مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار94MB28 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار26MB28 دقیقه
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گلم
گام یازدهم
خدا را شکر میکنم که توی این راه هدایتم کرد و من رو به این راه راهنمایی کرد خودم متوجه میشم که خیلی با الهه سابق فرق میکنم مخصوصاً آرامش و حس اطمینانی که دارم الان خیلی راحت با مسائل کنار میام مسائل مالی ن رو به هم نمیریزه و مطمئنم که خداوند هدایتگر ما خواهد بود راه رو برامون روشن میکنه پس نگران نیستم و بهش توکل کردم مطابق قرآن که میگه کسانی که ایمان دارند به خدا و روز قیامت نه اندوهگین میشن و نه ناامید
منم تمام تلاشم رو اینه که چیزی باعث ناراحتی و ناامیدی من نشه تا بتونم به خدا بگم من بهت ایمان دارم تا بتونم به خدا بگم من بهت اعتماد دارم من بهت اعتقاد دارم خیلی تغییر کردم واقعاً به خودم افتخار میکنم و از خداوند سپاسگزارم از استاد هم سپاسگزارم بابت فایلهایی که تولید کردم ن با گوش دادن این فایلها به خودم اومدم و خداوند رو بهتر شناختم.
و مطمئنم که راه پیشرفت در مسیر استقلال مالی هم از همین جایی که شروع کردم شروع میشه اول باید با خودم به آرامش و صلح برسم تا درهای نعمت و ثروت به سمت من گشوده بشه کماکان که تا الان هم خداوند خیلی به من لطف کرده و هوای من رو داشته خیلی ازش سپاسگزارم
نکاتی که توی این ویس برای من خیلی مهم و کلیدی بود اول اینکه ر اتفاقی توی زندگیمون میافته بر اساس باورهای خودمونه آره من خیلی روی این موضوع فکر میکنم حتی بعضی وقتا روی زندگی اطرافیانمم فکر میکنم که مثلاً چرا این اتفاق براشون افتاد برای اثبات قوانین برای خودم و وقتی فکر میکنم وجه میشم که قوانین واقعاً درست عمل میکنند برای خودم هم همین جوری بوده واقعاً الان هم دارم وی پیشرفت و بهبود خودم کار میکنم و باورهام رو تقویت میکنم
مسئله بعدی شریک واقعاً شراکت توی هیچ کاری خوب نیست من خودم از شراکت خوشم نمیاد
مسئله بعدی داشتن چند کسب و کار قبلاً فکر میکردم خوبه اما اینکه سرم خیلی شلوغ باشه و نتونم از زندگیم لذت ببرم نو میترسوند و امروز با توضیحات استاد فهمیدم که من اشتباه متوجه شده بودم و صلاً بهش دیگه فکرم نمیکنم البته الان یه کار کوچیک دارم انجام میدم برای در اومدن سرمایه برای کار اصلی خودم. که وقتی شرایطم اوکی شد اون رو هم رها میکنم و تمرکز صد در صدیم رو وی کسب و کار خودم میزارم.
تا الان اعتراف میکنم که هرچی خریدم حتماً یک قسط و قرضی بوده اما الان تصمیم گرفتم که به هیچ وجه تا پول چیزی رو نداشتم نخرم
موفق باشید
سلام به استاد دوست داشتنی خودم و مریم جانم
استاد من هر روز سعی میکنم روی این پروژه گام به گام کار کنم فایلا رو هر روز گوش میدم و دارم ورودیهامو کنترل میکنم اگه وسوسه چک کردن مدام گوشی بزاره :)
استاد جان چقدر این حرفتون رو درک کردم که اکثراً ثروت رو در حساب بانکی میدونن ولی وقتی سلامتی و روابط عالی،احساس امنیت ،شادی و آسایش نباشه دیگه هر چقدر هم پول داشته باشی مهم نیست وقتی یکی از اینا رو نداشته باشی هیچی رو نمیخوای ،مگه اینکه اون درست بشه
من دیروز سردرد شدیدی گرفته بودم گفتم فاطمه ببین فقط سردرد شدی هیچی دیگه مهم نیست
مهم نیست چقدر مشتری داری یا نداری !
مهم نیست که غذات چقدر خوب باشه!
مهم نیست که بالشت نرم باشه
مهم نیست که خونت چقدر بزرگ باشه
دیگه هیچی مهم نیست
فقط و فقط این مهمه که من برگردم به حال خوب خودم،من به اینکه سالم بودن چقدر خوبه توجه نداشتم، یعنی تا این دردو حس نکرده بودم نمیفهمیدم که چقدر خوبه و خوشبختی به حساب میاد
خلاصه که با همون حال خراب شروع کردم به شکرگزاری
چقدر خوبه که بچههام سالمن
چقدر خوبه که آب شیرین داریم لذت بخشه
چقدر خوبه که خونمون گرمه
چقدر خوبه که محتاج کسی نیستیم که زندگی مون بچرخه همه نیازهای اولیه مون به راحتی تامینه
چقدر خوبه که فریزر و یخچالم پره
چقدر خوبه که شوهرم سرکار میره
چقدر خوبه که سایه پدر مادرم بالاسرمه
خدایا شکرت بخاطر چایی که خونه مادرم میخورم
واسه اخم پدرم شکر
واسه غرغرای داداشم شکر
خدا چقدر نعمت تو زندگیمه و چشام نمی بینتش
خدایا منو بینا کن بزار نعمتایی که بهم دادی رو ببینم
بزار همیشه شکر گزارت باشم
خدا جونم امروز گناهی رو مرتکب شدم ولی زود خودمو بخشیدم ومیدونم که تو هم منو بخشیدی
خیلی وقته دیگه این نگاه رو ندارم که وقتی یه گناهی کردم باید التماس خدا رو بکنم که منو ببخشه باید زجه بزنم تا دلش نرم بشه ، فقط سریع میگم خدا جونم ببخشید اونم با خوشرویی جواب میده عیبی نداره پیش میاد مشکلی نیس
قربونت برم خدا جونم که این قدر مهربونی چقدر این خدا رو بیشتر دوس دارم چقدر باهاش راحتم
جلوش نترس شدم ، شجاع شدم ، داره دونه دونه قدما رو بهم میگه یه وقتایی عجول میشم قشنگ حس میکنم میگه هنوز این قدم و برنداشتی دنبال قدم بعدی هستی؟ تا اینجا رو برو مابقیش با من بهترین راه رو بهت میگم
میدونم پشتم وایمیسته ، دلم بهش گرمه
تا این قدم رو اومدم میدونم که باید هرچی قرض و بدهکاری و نسیه دادنه رو تموم کنم این قدم رو برم خدا هوامو داره
اقای حقیقت جو خدا رو شکر کردم از خوندن کامنت پر از انرژیتون و مهر تاییدتون بر قوانینی که باعث شده همه ما اینجا دور هم جمع شیم و مدام از خوشبختیامون برای هم تعریف کنیم.خوشحالم که خدا این لطف رو به من کرد تا هدایت بشم و در مسیر فهمیدن قوانینش قرار بگیرم .بزرگترین لطفی که خداوند به ما کرد فکر میکنم همین قرار گرفتنمون در مسیر فهمیدن این قوانین هستش.لطفی که شامل حال هر کسی نمیشه.و چه قدر برام عجیبه وقتی به آدم ها نگاه میکنم که از صبح تا شب میدوان ولی حتی یک بار زحمت پرسیدن این سوال رو به خودشون نمیدن که اصلا فلسفه خلق شدن من چی بوده.دویدن دویدن دویدن و در نهایتم همیشه اون احساس رضایت از زندگی نیست.چه قدر برام عجیبه که آدم ها تا به این حد مسیر رو گم کردن و میرن تا به ته زندگی این دنیا که میرسن وقتی برمیگردن و به گذشته نگاه میکنن فقط حسرت و حسرت و جالب اینه که اکثریت همون موقع هم درک درستی از زندگی ندارن.و چه قدر الان برام عجیبه که عمری رو آدم ها با این باور که قسمت نبود به فلان آرزوم برسم خدا نخواست صلاح نبود میگذرونن و اصرار دارن نرسیدن بقیه به آرزوهاشون رو هم با همین دلیل توجیه کنن.و حتی یک ثانیه فکر نمیکنن یعنی چی؟یعنی ما عروسک خیمه شب بازی خداییم؟یعنی خدا ما رو خلق کرد که اون چیزی که خودش میخواد به زور بده به تو بعدم بگه تو حالیت نیست صلاحت در اینه من میفهمم.خب نیاز اون به این کار چی بوده.واقعا خداوند چه نیازی داشته به این کار؟حتی یک بار این سوال رو از خودشون نمیکنن.و تنبلی و بی عرضگیشون رو با توجیه صلاح نبود سر پوش میزارن و خودشون رو آروم میکنن.و روزی که وارد این مسیر شدم از سالها قبلش به دنبالش بودم و بارها سوال کرده بودم اما جواب درستی نگرفته بودم و قصه قصه اون تکامله بود.من با خدا بیگانه نبودم اصلا.خدا برای من عشق بود نفس بود یار بود مرهم بود تو تمام لحظات زندگیم.و من به لطف همون توکل به خیلی چیزا میرسیدم.و جالبه که الان متوجه رعایت ناخوداگاه قانون میشم.اما با خدای عباس منش بیگانه بودم.خدایی که من رو خالق زندگیم کرده بیگانه بودم.جالبه که من فکر میکردم هر چی بیشتر گریه و زاری کنم لابد خدا بیشتر دلش میسوزه.و بعد که وارد این گروه شدم تازه فهمیدم چه قدر باور خنده داری رو ما داریم و اصرارم داریم نسل به نسل این باورهای مضحک رو منتقل کنیم.و وقتی استاد رو دیدم حرفاش رو شنیدم و رفتم دنبال مطالعه منابع مختلف راجع به این موضوعات و ۱سال بعد در حالی که حتی درست اسم استاد رو یادم نبود فقط چهرش تو ذهنم بود برگشتم و گشتم تو اینترنت و گفتم نه من از هیچ کدوم از این آدما اونقدر که حرفهای این آدم به دلم نشست خوشم نیومد.و شاید این همون عدم تکامل من بود.و بعد یه جوری شده که در بدترین وضعیت روحی هم باشم فقط صدای عباس منش من رو آروم میکنه.(فکر کنم معتاد شدم:)البته این اعتیاد رو دوست دارم و نمیخوام هیچ وقتم ترکش کنم.راستش تصمیم نداشتم کامنت بزارم.یه مسئله ای پیش اومد که یه هویی خیلی دلم گرفت یاد اون حرف استاد افتادم که میگفت شما نمیتونید دست کسی رو بگیرید به زور از یه مدار بکشیدش بیرون.واقعا نمیشه حتی اگه اون فرد نزدیکترین فرد به ما باشه واقعا دوستای عزیز تک تک حرفها و نصیحتهای استاد رو جدی بگیرید چون در نهایت به همون نتیجه میرسید اما فقط خودمون رو اذیت کردیم.داشتم میگفتم دلم گرفت اومدم اینجا تا آروم شم که یهو اومدم رو ویدئو و بعدم کامنت دوستمون رو دیدم کامنتشون اینقد خوشحال بود(حسش رو میشد گرفت) که خوشحالم کرد.خوشحالم که اینجام حس این رو دارم که خاصم که خدا تا این حد به من لطف داشته.چون این لطف رو به وضوح میبینی که به هر کسی نداره چون اصلا نمیخوان.خدایا شکرت که شما رو میدا کردم.به نظرم شما هم مثل پیامبرا هستید به من که این حس رو میدید که خدا شما رو به عنوان پیامبر فرستاده برای هدایت برای کسایی که فکر میکنن.خوشحالم فقط همین و این حس خوشحالی قابل توصیف نیست.ممنونم از استاد عزیز و همکاراشون و همه همراهان خوبم در این راه.
سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت
به نام خدا
نکات مهم گام یازدهم
تفریح سفر کار همه چیز باید یکی باشد مثل استاد که کار و لذت باهم باشد عشقمان انجام کاری باشد که عاشقش باشیم و ارتباط مستقیم باهم داشته باشند وقتی ما در مسیر درست باشیم همه چیز باهم یکی است .
دلیل خوشبختی استاد همه چیز را باهم داشتن است مثل کار و تفریح و لذت همراه استقلال مالی و مکانی .
وقتی باورمان درست باشد شرایط خرید نقدی فراهم باشد باید بخریم در دام قسط و بدهی نیوفتیم و باور کمبود را با باور فراوانی تغییر دهیم .
آدمهایی که دنبال شریک می کردند حتما یه مشکلی در باورهای خود دارند که تنهایی از پس کار خود بر نمی آیند.
تمرکز بر یک موضوع خاص نتایج چشم گیری می دهد موضوع های متنوع نتایج سطحی و عدم تمرکز و پرتی حواس مارا از مسیر رسیدن به خواسته مان دور می کند .
روی باورهایمان کار کنیم و به ایده های الهامی خیلی زود عمل کنیم و لفت ندهیم چرا که در ادامه مسیر قدم بعدی گفته می شود .
ایده هایی که به ما گفته می شود را سریع عملی کنیم و خیلی دوتا دوتا چهارتا نکنیم مرحله به مرحله به ما گفته می شود .
ریسک به معنای عام یعنی یا جواب میدهد یا خیر مثل سکه پرت کردن اما کسی که به اصطلاح خودش ریسک می کند یعنی ته دلش امید به جواب دادن داشته و تا حدودی سنجیده قدم برداشته است .
در هر حالتی که هستیم باید بپذیریم که باعث و بانیش خودمان بودیم و مسئولیت کار را بر عهده بگیریم و مقصر بودن خودمان را بپذیریم .
با همان قدرت که باعث بدبختی خودمان شده ایم با همان فرمان که به جاده خاکی رفته ایم با همان فرمان هم به آسفالت برگردیم . افسار ذهن را بدست بگیریم و به مسیر برگردیم .
کنترل ذهن ما دست خودمان است کافی است باور کنیم که ما خالق زندگی و شرایط خود هستیم .
تکامل شما با مدت زمانی که صرف می کنید طی نمی شود بلکه تکامل شما با سرعت عمل در اجرای ایده های الهامی، طی می شود.
در پناه حق باشید.
سلام به شما بانوی دوست داشتنی.
چقدر دیدگاهی که نوشتید کامل بود ، از این به بعد سعی میکنم توی این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر حتما دیدگاههایی که شما میذارید رو مطالعه کنم.
هم بابت خلاصه و مفید بودن ، هم بابت اینکه به زیبایی و به قول خودم خیییییلی تمیز تایپ کردید.
به شخصه لذت بردم از این مدل کامنتگذاری.
و در واقع نوعی خلاصهی مفید بر فایل هست که مرور هم میشه آگاهیهایی که در فایل گفته شده.
دم شما گرم.
موید باشید بانو :)
استاد چند وقته یه چیزی تو ذهنم.
کسی که نابیناست می تونه فایل های شما رو بشنوم اما کسی که ناشنواست فقط می تونه فایلهاتونو ببینه اما نمیشنوه شما چی میگید.
به نام خدا
گام 11
سلام ، وقتی که در مسیر درست باشم کارم ، زندگیم ، تفریحم و عشقم همش با هم یکی میشه مثل استاد عزیزم ، پس وقتی برای استاد عباسمنش شده برای منم میشه .
در مورد شراکت: ما زمانی که شهرستان بودیم یکی از دوستان همسرم وقتی که فهمید پول دست همسرم هست گفت که بیا با هم یک زمین کشاورزی شریکی بخریم و همسرم با ایشون شریک شدن ولی خب زمین رشد چندانی نکرد و بعد از دو سال فروختیمش و هر کدوممون یکم سود کردیم ولی اگر اون موقع ما شریک نمیشدیم و می اومدیم خودمون با پولمون یه زمین کوچکتر میخریدم یا یه ماشین میخریدم قطعاً سودش بیشتر میشد و این دوست همسرم دو سه روز مونده بود که ما به تهران مهاجرت کنیم و میدونست که پول دستمون هست دقیقاً همون موقع دوباره از ما درخواست پول کرد و ما فهمیدیم که این شخص فرصت طلبه و فقط هر وقت که بوی پول به مشامش میخوره براش نقشه میکشه که همون موقع دیگه ارتباطمونو باهاش قطع کردیم .
آدم برای اینکه یه مسیری رو بره دیگه نباید خیلی بشینه و دو دو تا چهار تا بکنه باید مسیرشو شروع کنه و بعد در طول مسیر قدم های بعدی بهش گفته میشه ، ما هم برای مهاجرت در ابتدا فقط یک سایت فروشگاهی داشتیم ولی بعدش به ساخت پنل دیجی کالا هدایت شدیم و در قدم بعدی یه دستگاه لیبل زن خریدیم ، در قدم بعد اجناسمون رو از یک اتاق داخل خونمون به انباری که اجاره کردیم انتقال دادیم و سپس یه دستگاه پرینتر خریدیم و الان به صورت عمده هم میفروشیم و همین طور قدم به قدم هدایت میشیم .
در هر شرایطی که هستم اولین قدم اینه که بپذیرم من یه سری باورهای نادرست داشتم که آگاهانه یا ناآگاهانه باعث شدم این شرایط رو برای خودم بوجود بیارم ، حالا که این شرایط نامناسب بخاطر باورهای من بوده و تحت کنترلم هست من میام با همین قدرتی که باعث شده خودمو بدبخت کنم با همون قدرت میام خودمو خوشبخت میکنم با تغییر نحوهی تفکر و تغییر باورهام افسار این ذهن چموش رو به دست میگیرم و توی مسیر درست میزارمش. فقط باید بدونم ذهن باعث همهی این اتفاقات بوده و خبر خوب اینه که کنترل ذهن دست خودمه ، وقتی که بتونم ذهنمو کنترل کنم بقیه اش دیگه خودش اتفاق میافته
به نام خداوندرزاق ورب العالمین
سلام به همه دوستان واستاد عزیزم بعداز دیدن این مصاحبه بااستاد چنان انرزی گرفتم که گفتم حیفه یه کامنت برای استاد وبچه ها نگذارم وسپاس گذاری کردم ازخداوند بخاطراستاد که درزندگیم هست من همیشه اینو میگم من یک روزی ازخداوند خواستم که زندگیم تغییر کنه وخداوند استاد روتوی زندگیم نمایان کرد وهروقت راه را گم کردم ونا امیدشدم وحال واحساسم بدشد توسط این مردبزرگ خداوند من را راهنمایی کرد ومن را دوباره به مسیر اصلی برد ومن مطمین هستم که خداوند ازطریق اقای عباسمنش بامن صحبت میکند این مردازطرف خداوندبزرگ هست تا ازطریق شما ماراراهنمایی کند تا این مسیر خدایی را ادامه دهیم ولذت ببریم وبه خواسته هامون برسیم وبدانیم که خود خداوند درهرلحظه کنار ماهست وهیچ وقت وهیچ جایی ماراتنهانمیگذارد
ومن هرروز بابت شمااستادعزیز کهدرزندگی من هستید از خداوند سپاسگذاری می کنم
من تک تک صحبت هاتون رو باور دارم وقدر قشنگ انرزی میدین به ادم تا مایوس نشه وراهش رو ادامه بده
وخواستم با گذاشتن این کامنت ازتون یک تشکر خشک وخالی کرده باشم
ان شا الله که بتونیم قدرتون رو بدونیم واز حضور زیباتون در زندگیمون استفاده کنیم
باتشکر از شما وگروه تحقیقاتی عباس منش
وبخصوص خداوند نازنینم
خدایارو نگهدارهمگی
به نام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد عزیزودوستان گرامی
جناب استاد میخواستم خواهش کنم تهیه برنامه ها به زبان ترکی رو هم جزو برنامه هاتون داشته باشین همون طور که مستحضرید ترک زبان تو کشورمون حتی درکشورهای دیگه خیلی زیاده مخصوصا اونهایی که سواد ندارن نمیتونن از فایلها استفاده کنن ماهم که درمورد قوانین وباورها مخصوصا درمورد قران براشون صحبت میکنیم اونام دلشون لک میزنه که ای کاش باصدای گرم خودتون میشنیدن درصورت امکان محبت کنین اونارو هم بی نصیب نذارین.سباسگزارم
سلام استاد همیشه شاد باشید
یک درخواست از شما دارم و خواهش میکنم سریال توجه به نکات مثبت را مجددا شروع کنید بسیار آموزنده و مفید هست
سپاسگزارم
سلام به دوستان گرامی و استاد گرانقدرم
سلام مخصوص به هدیه آرامش عزیز و رضای ارجمند که فایل تصویری تان مرا بی نهایت شاد کرد.
من پیوسته از طریق کامنت های دوره جهان بینی شما و بقیه دوستان را پی گیری می کردم چون هنوز موفق به تهیه این دوره نشدم .آموزه های استادم را در میان گفتگوهای شماها می دیدم و به قدری نکته هایی که همسفران شما می گذاشتند برایم موثر بود که اتوبوس استاد و مسافرانش را کنارم حس می کردم . هر روز به جز فایل های عالی مصاحبه استاد عزیز و نکته برداری از آن ها کامنت شما دوستان را هم دنبال می کردم .از موفقیت های تان شاد و انرژی می گرفتم .
انگار همزمان با رشد ریحان های کاشته شده توسط یکی از همسفران رشد خودم و شما را می دیدم.حالا از این امکانی که سایت عباسمنش فراهم کرده تا از رشد معنوی و مالی شما دوستان آگاه شوم کمال تشکر را دارم .
استاد خیلی سپاسگزارم