نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 24


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران
    865MB
    56 دقیقه
  • فایل صوتی نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران
    51MB
    56 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

615 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    به نام خداوند بخشاینده

    سلام به همه دوستان عزیز

    در مورد الگوهای تکرارشونده دیگران،همه ما بصورت ذاتی توانایی تشخیصش رو داریم اما میزان خلوص و صلح درونیمون تعیین میکنه چه نوع رفتاری در این مواقع بروز بدیم.

    هرچی سنمون کمتر باشه بهتر میتونیم مدیریت کنیم؛ من از بچگی روی رفتارهای تکراری و آزاردهنده بقیه حساس بودم ؛

    تو مدرسه دوستی داشتم که خیلی دوسم داشت همیشه حواسش بهم بود و به طرق مختلف بهم محبت میکرد مثلا خوراکی میخرید تو بازیا همراهم بود کلاس دوم ابتدایی بودم و اون دختر پنجم یا چهارم بود اما رفتاری داشت که همه رو حتی منو بخاطر ظاهر و خانواده و …..مسخره میکرد و تیکه مینداخت که خیلی این کارش اذیتم میکرد برای همین ازش دوری کردم کم محلی کردم تا اینکه خسته شد و ازم برید.

    و مثالهای دیگه ای از بچگی یادمه که خیلی راحت روابط آزاردهنده رو کات میکردم چون با درونم هماهنگتر بودم حتی روابط فامیلی رو خیلی راحت میتونستم کات کنم .

    هرچه بزرگتر شدم با این رفتارم، از طرف دیگران به خودخواهی و مغرور بودن محکوم میشدم و برای اینکه نشون بدم نه من خودخواه و مغرور نیستم،علارغم میل باطنیم تو رابطه های سمی میموندم تا طرف مقابل قضاوتم نکنه! تا مثلا کمک کنم به تغییر و اصلاح فرد مقابل!

    و خب هربار بخاطر مهم شدن حرف دیگران، از هماهنگی با خودم بیشتر فاصله گرفتم .

    اما تو چند سال اخیر از وقتی با مباحث موفقیت آشنا شدم در رابطه ها یادگرفته بودم مدیریت کنم مثلا هربار رفتاری تکراریو آزاردهنده میدیدم به جای اینکه به یکباره کات کنم؛تصمیم میگرفتم اهمیت فرد رو توی ذهنم کم و کمتر کنم تا جاییکه که دیگه تمام توقعاتم از طرف مقابل صفر میشد و حساسیتم ازبین میرفت.

    و من به عینه دیدم هرچه توقعم از فرد مقابل کمتر میشد آرامش و لذتی که از رابطه میبردم بیشتر میشد!

    و این قسمت قشنگ ماجرا بود.

    الان خیلی دوست دارم با آموزش های استاد مخصوصا در روابط بیشتر و بهتر تجربه ش کنم یعنی صلح درونیم بیشتر بشه

    لذت میبرم وقتی فردی رو میبینم که درونش اونقدرا آرومه که هیچ رفتاری آزارش نمیده به چیزی حساس نیست و کلا در صلح قرار داره این افراد مثل دریا هستند که پرتاب هزاران سنگ ریزه به سمتشون متلاطمشون نمیکنه.

    ضعفی که من توی روابط دارم بزرگ کردن افراده ،روی افراد خیلی حساب میکنم فرقی نداره چه رابطه ای باشه درهرصورت فرد مقابل برای من بت میشه و خب در اینمواقع توقع یسری کارا و رفتارا رو ندارم با اینکه چندبار ازاین مورد ضربه روحی خوردم اما برای من تبدیل به یک الگوی تکراری شده.

    یعنی در ابتدای هر رابطه ای که هنوز از فرد مقابل شناختی ندارم اون فرد به شدت برای من بزرگه !

    باید خیلی تلاش کنم تا به بچگی برگردم روزایی که نه حرف کسی برام مهم بود نه نگران قضاوت شدن بودم

    زمانیکه بزرگترین دغدغه ام داشتن حس خوب بود

    زمانیکه از هر چیزی برای شادی و بازی استفاده میکردم

    زمانیکه دنیارو خیلی آسون میگذروندم

    خدایا چیشد که اینقدر از اون روزای قشنگ فاصله گرفتم؟

    توی این دوسه روزه که بیشتر مشغول کنکاش درونم بودم به خیلی از حساسیتها رسیدم و بزرگترین شکرگزاریم این بود که خدایا شکرت هنوز ازدواج نکردم!!

    ازدواج‌نعمتیه از طرف خداوند اما من خیلی از شرایط فعلیم خوشحالم .

    که با این همه حساسیت و الگو و اعتمادبنفس پایین چقد خوب شد که تا الان ازدواج نکردم

    قطعا اگر ازدواج میکردم فردی تو زندگیم میومد که نشوندهنده ی درون خودم باشه و من میدونم درونم چه غوغاییه!!! و حتما اذیت میشدم

    اما الان میتونم تمام تمرکز و انرژیمو خرج هماهنگی برای درون خودم کنم و ورژن بهتری از خودم ارائه بدم .

    خدایا هدایتم کن من واقعا تسلیمم.

    ممنونم استاد عزیزم تمام محصولات شما محتوای بسیار ارزشمندی داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 820 روز

      بنام خداوند بخشنده ی مهربان

      الان رسیدم خونه و گفتم برم سایت و گفتم کامنت بچه ها رو بخونم و هدایت شدم به کامنت شما!!!

      سلام بر نجمه ی ارزشمند و فوق العاده

      امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه .

      مرسی که نوشتید … خیلی حرفها رو اینجا می تونیم بزنیم خدا رو شکر، و هر جایی نمیشه گفت …

      اتفاقا مطلبی خوبی گفتید منم این ضعف رو داشتم و میگفتم خوب فلانی معلم و یک فرهنگی هست پس دیگه آدم خوبیه و میشه اعتماد کرد (مثال زدم )…و وقتی نزدیک میشدم و شناخت پیدا میکردم نه ذهنیتم عوض میشد…

      من توی کار برقم (پیمانکارم )مشتریها ی زیادی به تورم میخوره و خیلی باید دقت کنم و شناخت روشون پیدا کنم … مخصوصا بر خورد اول، و قرار اول، وقتی صحبت مبلغ و کار و قرار داد میشه…

      منم خودم بعضی وقتها خیلی احساساتی عمل میکنم و خیلی راحت به طرف اعتماد میکنم .و خیلی خیلی از این احساس خوردم .

      یه تضاد مالی برام پیش آومد واقعا اومدم زیر صفر نه به خاطر اینکه آدم بدی باشم نه … ولی نداشتن یه الگو در کسب و کار و مکتوب نوشتن قراردادها… (باورهای مخرب و ویرانگر )

      من خودم خیلی تخصص دارم و لی تخصص کافی نیست و یک راننده ماهر بدون گواهینامه هستی …

      من قبلا اصلا انتقاد پذیر نبودم و خدا رو شکر الان فضا رو باز کردم و به حرفهای طرف گوش میدم

      صحبت از آروم شدن شد .من به رفیق دارم واقعا بهترین لحظه ها رو با اون میگذرونم و خیلی انسان توحیدی هستش و اهل قرآن خوندنه و به هیچ عنوان حتی اجازه نمیده پشت سر به فوتبالیست و یک بازیگر صحبت کنی و سریع موضوع رو عوض میکنه و من درجا متوجه میشم .

      به نظر شخصی خودم اگه بتونی و شرایط داشته باشی در کوچیکی و کم سن باشی ازدواج کنی بهتره ؟(نظر شخصی خودم ) و به قول قدیمی ها هیچی حالیت نباشه .خخخ

      به هر حال وقتی بزرگ میشه انسان یه توقعاتی داری و هر چه بیشتر به درون خودت پی میبری انتظارت میره بالا. البته به قول استاد کسی کامل نیست و اگه بتونی روی خودت کار کنی و درون اصلاح باشه… بیرونم خود به خود اصلاح میشه .انسان هر روز آپدیت میشه و شخص دیگری میشی ؟

      انشاءالله خداوند هدایت کنه همه ی ما رو به بهترینها…

      مرسی که نوشتید.

      قدر دان و سپاسگزارم

      که باعث شد این حرفها گفته بشه،

      جاده زندگی نباید صاف و مستقیم باشه .خوابمان میگیرد…دست انداز ها نعمت اند .

      بخت و تقدیرت قشنگ

      قلب نازنینت از غصه دور

      بزم عشقت پر سرور

      عمر شیرینت بلند .

      سپاسگزارم از

      فرشته ی عاشق نجمه ی بی نهایت

      امضای الله مهربان پای تک تک آرزوهات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1278 روز

      سلام دوست خوبم امروز صبح هدایتی راست فقط آمدم سر کامنت شما وبسیار حرفه‌ای دل من بود سپاسگذارم

      تشکر

      سپاسگذارم

      سپاسگذارم نجمه عزیز ودوست داشتنی بسیار احساس خوب وعالی گرفتم …

      زمانیکه بزرگترین دغدغه ام داشتن حس خوب بود

      زمانیکه از هر چیزی برای شادی و بازی استفاده میکردم

      زمانیکه دنیارو خیلی آسون میگذروندم

      خدایا چیشد که اینقدر از اون روزای قشنگ فاصله گرفتم؟

      توی این دوسه روزه که بیشتر مشغول کنکاش درونم بودم به خیلی از حساسیتها رسیدم و بزرگترین شکرگزاریم این بود که خدایا شکرت هنوز ازدواج نکردم!!

      ازدواج‌نعمتیه از طرف خداوند اما من خیلی از شرایط فعلیم خوشحالم .

      که با این همه حساسیت و الگو و اعتمادبنفس پایین چقد خوب شد که تا الان ازدواج نکردم

      قطعا اگر ازدواج میکردم فردی تو زندگیم میومد که نشوندهنده ی درون خودم باشه و من میدونم درونم چه غوغاییه!!! و حتما اذیت میشدم

      اما الان میتونم تمام تمرکز و انرژیمو خرج هماهنگی برای درون خودم کنم و ورژن بهتری از خودم ارائه بدم .

      خدایا هدایتم کن من واقعا تسلیمم.

      ممنونم استاد عزیزم تمام محصولات شما محتوای بسیار ارزشمندی داره.

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعید یارلو گفته:
      مدت عضویت: 3126 روز

      نجمه عزیز منم مثل شما این الگو که ادمارو برای خودم بزرگ میکنم وتوقعم بالاست وبه یکباره ازاون طرف ضربه بدی میخورم رو دارم باور مخرب این موضوع رو هنوز به طور کامل پیدا نکردم ولی فکر میکنم عدم لیاقت ‌ارزشمندی هست دوست دارم دریافت شمارو هم بدونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    وحید جعفری گفته:
    مدت عضویت: 742 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    اینو همه ما تجربه کردیم به شکلهای مختلف و همه قبول دارن و اینم که تغییرش به این راحتیا نیست هم همیه قبول دارن‌

    من یک نظری دارم دوستان اونم اینکه وقتی تغییر باور انقدر سخته بهتر نیست ما با فرستادن فرکانس مثلا با شکرگزاری انقدر در طول روز فرکانس بفرستیم که باور نتونن فرکانس بفرستن و اینکار میدونم سخته ولی اولش بعدش به ناخودآگاه میره دیگ خودکار عمل میکنه هر چقدر هم سخت باشه اونجوری استاد میگن تغییر باور سخته این دیگ سخت نیست مخصوصا بره تو ناخودآگاه البته بعضی باورهای ترمز هست که موافقم عوض شن ولی دیگ نه کلا تمرکز رو باور

    من اینجوری فکر میکنم و احساس میکنم ممکنه اشتباه باشه اونایی که میخونین کامنت من رو جواب بدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مه سا گفته:
      مدت عضویت: 1950 روز

      فرکانس مثبت فرستادن شکرگذاری کردن خیلی خوبه ولی یه باورها و ترمزهایی باید تغییر کنه تا تغییر نکنه مشکل حل نمیشه به نظرم استاد اینو توی یکی از فایلاشون گفت که اعراض مال مسئله ها نیست وقتی مسئله ای داری باید حلش کنی ولش کنی خود به خود درست نمیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        وحید جعفری گفته:
        مدت عضویت: 742 روز

        سپاسگزارم از شما

        همون طور که تو متن بالایی گفتم من موافقم که باورهای که مانع هستش اصلاح کنیم که پا از ترمز برداریم ولی برای گاز دادن از فرستادن فرکانس مثلا با شکرگزاری استفاده کنیم

        من وقتی میشینم برای تغییر باورهام انقدر باورهای مخرب پیدا میکنم که وحشت میکنم چرا چون اصلاح اینا صدسال طول میکشه من میگم که این راه خوبه یا نه که انقدر خودآگاه فرکانس مثبت بفرستیم که بره تو ناخودآگاه بعد چرا اینکارو کنیم بخاطر اینکه فرصت ندیم فرکانس هایی که باورهامون میفرستین بفرستن به جاش ما خودآگاه بفرستیم بعد میدونم اینکار سخته ولی وقتی رفت ناخودآگاه دیگ اون سختیو نداره

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رامین گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    بچه ها بازی تک نفره اس فقط خودمون هستیم هر فردی منحصر به فرده

    ما از تغییر دیگران ناتوانیم

    من یک بار آمدم البته چندین چند بار شد ولی یکبارس فرق داشت با سری های قبل

    آمدم به دختری بگم قدر خودتو بدون تو خیلی لیاقت آت بالاس این چه انتخابیه که کردی از این حرفا باورتون نمیشه به جای کشید بهم صد فش داد و یک سیلی هم خوردم ازش

    الگوی اون همچین انتخابی بود

    الگوی من هم کاسه داغ تر شدن برای بقیه

    خلاصه این تجربیه من بود چندین چند بار دیگه

    هم اینکار کردم بی فایده بود یا بهم دلسوزی میکردن یا بی توجهی بهم می کردن ووو

    در حالیکه این درسته هر فردی مسیر خودشو داره

    ما نمی دونیم اون جای مسیره شه چرایی ها رفتار ها شو نمی دونیم باور هاشو نمی دونیم بنابراین

    کلام الله برای این الگوی سیمانی

    ما تو رو محافظ مردم قرار ندادیم

    ما تو رو وکیل مردم قرار ندادیم

    بی نهایت سپاسگزارم استاد شکر حضورتون .

    امیدوارم همیشه شاد سلامت و ثروت مند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  4. -
    گل کوچک گفته:
    مدت عضویت: 1408 روز

    سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم سلام به هم شاگردیای خفن خودم

    خدایا شکرت که از این آگاهی هایی که استاد در اختیار ما میذاره را می تونیم درک کنیم و بهشون عمل کنیم…

    استاد قشنگم موضوع فوق العاده و کاربردی اشاره کردید که باعث میشه کمتر گول بخوریم آسیب کمتری از دیگران ببینیم و بنظرم خیلی جالب و باحاله که اگه تو یه الگویی میتونی تو خودت ببینی تو دیگران هم میتونی پیدا کنی و این کمک میکنه تو به خودت آسیب نزنی و حتی شاید روابط و ارتباطات بهتری با افراد داشته باشیم چون اگه اون الگو تکرار شونده را در فرد پیدا کنی دیگه در مورد اون موضوع از اون فرد انتظاری نداری و همین انتظار نداشتن باعث میشه بهتر و بدون درگیری با افراد ارتباط بر قرار کنیم که همه ی اینا باعث آرامش روحی روانیمون می شند که زتدگی را زیباتر می کنند.

    خب بریم برای مثال ها :

    1) من بار ها شده به فردی اعتماد کردم و خیلی از حرفا و راز های زندگیم و بهش گفتم و اونم قول داده که به هیچ کس نگه بعد یه مدت دیدم همه دیگه میدونن مثلا اون راز من و حتی با جزییاتی که من خودم خبر ندارم و هر دفعه که به اون فرد می گفتم چرا گفتی اونم میگفت بخدا مجبور شدم هعی ازم می پرسیبدن و فلان و این حرفا ، الآن میفهمم ایشون دست خودش نیست نمیتونه رازنگه دار باشه منم الکی وقت و انرژیم و صرف ایشون نکنم.

    2) من خودم دانش آموز کنکوریم و درس میخونم و 2 از دوستام اینا برای کنکور هعی شروع میکنن هعی ول میکنن نمیتونن مسیر و ادامه بدن و درس خوندنشون پیوستگی نداره… هر ماه یه بار اینا میان با من درد و دل میکنن میگن چیکار کنیم فلان کنیم درسا سخته کنکور سخته منم در توان خودم راهنماییشون میکنم و سعی میکنم دید مثبتی به کنکور داشته باشن و این حرفا ولییی یه 3 هفته یه ماه خوب درس میخونن دوباره ول می کنند انگیزه ها میاد پایین و اینا و همشم به خاطر باورا و افکار و فرکانس اشتباهی که درباره ی کنکور دارن محیط جامعه ، مدرسه ، خانواده ، فامیل و …. به ما کنکوریا میدن. این دوستای من دچار یه الگو تکرار شونده شدن که انگار نمی تونن پیوسته درس بخونند…

    3) یکی از آشناهای ما با فردی وارد رابطه شده و هر دفعه به 2/3 ماه نکشیده اون رابطه بهم میریزه یه بار طرف مقابلش بهش خیانت میکنه یه بار یهو میبینی از اون فرد خبری نیست پیچوندتش یه بار میبینی از بس باهم دعوا میکنن کات میکنن و داستانای دیگه و هر دفعه یجورایی اینا کات میکنند و به اصطلاح پسره میره دوراشو میزنه و برمیگرده با دختره . حب الآن دختره باید بفهمه که این شخص نمیتونه متعهد باشه ، البته به گفته خودش میدونه ولی چون اون شخص و دوست داره نمیتونه ترکش کنه و از زندگیش خارجش کنه و فقط داره برای خودش مشکلات و احساسات منفی درست میکنه.

    .

    اینا یه سری مثال بود که من الآن بخاطر داشتم و دارم به این فک میکنم با توجه به تجربه های خودم و دیگران آدما معمولا میفهمن که این یه الگو تکراریه و اون شخص ، اون کسی که باهاش کار میکنن ، اون دوست ، اون پدر مادر ….. از پس چیزی که میگه بر نمیاد ولیییییی ما آدما به خاطر عزت نفس پایین ،وابستگی که به افراد داریم یا حتی رو دروایسی که با افراد داریم یا از همین کمبودا و مشکلا ما نمیتونیم اونجوری که میخواییم با اون شخص رفتار کنیم و همین باعث کلی مشکلا ی دیگه میشه…

    بنظرم حالا که فهمیدیم میتونیم الگو هارا در افراد پیدا کنیم موقعیت مناسبیه که رو ی باورهامون و اعتماد به نفسمون و احساس لیاقتمون کار کنیم تا اگه با فردی به مشکل برخوردیم بتونیم به راحتی بهش بگیم و یا از زندگیمون خارجش کنیم.

    یا وقتی که میبینیم تو یه کاری یه اتفاقی هی داره تکرار میشه بیایم ببینیم چه باوری داریم چه فرکانسی نسبت به اون کار میفرستیم به جهان که هعی داره تکرار میشه .

    و فکر میکنیم اینجوری هعی ریشه یابی کنیم و اصلاحشون کنیم به قول استادقشنگم جریانی از ثروت نعمت و سلامتی وارد زندگیمون میشه…

    مرسی که تا اینجا برای خوندن کامنتم وقت گذاشتین .

    برای همه بهترینارو آرزو میکنممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    مجید حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    سلام استاد گرانقدر عباسمنش عزیز..

    اینکه موضوعات اصلی و فرعی آدمهارو خیلی دقیق بررسی میکنید و راهکار عملی درست میدید متشکرم از شما

    خیلی بدردم خورد این مطالبی که از شما شنیدم و در موردای مختلف زندگی طبیعتا برای من هم بسیار پیش اومده و تجاربی داشتم که پی بردم به الگوهای فکری خودم و دیگران که دارم با تکرارش بهتر و بهتر درکش میکنم که وسعت بیشتری پیدا کنه و رونم عمیقتر بشه

    و حالا در مورد اینکه چطور بقول شما پترن ها و الگوها و باورهارو بعد شناسایی تغییر بدم بنحوی که به موضوع اساسی اون اتفاقات درونم رسیدگی کرده باشم یا بنوعی دیگه چطور میشه اصل و اساس باور ناکارآمد رو‌ اصلاح کنم ، پیدا کردن اون اساس هر چیز برام کمی گنگ و نامفهوم و کمی شک برانگیز هست که ممنون میشم راجع به اون هم در ادامه چیزایی بدونم تا بامید خدا به جایی برسم که بتونم دوره هاتون رو براحتی خریداری کنم و بیشتر استفاده کنم… در پایان هم متشکرم از خدای متعال و از شما و همه اعضا و عزیزانی که فعالیتی در خصوص آگاهی درست به جهان اضافه میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1327 روز

    سلام به همگی

    به استاد عزیزم ک استادی برازنده شماست

    و خانم شایسته گل

    به چه نکته عالی توی این فایل ک خیلی هم متفاوت بود با فایل های دیگتون اشاره کردید

    تا قبل از این فایل من فکر میکردم من تغییر کنم دیگران هم تغییر میکنن که البته این مورد رو دیدم اما با گذشت زمان زیاد، چون منم زمان برد تا تغییر کنم

    الان با دیدن این فایل متوجه شدم که اگه میخوام مدت زمان تغییرم رو کوتاه تر کنم و زودتر به نتیجه برسم پلن B رو اجرا کنم چقدر این پلن میتونه منو زودتر به نتیجه برسونه تا اینکه تحملللللل کنمممم تا اینکه اینقدر روی خودم کار کنم خودمو بُکُشم، باشرایط خودمو وقف بدم، تا شاید یه درجه طرف مقابلم تغییر کنه

    من با یکی از اشخاصی ک باهاش رابطه احساسی برقرار کردم، زمانی ک ما وارد رابطه شدیم بهم گف ک من هرکاری ک تو فکر کنی رو تا قبل از تو انجام دادم و یه آدم دیگه ای بودم اما الان تغییر کردم و میخوام یه رابطه پایدار رو تجربه کنم

    یه رابطه پایدار با یه شخص تا اینکه چندین رابطه با چند نفر

    من ازش سوال کردم که چیشد و چطوری شد ک تغییر کردی؟ گفت هیچی به این نتیجه رسیدم ک اون روش جواب نمیده و تغییر کردم

    از جوابش فهمیدم ک دوست داشته تغییر کنه ولی دریغ از یه درجه تغییر

    همینو همونجا متوجه شدم چون خود منم مدت ها دوست داشتم آدم با برنامه ای باشم، دوست داشتم موفق باشم، دوست داشتم پولدار باشم، دوس داشتم احساسی برخورد نکنم و به دیگران وابسته نباشم اما الگوی های گذشته ام قوی تر بودن

    وقتی ک من تصمیم گرفتم جدی تغییر کنم تا مرز خودکشی هم رفته بودم اما خداوند در لحظه آخر منو برگردوند و خودش هدایتم کرد رفته رفته، قدم ب قدم تغییر کردم طوریکه الهام الان 180 درجه با الهام قبل فرق میکنه هرچند ک میتونه عالی ترهم باشه وقتی مسیر تغییر خودم رو دیدم و با حرفی ک بهم زد مقایسه کردم فهمیدم ک خیال باطله

    فهمیدم باید ی دلیل واضح و محکم داشته باشی که بخوای تغییر کنی، فهمیدم باید حتما یه اعتقاد و باوری داشته باشی ک بتووونی تغییر کنی، یه نیرویی یه انرژی ب اسم خدا باید پشتت باشه وگرنه همش و همش درجا زدنه و اگه بخوای با کله خودت پیش بری مسیر سخت تر و سخت تر میشه

    فهمیدم همون انرژی بعد از مدت ها دعا کردن دستم رو گرفت و من رو از اون باتلاق کشید بیرون و نجاتم داد و کاری رو برام کرد ک هیچ قدرتی روی زمین و هیچ آدمی نتونست انجام بده، فهمیدم به این راحتیا نیس ک یه شبه اتفاق بیفته

    با این فایل بهتر متوجه شدم ک آدم ها مسیر و راهشون کاملا مشخصه و گاهی این من هستم ک خودمو گول میزنم

    از این ب بعد آدم ها رو همونطوری ک هستن ببینم و با همون خصوصیات تصمیم بگیرم ک میخوام ادامه بدم یا نه، میخوام باهاشون وقت بگذرونم یا نه

    مثلا من با یکی از دوستام ک تازه باهم آشنا شده بودیم یه پروژه رو باهم مشترکی برداشتیم و توی این پروژه ایشون هیچ کاری نکرد (البته ک من هم نذاشتم کاری کنه چون باور به این داشتم هیچ کسی مثل خودم نمیتونه کارو تمیز تحویل بده و همه چیز باید عالی باشه) حتی قسمت هایی ک مربوط به خودش میشد رو درست انجام نمیداد، اهمیت نمیداد و بیخیال بود همین باعث شد پروژه بعدی ک اشتراکی بود رو من اصلا قبول نکردم و گفتم تحت هر شرایطی شده من با ایشون کار نمیکنم و کارو جدا کردم

    یا مثلا با یکی از اقوام که میدونم ته ته حرفاش همش گله و شکایت هست، ارتباطم رو کمرنگ کردم، باهاش صحبت نمیکنم و خودمو توی شرایطی نمیذارم ک مجبور بشم کنترل ذهن کنم و شرایط رو برای خودم سخت تر کنم

    این تمرین هارو یه مدتی هست ک بصورت جدی شروع کردم و البته ک موضوع همین فایل هم مربوط میشه ب تعهدی ک من ب خودم دادم

    خداروشکر ک به این فایل فوق العاده هدایت شدم و امروز گوشش دادم عالی بود خدا قوت استاد عزیزم

    برای همه دوستان گلم هم تغییرات بزرگ و بنیادی رو آرزو میکنم که انشاالله نتایج عالی رو رقم بزنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    بانوی عمارت گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    سلام به استاد،خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان

    یکی از الگوهایی که تو زندگی من تکرار شده بارها و بارها اینکه من از چندین سال پیش وقتی با فامیلهایمان جم میشدیم یکی از آشناها هر بار یک وسیله ی منو یا برمداشت یا خراب میکرد اوایل میگفتم خب طبیعه حواسم نبوده و…از این حرفا ولی بعد از چند بار تکرار شدن فهمیدم که کار کسی هستش و هی تو ذهنم سوال بود که چه کسی؟من که مشکل خاصی با کسی ندارم و بالاخره فهمیدم که چه کسی هستن ،نشستم با خودم فک کردم دیدم بهش بگم انکار میکنه و میخواد من مطرح کنم و شرو کنه به دادو بیداد که این داره تهمت میزه و میخواد که دعوا را بندازه و نمیشه هم تو اون جمع خونوادگی نباشم

    از موقعی که فهمیدم وسایل کمتر میبرم با خودم،چیزهای مهمو نمیبرم و….

    ولی میدونم این راهش نیست و نمیدونم چه کار انجام بدم که ایشون دیگه این کارو انجام نده

    از دوستان میخوام کمکم کنید که این اتفاق دیگه برام نیوفته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام استاد عزیزم. استاد هرچه بیشتر میگذره فایل های جدیدتون رو میبینم بخدا قدردان تر و سپاسگزارتر میشم جوری شده موقع شنیدن اش استپ میزنم میخوام جیغ بزنم همش قربون تون میرم قربون خدام میرم.این دوره تون رو ک بگیرم ک سر ب کوه و بیابان میزنم.هر وقت موقعش شد هدایت میشم به راحتی. من اگر مَردم با همین فایل های هدیه تون باورهامو تغییر بدم. استاد کجا من این تجارب خالصصصصص رو میتونم دریافت کنم.کی ب من این حرف هارو به این واضحی میتونه بگه؟پیر مغان هم نمیتونسته و نخواهد گفت :)))). خدارو صدهزار مرتبه شکر ک هدایت شدم ب سایت تون. صراط مستقیم من اینجاست تا ابد و پایدار.

    از تجریباتم بخوام بگم من تابحال از کسی اون حرف دیگه قول میدم و تکرار نمیشه رو نشنیدم ولی پترن هایی دارم ک با دیدن این فایل یادشون افتادم.

    اولین مورد قرض دادن بود به پدر و به موقع پرداخت نکردن. 2 بار 3 بار دیر شد اوکی. بعد ک از شما شنیدم گفتین وقتی قرض بده ک بگی باشه اگرهم پس نداد مشکلی نداره و ضرر مالی ب من نمیرسه.بعدش من قطع کردم این پترن رو و به خودم گفتم اگرهم بدم از درصد انفاقم کم میکنم در اون حد فقط کمکش خواهم کرد. با اینکه مادرم سرزنشم میکرد و بهم عذاب وجدان میداد ولی من توجهی نمیکردم.چون می دیدم با قرض دادن آرامش ذهنی خودم رو می گرفتم و ذهنم خیلی درگیر کی پس دادنش میشد و حتی روی رابطه ام با پدرم تاثیر میذاشت و اون عشق و احترامی ک باید رو نمیتونستم بزارم و از درون خودسرزنشی میکردم ک چرا رفتار درستی ندارم.

    بعد ک قطعش کردم و دلسوزی نکردم براش دیدم دیگه پدرم از من درخواست نمیکنه و احترام و عشقم نسبت بهش بیشتر میشه. یعنی اگر تو توی ذهنت رفتارت رو اشتباه ندونی و خودسرزنشی نکنی، افراد هم به رفتارهای تو ارزش میدن و اونا رو زشت نمی دونن.

    ( منظورم رفتارهایی ک از روی توحید باشه، اینکه خدایی نکنی برای کسی و بگی هرکسی خدایی داره و من منجی کسی نمیتونم بشم)

    این نجوا هم میومد سراغم : بالاخره محتاجش ک میشی اون وقت با چه رویی میخوای ازش قرض کنی پدرته داره خرجت رو میده. و این رو هم خنثی میکردم با این طرز فکر ک خدای من روزی رسانه نه پدرم و من قدردان شون هستم و روز مبادایی وجود نداره اگرهم مسئله ای پیش بیاد خداوند همزمانی هاو دست هاش رو به کمکم میاره.

    دومین مورد توی شرکت قبلی ک کار میکردم حدود 3 سال بود ک یک همکاری داشتیم و ایشون مسئولیت پذیر نبود و دروغ میگفت و یه سری رفتار نامناسب دیگه. حالا مدیرعامل ما چه دیدی داشت اینکه نه من هیچ کس رو اخراج نمیکنم و هرکی تاحالا رفته خودش رفته ولی هر روز تذکر هی سوال پیچ کردن و دوربین گذاشتن و چک کردن و حتی یکی از آشنایان شون رو استخدام کردن دقیقا به عنوان دوربین مداربسته خخخخ. یعنی انقدر دردسر و عصاب خوردکنی. بعد من ب خودم میگفتم بابا مگه آدم قطعه انقدر انرژی میبره ازت انقدر اذیت میکنی خودتو. و اتفاقا این محدودیت های جدید و سخت گیری باعث شده بود روی کارمندای خوب دیگه ک مسئولیت پذیر بودن تاثیر بد بزاره و فضا یک جوری منزجر کننده بشه و خودش باعث شده بود کلی کارمندای خوب رو از دست بده فقط و فقط بخاطر نگه داشتن اون کارمند.و منی ک بیرون گود می دیدم قانون رو و میگفتم ک خودش میخواد پس به هیچ وجه ب من مربوط نیست و اصلا دخالتی در کار هیچ کدوم شون نمیکردم.

    استاد اون حرفی ک زدین گیر دادن باعث تکرار اون رفتار بد میشه من خودم اینو تجربه کردم در مورد خواهر کوچکم، حدود 14 ساله و تقریبا بچه های این سن شلخته و سرشون تو اینستا و حرف گوش نکن یه جورایی هستن. و من یه مدته دیگه به هیچ وجه نگرانش نیستم و باهاش سر هیچ چیزی بحث نمیکنم اگر وسیله هاش رو خراب کنه اگر قدردان نباشه و… و من اعراض رو در پیش گرفتم و می بینم ک داره کم کم تغییر میکنه و نسبت ب من احترام بیشتری میزاره و حرفام روش تاثیر بیشتری داره.ولی متاسفانه مادرم ک قوانین رو نمیدونه هر روز برای خودش اعصاب خوردکنی راه میندازه. چون واقعا ب این جمله ایمان دارم باهرچه بجنگی ماندگار ترش میکنی و میگم کسی ک در مدار نباشه با حرف و نصیحت تغییر نمیکنه بعدها ک سرش بخوره ب سنگ خودش درس هاش رو میگیره. خودش اگر بخواهد میتونه زندگی اش رو تغییر بده.

    _در مورد شرکت هایی هم ک گفتین مثلا حقوق سرموقع نمیدن. تجربه ام رو میگم تا هرکس هدایت شد استفاده کنه. من خوشبختانه همیشه هرجا رفتم سر ماه دریافت کردم و اگرم می دیدم ک اون مدیرعامل سروقت نمیده به هیچ عنوان نمی موندم و همیشه میگفتم روزی من ک فقط اینجا نیست مگر فقط این یه شرکته و به حرفایی ک بقیه میگفتن کار نیست و همه جا اینجوری توجهی نمیکردم و میگفتم این حق منه ک در ازای کارم به موقع حقوقم رو دریافت کنم من نباید التماس کنم ک بهم حقوق بدین اگر جایی قدر من رو ندونن من اونجا نمی مونم چون من برای سرمایه های درونی ام ارزش قائل میشم.

    مورد دیگه قبلا من نقش مادر اون دختر خانم رو داشتم برای خانواده و اطرافیانم. بعد از یه جا ب بعد دیدم نصیحت هایی ک ب مادرم میکنم هیچ فایده ای نداره اون از درون احساس لیاقت و ارزشمندی نمیکنه و می دیدم دوباره تکرار میکنه رفتارش رو و به حال خودش گذاشتمش. یا در مورد پدرم دیدم هرچی ایده میدم میگم قرض نگیر شجاع باش حقتو بگیر و … گوش نمیده بعد گفتم خدانگه دار دیگه اصلا در مورد کارهاش حتی سوال نمیکنم چیکارا میکنی و اینا.

    نتیجه: من توقع ام رو از افراد میبرم( چه مالی چه عاطفی) و توحیدی رفتار میکنم ( برای کسی خدایی نمیکنم و دلسوزی نمیکنم) . و سنگ صبور و شنونده گله و شکایت های حتی مادرم هم نیستم.یک انسان قوی ک فقط و فقط خودش مهمه وقتش مهمه، ثروتش مهمه، ورودی هایی ک میشنوه مهمه و اینطوره ‌که ب موفقیت و آرامش ذهنی میرسه. چرا من انقدر آرامم حتی از خیلی از اطرافیان باتجربه ام؟( با شنیدن این فایل مصمم تر ادامه میدم) چون من از اول کاری ب کار هیییچ کس نداشتم همیشه میگم این رفتار این کار ب تو آسیبی میزنه ؟ پس به تو مربوط نیست حتی نیاز نیست در موردش فکر هم بکنی چه برسه نظر بدی.

    بچسبیم ب زندگی خودمون به رشد خودمون. انرژی مونو فقط برای خودمون خرج کنیم. خسیس باشیم در مورد انرژی و ورودی هامون.

    استاد سپاسگزارممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  9. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    بنام خداوندم

    سلام استاد عزیزم،سلام مریم جانم

    سلام به دوستانم درسایت

    اول از هرصحبتی بایدازشما استاد عزیزم بابت تمام فایل های آموزنده تون که مطالبش رو با پوست واستخوان درک کردین وتجربه کردین وسخاوتمندانه دراختیار ما قرارمیدن سپاسگزاری کنم.وسپاسگزارخداوندم که لیاقت عضوشدن دراین سایت الهی روبهم داد

    داستان من ازاین قراره که استادعزیزم بعداز14 سال زندگی مشترکم یه الگوی تکراری نامناسب درهمسرم شکل گرفت.وقتی برای اولین باراین اتفاق افتاد،با فکر اینکه هرکسی ممکنه اشتباه کنه ومحبت وعشق 14 سال زندگیم باعث شد ازاین مسئله چشم پوشی کنم.اما چندسال بعد به شکل دیه باز تکرار شد،وبازاحساساتم نزاشت درست تصمیم بگیرم.همینطور بارها وبارها هردفعه هم به نوعی این مسئله اتفاق افتاد،هردفعه هم قول میدم دیه تکرار نشه.

    همیشه خودم روباعث بوجود آمدن این مسئله میدونستم به خودم میگفتم استادم گفته به هرآنچه توجه کنی از اصل وریشه ی اون وارد زندگیت میشه،خیلی روی خودم کار کردم که تمرکز وتوجهم رواز این مسئله بردارم به خوبیهاش که کم هم نیستن توجه کنم.بااینکار حال خوبم وآرامشم رو بدست آوردم.

    با قرار گرفتن این فایل روی سایت استادعزیزم که خیلی خیلی ازتون ممنونمفهمیدم این مسئله پترن همسرمه(بااینکه خودش هم نمیخاداین رفتارو داشته باشه وهردفعه پشیمان میشه باز نمیتونه تکرار نکنه)

    باصحبتهای گرمتون بهم کمک کردین راهمو پیدا کنم و توجهم روازاین مسئله بردارم وتمرکزصددرصدم رو بزارم روی خودم ورو خودم کارکنم وبه تمام خواسته هام وآرامش بیشتری برسم واین مسئله روبهتر هظمش کنم.

    استادعزیزم انشاالله خدا شما ومریم جانم را واسمون حفظ کنه.️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

    خداش در همه حال از بلا نگه دارد

    بانام تنهایگانه هستی الله یکتا

    سلام وصدسلام براساتیدگرانقدراستادعباسمنش بزرگوار وخانم شایسته نازنین ودیگرعوامل سایت وهمه دوستان عزیزم درسایت الهی  عباسمنش

    بازم خداوند راشاکرم که  به من فرصت دادباردیگر لحظاتی شگفت انگیزی روباشماسروران گرامی تجربه کنم

    وبسیارتابسیارتشکرمیکنم ازاستاد

    نازنین بابت دومین فایل از سری  فایلهای فوق العاده ارزشمند الگوهای تکرارشونده

    استاد نازنین درپاسخ به مباحث مطرح شده درفایل  بایدعرض کنم که زندگی من به دوبخش تقسیم میشه بخش اول قبل ازاشنایی باقوانین که واقعا درهمه حوزها ازجمله رابطه عاطفی ،سلامتی ،ارامش فاجعه بود که اصلا دوست ندارم که به اون دوران بپردازم وحتی فکرکنم

    وامادرسال 98 خدای مهربانم دوستم داشت ومنو به مسیرزیباوپرخیربرکت تقیرهدایتم کردوباشما استادارزشمند وتوحیدی وسایت فوق العاده تون اشنا شدم وازاین بابت بی نهایت شاکرخدای خوبم هستم

    دراین مدت نزدیک به 4سالی که دارم روی خودم کارمیکنم دراکثرحوزه ها شامل رابطه عاطفی ،ارامش ،سلامتی ،خودشناسی وتوحیدی ترشدن پبشرفتهایی داشتم و اماباید تلاش کنم که روز به روز تکاملم روطی کنم وبه درک بهتری ازقوانین برسم تا به لطف الله مهربان درتمامی حوزه ها نمره قابل قبولی دریافت کنم

    وزندگی ام راهمانطور که دوست دارم خلق کنم

    دراین مدت 4سالی که دراین مسیرهستم وباقوانین اشناشدم تلاش میکنم با انجام تمرینات اموزه های شمااستادنازنین درقالب فایلهای دانلودی ومحصولات به اهداف مورد نظرم دست یابم

    پس از گوش دادن چندباره به محتوای این فایل  گرانبهااگه بخوام

    درباره تجربیاتم از عواقب اعتماد به افرادی که الگوهای تکرار شونده مخرب دارندو این اعتماد سبب شده تا از لحاظ احساسی، مالی، زمانی، انرژی و … صدمه هایی ببینم بایدبگویم

    این چندروز خیلی باخودم فکرکردم که ان فردیاافراد چه کسی یاکسانی هستند؟

    وبه این نتیجه رسیدم که ان فردکسی نیست جزخودم بله دوستان درست شنیدین ان فرد خودم هستم

    زیرا دراین مدت 4سالی که دراین مسیرزیباهستم و دارم روی خودم کارمیکنم علیرغم نتایجی که دربعضی ازحوزه ها داشتم وبارها به خودم قول دادم وتعهد دادم که ازالگوهای تکرارشونده ای که به من احساس بدمیده وبه من اسیب میزنه جلوگیری کنم ولی صادقانه بگم درخیلی ازموارد  موفق نبودم وتکرارتعدای ازالگوهااین موضوع راثابت میکنه ومن

    درچند موردایراداساسی  وریشه ای وباورهای فوق العاده مخربی دارم که تبدیل به پاشنه اشیلم شده  و اسیب هایی جدی دیدم

    وامیدوارم همانطوری که ازابتدای روزهای اولینم دراین مسیرزیبا وپرخیربرکت تقیردربعضی ازحوزها ازجمله ارامش سلامتی روابط  نتایج شگفت انگیزی گرفته ام امیدوارم باتلاش بیشتر وکارکردن اصولی تر دراین زمینه هم به یاری خداوند رحمان وبااموزه های استادبی بدیل عباسمنش عزیز  موفق شوم امین یارب العالمین

    واین الگوها بدین شرح است

    الف:الگوهای  تکرارشونده که به شدت به انهاواکنش نشون میدم واحساساتم رودرگیرمیکنه

    _اولین الگوی بسیار تکرارشونده برای من این است که من بسیار ذهنی وسواسی دارم وخیلی به نظم انظبات وتمیزی درخونه ومحل کار  اهمیت میدم واولویت اول منه ودوست دارم همیشه هم چیزمرتب وراست ریس باشه وانتظار دارم که این موضوع ازطرف اعضای خانواده  هم رعایت بشه وازانجایکه من قادر به تقیر رفتار هیچ کس نیستم دربعضی ازمواقع این مسله منو به شدت اذیت وعصبانی میکنه والبته این عصبانیت رادربعضی ازمواقع بروز

    نمیدهم

    _الگوی تکرارشونده دیگر که  احساسم روبدمیکنه  این است که نگران تمام شدن پولم هستم علیرغم اینکه من ازنظرسرمایه ودارایی وضعیت مناسبی دارم وخیلی راحت هم پول خرج میکنم وهمیشه هم خریدمن اقلام وموادغذایی درجه یک وباکیفیت میباشه ولی هنگام هزینه کردن ته ذهنم یه نگرانی بابت نقدینگی و تمام شدن پولم دارم

    وفکرمیکنم که دروحله اول هنوز ایمان وتوکلم به خداخیلی ضعیفه وبعضی ازباورهای شرک الود دروجودم پرسه میزنن ونمیتونم فقط روی خداحساب کنم وهمه چیزو به خدابسپارم

    ودروحله دوم فکرمیکنم به گفته استادهنوز نتونستم باپول رفیق بشم

    _ الگوی تکرارشونده دیگر دراین چندسال که برام اتفاق افتاده وتکرارشده این است که هرچندوقت یکباربه بهانه های مختلف وواهی ساعاتی کنترل ذهنم روازدست میدم وبه شدت عصبانی وبرافروخته میشم تاجایی که بعضی مواقع باگریه کردن به ارامش میرسم واحساس سبکی میکنم

    اما خوشبختانه ازاخرین مورد ازاین دست اتفاقات مدت زیادی گذشته وفاصله تکرار ابن اتفاقات ناخوشایند زیادشده وامیدوارم که دیگه برام تکرارنشه

    _ الگوی تکرارشونده دیگربرای من وقتی مجبور می شوم که تصمیم بزرگی برای زندگی ام بگیرم بسیار مضطرب و نگران می شوم واحساس ترس میکنم وبه شدت ذهنم درگیر میشه وحتی چندشب بی خواب میشم واین هم ازکمبود عزت نفسم است وازاعتماد به نفس بالایی برخوردارنیستم

    _الگوی تکرارشونده دیگردرمواقعی که برای یکی از اعضای خانواده ام ویا نزدیکانم اتفاق ناگواری رخ دهد ذهنم به شدت اشفته وناارام میشه وچندین روز ذهنم درگیرموضوع میشه

    ب: الگوهای تکرارشونده که ازحساسیت کمتری برخوردارند

    _درمواقعی که ازمن انتقادمیشودواکنش نشون میدم اماخیلی زودگذره

    _ زمانی که بامن برخورد نامناسبی صورت میگیره وبی توجهی میشه  عصبانی میشم  وواکنش نشون میدم وزمانی این عصبانیت بیشتر  میشه که این بی توجهی ازطرف اعضای خانواده ونزدیکانم باشه

    _درمواقعی که به مشکلی برمیخورم ویایک اتفاق به ظاهربدی برام پیش میاد  ذهنم درگیرمیشه وچندساعتی دراحساس بد قرارمیگیرم ولی تلاش میکنم خیلی سریع خودم جمع جورکنم

    _زمانی که برای کسی کاری انجام میدم انتظار جبران وتشکر دارم اما    درهمین حداست وباعث عصبانیت وناراحتی ام نمیشه

    _ زمانی فردی به کمک من نیاز داره ومن به اون بی توجه باشم احساساتم درگیرمیشه وخودمو سرزنش میکنم اماخیلی زود ذهنم روکنترل میکنم

    ومن خیلی تلاش میکنم ودوست دارم تا

    این الگوهابرام تکرارنشن  وبه جرات میگم که  واقعا نمیتونم وهرچه تلاش میکنم خصوصا درمواردالگوهای تکرارشونده بخش الف کاری ازدستم برنمیاد علیرغم اینکه این روزها تمام فکر وذکر من وکارمن شده گوش کردن ودیدن فایلهای استاد چه دانلودی وچه محصولات  وخوندن کامنتهای دوستانم در سایت عباسمنش و واقعا نمیدونم که ایرادکارم کجاست

    وامیددارم که باتکرارالگوهای مثبت که این روزها  انجام میدم ازجمله

    _ سپاسگزاربودن ازخداوند بابت نعمتهای بی شماری که به من داده وسپاسگزاری ازخداوردزبانم شده ودرهرلحظه بخاطر هرچیزسپاسگزارخداوندهستم

    _این روزها تلاش میکنم تمرکز وکانون توجه فقط برروری نکات مثبت وزیبایی هاوداشته هام باشه

    _ تلاش میکنم که هرروزه تمرینات فوق العاده وشگفت انگیز ستاره قطبی وفانوس دریایی رو باکیفیت بهتری انجام دهم وشاهد خلق زندگی ام به دلخواه خودم باشم

    امیدوارم درپایان این سلسله فایلها  نیز مثل همیشه ازاموزه های استاد نازنین استفاده کنبم و شاهد برطرف کردن الگوهای تکرارشونده زندگی  مون باشیم

    عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی

    همواره درپناه خداوند رحمان شاد سلامت وپیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: