آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2
    5MB
    6 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

799 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2216 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روز سی و پنجمین زیباترین سفر عمرم

    خدارو شکر

    انقدر حس و حالم عجیبه که نمیدونم چطور وصفش کنم.من حس و حالی با آگاهی های امروز تجربه کردم که سروری ناب است.

    استاد نوشته های شما رو چندیدن بار خوندم.هربار که میخوندم مو به تنم سیخ میشد.

    چقدر آروووم شدم

    چقدر عاشق شدم

    چقدر ساکت شدم

    چقدر به دلم نشست

    چقدر به خودم نزدیک شدم

    این حس و حال رو چند روز قبل هم تجربه کردم.زمانی که حال روحیم بشدت دگرگون بود و همش دچار تشویش شده بودم، انگار که یک چیزی رو گم کرده بودم و مداام دنبالش میگشتم و نمیدونستم دقیقا چی میخوام.خودم رو سرگرم می کردم که حالم عوض بشه اما این کار فقط مسکن بود نه درمان.

    کار به جایی رسید که تنها چیزی که تونستم بگم این بود که “خدایا کمک کن”

    چندی نگذشت که چنااان آرامشی وجودم رو فرا گرفت که قابل وصف نیست و گویا خود اصلیم رو پیدا کرده بودم و اون رو در درونم کاملا حس میکردم.احساسی وجودم رو فرا گرفت که احساس خوب در مقابلش مثل قطره آب در مقابل دریا بود. از اون روز عاشق این تجربه شدم و مداام در تلاشم که خودم رو در این هماهنگی نگه دارم.تازه خود اصلیم رو پیدا کردم و قراره با این اصل وجودیم طعم یک زندگی وقعی رو تجربه کنم.

    ایمان دارم که تنها با این اصل باید حرکت کنم و هماهنگی با اون مهم ترین کار زندگیم هست.

    این صحبت خانم شایسته چقدر نااب بود:

    “”ذات ما و اصل ما از احساس خوب است””

    خانم شایسته دوست داشتنی سپاس سپاس سپاس

    در پناه الله یکتا شااد و ثروتمند باشید

    الحمدالله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3344 روز

    هیچ چیز مهمتر از احساس خوب داشتن نیست.

    هیچ چیز مهمتر از هماهنگی با خداوند نیست.

    هیچچیز مهمتر از رابطه ی من با خدا نیست.

    برای همین هر روز باید برای کار کردن روی خودم و فرکانس هایم

    و مهمترین رابطه ام وقت بگذرام .

    طوری که هیچ چیز نتواند از زمان ان بکاهد.

    ما همه چیز را برای احساس خوب میخواهیم.

    وقتی که میتوانم با خداوند به بهترین احساس ها برسم

    انگار به تمام خواسته هایم رسیدم.

    خواسته ها باید وجود داشته باشند اما نباید وابسته شد.

    اگر به قلبمان گوش دهیم احساس خوب سرلوحه اش است.

    احساس خوب پاداشی بس عظیم تر از خواسته هاست زیرا دائمیست.

    امروز اتفاق ناخواسته ای برایم پیش امد و شیطان ذهنم

    نیز مرا به صحبت درباره ان و جلب توجه وادار میکرد اما من اگاهانه دهنم را بستم.

    زیرا میدانم که من هستم با فرکانس هایم اتفاقات زندگی ام را خلقمیکنم.

    اگر صحبت کنم فردا اتفاقات ناگوار بیشتر رخ میدهد.

    و من اصلا نیازی به توجه کسی ندارم چون یکی هست که همیشه

    حواسش به من هست.

    احساس خوب یعنی بهشت و احساس بد یعنی جهنم.

    تفاوت ایندو نیز به اندازه ی تفاوت بهشت و جهنم است.

    تجسم روز های دلخواهم سپاسگزاری پر ذوق تر همراه شدن با ارزوهایم

    انجام کار های مورد علاقه ام لذت بردن زندگی در لحظه ی حال .

    اصل من ارام است برای همین همیشه دوست دارم ارام و متصل باشم.

    متصل به نیرویی برتر متصل به جان جانان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2130 روز

    سپاس گذار خداوندی هستم که جهانی را خلق کرد که قوانین در آن ثابت است و نتیجه ایت قوانین ایجاد احساس اطمینان را در وجود ما ایجاد میکند.

    سلام خدمت استاد و خانواده صمیمی.

    با تشکر از مریم جان

    آرامش آرامش و آرامش حاصل این قانون است و اگر امروز نتوانی این آرامش را در خودت پیدا کنی، فردا با یک کیسه پول هم نمیتوانی این آرامش را داشته باشی.

    آن حس یقینی که همه چیز درست میشود و همه چیز برای تو حرکت میکند، در راستای هدف تو، برای خواسته هایت.

    آن را میتوان خوب متوجه شد…میتوان دید….میتوان احساس کرد.

    اول آن را در آرامش خود تجربه میکنی و بعد در دیگر جنبه های زندگی ات.

    حق تو نیز چنین است

    بایدهم اینگونه باشد.

    جهان از قوانین تخطی نمیکند و موج سوار بر موج سوار است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه خانم گل گلی گفته:
    مدت عضویت: 2482 روز

    با عرض سلام خدمت همگی

    جلسه دوم آرامش در پرتو آگاهی رو گوش دادم و متعهدم به سه روز تمرین. یه روز تمرینی که لحظه به لحظش آرامش من رو بیشتر میکنه. میخام در این دیدگاه با خدای مهربون خودم صحبت کنم.

    سلام خدای عزیزم. سلام خدای مهربانم که هر لحظه داری به من آگاهی میدی. استاد از زبان تو در این فایل صحبت میکنه. بیا این دیدار را گرامی بداریم. خدای خوبم چقد حس خوبیه تو این جمله😍 منی که این همه سال گمت کرده بودم حتی نمیتونستم باهات حرف معمولی بزنم الان بهت میگم خدای خوبم خدای نازنینم بدون هیچ ترسی. من فکرم راجبه تو غلط بود اشتباه بود نمیدونستم تو آزمایشگر نیستی تو واکنش گرا نیستی تو درون منی تو توی وجود منی من که از تو جدا نیستم و توهم از من جدا نیستی. من و تو یکی هستیم من روحی هستم که بخشی از وجود توعه که الان توی جسم مادی هستم و دارم تجربه های مادی به دست میارم. پس مگه میشه خدا بخاد خودشو اذیت کنه؟ وقتی من و تو یکی هستیم پس من هر خواسته ای که دارم خواسته تو در اصل. تو میخای به اون خواسته ها برسی تا به این وسیله جهان رو گسترش بدی. تجربه عشق من به دنیا عشق اضافه میکنه. تجربه ثروت من به دنیا ثروت اضافه میکنه. من اگه سالم و شاد و خوشحال باشم به دنیا یه آدم شاد و خوشحال اضافه شده و از آدم های افسردش یه نفر کم شده پس به پیشرفت جهان کمک کردم. تو پاکی تو منزهی و این صفت تو در زمان کودکی همراه انسان ها هست. ولی وقتی که ذهن ما پیداش شد وقتی اطرافیان باورهاشونو رو به ما القا کردن وقتی کارها در دسته خوب و بد طبقه بندی شد وقتی آموزش گناه و عذاب جهنم توی دوران مدرسه شروع شد ما از تو روز به روز دورتر شدیم چون تمرکزمون روی این همه ناخواسته بود سعی میکردیم گناه نکنیم ولی این سعی گناه بیشتر به وجود می اورد و بعدش عذاب وجدان و دور شدن بیشتر از تو. ولی الان همه ما اینجا جمع شدیم تا تورو پیدا کنیم. اینجا جواب درخواست من بود. حتی الان که دارم این جمله ها رو تایپ میکنم باورم نمیشه که این منم که انقد دارم با تو خدای نازنینم انقد راحت صحبت میکنم. یک سال کار کردم و باور ساختم تا الان میتونم انقد باهات راحت باشم. این خود خود آرامشه. مطمئنم خواسته های دیگم راحت راحت به وجود میاد چون من تورو تازه پیدا کردم😍 فهمیدم که احساسی نیستی واکنش گرا نیستی. این باور منه که تورو برام شکل میده عزیزم😍. خیلی خیلی دوست دارم خدای مهربونم😘😘😘 و شکرت میکنم که دارم با اصلم آشنا میشم. استاد عباس منش ممنونم ازتون که هستین که وجود دارین که به مردم آگاهی میدین😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    سلام وسپاس

    خدا روهزاران بار شکر که سر سپردگی به خداوند آسانترن کارهاست ونتایجی بس بزرگ وشگرف در تمام جوانب زندگی دارد وخیلی راحت تر از این است که تک تک خودمان با عقل جزء وناقص خودمان دنبال کارهای بی پایان وپرشاخه وانشعاب برویم.

    فقط با بندگی خداوند وتسلیم امر اون شدن میبینیم که براحتی مثل استاد عباسمنش در تمام جنبه های زندگیمون رشد وپیشرفت کردیم .حتی گاهی خودمون هم باورمون نمیشه که همچین مراحلی رو پشت سر گذاشتیم وبه چنین ارتقا وتکاملی دست پیدا کردیم. واقعا زندگی سرسام آور وکسل کننده است اگر که با خدا نباشیم وبرعکس ساده وزیبا والهی وپر از ثروت وسعادت وخوشبختی است اگر که با خدا باشیم.

    آخه مگه میشه این مفهوم رو رساتر از این شعر بیان کرد که: با خدا باش وپادشاهی کن

    بی خدا باش وهر چه خواهی کن

    ولی قبلا نمیدونستیم که راه خدا, راه توحید انقدر زیبا وپر از ناز ونعمت وفراواتی وسلامتیه , یه جور دیگه در مورد خدا وقوانینش وسنتهاش وراه ومسیرش فهمیده بودیم.ولی خدایا این درک از تو راهت کجا وآن کجا… ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا…..

    خدای الانمون خیییلی باکلاستر ومهربانتر ودست ودلبازتر وبخشنده تر وبا حالتر از خدای قبله. خداییه که با عشق وآگاهی دوستش دارن نه از روی ترس و اجبار, خداییه که واقعا خداست وبرازنده نام زیبای خدایی وحتی خییییلی بالاتر از اینها.

    خداییه که همین جا تو وجود خودمه, مگه میشه که من از اون واون از من جدا باشه?

    خدایا بی بهانه و خیلی ساده وصمیمانه بهت میگم که دوست دارم وعااااااشقت هستم.مگه میییشه که عاشق این نازنینی که همییشه تو وجود خودمون بوده نشده?مگه میشه?مگه داریم با این درک ودید از خداوند عاشق ودلباخته اش نشد?

    سپاسگزارم استاد نازنین والهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 2025 روز

    سلام بر قلبم آن هنگام که پاک است

    که منشا اتفاقات خوب است

    ساده است و رها

    اینجا هستم و مشتاق شنیدن صدای خود ابدیم که از درونی ترین لایه های وجودم با من حرف می زند

    جان و آگاهی

    خود لایتناهی

    اصل وجودم

    که اگر فراموشت کنم سقوط می کنم

    در بی ارزشی های دنیای امروز

    نجات من در یافتن توست

    خود لایتناهی ام

    اصلم

    آنگاه است که چیزی کم ندارم

    وصلم به قداست و ابدیتم

    می خواهم با توبیشتر آشنا شوم

    ای جان در جسم و کالبدم

    پیش از تصمیم بودی

    ابدیت، آگاهی، قداست

    جنین، نوزاد بودم

    ساده و در لحظه

    در سکوت و در گفتگوی آرام با اصل

    و نفس آمد و آشفته ام کرد

    با خشم و ترس و نگرانی

    چیزهایی که از تو نبودند

    سکوتم را گرفتند

    و تو را فراموش کردم

    فراموش کردم ابدیم و مقدس

    زمینی شدم

    پر از

    روابط آزرده، حسادت، خشم و کینه و ترس و فرافکنی و بیشتر خواهی

    تو را فراموش کردم و فکر کردم زندگی همین است، حقیقت همین است، زمین

    غافل شدم که سعات در وجود من است، در ذره ذره ی وجودم

    و اما اکنون بزرگترین اتفاق زندگی من است

    سکوت کرده ام

    تا از تو بشنوم

    آنچه همیشه در انتظارش بودم

    می خواهم به اصل خویش بازگردم

    به تنها راه سعادت

    خود لایتناهی

    خود مقدس

    در سکوت و آرامش به تو بازمی گردم

    وقتی نفس و گفتگوهای درونی آرام می شوند

    برای رفع مشکلاتم می خواهم به تو بازگردم، به درون

    و بخاطر آورم که موجودی الهیم

    و این فقط تجربه ی فیزیکی کوچکی در زندگی ابدیم است

    و من لایتناهی ام، ابدی و پایدار.

    در این مسیر هدایتم کن

    دستم را بگیر و مرا راه ببر

    تا به تو برسم، به اصل

    آرام گیرم

    رها شوم

    و سعادتمند

    سپاسگزارم برای این فایل آگاهی دهنده از جنس نور و روشنایی و سعادت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فرشته گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    واین بودنشانه امروزمن 😭😭😭😭خدایا ممنونم که هستی خدایا ممنون که دوباره درمن متولدشدی خدایا من بیشترمیخوام، بیشترمیخوام خودم رو درواقع توروبشناسم ،همه توروبرای خودم میخوام ،میخوام ارتباطم باراهنمای درونم هرچه بیشتروقوی تروصل بشه ،استادنازنینم الهی خیر وبرکت وشادی وثروت زینت بخش هرلحظه زندگیتون 🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2338 روز

    با سلام و درود به استادم و به همه عزیزان دلم🌹🌹🌹🌹🌹

    روز سی و پنجم تحول زندگی من…

    واقعا نمیدونم چی بنویسم و از کجا شروع کنم… با تمام جملات این فایل عشق میکنم و تمام وجودم آرامش میشه..

    قلب پاک….سادگی….رهایی….آگاهی….سکوت….

    چقدر این کلمات دارن معنا میگیرن تو قلبم… اصلا قبلا نمیفهمیدم چیه….

    و همین است که اینجایی وهنوز مشتاقی….خداروشکر که اینجام…وقتی خوب نگاه میکنم میبینم من همیشه دنبال چنین جایی بودم چنین آرامشی..انگار گمشده ای داشتم که هیچوقت آرامش نداشت…حتی اگه تو بهترین لحظاتم بودم و در جمع اقوام و دوستان و مثلا خوش میگذشت ولی اون خوشی واقعی نبود…من گمشده ای داشتم و قلبم آرام نبود..

    وقتی میشنوم که لایتناهی هستم که مقدسم… و میفهمم که این زندگی تنها یه تجربه کوچک در ابدیت است،…دیگه تمام غصه هام تمام نداشته هام تمام مشکلاتم برام بی ارزش و حقیر میشن .چون دیگه هیچ اهمیتی ندارن….و سرشار از آرامش و حس خوب میشم.

    و تو تنها وقتی نجات می یابی که مرا دوباره پیدا کنی، خود لایتناهی ات را ،اصل ات را.

    و تو زاده شدی از سکوت از ابدیت از قداست…تا اینکه آمدی…و در آغاز همه آگاهی بودی و سادگی.. جز شادی و رهایی نمیشناختی و لحظه ها را یکی یکی زندگی میکردی..سکوت بودی و در گفتگویی آرام با من…….

    (واقعا اگه یه گریزی بزنیم به کودکی تا اون جایی که ذهنمون قد بده معنی این جملات رو بهتر میفهمیم…)

    تا که نفس پیدا شد تا مشغولت کند..😔😳

    تا در شلوغی اندیشه دیگر صدایی از من نشنوی. .نفس به تو هویت داد و هویت توهمی است که تو را از همه انسان ها و همه هستی جدا کرد و من زاییده شد که تفاوت معنی پیدا کند و زمان زاییده شد که به گذشته و آینده سرگرم شوی و از ابدیت این لحظه غافل و خوب و بد زاییده شد که همیشه به قضاوت مشغول باشی.

    به کودکان نگاه کنیم…چقدر پاکن چقدر خالصن…خودشون رو برتر یا پایین تر از بقیه نمیبینن…و اصلا قبیله و طبقه هیچ مفهومی نداره براشون و اصلا آدم زشت و زیبا رو نمیفهمن چیه… من بارها دیدم که یه آدمی که در نظر ما صورت زیبایی نداشته وقتی به یه بچه نزدیک شده و محبتش کرده چطور اون کودک شیفته اون شده و دوستش داشته. در نظر کودک همه زیبان. اون اصلا قیافه و ظاهر و تیپ و طبقه و هویت براش مهم نیست… چون کودک هنوز درگیر نفس و اندیشه های منفی نشده. هنوز پاک و خالصه…

    و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو

    خدایا داره درکم از این جمله بیشتر میشه…سکوت…سکوت…درسته فقط در سکوت هست که آگاهیها بهت داده میشه. فقط در سکوت هست که خدا باهات حرف میزنه. تا وقتی نجواها هستن تا وقتی ذهنت مشغول هست و درگیره دائم ، چطور میشه آگاهی ها بیان.. ایده ها بیان..خداوند حضور پیدا کنه…

    و غافل بودی که آرامش و سعادت چنان به تو نزدیک است که در توست. در ذره ذره تو…و سکوت همه آن چیزی است که تو را به سعادت می رساند. بازگشت تو به اصل خویش..به توی لایتناهی..به خود مقدس تو..

    سکوت یعنی خاموش کردن نجواها…خاموش کردن اندیشه های منفی…یعنی قضاوت نکردن یعنی نظر ندادن و فقط نگریستن…

    💚فقط برای سه روز هر گاه با مشکلی مواجه شدم به تو باز میگردم به درون…..و به خاطر می آورم که موجودی الهی هستم و همه این زندگی تنها یک تجربه کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس من.💚

    تجربه ای که بارها و بارها تکرار می‌شود….

    و به خاطر می سپارم که لایتناهی هستم….لایتناهی….💜💜💜

    برای همتون آرزوی آرامش و آگاهی و سعادت دارم. 🌹🌄🌹🌄

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1849 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم

    به نام خدای شادی ها و فراوانی

    قبل از اینکه با این محیط آشنا بشم ،یک سوالی مدام توی ذهنم به طور ناخودآکاه چرخ میخورد از وقتی که از داخل آیه های قرآن اگر اشتباه نکنم فهمیده بودم و اونم این بود که ما انسان ها خلیفه ی خداوند روی زمینیم.

    من تو ذهنم اصلا نمیگنجید که منی که دارم ساده ترین کارها رو روی این زمن انجام میدم و یه زندگی کاملا معمولی دارم چه طوری میتون مخلیفه ی خدا باشم.منی که دارم همون کارهایی که منع کرده خدا انجام دادنش رو و من دارم کم و بیش انجامشون میدم چه طوری خلیفه ی خدا به حساب میام.

    مگه خدا شوخیش گرفته من کجا و خدای من کجا.داخل جسم من روح دمیده ولی مال خودش نیست که جنس روح ما فرق داره ضعیف تره که اینطوریم و از این جنس حرفا…

    چند سالی گذشت تا من مسیر درستم رو طی کردم و به این مکان رسیدم تا بفهمم معنی خلیفه بودن ما روی زمین چیست!

    تا بفهمم خداوند واقعا از روح خودش در درون ما دمیده و روح او هست که ما رو خداگونه تر وتوحیدی تر و خلیفه میکنه در این جهان.

    ما از طریق این تجربه ی محدود و با کمک روح او در درونمان به خواسته های قلبی خودمان میرسیم و از این طریق به جایگاه خلیفه ی خدا بودن هم نزدیک میشویم،این اتفاق از زمانی شروع میشه که به سمت آن چیزهایی که علاقه داریم حرکت میکنیم و از اعتماد کردن به ندای درونمان به اون جایگاه میرسیم.

    پس من باید علایقم رو هر چند محدود و انگشت شمار مشخص کنم و به خدای درونم بگوییم من این خواسته ها رو دارم و میخوام بهشون برسم و بعد ا اون خواسته مون رو رها کنیم و سکوتت کنیم و از نجواهای ذهنیمون اعراض کنیم تا خدای درون مسیر حرکت رو به ما نشون بده و بعد از اون تنها کاری که میمونه این که آدم لذت ببره از این مسیر رسیدن به خواسته هایش.

    یه کاری که از شما استاد عزیز خوب یاد گرفتم برای اعراض ناخواسته ها و نجواها این بوده که اگر الان خداوند یک خواستم رو اجابت میکرد من چه خواسته ای دارم؟

    این سوال کامل ذهن رو از سمت ناخواسته ها به سمت خوسته ها میبره کاملا به صورت خودآگاه.

    الان که فهمیدم روحی از جنس خدای من در درون منه واقعا شرم میکنم از اینکه به خاطر چه کارهای و نتیجه های پوچی ناراحت شدم و به صداش گوش نکردم که بهم میگفته چیزی نیست اشکال نداره حل میشه و به صدای منطقم گوش میکردم که میکفت تموم شد قراره بقیه عمرتو همینقدر بدبخت بمونی.

    و چه قدر الان حس رهایی دارم و نزدیک شدنم به روح خداییم.

    خدایا شکرت

    سی و پنجمین رد پای من در سفرنامه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    لیلا مقدم فر گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام

    سفرنامه روز سی و پنجم

    تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

    تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

    همه داستان همین است

    همین کشف خود واقعی

    کشف خود مقدس متصل به اصل

    متصل به جان جهان

    همه داستان همین پرت افتادگی از اصل و نسب واقعی است

    برداشتن ماسکی بی ربط است ماسکی بی رنگ و رو

    پر از ناله پر از خواهش و نیاز و تمنا و وابستگی

    پر از کمبود پر از ای کاش

    پر از درخواست چیزهایی که هست و دارد و نمی تواند ببیند

    ماسک زده اند به صورتش و یک طبل بزرگ پر هیاهو مدام در گوشش صدا می کند

    پشه ها و زنبورهایی که مدام وز وز می کنند

    همه این کارها می شود تا صدای خودش را نشنود

    تا چهره خودش را نتواند ببیند

    تا دستانش را نتواند باز کند

    تا باور کند پشه و زنبور و ماسک و دست و پای بسته است

    اما تنها یک لحظه اتصال و حضور کافیست تا صدای درونش را بشنود

    تا صدای عظمت و قداستش را بشنود

    تا در همان لحظه وصل و آگاهی زنجیر از دست و پا در حرکتی باز کند

    فقط در یک لحظه روشن شدگی

    تا ماسک را بردارد و دور اندازد

    تا پشه ها و زنبورها را بتاراند

    تا خودش را ببیند

    چهره مقدسش

    صدای زیبایش

    بالهای ملکوتی اش

    تخت پادشاهی اش

    آن لحظه، لحظه موعود همه انسانهایی است که در انتظارش هستند و هر لحظه برای درک آن تلاش عمیق می کنند…

    خداوندا تو را شکر که به ما فهمانده ای دنبال چنین خودی باشیم..

    و به درگاهت دعا می کنیم به برکت این آدمهای نازنین ما را به لحظه وصلت هر چه زودتر برسانی

    تا طعم واقعی آزادی و رهایی را بچشیم و قدم در راه گسترش جهانت برداریم

    و لذت بردن حال عمومی همه ما باشد

    آمین

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: