داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه خلیفه گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    با سلام خدمت آقای عباس منش و دوستان عزیز. واقغیت خیلی سر درگم هستم نمیدونم باید از کجا شروع کنم تو زندگیم در زمینه سلامتی و مالی به مشکل بزرگی برخوردم و اتفاقی زمانی که خیلی ناامید بودم با اینجا آشنا شدم

    و الانم نمیدونم باید چیکار کنم دوس داشتم یکی باشه که راهنماییم کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2203 روز

      سلام دوست نازنین و خواهر عباس منشی من.

      بهت تبریک میگم که در این فضای عالی و بی نظیر با ما همراه شدی تا زندگی ت رو خلق کنی.

      بهت قول میدم اتفاقات فوق العاده ای در انتظارت هستند.

      پس آماده ی دریافت باش.

      برای چطور شروع کردنت هم :?

      استاد در متنی که نوشتن خیلی خوب مسیر رو مشخص کردند که اساس ش توحید هست.

      پیشنهاد می کنم بعد از ثبت نام فایل خوشامد گویی استاد رو به دقت ببینی و کتاب رو هم دانلود کنی.

      شک نداشته باش که هدایت میشی.

      برات بهترین ها رو از رب جهانیان درخواست می کنم.

      شاد باشی ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا امیری گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم،حضور هیچ کس در زندگی مابی حکمت واتفاقی نیست….خداوند در هر حضوری رازی رابرای پرواز روح ما نهان کرده است……خوشا ان دم که راز حضور اشخاص را دریابیم…ومن حدود سه سال است که این راز را یافته ام وشروع به تغییر باورهایم همراه با فایل های استاد عزیزم نموده ام..وامروز در مسیر شادی سلامتی وثروت قرار دارم وزمانش رسید تا اینجا حضور یابم وبگویم در جستن هرچیز باشی، تو انی…..

    ومن خودم را یافتم وخدایی که امروز اجازه نوشتن این متن را به من داد.وسپاسگزارم از همه دوستانی که میبینند ومی خوانند..شاید من سه سال قبل هزینه دوره های استاد را نداشتم اما فایل ها به صورت معجزه اسا به هرکه تشنه مسیر باشد می رسد،مهم ماییم که چطور ازش استفاده کنیم.وقتی قطره باشیم ودر طلب اقیانوس قطعا به ان می پیوندیم.حال انتخاب با خودمان است که قطره بمانیم،یا به اقیانوس بپیوندیم.

    دنیای زیبای خودم را با دستان خودم ساختم. ومنتظر کسی نماندم.زیرا انها سرگرم زندگی خودشان هستند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الهه برزگر گفته:
    مدت عضویت: 2122 روز

    سلام و عرض ادب خدمت جناب عباس منش و دوستان گرامی. چند وقتی هست که این نیرو درونم فعال شده و از چند روز پیش که وارد این خانواده خوب و صمیمی شدم احساس خیلی خیلی خوبی دارم و مطمئن هستم که به زودی خبرهای شگفت انگیزی در مورد تحول زندگی ام براتون به ارمغان میارم. برای همه عزیزانی که در این راه قدم بر می دارن آرزوی موفقیت دارم. با تشکر ویژه از جناب عباس منش. ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 2300 روز

    استاد عزیزم و دوستان خوبم سلام

    چشمانم پر از اشک است. اشک شوق از حس حضور خداوند. از اینکه او همه چیز میشود برای من. او راهنما میشود برای من اگر در مسیر درست باشم. او هدایتم میکند به مسیر های آسان. او راحتم میکند برای آسانی ها برای زیبایی ها برای خوبی ها. همانطور که در قرآن گفت او با خوبان هم نشینم میکند .

    خدا رو شکر به خاطر شما استاد خوب به خاطر حضور بین شما .

    من اول فکر میکردم این امکان جدید برای همه یک فایل رو باز میکنه و امروز با خواندن کامنت یکی از دوستان فهمیدم نه هدایت ویژه برای هر کسی هست و این نکته ترغیبم کرد فایلی رو که دانلود کرده بودم دوباره با نگاه ویژه گوش کنم.

    فایل من مصاحبه با استاد قسمت 21 بود. و دقیقا برای من بود . مشکلی مدت هاست وارد زندگی من شده و من گاهی خسته میشم و میگم دیگه نمیخوام تلاش کنم بزار هر چی میخواد بشه و در واقع تیلیم مشکل شدن را انتخاب میکنم با این تفکر و امروز تسلیم بودن در برابر خداوند و تغییر دیدگاهم نسبت به مسعله زندگیم رو یاد گرفتم.

    یاد گرفتم که این مشکل اومده تا منو به انسان بهتر و قویتری تبدیل کنه و عادت های زیبایی رو در من ایجاد کنه. عادت دنبال زیبایی ها در هر شرایطی گشتن, عادت درخواست کردن از خداوند , عادت نگاه کردن به مشکل به عنوان چالشی که حتما راه حلی دارد و من هدایت میشوم به راه حل های خوب. اگر در مسیر درست بمانم و اگر احساسم را خوب نگه دارم.

    تسلیم خداوند باشم و اجازه دهم خداوند پاسخ دهد .

    استاد من قبلا همنماز و قرآن میخوندم اما مدت هاست عشق رو در عبادتم تجربه میکنم و این هم پاسخ درخواستی استکه سالها قبل از خدا خواستم لذت و عشق در عباداتم به من دهد.

    اپروز وقتی سوره والعصر را در هر نمازم میخوانم یاد حرف هایتان میافتم و با خدایم عشق میکنم . وقتی میگه به عصر و زمان سوگند همه انسان ها در خسران و زیانند

    جز کسانی که ایمان آوردند (ایمان و باور به خداوند . ایمان به مسیر درست که حتما حتما حتما خدا پاسخ میدهد. باور فراوانی که خدا همه چیز را به فراوانی خلق کرده انسان های خوب زیادن)و عمل صالح انجام دادند(در مسیر درست بودند زیبایی ها رو دیدن تصدیق کردن شکرگذاری کردن حالشون خوب بود اگر بدی دیدن باور داشتن انا لله و انا الیه راجعون و بد نشدن و مسیر درست رو ادامه دادن) و توسل کردند به حق (مسیر درست , خدای درست) و توسل کردند به صبر (زود خسته نشدن ناامید نشدن با باور اینکه خداوند پاسخ میدهد به راه درست ادامه دادند)

    استاد تو منو عاشق خدا کردی . نمازهام عاشقانه است. اصلا دلم نمیخواد نمازم تموم بشه اونقدر که از پروردگارم لذت میبرم. چه قدر خوبی شما استاد .

    خدا رو صد هزار بار شکر که شما رو در مسیر هدایتم قرار داد.

    دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
  5. -
    فاطمه ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 2423 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار و دوست داشتنیِ خودم،خانم شایسته ی مهربونم و همه ی هم فرکانسی های عزیزم؛ میخوام از چند خطِ ابتدایی نوشته هایی که همین چند دقیقه ی پیش روی برگه ای از دفتر سپاسگزاریم به یادگار گذاشتم بگم؛ میخوام اینجا و در این سایت الهی که حالا دیگه خونه ی امن خودم میدونم از خودم ردپایی بگذارم میدونم که هر وقت به این نوشته ها سرک بکشم همین هیجان و شادی وصف نشدنی رو که الان دارم خواهم داشت و بلکه حس و حالم عالیتر خواهد شد بخاطر این مسیر قشنگی که هدایت شدم و مراحل تکاملم رو واضحتر بیاد خواهم آورد و سپاسگزارتر و راضی تر خواهم شد…و اما نوشته های من:

    قانون جواب میدهد؛من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد…

    واااااااااااااااای خدایِ خوبِ من چه روزی بود امروز!! بابا سوپرایز تو دیگه کی هستی…

    عاشقتم من که معجزه هات رد خور نداره? چی بگم من،آخه چی دارم واسه گفتن…خدایا شکرت بخاطرِ همه چی،بخاطرِ حس و حال امروزم،بخاطر وقتیکه میون گریه هام میخندیدم،من که رو زمین نبودم تو آسمونا کنار ابرا پرواز میکردم امروز؛مگه میتونم امروز رو از یاد ببرم…خدایا عاشقانه دوستت دارم و ازت سپاسگزارم? چقدر واضح و روشن امروز با من حرف زدی و نشونه گذاشتی از درست بودن مسیری که خودت هدایتم کردی چقدر به من عشق دادی و لذت بکار بردن قوانین رو امروز به من چشوندی و وای که چه طعم لذید و خوبی داشت…

    بلههههه استاد خوبم من امروز با یادگیری و اجرای قانونِ تجسم،رسیدم به خبری که ماهها منتظرش بودم؛فقط چند ساعت از بکارگیری این قانون تو زندگیم نگذشته بود که این اتفاق قشنگ افتاد و ایمانِ منو به بودن تو این مسیر بیشتر و بیشتر از قبل کرد… البته اینم بگم من منتظر این اتفاق بودم اما بعد از آشنایی با قانون رهاش کرده بودم و فقط سپرده بودم دستِ خدا؛امروز که در مورد تجسم خلاق فایل گوش دادم و به تمرین رسیدم به خودم گفتم بزار اون قضیه رو تجسم کنم با احساس خوب و باور به اتفاق افتادنش این کار رو کردم و نتیجه هیجان انگیز و وصف ناشدنی بود…

    البته وقتیکه رو خودمون کار کنیم و قانون رو یاد بگیریم همچین اتفاقاتی طبیعی و عادی میشه برامون اما من کمتر از یکسالِ که با شما استاد خوبم آشنا شدم و کمتر از دو ماهه که بطور جدی دارم رو قانون کار میکنم پس شگف زده شدن از این اتفاقات چیز عجیبی نمیتونه باشه من هنوز اولِ این راه سراسر خیر و برکت وایسادم و مطمئنم اتفاقات و نتایج بزرگتری منتظرم هستن پس با عشق ادامه میدم میرسم به هر آنچه که میخوام و لایقش هستم…

    از شما استاد خوبم که دستی شدید از دستانِ خداوند که ما به خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت برسیم تشکر و سپاسگزاری میکنم هر چند که در قالب کلمات نمیگنجه احساسِ سپاسگزاریِ ما،،اما با سخاوتِ و مهربونیِ بی حد خودتون همین مقدار رو بپذیرید امیدوارم شاگرد خوبی باشم براتون…

    از خانم شایسته ی گل و دوست داشتنی هم تشکر ویژه و مخصوص میکنم بخاطر فایل های سفرنامه که سریال محبوب و دوست داشتنی من شده و عاشقانه دنبال میکنم و از زیبایی ها تا میتونم لذت میبرم…خدایا شکرت بابت همه چی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  6. -
    سامان ۷۷ گفته:
    مدت عضویت: 2128 روز

    سلام و درود خدمت گروه تحقیقاتی عباس منش و سلام ویژه خدمت مرد بزرگ آقای حسین عباس منش .

    من به دنبال راهی بودم ک بتوانم ورودی های ذهنم را هر روز کنترل کنم و باور هایم را محکم بسازم ، که به پیشنهاد یکی از دوستانم به اسم حسین عباس منش رسیدم . و خیلی خوشحالم که صحبتهای شما مرا به مراحل بالاتری از معنویت میرساند و ایمان و باور مرا محکم تر میکند و مسئله توحید و یگانگی خداوند را برایم شفاف سازی کرده و حقیقتا توانستم معنای شرک در برابر یگانگی خداوند را بفهمم .

    زنده باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    هادی بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 2137 روز

    سلام به تمام دوستان هم مداریم در خانواده صمیمى عباس منش .منم میخوام راهى رو که استاد نشونم داده رو با ایمان صدرصد قدم به قدم برم و با راهنمایی شما دوستان و تجارب استاد عزیز و دوست داشتنیمون به مدارها ى بالاتر صعود کنم .فقط یه جیز بکم که استاد خیلى خیلى با حالى داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زهرا رازپرور گفته:
    مدت عضویت: 2128 روز

    سلام من واقعا از شما سپاسگزارم باکمک خدا واموزش های شما دارم جرات میکنم تا مهاجرت کنم کاری که چند سال بود هی میگفتیم ولی جرات نداشتیم الان فقط با باور ایمان به خدا نمیدونم چطوری ولی انجامش میدیم

    واقعا سپاسگزارم وخدارو شکرمیکنم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    جواد بهادری گفته:
    مدت عضویت: 2131 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم

    مدت ۲ساله که در درونم احساسی دارم و به دنبال راهی هستم برای تغییر شرایط .راههای مختلفی رو تست کردم و تا حدود کمی ی سری نتایج گرفتم ولی برایم راضی کننده نیست تا اینکه چند روزی هست که با اسم و سایت شما خیلی به صورت تصادفی آشنا شدم .تو این دو سه روز اصلا خواب و خوراک ازم گرفته شده .کوچکترین فرصتی که پیدا میکنم میرم سراغ فایلهای شما و اونها رو گوش میکنم اصلا نمیتونم بخوابم و خیلی دوس دارم خیلی سریع همه فایلهاتون رو گوش کنم.واقعا عالیه .ی حسی بهم میگه اون تغییری که منتظرش بودم داره اتفاق میافته.تو این چند روز این ایده به ذهنم رسیده که شروع به خواندن قران هم بکنم و استارتش روهم زدم.خیلی دوس داشتم فایل روانشناسی ثروتتون رو گوش کنم که متاسفانه فعلا توانایی پرداخت هزینش رو ندارم.به هر حال خدا رو شکر میکنم که با شما آشنا شدم و از تمام زحماتتون کمال تشکر رو دارم.یاعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: