داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    با خدا باش وپادشاهی کن گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    با عرض سلام خدمت استاد گرامی وخانواده صمیمی ایشان .

    خدا را شاکرم که من رو با شما بزرگواران آشنا ‌کرد ودر این مسیر قرار گرفتم .

    امیدوارم همان خدای بزرگی که من رو تو این راه قرار داد خودش کمکم کنه که بتونم قوانین رو آن طور که وجود دارن درک کنم واز آنها استفاده کنم وبالطبع نتیجه های عالی بگیرم .

    برای همه دوستان هم دعا میکنم که همیشه شاد وتندرست وثروتمند باشن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 3092 روز

    باسلام

    من خیلی خوشحال وخرسندهستم که باخانواده صمیمی عباس منش آشناشدم وازخداوندبی نیاز کمال سپاسگذاری رودارم بابت این آشنایی واینکه بادستی ازدستان خداوند آشناشدم که بتونم مسیرزندگیموبکلی عوض کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    uzair rindnazhad گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام استاد :من همیشه برات از صمیم قلب دعا میکنم که در مسیرم قرار گرفتی من تازگی ها با این خانواده بزرگ و انسانهای کامل آشنا شدم خیلی خیلی خوشحالم که اتفاق چه عرض کنم من از خدا خواسته بودم همچین مسیری رو پیدا کنم الحمدالله شما استاد بزرگوار من در مسیرت درواقع قرار گرفتم خوشحالم خیلی وقت نیست که این مسیر و پیدا کردم اما واقعا احساس میکنم در مسیر درست قرار گرفتم مسیری که سالهاست دنبالش بودم در اینده ای نزدیک بیشتر و بیشتر انشاالله ،الله و قوانین مطلق الله را درک کنم انشاالله.

    به امید روزهای عالی پر از شادی ثروت و سلامتی کامل برای خودم و کل خانواده و کل انسانیت…

    موفق و موید باشید”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3385 روز

    استاد عزیز سلام بچه ها سلام دوستان خوبم

    میخوام امروز از تجربه ای براتون بگم که بارها استاد در موردش صحبت کردن و من نشنیده گرفتم و جهان بدجوری منو ادب کرد.راستش چندسال میشه که عضو سایت هستم و دوساله که تمرینات رو با جدیت دنبال میکنم اما راهم و مسیرم رو اشتباه انتخاب کردم .از روزی که این تصمیم اشتباه رو گرفتم تقریبا ۴ماه میگذره من این راهو ادامه دادم تا امروز و قدمهای ۱۲قدم رو اشتباه برداشتم کج رفتم و زندگیم به مو رسید اتفاقات بدی افتاد که خوشایند نیست اینجا مطرح کنم‌همه چیز رو داشتم میباختم .کل زندگیمو.من که این همه مطالب رو درک میکردم استفاده میکردم و نتیجه میگرفتم این قدمهای اشتباه منو به جایی رسوند که به خواست همسرم باید سایت رو بذارم کنار.حساسیتهای اطرافیانم برانگیخته شده و برای بدتر نشدن اوضاع تصمیم گرفتم از الهامات خداوند که به درونم الهام میشه استفاده کنم و الانم که اینجام یه لحظه به من گفته شد بیام و بگم خواهش میکنم هر کاری میکنید از راه درستش بکنید حتی اگه جهان مخالف شماست و این حرف ساده رو من نپذیرفتم.گفتم تا شما ضربه نخورید و همیشه راه هدایت رو در پیش بگیرید.دوستان یادتون باشه وقتی در مدار های نا مناسب باشید بعضی تصمیمات تاوان سنگینی داره..کاری نکنید که برای جبرانش بخواین چندسال انرژی بذارید تا برگردین به نقطه ی الانتون .خداحافظی تلخیه برام ولی چون قول دادم به خودم باید انجامش بدم.روی ماه همتونو میبوسم و از تمام دوستانی که به من کمک کردن توی این مدت تا مسیرم رو تغییر بدم سپاسگذارم.

    استاد عزیز از شما بینهایت تشکر میکنم راه درست رو نشون دادین ولی جدی نگرفتم هشدار دادین توجه نکردم و الان که قانون رو بیشتر فهمیدم میرم تا ایده هامو عملی کنم.این تعهد رو به خودم دادم و به خودم گفتم حضور من درسایت عامل موفقیت من نیست توجه به آگاهی ها و درس گرفتن از تجربه های گذشته تمرکز روی راه هدایت میتونست نذاره من تصمیم اشتباه بگیرم.اما برای عمل به تعهدم مجبور این خانواده رو ترک کنم.قوانین در خاطرم نقش بسته‌.میرم تا زندگیمو بسازم و به امید روزی که با همسرم بیام توی سایت و در مسیر هدایت بیشتر قرار بگیریم.بینهایت از خانم شایسته مهربان سپاسگذارم بابت فایلهای بی نظیرشون و از همینجا بهشون میگم شما شایسته ترین بانویی هستید که در زندگیم دیدم و آشنا شدم.بی شک الگوی من هستید و احترام زیادی براتون قائلم حیف که صورت ماهتون رو ندیدم ولی باز امیدوارم از نزدیک ببینمتون.⁦⁩?⁦⁩?⁦⁩?⁦⁩?

    همیشه و همه جا همه تونو به خدای یکتا میسپارم.

    همتونو دوست دارم.⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩

    دوستدار شما ندا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Ali reza nasabi گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    استاد مهربان، دوست داشتنی و سخاوتمند سلام. قبل از شروع به نوشتن، نظر دیگر دوستان و همراهان رو مطالعه کردم همه عالی بود، شما همیشه دم از خدا، توحید، یکتا پرستی و صفات خوب خدا میزنید، به حق ،خود شما معلومه که اول از همه در عشق به خالق ذوب شدید که حتی صفت خدا رو از کیلومترها دورتر میشه حس کرد که در وجود سید حسین عباسمنش موج میزنه،مثل عشق، دوست داشتن، سخاوت،راهنما بودن و… استاد عزیز اگر حضرت محمد صلی الله آخرین پیامبر نبود قطعا شما هم یکی از پیامبران خدا بودید اما مسئله فقط پیامبری نیست انسانهای بزرگی چون کوروش بزرگ،مهاتما گاندی ،ادیسون،انیشتین و…بودند که تلاش کردند دنیا جای بهتری برای زندگی باشه و قطعا نام سید حسین عباسمنش هم در زمره کسانی قرار گرفته که برای آبادانی زمین و رهایی مردم از شرک تلاش کردند.استاد فقط میتونم بگم ممنونم ممنونم ممنونم ممنونم همین .البته بهترین تشکر زمانی هست که ببینید ما با استفاده از آموزه های شما به دولت و حکمت رسیدیم ،هم خودمون رو از فقر و شرک نجات دادیم هم اطرافیان و نزدیکان خودمون رو.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سودابه مرتضویان گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    من ک ب معنی واقعی کلمه خداروشاکرم ک من رو در مسیری قرار داد ک با شما اشنا بشم و دیدن موفقیت شما انگیزه من و برای رسیدن ب موفقیت صدبرابر کرده و مطمئنم با بهره گیری از مطالب مفیدتون و کاربردش تو زندگیم میتونم ب چنین موفقیتی برسم.امیدوارم در سطح جهانی هم بدرخشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 2590 روز

    اللّه ، توحید ، یکتاپرستی.

    چه مفهوم زیبایی….

    چه چیزی می تونه در طول مسیر زندگی به انسان معنا، مفهوم، و آرامش بده؟

    آیا چیزی هست والا مرتبه تر از خدا؟!!!

    عشق خدا در قلب ما میتونه داستان زندگی مارو به شیرین ترین افسانه ای که تا حالا وجود داشته تبدیل کنه

    چونکه صد آید نود هم پیش ماست.

    یاد خدا آرام بخش قلب هاست

    متصل بودن به الله به عنوان خالق و مالک خودم به عنوان خالق جهان هستی به عنوان فرمانروای زمین و آسمان در طول کل مسیر زندگی ام بزرگترین آرزوی منه

    خدا، الله، رب

    واقعا چقدر زندگی کردن در کنارش به آدم آرامش میده، آرامشی از جنس خدا!!!

    چقدر به انسان و زندگی معنا و مفهوم میبخشه چقدر زندگی رو لذت بخش میکنه

    اینو نمیشه با هیچی مقایسه کرد

    این یک چیزی ورای همه چیزه

    آخه ما مگه چندتا خدا داریم که بخوایم با خیال راحت بهش توکل کنیم و بهش ایمان داشته باشیم؟

    خدا و عشق بازی با اون یه حس نابه یه چیز که ماورای این جهانه آدمو متصل میکنه به یه دنیای دیگه

    اصلا با کلمات قابل وصف نیست

    رسیدن به خدا هم فقط یک مسیر داره

    همون مسیری که بخاطر فهموندنش به ما این همه پیامبر رو مامور کرد تا این مسیر رو بهمون معرفی کنن

    (توحید) مسیریه که میشه باهاش به خدا رسید به اصل و اساس رسید به معنای واقعی زندگی رسید

    توحید و یکتاپرستی اصل و اساسه

    باید به عنوان اصل و اساس زندگیم انتخابش کنم چون همینه

    اون چیزی که مارو به خود واقعی مون به الله متصل میکنه همینه

    راستش من از این به بعد از همه قالب ها و فرقه ها که به عنوان دین به ما یاد دادن میخوام بیام بیرون

    من دین خودم رو یکتاپرستی انتخاب میکنم

    نه شیعه نه سنی نه مسیحی نه یهودی نه زرتشتی و نه هیچ کدوم دیگه از این قالب ها من میخوام برم سراغ اصل

    همه این دین ها و مذاهب آخرش میرسه به همین اصل

    به توحید و خدا

    من میخوام ابراهیمی باشم

    و یکتاپرستی رو انتخاب میکنم و مسیر توحید رو میرم تا آخرین لحظاتی که در این دنیا هستم و تا ابد در آن دنیا

    قرآن کتابیه که در این مسیر وسیله من از طرف خدای من برای من هست تا در این مسیر راهم رو پیدا کنم

    پس تا می توانم قران رو در همه چیز زندگی ام استفاده میکنم

    قران راهنمایی از طرف خدا برای بشریته و درست ترین انتخاب برای جست و جوی مسیر توحید.

    دوست دارم قوانین زندگی و هستی رو درک کنم و در زندگی اجرا کنم

    چون احساس میکنم رابطه مستقیمی میان توحید و قوانین کیهانی یا بهتره بگم قوانین الهی برقراره

    قوانین هستی با توحید هماهنگی اجتناب ناپذیری داره و این نشون دهنده اینه که کاملا ارزشش رو داره تا من در این مسیر هزینه کنم و پیش برم هم زمانم رو هزینه کنم هم پولم رو هم وجودم رو

    من میتونم با درک و اجرای قوانین زندگی به درک عمیقی از همه چیز برسم

    به درکی عمیقتر از

    خدا

    خودم

    زندگی

    این جهان بیکران

    میتونم با درک و اجرای قوانین زندگی به همه خواسته و آرزو های خودم برسم

    میتونم به معنای واقعی کلمه خوب زندگی کنم و کمک کنم تا جهان جای بهتری برای زندگی دیگران باشه

    میتونم سالم، خوشبخت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشم.

    خدایا به امید تو……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: