داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2006 روز

    سلام مینا هستم و تقریبا ۲ ماه میشه که به صورت کاملا جدی فایلای رایگان استاد عباسمنش رو گوش میکنم و همه تلاشم رو میکنم که در طول روز به قانون عمل کنم و معمار از همه شرک نورزم، هرکاری بخوام انجام بدم ، قبلش از خدا میپرسم که درسته ؟ یا میپرسم چجوری انجامش بدم بهتره ؟ دوست من ، همراه من و همه کس من شده خدای من💓 آنقدر احساسم خوبه و یه آرامش خاطر عجیبی دارم . تقریبا ۵ ماهه اومد ترکیه با همسرم مهاجرت کردیم اینجا. و به عینه دیدم تو کارهای اقامتم و گرفتن خونه ، پیدا کردن کار و هر چیز دیگه‌ای که برای زندگی لازمه به بهترین شکل خدا برامون انجام داد و ما هر روز فقط روی باورهامون کار می‌کنیم و اعتماد داریم خدا هدایتمون میکنه و صبر می‌کنیم تا نتیجه حاصل بشه🥰، در همین حین یه سری ایده به ذهنمون میرسه و الهامات به قلبمان میشه و ما بدون نگرانی از نتیجه‌اش انجامش میدیم و با عشق درمورد آینده رویایی مون صحبت می‌کنیم و خودمون رو آماده می‌کنیم برای رسیدن بهش😍 واقعا از صمیم قلب مطمئنیم که خیر برای ما پیش میاد چون ما نمیدونیم چه اتفاقی قراره بیفته ولی خدا از همه چیز باخبره.

    اولین باره که دیدگاه میذارم تو سایت خیلی برام جذابه که با شما دوستای همفرکانسیم صحبت میکنم و نتیجه گوش کردن به فایلای استاد( البته با تعهد) رو باهاتون به اشتراک گذاشتم🙏🏽🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 1221 روز

    درود بر خانواده بزرگ و صمیمی استاد عباس منش ، خیلی ممنونم از شما که هستین و تمام آنچه را که یاد گرفته این بسادگی برای ما ارزانی می‌دارید ، خدا به تمام جنبه های زندگیتون برکت بده ، من از سال هشتاد و هشت وارد این مباحث شدن و احساس میکنم همان چیزی شما فرمودید ینی تکامل در من از آن سال در حال وقوع هستش و الان احساس میکنم با آشنا شدن با استاد گرانقدری مثل شما درخت تلاش های من به ثمر نشسته و زندگی من وارد دوره گسترش شده است چون دارم نتایج رو میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    بنام خداوند جان

    با سلام خدمت شما استاد بزرگوار و همه چی تمام .

    از طریقه ی آشناییم با شما استاد گرانقدر میخوام بگم.

    در کل آشنایی من با قوانین جذب بر میگرده به دو سال و نیم پیش که از طریق یه دوره ی دیگه من آشنا شدم وقبل از اون به یچ عنوان مفهمومی به اسم قانون جذب به گوشم نخورده بود.دو سال و نیم پیش که این قوانین رو فهمیدم و جسته و گریخته شروع کردم به عمل کردن همه ی ابعاد زندگیم در افتضاح ترین حالت ممکن بود.سه سال بود نامزد بودم باکسی که از اول نمیخواستمش و خدم در اون زمان فکر میکردم که این یه اجباره و ناگزیرم که قبول کنم.تو خانواده ای بزرگ شدم که اعتماد به نفسم صفر بود به لحاظ مالی خونواده ی ضعیفی داشتم.به لحاظ روحی به خاطر مشکلات فروان عاطفی که داشتم تقریبا افسرده بودم‌.با کسی نامزد کرده بودم که اونم افسرده بود و تازه متوجه شده بودم که اعتیاد داره و مشکلات جسمانی ای شد که مجبور به عمل شد.و صدها مشکلی که داشتم تو اون دوران والان فقط برای اینکه یه رد پا از خودم میزارم که بدونم از کجا شروع کردم دارم اینارو میگم.

    من بعد از اینکه تو دوره ای که از یه استاد دیگه تهیه کرده بودم شروع کردم کلی نتایج گرفتم ولی اون چیزی که میخواستم نبود یعنی حس میکنم تکمیل نبود تا اینکه ۶ ماه پیش به طور عجیبی درگیر مسائل ماورایی شدم و روز به روز داشتم انگار تو باتلاق بیشر فرو میرفتم. تا اینکه خدا به طور معجزه آسایی کمکم کرد و بعد من با فایلهای شما آشنا شدم.اونم از طرق تلگرام.و هر روز و هروز فقط به فایلهای شما گوش میدادم.و دلم میخواست دوره هارو تهیه کنم ولی هیچ پولی نداشتم.تازه اونموقع من هیچ اطلاعی از سایت شما نداشتم و نمیدونستم که دوره های شمارو فقط میشه از طرق سایت خریداری کرد.و توی یکی از کانال های تلگرام تمام دوره های شمارو به مبلغ ۹۵۰هزار تومن گذاشته بودن که من همون مبلغ کم رو هم نداشتم که بتونم دوره رو تهیه کنم و برای گفتن که استاد تخفیف گذاشته که کل دورها رو با مبلغ ۴۵۰ تومن میفروشه .من چقدر خوشحال شدم از این بابت ولی ته ذهنم این سوال بود که با وجود اینکه استاد چند جا گفته اگه قیمت دوره کم باشه یعنی من باور ندارم که فراوانیه پس چرا اینهمه فایل ارزشمند با این مبلغ باور نکردنی داره به فروش میرسه.اصلا نمیدونم چطور شد و چه اتفاقی افتاد که من دقیقا زمانی میخواستم دوره رو تهیه کنم وارد سایت عباسمش دات کام شدم و اونجا دیدم که دوره های استاد به هیچ عنوان تخفیف نمیخوره.و منم از اونجایی که میدونستم تا زمانی که بهای چیزی رو نپردازی نمیتونی ازش بهر ببری دست نگه داشتم.با اینکه به شدت به فایلها نیاز داشتم و دارم. اطلاعات من اینقدر از سایت کم بود که یک ماه پیش هرکاری کردم به هر دری زدم که بتونم از فایلهای دانلودی استاد استفاده کنم نتونستم و موفق نشدم که حتی عضو سایت بشم. و چون تعهدم به استاد زیاد بود تو این مدت هیچ فایلی رو نه از تلگرام نه از یوتوب نگاه نکردم و گوش ندادم تا اینکه دیروز دوباره وارد سایت شدم تا بلکم بتونم فایلهای رایگان استاد رو پیدا کنم و کار کردن تو محیط سایت رو بفهمم ساز و کارش رو.وامروز خیلی راحت عضو سایت شدم و از صبح ساعت ۱۰ تا الان که ساعت از یک بامداد گذشته پشت سر هم دارم فایلهارو نگاه میکنم و نظرات و دیدگاه هارو میخونم.استاد بزرگوار شما یک نمونه ی کامل از اون کسی هستید که من با تمام وجود از ته قلبم از خداوند میخوام که مثل شما باشم و مثل شما زندگی کنم.همه ابعاد زندگیتون برای من رویاییه و با تمام وجود آرزومندم و تلاش میکنم و از خداوند متعال میخوام که منو هدایتم کنه تا به رویاهام برسم.ببخشید که پیامم خیلی طولانی شد.خیلی حرفا دارم که میخوام بگم خیلی از اینکه الان کجام و به کجاها که نمیخوام برسم.خدای خوبم عاشقتم .استاد گرانقدر و عزیزم عاشقتم.و بهترین ها سهم قلب پاک و پر از عشقتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    وحید بابایی گفته:
    مدت عضویت: 2008 روز

    سلام بر استاد عزیز و موفق و عالی

    معرفی خانواده عباسمنش بسیار عالی بود

    هر فردی که ذره ای تشنه تغییر و پیشرفت باشه همین معرفی نامه رو بخونه میتونه استارت رو بزنه

    مخصوصا اونجایی که استاد میگه:

    شروع تغییر و محکم برداشتنِ اولین قدمی که بارها به تأخیر افتاده بود، کاری دشوار بود. مخصوصاً برای من که فقط یک راننده تاکسی بودم‌ و ذهنم مملو از باورهای محدودکننده و فقر آلودی بود که‌، اجازه دیدن فراوانی نعمت و ثروت را به من نمی‌داد‌‌؛

    اونجابی که میگه بارها به تاخیر افتاد اولین قدم

    من خودم پاشنه آشیلم همین جاست

    باید دوباره حرکت کرد و اولین قدم رو شروع کرد حتی برای هزارمین بارررر

    و در انتها خیلی دوست دارم اعضایی که در این عکس ها کنار استاد هستن در سمینارها و کارگاه ها و همایش ها یکی یکی بیان حال الانذخودشون رو هم از لحاظ روحی هم مالی هم زندگی با سند و مدرک یعنی تصویر عکس برای بقیه اعضا عنوان کنند که همون شاگرد اون روز الان مثلا مالک فلان کارخانه مالک فلان ملک در طول این چند ساله شده

    این میتونه بهترین و بالاترین الگو برای بقبه اعضا این خانواده بزرگ باشه

    و اینو بگم که خودم وحیدبابایی کلرود از استان گیلان یک روزی میام با سندو مدرک و تصویر دست آوردهایی که از شاگردی استاد عباسمنش بدست آوردم رو ارائه میدم

    در پناه یزدان پاک

    شاد سالم و ثروتمند باشید

    و میخوام هر کدوممون راه و مسیر موفقیت خودمون رو خلق کنیم و صفت خالق بودن خداوند رو در این دنیای زمینی بر خودمون کاملا اثبات کنیم

    دوستتتتون دارررررم😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    شهلا گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    احسنت برشما

    من هم تصمیم گرفتم دیگه به صورت حرام روانشناسی ثروت و … را از یوتیوپ نبینم و با خرید دوره قانون سلامتی شروع کردم و در آخر این ماه خرید ماه به ماه ۱۲قدم رو شروع میکنم و فعلا دارم فایلهای رایگان شما رو میبینمو میخونم تا خدا کمکم کند و با کمک شما و خانواده صمیمی عباسمنش تحول بزرگ زندگیم رو آغاز کنم.از شما ممنونم استاد بزرگوار❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    صدیقه محمدی ناصرو گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    سلام استاد عزیزم… عاشقانه فایلهای رایگان شما را گوش میدهم وقتی صدای شما پخش میشود اطرافیانم مثل همسرم و همکارم معترض میشوند که ایشون که همش دارن پز زندگی خودشون را میدن و فقط حسرتش برای ما هست…. ولی صدای شما برای من نوید دیگری دارد من با صحبتهای شما تصویر سازی بهتری میتوانم انجام دهم‌و‌هر لحظه امید و ایمان قوی آری در خود مییابم

    اینستاگرام را پاک کردم از گوشی خودم و‌تمام‌اوقات فراغتم را فایلهای رایگان گوش میدهم و سعی میکنم نکته های ریز را پیدا کنم و یا دداشت کنم

    سپاس بیکران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محسن خاکسار گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    سلام و دورد همینک که اینجا نشستم و در محل کارم هستم بخاطر سرمایه گذاری در شرکتهای هرمی تعهد مالی۲۶۱میلیون تومنی دارم البته قبل از آشنایی با استاد بود ولی یکچیز خیلی مطمئنم کرد من انسان موفقی هستم و خواهم بود درسته موجودی کارت بانکی فعلا نمیزاره دوره ها را خریداری کنم ولی من میتوانم و میتوانم و میتوانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    عشق جاویدان گفته:
    مدت عضویت: 3217 روز

    سلام استاد گرانقدر

    بسیار عالی بود اشنایی با شما استاد عزیزم😍

    خیلی ممنونم که هستید

    خداوند پیامبری فرستاد از جنس خودمان و واقعا همینطور هست

    از تصاویر بالا من تکامل رو می بینم و صبور بودن را

    سلام استاد گرانقدر

    بسیار عالی بود اشنایی با شما استاد عزیزم😍

    خیلی ممنونم که هستید

    خداوند پیامبری فرستاد از جنس خودمان و واقعا همینطور هست

    از تصاویر بالا من تکامل رو می بینم و صبور بودن را

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1212 روز

    به نام تو ای نازنین ترین دوست

    استاد عزیز سلام و درود من به شما و همسروهمراهتون وخانواده ی بزرگتون.این متنو برای شما مینویسم.

    خیلی مفتخرم از اشناییتون.

    خداروهزار بار شکر بخاطر لطفش وهدایتش.خیلی خوش بختم که اشنا شدم با شمایی که حداقل برای من مثل یک رسول اسمانی هستید.

    یک هادی روشنگر که فلانی این راه که میروی

    به ترکستان است ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی.

    سه ماه از اولین روزی که باشما اشنا شدم گذشت.

    زمانی که خدا رو معرفی کردیدوگفتید اگه از کبوتر بپرسند خدا چیه میگه یه کبوتر خیلی بزرگ و همه چی تموم….ای دل غافل

    میگن روز قیامت یه عده عاقبت کارو که می بینن میزنن پشت دستشون که ای دل غافل.

    حال من یه چیزی بدتر از اون بود

    سالهاست با اعتماد بنفس بالا خدا رو برای اطرافیان وعزیزانم اینطوری توصیف کردم که فلانی خدا از من مادر توی پدر مهربونتره. مادرتو ببین جونشم واست میده و…..

    ازاین دست افاضات تازه به خودم می نازیدم که چقدر حق مطلب رو ادا کردم .از حق نگذریم خوب باورهامو به خورد خلق خدا می دادم.

    خلاصه جوری تو ذوقم خورد،طوری با حقیقت روبرو شدم که چیزی ندارم بگم.

    از اون عقل کلا بودم .البته منصف.

    نمیدونم این فیلم کمدیه معجون زمان رو دیدید.الان حیرونی اون شوالیه ای رو دارم که به رغم اینکه در زمان خودش والا مقام.محترم

    ازطبقه خواص وعالم وهمه فن حریف بوده

    گوششو کشیدن اوردن که بشین اداب غذا خوردنو یاد بگیر.

    خوش بحالتون در اون زمانی که من جاهایی از زندگی که سازو کارشو درک نکردم وگفتم این حکمت خداست عقل انسان بهش نمیرسه سرسری ازش گذشتم شما ازش ساده نگذشتی پیلش کردی وتا تهشو در نیاوردی اروم نشدی

    بهتون جدا غبطه خوردم .افرین واحسنت و مرحبا کمه براتون .

    گواینکه باهاتون کاملا موافقم که خداوند هدایتش رو فرو می فرسته واز کار جهان عقده گشایی می کنه چه با شما وچه با کس دیگه ،خدا میدونه که چقدر سپاسگزار شما هستم برای عمری که در این وادی سپری کردید.مرارت یا هرتضادی رو که مردانه با روی خوش ،امیدوارانه رویارو ایستادگی کردید.

    یکم براتون از دست اوردم در این مدت بگم .

    به محض تعهد واسه چند برابر کردن در امدم

    عصر همون روز سفارش گرفتم.

    یه تضاد بسیار درهم کوبنده رو با قانون حال خوب،اتفاق خوب رد کردیم.

    اینکه جمع میبندم افعالو بخاطر همسر عزیزمه.

    همون 10روز اول یه فایل گوش دادم که بنویسید در چه وضعی هستید که یادتون نره

    ما الان سه ماه اجاره عقب افتاده رو دادیم مبلغی از بدهی ها رو هم تسویه کردیم.قبل از این مدتها از کم شدن شدید حافظه عزیزم رنج بردم اما به لطف خدا خیلی خیلی خوب شدم

    چقدر به خورد من دادند بلغمی شدی .بخاطر زایمان هاست.و…

    چه جالب که خدا شفا رو در قران عزیز وسلامتی رو این قدر نزدیک قرار داده.

    به گفتتون ایمان اوردم که غیر از سلامتی در بدن شاکران خداوند یافت نمیشه.

    از مدارها وقوانین خدا که گفتید چقدر بااطمینانم به عدالت خدا جور در اومد

    این اگاهیها تکه های پازل نبود که کنار هم جور میشد و مینشست،استخوانهای من،تکه پاره های جان من بود که مثل یک شکسته بند کاربلد جا می انداختید وحال مریض پر واضح

    ممنونم بخاطر زحماتتون،زمانی که می گذاریدو شریک شدن کوه الماستون.

    شما بسیار ارزشمندید.

    از خدای بزرگ براتون عمر طولانی،سلامت وتداوم موفقیتهاتونو خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    علی سجادی پور گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    سلام استاد عزیزو بانوی مهربان خانم مریم عزیز

    من وهمسروفرزندانم یک وسال نیمی هست که باشما دور آمریکا رو میگردیم وباشما سریال زندگی در بهشت رومیبینم وباشما حتی اشپزی میکنم.الان بسیار خوشحالم که ۱۴ فروردین محصول قانون سلامتی رو همسرم برای من عیدی خریده .خدارو هزاران بار شاکرم که درکنار شما هستم‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: