داستان تحول من
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- به رؤیاهایت باور داشته باش 1377MB32 دقیقه
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:
- تغییر شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را میشناختم؛
- تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهمترین سرگرمی زندگیام بودند.
- تغییر شغلی که تصور میکردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
- و مهمتر از همه تغییر باورهای محدودکنندهای که، بعداً فهمیدم منشأ همهی این ناخواستهها بودند؛
زیرا “نشانهها” به وضوح فریاد میزدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواستهها را برایت تکرار میکند.
آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش دادهام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه میکنم را نمیدیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواستههایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی میکردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آنها نشان میداد و باعث شک کردن من به پیش فرضهای ذهنم میشد.
همهی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایدهای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بیآنکه نگران هزینههای آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم میآید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالیام نگاه میکردم و به خودم میگفتم:
- “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و میتوانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”
دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آنها بود، این رویا را هر روز قویتر میکرد. مشاهدهی زندگی آنها، این ایمان را در دلم رشد میداد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.
همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر میرسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطقتر میشد.
رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمیبینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمتها را به من نمیداد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامهنویسی شده بود که نمیتوانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکنندهام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.
اما میدانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع میشود.
قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگیات را خودت با باورهایت ایجاد کردهای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدنها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیانات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگیات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیاییای که در آن به دنیا آمدهای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجهی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛
من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایتکننده” را به وضوح میدیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را میکند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سختترین کار دنیا میشود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباسمنش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.
- زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهیهای خالص، میتوانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
- محیطی که هر بار به آن وارد میشوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودیهای قدرتمندکننده تغذیه کند؛
- محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایهگذاری در زندگیام است؛
- کنترل ورودیهای ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.
اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه میکرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد میآوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدمهایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خمهایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:
- دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
- دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگیام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
- دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرکهای مخفی ذهنم را بشناسم؛
- شرکهایی که تلاش میکنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کنندهی شرایط زندگیام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگیام را به عهده نگیرم؛
- دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛
دانشگاهی که با آموزههایی چون دوره جهانبینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونهای که: آرامش را جایگزین نگرانیهایم کند؛ ایمان را جایگزین ترسهایم کند؛ توحید را جایگزین شرکهای مخفی وجودم نماید؛
دانشگاهی که با آگاهیهایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطقهایی قوی دربارهی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهیهایی که در یک فرایند لذتبخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکنندهای نماید که در تمام این سالها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛
دانشگاهی که تا با آگاهیهای خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروتآفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایتهای خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛
نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی میرساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛
به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعهام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.
آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذتبخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکنندهام، به مسیر هموار و لذتبخش باورهای قدرتمندکننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانیها.
چقدر خوب میشد اگر آن روزها میدانستم خداوند چگونه فکر میکند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کردهاست؟!
چگونه میتوانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگیام را در دست بگیرم.
چقدر خوب میشد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من میفهماند مهمترین اصل در رسیدن به خواستهها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواستههایم را به من میشناساند و چگونگی ایجاد آنها را در عمل با من تمرین میکرد.
آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی میتوانست آگاهیهای فراموش شدهی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهیهایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده میشد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کنندهای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آنها نمیدانند.
در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آنها را به من یاد میداد تا بدون تقلا، خواستههایم به صورت طبیعی وارد زندگیام شوند.
آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.
به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگیام با آنها مواجه شدم، خواستههای بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزشترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربهی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.
داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:
آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همهی افرادی که آمادهاند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباسمنش، چقدر میتوانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازیهای که نخریده، تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، میخواهد بهترینِ همهی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالیاش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباسمنش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آمادهی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛
- برای شما که مثل من متعهد شدهای تا رؤیاهایت را باور کنی؛
- برای شما که متعهد شدهای تا به جای کوچک کردن خواسته هایت، باورهایت را بزرگ کنی؛
- متعهد شده ای تا به شیوه ی بی حاصل قدیمی شک کنی و قوانین خداوند را بشناسی تا بتوانی برنامهنویس زندگی خود باشی.
بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت میکند و تنها منبع قدرت و ثروت است، مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانسهای خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازهی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل میشویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه میکنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگیمان را در دست خودمان میگذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش میدهد که احساس کنی کنترل زندگیات در دست خودت است.
این جنس از آرامش، رمز جاری شدن هموارهی نعمتها به زندگی است.
سلام با کوله باری از درد با بال و پری شکسته در کمال ناباوری و نا امیدی با این سایت آشنا شدم و در حال حاضر خوشحال از اینکه لایق این آشنایی بودم از استاد عزیز کمال تشکر و قدردانی رو دارم انشاءالله که منم تجربه ای فوق العاده تو این مسیر باشم .
سلام و درووود فراوان به استاد عزیز
من سری قبل که نظر نوشتم, پرسیدم که از کجا باید شروع کنم, چون بیشتر از شش ماه بود که با سایت شما اشنا شده بودم و فایلهای رایگان رو هم گوش میدادم ولی دقیقا بعد از اینکه از شما سوال کردم که از کجا باید شروع کنم به سرعت خیلی زود متوجه همه چی شدم خیلی راحت بوده من پیچیده کرده بودمش تو این مدت شش ماهه, اینو فهمیدم که باید باورمو تغییر بدم اما این بار فایلهای رایگانتونو بار ها و بارها گوش دادم, مطالب دوستان و شمارو خوندم, و نکته های مهم شو نوشتم,و الان هرروز دارم کار میکنم چه محیط کار و چه در منزل مدام در حال تکرار کردن وگوش دادن هستم, خیلی دارم تلاش میکنم ک حواسم جایی دیگری پرت نشود و مقاومت شدیدی میکنم,,, و اولین فرصتی که پیش بیاد دوره هارو خریداری میکنم, راستشو بخام بگم تو اون شش ماهه مطالب و فایلاتونو میخوندم ولی باورتون نداشتم میگفتم اینم میخاد فقط پول بگیره,,, چون من از بچگی واقعا اگه چیزی رو میخاستم بدستش میاوردم حالا هر چی ک بود چ خوب بود و چه بد,,,و مثبت اندیش و امید فراوان تو وجودمه ولی باورهام خوب نبودن,محدود کننده بودن,,, ولی به شدت رویایی, و احساسی,,
شرایط مالی خوبم ندارم ولی همچنان به اون چیزی که میخام فکر میکنم و میکردم, فقط قانونو بلد نبودم,,
ولی الان استاد کاملا با تمام وجودم باورتون دارم, وخدارو شکروسپاسگذااااااارم که با شما آشنا شدم, چون تو همین یکی دوهفته نشانه هایی و چیزایی برام اتفاق افتاده که واقعا جای شکر داره,,خدایا شکرت
ولی یه مشگلی دارم که نمیدونم چطوری درستش کنم,اونم اینه که خیلی به شدت استرس دارم و خجالتی هستم از اینکه بخام با کسی صحبت کنم, وجاهایی که خیلی حساس استرسم جوریه که پاهام شروع ب لرزیدن میکنه وخیلی عذابم میده,,,,,,
ممنونم استاد عباس منش عزیزم که وقت گذاشتید و نظرمو خوندید سپاسگذارررم, همیشه شاد و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
سلام به اقای عباس منش و دوستان همراه
اقا حدود سه هفته ست که اتفاقی یکی از فایلهاتون رو گوش کردم و برام خیلی جالب بود این نوع نگرش به زندگی که البته حس غریبی نبود برام. منتها از همون موقع که اولین فایلو گوش کردم و دنبال بقیه فایلها گشتمو باز چیزای جالبتری شنیدم از شما، یجورایی همه طرز فکر و دیدم به اطراف بهم ریخته، نمیتونستم بعضی چیزا رو اطرافم نادیده بگیرم، از وقتی فایلاتون رو گوش کردم خیلی بدتر شده اوضاع. مثل کسی هستی برام که حرفای جدیدی میزنه که خوبن و یجورایی اشنان ولی فکرمو درگیر کردی که واقعا اینطوریه داستان جهان، مثل معلم کلاس پنجمی که داری درسای کلاس پنجم رو به دانش اموزای کلاس اولی میگی، حرفات کاملا درسته، درک میکنم که درسته ولی کم میفهممشون.
چند تا از فایلاتون رو که گوش کردم دیدم، ندونسته از بعضی قانوناتون استفاده کردم، کاری رو دارم که میخواستم داشته باشم، تازگیا خونه ای رو خریدم که سالای پیش دقیقا و دقیقا همین خونه رو میخواستم که خیلی خوشحالیم از بدست اوردنش. منتها بازم همش کلنجار میرم تو ذهنم برا فهمیدن چیزایی که میگی تا بهره بردن ازشون. برا درک چیزایی که شما و میگی و انظباق با دانسته های کم و تجربه های کوچیک خودم. دلم میخواد بدونم چی به چیه. کلی مشغله دارم ولی حرفایی که تو فایلاتون میگین، یکی یکی مثل ترقه میاد تو ذهنم مرور میشه و رد میشه. باید بفهمم روال و روند گذر زندگی چجوریه…
زندگیم همچین زندگی لاکچری و پرفکتی نیست ولی خب شکر خدا بد هم نیست، الان 34سالمه و تو 23سالگیم دائم به این فک میکردم که وقتی من وقتی سی سالم بشه نصف دنیا مال منه، هرچی بخوام دارم. همیشه بهترینها رو خواهم داشت، ولی با جلو رفتن زندگی و درگیریاش، فکرام کمرنگ شد، الان حرفای شما منو یاد اون زمان میندازه به اضافه هزارتا علامت سوال جدید که درست کردی برام.
خلاصه دلم میخواد و باید بدونم دورو برم چه خبره و امیدوارم بتونم از حرفاتوت کمک بگیرم برا فهمیدن، همونطور که خیلیا رو به تکاپو انداختین.
ببخشید طولانی شد، میدونم که همه نظرارو میخونین و امیدوارم تو راهی که در پیش گرفتین موفق و همیشه دلگرم باشید.
سلام آقای عباس منش عزیز . حالتون خوبه ؟
آقای عباس منش یه سوال دارم و مدتیه ذهنم رو مشغول کرده و به نتیجه هم نرسیدم.
سوالم در مورد نماز هست .. من همیشه نماز میخوندم و فقط قسمت سجده ی نمازم رو دوست داشتم و با تمام وجودم اینکارو انجام میدادم .. اما مدتیه نماز نمیخونم و دلم سمت نماز نمیره .. راستش با خودم خیلی فکر کردم و تضادهایی در ذهنم بوجود اومده ..اینکه ما چرا نماز میخونیم ؟ اینکه من به روش دیگه ای از خدای خودم سپاسگذاری کنم مورد قبول خداوند نیست؟ خداوند که نیازی به ستایش من نداره . من نیاز دارم که با خدای خودم ارتباط داشته باشم .. خوب چرا با روشی که خوشحالم میکنه و راحتم سپاسگذاری نکنم ؟؟؟ آیا نخوندن نماز عمل بهشت و جهنم انسانه ؟؟ بهشت و جهنم رو که خود انسان با اعمالش میسازه .. آیا حضرت ابراهیم که بالاترین مقام بین پیامبران رو داره نزدیکترین مقام به خداوند هست و نماز نمیخوند و به روش خودش ستایش میکرد و سجده میکرد و سایر پیامبران که فقط به روش خودشون خداوند رو ستایش میکردند آیا اونها هم کار اشتباهی میکردند؟؟؟؟ اگر قرار باشه خوب و بد بودنمون و بهشت و جهنممون با نماز خوندنمون مشخص بشه پس پیامبرانی که نماز نمیخوندن و فقط ستایش میکردند به روش خودشون ، چی ؟؟؟ و و و و و خیلی مسائل دیگه که وقتی فکر میکنیم به این تضادها بر میخوریم …
آقای عباس منش عزیز درخواست من از شما اینه که اگر براتون مقدور هست جواب سوالم رو بدید لطفا .. ممنونم ازتون
سلام خدمت اقای عباس منش و گروه تحقیقاتی عالیتون
با سوالی که مدتها بود ذهنم رو درگیر خودش کرده بود وارد سایت شما شدم بدون اینکه بدونم جواب سوالم اینجاست.از بزرگی شنیده بودم اگه بهترین ها رو میخوای ؟اگه به دنبال ثروت هستی باید ظرفتو بزرگتر کنی و این جمله تو ذهنم تکرار میشد .یعنی چی که ظرفمو بزرگتر کنم ؟من که میخوام و احساس میکنم لیاقتش رو دارم پس چرا به من داده نمیشه .چطوری ظرف خودم رو بزرگتر کنم؟و…..
وارد سایت شدم و به همه قسمتهای سایت سرک کشیدم اول دانلود رایگانها بعد محصولات و قسمت عقل کل و جالب اینجاست که جوابم رو گرفتم و فهمیدم ظرمون در واقع همون باور ماست .خیلی کتابها خونده بودم و خیلی از سمینارها رو دیده بودم و گفته بودند که باورمون هر چی باشه همون میشه و باورهای مخرب در مورد ثروت چیا هستن ولی نمیدونم چرا حذمش برام مشکل بود .سوال دومم این بود که چطور باور خودمو بدونم چی هست و چطوری عوضش کنم؟اینها همش برام مبهم تو ذهنم میگشت .با خودم گفتم که خب ,حتما باید محصولات رو بخرم تا بفهمم اما شرایطش برام مهیا نبود .خلاصه بازم شروع کردم به خوندن مطالب عقل کل و جوابهای دوستان که چقدر عالی راهنمایی کرده بودند و همینطور فایلهای رایگان استاد .تازه فهمیدم ایراد کارم کجاست و ظرفم چه اندازه است ولی نمیدونستم از کجا باید شروع کنم و باز خدای خوبم که مدتها بود ازش دور شده بودم منو راهنمایی کرد به وسیله دوستان .تقریبا یک هفته ای به همین منوال سردرگمی گذشت تا اینکه یکی یکی جواب سوالاتم رو در سایت میدیدم.واقعا شگفت زده شده بودم از اینکه هر چی میخواستم و تو ذهنم بوده به جوابشون رسیدم.حدود چندماه بود که بی هدف زندگی میکردم ولی با اشتیاقی که در دوستان و استاد دیدم هدف جدیدم رو پایه ریزی کردم و اون تغییر باورهام شد.با فایل پیشنهاد عیدانه استاد واقعا استارتی بود که بهش نیاز داشتم.درسته که عید تمام شده ولی بهار هست .طراوت بهار هست . با وجود باورهای مخربی که داشتم و شروع ماه رمضان بود توانستم غلبه کنم و برم به دل طبیعت روزی سه ساعت که هم ورزش کنم و هم بنویسم و چقدر عالی بووووود . از اول ماه رمضان به صورت منظم شروع کردم به نوشتن ,اولش واقعا برام سخت بود ولی هر روز که میگذشت حس بهتری پیدا میکردم ,ولی از اینکه نشانه ای نمیدیم کمی شک به دلم افتاده بود . خودمو دلداری میدادم و میگفتم همین که حالت خوبه بهترین نعمته و باز جوابهای دوستان انگیزه ام رو بیشتر میکردن .تا اینکه بعد از گذشت دوهفته نشانه ها شروع شدن.واقعا سپاسگذارم از خدای خوبم و اقای عباس منش و تمام دوستانی که با پاسخ هاشون راهنمای من هستند.مطمئن هستم که این نشانه ها منو به هدفم میرسونن .هدف از نوشتنم هم این بود که شایدباعث بشم امیدی در دل کسی باشم شبیه خودم و هم به خاطر این خلاقیت استاد در طراحی سایت که این همه میتونه موثر باشه و اصلا شبیه بقیه سایتهایی که دیدم نیست و هم اینکه اینقدر ریشه ای و ساده منظورشون رو میرسونن که بفهمیم باور چی هست و چگونه تغییرش بدیم درست مثل معلم کلاس اول که سعی میکنه الفبا رو اموزش بده. سپاسگذاری کنم.
واقعا سپاسگزار خدا و استاد و همه عزیزانی که در این جمع هستند هستم
از اول ماه رمضان شروع کردم با نظم که حتما انجام بدم قضیه نوشتن رو هر چند اولش برام مشکل بود چون مدتها بخاطر شکستهایی که داشتم از خدا و از نوشتن دور شده بودم.صبح ها منی که تا 9 صبح میخوابیدم و انگیزه ای برای بیدار شدن نداشتم حالا از 6صبح میزدم به دل طبیعت و تا 10 برمیگشتم خونه و با زبون روزه .و همش با خودم میگفتم این ماه رمضان ماه متفاوتیه با همه سالهای گذشته که بهم خیلی سخت میگذشت.
هفته اول سپری شد ولی نشونه ای ندیدم یکم شک بهم وارد شد اما باز سخنان استاد و دوستان بهم امیدواری میداد.الان که دارم این کامنتو میذارم 17 روز میگذره و من هر روز باوری بهتر پیدا میکنم و کم کم نشانه ها برام ظاهر میشن .حالم خوبه و حس خوبی دارم .دیگه نگران اینده نیستم و به خاطر گذشته غصه نمیخورم و با دید بازتر به همه چی نگاه میکنم
سلام و خداقوت به همه … یه پیشنهاد .. اگه عبارات تاکیدی رو همزمان گوش کنید و بیست ویک روز روزی ده دفه بنویسید خیلی سریعتر وارد ناخودآگاهتون میشه :) خودم هردفه اینکارو کردم بعد از یک هفته به خواستم رسیدم …
سلام
من روانشناسی ثروت سه رو خریدم اما میخواستم خواهش کنم که از ثروت یک هم مطالب مهمش رو که تأثیر گذارتر هست رو هم اشاره کنید من شاید نزدیک به چهارساله روی خودم در رابطه به موفقیت و ثروتمند بودن کار کردم برای ثروت یک اقدام کردم همون سه ساله پیش اما شرایط مالیش رو نتونستم تهیه کنم من چون در دوران کودکی ام شرایط مناسب مالی خانواده ضعیف که چه عرض کنم خیلی افتضاح بود که هنوزم هروقت یاد اون دوران میافتم ناراحت و غمگین میشم حتی بیشتر أوقات گریه میکنم از خاطراتی که هرچه از طرق مختلف مثل ای اف تی سعی کردم پاکشون کنم بهتر شدم اما هنوز هستن یکی از باورهای غلط من که درکودکی ساخته شده و در ذهنم نشسته اینه که فقیرا فقیر بدنیا میان و تا اخر عمر فقیر میمونن و بالعکس ثروتمندا ثروتمندن تا بمیرن خیلی با خودم کار میکنم موفقیت های کمی هم کسب کردم ولی خیلی کوچیکن و خواسته ها و رویاهایم خیلی بزرگ احتیاج به کمک دارم چون خیلی کتاب خوندم تمرین میکنم بخاطر همین اندکی که دارم بصورت مکتوب هرروز صبح و شب سپاسگزاری میکنم طَی روز در محل کارم سعی میکنم زیر لب تمرین کنم اما میخوام یه چیزی که تأثیر قوی تَر داره داشته باشم لطفا کمکم کنید تا باورهای محدود کننده ام رو خنثی و یا حتی از بین ببرم ممنون و سپاس فراوان
سلام دوست عزیزم..خیلی اتفاقی و به صورت مجدد به این صفحه سر زدم و دیدگاهتون رو که خوندم یاد خودم افتادم با این شباهت که من هم در دوران بچگی وضعیت مالی خوبی نداشتم ولی با این تفاوت که همیشه میخواستم تغییر کنم و زندگیم رو بهبود ببخشم.اینکه تونستید دوره روانشناسی ثروت سه رو خریداری کنید خیلی عالیه و بدونید آرزوی خیلی ها از جمله خودم هست که بتونم دوره رو تهیه کنم.به همه تمریناتی که استاد ضمن دوره ها بیان میکنند عمل کنید و شکرگزار داشته هایتان باشید ..ببینید کار کردن روی باورها یک کار همیشگی هست مثل غذا خوردن هرروز باید روی خودمون کار کنیم هرروز باید بهتر از روز قبلمون باشیم یک شبه تغییر صورت نمیگیره مطمن باشید در مسیری درستی قدم گذاشتید فقط یادتون نره هرروز خدارو بخاطر نعمتهایی که بهتون داده سپاسگزار باشید شاید همین نعمتها آرزوی خیلی ها باشه.و در مورد گذشته به خودتون بگید تا کی میخواین بهش فکر کنید؟؟آیا یاداوری اونها دردی رو دوا میکنه؟؟از گذشتته درس بگیرید و فراموشش کنید من به شخصه تجربه های تلخی داشتم ولی با یه راه ساده و تکرار عبارات تاکیذی تونستم درستش کنم ..به این صورت که شبها به مدت حدود یک ماه شروع کردم به مدیتیشن یه اهنگ اروم گذاشتم و از صد تا یک شمردم و بدنمو ریلکس کردم بعد خودم رو تو یه جاده که رو به جلوش فوق العاده سرسبز بود تصور کردم و رو به عقب کویر و برای خودم یه کوه آتیش تو اون کویر تجسم کردم و تمام اتفاقها و ادمها و خاطرات تلخی که بود رو تو اون آتیش مینداختم.و بعد اون فقط به جلو و سمت سرسبز جاده نگاه کردمو ادامه دادم این کار باعث شد خیلی چیزها رو فراموش کنم تا یه چیز از گذشته اومد تو ذهنتون بگید: گذشته هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداره و خودتون رو با کاری مشغول کنید..در مورد اون باور فقیرانه هم باید از عبارات تاکیدی استفاده کنید عزت نفستون رو بالا ببرید شاید گذشته ما خوب نبوده ولی دلیل نداره که همیشه تو همین مدار بمونیم خیلیا بودن که وضعیت مالی خوبی نداشتن و اتفاقا همین وضعیت باعث پیشرفتشون شده.زندگی نامه افراد موفق رو بخونید من خودم هنوز موفق به تهیه دوره ها نشدم ولی با استفاده از نظرات و دیدگاه دوستان و فایلهای رایگان هرروز دارم سعی میکنم بهتر و بهتر بشم ..امیدوارم روزی خبر موفقیتهای مالی عظیمتون رو بخونم حتما موفق میشین.?? التماس دعا
سلام خانم ابادی خواهر عزیزم
هر کسی که در این سایت هست مطمن باشید که الان یا زمانی پر از باورهای مخرب بوده ولی با تعهد و با ایمان راسخ به خدایش و به توانایی خود و نیاز به تغییر در زندگیش شروع کرده و خواسته
یادتان باشد تا درخواست نباشد جوابی نیست
شما همه عمرتان را دارید صرف گذشته میکنید اگر هر وقت که این افکار به سراغتان میاید قلم بردارید و با نام خدا شروع کنید و بنویسید که چه میخواهید از زندگی چه ارزوهایی دارید چه نیازهایی دارید و شروع کنید به نقاشی انها و یا تجسم انها، تجسم اینکه به انها رسیده اید کم کم این افکار از شما دور میشود
شما چیز تاثیر گذار میخواهید؟
خودتان بهترین هستید ، به نظر من دوره عزت نفس برای شما عالیست نه دوره روانشناسی ثروت
وقتی که خودتان را با ارزش بدانید وقتی که خودتان را بهترین بدانید دیگر این افکار به سراغ شما نمیاید و یا اگر بیایید دیگر اصلا و ابدا باعث ازار شما نمی شوند
هر روز در اینترنت و در زندگیتان در شهرتان در کشور به دنبال افرادی باشید که بسیار فقیر بودند و حالا ثروتمندن و به خودت بگو من هم میتوانم چون او توانسته ( بهانه نیار که اون فلانیه اون فلان کشوره اون … هست ) هر روز به خودت بگو گوش کن و ببین وقتی کسی بتونه به موفقیتی برسه من هم میتونم بگم
زیر لب نگو فریاد بزن فریاد
سلام جناب استاد عباس منش عزیز, خیلی دوس دارم تغییر کنم و واقعا نمیدونم باید از کجا شروع کنم, واقعا بودجه ندارم برای خرید دوره هاتون هیچ,
والان فقط میتونم فایل های رایگانتونو گوش بدم ازتون درخواست دارم راهنمایی کنید ک اول راه باید چیکار کنم از کجا شروع کنم,,,,,,
سلام .. منم اول فایل های رایگان رو گوش دادم وتا حد امکان رو خودم کار کردم و شرایط خودبخود فراهم میشه و میتونین فایل ها رو تهیه کنید … اتفاقی که برای من افتاد و تونستم فایل های پولی رو تهیه کنم با ایتکه بودجه نداشتم
سلام به استاد عزیز راهنماودست خداوند کسی که تمام با تمام حرفایش که سخن خداوندم است تمام روزهایم راسپری میکنم دلم میخواست که منم شادیهای امروزم را با شماودوستان دیگرم تقسیم کنم خدای عزیزم رو خیلی سپاس گذارم که منم اگاه شدم و مسیر زندگیم تغییر کرد از دنیای پر از تاریکی و ترس پا به دنیای بهشتی وپر لذت گذاشته ام از وقتی خواستم خدا نجاتم بدهد مرا با شما اشنا کرد دیدم حقایق را روشن شدم وپر نور زندگی رنگ اصلی وحقیقی خود رابه من نشان داد همیشه دنبال حقیقت این زندگی بودم همیشه باور داشتم که باید زندگی پشت این زندگی اکنونم باشد هیچ وقت راه دیگران وسبک زندگیشان راقبول نداشتم من نگاه میکردم عده ای دارند وعده ای بسیاری ندارن منم از خدا خواستم که منم داشته باشم یه جای کار برایم نامفهوم بود به عدالت خدا شک کردم تا اینکه خدا راه را برایم روشن کردخداروسپاس هزار بار سپاس حال این روزهایم وصف ناپذیر است هر روز از فایل های رایگانتان استفاده کردم ونتایج فوق العاده ش را دیدم خدایم را بهتر شناختم و خود واقعیم را جهان را طعم زندگی حقیقی را واینکه من خالق جهانم هستم من قرار بود بمیرم ولی برگشتم تا راه یگانه پرستی م را واهدافم را ادامه بدهم این نیروی ایمان وباور به خدایم مرا به این مرحله کشانده در مسیری بهشتی وخوشبختی عالی قرار دارم لحظه به لحظه شکر گذارم وخوشحالم بخاطر دانستن راز های این دنیا وقوانینش به امید خداوندم در راه کسب ثروتم و بعد از روند تکاملیم از محصولات استاد عزیز استفاده میکنم من میخواهم زندگی خودم وسبک شخصیم را داشته ومتفاوت از سایرین عمل کنم و نتیجه بگیرم و منم بتوانم نقش مثبت ومفیدی دو زندگی انسان ها ایفا کنم وبه گسترش جهان وثروتش کمک کنم تا زمین جای بهتری برای زندگی همه باشد برای استاد از خداوندم سلامتی افزون تر ثروتی بی نهایت و سعادتی وصف ناپذیر در دنیا واخرت خواهانم موفق و پیروز باشید طیبه مرادی
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﮐﻨﻨﺪ؛ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﻓﻀﯿﻠﺖ
سلام استاد و برادر عزیزم من اولین بار هست که کامنت می ذارم نمی دونید چقدر هیجان زده ام الان ساعت نزدیک 4 صبحه ولی من به عشق وانرژی بی نظیر شما بیدار موندم و خیلی خوشحال میشم که من رو تو خانواده بزرگ وصمیمی عباس منش راه بدین من تا چند وقت پیش ناامید بودم وبه مرگ فکر می کردم اما از وقتی باشما آشنا شدم زندگی و حتی مرگ برام مفهوم زیبایی داره خدا رو هزاران بار سپاس گزارم که من رو در مدار شما قرار داد سپاس از شما وخانواده بزرگ عباس منش.
سلام دوست عزیزم لیدا جان
خیلی خوشحالم که عضو این خانواده ی فوق العاده شدین
و خیلی خوشحالم تصمیم به تغییر گرفتین ان شاالله هرجا که هستین در پناه الله یکتای مهربان شادو سالمو خوشبختو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
سلام، ببخشید دیر پاسخ می دهم ولی سپاسگزارم، موفق باشی?
سلام لیدا جان
تبریک می گم اینجا واین سایتی است که شما به موفقیت خواهید رسید و خوشبخت می شوید و خوشبخت شده اید و خوش شانس هستید مثل ما که وارد این سایت شده و عضو هستیم، بر روی تمرینات مداومت کرده و بارها و بارها هر فایلی را گوش کنید موفقیت شما تضمین شده است .
خدایا شکرت
سلام آینای عزیز ، باوجود اینکه دیر پاسخ می دم اما انرژی گرفتم سپاسگزارم???
سلام بزرگوار، در جاهای مختلف سایت در مورد کسب و کار خودتون صحبت کردید راستش من هنوز نفهمیدم کسب و کار شما دقیقا چیه؟
آیا فقط برگزاری دوره های آموزشی کار شما هست؟
لطفاً پاسخ بدید چون برام خیلی مهمه
بارها تو فایلا و دوره های مختلف گفتن.خریدو فروش ملک هم انجام میدن.