داستان تحول من
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- به رؤیاهایت باور داشته باش 1377MB32 دقیقه
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:
- تغییر شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را میشناختم؛
- تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهمترین سرگرمی زندگیام بودند.
- تغییر شغلی که تصور میکردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
- و مهمتر از همه تغییر باورهای محدودکنندهای که، بعداً فهمیدم منشأ همهی این ناخواستهها بودند؛
زیرا “نشانهها” به وضوح فریاد میزدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواستهها را برایت تکرار میکند.
آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش دادهام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه میکنم را نمیدیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواستههایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی میکردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آنها نشان میداد و باعث شک کردن من به پیش فرضهای ذهنم میشد.
همهی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایدهای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بیآنکه نگران هزینههای آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم میآید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالیام نگاه میکردم و به خودم میگفتم:
- “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و میتوانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”
دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آنها بود، این رویا را هر روز قویتر میکرد. مشاهدهی زندگی آنها، این ایمان را در دلم رشد میداد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.
همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر میرسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطقتر میشد.
رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمیبینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمتها را به من نمیداد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامهنویسی شده بود که نمیتوانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکنندهام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.
اما میدانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع میشود.
قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگیات را خودت با باورهایت ایجاد کردهای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدنها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیانات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگیات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیاییای که در آن به دنیا آمدهای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجهی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛
من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایتکننده” را به وضوح میدیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را میکند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سختترین کار دنیا میشود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباسمنش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.
- زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهیهای خالص، میتوانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
- محیطی که هر بار به آن وارد میشوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودیهای قدرتمندکننده تغذیه کند؛
- محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایهگذاری در زندگیام است؛
- کنترل ورودیهای ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.
اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه میکرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد میآوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدمهایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خمهایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:
- دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
- دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگیام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
- دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرکهای مخفی ذهنم را بشناسم؛
- شرکهایی که تلاش میکنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کنندهی شرایط زندگیام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگیام را به عهده نگیرم؛
- دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛
دانشگاهی که با آموزههایی چون دوره جهانبینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونهای که: آرامش را جایگزین نگرانیهایم کند؛ ایمان را جایگزین ترسهایم کند؛ توحید را جایگزین شرکهای مخفی وجودم نماید؛
دانشگاهی که با آگاهیهایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطقهایی قوی دربارهی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهیهایی که در یک فرایند لذتبخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکنندهای نماید که در تمام این سالها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛
دانشگاهی که تا با آگاهیهای خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروتآفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایتهای خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛
نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی میرساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛
به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعهام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.
آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذتبخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکنندهام، به مسیر هموار و لذتبخش باورهای قدرتمندکننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانیها.
چقدر خوب میشد اگر آن روزها میدانستم خداوند چگونه فکر میکند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کردهاست؟!
چگونه میتوانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگیام را در دست بگیرم.
چقدر خوب میشد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من میفهماند مهمترین اصل در رسیدن به خواستهها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواستههایم را به من میشناساند و چگونگی ایجاد آنها را در عمل با من تمرین میکرد.
آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی میتوانست آگاهیهای فراموش شدهی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهیهایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده میشد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کنندهای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آنها نمیدانند.
در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آنها را به من یاد میداد تا بدون تقلا، خواستههایم به صورت طبیعی وارد زندگیام شوند.
آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.
به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگیام با آنها مواجه شدم، خواستههای بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزشترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربهی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.
داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:
آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همهی افرادی که آمادهاند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباسمنش، چقدر میتوانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازیهای که نخریده، تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، میخواهد بهترینِ همهی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالیاش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباسمنش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آمادهی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛
- برای شما که مثل من متعهد شدهای تا رؤیاهایت را باور کنی؛
- برای شما که متعهد شدهای تا به جای کوچک کردن خواسته هایت، باورهایت را بزرگ کنی؛
- متعهد شده ای تا به شیوه ی بی حاصل قدیمی شک کنی و قوانین خداوند را بشناسی تا بتوانی برنامهنویس زندگی خود باشی.
بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت میکند و تنها منبع قدرت و ثروت است، مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانسهای خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازهی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل میشویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه میکنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگیمان را در دست خودمان میگذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش میدهد که احساس کنی کنترل زندگیات در دست خودت است.
این جنس از آرامش، رمز جاری شدن هموارهی نعمتها به زندگی است.
سلام، اقای عباسمنش عزیز..
تو زندگیم کتابهای زیادی خوندم و همیشه به طروق مختلفی هدایت شدم.. یکی از اون راهها اشنایی با شما بوده ، شما یکی از افرادی هستید که یکی از نقاط پر رنگ در مسیر اللهی من بودید و هستید، از شما سپاسگذارم بابت وقتی که برای اگاه کردن بشریت میگذارید.
که قطعا بازگشت اون به سوی خودتون خواهد بود..
الان 3 _4 ماهی هست که با شما اشنا شدم و با اینکه محصولی ازتون خریداری نکردم ولی اکثر فایلهای رایگان و البته عالیتون رو که گوش میکنم خیلی برام جالبه که ادراکات و اگاهی های شما با ادراکات خودم یکیه..قطعا که صراط مستقیم یک راه بیشتر نیست و همه ما که از سرچشمه وجود که یکیست الهام و ادراک میگیریم.. یک ساله پیش تغییرات و تحولاته معنوی زیاد و چشمگیری داشتم.و بهم گفته شد کلاسهای خودشناسی خودم رو برگزار کنم تا پله ایی برای نزدیکتر شدن روح جمعی بشریت به سوی وحدت و خدا بودنمان باشد، کاملا درک میکنم با شنیدن نظرات مثبت دیگران چه احساسی پیدا میکنید چون خودم با شنیدن تاثیرات مثبت کلاسهام از شاگردام مجددا به وجد میام.. برای همین هم بود که تصمیم گرفتم منم برای شما کامنتی بزارم..
امیدوارم هر روز به فناء الی الله بیشتری نائل بشید..?
سلام ,وایییی عالی بود هنوز مسخ تصاویر وحرفهای استاد هستم .اینروزها کارم شده دانلود فایلهای رایگان وگوش کردن تو طول روز وشب به صدای استاد وقوانینی که ازشون میگه وهر لحظه تشنه تراز قبل برای یافتن راه وساختن باورهام وقبولوندن به خودم که ببین یکی هست که بی ادعا وبی ریا داره از فراوونی واز سخاوتمندی خدا میگه واینکه اگه باور کنی براتو هم اتفاق میوفته هر انچه که سالها دنبالشون گشتی ولی فقط سختی وتلاش کردن برات بود وبس وهیچ عایدی نداشتی اما الان با فایلهای استاد عزیز همینکه دیگه خدا رو دارم پیدا میکنم وباهاش اشتی کردم وارامش قسمت دلم شده خودش یه ثروت برامنه ومیدونم که ثروت مادی هم برامن میاد ومن بدستش میارم.با دیدن این فایل تصویری فقط چشمام ودلم اشکی بودن از بزرگی خالقم وکسی که شده دست خاوند در زمین برای من تا من هم به ارزوهام برسم و بتونم ارزوهای دوفرزندم رو به زودی زود وبه اسونی براورده کنم .من بی اندازه از استاد بزرگوارم سپاسگزارم ,استاد شما وفایلهای شما برام مثل یه چراغ روشن توی تاریگی زندگیم شدید وزنی که عاشق بعترینها برای خودش ودوفرزندش وخانوادش هست اما تا حالا با تمام تلاشهایی که کرده نتونسته خواسته هاشو عملی کنه .ففقط سپاسگزارم از خدای خودم که به دعاهام گوش کردو شمارو به من شناسوند.
سلام به استاد عزیز
من با آموزشهای شما به درک جدیدی از زندگی رسیدم
خداوند واقعی رو شناختم فهمیدم چقدر راه اشتباه و سختی رو میرفتم در صورتی که در این سه ماهی که با شما آشنا شدم زندگیم راحت تر شده زیباتر شده احساس راحتی و آرامشی دارم که هیچ وقت در زندگیم نداشتم این حس بودن خدا رو هیچ وقت ندیده بودم و تجربه نکرده بودم
این حس آرامشی که از درونم هست رو هیچ وقت نداشتم واقعا شادم یه شاید واقعی از ته ته قلبم
خدا رو شکر میکنم که برادرم من و با شما استاد بزرگ آشنا کرد
واقعا ازتون ممنونم این زندگی زیبا واقعا حق شماست ???
به نام خداوندبزرگ وبلند مرتبه وباسلام ودرود فراوان خدمت استادگرانقدرجناب آقای سیدحسین عباس منش عزیزو تمام دوستان عزیز وعالی قدر! من امروز هفتم اسفندماه نودوشیش به گروه تحقیقاتی استاد عباس منش عزیز به عضویت درآمدم واقعانمیدونم چطورخوشحالیم روابرازکنم برای این که به جمع انسانهای هدفمند وروشن فکر وبااندیشه وتدبیربلندبرای زندگی بهتراضافه شدم تا بافرمایشات استادعباس منش وتجربیات نوین وانرژی های مثبتی که ایشان درخدمت مخاطبانش قرارمیدهد من هم عضوکوچکی باشم تا ازفرمایشات استاد عزیز درکنارشما دوستان عزیزاستفاده لازم روببرم وبهرمندشوم امیدوارم که همه شمادوستان عزیز درپناه حق باشید وپیشاپش سال نورابه استاد عزیزوشما دوستان گرامی تبریک عرض میکنم سال خوب وپربرکتی رادرکنارخانواده محترم برایتان آرزومیکنم
سلام خدمت دوستان تکلیف روشن وگروه تحقیقاتی استادعباس,منش خیلی خوشحالم که درجمع افرادهدفمندهستم
?تعدادی موش رو دانشمندان داخل یک استخر آب انداختن تمامی موشها فقط ١٧ دقیقه توانستند زنده بمانند و در نهایت خفه شدند!!! دوباره دانشمندان با اینکه میدانستند موش بیش از ١٧ دقیقه زنده نمی مانند تعداد دیگری موش رو به داخل همان استخر انداختند و با علم ١٧ دقیقه تا مرگ موشها، تمامی موشها رو قبل از ١٧ دقیقه از آب جمع کردند و تمامی آنها زنده ماندند!!!! موشها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند!!!!! حدس میزنید این بار چند دقیقه زنده ماندند؟؟؟؟؟؟؟؟ ٢6 ساعت طول کشید تا آنها مردند. آنها به این امید که دوباره دستی خواهد آمد و نجات پیدا میکنند، ٢6 ساعت تمام طاقت اوردند!!!!!! امید بهترین و بالاترین قوه محرک زندگی است!!!! تمامی عاشقان که به هم نرسیدن تمامی مغازه داران و کاسبانی که ورشکست شدند تمامی مریضانی که شفا پیدا نکردند تمامی تلاشهایی که به ثمر ننشست همه و همه از فقدان امید بوده است!!!!!!! همیشه به فردای بهتر امیدوار باش همیشه به رحمت خداوند امیدوار باش!! زندگیتان سراسر امید طرز ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ، ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ…! ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﯿﮏ، ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﻪ… ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ… ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ… یکی دیگه، به خودش نمیرسه… ﯾﮑﯽ مدام ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ… ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ…! یکی محبت نمی کنه…! یکی دیگه، محبت نمیپذیره…! و….. اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند…! پائولو کوئیلو
بنام خداوند بخشنده و مهربان
رب شرح لی صدری..و یسرلی امری..وحلل عقده من لسانی..یفقهوقولی
خدایا چگونه بنویسم وچه بگویم از باورهای داشته ونداشته ام درطول سالیان زندگی…که برمن گذشت ونفهمیدم خدایی و مهربانیت را..وچه روزهایی که با غم تلخ و سنگینه اضطراب،یاس ونا امیدی گذراندم بی اینکه باورکنم وجودت راکه عاری ازهر نازیباییست وپناهگاهیست دربرابر هرسختی..وبرمن حکم کردی اقرابسم ربک الذی خلق )(بخان بنام پروردگارت که جهان راافرید..وخواندم وقرائت کردم تک تک ایه هایت را وباز نفهمیدم و گذرکردم بااشک چشم وناامیدی ازاجابت دعایم،وچه سالیانی که گذراندم درمکتب تو ومقربانت،روزهایی سرشاراز مهربانی عشق ولذت را وبازباسایه ی ابری تیره از تصورات باطل خودم ،ان دقایق را به فراموشی سپردم وزیر سایه ی سنگین تاریکی چه روزهاکه ماندم و فقط اشک ریختم وخواندمت ..یا رب یارب یارب..بی ایمان به اجابت دعایم…
هرروزوهرشبم در اغوشت سپری شد..ونفهمیدم مهربانی این عظمتت را وباوروجود ماندگارت را که چون کوهی تکیه گاه من است..
وامروزبرحسب تکلیف دست برقلم برده ام تا بنویسم ازباورهایم ….که چگونه درمیان باورهای به وفورنادرستم ،بیابم باورهای خالصانه ام به تورا..که سراسر درهاله ی نور انها،فقط زیبایی و نیکیست… وقبل ازان حمدوسپاس میگویم تورا که سیرتهاوصورتها یی بس نیکو فروفرستادی وانگونه مارابرتری دادی که بر همه ی افریدگانت سلطه یابیم…
اگردراین دقایق لحظه ای به افرینش وحضورم دراین دنیا وخاست تو به وجودوهستی ام رابادیده ی دل بنگرم،باورم به افرینش،به هستی ،به وجود وخلقتی که فقط از قدرت تو نشات میگیرد به یکباره روشن میشود تورا بی وقفه سپاس میگویم که درتمام برکات ونعماتت لحظه ای درنگ نکردم که بیاندیشم و ببینم با چشم دل..
باورم را شروع میکنم از باورم به توکه منشا خلقت ،افرینش و هستیه من هستی..که جزتورا قدرتی بالاتروبرتروجود ندارد …قدم برزمینت گذاردم به اراده ی تو وبی سپاس ازاین نعمتت واکنون میتوانم دریابم عظمت این نعمات را که دست به قلم برده ام وشروع به اندیشیدن کرده ام…
باورم به قدرتی مطلق که مرا همچون فرزندخوددراغوش گرفته وراه نیک وبدرا بر من نمایان کرده به وضوح،واین منم که باکوتاهی در سپاس این نعمات سایه ی تاریک بدی را دنبال کردم اگرچه به وضوح روشنی راحت برمن اشکارگشته .ودراین لحطه این باورم را میابم که توجزخوبی وروشنی برمن مقدرنکرده ای ،ودراین لحظاتی که پراز قداست نوشتنم ازتو،به یکباره باوری درمن شعله ورشده که عظمتی که مرا چنین مهربانانه دراعوش گرفته ،چگونه برمن سختی و غم واندوه روانه میدارد که خود سراسر عطوفت ومهربانیست…..؟؟؟؟
سپاس میگویم این لحظاتم را که با اندیشه ی تو پرازنورانیت گشته ومن ازروی اخلاص تنها وتنها تورا برمیگزینم وازهرکسی که خود نیازمند به درگاه توست روی برمیتابم که این خود باوری ژرف در پهنای این گیتی برای وجود ناارام من است…
ای خداوندی که برمن حکم کرده ای نوشتن این جملات را…یقین دارم که هرچه باور نیکو ازتو وبرای تو داشته ام ازسوی توبوده وتمام باورهای کوتاه تاریک وپرازیاس و خرافه پرستیم ازجانب شیطانی بوده که خود به تو گفته مرا مهلت ده تا قیامت …وتو مهلت داده ای به ان ،ولی سپاس که بندگان صالحت را به راه خود هدایت کرده ای که هرگز نجوای شیطانی انها را به خود مشغول نمیکند واین باوررا اکنون به زیبایی برمن روشن کردی که درپناه امن توام وتو یگانه حافظ و نگهبانم..
وخدای را سپاس میگویم دراین لحظه که امروز وجود معلمی ارجمند که به یقین از بندگان مقرب توست وحضورناگهانی اودرراه زندگیم که درود تو وفرشتگانت براو باد همیشه، مرا به نوشتن واندیشیدن ازتوفروبرده….که درنگ کنم درتمام باورها وخداپرستیم..وببینم وبشنوم وانجام دهم انچه را که تو به من حکم کرده ای…
خدایا تورا سپاس میگویم که باچنین پرسش و پاسخی ،به من فرصت اندیشیدن دادی…
خدایا تورا سپاس میگویم که به من جرات نوشتن ازخودت را دادی…
وسپاست میگویم که جملات را خود برزبانم جاری ساختی…
خدایا هزاران بار تورا شاکرم که توانستم بنویسم در محضردوستداران راه حق ،وامیددارم که توانسته باشم گوشه ای از باورهای قلبم را به زبان کلمات دراین صفحه جاری ساخته باشم.
.باارزوی بهترین باورها به تو برای تمامیه پویندگان را ه حق
باسلام و درود فراوان بر شما.امیدوارم همیشه شادو سرزنده و سرحال باشین.قبل از هرچیز، خدای بزرگ رو شاکرم که راه رسیدن به شناخت و معرفت را برمن گشود. من همواره براین عقیده ام تا خداوند نخواهد برگی از درخت نمی افتد. پس خواست خدارا سپاس میگویم که مرا به خانواده ی صمیمی و بزرگ و پرانرژی گروه بزرگوار ،آقای عباس منش وارد کرده است. به لطف خدا و آموزشهای پر ثمر بزرگوارانی همچون آقای عباس منش ،من به این باور رسیدم که زندگی همواره بازی دادو ستد است.اصلی ترین راه هماهنگ شدن با جهان هستی،عشق ورزیدن و شادو خرامان ،بی پروا زندگی کردن است.خداوند مهربان لبخند مرا میبیند و لذت میبرد و میگوید :تو ای بنده ی من،هرچه میخواهی از من بخواه و خود آرام بمان تا پاسخت را دریافت کنی.آری ..به راستی که در سکوت ،با تمرکز بر قلب و چشم ذهنم،خداوند برمن همیشه پاسخ داده است.حال هروقت کمی اوضاع برایم دشوار مینماید خدارا صدا میزنم و بابت نفس کشیدنم اورا سپاس میگویم و میفهمم که او چقدر خشنود میشود .در آن لحظه میگویم خدایا میدانم که بهترینها را برایم مهیا میکنی ..من در انتطار دریافت آنها هستم .کمی صبر میطلبد..من صبر خود را به خدا نشان میدهم او هم بهترین هایش را برمن عرضه میکند.من عاشق خدا هستم .این خانواده ی صمیمی،آرامش قلبم را تضمین میکند.از همه ی بزرگواران سپاسگزارم.تنها عشق حقیقت دارد.
سلام بر سید بزرگوار.یه سوال خیلی مهم دارم. فکر کنم سوال خیلیا باشه.
میخواستم بدونم . بدای پیشرفت باید حتما با دورهاییی ی که برای فروش گذاشته شده استقاده بشه که نتیجه بده
یا با اسنفاده از فایلهای رایگان هم میسر هست. چون هم اینک برایم میسر نیست که بتونم هیچ کدام از دورها رو تهیه کنم. خواهش میکنم راهنماییم کنید. متشکرم. بسبار علاقه و مصمم به پیشترفت هستم.
سلام خدمت دوست گرامی
بله با فایل های رایگان هم میشه تغییرات رو در زندگی تون ایجاد کنید
خود من تمام فایل های رایگان رو دانلود کردم و تک تک گوش کردم و نکات و باور های استاد را یادداشت کردم سپس باور های استاد را به فایل صوتی تبدیل کردم و روزی چندیدن بار این فایل رو گوش میکنم و تغییرات را به خوبی حس میکنم
به شما هم این پیشنهاد را میکنم انشاالله که شما نیز نتیجه ی خوب دریافت کنید
از استاد عزیزم نیز تشکر میکنم که زندگی من را با صحبت هایشان زیبا ساختن
سلام وقتتون بخیر دلتون به شادی
واقعا باید اعتراف کنم که هر مطلبی که تو این سایت میخونم انقدر لذت وبخش هست که دلم نمیاد مطلب بعدیش رو نخونم ولذت نبرم ….
واقعا بهترین ارزوها رو برای تمام کسانیکه در جمع اوری این سایت زحمت کشیدن رو از خداوند منان خواستارم
شاد شاد شاد باشید