داستان تحول من
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- به رؤیاهایت باور داشته باش 1377MB32 دقیقه
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:
- تغییر شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را میشناختم؛
- تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهمترین سرگرمی زندگیام بودند.
- تغییر شغلی که تصور میکردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
- و مهمتر از همه تغییر باورهای محدودکنندهای که، بعداً فهمیدم منشأ همهی این ناخواستهها بودند؛
زیرا “نشانهها” به وضوح فریاد میزدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواستهها را برایت تکرار میکند.
آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش دادهام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه میکنم را نمیدیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواستههایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی میکردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آنها نشان میداد و باعث شک کردن من به پیش فرضهای ذهنم میشد.
همهی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایدهای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بیآنکه نگران هزینههای آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم میآید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالیام نگاه میکردم و به خودم میگفتم:
- “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و میتوانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”
دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آنها بود، این رویا را هر روز قویتر میکرد. مشاهدهی زندگی آنها، این ایمان را در دلم رشد میداد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.
همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر میرسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطقتر میشد.
رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمیبینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمتها را به من نمیداد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامهنویسی شده بود که نمیتوانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکنندهام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.
اما میدانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع میشود.
قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگیات را خودت با باورهایت ایجاد کردهای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدنها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیانات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگیات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیاییای که در آن به دنیا آمدهای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجهی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛
من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایتکننده” را به وضوح میدیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را میکند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سختترین کار دنیا میشود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباسمنش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.
- زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهیهای خالص، میتوانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
- محیطی که هر بار به آن وارد میشوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودیهای قدرتمندکننده تغذیه کند؛
- محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایهگذاری در زندگیام است؛
- کنترل ورودیهای ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.
اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه میکرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد میآوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدمهایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خمهایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:
- دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
- دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگیام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
- دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرکهای مخفی ذهنم را بشناسم؛
- شرکهایی که تلاش میکنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کنندهی شرایط زندگیام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگیام را به عهده نگیرم؛
- دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛
دانشگاهی که با آموزههایی چون دوره جهانبینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونهای که: آرامش را جایگزین نگرانیهایم کند؛ ایمان را جایگزین ترسهایم کند؛ توحید را جایگزین شرکهای مخفی وجودم نماید؛
دانشگاهی که با آگاهیهایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطقهایی قوی دربارهی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهیهایی که در یک فرایند لذتبخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکنندهای نماید که در تمام این سالها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛
دانشگاهی که تا با آگاهیهای خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروتآفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایتهای خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛
نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی میرساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛
به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعهام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.
آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذتبخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکنندهام، به مسیر هموار و لذتبخش باورهای قدرتمندکننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانیها.
چقدر خوب میشد اگر آن روزها میدانستم خداوند چگونه فکر میکند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کردهاست؟!
چگونه میتوانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگیام را در دست بگیرم.
چقدر خوب میشد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من میفهماند مهمترین اصل در رسیدن به خواستهها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواستههایم را به من میشناساند و چگونگی ایجاد آنها را در عمل با من تمرین میکرد.
آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی میتوانست آگاهیهای فراموش شدهی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهیهایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده میشد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کنندهای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آنها نمیدانند.
در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آنها را به من یاد میداد تا بدون تقلا، خواستههایم به صورت طبیعی وارد زندگیام شوند.
آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.
به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگیام با آنها مواجه شدم، خواستههای بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزشترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربهی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.
داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:
آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همهی افرادی که آمادهاند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباسمنش، چقدر میتوانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازیهای که نخریده، تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، میخواهد بهترینِ همهی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالیاش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباسمنش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آمادهی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛
- برای شما که مثل من متعهد شدهای تا رؤیاهایت را باور کنی؛
- برای شما که متعهد شدهای تا به جای کوچک کردن خواسته هایت، باورهایت را بزرگ کنی؛
- متعهد شده ای تا به شیوه ی بی حاصل قدیمی شک کنی و قوانین خداوند را بشناسی تا بتوانی برنامهنویس زندگی خود باشی.
بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت میکند و تنها منبع قدرت و ثروت است، مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانسهای خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازهی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل میشویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه میکنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگیمان را در دست خودمان میگذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش میدهد که احساس کنی کنترل زندگیات در دست خودت است.
این جنس از آرامش، رمز جاری شدن هموارهی نعمتها به زندگی است.
باسلام خدمت استاد عباس منش عزیز و کلیه دوستان گرامی خودم..من مدت یک ماه میشه با استاد اشنا شدم واقعا دارم طعم واقعی زندگی و فلسفه وجودی انسان رو درک میکنم..واقعا سپاسگذارم از استاد عباسمنش که انرژی میزاره و دوست داره دیگران زندگی خوبی داشته باشند خدا خودش جواب خوبی هاشو بده..قبلا کتاب راز رو خونده بودم ولی یه مدت که میگذره تماما از یاد ادم میره ولی اموزش های استاد واقع کارایی داره من امتحان کردم واقعیت محضه..فقط یه سوال من با تمام وجود دوست دارم ثروتمند بشم ولی هر کاری میکنم هیچ ایده ای به ذهنم نمیرسه میشه دوستان راهنمایی کنین ممنونم از همگی مخصوصا استاد عباسمنش
سلام استاد گرامی میخوام کره زمین وبخرم مال خودم کنم توی شرکتهای برندماشینم سهام بخرم خونه بخرم مولتی میلیارد باشه توی تمام کشورهای اروپا امریکا بااب وهوای معتدل خشک زمین 500هکتاربخرم بانک سوئیس میلیاردمیلیارددلارپول داشته باشم ونهایتن تاانتها پیش برم .ازصفرتاصدچه باوروفکری داشته باشم راه رو به من نشون بدین من ادمی هستم که ازکائنات خیلی زیاد طلب میکنم.باتشکر
سلام استاد عزیز ازاین که من راازخدای.به این بزرگی دور بودم مرا به خدابزرگ نزدیک کردی متشکرم وا زهمین خدای بزرگ برای شما خانوادتان بزرگترین آرزو رادارم. سپاسگذار سپاسگزار خداوندمهربان.
سلام استاد عزیز من ازیک روستا باسایت شما آشنا.شدم من یک کارگر کارخانه قندهستم.سوادچندانی.ندارم.من شرمنده.شما.یم که نمی توانم نظرا تم بنویسم.استاد عزیز ازفایلها..رایگان شما استفاده کردم. به زندگی امیدوارشدم چون هم بدهکار شخصی دارم وهم بانکی از زمانی که با سایت شمااشنا شدم.به من. امیدونشاط بوجودامداستاد عزیز به امیدیگانه خداوندیکتاوراهنمایهاو کمک.حضرتعالی. خوشحالی، امید به زندگیم برگرددهرچندکه از زمان که به فایل گوش میدم خیلی خیلی زندگیم آرامش.پیداکرده درضمن من از کتاب رویاها رویانیست خریداری کردم ولی چون ازگوشی استفاده می کنم دانلود کتاب بازنشد استاد عزیز مراببخش سوادنوشتن ندارم من قانون آفرینش. راهم خریدارکردم به امید راهنمائی جدید سپاسگذارسپاسگذارسپاسگذار خداواندبزرگم که مرابااستادمهربانیهاآشناکردبه امید حق یاحق
سلام دوست عزیز شما یک برنامه پی دی اف خوان روی گوشیتان نصب کنید و از کتابی که خریدی حتما استفاده کنید.بدین بیرونم براتون نصب میکنن
سلام و هزارسلام به همه عزیزان و استاد محترم،من چند روزیه که به جمع پر از انرژی شما پیوستم.قبل از آشنایی با استاد و دیدن فایلها،خیلی کارها و چیزهایی رو که میخواستم با این قانون به دست آوردم ولی با این روش و قانونهای دنیا که استاد به من آموخت فهمیدم که باید همیشه و همیشه از این قانون و باور استفاده کرد.و بایداز نعمتهایی که خدای مهربان به همه ما داده به خوبی نگهداری کنیم.و الان دارم روی یه خواسته بزرگم کار میکنم ولی یه کم دور از واقعیته،امیدوارم با توکلی که به پروردگارم دارم وقویتر کردن باورام بهش برسم و حتما از نتیجش به شما میگم باز هم از این همه لطف پروردگار که استاد عزیز رو با من آشنا کرد سپاس گزارم.
نمیدونم با چه کلمه ای شما رو توصیف کنم جناب عباس منش خیلی گلی
سلام ، سلام به من ،سلام به خدای مهربان ،سلام به خدایی که فکر میکردیم از ما دور است ،سلام،سلام به تمام انسانهای نیک سرشت ،سلام به استاد عزیزم که دریچه ای از خوشبختی را بروی ما باز کرد.
پریروز صبح یه ایمیل از گروه تحقیقاتی استاد عزیز برام اومد که بلافاصله رفتم سراغش ، بهتره بگم که باورم میشد ، باورم میشد که برنده میشم تو قرعه کشیه هفتگی بین اعضای سایت ، میدونستم برنده میشم یه روز ولی اینقد خوشحال شدم که اشک از چشام سرازیر شد اصلا نمیدونستم چقد تخفیف داره این قرعه کشی، مهم برام این بود که قرعه به نام من خورده ، میدونم که باورتون میشه ،الان که دارم اینو مینویسم چشام پر اشکه از خوشحالی، میدونم که باورتون میشه،بلافاصله به یکی از دوستام که فرانسه بودو از طریق اون با استاد آشنا شده بودم پیام دادم و با کلی شوقو ذوق بهش گفتم که تو قرعه کشی برنده شدم ،ولی متاسفانه پول کافی واسه خرید دوره روانشناسی ثروت یکو ندارم هر چی داشتمو چند روز پیشش خرج کردم .گفتم که میخوام قرض بگیرم و دوررو بخرم ، جالب بود اول بهم تبریک گفت و بعد بهم گفت عجله تو از باور کمبود فراوانی میاد بنظر من صبر کن و قرض نگیر(اخه خودشم دوره روانشناسی ثروت یکو قرضی گرفته بود و میگفت اگه دوباره تو اون موقعیت قرار بگیرم نمیخرم دوررو) تعجب کردم ، حرفش منو به فکر وا داشت دو سه ساعت با خودم فکر کردم، با اینکه میتونم قرض بگیرم و اخر ماه قرضامو صاف کنم و دو تومن به نفعم میشه ، به این نتیجه رسیدم که این کارو انجام ندم .تصمیم گرفتم که با قرض نگرفتن و قرضی نخریدن دوره و منتظر فراوانی های بیشتر موندن باورمو از پیش قوی تر کنم .باور به اینکه دنیای اطراف ما پر از فراوانیه پر از موقعیت های پولساز و عالی ، پر از لحظه های خوش، بی نهایت از این تصمیم راضی و خوشحالم و مطمعنم ،مطمعنم که دنیای اطراف من مملو از فراوانیه و موقعیت های بهتر و بیشتری نصیبم خواهد شد. از این تصمیم خوشحالم.در آخر فقط میتونم بگم از صمیم قلب و خالصانه که ممنونتم استاد عزیزم بهترین هارو براتون آرزو میکنم چون لایق بهترینها هستید.
سلام استاد عزیزم میخواستم نظر خودم رو در مورد کلیپی که از خونه ی بندر عباستون گذاشتید بگم قبلش اینو بگم که من با عشق فیلم های شما رو نگاه میکنم وقتی ثروت دو رو نگاه میکردم فقط اشک میریختم ??همین الانم اشکم در اومد واقعا خدا منو خیلی دوست داشته که شما در مسیر راهم قرار داده همیشه سر نمازم از خدا میخواستم به اندازه ی یه لحظه پلک زدن منو به خودم رها نکنه وقتی صحبت های شما رو گوش میدادم احساس میکردم خدا از طریق شما داره با من صحبت میکنه پاسخ خیلی از سوالاتم رو میگرفتم و اشک میریختم ارتباط من با خدای مهربونم خیلی خیلی نزدیک تر شده دقیقا همون چیزی که از خدا میخواستم سر نمازم ،واقعا شما برای من فرشته ای هستی که خداوند مهربان برام فرستاده تا بهتر بشناسمش استاد خواهش میکنم پکیجی در مورد آیات قرآن هم تهیه کنید کل قرآن چون خیلی نیاز دارم بهش در طول عمرم هیچ کس نتونسته بود معنای قرآن رو برای من به خوبی شما توضیح بده بارها معنای قرآن رو خوندم اما درک نمیکنم نیاز دارم شما برای من توضیح بدی در مورد آیه به آیه ی قرآن اما امروزم که فیلم زندگی بندر عباس شما رو دیدم دوباره گریه کردم تمامی ایمیل های شما برای من باعث میشه خدامو بیشتر درک کنم و بهتر بشناسم وقتی به گوشیم ایمیل میاد با کلی ذوق و شوق ایمیلم رو باز میکنم خداروشکر میکنم که استاد صادقی دارم و امروز با دیدن فیلم زندگی بندر عباستون به من انگیزه ی بیشتری دادید برای هدفی که یکم ترس داشتم اما توکلم به خدا بود بازم خدا از طریق شما جواب داد به من که محبوبه ببین چی بوده استادت الان به کجا رسیده ببین وقتی به خدای خودت ایمان داشته باشی خدا برات سنگ تموم میزاره بنده ی من برو جلو حرکت کن منه خدا رو داری ،استاد عزیزم فقط در یه جمله بخوام نظرم رو بگم در مورد این فیلم باید بگم خودم رو در آغوش پر مهر خدا دیدم و با خدا عشق بازی کردم و گریه کردم از اینکه منو هر روز بیشتر عاشق خدا میکنی ممنونم ازت از اینکه فرصت های عشق بازی من و خدارو برام جور میکنی مدیونم بهت ???واقعا دیگه نمیدونم چی بگم فقط ازتون میخوام ادامه بدید و منو بیشتر عاشق کنید دارم از عشق به خدا دیوانه میشم خدای من خیلی بزرگه خداییش این وسط نمیدونم مدیون استادم باشم که منو به خدا نزدیک تر کرد یا مدیون خدا باشم که با شما آشنا شدم استاد عزززززززیزم خیلی خیلی دوستت دارم و ازت نهایت تشکر رو دارم محبوبه کریمیان
سلام دوستان کسی راهکاری برای تغییر باورها داره ایاباتلقین و پاکسازی ذهن میشه باورها رو تغییرداد وباور جدید جایگزین کرد
باسلام خدمت استادبزرگوار ودلسوز.
واقعافایلای رایگانتون رو که گوش میدم حالم خوب میشه.
خیلی خیلی مشتاقم که دوره عشق ومودت و بسته روانشناسی یک رو تهیه کنم ولی متاسفانه شرایط مالیم فعلا اصلا اجازه نمیده.ولی به لطف ویاری الله دراولین فرست تهیش میکنم،امیدهم دارم که از طریق عقل کل کیف پولم شارز بشه تا راحتروزودتر به خواستم برسم