مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 38


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    110MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

696 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم امروز هفتاد روز شد ک دوباره درمسیر مستمر هستم و اومدم کامنتم در مورد این فایل بنویسم چقد گذاشتن این فایل وامروز درمدارشنیدنش قرار گرفتم همزمانی داره با خریدن قدم پنجم دوازده قدم درمورد تغییر دیگران بزرگترین نشتی انرژی من همین موضوعه ک همه مثل من باید فکر کنن خیلی دوست دارم بپذیرم واگر بپذیرم مثل شما ک پذیرفته اید مادرتون وهرشخص دیگه ای چ فامیل چ غریبه طرز فکر متفاوت رفتار متفاوت حتی شیوه ی عبادت متفاوت داره یعنی من ارامشم برای همیشه شروع میشه وذهنم ک اینهمه انرژی داره تلف میکنه برای این افکار حداقل نگم بحث هست بیشتر فکر هست چون درمسیرهستم خیلی کمتر بامردم وارد بحث میشم این انرژی رو برای رشدم میذارم واصلا زندگی راحتتر میشه ورودی مالی سلامتی وروابط بهتر وبهتر میشه جوریکه زندگی قشنگترازین بارها وبارها میشه ودرمورد شیوه ی هدایت گرفتن از خداوند درمورد فرزندتون ک گم شده بود تعریف کردید بغضم گرفت چون واسه من هم بارها وبارها این اتفاق افتاده ک صدای خداوند خیلی بلند بوده بااینکه ذهنم نجوا کرده اما پذیرفتم هدایت رو عمل کردم ونتیجه شگفت انگیز بوده وچقد. ایمان ما هربار قوی ترمیشه جدیدا متوجه شدم من باید در کوچکترین موضوعی از خدا کمک وراهنمایی بخام و دارم این کاررو انجام میدم اما توی بعضی موارد طبق تجربه های قبلی عمل میکنم واز خدا نمیپرسم چیکار کنم درخواست نمیکنم واینجاست ک نجوا حالمو بد میکنه انگار خداوند رو دارم میشناسم از وقتی باشما هستم اما هنوز توی یکسری موضوعات مثلا تربیت فرزندم یک چارچوبی تعیین شده ک فراتر از اون نمیشه رفت وقراره همش من یکاری بکنم ک اوضاع درست پیش بره یا دوری از شخص نامناسب تاوقتی خوب کار میکنم عالی و اصلا نمیبینمش بعد ذهنم میگه بسه دیگه قرار نیس کلا دور باشی هرچندوقت یبار ببینیش مشکلی نیس یعنی اینجا هم یک چارچوبی ساخته شده یا بقول شما توی بحث ثروت یک ترموستات ساخته شده ک میگه حالا ب 10 میلیون درفلان مدت رسوندی ورودیتو بسه حالا یک مدت استراحت کن این مدلی هست شکل فکر کردن ذهنم بااین فایل متوجه شدم بیشتر وبیشتر اینکارو کنم کار کردن روی ذهنم بعد یکمدت نشانه ها میات ونشانه ها هربار پررنگتر میشه مثلا فرد نامناسب دورتر ودورتر میشه هرچی ادامه بدم کلا برای همیشه یا مدت سالها نمیبینمش یا یکسال وسالها ورودیم هی بیشتر هی بیشتر میشه یا رابطم با فرزندم هربار هرماه هرسال بهتر وبهتر میشه بعداینهمه مدت 3سال دارم کار میکنم الان متوجه شدم واقعا شما گفتید همه چیز تکاملیه الان متوجه شدم من چهله واسه خودم هربار میذاشتم واهدافم تیک میخورد اینها همه نشانه ی مسیر صحیح بوده همان صراط المستقیم بوده صراط الذین انعمت علیهم بوده قرار نبوده ترموستات ول کنم خاموش بشه برگردم مثل قبل عمل کنم اون مدلی فکر کنم رفتار کنم بااون اشخاص نامناسب حالا اشکال نداره یکبارهم چیزی نیس دوباره ارتباط بگیرم اشکال نداره یبارم از فقر بگم یا بشنوم اشکال نداره یبارم دلم بسوزه واسه یک بدبختی اینها نباید باشه سالها وسالها وسالها ن یک چهله ن دو چهله سالها………………. ادامه ادامه استمرار استمرار چسبیدن ب مسیر صحیح صراط المستقیم دیگه باید قید چیت کردن رو بزنم اگر میخام نتایجم بزرگ بشه اگر میخام برای همیشه بتونم ذهنم را کنترل وبیشتر مواقه حسم خوب باشه همیشه نعمت بیات ثروت بیات مشتری خوب بیات ارتباطاتم راضی کننده باشه استمرار استمرار استمرار قبلا سید علی خوشدل دراین مورد نوشته بود بارها وبارها اما من درمدار فهمیدن این موضوع اصلا نبودم فکر میکردم حالا اومدیم ب این مسیر یکسری خاسته ها هربار تیک بخوره ن یک زندگی داعما قشنگ رو تجربه کنم بااین راه زیبایی ک شما ب ما نشان دادی خداروهزاران مرتبه سپاسگذارم ک این الهام جدید رو ب من داد خدایا هدایتم کن وحمایتم کن همیشه درمسیر درست بمانم سپاسگذارم استاد خیلی لطف کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان عزیزترینم ،ای اربابم ،خالق ،رب الاربابم ،زیباترین وقدرتمندترین در هستی وجودم را وقلبم را تسلیم تو می کنم که آرامش گیرد ذهنم از نجواها. ای پروردگار بی همتا آسان شو برای آسانی ها برایم وتو سکان زندگیم را به دست بگیر که تو بهترین راهنما و هدایتگری . لا اکراه فی الدین از این آیه درک هابی که درک میکنم قدرت اختیار که خداوند به ما داده برخلاف فرشته ها و حیوانات که اختیار ندارند . آزادی در دین ،ازادی در پرستش خدا ،ازادی در عبادت خدا ،ازادی راه و انتخاب هایی که داریم وخداوند بی هیچ دخالتی ما را آزاد آفریده وقدرت تصمیم گیری را به ما داده ،وهمراه ما میشه در هر مسیری که می خواهیم برویم . چقدر این دیدگاه را دوست دارم ،چقدر آرامش خیال میده ،چقدرعادل بودن خداوند را به یادم میآورد ،زمانی که خداوند میگه آیا بینا با نام بینا یکی است؟ ما راه خودمون را میریم واز خدا کمک می خوایم اگر در مسیر هدایت باشیم هدایت درست میشیم اگر نه که هیچ .

    با خدا باش و پادشاهی کن

    بی خدا باش وهرچه خواهی کن

    نکات کلیدی گام 6پروژه

    1-مهم ترین راه ارتباط با راهنمای درون،باور کنیم به همچین راهنمایی هست وباورکنید چقدر شما فارغ از اینکه چقدر انسان مذهبی هستید یا نیستید، این نیروی هدایتگر تو وجود شما هست. و باور کنید وقتی که ایمان داشته باشید و ازش درخواست کنید به شما پاسخ میده، به شما پاسخ می‌ده. این مهم‌ترین باور است که آدم راهنمای درونشو فعال کنه و از الهاماتش استفاده کند

    . 2-به اندازه که آدم باور داشته باشه ایمان داشته باشه و تسلیم باشه و به اندازه که رو خودش حساب نکنه رو عقل و منطق و و تجربیات گذشته‌اش, و یکی از عواملی که آدم‌ها از الهاماتشون استفاده نمی‌کنند تجربیات گذشته‌شان است.

    3-هدایت‌های خدا واضح است برخلاف منطق ذهن.

    4ـ ذهن منطقی ما جلوی ما رو می‌گیره برای اینکه ما از الهاماتمون استفاده نکنیم.

    5-الهامات احساس خوب می‌دهد و نجواهای ذهن احساس ترس و ناامیدی ی‌دهد و جنس احساس مشخص می‌کنه که مسیر که مسیر کدام است کدام داره صحبت می‌کنه.

    6-باید همیشه روی گفتگوهای ذهنی کار کنیم و نجواهایی که همیشه با باورهای درست جایگزین کنیم و نجواها خود به خود بد می‌شوند اما خود به خود خوب نمی‌شوند.

    7-وقتی روی باورهایمان کار می‌کنیم از همون اول نشانه‌هایش می‌آید مثلاً پیدا کردن پول در خیابان،اس ام اس واریزی پول در حساب شما،گرفتن هدیه،افزایش حقوق، که که نشانه‌اش این است که همان مسیر را باید ادامه دهیم.

    8-منشا نتایج این است که دائم روی خودمان کار می‌کنیم. 9ـ تو یک سری تغییرات رادر درون خودت ایجاد کردی که نتایج آمده است و بعد که روی خودش کار نمی‌کند نتایج کمرنگ می‌شود.

    10ـ تضادهاست که باعث میشه انسان خواسته‌ها پیدا می‌کندو تضادهاقسمتی از مسیر زندگیست که انسان خواسته‌هایش را می‌شناسدو و محرک‌های پیشرفت هستند.

    11-مسئولیت خوشبخت کردن دیگران با ما نیست .

    12-قرآن یک سری آگاهی ها به ما داده ولی اجبار نکرده،ما آزادیم برای اینکه انتخاب کنیم و همه آزادند که دیدگاه‌هایشان را بگویند و همه آزادند که به دیدگاه‌هایی که طرف می‌گوید عمل کنند یا نکنند.

    13-اگر یک دیدگاهی را دوست نداریم از آن اعراض می‌کنم و با کسی بحث نمی‌کنم.

    14-من یک پیامی را می‌گویم یک سری از آدم‌ها می‌شنوند یک سری از آدم‌ها در مدارش نیستند و نمی‌شنوندو به اندازه‌ای که قبول می‌کنند نتیجه می‌گیرند.

    15-خداوندبارهابه پیامبر اسلام می‌گفت که تو وکیل کسی نیستی،و رسالت تو ابلاغ پیام است, ما انت علیکم بحفیظ، ما انت علیکم بوکیل.

    16-ببین کدوم حرف‌ها چه نتایجی برات می‌آورد ،با ذهن پاک و بدون قضاوت و بدون استفاده از تجربیات قبلی از آن استفاده کن و تصمیم بگیر که این روند را می‌خوای ادامه دهی یا ادامه ندهی.

    17-ما مسئول فرزند خواهر برادر همسر نیستیم،ما فقط مسئول خودمان هستیم .

    18-هیچکس بار دیگری را بر دوش نمی‌کشدو ما اصلاً تواناییش را نداریم و ما نمی‌توانیم کسی را خوشبخت کنیم و یا بدبخت کنیم.

    19-شما مسیر درست را برو و کار و راه درست را که فکر می‌کنی برو ،اون افراد باید خودشون زندگی خودشون رارقم بزنند.

    20-اگر باورهایمان درست باشد و در مسیر حرکت کنیم دردها و رنج‌ها یا به وجود نمی‌آید یا و یا با تغییر باورها خیلی خیلی زود حل می‌شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    شاهین حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی خداروسپاسگذارم که امروز هم بهم فرصت داد که دراین مسیر قدم بردارم لا اکراه فی الدین هیچ اجباری در دین نیست به قول معروف موسی به دین خود وعیسی به دین خود من خودم تا چند ماه پیش به شدت میخواستم اعتقاد خودمو ونحوه تفکرمو به دیگران غالب کنم البته بیشتر ذهنی این کارو میکردم و دیگران رو بخاطر شخصیت نوع رفتار و تفکرشون قضاوت میکردم وچون توجه من میرفت روی مسیر نامناسب به همون میزان از مسیر خودم دور میشدم واقعا ما قدرت تغییر هیچ کس رو نداریم و بزرگترین درسی که میشه گرفت فاعرض عنهم یعنی هروقت رفتار یا چیز نامناسبی از دیگران میبینم به خودم یاداور میشم این جمله رو هرکسی صاحب فرکانس وافکار خودشه من نمیتونم به جای اون شخص فرکانس بفرستم پس نمیتونم به اون شخص حتی کمک بکنم حتی اگر بچه خودم باشه . پس من مسیر خودم رو میرم و دیگران هم مسیر خودشون رو میرند تمام مهم ترین باور که باور کنیم خدا در درون ماست وبه ما میگه چیکار کنیم و از چه مسیری بریم به نظرم تمام کارهایی که ما میکنیم بخاطر اینه که بتونیم صدای اون رو بشنویم وهیچ وقت هم ذهن دست بردار نیست همش میخواد جلوی مارو بگیره همش میخواد بگه که نه نمیشه منطقی نیست . ولش کن . واسه همینه که باید همیشه این گفت وگوهای ذهنی رو مدیریت کرد و یه جورای خلع سلاحش کرد چون وقتی گفت گوهای ذهنی دست اون باشه کارش فقط ترسوندنه که تورو فریز کنه . وقتی روی باورها کار میکنی نشونه ها میاد وباید این نشونه هارو دنبال کنیم و ادامه بدیم تا به نتایج بزرگ برسیم من خودم بارها که روی خودم کار کردم ونشانه ها اومده وادامه دادم ونتایج هم اومده اما دوباره ازمسیر دور شدم ودوباره ادامه دادم.اما این از مسیر دور شدن واقعا انرژی زیادی از ادم میگیره برای وارد شدن دوباره به مسیر ومن الا تمام سعی و تلاشم اینه که در مسیر درست بمونم و ادامه بدم وادامه بدم تا نتایج بزرگ درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    به نام خداوندی که قدرت اختیار داده بهمون خدایا شکرت مهم ترین باوری که امروز وتوی این جایگاهم صدای زنگ رو تو ذهنم به صدا در آورد این بود که باید همیشه روی خودم کار بکنم ونزارم عادی بشن برام نتایج وتوی ذهنم به این جوری بشه که بگم حالا این نتایج اومدن و اینا ادامه دارن وحالا حالا ها هستن وبی خیال کار کردن روی خودم بشم چون تا وقتی من دارم روی خودم کار میکنم نتایج می تونن رشد بکنن نه اینکه من دست بکشم از کنترل ذهنم وتوقع داشته باشم نتایجم بهتر وبهترم تازه بشه بهتر که چه عرض بکنم وقتی روی خودمون کار نکنیم طبق قانون نتایجم از دست میرن ورفته رفته اتفاقات نا جور سرکلشون پیدا میشه دقیقا مثل نفس کشیدنه تا وقتی دم وباز دم میکنیم زنده ایم اگر به هر دلیلی نفس نکشیم میمیریم به همین راحتی پس باید بیاد داشته باشم که کوچک ترین نتایج هم سرمنشعش از تغیراتیه که توی خودم بوجود آوردم پس اگر نتایج ادامه دار وبهتر وبزرگ تر رو می خوام باید بهتر وبیشتر وادامه دار روی باورهام کار بکنم توی رفتارم عمل بکنم به اون همه باوری که استاد دارن توی تک تک فایلها راجبش صحبت میکنن مثل همین باور که آقا من در هر صورتی هدایت خداوند رو با خودم دارم چه مذهبی باشم چه نباشم خداوند هدایت کنندست وباور بکنم تا نتیجه دیدن هدایت هارو ببینم و لذتشو ببرم یکی از بزرگترین هدایت هایی که می تونم اینجا ازش نام ببرم اینکه یه روز تصمیم گرفتم تغیر شغل بدم تصمیم که نه بهتره بگم هدایت خداوند رو شنیدم وپذیرفتمش که خود خدا بهم گفت اگر دلت می خواد بری توی حوضه مورد علاقت کافیه از العان دیگه نری سر کار فعلیت وبعدش من میگم چیکار بکنی تو فقط العان دیگه نرو سر کاری که زیاد دوستش نداری ومنم خیلی راحت گفتم چشم( چون قبل از این چشم گفتن کلی داشتم روی خودم ورابطه ام با خداوند ودیدن نشانه ها کار میکردم) وآقا بعد از اینکه خیلی جدی ومحکم بودنمو به جهان نشون دادم خداوند گفت حالا برو سراغ فلان کار پیش فلان آدم توی این زمان برو واین حرفارو هم بزن ودیگه تماااام العان چندین ماهه که اومدم توی شغلی که روحم به پرواز در میاد وقتی میرم سر کار سر کار که نمیشه گفت بهش باید بگم میرم پیش عشقم میرم جایی که دیگه اونجا برام جاایه که می خوام باشم نه هیچ جای دیگه نه هیچ فکر دیگه نه هیچ انتظاری کشیدن برای تعطیلی نه برای مرخص رفتن هیچ هیچ من عشق میکنم کل زندگیمو فقط توی شغلم بگذرونم وحتی برنامه ها ریختم با خداوند که حتی خونمم جوری بسازم یا بخرم که کارم کنارش باشه یه مزرعه که گلخونه بزنم کنارش وهمه زندگیم همونجا باشم چون چیز دیگه ای اینجوری نمی تونه منو راضی بکنه هرچی بخوام توی همینه برام چه پول باشه آرامش باشه وقت برای خودم وخانوادم باشه هرچی هرررچیو که میخوام می تونم توی این شغلی که عاشقشم داشته باشم ودر آخر از زندگیم لذت برده باشم اینه که خیلی مهمه استاد عزیزم سپاسگزارتونم خانم شایسته مهربون واقعا دست مریزاد از این حجرتی که برامون فراهم کردی امروز روز ششم حجرتمه به مدارهای بالا تر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    راه های ارتباط با راهنمای درونتان را بفرمایید؟

    مهمترین قدم برای برقراری ارتباط با راهنمای درون:

    *باور به وجود آن و

    *باور به این که فارغ از مذهبی بودن یا نبودن این نیروی هدایتگر همواره در درون ما و همراه ماست

    *باور و ایمان به اینکه همواره تمام درخواست های ما را پاسخ می دهد

    در تمام حوزه ها و زمینه ها:

    -می توان از او درخواست هدایت کرد

    به اندازه ای که به خداوند:

    -ایمان داشته و

    -قدرت او را در اجابت درخواستهایمان باور داشته و

    -تسلیم خداوند باشیم

    -بر روی عقل منطق و تجربیات گذشته ی خود حساب نکنیم و

    از نیروی بی نهایت و قدرتمند خداوند بهره برداری کنیم

    اگر به ایده های الهامی خداوند عمل کنیم:

    -همواره نتیجه بخش خواهد بود

    ذهن منطقی:

    – جلوی دریافت الهامات الهی را می گیرد

    تفاوت بین الهام و نجواهای شیطانی:

    -اگر ایده یا راهکار در ما احساس خوب ایجاد کند:

    *از طرف خداوند است

    -اگر ایده یا راهکار در ما احساس بد ایجاد کند:

    *از طرف شیطان است

    جنس احساس گفتگوهای ذهنی:

    *نشانگر تفاوت بین الهام الهی و نجواهای شیطانی است

    آیا برای داشتن احساس خوب باید همیشه گفتگوهای ذهنی را به سمت مثبت جهت دهی کنیم؟

    بله

    باید همیشه:

    *بر روی گفتگوهای ذهنی مثبت کار کنیم

    *نجواها و گفتگوهای منفی ذهن را با گفتگوهای ذهنی مثبت جایگزین کنیم

    هیچ گاه گفتگوهای ذهنی ما:

    *خود به خود به سمت مثبت جهت دهی نخواهند شد

    اگر هنوز به ثروت دست نیافته ایم چه زمانی متوجه خواهیم شد باید صبر کنیم یا ایراد از باورهایمان است؟

    زمانی که بر روی باورهای خود در زمینه ی ثروت کار می کنیم:

    *از همان لحظه نشانه های آن را می بینیم

    نشانه های آن عبارتند از:

    -مبلغی پول در خیابان پیدا می کنیم

    -پیامی مبتنی بر واریز وجه دریافت می کنیم

    -افزایش حقوق به ما تعلق می گیرد

    ……

    رقم بانکی ممکن است بسیار کم و ناچیز باشد:

    -اما نشانه ای است از اینکه کار کردن بر روی باورها نتیجه بخش بوده است

    اگر چنین نشانه هایی دریافت کرده ایم:

    -بر روی باورهای خود به خوبی کار کرده باید

    -مسیر درست را ادامه دهیم و آن را رها نکنیم

    -ارتباط بین تغییر باورها و ایجاد نشانه ها را به درستی درک کنیم

    -نشانه ها را به عوامل بیرونی مانند شانس تصادف اتفاق… نسبت ندهیم

    مشکل اساسی افراد :

    -ادامه ندادن روند و مسیر درست تا تحقق نتیجه

    -عدم درک ارتباط بین کار کردن بر روی باورها و تحقق نتیجه است

    اگر باور داشته باشم که با ادامه ی مسیر تحقق اهدافم باعث آسیب به خانواده می شوم چه باوری را باید جایگزین آن کنم؟

    اگر قصد طی کردن مسیری را داریم و فکر می کنیم:

    باعث آسیب به رفاه خانواده می شویم کاملا باور نادرستی است

    تضادها می تواند:

    *به رشد و پیشرفت بیشتر افراد منجر شود

    *باعث ایجاد خواسته ها شود

    *محرک و انگیزه ای برای رشد و پیشرفت بیشتر شود

    ما:

    -مسئول خوشبختی دیگران نیستیم تنها مسئول خوشبختی خود هستیم

    خداوند فرموده:

    -هیچ کس بار هیچ شخصی را بر دوش نمی کشد

    هر شخصی:

    *مسئول مسیری است که طی می کند

    همه ی افراد:

    *آزاد هستند به سبک و شیوه ی شخصی خود عمل کنند

    *دیدگاه خود را بیان کنند

    اگر دیدگاه و سبک شخصی افراد را دوست نداریم:

    -از آنها اعراض کنیم

    -دیدگاه آنها را بپذیریم

    -بدانیم هر کسی حق دارد به سبک و شیوه ی شخصی خود عمل کند

    -بدانیم هر کسی نتیجه ی اعمال باورها و فرکانس های خود را دریافت می کند

    -با آنها بحث و گفتگو نکنیم

    -به آنها برچسب منفی نزنیم

    -نخواهیم آنها را قانع کنیم که به سبک شخصی ما عمل کنند

    رسالت پیامبر تنها:

    -ابلاغ پیام است

    بنابراین:

    *ما مسئول خوشبخت کردن هیچ شخصی حتی فرزندان خود نیستیم

    *ما توانایی خوشبخت کردن هیچ کس جز خودمان را نداریم

    به جای دلسوزی کردن به حال دیگران:

    *مسیر درست را طی کنیم و اجازه دهیم هر شخصی زندگی مورد دلخواه خود را خلق کند

    با داشتن باورهای درست رخ دادن تضادها:

    -به ندرت اتفاق می افتد

    -به سرعت حل می شوند

    -تضادها در نهایت به نفع ما تمام خواهد شد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    هر زمان که از او کمک می خواهم

    هر زمان که نام او را صدا می زنم

    هر زمان که می خواهم تا به من کمک کند

    آنقدر به راحتی و آسانی دستهای من را می گیرد که خودم باورم نمی شود که به این سادگی و راحتی هم می شد که کارها رواج پیدا کند

    واقعا از خدای خودم ممنون هستم که همیشه در بهترین موقعیت ها به داد من رسیده است

    آنچنان دستهای من را گرفته است که خودم هرگز باورم نمی شد که آنهایی که حتی که به فکر من هم خطورنمی کرده است به این راحتی کار من را رواج بدهند

    درس فوق العاده برای من این است که یاد بگیرم که از او هدایت بخواهم

    او را شریک خودم بدانم

    از او کمک بگیرم

    بی هیچ چون و چرایی تسلیم او باشم

    آنوقت است که من بهترین نتایج را برداشت خواهم کرد

    اکنون در کسب و کار خودم از او کمک می گیرم و واقعا بی هیچ دردسری همه کارهای من انجام می شود

    چند روز پیش باید به دفتر خدمات قضایی می رفتم تا یک کاری را انجام بدهم

    باید یا مغازه را تعطیل می کردم و یا اینکه کسی را سر جای خودم می گذاشتم

    از خدای خودم خواستم که همه چیز را برای من جور کند

    و به صورت واقعا رویایی دوستم آمد و ندایی به من گفت که از او بخواهم در مغازه بایستد و این اتفاق افتاد و کار من به بهترین شکل ممکن انجام شد

    چقدر این زیبااست از او کمک بخواهم و در نهایت به گوش به حرف او بدهم

    همیشه از ندای قلب خودم کمک بگیرم و کاری به عقل خودم نداشته باشم

    بهترین کار این است که دنبال او باشم و از او بخواهم

    بی شک به سادگی و راحتی به من داده خواهد شد

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    گام ششم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»

    به نام آن نیروی برتر و فرمانروای هستی

    سلام به استاد عزیز و مریم جانم

    خدا رو شکر که با گام ششم از این پروژه همراه هستم ، مینویسم تا ردپایی باشه برای خودم از برگشت و مرور آگاهی ها از مدارهای بالاتر ، از خدا اجازه میخوام که درک و دریافتم رو بنویسم و این ردپا رو به جا بگذارم.

    سوال اول-راه های ارتباط با راهنمای درون و دریافت هدایت های آن

    ————–

    اولین و مهم ترین راه ایجاد این ارتباط این هست که باور کنیم چنین نیروی درون ما وجود داره و ارتباط با نیرو و دریافت پیغام های آن فارق از اعتقادات و باورهای مذهبی ماست.

    باید بتونیم این باور رو در خودمون ایجاد کنیم که این نیرو در درون همه ی ما وجود داره و ما هرزمان ازش درخواست کنیم اون به ما پاسخ خواهد داد.

    هرچقدر بیشتر بتونیم این باور رو در خودمون تقویت کنیم بیشتر میتونیم در همه ی موارد حتی در اتفاقات روزمره خودمون مثل اینکه از کدوم مسیر بریم یا چه چیزی بخوریم ازش راهنمایی بگیریم.

    یکی از علت هایی که ما از این نیروی درونی نمیتونیم به درستی استفاده کنیم اینه که به تجربیات گذشته مون استناد میکنیم.

    ذهن منطقی مون میگه چون در گذشته نشده الان هم نمیشه و اینطوری میشه که راه خودمون رو سد میکنیم.

    در حالیکه اگر در اون لحظه بتونیم ذهن منطقی مون رو خاموش کنیم و به این صدای درونمون اعتماد کنیم و به چیزی که بهمون گفته عمل کنیم همیشه نتیجه ما رو شگفت زده خواهد کرد.

    ذهن منطقی ما همیشه جلوی ما رو میگیره برای اینکه طبق الهامی که دریافت کردیم عمل کنیم.

    تفاوت نجوای شیطان و الهامات دورنی مون هم الان دیگه میدونیم که در احساسی که اون پیغام در ما ایجاد میکنه.

    اگر احساس شور و شوق داریم این یک پیغام از سمت نیروی برتر ماست و اگر احساس شک و تردید و ترس داریم اون پیغام یک پیغام شیطانیه.

    سوال دوم-نحوه ی مدیریت کردن گفتگوهای درونی

    ————–

    این یک اقدام مستمره که باید به صورت همیشگی روش کار کنیم و باید تبدیل به روتین روزانه مون کنیم مثل نفس کشیدن و غذا خوردن در نظر بگیریمش

    سوال سوم-عجله برای رسیدن به ثروت

    ————–

    یکی از راه هایی که میتونیم متوجه بشیم آیا در مسیر درست هستیم و باید صبر کنیم تا نتایج بیاد یا باید بیشتر روی باورهامون کار کنیم دقت به نشانه ها ست.

    مثلا در مسیر ساخت باورهای ثروت ساز آیا داریم نشانه هایی از جنس : دریافت هدیه -افزایش حقوق-پیدا کردن پول در خیابان-دریافت SMS واریزی و و و رو میبینیم؟

    اگر داریم چنین نشانه هایی رو دریافت میکنیم باید بدونیم که در مسیر درست هستیم پس با شور و اشتیاق به این مسیر ادامه میدیم و روی باورهامون بیشتر کار میکنیم تا نتایج بزرگتر بشن.

    درک اینکه منشا دیدن این نتایج کوچیک از جنس نشانه ها حاصل کار کردن مستمر ما روی باورهای ماست به ما این انگیزه رو میده که در مسیر درست هستیم و باید همین مسیر رو ادامه بدیم.

    باید بپذیریم که دیدن نشانه ها شانسی و اتفاقی نیست و حاصل کار کردن روی باورهای ماست و با بودن در این مسیر با حفظ احساس خوب نتایج ما بزرگ تر میشن ولی اگه این مسیر رو رها کنیم و نشانه ها رو یک اتفاق بدونیم ، همین نشانه ها هم کم رنگ تر میشن و ما از مسیر اصلی منحرف میشیم.

    سوال چهارم-ریسک پذیری تصمیمات مهم و تاثیر آن بر روی افراد نزدیک و خانواده

    ————–

    این یک باور محدود کننده ست که اگر من ریسک کنم و تصمیمات جدیدی برای زندگیم بگیرم ممکنه خانواده م اذیت بشن.

    اگر از یک زاویه ی دیگه به این تصمیم نگاه کنیم از اساس این سوال رو از خودمون میپرسیم که اگه در این شرایط قرار بگیرن اصلا واقعا براشون بده یا باعث رشدشون میشه؟ (الخیر فی ما وقع)

    در مسیر زندگی،این برخورد با تضادهاست که باعث میشه خواسته های ما برامون شفاف تر بشه و اینها محرک های پیشرفت ما هستن.

    باور درستی که باید جایگزین کنیم این هست که مسئولیت خوشبخت کردن دیگران حتی افراد نزدیک به من و خانواده م با من نیست و هرکسی مسئول زندگی خودش و خوشبختی خودشه.

    اگر پذیرش چنین باورهایی برای ما سخته نباید وارد این دام بشیم که بخوایم کسی رو قانع کنیم یا خوایم باهاش بحث کنیم تا نظرش رو عوض کنیم چون طبق قانون بحث کردن ، ایجاد مقاومت محسوب میشه و از همون جنس تجربه ی ناخواسته، بیشتر در زندگی برای ما به وجود میاره.

    همه ی ما اختیار داریم و میتونیم انتخاب کنیم که اول بدون تعصب و با ذهنی باز دیدگاه و باور جدیدی که با ما در میون گذاشته میشه رو بشنویم و اگر فکر میکنیم این باور در راستای ارتقای وضعیت ما بهمون خدمت میکنه اون رو بپذیریم و اگر نسبت بهش مقاومت داریم و نمیتونیم بپذیریمش ( به خاطر فاصله ی فرکانسی ما با اون دیدگاه) ازش اعراض کنیم و ازش بگذریم نه اینکه وارد بحث بشیم و بخوایم نظر کسی رو تغییر بدیم.

    دقیقا در مورد دین هم قرآن گفته لا اِکْراهَ فِی الدّین ، و بارها به پیامبر گفته شده که تو وکیل کسی نیستی و وظیفه ی تو فقط ابلاغ پیام هست.

    ما باید با بزرگتر کردن ظرف خودمون ، قدرت پذیرش و تحمل دیدگاه های متفاوت با دیدگاه خودمون رو داشته باشیم و حتی یه مرحله بالاترش میشه اینکه اگر کمکی از دستم برمیاد به افراد نزدیک خانواده م در مسیر خودشون که با مسیر و نگاه من متفاوت هم هست کمک هم بکنیم. ( مثال کمک استاد به مادرشون در مورد دیدگاه ایشون.)

    پس اگر با دیدگاهی موافق نیستیم ازش اعراض کنیم.هرکسی این حق رو داره که نظر خودش رو که فکر میکنه درسته بیان کنه و ما باید با ذهنی باز و بدون تعصب به اون دیدگاه نگاه کنیم و فکر نکنیم فقط نظر ماست که درسته.این یه فرهنگه که باید یاد بگیریمش.

    بپذیریم هرکسی با هر دیدگاهی حق زندگی داره.

    در مورد این دیدگاه هم که هرکسی فقط مسئول زندگی خودشه و ما مسئول زندگی هیچ کس غیر از خودمون حتی فرزند و همسرمون نیستیم هم با ذهنی باز فکر کنیم و بررسی ش کنیم که میپذیریمش یا میخوایم ازش اعراض کنیم.

    ( آگاهی های جلسه ی چهارم از قدم سوم در منطقی کردن این باور و پذیرشش میتونه خیلی بهمون کمک کنه.)

    خیلی ممنونم از توجهتون به کامنت من دوستان

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2855 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و بچهای پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    و سلام به خودم که دارم این کامنت را مینویسم

    گام 6- فرهنگ ناب لااِکراه فی الدین

    در دین هیچ اکراهى نیست.به تحقیق هدایت، از گمراهى روشن شده است، بنابراین هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، پس بى گمان به استوارترین دستاویز که هیچ گسستنى براى آن نیست چنگ زده است و خدا شنواى داناست.

    چقدر جالب بود وقتی گفتم لا اکراه فی الدین بقیهشو ناخوداگاه خوندم نمیدونم کجا حفظش کردم کی حفظش کردم ولی مثل بلبل به زبون اوردم

    خدایا کمکم کن انچه که باید به زبان بیارم نه اون چیزی که خودم میخوام و فکر میکنم درسته

    امروز وقتی به خودم فکر کردم و سری به ذهنم زدم دیدم نه حرفهای والدینم قبول دارم

    نه حرفهای عباسمنش

    حداقل این دو مورد توی روز توی گوشم یا والدینم دارن افکارشون فریاد میزنن توی خونه

    یا عباسمنش سر میزمه و داره باهام حرف میزنه

    و این وسط یه منی هست که فکر میکنه خودش درست میگه و میخواد به همه ثابت کنه شما اشتباه میگید چرت و پرت میگید من درست میگم، من بلدم، من میدونم

    و این من از راه روش خودش پایین نمیاد تا متوجه بشه چه عواقبی داره این راه رفتن

    چه عواقبی داره اصرار ورزیدن بر منی که میخواد به همه بگه من بلدم اما تجربه زندگیش ناکام موندنش نشون میده

    برگشتم به قبل وقتی توی 17 سالگی توی دل یه خانواده مذهبی که پر از شرک بود و هنوزم هست دنبال راهی گشتم برای نجات خودم

    خانواده ای که به عالم ادم قدرت داده بود

    از افراد نظامی گرفته توی مملکت تا افرادی که سواد دانشگاهی دارند تا افرادی که دو رقم بیشتر توی حسابشون هست

    خانواده ای که جور دیگر فکر کردن یه کار وحشتناک بود به نظر نمیرسید واقعا بود

    استاد الان دارم فکر میکنم اگر همین یک مورد را عمل کنم و آزاده باشم برای من بس است

    همین را تیتر زندگی ام قرار دهم برای من ارتباط میشود

    حال خوب میشود

    پول میشود

    زندگی و سفر به مکان های دیگر میشود

    وسط یه خانواده ی مذهبی که همه میخواستن همرو کنترل کنن من تصمیم جدید گرفتم که ازاده باشم، ازاده بودن از دنبال کردن علاقم شروع کردم

    به من میگفتن هر کی دانشگاه و تحصیل را رها کند یعنی میخواد کمونیست بشه از راه خدا دور بشه از راه انقلاب فلان بهمان دور بشه

    استاد شاید باورت نشه وقتی گفتم من کنکور نمیدم بابام گفت داعشی شدی از دین خارج شدی

    باورم نمیشه این چه حرفهایی بود که شنیدم چه حرفهایی بود که باور کرده بودم

    امروز نگاه میکنم میبینم وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال ،بهترین مهاجم جهان، بازیکنی که چندین سال پشت سرهم بهترین و اقای فوتسال اسیا شده هم دیپلم داره

    سید امیر میر جلیلی دربازه فوتبال ساحلی ام

    مدرک دانشگاهش غیر حضوری توی شهر کوچیک گرفت اصلا وقتی برای دانشگاه نذاشت تازه هم سن خودمم هست

    اینا از راه اسلام دور شده بودند؟؟

    یا داعشی شده بودن؟؟

    نه چقدر مزخرفات باور کرده بودم

    باید بیاد بیارم دلیل اصلی موفقیت ادمها رو مخصوصا فوتسالیست ها رو

    باید بیارم بیارم نتیجه فقط بازی کردن توی فلان تیم یا بهترین بازیکن فلان مسابقه و مسابقات نیست

    باید بیارم که موفقیت توی علاقه یکی از نتایج ازاده بودنم است

    چرا فکر میکنم نتیجه فقط اینکه بشم بازیکن تیم ملی یا توی فلان تیم بخوام بازی کنم و بدرخشم

    امروز اینو دیدم که اینقدر این موضوع توی وجودم ریشه ای هست که وقتی مسیر رو رها کنم و کار نکنم روی خودم دوباره همه چیز برمیگرده همه اون باورهایی که توی بچگی نوجوانیی و اول جوانی داشتم

    درسته توی 17 سالگی این جسارت به خرج دادم و مسیر ازاده بودن دنبال کردم ولی این دلیل نمیشه که هوا برم داره فکر کنم من خیلی اماده هستم نهه

    وقتی کار میکنم روی ذهنم و تلاش میکنم که خوراک متفاوت بدم اماده پذیرش هستم شجاعت را در وجودم میتونم پیدا ببینم

    امروز متزلزل بودن خودم دیدم

    امروز فهمیدم که برای جور دیگر فکر کردن چه قدرتی به بیرون دادم

    چقدر فراره استاد عزیز ،دلم میخواد بدونم شما چطور توی این مسیر محکم ادامه دادین و پای اصولتون موندین

    دلم میخواد بدونم چطور اینقدر ادامه دادین که متزلزل نشدین

    واقعا این کارهرکسی نیست

    ازاده بودن کار هر کسی نیست

    من توی این ازمون نتونستم قبول بشم

    من اینقدر ذهنم بمباران شده بود توی نوجوانی و شرایطی که داشتم که امروز به این فکر میکنم لعنتی مریم اگر از این مسیر فاصله بگیری

    اگر خودتو بسازی و زندگیتو تغییر بدی ولی بخوای باز ول کنی بدون که باز این باورها برمیگردن باز میان و کل زندگیتو فرا میگیره.

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 629 روز

    به نام خداوند پاک و منزه

    سلام به همه دوستان عزیزم

    مرور:

    راه های ارتباط با راهنمای درون چیست و مهم ترین باور برای فعال کردن این راهنمای درونی چیست؟

    امروز که خواستم برم نان بگیرم برای مادرم . طبق عادت قبلی که میدونستم کجا نان سنگک داره . راه افتادم که قبلش یه صدایی گفت نرو بستس و جدی نگرفتم و رفتم و بسته بود بعد گفتم خودت بگو من نمیدونم کجا برم و راه افتادم و همینجور که میرفتم نانوایی شلوغ رو دیدم و رفتم به یه نانوایی سنگک تو یه کوچه رسیدم که هیچ کس نبود و به راحتی نان گرفتم . بعد همون لحظه به خودم گفتم اینقدر این ذهن بلدم بلدم داره که خودش میبره و میدوزه و داره دست هدایت و آسانی رو میبنده .و باید یاد بگیرم که مسیر راحت تری هم هست چرا روی این موج سوار نباشم.

    آیا لازمه ماندن در احساس خوب، مدیریت کردن همیشگی گفتگوهای ذهنی است؟ اگر بله آیا این امر اصولاً امکان پذیر است و چگونه؟

    وقتی سعی میکنی که روی خودت کار کنی و کمترین نشتی رو داشته باشی بازم ذهن از یه سوراخ های کوچک میاد فکرت رو درگیر میکنه و این گربه رو اگر دم حجله نکشی مثل حفره ای هست که بزرگتر میشه و هی بیشتر فکر را درگیر میکنه و از مسیر دورت میکنه. پس لازمه که همیشه کنترل بشه.

    وقتی با اینکه روی باورهای خود درباره ثروت کار می کنیم اما هنوز به موفقیت مالی نرسیده ایم، از کجا بدانیم که هنوز ایراد کار، از باورهای محدود کننده ما درباره ثروت است تا نا امید نشویم و مسیر را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهیم؟

    اوایل تصور داشتم که ثروت فقط پولی هست که بدست میاری اما الان میفهممم که ثروت میتونه کم شدن هزینه هات. کوتاه تر شدن مسیرت. راحت شدن کارها . سلامتی . همین اگاهی های سایت و خیلی چیزهایی باشه که بدست میاریم یا حداقل در بحث مالی اتفاقی میوفته که کم تر هزینه میکنیم.

    مثال با قانون سلامتی خب خیلی از هزینه ها خورد و خوراک و وقت کم میشه این ثروته . یا هدیه ای که میگیری و نیاز داشتی خب اینم ثروته . یا زمان ی که کمتر صرف کارهای کم ارزش میشه ثروته . یا راههایی که از روی آگاهی نمیری همینا ثروته پس باید به این نشانه ها دقت کرد.

    چگونه هم در مسیر خوشبختی خودم حرکت کنم و هم مراقب باشم که این مسیر مانع خوشبختی خانواده ام نشود؟

    یکی از باورهایی که به من خیلی ضربه زده و درس نمیگرفتم همین اشیل دلسوزی هست. قرن هاست که این حس دلسوزی و کمک کردن و دست کسی رو گرفتن تبلیغ شده و داخل گوشت و پوست رفته و حتا الان که روی باورها کار میکنیم ثروت را برای کمک به دیگران میخواهیم و انگار باید به کسی کمک کنی که لایق شوی .

    من اینو باید بدانم که هرکسی توی این دنیا تنهاست و روند رشد خودش رو داره و برای همین بدنیا امده که رشد کنه و پدر مادر دریچه انسان برای ورود به این دنیا هستن و بعد ازاد بگذاریم و این مسیر هرکس منحصر به فرده اما وقتی قاطی دلسوزی میشویم مثل اینه که پیله ی پروانه ای را بشکافیم که پروانه راحت بیرون بیاد و این به پروانه اسیب خواهد. هر کس خودش انتخاب میکنه و چه بسا به مسیرهایی میره که باعث میشه با گوشت و پوست و استخوان درک کنه که تغییر کنه .

    شاد و سلامت باشید

    ●◉◎◈◎◉●

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 577 روز

    به نام خداوند هدایت کننده

    سلام به استاد عزیز

    فایل پنجم از سری فایل های مهاجرت به مدار بالاتر

    من خودم فکر میکردم کارم درسته تفکراتم درسته،بعد آشنایی با استاد تازه از تعصبات فاصله گرفتم،البته سعی میکنم هنوز صد در صد موفق نشدم،دیگه می تونم مشرک نباشم

    برای خداوندی که جهان رو مدیریت میکنه شریک قرار ندم

    لا اکراه فی الدین،هیچ اجباری در دین نیست،دقیقا مخالف زندگی ما در جامعه که نیاید روز تمرکز کرد…

    اوایل آشنایی با استاد دوست داشتم راجب قانون با بقیه صحبت کنم ولی الان وقتی کسی صحبت میکنه سکوت میکنم و دنبال ردپای قانون تو صحبت هاش میگردم ،میگم استاد چه درست میگن این مدام داره راجب بیماری صحبت میکنه و همش درگیر بیماری عجیب غریب میشه

    مدام اخبار سیاسی گوش میده و حرص میخوره و از اون جنس جنگ و جدل وارد زندگیش میشه

    این خانم چه ثروتمنده وقتی صحبت میکنه مدام از زیبایی میگه و تصدیق میکنه قشنگی هارو،رفتار مثبت رو … و اینم ثابت میکنه که قانون داره عمل میکنه

    پس وقتی قانون بی نقص کار میکنه باید باهوش بود و با دقت روی خودمون کار کنیم که هم مدار باشیم با جهان

    و اما بحث شیرین هدایت و استفاده از راهنمای درون

    چطور میشه به راهنمای درون دسترسی پیدا کرد؟قطعا در آرامش و کنترل ذهن و در خواست هدایت کردن راحت میشه به این منبع راهنما وصل شد

    و از راهنمایی هاش استفاده کرد،الان دو دلم برای رفتن به یک سفر یک روزه و از خداوند هدایت خواستم که کمکم کنه و خدا سریع الجوابه و من امروز گوشم تیزه برای شنیدن الهاماتش

    مثل هزارن باری که مثل داستان استاد گفت و من عمل کردم و نتیجه گرفتم

    ان علینا للهدی

    خداوند هدایتگر همه ما به صراط مستقیم باشه

    سپاس از مریم بانوی عزیز و استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: