مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1067 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1109 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    جهان آفرین را هزار آفرین

    سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من

    روز هفتاد و یکم از سفرم به درون

    فایل: مصاحبه با استاد،قسمت 16

    —————————————————————————-

    خدارا هزاران بار شکر میکنم که وقتی واقعا درخواست هدایت بکنیم و مشتاق باشیم حتما پاسخ مارا میدهد به شرط آنکه در مدار دریافت باشیم.

    دیروز داشتم سریال سفر به دور امریکا را می دیدم اون قسمتی که استاد و مریم جان میرن به دیدن موزه راک و کلی از آدمها میان و ساز میزنند و می‌خونن…یک لحظه به خودم اومدم دیدم به جای احساس لذت و تحسین دارم حسرت میخورم که چرا ما همچین شرایطی نداشتیم و نداریم..؟؟

    خودم و جمع و جور کردم و گفتم تو فقط باید حالت خوب باشه..باید تحسین کنی تا هدایت شوی به سمت زیباییهاو..

    ولی ذهنم خیلی درگیر شد.( نه درگیر بد!!)..از خودم میپرسیدم،من واقعا چه کاری رو عاشقانه دوستدارم؟؟ من چه کاری رو با جان و دل دوستدارم انجام بدم؟

    میخواستم برم سر کار،پیش خودم گفتم تو مسیری که پیاده میرم فقط میخوام به این مطلب فکر کنم!!

    ولی تو اتوبوس چون نمیخوام صداها را بشنوم حتما هندزفری میگذارم و فایل استاد رو پلی میکنم…گفتم فایل سفر رو پلی کنم و وقتی رسیدم پاز میکنم و تو باقی مسیرم،فقط فکر میکنم..

    چقدررررر زیبا و درجا و شفاف خدا به من پاسخ داد باز هم از طریق شما استاد عزیزم..

    باز هم به کمک فایلهای درخشان و بی مانند شما چون کلام خداست که بر زبان شما جاری میشود و هر قلب آماده ای را پالایش میکند..

    موضوع فایل در مورد این بود که اگر به چیزی علاقه داری کار کردن و تمرین کردن در اون مسیر واست هیییچ سختی ای که نداره،تازه لذت هم داره

    امااااا باید قدم برداری،،علاقه ی خالی که فایده نداره!!

    ایمان بدون عمل حرف مفت است،نتیجه ای نداره..

    مثل اینه که حضرت ابراهیم به خدا میگفت : من فقط تو رو می پرستم بهت خیییلی هم ایمان دارم،ولی دست به تبر بت شکن نزنه،،،پس چطوری خدا روی ما حساب کنه؟؟؟!! باید ی قدم برداریم که صدتا قدم برداره واسمون یا نه؟؟؟!!

    این فایل تو خون من تزریق میشد..دوستداشتم مسیر اتوبوس بی نهایت بود و می رفت و می رفت و من فقط میشنیدم و تلنگر میخوردم و به خودم فکر میکردم..

    استاد من کلا عاشق هنرم،هر شاخه ای، خیلی هم خرج کردم،خیلی هم کار کردم ولی همیشه تا میخواستم به سرانجامی برسم همه چیز از هم می پاشید..اونوقتها نمیدونستم علتش چیه؟؟ حالا متوجه شدم که من تا به استادی وابسته میشدم ، طبق قوانین جهان،به هر طریقی کلاسش تعطیل میشد و من هم به جای ادامه دادن با استادی دیگر، کار رو رها میکردم،،یعنی من درگیر استاد بودم تا علاقه ام..من عاشقانه و با لذت کار میکردم ولی کار از بی ایمانی من میلنگید..با اینکه اساتیدم بارها استعداد من رو متفاوت میدونستن اما فقط استعداد کافی نیست،مثل همون فامیل شما… انگیزهْ من اساتیدم شده بودن به جای علاقه ام،بهانه ی ذهنم برای ادامه ندان این بود که از این استاد بهتر نیست،من دیگه استادی مثل ایشون پیدا نمیکنم،به نظر من انگیزه حرکت کردن، از روی ایمان میاد..من قدرتی را فراتر از همه قدرتها اصلا نمیشناختم،باور کنید به همه چیز و همه کس فکر میکردم جز خدا..و جهان چک و لگدهای جانانه ای از آدمها به من زده،،( خدارا شکرررر)

    به ظاهر مذهبی بودم ولی تنها جاییکه خدا تو زندگی من داشت ،لای سجاده ام بود و تمااااااااااام…افسوس و صد افسوس

    من نمیدونستم که این رفتنهای استاتیدم تضادهایی هستند که خدا میخواد من رو به سمت یک مسیر بهتر هدایت کنه،،یک نقشه بهتر واسم چیده،اصلا تنها بلده راه خودشه و بس

    دیگه چی میخواااااای،،؟؟؟؟؟!!!!

    گر مرد رهی میان خون باید رفت

    وز پای فتاده سرنگون باید رفت

    تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    اما حالا میدونم که من با هنری که دارم، ازین جهان خارج میشم و وقت و زمان نمیفهمم، اکنون در مسیری هستم که خداوند ایده ای به من داده،،اقدام کردم،حتما هر کاری لازم باشه انجام میدم ،چه مالی،چه وقت و انرژی و تمرین و حتما به نتیجه می رسم .

    نمیدونم بعد از این اقدامات من خدا چه تصمیمی داره و من رو قراره به کجا هدایت کنه ولی تو زندگیم به این رسیدم که هر کس و هر چیزی از زندگی من رفته ی بهترش اومده و اینم از لطف الله مهربانم هست..

    این فایل ارزش بارها و بارها و بارها شنیدن و تفکر کردن رو داره..اصلا همین یک فایل به تنهایی یک دوره کامل و جامع است برای خودشناسی و توحید و هدف گذاری..

    همون دیروز حالم رو عالی کردم ( در این زمینه خیلی خوب رشد کردم)و الان هم عالی هستم و خودم را متعهد کردم به اینکه انتخابی جز حال و احساس خوب درونی و نه ظاهری ندارم.

    چون شادی ظاهری همان ایمان بدون عمل است..اگر ایمانی درونی باشد حتما شادی و آرامش را نصیب درونمان هم میکند که عین خوشبختی است..

    استاد عزیزم نمیتونم و نمیدونم که چطوری خدارا برای حضور شما در زندگی ام شکر گذاری کنم….مطمئنم ایمانی نشان دادم که خداوند شما،مریم جان،دوستان عزیزم و این سایت بینظیر رو با تمام آموزشهاتون به من هدیه داده…من واقعا قدردان همه نعمتهایی هستم که خداوند از سر لطفش به من داده..

    من تو این مسیر تغییر واقعا دارم بها میدم،هم دوره هاتونو با عششششششق میخرم،،نوش جانتووون باشه،،هم فایلهای هدیه رو با بهترین کیفیت دانلود میکنم ،هم بیشتر روز و شب من با آموزشها و تمرینات شما میگذره،رفت و آمد با دوستانم را قطع کردم،،با خانواده خیییلی محدود کردم،شبکه های مجازی را حذف کردم ،چون واقعا و واقعا دوستدارم تغییر کنم،دوستدارم ورژن بهتری از خودم رو، به این جهان رو به رشد ارائه بدم..دوستدارم جلوی خدای خودم سربلند باشم..

    میشود میشود ،چون برای شما شده،برای من هم میشود

    به شرط ایمان،

    به شرط پاکی دل و طهارت روح،

    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

    یعنی با کنترل ورودی هام و کنترل ذهنم…

    عااااااااشقتم یگانه خدای عشششششق،

    استاد جونم عاااااااشقتم

    مریم جااانم خییییییلی دوستدارم وممنونم برای تدارک این سفر رویایی و روحانی،، از دور روی ماهتون رو می بوسسسسسسسم

    همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید

    دوستتون داااااااااارم

    در پناه یگانه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3096 روز

    بنام خداوند رزاق ،بنام اوکه هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیزم به مریم مهربانم ودوستان بهشتی ام

    خدایا شکرت به خاطر یه روز دیگه ویه گام دیگه

    خدایا شکرت که دراین مکان الهی حضور دارم

    خدایا شکرت بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان بهشتی ام وهمه عزیزانم

    خدایا شکرت بخاطررزق بی حسابی که هرروز از راههای مختلف وارد زندگی ام میکنی

    مفهوم ایمان + عمل صالح در مسیر هدف

    وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    وکسانى را که ایمان آورده وکارهاى شایسته انجام داده اند، مژده بده که برایشان باغهایى است که نهرها از پاى آن جارى است، هرگاه میوه اى از آن به آنان روزى شود، گویند: این همان است که قبلاً نیز روزى ما بوده، در حالى که همانند آن نعمت ها به ایشان داده شده است و براى آنان در بهشت همسرانى پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.

    سوال:

    اگر ساختن باورهای هماهنگ با خواسته تنها عامل لازم برای تحقق خواسته است، آیا ساختن باورهای قدرتمند کننده درباره خواسته، ما را از اقدامات عملی در راستای آن خواسته بی نیاز می کند؟ خیر

    وقتی من به موضوعی ایمان داشته باشم عمل میکنم در واقع ایمان بی عمل حرف مفت هست چون به اندازه ای نتایج برا من بوجود میاد که تغییر در باورهایم منجر به تغییر در اعمال ورفتارم شود اگر من به ظن خودم باورهایم تغییر کرده باشد ولی همان اعمال ورفتارهای قبل ،همان ترسها ،شک وتردیدها ،روی دیگران حساب کردن با من باشد این یعنی من هیچ کاری انجام ندادم چرا که وقتی من در مسیر درست قرار داشته باشم به اندازه ای که با کنترل ورودی هام ،کانون توجه ام فرکانسم به سمت درست تغییر می کند اعمال من نیز تغییر می‌کند یعنی در مسیر رسیدن به هدفم با ایمان وتوکل بخداوند حرکت میکنم که اگر در این مسیر به تضاد ومشکلی نیز برخوردم باور دارم که ایراد از باورهای من است پس با کار کردن بهتر روی باورهام این ایراد ها را برطرف میکنم وبا قدرت وایمان بیشتری همین مسیر را ادامه می دهم

    وقتی من باور دارم که این مسیر ،مسیری است که مرا به خواسته ام می رساند پس بهای آن که ،واردشدن به دل ترسام ،گذاشتن وقت وانرژی برای آن ،ساختن باورهای مناسب متناسب با آن خواسته می باشد ،را پرداخت میکنم ودر این مسیر بخاطر وجود بعضی از سختی‌ها هیچگاه نا امید نمی شوم چون باور دارم این سختی‌ها مرحله ای از این مسیر است که من باید طی کنم ومن باید به خداوند نشان بدهم که در این مسیر درست ثابت قدم هستم ومسیره باید شروع بشودکه تا در مسیر قرار نگیرم یکسری ایرادها اصلا مشخص نمی‌شود

    زیبایی این مسیر زندگی ،این است که آدم باتوجه به بازخوردهایی که می‌گیرد ،ایرادها را پیدا می کند وروی باورهای خود کار می کند وادامه می دهد ولی باید روی این باورها کار کند ،باید ادامه بدهد وناامید نشود

    انسانی که تسلیم خداوند هست به همه چیز می رسد ،در این مسیری که حرکت می کنیم بلاخره بالا وپایین هست که این بالا وپایینی هم بازخوردهای جهان به باورهای ماست وبا همین بالا وپایین ها فرد متوجه می‌شود که یکسری از باورهاش ایراد دارد ویکی از جاهایی که به من نشون میدهد باورهام ایراد دارد این است که نتایج ،نتایج خوبی نیست ،حالا اگر من قانون را بلد باشم متوجه میشوم ایراد نتایج از ایراد در باورهای من است ودرادامه دادن این مسیر فرد ایرادها رو هم پیدا می کند وبرطرف می کند ونتایج بهتر می شود

    تفاوت آدم‌های موفق با ناموفق این است که آدم‌های موفق ادامه‌ می دهند وبا بازخورد ،خودش را درست می کند نتایج هم متفاوت میشودولی موضوع اینجاست که آدم‌ها نمی توانند 99درصد افراد این ایمان را ندارند که مسیر را ادامه بدهند

    اگر حرکت کنیم وبه خدا توکل کنیم وایمان داشته باشیم وقوانین را هم درک کنیم خیلی زود از سخت ترین روزهای زندگیم ،بهترین روز های زندگیم را می سازم یعنی آن بازخوردهای نامناسب به من کمک می‌کند تا زودتر راه وگره را باز کنم فقط باید حرکت کنم وادامه بدم وناامید نشوم

    اینکه هرروز نتایج در زندگی افراد بزرگتر می‌شود بخاطر این است که هرروز باورهای بهتری را می سازند در ذهن خود وقوانین را بهتر درک می کنند

    باادامه دادن این مسیر ، هر بار بیشتر می‌فهمیم وبیشتر ایرادها را برطرف می کنیم ونتایج بزرگتر می شود

    اصل : تمام اتفاقات وشرایط زندگی ما بخاطر باورها وفرکانسهای ارسالی ماست وهیچ چیز دیگه ای مطلقا تاثیر ندارد حالا که اصل این است من باید باورهام رو درست کنم وورودیهام را کنترل کنم وهرچقدر ما این اصل را بیشتر در‌ ک کنیم واستفاده کنیم نتایج هم تصاعدی بالاتر می رود

    تمرین برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”:

    به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟

    برای خواسته ای که در حال حاضر می خواهم به آن برسم ساخت باورهای مناسب وتکرار هرروزه وبیشتر آنها

    غلبه بر ترسم در این مسیر

    نا امید نشدن وصبور بودن

    متمرکز شدن بر روی این خواسته

    خدایا شکرت…شکرت…شکرت

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1188 روز

    بسم‌ الله الرحمن الرحیم

    سلام بر بندگان با ایمان خدا

    استاد گفتن ایمان احساس خوب دارد .وقتی میگی توکل کردم باید خیالت راحت باشد اگر خیالت ناراحت است و می‌گی ایمان دارم ایمان نداری . ذهن من شاید! قبول دارد که خدا کارش را بلد است و میدونه کی بده اما به عملکرد من باور ندارد خودم را باور ندارد می گوید نه تو کاری نکردی یک کار دیگر یک کار خفن این کارها فایده ندارد کارهای تو نتیجه نمی‌دهد همین که استاد می گن من باید ادامه بدهم ، به مو می‌رسد اما پاره نمی‌شود! کنترل ذهن همین جاها معنی می‌دهد . نگه داشتن ایمان را کار نمیدونه ! نگه داشتن امید را کار نمیدونه ! متعهد بودن ، کار به بقیه نداشتن را عملکرد نمیدونه ! از وقت خواب و استراحت زدن برای بودن تو سایت را کار نمیدونه ! کنار گذاشتن فضای مجازی و به حداقل رسوندن رفت و آمد ها را کار نمیدونه ! با وجود مهم بودن نظر مردم درخواست مطرح کردن را کار نمیدونه ! به قضایا از زاویه ای نگاه کردن که حال بهتری بهت بده را کار نمیدونه ! تکامل را رعایت کردن را کار نمیدونه !

    اول باید گره ایمانم را محکم تر کنم باید به بالاترین دائم وصل بمونم وصل بمونم یعنی ایمانم را حفظ کنم . اگر می خوام به موفقیت پایدار برسم باید با تمام وجود در مسیر درست حرکت کنم یعنی صبر کنم وسوسه نشوم ایمانم را نشون بدهم بهاش را بپردازم شکرگزار باشم،به بقیه کار نداشته باشم هر چی می خواهم را از خدا بخواهم اون همه کارها را برآن درست می کند .

    بهای هدفم را بدهم حرکت کنم ایمان تمرکز صداقت زمان جلوی وسوسه های شیطان را گرفتن ادامه آمدن نا امید نشدن نگم نه جواب نمی‌دهد بگم من باید بندگی را بکنم و بسپارم.

    اینها باعث میشودحالم خوب باشد بعد این حال خوبه تسری پیدا می کند به ثروت به نعمت به خوشبختی .

    خدایا خودت نور امید ایمان را در دلم شعله ور کن که بدون کمک تو من از پس خودمم بر نمی آیم من که حتی توان نفس کشیدن و پلک زدن را بدون تو ندارم برای تمام زندگیم برای تک‌تک ضربان قلبم به تو محتاجم پس برای شکرگزاری و عشق و ایمان هم به تو محتاجم ، دست نیازم به سوی غنای تو بالاست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    محسن شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 864 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم

    ما را به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای

    نه راه کسانی که برایشان غضب کرده‌ای

    و نه گمراهان

    الهی به امید تو خدا

    خدا را شاکریم بابت دستان قدرتمند خداوند در زندگیمان استاد عباس منش و مریم جان عزیز

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    دیروز صبح قبل از اذان صدای اذان مسجد که در فاصله 300 قدمی محل سکونت من در محل کارم است به گوشم رسید و با این صدا بیدار شدم.

    ندای درونم گفت که فردا به مسجد محل برو و اذان صبح را توبگو .(از انجایی که در خواب رویاهایی پر از الهام دیده بودم و حالم عالی بود)این نجوا درونم شروع شد

    تا شب قبل از خواب دیشب قبل از ساعت 12 مجدد به خودم یاداور شدم که فردا صبح به الهامت عمل کن محسن…

    از آنجایی که که یک قطب دیگر دو وجودم میگف بیخیال بابا تا چه بشه میخوای برای چی؟(خداوند در جایی از قران میفرماید هر گاه به پیامبران وحی کردیم شیطان هم در وحی وارد عمل شد و خواست وسوسه کند)

    نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

    و پیش از تو هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه هرگاه آرزو می کرد. شیطان در برابر آرزویش شبهه و وسوسه می انداخت، ولی خدا آنچه را شیطان می زداید و محو می کند، سپس آیاتش را محکم و استوار می سازد؛ و خدا دانا و حکیم است.

    جنگ درونی و سست شدن برای لحظاتی در درونم قوت گرفت

    اما من این دو هفته به الهاماتم گوش داده بودم و عمل کرده بودم و نتیجه آن : ارامش و قوت الهامات را دیده بودم و گفتم نشانه ای با خودم میگذارم ….

    #من ابتدای این سبک از دریافت الهامات و مقاومت نکردن در برابر راهنمایی خداوند هستم…

    نشانه من و خدا:

    اگر قبل از اذان اتومات خداوند من را بیدار کرد عمل میکنم و میروم برای اذان گفتن

    و با این قرار بعد از تمرین ستاره قطبی خوابیدم

    ساعت 5:08 صبح بیدار شدم

    درست 14 دقیقه قبل از اذان

    یلند شو و عمل کن

    از آزمایش الهی سربلند بیرون بیا مثل استاد عباسمنش و داستان رفتن به خرابه های قم و ملاقات با آن 3 نفر

    بعد 5 دقیقه و تمرین ستاره قطبی بیدار شدم

    وضو گرفتم

    لباس پوشیدم

    کلید را از رو قفل برداشتم اذان مسجد شروع شد

    نجوای شیطانببین تعلل کردی تو‌مرد عمل نبودی از همون اولش هم معلوم بود

    من در راه اقدام بودم

    ادامه بده و کارت را بکن محسن

    ادامه بده و برو مسجد

    الهی به امید تو

    آفرین محسن

    از خانه بیرون رفتم

    هوای فوق العاده سردیخ کردم

    رسیدم به مسجد

    درب اول قفل بود

    رفتم پشت مسجد

    درب دوم هم قفل بود

    من اذان نگفتم

    اصلا قرار نبود من اذان بگویم

    فقط قرار بود در دل سرما از خواب بیدار شوم از رختخواب گرم و‌نرم جدا شوم و از اتاق گرم خارج شوم

    باید از دایره امن برای اقدامات آینده خارج شوم

    ولی:::

    باید در این راه ایمان +عمل صالح قوی شوم

    من عمل کردم به الهامم

    نتیجه را نمیدانم و ندیدم اما این باعث تقویت در انجام عمل صالح من و دریافت بیشتر الهامات الهی و قوت گرفتن اراده من بر انجام عمل میشود.

    حاصل این عمل حرکت و تغییرات بزرگتر است

    حاصل این نمونه از الهامات و عمل ها و ایمان به هدایت الله ورود به دروازه جدیدی از نعمت و بذکت و آرامش در زندگی من در آینده و الان است

    این ماه ماه عمل صالح بود

    برای من درهایی از ایمام +عمل صالح باز شده در جلسات ذیل:

    بعد از گوش دادن به جلسه سوم از قدم 8 دوره دوازده قدم

    و جلسه قرانی قدم 10 دوره دوازده قدممم

    سپاسگزارم از الله که بمن اراده انجام عمل را داده استتت

    در پناه الله…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    حمیدرضا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4122 روز

    سلااااااام پر انرژی

    ردپای 8 ام ولی بعد از یک هفته !!!!!!

    اما چراااا ؟؟؟!

    آقااااا اینقدر هر فایلی خوبه و همینطور پشت سر هم اتفاق های خوب میفته که نمیشه تعهد را نگه داشت : )))

    چیکار باید کرد واقعا ؟!

    این فایلو حتی چند دقیقه قبل از اینکه کامنت را بنویسم داشتم دوباره گوش دادم ، نمیدونم فکر کنم دفعه 5 ام بود شاید هم بیشتر !

    در کنار این ، حسمون که خوب میشه در این فرکانس ، نعمت ها بیشتر میشه ، و پشت سر هم اتفاق های خوب میفته که دیگه آقا وقت نمیشه تعهد کامنت روزانه پا بر جا باشه !!! ( البته تعهد در مدار بودن سر جاشه هااااا )

    اما برای توجه به نکات مثبت و زیبایی ها میخوام سعی کنم مختصر اشاره کنم به اینکه چرا بعد از یک هفته من دارم ردپای گام هشتم را میزارم !

    اول اینکه : سه بار میخواستم کامنت بنویسم ، ولی دستم نرفت به کامنت ( چیزی بهم گفته نشد ، در عوض حسم گفت یه بار دیگه گوش بده و منم بهش عمل کردم )

    دوم : به لطف خدای مهربان قدم دوم از دوره فوق العاده 12 قدم را خریدم و همون فایل اول را سه بار تا الان گوش دادم و عااالی بوده و هنوز نکته برداری هم ازش نکردم !و حسم عالی تر شده !

    و همینطور توصیه هایی که توی هر گام میشه مثل ( کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم ) و رفتن سراغ اون توصیه ها ، ادامه گام ها را برای درک بیشتر عقب میندازه

    سوم : ورودی مالی جدید و پروژهایی که به شدت مشغولم کرده !!!

    یه پاداش دیگه از تیمی که باهاشون همکاری دارم ! ای خدااا که نعمت هات هر روز بیشتر بیشتر میشه و از اونجایی که مدتهاست که میخوام و توی فکرم هست که قسمتی از درآمدم را به دلار به دست بیارم ، این پروژها با دلار ( با ارز تتر ) باهام تسویه میشه

    و همین دو روز هم بازم پیام های دیگه بابت همکاری جدید ، که اولین مورد را من ازشون زمان را پرسیدم و گفتم ممکنه من نرسم باهاتون همکاری داشته باشم چون زمان خالی ام خیلی کمه : ))

    و از اون راهی که به شدت دلم میخواست دوره دوازده قدم را ادامه بدم و از خداوند خواسته بودم که ورودی مالی ام را بیشتر کنه تا 100% بدونم که قدم هارو ادامه میدم ، ورودی مالی بیشتر هم برام اضافه شد

    خدایا شکرت : ))

    چهارم : کامنت دوستان ( با اینکه من خیلی کم میخونم کامنت دوستان داخل سایتو ) ولی به فرض مثال ، همین امروز صبح ، قهوه ام را درست کردم و نشستم پای سیستم که دیگه به خودم گفتم الان میشینم کامنت گام 8 ام را مینویسم ، یهویی هدایت شدم به اولین کامنت ! خوندم ، عالی ، بعدی ، بعدی ، صفحه ی بعد !!! ای بابا ولم کنییید !!!! : )))))

    بازم نشد که بنویسم ، باهام تماس گرفتند که بسته ات رسیده ( چون ما در بافت روستایی هستیم بسته های پست را باید بریم از دفتر نزدیک به محل خودمون دریافت کنیم )

    رفتم بسته ام را گرفتم ، هدیه ای که مربوط به شب یلدا بود با تیمی که باهاشون مشغول کارم بعد از کلی وقت همین امروز به دستم رسید اونم به حسی خیلی خوب و من که عاااشق قهوه ، یه ست کوچیک ظرف مسی مخصوص قهوه دمی !! الهی شکرررر !

    بعد از یه ناهار دلچسب و انجام قسمتی از کارهام ، الان ساعت 3:30 بعد از ظهر دارم کامنت را مینویسم !

    الهی شکر ، الهی شکر !!

    .

    خوشحالم که وقتی که استاد از مهاجرت صحبت میکنند من این حس خوب مهاجرتم از اصفهان به مازندران را دوباره احساس میکنم و ایمانم قوی تر میشه ، اون هم مهاجرتی از یک شهر بزرگ مثل اصفهان به روستایی در نزدیکی شهر زیبای نوشهر ، که خیلی از دوستان از شهر های کوچیک به شهرهای بزرگتر برای رشد کارشون میرند ، ولی من چون کارم به شکل دورکاری و اینترنتی هست ، و از خداوند این لذت زیبایی و حس فوق العاده طبیعت را میخواستم و در کنارش رشد کاری و مالی ، نه تنها درآدم کم تر نشده بلکه به نسبت یک سال پیشم حدود دو برابر و به نسبت دو سال پیشم حدود 4 تا 5 برابر شده !!

    خدایا شکرت

    شکر نعمت ، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

    الهی شکر که وقتی صداقت و درستی و ایمان را سعی کنیم در کارمون اصول قرار بدیم و بهترش کنیم ، نعمت ها بی پایان هستند .

    .

    اما تمرین این فایل :

    من خواسته قهرمانی را برای خودم مثال میزنم که به نظر خودم اونطور که باید در جهتش اقدام میکردم و باورم را درست میساختم ، انجام ندادم !

    ورزش قهرمانی را حتی دوستانی هم که ورزشکار حرفه ای نیستند هم تا قسمتی بهای لازمش را میدونند چیه ، از فیلم ها و کلیپ هایی که ساخته شده و دیده شده ، بهایی که یه ورزشکار حرفه ای باید بده ، و خودم هم حاضرم بدم و باید توی تعهد شخصی خودم بهتر عمل کنم :

    از تمرینات پر فشار روزانه ، دیسیپلین حرفه ای ( از رژیم غذایی و تمرین و استراحت گرفته تا انجام ندادم عادتهای اشتباه و کنترل نجواها ) ، پرورش ذهن قهرمانی و برنده ، صبر صبر صبر ، زمان ، مواقعی دور از خانواده ، بهای مالی ( از خرید وسایل گرفته تا هزینه مسابقات که تا موقعی که به قرار داد های خوب و سازمانهای بزرگ نرسیدم ، تمام مخارج با خودمونه )

    برای ما رزمی کارها یکی از بهایی که حاضریم بدیم ، زخم های گاهی شدید صورت و بدن یا شکستگی استخوان ( چون نمیخوام خدایی نکرده کسی حسش بد نشه این قسمت را خیلی بازش نمیکنم : )

    و اما مواردی که در جهت این خواسته باید بهش عمل کرد ( مختصر میگم چون به نسبت کامنتم خیلی طولانی میشه و از قبل نوشتمش ) :

    آنالیز مبارزات ، تمرین روتین ، تکرار باورهای سازنده (مخصوصا از لحاظ سن و زمان رسیدن به خواستها ها که در حال حاضر یکی از اصلی ترین ترمز های منه ) و مدتیه که باورهایی را برای خودم گلچین کردم و تکرار میکنم

    تمریناتی روزانه به شکل اثر مرکب یا عادت های اتمی هم مثال میزنند ( مثل بارفیکس روزانه ، پلانک و شنا و …. ، تمریناتی که مرور زمان و کم کم به تعداد و حجم و زمان انجامش اضافه میشه و بعد از یک سال مثل اون مادری میشه که گاو بزرگی را روی دوش خودش میگذاره و از پله ها بالا میره )

    ارتباطات جدید و نترسیدن از رفتن به باشگاه و مکان های جدید و تمرین کردن باهاشون و یادگیری بیشتر بدون غرور !!

    تحمل سرما و گرما ، در تمرینات ! تعهد ، تعهد ، تعهد !! که سعی میکنم در زمینه تعهد هر روز خودم را 1% بهتر کنم ، چه در خواسته های خودم و چه در تداوم بودن در سایت و فایل های استاد

    .

    خیلی دوستتون دارم ، فکر میکنم دیگه برای این گام کافیه و کم کم حسم میگه تمام و برو سراغ کارت : )

    آقااااا ولم کنید باید برم سراغ کارم ، پروژهای جدید و حجم کار بیشتری دارم ، در حال پول ساختنم !!!! : )))))

    خیلی مخلصیم

    و در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 614 روز

    با سلام و احترام خدمت خانم شایسته ی عزیزم ، استاد عباسمنش بزرگوار و همه ی دوستان عزیز سایت

    خداروشکر میکنم که بالاخره چندین بار فایل رو گوش کردم و نت برداری از فایل رو به پایان رسوندم و اگاهی هایی که در این مدار دریافت کردم رو مینوسم . یادمه سال 99 بود که این فایل رو شنیدم توو یک روز 10 بار گوش دادم بهش هربار دلم میلرزید که استاد میگفت “همه ی پل های پشت سرم رو خراب کردم تا اگه توو تهران یکی خورد توو گوشم برنگردم من جایی برای برگشت نداشتم من راهی برای برگشت نداشتم ” هرچند که اون دوران در مدار درک این اگاهی ها نبودم و سالها به سایت سر نزدم از همه ی کسایی که توو این چند سال تیمارم کردند تا بالاخره بتونم در مدار سایت قرار بگیرم سپاسگزارم و خداوند رو شاکرم که چندین ماهه به جز سایت به هیچ چیز دیگه نمی پردازم و تلاش میکنم این آگاهی های خالص رو درک کنم خدایا شکرت خدایا شکرت

    نکات فایل :

    آیا ساختن باورهای هم جهت با خواسته و تجسم، ما را از مطالعه و اقدام عملی برای رسیدن به آن خواسته بی‌نیاز می‌کند؟؟

    ما فکر می‌کنیم که می‌توانیم به یک خواسته‌ای برسیم بدون اینکه در مدار آن خواسته قرار بگیریم در حالی که دستیابی به خواسته، زمانی رخ می‌دهد که ما در مدار آن باشیم و وارد مدار خواسته‌ها شدن به همزمانی عوامل زیادی برمی‌گردد. اگر ما علاقه‌ای به مطالعه در زمینه هدفمون نداریم اصلا چرا می‌خواهیم به آن هدف برسیم؟؟ مثلاً اگر ما می‌خواهیم که یک فوتبالیست موفق شویم ولی علاقه‌ای به تمرین فوتبال نداریم اصلاً چرا می‌خواهیم فوتبالیست بشویم؟؟ یعنی این‌ها در تضاد با هدف ماست اگر می‌خواهیم به یک هدف برسیم اولین شرط این است که به هدفمون علاقه داشته باشیم و برامون مهم باشه که در این صورت خود به خود به سمت انجام کارهایی می رویم که منجر به رسیدن ما به هدفمون میشه . مثلاً استاد حتی در زمان امتحان‌های دانشگاه حتماً باید در روز حداقل یک کتاب موفقیت رو مطالعه می‌کردند یعنی اصلاً مهم نبود چقدر باید در زمینه مورد علاقه‌شون تلاش کنند چون اصلاً آنها را تلاش و زجر کشیدن نمی‌دیدند بلکه به معنای لذت، عشق و احساس خوب بود لذا کتاب می‌خواندند، برای بقیه در مساجد و کلاس‌های دانشگاه سخنرانی می‌کردند و هر کاری که لازم بود برای بهتر شدن در این زمینه، انجام می‌دادند نه به این خاطر که مجبور بودند به خاطر اینکه عاشق هدفشون بودند .

    برای رسیدن به اهداف باید بهای آنها را بپردازیم در واقع با توجه به اصل پایستگی انرژی، باید انرژیمون رو با افکار و باورهای درست و حرکت در مسیر باورها، به شکل خواسته تغییر شکل بدهیم تا خواسته ها وارد زندگیمون بشن .

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ؛وقتی باورهای ما اصلاح شود و هماهنگ با خواسته‌هامون باشد، حتماً باعث حرکت ما به سمت خواسته‌هامون می‌شه مثلاً یک نفر می‌گوید به خدا ایمان دارد ولی جرات مهاجرت به یک شهر بزرگ تر را ندارد یا جرات تغییر شغلی که از آن راضی نیست یا جرات اجرایی کردن ایده‌هایش را ندارد . در قرآن کریم ایمان و عمل صالح با هم آمدند” کسانی که به خداوند و روز آخرت ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند هیچ ترس و غمی بر آنها نیست” یعنی این‌ها همزمان و همراه هم هستند . بهای رسیدن به اهداف وقت گذاشتن است، گذشتن از روابطی است که ما را از اهدافمان دور می‌کند . خود استاد تمام انرژی، زمان و حتی پولشون رو صرف رسیدن به اهدافشون می‌کردند حتی کار و شرایط عالی ای که در بندرعباس داشتند رو رها کردند و به تهران که هیچ شناختی از آن نداشتند، کوچ کردند تا بتوانند در زمینه هدفشون قدم بردارند در حالی که هیچ فرش قرمزی برای ایشان در تهران پهن نبود و هیچ قولی از طرف بقیه به ایشان داده نشده بود فقط ایمان بود فقط یک وعده الهی بود .

    باید بهایی که برای رسیدن به اهدافمون پرداخت کردیم رو با استاد مقایسه کنیم تا علت تفاوت نتایجمون رو بفهمیم.

    اگر می‌خواهیم یک زندگی عالی داشته باشیم و برامون مهمه که به اهدافمون برسیم، باید بهای آنها را بپردازیم باید ایمان داشته باشیم، باید وقت و انرژی و تمرکزمون رو صرف آنها کنیم چون ترویج یکتا پرستی مهم ترین هدف زندگی استاد بود، با دست خالی به تهران آمدند و از صفر شروع به کار کردند در حالی که در مسافرخانه‌ها زندگی می‌کردند چون پولی برای اجاره خانه نداشتند و به صورت اتفاقی یکی از شاگردان ایشان یک منزل خوب با بهترین وسایل رو در اختیار ایشان قرار می‌دهد و تا زمانی که میخواهند در آن زندگی می‌کنند” در واقع خداوند پاسخ می‌دهد ” خداوند همه چیزه ایمان همه چیزه

    تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت

    چی میشه که این اتفاق می‌افته؟؟ چی میشه که خداوند دل اون خانم و پدر و مادرشون رو برای استاد نرم می‌کنه؟؟ ایمان این کارو می‌کنه

    خداوند به پیامبر می فرماید ما دل‌ها را نرم کردیم برای تو .

    ایمان و توکل به خداوند، احساس خوب و خیال راحت می‌آورد اگر خیالمون ناراحته و نگرانیم یعنی ایمان ما واقعی نیست . وقتی یک شرایط سختی برای استاد پیش اومد نگفتند که چرا خداوند جواب نمی‌دهد و رها نکردند، بلکه کارشون را ادامه دادند و ایمان داشتند که به موقع درست به ایشان راهنمایی‌ها گفته می‌شود” به مو می‌رسه ولی پاره نمی‌شه” در واقع کار ما بندگی کردن است و ما باید بندگی خودمون رو بکنیم کار ما نشان دادن ایمانمونه، کار ما حرکت کردنه، کار ما خدایی نیست خود خداوند می‌دونه که کی بدهد همان روزهای سختی که استاد داشتند، بهشون کمک کرد که خواسته‌شون رو بهتر بشناسند اینکه الان بهترین خانه‌ها را دارند و زندگی عالی را تجربه می‌کنند، به خاطر آن تضادهایی است که در آن روزها گذراندند که باعث شکل دادن به خواسته‌هاشون شد . اگر از اول یک خانه داشتند، هیچ وقت خواسته ی داشتن بهترین ملک‌ها در ایشون شکل نمی‌گرفت . وقتی استاد خودشون رو با یکی از اقوام بسیار با استعدادشون مقایسه می‌کنند، می‌بینند که یک هزارم استعداد ایشان را ندارند ولی هزاران برابر نتیجه گرفته‌اند چون با ایمان و توکل به خداوند و جسارتی که با استمرار در کار کردن روی خودشان و شخصیتشون ایجاد کردند تا دل انجام کارهای بزرگ رو داشته باشند ، در مسیر اهدافشون حرکت کردند؛ چون استعداد مهم نیست” چون استعداد مهم نیست” ایمان مهمه، باور مهمه توکل مهمه لذا هزاران انسان با استعداد در دنیا وجود دارند که نان شب ندارند و هزاران آدم با استعداد معمولی وجود دارند که مولتی میلیاردر هستند .

    برای رسیدن به اهداف باید بها بپردازیم فقط با تجسم،اهداف محقق نمی‌شوند . تجسم قسمتی از کار است

    وقتی ما روی باورهامون کار می‌کنیم، یک سری ایده‌ها به ما گفته می‌شود که باید انجام شون بدهیم، ایده‌های حرکتی به ما گفته می‌شود مثل اینکه با فلانی صحبت کن، فلان کار رو شروع کن، فلان چیز رو بخون و در واقع برای هر کسی یک مسیری باز می‌شود . افرادی که محصولات را از جایی به جز سایت تهیه کردند، در واقع خشت اول رو کج گذاشتند اصلاً مگه میشه آدم بخواهد مسیر درستی را شروع کند در حالی که از دزدی به آن رسیده باشد و خشت اول آن را کج گذاشته باشد ؟؟امکان نداره که مسیر نادرست ما رو به هدف درست برسونه و این قانون جهان هستی است . اگر می‌خواهیم مسیر درست را طی کنیم و از آن نتیجه‌های پایدار بگیریم، باید بهای آن را بپردازیم . وقتی که بهای محصولات رو می‌پردازیم و نتایج را با قبل از آن مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چه درهایی بعد از پرداخت بها به روی ما باز شده است و موضوع پرداخت بها را درک می‌کنیم .

    افرادی که محصولات را یکی پس از دیگری تهیه می‌کنند، عاشق چشم و ابروی استاد نیستند نه چون بارها و بارها از پرداخت بهای آن محصول نتیجه گرفتند و به شکل سلامتی، ثروت و آرامش وارد زندگیشون شده است . استاد این مسیر رو همچنان ادامه می‌دهند چون هرچه بیشتر روی باورهاشون کار می‌کنند، آرامششون بیشتر می‌شه، ایمانشون تقویت میشه و نتایج بزرگ‌تری می‌گیرند .

    استاد هیچ جا تبلیغ ندارند چون باور دارند همان خدایی که ایشون رو به نتایج رسونده همون خدا افراد هم مدار رو وارد سایت می‌کنه لذا افراد به هزاران طریق مختلف وارد سایت شدند ؛ در واقع خداوند وقتی کسی آماده بوده و در مدار قرار گرفته، وارد سایت عباس منش کرده است چون اگر آماده نباشند حتی اگر فایل‌ها را بشنوند و ببینند، قطع می‌کنند و پیگیری نمی‌کنند .

    این چیزی که الان در زندگی استاد هست صادقانه و با پرداخت بها ساخته شده است و آن را وامدار هیچکس مثل افراد یا صدا و سیما نیستند و فقط بدهکار خداوند هستند چون کاری برای استاد کرد که هیچ قدرتی در جهان نمی‌توانست انجام دهد و ایشان را به این نتایج بزرگ رساند . هر کسی با رانت و تبلیغ به جایی رسیده چند روز بعد ازش خواستند که به یک شکلی جبران کند .

    وقتی با ایمان و توکل به خداوند در مسیر حرکت می‌کنیم و به الهاماتمون توجه می‌کنیم، چیزهایی به ما داده می‌شود که قابل مقایسه با کارهایی نیست که بقیه می‌توانستند برامون انجام بدن، در واقع همه برای ما همه کار می‌کنند، اتفاقات خوب برامون رقم می‌خوره شرایط خوب برامون به وجود میاد چون خداوند همه چیز رو برای ما منظم می‌کند و سرمون همیشه بالاست و نگران این نیستیم که بقیه بفهمند ما چطور به این جایگاه رسیدیم ؛ لذا اگر می‌خواهیم به یک موفقیت پایدار برسیم باید از همان ابتدا خشت اول رو درست بگذاریم در هر کاری که داریم مثل تولید، استخدام و …

    تمام شرکت‌های موفق که به نتایج خیلی بزرگ و پایدار رسیدند مثل اپل مثل ایکیا به این علت است که کار رو از ابتدا درست انجام دادند و هیچ وقت از کیفیت کار نزدند . بارها شده که استاد فایل‌هایی رو ضبط کردند ولی در سایت قرار ندادند چون فایلی که در سایت قرار می‌گیرد از بالاترین استانداردهای استاد گذشته است و باید کاملاً مطابق قوانینی باشد که استاد درک کردند نه اینکه بقیه خوششون بیاد . اگر از همان اول کیفیت رو اولویت قرار بدیم ممکن است در ابتدا کمی بالا و پایین داشته باشیم ولی بالاخره دیده می‌شود و نتایج بلند مدت به وجود می‌آیند . شرکت‌های بزرگ مثل یاماها که در حال حاضر طیف وسیعی از محصولات را تولید می‌کند، کار خودش را از یک گاراژ کوچک شروع کرد و به موفقیت‌های بزرگ رسید چون با کیفیت و درست کار کرده است .

    استاد هیچ وقت رشوه ندادند در حالی که موقعیت‌های زیادی برای ایشان فراهم بود تا با دادن رشوه، خیلی راحت به خواسته‌شون برسند ولی هیچ وقت وارد این فضاها نشدند اگر استاد تاثیرگذار است و مخاطب‌های زیادی دارد که متعهدانه در مسیر پیش می‌روند، به خاطر خود خداست نه به خاطر ایشون یا دولت‌ها یا سیستم‌ها چون این قدرت‌ها و دولت‌ها میان و میرن، ما باید به کس دیگه‌ای وصل باشیم و به او توکل کنیم و ایمانمون رو نشون بدیم .

    اگر می‌خواهیم به موفقیت پایدار برسیم، باید در مسیر درست حرکت کنیم . اون کسی که راه درست رو ادامه میده، وسوسه نمی‌شه و صبر می‌کنه و ایمانشو نشون میده و بهای موفقیتش رو می‌پردازه، از یه جایی به بعد آنقدر از بدنه ی جامعه کنده می‌شود و بالا می‌رود که قابل مقایسه نیست .

    باید در مسیر زندگی یک سری اصول درست داشته باشیم بر مبنای توحید، سلامت، صداقت و درستی و آنچه که قبول داریم و هیچ وقت آن اصول رو کنار نذاریم

    میخوایم بدونیم اصول کدومه؟؟ اون چیزی که اگر بقیه در مورد ما انجام دهند ما رو ناراحت می‌کنه، اون اصول ماست و نباید آن کارها رو در حق بقیه انجام بدهیم اگر اینکه کسی در صف از ما جلو بزند ما را ناراحت می‌کند این اصول ماست و نباید هیچ وقت این کارو بکنیم نه اینکه چون همه در صف جلو می‌زنند، چون همه پارتی بازی می‌کنند یا چون همه دزدی می‌کنند پس ما هم انجام بدهیم . ما باید اونقدر قوی باشیم که برای خودمون یک سری اصول داشته باشیم و طبق آن حرکت کنیم نه چون بقیه فلان کارو می‌کنند ما هم بکنیم . اصول ما باید با تحقیق به دست اومده باشه و بهش رسیده باشیم و شک نداشته باشیم . اینکه ببینیم ایا ما راضی ایم کسی این کارو با ما بکنه یا نه

    اگر به اصول خودمون وفادار باشیم و ایمان داشته باشیم و به خداوند توکل کنیم و باورهامون رو اصلاح کنیم، هرچه که بخواهیم به ما داده می‌شود و خداوند ما رو به جایی می‌بره که بقیه در صف جلو نمی‌زنند، دزدی نمی‌کنند حالا یا در همین کشور مارو با آدم هایی محصور میکنه که با اصول ما هماهنگ هستن یا به جایی می‌بره که با ما هماهنگه . اگر در کشور یا موقعیتی هستیم که اون چیزهایی که دوست نداریم رو تجربه می‌کنیم، به این علت است که هنوز یک ارتباطی با اون‌ها داریم وگرنه اگر واقعاً تغییر کنیم و به ثبات فرکانسی برسیم امکان ندارد که جهان ما رو در اون شرایط قرار بده و در آن پایدار بمانیم .

    تا وقتی فضای فکری مردم ایران در ناشکری و غر زدن هست، اوضاع کشور همینه چون وضعیت یک کشور رو مردم آن به وجود می‌آورند اما به این معنی نیست که اگر وضعیت کشور بده ما هم مجبوریم در این وضعیت بد زندگی کنیم نه ؛ اگر ما تغییر کنیم به جایی هدایت می‌شویم که با وضعیت فرکانسی ما هماهنگ باشد . اگر آدم ها به تعداد کافی تغییر کنند، کل کشور نیز تغییر خواهد کرد .

    از این شاکی که چرا در ایران باران نیست؟؟ چون قانون خداوند این است که نعمت را از افراد ناشکر می‌گیرد و تا وقتی که اکثریت جامعه در این فضا هستند، روز به روز شرایط سخت‌تر می‌شود ولی این موضوع اصلاً نباید ما رو نگران کنه چون خداوندی که ما را خلق کرده، به ما آزادی داده آنطور که دوست داریم زندگیمون رو بسازیم فارغ از کشور، وضعیت مالی خانواده، جنسیت و …

    وقتی ما تصمیم می‌گیریم که زندگیمون رو تغییر بدهیم، جهان ما رو به جایی متناسب با فرکانسمون هدایت می‌کنه البته که فرکانس ما یک شبه تغییر نمی‌کند ولی اگر ادامه بدهیم خداوند ما رو با افرادی محصور می‌کنه که خیلی صادق و درست کارن و به مرور تمام هدف‌های ما تیک می‌خوره و وقتی به قبل نگاه می‌کنیم می‌بینیم که با تغییر باورها و الگوهای ذهنی، زندگی دلخواهمون رو خلق کردیم .

    بهشت را به بها دهند نه به بهانه باید بهای رسیدن به هدفمون رو پرداخت کنیم صداقت، درستکاری، صرف زمان و انرژی، جلوی وسوسه‌ها را گرفتن ولی ارزشش را دارد چون مارو به هدفمون می‌رسونه . وقتی در مسیر درست هستیم، از همان ابتدا حالمون خوبه و این حال خوب به شکل ثروت و نعمت وارد زندگیمون میشه .

    خیلی سپاسگزارم از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محبوبه سادات مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2736 روز

    سلام استاد چقدر از دیدن فایل جدید خوشحال شدم استاد خدا رو هزاران بار شکر میکنم که با شما ودوستان گلم آشنا شدم ودنیا رو جور دیگه میبینم واز همه مهم تر خدای خوب ونازنینم وبه قول معروف به خودای رسیدم وبه خودم اومدم وخدامو از نزدیک ملاقت کردم چقدر زیباست که بی واسطه از خود خدام همه چیزو میخوام واونم عاشقانه دستاشو توی جیبای بزرگش میکنه ومیگه بیا محبوبه جان بیا اینم اون چیزی که میخواستی ومن با عشق میپرم تو آغوششو یه ماچ از لپاش میکنم ومیگم بازم مثل همیشه فقط خود خودت ونه هیچ کس دیگه خدا جونم تویه دونه ایی دارم به معنای واقعی از موهبتای خدای خوبم لذت میبرم ودونه دونه شکر گذاری میکنم وهر روز نعمت زندگیم بیشتر وبیشتر میشه وهر چی ازش میخوام ایمان دارم بی برو برگرد بهم میده من زندگیمو دارم زندگی میکنم در آغوش امن خدا استاد خیلیا بهم میگن محبوبه خیلی عوض شدی آروم تر شدی حرف کسی برام اهمیت نداره منی که مدام میگشتم ببینم مثلا چرا فلانی باهام رابطش کم رنگ تره مگه من چه ایرادی دارم وخودمو قربانی میکردم تا دیگران بیشتر دوستم داشته باشن یا حتی نگران بودم دیگران در ذهنشو لحظه ایی فکر بد درموردم نکنند ولی حالا…اصلا برام مهم نیست که چه فکری دارند من خودمم من انسان ارزشمندیم واول باید به خودم فکر کنم وخودم رو دوست داشته باشم خدا رو شکر که انقدر عوض شدم این محبوبه روخیلی بیشتر از محبوبه گذشته دوست دارم . دیگه دنبال حرف اضافه وغیبت نیستم رابطه هامو کمی کم رنگ تر کردم تا چیزایی که دوس ندارمو نشنوم اولا با هر چیزی بهم میریختم وتو دلم خالی میشد ولی حالا همه چیزو میسپرم دست صاحب اصلیم ودیگه از هیچ چیز نمیترسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3588 روز

      درود وسلام خداوند برمحبوبه عزیز آفرین خواهرعزیزم

      من هم مثل شما بودم مدام دنبال این واون. ..

      ولی خداوند دستم راگرفت وگفت ای هم اسم من بشین سرجایت چکاردیگران داری تومسؤل آنها نیستی توفقط مسؤل خودت هستی. …….وبعداز آن بود که سراسر زندگیم پر پر شد از عطر وبوی فراوان خدا

      موفق باشی خواهرجان

      ازکامنتت لذت بردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 973 روز

      سلام محبوبه ی عزیز

      خواندن کامنت شما حساس خوبی بهم داد مخصوصا اونجایی که نوشتید خدا دست می‌کنه توی جیب بزرگش و خواسته مو ، از توش میاره بیرون و میگه بفرما محبوبه جان

      اینم همون چیزی که میخواستی

      و تو هم میگی بازم خدا، فقط خداوندمه که قادره خواسته هامو بهم بده

      خداوند برایم کافیست

      اوست قادر بر همه چیز

      اوست که اجابت کننده ی، خواسته های منه

      فقط تو را میپرستم و فقط از تو یاری میجویم

      خداوندا من جز تو تکیه گاه و پناهگاهی ندارم و تو امن ترین پناهگاهم و تکیه گاهمی

      در پناه الله قدرتمندم ، همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3471 روز

      سلام

      دقیقا همین طوره ، یکسره منتظر فایل قرانی استاد هستم واقعا خودم هم سعی ام را می کنم ولی این قدر سر درگم می شوم که حدی نداره . چون در اطرافم واقعا کسانی هستند که این مفهوم قرانی را ندارند حتی در رادیو تلویزیون ، خودم دارم سعی ام را می کنم تا زمانی که وقتشو دارم ولی واقعا تشنه این فایل جنابعالی هستم.

      شادباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2731 روز

    سلام

    فایل ۷۱

    به عنوان تمرین عملی درمورد این جلسه ..

    رفتم به اون کسی که براش کار میکنم گفتم آقا من دگ نیستم حقیقتش وقتم رو بیشتر از این اینجا هدر نمیدم… حقوق به من میده.. جای خواب به من میده.. یه اتاق شخصی … غذا به من میده ..حتی اینترنتم میخواست بهم بده.. ولی من روحم ازردس .. همش دارم حرص میخورم و فحش میدم توی وجود خودم… گفتم اقا بیشتر از این خودم رو اینجا اغشته نمیکنم.. من مدت هاست توی این مدل فضای کاری نیستم و سال های قبل به خاطر تنفری که از این کار داشتم ازش اومدم بیزون اگه بیشتر از این ادامه بدم الوده میشم به اینحا و کارم تمومه !!! رفتم گفتم این چند روزه رو با شما هستم ولی دگ خداحافظ شما … میخوام برم سراغ عشقم.. اون مدتی که نون و اب نداشتم و اینترنت و هیچی نداشتم ولی چون همش داشتم تمرین میکردم شادتر بودم.. روحم اسوده بود.. ولی الان از درون روحم داره ازار میبینه .. داره اغشته میشه.. باید جلوش رو بگیزم و بیشتر از این الوده نشم… به همین خاطر جسارت به خرج دادم و گفتم من دگ نمیام اینجا… تا الان بهونم این بود پول ندارم مهاجرت کنم حالا بذار ببینم این حقوقم روبده ببینم بازم بهونه برای مهاجرت نکردن دارم ؟؟ باید شجاع تر باشم باید بها بدم… باید جسور باشم..

    چون استعداد عامل نیست.. جسارت و ایمان به غیب عامله…

    چون استعداد عامل نیست…

    به عنوان قدم اول در جسارت داشتن تصمیم گرفتم و گفتم دگ نمیام…

    قدم های بعدی رو هم باید جسور باشم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگرم

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    بازم خداروشکر میکنم که به موقع و زمانی که نیاز داشتم هدایت شدم اونم با کلام شما استاد

    وقتی که از اراک اومدم برای کار با کلی ارزو و هدف و خواسته بدون هیچی

    نه خونه ای بود نه کاری نه مشتری فقط اومدم و شروع کردم چند وقتی که تو کارگاه میخوابیدم بعدش یکی‌از فامیلا گفت بیا پیش ما بعد اون یکی و خلاصه هر بار یکی دعوت میکرد و من‌چند وقتی اونجا بودم یه سالی که گذشت هی میگفتم خدایا من کی میتونم خونه اجاره برا خودم ولی شرایط واقعا طوری بود که نمیشد چون کارمون تازه داشت پا میگرفت بعد از چند وقت یکی‌از فامیلامون که با پسرش شریکیم اسباب کشی کرد و اومد تهران خیلی جدی و قاطع گفت که میای خونه خودمون و حق نداری خونه بگیری درصورتی که من شرایطشو نداشتم اون میگفت نمیذارم بگیری تقریبا 2سال اونجا بودم تا بلاخره واس خودم خونه گرفتم اونم بدون هیچ زحمتی حتی یه املاک نرفتم اینکه میگین دستان خدا واقعا دیدم که میرسن به موقع و کارو ردیف میکنن این مدت که تهران بودم بیشتر از هرچیزی خدارو پیدا کردم چیزی که فکر میکردم دارم و نداشتم

    چون نگران بودم استرس داشتم و میترسیدم

    ولی الان به ارامش بیشتر رسیدم بیشتر خیالم راحته از اینکه کارامو میسپرم به خودش چون برام انجام میده استاد واقعا همه چیز ایمان هست و باور و نه چیز دیگه ای

    من برای جایی که هستم بها دادم استاد بی جا بودن خجالت خونه بقیه بودن درامد نداشتن و…ولی من گفتم باید ادامه بدم تا برسم کم کم باور کردم که خدا پاسخ میده به همه چیز

    وقتی واقعا توکل کنیم احساس ارامش داریم بدون ترس و نگرانی

    وظیفه ما بندکی و وظیفه او خداییست

    فقط کافیه به الهامات عمل کنیم حرکت کنیم

    با تمرکز روی خودمون و خواستمون نه حواشی و چرت و پرت

    اگه من کارمو درست و عالی انجام بدم بدون شک نتیجه میده وقتی کارم کیفیت عالی داره حتما جواب میگیرم به شرط اینکه فقط روی خدا حساب کنیم و نه هیچ کس دیگه

    من طبق اصول خودم پیش میرم و جهان منو میبره جایی مناسب فرکانس های جدیدم

    امشبم وقتی خیلی فشار روم بود و دلم گرفته بود اومدم اینجا بازم هدایت شدم

    باخودم میگفتم برمیگردم و یه کار راحتتر میرم خسته شدم گریم گرفته بود میگفتم پس چرا هی مساله پیش میاد چرا فلان و چرا بهمان …اما فهمیدم اینجاست که باید ایمانمو نشون بدم و ادامه بدم و صبر کنم

    مطمئنم که خدا برام قشنگ میچینه

    ممنون استاد که این فضا رو فراهم کردین تا از این طریق خداوند مار و هدایت کنه

    خدایا شکرت بابت همه چی دوست دارم️🫡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: