مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار
    94MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار
    26MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

394 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    به نام خدای مهربانم

    استاد جان سلام

    من از وقتی خودم رو شناختم یکی از شعارهای اصلی من این بود که آدم باید تو ی چیز استاد بشه حالا میخاد هنر باشه زبان باشه ووووووو

    اما هیچوقت نتونستم خودم به این که میگم عمل کنم مثلا ی هنری رو شروع میکردم پیش میرفتم نیمه کاره رها میکردم حتی در مورد تصمیمهای مختلف هم تا تهش نمیرفتم و خودم خیلی از این شرایط رنج میبردم البته برای خودم دلیل هم میوردم میگفتم خب تا اینجای کار اومدم الان دیگه پول ندارم رها میکردم یا مثلا تصمیم میگرفتم ی حرکتی تو زندگیم انجام بدم و روزها بهش فکر میکردم برنامه میریختم با ذوق و شوق بعد میگفتم ول کن بابا حالا مردم چی میگن میگن فلانی شاخ شده و این حرفا

    و الان میببنم چقدر باورهای مخربی داشتم و چقدر اعتماد به نفسم پایین بود که البته اون موقع ها اصلا نمیدونستم باور چیه؟

    و الان که فکر میکنم اگر دنبال همون هنرها یا همون تصمیماتم میرفتم چقدر موفق بودم

    یکی از بزرگترین مانع حرکت من تعصبات مذهبی بود بخدا الان هم که دارم میگم کلافه میشم که چرا من انقدر افکار بیهوده داشتم و خودم رو از اون هنر و لذت و موفقیت محروم کردم

    من دیپلم که گرفتم خیلی راحت و سریع توسط پدرم تو دانشگاه تهران مشغول کار شدم و تقریبا دو سالی رفتم و شرایط عالی بود ولی همیشه ته ذهنم این بود که زن باید بمونه خونه نباید نامحرم اونو ببینه اینجا همش با مردها در گفتگو هستم و کلی چرندیات که تو مغز من کرده بودند و من دیگه از اون ور بوم افتاده بودم بعد که ازدواج کردم به چند ماه نکشید استعفا دادم اومدم بیرون بعدها دیدم تو شرایطی که من داشتم زندگی میکردم حسرت دیگران بود

    استاد جان حالا با آموزشهای گهر بار شما دارم به حرفی که سالیان پیش شعارم بود دارم عملی میکنم و شروع کردم به کسب مهارت کامل تو یک کاری که به لطف الله موفق خواهم شد

    اما عشق اصلی من چیز دیگری است که از نوجوانی توی وجود من شکل گرفته که تو کامنهای قبلی نوشتم و به لطف و فضل خداوند این کار و مهارت من پیش زمینه ای باشد برای رسیدن به هدف اصلی و عشقم که میدانم وقتی به اون برسم به همه چیز رسیدم

    پیش به سوی لذت بردن از مسیر زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیز

    گام یازدهم از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    کار :وقتی در مسیر درست باشیم کار لذت عشق و تفریح و ثروت در یک راستا هستش،یک زمانی این موقعیت رو داشتم اما قدرش رو ندونستم و ناسپاس بودیم،امیدوارم به لطف خدا و کوشش خودم دوباره نصیبم بشه.

    شریک:چندبار تجربه اش رو داشتم و هربار شکست و ناراحتی و دلخوری رو تجربه کردم،اما خداروشکر دیگه هیچوقت بهش فکر نمی‌کنم و آن شاءالله میخوام یه کاری شروع کنم که اگه قبلا بود سریع به فکر پیدا کردن شریک بودم اما الان اصلا ذره ای بهش فکر نمی‌کنم.

    امیدوارم در پایان این دوره به یک مدار بالاتر بریم و نعمت‌های تازه رو تجربه کنیم،آن شاءالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3669 روز

    سلام و صد سلام و سلامتی به شما استاد عزیز، مریم نازنین و تمام دوستان دوست داشتنی هم دوره….

    گام یازدهم:

    جمله طلایی «« در هر شرایطی هستی، اول از همه بپذیر که خودت این شرایط را ایجاد کرده ای ‌و با همون قدرتی که این جهنم را ایجاد کرده ای، با همون قدرت، میتونی بهشت را هم ایجاد کنی»

    این جمله را باید با طلا بر تابلو نوشت و بر سر در خانه زد که هیچ وقت یادم نره که من هستم که این شرایط را ایجاد کرده ام و خدا جون من رو خالق زندگیم قرار داده و بس….

    چقدر لذتبخشه که خودمون خالق زندگیمون هستیم و هر جور که بخواهیم، میتونیم زندگیمون رو همون رنگ کنیم …

    خدا رو سپاس

    خدا جون شکر

    استاد در مورد قرض دادن و یا گرفتن فرمودین که خدا رو شکر فرکانس های من در مورد قرض دادن تا به الان طوری بوده که کمتر کسی اومده پیشم که بهش پول قرض بدم که اخیرا یه دوستی برای اولین بار زنگ زد و گفت 4 م داری که دستی بهم بدی و سه چهار ماهه بهت پس بدم؟؟!! من هم که شوکه شده بودم و انصافا داشتم، بهش گفتم تا 2 م میتونم بدم ‌و بهش گفتم که بیزحمت 3 ماهه برگردون و اما من مه بیشتر هم داشتم، ولی دوست داشتم با این احتمال که شاید هم برنگردونه و من اون وقت ناراحت نشم، اون پول رو بدم. بیشتر رو میدونستم که اگر برنگردونه، ناراحت خواهم شد‌.. البته که گفتم، این موارد بسیار بسیار نادر در مورد من اتفاق می افتد….خدا رو سپاس

    حالا در مورد وام، استاد جان من برای خرید خانه، چندین وام گرفتم و خدا رو سپاس تا به الان تعداد زیادی از ان ها را زودتر از موعد تسویه کرده ام و ماه بعد هم به لطف خودش یکی دیگه را تسویه خواهم کرد و با همین کارها، خیلی ورودی مالی بسیاری دارم این روزها …

    و ما در محل کار به شکل روتین، تو همکارها، برای همدیگر ضامن میشویم، البته نه برای هر همکاری …. برای ان ها که خوش حسابند و …. اما الان با شنیدن همین فایل، این موضوع هم برام خط قرمز شد و تلاش به اجرای این تعهد در موراد بعدی خواهم داشت… به امید خدا

    در پناه حق تعالی

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3577 روز

    سلام به همه ی عزیزان ودوستای خوبم

    خوب که به این مسئله نگاه میکنم ، میتونم بگم اون اهرم رنج که ازبی پولی که نه بلکه از نبودن پول کافی برای برآورده کردن خواسته هامون داشتیم فقط شروع کردیم به تغییر وساختن سبک زندگی جدید وقبلا گفتم توی یه جا که یه دوستی از رهایی از بدهی هاش ،گفته بود،که چطور تونست تیکه تیکه بده، ما هم اول جلوی قرض ووام گرفتنمونو گرفتیم و دیگه تحت هیچ شرایطی از کسی قرض نگرفتیم وشروع کردیم به ترتیب به پرداخت بدهیهامون ، هربار که یک بدهیمون تموم میشد ،شادی میکردیم وپرداخت بدهی بعدی وبعدی والآن هفته ی پیش بدهی وام خونه مون رو تموم کردیم وخدا رو برای این رهایی از

    بدهیها بسیار بسیار بسیار زیاد شکر میکنیم .

    استاد میگه نباید وام بگیری وامها یه تله هستن و تورو بدهکارتر میکنن درواقع ما با گرفتن این وام از بانک

    خودمونو بیچاره کردیم هم چند برابر پولو باید پرداخت میکردیم چون درصد بهره ای که میگرفتن خیلی بالا بود هم جریمه ی دیر کرد داشت وهر وقت به هر دلیلی قسط رو به موقع نمی تونستیم بدیم جریمه اش، روی قسط بعدی می اومد وپول قسط بعدی رو که پرداخت می‌کردیم اول جریمه رو برداشت میکردن بعد باقی پول به قسط حساب میشد که کم میاومد .

    من یه پاشنه ی آشیلم پیداکردم اونم این بود که فکر میکردم قسطی که پرداخت نکردیم باید یه پولی جوربشه که هم قبلی وهم بعدی رو باهم بدیم وچون نداشتیم قسط بعدی هم نمدادیم وهی سنگین تر و سنگین تر میشد وجریمه ها هم بزرگتر وبزرگتر میشد، میخوام بگم اگه به جای این تفکر که چه جوری قسط عقب افتاده رو جور کنم، به ادامه ی دادن قسط های بعدی ،حتی به مقدار کم می پرداختیم هم جلوی ضرر رو میگرفتیم وهم جلوی بزرگتر شدن بدهی رو وخدامیدونه که این وام با این همه جریمه که دادیم چقدر برامون آب خورد ، چون ما نشستیم ودرصدی که ازما گرفتن رو حساب کردیم چند برابر اون پولو پرداختیم وبا جریمه هاش بازم چند برابر میشد…

    میخوام بگم که وام گرفتن کمر آدم رو میشکنه وتا آخر عمرت بیچارت میکنه واز خوشی وزندگی خوب محرومت میکنه همه ظاهرو گل وبلبل میبینن که تو خونه خریدی ومجبور نیستی اجاره بدی ولی ما چی که همش هرچی در میاریم باید اجاره بدیم ،

    خب اونم میشه گفت اینکه میرن جای گرون میشینن واجاه ی بالاتر میدن به قسط وام دادن من چه ربطی داره ،

    ما دیگه دنبال هیچ وامی نرفتیم چون عمق فاجعه رو که چه بلایی سرمون میاد رو فهمیدیم، حالا اگه این پولو به جای خرید خونه برای کسب وکارم میگرفتیم بازم ،همین بود وباز مشگلات رسیدن به در آمد وسود وپرداخت بدهی باشکست روبرو میشد وبدهکاری بیشتری بار میآورد ، بنابراین سراغ وسوسه وامهای تپل و بازپس دادنهای تپلتر نرفتیم …

    در مورد درست کردن باورها ، بیشتر روشکر گزاری وکنار گذاشتن تلویزیون وپاکسازی گوشی اقدام کردم ،

    و الآن که به زندگیم نگاه میکنم ، میبینم،فقط به کارم مشغولم بدون اینکه پولی در بیارم ، فقط به سیو پول بسنده میکنم اونم از این راه که نیازهای خودمونو رفع میکنم، همین ومیدونمم این کافی نیست .

    بارها کارم رو شروع کردم وشکست خوردم وپولی درنیاوردم وخوب فکر کنم بهتره برم روساخت باورهای قویتر وبعد نتیجه رو ببینم …

    برای خودم وبرای همه از خالق خوبیها، بیشترین موفقیت رو طلب میکنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز، مریم جانم و تمام دوستان خوبم

    استاد پارت اول که راجع به این گفتید که: در زندگی من، کار و تفریح و لذت و عشق و سفر و… همه و همه با هم هستن، خیلی خوشحال شدم. خیلی حس خوبی بهم دست داد

    قبلا هم شنیده بودم ازتون، ولی انگار فراموشش کرده بودم.

    همونجا ویدیو رو متوقف کردم و بهش فکر کردم؛ گفتم اولین قدمی که من برای تجربه همچین حالتی میتونم بردارم چیه، دیدم خواستنش!

    یعنی من اگر باور کنم که همچین چیزی ممکنه، خب میخوامش. من تا الان حتی همچین خواسته ای رو هم نداشتم

    بعد خیلی واضح گفتمش؛ گفتم خدایا، من میخوام که در زندگی من، کارم، لذتم و عشقم و تفریحم و … با هم یکی باشن؛ نمیخوام از هم جدا باشن.

    و وقتی برای شما شده، قطعا برای من هم میشه فقط کافیه که نگاهم رو تغییر بدم

    موضوع دیگه، اینکه تصمیم گرفتم تغییر کنم و از این به بعد وقتی یک فرد موفق رو دیدم، به جای غر زدن و حسادت و خود سرزنشی و…، سریع در قدم اول تحسینش کنم و بعد با خودم بگم که اگر ایشون تونسته به این موفقیت برسه، این یعنی قطعا من هم میتونم اگر مثل اون فکر و عمل کنم.

    و در آخر؛ یکبار دیگه تصمیم به اینکه در هر زمینه ای مسئولیت زندگیم رو بپذیرم

    در زمینه مالی، من هر شرایطی که دارم خودم رقمش زدم

    در روابط، وضعیت کنونیم رو خودم خلق کردم

    در سلامتی، آنچه که هستم رو من ساختم

    و…

    و کسی که میتونه شرایط رو بهتر کنه هم خود منم! نه هیچکس دیگه ای

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام11

    یکی چیز های که استاد به آن اشاره کردن بحث قبول کردن تمام اتفاقات زندگی بوسیله خود ما است

    خییلی درد داره قبول کنی هیچ کس مقصر نیست سخت است ولی اگر می خواهی زندگی ات را تغییر بدی باید بپذیری که خودت مسول تمام اتفاقات زندگی خود استی الهی شکرت

    اتفاقات زندگی ما بوسیله توجه و افکار ما ایجاد می شود الهی شکرت الهی شکرت

    اگر در مسیر کار می خواهم شریک داشته باشم از ضعف شخصیتی خودم است چیزی که حالا من خیییلی بهتر درک میکنم حرف های استاد را خییلی خوب درک میکنم من با پسر عمویم در یک مغازه شریک هستم و میبینم چقدر خودم را محدود کردم چقدر می توانستم به به تنهایی خیییلی کار ها را انجام بدم الهی شکرت

    حالا هم به زودی تا سال جدید از پسر عمویم جدا می شوم و کار خودم را شروع میکنم

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 666 روز

    سلام و‌درود به همه دوستان عزیزم و‌استاد جان.

    واقعیتش میخوام‌بگم‌چقدددددر عالیه که کار و‌تفریح ادم‌یکی باشه

    مثلا هم بری مسافرت و‌لذت ببری،هم کار کنی و هم‌پول بسازی

    این‌فوق‌العا‌دس.

    من تا قبل از این فایل میگفتم خیلی خوبه که ادم چندین تا شغل راه اندازی کنه ولی شما به نکته عالی اشاره کردید که اگه قراره کسی پولدار بشه با همون یه شغل هم‌میتپنه پس نیازی به چندین شغل نیست.

    هر روز‌که میگذره ایمانم‌نسبت به اینکه باید باورها تغییر کنن تا شرایط بهتر بشه بیشتر میشه .

    این‌فایل ها عالیه عالی

    استاد جان‌ممنونم‌از شما بخاطر این‌مطالب و‌سپاسگزارم‌از مریم‌حان‌بخاطر گرداوری اینها

    خداوند بهتون برکت بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این فضا و نوش جان کردن این اگاهی ها

    چقدر این اگاهی ها جلوی بسیاری از اشتباهات رو گرفته و میگیره و خواهد گرفت

    اگاهی از قوانین جهان هستی که به راحتی میشه اصن پیش بینی کرد اینده رو نسبت به سرعتی که داری پیش میری توی این مسیر

    و سپاس گزار خداوندم بابت این قوانینی که ثابته و تغییر نکرده و نخواهد کرد

    اینکه توحید همه چیزه

    اینکه هر شب که قران مطالعه میکنم فقط از توحید میگه و فقط از توکل به خدا و نگران نبودن صحبت میکنه ونه هیچ موضوع دیگه ای که الان دغدغه خیلیاست

    دیروز دو دوستی داشتن باهم حرف میزدن و منم کنارشون بودم که صحبت از مقام و منصب افتاد و یکی گف که فلانی خیلی زرنگ بود خوب خودشو کشید بالا و این یکی در جواب گف همه چیز ارتباطاته و این دوست عزیز هم تایید میکرد و میبینم که بعضی ها چطور دولا راس میشن و به جای اینکه از خدا بخوان جلوی بندش سرخم میکنن و به همون اندازه گره میفته تو کارشون

    با تمام قلبم سپاس گزار خداوندم که منو هدایت کرد و به قول قران که خداوند میفرماید کسی رو که من گمراه کنم هیچکس نمیتونه هدایتش کنه و برعکس کسی رو که من هدایت کنم هیچ احدی نمیتونه گمراهش کنه و سپاس گزارم که منو هدایت کرده و در قلبم فقط جای اونه و وعده های اون فقط اونو میپرستم و با وجود وعده وعیدها به هیچ کدوم دلخوش نمیکنم و میگم اگه شد لطف خداونده و هر خیری از جانب اونه و اگه نشد که خداوند میلیاردها راه که نه بلکه بی نهایییییییییت راه و از طریقی که به ذهن من نمیرسه منو به خواستم میرسونه و من روی اربابی حساب میکنم که اختیار نفس های تک تک انسانها به دست اونه

    و این نوع نگاه باعث میشه که من ارامش قلبی داشته باشم از رسیدن از رخ دادن اتفاقات خوب از قدرتی که خداوند برای خلق زندگیم بهم داده بیشتر باور کنم و استفاده کنم ، این نگاه باعث میشه که من درونا احساس رضایت داشته باشم از خودم از زندگی از ادمها و ……

    و همین بودن در این فضا باعث دریافت الهامات خداوند میشه و به اندازه ی سرعت عمل کردن من به الهامات الهی تکامل طی میشه و من در مسیر زندگی حرکت میکنم و هربار با نعمت های بیشتری احاطه میشم ،چرا که ایجاد این باورها و بودن در فضای احساسی خوب و نزدیکی با خداوند باعث ارامش من میشه و وقتی که ارامم یعنی در لحظه حضور دارم و نه نگران اینده و نه ناراحت گذشته هستم و این یعنی توکل و رها بودن و نچسبیدن و درخواست کردن نه نیاز داشتن و این در لحظه بودن یعنی توجه من به نعمت هایی که دارمه و این توجه به نکات مثبت و نعمت هام باعث ورود نعمت های بیشتری میشه و دوباره شادتر و با ایمانتر و با انگیزه تر ادامه میدم این مسیر رو و تمرین میکنم سپاس گزاری رو و دوباره وقتی که این مسیر ادامه پیدا میکنه و دور میگیره دیگه من راهی به جز احاطه شدن با نعمت ها و موفقیت های روز افزون ندارم و موفقیت ها بهمن وار به سمت من روانه میشن چرا که باورهای من هربار کیفیت بهتری پیدا میکنن و قویتر میشن با ورود هر نعمتی و دیدن هر نشانه ای

    استاد لذت بردم از مثال اشخاصی که میان چمنارو کوتاه میکنن و عالی اینکارو انجام میدن

    اینکه به خاطر فرکانس های شماست که همچین اشخاص وظیفه شناسی به سمت مشا هدایت میشن و شکی در این نیست

    اما چقدر لذت بردم از این مثال و این دوستان که سپاس گزاری رو در عمل انجام میدن

    اینکه من کارمو درست انجام بدم یک نوع سپاس گزاریه از کاری که خدا بهم داده

    اینکه من بدون اینکه کسی بالا سرم باشه و به خاطر به به و چه چه اون کار نکنم و در خلوت خودم و خدای خودم کارمو دریت انجام بدم خودش ایمان به غیبه و خودش مفهوم توحید در عمله

    اینکه نیاز نیست چاپلوسی کنم برای صاحبکار یا هر کس دیگه ای ، من کارمو در خلوت و وقتی که فقط خودم و خودشم یا موقعی که هست اون شخص من به این نیت کارمو انجام میدم که خداوند داره میبینه و فقط نیت کافی نیست برای کاره درستی که انجام میدم

    یعنی چی ؟؟؟یعنی باید پشت این کاری که قلبی و با صداقت انجام میدم باورهای مناسبی هم داشته باشم

    باوری مثل : اینکه خدا میبینه و اگر من درست و با صداقت کار کنم برای یه شخص دیگه ای ،انتظار دارم از خداوند که فردا توی کسب و کار من همچین افرادی بیان که با صداقت و پاک و عاشقانه کار کنن و متعهد باشن ، البته اگر که این مسیر رو ادامه بدم

    باوری مثل اینکه منی که انقد با تعهد و وقت شناسی و صداقت و‌درستی دارم کار میکنم

    لیاقت من اینه که بهترین رفتار با من صورت بگیره ، خیلی با قدرت در مثلا توی این مثال بتونم خواستمو‌ مطرح کنم حالا بخواد اضافه حقوق باشه بخواد مزایای بیشتر باشه بخواد ترفیع باشه و…..

    چون من لایقم لایق دریافت نعمت های بیشتر

    و جهان میبینه و فرکانس رو دریافت میکنه و پاسخ میده

    و من ایمان دارم به غیب ،ایمان دارم که این فرکانس ها وقتی ادامه دار میشه و قدرت میگیره خودشو تو زندگیم به هر شکلی که بخوام نشون میده و تین قدرتیه که خداوند به من عطا کرده و من سجده کننده ی پروردگار خودم هستم

    در مورد مثال ضامن استاد مثال عالی زدید واقعا و شاید برای بعضی ها سخت باشه پذیرفتنش اما من باید قبول کنم که من با انسانهای هم مدار برخورد میکنم ، چرا باید همچین پیشنهادی به من بشه ؟؟؟چه باوری دارم که باعث میشه شخصی پیشنهاد بده که بیا ضامن من شو ؟؟؟ چه باوری باید تغییر کنه ؟؟؟همش به من برمیگرده و به اندازه ای که باور میکنم این اگاهی هارو به همون اندازه میتونم ازشون استفاده کنم و نتیجه بگیرم .

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 308 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    با سلام و احترام استاد عزیز

    تعهد فرد در قبال وظایفی که بهش محول شده و درست انجام دادن اون کار توی زمان مشخص و معین همون حس مسئولیت پذیری هستش که قول استاد مردم امریکا این موضوع رو‌کامل درک کردن و به نحو احسن انجام میدن حتی اگه بالای سرشون نباشی و بر اساس وجدان خودشون کارها رو به صورت صحیح و بدون کاستی انجام میدن ….

    این موضوع که استاد اشاره کردن بهش که تا وقتی خود آدم از نظر مالی توانایی نداره هرگز خودشو بدهکار نکنه و پول قرض نگیره برای خرید ملک یا کسب و کار و یا هرچیزی ….

    ما توی هر حالی میتونیم شاد زندگی کنیم و همه چی به ثروت نیست مثل سلامتی که داریم که اگه سلامتی نباشه میلیاردها دلار پول هم داشته باشی لذتی نمیبری از اون پول و باید معتقد باشی خدایی که سلامتی داده روابط خوب داده قطعا ثروت هم میده فقط باور قوی میخواد که ما بتونیم به خواسته هامون برسیم و‌اگه یه فردی رو میبینیم که ثروتمند شده و به فراوانی رسیده پس ما هم میتونیم …

    تمرکز داشتن روی یه کار و به صورت صحیح انجام دادنش بهتر از اینه که چندین کار داشته باشیم ولی تمرکزی روی اون کارها نباشه…..

    ریسک کردن و خطر کردن به این معناست که یا میبری یا میبازی که خب این ریسک اصلا درست نیست و نباید انجامش داد ولی وقتی از نتیجه ی کارت مطمئن هستی که موفق میشی میتونی با فروش حالا هر چیزی مثل طلا و ماشین و … یه کسب و کار موفق راه بندازی که قطعا میدونی موفق خواهید شد ….پس این اسمش ریسک نیست….

    ما هرگز نباید پول به کسی قرض بدیم به این دلیل که قرض گرفتن و قرض دادن تهش به ناراحتی ختم میشه و فقط زمانی میتونی پول به کسی قرض بدی که انتظار پس دادنش رو توی دل خودت و پیش خودت از اون طرف نداشته باشی یعنی اگه پس نداد برات مهم نباشه …

    مررسی استاد عززیزم برای این آگاهی های ناب دوباره برای من مرور شد … و اتفاقا دیروز از خدا یه نشونه خواستم برای انجام کاری که توی این فایل جوابشو گرفتم خدایا شکرت خیییلی بزرگ و مهربونی ….

    خدایا خییلی دوستت دارم …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    شهاب تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 678 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و همفرکانسی های عزیزم در این سایت زندگی ساز.

    استاد من با گوش دادن به فایل های رایگان شما تونستم خیلی تغییرات در زندگیم ایجاد کنم، تا چند وقت پیش کارم کارگری بود. شروع کردم به اقدام کردن برای بهبود وضعیتم از انچه که دارم. یه ماشین زیر پام بود فروختمش کسب و کارم رو راه انداختم، از شروع کارم که رفتم دنبال مغازه تا استارت کارم خدا همین جوری داره حمایتم میکنه دستاشو فرستاد برای کمک کردن بهم. پول کم اوردم برای خرید جنس یه سری از جنسا رو بدون یه هزار تومن پول تهیه کرد برام. امروز دچار یه دو گانگی شدم. شما تو این فایل گفتی یه ایده اومد توی ذهنت انجامش بده زیاد در گیر دو دوتا 4تا نباش. توی فایل مهمترین عامل موفقیت کسب و کار گفتین شما باید وارد کاری بشین که علاقه و عشقتونه. من این کسب و کار دوست دارم اینکه عشق و علاقم هست نمیدونم. این احساس امروز داره تو مغزم هی صدا میکنه که شهاب تو وارد کاری شدی که بهش علاقه نداری موفق نمیشی. بعد یه احساس دیگم اینه که من مغازه دخانیاتی زدم بهم میگه تو کارت معنوی نیست تو داری سیگار و تنباکو دخانیات دست مردم میدی که ضرر داره. خواستم یه مشارکتی داشته باشم یه کامنتی بزارم و از دوستانی هم که تجربه همچنینی دارن بخوام که راهنماییم کنن. در اخر برای همه شما عزیزانم ارزوی سلامتی تندرستی و ثروت میکنم یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      امین زندی گفته:
      مدت عضویت: 1152 روز

      به نام خداوند عزیز

      سلام بر شهاب عزیز

      اول اینکه آفرین به شجاعتت

      دوم اینکه منم دوس دارم مغازه دخانیاتی رو شهاب عزیز

      همه دارن هر جوری که می‌خوان پول در میارن

      تو احساس درونیت باید خوب باشه از باورهای خوب استفاده کن

      کلام تو صلاح قدرتمند تو داداش

      به فال نیک بگیر اون صدای تو شرکت از نظر من تحول‌های شیطان که می‌خواد بیمه تو کوتا میای یا

      ادامه به خداوند خودش برات مشتری میشه آرامش میشه عشق میشه ثروت میشه شهاب جان

      کار تو معنوی داری به گسترش جهان کمک میکنی اونا خودشون انتخاب می‌کنن که سیگار بکشن یا نه تو کلا دنیا دارن این کارو میکنن کی گفته شغلت خوب نیست

      خیلیم خوبه ی قهوه سازم انشالا بازار کنارش سیگار بعد قهوه خیلی میچسبه ببین چی میکنن براش

      در پناه خدا باشی ادامه بده باور هم جهت با خواستت بساز

      شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: