تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

153 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد نازنینم سلام به خانوم شایسته ی مهربان

    از دیروز شروع کنم 24.دی ، داشتم ذهنمو کنترل میکردم تا به احساس خوب برسم کمی تو کار کمی با خودم کمی با خانواده در بحث نشخوار ذهنی بودم وقتی تو کار احساسم بد شد خیلی سریع یه اتفاقات ناجالبی برام رخ میداد و من از این سرعت به فکر رفته بودم که چقدر توی ذهن من احساس بد زودتر اثر گذارتر میشه .

    سعی میکردم به احساس خوب برسم و تا حدی از خودم رضایت داشتم چون قبلاً خیلی بدتر بهم میریختم والان دیدم دارم تلاش میکنم به حال خوب برسم وار خداوند کمک می‌خوام واین برام آرامش بخش بود

    وقتی اومدم خونه برای کاری از خداوند هدایت نشانه واضح خواستم وارد سایت شدم و نشانه امروزم رو زدم واین بود نشانه ی امروز من

    دو روز دیگه تولد من هست قبلش از خداوند خواستم چه چیزی برای خودم بخرم و از خداوندم هدیه میخواستم

    الان میبینم بهترین هدیه برای خودم خرید دوره عزت نفس هست من توی عزت نفس بشدت دچار ضعف هستم و اگه بخوام از نمره 10بخودم میتونم 3بدم تازه الان بعد از اینهمه مدت با آشنایی با استاد به این نمره رسیدم چون من قبلاً منفی 5 بودم

    عزت نفس من از دوران کودکی ام متلاشی شد و با بزرگ شدنم خود تخریبی هام از درون بیرون شروع میشد

    و الان می‌خوام به این روند پایان بدم به کمک الله و استاد نازنینم

    امروزم روز پدر هست ،، روز پدر رو به استاد جانم و همه ی پدران عالم تبریک میگم شاد سلامت ثروتمند باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    اعظم زارعی گفته:
    مدت عضویت: 524 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز

    خدارا هزاران بارشکر که من خیلی اتفاقی امروز به این صفحه هدایت شدم و کلا همه سوالاتم را استاد عزیزم جواب کاملی به من دادند

    و واقعا هرچی که از خدا بخواهیم همان می شود من چند روز بود از خداوند هدایت و راهنمایی را خواستم وامروز عالی و زیبا جوابم را داد خداروشکر بابت این اگاهی های ناب و بی نظیر

    خداروشکراز تمام کائنات که من را درمسیر رشدو اگاهی یاری می کنند

    خداروشکر بابت وجود نازنین استادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    خدیجه عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 925 روز

    سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما بزرگواران.

    من شغل اصلی خودم خیاطی است، من این شغل رو تکامی وبا اشتیاق انتخاب کردم.

    فقط یه دو هفته ای اولش رفتم پیش یکی از دوستام برای یادگیری، از اون جا که من عاشق کارم بودم. ادامه دادم، اولش مجانی کار کردم کم کم که راه افتادم، البته وقتی که فهمیدم که کارم عالیه دیگه بابت کارم دستمزد گرفتم همین طور پیش رفتم تا بعد از ازدواج اومدم تو شهر خیاطی باز کردم.

    خلاصه مغازه رهن کردم وحدودا هفت سال تو شهر کارم طول کشید اما با این که کارم عالی بود من به خاطر دیسک کمر نتونستم کار کنم مشتری هم خداروشکر فراوان بود، طوری که من دیگه تا یه حد دیگه نمیتونستم مشتری تحویل بگیرم.

    کلی پول ساختم اما الان کمرم رو عمل کردم وشش تا پلاتین توی کمرم هست ونمیتونم کار کنم اما اینقدر عاشق خیاطی هستم که اگه خداوند هزار بار منو بکشه بعد زنده ام بکند باز هم علاقه ی شدیدی به خیاطی دارم من درست وارد نیستم که کجای سایت

    پیام بزارم از استاد عزیز خواهش میکنم که لطفا کنید ومرا راهنمایی کنید.

    من روی پسر دومم 100کیلو بودم تا زمانی که منو به بیمارستان بردند تو مغازه خیاطی میکردم هرکی منو میدید دلش به حالم می سوخت میگفتند تو این بچه رو سالم به دنیا نمیاری اما

    لطفا خداوند شامل حال من بود وبچم هم سالم وبی نظیر به دنیا اومد.

    ولی من به قدری عاشق خیاطی هستم که اصلا خستم نمیشد.

    شاید باورتون نشه خواب من تو این هفت سال فقط ساعت 2بامداد تا ساعت پنج صبح یادقیقتر بگم موقع اذان بود یعنی در شبانه روز من فقط سه ساعت خواب داشتم از عشق کارم خوابم نمیبرد.

    اگر الان خواهش میکنم که منو راهنمایی کنید فقط به خاطر اینکه از اینکه کمرم درد کنه وعواقب نداشتن سلامتی میترسم.

    میترسم ادامه بدم دوباره همون اوضاع پیش بیاد به همین خاطر میخوام منو راهنمایی کنید، وگرنه من عاشق خیاطی هستم الان که دارم این متن رو مینویسم مثل ادمی که اسم ترشی میاد دهانش آب می افتد همون جوری دهنم آب افتاده. با تشکر از شما عزیزان همراه الهی همیشه خوب وخوش وسلامت وتندرست وثروتمند وعاقبت بخیر باشید در دنیا واخرت

    راستی الان که این متن رو میفرستم دیگه نمیدونم باید کجا دنبال جوابم بیام وبخونمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمد بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 613 روز

    بنام خدای هدایتگرم. سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم سعادت وهمه هم خانواده ای های عزیزم توی خانواده بزرگ عباسمنش. الان چند روزی هست که مدام فکرم درگیر اینه ک مغازه برای شروع کسب و کار شخصی خودم بزنم باهمین مقدار پولی ک دارم ولی شک داشتم ک واقعا علاقم به چیه و دقیقاااااا همین حرفایی ک اول این متن گفته شد و سوالاتی ک گفت که اگر نشه چی اگر علاقم نباشه چی و و و… توی ذهنم همش میگفتم خدایا چیکار کنم بزنم یا نزنم. حتی همین امشبم مادرم بخاطر افکار قدیمی و پوسیده ای ک داشت یجورایی اختلاف نظر و بحث پیش اومد بینمون ک مغازه چیه فروش نمیکنی و از این حرفا. میخواستم بخوابم گفتم ن بذار نشانه امروزم رو ببینم و زدم و این فایل برام باز شد و دیگه الان مطمئنم ک باید استارت بزنم کاری ک توفکرم هست و بهم الهام شد ک انجامش بدم واقعا این روزا خدا خیلی داره بهم حال میده و داره بهم میگه ک مسیرت درسته، باور هام دارن تغییر مثبت میکنن. من تازه دوره12قدم قسمت اولش هستم و خداروشکر اتفاقات مثبت خوبی برام افتاده تو همین گام اول و دوره عزت نفس رو هم گوش دادم و اتفاقاتی ک تو ماه های اخیر برام افتاد با کمک دوره عزت نفس و دور کردن من از کاری توش اسایش روانی نداشتم و یجورایی بهم توهین میشد الان منو ب اینجا رسونده و مطمئنم ک خدا برنامه های خوبی برام داره. سپاسگزارم از خداوند بخاطر همه چیز. بخاطر هدایت هاش بمن اشنا کردن عجیب غریب من با استاد و بعد با وبسایت و دوره ها و الانی ک اینجا هستم. میدونم ک خدا کنارمه نه ب عنوان یک دایه مهربان یا یک دوست دلسوز بلکه ب عنوان یک سیستم با قوانین بینظیر غیر قابل تغییر که ب خود ما بستگی داره چطور از این سیستم و قوانین استفاده کنیم ک خودمونو خوشبخت یا برعکسش بکنیم. خدایا سپاسگذارم ازت. اول از خدا بعد از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    میلاد ثمره گفته:
    مدت عضویت: 2822 روز

    سلام خدمت خانم شایسته محترم

    ممنونم بابت این متن خیلی عالی و زیبا و پرمحتوا

    این متن بمن خیلی کمک کرد و من نیز این مسئله رو داشتم که شروع کردم به اقدام کردن و دقیقا همین نکاتی که شما گفتید را دارم انجام میدم و با خواندن متن شما مسیر روشن تری از رسیدن به رسالتم پیدا کردم.

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رکسانا جوادی گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    سلام و درود خدمت استاد گرامی و بانو شایسته عزیز.

    من و همسرم دوره روانشناسی ثزوت یک رو خریداری کردیم و باهم هرشب گوش می‌کنیم و تمریناتش رو انجام میدیم.

    امشب که به قسمت 9 ثروت یک رسیدیم استاد درباره علاقه صحبت کرد و من واقعاً گیج و سر در گمم.

    همین باعث شد تو سایت سرچ کنم و این مطلب پیدا کردن علاقه و رسالت را ببینم و بخونم و حالا دیدگاهمو بذارم.

    احساس میکنم مسیرم رو گم کردم و دیگه نمیدونم به چه چیزی علاقه دارم. خیلی بی‌حوصله و گیج شدم.

    نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه ولی من شخصیت کمالگرایی رو دارم و همیشه دوست دارم کارهام به بهترین نحو انجام بشه.

    این کمالگرایی خیلی جاها کمکم بوده و باعث موفقیتم شده و خیلی جاها منو به عقب رونده و متوقفم کرده.

    هرچقدر سنم بالاتر میره عملگراییم ضعیف‌تر میشه و کمالگراییم بیشتر.

    من الان 29 سالمه و تازه متوجه شدم این کمالگرایی داره بهم آسیب میزنه و منو نشونده سرجام.

    از آخرین علاقم میگم که بعدش دیگه مسیرو گم کردم.

    من سال 97 احساس کردم به حرفه ناخن و خدمات ناخن علاقه زیادی دارم به همین دلیل بی‌درنگ استارت کارو زدم و شروع به آموزش کردم.

    زمانی که اولین کارو اجرا کردم، مربیم متحیر شده بود و باورش نمیشد که بتونم برای اولین بار همچون کار تمیزیو ارائه بدم و همین باعث شد دوره آموزشی خیلی سریعتر تموم بشه

    همهچیز اون زمان دست به دست هم داد و با یه شرایط عالی بدون هیچ پول پیشی یک مغازه‌ای رو در یک پاساژ اجاره کردم و خیلی سریع میز و صندلی و امکانات رو با حداقل هزینه جمع کردم و سالن ناخنم راه اندازی شد.

    انقدر من عاشق این کار بودم که اصلاً آروم و قرار نداشتم.

    تو یک جای دولتی بصورت شیفتی مشغول بودم و زمانی که صبح از کار میومدم بیرون فوری میرفتم دنبال کارهای سالن و تهیه ملزومات

    همین حین که مشغول خرید ملزومات و مواد ناخن بودم دیدم یک مدرسی از آلمان اومده و شرایط عالی برای آموزش مربیگری گذاشته که این خودش یک سکوی پرتاب برای من بود.

    منی که دوماه وارد حرفه ناخن شدم و حالا دوره مربیگری.

    گفتم خودشه. من شرکت میکنم و حتی اگر قبول نشم کلی موارد جدید یاد میگیرم.

    واقعاً هدایت خدا بود.

    تو دوره ها شرکت کردم و حین تمرینات به مربیم گفته بودم که دوساله کار میکنم و اصلاً صداشو درنیوردم که من تازه کارم و فقط سه الی 4 بار دست کامل موادگذاری و ترمیم کردم.

    تا روز امتحان مربیگری که یکساله قبول شدم و حقیقت رو گفتم.

    استادم باورش نمیشد و فقط بهم میگفت تو خیلی با استعدادی.

    خلاصه من سالن رو افتتاح کردم و همه زندگی و شغل و تفریح خواب و خوراکم شده بود ناخن. یادمه شبایی که ساعت 9 سالنو میبستم دل تو دلم نبود صبح شه و باز برگردم اونجا.

    و چه شبایی که تا ساعت 1 شب تو سالن بودم.

    حتی اگه مشتری‌ای نبود خودمو سرگرم میکردم، آموزش میدیدم، طرح میزدمو ….

    تا اینکه جابجا شدم و رفتم تو سالن دیگه و هنرجو گرفتم و آموزش و ….. تا به کرونا رسیدیم.

    روز به روز شرایط بدترشد که البته خودم اون شرایطو قبول کردم که بد شد و دیگه نتونستم کار کنم و همرو جمع کردم و ناخنو گذاشتم کنار

    چندین بار میخواستم دوباره برگردم و سالن بزنم ولی همه گفتن نه، اشتباهه، دوباره ضرر و …. ولی من میخواستم.

    خلاصه کلام که این علاقه تو دلم موند و بعد اون مشغول یک سایت محصولات آرایشی و بهداشتی شدم، کانال یوتیوب زدم که مدتی باهاش اوکی بودم ولی دلم کار ناخن رو میخواست.

    حس سردرگمی دیوونم کردم و یه جدولی کشیدم که سایت چه مزایا و معایبی داره و دوباره سالن زدن چه مزایا و معایبی داره و سعی کردم منطقی جلو برم که دیدم سایت برام بهتره و تمرکزم رو صد در صد رو سایت گذاشتم ولی اون لذت و تب و تاب وتفریح کار سالن ناخن رو برام نداشت.

    مدتی مدیر فروش یک شرکت شدم بعد سه ماه دیدم حالم خوب نیست و بعدش وارد املاک شدم.

    این شخصیت کمالگرایی من باعث میشد تو هر شغلی موفق باشم ولی اصل مسئله این بود که حال خودم خوب نبود و همین باعث میشد از این شاخه به اون شاخه بپرم و حالا از اسفند 402 دوباره برگشتم رو سایت قدیمی و کار کردن رو اون.

    مسئله مهم اینه که به زور کار انجام میدم. برنامه مینویسم ولی طبق برنامه پیش نمیرم و تا ظهر یا حتی بعد از ظهر خوابم.

    اهرم رنج و لذت مینویسم ولی فرقی به حالم نمیکنه و تکونم نمیده.

    دوره‌هارو گوش میکنم و تمریناشو انجام میدم ولی تاثیرش چند ساعت نهایت چند روزه.

    نمیدونم الان علاقم چیه و چی میتونه منو حرکت بده. حتی دیگه مثل قبل عاشق ناخن نیستم و حاضر نیستم سراغ اونم برم.

    سایتم الان خداروشکر رو به رشده و من بی‌تفاوتم

    کانال یوتیوبم نزدیک به درآمده ولی اقدامی برای ضبط ویدیو جدید ندارم.

    به همین دلیله که میگم مسیرمو گم کردم و سر در گم شدم.

    بعضی مواقع احساس میکنم نیاز به یک روانشناس یا روانپزشک دارم ولی تو صحبتها و فایلهای دانلودی متوجه شدم هر شخص خودش روانشناس خودشه و کسی از بیرون نمیتونه کمکمون کنه.

    و منی که نمیدونم چکاری باید انجام بدم و کل روزم با بیکاری و بازی و نشستن میگذره و روزهای عمرمو دارم از دست میدم.

    این مسئله خیلی اذییتم میکنه و متاسفانه اقدام عملی هم در کار نیست چون حس میکنم به هیچی علاقه ندارم.

    ممنون میشم کسی نظری، راه حلی داره بده یا استاد عزیز محبت کنن یه فایل در این خصوص انتشار بدن.

    پیشاپیش ممنون از تمامی افرادی که این دیدگاهو جواب میدن و عزیزانی که وقت گذاشتن و این نظر رو تا آخر خوندن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عاشق خدا گفته:
      مدت عضویت: 3339 روز

      سلام

      منم همین طور هستم

      علت اصلیش کمالگرایی هست

      باعث میشه از اهداف کوچک و حتی زندگی روزمره لذت کافی نبری

      به روانشناس مراجعه کن

      البته با هدایت خدا

      روانشناسی که قانون رو بلد باشه و یا حداقل توحیدی باشه و با تجربه باشه

      میتونه کمکت کنه

      من رفتم روانشناس

      با راهنمایی خدا

      هر کس یه جور درمان میشه

      شما دست خدا رو باز بزار

      حتی اگه لازمه بری پیش روانشناس

      با مشورت یه آدم آگاه و عاقل

      بهتر تصمیم میگیری

      و کم کم از این حالت در میای

      خلاصه که دست از دامن خدا نکش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Deli گفته:
      مدت عضویت: 890 روز

      سلام عزیزم واااااای دقیقا داشتم همین امروز به این حالم گریه میکردم دقیقا دقیقا شرایطم مثل شماست و منم نمیدونم علاقم چیه و پراز استعدادم و دقیقا کارای شمارو کردم و الانم ناامید از دنیا شما راه حلی پیدا کردید؟

      واقعا از خداوند هدایت میخوام و از ی طرف واقعا دیگه فکر میکردم فقط من این مشکلو دارم نگو شماهم هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1401 روز

      سلام رکسانا عزیز

      کلی آدم دنبال علاقشون می‌گردن و در حال یافتن اون هستن.

      شما که عشقت رو پیدا کردی،مگه وقتی سالن داشتی گذر زمان رو حس میکردی؟

      شما خودت میگی شب ساعت 9 که تعطیل میشدم ،منتظر صبح بودم تا شروع کنم.

      این همون رسالت شماست دیگه،دنبال چی میگردی.

      از نظر من دقیقا همین الان شروع کن و با قدرت کار کن و هر عملی نیازه انجام بده تا مثل گذشته کار زیبایی کنی.

      موفق و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    سپاس گزارم اول از خدای مهربانم که من را به این مسیر قشنگ هدایت کرده تا بتوانم به کمک شما با قوانین جهان هستی بیشتر اشنا شوم و روز به روز با تلاش های خودم این قوانین را بیشتر درک کنم و نتایج رو بهتر در زندگیم مشاهده کنم

    خداوند هدایت میطلیم و با تمام وجودم دنبال رسالتم و علاقه ام هستم این در صورتی هست که میدونم چی میخوام ولی نمیدونم آیا دارم درست تصمیم میگیرم یا اشتباه

    با تمام وجودم و سلول های بدنم خودمو رها کردم تو بغل خدا و زدم روی نشانه من و اینگونه بدنم سست شد و سر به سجده افتادم که چطور اینقد خداوند از رگ گردن به من نزدیکتر است

    چقدر قلبم باز شدهههه چقدر به آرامش درونی رسیدم ازبانو شایسته ممنونم وچقدر تحسینت میکنم که اینقدر خوب تسلط داری روی قوانین و اینقد معجزه وار صدای قلبتو میشنوی که اینگونه مینویسی و دست به قلم میشوی

    باید روی عزت نفس کار کنم و قلبم همش میگفت الان که به اینجا هدایت شدم فهمیدم خداوند همه چیز می‌شود همه کس را

    و تمرکزمو میزارم روی عزت نفس که خداوند همواره هدایتگر من و حمایتگر هست و همچنین ساختن باورهای قدرتمند کننده

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: