داستان تحول من
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- به رؤیاهایت باور داشته باش 1377MB32 دقیقه
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:
- تغییر شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را میشناختم؛
- تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهمترین سرگرمی زندگیام بودند.
- تغییر شغلی که تصور میکردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
- و مهمتر از همه تغییر باورهای محدودکنندهای که، بعداً فهمیدم منشأ همهی این ناخواستهها بودند؛
زیرا “نشانهها” به وضوح فریاد میزدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواستهها را برایت تکرار میکند.
آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش دادهام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه میکنم را نمیدیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواستههایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی میکردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آنها نشان میداد و باعث شک کردن من به پیش فرضهای ذهنم میشد.
همهی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایدهای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بیآنکه نگران هزینههای آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم میآید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالیام نگاه میکردم و به خودم میگفتم:
- “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و میتوانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”
دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آنها بود، این رویا را هر روز قویتر میکرد. مشاهدهی زندگی آنها، این ایمان را در دلم رشد میداد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.
همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر میرسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطقتر میشد.
رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمیبینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمتها را به من نمیداد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامهنویسی شده بود که نمیتوانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکنندهام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.
اما میدانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع میشود.
قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگیات را خودت با باورهایت ایجاد کردهای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدنها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیانات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگیات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیاییای که در آن به دنیا آمدهای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجهی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛
من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایتکننده” را به وضوح میدیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را میکند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سختترین کار دنیا میشود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباسمنش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.
- زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهیهای خالص، میتوانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
- محیطی که هر بار به آن وارد میشوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودیهای قدرتمندکننده تغذیه کند؛
- محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایهگذاری در زندگیام است؛
- کنترل ورودیهای ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.
اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه میکرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد میآوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدمهایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خمهایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:
- دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
- دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگیام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
- دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرکهای مخفی ذهنم را بشناسم؛
- شرکهایی که تلاش میکنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کنندهی شرایط زندگیام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگیام را به عهده نگیرم؛
- دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛
دانشگاهی که با آموزههایی چون دوره جهانبینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونهای که: آرامش را جایگزین نگرانیهایم کند؛ ایمان را جایگزین ترسهایم کند؛ توحید را جایگزین شرکهای مخفی وجودم نماید؛
دانشگاهی که با آگاهیهایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطقهایی قوی دربارهی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهیهایی که در یک فرایند لذتبخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکنندهای نماید که در تمام این سالها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛
دانشگاهی که تا با آگاهیهای خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروتآفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایتهای خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛
نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی میرساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛
به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعهام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.
آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذتبخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکنندهام، به مسیر هموار و لذتبخش باورهای قدرتمندکننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانیها.
چقدر خوب میشد اگر آن روزها میدانستم خداوند چگونه فکر میکند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کردهاست؟!
چگونه میتوانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگیام را در دست بگیرم.
چقدر خوب میشد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من میفهماند مهمترین اصل در رسیدن به خواستهها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواستههایم را به من میشناساند و چگونگی ایجاد آنها را در عمل با من تمرین میکرد.
آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی میتوانست آگاهیهای فراموش شدهی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهیهایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده میشد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کنندهای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آنها نمیدانند.
در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آنها را به من یاد میداد تا بدون تقلا، خواستههایم به صورت طبیعی وارد زندگیام شوند.
آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.
به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگیام با آنها مواجه شدم، خواستههای بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزشترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربهی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.
داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:
آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همهی افرادی که آمادهاند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباسمنش، چقدر میتوانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازیهای که نخریده، تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، میخواهد بهترینِ همهی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالیاش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباسمنش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آمادهی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛
- برای شما که مثل من متعهد شدهای تا رؤیاهایت را باور کنی؛
- برای شما که متعهد شدهای تا به جای کوچک کردن خواسته هایت، باورهایت را بزرگ کنی؛
- متعهد شده ای تا به شیوه ی بی حاصل قدیمی شک کنی و قوانین خداوند را بشناسی تا بتوانی برنامهنویس زندگی خود باشی.
بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت میکند و تنها منبع قدرت و ثروت است، مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانسهای خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازهی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل میشویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه میکنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگیمان را در دست خودمان میگذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش میدهد که احساس کنی کنترل زندگیات در دست خودت است.
این جنس از آرامش، رمز جاری شدن هموارهی نعمتها به زندگی است.
درود بر استاد عزیز
من خیلی شما رو تحسین میکنم واقعا خیلی کار بزرگی کردید که از اونجا به این موقعیت ، ثروت و موفقیت رسیدید.
این نشان میده که شما خیلی روی خودتان کار کردید. واقعا همت شما قابل تحسینِ و از شما ممنونم که راهی رو که شما با آزمون و خطا و سختی شناختید راحت در اختیار ما میذارید.
خداوند نگهدارتون باشه.
سلام دوستان
امیدوارم عالی باشین
و خدایی که بشدت کافی است .
آشنایی با خانواده عباسمنش بر می گرده به سه تا چهار سال قبل که بصورت هدایتی از طریق دوستم با شما آشنا شدم ، ی انسان خنده روی تپل که روبروی خونش تو آمریکا ایستاده بود از فرکانس صحبت می کرد ….
همه دوستان تجربه مشابهی دارند ، فایل های رایگان ، دریافت دوره های استاد از دوستان بدون بها و در نهایت خرید محصول زمانی که با این درجه رسیدم که ارزشمندم و محصول را بخرم .
یکی دو روز قبل تعداد روزهای عضویت را دیدم بالای 1500 روز بود ، شوکه شدم .به خودم گفتم علیرضا متعهدانه چند تا عادت جدید بساز و تحول مجدد را شروع کن .
با سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز مهربان که وقت می گذارد برای من و امسال من .. ما همه دعا گو هستیم استاد عزیز از زمان آشنای با فایلهای شما من آن غلامرضایی قبل نیستم و از خدای مهربان از صمیم قلب خواستم کمکم کنه این راه زیبا را ادامه دهم وسپاسگذارم از لطف ومهربانی خالق مهربانم و سوال من از شما بنده خوب خداوند این که باز می توانم کامنت برای شما بگذارم راهنمای کنید لطفا متشکرم. غلامرضا گلرخ
چند وقتی هست که از طریق یکی از دوستان با شما آشنا شدم ،داستان زندگی من هم مفصله، صادقانه،بدون اغراق ،به طرز اعجاب انگیزی،در ناباوری تمام هستم که چطور میشه دقیقا تو در من و من در تو باشم ،تمام مَنت که دیگر سراغی ازش نیست ،و تمام منی که تراشیده شده و مثل الماس میدرخشه
حتی شرایط زندگیم چه بیرونی ،چه درونی ،خیلی نزدیک
خدا حافظِ هممون
فقط در زمان زمینی جلوتر از من هستی در مسیر.
شکر با هر دم و بازدم
درود به استاد عزیز ، قبل از هر صحبتی شما یکی از دستان خداوند هستید ، در یک کلام استاد عزیز ،شما عشقید، همیشه برای من جای سوال است که چراااااااااااا تا یک قدمی اهدافم میروم وبه طور وضوح آنها را در رویاهایم میبینم در جهتش قدم برمی دارم ، نسبت به قبل بیشتر مراقب ورودی های ذهنم هستم ،حتی دیگر از توهین دیگران هم نمی رنجم ، سخنان امیدوار کننده را بیشتر می شنوم و انسانهایش بیشتر در مسیرم قرار میگیرند، اما همینکه می خواهم آنهارا به دست بیاورم ،رویاهایم مانند سراب ،می شود ، ومانند. ابر بهار محو میشود، علتش را در بچگی جستجو کردم که به صورت زیاد از سمت خانواده مورد تحقیرقرار میگرفتم و اجازه ی اظهار نظر هم در هیچ زمینه ایی نداشتم و حتی ازدواجم هم اجباری بود و مدام باهم به مشکل می خوریم ،حاصل این ازدواج 2 فرزند میباشد ولی من بهترین سالهای عمرم را با انسانی گذراندم که ذره ایی علاقه به او نداشتم (( ایشان پسر پیامبر ، من علاقه ندارم )) و تمام این 22 سال را از ترس ناراحتی پدرو مادرم سکوت کردم ، حال و هوایم هنری است کتاب باعنوان پرنده مهاجر چاپ کردم به تعداد کم که تنها چند تا از آنرا به دوستانم دادم و 3 عدد از آنرا به فروش رساندم و در بازار عرضه نکردم ، 10 سال هست نقاشی کار میکنم و در حال حاضر دبیر هنر مدرسه غیر انتفاعی هستم با حقوق بسیار کم
ودر حال یادگیری موسیقی هستم ، عاشق و دیوانه موتور سواری هستم و سرعت ، و عشق مهاجرت دارم با دوفرزند خود (( دلم می خواهد این پرنده مهاجر، سبک بال و قدرتمند پرواز کند و اوج بگیرد ، اما لب چشمه میروم و تشنه برمیگردم ،مدام فایلهای شما را گوش میکنم و تکرار میکنم
اما . نتجه همان نتیجه ی قبلی می باشد
لطفا راهنمایی میفرمایید
سلام زهرا خانم عزیز
از آنجاییکه شما بخوبی به آرزوهایتان تجسم دارید کافی نیست حتما روی احساس لیاقت و ارزشمندی خود زیاد کار کنید
تا به احساس خوب پایدار در طول روز و شب برسید
شما بدون هیچ دلیلی و خودبخود انسان شریف و ارزشمندی هستید
احساس ارزشمندی درونی شما بسیار مهمه رووش کار کنید
فایلهای احساس لیاقت و باورهای توحیدی رو بارها و بارها و بارها بشنوید برقرارباشید
سلام خدمت شما دوست عزیز
آخه دوست من شما هیچ دوره ای به غیر از عزت نفس
از سایت نخریدین.
بعد توقع دارین با تکرار یه سری از حرف های استاد زندگیتون تغییر کنه؟
دوره کشف قوانین رو مثلا اگه بخرین
استاد در مورد ترمز ها صحبت میکنه.
مهم نیست شما چقدر داری تلاش میکنی..بلکه باید ترمز هارو بردارین.
بعدشم پیامی که شما نوشتی همش ناسپاسی بود
برای اینکه اوضاع تغییر کنه
باید قانون رو درک کنی و ازش استفاده کنی در زندگیت.
هرچقدر درک کنی و و فکر کنی که چطور در مورد خواسته هام از این قانون استفاده کنم؟
به همون میزان نتیجه میگیری
هرچقدر ترمز هارو حذف کنی به همون میزان نتیجه میگیریم
نه کمتر ن بیشتر
درود به استاد عزیز ، قبل از هر صحبتی شما یکی از دستان خداوند هستید ، در یک کلام استاد عزیز ،شما عشقید، همیشه برای من جای سوال است که چراااااااااااا تا یک قدمی اهدافم میروم وبه طور وضوح آنها را در رویاهایم میبینم در جهتش قدم برمی دارم ، نسبت به قبل بیشتر مراقب ورودی های ذهنم هستم ،حتی دیگر از توهین دیگران هم نمی رنجم ، سخنان امیدوار کننده را بیشتر می شنوم و انسانهایش بیشتر در مسیرم قرار میگیرند، اما همینکه می خواهم آنهارا به دست بیاورم ،رویاهایم مانند سراب ،می شود ، ومانند. ابر بهار محو میشود، علتش را در بچگی جستجو کردم که به صورت زیاد از سمت خانواده مورد تحقیرقرار میگرفتم و اجازه ی اظهار نظر هم در هیچ زمینه ایی نداشتم و حتی ازدواجم هم اجباری بود و مدام باهم به مشکل می خوریم ،حاصل این ازدواج 2 فرزند میباشد ولی من بهترین سالهای عمرم را با انسانی گذراندم که ذره ایی علاقه به او نداشتم (( ایشان پسر پیامبر ، من علاقه ندارم )) و تمام این 22 سال را از ترس ناراحتی پدرو مادرم سکوت کردم ، حال و هوایم هنری است کتاب باعنوان پرنده مهاجر چاپ کردم به تعداد کم که تنها چند تا از آنرا به دوستانم دادم و 3 عدد از آنرا به فروش رساندم و در بازار عرضه نکردم ، 10 سال هست نقاشی کار میکنم و در حال حاضر دبیر هنر مدرسه غیر انتفاعی هستم با حقوق بسیار کم
ودر حال یادگیری موسیقی هستم ، عاشق و دیوانه موتور سواری هستم و سرعت ، و عشق مهاجرت دارم با دوفرزند خود (( دلم می خواهد این پرنده مهاجر، سبک بال و قدرتمند پرواز کند و اوج بگیرد ، اما لب چشمه میروم و تشنه برمیگردم ،مدام فایلهای شما را گوش میکنم و تکرار میکنم
اما . نتجه همان نتیجه ی قبلی می باشد
لطفا راهنمایی می فرمایید ️️️️️️️️️️️️️️️️️️️️️️️
باسپاس ازلطف الله متعال
باسلام خدمت استادوبانوی توانگر پارادایس
ازوقتی قانون وشناختم زندگیم ی جوردیگه ای شده
انگار دارم اون روی زندگی و یواش یواش میبینم
باشناخت تکاملی قانون وبودن دراین مسیر اتفاقات خوبی داره توزندگیم میفته
خداروهرلحظه شکر که با قانون بدون تغییرش میشه خواستهامون وخلق کنیم ومن همینجا به خودم تعهد میدم که دراین مسیر بمونم وبه دستورات مثال وحی منزل عمل کنم
خیلی زخم رو تن زندگیم هست که ناخواسته وباباورهای مخرب زده شده
ومیخام بابودن دراین مسیر اونها روالتیام بدم
ما چه بخوایم چه نخوایم نود درصد خواستها ورویاهای ما وزیبایی زندگی همه افراد ساکن در کره زمین
به ازادی مالی بستگی داره
بقول استاد به پول،پول واقعی،موجودی حساب واقعی
بستگی داره که وقتی هست وداریم دلمون قرص وپشتمون گرم ومحکم وقامتمون استواره
من میخام داشتن وتجربه کنم،ثروتمندی وتجربه کنم بدون حساب وکتاب کردن وباخیال راحت خریدکردن روتجربه کنم
منم میخام داشتن چندتا ماشین وانواع موتورو ولذت تنوع روتجربه کنم
منم میخام به واسطه ازادی مالی که به دست میارم،دارم،،سربلندی درکنارخانواده روتجربه کنم
منم میخام وقتی خانواده چیزی میخادو بدون نگرانی تهیه کردن،سفارش دادن باخیال راحت وتجربه کنم
منم ازته دلم دوست دارم اسودگی وداشتن خونه خوب وبدون نگرانی ازاجاره خونه سربرج وتجربه کنم
منم دوست دارم چندتا منبع درامد داشته باشم ولذت واریزی وشنیدن صدای پیامک واریزپول بحسابم وهرماه تجربه کنم.
منم دوست دارم کارافرینی وتولیدداشته باشم ولذت پرداخت حقوق کارکنانم راسرماه تجربه کنم
منم دوست دارم باخیال تختتتتت واسوده با خانوادم مسافرت برم ودرامدهم داشته باشم
منم عاشق دیدن زیباییهای جهانم که خدا برام افریده،ودوست دارم دیدن مکانهای تاریخی وقدیمی شهرها وکشورهای مختلف وباخیال راحت تجربه کنم
منم دوست دارم جت اسکی سواری وتفریحات گرانقیمت وباخانوادم تجربه کنم
منم میخام اسب سواری ولذت داشتن اسب وتجربه کنم
منم دوست دارم سازندگی وزیباسازی جهان وانبوه سازی اپارتمان وتجربه کنم
منم ازته دلم عاشق اقامت دربهترین هتلها باخانوادم هستم ومیخام تجربه کنم
منم میخام به قول استاد،امسال عید باخیال اسوده وباموجودی حساب پروپیمون برم دیدن اقوام امسال عیدم متفاوت وبهترین عیدم باشه
منم میخام ازادی مالی وثروتمندی وبالا شهرنشینی ولذت اوج گرفتن وتجربه کنم
منم ……….وهزاران خواسته دیگه که مطمئنم باموندن دراین مسیر وانجام تمرینات میسر میشه باراهنمایی استاد وهدایت الله متعال.
خوشحال ثروتمند وسعادتمند باشید
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ (45)
آنچه را از کتاب (آسمانى قرآن) به تو وحى شده تلاوت کن و نماز را به پادار، که همانا نماز (انسان را) از فحشا و منکر باز مى دارد و البتّه یاد خدا بزرگ تر است و خداوند آنچه را انجام مى دهید مى داند.
به دلم افتاده بزودی ثروتمند میشم و سفرهای خارجی میرم ، دوبی ، شارجه تایلند، استانبول.
ماشین 5 یا 6 ماشین درجه یک می خرم . بهترین خانه در مشهد می خرم ، و درآمد ماهیانه ام به 250 میلیون و بیشتر می رسه
اینو نوشتم چون می دونم بعداز رسیدن به این نعمتهای الهی ، دوباره کامنت خودم را مطالعه خواهم کرد.
خدایا شکرت، بخاطر قوانین ثابت کیهانی
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خیلی ممنونم ازتون که اینقدر زیبا یاد کردید از نیروی برتری که پیدا کردید و درون خودتان که آیینه جهان اطراف شماست و تاثیرگزاری شما از خودتان شروع میشود . و نتیجه این دومفهوم باهم بیانگر حضور خداوند در تمام لحظه های ما انسان هاست و یادآوری این ارزش رو به شما تبریک میگم دوست عزیز
بانام خداوند وهاب
وباسپاس اززحمات استادعزیزوخانم شایسته پرتلاش
نمیدونم ازکجاشروع کنم وازکجا بگم واینکه این مسیر چقدرشخصیت منوتحت تاثیرقرارداده ومنوتعییرداده
ازوقتی دوره روشروع کردم انگار من زندگی بیرون ازخودم ندارم
همش درون خودم زندگی میکنم
دیگه هیچ چیزخارج ازمن ، درزندگی من تاثیرنداره
مثل
شرایط اقتصادی که قبل ازاین همش مینالیدم ازش
نبود مشتری،اوضاع ناجالب بازار
وهمش ناله وشکایت میکردم
ازشروع دوره انگارچرخ زندگیم روغن کاری شده
انگار هیچی به من واطراف من ربط نداشته
حس کردم نیروی برتررا وپیداکردم خدای خودم و
وسپردم بهش همه کمبودها وحسرت هامو
وقرارگذاشتم که من فقط بندگی کنم
واون خدایی کنه
من دخالت نکنم وبکشم کنار بزارم خدا کارشو بکنه،
وازاون لحظه زندگیم شیرین شده
ازتمام لحظات زندگیم لذت میبرم
وحالامعنی توکل ومیفهمم وخداوند خوش قولترین است
وهیچوقت دیرنمیکنه،سروقت جواب توکل کردن ومیده
وچه مهربان خدایی داشتم که خیلی بد به من شناسانده بودن
ومن مطمینم که هر کدی که نوشتم وهرخواسته ای که دارم باتوجه به گنجایش ظرفم به من میده
وخیلی خداروشکرمیکنم وهمش باهاش صحبت میکنم
والان که به داشتهام نگاه میکنم میبینم بینهایت نعمت داده که تاحالانمیدانستم ونمیدیدم
وحالاازش خواستم برکت وثروت که همش خودشه به زندگیم ورودکنه وبه ازادی مالی برسم .
خوشحال وثروتمندعاقبت بخیرباشید