مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف253MB49 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف48MB49 دقیقه













سلام به استاد عزیزم و به همه دوستان عزیز سایت
موضوعی که تو این فایل در مورد مردم ایران مطرح کردین بنظرم جای بحث بیشتر داره مردم ایران کلاً به فراوانی نعمتهای خداوند اعتقادی ندارن مثلا وقتی شایعه میشه فلان جنس داره گرون میشه همه به فروشگاهها هجوم میبرن تا از همون جنس بخرن و انبار کنن که نکنه دیگه از اون جنس گیر نیاد و بیچاره بشن !! این مورد درست برعکس فرهنگ مردم اروپا و آمریکاست بعنوان نمونه چندسال پیش که تو ایران مرغ گرون شده بود و فروشنده ها هم مرغها رو انبار کرده بودن من خودم صف طولانی 100 متری رو دیدم که برای خرید مرغ تشکیل شده بود هرچند اولش باور نکردم ملت برای خرید مرغ چنین صفی رو تشکیل داده باشن ولی واقعا برای مرغ بود نمیدونم اگه مثلا 20 روز یا 1 ماه یا حتی بیشتر مردم مرغ نمیخوردن چه مشکلی پیش میومد؟ دقیقا همون سال تو آلمان شیر یه کم گرون شده بود عکس العمل مردم آلمان خیلی جالب بود: هیچکس شیر نمیخرید و این نخریدن آنقدر ادامه پیدا کرد که دامداران مجبور شدند شیرهاشون رو تو خیابونها خالی کنن و البته قیمت هم به نرخ قبلی برگشت. ملت ما کی میتونن چنین رفتاری رو اونم بصورت جمعی و در مقابل انواع و اقسام گرونی ها داشته باشن تازه مثلا مرغ در مقابل شیر، چنان ضرورتی هم نداشت که اینقدر مردم صف بسته بودن. یا این روزا همه میبینن هرکسی توانش رو داره میره طلا و ماشین و دلار میخره و منتظر میمونه تا گرونتر بشه و بعد بفروشه و کلی سود حلال گیرش بیاد !!! مشکلاتی که این روزا تو کشور وجود داره بیشترش به خود مردم بستگی داره ملت ما حتی اجناس غیرضروری رو هم وقتی گرون بشه بیشتر میخرن تا بیشتر و بیشتر گرون بشه مردم ما شکرگزار نیستن و اعتقادشون به خدا و قواننینش کم شده مردم ما تو کسب و کارشون صداقت رو فراموش کردن … نمیدونم مردم دارن کجا میرن … ملت ما مسیر الهی رو گم کردن
تو این وضعیت فقط میشه آرزو کرد ملت راه خدا رو پیدا کنن. استاد عزیزم ای کاش همه مردم با آموزه های شما به راه راست هدایت میشدند راهی که پراز نعمت و برکت و ثروت و سلامتیه.
سلام
وقت بخیرو شادی
مردم ایران هر مدلی که دوست دارن بزار فکر کنن
اصلا مهم نی
همون صفی که واسه مرغ دیدی تحسین کن بگو خدایا شکرت همه پول واسه خریدن دارن خدایا شکرت این جمعیت یعنی ثروت یعنی نعمت
تو همین تهران بی نهایت ماشین و خانه های لوکس هست ببینو تحسین کن
توام به این مردم با این طرز فکرشون بفروش، چه اشکالی داره
توام دوست داشته باش که بفروشی
در پناه خدا همیشه شاد باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روز هفتادویکم، روزشمار تحول زندگی من!
این فایل شما استاد عزیزم مثل تمامی فایلهای دیگتون پراز آگاهی هست، ولی من میخوام در مورد یه بخش از این فایل، یعنی (((اصول))) اصلی که برای توحیدی زندگی کردن هست دیدگاهم رو بنویسم، یادمه هر بار توگذشته به مادرم میگفتم شما مارو درست تربیت نکردید، با ما خوب رفتار نکردید، مشکلات شما وپدر باعث شد ما خیلی عذاب بکشیم، میگفت: شما سعی کنید اشتباهات مارو تکرار نکنید، شما سعی کنید بچه هاتون رو تو فضای امنی بزرگ کنید شما با بچه هاتون خوب رفتار کنید، ما اشتباه کردیم بلد نبودیم شما اگه بلدید انجامش بدید!!!!!
گاهی بر میگردم به مسیر گذشته 18 سال عمر پسرم، وقتی با خودم صادق میشم می بینم دقیقا سالها رفتار مادرم رو تکرار کردم واز همون شیوه ها استفاده کردم حالا یه کم اینور انور، ولی بیس تربیت پسرم دست کمی از تربیت مادرم نسبت به ما نداره، از کجا متوجه میشم؟ وقتی پسرم پای درد دل با من میشنه، ومیگه مامان منکه از بابام چیز زیادی یادم نیست، ولی یادته فلانجا کتکم زدی، یادته گفتم فلان غذا رو نمیخورم گفتی همینی که هست نمیخوری برو بخواب ، یادته فلان جا چقدر سرزنشم کردی؟ و……..
تازه من از اون دست مادرایی هستم که از خانواده ودوست وآشنا تا فامیل پدری پسرم همه میگن احسنت از بچه تربیت کردنت، ولی وقتی زوم میکنم توی زندگی شخصی خودم می بینم من از همون رفتارهایی که بدم میومد مادرم با ما میکرد همونو با پسرم انجام دادم، حالا با شدت کمتر…
اینهارو گفتم که بگم ماها….منیکه از پدرو مادرمون مدام ایراد گرفتیم، ماها که دلمون میخواست خانواده ومعلمین و افراد جامعه با ما به از این باشند!!! ما خودمون چقدر تونستیم یا می تونیم همونی باشیم که دیگران هم میخوان که باهاشون رفتار کنیم؟
بارها وبارها خداوند از کافرین اینطور خطاب کرده که اونها در جامعه به خراب کاری مشغولند وبی دینی میکنند!!
بی دینی چی می تونه باشه جز انسانیت نداشتند؟
اینکه درستکار نباشی، صارق نباشی، حق دیگران رو رعایت نکنی، به نگاهت با گفتارت با رفتارت باعث آزردگی کسی بشی، غیبت وقضاوت کردن دیگران بشه کار روز و شبت، حسادت کنی به اطرافیانت، طمع داشتی باشه با مال کسی، دیگران ازت بترسند از اینکه باهاشون بدرفتاری بکنی و…..
صادقانه من گاهی فکر میکنم خیلی بی دین بودم خیلی….
اینکه شما توفایل گفتید چقدر می تونید اونطور که دوست دارید دیگران باشما رفتار کنند با اونها رفتار میکنید حرف سنگینی هست که اگه هرکسی سر سوزن باخودش صادق باشه می بینه در طول زندگیش بیشتر اوقات طلبکار بوده از دیگران نه بدهکار، طلب کار خوشرویی، وفاداری، صداقت و درستکاری و….
وگرنه اونکه با خودش در صلحه اونکه با جهان وبا دیگران در صلحه اصلا دو دوتا چهار تا نمی کنه توی اینکه چقدر به دیگری عشق بدم، چقدر محبت کنم، چقدر هواشو داشته باشم که اونم همونقدر بتونه جبران کنه!!!!
خدارو هزاران بار شکر اندازه سر سوزن تونستم معنی انسان بودن، یکتاپرست بودن توحیدی زندگی کردن رو درک کنم، تا قبل اینکه وارد این سایت بشم وبا آموزه های شما آشنا بشم وازشون تو زندگیم استفاده کنم، حد ومرزی نداشتم یا صفر بودم یاصد، توی ارتباطاتم و شخصییتم با نوع برخورد دیگران تنظیم میشد، البته اکثر اوقات که من قربانی بودم ومظلوم و ظالم افراد روبروم بودند و مقصر هر اتفاق بد هرکسی وهر چیزی بیرون از من!!
مدتهاست سعی میکنم تمرکزم روی خودم باشه ، روی ارتباطم با خداوند، همونطور که خداوند در کتابش بارها وبارها گفته در نزد من مراقب رفتارتون باشید…
مدتهاست اینکه میدونم جهان آینه است و من باقوانین ثابتی که هیچ تغییر در اون نبوده ونیست ونخواهد بود احاطه شدم، مراقب افکاز وگفتار واعمالم هستم والبته نه از روی ترس نه از روی اجبار، عاشق شدم عاشق، کدوم عاشق دلش میاد معشوقش رو آزرده کنه؟
منم دوست ندارم معشوقم ازم برنجه، مدام میگم بهش خدای خوبم خدای قشنگم منو نماینده وخلیفه ی خودت گذاشتی رو زمین، هر چه بد کردم برمن ببخش، و کمکم کن همونطور که می پسندی فکر کنم حرف بزنم وعمل کنم، تا شایسته این خلافت باشم که بهم عطاء کردی، واقعا کار سختیه که حرف بد بشنوی، قضاوتت بکنن، کم لطفی ببینی ولی بگی اونهام مثل گذشته من ناآگاه هستند دید و نادیده بگیرم، شنیده رو نشنیده و گفته ها رو بی جواب بذارم، چون خداوند خودش می بینه ورسیدگی میکنه، از کجا معلوم شاید اون آدم همین الانم توبه کرده باشه ومورد لطف ورحمت خدا قرار گرفته باشه، پس من کی ام که نبخشم و نگذرم؟
مگه من همونی نیستم که توبه کردم و مورد لطف ورحمت خدا قرار گرفتم وهر روز دارم با درک وشناخت بیشترش سعادت وخوشبختی رو تجربه می کنم؟!
استاد جانم، دعای من همیشه این بوده وهست که ایمانی از جنس ایمان شما خداوند بهم عطاء کنه، همونقدر یکتاپرست وتوحیدی باشم انشالله..
سر راست ترین راه برای آرامش داشتن راه درستی و پاکی وصداقت هست،اگر چه هیچکس این مسیر رو نپسنده ومورد قبول کسی نباشه، هرکس تواین مسیر افتاده معجزه هاشم دیده…
هیچ راه میانبری وجود نداره، همیشه حرف شما توی گوشم هست، که میگید اونچه رو که از راه توحید وایمان قلبی بدست آورید از بین رفتنی نیست، چون قانون همینه وقانون اشتباه نمی کنه…
من هم بهش ایمان دارم استاد جانم، هرچیز رو از سلامتی وارامش و نام نیک و دارایی و..حس خوشبختی که از توحیدی عمل کردنم بدست آوردم برام همیشگی بوده وهست وماندگار، وهر چیزی رو با طمع وترس و حسادت و چشم هم چشمی و دروغ و ….بدست آوردم نابود شد و از بین رفت…
دیگه آدمی چقدر می تونه به خودش ظلم کنه وقتی راه درست و نادرست مثل روز روشن و مثل آب چشمه زلال هست…
انشالله خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه استاد عزیزم که راه وروش توی مسیر توحید ویکتاپرستی رو انقدر باعشق بهمون می اموزید
بنام خالقم
سلامی گرم به استادم وخانم شایسته گرامی
سلام به دوستان هم فرکانسم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که هرروزم را باانرژی فوق العاده ای که تو بمن انتقال میدهی آغازمیکنم ومن رادربهترین موقعیت مکانی وزمانی قرار میدهی
استادعزیزم تمام فایلهای شما منبع اطلاعات درجهت بهبود زندگی ام بوده وهست وشما فرشته نجاتم بودیدتابه الان وخواهید بود که من رااز تاریکی زندگیم کمک کردید تابه روشنایی برسم
دست پرمهر خداوندبد برایم درزندگیم
من به لطف پروردگارم آنقدر تونستم روی خودم کاربکنم که دیگه نازیبایی واتفاقاتی بنام بد درزندگیم نیست وبیرنگ شده وهرروز داره به درک وآگاهیم درمورد دانستن قوانین جهان بیشترمیشه
طی چندروز گذشته برام یه تضاد جدیدی از طرف آدمهای گذشته زندگیم بوجود اومد وخداروشکر میکنم که وقتی خبرش بهم رسید وفهمیدم یه حرفایی برام گفتن وبرام پیغامهایی رسوندن
اولش برای چند ثانیه بهم ریختم ویهویی به خودم گفتم که غافل نشو که تو ادعای توحید عمل رو داری وتوی کامنتهاتم داری از رفتار توحیدی خودت مینویسی وزود خودمو برگرداندم به حالت اولم وفکر کردم ونتیجه گرفتم که ازطریق قوانین اونا هستند که دارن برای خودشون مشکل ایجاد میکنن وباخودشون میجنگند ومن رو دارن روبه جلو بیشتر هول میدن وبهتر برای منکه دارن درمورد من چنین حرفهایی میزنن ومن به خودم بیشتر ایمان آوردم که چقدر دارم به موفقیتهام نزدیکتر میشم که اون آدمهای قبل زندگیم دارن از سر حسادت بهم فشار میارن
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
من سالها درطول دوران زندگیم باهمسرسابقم بسیار تلاش میکردم که همسر سابقمم باخودم هم مسیر کنم درجهت رسیدن به اهدافم وبهتر کردن زندگیم ولی ایشان نمیخواستن وهرچقدر من بیشتر باهاش صحبت میکردم ایشون بیشتر ازم دور میشدند وتا اینکه جهان راهمون رو ازهم جداکرد ووقتیکه من چک ولگدهارو ازجهان خوردم تازه بیدار شدم وموردهدایت پروردگارم قرارگرفتم ووارد سایت شدم وباقوانین آشناشدم ومتوجه شدم که اولاکه من خودم نیاز دارم به خودسازی وبعدشم من مسئول ساختن کسی نیستم ونمیتونم به کسی جز خودم کمک کنم وفقط باید روی خودم کار کنم وبس
هرکسی که مورد هدایت پروردگار قراربگیره راهشو پیدامیکنه درست مثال حرف استا که گفتن هرکدوممون به طرق های مختلفی بااستاد وسایت آشنا شدیم
واینکه نباید خلاف قوانین عمل کنیم وبخواهیم راه وقوانین روبه کسی توضیح بدیم چونکه اونها نمیشنوند ونمیفهمند
راستش من تابه امروز من چندین با ازروی دلسوزی خواستم دوستانی رو که دیدم تقریبا فرکانسشون خوبه را بهشون کمک کنم واستاد وسایت وبهشون معرفی کردم وحتی فایلی از استادرو با گوشیم گذاشتم که گوش کنند ونظرشون خوب بشه ووارد سایت بشوند ودراین مسیر زیبا قرار بگیرند
اما باورم نمیشد که حتی اونا نمیشنیدند حرفهای منو واصلا از معرفی سایت وحرفهای استادهم چیزی یادشون نمی آمد
واونجا بودکه به ایه قرآن رسیدم که خداوند میفرماید مابر دلهایشان مهر نهادیم وگوشهایشان کر وچشمهایشان را کور کردیم وتا مورد لطف ورحمت من قراربگیرند تاهدایتشان کنیم وخداوند صالحان رادوست دارد وعذابی دردناک رابرای کافران قراردادیم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت.
خداوند برایم کافیست
ایاک نعبدووایاک نستعین
اهدناالصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
خدایا تنها تورامیپرستم
هدایتم کن به راه راست
به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
بهشت رابمن هدیه بده
حول حالنا الا احسن الحال
بهترین حال دنیارابمن بده
هرروز معجزه ای را درزندگی ام رخ بنما
هرروز بانشانه هایت والهاماتت بامن حرف بزن
من را درمسیر خوشبختی وثروت قرارم بده
من بندگی تورا میکنم وتوهم خدایی بکن برایم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
دوستتان دارم وباآرزوی رسیدن به نعمتهای فراوان
استادم ومریم خانم بهترزنها ازآن شماباد ومنتظر دیدنتونم وسپاسگذارم
گام هشتم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف
با نام خدایی که ساکن قلب هاست
سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا
خداروشکر برای همگام بودن با این پروژه و دریافت آگاهی های این فایل
طبق تعهدی که به خودم دادم آنچه که به اندازه ی ظرف وجودم دریافت کردم رو مینویسم تا ردپام رو بگذارم برای منی که از آینده قراره برگرده و از مدارهای بالاتر دوباره و دوباره با ظرف وجودی جدیدش این آگاهی ها رو مرور کنه.
سوال اول-اقدامات عملی در راستای اهداف بزرگ
————–
ما در صورتی وارد مدار خواسته مون میشیم و به اون دست پیدا میکنیم که تلاش ذهنی و تلاش جسمی رو همزمان باهم داشته باشیم نه فقط تجسم خواسته ها بدون اینکه در مسیر رسیدن به اون خواسته اقدامی کرده باشیم.
اولین شرط رسیدن به خواسته ها علاقه ی ما به اون مسیره.
در صورت وجود علاقه یه سری اتفاقات خود به خود برای ما رخ میده.
اونوقت تلاش هامون برای رسیدن به خواسته مون همراه با لذت و احساس خوبه نه با زجر.
در صورتیکه ما عاشق هدفمون باشیم حاضر هستیم بها ش رو بپردازیم.
بهای رسیدن به خواسته های ما تعهد در مسیر تغییر افکار و باورهای ماست
و اینکه ایمان داشته باشیم که در صورت بودن در مسیر درست و پرداخت بهایی که من باید از سمت خودم بپردازم ، خداوند سمت خودش رو عالی انجام میده.
ایمان یعنی پا بگذاریم روی ترس هامون و با وجود ترس ها اقدام کنیم و در این مسیر به ایده های الهامی خودمون عمل کنیم.
این موضوع در قرآن هم خیلی واضح بیان شده که ایمان همواره با عمل صالح همراه هست و در این صورت هست که مومنان بشارت داده شدن که غم و ترسی برای ایشان وجود نخواهد داشت.
پرداخت بها در این مسیر ، جدا شدن ما از بدنه ی جامعه و وقت گذاشتن برای تغییر باورهامونه.
اینکه آگاهانه انتخاب کنیم که در یک محیط ایزوله باشیم و هرچیزی که در مسیر خواسته های ما نیست رو از پیرامون خودمون حذف کنیم.
به میزانی که میپذیریم در این مسیر بهای بیشتری پرداخت کنیم ( زمان و انرژی و تمرکزی که در این مسیر میگذاریم.) به همون میزان نتایج ما بزرگ میشن.
هرچقدر ایمان ما به خدا بیشتر باشه جسارت انجام کارهای بزرگتر رو پیدا میکنیم و قدمهای بزرگتری برمیداریم.
تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس خود، راه بگویدت که چون باید رفت
نشونه ی اینکه ما ایمان داریم احساس خوب ماست.
اینکه خیالمون راحته که هرچقدر هم شرایط سخت باشه ، به شرط اینکه ما ناامید نشیم و این مسیر رو ادامه بدیم بالاخره شرایط تغییر میکنه و خداوند پاداش استمرار و بودن در این مسیر رو پرداخت میکنه.
هیچ وقت نباید یادمون بره که وظیفه ی ما فقط بندگی کردن و نشون دادن ایمانمونه و خداوند هم در زمان درستش خواسته های ما رو به شکل راحت و کاملا طبیعی وارد زندگیمون میکنه.
در روزهای به ظاهر سخت و در برخورد با تضادهاست که ما به وضوح در مورد خواسته هامون میرسیم.
به اندازه ای که داشتن ایمان در مسیر رسیدن به خواسته های ما مهمه ، عوامل بیرونی دیگه ای مثل داشتن استعداد مهم نیست.
استعدادی که در نهایت ما رو به قدم برداشتن در مسیر خواسته هامون سوق نده هیچ ارزشی نداره.
پس ما باید بهای رسیدن به خواسته هامون رو پرداخت کنیم و فکر نکنیم صرفا با نشستن و تجسم کردن اتفاقی میفته.
در این مسیر وقتی شروع میکنیم و روی باورهامون کار میکنیم کم کم ایده هایی که مناسب با شرایط فعلی ماست به ما الهام میشه و وظیفه ی ما اینه که به اون ایده ها عمل کنیم.
در اینصورت میبینیم که نتایج متفاوت تری در زندگی ما پدیدار میشن.
شرط رسیدن به موفقیت های پایدار اینه که در این مسیر از همون اول صادقانه عمل کنیم و خشت اول رو درست بگذاریم تا سرمون همیشه بالا باشه.
در این صورت مطمئنیم که نتایجی که خدا برامون در زندگی رقم میزنه اصلا قابل مقایسه با نتایجی که با قدرت دادن به عوامل بیرونی و با باج یا رشوه دادن به افراد میرسیم نیست.
اون نتایج موقتی خواهند بود و به زودی اثرشون از زندگی ما حذف میشن اما به شرط تعهد در مسیر درست بودن نتایج پایدار در زندگی ما پدیدار خواهد شد.
داشتن اصول در این مسیر و پایبندی به اون اصول شرط ایجاد نتایج متفاوت و تغییر شرایط زندگی ماست.
داشتن اصول با این معنی که اگر چیزی رو برای خودم نمیپسندم و اگر در مورد من اتفاق بیفته من رو ناراحت میکنه ، در مورد دیگران هم خودم اون مورد رو رعایت کنم که انجامش ندم.
اگر من به این اصل متعهد باشم و در هیچ شرایطی خلاف اون عمل نکنم ، اون وقت از سمت خدا هدایت میشم به مکان ها و شرایطی که اصلا خلاف اون اصولم چیزی رو تجربه نمیکنم.
خداوند همه ی کارها رو برای من انجام میده و جهان شرایط زندگی من رو جابه جا میکنه، البته به شرط تعهد و استمرار من در پابندی به مسیری که برای خودم تعریف کردم و در اون قدم گذاشتم.
پس اگر من در شرایطی هستم که هنوز برام راضی کننده نیست به این معنی که از نظر فرکانسی با محیط فعلی م هنوز ارتباط دارم و به اندازه ی کافی فرکانس های من تغییر نکردن تا محیط زندگی من دچار تغییر بشه.
به عنوان مثال در مورد وضعیت یک کشور ، مردم اون کشور هستن که دارن اون شرایط رو به وجود میارن.
اما این به این معنی نیست که اگر کسی متعهدانه روی تغییر باورهاش کار کنه مجبوره در همون شرایط زندگی کنه و اوضاع تغییر نمیکنه.
وضعیت یک کشور زمانی تغییر میکنه که به تعداد کافی آدمهای اون کشور تغییر کنن.
اگر ما مدام قانون رو برای خودمون مرور کنیم دیگه برای وضعیت فعلی مون نگران نیستیم و مسئولیت بودن در اون شرایط رو کامل می پذیریم و این رو میدونیم که اگر به اندازه ی کافی روی باورهامون کار کنیم و تغییرشون بدیم لاجرم اوضاع و شرایط اطراف ما هم تغییر پیدا میکنن و ما به محیطی که هماهنگ با فرکانس های ماست هدایت میشیم.
در این مسیر همواره باید حواسمون به قانون تکامل هم باشه و به این موضوع واقف باشیم که فرکانس های ما یک شبه تغییر نمیکنن.
بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
بهای رسیدن به خواسته ها در مسیری که ما در اون هستیم اینه که متعهدانه روی باورهامون کار کنیم ، در این مسیر تمرکز داشته باشیم و مراقب ورودی های ذهنمون باشیم.
به شرط استمرار ، نتایج در زندگی ما ظاهر میشن و انوقت خواهیم دید که چقدر این پرداخت بها ارزشش رو داشت.
یکی از اصلی ترین و ابتدایی ترین نتایجی که در زندگی ما ظاهر خواهد شد داشتن احساس خوبه که از همه چیز با ارزش تره.
این حال خوب کم کم گسترش پیدا میکنه و به شکل ثروت ، سلامتی ، خوشبختی وارد زندگی ما میشه.
پس ما طبق اصول خودمون در این مسیر قدم برمیداریم و خودمون و نعمتهامون رو با بقیه مقایسه نمیکنیم و به شرط پایبندی به این اصول و ایمان به خداوند ، نتایج بزرگ رو در زندگی مون دریافت میکنیم.
ممنون از توجهتون به کامنت من دوستان :)
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)
سلام ملیحه عزیز دوست زیبای من
اینو می نویسم برای شما در آینده که بر میگردی اینجا و از مدارهای بالاتر دوباره و دوباره با ظرف وجودی جدیدت این آگاهی ها رو مرور میکنی :
عزیزم این قسمت 8 یکی از بهترین کامنتهات در این پروژه جدید هست . هم زمان هم به صدای استاد گوش میدم و هم دارم کامنت میخونم .( چه میکنه این بازیکن )
دیگه من هم مدل منحصر به فرد خودم هستم دوست من . همه اینطور هستیم .
خیلی عالی نوشتی دوست من . خیلی استفاده کردم . به شکل زیبایی در ذهنم حک شد. اینهمه تکرارهای قشنگ هر روزه برای ذهن فراموشکار من لازمه .
همین امروز یه دوست عزیزی بهم گفت : بهم یاد بده چطور با استاد عباس منش کار کنم و برام از قانون های آموزشی ایشون بگو .
و من در جواب گفتم : به جای کلماتم ترجیح میدم نتایجم رو برات بگم و با اون عزیز چند مورد رو مرور کردم و بعدش هم با یه دوست توحیدی عزیز دیگه ( این یکی دوستم خیلی خیلی عزیزه . مثل خودت ملیحه جون) نتایجم رو مرور کردم .
یه موردی دوست دارم برات بنویسم :
میدونم به زودی می بینمت در حالتی که هر دو نتایج مون رو بهم نشون میدیم .
دوست دارم عزیزم .
باز هم از کامنتی که در گام شماره 8 نوشتی ممنونم . سیراب شدم دوست من . سیرابم کردی .
بازتابش برگرده به زندگی قشنگت تا قشنگتر بشه و لبخند زیبات زیباتر
درود بر خداوند
درود بر استاد عزیز و بانو شایسته
درود بر شما دوستان عزیزم
خدا را سپاسگزارم که امروز هم فزونی سلامتی را به من هدیه داده تا من با احساس بهتری؛ گامی دیگر با ایمان ،امید،توکل بیشتری این گامها را بردارم در مسیر بهبود افکارم . رفتارم……
برای رسیدن به هر کاری میبایست یهای آن را پرداخت کنیم .
شما نمیشه بدون بلیط برید یک مسابقه ورزشی را ببینید مثل بازی بارسلونا و رئال میبایست بهای دیدن و لذت بردن و …… را پرداخت کنیم تا به آن برسیم .
مگر میشه بدون پرداخت کردن بهای آنچه میخواهیم به آن رسید؟
جواب برای من خیر نمیشود چون اگر می خواست که توی این چند ساله میشد پس چرا در سایت با آموزهای استاد و فایلهای رایگان و هدایت به کتاب قرآن اونهم نه فقط به صورت یک ریتم گوش کردن بلکه با تمرین و ممارست و ساخت باورهای جدید و زمان گذاشتن آنچه ما میخواهیم میشود بابا بخدا با تمرین کردن و ایجاد باور امید و توکل اتفاقات خوبی رقم میخوره فقط صبر صبر صبر که به تکامل برسیم ب ای من این تکامل قابل شهود هست و دارم میبینم
به طور مثال من به حال ده تا رویا 30 تا رویا دارم پس نتیجه میگیرم که میبایست وقت بیشتری بزارم برای خواسته هایم .
به زبان ساده تر بگم
حتی برای نوشتن خواسته هایم صفحه کاغذ بیشتر ،زمان بیشتر،جوهر خودکار بیشتر،فکر بیشتر ووووووو خیلی از جزئیات دیگر که مرا به آن خواسته برساند.
در واقع میشه همین تکامل در راستای خواسته هایمان .
یک تجربه دیگر از تجاربی که کسب کردم فقط تمرین نوشتن خواست هایم با جزئیات و شکرگزاری برای آن خواسته
من مدت ها هست که درخواست سلامتی میزنم و بابت سلامتی شکرگزاری میکنم که سلامت کامل هستم و دیشب هدایت شدم و یک ندای درونی بهم گفت روشن نکن شاید بگید چیو بله سیگار رو و من به حرف قلبم گوش کردم چون در لحظه دارم هدایت میشوم و امروز را بدون سیگار شروع کردم با احساس بهتر از دیروز .
همه این نتایج را من دونه ب دونه جشن میگیرم چون برایم ارزشمند هستن چون خودم ارزشمند هستم و همه را با تمرین ،ممارست،ایجاد باور الهی،شکر گزاری و چیزی که به من زیاد کمک میکند برای هدف هایم قدم برمیدارم حتی به کوچک و هدایت میشوم پله پله
هیچوقت نگفتم خدایا سیگار نکشم بلکه گفتم خدایا سلامتی یاهو امروز باز هم سلامت تر از دیروزم
خدا را سپاسگزارم که با آموزهای استاد عزیز به خدای رب العالمین رسیدم
برای هر نفسم شکر و سپاس .
هر چی بیشتر وقت بزاریم و تمرین کنیم احساس بهتری داریم من که اینجوریم و فقط داخل سایت فایل میبینم و نشانه های روزانه ام را میزنم و طبق باور هایم برای همان میشود که دنبالش هستم باید بدانیم چه میخواهیم.
بیرون سایت هم تمرین میکنم ؛تجسم میکنم؛و نتایج ام خیلی بهتر میشود با تمرینات بیشتر نتایج بهتر و حال خوب بیشتری رو تجربه میکنم به صورت روتین روزی 7 تا 8 ساعت وقت میگذارم و سه تا دفتر دارم برای تمریناتم و خدا راشکر برای آزادی مکان و آزادی زمان که همیشه در درخواست هایم برایش شکر گزار بودم و دارم جواب میگیرم از نتایج کوچک به نتایج بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر که هیچوقت این مسیر را بلد نبودم و یاد گرفتم که تجربه را تجربه نکنم دوست عزیز حالشو نشین از آسمان یه کیسه بیفته از آسمان هیچی نمیفته تا حرکت نکنی و اقدام نکنی تازه آن هم با اصولی که قوانین کیهانی و قرآنی هست سخت نیست آسان هم نیست ولی من از رب العالمین خواسته ام که مرا به آسانیها هدایت کند و میکند بستگی به خودت داره دوست عزیز که چی میخوایی و چقدر میخواهی بابت اون خواسته بها بدی همه چی دست خودمان هست چون خداوند رب العالمین قدرت خلق را به خودمان داده شکر گزار درخواست هایمان باسیم مطمئن باشیم که در اون فرکانس هر آنچه خلق کنیم اتفاق میفته بارها ب ایم رخ داده و خدا را شکر که همه این اتفاقات ایمانم را قوی و قویتر میکنم.
من برای خودم مینویسم که فراموش نکنم تمرین میکنم که ذهن شیطانی به سراغم نیاید و احساس خوب راحتن جزئی از رفتارم شود و تا حدودی شده .
همین که احساس خوب بیشتری در روز دارم یعنی در مسیر هستم و خدا را حمد وسپاس .
حالشو ببرید داخل سایت
من که از مسیر لذت میبرم و خدا را برای هر لحظه در این مسیر که خداوند به آنها فزونی نعمت داده سپاسگزارم .
خدا را سپاسگزارم .
بدرود
روز 71 سفرنامه
منم قبلا همینجور بودم
البته اوایل آشناییم با استاد، چون حرفاش برام آشنا بود،نان استاپ فایل گوش میدادم و حتی فایل ها رو مینوشتم، مثلا یه فایل 50 دقیقه ای رو من واو ننداز مینوشتم،
بعد ذهنم با نجوا خستگی رو قالب کرد بهم،
بعد دیگه ننوشتم، البته من از نوشتن خسته میشدم و میگفتم کاش بشه ننویسم،
ولی هنوز یاد ندارم توی این نزدیک 2 سال که تقریبا 400 روزش عضو سایتم که من حداقل دو فایل گوش ندم،
و یه باورها میومد که باور بساز و همه چی عالی میشه و پول میاد و درک نکردم که عملکرد میخواد،
گفتم خب روی خودم کار میکنم و دیگه تمام،
اما آرام آرام درک رفت بالا که اقا برای رسیدن به خواسته،اول باور هات رو بساز،بعد بهت الهام میشه و شرایط مهیا میشه که تو عمل کنی به اون الهامات و ایده ها،و خیلی ساده تر از راه های دیگه خواسته ها تجلی پیدا میکنن،
ذهن حالت سکون رو دوس داره،
اگه فقیری،میگه بابا بشین سر جات و یه لقمه نون بخور،ثروت کجا بود،
و اگه بهش گوش ندادی و ثروتمند شدی دیگه خودش سیری ناپذیر میشه و هی بیشتر میخواد، در صورتی که افسارش رو بگیری،
یعنی هم بالا رو دوس داره در صورتیکه نزاری هرز بره،و پایین رو هم دوس داره در صورتی که افسار دستش بدی،
به هر حال،برای تغییر شرایط کنونی،باید باید باید و باید در راستای اون هدف اقدام عمل داشته باشیم،
این فایل یادآوری خوبی بود برای جسارت به خرج دادن و نترسیدن و گوش زد کردن
شاد و ثروتمند باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به عزیزان دلم
امروز روز 71ام از سفره شگفت انگیزمه
احساسم فوق العادس
بسیار آرامم ،کاملا هماهنگ ، کاملا با تک تک ذرات جهان در صلح و سرشار از عشق به تمام موجودات ، عشقی که هر چقدر میبخشمش بیشترو بیشتر میشه و این خاصیت عشقه ،
نوش جانت استاده عزیزم تک تک موفقیت هات ، که اینها همه پاداش شجاعت ها ،جسارت ها ، شهامت ها، ایمان ، باور ،توکل و خیلی فاکتورهای دیگس ،که لازمش کنترل ذهن که کار هر کسی نیس ، نیازش کنترل نجواهای ذهنه که کار هر کسی نیست ،نیازش بودن درمسیر درسته حتی وقتی نون شب نداری و پیشنهاد ها میدن و تو تو اون شرایط به اصول خودت پایبندی ، بهت افتخار میکنم با تمام وجودم الگوی اسطوره ایه من ، به خودم افتخار میکنم که شاگرد مکتب توام ، بهت افتخار میکنم مرد سرسخت ، بهت افتخار میکنم پیشرو انسان های توحیدی ، بهت افتخار میکنم مرد شماره یک توحید و یکتا پرستی ،مرسی که بهم یاد دادی ، که چگونه در مسیر باشم و مسیر درست بهم انگیزه بده نه عوامل بیرونی ، مرسی که به یاد من آوردی و من خیلی وقته عمیقأ غرق عشق الهی ام و اشک میریزم بیشتر مواقع از این نزدیکی ، انقدر بعضی مواقع هیجان زده و پر از انرژیم که احساس میکنم قلبم داره ازسینم میزنم بیرون ، انقد غرق در آرامشم که هیچ چیزی نمیتونه این آرامش و این وصال و بهم بزنه ، انقد سرشار از ایمان و یقینم که نرسیده به مادیات تو ذهنم از مادیات گذر میکنم و در عین حال سرشار از شوق رسیدن ، انقدر برام بزرگی که رسیدن به کشتی تفریحی و میلیارد دلار برام عین بچه بازیه ، انقدر کشتی دلم ایمنه بهت که در دل تمام طوفانها قادرم فقط با یادآوری گوشه ای از قدرتت لبخند بزنم و نفس عمیق بکشم و فرمونو بدم دست تو ناخدای از ازل تا ابد ،
انقدر صدات تو گوشمه و در سکوت در گوشم تمام افکار مثبت فریاد میزنن و ازهم سبقت میگیرن که فقط و فقط به محدودیت های ذهنم با صدای بلند میخندم ، انقدر در من سرشاری ای تمام من که هیچ روزنه ای برای ورود شیطان باقی نمانده و هرروز این روزنه ها تنگتر و تنگتر میشود .
من تا آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چرخ بر هم زنم ار غیر مردم گردد ،
چون تو هستی ، چون پاره ای از توام و تمام غیرممکن ها برایم بی معنی و خنده دار است ای خدای غیرممکن ها ،
چون تو هستی با هر قدمم روبه جلو پل های پشت سرم را خراب میکنم و بیشتر و بیشتر با هر قدم سرشار از ایمانم بهت آب تنها قدرت کیهان ، چون تو هستی و مرا لایق روح خود دانستی و من با این روحی که به امانت در من دمیدی تا انتهای غیر ممکن ها هر قدمم را محکم تر برمیدارم و از فرط ایمان و احساس یقین اشک میریزم ، انگار همه تویی و شیطانی نیست ، انگار جهان من تک قطبیست ،
راه درازی تا این جایگاه پیموده ام ، زخم ها خوردم در مسیر رسیدن به این عشق پاک و زلالت که مجنونم ساخته ، اما تمام آن زخم ها شیرین ترین تجربیات من است چون تمام آن زخم ها برای رسیدن به تو بود ، ماندن در رنج عشقت و حبس این دنیا و بی تابی به خاطر دوری ات تنها چیزهایی هستند که تا به دیدارت و پیوستن به تو قابل تحمل میسازند بودن در این جسم فیزیکی را برایم ، راه درازی پیموده ام تا با تو هم فرکانس و هم صحبت شوم و این هم فرکانسی را دایمی کنم ،اما ارزشش را داشت ،دیگر هیچ عشقی به غیر عشق پاک و بی قیدو شرطتت که همواره در من جاریست روحم را ارضا نمیکند ،ارزشش را داشت تا بند بند وجودم را و تمام خلع های جانم را با تو پر کنم صاحب من هدایتم کن تا آنگونه که مرا میبینی خودرا ببینم ،آنگونه که به توانایی هایم باور داری به توانایی هایم باور داشته باشم ،انگونه که مرا لایق میبینی خود را لایق ببینم ، و آنگونه که باعث خرسندیت هست از لحظاتم گذر کنم ،که هیچ چیزی به اندازه ی رضایتت از من برایم اهمیتی ندارد ،
ای که جوری مجنونم ساختی که احساساتی که دارم را با هیچ کلماتی نمیتوانم بیان کنم در این مسیر ثابت قدمم کن ، الهی آمین
سلام آقا رضای گل
چه حس و حالی در نوشته هات موج میزد
چه احساس عمیق و نزدیکی به الله مهربانم دارید
البته که باید همه اینچنین دلبسته چینین خدایی باشیم
البته که باید سرازپا نشناسیم وقتی با چنین معبودی معاشرت میکنیم
نوش جانتون حال و هوای قشنگتون
خداروشکر که در چنین صلح و ارامشی جاری هستید
من عاشقانه خدایم را میپرستم که وعده اش حق هست
که بیشتر از هرکسی مشتاق رسیدن من به خواسته هایم هست
که غیر ممکنی با او و در کنار او وجود ندارد
.
براتون بهترین ها رو از خدای مهربونم میخام
حال دلت عالی و متصل به خدای قدرتمندم
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است
گام هشتم
اولین شرط رسیدن به خواسته علاقه داشتن به اون خواسته هست وپرداخت بهابرای رسیدن به اون
خیلی وقت هاشده که من یک خواسته داشتم والان دارم ولی بهاشونمیپردازم وبعدمبگم چرانتایج خوب توزندگی من رخ نمیده
چرا
چون ایمانی که عمل نیاوردحرف مفت است
چون :توخودپای درراه بنه وهیچ مپرس
خودراه بگویددکه چون بایدکرد
تجسم وتغییرباورقسمتی ازمسیره ووقتی که تواین فضاهستیم ایده هایی که باشرایط الان ماقابل انجامه روبایدانجام بدیم وعمل کنیم به الهامات خداوندوتومسیراگه سخت باشه این تصادهاخواسته هایی رودردرون مابه وجودمیارن وماهدایت میشیم به سمت خواسته هامون
خداوندپاسخ میدهدوقتی ماایمان داشته باشیم وعمل کنیم بااحساس خوب وخودبه خودکارهاانجام میشه وخداکارهاروانجام میده واتفاقات رخ میده برای رسیدن به خواسته هامون
نمیدونم چطوره که هروفت این فایل روگوش دادم اشکم جاری میشه واین فایل روبایدهزاران بارگوش کردچون اگاهی های این فایل خیلی عالیه وهردفه گوش میدی به قول استادچیزجدیدی میشنوی والان من این بارگوش دادم چیرهای جدیدی شتیدم وعالی بود
بایدقدم برداری وحرکت کنی وتمرکزکنی
چون استعدادمهم نیست توکل مهمه ایمان مهمه
کسی که ازراه نادرست کاری روشروع کنه هیچ وقت موفق نمیشه ونمونش یکی ازدوستان من که خیلی زرنگه واستعدادبالایی توحوزه کاری خودش داره ورییس یک مجموعه شدسال96امادوسال پیش افتادزندان چون فقط دزدی کرددراون سازمان ودیگه هیچ کس براش احترام قایل نیست چون خیلی بدنامه بین دوستان چون خشت اول رودرست نزاشته بودوالان هیچی نیست وابرونداره ومثال های اینجوری زیادهستندکه ازراه نادرست شروع کردندونابودشدند
من میخوام هدفم استقلال مالی ورسیدن به شغلی که عاشق اون هستم هست
وبایدصداقت داشته باشم احساس خوب داشته باشم سپاسگذارباشم وکلاس هایی درززمینه کسب مهارت درموزدشغل موردعلاقم رفتم که تجارت هست اماکافی نبود
روی باورهام کارکنم به زیبایی هاتوجه کنم
ادم های منفی رواززندگیم حذف کنم
شبکه های اجتماعی روکمتروکمترکنم
تلوزیون که خداروشکرچندساله حذف کردم
بیشترباخدای خودم حرف بزنم وگوش کنم به الهامات خداوند
به ایده هایی که برای شغل وکسب درامدوعلایقم که باشرایط الان منه عمل کنم وقدم بردارم وبدونم که خداحواسش بهم هست وفقط روی خداحساب کنم وازاوکمک بخوام
ورزش کنم
باشگاه بدن سازی برم
برم تودل ترس هام وازنقطه امن خودم خارج بشم
تمرکزکنم روی علایقم ومهارت کسب کنم
توحیدی تربشم
وقتی توروی خودت کارمیکنی جهان توروهدایت میکنه به شرایط وادم هاوفرصت های بهتر
طبق اصول خودت بروجلووببین چه کارهایی رودوست نداری دیگران برای توانجام بدن همون کارهارودیگه انجام نده
مثل دروغ غیبت حرف های بیهوده زدن بیاحترامی
تحقیرکردن عصبانیت زیاد بدقولی ووو
اگه میخوای زندگیت تواین دنیاهم بهشت باشه بایدبهاشوبپردازی
ایمان وعمل صالح بااحساس خوب
شادوموفق باشید
سلام خداقوت
یه مثال از وقتی که ایمان نشون دادم و خداوند در ها رو باز کرد:
پارسال آذر ماه بود که تصمیم گرفتم برای پول ساختن و داشتن ورودی مالی وارد حرفه ماساژ بشم
من قدم اول برداشتم و در یه آموزشگاه ثبت نام کردم، و به دلیل استعداد و علاقه ای که داشتم خیلی زود مهارت ماساژ رو کسب کردم.
خاطرم هست که دوره 12 جلسه بود ولی من جلسه 5 ام تقریبا راه افتاده بودم و شب ها خانواده خودمو ماساژ میدادم…
یه روز که رفتم آموزشگاه که جلسه 6 ام یا هفتم رو بگذرونم… خانم منشی با استرس آمد پیش من و گفت: آقای طهماسبی امروز استاد نیامده و کلاس شما تشکیل نمیشه. ولی یه زن و شوهر که از ورامین امده اند و آنلاین ثبت نام کردن امروز جلسه اولشونه، و ما نمیتونیم بهشون بگیم که استاد نیامده و برگردید ورامین!
آیا شما میتونید برید و مباحث اولیه رو براشون توضیح بدید که شرمنده نشیم، گناه دارن بندگان خدا 2 ساعت توی جاده و ترافیک بودن….
من یهو دلم خالی شد
چون آدم خجالتی بودم و توانایی برای ارتباط با افراد غریبه نداشتم.
خیییلی ترسیدم خیلی
ولی گفتم باشه و قبول کردم.
گفتم 5 دقیقه به من وقت بدین مطالب رو در ذهنم مرور کنم، خلاصه رفتم توی آشپزخانه آموزشگاه و در رو بستم و شروع کردم به آرام کردن خودم.
بعدش با کلی ترس وارد کلاس شدم و شروع کردم به آموزش مباحث اولیه…
کلاس تموم شد و اون زن و شوهر به منشی مون گفتن ما میخاییم با همین استاد ادامه بدیم. و یک شبه من استاد شدم.
من 12 جلسه به این زوج مهربون تدریس کردم و دوره شون تموم شد. بعد به عنوان مربی نیمه وقت 4 ماه در اون اموزشگاه کار کردم و 30 تا هنرجو رو آموزش دادم. و آخر وقت ها در همون آموزشگاه مشتری های خودمو داشتم و ماساژ میدادم. همین شکلی کم کم پیش رفتم و به استقلال مالی رسیدم.
کلی دوست جدید پیدا کردم.
کلی مهارت های کلامی من بهتر شد.
اینا همه بخاطر اون ایمانی بود که نشون دادم توی اون لحظه، با وجود ترسی که نمیشه انکارش کرد.
من تا پنج دقیقه اولین تدریسم دهنم خشک خشک شده بود و صدام میلرزید! ولی به قول استاد خداوند قلب ها رو نرم میکنه وقتی شما ایمان نشون میدید.
من یکسال در حوزه ماساژ فعالیت کردم. کلی آموزش خریدم و مهارتمو بیشتر کردم، در سالن های لوکس تهران کار کردم، یه عالمه انعام گرفتم از مشتری…. من آخر شب ها که داشتم برمیگشتم خونه انعام هامو به گداهای سر چهار راه می بخشیدم ( راحت ماهی 3 تومن انعام میگرفتم) که اونم به خاطر باور های نادرست بود و من اون پول رو پاکیزه نمیدیدم. حتی یک پیشنهاد کاری از ترکیه داشتم.موتور خریدم.کلی چیز خریدم واسه خودم برای خانوادم کادو های دو سه میلیونی خریدم در یک سال!!!! ورودی مالی من صفر بود! ذره به ذره این یکسال دستان خدارو میدیدم.
و حالا که اسفند 1401 هست من یک ماهه که از کار ماساژ اومدم بیرون از سالن ماساژ استعفا دادم و از همه مشتری هام خداحافظی کردم، چون عشق و علاقه من ورزش است نه ماساژ
من به علت باور های نامناسب وارد کار ماساژ شدم من همیشه آگاه بودم که عشقم ورزشه
این رو هم از استاد آموختم که از کارشون توی کشتی استعفا داد درحالی که کار نمیکرد و حقوق داشت. من هم خیلی راحت میتونم هفته ای 3 تا مشتری برای خودم بچینم و پول تو جیبی داشته باشم حداقل و بسیار کار راحتیه برام.
ولی تمرکز تمرکز.
و الان یکماهه که غرق کردم خودم رو در ورزش و البته دوره 12 قدم… حالم خیلی خوبه
با اینکه به قول استاد تمام دوستای ماساژ و دوستایی که در این یک سال دو سالی که از لرستان به تهران مهاجرت کردم کنار گذاشتم. راستی خودشون غیب شدن من کنار نذاشتم
با اینکه دیگه ورودی مالی ندارم
ولی میدونم این بهای هدفمه
اینو میدونم من یک بار از صفر خلقش کردم پس دوباره هم میتونم از صفر بسازمش
همون خدایی که منو یکشبه استاد ماساژ کرد و قلب افراد رو برای من نرم کرد
همون خدا در ورزش شاگرد ها رو دور من جمع میکنه همون خدا در های نعمت رو برام باز میکنه
من ایمان دارم چون حالم خوبه
من توکل کردم و سپردم به خودش چون حالم خوبه
این فایل نشانه امروز من بود
چقدر به شرایط الانم مرتبط بود
استاد یک دنیا ممنون بسیار سپاسگزار
خانم شایسته خداقوت سپاسگزارم
شاگرد مخلص شما
علی طهماسبی
سلام آقای طهماسبی عزیز
واقعا تحسین بر انگیزه این ایمان شما، این قدرت و جسارت و عمل شما
اینکه فقط گوش ندادین و در عمل هم نشان دادین ایمانتون رو
از کامنت شما یاد گرفتم وقتی از تصمیمی که گرفتی حالت خوبه، یعنی در مسیر درستی هستی،از کجا بفهمیم توی مسیر درستی هستیم؟ به احساست توجه کن، اگه احساست خوبه همین مسیر درسته ، همینو برو ،
انشالله خداوند از بینهایت طریق شما رو به خواسته تون هدایت میکنه و دستان یاریگرش رو میفرسته براتون
همان طور که تا الان براتون انجام داده
بسیار لذتبخش و انگیزه دهنده و قابل ستایشه ، شخصیت شما ، قدر تو جسارت حرکت کردن شما
قطعا خداوند پاسخ این حرکت شما رو میده و حتما تا الان نشانه هایش براتون اومده
لذت میبرم دوستان از این چنین تجربه های توکل و ایمان و حرکتشون و جسارتشون رو مینوسین، براتون بهترین ها رو آرزومندم دوست هم فرکانسی عزیز
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رب هرانچه که دارم از ان توست من رو به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به انها نعمت داده ای و نه کسانی که بر انها خشم گرفته ای و نه گمراهان
سلام به استاد عزیزم و سلام به خانوم شایسته ی فوقولاده
و سلام به دانشجوی های عزیز
من توی یک روستا بدنیا اومدم که از شهر بسیار دور بود ولی همیشه توجه و تمرکزم روی خواسته هام بود اون تضاد ها و شخصیت متفاوت از جامعه ای که من داشتم باعث شد من همیشه بخوام به خارج از ایران فکر کنم ولی هیچ پولی نداشتم توی خانواده ای با وضعیت مالی بسیار بسیار بسیار بسیار ضعیف بزرگ شده بودم و همواره خواستم این بود که از ایران برم اینقدر این خواسته در من قوی بود که وقتی بزرگتر شدم رفتم سربازی به خاطر اینکه پاسپورت بگیرم و برم رسیدم به سن 20 اما همیشه از خدا میخواستم که تو خدایی تو میگی قدرت دارم من نمیخوام قاچاق باشم میخوام قانونی باشم تو کشوری که برم میخوام قانونی باشم اون موقع ها خیلی با خدا مشکل داشتم چون کلی باور های مذهبی اشتباه داشتم همیشه داد و گریه و غصه که اما پولشو ندارم چطوری میتونم قانونی باشم شدت این خواسته در من ب شدت زیاد بود ورسیدم به سن 23
وقتی دیدم پول ندارم و نمیتونم با این شغل ایرانم پول اینکه بتونم اقامت قانونی یک کشور رو بگیرم رو جور کنم
و بشدت تفکراتم با جامعه متفاوت بود که حاضر بودم خودکشی کنم گفتم اشکال نداره چرا خودمو بکشم یا مرگ یا زندگی میرم حتی اگ بمیرمم بر نمیگردم به ایران نگاه کردم دیدم با پولی که دارم میتونم به ترکیه برم
اون روزا تو اون حال و روز روحی نامناسبی که داشتم و همیشه از خدا میخواستم که من میخوام برم اگ وجود داری بهم بگو چیکار کنم و.. یه روز تو اینستاگرام بودم که با این پست مواجه شدم
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿97﴾ آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بودهاند میگیرند، از آنها پرسند که در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است. (97
اینو که دیدم عصبانی تر شدم که مگه من مرزها رو بوجوود اوردم مگه من ویزا درست کردم من میخوام برم ولی پولشو ندارم اقامت بگیرم من نمیخوام قاچاق باشم و… من میرم اگه بمیرمم میرم و اگ از من چیزی برگرده به ایران اون جسد بی جان منه که باید برگرده نه خود زنده ی من
خلاصه که من اومدم ترکیه و نمیدونید درها چطور یکی پس از دیگری معجزه وار باز میشد هدایت میشدم به ادم ها شرایط اون شدت خواسته ی من که سالها بود فرکانسش رو با شدت وحشتناکی فرستاده بودم و ترمز داشتم با رها کردن ترمز خدا شاهده چنان معجزاتی خداوند در زندگیم ایجاد کرد که باورش برای هرکسی سخته
من سال 2021 به ترکیه مهاجرت کردم با 10 یا 12 میلیون پول
و خداوند جوری هدایتم کرد بصورت معجزه اسا که من کارت اقامت کشور ترکیه رو با فکر کنم تقریبا با 8 میلیون گرفتم یعنی من به ادم هایی هدایت شدم به شرایطی خداوند من رو هدایت کرد که واقعا من توسنتم اقامت موقت کشور ترکیه رو بگیرم واولین کارتم مدت اقامتش دو ساله بود درحالی که همه میگفتن به در درخواست اول دو ساله نمیدن اما یه حسی به من گفته بود من دوساله درخواست بدم
اقامت من پناهندگی نبود چون من با پناهندگی و قاچاق کاملا مشکل داشتم من اقامت نرمال قانونی رو همیشه از خدا میخواستم
و من اقامت موقت دوساله ی قابل تمدیدکشور ترکیه رو گرفتم
و اواخر سال 2024 نوع کارت اقامت من اقامت تمدیدی بود و الان که سال 2025 هستیم
پارسال اعلام شد که یک قانون جدید تصویب شده که باید برای تمدید اقامت یکسری شرایط روداشته باشیم و یا باید کارت اقامت کاری بگیریم
و من اون شرایط اولی رو نداشتم ولی شرایط درخواست اقامت کاری رو داشتم چرا شرایط دادن درخواست اقامت کاری رو داشتم چون من سال 2021 وقتی اومدم ترکیه با استاد عباسمنش عزیز اشنا شدم و از اون موقع به بعد با تعهدی غیرقابل برگشت تا الان هر روز با عشق به فایل ها گوشدادم و عملکردم
الان دیگه با تصویب این قانون جدید نحوه ی برخورد خودم رو بلد بودم که طبق قانون جهان باید چیکار کنم
خلاصه من درخواست اقامت کاری رو دادم که این خودش یه موضوعیه سرشار از هدایت و من اقامت کاریم تایید شد
و الان با اقامت کار ی در ترکیه هستم که این اقامت کاری به شهروندی ترکیه تبدیل میشه بعد چند سال
و من دیدم که خداوند. از اون روستای دور افتاده چطور من رو به استانبول ترکیه اورد و چطوری وقتی باورش کردم و بهش ایمان اوردم مسیرم رو راحت و لذتبخش کرد من وقتی قانون و بلد نبودم با زجر به اقامت تمدیدی ترکیه دست پیدا کردم ولی بعد از اون که با استاد اشنا شدم و رب العالمین و قوانینش رو شناختم پیشرفتم صعودی بود و برای گرفتن اقامت کاری از اونجایی که دیگه قانون رو تا حد قابل قبولی درک کرده بودم در حدی که درک کرده بودم و عمل میکردم کارهای من برای گرفتن اقامت کاری بسیار راحت و روان سرشار از لذت و امید و شور و اشتیاق انجام شد
الان توی شرکت من تاپ ترین نفر شرکتم به لطف عمل به قوانین رب العالمین
بله اگ فرکانست با کشور خودت یکی نباشه صدرصد خداوند جابجات میکنه کاری که برای من کرد خدایا شکرت یا رب تورا شاکر و سپاسگزارم
منی که تو روستا بودم با شرایط نامناسبی که داشتم هیچوقت لباس و کفش درست از خودم نداشتم الان به من چه عزتی داده رب من چقدر جایگاهم رو باشکوه کرده
یارب هدایتم کن تا ایمانم نسبت به تو بیشتر و بیشتر بشه
یارب میخوام که ایمانم به غیب بیشتر بشه میخوام که تقوام و کنترل ذهنم بیشتر بشه
یارب میخوام که صبور تر باشم و در مقابل تضاد ها صبورتر ارام تر و الخیر فی ماوقع رو بپذیرم اگر حالم همیشه خوبه بپذیرم این تضاد الخیر فی ماوقعه و متعهد میشم که به فایل ها گوشکنم و تمام سعی ام رو میکنم که عمل کنم
استاد نتایج من بسیار زیاده من که دارم با زندگیم عشقبازی میکنم به لطف الله مهربان
استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته ی عزیز بی نهایت دوستتون دارم اونقدر نتایجم زیاده که فقط دارم روی خودم کار میکنم و پیشرفت میکنم پیشرفت من شدتش خیلی خیلی زیاده
اگ بخوام تو سایت کامنت بگذارم واس هرکدومش ساعت ها باید هر روز بیام کامنت بگذارم چون تعهد من خیلی بالاست برای اینه که اینقدر سرعت پیشرفتم زیاده واسه همین نمیتونم با جزعیات کامل بیام درمورد نتیجه هام کامنت بگذارم من عاشقتونم
استاد و خانوم شایسته ی عزیز عاشقتونم خیلی زیاد دوستتون دارم بی نهایت از شما سپاسگزارم و متشکرم و هر روز صدای تصویر شمارو میبینم و برای داشتن شما سپاسگزارم شما دو فرشته ی فوقولاده بزرگترین ثروت زندگی من هستید بینهایت دوستتون دارم و بی نهایت سپاسگزارم از شما
من محمد عسکری دهنو
اینجا استانبول ترکیه
من میام
فلوریدا امریکا
یا رب هر انچه که دارم از ان توست
به رب العالمین میسپارمتون همیشه بدرخشید