مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 46


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    110MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

671 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 923 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان گلم در این مسیر قشنگ و باحال

    دیروز باید روی این فایل کامنت می گذاشتم

    اما خلی درک مناسب تری نداشتم

    و بیشتر مصروفیت ها برایم ایجاد شد و نتوانستم با تمرکز بیشتر از این فایل درک بهتری داشته باشم

    امروز هم وقتی می خواستم روی این فایل کامنت بگذارم فکرم درگیر بود و نمی توانستم متمرکز تر باشم

    و با خودم گفتم حتما حالا وقتش نیست بعداً حتما بهم گفته می شود

    حالا بازهم آمدم این فایل را شنیدم و دانستم که اری منم مثال های دارم که در گذشته برام اتفاق افتاده ولی من فراموش کرده بودم

    وقتی استاد مثال مسافرت شأن به خارج از کشور و اینکه موقع پرواز کردن مایک در کنار استاد نیست

    و استاد نظر به پیش فرض های قبلی اش ذهنش به این سمت می رود که حتما در جای مصروف بازی با کامپیوتر و این جور چیز ها است

    اما وقتی به الهام های که بهش می شود عمل می کند و با صدای بلند صدا می کند خلی راحت مایک را پیدا می کند و سوار هواپیما می شوند و حرکت می کند

    وقتی استاد این مثال را بیان کرد منم به زندگی خودم فکر می کردم که چی جاهای خداوند راه برایم باز کرد

    در حالیکه خلی وقت ها اتفاقات خوبی در زندگی ام افتاده است اما من این اتفاقات را به توانای های خودم ربط داده ام

    من قبل از اینکه عروسی کنم خونه ای یکی از بستگانم را قولش را گرفته بودم که آن زمان ها برایم خالی سازند

    وقتی که مدت زمان عروسی ام نزدیک تر شد دانستم که این خونه را فعلا این شخص خالی نمی کند و من نباید منتظرش باشم

    به همین دلیل شد که من در جای دیگه ای که من مناسب تر می دیدم دنبال خونه پیدا کردن شدم

    و به چند تا از دوستانم هم سپردم که یک هم چنین واحدی را من می خواهم داشته باشم

    چند روزی گشتیم اما آن چیز مورد نظر مان پیدا نمی شد

    اما من چند بار در درونم مرور می کردم که من خلی دوست دارم این خونه ای که قبلا حرفش را زده بودیم برایم فراهم شود خوشحال می شوم

    چون نظر به آن فاکتور های که من داشتم برایم جذاب تر بود

    حالا یکسری موارد های بود که برای من بهتر دانسته می شد

    من خواستم و رها کردم

    بعد از یکی دو روز این دوستم زنگ زد گفت خونه ای که شما می خواستید و ماهم قول اش را داده بودیم خالی می شود امروز

    گفتم چطور مگر

    گفت این فرد دیشب خودش اومده گفته ما در جای دیگه برای مان خونه پیدا کردیم و آنجا یکسری هزینه‌هایش کمتر است و ما می خواهیم آنجا نقل مکان کنیم

    شما اگر امکان دارد کسی دیگه را پیدا کنید و اینجا بیاید

    و این دوست مان هم گفته بود

    حالا که شما خودتان تصمیم برای رفتن از این خونه را گرفته آید مشکل ندارد

    من حالا کسی را پیدا می کنیم

    اما این نباشد که از مجبوریت بیرون شوید

    این بنده خدا گفته بود نه ما به تصمیم خودمان می خواهیم به جای دیگه برویم

    وقتی این داستان را برای من تعریف کرد من خلی شوک شدم

    گفتم چطور ممکن است

    این فرد در حالیکه چند وقت قبل خودش گفته بود که ما تا چند ما اینجا هستیم

    و حالا اینگونه تصمیم گرفته است که این خونه را خالی کند و به جای دیگر برود

    من خلی خوشحال شدم

    آن موقع من درخواست کردن از خداوند را خلی خوب درک نمی توانستم

    اما آن زمان من با یکی از استادان دیگه در بخش موفقیت کار می کردم

    فقط کمی در مورد شکر گذاری و سپاسگذاری می دانستم

    بخاطر این اتفاق خلی زیاد خداوند را شکر می گفتم

    و حتی چندین بار این موضوع را در دفترچه ام یاد داشت کردم و سپاسگذاری داشتم

    شاید اتفاق های زیادی در زندگیم رخ داده اما من این‌جا ها نقش خداوند را خلی پررنگ نمی دانستم احساس می کردم که اینها بخاطر توانمندی خودم بوده است

    وقتی که استاد دارد مثال های از زندگی اش را بیان می کند تازه متوجه می شوم که اری فلان اتفاق وقتی افتاد این نشان می دهد که خداوند این چنین چیزی را برای من رقم زد

    خلی خداوند را شاکرم و سپاسگذاری می کنم که این موضوع را حالا برایم پر رنگ کرد و منم اینجا ثبتش کردم

    چون قبل از نوشتن این کامنت هرچی فکر می کردم چیزی را به یاد نمی آوردم

    و با خودم می گفتم من که چیزی را برای بیان کردن و شریک ساختن ندارم

    من که فرد توحیدی نیستم و من تازه دارم در این مسیر قدم بر می دارم

    تازه در شروع مسیر هستم و باید با ایمان بیشتر ادامه بدهم و به جلو حرکت کنم

    خداوند همیشه با ما و در کنار ماست اگر ما درست درک اش کنیم و باورش کنیم

    ممنون استاد عزیزم هستم بابت این آموزش های قشنگ و راهگشای شأن

    ممنون خانم شایسته هستم بابت این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    ممنون دوستان عزیزمان هستیم که با شریک ساختن تجربیاتی زندگی شأن درس فراوانی را با ما شریک می سازد

    خدایا تنها تو را می پرستییم و تنها از تو یاری می جوییم

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    حامد میرچناری گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و بانوی عزیز مریم شایسته

    .استمرار داشتن در پروزه ی مهاجرت به مدار بالاتر را با کامنت گذاشتن در گام 6ادامه میدهم

    و اما سوال این جلسه

    .سید عزیز استاد عزیزم میخواد از راه های ارتباط با راهنمای درون صحبت کنه =

    به نظر استاد عزیزم تنها راهی که میتونه منو با راهنمای درونم یا همون خدای درونم اینه که در قدم اول من بیام باور کنم که اره همچین چیزی وجود داره و فارغ از هر دیدگاهی هر انسانی یک نیروی هدایتگری درونش هست و فقط خدااا میدونه چقدر به شنیدن این جمله از اون لب های قشنگت نیاز داشتم سید و استاد و راهنمای عزیزم چون همیشه فک کردم که باید من اعمال خوبی داشته باشم تا راهنمای درونم برام کاری انجام بده و الان این حدس رو میزنم که در ادامه حرفات بگی که هر چقدر هم بد باشی این راهنمای درون وجو د داره و میخواد کمکت کنه اما تو نمیزاری …..

    اره استاد من این تجربه رو زیاد داشتم که رو خودم و تجربیاتم استفاده کردم تا به غلط کردن افتادم اما الان دیگه میخوام تسلیم باشم هر چند که این تسلیم بودنه هم کاره راحتی نیست و ذهن همین الان اومده داره میگه حامد تسلیم دیگه چیه تو راهت مشخصه و این چرت و پرت ها اما من به این ذهن حق میدم چون مجبوره برای بقا بجنگه مجبوره دست و پا بزنه و هنوز امید داره که منو برگردونه به همون حالت اول چون حوصله این بازیا و تغییرات رو نداره اما این بار من مچ اش رو میخوام بگیرم میخوام بهش بگم ذهن عزیزم این تسلیم بودنه تقریبا 20روزی میشه که همه چیز به من داده .ارامش داده .روابط عالی داده .ازادی زمانی .ازادی مکانی .حتی تغذیه امم عالی شده با این تسلیم شدنه و 20روزی تفقریبا میشه که قانون سلامتی رو رعایت میکنم و به لطف خدا همه چیز عالیع میخوامبه این تسلیم بودم ادامه بدم

    استاد درمورد تجربیات قبلی بگم انچنان ترسی از اینستاگرام و کمپین دارم که حتی جرات نمیکنم اسمش رو بیارم چون 2سال زندگیم رو ازم گرفت و هیچ نتیجه ای نداشت اما انگار الان یه نیروی درونی دوباره داره بهم میگه اینبار کمپین بزار تو اینستا ولی تبلیغ نکن و دروغ نگو و اینبار دیگه برات میگیره اما میترسم و از همینجا از خدای درونم میخوام یه راهی به من نشون بده و افراد به سایت من بیان یه دری رو برام باز کنه و اینبار بازم یهو بی گدار به اب نمیزنم میخوام یکم صبر کنم تا راه برام واضح مشخص بشه چون اگر باورهام درست بشه ایده ها و الهامات منو ول نخواهند کرد نه اینک من له له بزنم برای گرفتنه ایده اصلا هر وقت من منتظر و در به در ایده باشم هر ایده ای بیاد هم اشتباهه ایده رازش اینه که یهویی و در ارامش یه لحظه میاد و ولت هم نمیکنه و میخوام ارام باشم تا ایده ها از راه برسه

    حامده عزیزم اگر میخوای از الهالمات استفاده کنی باید قدرت رو از ذهن بگیری چون این ذهن همیشه میخواد از تجربیات تو استفاده کنه و توام که تجربیات خوبی نداری پس در نتیجه ایده هایی که ذهنت با منطقت بهت میگه همه و همه اشتباه خواهن د بود

    حامد هر ایده ای که به تو احساس خوبی بده از طرف خدای تووه و از این به بعد با احساست تصمیم بگیر

    /سوال بعدی

    .دوست عزیزمون پرسیده که چکار کنم همیشه و دایم احساسم خوب باشه =

    .استاد همیشه تاکید داشتی که ما تا اخره عمر باید روی گفتگوهای ذهنی کار کنیم و این کا ریه که تا اخر عمر باید انجام بدیم

    /سوال بعد.

    چطور بفهمم دلیل نرسیدنم به ثروت باورهای منه =

    استا د میگه که وقتیکه روی باورهات کار کنی از همون اول نشانه هاش میاد و در مورد خودم میتونم اینو بگم استاد عزیزم از روزی که دارم رو باور فراوانی کار میکنم هدایت شدم به زندگی در شمال کشور یعنی از اندیمشک اومدم به شمال ایران مازندران و اونم چه اومدنی قسم میخورم که فرش قرمز برام پهن شده و بدون هیچ هزینه ای خانه مبله .ماشین . ویلا.محصولات غذایی فوق العلده برای فستینگ و لباس و همه چیز برام ردیف شده مثلا روی باور فراوانی که دارم کار میکنم هدایت شدم به شهرک دریا کنار در مازندران که تمام خانه ها بالای 200میلیارد پولشه و بدون اینکه کوچکترین هزینه ای بکنم اونجا دارم رفت و امد میکنم و اصلا نتایج رویایی هست به لطف خدا

    -چقدر گوشت و پوست و استخونم این جمله رو میفهمه که اون اوایل که قانون رو فهمیدم نتایج عالی بود و الان نیست

    و دلیلش هم فراموش کردن من بود و حالا به خدا حق میدم که برای معارف ی من انسان بهم گفت فراموشکار و من یک سری نتایج گرفتم و همه چیز رو فراموش کردم و قدرت رو هم از خدا گرفتم و به خودم دادم و هکمین کاقی بود تا اشک ام از این اشتباه دربیادذ و ض ربه اش رو بخورم اما اصلا ناراحت نیستم خدا شاهده چون تو این مسیر درس ها پاس کردم و دیگه نمیخوام هیچ کاری رو بدون خدا جلو ببرم

    سوال بعدی

    -چکار کنم که توی مسیر موفق شدن من خانواده ام تاوان ندن=

    چه باوری بسازم

    استاد من یه مثال فوق العاده هستم برای این سوال شاید من خودم اگر فقیر نبودم هیچوقت خو دم و خدای خودم رو نمیشناختم و الان هر روز در حال مشروب خوردن و خوش گذرانی های مصنوعی بودم اما فکر اینکه پولدار بشم ممن رو با قانون جذب اشنا کرد و همین موضوع من رو با قران اشنا کرد و به قول سید استاد عزیزم قران کلید تمام گنج ها رو گذاشت تو دستم و نتایجی هزار برابر پول تو زندگیم گرفتم و دلیل خلقتم و خودک و خدای خودم رو شناختم خدای هزار مرتبه شکر که از طریق تضاد فقر منو هدایت کردی به مسیر درست مسیر اونایی که بهشون نعمت داده ای

    خدایا هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سمیه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 526 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    خدایا هرچی دارم ازآن توست”

    سلام ب استاد عزیز و استاد مریم عزیز

    منم نشونه دارم از الهامات وقتی ازخدا کمک خواستم بهم کمک کرد وقتی نتایج دیدم ادامه ندادم ک بیشتر‌و بیشتر بشه

    آلان ک آین فایل گوش کردم متوجه شدم الهامات بوده باید ادامه میدادم توی هر کاری از خدا کمک میخواستم احساس خوب باید ادامه بدی ندی بد میشه

    این ذهن منطقی من فکر میکنه خودم پیداش کردم و نمیذاشت این احساس خوب همیشه ادامه بدم توی هر کاری

    ی روز پسرم داشت بازی می‌کرد .. خودکار منو پیش دفتر هام برداشت رفت منم دیگه یادم رفت

    بعدش ک لازمم شد ک بنویسم گفتم محمدحسین خودکار چکاز کرد کجا انداخت همه جای خونه رونگاه کردم ندیدم هرجا ک فکر کنید نگاه کزدم پیداش نکردم

    گفتم خدایا بگو بهم این خودکار بچه کجاانداخت هرجا بگی نگاه کردم

    بعدش ی حسی بهم گفت داخل یخچال نگاه کن .ب خودم گفتم مگه میشه داخل یخچال بیفته بچه چجوری انداخت

    خداشاهد دریخچال باز کردم این ور اون ور نگاه کردم

    دیدم افتاد توی در یخچال پشت شیشه آبلیمو ه

    گفتم خدایا شکرت دمت گرم

    بعدها با خودم فکر میکردم خودم پیداش کردم

    حالا متوجه میشم از خدا کمک خواستم بهم الهام شد

    ازین اتفاق ها افتاد تو خونه چیزی پیدا نمیکنم میگم خدایا کجاس بگو بهم

    پیدا میشه فکر میکردم خودم پیداش کزدم

    تو اگه میخواستی پیداش کنی همون اولش پیدا میکردی دیگه نمیخواست ک به خدا بگی

    خدایا شکرت ک توی این فایل متوجه شدم هدایتم کردی ب این فایل عالی

    استاد عزیز و مریم جان بی نهایت سپاسگزارم ازتون

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    امروز تونستم کامنت بذارم

    هرچند ک ذهن میگه دفع بعد چی

    ب لطف خدا تونستم چقدر حالم خوبه شکرت خدای من0

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3761 روز

    درود به استاد، بانوی قلبها و هم فرکانسی های محترم

    نیروی هدایت گر درون و باور به اینکه او به ما پاسخ خواهد داد. این مهمترین باوره. یادم افتاد هفته ی پیش باید کارگاهی را اجرا میکردم، خودم توی آگهی اعلام کرده بودم کتابخوانی، ولی مسئول هماهنگی بهم گفته بود قصه گویی انجام بدم. من رفتم و از بچه ها نظرشون رو خواستم، نظرات مساوی شد. گفتم بچه‌ها یه نفس عمیق بکشیم چشم هایمان را ببندیم ببینیم چه حسی داریم.

    حسم بهم گفت کتاب بخوان. و همینکار را کردم. دیگه به این فکر نکردم ممکنه بهم بگن چرا کاری که ما گفتیم را نکردی. نتیجه این شد که پس فرداش ازم پرسیدن آیا می‌توانی دوباره این هفته هم بیایی…

    یا اینکه مسیر برگشتم به خانه اخیرا ازش پرسیدم کدام سمتی برم و منو برد به یک پاساژ ، فروشگاهی که پر از لباس‌های جنس کتان پنبه به قیمت خیلی خیلی مناسب داشت و برای تولد خواهرم و خواهرزاده ام خریدمشان با طرح های خیلی زیبا. اینطوری هدایت میکنه ولی من اوایل اینحد باورش نداشتم. حالا هم مثل استاد هنوز نشده ام. باید خیلی بیشتر تمرین کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 766 روز

    به نام خدایی به من آزادی داد

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جانم

    وسلام خدمت دوستان عزیز سایت عباس منش

    واقعاً این کنترل ذهن رو تحسین می‌کنم اینکه با وجود اینکه سفر داشتید دیرتون می‌شده بچه‌تون گم شده بوده صدای درونی تون شنیدید و هدایت شدید واقعا وقتی انسان ذهنشو کنترل کن عصبی نشه نترسه ایمان داشته باشه که اتفاقی نمی‌افته تمرکز بر روی نکات مثبت توجه کنه صدای هدایت درونشو می‌شنوه اما وقتی کنترل ذهن نداشته باشی بترسی در استرس باشی اون صدا کمتر و کمتر می‌شه جوری که اصلاً نه تنها صدای درون تو بلکه صدای اون کساییم که باهاتن بلکه فقط و فقط صدای شیطان یعنی حس می‌کنی و دچار بزرگترین اسلحه شیطان یعنی ترس میشی واقعا این کنترل ذهن کار هر کسی نیست من به شما افتخار می‌کنم استاد

    و نکته دوم ما مسئول خوشبختی یا بدبختی دیگران نیستیم ما مسئول زندگی دیگران لزومی نداره ما خودمونو مسئول بدبختی کسی بدونیم عذاب وجدان داشته باشیم یا لزومی نداره برای خوشبخت کردن دیگران تلاش کنیم و خودمون رو یادمون بره که این یکی از پاشنه آشیل‌های منه که خودم رو مسئول خوشبخت کردن خواهرم اطرافیانم می‌دونم

    و یکی از این بهترین نگاه‌ها در جهان در کهکشان می‌تونم بگم که پیامبر اسلام رم داشته که متاسفانه بعضی‌ها که قبول دارند پیامبرو ولی اصل رو نمی‌دونم و اون لا اکراه فی الدین در دین هیچ اجباری نیست انسان آزاده که هرجور دلش می‌خواد زندگی کنه هرجور دلش می‌خواد لباس بپوشه هرجور دلش می‌خواد رفتار کنه به شرط اینکه به کسی آسیب نرسه چقدر این دیدگاه قشنگه

    و چقدر خوب که میگی تصمیمات منطقی جلوی دایت ما رو می‌گیره

    و چه چقدر خوب که به ما یادآوری می‌کنید هر روز روی افکار باید کار کرد تو 90 درصد فایل‌هاتون این رو یادآوری کردیم و چقدر خوب که این رو به ما می‌گید این اصل که نتایج وقتی ادامه داره که روی باورهات به صورت دائم مثل نفس کشیدن غذا خوردن ادامه بدی انسان بدون اکسیژن بدون غذا بدون آب هیچ زندگی نداره و به نظر من کار کردن روی ذهنم همین طوره به نظر من کار کردن روی ذهن حتی توی خواب هم موثره باعث میشه که کابوس‌ها که قبلاً می‌دیدیم و نبینیم که من دچار این مشکل بودم و از وقتی که دارم روی ذهنم به صورت جدی تر کار می‌کنم کابوس‌هام کمرنگ‌تر و قطع شده و نتایج دیگه هم همچنین

    خدایا شکرت که منو با این ساید آشنا کردی استاد از شما ممنونم که به ما یادآوری می‌کنید قانون جهان رو از شما ممنونم که این فایل زیبا را ضبط کردید و دوباره گذاشتید توی سایت این گام‌ها رو که ما اگر این فایل رو یک بار دیده باشیم دوباره ببینیم و نکات بیشتری ازش یاد بگیریم و من هرچی بیشتر و بیشتر فایلاتونو نگاه می‌کنم هر چقدررم زیاد نگاه کرده باشم باز ازش هر بار یه نکته جدید و هزاران نکته جدید یاد می‌گیریم و واقعا ممنونم بابت این امکاناتی که برای ما گذاشتین توی سایت تا رایگان استفاده کنیم واقعاً ممنونم از این هدیه بی‌نهایت زیبا این فایل‌ها انقدر ارزش داره که حتی اگر همه کره زمین هم بابت این فایل‌ها بدی باز هم از شما ممنونم استاد از شما ممنونم که بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام یگانه خالق هستی رب العالمین …

    سلام استاد جان الهی که همیشه سلامت وعالی باشین و همچنین خدمت خانم شایسته سلام عرض میکنم الهی که همیشه عالی باشین ..

    سلام به دوستان عزیزم ….

    استاد جان همین چنددقیقه پیش داشتم با خودم فکر میکردم چقدر تواین چند مدت که دارم بهتر روی خودم کارمیکنم نتایج من ازقبل برام وضوح بیشتری پیداکرده حتی بهترازقبل موضوع عمل کردن به این اگاهی ها رو درک میکنم ..

    باخودم گفتم وقتی فقط به یکی از فایلها اینقدر خوب دارم عمل میکنم و نتیجه میگیرم اگه بتونم بازم بهتر انجامش بدم خودم رو تواین مسیر نگه دارم .یعنی العان بهتر متوجه شدم باید روی چی بیشتر کارکنم وقت بزارم چی عامل این اتفاقات خوب شده قطعا میتونم به رشد خیلی بالایی دست پیدا کنم …

    استاد اونقدر اتفاقات خوب برام داره رخ میده که خودمم اشکم درمیاد……

    .وقتی واسه خودم میگم فقط میتونم بگم ای خدا شکرت واقعا جمله ها اونطورکه باید گویای احساس درونم نیستن واقعا این حس اونقدر درونی وعمیقه که فقط باید ازش لذت ببری همین همین وفقط همین ……

    استاد جان ازت سپاسگذارم هم ازشما هم خانم شایسته ….

    استاد جان می‌خوام نکات کلیدی این فایل رو برای خودم بازگو کنم و بنویسم تا درکم ازش بیشتر بشه ….

    مهمترین راه ارتباط با راهنمای درون آینه که اصلا باورکنیم‌یه همچین راهنمایی هست ..

    باور کنید فارغ از اینکه شما چقدر انسان مذهبی هستی یانیستی این نیروی هدایتگررو در وجود شما هست وباورکنیدکه وقتی ازش درخواست کنید وایمان داشته باشید که وجود داره پاسخ میده به شما این مهمترین باور در مورد اینکه آدم راهنمای درونش رو فعال کنه وازالهاماتش استفاده کنه ….

    که استاد جان میگن من ازش خیلی استفاده میکنم حتی توی بازی پینگ پونگ دراین‌حدازش استفاده میکنم ..

    البته به اندازه یی که آدم ایمان داشته باشه باور داشته باشه به اندازه ای که تسلیم باشه به اندازه ای که روی خودش روی عقل خودش منطق وتجربه ی خودش حساب نکنه …..

    ویکی ازعاملهایی که آدم ها غزراهنمای درونشون استفاده نمیکنن خیلی روی تجربیات گذشته که قبلاً استفاده کردن وجواب نداده استفاده میکنن …

    استاد چقدرایمان پیدا کردم به این حرفهاتون …

    من یک ماه پیش میخواستم ازهمسرم جدابشم رفتم و یکسری کارها و انجام دادم خیلی راحترارقبلم‌بااین موضوع برخورد کردم اما ته‌ قلبم احساس بدی داشتم یه حسی بهم میگفت العان نه العان نرو من گوش نکردم و رفتم خیلی بهم این مدت سخت گذشت حتی ازلحاظ‌ مالی وضعیتم تغییر کرد روابطم سردشد خودم بسیار حالم بدشد ازلحاظ‌ روحی سعی میکردم به روی خودم نیارم ولی وقلبم‌ازاین‌کاری که داشتم میکردم راضی نبود ….

    حتی یه کوچولو هم بیمارشدم …

    یه روز با خودم گفتم مریم اگه این‌مسیردرست بود العان حالت واحساست بهتر میشد داری چیکار می‌کنی برگرد تادیرنشده ..

    خدایا واقعا نمی‌دونم چی بگم واقعا این نجواها قابل تشخیص اگرما خودمون باورش داشته باشیم وگوش دادن به همین حرفهای شما باعث میشه آدم توشرایط سخت اینارو بیادبیاره قلب آدم قشنگ باادم‌حرف میزنه …

    گفتم خدایا من یه خواسته آیی ازت دارم وطبق عقل خودم وتجربه آیی که داشتم فکرمی‌کنم این روش این راه چیزیه که منو به خواستم می‌رسونه ..

    ولی همینجا باتمام وجودم بهت میگم خدای عزیزم من تسلیم توهستم تومنوبه خواستم می‌رسونی ازمسیری که خودت میدونی وبیشتربه نفع منه ..

    نه آن مسیر ک دیدم بقیه رفتن وعقل ومنطقم میگه برو ..

    وخداخودش می‌دونه ازهمان لحظه که این درک و پیداکردم حرف قلبمو گوش کردم اتفاقات خوب رخ داد تا همین لحظه اونقدر زیادن استاد که نمی‌دونم کدومو بگم ..

    اما خیلی ازاین اتفاق درس خوبی گرفتم ..

    اول اینکه یادگرفتم بیشتر روخودم‌کارکنم

    دوم اینکه بیشتر روی توحید کارکنم

    سوم اینکه خواسته هام رو با وضوح وکامل ازخدابخوام تکلیفم مشخص باشه بگم خدایا من اینو می‌خوام بااین جزییات کامل وواضح ….

    من قبلاً درکم ازاین موضع درخواست ازخدابا این شکل نبودویه دودلی تودخواستهام بود العان اینو بهتر درک کردم …

    اینم خوب فهمیدم وقتی باور داشته باشی خداجوابتو میده و منتظر هستی خدا جوابتو میده خواستتو بهت میده من دیدم که شده …

    خداوند واقعا سریع العجابه هست ….

    فقط کافیه دربرابر خدا خضوع داشته باشیم واصلا روی خودمون حساب نکنیم استاد وقتی فقط گفتم خدایا من نمی‌دونم چطور تومیدونی انگار دستهای خدابرای به آغوش کشیدنم بازشد ودرلحظه احساسی پرازارامش تمام جانم را گرفت وپرشدم ازحس اطمینان حس خوب شادی و دیگه گفتم بعدازاین این‌کاریه که باید توی تمام جهات زندگیم انجام بدم ..

    خودمو جدا کنم از قضاوت‌ها وتجربه های گذشته ویادم باشه توی هرکاری حتی کوچیک بگم خدایا من نمی‌دونم تومیدونی بهم بگو ….

    این کلمات اشک منو درمیارن اونقدر معجزه توشون هست خدایا سپاسگذارم ازت خیلی …..

    وچقدر شما استاد قشنگ میگی …

    وقتی فکرمی‌کنیم قبلن کاریو خواستیم انجام بدیم نشده والعانم نمیشه درصورتی که یه حسی بهمون میگه قبلا وول کن اصلا هرچی هست پاک کن العان این کارو انجام بده جواب بده …

    ودقیقا همینه استاد….

    اماچون تجربیات قبلی رو داریم وذهن منطقی ملگه نه من ده باراینکارو انجام دادم جواب نداده این کارو نمیکنم …

    ولی اگه کسی تجربه داشته باشه اون لحظه گوش کنه وبه حرف اون حس عمل کنه میبینه که جواب میده وبعدتازه می‌فهمه که چه هزاران بارپبگه که تواین موقعیت مختلف این بهش گفته ولی گوش نکرده …

    ای خدای عزیزورحمان بهم کمک کن ازت می‌خوام بهم کمک کنی تا توی تک تک کارهام حتی کوچیک

    که ذهنم میگه اینو به خدانگو این دیگه خیلی کوچیکه خودت بلدی رو هم ازتو بخوام بهم بگی

    آی خدا دیدم که وقتی توبهم میگی کارهام چقدر ساده واسون میشه ..

    منو تواین مداروتواین مسیر هدایت کن خدای عزیزم وبهم کمک کن تواین مسیر ثابت قدم باشم ….

    نکته ی بعدی ….

    وقتی روی باورهات کارمیکنی نشونه هاش میاد از همون اول …

    نشونه هاش چیه ؟

    نشونه اینه توخیابون یه پولی پیدامیکنی نشونش اینه پیامک موبایل بانکت میاد واریزی داشتی ..

    ویا صاحبکارت هدیه ای بهت میده وهزاران هزار نشونه ی دیگه ….

    یعنی عددبزرگ‌نیست ولی نشونه اینجوریه داره میاد که ذوق زدت می‌کنه از اینکه داره جواب میده این نشون میده داری رو باورهات کارمیکنی وهمین مسیررو باید ادامه بدی ..

    خدایا ازت می‌خوام من و تومسیر درست راه راست ثابت قدم نگه دار

    وکمک کن ایمانم قویتربشه وبهم صبری ازجنس درک قانون تکامل عطا کن یا یادبگیرم مرزبین صبر و تحمل چیست خدایا به تو پناه میارم که در پناه تو بهترین جای هردودنیاست …..

    نکته ی بعدی ……

    درکل من فکر نمیکنم نه مرگ نه مسائلی که بهش برمیخوریم بد ..

    نه‌،اینهاهمون تضادهاست که باعث میشن خواسته هامون رو پیدا کنیم …

    یعنی هرچی که تضاد مثل بیماری ،بی پولی،مستاجری،بدهکاری،هرچی، هرچی که‌تضاد،هرچی که فکرمیکنین خیلی بد

    اتفاقا باعث میشه با اینها خواسته هامون رو بشناسیم میفهمیم چی میخواهیم اینها محرکهای پیشرفت ماهستن …

    واستاد میگن بنابراین اصلا ازاون زاویه اونجوری نگاه نمیکنم که مثلا فرزندم‌یا همسرم‌اذیت بشن که چون من دارم یه ماجراجویی میکنم حتی اگه بظاهر اذیت بشن براشون خوبه خواسته هاشون رو پیدا میکنن کلا مسئول زندگی خوشبختی دیگران رو باهاش موافق نیستم ..

    ما آزادیم انتخاب کنیم همه آزادند دیدگاهشون رو بگن وهمه ازادن به اون دیدگاه که طرف میگه عمل کنن یا نکنن.

    تنها کاری که میکنم اینه دیدگاهی رو که دوست ندارم ازش اعتراض میکنم

    وچقدر خوبه تحمل کنیم دیدگاههای همدیگه رو

    اگرازدیدگاهی خوشتون نمیاد ازش اعراض کنید نه اینکه بخواهید برید و باهاش بحث کنید…..

    ما مسئول همسر فرزندان خواهربرادرپدر مادر مردم کشورمان نیستیم وخدادرقران بارها گفته هیچ‌کس با دیگری رو بردوش نمی‌کشد هرکس هرمسیری می‌ره خودش مسئول

    ما توانایی خوشبخت کرد یا بدبخت کردن هیچ کسی رو نداریم حتی فرزندانمان

    ومن باید روی این وجه وجودی خودم خیلی کارکنم ..

    وقتی هم که تصمیم گرفتم سرم رو ازکاربچهای عزیرم‌بکشم‌بیرون به خدادیدم که چقدر هم بچهام دارن راحتر زندگی میکنند هم خودم ..

    من حتی اجازه دادم پسرم به علاقه ی خودش که دوست نداشت درس بخونه دیگه ادامه نده

    اون عاشق بیزنیس خیلی هم موفق توش ازهفت سالگی این پسرم خودش اولین بیزینس خودشو خودش راه انداخت

    با این روش ماهی عید ..

    من ازخدا سپاسگذارم که بااین دیدگاه الهی آشنا شدم العان من بافرزندانم مثل رفیقیم راحت اون محبت بینمون هم بیشتر شده مایک خانواده هستیم مثل رفیق دوست باهم درعین حال که باهم زندگی میکنیم آزادی خودمون رو هم داریم تودیدگاه توی کارتوی دوست توی تجربه های جدید زندگی

    ومن بسیار بااین دیدگاه موافقم چون نتیجه گرفتم

    خدایا شکرت برای این کامنت

    برای استاد عزیزم خانم شایسته

    برای سلامتیم برای فرزندان خوبم برای زندگی خوبم برای روابط خوبی که باهم داریم

    خدایا مارا به راه راست راه درست راه افرادیکه به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه راه گمراهان وغضب شده گان

    خدایا تنها و تنها ترو میپرستم وتنها و تنها ازتون یاری می‌جویم ای مهربانترین مهربانان

    استادعزیزم خانم شایسته بینهایت سپاسگذارم شما و زحماتتون هستم

    در پناه خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2029 روز

    به نام خداوند عزیز.سلام به همه دوستان همگام.

    مهم ترین راه ارتباط با راهنمای درون اینه باورکنی فارغ از اینکه چقدر مذهبی هستی یانه این نیروی هدایتگر در وجودشماهست ووقتی ازش درخواست کنی وایمان داشته باشی که وجود داره وجواب میدهدبه شما پاسخ می‌دهد. استاد حتی در بازی هم ازش کمک می‌خواهد.

    یک عاملی که اجازه نمی‌دهد از راهنمای درون استفاده نکنیم تجربیات گذشته ماست.که میگه جواب نمی‌دهد.

    وقتی روی باورهای ثروت کارکنیم از همون اول نشانه ها میاد ونشون میده که در مسیر درست هستی وباید فقط ادامه بدهی.نشونه های اول مسیر رو جدی بگیر وهی تایید کن وفکر نکن شانسی بوده.

    برای خوب شدن احساس باید همیشه نجواها رو کنترل کنیم وحواسمون باشه.

    نباید اینجوری فکر کرد که من دارم یه مسیری رو میرم نکنه به خانواده ام سختی بدم این باور اشتباهه اگر هم سختی ببینن این براشون خوبه باعث میشه خواسته هاشون رو بفهمن.

    استاد اصلا فکرنمیکنه که مرگ بده یا مشکلات زندگی بده این مسائلی که در مسیر زندگی بهشون برمیخورم خوبن .تضادها باعث ایجاد خواسته ها میشوند‌.

    کلا مسئولیت خوش بختی کسی به گردن ما نیست .سرنوشت کسی دست ما نیست حتی فرزندانمان.

    کاری به دیدگاه توحیدی هم نداشته باشیم هر انسانی آزاد هست هر جور فکر کنه وزندگی کنه .

    طبق آیه قرآن لا اکراه فی الدین.که خدایاشکر منم این مورد رو خیلی خوب رعایت میکنم .شوهرم اصلا اعتقادی به آخرت وقرآن وامامان نداره سر همین قضیه مامانش که خیلی مذهبیه دائم بهش گیر میده وبحث شون میشه ولی من کاملا اعراض میکنم وکاری ندارم وبحثی هم نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان عزیز

    چقدر همزمانی جالبی رخ داد

    من این قسمت رو دیدم و کاری پیش اومد و رفتم انجامش دادم و تا برگشتم دیدم به کامنتی از من پاسخ داده شده و دیدم برای چندسال پیش بود که کامنتم در همین قسمت بود و گفتم ببین چقدر جالب چه همزمانی ای!

    واقعا خداروشکر میکنم برای خودش برای سیستمی بودن ثابت و بدون تغییرش

    برای هدایت ها و الهاماتش که همواره جاری هستند

    و از نظر من و تجربیاتی که داشتم، تنها راه حلی که میشه همه چیز ساده پیش بره و اینکه اتفاقات ساده و راحت رخ بدن ، فقط و فقط اینه که گوشم به قلبم و الهاماتم باشه و کاری که اون میگه رو انجام بدم کلا هرچیزی که اون میگه رو تو دستور کار بذارم

    میخواد یه نوع تفکر باشه

    یه نوع توجه یا عمل فیزیکی یا هر چیزی باشه

    وقتی گوشش میدم اونوقت همه چیز ساده رخ میده

    قانون ساده ست و این یعنی اینکه فقط باید پیرو قلبت باشی همین

    و گرنه اگه به منم منم و اطلاعاتم از فرکانس و ذهنیت و باور و اینا باشه، قانون و درکش و عمل کردن بهش رو باید بذارم در کوزه آبش رو بخورم،ول معطلم به معنای حقیقی کلمه!!

    سپاسگزارم از استاد عزیزم و همراهان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    حسین شاطری گفته:
    مدت عضویت: 2145 روز

    《به نام خداوند بخشنده مهربان》

    خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا هرخیری از جانب تو بمن برسد باز من فقیر توهستم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو بهم بگو چیکار کنم تو هدایتم کن…

    سلام به همه دوستان عزیز، سلام به بانو شایسته و استاد گرانقدر امیدوارم حالتون عالی باشه، سپاسگزارم ازتون بابت انتشار گام 6 خداروشکر همه چی داره طبق یه هدف و یه برنامه اصولی جلو میره تا مارو تکاملی به سمت رفع ترمزهای ذهنیمون هدایت میکنه و به راحتی از درون احساس خوب داشته باشیم خداروشکر خداروشکر

    خب اگه بخواهم درباره فعال کردن راهنمای درونم صحبت کنم خیلی چیزها و خیلی حرفها دارم که بگم ولی اول از همه بگم که اگه یبار به اون صدایی که از درونت میشنوی اون حسی که از درونت با آرامش بهت میگه گوش کنی و انجام بدی برات فعال میشه (البته این نیرو همیشه فعال هستش فقط ما باید دریافتش کنیم) فقط اون حسِ یا اون صداِ هربار قویتر و واضح تر میشه من بشخصه خیلی تجربه اش کردم مثلا دیروز داشتم لیست مشتریهایم رو نگاه میکردم و به بعضی هاشون زنگ میزدم برای خرید ملک و یه حسی بهم گفت که به فلانی زنگ بزن به اون یکی زنگ بزن به هرکدوم که گفت زنگ زدم و از اون چهار نفر دقیقا هرچهارتاشون هنوز ملک نخریدند و با اینکه خیلی وقته که از تاریخی که بهم مراجعه کردند برای خرید ملک میگذره ولی هنوز نخریدند این یه نمونه از اون حس یا صدای درونم بود که به وضوح شنیدم و منم گفتم چشم البته بگماااا یه کوچولو مقاومت داشتم که آقا این تا الان خرید برای برج 8 بوده الان برج 10ایم تو این دوماه دوبار خریدوفروش میشه کرد…. ولی با اینحال من با مقاومت گفتم چشم، یا مثلا یکی از مشتریانم پدرشون ناخوش احوال هستند و سه روز پیش که بهشون زنگ زدم بیان برای بازدید گفت اینجوری شده و نمیتونن بیان ولی دیروز عشق دلم بهم گفت راستی به فلانی زنگ بزن بگو بیاد بازدید منم گفتم اینجوری شده نمیتونه بیاد و جواب تلفن رو نمیده پیام میده عشقم گفت خوب توهم پیام بده بهش من بازم مقاومت داشتم ولی با هر ترفندی بود پیام دادم که ایشون هم جواب داد گفت برای جمعه ینی فردا میان بازدید خدایا شکرت…. خب اینا یه نمونه از دریافت الهامات از طرف خدا بود حالا میتونه از درونت جاری بشه میتونه از دهان یکی دیگه بهت گفته بشه و خلاصه هزارتا راه دیگه وجود داره که ما به راحتی به راحتی این نشانه ها، الهامات و ندای قلبمون را دریافت کنیم، خب وقتی هرچی بیشتر به این الهامات توجه کنم بیشتر بهم گفته میشه و واضح تر هم میشه جوری واضح میشه به قول استاد راحت باهم صحبت میکنیم مثلا عقلمون میگه بیخیال نمیشه خدا میگه میشه تو انجام بده و یه چیزی که من واقعا دارم کم کم درک میکنم اینه که این الهامات اصلا منطقی نیستن چرا اینو میگم چون دوشب پیش که داشتم میرفتم خونه یکی از مشتری هامو دیدم که داشت جلوتر از من میرفت و من پشتش بودم یه حسی گفت صداش کن یه حال و احوالپرسی کن من گفتم بابا بیخیال که چی اون که نیومد ازم خرید کنه چندتا ملک بهش نشون دادم و دیگه جواب تلفن منو ندادش چه فایده ای داره برم با این آدم سلام و احوالپرسی کنم؟؟؟ به وضوح شنیدم گفت تو برو اینکار رو انجام بده فقط همین خب بازم اینبار با مقاومت خیلی کمتری مشتریمو صدا کردم ایشون هم برگشت و کلی باهم خوش و بش کردیم و یه شماره تلفن از خودش داد که همیشه پاسخگو… خب من خدایی هنوز این مورد رو درک نکردم و فقط به اون حس آرومی که از درونم گفت اعتماد کردم و رفتم جلو حالا الخیر فی ما وقع حتما توش یه خیری هست که من فعلا ازش آگاه نیستم اونو خدا میدونه، از اینجور الهامات بهم شده یا انجام دادم یا ندادم و کلی هم برام اتفاقات جالبی افتاد بعدا… حالا اگه من به این نشانه ها و الهامات توجه نکنم دیگه بهم گفته نمیشه و واقعا اینو تجربه کردم یه مدت که توجه نکردم دیگه هیچ صدایی نمیشنیدم اون برای زمانهایی بود که داشتم با کله خودم زندگی میکردم ……

    من خودم برای اینکه بتونم اعتماد کنم به این حسم و ترمزهامو بردارم زمانهایی رو به خودم یادآوری میکنم که وقتی که به اون الهامات توجه کردم چقدر نتایج خوبی گرفتم و چرخ زندگی برام روانتر شده باز یه مثالی بزنم از همین یکی دو ماه اخیر حقیقتش من برای کنترل ذهنم تو این مدت بازی‌های جنگی با گوشی ام انجام میدادم و الان کمتر شده (چقدرهم عشق دلم سرم غر میزد بابت بازی کردنام :))) ) چون واقعا کنترل ذهن برام خیلی خیلی نامناسب شده بود و توی سایت هم که میرفتم باز من نجواهای ذهنی داشتم و مجبور شده بودم که به اینجور بازی‌ها آنلاین رو بیارم که کل ذهنمو درگیر کنه حالا بماند من توی بازی خیلی ضعیف بودم چون بچه های کوچیکی بودند دمشونگرم خیلی حرفه ای تا میومدم به خودم بجنبم منو میکشتن حالا من برای اینکه بتونم کاری کنم از الهاماتم کمک میگرفتم میگفتم خدا تو کمکم کن نمیرم :)) والا بخدا ینی اینقدر توی این بازی به الهاماتم توجه کردم که بوضوح صدای خدا رو میشنیدم مثلا میگفت ببین داره یکی از پشت بهت نزدیک میشه حواست باشه بخدا برمیگشتم میدیدم آره طرف داره مثل چی میاد سمتم خوب من آماده بودم نزدیک که میشد میزدمش و اینجور هی ادامه میدادم هم قوه دریافت الهاماتم بهتر شده هم توی بازی من قوی شدم و جز پنج نفر اول میشدم 60الی 70٪ مواقع حالا الان به لطف اون بازی کنترل ذهن برام راحتتر شده به الهاماتم توجه میکنم هرچند کار دشواریه چون خیلی غیرمنطقیه و باید با مثلا بذهنم یادآوری کنم که گوش کن و الان میتونم راحتتر توی سایت بچرخم و کامنت بخونم و حتی کامنت بذارم خدایا شکرت البته بگماااا هنوز بازی میکنمااااا و عشق دلم هم هی میگه بسه برو تو سایت دوتا کامنت بخون بجای این بازی های مسخره خخخخخخ ولی خدایی نمیشه به خودم حال ندی و فقط کار کنی که؟!؟!؟ اگه ناخوب میگم بیگید خوب میگم ;p (استیکر چشمک با خنده)

    خدایا شکرت

    من وقتایی که عقل داره افسارش از دستم درمیره میام اینو بهش میگم که من روی چی عقل خودم حساب کردم روی عقل کی حساب کردم روی عقل دیگرانی که توی زندگی خودشون موندن رو اونا میخای حساب کنی با این حرف یکم عقل آروم میشه و تمام تلاشمو میکنم به خودم یادآوری کنم نتایج اعتماد به خداوند رو حتی برای زمانی که قبل از آشنایی با استاد باشه حتی اون زمان رو به تصویر میکشم که عقلم آروم بشه و بذاره الهامات کارخودشون رو انجام بدن یا مثلا میگم مگه از دنیا چی میخاهی که تو خدایی خدا یافت نمیشه یا داستان حضرت موسی به یادگیری که گفت خدا من تسلیم تو هستم و اجازه داد خدا هدایتش کنه و به چه موفقیت‌هایی رسید و… اینجوری سعی میکنم ذهنمو آروم کنم و بذارم خدا کارخودشو انجام بده البته بگماااا این فقط برای این یکی دوماه که منم تسلیم خدا شدم و سرسپردم بخدا وگرنه منم داشتم با کله خودم میرفتم جلو و توی یه کوچه بن بست بودم و هی میرفتم ته کوچه با سر میخوردم به دیوار گیج میشدم میومدم سرکوچه و دوباره این کار رو تکرار میکردم و چشمام از ضربات سختی که به سرم خورده بود کور شده بودم مثل یه بوکسری بودم که داشت finishen میشد خداروشکر سوگلی خدا بودم و به مسیر باز گشتم خدایا شکرت

    آقا آقا من یه معضلی که دارم این ذهن گلابی ام خیلی خره همش خودشو میچسبونه به گذشته تا میخام یه کاری کنم میگه یادته فلان روز همینکار رو کردی چه اتفاقی افتاد دیدی مثلا چقدر ضایع شدی و هزارتا مثال میاره که منو منصرف کنه ولی خداروشکر استاد یه فایل بی‌نظیری تهیه کردند به نام چگونه ذهنمان مارا فریب می‌دهد!!؟؟ اینم لینک فایل

    https://elmeservat.com/fa/how-our-minds-deceive-us/

    رو گوش کردم و دیدم و چقدر آگاه شدم به این مسئله و الان تا حدودی بهتر شدم، اول میام بررسی میکنم ببینم ذهنم تو این موضع داره فریبم میده یا نه؟؟!! اونوقت یه تصمیم درست میگیرم با توجه به هدایتی که میشم، خب اینم از این روش عالی چقدر هم با عشق دلم درباره این موضوع صحبت میکنیم که ذهنمون داره فریبمون میده یا نه و چقدر بررسی کردیم و خداروشکر نتایجش هم دیدیم…

    تو این مدتی که داریم اصولی کار میکنیم روی خودمون واقعا دیدم که مسیرمون درست از کجا از نتایج از نشانه ها از روند زندگیمون این حرف رو میزنم به محض اینکه تصمیم میگیری که تغییر کنی نتایج و نشانه ها خودشون رو نشون میدن یه پولی پیدا میکنی یکی رو میبینی که خوشحالت میکنه و…. ببین برای من از این مدلها زیاد اتفاق افتادش زمانی که دارم رو خودم کار میکنم خیلی اتفاقات خوبی برام می افته مثلا من زیاد طلا و پول پیدا میکنم یا خبرهای خیلی خوبی می‌شنوم اصلا حالت از درون خوب میشه کلا روزت با روزای دیگه متفاوت تر میشه بقدری که از حس خوشحالی نمیدونی چیکار کنی یا مثلا مشتری بهم زنگ میزنه یا حضوری میاد یا بازدید میرم یا یه فایل ارزنده بدستم میرسه و خیلی چیزهای دیگه که خودم بیشتر بخش پیدا کردن طلا رو بیشتر دوست دارم :) ;p خخخخخ خب همه اینا نشون میده که دارم روی باورهای ثروت سازم کار میکنم هرچند کوچک ولی تکاملی بزرگتر میشن، خدایا شکرت

    خب خداروشکر خداروشکر خداروشکر از زمانی که میخاستم جایگاه دیگران رو عوض کنم و خودم از جایگاهم پرت شدم و به ته ته ته جدول زندگی رفتم دیگه سعی نکردم که جای کسی رو عوض کنم و بخوام خدایی کنم براش و الان هم هربار که میخام کاری رو انجام بدم میگم هرکی توی هرجایگاهی هست جاش درسته و میگم خدا خودش براش می‌سازه و سعی میکنم خودم رو کنار بکشم، حالا خداروشکر که استاد باز دو تا فایل بی‌نظیری گذاشتن با نام: آیا من می‌توانم زندگی دیگران رو تغییر دهم؟ قسمت1 و 2 داره که لینکش رو اینجا میذارم براتون

    https://elmeservat.com/fa/can-i-change-lives-of-others-01/

    https://elmeservat.com/fa/can-i-change-lives-of-others-02/

    خیلی خوبه برای منیکه میخاستم جایگاه دیگران رو عوض کنم و چقدر یادآوری خوبی هم هست، خدایا شکرت

    خیلی حالم بهتر شدش احساس خیلی خوبی دارم احساس میکنم قراره یه نعمت غیرمنتظره وارد زندگی ام شود چون هربار میام کامنت میذارم تمرین میکنم فایل گوش میدم اصلا چهره استاد و بانو شایسته رو میبینم برام اتفاقات خیلی خوب و خوشایندی می افته برام واااای خدایاااااا شکرت تا این جمله رو گفتم یه مشتری برای فروش ملکش بهم زنگ زد یا خدااااااا ایول خدایا شکرت بیا نشونه میخام اینم نشونه برای ساخت ثروت که دارم تو مسیر درست حرکت میکنم خداروشکر خداروشکخدایا شکرت

    استاد و مریم بانو خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل به امیددیدار تو پرادایس

    خدایا شکرت بخاطر امروز که بهمون اجازه زندگی کردن و خلق زندگیمون رو دادی

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش وهرچه خواهی کن

    خدایا شکرت

    ایاک نعبد و ایاک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    به نام خدای همیشه همراهم

    درود فراوان به استاد عزیزم و خانوم شایسته زیبا روی من

    خدا را شکر بابت تکرار و تمرین و پایبندی به اصول جهان

    من هیچوقت در برابر دیدگاه شخصی مقاومت نمیکنم یاد گرفتم هر شخصی اندازه درک خودش داره ابراز وجود میکنه و خودمو در جای طرف مقابل میزارم و از مهمتر ناراحت نمیشم من به قدری از باورهام نتیجه گرفتم و مطمئن هستم که دیگه خودم را قاطی خیلی مسائل نمیکنم من اصلن اینستاگرام ندارم و هر چه فکر میکنم نیازی نمیبینم برای داشتنش خیلیا میگن مگه میشه آخه چطوری؟ باور کنین توی ذهنم اینجوری ساختم که بنا به شرایط فعلیم اینستا مکان بیهوده ای برای منه وقت منو میگیره چه دلیلی داره برم دیگران را دنبال کنم یا از خودم چیزی ارائه بدم!!! هر موقع نیاز به چیزی داشته باشم گوگل سرچ میکنم و به راحتی به منبعش میرسم

    چند شب پیش مهمونی داشتم و یک غذایی که تا حالا درست نکرده بودم و حدود 30 نفر مهمون را در نظر بگیرید میخام پخت و پز کنم

    خدا را شکر در موردش خوندم و مواد را تهیه کردم و در حین انجام کار یه فایل زیبا از استاد گوش دادم و نتیجه کار خیلی عالی شد و خودم به خودم آفرین گفتم که چه قدر راحت انجام دادی بدون استرس و قبلن یادمه ذهنم میگف اگر خراب بشه اگر بسوزه بقیه چی میگن آبروت میره و… ولی اینبار با خیال آسوده انجام دادم و نتیجه کار کردن روی خودم بود که دیگه بحث بقیه چی میگن حل شده بود توی ذهنم و لذت اون غذا درست کردنه برام مهمتر بود در حین کار مدام میگفتم خدایا شکرت بابت قدرت خریدم بابت خیال آسوده در خرج کردن پول بابت خیر وبرکت این لحظه از زندگیم خدا را شکر بابت توانایی در مدیریت آشپزی و خرید و مهمون داری خیلی پر انرژی و با حس خوب پیش رفتم و در مورد مدیریت اون لحظه هایی که سی نفر آدم با مدارهای مختلف قراره دور هم باشیم برنامه ریزی کردم دقیق پیش رفت من اول مهمونی تموم موبایل ها را داخل سبد جمع کردم با اینکه چند نفر مقاومت داشتن ولی اون حس خوبی که من و همسرم به مهمونا دادیم و گفتیم قراره امشب خوش بگذرونیم و از گوشی دور باشیم فقط همینجا باشیم در لحظه

    مسابقه با جایزه یه مبلغ پول وسط گذاشتیم و کوچیک و بزرگ شرکت کردن سه نفر برنده شدن چقدر لذت بخش بود چقدر شادی چقدر احساس رضایت باورتون نمیشه آخر شب گوشی را بهشون تحویل دادیم خیلی تشکر کردن بابت ایده و اون همه بازی

    و خودم متوجه شدم خیلی اعتماد به نفس خوبی داشتم چقدر تغییر کردم چقدر مهمونی ما ساده برگزار شده همه لذت بردن چقدر همه دلشون میخاست بیشتر بمونن و پیام های فردا که به من ارسال میشد هر کدوم از یک بخش تعریف و تمجید میکردن و من میگفتم اینا تحسین خداونده اینا جایزه منه و خدا را شکر بابت کسب و کار پر رونق همسرم ثروتمند بودن خیلی زیباست چقدر من آرامش دارم چقدر حالم خووووبه

    هر چه که دارم از لطف خداست

    شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: