داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سجاد ولی الهی گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    سلام استاد عزیز آقای عباس منش

    من تقریبا 4 ماه پیش بطور خیلی اتفاقی نمیدونم چطور یکی از فایل های شما که فقط روی خدا حساب کن رو در گوشی موبایلم دیدم و گوش دادم که در درون من انقلابی بوجود آورد اونجا بود که فهمیدم یک عمره به شرک دچارم خودمم نمیدونم ممنونم که من و بیدار کردی البته میدونم شما وسیله شدی چون خودم همیشه در مواقع مشکلات به خدا میگفتم راه و بهم نشون بده .

    با خودم گفتم منکه چن وقته نماز نمیخونم بزار هر روز روزی 5 بار این فایل و گوش بدم واینکار روز به روز دیدگاه های من و عوض کرد بعدبا سایت آشنا شدم. استاد به خود خدا قسم از اون روز به این ور در آمدم بیشترو بیشتر شد الان به لطف خدا درآمدم 15 برابر شده ومطمئنما بیشتر میشه چون هدف گذاری کردم ،چون قانون خدارو باور کردم، الان از همه لحاظ عالیم روحیه،ارتباتم با خدا ،اخلاق و رفتار باهمسرم وبا دیگران ،و همه اینها رو مدیونم بشما ، امیدوارم بتونم یک روز جبران کنم.

    هدفهای بزرگی دارم و با توکل بخدا چند ماه دیگه که بهشون رسیدم .براتون مینوسم ‌.

    از خدا سلامت وثروت برای شما و برای همه دوستان سایت عباسمنش را آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سارا پورمند گفته:
    مدت عضویت: 3200 روز

    سلام استاد عزیز خیلی خیلی مبارک باشه تولدتون. انشالله در دنیا و آخرت زندگیتون لبریز از شادی سلامتی و خوشبختی و موفقیت باشه و به همه آرزوهاتون برسین و همیشه از مقربین درگاه الهی باشین. تخفیفی که گذاشتین بتعث شد من بتونم با صرف هزینه کمتر دو دوره دیگه لز قانون آفرینش رو تهیه کنم. خیلی خیلی ممنونم ازتون. سورپرایز شدم????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حلیمه شهیکی گفته:
    مدت عضویت: 3045 روز

    سلام استاد خدا قوت شاید سه چهار روز هست که با سایت شما آشنا شدم ولی احساس میکنم خیلی خیلی وضعیت بهتر شده و دنیا برایم زیبا شده باورهایم را دارم تغییر می دهم واین را مدیون شما هستم عینک بد بینی را براستی و با انرژی خاصی زیبایی هایی که الله داده می بینم و خدا را شکر گزارم که با شما آشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    دیبا گفته:
    مدت عضویت: 3051 روز

    سلام..11 اسفند 95 اشنا شدم با استاد عباس منش..

    .در یک سال گذشته برای رسیدن هدفم تنها به چشم دیگران تلاش کردم اما به چشم خودم هیچ…فقط فهمیدم چقدر ضعیفم…امسال دوباره دارم از فردا خودمو جمع می کنم تا شروع کنم…فرق امسال با پارسال اینه می دونم ضعیفم و خیلی خام….26 سالمه خدا به کل ..از زندگیم رفته.. یه وقتایی سالهای خیلی پیش حسش می کردم اما حالا اصلا کجاست؟نماز نمی خونم….می دونم بدم …رها شدم…قیدبند ندارمم..بعضی شبها ارزو می کنم صبح نباشم …احساس گناه دارم…خودمو بی ارزش می بینم و اعتماد به نفسم پایینه..می دوونم با این اوضاع امسالم شکست می خورم…برام تغییر سخته..خیلی….من از دسته دومم …شرایط داره خیلی فشار میاره.. دارم می فهمم باید باید تغییر بدم…می ترسم…اما می خوام ….می خوام تغییر رو.. من اراده ایی ضعیف دارم…من تمرکز پایینی دارم.. من نمی خوام روزهای گذشته مجدد تکرار بشه…من می خوام عوض بشم چون باید به هدف برسم….من درامد شخصی ندارم…پدرم هم انقد فکرش باز نیست تا برای تهیه دوره عزت نفس به من پول بده…من تا جاییکه بتونم تمام فایل های رایگان شما رو دانلود می کنم…امسال تو روزای خوب و بد ..تو اوج تنهاییو ناامیدی می خوام شما کنارم باشید…می خوام با شما به یقین برسم…با شما به خدا بزرگم سلام کنم…می خوام با شما احساس با ارزش بودن کنم..با شما دنبال جلب توجه و تایید دیگران نباشم..می خوام باشما به خود شناسی برسم…من می خوام تغییر کنم با تمام وجودم دلم می خواد فرکانس درست بفرستم …مدارم مدار استاد عباس منش باشه…من می خوام قبل از همه چیز شاد باشم در عین نداشتن خیلی چیزها که خیلی وقته هدف هامن و دارم ارووم به سمتشون می رم..امسال با سالای قبل فرق داره..امسال استاد عباس منش من رو با خدا اشتی دادن..استا عباس منش عزیز یه قران خیلی قدیمی و بزرگ دارم که همیشه دوس داشتم زمانی بیاد بخونمش ..کلش رو…الان زمانش رو ندارم..اما در برنامه روزانم حتما خواندن کلام خداوند رو قرار می دم.اخوشحالم از اشنایی با سایت و همچنین از عضویت در تلگرام شما…تشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسن کوچی گفته:
    مدت عضویت: 3060 روز

    با سلام حدود هفت سال نیم هست عضوی از naهستم قدمهای 12گانه ای داریم که چند دوری هست کار کرده ام به لطف خداوند بزرگ خیلی چیزها را اموخته ام در این مدت خیلی چیزها را ترک وخیلی چیزها را عمل کرده طبق تمایلی که صورت پذیرفته است در مورد احساس گناهی که شما مطرح کردین به خوبی تجربه و اگاه شده ام الحمدلاله وقتی صحبت از قدمها میکنیم صحبت از تغییر بنیادی هست. ولی در این جا راهنمایی لازم است تا احساس گناه را برای شما برسی کند ولی قبل از این موارد بیان شده قدم های قبلی هم هست که باید به اون امادگی برسی وقتی امادگی صورت نگرفته باشد شما نمیتوانید اون احساس را بر طرف کنید.ولی صحبت من صرفا این نبود که بیان کردم .تشکری لازم دیدم کرده باشم از اقای عباس منش /نگفتم استاد/چون اندازه استاد نیست این دوستمون .ولی احترام قایل هستم برای ایشان چون انسان تلاش گری هست خداقوت.وقتی که با این جریان اشنا شدم انقلابی در من ایجاد شد به خودم امید وار شدم که من همه چیز دارم ولی نیز بی خبرم عباس منش اون تلنگر را برام زد و به همین خاطر ممنونش هستم همه حرفهای ایشان شاید قبول نکنم ولی پیگیر هستم تا اون فرکانس که در ان قرا گرفته ام را روز به روز قوی تر و محکم تر کنم در اخر سپاس گزار معبودم هستم که مرا با این جریان اشنا کرد پیروز و موفق باشی حسین جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    پارسا ترابي گفته:
    مدت عضویت: 3130 روز

    با سلام خدمت إستاد عباس منش و استاید گروه تحقیقاتی

    اول من سایت شما را أصلا نمیشناختم تا اینکه مادرم اتفاقی وقتی در حال خواندن خواندن خبر تو سایت ها بود أین صفحه بعز میشود و مادرم کنجکاو میشود و چند بسته را خریداری میکند.در ان موقع ما در ایران بودیم و حدودا ٨ماه است که به امریکا مهاجرت کرده ایم،در أین چند وقت مادرم به کلی عِوَض شده بود،هر چی میگفت دقیقا اتفاق می افتاد تا اینکه من علت رو جویا شدم،برأیم توضیح داد که چگونه أین اتفاق ها می افتاد،من در حال حاضر 18 ساله و چهارم دبیرستان هستم حدودا چهار مات پیش یک امتحان sat برأی ورود به دانشگاه داشتم و بعد إز نتیجه اون زیاد راضی نبودم و بعد خوادم و تلاش کردم دفعه دوم نتیجه بهتر شد تا اینکه مادرم بهم جملات تأکیدی رو داد و البته اصرار داست که هر شد سناریو را بنویسم منم قبول کردم اولش یکن سخت بود اما بعد ها عادت کردم هر شب که یادم میرفت بنویسم أصلا خوابم نمیبرد همش اینور أونور میشدم اما انگار خوابم نمیبرد اما وقتی مینوشتم خیلی راحت میرفتم به خواب،،خب إز أین بگذریم من أین عادت رو تکرار کردم و امتحان سوم رو دادم،،حدودا دو هفته قبل ازمون دقیقا نمره اَی را که میخواستم نوشتم و یکم سخت بود باورش کنم اما گفتم چطور استاد تونست منم میتونم و پررو بازی در میارم،،امتحان رو دادم یکم سخت بود نتیجه رو نمیتونستم پیش بینی کنم گفتم خوب بود فقط تا اینکه هر شب تو فکر همون نمره بودم و یکم دلم میرفت که کم شه نمرم اما سریع ریجکت میکردم و بی توجه میشدم،بعد من دو این حین عکس استاد و یک جمله تاکیدی را روی گوشیم گذاشتم که هروقت نگاهش میکنم یاد استاد بیوفتم ،همین دیروز که این نمره را دیدم خیلی خوشحال شدم دقیقا نمره همونی بود که میخواستم اکتر دوستانم شکه شده بودن نتیجه عالی بود و الان که من دارم این داستان را مینویسم ساعت 1:30نصف شب است و من خیلی خوشحالم از اینکه جواب داد این کار،فقط میتوانم بگم برای من کار کرد و خیلی خوب بود،تازه اول راهه میخوهم بهترین استفاده را از این موقعیت بکنم و به یه جایی برسم،در این چند وقت که ما اومدیم خیلی سخت بود ولی شد،استاد مچکرم از اینکه این چیر هارو معرفی کردی انشالاه بتونم یکبار شما را در امریکا ببینم

    با تشکر از جهان هستی

    پارسا ترابی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد امیر خواجه زاده گفته:
      مدت عضویت: 3222 روز

      سلام پارسا جان خیلی خوشحال شدم امید وارم هر کجا که باشی در پناه خداوند موفق باشی. مطمعنم به موفقیت های زیادی میرسی با ایمانی که به خداوند داری ..پارسا منم امسال کنکور دارم و راستش گاهی اوقات یکم شک میکنم واسه این که قانون واسه کنکورم جواب بده چون هدفمم بزرگه…البته میدونم حتما جواب میده چون تو خیلی از مسائل دیگم جواب گرفتم…باورش یکم برام مشکله!!!!میخواستم ازت در خواست کنم در مورد خودت بگی امتحانت چی بود ایا تلاش فیزیکی زیادی کردی واسش یا فقط با ایمان حرکت کردی!!با کم ترین تلاش فیزیکی!امید وارم در اوج قله موفققیت همو ببینیم…ممنون

      محمد امیر خواجه زاده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        پارسا ترابي گفته:
        مدت عضویت: 3130 روز

        سلام محمد جام .مچکر مرسی امیدوارم شما هم خوب باشی.خب البته همونطور که استاد توی ویدیو هاش میگه اشاره میکنه که همین دست اورد های که گرفتی از این راه باید اعتماد به نفس بده برای هدف بزرگتر .منم الان اگه ایران بودم حتما در حال تست زدن بودم و میخوندم البته استا میفرماید که زیاد به تلاش فیزیکی بستگی نداره بلکه اون مداری که درش قرار میگیری خیلی مهم هست .هر شب سناریو شما بنویس بگو متلا من خوشحالم که توانستم در کنکور رتبه دو رقمی یا یک رقمی را بگیرم .البته این رو فراموش نکن که بعضی اوقات یه حس ناامیدی شاید بهت دست بده اما اصلا بهش فکر نکن.منم اولش یکم اینجوری میشدم بعدش ایمانم رو تقویت کردم و تونستم پیشرفت کنم.توصیه میکنم حتما ویدیو رایگان قسمت چند راهکار ساده برای شروع هدف گزاری را نگاه کنید خیلی خوب بود برای من البته باید به این ها امل هم بشه ولی اگر چند بار گوش بدهید ضمیر ناخوداگاه خودتون حواسش خیلی خیلی خوب هست میزاره تو فرکانس های اینده ای که قرار هست اتفاق بیوفته ولی هیچوقت ناامید نشو و عمل کن و با خودت بگو من تونستم این کار را بکنم.این قانون برای همه یکی هست متل اینکه همه جهان دارند یک بازی را میکنند و اون بازی هم یه قانون بیشتر نداره که اونم در فرکانس قرار گرفتن است،امیدوارم شما را حتما در قله موفقیت ببینم

        در پناه حق موفق و سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    بھار غلامی گفته:
    مدت عضویت: 3547 روز

    سلام استاد گرامی و خدا قوت

    راستش بیشتر از یکسالہ کہ با شما اشنا شدم و ھموارہ با خودم و باورھایم در ستیز ھستم،مشکل اساسی من شک و تردید در مورد خواستہ ھایم و غیر ممکن تصور کردن رویاھایم ھست.من شما رو باور کردم ولی در مورد خودم ھنوز بہ باوردرستی نرسیدم،این روزھا شرایط خوبی ندارم و خیلی بی تاب ھستم برای تغییر زندگیم ولی امید زیادی ندارم،با اینکہ قانون رو میدونم ومیدونم جھان چگونہ پاسخ میدھدولی ھمچنان باورھای قدیمی قدرت بیشتری دارندو غالب ھستند بر افکارواحساسات وزندگیم.میدونم کہ تلاش بیشتری لازم ھست ومن باید دست بہ عمل بزنم و باید بہ خودم و زندگیم متعد باشم.امیدوارم من ھم مثل شما برای رویاھا و خواستہ ھام قد علم کنم و خودم رو ازین ترس وتردیدوروزمرگی نجات بدم.

    با تشکر فراوان ازینکہ ھستید و راہ رو اسون میکنید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرشاد م گفته:
      مدت عضویت: 3913 روز

      سلام

      پیشنهاد میکنم فایل های توحیدی استاد رو گوش کنید و ایمانتان را تقویت کنید

      به زندگی افراد موفق رجوع کنید و ایمان داشته باشید که می شود. تلاش کنید و در خود اشتیاق سوزان ایجاد کنید. بدونید که به خواسته هایتان می رسید

      اصل انتظار رو درک کنید و بدونید همه چیز به آرامی و به طریق خیلی عادی و معمولی تغییر میکند.

      سعی کنید بعد از تعیین هدف رها باشید و شک به دلتان راه ندهید به قول جان آسارف در کتاب “همه چیز داشتن” همه چیز در دنیا نر و ماده است و برای به وجود اومدن زاده ی آنها زمان بارداری نیاز است و اهداف هم چون انرژی هستند نر و ماده هستن و برای بوجود آمدن نتیجه زمانی برای تولد نیاز هست

      پیشنهاد میکنم فایل های رایگان رو حداقل صد بار گوش کنید با ایمان

      آرزویم یرایتان ثروت ، فراوانی و سلامتی و لذت است

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        بھار غلامی گفته:
        مدت عضویت: 3547 روز

        خیلی ممنون بابت پاسخ بہ جا و زیبا. امیدوارم بزودی اخبار خوب رو اطلاع رسانی کنم….سعی میکنم در این راہ سماجت بہ خرج دھم و مایوس نشم و فریب ذھنم رو نخورم۔ متشکر از اینکہ ھستیدو پشتیبانی میکنید… اللہ یارتان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    امین جباری پور گفته:
    مدت عضویت: 3086 روز

    سلام،از وقتی با سایت اشنا شدم،حالم ناخداگاه خیلی خوب شده و تمارین شکرگذاری را انجام میدم هر روز و تمامی فایل های رایگان را دانلود کردم و بار ها و بارها گوش دادم،

    الان بجایی رسیدم ک نیاز میدونم ک قانون افرنش و دوره های دیگر را ببینم،ولی هزینه ی دوره هارو ندارم،یعنی بواسطه ی مشکلاتی پیش امده برام نمیتونم هزینه ی دوره هارو تامین کنم،و خیلی خیلی نیاز دارم به دوره ها

    واز نظر فکری دیدگاه بقیه راجعبه من اینه ک صاحب نگرش هستم،نمیدانم چه جور و چه طور،ولی خدا در من قرار داده خیلی هنر ها،هنر فکر کردن و خلق ایده،،،

    ولی نتونستم برای خودم کاری انجام دهم تو زندگی وخلق ایده کنم،،،،به هر کدام از دوستام ایده دادم رفتن و خیلی خیلی موفق شدن،،، ولی من خیلی این شاخه و اون شاخه شدم و چند ماهی میشه ک نتورک مارکتینگ انتخاب کردم و هنوز درامدی بدست نیاوردم

    خیلی اهداف دارم در زندگی ک رسالتم هستن و باید بهشون دست پیدا کنم و …..

    و الان به جایی رسیدم ک به دوره ها نیاز دارم،ولی هزینش ندارم

    از استاد گرامی درخاست دارم ک راهنماییم کنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مطلب رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 3854 روز

    با سلام خدمت استاد و دوست بسیار عزیز و مهربانم و یاران حلقه ی گروه تحقیقاتی عباس منش: خدا قوت

    من خدمت استاد گرامی یک سوال دارم که اگر لطف کنند در مورد آن در محصول رسیدن به رؤیاها توضیاحتی را بدهند؟

    من می خواستم بدونم که نقش صبر کردن،موقعی که بر روی باورها واهدافمان کار میکنیم تا ظاهر شدن نتایج و رسیدن به خواسته توضیحاتی را بفرمائیید و اینکه چگونه ما باید در این مواقع رفتار کنیم که از مسیر منحرف نشویم

    باسپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: