داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جانِ دِگر گفته:
    مدت عضویت: 3387 روز

    امروز که این نوشته را می نویسم، فروردین ماه 1396 است و همین امروز من از مراسم پر خیر و برکت اعتکاف برگشتم که در روزهای 13، 14 و 15 ماه رجب هر سال قمری، در ایران برگزار می گردد.درست یک سال قمری پیش، در دوره اعتکاف سال گدشته (سال 1395) بود که من، فقیر و تقاضامند به درکاه خداوند، عرضه داشتم که چراهر چی انسان روشن بین و موفق است در امریکا است؟ وین دایر، کاترین پاندر، اسکاول شین، لئوبوسکالیا، رابرت کیوساکی، … چرا ما نسخه ایرانی و فارسی آنها را در ایران نداریم تا من از آنها الگو بگیرم؟ از خداوند درخواست راهنمایی کردم. درخواست همراهی از جنس نور کردم تا از پاکی نفس او بهره گیرم، و بیشتر و بیشتر به سوی خداوند راهنمایی گردم، رنگ خدا بگیرم، سوالات بی شمارم در زمینه خلقت، حقیقت، مسائل زندگی ام، مسائل مالی ام، و … پاسخ یابند. از این وضعیت نایسامان زندگی تکراری، نجات یابم.

    و این دوره پر خیر و برکت اعتکاف طی گردید. بعد از مدتی، یکی از اقوام، که آموزگار اجتماعی هستند، درخواست یک کلیپ آموزشی یا نظیر آن، برای کلاس درسشان کردند. بعد از یکی دو گزینه نخست که به ذهنم رسید و کاملا نامناسب تشخیص داده شد، یادم آمد که خیلی وقت پیش، کلیپی در فیسببوک دانلود کرده بودم-نکته اینکه بنده کلا به ندرت به فیسبوک سر میزنم، و باز هم به ندرت ویدئوهای آنرا میبینم، و باز هم به ندرت ویدئوهای آنرا به ندرت دانلود می کنم-، یک کلیپ انگیزشی همراه با چند تصویر ورزشی که آخرین جمله آن این بوده است : تا جهان را جای بهتری برای زندگی کنیم. این جمله و نام پایانی این کلیپ –سایت عباسمنش- مدت ها و مدت ها و مدت ها در ذهن من جا کرده بود…

    بعد از مشاهده کلیپ با همدیگر، درخواست شد تا کلیپهای دیگری را هم اگر همانند این وجود دارد، مشاهده کنیم. این شد که من به سراغ سایت رفتم و با کمال راحتی وبیخیالی، در سایت ثبت نام کردم تا کلیپ های انگیزشی بیشتری را دانلود کنم.

    با فایل های رایگان شروع کردم. تعدادی از آنها را دانلود کردم. و برخی دیگر را فقط فایل صوتی آنها را دانلود کردم. در ابتدای کار، پر از شک نسبت به آموزه ها بودم و تقریبا مطمئن بودم که این آموزه ها، برای درآمدزایی عده ای است و جواب نمی دهد.

    برای مدتی، تعدادی از فایل ها را بصورت صوتی –و نه تصویری- از سایت دانلود کردم و در گوشی تلفن همراه گذاشتم و با بی ایمانی به آنها گوش می دادم.

    تا اینکه نخستین نشانه آشکار در زندگی من رخ داد و درمورد وبلاگم، یک درخواست مالی آمد. آن هم وبلاگی که برای مدت 4 سال بود که کسی به زحمت در آن نظر می گذاشت. مدتی بعد از آن، یک تماس تلفنی در خصوص یک پیشنهاد کاری بود که ماه ها پیش، برای آن اقدام کرده بودم. هر چند این پیشنهاد کاری هرگز تحقق نیافت، اما بیشتر که فکر کردم، متوجه شدم اینها نشانه هستند.

    شگفت زده شده بودم. کم کم به مسئله عمیقتر که فکر می کردم، به یاد درخواستم در مراسم اعتکاف سال 95 افتادم، نسخه فارسی از الگوی موفق…

    بعد از آن، کار را با دانلود فایل های رایگان ادامه دادم. تغییرات در اول کار، سخت و زمان بر است و هر لحظه امکان بازگشت به حالت قبل و ناامیدی وجود دارد. اما همین فایل های رایگان باعث شد ایمان بیاورم. مخصوصا این نکته بارزکه : برای تغییر در شرایط بیرون، باید شرایط درون را تغییر داد و اصلاح کرد و به قول اقبار لاهوری، جان چو دیگر شد جهان دیگر شود.

    و معجزات آشکار، به جایی رسیده است که بعد از مشاهده جلسات 9 و 10 قانون آفرینش، در خصوص روابط، چند تن از همکاران نزدیک در شرکت که همیشه در ذهنم، با آنها مشغول مشاجره بودم، به طرز باورنکردنی –برای من- از شرکت ما بیرون رفتند. باورنکردنی یعنی واقعا باورنکردنی.

    و اکنون، در سال 1396، من به این جهت به در مراسم اعتکاف امسال توفیق حضور داشتن تا خداوند را شکر کنم که دعای این بنده اش را برآورده ساخت، بیش از آنچه خواسته بود عطا داشت، راه خودش را به من نشان داد و ما را راهنمایی کرد به سوی سعادت، سلامت، ثروت و نعمت. برادر گرامی، آقای عباسمنش، در دعاهای خود، با چشمانی اشکبار از خداوند سپاسگذار بودم که از طریق دستان خود، مرا به سوی خودش هدایت کرد تا در زمان ملاقات با او، شرمنده نباشم.

    در این مدت اعتکاف سال 96 که متناظر با شروع سال جدید هم بوده است، من پیگیر مجموعه آموزشی هدف گذاری بودم و در مدت این سه روز، مشغول نوشتن و نوشتن و نوشتن، و همچنین جستجو در قرآن بودم، به گونه ای که دوستان دیگر به من می گویند این چیه که دو روزه داری می نویسی و تمام نمیشه. و پاسخ من این است: برای خودم می نویسم. داخل پرانتز هم عرض کنم که از برخی واعظین، باورهای ناصحیح از خداوند و فقیرنگه دارنده و فکرنشده، همچنان به سوی شنوندگان بمباران می شود که من، به کمک یک گوشی هدفون که در تمام مواقع بر گوش داشتم –بغیر از زمان قرائت قرآن و زمان اذان و البته زمان نماز- از ورودی های ذهن و روانم محافظت کردم.

    خداوند را شاکرم که از طریق شما، راه خود را به ما نشان داد. و من همچنان منتظر غیر متظره ام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3350 روز

      سلام

      آموزه های استاد برای من نیز حکم این را دارد که فرشته ای نجات راه را برایم هموار کرده است و اصلا ناشدنی در کار نیست و به هر آنچه بخواهم خواهم رسید چرا که خدایی والا را دارم که قادر مطلق است و هر چه را که بخواهم و طبق قانون آفرینش عمل کنم، رسیدن به آن مقدور می باشد، بن بستی برای خود نمی بینم و در راه اهدافم احساس لذت و آرامش دارم، می دانم رسیدن به هدفم و در اوج رسیدن به اهدافم حتمی است و این بستگی به خودم دارد که تا چه حد به این آموخته ها عمل کنم، و دست یاری خداوند متعال را یکسره در کنار خود حس می کنم که امید و اشتیاقی بی وصف به من میدهد، شجاعت ادامه مسیر را به من میدهد چرا که نیرویی بیکران را در خود دارم. شناخت خدای عظیم آن هم به شیوه ای که برایم امید و اشتیاق و شادی دارد بی نطیر است نه اینکه باید از خدا بترسیم و این باعث میشود که از آن دوری کنم . تعهدی به خود می دهم که همیشه در هر جایی مراقب افکار شیطانی خود باشم که حتی لحظه ای فرکانسهای مرا تحت تاثیر قرار ندهد، چرا که با نیروی که در اختیار خود دارم و برتر از خدای خودم نیست چرا باید افکار خود را با فرکانسهای نامتناسب خدشه دار کنم. آنچه که لازم می دانم این است که در هر مرحله باید به توصیه های مکرر دوره های توجه کنم و آن را ملاک قرار دهم. در مسیر رسیدن به اهدافم از آن لذت ببرم و احساس خوشایندی داشته باشم، که با بهبود افکار و باورهای خود عملکردی بهتر دارم و در نتیجه گام به گام به اهداف خود نزدیکتر میشوم . همه چیز در دستان قدرتمند خودم است و قدرتمند چون انرژی بی وصف خدا و قدرت عظیم خدا را دارم.

      سپاس از استاد عباس منش گرامی برای هموار کردن مسیر رسیدن ما به آرزوهایمان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    امیرحسین راد گفته:
    مدت عضویت: 3252 روز

    سلام جناب استاد عباس منش عزیز

    چقدر از دیدن تصاویر قدیمی سیمینار هاتون لذت بردم.

    چقدر لاغر بودید،معصومیت رو تو چهرتون میدیدم.خیلی خوشحالم که به تمام خواسته هاتون رسیدید.من قبلا با قانون جذب و این مسائل آشنا بودم ولی باورش نداشتم فکر میکردم اینا حرفای غربی هاست.

    ولی. وقتی کلیپ قانون جذب در قرآن رو از شما دیدم و خودم کتاب شگفت انگیز قرآن رو از اول تا آخر با معنی و تفکر در آیات خوندم فهمیدم تمام حرفاتون صحیحه و خدای حقیقی رو شناختم و چقدر منطقیه این خدایی که در قرآن معرفی شده تا خدایی که بقیه ازش با ما سخن گفته بودن.کاش این آخوند ها و شیخ هایی که تو مملکتمون هستن مثل شما از خداوند بزرگ با مردم سخن میگفتن،اینطوری چقدر حرفاشون تاثیر گذارتر بود به نظر من،

    انشاءالله همیشه ارزشمند و موفق و ثروتمند تر و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید

    امیدوارم یه روز اسم شما جزو ثروتمندترین مرد جهان در همه ابعاد بشه و شما الگو ثروتمندان بشید انشاءالله :-)

    خداوندا بی نهایت سپاسگذارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        امیرحسین راد گفته:
        مدت عضویت: 3252 روز

        سلام خانوم آینا راداکبری

        این فایلشون رو هم دیدم و بعضی از محصولاتشون هم خریداری کردم واقعا عالی بود.

        بنظر شما چرا روحانیون کشورمون نمیرن مثل استاد تحقیق کنن و مثل ایشون خداوند رو معرفی کنن تا مردم درک بهتری از خداوند داشته باشن و بفهمن که صد در صد زندگیشون دست خودشونه که چجوری خلقش کنن و به قول قرآن که میگه لیس الانسان الا ما سعی

        چیزی برای انسان جز تلاشش نیست را درک کنن

        و منتظر عوامل بیرونی نباشن که شرایتشون تغییر کنه و خدارو یه ابر انسان نبینن و بدون واسطه با خداوند ارتباط برقرار کنن

        همون طور که حضرت علی با این که داماد پیامبر بود.پیامبر رو واسطه خودش برای ارتباط با خدا قرار نمیداد و مستقیما با الله یکتا ارتباط برقرار میکرد طبق گفته های استاد در نآمه 31

        بنظرتون چرا این کارو نمیکنن و جامعمون یه جامعه غمگین و افسرده شده؟

        ایا این یه سیاسته؟

        یا اینا حقیقتو نمیدونن؟!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          آینا راداکبری گفته:
          مدت عضویت: 3350 روز

          سلام

          به نظر من چه ایرادی داره که هر کسی هر طور خواست فکر کنه ، چرا باید افکار خود را و انرژی خود برای این جور چیزها مصرف کنیم ، واقعا دید من نسبت به خدا بسیار عوض شد وقتی که در این سایت قرار گرفتم و آموزه های استاد را راجع مسائل مذهبی گوش کردم، منی که از قران می ترسیدم که این چیه و چی می گه همش ترس و رنج و بدبختی و … واقعا الام می فهمم این طور نیست و واقعا از خواندن قرآن لذت می برم و واقعا کیف میکنم. وقتی یک غذایی را در آشپزخانه درست می کنیم به موادی خاص نیاز داریم و بقیه مواد را که نمی خواهیم را که بیرون نمی اندازم، پس در این مورد نیز بزارید همه جور آدمی باشه هر کسی هر طور خواست فکر کنه هر کسی نتیجه باورهای خودش را می گیرد.

          موفق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ایرج نعمتی گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    سلام من ایرج هستم و چند روز بیشتر نیست که با این سایت آشنا شدم و کلام آرام و روح بخش استاد ، آنچنان آرامش و امیدی رو در من بوجود آورده که ساعتها مطالب و صحبتهای ایشان رو ، با اشتیاق تمام گوش میکنم و لذت میبرم ، هر چند اول راه هستم ولی احساس میکنم انگیزه ایی که قبلا برای تغییر حال حاضر داشتم با آموزههای جناب عباس منش در مسیر درست به سرانجام مقصود برسد تشکر از ایشان و گروه همکارانشان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3350 روز

      سلام آقای نعمتی

      خوشحالم که به جمع ما پیوستید خوش آمدید ، لطفا از دوره آفرینش شروع کنید و بعد از دوره هدف گذاری این نظر من است، انشاله در قسمتهای مختلف سایت نوشته های شما را ببینیم که مبنی بر موفقیتهای زیاد شماست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سمانه روغنگر گفته:
    مدت عضویت: 3022 روز

    با سلام وسپاس از خداوند منان که توفیق نشان دادن راه مسیر وآشنا شدن با بحث موفقیت به من ارزانی داد

    وسلام وسپاس خدمت برادر مهربان آقای عباس منش که اینقدر حرف هاش وآموزه هاش از دل برآمده که بردل مینشیند

    آرزوی توفیق وسربلندی وپیروزی را برا تمام گروه تحقیقاتی عباسمنش دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    گفته:
    مدت عضویت: 3029 روز

    خداوند جهان مملو از قوانین افریده قوانین جذب هم یکی از همان قوانین است از سال 1391 تا به حال که متوجه شدیم چه خواسته چی نا خواسته مثبت و یا منفی از این قوانین استفاده کدیم که گا گا خودم هم نمی دانستم اتفاقات عجیبی رخ داد حالا می خواهم تحول به خود ایجاد کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3350 روز

      درست که خیلی از ما دوست داریم زودتر متوجه می شدیم که چطور باید از قوانین استفاده کنیم ولی از آنجاییکه آن موقع ناآهانه استفاده می کردیم و الان داریم آگاهانه از قوانین استفاده می کنیم پس سرعت اوج ما خیلی بیشتر از قبل است و می توانیم گذشته هارا پاکسازی کنیم .

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    منصوره بخشیان گفته:
    مدت عضویت: 3020 روز

    سلام به شما دوست عزیز و بزرگوارم وگروه تحقیقاتی استاد عباس منش

    ازاین جهت شما رو دوست خطاب میکنم که یک دوست واقعی به دوستش در زمینه های گوناگون اما و یاری میرسونه وشما این کار رو کردید….

    استاد عزیز

    من میخواستم ازتون بخوام که قیمت کتاب های صوتی و فایل هاتون رو به مقدار قابل توجه ایی ارزونتر کنید که امکان خرید اسونتر باشه،البته من بیشتر فایلهای صوتی شما رو گوش دادم،ولی احساس میکنم نیاز دارمازتون فایلهای بیشتر گوش کنم و در حال حاضر. ……!!!

    ممنون وسپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مرجان امین زاده گوهری گفته:
    مدت عضویت: 3026 روز

    دلم میخواد از صمیم قلب فریاد بزنم که خدایا خیلی دوست دارم خدایا بابت همه چیز شکرت خدایا بابت داشتن انسانهای موفقی چون استاد عباس منش ،ازت ممنونم . خدایا دوست دارم ممنونم ممنونم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مرجان امین زاده گوهری گفته:
    مدت عضویت: 3026 روز

    سلام استاد عزیز،خدا قوت. الان حدود هشت ماه است که تغییر به سوی بهترین ها را اغاز کرده ام،کم و بیش در کلاسهایی که شرکت میکردم از شما و گروه شما شنیده بودم،مثلا کلیپ سگ سیاه افسردگی کاری از گروه تحقیقاتی عباس منش را دیده بودم ،اما امروز مثل هر روز صبح که از خدا سه تا اتفاق خوب را خواسته بودم،عضویت در سایت شما و هدیه فصل اول کتاب رویاهایی که رویا نیستند، و مطالعه ی ان بلافاصله پس از دانلود هدایای خدا برای من بودند. خدایا شکرت خدایا شکرت و خدایا شکرت . پیروز و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: