مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم


مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:

  • تحقق خواسته ها ترکیبی است از انجام اعمال هماهنگ با خواسته یا به قول قرآن (اعمال صالح) + ترک یک اعمال ناهماهنگ با خواسته؛
  • رسیدن به خواسته ها معنوی ترین کار دنیاست؛
  • وقتی به هر خواسته ای می رسی، جهان پیرامون خود را در ابعاد زیادی رشد می دهی؛
  • تئوری مدارها
  • رابطه مستقیم میان “تحقق یک خواسته” و ” معنویت”
  • چگونه از مدار فعلی به مدار بالاتر صعود کنیم
  • باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها
  • امکان پذیری رسیدن به خواسته ات را با محدودیت های شرایط کنونی ات نسنج
  • چگونه از مسیر تحقق خواسته هایم لذت ببرم؛

تمرین دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”:

با توجه به آگاهی های این قسمت، چه راهکاری شخصی را می توانید برای صعود از مدار فعلی به مدار، برای خود لیست کنید؟


منابع کامل درباره محتوای این قسمت: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

آگاهی های این دوره در یک کلام، ردّ پاهای استاد عباس منش در مسیر تغییر شرایط نادلخواه، خلق شرایط دلخواه و تحقق خواسته ها یکی پس از دیگری است.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
    198MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

312 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2974 روز

    بنام تنها فرمانروای قدرتمند جهان هستی، بنام او که هر چه دارم از اوست

    خدایا شکرت بخاطر اتفاقات زیبای امروزم

    خدایا شکرت برای آنچه از غیب روزی ام میکنی ،ممنونم که از بی نهایت طریق رزق وروزی پربرکت وبی حساب وارد زندگی ام میکنی

    خدایا شکرت بخاطر صلاه ی که امروز در این مکان الهی انجام دادم‌ و ازت میخوام از من قبول کنی

    خدایا شکرت بخاطر حضور هر لحظه خودت در زندگی ام

    شکرت که با وجود تو آرامش دارم ،احساسم خوب هست وخیالم از هر جهت راحت ،چون دستم را گذاشتم تو دست تو ،تویی که قادر ،عالم ،خالق مطلق هستی، تویی که درهر لحظه مرا هدایت میکنی به مسیر درست ،تویی که از رگ گردن به من نزدیک تری، میدونی خدا جونم هر وقت فکر می‌کنم به اینکه تو اینقدر به من نزدیکی، انرژی ام چند برابر میشه وجودم پر میشه از احساس خوب چرا که تودر وجود منی،ووجود من از توست عاشقتم خدا

    چگونه وارد مدار خواسته ام شوم

    خداروشکر که به یکی از آرزوهای بزرگ زندگیتون رسیدید استاد جان

    وقتی شرایط رسیدن به خواسته ام فراهم می‌شود که من خودم خیلی تغییر کرده باشم یعنی برای آماده سازی شرایط، جهت رسیدن به خواسته ام ، لازم هست که یکسری ترسها را بزارم کنار، ایمان وشجاعتم را نشان بدم ،شاید لازم باشد زنجیره هایی از وابستگی هام را قطع کنم

    رسیدن به رویاها، که وقتی من به خواسته ام می‌رسم جهان پیشرفت می‌کند با رسیدن من به خواسته هام اطرافیانم هم به خواسته هاشون می‌رسند

    رسیدن به خواسته ها یک امر مقدس هست نه خودخواهانه

    وقتی من به خواسته ام میرسم( چه مادی وچه معنوی ،سلامتی،روابط)افراد خیلی زیادی را تحت تاثیر خود قرار می دهم (همسرم ،فرزندم ،پدرم ،مادرم ،…)

    وقتی من به خواسته ام برسم به گسترش جهان هستی کمک میکنم‌

    برای اینکه به آرزوها ورویاهام برسم یکسری از کارها را باید انجام بدهم ویکسری از کارها را نباید انجام بدهم یعنی یکسری از قدمها را برای رسیدن به خواسته ها باید بردارم ویکسری از قدمها را که قبلا بر می داشتم‌،تمرکزهایی که روی چیزهای دیگه میگذاشتم‌،آشغالهای دیگه که در ذهنم بوده باید بریزم بیرون به همان اندازه که خوراک خوب به ذهنم میدم ،به همان اندازه که باورهای خوبی برای خودم ایجاد میکنم به همان اندازه هم مهم هست که من یکسری چیزها را بریزم بیرون،یکسری کارها را نکنم‌،یکسری قدمها را بر ندارم ،یکسری توجه ها را نداشته باشم یعنی باید بتونم ورودیهام را کنترل کنم‌وهدفهام را مشخص کنم ،ودر جهت اهدافم حرکت کنم

    تمام اتفاقات زندگی من را کانون توجه ام وباورهای من بوجود می‌آورد

    تئوری مدارها:

    قانون جهان این است که من با افکارم ،با باورهام در یک مدار خاص قرار میگیرم که در هر مداری هم یکسری چیزها وجود دارد یکسری اتفاقات هست ،یکسری مدارها اتفاقات ،اتفاقات ناراحت کننده هست ،شرایط بدهکاری ،مشکلات ،بیماری ،….در یکسری مدارها اوضاع یکم بهتره ،هنوز خیلی خوب نیست ولی یه ذره بهتره ،یکسری مدارها اوضاع مدام بهتر وبهتر می‌شود

    جهان را مدارهای متحدالمرکزی ببینید که بی انتها هستند از بدترین مدار تا بهشت ،واینا همین جوری درجه به درجه از تاریکی به روشنایی تغییر می‌کند، که هرچقدر به مدار بالاتر ،مدار روشن تر برم اتفاقات بهتری را تجربه میکنم ،نعمتهای بیشتری را تجربه میکنم ،ایده های بهتری را تجربه میکنم وآدمهای بهتری وارد زندگیم می‌شود، درآمدم بالاتر می‌رود و…..انگار در آن مدارِ همه چی ساده تر وراحت ترهست

    کاری که من باید انجام بدهم این است که بیام با باورهام ،با افکارم خودم را به مدار بالاتر برسانم ،باتوجه کردن به چیزهایی که به من احساس بهتری می‌دهد، با توجه به نعمتهام ،با سپاسگزار خداوند بودن ،با تغییر زاویه نگاهم به مسائل ومشکلات بطوری که از آنها انرژی وقدرت بگیرم ،به این شکل من می‌تونم وارد مدار بالاتر بشم که در اینجا باید کاملا بحث تکامل را درک کنم ،یک شبه مدارها تغییر نمی‌کند از مداری که هستم یه ذره ،یه ذره میرم بالاتر ،ولی وقتی چند سال اینکار را انجام می دهم ،مثل کسی میمونه که چند سال داره ورزش می‌کند، زمین تا آسمان همه چی تغییر می‌کند

    ذهن من مثل یک دستگاه فرستنده هست که یکسری فرکانس را به جهان هستی ارسال می‌کنم و

    این جهان کوه هست وفعل ما ندا

    سوی ما آید صداها را ندا

    یعنی این فرکانسها را من به جهان ارسال می‌کنم واین جهان فرکانس‌های مرا تبدیل می‌کند به شرایط ،اتفاقات وآنرا وارد زندگی من می‌کند

    این اتفاقات با ورود من به مدار دیگه وارد زندگی من می‌شود

    چکار کنم از مداری که هستم وارد مدار بالاتر شوم ؟

    با کنترل ورودیها ،توجه نکردن به چیزهای نامناسب وصحبت نکردن در مورد آنها ،با ایجاد باورهایی که به من احساس ایمان وقدرت می‌دهد،احساس توکل واحساس خوب می دهد با اینکار من می‌تونم مدارم را تغییر بدهم ولی ذهن مقاومت می‌کند ودر شروع کار قبول نمی‌کند، من باید اینکار را ادامه بدهم ،تمرین کنم وروی خودم کار کنم واینجوری هست که رویاها به حقیقت می پیوندد .

    هیچ رویایی نیست که آنقدر بزرگ باشد که ما نتونیم داشته باشیم

    خیلی مواقع من رویاهایم را بخاطر اینکه باور نداشتم به آنها میرسم فراموش کردم وکلاً از مدار آن رویا خارج شدم ولی وقتی ببینم یک نفر با دست خالی تونسته به خیلی از خواسته هاش برسد باور میکنم که می‌شود

    یک آدم کاملاً معمولی با توانایی‌های معمولی که همه دارند، که هرکسی در زمینه ای بیشتر دارد، این آدم تونسته به خواسته هایی برسد که خیلی ها حتی در رویاهاشون هم ندارند به من می‌گوید می‌شود من رسیدم به آنها ،وراهش هم توضیح داده ،فقط کافی است که من باور کنم واجازه ندهم مسائل وشرایطی که الان دارم مرا تسلیم کند اجازه ندهم که موقعیت فعلی ام مرا از اهدافم دور کند ،باید بتونم رویاهام را در ذهنم نگه دارم،باید بتونم به رویاهام بال وپر بدم ،باید بتونم آنها را تغذیه کنم ،باید بتونم خدا را باور کنم ،باید بتونم از تواناییهام استفاده کنم فقط باید من در مسیر درست حرکت کنم ونیاز به دویدن وانجام کار فیزیکی سخت نیست که اگر من تا ابد در مسیر نادرست بدوم‌ هرروز از مسیر خواسته هام ،از مداری که در آن قرار هست برم دورتر میشم وبه ضرر خودم عمل میکنم ،درصورتیکه باید بایستم وفکر کنم‌ وباورهام را اصلاح کنم وبعد حرکت کنم‌ یعنی در مسیر درست حرکت کنم نه اینکه فقط بدوم ،باید باعشق حرکت کنم بدوم، دویدن با لذت باشادی،بصورتی که خسته نشم اصلاًوچون در مسیر علایقم حرکت می‌کنم در وسط کار مأیوس نمیشم

    وقتی قوانین را درک میکنم ومیفهمم که چی را دوست دارم در زندگیم،چه خواسته هایی دارم ،چه توانایی‌هایی دارم ،چه استعدادهایی دارم ،چه مسیری را می‌خواهم طی کنم ،با عشق با باورهای درست وارد آن مسیر میشم ،با ایمان با توکل ،آنوقت همین مسیر ،خودش لذت ونتیجه هست

    رویاهم را فراموش نکنم ،در مسیر درست با توکل ،ایمان،احساس خوب ،با باورهای خوب حرکت کنم وباید تمام فایلهای مصاحبه،فایلهای رایگان ومحصولات را بارها وبارها گوش بدهم ونت برداری کنم تا متوجه بشم که مسیر درست کدام هست تا قضیه را درک کنم چون در ابتدا ذهن من مقاومت می‌کند

    با هر بار گوش دادن من به این آگاهیها مدار من تغییر می‌کند ودرک من از این آگاهیها متفاوت می‌شود ولامپهای جدیدی درذهن من ایجاد می‌شود چون من دارم تغییر. میکنم هیچ آرزویی آنقدر بزرگ نیست که به آن نرسم البته که آرزوها فقط مادی نیست هرآرزویی که باشد چه ثروت ومادی باشد وچه معنویت وسلامتی وروابط باشد هر چه که باشد اگر در مسیر درست حرکت کنم ،خیلی زود به آنها میرسم

    از لحظه ای که شروع کنم به کار کردن روی خودم ،از همان لحظه می‌توان به خواسته های زیادی رسید وهمه چی زندگی ام تغییر می‌کند وهمین جور اتفاقات بهتر می افتد وهرروز این تغییرات داره بیشتر وبیشتر می‌شود واین مسیر انتهایی ندارد وهرروز باید فکر کنم چه جوری قانون را بهتر درک کنم، توجه ام را بیشتر کنترل کنم، ورودی هام را کنترل کنم، چه فرکانسی بفرستم برای رسیدن به خواسته های بیشتر ومن باید هرروز روی خودم کار کنم .

    خدایا شکرت…شکرت…شکرت

    در پناه الله یکتا همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    الهه بهروز گفته:
    مدت عضویت: 277 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی پایان است و مهربانیش همیشگی است.

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گلم

    گام 17

    در مورد سوالی که مریم جان گفتن که نظرمون رو بگیم به نظر من با توجه به فایل‌هایی که از استاد گوش دادم باشه

    اول اینکه باید هدفمون و علاقمون و عشقمون رو پیدا کنیم دوم اینه که بیایم باورهای درست رو در مورد اون موضوع پیدا کنیم بنویسیمش و تکرارش کنیمش سوم اینه مراقب ورودی‌های خودمون باشیم و ورودی‌های مثبت و متناسب با هدفمون رو وارد ذهنمون کنیم چهارم اینه که به قول استاد که از قرآن استناد کردن باید تلاشمون متمرکز باشه انا سعیکم لشتا نباید تلاشمون پراکنده باشه روی موضوعی

    به نظر من اگر همین چهار مورد رو رعایت کنیم و املاً بهش پایبند باشیم و به خداوند توکل کنیم خدا راه رو نشونمون میده و ما رو به مدار بالاتر و به اهداف بالاتر هدایت می‌کنه

    در ادامه خواستم از دوستمون طیبه جان تشکر کنم بابت نظرش چون خیلی نظر خوب و کامل و دقیقی داده بود و من رو به فکر فرو برد یک جایی رو که گفته بود من تعهد دادم که مثل حضرت ابراهیم به خداوند نزدیک بشم انگاری برام من یه تلنگر بود چون من تا امروز سعی کردم که به خدا نزدیک بشم و سعی کردم که اگر نماز می‌خونم اگه هر کاری خیری می‌کنم اگه قرآن می‌خونم بفهمم که چی دارم میگم و اینجوری نباشه که فقط یه چیزی رو تکرار کنم و از خدا خواستم مثل حضرت سلیمان به من ثروت بده ولی هیچ وقت نخواستم مثل حضرت ابراهیم به خدا نزدیک بشم امروز فکر کردم به این موضوع و می‌خوام مثل حضرت ابراهیم به خدا نزدیک بشم و مطمئنم که اگر تلاشمون بکنم ی‌تونم و مثل حضرت سلیمان ثروتمند بشم و این دوتا هیچ منافاتی رو با همدیگه ندارند

    در مورد یه سری نتایج و باورهایی که برای خودم بوده کم و بیش نوشتم اما من و همسرم با همدیگه داریم تلاش می‌کنیم می‌خوام از یک نتیجه و دستاورد همسرم امروز بنویسم که دیروز در موردش داشتیم با همدیگه صحبت می‌کردیم

    با توجه به اون چهار موردی که بالا نوشتم همسر من هدفش این بود که لاغر بشه و به یک تناسب اندامی برسه و سعی کردیم باورهای درست رو ایجاد کنیم در مورد این موضوع برای خودم و همسرم یک باور اشتباهی که همسر من داشت ین بود که می‌گفت من اگر آب بخورم چاق میشم اما باور من این بود که اگه من هرچی بخورم چاق نمی‌شم و وزنم تکون نمی‌خوره نه کم می‌کنم وزن نه چاق میشم

    سعی کردیم که این باور همسرم رو تغییر بدیم و تکرارش کنیم و من هم تشویقش می‌کردم حتی اگر وزن کم نکرده بود هم بهش می‌گفتم خیلی لاغرتر شدی خیلی لباست گشادتر شده و سعی کردیم که اون باور و حس رو بهش القا کنیم و نتیجه این شد که به شکل خیلی باورنکردنی بدون هیچ تلاش خاصی بدون هیچ اذیت شدنی لاغر شد و وزن کم کرد و الان واقعاً دیگه لباس‌هاش براش مناسب نیست و باید براش لباس‌های جدید بخریم خواستم این رو بهتون بگم و تاکید کنم که واقعاً باورهای ما هست که زندگی ما رو می‌سازه

    پس سعی کنیم باورهای متضاد با هدفمون رو پیدا کنیم و اون‌ها را جایگزین کنیم و اون‌ها را تکرار کنیم بقیه‌اشو بسپاریم به خدا.

    امیدوارم که خداوند هدایتگر من و شما باشه موفق و موید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: