داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد هادی دارابی گفته:
    مدت عضویت: 969 روز

    یک متن احساسی و علمی ،با رویکرد تبلیغات توضیح محور ،عالی و بسیار جذاب بود برام.

    احساس صداقت در کلام ،درگیر کردن ذهن افراد با اتفاقات شخصی و نتایج قبلی و فعلی خود ،بهترین راه ایجاد صمیمیت با دیگران هستش.

    زیرا افراد با افرادی هم کلام میشن که بدونند اون شخص مثل خودشان بوده و الان این موقعیت خوب رو داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    علي حسين نيا ابكناري گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    بنام خداوند بخشاینده مهربان.

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی.

    حقیقتش استاد جان من با دیدن این عکسها علاوه بر تحسین شما به این فکر میکنم که چه ایمان قوی و محکمی پشت تمام این حوادث و اتفاقات بود که شما در اوج سختیها و نا امیدیها و مشقات فراوان نه تنها پا پس نکشیدید که هیچ مصمم تر شدید و پیش رفتید و فقط توکل به انرژی خاص یعنی خداوند داشتید و همون انرژی خاص جواب همه مشکلات و رنجها و سختیهاتونو داد و هر چند که به قول خودتون همون مسیرها هم براتون لذت بخش بود همچنان که در حال تلاش برای تغییر باورهاتون بودید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    آصفه تائبی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدا را شاکرم که مرا هدایت کرد تا به جمع خانواده عباسمنش بپیوندم .این دقیقا همون روزی اتفاق افتاد که با تمام وجود از خدا خواستم کمکم کنه راه درستو نشونم بده روزی که از خدا خواستم خودم زندگیم باورهام تغییر کنه و یه تحول بزرگی تو زندگیم رخ بده خدا هدایتم کرد به سمت شما و این خانواده همون موقع که اوضاع بهم ریخت و فضاهای مجازی فیلتر شد و هر کیا میدیدی میگفت حالمون بده من دونبال فضایی میگشتم که از همه اینها دور باشم و خدا شما را تو مسیرم قرار داد همون موقع که همه حرص میخوردن که همه جا فیلتره و دونبال انواع فیلتر شکن هستن من براحتی تمام وقتمو تو سایت عباسمنش پر میکنم و چقدر مطالب جدید یاد میگیرمو عشق میکنم و لذت میبرم و خدا را بابت همه این شگفتیها شگر میکنم من با وارد شدن به خانواده عباسمنش تونستم خودمو از روند جامعه دور کنم و راهی که در پیش گرفتم چه احساس خوبی در من بوجود اورده .استاد بازم ازتون تشکر میکنم و خدا را شکر میکنم که در این جمع صمیمی وارد شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    گل گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    استاد عزیزم من اللن این عکس هارو دیدم بلوحود اینکه قبلا اینحا اومده بودم ولی اینهارو‌ندیده بودم. چرا اشک هام نمیذارن بنویسم❤️❤️😭😭😭😭😭😭😭 بخدا شما پیامبر این زمانه هستی وقتی میبینم بجر این همههههه ننایج در زمینه های ثروت و.. ک‌باوررر کردنی واقعاااا نیست ؛ با پیدا کردن قانون بدن تونستید همون چهره جوانی خودتون رو دوباره بسازید واقعا دگ اشکام مجال ندادند.. استاد عزیزم چقدررررر کسانی ک در این قاب ها با شما بودند و از وجود با برکت خنده رو و دلپذیرتون استفاده کردند خوشبخت هستند و همیطور در این دورهمی در لس آنجلس ک‌در حال تدارک دبدنش هستید. استاد عزیزم قلب یکتاپرست شما همیشه سرشار از نورالهی باد و سایه تون بر سر مون باشه ک‌وحودتون باعث سربلندی زمین و‌ساکنینش هست. با قلبی سرشار از عشق و اشک های جاری می‌نویسم ک عاشق اون لحظه هستم در آغوش بفشارمتون پیامبر زمانه من. ان شاله خدا نصیبم کنه💐💐💐😭😭❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    Maryam h گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    باسلام….نمیدونم چی بگم…..سالهادردوران نوجوانی ازخودم وخانواده می پرسیدم این دنیایعنی بخوریم وبخوابیم وکارکنیم وخانواده میگفت اره دیگه همینه پس چی فکرکردی ولی من بااینکه اصلا نمیدونستم کجابایددنبال جوابم بگردم همچنان امیدواربودم…نمازی که نمیفهمیدم چی میگه رومیخوندم اونوترک کردم البته ناخوداگاه والان با عباس منش ودنیای دیگه ای آشناشدم….خدایا متشکرم وکمکم کن که هنوز خیلی دوست دارم یادبگیرم……توحیدچه کلمه قشنگی…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ماه گفته:
    مدت عضویت: 1093 روز

    سلام استاد عزیزم

    فرستاده خدا

    اورنده عشق ثروت ارامش

    الهی عمر کنی سالهای سال تا ادمایی مثل من حتی با شنیدن صدای خوبت اروم بشن

    استاد من چند بار کلیپاتونو دیدم شاید نتیجه ای جز اروم گرفتن قلبم نداشته اما هر بار ک میخوام ب چیزای بد فکر کنم میگم:عباسمنش!

    این کلمه خودش برام معجزه س چون یادم میاد ک میشه خوب فکر کرد و امید داشت از جایی ک فکرشو نمیکنی خدا برات راه باز میکنه…

    من از شما یاد گرفتم حتی وقتی هیچ راهی نیست میشه امیدوار بود

    استاد من از این حرفا زیاد گوش دادم

    از این کلیپا زیاد دیدم

    اما تو چیز دیگری………

    الان نیمه شبه فکر و دلم دوباره تنها میخواست بره سراغ فکرای بد گفتم بیام اینجا بگم ک چقد کوچیکترین داشته های بعضی هم سن و سالام برای من حکم معجزه و ارزو رو داره و با اینکه همه جوره بهاشو پرداختم و جز پاکی و خوبی تو وجودم هیچی نبوده هنوز نتونستم حتی کمترین دلخواهمو داشته باشم اما همین ک شما هستی و میتونم بشنوم و ببینم میشه از هیچ ب همه چی رسید

    همین ک میتونم حرفاتونو بشنوم ارامش بگیرم

    زندگیتونو ببینم امیدوار بشم

    ازتون ممنونم استاد

    خدارو رو شاکرم ک شمارو افرید

    باور کنید روزی چند بار میگم خدایا شکرت ک عباسمنش هست

    شما برام معجزه ای و امیدوارم با فهم این معجزه ک خدا برام فرستاده بتونم ب ارزوهام برسم

    امیدوارم خیلی زود بیام از رسیدن ب خواسته هام بگم

    اما اول دلم میخواست بیام ازتون تشکر کنم بابت وجودتون بابت ارامش خدایی ک نشر میدین…

    من خدارو تو تک تک کلماتت وقتی صحبت میکنی حس میکنم و قلبم اروم میگیره

    خیلی خوب میتونی یادم بدی ک خدا بخواد میشه…

    امیدوارم بشه……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زهرا مینوچهر گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    با درود فراوان وسپاس خدمت استاد بزرگوار جناب آقای عباسمنش عزیز و گروه بزرگ وخانواده پرمهرشون.

    خدای بزرگم رو شاکر هستم که به من این توفیق رو داده تا زندگیم رو بتونم بااراده قوی وراهنماییهای شما استاد بزرگوار به عالیترین شکل خودش برسونم وهرلحظه از زندگیم رو برای عالیتر شدن وبهترشدن خودم وقت بذارم وتعهد میدهم که تا به تمام خواسته هایم وحتی بهتر از آنها دست پیدا نکردم به مسیرم با امید صددرصد به خدای یکتا وبخشنده ام ادامه بدهم وایمانم را به خدای بزرگم هر لحظه درهرشرایطی قویتر کنم.

    باتشکر فراوان از شما استادبزرگوار.

    پاینده وشادوسلامت باشید.

    زهرامینوچهر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مسعود قمری کارگر گفته:
    مدت عضویت: 2303 روز

    بنام الله یگانه فرمانروای هستی. سلام. سلامی ازعشق وارادت خدمت استادعزیز وهمه خانواده صمیمی عباس منش. اگر بخواهم همه ماجرای اشنایی و اتفاقاتی راکه باعث شدهدایت شوم به سوی این خانواده اطاله ی کلام میشود اما به اختصار. من تعدادی ازفایلهای رایگان استاد را( واقعا ارزشمندوگران قیمت) است را مطالعه وگوش کردم ونظرات دوستان درعقل کل را. امروز هم برای اولین مرتبه .هدایت شدم به سمت داستان تحول من. تقریبا از استاد تا اکثریت این خانواده اده همه طرز تفکرشان وشیوه زندگیشون نزدیک بهم بوده. خود من 90 درصدزندگیم آیینه زندگی استاد قبل ازهدایت ایشون بودکه انشاء الله با هدایت الله و باور های خودم مثل حالای استاد میشه. استاد گرانقدر واقعا باوردارم که شما دستی ازدستان خداوند هستید که باعث شدید چگونه زندگی کردن و دنیا واخرت داشتن را بیاموزیم. چونکه هر زمان کلامی ویامتنی ازشما راگوش میدهم ویا میخوانم انرژی فراوانی از الطاف خداوند دریافت میکنم ومیخواستم بخاطر همه زحمتهایی که برای این خانواده میکشید ازشما تشکروسپاسگژاری کنم که لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق .😌😌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    معصومه پورآذر گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم

    اول این موضوع رو بگم که تقریبا چهار ساله با شما آشنا هستم ولی به تازگی به این خانواده ملحق شدم.

    من فایل های رایگان و چنل یوتیوب شما رو دنبال می‌کردم، باید بگم همه صحبت هاتون در تمام این سال ها به قدرت شناخت دنیای درونم، به کشف مسیر های بیشتری که باور دارم می‌تونم از طریق اونها به سمت آرزوهام پرواز کنم و در این دنیای بی انتها که مملو از انسان های مختلف و دیدگاه های متفاوت اونهاست، به این درک برسم که جزئی از معدود اشخاصی هستم که از موهبت الهی برخوردارم.

    در حقیقت میخواستم زودتر از اینها به جمع این خانواده صمیمی بیام، اما شاید شجاعتش رو نداشتم یا همیشه داستان تحول شما رو نا تموم می‌گذاشتم و تا انتها نمیخوندم.

    امروز شجاعتش رو پیدا کردم که این داستان رو تا انتها بخونم و نظرات دوستان رو هم مطالعه کنم

    و مهم تر اینکه، شجاعتش رو پیدا کردم تا نظر شخصیم رو نسبت به شما و صحبت‌هاتون بیان کنم.

    چقدر در این زمان احساس شادی دارم، چقدر خوشحالم که شما در مسیر زندگی من قرار گرفتید استاد.

    همیشه علاقمند بودم که ایمانم رو خودم بدست بیارم بدون اینکه پدر و مادرم به من اون رو آموزش بدن.

    درست زمانی که شما و صحبت‌هاتون در مسیر من قرار گرفتید این رو یک نشانه در نظر گرفتم، وقتی که فایل هارو در تنهایی پلی می‌کردم درست شبیه به یک سفر و ماجراجویی بود برای کشف خواسته هام.

    چقدر این بینهایتی که در خودم پیدا کردم بی‌نظیر و فوق العاده اس

    من بینهایت رو در خودم داشتم ولی بیدار نبود، فقط شوری بود برای کشف احساس بهتر، برکت و نعمت بیشتر در زندگیم چون این رو میدونستم که لایق شرایط خوب و حال خوب هستم

    پروردگار من رو با شما آشنا کرد استاد، هر وقت به این موضوع فکر میکنم احساس میکنم که یک تجربه جدیده و به اندازه یک تجربه جدید براش ذوق زده میشم.

    (جهان در برابر این نوع نگاه فقط می‌تواند روی نیکویش را نشان دهد)

    چقدر این جمله امید بخش بود چون این باور رو به من تزریق میکنه که کنترل تمامی شرایط زندگیم در دستان منه.

    در آخر

    خیلی خوشحالم که همراه شما هستم استاد

    آشنا شدن با شما و باورهاتون، تکراری نشدنی ترین اتفاق زندگی منه.

    و خوشحالم فرکانس های من شما رو در مسیر من قرار داد

    امیدوارم همیشه سلامت باشید و حالتون عالی باشه استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    استاد یه دونه ای به ولله یه دونه ای …کسی نمیدونه این رو

    هر موقع میگم این فایل رو دیدم دیگه ؟؟ برو یه فایل دیگه میگم نه این فایل نابه باید ببینم و می بینم درهایی به روم باز میشه که حد ندارند اندازه ندارند

    استاد حتی کسایی که میگن ما داریم روی خودمون کار میکنیم مثل شما نیستن حتی ثروتمندا .. پولدارا … من نمیدونم؟؟؟!!!!!!

    یه وقتایی شک می کنم استاد

    به خودم میگم میشه ایشون یه انسانی باشه که از فضا اومده؟؟؟؟؟ آخه چقدر یه انسان میتونه این قدر مصمم خداوند را باور کرده باشه ؟؟؟

    استاد من هم می خواهم مثل شما باشم یعنی خداوند کمکم میکنه که مثله شما باشم

    استاد خیلی دوستتون دارم

    برات بهترین ها را آرزو دارم

    برات بهترین ها را آرزو دارم از همون خدایی که خودت داریش و داری به من هم یاد میدی

    تصمیم گرفتم دیگه معمولی نباشم

    تصمیم گرفتم دیگه وارد هر مجلسی نشم

    تصمیم گرفتم با هر کسی صحبت نکنم

    استاد جانم آدمهایی که از من متنفر بودن و هر موقع من رو می دیدن عینه اینکه اضرائیل رو دیدن حالا برام سر و دست می شکنن و اونقدر به دنبال من هستن ولی من میدونم این آدمها همونی هستن که قبلا بودن با همون افکار اما من تغییر کردم اول خدا را شکر میکنم که این همه تغییر کردم و بعد خدا را شکر میکنم که از بدنه ی جامعه جدام کرده خداوند بوسیله ی شما استاد عزیزم

    استاد عزیزم دوستت دارم

    بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوسس بوس بوس بوسس بوس بوس………….. این همه بوس تقدیم شما استاد گرانقدرم با عشق و فارغ از دیدگاه دیگران و نظر دیگران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      کامران جباری گفته:
      مدت عضویت: 1025 روز

      سلام بر دوست گرامی و ارزشی خودم واقعا از تعریفات شما از استاد من هم به وجد آمدم که به تایید فرمایشات شما مهر بزرگی بزنم که استاد عزیز واقعا یه انسان به تمام معنا یکتا پرست و فرشته نجات انسان‌هایی هست که دوست دارن تعقییر کن و از خداوند بسیار مهربان طلب سلامتی و عمر طولانی برای استاد عزیز را دارم و آرزوی سلامتی و پیروزی را برای شما دوست گرامی را از خداوند طلب میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: