داستان تحول من
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- به رؤیاهایت باور داشته باش 1377MB32 دقیقه
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:
- تغییر شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را میشناختم؛
- تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهمترین سرگرمی زندگیام بودند.
- تغییر شغلی که تصور میکردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
- و مهمتر از همه تغییر باورهای محدودکنندهای که، بعداً فهمیدم منشأ همهی این ناخواستهها بودند؛
زیرا “نشانهها” به وضوح فریاد میزدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواستهها را برایت تکرار میکند.
آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش دادهام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه میکنم را نمیدیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواستههایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی میکردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آنها نشان میداد و باعث شک کردن من به پیش فرضهای ذهنم میشد.
همهی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایدهای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بیآنکه نگران هزینههای آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم میآید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالیام نگاه میکردم و به خودم میگفتم:
- “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و میتوانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”
دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آنها بود، این رویا را هر روز قویتر میکرد. مشاهدهی زندگی آنها، این ایمان را در دلم رشد میداد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.
همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر میرسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطقتر میشد.
رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمیبینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمتها را به من نمیداد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامهنویسی شده بود که نمیتوانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکنندهام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.
اما میدانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع میشود.
قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگیات را خودت با باورهایت ایجاد کردهای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدنها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیانات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگیات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیاییای که در آن به دنیا آمدهای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجهی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛
من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایتکننده” را به وضوح میدیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را میکند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سختترین کار دنیا میشود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباسمنش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.
- زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهیهای خالص، میتوانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
- محیطی که هر بار به آن وارد میشوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودیهای قدرتمندکننده تغذیه کند؛
- محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایهگذاری در زندگیام است؛
- کنترل ورودیهای ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.
اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه میکرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد میآوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدمهایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خمهایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:
- دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
- دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگیام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
- دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرکهای مخفی ذهنم را بشناسم؛
- شرکهایی که تلاش میکنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کنندهی شرایط زندگیام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگیام را به عهده نگیرم؛
- دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛
دانشگاهی که با آموزههایی چون دوره جهانبینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونهای که: آرامش را جایگزین نگرانیهایم کند؛ ایمان را جایگزین ترسهایم کند؛ توحید را جایگزین شرکهای مخفی وجودم نماید؛
دانشگاهی که با آگاهیهایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطقهایی قوی دربارهی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهیهایی که در یک فرایند لذتبخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکنندهای نماید که در تمام این سالها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛
دانشگاهی که تا با آگاهیهای خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروتآفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایتهای خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛
نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی میرساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛
به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعهام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.
آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذتبخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکنندهام، به مسیر هموار و لذتبخش باورهای قدرتمندکننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانیها.
چقدر خوب میشد اگر آن روزها میدانستم خداوند چگونه فکر میکند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کردهاست؟!
چگونه میتوانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگیام را در دست بگیرم.
چقدر خوب میشد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من میفهماند مهمترین اصل در رسیدن به خواستهها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواستههایم را به من میشناساند و چگونگی ایجاد آنها را در عمل با من تمرین میکرد.
آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی میتوانست آگاهیهای فراموش شدهی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهیهایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده میشد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کنندهای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آنها نمیدانند.
در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آنها را به من یاد میداد تا بدون تقلا، خواستههایم به صورت طبیعی وارد زندگیام شوند.
آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.
به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگیام با آنها مواجه شدم، خواستههای بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزشترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربهی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.
داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:
آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همهی افرادی که آمادهاند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباسمنش، چقدر میتوانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازیهای که نخریده، تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، میخواهد بهترینِ همهی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالیاش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباسمنش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آمادهی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛
- برای شما که مثل من متعهد شدهای تا رؤیاهایت را باور کنی؛
- برای شما که متعهد شدهای تا به جای کوچک کردن خواسته هایت، باورهایت را بزرگ کنی؛
- متعهد شده ای تا به شیوه ی بی حاصل قدیمی شک کنی و قوانین خداوند را بشناسی تا بتوانی برنامهنویس زندگی خود باشی.
بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت میکند و تنها منبع قدرت و ثروت است، مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانسهای خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازهی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل میشویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه میکنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگیمان را در دست خودمان میگذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش میدهد که احساس کنی کنترل زندگیات در دست خودت است.
این جنس از آرامش، رمز جاری شدن هموارهی نعمتها به زندگی است.
سلام. من از وقتی که با سایت شما اشنا شدم همیشه از همه فایل هاتون لذت زیادی میبرم .و بسیار آرامش بخش برای من. ولی یه سوال هم دارم استاد دوست دارم در مورد نماز هم دیدگاه شما رو بشنوم .لطفا اگر امکان داره در موردش صحبت کنید.باتشکر از شما
استاد عزیزم چه کلام شیرین و زیبایی و چقدر دلنشین بود و چقدر هدایتگر بود برای من
استاد عزیزم نحوه آشنایی من باشما و سایت شما از همین طریق بود
روزی که به دنبال حقیقت میگشتم و داشتم مطالعه میکردم و بعد از شنیدن و نوشتن یک سخنرانی از شما در یک کانال و بادیدن اسم شما در پایان مطلب منو به سمت سایتتون هدایت کرد که دریایی از معرفت و شناخت خدا و یگانگی او و تو حید عملی بود و نتایج بی نظیرش
که خدا مرا به این سو هدایت کرد
و واقعا من همیشه در دلم از خدا میخواستم که امام و راهنمای منو بهم نشون بده که منو آگاه کنه و به لطف خدا اکنون در حال استفاده از این دریای آگاهی هستم و خدارو هزاران بار شکر میکنم به خاطر این اتفاق شیرین زندگیم
و مطمئن باشید که که دیگر نه ترسی هست و نه نگرانی که شما به منطقه امن الهی وارد شده اید و خدا پشتیبان شماست و نشانه این است که این خانواده صمیمی و دوست داشتنی در این مسیر هدایت شده اند تا خدا رو بهتر درک کنند و به او نزدیکتر شوند ٫
سپاسگزارم از شما معلم و راهنمای عزیزم و آرزوی بهترینها برای شما و همراهان عزیز
به نام خدای رزاق
سلام استاد،دمت گرم واقعا حس خیلی خوبی بهم دست داد با دیدن این فایل کلی خواسته در من شکل گرفت
من تازه فهمیدم که چه ذهن محدودی دارم
تازه فهمیدم که خداوند چقدر بخشنده و مهربانه
همون لحظه به خودم گفتم که اگه عباسمنش به این همه نعمت و خوشبختی رسیده پس این یه نشونه محکم برای رسیدن من به تمام خواسته هام اگه شما تونستی حتما منم میتونم
تازه فهمیدم که خداوند چطور منو هدایت کرد
انگیزه های زیادی در من شکل گرفت
من عاشق این خدای بخشنده هستم
در پناه خدا باشید وبهم انرژی بدید
سلام استاد عزیز.
تنها چیزی که الان ندای درونم میخواد اینه که بهتون اطلاع بدم ترموستات مالیم و پذیرش ام جواب داده در همین یکی دو ماهی که ارتعاش درک تفاوت درآمد و پذیرش رو از《بخواهید تا به شما داده شود.》و لابلای کلمات تون ،دادم ، ترموستاتم رفت بالا. نشسته بودم و مبلغ دلخواه هدفگذاری پلکانیم رو برای ماه تکرار میکردم که یه چیزی خورد تو سرم انگار. با خودم گفتم : وایسا ببینم، من از فلانی فقط 800 گرفتم که نصفش خرج خودش شد و بقیه رو بخشید به من، از چپ و راست هم معوقه و … واریز شد، آی کیو مگه ترموستات فقط جمع حقوق واریزی هست!؟! خب وقتی گفتی پذیرش از الوهیت الهی و کائنات یعنی هر پولی که کائنات فرستاده ? ترموستات رو تغییر میده. پاشو بنویس چقدر ریختن ببین چقدر نزدیک شدی بهش.
و این چنین بود که جمع زدندی و متوجه شدندی که همی مبلغ تارگت ام + قریب به 500 تومن بیشتر دریافت داشته ام و مات با دهان باز و چشمان گرد و حالتی مبهم و ناباورانه و اشک آلود به افق خیره شدم که الان اصولا کنشم چی باشه به این موضوع!!!!??
الان 2 هفته گذشته
و پریروز و دیروز یکی دو نفر از من طلب بدهی کردند که کلا یکیش در حد توهم بود ولی سر کلاس دیروز استاد پاکذات که مهمان نشستم و مروری برام شد جواب آمد!?
من پول میخواستم تا با پله دوم آقای دیو رمزی بدهی هامو صفر کنم.و ندا هم داشتم که اجاره بالاتر ممکنه بره، خب کائنات هم ترموستات رو بالا برده ولی مخارج رو هم افزایش میده !!!بلافاصله یاد قبلش افتادم که درخواستم باید برای ارتقای ترموستات مالی و زدن 3 برابرش و انباشت پول باشه نه بدهی و هزینه کلاس و …
خوابم میاد چون بامداد خوابیدم و 5.45 بیدار شدم و انرژی ام بالا تر نمیره ، فقط خواستم بگم ممنونم استاد. ممنون
و سعی میکنم بهبود بدم خودمو و راستی
من و خواهرم رو خودمون کار میکنیم و رو خانواده داره اثر مرکب میذاره.
دوره تخصصی 《آموزگار تشریفات》 رو هم سپری کردم و گرنه الان بدهی هام پنجاه درصد پرداخت شده بود با اون هزینه. سعی میکنم درست تمرین کنم و برم جلو.
دوست تون دارم.???
مررررسی خوندن کامنتت واسم مفید بود
ممنون از جمله زیبات?
سلام استاد مهربان خیلی من لذت بردم عالی بود یه روز منم همینا رو برای شما میفرستم و میگم اینم باورهای من هستن صد درصد با باورهای قوی که از طرف شما به من منتقل شده خدایا شکرت که همچین ادمای هم پیدا میشه خدایا شکرت
سلام آقای عباس منش استاد بزرگوار من از سال 97 به بعد فایل هایی گوش میدادم وکتاب 4 اثر اسکاول شین رو هم خوندم ولی این چند روزه که فایل های شما رو گوش دادم خیلی حس خوبی از صداتون گرفتم به طوری که بقیه فایلها اونقدر در من تاثیر گذار نیست من خیلی دوست دارم فایل هاتون رو تهیه کنم ولی برایم مقدور نیست و زمانی که برای دیگران این نوع باور رو تعریف می کنم وفایلتون رو می فرستم تا اگه بشه چند نفر ی بتونیم فایل رو بخریم منو مسخره می کنن واقعا نمی دونم چکار کنم ایا بدون فایل ها هم می تونم موفق بشم؟
سلام عزیزم
1. اینکه بخوای با چند نفر بخری که استاد گفتن اجازه شو تو ویدیو ها ندادن و حلال نیست و کارما داره (البته این یه باوره بستگی به اعتقادت داره) ولی برای ارتعاش خودت انجام نده
2. استاد کلی فایل رایگان دارن که حتی گوش دادن اونا ترموستات مالی تو ارتقا میده پس برو اونا رو گوش کن و تمرین کن تا ترموستاتت بالا تر بره و فایل های پولی رو بخری
بعدشم کتاب شکرگزاری رو بخر و تمریناتشو انجام بده.
موفق شدی بهم پیام بده
استاد عزیزم سلام اول اینکه ازین که با یک استادعالی عین شماآشنا شدم واقعا خرسندم وخداروشاکرم
واقعا دوس دارم که بتونم تموم محصولاتتونو حتی باقیمت دوبرابرم که شده تهیه کنم اما واقعا الان توشرایط مالی خیلی سختی هستم انقدی که حتی باورکنید نمیتونم درحال حاضر محصولی که صدهزارتومنم باشه بخرم وببینم که این مسئله خیلی ناراحتم میکنه اما امید دارم که درست میشه وهمرو میتونم تهیه کنم وببینم به لطف خدا?
به لطف خدا !!!! با این قیافه؟؟?
این همه فایل رایگان هست
اونارو گوش کنین تا ارتعاش تون تغییر کنه و بهتر بشه
اون قیافه لحظه ای بود بعدم روانشناسی ثروت یکو دیدم و خیلی تاثیر خوبی داشت بعد خوندن کتابایی مث راز و اثرمرکب و …. الانم ب لطف خدا کاری ک همیشه دوس داشتم داشته باشم و دارم و ب زودی ب نتیجه میرسه و شروب درآمد زایی میکنه برام استاد عباس منش عین یه چراغ روشن پرنور تو روزای تاریکم ک هروقت یزره بهم میریزم یکی از فایلارو پلی میکنم و غرقش میشم
خداروشکر ک با این خانواده خوب و صمیمی آشنا شدم وهروز حالم بهتر و بهتره و محکم تر قدمامو برمیدارم تواین مسیر قشنگ و قانون بی نقص خدا
آفرین
خبرای خوبتر در راهه??
سلام
من با این صحبت شما که فکر به این محدودیت ها و کمبودها در همه زمینه ها واقعا شروع کننده برای پیدا کردن یک راه حل هستند کاملا موافقم.چون همیشه وقتی به نداشته هام فکر میکنم تلاش میکنم اما وقتی بقیه میگن به همین چیزایی که داری راضی باش بعضی موقع ها میشینم و دیگه شکایت نمیکنم اما همیشه ته دلم به چیزایی که ندارم همیشه فکر میکنم.بنابراین باید رسیدن به نداشته ها باید تلاش کرد که تحت هر شرایطی بهشون رسید
فقط یک تن پرور ترسو به آدم میگه راضی باش چون تلاش کردن سخت تر از خوردن خوابیدن هست
تصمیم تو بگیر به کدوم میخوای گوش بدی: ندای درونت یا افراد محافظه کار(تنبل و ترسو)
سلام استاد
شما واقعا بی نهایت عالی هستید، امیدوارم همیشه شاد و خندون و سالم باشید.
سلام استاد من قرآن را مطالعه کردم و زندگی نامه پیامبران در قرآن را خواندم…. همه ی پیامبران اول درخواست کردند و بعد سپاس گذار بودن….