مصاحبه با استاد | عملکردهایی که نشانه اجرای قانون است - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

601 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست

    میخوام از تجربه خودم راجب مهاجرت حرف بزنم و ارتباطشو با فایلی که دیشب از قدم هفتم جلسه 5 گوش دادم اینجا بیان کنم

    استاد توی اون قدم میگه که خیلی از افراد فقط کلماتی که من میگم رو میشنونن و اصلا باور نمیکنن و فکر میکنن که چون دارن میشنون پس به تاثیری توی زندگیشون داره و این جمله دقیقا شامل حال من میشد ،یادمه وقتی با استاد آشنا شدم چون قلبم تایید میکرد حرفهاشو و واقعا از خداوند طلب تغییر زندگیمو کرده بودم و فایلهای استاد که گوش میکردم چنان شوری در من به وجود اومد که دلم میخواست هر چی زودتر به تمام چیزهای که در زندگیم نداشتم برسم و چون آدم پر انرژی بودم و عاشق کارم بودم و مثل لودر کار میکردم و پول میساختم ولی پر از باورها و ترمزهای مثل قسط و قرض بودم به نتیجه دلخواهم نرسیده بودم

    اون زمان استاد بارها راجب ایکنه باید در همون شرایط و با همون استعداد و امکاناتی که داری حرکت کنی و پیشرفت کنی صحبت کرده بود و لین حرفها و باورها رو داد میزد در فایلهاشون ولی انگار اصلا من نشنیده بودم و بیشتر با صحبتهای استاد انگیزه میگرفتم برای حرکت بدون ساختن باور و بدون اینکه بخوام نقطه ضعفهای که داشتم بپذیرم ،در اون روزها تصمیم گرفتم برای اینکه از لحاظ مالی پیشرفت کنم مهاجرت کنم و حتی کارمو عوض کنم و فکر میکردم با تغییر کارم و محل زندگیم همه چی بهتر میشه و بقول استاد من هر جا برم خودمو و شخصیت خودمو به همراه خودم میبرم و همین اتفاقم افتاد ،مهاجرت کردم از کارم بیرون اومدم و از شهرم به جای دیگه رفتم ولی باز رفتم ثراغ وام رفتم سراغ قرض کردن و در واقع شخصیت خودمو تغییر ندادم و میخواستم یه امپراطوری بسازم روی همون شخصیت قبلی

    اتفاقی که افتاد بدهکارتر شدم و دست از پا درازتر برگشتم شهر خودم و تازه فهمیدم استاد چی میگفت،یه روز تصمیم گرفتم هر چی استاد میگه رو با تمام وجودم بپذیرم و حتی اگه نفهمیدم اجراش کنم تا بلاخره به درکش برسم ،مثلا فهمیدم که دیگه نباید بدهکار باشم و خودمو درگیر قسط و قرض کنم با اینکه خیلی شرایط سختی بود ولی بهش عمل کردم ،برگشتم شهر خودمون و توی همون کسب کار قبلیم از زیر صفر شروع کردم و تصمیم گرفتم کار درست انجام بدم و هیچ وقت قانون نخوام دور بزنم سالها طول کشید تا اقساط بانکیم تمام بشه و بدهی های من کم کم رو به اتمامه ،هر چ3در بیشتر بدهی های من پرداخت میشه به آرامش بیشتری دارم میرسم و بیشتر سپاسگزار خداوند میشم و بشیتر این جمله استاد میفهمم که رسیدن به مقصد مهم نیست بلکه لذت بردن از مسیره که لذتبخشه ،من به عنوان کسی که همه چی داشتم توی شهر خودم مثل اعتبار و آبرو ،پول ،خونه ،دوستان زیاد بعد از بدهکار شدنم همشو از دست دادم فهمیدم که میشه توی بدهکاری و شرایطی که بظاهر هیچ چیز مادی نداری ولی مستونی حالت خوب باشه ،سلامت باشی ،سپاسگزار تن سالمت و لبخند زیبای فرزندت باشی ،سپاسگزار دوستانی که توی بدهکاری همه شاکیت بودن ولی الان دلشون نرم شده برات و بهم مهلت دادن ،سپاساگزار محل زندگیت که پر از زیبای باشی..‌..الان میفهمم مقصد جزئی از مسیره نه تمام مسیره

    من یه جمله از استاد توی ذهنم حک شده راجب مهاجرت که هر وقت بحثش میشه با خودم تکرار میکنم و هر وقت کسی ازم پرسید نظرت راجب مهاجرت چیه اینو میگم

    “من قطعا مهاجرت میکنم ولی زمانی این کارو میکنم که مثل یک پادشاه از کشور خودم برم و مثل یک پادشاه توی اون کشور ازم استقبال بشه”

    و لایق بهترینهام ،بهترین کشور،بهترین همسر،بهترین تن سالم ،بهترین همه چیز ولی به شرط اینکه بهترین باورها رو برای خودم بسازم و این بهترین هیچ انتهایی نداره

    سپاسگزار مریم خانوم هستم که اینقدر عاشقانه این فایلها رو برامون تدوین میکنه

    سپاسگزار استاد عزیزم هستم که مرکز همه آگاهی هاست

    و سپاسگزار خداوندی هستم که من هدایت کرد در این مسیر زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      به نام خالق هدایتگر بی همتا سلام.

      سپاس گزارم برای نوشتن تجربیات خود. آنجا که از استاد نقل قول کردید که بچه‌ها فکر می‌کنند فقط با گوش کردن به فایل های من تغییر می‌کنند و از تجربه خود گفتید مثل زنگ هشدار در وجودم به صدا در آمد قبل از این به فایلی از استاد در رابطه با ریشه حسادت و مقایسه هدایت شدم الان با خواندن کامنت شما علت فهمیدم؛ من به خاطر غرور کاذبم که ازش غافل بودم هی دنبال این بودم که از مادر عزیز دلم ایراد بگیرم هی دنبال این بودم که بگم چقدر غر میزنی و گیر می‌دی چقدر الکی …‌ خلاصه ناسپاس بودم با کامنت شما جلوتر که رفتم وایسادم و شروع کردم به نوشتن تک تک کارهایی که مامانم برام انجام داده از این که همیشه کنارم بوده، همیشه غذاهای عالی درست کرده و به من یاد داده، از این که خواندن و نوشتن و حرف زدن و راه رفتن یادم داده و همیشه دنبال این بوده که بهترین خوراک و پوشاک رو داشته باشم، این که با تمام سختی ها نه ما من نگه داشته و دو سال بهم شیر داده با تمام اذیت و آزار ها و مریضی ها و ‌‌‌.. بهم عشق ورزیده و عشق می‌ورزه و…. خلاصه تمامی نداره فهمیدم علت این که هنوز در مسائلی مقاومت میبینم از مادرم به خاطر خودم هست چون من بی توجه بودم به خوبی هاش و اغلب اوقات اختلاف عقیده و سلیقه توجه کردم و مدام بزرگش کردم و شده این نتیجه در واقع اون احساس ارزشمندی که با رفتارم که برگرفته از افکارم هست بهش ندادم و همش ازش ایراد گرفتم خدارو صد هزار مرتبه شکر که بازهم هدایتم کرد به سمت این موضوع می‌خواهم صدر در صد مسئولیت رفتارهای مادرم رو نسبت به خودم به عهده بگیرم چون اون واقعا واقعا عشق و هدیه ای بزرگ از طرف خدا که من به خاطر ناسپاسیم روابطم باهش رو به سمت اشتباه و نامناسب هدایت کردم خدایا هدایتم کن بشود آنچه که باید یک روابط توحیدی زیبا انشالله.‌

      با تغییر در این زمینه به شدت باعث میشه که من بیشتر از حال بپذیرم که خالق زندگی خودم هستم و این من هستم که با افکارم شرایط و موقعیت های زندگیم را رقم می‌زنم و نه هیچ کس دیگر. یارب به امید تو.

      انشالله آسان شوید برای آسانی ها و هروز شادتر و ثروتمند تر از قبل باشید

      یا حق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        سلام دوست عزیزم ،مریم خانوم زیبا

        لبخند زیبات اینقدر خالصانه ست که موج فرکانسش تا کلیومترها در این نقطه ای که هستم قابل لمسه

        از رابطه خودت و مادر دوسداشتنیت گفتی و مسائلی که باهاش روبرو شدی ،باعث شد منم بفکر برم و سالهای گذشته ای که مادرمو مقصر خیلی از اتفاقاتی بدونم که در زندگیم افتاد و فکر میکردم بخاطر اونکه این وضعیت برام پیش اومده

        من یه ازدواج ناموفق داشتم البته اینم بگم که مادر منم از پدرم جدا شده بود و کلب داستان داشتم در دوره نوجوانی و جوانی ،در سنین پایین بعد از جدای پدرم از مادرم من شدم سرپرست خانواده و خرج و مخارج خانوادم به عهده من شد ،اولش خیلی سخت بود و مادرم هم که بنده خدا از قانون چیزی نمیدونست کل زندگیش در حال نفرت ورزیدن به پدرم بود و کل دنیا رو پر از مردهای بدکاره و خیانکار برای ما توصیف میکرد و طبق قانون هم چیزی جز بیماری نصیبش نمیشد ،ما هم فرزند همین پدرو مادر بودیم و باورهامون در مورد آدمها و حتی خدا و پیغمرش بشدت بد بود ،خودمونو قربانی یک زندگی جهنمی میدونستم که سراسر ترس بود و ناامنی

        من بخاطر مادرم که دوسداشت ازدواج کنم و البته بخاطر عدم عزت نفسم تن به ازدواجی دادم که از همون اولش قبلم بهم میگفت اشتباه ،8 سال تمام شب با اشک میخوابیدم و خودمو قربانی یک زندگی اجباری میدونستم و همیشه هم به مادرم میگفتم مقصر تویی

        ولی وقتی که با استاد آشنا شدم و فهمیدم جای هیچ بهانه ای وجود نداره و من مسئول انتخاب خودم هستم تصمیم گرفتم شجاعت به خرج بدم ایمانمو نشون بدم و تصمیمات شجاعانه بگیرم ،اولش با فایلهای رایگان استاد راجب عزت نفس با خودم آشتی کردم ،رابطه خودمو با خودم و خدای خودم خوب کردم ،کم کم شروع کردم به دوسداشتن خودم و به آرامش رسیدم و فهمیدم که دنیا پر از زیبایی و پر از آدمها خوب و بخصوص مادر و پدرم که بقول شما نعمتهای بودن که خداوند قبل از اینکه به این دنیا بیام براق من مهیا کرد تا منو با عشق بزرگ کنن و ازم محافظت کنن ،رفتارم با پدرم که سالها بود باهاش قهر کرده بودم خوب شد و با هم آشتی کردیم ،مادرمو زمانی تونستم ببخشم که فهمیدم اون اصلا مقصر نبود در جریان ازدواجم و بلکه مادر مهربون بود که دوسداشت خوشبختی که خودش هیچ وقت نداشت در زندگی من ببینه و با کلی تحقیق دختر خوب رو برای من انتخاب کرد ،اون صلیفه خودشو انتخاب کرد و واقعا هم همسر سابق من زن بسیار خوبی بود و اصلا نمیتونم با زور زدن هم ازش ایراد بگیرم و هیچ وقت نتونستم به چشم بد ازش یاد کنم و تنها ایراد من این بود جرات اینو نداشتم بگم من همسری میخوام که طبق اصول خودم باشه نه مادرم

        یه جا یه جمله زیبا شنیدم که “آدم تا چیزی رو نداشته باشه نمیتونه اونو ببخشه ” و این جمله رو زمانی بهتر درک کردم که فهمیدم من چون خودم عاشق خودم شدم باعث شد رابطم با جهان اطرافم با آدمهای اطرافم مثل پدر و مادرم بهتر بشه

        دوست عزیزم مریم خانوم تو وقتی عاشق خودت بشی بدون تقلا کردن همه آدمهای اطرافتم دوست خواهی داشت درست مثل زمانی که طلبکارا من داشتن بهم بدو بیراه میگفتن ولی من حتی نمیتونستم ازشون بدم بیاد چون میدونستم این منم که باید مسئولیت همه کارهای خودم بپذیرم و وقتس پذیرفتم میتونم حلشون کنم و طولی نکشید همون آدمها رفتارشون با من عوض شد و حتی الان شدن دوست بهتر از گذشته من

        عزت نفس یعنی دوسداشتن خودمون و دوسداشتن دیگران بدون قضاوت ،عزت نفس یعنی باور به توانایی های خودمون و باور به اینکه خداوند صاحب کل کیهان همیشه کنار ماست و از رگ گردن به ما نزدیک تره

        سپاسگزارم ازت دوست عزیزم که برام کامنت نوشتی و باعث شدی با عشق دوباره بیام و مرور کنم باورهای خودم

        در پناه الله یکتا شادو خرم سربلند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مریم دستجردی گفته:
          مدت عضویت: 1921 روز

          به نام خالق هدایتگر سلام دوست عزیز

          نمی‌دانم چی بگم اما سپاس گزارم سپاس گزارم چون آنچه که همیشه در حال انکارش بودم عدم دوست داشتن خود بهم نشان دادید درسته من برای عصبانی نبودن از دست مادرم داشتم تقلا می‌کردم با این که می‌دانستم یک نعمت از طرف خدا اما بازهم ناخودآگاه واکنش های تندی نشان می‌دادم نسبت به برخوردهاش، و با قربون صدقه رفتن های آخر جمله‌ام سعی می‌کردم از نیش لحن تندم کم کنم اما در حقیقت من خالیم خالی از دوست داشتن برای همین چیزی ندارم که بهش ببخشم؛ به خاطر همین هست که نگرانم و متنفرم که از جانبش مورد سرزنش قرار بگیرم‌ و کارهایی که به نظر خودم درست و از نظر او اشتباه انجام نمی‌دهم یا به سختی انجام دادم و پذیرفتم مثل وقتی که نماز نخواندم و به سبک خودم صلا انجام دادم با رب العالمین، عدم تایید نکردن مادرم برای من درد داشت و فکر می‌کردم اوایل کار اشتباهی انجام دادم گیر کردن در برزخ یک حسی بهت می‌گه این جوری باش و حس دیگه مادرت پس چی؟ اما به هر سختی بود در این مسئله خدا نجاتم داد از این درد در این زمینه.

          علت حرکت نکردنم و تغییر موارد دیگه به خاطر همین بود چون درد دوست نداشتن خودم+ درد دوست نداشتن کسی که روی دوست داشتنش نسبت به خودم حساب باز کردم. وقتی دیدم تایید نمی‌شم یک حفره ایجاد شد حفره‌ای که چیزی نداشتم تا پرش کنم.

          نمی‌دانم چه جوری توضیح بدهم اما به لطف رب‌العالمین و نوشته شما متوجه ریشه و علت اصلی تقلا هام برای دوست داشتن مادرم به جای راحت بخشیدنش و عشق بی قید و شرط ورزیدن بهش شدم.

          بارها و بارها کامنتتون رو خواندم و خیلی لذت بردم از این تیکه باور به اینکه خدا صاحب کل کیهان همیشه کنار ماست و از رگ گردن به ما نزدیک تر ، به من این موضوع را یادآور می‌کند که باید تنها روی عشق خدا به خودم حساب بازکنم و نه هیچ عشق دیگه و این نقطه مخالف شرک هست

          این جور مواقع این ابیات از حافظ بر زبانم جاری می‌شه:

          دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

          وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

          بی‌خود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

          با ده از جام تجلی صفاتم دادند

          چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

          آن شب قدر که این تازه براتم دادند

          خدایا هدایتم کن در این مسیر استوار باشم و غرق لذت و عشق. آمین یارب‌العالمین

          متشکرم برای نوشتن این کامنت و مثال زدن از تجربه های خود، خیلی کمک کننده بود.

          تیکه‌ای که راجب عدم ناراحت شدن از طلب کارها گفتید بهم نشان داد می‌رسد، روزی که برخلاف الان دیگه نمی‌توانم از کسی بدهم بیاد یا این چنین ناراحت و عصبانی بشم با ماندن در این مسیر و ادامه دادند با شروع کردن به دوست داشتن خودم و در آغوش گرفتن خودم و اعتماد به عشق و محبت خدا نسبت به خودم.

          خوش حالم برای خواند این کامنت

          انشالله اسان شوید برای اسانی ها

          امیدوارم به سمت عشق و آرامش بینهایت بیش از پیش هدایت شوید زندگیتون غرق در ثروت و عشق الهی دوست عزیز

          خدا یار و نگهدارتان.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سارا خیاط گفته:
    مدت عضویت: 2677 روز

    سلام

    روز همگی عالی

    جالبه که تمام این حرفهارو میدونم وهزاران بار خوندم وشنیدم ولی همواره برام تازگی داره

    سپاسگزارم

    مثل همیشه فوق العاده عالی

    اینهارو میدونم

    ولی هزاران هزار بار دیگه هم گوش میدم

    تا ایمانم قوی تر شه

    شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    به نام خداوند همیشه هدایت گر

    سلام خدمت استاد عزیز و بانو شایسته ی مهربان و تمام دوستان حاضر در این سایت الهی…

    قانون رهایی:

    قانون رهایی یعنی «توجه» به خواسته ها!

    «لذت» بردن از لحظه!

    «سپاسگزار» بودن بخاطر داشته ها!

    دیشب موقع خواب یه سوال تو ذهنم اومد و دو تا راه حل با ذهن منطقی خودم دادم و دیدم هیچ کدوم کارساز نیست و رهاش کردم،یعنی دیگه کلا بهش فکر نکردم،انگار برام مهم نبود،نچسبیدم بهش و دوباره تو ذهنم مرورش نکردم!

    صبح موقع صبحانه به همسرم گفتم شیر محلی بگیره و ایشون رفتند و برگشتند و گفتند که اون آقایی که اون شیرها رو از روستا میاره میگه دیگه شیر(گاومیش)خیلی کمه و نمی صرفه که کم بیارم و دیگه کلا نیست!

    تو ذهنم سوال پرسیدم یعنی از کجا میشه دوباره از این شیر تهیه کرد و بازم انگار برام بود و نبودش مهم نبود و دوباره ذهنم درگیرش نشد،یعنی نچسبیدم که باید باشه،اینا رو میگم که وقتی خودم خواسته ای دارم از این قانون استفاده کنم و اینکه نچسبم به اینکه باید بشه و از اون راهی که من دوست دارم اتفاق بیفته!

    بعده صبحانه رفتم باشگاه و روی دوچرخه ثابت رکاب زدم،یکی اومد نشست دوچرخه ی بغل دستیم و اولین جمله ای که گفت این بود که این خانم که تازه اومده باشگاه،شیر گاومیش دارند و هر کی هر چقدر بخواد خودش میاره اینجا!

    گفتم جدی میگی؟

    گفت آره…

    بخدا فقط در حد دو سه تا جمله،خداوند از زبان ایشون جای اون چیزی رو که من میخواستم و بسیار در دسترس بود رو بهم نشون داد و وقتی رفتم و از خودشون پرسیدم گفت بله هر زمان هر چقدر بخوایین داریم و میارم براتون…

    تشکر کردم و اومدم روی دوچرخه و گفتم خدایا اینقدر واضح و شفاف داری هدایت می کنی،داری حرف میزنی،داری نشون میدی با نشانه هایت و اون قدر حسم عالی شد که اندازه نداشت…

    بعد دوباره رفتم و ادامه ی تمریناتم رو انجام دادم و در حال سپاسگذاری بودم که یکی دیگه از دوستام،جواب همون سوالی رو که دیشب با ذهن خودم به دوتا جواب رسیده بودم یه جواب ساده و کارا،بدون اینکه من بپرسم،بدون اینکه حرف زیادی بین ما زده بشه،فقط در حد اون پاسخی که من شب بهش نیاز داشتم خداوند دوباره از زبان ایشون جاری شد و کلا تعجبم از اینه که در حد دو تا جمله حرف زدیم و یکی از اون جمله ها جواب من بود!

    خیلی شوکه شدم از هدایت های خدا،وقتی که استاد میگن خدا انگار جهان و کائنات رو ول کرده و فقط داره کارهای منو انجام میده و پاسخ سوالات من رو،اون قدر سورپرایز شدم از این دو تا هدایت بسیار زیبا و مفید که اندازه نداشت،صبح نوشتم تو تمرین ستاره ی قطبی که کارها رو آسان کن برام!

    جریانی از اتفاقات خوب رو وارده زندگیم کن و هنوز به نصف روز نرسیده،بوم بوم داره از همه جا هدایت و نشانه هاش میاد…

    انگار با این دو تا سوال و درخواستم،فهمیدم خواسته ام چطوری باشه و چطوری بهش نچسبم،درگیر نکنم خودم رو دررابطه با اون موضوع،بسپارم به خودش،من که نمیدونم از کجا؟

    ولی میاد و میگه با هزاران هزار راهی که من نمیدونم…

    بی نهایت سپاسگذارت هستم مهربان خدایم که مرا بااین سایت و آگاهی هایش آشنا کردی تا راه ساده ی زندگی رو یاد بگیرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1309 روز

      سلام خانوم برزگری عزیز

      چقدر مثالهای خوبی اینجا زدید و در عین اینکه ساده بودن ولی قانون خیلی خوب توضیح دادین

      من فکر میکنم اولین چیزی که باید برامون منطقی بشه اینکه واقعا جواب درخواستها از بی نهایت طریق میتونه به ما گفته بشه و این باور هم وصل میشه به ایمان به غیب

      بقول استاد قلب همه ما یه جورایی درستی این جمله که این جهان صاحب داره رو میپذیره ولی ذهن منطقی ما که مخلوطی از گفتها و شنیدهای است که در طول سالها از اطرافیان و جامعمون شنیدم به این راحتی متقاعد نمیشه ،بحث هدایت اینقدر شیرین که وقتی آدم به درک درستی ازش میرسه هر لحظه توی زندگی روزمرش دنبالش میگرده ،شما با مثالهاتون خیلی خوب این بحث باز کردین و منم بفکر فرو بردین و زمانهایی که واقعا رها بودم و اتفاقات برام به آسونی رقم خورد تداعی شد

      از خداوند میخوام که هر لحظه این قانون زیباشو برای همه ما یادآور بشه و نورشو به قلب همه ما بتابونه

      ممنونم از شما دوست عزیزم برای کامنت پرمفهومتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 3031 روز

    استاد گُلم سلام ، امروز داشتم فایل قانون جذب را که جزء فایلهای رایگان هست گوش میکردم ، با اینکه تعدادی از محصولات مثل ثروت یک ، عزت نفس ، دستیابی به رویاها و غیره که تعدادشون زیاد هست را تهیه کردم ولی باور کنید روزی نیست که حداقل یکی از فایلهای رایگان را گوش نکنم و تاثیر نگیرم ، من اسم این فایلها را «فایل های مادر»گذاشتم چرا که اساس و پایه و ستون اصلی تمام محصولات شما هستند و بعنوان کسی که بیشتر از یک سالش را شبانه روز با صدای شما و حرفهای ارزشمند شما سپری میکنه ، توصیه میکنم برای خریدن محصولات به جیبشون نگاه نکنند و صرفنظر از اینکه پول خرید اون محصول را دارند یا ندارند ، با جان و دل و با تمام قوای جسمی و روحی ، فایلهای رایگان یا فایل های مادر (بقول خودم) را گوش کنند ، انقدر گوش کنند که مدارشون تغییر کنه ، بخدا قسم این فایلها قابلیت این را دارند که مدار انسان را تا حداقل ده مدار بالاتر از هر نظر ، چه درآمد و ثروت ، چه سلامتی ، چه روابط ، چه آرامش ، چه خودباوری و عزت نفس تغییر بدند ، باور کنید آنقدر تغییر میکنید که خود جهان شما را به سمت خرید محصولات هدایت میکنه ، هم پولش را بهتون میده هم میگه که کدومش را تهیه کنید ، من یک زمانی انگشترم را فروختم و ثروت یک را خریدم ولی خودم میدونم که هنوز جا داشتم که با فایلهای مادر رشد کنم و بزرگ بشم و کمی عجله کردم هرچند که درآمدم چند برابر شد اما چون نگاه توحیدی ضعیفی داشتم مطالب ثروت یک را با منطق ناقص خودم و قلب بی ایمان خودم می‌ سنجیدم و برای همین هم به تضادهای زیادی برخورد می کردم

    دوستان خوبم بسیار مهمه که با نگاه توحیدی قوی و قلب ایمانی محصول تهیه کنید چرا که استاد در تمام محصولات با همین نگاه تدریس کرده

    جدا از فایلهای رایگان ، کتاب رویاهایی که رویا نیستند را تهیه کنید این کتاب همون عصای حضرت موسی ست که نیل را جاده می کنه برای عبور از مرز شرک و باورهای کریه و زشتی که اجازه نمیدند به آرزوهامون برسیم

    دوست داشتم امروز اینا را بگم چون از ذهنم گذشتند و کارهای روزانه مو کنار گذاشتم و اینها نوشتم و تقدیم به دوستان عزیزم و استاد گُلم میکنم تا بدونه چقدر قدر فایل هایی که با سخاوت و مهربانی بر روی سایت قرار میده را میدونم ، دوستت دارم استاد عزیزم ، شاد باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2870 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم

    سلامی گرررررم ب استاد عباسمنش عزیزممممم

    .

    قسمت 13 مصاحبه با استاد

    موضوع: باز هم مربوط ب باورها (مهمترین موضوع زندگی)

    .

    استادم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم ک اینقدر با صراحت و با اطمینان در مورد موضوعات مختلف صحبت میکنید موضوعاتی ک نتیجه ش رو در زندگیتون دارم با چشمام میبینم و خدارو بی نهایته بی نهایت شاکرم ک شما رو در مسیر زندگیم قرار داد تا باورهایی ک ب اشتباه سالها در وجودم نهادینه شده بود رو بتونم کنار بذارم و جور دیگه ای فکر کنم و عمل کنم

    مهمترین موضوعی ک برای من در این جلسه الهام بخش و آگاهی بخش بود بحث پس انداز و قرض بود ک بازش کردین

    تا الان هر کتاب موفقیتی خونده بودم و هر استاد موفقیتی رو شنیده بودم میگفتن باید بخشی از درامدت رو پس انداز کنی تا ب ثروت برسی و حتی درصدش رو مشخص کرده بودن ک اگر فلان درصد پس انداز فلان درصد هزینه ها فلان درصد تفریح فلان درصد نیکوکاری اونوقت میتونی ب ثروت و موفقیت برسی

    ولی الان با صحبت شما تمام اون باورها مثل یه دیوار گلی فرو ریخت

    وقتی من باورهای ثروت ساز رو در درون خودم بسازم دیگه من ی موتور همیشه فعال برای ایجاد ثروت رو درون خودم دارم ک هر چقدر پول بخوام میتونم در هر زمان و هر مکان بسازم و نیازی ب پس انداز ندارم

    باورهای منه ک برای من ثروت میسازه و من با پس انداز ب ثروت نمیرسم بلکه با باورهای ثروتساز هست ک من ب ثروت و نعمت زیاد میرسم

    اونقدر زیاد ک اصلا نیازی ب پس انداز نداشته باشم و این ورودی همواره و همواره ادامه داره و بیش از حد نیازم ثروت و نعمت وارد زندگیم میشه و نیازی ندارم ب روز مبادا فکر کنم!!

    من ب اقیانوسی از ثروت وصل میشم ک مرتب وارد زندگیم میشه و هیچ نیازی ب پس انداز ندارم

    پس من با پس انداز به ثروت نمیرسم اما

    اما

    من فکر میکنم الان ک در ابتدای مسیر ساخت ثروت و باورهای ثروتساز هستم باید بخشی از درامدم رو توی حسابم داشته باشم نه برای اینکه این پول منو ثروتمند میکنه بلکه

    برای اینکه ترس از تموم شدن پولم و روز مبادا و باور کمبود بر من غلبه نکنه و ی جورایی دلم قرص باشه ک پول هست و هر روز میتونم پول بیشتری بسازم

    این نظر منه و ممکنه درست نباشه ولی طبق تجربه بهش رسیدم ک احساس خالی بودن جیب و نداشتن پول چ افکار منفی رو ب سمتم هجوم میاره

    .

    و در مورد قرض کردن گفتین یا قرض نده یا اگر قرض میدی با این تفکر قرض بده ک دیگه روی اون پول حسابی نمیکنم..

    خدای من چقدر این تفکر درستیه

    چون وقتی ب کسی پول قرض بدم و هر روز بگم پس کو پس چی شد چرا پس نداد نکنه دیر پس بده ، اینا خودش کلی فرکانس کمبود داره ب جهان ارسال میکنه و همون بهتر ک قرض ندم مگر اینکه ازش رها باشم و دیگه روش حساب نکنم..

    .

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون ممنونم بابت درسهای بزرگی ک هر روز بهم میدین

    عاشقانه و آگاهانه دوستتون دارم و ایمان دارم ک ب زودیه زود در آمریکا میبینمتون

    .

    با ایمان

    الهه در مسیر بهشت

    شهریور 1400

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه عبداللهی گفته:
      مدت عضویت: 3892 روز

      سلام الهه عزیز. من قبلا هم نظر شما بودم در مورد اینکه ته حسابم رو خالی نکنم. به همان دلیل شما که ترس می اومد سراغم و …

      اما بعد از اینکه کتاب قانون توانگری کاترین پاندر رو خوندم و یه زمانی که خیلی به خاطر مسائل مالی نگران بودم که اصلا گیج گیج بودم از استرس یک هو یه جمله ای از جول اوستین خوندم یا شنیدم که با نگران بودن در مورد مسائل مالی به خدا بی احترامی نکنید . یا کاترین پاندر در کتابش می گفت که وقتی پول خرج میکنید (کارت میکشید) بدونید که باز هم میاد.

      خلاصه دل و جرات پیدا کردم.

      بار ها و بار ها من و همسرم حسابمون رو خالی کردیم.

      اما من مطمئن بودم که پول میاد و دیگه نمیترسیدم.

      قبلا که کارت میکشیدم (یک عمر) روحم هم با درد از بدنم جدا میشد.

      جونم به پولم بند بود.

      اما الان دیگه با آموزهایی که گفتم و آموزه های استاد خیلی قوی شدم. دیگه نمی‌ترسم.

      مثلا ما یه بار(سال گذشته) پولمون تموم شد به همسرم گفتم پول میاد .بعد برادرشون زنگ زد گفت ۸۰۰ باید به حسابش میزد و زد.

      دوباره چند ماه پیش همه حقوقمون رو خرج کردیم دیگه مثلا شاید دو هفته مانده بود حقوق بگیریم ۱۰۰ بیشتر نداشتیم حالا هزینه بنزین بود غذا بود و … ناراحت نبودم میگفتم پول میاد . خواهر همسرم زنگ زد گفت یه ۴۰۰ تومان هست که تو حساب کتاب‌ها سهم همسرم هست و باید به حسابش بزنه و زد .

      آقا ما اون پول رو هم تا ته خرج کردیم جمعه بود و پول ما ته کشیده بود منم ناراحت شدم گفتم خدایا پول بده من پفک و تخمه میخوام . بعد همسرم رفته بود سوپری یه کارت بن داشتیم گفت بزار ببینم ته این چیزی هست بعد یک هو دیده بود یک میلیون و چهارصد موجودی داره . با یه عالمه تخمه و پفک و بستی آومد خونه . من از خوشحالی پریدم بالا. من خوراکی خیلی دوست دارم .

      این یه قسمتی از ماجراهای من و پول هست .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        الهه سوادکوهی گفته:
        مدت عضویت: 2870 روز

        سلام ب فهیمه عزیزم

        ممنونم ک برام نوشتی و ایمان منو قوی تر کردی نسبت به اینکه خدا هست و این خدا وهاب و رزاقه و ثروت و پول رو برای من انسان خلق کرده پس قطعا بهم میده و نباید نگران از دست دادن پولم باشم

        خیلی لذت بردم از دیدگاهت فهیمه جان

        ی تمرینی هم استاد دارن ک میگن هروقت پولی خرج میکنی همون لحظه بگو ده برابرش برمیگرده ب حسابم. این جمله و احساس پشتش برای اینه ک احساس کمبود رو از خودمون دور کنیم و ب فراوانی جهان توجه کنیم

        عاشقتم

        پر از خدا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته عزیز ودوستان سایت🏵

    🪴مصاحبه با استاد قسمت ۱۳🪴

    🛑❓برای ثروتمند شدن چه مقدار از پول خود را پس انداز کنیم که با توجه به بی ارزش شدن ریال، پس انداز پول کار درستی است یا خیر؟؟❓🛑

    من اعتقادی ندارم که با پس انداز کردن کسی ثروتمند میشه، با تغییر باورهاست که افراد ثروتمند میشن👌

    پس انداز خوبه اما عامل ثروتمند شدن نیست عامل ثروتمند شدن باورهاست🤗👏

    این کتاب هایی هم که میگن بیاید پس انداز کنید اینها هم از همون کتاب هایی هستن که میگم مسیر رو دور سر میچرخونن و من خودم برای ثروتمند شدن پس انداز نکردم🎀

    یعنی اینقدر شما وقتی مسیر درست رو برید و باورها تون درست باشه، این قدر نعمت و ثروت میاد که اصلاً نیاز نداره چیزی رو پس انداز کنید برای روز مبادا اینقدر میاد و میاد بیش از نیازت، که خود به خود بقیه‌اش میمونه🥳

    و بقیه اش رو هم روش حسابی نمی کنی، چون همین جوری میاد، مثل یک کوه الماس، مثل اقیانوسی از ثروت و همینجور ثروت وارد زندگیت میشه💃💃🥰

    🛑❓ در مورد روابط چگونه عمل می کنید که همه دوست دارن با شما باشن و عاشق شما هستن🛑❓

    به اندازه‌ای که خودت رو دوست داشته باشی و برای بقیه ارزش قائل باشی، جهان هم به همون شکل پاسخ میده به این فرکانست⚘

    روابط کاملاً برمیگرده به خود ما، یعنی این ما هستیم که با افکارمون و باورهامون برانگیخته می کنیم. همه آدمها بدون استثنا یک شخصیت باحال و یک شخصیت مزخرف توی وجودشون هست🤔

    یعنی حتی شما فوق العاده ترین آدم زندگیتون رو هم ببینید، بعضی موقع ها از کوره در میرن و در مورد بعضیها لجباز میشن یا بد اخلاق میشن. ما هستیم که شخصیت خوب آدم ها رو ازشون می کشیم بیرون شخصیت باحاله و درستکار و سالمه خوش خنده یا اون شخصیت خسیس و عصبی و ناراحت و زورگو و خشن رو میکشیم بیرون ما هستیم که اینکارو میکنیم

    من هر موقع سعی کردم روی خودم خوب کار کنم شخصیت خوب آدم ها رو کشیدم بیرون🤗

    باز هم تاکید می کنم اینجوری نیست که همیشه توی این زمینه خوب عمل کرده باشم یا خوب عمل بکنم یا خوب عمل خواهم کرد، یه موقع هایی میشه که آدم از مسیر درست خارج میشه، ولی به اندازه‌ای که کار کردم روابطم خیلی خوب بوده 🥰

    🛑❓چگونه میشود به یک خواسته فکر کرد در صورتی که ذهن و ناخودآگاه به شما القا میکنه که این کار شدنی نیست❓🛑

    کل تمرین‌ دوره ها برای اینه که بدونید چطور ذهنتون رو کنترل کنید با باورهایی که ایجاد می‌کنید

    ❓🛑 چه زمان تلاش فیزیکی و ذهنی برای رسیدن به خواسته ادامه پیدا کنه و استفاده از قانون رهایی چه موقع توصیه میشه❓🛑

    اینها جدا از هم نیستن، قانون رهایی یعنی تلاش ذهنی، اینجوری نیست که قانون رهایی یعنی تلاش ذهنی نکنیم، قانون رهایی یعنی اینکه من نچسبم به خواستم، من لذت ببرم از زندگیم، نه اینکه فکر کنم تا وقتی به خواسته ام نرسم یعنی که زندگی مزخرفه قانون رهایی یعنی توجه به خواسته ها، لذت بردن از لحظه، سپاسگزار بودن به خاطر آنچه که داریم نه اینکه شاکی باشیم به خاطر آنچه که نداریم،

    باید توجه ات رو از روی ناخواسته ها برداری بزاری روی خواسته ها🤗🥰

    افکار و باورهای ماست که داره زندگیمون رو خلق می کنه و بدونید که هیچ عامل بیرونی در کار نیست هر اتفاقی که میفته تو داری خلقش می کنی، حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه، یا میدونی که داری اینکارو می کنی یا نمیدونی که اینکارو می کنی در هر صورت داری این کار رو انجام میدی، خودت داری با افکارت با باورهات داری زندگیت رو خلق می کنی🥰

    وقتی که شما توی مدار درست قرار می‌گیری خودبه‌خود جهان شما رو به جای بهتری میبره، ولی این نیست که بگی من از جایی که هستم نمی تونم شروع کنم باید برم یه جای دیگه، اونجا باعث میشه که موفق بشم😯

    نه شما از هر جایی که هستی شروع می کنی، همین جور که پیشرفت می کنی، اگه نیاز باشه مکانتون هم خود به خود عوض میشه🎀🪴

    ❓🛑 چه جوری به موفقیت برسیم وقتی که تو بدهکاری هستیم❓🛑

    توی هر حالتی که هستیم اولاً باید بپذیریم این چیزی که توش هستیم حالا بدهکاری، بیماری، طلاق مشکلات عاطفی ،هرچی که هست باید بپذیریم که باعث و بانی اون خودمون هستیم به وسیله افکارمون که یا آگاهانه ما این اتفاقات رو برای خودمون به وجود میاریم یا ناآگاهانه 🌺

    یعنی این نباشه که بگیم نه باعث و بانیش فلانیه ویا بهمانیه😯

    من رفتم ضامن فلانی شدم اون نتونسته تعهدش رو پرداخت کنه، حساب اینو خالی کردن

    و این فرد میتونه بگه: در مورد هر کسی که بتونی بگی مقصر خودشه، در مورد من نمیتونی این حرف رو بزنی. چون من به خاطر خیرخواهی به خاطر عشق به خاطر انسانیت، به خاطر دوست داشتن، من اومدم ضمانت کسی رو کردم و اون آدم ناتو از آب در اومده یا اصلا آدم خوبی بوده نتونسته بده، شرایطش سخت شده، مرده اصلاً، یا هر اتفاقی افتاده نتونسته تعهدش رو پرداخت کنه و من باید پرداخت کنم و این دیگه تقصیر من نیست

    و من میگم نه، این هم تقصیر شماست👌

    اولاً چه باوری باعث میشه که شما بری ضمانت بقیه رو بکنی، یعنی اینکه شما فکر می‌کنید باضمانت کردن میتونید توی زندگی بقیه، با پول دادن با کمک کردن مالی مشکلش رو حل کنید؟؟🤔

    من همیشه گفتم نه قرض بدید نه قرض بگیرید. مگر اینکه وقتی قرض بدید روش حساب نکنید که طرف برگردونه یا برنگردونه⚘

    اگه شرایطت طوری هست که نیاز داری به اون پوله

    و روش میخوای حساب کنی، پس قرض نده اصلاً

    اگر میگی قرض‌الحسنه و در راه خدا میدی بده، بگو اگر داد که داد، اگر هم ندادپس در راه خدا دادم

    یعنی اینو بهش نگو که دارم میدم، اگر دادی دادی ندادی هم ندادی، ولی پیش خودت شرایط جوری باشه که به خودت بگی، اگر داد که داد، اگر هم نداد من در راه خدا دادم🥳

    اگر توی این شرایط هستی این کار رو بکن، اگر نیستی این کارو نکن، بنابراین توی اون شرایط هم باورهای نادرست باعث شده که طرف مثلاً این کار رو بکنه و بعد بگه نه فلانی باعث شده که من بدبخت بشم👌👏

    در هر صورت توی هر شرایطی هستید اولین قدم اینه که بپذیرید من یکسری باورهای نادرست داشتم که حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه باعث شدم که این شرایط رو برای خودم به وجود بیارم حالا که این شرایط نامناسب به خاطر باورهای من بوده و تحت کنترل من هم هست، من میام با همین قدرتی که باعث شده خودم رو بدبخت کنم، با همون قدرت میام خودم رو خوشبخت می کنم🥳

    با همون فرمونی که رفتیم جاده خاکی با همون فرمون برمیگردیم جاده آسفالت

    بنابراین تا وقتی که تا خط ریش هم تو بدهکاری هستی می‌تونی شروع کنی نحوه تفکرت رو عوض کردن نحوه باورهات رو عوض کردن⚘

    قبول هم دارم که کار سخته،🥴 وقتی که شرایط یه ذره سخته اما شدنیه، اما میشه و شما افسار ذهنتون و همون فرمون رو که ول شده دوباره به دست می گیرید آروم آروم برمیگردی و میزاریش توی مسیر درست🎀

    از بدهکاری میرسی به بدهکاری کمتر

    بعد میرسی به صفر

    بعد میرسی به درآمد

    بعد میرسی به موفقیت مالی

    به فراوانی و بی نهایت آزادی مالی و بعد خندت میگیره که قبلاً چقدر ناراحت بودی و غصه می خوردی و فکر میکردی درست‌نمیشه و میبینی همه چیز درست شد و تغییر کرد وقتی که تونستی ذهنت رو کنترل کنی🌺

    بدون که ذهنت باعث همه اتفاقات شده و بدون که کنترلش دست خودته، بدون که میتونی کنترلش کنی بقیه اش دیگه اتفاق میفته ⚘

    تموم شرایط و اتفاقات زندگی تو بدون استثنا توسط باورهات خلق میشه

    وضعیت مالی که تجربه می کنی، شغلی که در اون هستی، میزان دسترسیت به نعمت ها و فراوانی های جهان و تجربه ات از بدهی‌ها و کمبود همه و همه حاصل باورهایه که درباره ثروت داری🥰

    تجربه ات از روابط زندگیت بدون استثنا توسط باورهایی خلق شده که درباره روابط داری🎀

    این تو هستی که آگاهانه یا ناآگاهانه به وسیله باورهات وجه مثبت، دست و دلباز، خوش اخلاق، صبور، شجاع یا خوشحال آدم‌ها ر برمی‌انگیزی

    یا وجه خسیس، خشن و بداخلاق، و ظالم

    همه آدمها این دو وجه رو دارن، اینکه شما چه وجهی از این افراد رو تجربه می کنی به خاطر باورهایه که درباره روابط داری😯🥰

    وضعیت سلامتی که تجربه می کنی، میزان آرامشی که در اون هستی، حاصل باورهات درباره سلامتیه

    هیچ اتفاقی وارد زندگیت نمیشه مگر اینکه به وسیله باورهات فرکانس اون رو به جهان ارسال کرده باشی

    چون این جهان ساخته شده تا باورهات رو به تو اثبات کنه🌺

    رسیدن به یقین درباره این قانون، نقطه شروع همه موفقیت‌هاته👌

    رسیدن به چنین حدی از پذیرش، موجب میشه اولاً در هر وضعیتی که هستی هر چقدر به ظاهر نامناسب به جای نگرانی ترس افسردگی و ناامیدی می پذیری که این شرایط به دست خودت و باورهات خلق شده ثانیاً از اونجا که میدونی قدرت کنترل همه زندگیت در دست خودته، به جای صرف وقت و انرژی برای تغییر عوامل بیرونی ،مشتاق میشی همون جور که با باورهای نامناسب این شرایط نا دلخواه رو برای خودت رقم زدی، با تعهد برای تغییر اون باورها، شرایط دیگه ای رو برای خودت رقم بزنی🥰🎀

    به اندازه‌ای که موفق به کنترل ورودی های ذهنت و تغییر باور ها میشی آروم آروم شرایطت تغییر میکنه و هر بار بهتر میشه 💃

    تا جایی که دیگه در یک بازه زمانی متوجه تغییرات وسیعی در شرایط زندگیت‌میشی که با باورهای کنونی نمی‌تونی حتی اونها رو تصور کنی🥰🥰🎀💃

    در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند وثروتمند در دنیا وآخرت باشیداستاد عزیز وخانم شایسته ودوستان عزیزسایت🌺👌🥰🎀💃🥳👏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    بنام الله

    سلام روزو روزگارتون خوش🌸

    خواستم یه نکته ای رو بگم که طی همین چندروزاخیر بهش رسیدم ؛

    چقققققققققققدر این ورودیها مهمن !! یعنی میتونم بگم از نون شب واجبتر !

    چرا

    چون من چند ماهی هنسفری توی گوشم بود و بعد از مدتی نتایج پشت سر هم میومد .. تااینکه بعد از رسیدن به نتیجه دیگه فکرکردم کار کردن روی باورام نیازز نیست و اونا شدن جزو ناخوداگاهم .. امان از نجواهای ذهن!!که هررر لحظه در گوش وز وز میکنن. بعد نتایج کمتر و کمتر شد و افت کردم.

    تااینکه به این نکته خیلی مهم رسیدم که بابا

    کنترل ذهن مهم ترین کار زندگی انسانه

    توانایی کنترل ذهن ،یعنی بتوانی هر لحظه فکرتو کنترل کنی و به مثبتا توجه کنی ؛ شاید کمی کار سختی باشه اما بااستفاده از فایلهای استاد عزیزم خیییلی راحت و به راحتی آب خوردن میشه برامون.

    استاد خیلی گفتن کنترل ذهن کنترل ذهن .. اما من تا وقتی به تضادش نخو رده بودم اهمیتش رو درک نمیکردم .. خدارو شکرکه هم به کنترل ذهن پی بردم ؛هم ارزش تضادها برام بولدتر شد و حالا تضاد برام ارزش داره ، میرم و سعی میکنم روی افکارم کار کنم بااستفاده از فایلهای استاد که الان فقط رایگانا رو دارم.

    وقتی ادم هر دیقه هنسفری به گوششه و اگاهی های ناب رو به ذهن میده ، در موقعیتهای مختلف عکس العملهایی مناسبی رو به صورت ناخودآگاه انجام میده که در نهایت به نفعش خواهد بود! واین خیلی خوبه و خدارو بابت فهمیدن این نکته ارزشمند شکر میکنم چون ادم وقتی به مهم بودن چیزی پی میبره ارزشش رو میدونه😉

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    بهروز علایی گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    یا مقلب القلوب والاابصار یا مدبراللیل و النهار یا محول الحول و لااحوال حول حالنا الی احسن الحال

    درود خدا بر استاد دلم و سرکار خانم شایسته مهربان

    و همسفران کشتی نوح

    اومدم فقط یک کامنتی هر چند کوتاه اما برای تاکید بر پایداری در مسیر درست خداوند را به خودم یاد آوری کنم.

    اینکه بقول استاد عزیزم فرمان را که به جاده خاکی رفته بودم با همون فرمان برگردم به آسفالت

    خدای بزرگم چقدر احساس راحتی میکنم که سخنی را از زبان کسی میشنوم که عین خودت میگوید . استاد عزیزم اون دوستمون پرسیده که چیکار کردی که همه عاشق شما هستند درست پرسیده . چون خودت عین عشقی عاشقان در عشق تو غوطه ورند

    اصلا نمیدونم چطوری بنویسم . و فقط اینو میتونم بگم در معامله عشق نمیشه مبلغ تعیین کرد

    استاد عزیزم حلاوت و شیرینی شما را خداوند در وجودت چنان پربار کرده اصلا بی انتهاست. مثل اون اقیانوس شیرین بغل خودتون . نترس شیرینیت تموم نمیشه(خنده) بزار از این شهدت اینقدر بخوریم تا مست خدایت شویم.

    استاد عزیزم. خدارا هزاران بار شکر که منو هدایت کرد که با شما آشنا شوم و در این راه قرار گرفتم

    و دارم در این مسیر سفر میکنم مسیری که تمام نعمت هست. دارم طلوع شفق را با آن سرخی منحصر بفردش میبینم. و با خود م میگم ای خدای نور آسمانها و زمین تو را سپاس میگویم و فقط تو را می پرستم امروز سوره الصف بودم آیه ایی بود خداوند میفرماید خشم خدا زمانی هست که گفتارتون با عملتون یکی نباشه.به خودم شوک عظیمی وارد شد گفتم وای بر تو بهروز اگه اینطور باشی دیگه آخر خطی و… از خدا میخوام کمکم کنه که همانطوریکه میگویم همانطور عمل کنم . واقعا اینجا در این آیه سپاسگزارتر شدم و بقول استاد عزیزم. سپاسگزار باشی همه ثروت سلامتی روابط عالی بدنبالش میان.

    من خدا را هزاران بار شگر میکنم که چنین نعمتی مثل استاد عباس منش را دارم و عاشقش هستم و دوستان خالص این کشتی نوح قوت قلبی برام میدم که روز به روز خدای خودم را بهتر درک کنم و اینقدر در این راه باشم که لحظه به لحظاش با خدایم صحبت کنم

    دوستون دارم استاد دلم اونجاست خودم اینجا

    اما چون در دلم جایی دارید انگار در وجودم هستید با اینکه هزاران کیلومتر فاصله هست و… عاشقانه دوستتون دارم با تمام رفتار و حرکاتتون

    یک مطلبی ر برای مزاح عرض کنم

    نمیدونم کدوم قسمت سریال زندگی در بهشت بودکه در نشانه هام بود الان یه نشانه تغییر کرده ، یک قسمتی بود که جای چکین ها را درست میکردین و یک دستگاهی خریدین که پایه های فلزی را با سیم از داخل به همدیگه نزدیک کردین و گنی ها نمیزاشتن و با ایجاد سر و صدا.و… شما بلند شدین اونا را پراکنده کردین و … من اینقدر خندیدم البته خانم شایسته هم خندش گرفته بود و شما هم بشوخی با اونا اینکارو میکردین و… اینکه گفتین این باغ 20 هکتاره و دوناهشون هم با اینجایی که ما کار میکنم فاصله داره ولی همشون اومدن یکصدا پیش ما دارن با هم یکی میگه بقیشون اون صدا را تکرار میکنن من یاد حضرت سلیمان افتادم گفتم کاش استاد زبان پرندگان را میدانست اینکه اونا چی میگن جون برخی موقع من با پرندگان صحبت میکنم مثلا موقع تغییر فصلها که میشه اینها همشون سر صدا میکنن. یا مثلا قراره بارون بیاد یا قراره برف بیاد یا و.. ا

    می بینم این پرندگان آواز های مشترک میخونن بعد من میگم اینها میگن فردا برف میاد بعد همگی با هم هم صخبت میشن میگن خوب چیکار کنیم؟ یکی میگه من غذا ندارم اون یکی میگه لحاف ندارم این یکی میگه بریم یجایی که غذا هست و بعد از یکساعت جلسشون تموم میشه جالبه که فرداش می بینم مثلا برف اومد یا سیل اومد یا باد سردی وزید و…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    یه کانالی توی یوتیوب دارم که صحبت های افراد ثروتمند و‌موفق هست ، البته خواننده ها و بازیگران موفق … صحبت های بسیار ارزشمندی که رد پای قانون و خط فکری درست اونا رو نشون میده و اینجوری میشه قشنگ فهمید که چرا اونا اون جایگاه رو دارن و هزاران هزار نفر دیگه نه.. حالا اینکه اون افراد یا آگاهانه و یا نا آگاهانه دارن از قانون استفاده میکنن رو کار ندارم، مهم نتیجه های بزرگ اونا هست

    این نکته که «موقعیت جغرافیایی در موفق شدن و نشدن ما تاثیری نداره و فقط باورهای ما تعیین کننده هست » خیلی به من کمک کرد تا از همین جایی که هستم شروع کنم و‌تکامل رو طی کنم تا جهان من رو هدایت کنه به مکان های بهتری که من میخوام …

    در واقع هر دیدگاهی غیر از این تمرکز بر منفی های محیطی هست و عملا تمرکز بر بیرون

    *در هر شرایطی که هستیم اول بپذیریم که خودمون خلقش کردیم .. آگاهانه یا نااگاهانه

    یعنی مسئولیت کامل هر اتفاقی که افتاده و همه جور شرایط زندگیمون رو بپذیریم

    سپس «تلاش ذهنی» بالایی کنیم برای «تغییر مدل فکری» یعنی «کنترل ذهن» …

    به تدریج که «کانون توجه» عوض شه طبیعتا «جنس» باورها هم تغییر خواهد کرد و در نتیجه شرایط عوض خواهد شد

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    هر چی کتاب خونده بودم و دوره دیده بودم این رو بهم القا می کردند که آقا اگر پس انداز نتونی بکنی تو نمیتونی موفق بشوی و اما هیچ کدام به طور عملی یاد نمیدادن که چطوری پس انداز کنم

    و همیشه من با یک احساس بد ناشی از ناتوانی از پس انداز کردن و موفق نشدن مسیر رو طی میگردم وهر روز اوضاع بدتر میشد با این که ورودی مالی داشتم اما پس انداز نشدم که هیچ بدهکار تر هم میشدم

    اما استاد شما برخلاف بقیه که فقط لب د دهن هستن و اکثرا در زندگی خودشون نتیجه ای نگرفتن و چون خودشون نتیجه ای نگرفتن خودشون هم بلد نیستند که چه جوری باید عمل کرد

    استاد شما اولا با این باورهاتون این احساس بد ناشی از پس انداز کردن رو از من برداشتین با یادادن عملی پس انداز کردن و تو عمل ثابت کردین که این کاره هستین دوما کلا این فکر اشتباه که تبدیل به باور شده بود در مورد رابطه مستقیم پس انداز و موفقیت از ذهن من پاک کردین و کلی رها شدم

    امروز تبدیل شدم به فردی که تو عمل پس انداز میکنم اون هم برای تمرین این که با پول دوست باشم و بتونم به طور تکاملی اونو تو زندگیم ببینم و بفهمم که منم میتونم ثروت داشته باشم زیاد

    خدایا شکرت که این روزها بالاخره به آرزوم رسیدم و پس انداز میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: