نشد فردا ،نه فقط و فقط الان نه هیچ موقع دیگه ،هر موقع و زمان دیگه‌ای دیره برای اینکه تلاشتو بکنی، ساده از زمانت نگذر همین امروز و فردا کردنات شد دو ماه، تو این دو ماه مگه چند روزشو ارزشمند از زمانت استفاده کردی؟

    مگه این هدر دادنای زمانت چقدر بهت اضافه کرد؟

    به مهارت‌ها چقدر اضافه شد ؟

    نمی‌گم دستاورداتو، تلاشتو نادیده بگیر ولی قبول کن که می‌تونستی ازش بهره بهتری بگیری :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    Mosi25969 گفته:
    مدت عضویت: 3039 روز

    امروز چنتا موضوع برام روشن شد و خواستم شما را هم شریک کنم در شادیم از درک قوانین الهی

    1. ( جالبه )وقتی بچه بودم و فیلمها و کارتون هایی رومیدیدم که طرف یه استاد داشت و راه و رسم زندگیشو از اون یاد میگرفت و من همیشه دوست داشتم همچین استادی داشته باشم ، من آشنایی با استاد عباس منش رو به فال نیک میگیرم و باور میکنم قوانینی که درک و تدریس میکنن الهیه و من دوست دارم این  موضوع رو به دوستانی که بعد از موفقیتهام میان ازم درباره موفقیتم میپرسن بگم منم مثل فیلمهای دوران کودکی یه استادی دارم به اسم استاد عباس منش و من نکات و قوانین الهی و موفقیت رو از ایشون یاد گرفتم ?

    2. من چند وقتی ذهنم درگیر مسائل مالی جدایی از همسرم بود و بشدت ناراحت ، اما از دو روز پیش که تونستم با خودم کنار بیام و جنگ و دعوا رو ادامه ندم و تسلیم بشم تا دنیا خودش همه مسائل رو حل کنه ، بلافاصلهبعد از رهاسازی چنان آرامشی گرفتم که اولین نشانه حل مسائل هم نمایان شد و یک امتیاز مثبت در بحث طلاقمون به نفع من شد بابت مهریه

    3.  (مهم) استاد میگفت شاید وقتی قوانین رو درک کنی اوضاعت بدتر بشه و اونجاس که ایمانت کمکت میکنه و موفقیت شگرفی رو برات به ارمغان میاره ، این مدت شرایطم حاد شد مثلا حقوقم چند وقتی قطع شد ، زندان رفتم ، سرمایه گذاریم توی بورس  و فارکس در ضرر بود ، طلبی که از دوستان داشتم وصول  نمیشد و نتیجه دادگاه و … بحرانی بود برام اما الان ایمانم باعث موفقیت چشمگیرم در بورس ، دادگاه ، حقوق و … شده و خداروشکر میکنم که در مسیری قرار گرفتم که به لطف خدای رزاق  و رحیم و غفور به سمت خواستهام  هدایت میشم

    4. (جالبه) من در بحث راحتی کار ها و پیداکردن جای پارک بحدی خبره شدم که نکته بارز رفتاریم شده و این موضوع در بین دوستان و همکاران زبانزد شده?? اینو خواستم بگم که تاکید کنم قوانین جواب میده

    5.(جالبه) من با قانون خلا تونستم چیزهایی که دوست داشتم رو جذب کنم مثالش اینکه یه اسپیکر قدیمی داشتم که باهاش آهنگ گوش میدادم و بهش وابسته بودم یه روز حین گوش دادن به فایل های استاد این تصمیم رو گرفتم و اونو به خواهرزادهام دادم تا استفاده کنند ، اما حالا بعد از کمتر از یک هفته دستگاه جدید جایگزینش شده??

    خلاصه  از استاد و شما دوستان همراه بینهایت سپاسگذارم که باعث سرعت بخشیدن تاثیر پذیری افراد دیگری همچون من میشید .

    دوستتون دارم ، به امید دیدار همه دوستان عباس منشی عزیز از نزدیک و رو در رو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: