داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1186 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هستی اسمعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2548 روز

    باسلام و درود بر شما.

    من مدتها انگار دنبال چیزی بودم که نمیدونستم چطور پیدا کنم.همش مطالعه توی سایتهای مختلف…

    و میتونم بگم خیلی به دلم نشست .چقدر گرم و صمیمی…و ممنونم که هستید.و من خوشحالم که وارد جمع زیبای شما شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه خوانساری گفته:
    مدت عضویت: 2546 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر همه بزرگواران

    من 24 ساعت نمی شه چندتا از محصولات تهیه کردم

    خداوند خواست که من اینجا باشم و راهشو خودش برایم باز کرده و همیشه من به این ایمان دارم که خدا خیلی بنده هاشو دوست داره و منو خیلی دوست داره … یک اتفاق از عید امسال برای من افتاد و حدود سه ماه من درگیرش بودم و از اون موقع فقط دنبال این هستم بتونم روی خودم بیشتر کار کنم و قوی بشم تا با هر مشکل کوچیکی بهم نریزم و بتونم به اطرافیانم کمک کنم

    خدایا من قدم گذاشتم .. تو کمکم کن…

    بسم الله …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ئاوات مصطفی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2758 روز

      درود بر شما.

      مشکلات و تهدیدهای زندگی روزمره در حقیقت موقعیتها و فرصتهای فوق العاده هستند برای شروعی دوباره و تغییرات مثبت. ایمان داشته باشید که شما در راه موفقیت و شادکامی هستید و جالب اینجاست روز به روز پیشرفت بیشتری خواهید کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رها موسي پور گفته:
    مدت عضویت: 3085 روز

    سلام داداش حسین ببخشید با این اسم صداتون میکنم خیلی وقته به این اسم صداتون میکنم داداش حسین

    چون وقتی در شرایط سخت روحی و خانوادگی بودم فایل ترس و ایمان شما نجاتم داد داداش حسین الانم کارم شده گوش کردن به فایلهاتون و همیشه با گوش جان میشنوم حرفاتون رو همیشه شجاعتت رو تحسین میکنم و منم دارم مثل شما کم کم شجاعتم رو به دست میارم الان با تمام وجودم میگم لا اله الا الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ممنونم داداشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    کتایون پیغان گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلام

    خیلی خوشحالم که با شما و دوستان تو این گروه فوق العاده هستم. من احتیاج به معجزه دارم و مطمئنم که با کمک شما و ایمان و باور راسخ برایم اتفاق میافتد.

    من معجزه میخوام چون از همه لحاظ درگیر مشکلات هستم. خدا رو شکر میکنم که خودم و خانوادم سلامتیم ولی غیر از این واقعاااااا درگیر مشکلات و کمبود و یاس و نامیدی هستیم ‌ . خدایا کمکم کن از هر طریقی که ممکنه. دوست دارم و به تو محتاجم

    بی نیازم کن . آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    روح الله شیدایی گفته:
    مدت عضویت: 3568 روز

    با سلام خدمت گروه تحقیقاتی عباس منش….

    آقای عباس منش قرار بود راجع به قلب در قرآن یه فایل تهیه کنند ممکنه یادآوری بشه…

    مشتاقانه منتظریم….

    با کمال تشکر بابت خوش قولیتون….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    وحید رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 3066 روز

    سلام استاد نازنینم از خداوندم بابت این لطف الهی که من رو در مسیر بینهایت لذت بخش خودش از طریق دستهای بینظیرش قرار داد ممنون و سپاسگزارم

    چند جمله از خداوندم هر روز برایم تکرار میشود که دوست داشتم با شما به اشتراک بگزارم

    در درونت از مرگ نمیترسی در بیرون شهامت رویارویی نداری

    در درون ارام و خونسردی در بیرون در حال جنگ

    در درون تمام زیباییها وجود دارد در بیرون جز زشتی نمیبینی

    در درون یک معبود داری در بیرون هزاران معبود

    در درون ساکت میشوی تا بشنوی در بیرون هراسان و گیج داد میزنی

    در درون فقط لذت داری در بیرون دنبال بدبختی هستی

    در درون هرچقدر میخواهی هست در بیرون بر سر تکه‌ای میجنگی

    در درون عشق است عشق و عشق در بیرون از عشقت متنفر میشوی

    نه عمری وجود دارد نه سنی

    همه از خدایم و به خدا برمیگردیم

    مرگ برای ادمهای ترسو وجود دارد

    خدا همیشه زنده است

    نشانه‌ها روی بدن ادم وجود دارند

    ادم اشرف مخلوقاتست

    جهان بر پایه‌ی خیر بنا‌نهاده شده

    زندگی پر از زیباییست

    وقتی میخواهی موجود میشود

    نمیدانم با کدامین زبان از خدای درونم تشکر کنم که اینهارو به من امروز یاد داد و نمیدانم با کدامین زبان از خدای بیرونم تشکر کنم که منو به درونم وصل کرد

    نمیدانم من غرق در خدا شده‌ام یا خدا غرق در من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سیدرسول حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2771 روز

    سلام سیدرسول حسینی هستم خدارو شکر میکنم که با گروه شما آشنا شدم هر وقت فایلهاتونو میبینم حسی وصف نشدنی دارم اثرات مثبتی رو زندگیم تا حالا داشته و امیدوارم شما و گروهتون روز به روز موفق تر و شادتر و پر انرژی تر باشید خدا پشت وپناهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2838 روز

    سلام خدمت همگی دوستان من تمرینات روانجام دادم قبل ازخوابیدن گفتم خدایابه من الهام کن چکارکنم کلمه ای بنام استعالین درخواب بهم الهام شد اگه معنی این کلمه روبه من بگین ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    شاد هستم گفته:
    مدت عضویت: 3433 روز

    سلام خدمت جناب استاد عباس منش و دوستان.

    خوشحالم ، واقعا خوشحالم که در مسیر تغییرات مثبت قرار گرفتم از 3 سال پیش بود که شروع کردم و از فایل های رایگان این سایت استفاده کردم و حتی چند تا فایل هم خریدم . اما مدتی کنار گذاشتم به دلایلی . ولی به لطف خدا دوباره برگشتم به این گروه صمیمی.

    همینکه الان پُر از انرژی مثبت هستم پُر از احساسِ خوبم و امیدوارم به آینده خدارو شکر میکنم ، چون میدونم به قول آقای عباس منش حال خوب و داشتن احساس خوب مساویِ با دریافت اتفاقات خوب . الهی که همیشه شاد باشید و از زندگیتون لذت ببرید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: