داستان تحول من

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیما گفته:
    مدت عضویت: 3070 روز

    سلام ، واقعا دمتون گرم

    استاد عزیز هیچ جمله یا آرزویی نیست که نشون بده قدردان زحماتتون هستیم …

    واقعا بیییی نهایت ممنونم که هستین و با انرژی تون منی که خواستم زندگیمو تغییر بدم و کمک میکنین …

    و خدارو بینهایت شکر میکنم که شمارو توی مسیر زندگیم قرار داد .

    من از فایلهای رایگان استفاده کردم و تا اینجا خیلی دید من رو نسبت به اطرافم تغییر داده …

    برای شما و گروهتون ، بی نهایت انرژی از خداوند میخوام تا همیشه باشین و مسیرتون و محکم تر ادامه بدین …

    با تشکر فراوان

    محمدرضا حسینی نیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نسرین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2995 روز

    خدا خیلی خوبه به هر,بهانه ایی که شده به بنده هاش کمک میکنه تا بیدار بشن و راه درست و بیدا کنن مشابه

    همین کارویه معلم میکنه تا دانش اموزش راه و درست بره

    خیلی دلکیر,میشه معلم وقتی میخاد دانش آموزش درسوخوب کوش کنه یادبکیره و از تعالی لذت ببره ولی,وقتی میبینه هنوز نمیخوادیادبکیره جقددلیکرمیشه

    اما باز بهانه و تشویق یا تنبیه قرارمیده تا اون متوجه بشه راهوبیداکنه

    ببین خداروجقداذیت کردیم تایادکرفتیم هدفمون از زندکی کردن جیه

    ولی میدونم با بیداکردن خدا و بیداری خودمون حقد خدا رو شاد کردیم

    هرکسی به طریقی خدا را می بیند

    من خدا را در …بی واسطه خواندمش و حسش کردم…

    خدا خواسته با بیوستن به کروه استاد دراهم ثابت قدم باشم.سباسکذار خدایا متعالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3350 روز

      توهدفی ، من دنبال توام

      تو معبودی ، من عبد توام

      توعشقی ، من عاشق توام

      تو نوری ، من شب پره توام

      تو بال باش ، من پرنده ام

      تو ارباب باش ، من برده ام

      تو همراه باش ، من رونده ام

      تو ناز باشی ، من نیازم

      تو آوازباشی ، من یه سازم

      خدایا فقط باش ، که بی تومی بازم . . .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدیه آباده گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    سلام وخداقوت خدمت استاد بزرگ سیدحسین عباس منش ممنونم ازشما که راه درست فکرکردن ودرست زندگی کردن روبه انسانها می آموزی خداراسپاسگذارم که بااین سایت آشناشدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نرگس نوروزی شاد گفته:
    مدت عضویت: 2985 روز

    سلام استادعزیزم اقای عباس منش

    من اسم شمارو دوسال پیش خیای اتفاقی شنیدم وفقط در درون خودم گفتم کاش شرایط طوری می شد با شما بیشتر آشنا می شدم وهمه چیز به فراموشی سپرده شد تااینکه تو شرایط خیلی بد روحی کلیپ صوتی راز رو از طریق سایت شما دریافت کردم تو یکی از کانال های تلگرام واز طریق همون وارد سایتتون شدم وامروز عضوخانواده پرانرژی شماشدم وپیش اپیش خداروشاکرم شما حتما فرشته زندگی وکار من خواهید بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3350 روز

    سلام بر استاد گرامی آقای عباس منش

    روز تولدم را در سایت عباس منش را گرامی می دارم و این روز را روز تحول خود می دانم این روز روز تولد واقعی من است روزی که بدنبا آمدم روزی که با دنیای جدید و بکری آشنا شدم و در این سایت قدم گذاشتم و بی نهایت چیزهایی ارزشمند را یافتم که در سراسر عمرم بسیار گرانبها و ستودنی است ، از استاد عباس منش گرامی و تمامی همکاران ایشان در این سایت تشکر می کنم برای تمام همراهیهای همه جانبه که دارند و از استاد تشکر ویژه دارم که ایشان راه نورانی سعادت را به من نشان دادند. و راههای بی نظیر را یافتم که چراغی روشن بر فراز تاریکی راهم بود ، بر خود می بالم که خداوند چنان یاریم کرد که در این سایت باشم و با استاد مهربان و همکارانشان آشنا شوم ، تشکر دارم که خدای یکتا، الله واحد را شناختم خدایی را شناختم که اصلا نمی شناختمش، استاد دفترچه راهنمایی از این جهان را با قانون آفرینش به من یاد دادند که بتوانم در هر رهگذری گذر کنم و با رویاهایی که دارم بتوانم آنها را به واقعیت تبدیل کنم و بدانم که بسیار رویاهایم رویایی واقعی نیستند و در تمام لحظه های عمرم در کنار خود صدای ایشان را دارم و از آن لذت و بهره می برم، با عزت نفسی که کسب کرده و بیشتر هم کسب خواهم کرد هدفهایی والا را بر میگزینم که هر هدفی را اهرمی قرار می دهم که به رویاهای خود دست پیدا کنم، ثروت و داشتن ثروت را برای خود امری واجب می دارم که باید با تمام باورهای صحیح به آن برسم چرا که برای رسیدن بهتر به خدای خود ثروت برایم امری لازم و واجب است . بودن در این سایت و باورهای درست را امری لازم برای تحقق آرزوهای خود می دانم و می دانم که با وجود تمام اینها زندگی چه زیباست . قران را نمی شناختم و حالا چه خرسندم که قران را می فهمم و با زبان قران آشنا هستم و قران راهنمای من است. هر فایلی را که در سایت می بینم از آن لذت می برم هر فایلی پر از نکات آموزنده و عالی و با هر بار تکرار آن نکات بیشتری را می فهمم. چه زیباست زندگی در این دیار ، زندگی چه زیباست وقتی با آرامشی وصف ناپذیر همراه است. چنان آرامشی را کسب کردم که حاضر نیستم با چیزی عوضش کنم. این آغاز را برای خود جشن می گیرم و بر خود می بالم و چه خوش شانس هستم که به این سایت آشنا شدم.

    سپای از تمامی لطفهای استاد عباس منش و خدا همیشه حامی شما باشد

    زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال

    زندگی تصویری است که به آئینه دل می بینی

    زندگی رویایی است که تو نادیده به آن می نگری

    زندگی یک نفس است که تو با میل به جانت بکشی

    زندگی منظره است، باران است

    زندگی برف سپیدی است که بر روح تو بنشسته به شب

    زندگی چرخش یک قاصدک است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3350 روز

    سلام

    به همه دوستان تازه وارد آرزوی بهترین را برای شما دارم و حتما تحولات اساسی و بنیادین را دارید که بسیار از آن راضی خواهید بود در پناه حق و به لطف آموزه های استاد عباس منش و تجربیات شما خوبان مسیرهای تر قی را یکی یکی طی می کنیم . در پناه حق

    زندگی کن ، خودت باش ، لذت ببر ، دوست داشته باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نگار خیری گفته:
    مدت عضویت: 3004 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار و پر از انرژی و پر از عشق

    استاد عزیزم به خدا وقتی فایل های صوتی شما رو گوش میدم توی چشمام پر از اشک میشه .هر چیزی که میگید با همه وجودم درک میکنم و بهش ایمان دارم.خدای مهربونم حافظ شما باشه و اگه ذره ای نتیجه هم نگیرم از صحبت های پر از معنا و پر از عشق شما ولی همین که خدا رو با عشق به همه معرفی میکنید

    همین که با صدای جادوییتون که هر لحظه توی گوشمه و دارم میشنومش و منو از این همه افکار منفی دور میکنه قلبمو میزارم کف دستمه و میگم سپاسگذارم ازتون و همین هم برام کافیه

    واقعا فرشته ای هستید از طرف خداوند بزرگم.

    استاد عزیزم سپاس گذارم.سپاسگذارم .مرسی .ممنونم .

    فعلا شرایط مالی من اوکی نیست در نزدیک ترین موقعیت حتما از بسته های اموزشیتون استفاده خواهم کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شهروز ابوالحسنی گفته:
    مدت عضویت: 3007 روز

    سلام خدمت استاد عزیز من من مدت زیادی نیست که باشما آشنا شدم ولی توی این مدت کم اینقدر تحول در درونم ایجاد شد که خدا میداند این تحول را مدیون شما استاد بزرگوار و خداوند هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3350 روز

    سلام

    این نوشته را خواندم و خیلی هم دوست داشتم، اگر افکارمان را کنترل کنیم زندگی خیلی خوبی خواهیم داشت، نکته ای را از یکی از دوستان شنیدم و خیلی به دلم نشست این بود که ایشان می گفتند که در هر اتفاقی و در هر شکستی که البته شاید از نظر دیگران شکست باشد من یک نکته مثبت در آن پیدا می کنم و اصلا باور ندارم که در هر کاری و هر شرایطی منفی وجود دارد در هر شرایطی و هر اتفاقی و هر رخدادی دنبال نکات مثبت آن می گردم و برای خودم هر چیزی را مثبت ارزیابی می کنم اصلا در ذهن و مغز من جایگاهی برای افکار منفی و بد وجود ندارد که بخواهم به آن فکر کنم و یا راجبه آن با کسی و با خودم صحبت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: