«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

سلااامم استاد جانم و دوستان هم فرکانسی

این فایل منو دیونه کرد بازم

وقتی که ذهن من داشت نجوا می‌کرد

وقتی نجوا هاش به اوج خودش رسیده بوده

یک فایلی اومد که همون حرفایی که با تمام وجود بهش نیاز داشتم رو شنیدم استاد جونم ایشالا خدا بهت قوت بده زیبا ترین

میخوام اول کامنتتو با این جمله زیبا شروع کنم که بازهم ازین زیباتر میشه

عاره باز هم جهان ازین زیبا تر میشه باز هم همه چیز ازین راحت تر میشه بازهم معجزات ازین بیشتر میشه همه چیز ازین روغن کاری تر میشه اجرا به قوانین باز هم ازین دقیق تر میشه و اگه استاد تونسته اینجوری عمل کنم کنه قطعا ازین بهتر هم میشه

دیشب درحالی که من به این نتیجه رسیدم که دارم از مسیر میرم بیرون و انگار دیگه اون راه آسفالته رو گم کردم گفتم باید بشینم فایل قدم ها رو از اول تا قدم شیشه گوش کنم که قوانین بهم یادآوری بشه و صبح شروع کردم بهوش دادن مجدد فایل هدف گذاری که کم‌کم هدایت شدم به این فایل ارزشمند که بهم یاد داد عاررهه عللیی از اون چیزی که فکر میکنی راحت تر هم میشه قوانین ازین راه حلی که تو بهش فکر کردی راحت تر هم بهت یادآوری میشه فقط کافیه تو بخوای

استاد جونم این فایل رو من بعد از این که یه ماه دنبالش بودم که گوشش کنم و اشتباهی یک فایل دیگه رو هم پیدا کرده بودم و فکر میکردم این فایله و دیگه دنبالش نمیگشتم به سمتش هدایت شدم دقیققاا توی زمانی که بهش نیاز داشتم بهش هدایت شدم و این یعنی معجزه و خدا رو بینهایت شکرگذارم که منو هدایت کرد به این آگاهی های دلنشین

استاد خیلی ازت ممنونم برای این آگاهی هایی که در اختیار ما میزاری و خیلی شکر گذار خدا هستم برای قوانین بی تغییر خداوند و خدا رو بسیار شاکرم برای هدایت شدنم به سمت درک این قوانین که زندگیمو دگرگون کرده

میخوام براتون داستان هدایت شدنم و معجزه ای که پریروز برام اتفاق افتاد رو بگم

من وقتی اون فایلی که شما رفتین به چشم آب گردم و با خانم شایسته عزیز توی آب برامون ویدئو گرفتین کگو اون بخار رو دیدم خیللییی دلم خواست که تجربش کنم و از خدا خواستمش

پس پریشب که دارز کشیده بودم یهو به فکرم رسید که برم به یه ابگرمی که توی فاصله 200 کیلومتری شهرمون درحالی که نه عکسی ازش دیده بودم نه تصوری از شکلش داشتم از پاشدم و با تصمیم قاطع زنگ زدم به دوستام که همشون باوجود تعطیل بودن اون روز کار داشتن و نمیتونستن بیان و تصمیم گرفتم که تنها برم ولی اتفاقی هدایت شدم به سمت یکی از دوستام و از خدا خواسته بودم که یا تنها برم یا با کسی که قوانین رو بدونه یا طبق قانون عمل کنه

و دوستم محمد باهام اومد چیزی که قبلا از ممد می شناختم یک آدم با انگیزه که دوست داره موفق شه ولی باور های درستی نداره و میشه گفت کمی آدم منفی نگریه ولی من به خدا اعتماد کردم و گفتم قانون اشتباه نمیکنه شاید باورتون نشه که من از صبح که را افتادیم تا شب که برگشتیم فقط و فقط راجع به قوانین حرف زدیم و لذتشو بردیم و رفتیم توی شب توی اون آب گرم و معجزاتی شدم که ملموس ترینش این بود که من دوست داشتم آسمون شب رو بدون آلودگی نوری ببینم که یهو برق کل روستا رفت و من تونستم توی آب گرم از بین دوتا نخل که انگار دورشون قاب گرده بودن آسمون شب رو ببینم و دیوانه بشم از زیباییش

خدا جونم شکرت برای تمام این داشته ها و تمام این زیبایی ها و قوانین بدون تغییر

استاد عاشقم خانم شایسته عزیز عاشقتم دوستای همفرکانسی که دارین این کامنت رو میخونید بدونید که عاشقتونم امیدوارم زیبا ترین ها رو تجربه کنید

با عشق علی رجب زاده 7/دی/1401