اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بسیار درست فرمودید استاد وقتی به مسئله ای علاقه نداریم یا به دیدگاه یا فیلمی علاقه نداریم چرا می شنیم نگاهش می کنیم چرا در مور دش بحث می کنیم چرا فکر مون رو مشغول این فکر می کنیم علاوه براین که فکر مون رو مشغول می کنیم وخودمون رو بابتش ناراحت می کنیم اتفاقات ناخوشایندی را هم به سوی خودمان جذب می کنیم
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت عقل کل
ردپای ۶۷
خدایا سپاسگذارم
اوایل که با سایت استاد آشنا شده بودم سعی می کردم که به دیگران هم پیشنهاد کنم و خودم را عقل کل میدیدم و دوست داشتم که دیگران را راهنمایی کنم.
بعد از یک مدت متوجه شدم که دارم نشتی انرژی میدهم و از مسیر خارج میشوم.
مسیله دیگر این بود که تا یک حرف یا حرکت اشتباه انجام می دادم این بازخورد را میگرفتم:تو که فایلهای استاد را گوش میکنی نباید این حرف یا حرکت را انجام دهی،🤔
در حال حاضر یاد گرفته ام که با کسی در این مورد صحبت نکنم و از بحث کردن با دیگران دوری کنم.
موضوع مهم دیگر این است که ما مسئول زندگی دیگران نیستیم و فقط مسئولیت زندگی خودمان را برعهده داریم.
این موضوع موانعی که جلوی پیشرفت انسانها قرار دارد را از بین میبرد و مسیر پیشرفت را باز میکند.
استاد جانم من اگه اصل متوجه بشم ،میفهمم که من در هرلحظه دارم فرکانسام میفرستم ،گفتگوهای ذهنیمو و آیندمو میسازم پس باید خیلی خسیس باشم در زمانم در کنترل ذهنم و کانون توجهم اون وقت دیگه چالش چیه ؟متقاعد کردن و توجیه کردن و توضیح دادن چیه؟
استاد عزیزم من اوایل که با شما آشنا شده بودم احساس میکردم باید همرو به این بهشتی که پیدا کردم بیارم و وقتی اینکار رو انجام میدادم نمیدونی چقدر حالم بد میشد و به مرور که رها کردم و به عقاید همه احترام گزاشتم و خیلی باورها برای خودم ساختم که این راه چون خلاف قانون هست منو از مسیر منحرف میکنه و من توانایی هدایت بقیه رو ندارم ،چون هرکسی در یک مداری هست که اونا باور دارن راه خودشون درسته و من مطمئن هستم راهم درسته ،و بعد از کلی حرف زدن بال و پر زدن یک حرفی میزد یک کاری میکردند که من دلسرد میشدم من میموندم کلی حال بد.
الانم خیلی خیلی بهتر شدم ولی به محض اینکه میبینم دارم نصیحت میکنم و یا میخوام به نظر خودم هدایت کنم کسی همون اول به خودم میگم دور زدن قانون خدا عذاب سختی داره و عقب میکشم ❤️❤️
من از طریق این آگاهی ها زندگی رو پیدا کردم و میخوام بیشتر و بیشتر لذت ببرم و هر روز تلاش کنم برای بهبودم و به هیچ کس و هیچ چیز کار ندارم .چون در هر لحظه ما انتخاب میکنیم که آسان شویم برای آسانی ها و یا آسان شویم برای سختی ها و زمانیکه تمرکزم رو از روی خودم بردارم بدون شک دارم آسان میشویم برای سختی ها.
استاد جانم ازتون سپاسگزارم و خیلی چیزا دارم هر روز ازتون یاد میگیرم و دیدم و ذهنم بازتر میشه 🌹
چه مطالب این سایت این استاد چه هر کسی.ما وقتی بحث می کنیم که دوست داریم خودمون به کرسی بشونیم.
اینجا دیگه از عزت نفس ماست ،اونقدر به کاری که می کنیم ایمان داشته باشیم که اصلا برامون مهم نباشه قضاوت و نظر دیگران،البته کار درست نه دچار غرور بشیم و بی ارزشی ایجاد کنیم.
۲:ما مسعول زندگی هیچکس نیستیم.هزاران مثال دارم که مادر یا پدر دنبال اهداف شوم هستن و چقدر هم ارزش بینشون هست،خیلی از دوستانمان بدون خانواده رفتن انگلیس و تا زمانی که به سر وسامانن نرسیدن خانواده هاشون اینجا بودن.
یا هزاران دیگه که توی بدترین شرایط بودن و چه موفقیت های رسیدن.
اگر چیزی رو دوست ندارم بهش نچسبم توجه نکنم بحث نکنم تنها کاری که من باید بکنم این که ازش اعراض کنم
هر انسانی ازاده که هر طور میخواد فکر کنه زندگی کنه و نتیجه اعمال خودش رو بگیره اگر من موافق اون تفکر نیستم باهاش بحث نکنم و اجازه بدم نتایج مشخص کنه که عمل و تفکر کی درسته.
من مسئول زندگی هیچ کس حتی فرزندم نیستم من حتی نمیتوم هیچ کس از عزیزانم را در مسیری ببرم که دوست دارم اون خودش مسول زندگی خودشه
من فقط میتونم خوب زندگی کنم با موفقیتهام و با شاد زندگی کردنم و با حس خوبی که به دیگران انتقال میدم یک الگوی مناسب باشم برای فرزندم و اونم اگر خودش بخواد من رو الگو کنه
بهترین روش در کنار هم زندگی کردن اینه که اجازه بدیم هرکسی زندگی خودش رو با تفکرات و اعمال خودش داشته باشه و این میشه یک جهان پر از ارامش چون هیچ کس تنشی برای راضی کردن دیگران و صرف انرژی بیخود نداره و هیچ کس مورد قضاوت دیگران قرار نمیگیره و خیلی از نشتی انرژی ها و رنجشها و ناراحتیها ومشکلات با پذیرش همین یک موضوع دیگه نبود و همین پذیرش انسانها با هر تفکری که دارن چقدر تاثیر مثبت در جهان داره
سلام استاد عزیز و همفرکانسی ها روز شصت و هفتم از سفر
خدایا شکرت که هر کس توانایی خلق زندگی دلخواه خودش را داره و هیچ عامل بیرونی در خوشبختی و بدبختی کسی کوچکترین اثری نداره
هیچکس نمیتواند زندگی کسی را به سمت خوشبختی یا بدبختی سوق دهد و کوچکترین تاثیری در زندگی کسی ندارد هرکس باتوجه به فرکانس ها و باورها و ایمانی که به خداوند دارد و اورا درک کرده و قدم های عملی بر میدارد میتواند زندگی دلخواه خودش را خلق کند و همه به یک اندازه به نعمت ها و ثروت ها و فرصت ها وخداوند دسترسی دارند و هر کس مسئول زندگی خودش است و هیچکس هیچ مسئولیتی در قبال هیچ کس ندارد و هر کس باتوجه به مدار خود میتواند از شرایط به ظاهر بد هم حداکثر استفاده را ببرد و از ان شرایط برای خود فرصت بسازد.
چقدرر این موضوع بحث نکردن با دیگران مهم و حائز اهمیت هست! من خودم گاهی اوقات بحث میکردم، اما بلااستثناء هردفعه بعد از بحث کردن احساس به شدت بدی پیدا میکردم. وقتی فکر کردم، دیدم بحث کردن نه تنها سودی نمیرسونه به کسی بلکه احساس خودم رو به شدتت بد میکنه تا جایی که چندساعت طول میکشه تا احساسم رو بهتر کنم!! از طرفی، اومدم و برای خودم منطقی کردم این موضوع رو که اولویت اول من بعد از روبرو شدن با تضاد و احساس بدی که درنتیجه بحث کردن بود، احساس آرامش و شادی هست. وقتی جهان بر پایه و اساس تنوع افکار و عقاید چیده شده، چرا من بخوام کس دیگه ای رو تغییر بدم و بحث کنم سر دیدگاهش؟! اگر دوست ندارم، اعراض کنم! در هرصورت من نه ضرر میکنم و نه سود از زاویه دید یک فرد دیگه چون هرکس مسئول ۱۰۰درصد زندگی خودش براساس باورها، افکار و فرکانسهای ارسالیاش به جهان هست و نتیجه اون رو در زندگیش میبینه. پس من چرا باید نگران یا ناراحت باشم که بقیه چه نوع طرز تفکری دارن؟ من بیام روی خودم و باورهام بیشتر کار کنم و خالص تر بشم و نتیجه بگیرم.
دلیل دیگهای که برای خودم آوردم یک مثال رایج هست، خیلی اوقات ما درگیر بحث میشیم تا به زعم خودمون وقت بزاریم برای طرف مقابل، همدردی کنیم و راهکار بدیم بهش و.. خلاصه که تأثیرگذار باشیم. اما چند نفر از افرادی که ما این همه وقت گذاشتیم براشون واقعا بنیادی تغییر کردن؟؟ هیچ کدوم! هیچ کدوم!!! شاید صحبت های ما به شکل یک مسکن بوده باشه بیشتر تا اینکه بخواد دلیلی بر تغییر و بهتر شدن باشه و این یک آلارم بود برای من، یک زنگ هشدار. اینکه چرا بیام عملا انرژی و زمان با ارزش خودم رو تلف کنم و اسم کمک کردن و تأثیرگذاری رو روش بزارم؟ که در آخر هم، اون فرد دوباره به روال قبلی خودش برگرده!؟ پس بیام دخالتی نداشته باشم در مسائل دیگران و باور کنم که انها هم خدایی دارند که بهشون نزدیکه و هرموقع که درخواست کنند، خداوند آنها رو هدایت میکنه حتی صدها برابر بهتر از من…
وقتی به یکی دیگه از ریشه های اینکه چرا انقدر دوست داریم بحث کنیم فکر کردم، دیدم که همش به این خاطر هست که به بقیه ثابت کنیم که من درست میگم، من بلدم، من میدونم ولی این تویی که اشتباه فکر میکنی، اشتباه از تو هست و… یه جورایی مثل اینه که خودت رو سر تر از بقیه بدونی و بخوای این موضوع رو بکوبی تو سر همه که من همه چی میدونم و آگاهی های من در هر زمینهای از تو بیشتره! چرا باید انقدر دیگران برامون مهم باشن که بخوایم اصلا باهاشون بحث کنیم و خودمون رو بهشون ثابت کنیم؟ اگر قرار بر ثابت کردن خودمون به کسی هست، اون فرد فقط وفقط خودمون هستیم. فقط باید به خودمون ثابت کنیم. من واقعا لذت میبرم از افرادی که هیچوقت با کسی در هیچ موردی بحث نمیکنن و با اینکه باورهای قدرتمندکننده خودشون رو دارند، به نظر بقیه افراد احترام گذاشته و اگر خوششون نیومد به راحتی اعراض میکنند و به راحتی به روند خودشون برمیگردن! به روندی که ازش نتیجه گرفتن و احساس خوب و آرامش دارند باهاش، بدون هیچ گونه بحثی یا توضیحی. من لذت میبرم از افرادی که با نتیجه هاشون میان حرف میزنند و نه اینکه آگاهی هاشون رو به رخ بقیه بکشند فقط برای اینکه بگن ما میدونیم و این شما هستید که در مسیر اشتباه هستید و وقتی به نتیجه زندگی شون نگاه میکنی، می بینی که هیچی برای گفتن ندارن..!!
درهرصورت سپاسگزار خداوندم که فقط به لطف اون بود که من هدایت شدم و درحال حاضر نسبت به قبل خیلیی بهتر شدم و البته که هنوز خیلی جا داره برای بهتر شدنم. برام جالبه که هروقت بهش فکر میکنم، نمیدونم چطور انقدر آروم تر شدم نسبت به قبل و در زمان اعراض، کنترل ذهنم رو به دست میگیرم و کانون توجهام رو معطوف به خواسته ها و کارهام میکنم و هیچ بحثی هم با کسی ندارم. فقط متمرکز میشم روی خودم و لذت بردن از انجام دادن کارهای موردعلاقم و به قولی دور میشم از منبع احساس بد. این بذرهای احترام رو خیلی دوست داشتم در وجودم بکارم و پرورش شون بدم، واقعا خداروشکر میکنم که انقدر بدیهی و طبیعی دارند در وجودم شکل میگیرند:)
به نام خدا
سلام خدمت استاد عباس منش خوش قلب
سلام به خانم شایسته و همه دوستان هم سفر خودم
سفرنامه روز 67
چه مصاحبه عالی دوباره برای اولین بار شنیدم خدایا شکرت این چند روز از خداوند هدایت خواستم تمام سوال و فایل استاد درباره حل مسائل زندگی من
چقدر عالی استاد این بحث توضیح دادن
من خودم از اون آدم هستم که کاملا مسئولیت خانواده بر عهده داشتم و خیلی جاها برام ترمز شده بود مخصوصا همین تصمیم مهاجرت اخیر کلا نگران همسر و فرزند بودم
اما خداروشکر خداوند با زبان استاد بیان کردن من هیچ مسئولیت درباره زندگی کسی ندارم
این حالا باید به صورت تکاملی از وجودم حذف کنم و باور درست مثل من مسئولیت زندگی خودم دارم
تازه من اگر به ظاهر مشکل پیش بیاد اگر باور درست باشه میتونه این موضوع به نفع من تمام بشه
یکی از دوستان درباره همین باور عالی توضیح داده بود اونم درس بزرگ برام داشت من چون خودم ضربه خورده بودم
گفته بودش کسی چند سال باور بیماری داره نمیتونه یه شب بگه من دیگه قرص نمیخورم چون باور سلامتی ایجاد کردم
این خیلی تو زندگی میتونه کمک کنه با ذهنیت باور قبل تصمیم بگیریم نتیجه غلط میشه
من باید زمان بذار تا رفتار ها و عادت ها قبل عوض کنم تا اون موقع میتونم بگم من باور تغییر کرده
خدایاشکرت این آگاهی ها رو روزی من قرار دادی و به این وضوح کامل با من حرف میزنی خداروشکرت
ادامه دارد…❤️❤️❤️
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز ودوستان سایت
بسیار درست فرمودید استاد وقتی به مسئله ای علاقه نداریم یا به دیدگاه یا فیلمی علاقه نداریم چرا می شنیم نگاهش می کنیم چرا در مور دش بحث می کنیم چرا فکر مون رو مشغول این فکر می کنیم علاوه براین که فکر مون رو مشغول می کنیم وخودمون رو بابتش ناراحت می کنیم اتفاقات ناخوشایندی را هم به سوی خودمان جذب می کنیم
در کل مثل همیشه عالی بودید متشکرم استاد
بنام یگانه معمار هستی
.
سلام ،
روز 67 سفر ،
خداروشکر میکنم برای این روز خیلی عالی که میبینم . خداروشکر میکنم که میتونم نفس بکشم و از زندگیم لذت ببرم ،
خداروشکر میکنم که به این مسیر و این سفر هدایت شدم .
ممنونم از استاد عزیزم برای این فایل عالی
یکی از دلایلی که من خیلی میخواهم که تو رفاه باشم اینه که الان تو رفاه نیستم ،
و این تضاد برای من این خواسته رو با تمام وجود ایجاد کرد .
طوری که من خیلی متعهد هستم و هر روز دارم روی خودم کار میکنم تا به اون رفاهی که دنبالشم برسم و نشونه ها به من میگویند که من در مسیر درست هستم .
اینا مسیر زندگی است و این تضادها باعث میشه خواسته ها رو پیدا کنیم …
بی پولی ، مستاجری و … این تضادها قسمتی از مسیر زندگی است که ما خواسته هامون رو باهاش پیدا میکنیم و اینا محرک های پیشرفت هستند .
برای من واقعا همین بود و اینا محرک بودند تا به این مسیر توحید رسیدم .
خداروشکر میکنم برای این هدایتهاش .
خداروشکر میکنم برای این سایت بسیار عالی و این آگاهی های بسیار ارزشمند .
من مصاحبه هارو از اول تا آخرش گوش دادم در زمان پیاده روی ام گوش میدادم ،
خیلی لذت بخش و آموزنده است .
سپاس برای خداوند بخشاینده موهبتها
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت عقل کل
ردپای ۶۷
خدایا سپاسگذارم
اوایل که با سایت استاد آشنا شده بودم سعی می کردم که به دیگران هم پیشنهاد کنم و خودم را عقل کل میدیدم و دوست داشتم که دیگران را راهنمایی کنم.
بعد از یک مدت متوجه شدم که دارم نشتی انرژی میدهم و از مسیر خارج میشوم.
مسیله دیگر این بود که تا یک حرف یا حرکت اشتباه انجام می دادم این بازخورد را میگرفتم:تو که فایلهای استاد را گوش میکنی نباید این حرف یا حرکت را انجام دهی،🤔
در حال حاضر یاد گرفته ام که با کسی در این مورد صحبت نکنم و از بحث کردن با دیگران دوری کنم.
موضوع مهم دیگر این است که ما مسئول زندگی دیگران نیستیم و فقط مسئولیت زندگی خودمان را برعهده داریم.
این موضوع موانعی که جلوی پیشرفت انسانها قرار دارد را از بین میبرد و مسیر پیشرفت را باز میکند.
امیدوارم که همیشه در زندگی موفق و پیروز باشید
تمام
خدانگهدار
سلام به همسفران مهربانم 🌹
استاد جانم من اگه اصل متوجه بشم ،میفهمم که من در هرلحظه دارم فرکانسام میفرستم ،گفتگوهای ذهنیمو و آیندمو میسازم پس باید خیلی خسیس باشم در زمانم در کنترل ذهنم و کانون توجهم اون وقت دیگه چالش چیه ؟متقاعد کردن و توجیه کردن و توضیح دادن چیه؟
استاد عزیزم من اوایل که با شما آشنا شده بودم احساس میکردم باید همرو به این بهشتی که پیدا کردم بیارم و وقتی اینکار رو انجام میدادم نمیدونی چقدر حالم بد میشد و به مرور که رها کردم و به عقاید همه احترام گزاشتم و خیلی باورها برای خودم ساختم که این راه چون خلاف قانون هست منو از مسیر منحرف میکنه و من توانایی هدایت بقیه رو ندارم ،چون هرکسی در یک مداری هست که اونا باور دارن راه خودشون درسته و من مطمئن هستم راهم درسته ،و بعد از کلی حرف زدن بال و پر زدن یک حرفی میزد یک کاری میکردند که من دلسرد میشدم من میموندم کلی حال بد.
الانم خیلی خیلی بهتر شدم ولی به محض اینکه میبینم دارم نصیحت میکنم و یا میخوام به نظر خودم هدایت کنم کسی همون اول به خودم میگم دور زدن قانون خدا عذاب سختی داره و عقب میکشم ❤️❤️
من از طریق این آگاهی ها زندگی رو پیدا کردم و میخوام بیشتر و بیشتر لذت ببرم و هر روز تلاش کنم برای بهبودم و به هیچ کس و هیچ چیز کار ندارم .چون در هر لحظه ما انتخاب میکنیم که آسان شویم برای آسانی ها و یا آسان شویم برای سختی ها و زمانیکه تمرکزم رو از روی خودم بردارم بدون شک دارم آسان میشویم برای سختی ها.
استاد جانم ازتون سپاسگزارم و خیلی چیزا دارم هر روز ازتون یاد میگیرم و دیدم و ذهنم بازتر میشه 🌹
سلام
دو موضوع کلیدی که مبحث این جلسه بود
۱:اعراض
از هرچی که خوشمون نمیاد واردش نشیم.
بحث نکنیم ،فکر نکنیم ،دنبالش نریم.مطالعه نکنیم ،
چه مطالب این سایت این استاد چه هر کسی.ما وقتی بحث می کنیم که دوست داریم خودمون به کرسی بشونیم.
اینجا دیگه از عزت نفس ماست ،اونقدر به کاری که می کنیم ایمان داشته باشیم که اصلا برامون مهم نباشه قضاوت و نظر دیگران،البته کار درست نه دچار غرور بشیم و بی ارزشی ایجاد کنیم.
۲:ما مسعول زندگی هیچکس نیستیم.هزاران مثال دارم که مادر یا پدر دنبال اهداف شوم هستن و چقدر هم ارزش بینشون هست،خیلی از دوستانمان بدون خانواده رفتن انگلیس و تا زمانی که به سر وسامانن نرسیدن خانواده هاشون اینجا بودن.
یا هزاران دیگه که توی بدترین شرایط بودن و چه موفقیت های رسیدن.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
ردپای روز شصت و هفتم سفرنامه
اگر چیزی رو دوست ندارم بهش نچسبم توجه نکنم بحث نکنم تنها کاری که من باید بکنم این که ازش اعراض کنم
هر انسانی ازاده که هر طور میخواد فکر کنه زندگی کنه و نتیجه اعمال خودش رو بگیره اگر من موافق اون تفکر نیستم باهاش بحث نکنم و اجازه بدم نتایج مشخص کنه که عمل و تفکر کی درسته.
من مسئول زندگی هیچ کس حتی فرزندم نیستم من حتی نمیتوم هیچ کس از عزیزانم را در مسیری ببرم که دوست دارم اون خودش مسول زندگی خودشه
من فقط میتونم خوب زندگی کنم با موفقیتهام و با شاد زندگی کردنم و با حس خوبی که به دیگران انتقال میدم یک الگوی مناسب باشم برای فرزندم و اونم اگر خودش بخواد من رو الگو کنه
بهترین روش در کنار هم زندگی کردن اینه که اجازه بدیم هرکسی زندگی خودش رو با تفکرات و اعمال خودش داشته باشه و این میشه یک جهان پر از ارامش چون هیچ کس تنشی برای راضی کردن دیگران و صرف انرژی بیخود نداره و هیچ کس مورد قضاوت دیگران قرار نمیگیره و خیلی از نشتی انرژی ها و رنجشها و ناراحتیها ومشکلات با پذیرش همین یک موضوع دیگه نبود و همین پذیرش انسانها با هر تفکری که دارن چقدر تاثیر مثبت در جهان داره
خدایا شکرت بابت ارامشم و این اگاهیها
در پناه خدای مهربونم باشید
به نام خالق اسمان ها و زمین
سلام استاد عزیز و همفرکانسی ها روز شصت و هفتم از سفر
خدایا شکرت که هر کس توانایی خلق زندگی دلخواه خودش را داره و هیچ عامل بیرونی در خوشبختی و بدبختی کسی کوچکترین اثری نداره
هیچکس نمیتواند زندگی کسی را به سمت خوشبختی یا بدبختی سوق دهد و کوچکترین تاثیری در زندگی کسی ندارد هرکس باتوجه به فرکانس ها و باورها و ایمانی که به خداوند دارد و اورا درک کرده و قدم های عملی بر میدارد میتواند زندگی دلخواه خودش را خلق کند و همه به یک اندازه به نعمت ها و ثروت ها و فرصت ها وخداوند دسترسی دارند و هر کس مسئول زندگی خودش است و هیچکس هیچ مسئولیتی در قبال هیچ کس ندارد و هر کس باتوجه به مدار خود میتواند از شرایط به ظاهر بد هم حداکثر استفاده را ببرد و از ان شرایط برای خود فرصت بسازد.
در پناه الله یکتا ❤🧡❤🧡⚘🌷🧡🌷❤🧡
سلام استاد عباسمنش عزیز و همه خانواده بزرگ عباسمنش
وقتی توی خودِ قرآن توی سوره ی بقره خدا بگه که برای هیچ کسی اجباری نیست که ایمان بیاره یا نه ، در اصل داره فرهنگ احترام گذاشتن به دیدگاه ها رو یاد میده
چون واقعاً هر کسی تا زمانیکه توی فرکانس اون موضوع قرار نگیره نمیتونه درکش کنه بابت همین بهتره فقط ازش رد شد
مرسی از استاد عزیز
در پناه خداوند رحمان
🎆شصت و هفتمین برگ از سفرنامه من
به نام یگانه عشق الهی؛
چقدرر این موضوع بحث نکردن با دیگران مهم و حائز اهمیت هست! من خودم گاهی اوقات بحث میکردم، اما بلااستثناء هردفعه بعد از بحث کردن احساس به شدت بدی پیدا میکردم. وقتی فکر کردم، دیدم بحث کردن نه تنها سودی نمیرسونه به کسی بلکه احساس خودم رو به شدتت بد میکنه تا جایی که چندساعت طول میکشه تا احساسم رو بهتر کنم!! از طرفی، اومدم و برای خودم منطقی کردم این موضوع رو که اولویت اول من بعد از روبرو شدن با تضاد و احساس بدی که درنتیجه بحث کردن بود، احساس آرامش و شادی هست. وقتی جهان بر پایه و اساس تنوع افکار و عقاید چیده شده، چرا من بخوام کس دیگه ای رو تغییر بدم و بحث کنم سر دیدگاهش؟! اگر دوست ندارم، اعراض کنم! در هرصورت من نه ضرر میکنم و نه سود از زاویه دید یک فرد دیگه چون هرکس مسئول ۱۰۰درصد زندگی خودش براساس باورها، افکار و فرکانسهای ارسالیاش به جهان هست و نتیجه اون رو در زندگیش میبینه. پس من چرا باید نگران یا ناراحت باشم که بقیه چه نوع طرز تفکری دارن؟ من بیام روی خودم و باورهام بیشتر کار کنم و خالص تر بشم و نتیجه بگیرم.
دلیل دیگهای که برای خودم آوردم یک مثال رایج هست، خیلی اوقات ما درگیر بحث میشیم تا به زعم خودمون وقت بزاریم برای طرف مقابل، همدردی کنیم و راهکار بدیم بهش و.. خلاصه که تأثیرگذار باشیم. اما چند نفر از افرادی که ما این همه وقت گذاشتیم براشون واقعا بنیادی تغییر کردن؟؟ هیچ کدوم! هیچ کدوم!!! شاید صحبت های ما به شکل یک مسکن بوده باشه بیشتر تا اینکه بخواد دلیلی بر تغییر و بهتر شدن باشه و این یک آلارم بود برای من، یک زنگ هشدار. اینکه چرا بیام عملا انرژی و زمان با ارزش خودم رو تلف کنم و اسم کمک کردن و تأثیرگذاری رو روش بزارم؟ که در آخر هم، اون فرد دوباره به روال قبلی خودش برگرده!؟ پس بیام دخالتی نداشته باشم در مسائل دیگران و باور کنم که انها هم خدایی دارند که بهشون نزدیکه و هرموقع که درخواست کنند، خداوند آنها رو هدایت میکنه حتی صدها برابر بهتر از من…
وقتی به یکی دیگه از ریشه های اینکه چرا انقدر دوست داریم بحث کنیم فکر کردم، دیدم که همش به این خاطر هست که به بقیه ثابت کنیم که من درست میگم، من بلدم، من میدونم ولی این تویی که اشتباه فکر میکنی، اشتباه از تو هست و… یه جورایی مثل اینه که خودت رو سر تر از بقیه بدونی و بخوای این موضوع رو بکوبی تو سر همه که من همه چی میدونم و آگاهی های من در هر زمینهای از تو بیشتره! چرا باید انقدر دیگران برامون مهم باشن که بخوایم اصلا باهاشون بحث کنیم و خودمون رو بهشون ثابت کنیم؟ اگر قرار بر ثابت کردن خودمون به کسی هست، اون فرد فقط وفقط خودمون هستیم. فقط باید به خودمون ثابت کنیم. من واقعا لذت میبرم از افرادی که هیچوقت با کسی در هیچ موردی بحث نمیکنن و با اینکه باورهای قدرتمندکننده خودشون رو دارند، به نظر بقیه افراد احترام گذاشته و اگر خوششون نیومد به راحتی اعراض میکنند و به راحتی به روند خودشون برمیگردن! به روندی که ازش نتیجه گرفتن و احساس خوب و آرامش دارند باهاش، بدون هیچ گونه بحثی یا توضیحی. من لذت میبرم از افرادی که با نتیجه هاشون میان حرف میزنند و نه اینکه آگاهی هاشون رو به رخ بقیه بکشند فقط برای اینکه بگن ما میدونیم و این شما هستید که در مسیر اشتباه هستید و وقتی به نتیجه زندگی شون نگاه میکنی، می بینی که هیچی برای گفتن ندارن..!!
درهرصورت سپاسگزار خداوندم که فقط به لطف اون بود که من هدایت شدم و درحال حاضر نسبت به قبل خیلیی بهتر شدم و البته که هنوز خیلی جا داره برای بهتر شدنم. برام جالبه که هروقت بهش فکر میکنم، نمیدونم چطور انقدر آروم تر شدم نسبت به قبل و در زمان اعراض، کنترل ذهنم رو به دست میگیرم و کانون توجهام رو معطوف به خواسته ها و کارهام میکنم و هیچ بحثی هم با کسی ندارم. فقط متمرکز میشم روی خودم و لذت بردن از انجام دادن کارهای موردعلاقم و به قولی دور میشم از منبع احساس بد. این بذرهای احترام رو خیلی دوست داشتم در وجودم بکارم و پرورش شون بدم، واقعا خداروشکر میکنم که انقدر بدیهی و طبیعی دارند در وجودم شکل میگیرند:)