داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    سلام

    آقای عباسمنش من خیلی از فایلهاتون رو ازطریق دوستام و بعد هم کانال تلگرامتون دیدم و‌شنیدم.

    اون هم درزمانی که واقعا نیاز داشتم و سر دوراهی های زیادی بودم٬ واقعا از خدا خواستم و شمارو سرراه من قرارداد.

    من با تمام وجود تک تک حرفهاتون رو حس میکنم و قبولشون دارم. چون میبینم تو زندگیم قبلا هم بوده اما حالا برام همه چیز واضح ترشده.

    استاد عزیز حرفهاتون برام آشناست انگار من این هارو قبلا از خودم شنیدم اما راه درست رو نمیدونستم وشما مسیر رو بهم نشون دادید با لطف خدای مهربونم.

    واقعا ازتون ممنونم.

    امیدوارم موقعیتی پیش بیادتا حضوری تو جلساتتون شرکت کنم.

    خیلی خوشحالم ازاینکه عضو خانواده ی صمیمیتون هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    وحیده بانو گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    یه سوال هم از دوستان داشتم

    من دوره قانون آفرینش استاد رو بارها گوش داده ام و باز هم میدم و برام حکم قانون زندگی رو داره..دوست دارم بدونم دوره کشف قوانین زندگی هم به همین قدرت دوره قانون آفرینش هست؟ممنون میشم از دوستان اگه هر دو دوره رو گوش دادند جواب بدهند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    وحیده بانو گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام استاد.

    چندین ماه هست که شنیدن صدای شما مهمترین قسمت برنامه زندگی روزانه ام شده است.با اینکه از روزی که اولین بار صدای شما رو شنیدم کلام به کلام شما به جانم نشست و حتی یک لحظه هم شک نکرده ام اما نمیدانم چرا هنوز نتوانسته ام در مدار دلخواه زندگی ام قرار بگیرم..دلم میخواد به زودی من هم بیام و از معجزات زندگی ام اینجا بنویسم..

    میخواستم این رو هم بگم که من در شکرگذاری هایم همیشه بخاطر آشنا شدن با شما خدا رو شکر میکنم و به جرات میتونم بگم شما جزو معدود افراد تاثیرگذار در زندگی من شده اید.

    ممنون که دری جدید از نگرش به دنیا و خداوند رو به روی من باز کردید.فقط بگم نمیدونم چرا دیگه نمیتونم خدا رو مثل قبل صدا بزنم و بگم خدای من دلم میخواد دستم رو بگیری… چون میگم همه چیز در جهان براساس قوانین پیش میره و خدا کجا دست منو میگیره؟!ای کاش خدا رو اونجور که شما شناختید من هم بشناسم..دلم یه ایمان قوی میخواد.یه آرامش قلبی و مستدام..برام دعا کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    نگار میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    سلام به استاد گرامی استاد واقعا هردفعه که متن های شما رو میخونم یه چیز جدیدی یاد میگیرم و واقعا تو وجودم یچیز هایی حس میکنم واقعا حرفاتون قشنگه خیلی ازتون سپاس گزارم که داریم اینقد قشنگ با این حرفای قشنگتون راهکارهاتون مارو راهنمایی میونید تا به هرانچه که میخواهیم برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مرجان دغلاوی گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    سلام به استاد عزیز اقای عباس منشمنشو تیم زحمتکش و قوی که دارند سپاس از خدای بزرگ که منو با این تیم آشنا کرد و من ۱ساله شدم درسته نتونستم وارد سلیت بشم ولی امروز واقعا بطرز عجیبی بعداز مدتها تلاش تونستم وارد سایت جذابتون بشم.مچاز وقتی با اقای عباس منش عزیزدلم آشنا شدم جذبهای مالی و عاطفی و معنوی فراوانی داشتم.مهم ترین حذب امروز تیک خورد که خاستگار عالی برام اومد دقیقا با همون معیارهایی که به کانات سفارش داده بودم همه چیز عالیی پیش میره.تجسم عبارات تاکیدی احساس لیاقت شخصی سازنده ای واسم ساخته و این شخصیت رو از استادم‌ بدست اوردم مرسی استاد کارتون خیلیی درسته خیلی خوشحالمم از همتون هم مچکرم بخصوص استاد فعال و همیشه خوش تیپم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فاطمه فرهنگى گفته:
    مدت عضویت: 3665 روز

    سلام استاد عزیزم

    من سالهاست روى قانون جذب مطالعه میکنم ، کتاب زیاد خوندم چند دوره را هم گذروندم، درست یادم نیست چند سال پیش بود که وقتى یکى دو تا از فایلهاى شمارا گوش کرذم یکى بخاطر هزینه و دوم نتونستم با شما ارتباط برقرار کنم و در واقع حس خوبى نداشتم، ولى هر بار فایلى از شما به طور تصادفى دریافت میکردم ، گوش کردم وحتى بدون اینکه بدونم روانشناسى ثروت از شماست یکبار دو سال پیش از یکى از شاگردان شما که این دوره را تدریس میکردند خریدم ولى دو سه فایلش را گوش کردم وگذاشتم کنار.. دوباره چند ماه قبل از یکى دیگه از شاگرداتون همون دوره را اشتباها خریدم و اصلا گوش نکردم و فرستادم براى کس دیگه اى که تبلیغش را کرده بود وبهش گفتم این که تمام حرفهاى استاد عباسمنش را کپى کرده و داره میگه و …و ایمیل زدم به خانم شایسته ودر مورد کشف قوانین زندگى سؤال کردم و بالاخره طلسم شکسته شد ودوره کشف قوانین زندگى را خریدم و فعلا گوش میکنم، نمیتونم بگم فقط اثر این دوره بوده چون سالهاست رو خوذم کار میکنم، اما خیلى خوشحالم ، الان قانون تکامل را درک میکنم، باید این راهها را میرفتم، قبلش با دیگر افراد برخورد میکردم، و…. تا وارد دوره هاى شام بشم

    خوشحالم، احساس خوبى دارم، آرومتر شدم، استرس ندارم، و به آینده اى روشن وعااالى امیدوارم ، ببخشین زیاد نوشتم ولى میخوام به دوستان بگم نزارین مقاومت ذهنتون شما را به بیراهه ببره مثل من که اگر همون چند سال پیش مقاومت نمیکردم و نمى گفتم عباسمنش کیه و… الان جایى که میخواستم باشم بودم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    اسماعیل گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام استاد عزیز آقای عباس منش

    نمیدانم واقعا چه بگویم مطمینم حرفهایم تکراریست و اما باز هم مطمینم که همین تکرارها شمارا خوشحال میکند

    در یکی از فایل ها من را به نوشتن تعهد درامد تشویق کردی و من نوشتم

    و وقتی که کمتر از یک هفته پیشنهاد سه برابری درامدم را به من دادند قهقهه را سر دادم

    خداوندا از تو بسیار سپاسگزارم

    و از شما نیز بسیار ممنونم

    به امید خداوند بزرگ همدیگر را میبینیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    رضا پیریایی گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    سلام سلام بر همه کسانی که عاشق رسیدن به خداوند هستند که اگر به او برسند به همه چیز رسیده اند و اگر به چیزی نرسیده اند پس هنوز خداوند در زندگیشان وارد نشده.

    من یک راننده تاکسی هستم .

    راننده که به قبل از آشنای با این سایت و شما دوستان در یک شب با درخواستی که از خداوند کرده بود در مورد ازدواج خداوند در سال اول به من هم همسری داد بسیار مهر بان و توانستیم با فروش خانه ای که همسرم با خواهرش شریک بود خانه خودمان را بخریم بعد عروسی بعد فرزند اول بعد کل لوازم منزل بعد خانه دیگر بعد ماشین سواری بعد باز سازی منزل اول بعد فرزند دوم این ها چیز های بود که من بدونه پول و فقط با در خواست از خداوند در مدت ۵ سال به آنها رسیدم من از خداوند میخواستم و او شرایط را درست میکرد .

    تا اینکه با داشتن این همه نعمت خیلی از کارم خسته شده بودم و در یک شب از خداوند باز خواستم که به من شغل خوب و پر درآمد بدهد و داشتم با یک مسافر در مورد همین چیز ها حرف میزدم که او آدرس این سایت را به من داد و گفت که برو ودر این جا موفق میشوی و من آمدم و دیدم که خداوند چگونه به وسیله شما استاد عزیز من را به راه راست هدایت کرد ومن چقدر در زندگیم دیگر آن مشکلات قبلی را ندارم و هر روز در زندگی من دارد نشانه های اتفاق میافتد که من را به خداوند نزدیکتر میکند من در فایل اول استاد شنیدم که گفت فایل های رایگان را گوش دهید تا دست های شما به پول برسد بعد بیاید و محصول ها را بخرید و این حرف درست است من از همین فایل ها خیلی چیزها یاد میگیرم و از خانه که خارج میشوم فایل گوش میدهم تا به خانه برگردم.

    هر کسی خودش بهتر میداند که قدر کارهای ناپسند داشته و تا آن کارها را کنار نگذارد اتفاق جدی رخ نمیدهد .

    به امید نزدیک تر شدن به خداوند و دور شدن از کارهای ناپسند .

    شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در این دنیا و آخرت عاشق همه شما رضا پیریایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: