داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 500 روز

    باسلام به دوستان و استاد عزیزم وهم فرکانسی های موفق،مدت3روز هست که بسیار درگیربالا رفتن مدارو فرکانس شدم,کسیکه تمام پنجشنبه و جمعه روزهای تعطیل می‌رفت سرکارچون اضافه کارش دوبرابربود،تا آخرماه اضافه کارش بالای180ساعت برسه یه حقوقی بگیره تا بتونه قسط های بانک وقرعه خانگی تسویه کنه،دقیقا8سالی میشه به اینصورت زندگی میکنم،حتی یکروز صبح دیرمیرم سرکار تا بیشتر بخوابم پسرم بیدار میشه از ذوق وشوق میادکنارم دائم میگه بابا نرو سرکار بمون باهم بازی کنیم،چون من صبح میرم خروس خون تا8شب،میام شام میخورم10دیگه خوابم این شد زندگی تکراری من،اما تصمیم گرفتم تایم بیشتری درکنار خانواده باشم از این به بعدمیخام زندگی کنم چه خاطرات با همسرم وفرزندم دارم کدام مسافرت داخلی و خارجی تاپ رفتیم آرزو دارم اونقدر به آزادی مالی و مکانی و زمانی برسم تا خانواده ام در کمال آرامش با خودم به تمام هدفهای بزرگم دستیابم،امروز 15شعبان من سرکارنرفتم حتی پنجشنبه قبلی هم نرفتم دارم روی آموزه های استاد فوکوس میکنم مطمئن هستم خیلی بهتر از گیرکردن تو ترافیک وچرت زدن توسرویس هست،چون میخام آینده مو با باورهام بسازم و ذهنیت روشنی نسبت به آیندم داشته باشم،ممنونم که در این مسیر همراهی شما ثابت قدم شده تا جاپای شما بگذارم و بعدازگوش کردن بسیاری از فایل ها دارم به نتیجه میرسم که به هر چه فکرمی‌کنم همون میشه،جدیدا ارز دیجیتال خریدوفروش میکنم،دارم میبینم ارزی که خریداری کردم ازمبلغ89هزارتومن به658هزار رسیده تقریبا7برابر،اما قبلاً هرچه ندایی میامد بخر سریعا بازار می‌ریخت ومنفی میشد اما حالا با تغییرات فرکانسی وافکارم جهان به تمام درخواست‌های ذهنم لبیک میگه،خداراشکر وسپاس فراوان از استاد عباس منش و خانواده بزرگ ایشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    امید دربر گفته:
    مدت عضویت: 726 روز

    خدا را شکر که خداوند این فرصت را در اختیارم قرار داد و این هدایت زیبا را به من هدیه داد تا او را بهتر و زیباتر بشناسم. من این روزها بسیار حضور خدا را بیشتر ازاین سالها که می شناختمش در درون خودم احساس می کنم و حالا می فهمم که راه خواستن از او چگونه بوده است و من به اشتباه راه های دیگری را می رفته ام . حال هر خواسته ای که دارم بدون ترس بیانش می کنم وباوردارم که می توانم به ان دست یابم والبته این را مستلزم اصلاح خودم در درون می دانم تا نتیجه ان را دربیرون دریافت کنم. همین بس که روزهای خوب بسیاری را در حال تجربه کردن هستم. چند روزیست که متعهد شده ام حالم را خوب نگه دارم تاخداوند اتفاقات خوب را برایم رقم بزندو این قدر براین کار مداومت خواهم داشت تا بهشت زمینی خودم را با باورهای قدرتمندکننده ام و فرکانسهای زیبایی که به این عالم می فرستم بسازم و چقدر زیباست که می توانم جهان زیبای خودم را خلق کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    یوسف سعادتی گفته:
    مدت عضویت: 680 روز

    سلام و درود به همه ی عزیزان و استاد عزیزم آقای عباسمنش داستان بنده واقعا برا اساس مداری که من توش قرار گرفتم هست سال 97یه فایل های استاد را یکی از دوستان برادرم برای برادرم فرستاده بود و به صورت تصادفی به دست من رسید و من شروع کردم گوش دادن و خیلی خیلی به قلبم احساس خوبی میداد و بعد آروم آروم پیگیر شدم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که الان خیلی نعمتهای خدا وارد زندگیم شده از سلامتی که 4 سال بدون قرص و دارو ماشین خوب درآمد خوب دوستای خوب روابط خوب وارد زندگیم شده خدا هزار بار شکر میکنم و الانم دوتا از دوره هارا خریدن دارم با تمام وجود کار میکنم و به خودم قول دادم تمام دوره هارا بخرم و عمل کنم و واقعا طعم زندگی را با عشق و لذت بچشم خداروشکر واقعا به استاد عباسمنش و خانم شایسته و تک تک عزیزان که دارن باعشق در این سایت زندگی میکنن و عشق واقعی به همه میدن از خدا میخام برای هممون بی نهایت عشق ثروت بده عاشق همتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    حمید رضا گرامی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    به نام خدا و سپاس فراوان از استاد عباسمنش. واقعا واژه ی استاد برازنده ی شماست. چرا در مسیر درک قوانین و فهماندن قوانین استاد هستید. من سی سال معلم بوده ام و در مقاطع مختلف تدریس کرده ام. سالها قبل از اینکه آقای عباسمنش حتی دیپلم بگیرند من تلاش کردم قوانین جهان هستی را درک کنم و به مطالعه ی دهها کتاب روانشناسی، مذهبی، علوم غریبه، فیزیک و ریاضی کردم تلاش زیادی کردم نظریه ی موجی بودن عالم هستی را ارائه کردم و فهمیدم که جهان از انرژی است. این آگاهی را خودم درک کردم از هیچکس دیگه یاد نگرفته بودم. این مبحث طولانیه… اما واژه ی باور را هنوز نمیدونستم… با این حال باورهای غلطی که نسل در نسل و از راه درک غلط دین بمارسیده بود نقطه ی پایان کار بود چرا که میگفت تقدیر ما از ازل نوشته شده است. و ما یک ماشین اجرای برنامه ها هستیم. و من سرخورده و دوباره به مسیر قبل برگشتم. هرچند در زمان استاد کسانی بودند که آگاهی هایی داشتند اما نکته ی مهم در مورد استاد اینست که جسارت و پشتکار و نکته سنج بودن ایشان از همه مهمتر هیچ چیز را بدون دلیل منطقی قبول نمیکنند و…. نهایتا با تمام تضادها و ناهمواریها و… از دل اینها یک قانون را با شفافیت قوانین فیزیک و بدون هیچ استثنایی ارائه دادن که به راحتی هر مساله ای را حل میکند و پیروی از این قانون نجات بخش است. به این دلیل میگم ایشان لایق مقام استادی هستند. وگرنه خیلی افراد آموزش موفقیتهای شخصی میدن تا جاییکه من میشناسم اینا خودش هم میگن، میرن اموزش دلاری میبینند میان به زبان فارسی آموزش ها را منتقل میکنند این تفاوت داره با اینکه از دل آموخته ها قوانین را استخراج کنید. آرزوی موفقیت و سلامتی و عاقبت بخیری برای همه و خودم دارم. با سپاس فراوان. حمید رضا گرامی نژاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    پژمان شاهرخی گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    با سلام

    خلاصه بگم که اگر هدایت شدم به سمت شما و سایت شما پس خوشبختی و زندگی عالی و همه چیزهایی که شما بهش رسیدین در انتظار منم هست و منم باید خالق زندگی خودم باشم و توکلم به خدا باشه که در این مسیر هدایتم کنه

    اول سپاس گذار خداوندم و بعد دست بوس شما استاد عزیز ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1370 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    نمی‌دونم چرا امروز هدایت شدم به این قسمت چیزی که هر روز می‌دیدم ولی گذر میکردم و این را میدانم که این درخواستی بود که تو ستاره قطبی ام از خداوند خواسته بودم که مرا به زیبایی هدایت کند و به قلبم گفته شد که برو تو سایت و چشمم به این قسمت خورد و شروع کردم به خواندنش چقدر با دفعه اولی که خونده بودم جملات فرق میکرد چقدر با دقت میخوندم مثل این بود که برای اولین بار میخوندم موقع خوندن اشگ مجال خوندن و ازم گرفته بود و خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم که تو این مسیر و از خانواده صمیمی عباس منش هستم ، من هدایت شده هستم و خداوند راهنمای خوبی برایم است تنها کاری که من میتونم با انجامش جواب زحمات استاد عزیزم و بدم اینکه تو مسیر ثابت قدم باشم و با گوش فرا دادن به آموزهای استاد شاگرد خوبی تو این دانشگاه الهی باشم من خودمو تحسین میکنم و خودمو لایق بهترین‌ها می‌دونم لایق یه زندگی زیبا چون هدایت شدم به این مسیر ابن هدایت یه نقطه قوتی برای باورهای قدرتمند کننده ام خواهد بود و این را میدانم که هر چیزی تکامل میخواهد و من در حال طی کردن دوره تکاملم هستم تا به اون زندگی دلخواهی که دارم هدایت شوم به امید روزهای قشنگ

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    عبدلله بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    سلام به نام خالق ارامش و استادعزیزم طی این یک سال که با شما اشنا شدم به اگاهی و آرامش بیشتر از قبل که شما را نمشناختم رسیدم وبارها خداوند را شاکرم به خاطره این اتفاق من روز به روز به قوانین خداوند و راهنمایهای شما نزدیکتر میشوم واحساس میکنم با این روش به خواسته‌های خودم میرسم حداقلش خیلی خیلی بهتر وبیشتر از قبل میشم ممنون بابت شما وخدای شما که هدفی درست را برای ادمها انتخاب کردی ….سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 842 روز

    استاد از اینهمه غم و شادی گزافی که تو نوشته هاتون بود گریم میگیره! الان که متنتون رو خوندم، حس کردم ما چقدر استواریم و غریب! شاملو میگه : کوه ها باهمند و تنهایند؛ همچون ما، باهمان تنهایان! منکر نیستیم که هر انسانی تنهاست اما وقتی شما و دوستانی رو در خانواده‌ی صمیمی عباسمنش کنار خودم میبینم که متعهدن، که به خواسته های کوچیک تن ندادن و اومدن اینجا که بزرگ بشن و پرواز کنن، میفهمم ما همون باهمان تنهایانیم! الان، هجدهم دی هزار و چهارصد و دو، ساعت ده و پانزده دقیقه‌ی شب میگم که : عاشق همتونم! به همتون، به اراده‌تون، امیدتون، تصمیمتون،‌ حال خوبتون، پایداریتون، تمام درد هایی که تحمل کردید و قد کشیدید، و به وجود ارزشمند تک تکتون افتخار میکنم! آنچنان بهتون احساس نزدبکی میکنم، که فکر میکنم همه‌ی ما یکی هستیم؛ همه‌ی ما خواستار حال خوب، روابط‌ خوب، شغل خوب و در یک کلام خوشبختی هستیم؛ و همه‌ی ما « خانواده‌ی بزرگ و قدرتمند عباسمنش » هستیم! خدا رو بابت هدایتم به این متن شکر میکنم. تو این مسیر احساس تنهایی نمیکنم وقتی میبینم هزاران نفر مثل خودم هر روز دارن روی باورهاشون، حال خوبشون و رشدشون کار میکنن و این احساس افتخاری رو در من به وجود میاره که باید بگم : عاااشق تک تکتونم! مطمئنم، به اندازه‌ی اطمینانم به اومدن روز بعد از شب مطمئنم که در جایگاه های ویژه ای میبینمتون.. به عنوان کوچکترین عضو این خانواده‌ی بزرگ، حدیث شونزده ساله‌ی جمعتون، از اینکه کنار انسان های متعهدی مثل شما هستم به خودم و شما افتخار میکنم!

    عاشقتم خدا!

    عاشقتم استاد!

    عاشقتونم دوستان!

    عاشقتم حدیث، حدیث ارزشمند من!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عبدلله بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 625 روز

      سلام عزیزم خیلی خوب بود انقدر که با خواندن این مطالب ما زندگی کردن رو در لحظه تجربه میکنیم خداوند را سپاس بخاطره این اتفاق واین اگاهی واین روش که ادمها با باورهای نزدیک به هم میتونن ارتباط داشته باشن وزندگی رو برای یکدیگر زندگی کنن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    خدیجه اعتمادی گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    درود بر استاد عزیزم

    و من چه خوشبخت خدیجه ای هستم که در جمع چنین خانواده ی صمیمی و پر از آگاهی هستم

    استاد جان اونجا که گفتید من به عنوان پدری که به خاطر گذران کودکی اش در فقر و کمبود ،به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده،تمام اسباب بازی های که نخریده ،تمام کیک تولد هایی که نگرفته ،استاد اونجا اشکم در اومد ،اشکم در اومد چون من در شرایطی زندگی کردم که حتی نمی‌دونستم کیک تولدی هم هست،حتی عروسک بازاری هم ندیده بودم ،استاد این لطف خداونده که شما را در مسیر زندگی آگاهانه من قرار داد تا در دلم خواسته خلق کنم ،خواسته هایی از جنس آزادی ،از جنس الهی

    استاد خدا را هزاران بار شکر میکنم برای وجود نازنین تون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    میثم بارانی گفته:
    مدت عضویت: 570 روز

    درود خدا بر استاد وهمه دست اندرکاران گروه تحقیقاتی عباسمنش وهمه خونواده عباسمنشی ها.خدارا سپاسگزارم.هر روزم به اندازه یک سال قبلم تغییر شخصیتی دارم خداراشاکرم از این هدایت .عاشقتم خدا که دائم من را هدایت میکنی وقتی دائم دلم با توست و وقتی دلم با تو نیست از طریق تضادها هدایتم میکنی به شرطی تضاده من رو بیدار کنه.خدایاشکرت هر روز ما را بیدارتر آگاهتر زیباتر میکنی .انگار تویی خدا که داری تغییر میکنی .دوستتون دارم همه ی اعضای گروه تحقیقاتی عباسمنش خداروشکر بابت وجود یکا یکتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: