آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 7
بخشش نه به معنای لطف کردن به دیگران، بلکه به معنای لطفی عظیم به خودت برای هماهنگی با آنکه واقعاً هستی و هم-فرکانس شدن با بالاترین فرکانس هستی، تجربه ای است که اصلِ تو نمیتواند آنرا نادیده بگیرد.
برای همین است که وقتی می بخشی، همه زنجیرهایی را پاره میکنی که تو را سبکبال و ظرف وجودت را آمادهی رشد میکند.
بخشیدن بسیار ساده است و این بزرگترین امتیاز اوست…
یک لبخندِ ساده، یعنی بخشش… یک تعریف ساده از دوستت، همسرت، فرزندت، همسایهات، یا هر کسی که اکنون مقابلش ایستاده ای!
از قید و بندهای تعریف شده، از روش ها، از داستان ها و از هر چیزی که بخشیدن را برایت سخت کرده است، رها شو … از دوست، همسایه، حتی از از او که برایت دشوار میآید، تعریف کن!.. در پی کشفِ بهترینها در هر چیز و هر کس باش!… زیباییهای هر موضوع و هر فردی را کشف کن
مطمئن باش همه افراد چیزی زیبا برای ستودن، برای تحسین دارند. پس بهترین بخش از وجود هر کس را پیدا و به او نشان بده… همه ما به چنین محرکی نیاز داریم… محرکی که هر چیز عادی را خارق العاده میکند.
هیچ چیز پر برکت تر از این نوع بخشش نیست…
سید حسین عباس منش
متن قسمت هفتم آرامش در پرتوی آگاهی
دهنده باش تا طبیعت در تو جاری شود
مگر نه این که هرچه به طبیعت بدهی به تو باز میگرداند، پس رها کن تا رها کند و دهنده شو تا دهنده شود. مثل نفس که تا رها نکنی نمیگیری و مثل تولد و مرگ و مثل پول … همه چیز در جریان است پس رها کن تا جاری شود.
تو از طبیعت میگیری و به طبیعت باز میگردانی و هیچ چیز ماندنی نیست. هر چیز و هر کس که از راه میرسد آمده است که زمانی را با تو باشد … زمانی در تو جاری شود … نه آن که بماند …. طبیعت در تو جاری است. … این جریان که از تو عبور میکند جریان طبیعت است، جریان جهان است، جریان کیهان است. و تو پاره ای از همه جهانی و همه جهان پاره ای از توی لایتناهی …
و تو چنان به آنچه که داری میچسبی و وابسته میشوی که جریان طبیعت را در خود متوقف میکنی. غافل از این که طبیعت به تو همان چیزی را میدهد که از تو گرفته است و آنچه تو امروز داری همان است که پیش از این به طبیعت داده ای. … و همین است که بودا میگوید زندگی یعنی رنج و منشأ رنج وابستگی است و میتوان از رنج رها شد.
پس رها کن تا جاری شود. به دنبال هرچه که هستی، رهایش کن. به طبیعت بده تا به تو باز گرداند. محبت کن تا ببینی، عاشق شو تا دوستت بدارند و ببخش تا به دست بیاوری
نفس، تنها میخواهد که بگیرد و بدست بیاورد و گفتگوی درونیات را پر میکند با خواهش، با بده … بده … بده و طبیعت هم همان را به تو باز میگرداند. اما خود متعالی تو، خود مقدس تو همیشه میخواهد که خدمت کند. … برای همین آمده است، وقتی این پرسش بر خواستنهای نفس قالب میشود و در طبیعت جاری، وقتی خدمت میکنی و دهنده میشوی … وقتی بخشنده میشوی، گویی همه طبیعت به خدمت تو در میآید. طبیعت در تو جاری میشود.
برای سه روز آینده:
فقط برای سه روز به جای آن که در هر چیزی به دنبال منافعت باشی از خود بپرس چگونه میتوانی خدمت کنی. “چه نفعی برای من دارد؟” پرسش نفس است و “چگونه میتوانم خدمت کنم؟” پرسش خود متعالی توست. پرسشی است که بی قراریهای تو را به چشمه آرامش میرساند، پرسشی است که برایش خلق شده ای، پرسشی است که طبیعت را در تو جاری میکند. فقط برای سه روز از خود بپرس: چگونه میتوانم خدمت کنم؟
دهنده باش تا طبیعت در تو جاری شود. فقط برای سه روز دست خالی جایی نرو. یک چیزی برای میزبان ببر. حتی یک شاخه گل، حتی یک آرزوی رحمت و سعادت، حتی یک لبخند صمیمانه.
فقط برای سه روز به آنچه طبیعت به تو هدیه میکند آگاه شو و توجه کن. به آواز پرندگان، به دوستان خوب، به آفتاب …
با بیان این نکته برای اطرافیان، آن را در ذهن خود پایدار کن و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود.
طبیعت حسابداری بسیار دقیق است
این قانون کارما ست که هر چه به طبیعت بدهی به تو باز میگرداند. وقتی یکسره از او میخواهی، او هم از تو میخواهد. وقتی به او
خدمت میکنی او هم به خدمت تو در میآید.
افکار تو همه دارای انرژیاند … موجاند … موجی که در محیط پیرامون تو جاری میشود و دنیای پیرامون تو را تغییر میدهد. رفتار و گفتار تو هم همین است، آنها هم از یک فکر زاده میشوند و فکر موج است … و زندگی تو بازتاب موجها و انرژیهایی است که به جهان میدهی. دوستانت، فرزندانت، همسرت، هرچه که داری یا نداری و همه حوادثی که تو درگیرشان میشوی، همگی بازتاب همانند که به طبیعت دادهای. همه را خودت جذب میکنی… و در طبیعت هیچ چیز از قلم نمیافتد. وقتی بد میکنی، وقتی موج بدی به جهان میفرستی ناگزیر به تو باز میگردد. گویی حسابت را آن قدر باز نگه میدارند تا بدی به تو بازگردد. یکی دو زندگی دیر یا زود برای طبیعت اهمیتی ندارد. و وقتی نیکی میکنی از بازتابش متحیر میشوی.
وقتی بد میکنی، وقتی به طبیعت صدمه میزنی، پاره ای از انرژیهای خوبی را که از وجود تو محافظت میکنند را از دست میدهی و جای آنها را به انرژیهای بد میدهی و آنها بیمارت میکنند و حوادث و آدمهای بد را جذب میکنند. چنان که افکار خوب و پاک، آدمهای خوب و پاک و اتفاقات خوب را به زندگی تو میآورند.
وقتی موجودی را بی علت میکشی تنفر بسیار زیادی متوجه تو میشود؛ با تولد هر موجود، موجودات مشابه با آن در جهانهای دیگر متولد میشوند … هفت جهان دیگر و زمان مرگ تقدیری آنها یکی است. وقتی یکی از آنها قبل از زمان موعود کشته میشود باید انتظاری طولانی و سخت را متحمل شود تا زمان مرگ تقدیری فرا برسد و این نفرتی سنگین را متوجه تو میکند.
و این قانون کارماست. که هر چه به طبیعت بدهی به تو باز میگرداند. پس به طبیعت صدمه نزن، … و طبیعت یعنی همه موجودات، از خودت، آدمها و زمین گرفته تا آن کهکشان دور و بدی نکن و بدی یعنی هر آنچه که خدایی نباشد.
برای سه روز آینده:
ذهن خود را از هر آنچه که خدایی نیست پاک کن و کلام خود را، و رفتار خود را …
زمانی را برای آرامش بگذار، بگذار انرژیهای پاک جهان در تو جاری شوند و از کارمای بد پاک ات کنند.
زمانی را برای خدمت بگذار، خدمت، نفس تو را به سکوت وا میدارد و کارمای بد را از تو پاک میکند.
فقط برای سه روز زندگیات را بازتاب انرژیهایی ببین که خود به طبیعت داده ای، و انرژیهایی که خود با پندار و گفتار و کردارت جذب
کرده ای
با بیان این نکته برای اطرافیان، آن را در ذهن خود پایدار کن و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود.
برای شنیدن سایر قسمتهای آرامش در پرتو آگاهی کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 77MB7 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم.
دهنده باش تا طبیعت در تو جاری شود.
یکی از مسائلی که استاد تو این فایل خیلی بهش تاکید داشتند این بود که تمام زندگی فعلی ما نتیجه چیزهاییست که در گذشته به طبیعت دادهایم.
از خودم میپرسم من تا به حال چه چیزهایی به طبیعت دادم؟ و برعکس طبیعت چه چیزهایی به من داده؟
فکر میکنم پاسخ به این سوال بتونه خیلی خیلی من رو در جهت شناخت بیشتر خودم و شناخت بیشتر قوانین کمک کنه.
چقدر گوش دادم به این فایلها لذت بخشه، مخصوصاً تو این شرایط: دل نیمه شب، ماه مبارک رمضان…
خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این حس و حال و بابت این آگاهیها.
صرفاً میخواستم یک رد پا از خودم در این فایل به جا بزارم.
بیست و هفتم اسفند 1403
سلام امروز این فایل نشانه من اومد
دلیل؟
وابستگی زیاد به همسرم و دارایی هاش!
اینکه همسر منه همه چیزیش مال منه!
پس حق نداره به کسی پولی چیزی بده جز با اجازه من
حق نداره جایی بره جز با اجازه و پرسیدن از من
و اینو اسمشو روشن فکری میدیدم
و میگفتم باید باهم شفاف باشیم
اما چند وقتی درگیر مسائلی شدم
که خودمم فهمیدم از کدوم نوع طرز تفکر دارم ضربه میخورم
و امروز تلسیم شدم دربرابر خدا و گفتم خدایا به قول معروف تمام سنگ های دامنمو ریختم
و به خدا گفتم کم اوردم دیگه نمیتونم بدون اگاهی های تو جلو برم
و خدا منو هدایت کرد به سمت این فایل و چقد من گریه کردم با شنیدین صدای شما استاد
و الان فکر میکنم هنوز حرفاتون رو نفهمیدم!
نیم ساعت پیش شوهرم از سرکار اومدن
بهش گفتم دیگه ازاد آزادی بنده خدا خندید گفت مگه برده ات بودم تا الان ؟
گفتم تو ظاهر شاید نه شاید جامعه به این رفتار ماهم خیلی امتیاز بده که نگاه چقد هم دلن چقد احترام هم دیگه رو دارن
اما گفتم خودم میدونم رهات نکردم میدونم وابستگی شدید بهت دارم
به همسرم گفتم از امروز رها شده از سمت من هستی برو و برای خودت زندگی کن منم با عشق کنارت می مونم.
این اسمش عشق پاکه که البته استادم تو خیلی بهش اشاره دارن.
این کارو کردم تا توحید خودمو بسنجم چون یکم کارام از شرکم بود!
و رگه هایی از شرکم تو رفتارام بود
یه بار سنگینی از شونه هام برداشته شده خدایا ممنونم
که هر لحظه بهم میگی کجای کارم ایراد داره و منو هدایت میکنی تا اون نقطه ضعفو برطرف کنم.
استاد این جمله شما
هر چیز و هر کس که از راه میرسد آمده است که زمانی را با تو باشد
قرار است تمام نعمت های کائنات زمانی با من باشند و من از آنها نهایت لذت را ببرم.
ممنونم استاد جانممممم
ممنونم مریم بانوی زیبا که با دقت متن رو نوشتین برای ما
خیلی خیلی دوستون دارم
بنام خدایی ک به شدت کافیست و نزدیکه
این فایل نشانه دیروزم بود ک داشتم تقلا میکردم برای ی مشتری که چسبیده بودم بهش ، اما وقتی این فایل گوش کردم مثل آب روی آتش بود، ک من چسبیده ام به مشتری و دنبال نتیجه بودم و فقط بدست بیاورم
این فایل نگاهم عوض کردم ک اومدم ک خدمت کنم، چگونه میتونم خدمت کنم، آرومم کرد، و تعهد دادم ک تلاش کنم ک بخشنده باشم و یکسره از خداوند فقط نخوام ک همه از من خرید کنند من باید کمک کننده باشم و نیکی کنم، خداوند خودش برای من جبران خواهد کرد
چقدر این فایل آرامش در وجودم ایجاد کرد، خدایا سپاسگزارم خدایا شکرت
سپاسگزارم بابت وجود استاد و قوانین ثابت جهان هستی ک به ما آموختند
خدایا از تو آرامش الهی میخام
می گویند میز شادی جهان چهار پایه دارد:
دو تای آن را مولانا به ما نشان داده؛
دو تای دیگر را حافظ؛
دو تایی که مولانا معرفی کرده
مرنج و مرنجان
مانند باران باشید که پلیدی ها را می شوید،دوباره به آسمان می رود،پاک می شود و دوباره به زمین بر می گردد!
و حافظ گفته:
بنوش و بنوشان
هر نعمتی که خدا به شما داده؛
از مال یا سلامتی
از معرفت یا آگاهی
با دیگران تقسیم کنید و دیگران را در این سهیم کنید!
چون همه ی این ها،امانتی ست که:
به ما داده شده و ما باید آن را منتقل کنیم!
پس بیایید همه با هم مرنجیم و مرنجانیم!
و بنوشیم و بنوشانیم!
و در این خاک…
در این مزرعه ی پاک…
بجز مهر،بجز عشق
هیچ نکاریم…
چقدر این نوشته مناسب حال دل امروز من بود و چقدر بجا دوباره خداوند هدایت کرد و یاد آوری که از صبح کنترل ذهنم درباره ی این موضوع بود و در این پایان ساعات شب،پاداش بودن در این مسیر الهی را از خودش گرفتم!
بی نهایت سپاسگذار این خدایی هستم که در هر لحظه در حال هدایت ماست ،بشرط باور و ایمان…
سلام اعظم جان چقد از کامنتت خوشم اومد چقد سپاسگذارم بابت بودنت سلامت وشاد باشی …..
می گویند میز شادی جهان چهار پایه دارد:
دو تای آن را مولانا به ما نشان داده؛
دو تای دیگر را حافظ؛
دو تایی که مولانا معرفی کرده
مرنج و مرنجان
مانند باران باشید که پلیدی ها را می شوید،دوباره به آسمان می رود،پاک می شود و دوباره به زمین بر می گردد!
و حافظ گفته:
بنوش و بنوشان
هر نعمتی که خدا به شما داده؛
از مال یا سلامتی
از معرفت یا آگاهی
با دیگران تقسیم کنید و دیگران را در این سهیم کنید!
چون همه ی این ها،امانتی ست که:
به ما داده شده و ما باید آن را منتقل کنیم!
پس بیایید همه با هم مرنجیم و مرنجانیم!
و بنوشیم و بنوشانیم!
و در این خاک…
در این مزرعه ی پاک…
بجز مهر،بجز عشق
هیچ نکاریم…
چقدر این نوشته مناسب حال دل امروز من بود و چقدر بجا دوباره خداوند هدایت کرد و یاد آوری که از صبح کنترل ذهنم درباره ی این موضوع بود و در این پایان ساعات شب،پاداش بودن در این مسیر الهی را از خودش گرفتم!
بی نهایت سپاسگذار این خدایی هستم که در هر لحظه در حال هدایت ماست ،بشرط باور و ایمان…
به نام خداوند همیشه بخشنده
سلام خدمت همگی…
بخشش!
لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.
خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى اش تکلیف نمى کند. آنچه (از خوبى) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى) به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر (دوش) ما مگذار؛ همچنانکه بر (دوش) کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویى؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.
خدایا!
اگر فراموش کردیم و به خطا می رویم بر ما مگیر که اگر دستان یاریگر تو در هر لحظه نباشد ما بسمت فنا و نابودی میرویم!
مهربانم!
با نشانه هایت ،با هدایت هایت با من حرف میزنی و هر دم به من می فهمانی که در چه راهی هستم!
وقتی نجواهای شیطان بلند میشود و می ترساند و وعده ی فقر و کمبود را میدهد احساسم بشدت دگرگون میشود و آن خود لایتناهی ام را فراموش می کنم و وقتی بر میگردم و به خودم و افکارم می نگرم می بینم چیزی جز نجوای شیطان نتوانسته مرا در قیل و قال این زندگی ،اسیر کند!
مهربانم!
بخشنده بودن و بخشیدن را به من ارزانی دار تا با هر چه در توان دارم ببخشم و خودم را رهاتر کنم نسبت به دنیایی که گذراست و ماندنی نیست!
مگر در این لحظه جانم را بگیری من میتوانم چیزی از این مال دنیا را با خود ببرم ؟
پس چرا این قدر اجازه میدهم نجواها در ذهنم جولان دهند و مرا و افکارم را به سمت احساس بد ببرند!
مرا یار و یاریگر باش و نسبت به این دنیای گذرا،رهاتر و آزادتر…
به نام خدای هدایتگر
خدارو سپاسگزارم که به اینجا هدایت شدم
واز خود بی خود شدم
خدا رو سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر وپاک
خدارو سپاسگزارم از این لحظه واز زمان
خدا رو سپاسگزارم از قلبم که هدیه پاک ومقدسی است که فرصت تجربه آن را دارم
خدا رو سپاسگزارم بابت عشق که همه چیز را دگرگون می کند
خدا رو سپاسگزارم که این مشعل روشن است ونورش دلم را روشن تر میکند
خدا رو سپاسگزارم بابت استادی یکتا پرست وموحد
بنام آنکه راحت جان است
چه خوب هدایتم میکنی ،حرفایی میزنی که باید بشنونم ،،،،،،،،
همونجایی که وابسته میشم و از راه میرسی تا بهم بگی ،وابستگی شرک و تو باید هواست باشه وقتی به غیر من دل می بندی همون میشه برات پرتگاه و دلیل بدبختی …..
خدای خوبم من راضی ام ،به هرچیزی که تو انتخاب میکنی برام
من راضی ام به تک تک اتفاقای دنیاااا چون میدونم همه اونا به نفع من رخ میدهند ،،،،
تو از من بیشتر میخوایی که به آرزوهام و خواسته هام برسم…..
خدای خوبم من هیچ نمیدونم و توییی داننده ،،،،،هدایتم کن به مسیر درست
آدمای درست
زمان و مکان درست
شکررررررر هدایتگر من:)
سلام بر استاد بزرگوارم و بانو شایستهی عزیز و همه شما همفرکانسیهای عزیز
این فایل به عنوان نشانه امروزم اومد.
اینقدر دقیق با خواسته من همخوانی داره.
اینقدر دقیق راه حل تضادم رو گفت که واقعا شگفت زده شدم و فقط میتونم به احترام این سایت الهی و وجود استاد عزیز سپاسگزاری کنم که خداوند قادر شما رو سر راه من قرار داد و منو با شما و سایت آشنا کرد . میدونم این سپاسگزاری هم نمیتونه حق مطلب رو اون جوری که شایسته هست به جا بیاره .
ممنونم که هستید
ممنونم بابت سایت
ممنونم بابت دوستان هم فرکانسی
خدایا شکرت
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
سپاس بیکران خدای یگانه را که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت گذاشته و دستانش را برایم مهیا کرده تا دستم را بگیرند که راه را گم نکنم.
استاد بزرگوارم، چه خوش است آنگاه که به کلام الله از زبان شما گوش جان میسپارم و خود را در دریای نعمات خداوندی غرق میبینم. چه خوش است احساس بینیازی به غیر از الله و ربالعالمین. چه خوش است آنگاه که بدون هیچ چشم داشتی میبخشیم، محبت را به دیگران، خنده را به دیگران، ثروت مادی را به دیگران و میبخشیم لحظههایی زندگی را به دیگران و میدانیم که در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت به سوی حضرت دوست روانیم و سرانجام به دیدار او خواهیم رفت و ای کاش که با دستی پر از نیکی و قلبی آکنده از عشق به سوی او روان باشیم که بزرگترین دارایی ما همین است و بس. چه خوش است بخشیدن بدون هیچ چشم داشتی، که انسان آگاه میداند که جهان هیچ نیست جز تجلی ذات الهی و هر چه هست از آن اوست و ما همه هیچ هستیم و اوست که اول است و اوست که آخر است. پس این دنیا جای غصه خوردن و اندوهگین بودن و حسد داشتن و حسرت خوردن و حتا غبطه خوردن هم نیست. هر چه هست اوست و ما همه هیچ هستیم و هرآنچه که بخواهیم را او و البته با دستان خود برایمان فراهم میسازد و نباید نگران هیچ چیزی باشیم که او بهتر از ما راه و رسم میهمانداری را میداند که ما همه میهمان او هستیم.
البته که باید هدف داشته باشیم و برنامهریزی کنیم و تلاش کنیم ولی نباید تقلا کنیم. به گفتهی خود شما استاد بزرگوارم، زندگی میدان صلح است. زندگی جای بهدست آوردن همه چیز به آسانی به آسانی و به آسانی است. پس چرا من خود را نیازمند دیگری ببینم و از دیگر بخواهم و انتظار داشته باشم که اگر برآورده نشود، نگران شوم، منت بکشم، عصبانی شوم، تا امید شوم و …
به گفتهی حافظ:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشهی چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانهی غیبش دوا کند
پس من باید هدف داشته باشم و به آن متعهد باشم و عمل کنم و پیوسته بر مهارتهایم بیفزایم و از سر صدق و صفا کار کنم( تقلا نکنم) و تنها به رب العالمین توکل کنم و بدانم که در بهترین زمان، در بهترین مکان و در بهترین حالت و با بیشترین مقدار خواستههای مرا برآورده میسازد.
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
نیک میدانم که همین سخنان را حضرت حق به ذهنم آورده و اوست که اینگونه مرا به سوی نور هدایت میکند. او خدای یگانه بسیار بخشاینده و بسیار مهربان است و از درگاه پر مهرش درخواست میکنم که همهی ما را به راه راست هدایت کند. همان راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی میدارد و نه راه کسانی که بر آنان خشم میگیرد و نه راه گمراهان.
الهی آمین یا رب العالمین.
ارادتمند شما
به نام خدای بی همتا
«ببخش»
برای اینکه جا باز بشه باید ببخشی کینه های تو جلوی جریان رو گرفتن برای چیزایی که میخوای توی وجودت جا باز کن با ریختن بیرون آت و آشغال ها ، تو هرچی رو پیرهن بدبو ادکلن و عطر بزنی فایده ای نداره گاهی بدتر هم میشه ولی کافیه اون لباس رو بشوری اونوقت ادکلن روی چنین لباسی واقعا خوشبو میشه ، تا وقتی تو وجودت یه انباری پر از آشغال هست جایی برای افکار و جریانات مثبت نیس
طول کشید تا بفهمم و به اندازه ظرف الانم درک کنم که مسبب جذب همه ی اون آدما یا اتفاقا خودم بودم نه لزوما یه شخص یا اشخاص خاصی
بعد از اون به خودم فکر کردم آیا درحق هییییچ کسی کار ناشایستی نکردم ؟ دیدم بله به تعداد زیاد ، گفتم خب چطور من در حق فلان افراد به هر دلیلی قبلا کارای ناشایستی کردم بعد حق دارم بقیه مریم مقدس باشن ؟ بابا ما انسانیم همونطور که من حق دارم اشتباه کنم بقیه هم حق دارن ، با این منطق قلبم خیلی سبک شد، گفتم خب من قبلا تحت تاثیر یه سری باورای غلط و کم بودن سن و یه سری غرور ها و جلب توجه ها چه سهوی و چه عمدی یه سری خطا کردم چه بسا دل برخی افراد هم دانسته و ندانسته شکستم که حتی خیلی هاش ممکنه الان یادمم نباشه و ندونم، چطور بقیه حق ندارن خطا کنن؟! و اینجوری با این منطق راضی شدم که با رضایت ببخشم چون قبلا میگفتم اوکی میبخشم ولی با زجر و درد بود و از ته دل نبود بازم حق میدادم به خودم و… ولی الان با این منطق و یه سری منطق های دوره ی عزت نفس اینکار برام با رضایت درونی همراه شد و خیلی حس بهتری پیدا کردم .
– چگونه میتوانم خدمت کنم پرسش خود متعالی توست ، باید بیشتر از خودم بپرسمش
-هرچه به طبیعت بدهی به تو بازی میگرداند چون جهان آینه ی توست نمیشه آینه سانسور کنه نمیشه و نمیشه و نمیشه
خدایا هرلحظه هدایتم کن به مسیر کسانی که بهشون نعمت دادی نه کسانی که راه گم کردند
درود بر بانو رضاییان گرامی
به نکات ارزشمندی اشاره کردید که مسئلهی همهی ماست. من خود بسیار به این مسئله دچار هستم. از دیگران انتظارات متعدد دارم ولی انتظارات آنها را برآورده نمیکنم و اگر هم این کار را بکنم، در دلم از ایشان توقع سپاسگزاری دارم. باور دارم که این رب العالمین است که از زبان شما دوستان گرامی این آگاهیها را به من میرساند. بنابراین، باید ارزش آنها را نیک بدانم و ارج نهم و بدان عمل کنم که؛
ز عمل کار برآید به سخندانی نیست
ارادتمند شما