مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 51 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    110MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

696 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهاره زندی گفته:
    مدت عضویت: 405 روز

    سلام بر استاد گرانقدر و همراهان عزیز

    در خصوص درس امروز :گوش دادن به الهامات و نجوای درون میخواهم مثالی تعریف کنم

    چند روز پیش جمعه 15 فروردین تصمیم گرفتم با همسر به کوهنوردی برم بیدار شدم و برای شستن دست و صورت به سرویس رفتم (البته که در ابتدا پوزش می طلبم چون این اتفاق در توالت افتاد)

    من روی توالت فرنگی نشستم و همینطور در خواب و بیداری بودم حس کردم چیزی از من در توالت افتاد در لحظه اول تعجب کردم ،چی بود ؟کش سرم بود ؟نه، خودم رو برسی کردم متوجه چیزی نشدم .وقتی رفتم جلوی آینه متوجه شدم زنجیر و پلاک طلا نیست ،فهمیدم که ای داد اون توی توالت افتاده . در ابتدا خوب طبیعتا ناراحت شدم برای چند دقیقه …‌

    خونسردیمو حفظ کردم و به همسر چیزی نگفتم

    نمیخواستم برنامه کوهنوردی رو خراب کنم

    به قول استاد طبیعی بود ناراحت بشم اما طبیعی نبود ادامه بدم

    خداروشکر کردم حداقل فهمیدم چه بلایی سر زنجیر و پلاک اومده و نمی‌خواست زمین و زمان رو زیر رو کنم همه جا رو دنبالش بگردم و با خودم گفتم خدایا به تو سپردم خودت هدایت کن ی راه حلی پیدا کنم …

    داشتم لباسم رو عوض میکردم متوجه شدم زنجیر هست و فقط پلاک افتاده خب چقد خوشحال شدم ….

    یک لحظه بهم الهام شد که توالت جسم سنگین رو نمیتونه دفع کنه و پس میاره

    مطمئن شدم خداوند داره کارشو میکنه

    رفتیم کوه ، تو مسیر یه فایل بسیار عالی گوش کردم ،هوا دلپذیر، نم نم باران و فقط لذت بردم

    موقع برگشتن به منزل رفتم توالت و دقیقا دیدم پلاک طلا رو پس داده

    وای خدای من ….

    چه حالی داشتم، نه از بدست آوردن مجدد طلا بلکه از اینکه قوانین چطور کار میکنن ….

    با سپاس فراوان از استاد و همسفران گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    1403/6/21

    روز67

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل

    خدایاشکرت بخاطر این همه نعمت و فراوانی

    خدایاشکرت یک روز دیگه ام زنده ام ومیتونم زندگی خودمو خلق کنم

    چقدر درک این موضوع که ما از موضوعاتی که دوست نداریم یا باور نداریم باید ازش اعراض کنیم مساله مهمی هست. همیشه یادمون میره که هرکسی به راه خودش هست و ما هیچ تاثیری در زندگی هیچ کسی نداریم اما امان از دلسوزی ها ونگرانی ها…..

    چرا دلسوز ونگران هستیم چون فکرمیکنیم تاثیرگذار هستیم و بیهوده انرژی میزاریم و نه میتونیم به اون فرد کمک کنیم نه به خودمون

    انشالله خدا کمکمون کنه بتونیم بیشتر روی توحید کارکنیم و بدونیم که ما هیچ کاره هستیم و هیچ نقشی در زندگی کسی نداریم جز زندگی خودمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام بر استاد همه فن حریف،استاد پروفسور،استاد دانشمند،خداقوت،خداحافظت، خدانگهدارت،قربونت، فدایی دارییییی…

    سلام بر همه دوستان هم سایتی و هم فرکانسی و همه هم دوره‌ایهای عزیز

    دوره: پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام ششم: فرهنگ ناب لااکراه فی الدین

    چقدر این آموزشهای شما استاد خوب، عالی، آسان و راحت هستند که به قول نوشته آخر تمام فایلها: اگر متعهدانه به آموزش‌های استاد باور داشته باشید و در زندگیتان به صورت عملی آنها را اجرا کنید، جریانی از سلامتی، نعمت، ثروت و خوشبختی وارد زندگیتان می شود. این قانون است.

    به اندازه ای که آدم ایمان داشته باشد، تسلیم باشد، روی تجربه های گذشته حساب نکنه الهام و هدایت راهنمای درون رو درک میکند

    در مورد سوال دوم که استاد توضیح میدهید: وقتی روی باورهات کار میکنی نشانه هاش می آید از همون اول نشانه هاش میاد از چیزهای کوچیک شروع میشه و وقتی این نشانه ها میاد نشون میدهد که داری روی باورها کار میکنی و همون مسیر رو باید ادامه بدهی و بعدش فکر میکنی که نتایج همینجور طبیعی بوده…

    فایل رو استپ کردم و یه لحظه فکر کردم آره استاد درست میگه دقیقاً….. من از اواخر تیر ماه امسال توی سایت خیلی فعالیتم رو جدی تر از قبل شروع کردم به میزان عضویتم تو سایت نگاه نکنید، چون به قول استاد عزیز: فقط باشگاه ثبت نام کرده بودم و کارت گرفته بودم ولی اصلا تو سایت فعالیتی نداشتم… و از شهریور ماه هم که دوره 12 قدم رو از قدم اول شروع کردیم، سریع یادم افتاد که دفتر دوره 12قدم رو نگاه کنم چون همون جلسه اول چکاپ کامل از وضعیت خودممون نوشتیم و و در وضعیت فعلی در حوزه مسائل مالی در قسمت امید به آینده مالی نوشته بودم افزایش درامد ماهانه

    به خدا هنگ کردم… به خدا به وجد اومدم… خوشحال و خندان … بشگن میزدم و همسرم که در حال صحبت کردن با تلفن بود … با اشاره دفتر 12 قدمم رو نشونش دادم و با اشاره … حالا همسرم چون تلفن صحبت میکرد اصلا متوجه نشد.. شما هم متوجه نشدید… خودم تازه دوزاریم افتاد چون به قول استاد فکر میکردم یه چیز طبیعیه… ولی … ولی… خدایا شکرت…

    حالا جریان چی هست استاد جان، و دوستان عزیزی که دارید کامنت رو میخونید … دلتون آب شد آره… البته این کامنتها رو بیشتر برای رد پای خودم میزارم… حالا دوستان سایت، دوستان فنی سایت، استاد عزیز، استاد مریم بانو و هر عزیز دیگری که وقت پر ارزش و گرانبهاش رو میگذارد و کامتهای بنده رو میخونه خیلی خیلی سپاسگزارم و خیلی خیلی ممنونم و متشکرم و میدونم که انرژی مثبت کامنت من به شما و همچنین انرژی مثبت شما به من میرسه بینهایت از همتون سپاسگزارم ولی یادتون نره ها امتیاز بالا بدید بالای بالا حالا من اغراق کردم ولی شما به بزرگواری خودتون امتیاز 5ستاره بدید … ممنوم متشکرم سپاسگزارم نمیدونم چطوری تشکر کنم..

    هنگ کردم…به حرفهای استاد فکر کردم… خانومم وقتی تلفنش تموم شد بهش گفتم جریان رو اولش متوجه نشد … ولی گفت میدونم کلی شکرگزاری هم کردم ولی چرا الان اینو میگی…

    گفتم به قول استاد که داره میگه وقتی روی باورهات کار میکنی نشانه ها خودش میاد ولی فکر میکنی یه چیزه طبیعیه… گفتم اون افزایش که نوشتم اتفاق افتاده، من حقیقت اولش فکر میکردم یه چیز طبیعی هست ولی یه چیزه طبیعی نیست چرا قبلا اتفاق نیفتاده بلکه به خاطر زمان و وقتی هست که گذاشتیم و داریم روی باورهامون کار میکنیم یعنی بعد از 4ماه کارکردن روی باورها و استفاده از آموزشهای استاد و بودن در این سایت به اون خواسته ای که نوشته بودم رسیدم خدایا شکرت خدایا شکرت …

    استاد بسیار بسیار بسیار سپاسگزارم که این نکته رو گفتید… البته به قول خانومم قبلا هم تو فایل هایی دیگه شنیده بودیم ولی خب توجه نکرده بودم …

    خواستم این نکته رو برای ردپام بزارم که بعدا هم از همین روندم استفاده کنم برای درخواستهای دیگه و میشود

    خدا شکرت

    خدایا من هیچی نمیدونم خودت بهم بگو چکار کنم

    خدایا هدایت هر ثانیه ذهن قلب گفتار و رفتارم رو به خودت سپردم

    خداجونم ترس ها و نگرانی های مرا ازم بگیر و بجاش ایمان و قدرت بده

    گام ششم 2025/01/08 ساعت 23:20

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پریوش علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 528 روز

    سلام استاد جانم و مریم عزیزم

    استاد چقدر این تق گفتنتونو من دوس دارم

    چقدر لذت بردم از این بخش مهاجرت به مدار بالاتر ،

    استاد من از وقتی که فرزندم به دنیا آمد همیشه این دیدگاه رو داشتم که فرزند من خودش راهش رو پیدا میکنه من مسئول خوشبخت کردن اون نیستم همونطور که پدر ‌مادر من نبودند و من خودم با کلی تضاد ها در زندگیم اززکودکی مواجه بودم و‌همین تضاد ها باعث حرکت و رشد من میشدن وگرنه اگر از همه لحاظ تامین بودم نیازی به حرکت و اقدام نمیدیدم.

    استاد سایت شما بینظیره و من شما و حرفاتون رو با تمام وجودم باورش دارم چون به دل میشینه و خودم خیلی نتایج گرفتم همون اصل که احساس خوب هست رو من از وقتی که با شما آشنا شدم روز به روز حالم بهتر شد و مدت زیادیه که احساسم در 80 درصد مواقع خیلی خوبه ..ممنونم ازتون .

    استاد منم از خدام خیلی کمک میگیرم آنقدر زود جوابمو می‌ده بعدش فقط اشک شوق میریزم و شکرش می‌کنم و این رابطه ام با خدای مهربانم روز به روز بهتر میشه و اینم از آموزه های شماس، البته از خودش خواستم و خودش هدایتم کرد به سمت شما . هر وقت جا پارک میخوام ازش تو یه جای شلوغ زود برامون جا پیدا میشه هر چی که از دلم میگذره حتی ازش در خواست هم نمیکنم بهم می‌ده از بس مهربونه از بس وهابه از بس ثروتمنده بی نیازه غنی و قدرتمنده.من با شما عاشق شدم و یک عشق زیبا رو تجربه کردم عشقی که سال‌های منتظرش بودم یک عشق حقیقی که نتیجه اش آرامشه خوشحالیه . ممنونم ازتون خیلی دوستتون دارم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضا مهندس گفته:
    مدت عضویت: 3145 روز

    استاد گرانقدر بسیار از فایلتون لذت بردم و از شما سپاسگزارم. از دوستانی که اینجا صادقانه تجربه های خودشون را به اشتراک میزارند و اینقدر به قوانین مسلط هستند بسیار سپاسگزارم . برای همه عزیزان ارزوی موفقیت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حسین و سکینه گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    سلام خدمت تک تک اعضای کانال .دیشب یه سوال اومد تو ذهنم و امشب کلی پاسخ های مثبت و دقیق و درست فهمیدم و دیدم و 3 مرتبه نشانه هارو دیدم با دیدن این نشانه ها هروز مطمئن تر میشم که تنها راه خوشبختی و ثروت افکار خودم هست و هیچ نیروی خارجی نمیتونه جلوشو بگیر جز پروردگار هستی که من اشرف مخلوقات بخشی از او هستم پس همیشه بهترین نعمت ها و بیشترین ثروت ها را برای من میخاد ..خداوندا سپاس گذازم .خداوندا شکرت ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سید حمید میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 978 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربون

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته

    خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهم

    شهامتی تا تغیر دهم آنچه را که می‌توانم

    و دانشی که تفاوت این دورا بدانم …….

    آمین

    واقعا من نمیتونم بجز خودم شرایط خودم و باورهای خودم کسیو تغییر بدم و زور زیادی زدن و بیخود هست چون تجربش کردم و ضربشم خوردم

    خدایا شکرت که باز بهم یادآوری کردی که فقط حمید رو خودت کار کن و کاری به هیچی نداشته باش

    استاد عزیز واقعا ازتون مچکرم که دارین صادقانه جواب درست رو بهم میدین و منم به قول خودتون مختارم بپذیرم یا رد کنم

    نظر من اینه که اگه میخام نتیجه ای مشابه شما و دوستانی که با چشمم دیدم موفق شدند منم داشته باشم باید این حقیقت رو بپذیرم و از خدا میخام کمکم کنه تو این مسیر زیبا و جذاب خدایا من ازت هدایت میخام و میخام بگیرم پیام‌هایی که توسط این سایت واین استاد خوب بهم میرسه

    خدایا من میخام که موفق باشم و تسلیم تو ازت میخام هدایتم کنی

    واقعا چه پیام‌هایی دارم میگیرم خدایا شکرت

    چغد بحث کردم الکی سر موضوعاتی که به من ربطی نداشت آخرم شکست توی بحث

    ولی دیگه چند وقتیه کاری ندارم که کی چجوریه راه خودمو میرم بابت همینم سپاسگذار خداوندم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1663 روز

    به نام خدایی که اعتبار بودنم در این سایت به هدایتش برمیگرده

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای فعال سایت

    لا اکراه فی الدین یعنی چی ؟ هیچ اجباری نیس که تو بخوای مسلمون باشی یا کافر

    هیچ اجباری نیس بخوای خدا رو قبول کنی یا شیطان رو بپذیری

    هیچ اجباری نیس خودتو تغییر بدی آگاهی کسب کنی یا جاهل باشی

    هیچ اجباری نیس که قوانین جهان رو بدونی یا ندونی

    هیچ اجباری نیس میخای هر دیدگاهی در مورد هر چیزی داشته باشی

    میخای آدم خوبی باش یا آدم بدی باش

    میخای مهربون باشی یا عصبی و بداخلاق باشی

    میخای توحیدی باشی یا شیطان پرست یا هر چیزی که به نظرت درسته رو بپرست

    میخای آرامش داشته باشی یا استرس و نگرانی داشته باشی

    میخای زندگی کنی یا خودتو بکشی

    میخای بهشتی بشی یا جهنمی

    میخای ثروتمند باشی یا فقیر

    میخای هر جوری که دوس داری باش هر جوری که مطابق دیدگاهته با معیارات یکیه اینارو کی میگه؟ خدا میگه

    چرا خدا کسی رو مجبور نمیکنه؟ چون واسه خدا فرقی نمیکنه به هر حال طبق قانون باهات رفتار میکنه یا بهتره اینجور بگیم که تو هر فرکانسی رو بفرستی طبق همون بهت جواب داده میشه حالا تو هی بیا و خودتو ناراحت کن غصه بخور گریه کن کی ضرر میکنه خودت چون سیستم جهان جوریه که دلسوزی نداره واسه کسی اتفاقا باهات همونجوری رفتار میکنه که خودت با خودت رفتار میکنی تنها خود ما آدما هستیم که به سود یا ضرر خودمون رفتار میکنیم اگه من با رفتارها و احساس هام به جهان فرکانس بفرستم جهان به خود شخص من جواب میده نه به خانوادم نه به پدرم نه به مادر یا بقیه افراد اطرافم و عدالت خداوند رو اینجا قشنگ میتونی ببینی اگه من به خدا توکل کنم و بهش باور داشته باشم خدا هم نتیجه توکلم رو بهم نشون میده در کل وعده خدا به گروه مؤمنان و گروه کافران اجابت میشه خدا به انسان آزادی داده و در عین این آزادی حرفها و هشدارها رو هم تو کتابی هدایتگر به اسم قرآن آورده مثلا گفته در قبال ایمان در صراط مستقیم قرار میگیرین و به نفع خودتونه و در قبال کفر تو مسیر گمراهی وارد میشین که بازم اینم به ضرر خودتونه در واقع راه و چاه رو نشون داده و در آخر حق انتخاب رو به ما آدما داده و یک راهنما در درون بهمون داده که همون احساس هستش ما از طریق احساس خوب و بد میتونیم به راحتی بفهمیم تو مسیر درستیم یا مسیر اشتباه که اینم یکی از هزاران موهبتی هست که خدا به بنده هاش داده

    پس نتیجه میگیریم خدا که پروردگار تمام جهان هاست پروردگار تمام مخلوقاته با این که منبع قدرته باز کسی رو مجبور به کاری نکرده پس ما که در برابر خداوند یه نقطه تو اقیانوس هم نیستیم چرا بعضی وقتا دوس داریم همه رو بیاریم تو راهی که خودمون هستیم آخه چقدر غرور شیطانی داریم و یکیش خود من چقدر در گذشته به خودم ظلم کردم خدایا منو ببخش لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین من بارها خدا شاهده سعی در تغییر رفتار بقیه داشتم و همیشه کنجکاو بودم که بقیه چه جور فکر میکنن چه عقایدی دارن چه باورهایی دارن و اگه یه ذره با افکار من متضاد بود میشدم علامه واسشون و جبهه میگرفتم تموم انرژی هایی که میتونست منو به خواسته هام برسونه رو با بحث کردن هدر میدادم و آخر سر هم هیچ به هیچ و سرشار از احساس منفی میشدم و اینم بگم من اون موقع به علت عدم آگاهی از قوانین اینکارها رو میکردم و از وقتی که با قوانین آشنا شدم سکوت میکنم و به خودم میگم هر کسی رو تو قبر خودش میخوابونن حتی افکار و باورهای الانم با افکار و باورهای خانوادم هم تفاوت داره و این به دلیل اینه که من از یه جایی تصمیم گرفتم و باورهامو تغییر دادم و نه من حرفی از باورهام به اونا میزنم نه اونا میخوان من به مسیر اونا برم که اینم از لطف خداونده که شامل حالم شده هر کسی نتیجه فرکانس های خودشو میگیره و هیچ ادعایی ندارم و درست و غلط بودن هر باوری به نتیجه ای که میگیریم معلوم میشه من در اوایل آشناییم با استاد عباسمنش یه بادی تو سرم بود هر کسی که میومد پیشم می‌نشست شروع میکردم از حرفای استاد که آره استاد عباسمنش اینجور میگه و فلان و… و خنده اینجا بود اون طرف اصلا نمی‌دونست قانون جذب چیه اونوقت من در مورد این افکارم باهاش بحث میکردم که اینجا هم جهل از من بود و خداروشکر لطف خدا شامل حالم شده و از اون دوران جاهلیت خیلی میگذره و من فقط روی خودم کار میکنم کاری به تغییر کردن یا نکردن کسی ندارم و با کسی در مورد باورهام هیچ صحبتی نمیکنم و حتی اگر ناخواسته ای ببینم تا توان داشته باشم اعراض میکنم ازش و در مورد این اعراض از ناخواسته ها مثال های زیادی دارم که خود من نتیجه عالی گرفتم که اعتبار همه این موفقیت و نتیجه ها به خود خدا برمیگرده مثلا یه نمونش در روابطم طرف مقابل در هفته یه روزش رو به رفتن به کلاسی اختصاص میداد که من میدیدم بعد از اون اخلاقش تغییر میکنه با من و اینم باور غلط خودم بود منم زیاد در این مورد بحث میکردم که البته من حتی اون موقع هم که با استاد آشنا بودم ولی زیاد تو مدار بعضی حرفاش نبودم و خلاف قانون جهان من هر هفته بحث میکردم که منجر به قهر و دعوا و خلاصه کی ضرر می‌کرد این وسط؟ خود من و اینم بگم من آگاهی نداشتم وگرنه هر کسی هر جوری که بخاد باید زندگی کنه نباید دست بکنیم تو مغز همدیگه و من اینکارو کردم متاسفانه تا اینکه به لطف خدا اومدم توجهم رو از رو ناخواسته برداشتم و دیگه در موردش هیچ حساسیتی نشون ندادم نتیجه چی شد طرف مقابل بعد از مدتی با اختیار خودش دیگه به اون کلاس مورد نظر نرفت اینم نتایج قوانین بدون تغییر خداوند که اسمش اعراض از ناخواسته ها هستش خدا میگه تغییر کن تا تغییرات رو ببینی

    خدایا به همه ما اون اندازه از درک و آگاهی از قوانین جهان بده که زندگی سراسر از شادی و خوشبختی و آرامش و سعادت در دنیا و آخرت برسیم الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به خداوند هدایتگرم که همواره درحال هدایتم هست

    عرض سلام واحترام دارم خدمت استادعزیزم

    بانو شایسته نازنینم

    و عزیزان هممدار وهم خانواده عباسمنشی ام

    اول خداوندرا بی نهایت سپاسگزارم که منو دراین مدار قرار داده تا ازاین پروژه عالی بانو شایسته عزیز

    بهره بیبرم

    دومآ خداوند را بی نهایت سپاسگزارم که من قشنگ احساس میکنم با گذشت هر روز من واقعآ دارم در مداری بالاتر قرار میگیرم

    هرچند ذهن منطقی ام هنوزم بامن بحث داره چون هروقت من احساس میکنم که مدارم بالاتر رفته ذهن منطقی ام میگه، چطور؟

    چطوری مدارت بالا رفته تو که هیچ موفقیت نگرفتی؟

    پس چرا میگی مدارت بالا رفته؟

    ولی من که درونآ میدونم مدارم بالا رفته با این منطق دست این ذهن چموشم را میبندم،

    من که میگم مدارم بالا رفته به این دلیل ها هست:

    1 به دلیلی اینکه من واقعآ احساسم خوب هست در طول روز من احساس خوب وآرامش دارم و این بمن بزرگترین موفقیت حساب میشه(احساس خوب= اتفاقات خوب)

    2 به این دلیل که من قبلآ در موردی هر تضاد یا فردی که خلاف نظر من عمل میکرد شدیدآ واکنش نشان میدادم بحث میکردم وبدتر ازآن خیلی حالم بد میشد وآن اتفاق باعث میشد در احساس بدی بیشتری قرار بیگیرم، همیشه اعصابم خورد، همیشه، ناراحت و بی حوصله بودم و متاسفانه اتفاقات بد بیشتری را تجربه میکردم،

    اما الان که الحمدالله مدارم بالاتر رفته، با هرتضادی که برمیخورم شاید کمی حالم را بد کنه ولی زود بخودم میگم، نه این مسیری رسیدن به خواسته هام است، این اتفاق باید میافتاد تا من خواسته ام را بیشناسم، ومیگم درضمن من اگر دارم روی خودم کار میکنم، ومدتی طولانی هست که دراحساس خوب قرار دارم یا روزا بمدتی طولانتر در احساس خوب قرار میگیرم، پس هر اتفاق میافته دقیقآ همون اتفاق هست که منو به خواسته ام میرسانه،

    من به خدایم وقوانین بدون تغییرش باور وایمان دارم،من نمیدونم او میدوند که چی به خیر وچی شرم هست، ولاجرم من الان در شرایط خیر قرار دارم وخداوند منو به مسیری خیر قرار داده، بعد این حرفا ذهنم آرام میشه وحالم خوب میشه، وانگیزه ام بیشتر میشه برای گفتگو کردن ومنطق آوردن به ذهن چموشم،

    واینجاست که باور بیشتر میشه که من مدارم درحال بالارفتن قرار دارد،(منطقی کردن قوانین به ذهن وپذیرفتن درست بودنش)

    3به این دلیل که من وقتی احساس میکنم که باید از خانه امن خود بیرون بیام، ولی با وجودی ترس ها ونگرانی های که ذهنم خلقش میکنه و باوجودی که آینده را نمیدونم چی میشه، وچیکاری باید کنم، از آن خانه امن خود حتمآ بیرون میام، مثلآ من تقریبآ یک سال میشد یکجای خیلی عالی، با امکانات مناسب، وبا حقوق بضمن دیگران خیلی عالی کار میکردم، ومنم تا وقتی که ازآن کارم لزت میبردم با بسیار شورشوق انجامش میدادم ولزتم بیشتر میشد، ولی از وقتی که کمی احساس کردم که من دیگه ازآن شغلم سیر شدم، لزت نمیبرم، و یک قسمی که باعث میشد تحمل کنم، منم با درخواست رهنمایی وهدایت از خدایم ازآن شغل ومکان استفا دادم والان مدتی چند روزی هست پیش خانواده ام درحال لزت بردن هستم، و دارم ازاین حالت لزت میبرم و مطمینم که وقتی که وقتش بیرسه، منو در زمان مناسب، درمکان مناسب، بین افراد مناسب هدایت خواهید کرد وآنهم در بهترین وساده ترین مسیری که منو به تمام خواسته هام میرسانه،( باور توحیدی ام قویتر شده وپا گذاشتن روی ترس ها)

    4به این دلیل مدارم بالا رفته، من مادری دارم

    خیلی وابسته به فرزندانش بخصوص بمن، و مادرم همیشه دوست دارد من همیشه پیشش باشم، من همیشه کاری که ایشان دوست داره را انجام بیدم، ومن اصلآ از مادرم دور نباشم، ولی من برعکس مادرم هستم، اصلآ وابسته به خانواده نیستم، بیشتر دوست دارم از فک وفامیل دور زندگی کنم، ودقیقا همون زندگی را تجربه کنم که دلم میخواد، وهر وقت که من اینچنان حرکت های میکنم، بعدش مادرم با وابسته گی که داره به خودش سخت میگیره، ناراحت میشه، وخلاصه تا حدی که باعث میشه مریض بیشه، و آن موقع هست که همه از مادرم گرفته تا همه فامیلم میگه تو باعثی مریضی مادرت میشی، چون تو کنارش نیمانی، ازش دور میشی باز مادرت مریض میشه، و مادرم چندین بار این حرف را برام تکرار کرده که اگر هر بلای سرم آمد یا اگر من بیمیریم بخاطری توست وتو مسئول مرگم هستی،

    اویل که من درک از قانون نداشتم، با این حرفای مادرم من خیلی ناراحت میشدم، تاحدی که اعضاب وجدان میگرفتم،

    خلاصه تمام سعی خود را میکردم که مادرم را تاحدی راضی نگه دارم، بعد همون کاری را میکردم که مادرم دوست داشت، بعد میدیدم که بعد چند مدت باز باوجودی پیشش هستم ولی بازم مادرم را نمیتونم راضی نگه دارم، باز خودم هم ناراحت میشدم، بعد احساسن بد میشد، وخلاصه شرایط خیلی سخت میگذشت بمن،

    اما اما از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم وسعی کردم که قوانین جهان هستی را درک کنم،

    من پذیرفتم که من هیچ توانایی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن فردی دیگه راندارم حتا مادرم،

    بعد با حرفای مادرم دیگه سعی میکنم در احساس بد نمانم، و اصلآ عذاب وجدان نمیگیرم من باعث مریضی مادرم میشم،

    چون من مسئول زندگی دیگران نیستم من مسئول زندگی خودم هستم ومادرم مسئول زندگی خودش هست، واگر مادرم بهرتضادی برمیخوره بخاطری من نیست بخاطری مداری خودش هست که با باور ها و افکارش بخودشان ایجاد کرده،

    و من سعی میکنم دقیقآ همون کاری را انجام بیدم که خودم دوست دارم واز انجامش لزت میبرم فارغ ازاینکه کی ها ناراحت میشه، یا کی ها خوشحال میشه،( پذیرفتن صددرصد مسئولیت زندگی خودمان و نپذیرفتن مسئولیت زندگی دیگران، دوری از عذاب وجدان و به سبک شخصی زندگی کردن )

    من برای خودم زندگی میکنم،

    من مسئول زندگی خودم هستم،

    من نمیتونم دیگران را خوشبخت یا بد بخت کنم،

    من برای تجربه شخصی خودم به این دنیا آمدم

    من روح مجردی هستم که قبل ازاین دنیا ارتباط خاصی داشتم و نه بعد ازاین دنیا ارتباط خاصی ندارم،

    من فقط فقط میتونم خودم را خوشبخت یا بدبخت کنم، پس من میخوام خوشبختی را تجربه کنم،

    من اگر بیشتر روی خودم کار کنم جهان مدارم را بالا میبره ومره زمان مناسب در مکان مناسب بین افراد مناسب هدایت میکنه، فارغ اینکه من الان کجا، و با چی شرایط هستم،

    (واینا بزرگترین وبهترین موفقیت های هست که من از کارکردن روی قوانین بدون تغییر خداوند بدست آوردم

    واگر من دراین مسیر ادامه بیدم طبق قوانین بدون تغییر خداوند لاجرم آن موفقیت های بزرگی که به ذهنم بزرگش میکنه هم خواهیم رسید، مثلی

    آزادی مالی، زمانی، مکانی، روابط عاطفی عالی،

    وخلاصه هر آنچه که دوست دارم تجربه کنم.)

    وخدایاشکرت بابت درک کم وبیشی قوانین جهان هستی

    خدایاشکرت بابت هممدارشدن با استاد عباسمنش عزیزم و خانوم شایسته نازنینم که بی نهایت توحیدی هستن

    خدایاشکرت بابت درمدار ماندن با خانواده صمیمی عباسمنشی ام

    خدایاشکرت بابت نوشتن این کمنت عالی ام

    امیدوارم در پناه الله شاد، سلامت، ثروتمند وسعادتمند در دنیا واخرت باشیم

    الله یارو یاوری همه ما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسین شیرمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 2557 روز

    سلام استاد و معلم عزیز و سلام به خانواده ی دوست داشتنی این مسیر که همشون یه جور کمک میکنن با سوالاشون و با جواب های استاد

    امروز و این فایل مثل خیلی از فایل های دیگه خوب و عالی بود من سعی می کنم سوال درباره بیشتر چیزا از خودم بپرسم تا یک قلابی درست بشه و اون مطلبی که بعد از جواب سوال بهش میرسم گیر میفته به قلابو هیچ وقت یادم نمیره و مواظب هستم و این سایت شگفت انگیز هر سوالی داشتم از توش جواب گرفتم بعضی پوقعا از کامنتای دوستان هم جواب گرفتم

    ممنون استاد که وقت میزارید برای پیشرفت و یا راهنماهایی برای کسانی که در راه پیشرفت قرار دارند

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: