اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان، من امروز یه پاسخی رو توی عقل کل میخوندم که این فایل رو پیشنهاد داده بود برای به صلح رسیدن با خود و خدا رو شکر هدایت شدم به این فایل ارزشمند، واقعا فوقالعاده بود، خیلی نکتههای ارزشمندی رو ذکر کردید.
من یاد گرفتم که زمانیکه از من انتقاد میشه و من به هم میریزم دو حالت داره، یکی اینکه من در تنهایی خودم دائم دارم از خودم انتقاد میکنم و خودم رو دارم تخریب میکنم و احساسم به شدت بد میشه و از خودم متنفرم و اصلا با خودم در صلح نیستم و نشونهاش هم اینه که خیلی جلوی آینه نمیرم، خیلی کوتاه در حد اینکه لباس و موهام رو مرتب کنم و بدون لبخند حتی و بعد میرم بیرون و انگار دارم از خودم فرار میکنم، دوم اینکه احتمالا من آدمی هستم که بدنبال ایراد و انتقاد پیدا کردن از آدمها هستم و جهان درمقابل چی کار میکنه، به هرچیزی توجه کردی با احساس بد، اساسش بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه، اساسش احساس بد بیشتر و احساس عدم ارزشمندی بیشتر و درصلح نبودن بیشتره، که افراد میان و از ما هم انتقاد میکنن و ما احساس بد بیشتر پیدا میکنیم.
نکته دیگه اینکه یاد گرفتم اینکه بیام جدا کنم انتقادهای سازنده و انتقادهای مخرب رو. برای اینکه بتونم این کار رو انجام بدم، زمانیکه یک نفر بهم انتقاد میکنه، اول باید بتونم ذهنم رو باز بذارم، بعد که انتقاد رو شنیدم، بگم دوست عزیز، میتونی توضیح بیشتر بدی، من هنوز متوجه نشدم، بعد که اون دلایلش رو میگه، توضیح میده، میشه فهمید که آیا این فرد اطلاعات درستی داشته و این انتقادش از سر خیرخواهی هست و این مورد به من کمک میکنه یا خیر؟ یه موقعهایی واقعا اون فرد مقابل اصلا نیت تخریب نداره و انتقادش سازنده است، اما ممکنه ما با شنیدنش به هم بریزیم، جمله طلایی: اونجاییکه ما انتقادی رو میشنویم و به هم میریزیم، احتمالا اون انتقاد داره دست میذاره روی یکی از پاشنههای آشیل ما، روی یکی از باورهای محدودکننده ما، که نیازه ما یه فکری رو در درون خودمون درست کنیم و اون اینه که اگر این انتقاد به من شده و من فلان کار اشتباه رو انجام دادم، به معنای این نیست که من آدم اشتباهی هستم، به معنای بیارزش بودن من نیست، به معنای اینه که این کاره اشتباهه، یعنی بیام جدا کنم و این اشتباه رو به وجود و احساس ارزشمندی خودم مرتبط ندونم. خب، بعد میگیم: هیچ ایرادی نداره، همه اشتباه میکنن، میایم روی این اشتباه کار میکنیم، درستش میکنیم و رشد و پیشرفت اتفاق میوفته. یعنی اینکه من به هم میریزم از کمالگرایی من نشات میگیره و اینکه فکر میکنم دیگه هیچ اشتباهی نباید انجام بدم. نه، من آدم کاملی نیستم، ممکنه اشتباه کنم، یاد میگیرم و این به معنای بیارزش بودن من نیست و این اصلا شکل و روش رشد و پیشرفت جهانه که با یه سری اشتباهات، افراد ایراد کارشون مشخص میشه، در مراحل بعدی میان و اون رو برطرف میکنن.
حالا انتقاد از ما شده و ما رو ناراحت کرده و فهمیدیم طرف اطلاعات اشتباه داشته، واکنش ما باید تشکر کردن باشه، سپاسگزاری کردن باشه که آقا این فرد نمیخواد تخریب کنه، بعد میایم توضیح میدیم، برای اینکه شفاف کنیم و اطلاعات درست رو میدیم، تمرین تنفس عمیق هم واقعا انسان رو آروم میکنه که بتونیم از اون احساس ناراحتی دور بشیم.
یه مورد دیگه اینکه طرف انتقاد میکنه برای اینکه تخریب کنه، اصلا هم هیچ چیزی برای یاد گرفتن توش نیست، اینجاها باید اعراض کرد، باید بیتوجهی کرد، مثل این میمونه که یه نفر به استاد دانشگاه که مدرک دکتری داره، بگه شما سواد نداری، مدرکت قلابیه، پول دادی مدرک خریدی، اون استاد که میدونه ارزشمندی خودش رو پاسخ میده: شما اینطوری فکر کن، اصلا مهم نیست. چقدر مثال ایلان ماسک فوقالعاده بود، یک فردی که ثروتمندترین فرد توی دنیاست به خاطر پیشرفتها و کارهایی که در زمینه ماشینهای الکتریکی و فرستادن بزرگترین فضاپیما به فضا و اون تراشههای ذهنی معلولان (که این مورد رو نمیدونستم) و اینترنت ماهوارهای و رفع مشکل ترافیک انجام داده، اینقدر کار کرده، باز هم افرادیکه هیچ نتیجهای توی زندگیشون ندارن از ایشون انتقاد میکنن. استاد واقعا تحسینتون میکنم اونجاییکه گفتید توی اینستاگرام، اون آوایا که خیلی انتقاد میشد ازم، من میخواستم خودم رو به جای اون افراد بذارم و به تنها دلیلی که رسیدم این بود که این افراد سنشون خیلی کمه و هنوز جهان رو درک نکردن و این فکر خودش چقدر آدم رو آروم میکنه.
نکته دیگه اینکه یه موقع از ما انتقاد میشه، مثلا صاحبکارمون میگه این کار رو اشتباه انجام دادی، یا توی روابط همسرمون میاد میگه مثلا تماس گرفتم جواب ندادی. اونجاها میتونیم خودمون رو جای طرف مقابل بذاریم، بگیم آقا اگر من هم صاحب یه کسب و کاری بودم و کارمندم کارش رو اشتباه انجام میداد، احتمالا نارضایتی خودم رو ابراز میکردم یا مثلا توی روابط، خودم رو میذارم به جای طرف مقابل و از عینک اون به قضیه نگاه میکنم، اگر من یه آدمی بودم با اون گذشته و مثلا چند بار تماس گرفته بودم و اون فرد جواب نمیداد، احتمالا من هم ناراحت میشدم. این خودش کمک میکنه که به طرف مقابل حق بدیم و احساس بهتری داشته باشیم.
استاد جان، تحسینتون میکنم که گفتید من هیچوقت گوسفندوار عمل نکردم، زمانیکه کسی درمقابل باورهایی که درخصوص قوانین جهان برای خودم ساختم، مثل توحید، مثل اینکه همیشه فکر کنیم یه عامل بیرونیه که باید تغییر کنه تا وضعیت ما تغییر کنه، از من انتقاد کنه، اینطور نیست که بیام بگم خب بیام خودم رو درست کنم، نه میگم این نتایج منه، این چیزیه که تجربهاش کردم و به درستیش صد در صد مطمئنم، من با نتیجه صحبت میکنم، استاد جان، من هم یه عادتی دارم که مثلا اگر یه خبری میشنوم که ببین فلان بازیگر فوت شد، ببین فلان وزیر این حرف رو زد، فلانجا نیرو استخدام میکنن، با این شماره تماس بگیرید و بفرستید برای بقیه، من اولین کاری که میکنم اینه که توی اینترنت تحقیق میکنم، شاید دروغ باشه، شاید یه نفر بخواد از بقیه سوء استفاده کنه، من چرا باید خبر دروغ رو پخش کنم. این موضوع هم برام مرور شد، ازتون ممنونم استاد جانم.
استاد جان، درباره نورالیک و اون تراشهها تحقیق کردم، استاد چقدر جالب که توی دوره کشف قوانین در بحث فرکانس رادیویی و اینکه ما داریم به جهان در هر لحظه فرکانس ارسال میکنیم، گفتید: تا چند سال دیگه دستگاههایی اختراع میشن که فکر میکنی، حتی دکمهای هم نمیزنی و مثلا آهنگی که دوست داری پخش میشه، چراغ روشن میکنی، آب گرم رو فعال میکنی و همون موقع اتفاق میوفته، اینقدر ما بهش نزدیکیم که شاید ده یا پانزده سال آینده توی زندگی ما رخ میده و الان توی این توضیحات دیدم که این تراشهها میتونه یهجور واسطه بین مغز انسان و کامپیوتر باشه.
استاد، من عاشقتم. استاد جان لباس و کلاهتون خیلی طرح زیبایی داره، تحسینتون میکنم.
امیدوارم همه شما دوستای عزیزم در پناه خدای بزرگ، همیشه شاد، سلامت، ثروتمند، زیبابین و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
کی و در چه زمانی ؟ وقتی باور کنیم که هدایتگری هست
من هر چی ملک دارم همه را از دست می دهم چرا ؟
علت ؟
حالا می خواهم باورهایش را خدا برام بسازه
چطوری
از کجا
من نمی دانم از کجا
من نمی دانم چطوری
همون جوری که من را هدایت کرد به این فایل
الهی به امید تو
استارت ……
اولین باگ : من نگاهم به دست همه است بغیر از خدا و خود شرک حساب میشه
ساختن باور : هر آنچه که دارم را تو به من دادی . بی نهایت سپاسگزارم
ساختن باور : ایاک نعبد و ایاک نستعین تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم
گوش به حرف دیگران و هر کسی ندادن از جمله افرادی که در مدار من نیستند
یه گوش من در و یه گوشم دروازه
یعنی هر چی گفتند اصلا مثل سیب زمینی انگار نه انگار و کار خودم را بکنم
مخصوصا کسانی که قیافه آدم همه چی دون را می گیرند
پس باز هم توحید و گوش به فرمان خداوند باشم .
به ندای قلبم گوش کنم
به هدایت ها گوش کنم
یا عماد من لا عماد له
خدا را شکر خدا را شکر اصلا اینیستا را از گوشیم حذف کردم چون واقعا ذهن را خیلی درگیرش می کرد و سوال مدامی که می پرسید : ببین فلانی داره چیکار می کنه و همیشه ی خدا این داشت دنبال جواب می گشت
از وقتی چسبیدم به فایل های استاد. چسبیدم به خودم . به زندگیم
خیلی اوضاع عالی شده و اوضاع عالی شده خدا را صد هزار مرتبه شکر
….
وقتی قدرت را از آدمها گرفتم که این هم بر می گرده به ساختن باورهای خودمون خیلی تونستم رشد کنم
دیگه تا 80درصد هیچ آدمی حرف هایش . انتقاداتش . نظر دادن هایش وووو
برام همه نیست
و وقتی هم می خواهند انتقاد کنند من می خندم
خودشون می فهمند که کارشون بی فایده است
یکی از باگ های ذهنی من انکار کردن خوشی ها و برکت ها زندگی برای دیگران بود
که این صد البته تکامل می خواهد
همیشه همه چی را از دیگران مخفی می کردم
بعد اومدم موفقیت ها . خوشی ها وو برای دیگران بازگو کردم
البته که حواسم نبود که دیگران آماده نیستند
من برای تغییر باورهای خودم آماده هستم
و چوب و لگد جهان را کم خوردم تا فهمیدم
و باز هم خداوند دستم را گرفت
که من نمی تونم
من ناتوانم
من وقتی روی خودم کار می کنم برای خودمه
اونها اصلا نمی دونند
یا اگر هم بدانند آماده نیستند
الهی شکر الهی صد هزار مرتبه شکر
بعضی افراد اصلا کارشون این هست که ببین تو از کجایت آوردی ؟ این ماشین این خونه ووو
حالا باگی که خداوند به من گفت این بود که این خودت هستی که می خواهی ببینی دیگران از کجا به چه شکل چطوری این همه از همه نظر پیشرفت کرده اند
نتیجه چی شد ؟
اصلا دیگران دیگه نمی پرسند چون من دنبال نکردم
در مواقعی هم ناخواسته و ناآگاهانه بود
که خدا را شکر خود خدا برام حل و فصلش کرد
همیشه باید خودمون را قویتر کنیم
من نمی دونم من هیچی نمی دونم.
هر آنچه که هستم و دارم از آن خداوند هست و تمام
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
چرا باید به طرف که داره انتقاد می کنه تشکر کنم ؟
چون اون داره به من کمک می کنه
چون این داره جواب به درخواست من را به این شکل میده
چون من از خدا خواستم تا کمکم کنه تا خودم را بهتر و واضح تر بشناسم
و خداوند داره به این شکل از این طریق از این آدم من را درست می کنه
من دارم به خودشناسی بیشتری می رسم
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
من خدا را صد هزار مرتبه شکر دارم دوره کشف قوانین زندگی را با کمک الله مهربانم و دستان بی نظیرش کار می کنم
دارم به صورت ریشه ای روی خودم کار می کنم
یعنی هر کسی می خواهد به صورت ریشه ای و اساسی باگ ها را پیدا کنه باید دوره کشف قوانین زندگی استاد را داشته باشه و کار کنه
و الان به این فایل هدایت شدم
دوره کشف قوانین نه تنها دوره ای هست که من را به تمام خواسته هام می رسونه بلکه من را داره یه آدم دیگه می کنه یه آدمی که الکی هر کاری را نمی کنه
من از وقتی با استاد آشنا شدم دارم تلاش میکنم که روی خودم کار کنم و برای خودم زندگی کنم و پستی وبلندی های زیادی توی زندگیم تا به امروز داشتم و هر بار که برای دل خودم زندگی کردم و حرف و انتقاد مردم برام مهم نبوده حال خوب را تجربه کردم اما مدتی هست که خودم دارم از خودم انتقادات سازنده میکنم و سوال های از خودم میپرسم و از خودم گاهی عصبانی میشم و میبینم که من تا به امروز فقط خواستم به مقصد برسم و هیچ روزی را با لذت برای رشد خودم وقت نزاشتم و هروز کار های را انجام دادم که ثابت کنم من انسان خوبی هستم و دارم عمل میکنم و نمیخوام حرف مفت بزنم و همین باعث شده که من ترمز های ذهنی ام را تا حدی بشناسم و بخوام که بردارمشون و من متوجه شدم که من اول از همه هر کاری را انجام میدادم که از من انتقاد گرفته نشه توی خانواده یا دوستانم و اگر هم میشد احساس قربانی بودن میگرفتم و چون بیماری کمالگرایی را هم دارم پس متوقف میشدم و دیگه حرکتی نمیکردم و بعدش احساس گناه و حسرت و پشیمانی از اینکه چرا دیگه حرکتی نکردم و دوباره با سختی و فشار و لذت نبردن از مسیرم شروع میکردم و دوباره نتیجه ای نمیگرفتم اما حالا دارم با دوره حل مسائل زندگی نه تنها خودم رو بهتر میشناسم بلکه دارم خودم رو پله پله بهبود میدم با لذت و از بین بردن احساس گناه و اینکه امروز داشتم به این فکر میکردم چرا من هنوز به خلق ثروت و داشتن یک زندگی بهتر نرسیدم بعد جوابی که بهم گفته شد این بود که زهرا تو تا به امروز فقط داشتی فکر میکردی که داری روی خدا حساب میکنی و فقط از خودش میخوای اگه واقعا با تمام وجودت ایمان داری به خدا و به اینکه اون به درخواست تو پاسخ میده حتی بیشتر از نیازت بهت میده و نداده یعنی تو توهم زدی پاشو درست کن خودتو دیگه بسه و این گفته یک آرامش خالص و عالی بهم داد که من فقط کار درست و اعمال صالح رو با لذت و حال خوب و باور های دست انجام بدم و کاملا رها و آرام باشم از نتیجه گرفتن و اینکه وقتی من تسلیم رب هستم و حرکت میکنم و حالم خوبه و لذت میبرم دیگه کار ندارم که چطور و از کجا قراره اتفاق خوب بیفته خودش اتفاق میفته و خداوند روزی مرا از بی نهایت طریق به دست من میرسونه
استاد امیدوارم که کامنت منو بخونی چون میخوام ازتون بی نهایت سپاسگزاری کنم و بگم دوستتون دارم و میخوام که مهاجرت کنم یک هجرت بزرگ درونی و باوری و شخصیتی و بتونم روزی شما رو از نزدیک ببینم و سپاسگزاری کنم عاشقتونم.
خدایا از تو سپاسگزارم که منو به این راه راست و یکتا پرستی و خوشبختی هدایت کردی منو تا ابد در این مسیر زیبا پایدار و موفق بدار که از بندگان خوب تو باشم .خدایا شکرت 🩷
خدا رو شکر میکنم بابت این فایلتون که تونستم به موقع گوشش بدم واقعا من همیشه کسی ازم انتقاد میکرد زودی جبهه میگرفتم عصبانی میشدم خودخوری میکردم و اون کارو چند بار دیگه هم انجام میدادم بازم خراب میشد ولی الان فهمیدم که کارم اشتباه بوده و نباید به خودم اینقد سخت میگرفتم.بسیار ممنونم ازتون استاد که دستی از دستان خداوند شدید برای همه ما.
(نمل19)-سلیمان لبخندی زد و از گفتار او خندید و گفت : پروردگارا ! مرا وادار کن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم مرحمت فرمودهای سپاس دارم و عملی شایسته کنم که آن را پسند کنی و مرا به رحمت خویش در صف بندگان شایستهات در آور.
سلام به استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز و سلام به همه ی دوستان عزیز
امروز داشتم نرم افزار قرآن رو روی گوشیم نصب میکردم که شروع کنم به خوندن قرآن، یهو اسم سوره ی نمل توی گوشم تداعی شد، فهمیدم که این سوره هدایتی داره که باید دریافتش کنم، سریع شروع کردم به خوندن آیات که رسیدم به دو آیه ی بالا(18/19)
متوجه شدم که حتی پیامبران الهی هم توسط ریزترین موجود(مورچه) مورد انتقاد قرار میگرفتند
اما در مقابل این انتقاد با روی خوش اعراض میکردند و بخاطر نعمتهای بیشمار پروردگار سپاسگزار بودند
یاد گرفتم که همه مورد انتقاد قرار میگیرند که ما با بزرگواری و راهنمایی استاد عزیزمان نحوه ی برخورد با اونها رو یاد گرفتیم
خدااااایا شکرت که من هم عضو این سایت هستم و روز به روز بهبود ذهنی پیدا میکنم.
راستی استاد عزیزم خیلی دوست دارم روی ماه مریم بانو رو ببینم دلم واسشون یک ذره شده،کاش میشد که داخل یکی از این فایلها باشن، ممنونم.
انشاالله که در پناه الله شاد، سالم و ثروتمند باشید.
کاش در مورد انتقاد سازنده کردن از دیگران هم صحبت کنید
آیا بازخورد دادن به دیگران باعث میشه ما خیرخواهانه باعث پیشرفت و آگاهی عزیزانمون بشیم، یا باعث میشه ما با صحبت کردن و تمرکز کردن بر رفتار نامناسب اونها، از جنس اون رفتارها رو بیشتر جذب کنیم؟
آیا اگر چیزی در روابطمون با دیگران اذیت کنندست، بهتره به اون فرد بازخورد سازنده بدیم و باعث پیشرفت اون عزیز بشیم یا ولش کنیم و سعی کنیم بر روی نکات مثبت اون ادم تمرکز کنیم؟
آیاا اگر به دیگران بازخورد ندیم، بدتر باعث نمیشه مثل کوه آتش فشان بشیم و هیجاناتی خودمون رو سرکوب کنیم و بیشتر و بیشتر بر نکات منفی اونها (به صورت ناخوداگاه) تمرکز کنیم؟
خیلی عالی میشه اگر در تکمیل این فایل، در این خصوص هم صحبت کنید. ممنون از شما
اما از نظر من، اگر اون چند نفر، به استاد در مورد سرعت صحبت کردنشون بازخورد نمیدادن و به قول شما میگفتن “بالاخره خودش یه روز با مخ میخوره زمین و میفهمه…. ”
استاد خیلی دیر این نکتهی ارزشمند رو از طرف اونا متوجه میشد و در واقع اون چند نفر کار قشنگی کردن و باعث بهبود سخنرانیهای استاد شدن.
من فکر میکنم ما انسانها نیاز داریم به هم بازخورد بدیم و باعث پیشرفت و اگاهی همدیگه بشیم و اگر بعضی از اوقات در خصوص چیزهایی که توی رابطه اذیتمون میکنه صحبت نکنیم ممکنه فرد اصلا هیچوقت متوجهش نشه و رابطمون تحت تاثیر قرار بگیره
سلام میکنم به استاد جان ، خانوم شایسته و سلامی به مشتاقان تغییر و تحول در زندگی
جملههایی که توی فایل بعدیتون گفتید تلنگری بود برام ؛ «هیچ عامل بیرونیای نیست که زندگی شما رو تحت تأثیر قرار بده ، هر شرایطی که پیش میاد خودمون داریم خلق میکنیم » و تصمیم گرفتم این کامنت رو بذارم برای این فایل تا ردّپایی باشه برای خودم و شاید مفید برای بقیه دوستان .
قضیه ازین قراره که چند روز پیش ماجرایی برای دوست و فامیل نزدیک من پیش اومد توی روابط خانوادگیش و انتقاداتی ازش شد که بشدت بهم ریخت . منم چند روزی بهم ریختم و خیلی میجوشیدم بخودم که آخه چرا طرف همچین کاری باهاش کرد و همچین انتقادات تندی ازش کرد و اینجوری تخریبش کرد و چرا این اتفاق باید براش پیش بیاد و … ( تو پرانتز باید بگم این آدم الگوی من تو بحث ثروته و از نظر شرایط مالی با همسرش تو چند سال تونستن از صفر از صدم رد کنن و تو نزدیکان هیچکس شرایط ایشون حتا نزدیک به ایشون رو ندارن ) .
خلاصه من دیروز باز هم مستقیم باهاش صحبت کردم و باز بیشتر درگیر این ماجرای چند روز قبلش شدمو حالم گرفته شد .
اما بعدش تصمیم گرفتم خودمو آروم کنم و شروع کردم به توجیه کردن ذهنم که ساکتش کنم ؛
1. گفتم ببین هرکس نتایج فرکانسهای خودشو میگیره و خدا به هیچکس ظلم نمیکنه ؛ تو این قضیهی پیش اومده ، ایشون خیلی فوکوس کرده رو طرف مقابل و هر موضوعی تو این رابطه پیش اومده رو هی تعریف کرده برا خودش یا اطرافیان و شدت فرکانس منفیش خیلی زیاد شده که باعث رخداد این موضوع آخری شد که تیر خلاص بود واقعأ .
2. خدا نمیخواست ایشون ضربه ببینه همونطور که تو اوضاع مالی جزو برترینها توی استان ما یا حتا به جرأت بگم ایران محسوب میشه ، میتونست تو روابطم همینجوری باشه براش . اما خودش با تمرکز روی منفیای طرف مقابل و موضوعات پیشاومده باعث شد بدترین چیزها که تا حالا تو زندگیش مثلش پیش نیمده بود براش پیش بیاد ؛ قدم به قدم اوضاع این رابطه وخیمتر شد تا چند روز پیش که همهچی کامل ترکید .
3. اگه اون انتقادات براش مهم نبود و اعراض میکرد قضیه کاملأ برعکس میشد یا اگه سر تکون میدادو میگفت آره شما درست میگین ممنونم از حسننظرتون و زندگیشو میکرد ؛ شاید طرف الان جلوش دولا راستم میشد ولی جوری شد که نمک خورد و نمکدون شکست بمعنای واقعی کلمه و همهی اینا بخاطر تمرکز روی انتقادهای مخربی بود که روش بود .
دیشب اومدم تو سایت و دیدم اتفاقا استاد همچین فایلی گذاشتن تو سایت ؛ خیییلی خوشحال شدمو همونموقع دانلودش کردم شروع کردم به گوش دادن .
مرسی استاد ای عشق زیبای خدا که هر موقع ما آمادهی شنیدنیم ؛ مثل پیامآوری از سمت خدا هر آنچه که باید درک کنیمو با چهرهی دلنشین و کلام نابتون در اختیار ما میذارین .
و در ادامه …
اتفاقا دیشب تو کلاس فن بیان بودیم که مبحث آخر ما همین بود که تو قدم اول بیایم مستقیم با طرف صحبت کنیم و بررسی کنیم دلیل انتقاد طرف چیه .
و من فکر میکنم اگه بدون احساس بد رو به طرف تشکر کنیم با روی خوب و حال خوب با این ذهنیت که اونم بندهی خداست و باید بپذیرم که در شرایطی بزرگ شده و زندگی کرده که در مداری هست شاید کاملا متفاوت با من و دلیل اختلاف عقیدهش با من اینه و حتا اگه انتقادش مقرضانهس ، عصبانی نشم و به این نکته توجه کنم ؛ این خودش میتونه خیلی منو آروم کنه .
و در وهلهی دوم بخودت بگی من و اون در مدارهای متفاوتی هستیم پس من هر چی بگم اون نمیتونه حرفای منو درک بکنه و دلایل منو قبول کنه ، چرا خودمو خسته کنم ، انرژیمو هدر بدم و اونم ناراحت . در زمان مناسب خودش ، درک میکنه . همونطوری که من از اول این قوانین رو بلد نبودم و کمکم پخته شدم . اگرم آدمی باشه که سنش بالا باشه یا از خانوادهای که کلأ متوجه این قوانین نیستن و همه رو به تمسخر میگیرن که میگی خب دیگه اصلأ مهم نیست من خودمو ناراحت کنم چون احتمال زیاد قرار نیست متوجه بشن و به کُل اینجور آدما تو زندگی من جایگاهی ندارن .
… دقیقا چندین سال پیش برای من موضوعی تو روابط خانوادگیم رخ داد که حجمهی وسیعی از انتقادات و تخریبات وحشتناک بسمت من و همسرم شد اونم دقیقا اول زندگی مشترکمون ؛ من اولش تلاش زیادی کردم تا نظر همه رو برگردونم اما دریغ و صد دریغ … تا میرفتن سمت طرف مقابل تو دعوا ، همه حرف اونو باور میکردنو تمام تلاشم به باد رفته بود . اون موقعها 14 سال پیش با این قوانین آشنا نبودم ولی بعد از گذشت یکسال تلاش بیهوده و رو مخ بودن اون آدم و اون اتفاقات به این نتایج رسیدم که :
اگه ما تو هر موضوعی به دلایل و مستندات روشن تو زندگیمون رسیدیم ، دلیلی نداره که اونا رو هی برای دیگران باز میکنیمو از این طریق نشتی انرژی بدیم .
بقول استاد اصلا نخواه که براشون وقت بذاری .
و البته بطور تکاملی تو این سالها به این نتایج رسیدم که :
هی نخواه بالا پایین کنی و تمام ماجرا رو صدبار موشکافی کنی و برای بقیه استوری کنی ؛ هر کس هر جور که بخواد قضاوت خودشو میکنه هر چند تو صدبار توضیح بدی و برا بقیه شیر کنی نظرات و حسن نیتتو . بدون که اگه ادامهش بدی دوباره این دور باطل تکرار میشه و فرکانس منفی ، تو رو بیشتر در خودش غرق میکنه ولی اگه اعراض کنی و رها کنی ، جهان خیلی راحت همهچیو به نفع تو تموم میکنه و ناحق بودن اون طرف به خیلیا ثابت میشه ؛ خیلیایی که از نظر تو مهمن و اونا درک میکنن که کار تو درست بوده ؛ فقط صبور باش و به راه خودت ادامه بده .
در پایان براتون آرزوی سلامتی و سعادت دارم و امیدوارم همیشه غرق در آرامش و شادی باشید و همراهانی ناب از جنس عشق ایزدی یار و همگامتون باشن .
استاد جانم برای من جای تعجب داره که اکثر انسان ها نمیخوان درک و باور کنن که خودشون خالق زندگی شون هستن
زن ها وقتی حامله میشن یک انسان دیگر رو از توی خودشون به وجود میارن ، خلق میکنن
ولی استاد جانم من از انتقاد طرف مقابلم نارحت نمیشم چون میدونم اگر طرف داره از من انتقاد میکنه و داره شخصیت من رو تخریب میکنه (( که اصلا یه همچین چیزی برای من پیش نمیاد)) داره ذات پوچ و درون خراب خودش رو نشون میده و برعکس
یعنی اگر یه نفر داره از من تعریف میکنه داره ذات زیبا و درون قشنگ خودش رو نشون میده
یعنی اینجوریه که اگر طرف نظر مثبت بده یا تعریف کنه من ازش تشکر میکنم ولی اگر نظر طرف منفی باشه اصلا برام مهم نیست
تازه اونیم که نظر مثبت میده فقط تشکر میکنم نه اینکه ذوق کنم بگم توروخدا یه بار دیگه بگو نه
اگر از ما داره انتقاد میشه ، انتقاد بیخود به قصد تخریب شخصیت احتمالا به این دلیله که خودتون دارین از خودتون انتقاد میکنید
با خودتون در صلح نیستید
جهان بازتابی هست از ، افکار ما ، باورهای ما و فرکانس های ما
وقتی خودتون دارین توی ذهنتون به خودتون گیر میدیدن ، خودتون رو بی قید و بند دوست ندارید انتظار نداشته باشید که دیگران هم شما رو دوست داشته باشن
مثلا خالهی من میگه بابا آدم بعضی وقتا حوصلهی خودش رو نداره چه برسه به دیگران
منم گفتم عه حوصله خودتو نداری؟؟؟ باشه پس انتظار نداشته باش دیگرانم حوصلهی تورو داشته باشن
زمانی کمتر از انتقاد میشه و بیشتر ازت تعریف میشه که تو با خودت در صلح باشی
همون جوری که هستی خودت رو دوست داشته باشی
بی قید و بند
خودت رو لایق بهترین ها بدونی
برای خودت ارزش قائل باشی
یکی از دلایلی دیگه ای که به خاطر اون از ما انتقاد میشه اینکه خودمون هم داریم از دیگران انتقاد میکنیم
چه کلامی چه توی ذهنمون باشه
یعنی اگر دنبال اینی که از دیگران ایراد پیدا کنی دیگرانم دنبال اینن که از تو ایراد پیدا کنن
چون جهان همانند آینه س اون چیزی که بهش میدی و بهت برمیگردونه
مثلا من واقعا دست خطم بی نظیره و این رو همیشه به خودم میگم که به به زهرا چه دست خطی داری
اگر یه نفر بیاد به من بگه که نه دست خطت افتضاحه اصلا روی من اثری نمیکنه چرا؟؟؟ چون میدونم که واقعیت چیز دیگه ای و به قول استاد اصلا دردم نمیاد
برای اینکه وقتی کسی از ما انتقاد میکنه عصبانی نشیم
قدم اول اینکه ببینیم هدف کسی که داره از ما انتقاد میکنه چیه؟
ممکنه هدفش خیر خواهی باشه ، هدفش این باشه که ما خودمون رو بهبود بدیم
این انتقاد ، انتقاد سازنده هستش هدفش تخریب نیست
((استاد جانم ممنون از مثال فوقالعاده ای که زدین و این برام جا افتاد که انتقاد سازنده چیه))
ولی یه موقعه ای هست که طرف میخواد تخریب کنه
شخصیتتو میخواد خراب کنه
قدم اول اینکه ببینی کدومه ، انتقاد سازنده یا تخریب کننده؟؟؟؟
میتونیم از افرادی که رو در روی ما هستن بپرسیم
یعنی بهش بگیم دوست گلم تویی که داری الان این رو میگی میشه توضیح بیشتری بدی؟؟
اینجوری میتونیم بفهمیم که اون انتقادش سازندس یا تخریب کننده
وقتی طرف داشت حرف میزد اول از همه قشنگ تا انتها به حرفش گوش بده
وسط حرفش نپر ، نخواه که از خودت دفاع کنی یا چیزی رو ثابت کنی بعدش که حرفش تموم شد
پیش خودت فکر کن که
من میتونم از انتقادش چیزی یاد بگیریم؟
آیا انتقادش سازندس؟ یا میخواد تخریب کنه؟؟
وقتی جواب این سوالات رو پیش خودت بدی راحتر میدونی که چه واکنشی نشون بدی
درنهایت از طرف مقابل تشکر کن حتی اگر انتقادش نادرست باشه همین حرف رو بهش بزن
چون همین تشکر ، همین حرف خلع سلاحش میکنه
یعنی همین تشکر تو باعث میشه که حتی طرف از نظرش برگرده
بعد بیا انتقادشو بررسی کن
میبینی طرف به خاطر اطلاعات اشتباهی که داره اون حرف هارو زده
یا نه داره اصلا به تو یه ایده میده
ازش درس بگیریم ، ببین چجوری میتونیم ازش برای پیشرفت خودمون استفاده کنیم
یا داره طرف از یه حقیقتی فرار میکنه و نمیخواد باهاش روبه رو بشه و اون طرف مقابل داره میگتش
اگر انتقاد سازنده بود
بشین بنویسش بعد براش پلن بریز که چجوری میتونی بهترش کنی و سعی کنیم که از این فرصت پیدا کنیم برای بهبود
حالا اگر انتقاد مغرضانه بود
کاری که باید بکنی اینه
بیتوجهی
نه وقت تو صرف این کن که دفاع کنی یا ثابت کنی
یا توضیح بدی
استاد جانم یه چیزی توی اون دوران اعتراضات برام خیلی خنده دار بود این بود که چرا اکثر مردم انقدر احمقن
بابا دوران شاه هم مثل شما بودن ریختن روی خیابون اعتراض کردن حکومت عوض شد بعد از چندینو چند سال دوباره همون آش و همون کاسه
من این رو به خودم میگفتم که اون زمان اون هایی که مینوشتن روی درو دیوار
مرگ بر شاه با اونایی که الان مینویسن مرگ بر خمینی چه فرقی باهم دارن؟؟؟؟
شاید تنها فرقشون توی قیافه هاشون باهاشون
ولی هردو گروه از نظر باوری فوقالعاده پوچن
یعنی برای این گروه از آدما اون زمان که فلان آدم رئیس جمهور بود همیشه خوب بوده
یعنی همش درحال زندگی کردن توی گذشته هستن
به قول سید علی عزیز استفاده از اینستاگرام از سیگارم بدتره
من حتی همین فایلی که میگین رو استاد توی سایت نگاه کردم
استاد جانم اتفاقا اون جو که میگفتن تموم شد دیگه انقلاب شد حتی بخاطر این خالهی من با ، بابام شرط بسته بود
بابام بهش میگفت که این حکومت عوض بشو نیست
خالمم توی اینستا یه عالمه پیچ دری وری رو دنبال میکنه میگفت نه تا دی ماه عوض میشه یعنی انقدررر پوچن که درک نکردن حتی با عوض شدن حکومت هم زندگی اونا عوض نمیشه چون حکومت یک عامل بیرونی هست ، چون اون اصل کاریه یعنی باور که تغییری نکرده که بخواد زندگیش تغییر کنه
توی همون دوران اعتراضات من چون روی خودم کار گرده بودم و داشتم میکردم و مدار من انقدر بالا بود که استاد جانم من یه بار ندیدم از نزدیک مردمی رو که توی خیابون دارن اعتراض میکنن
یعنی یا تموم شده بود یا شروع نشده بود
یعنی من در بهترین مکان در بهترین زمان قرار میگرفتم
یا ، من یادمه استاد جانم یه نفر دیگه هم ازتون انتقاد کرده بود و داداش من اومد بهم گفت ببین اینجوری درمورد عباس منش گفتن
من خداشاهده استادجانم بدون اینکه اون کیلیپ رو نگاه کنم خیلی شیک به داداشم گفتم خب باشه چیکار کنم؟؟
و بعد پیش خودم گفتم
هرچی که توی اون کیلیپ درمورد استاد گفتن دری وری بیش نیست
گیرم که اصلا واقعیت داشته باشه ، من که از حرفای استاد نتیجه گرفتم خب تموم شد و رفت
و کاریم که استاد کرد بازهم بیتوجهی بود
استاد جانم اصلا شما بهترین آدم توی این حوزه هستین چون همین ویژگی رو دارین یعنی با نیتجه حرف میزنین
عمل میکنین چون میدونین ایمانی که عمل نیاورد حرف چرت است
چون میدونین که اگر عقیده یا فکری دارید باید با تحقیق بهش رسیده باشید
اون عقیده اگر به واسطه تقلید از دیگران به وجود بیاد با تقلید کردن از فرد دیگریم از بین میره
زمانی که اون انتقاد شد بهتون خاله ی من انفالوتون کرد توی اینستاگرام ولی من نه چرا؟؟
چون نتیجه گرفته بودم از حرفاتون
بهشون عمل کرده بودم و نتیجه گرفته بودم
استاد دراین مورد که شما گفتین قرآن میگه که اگر فکر میکنی کسی میتونه بین تو و خداوند باشه تو مشرکی
یه مثال دارم
یه بار توی مدرسه یه مناسبی بود مارو توی نمازخونه جمع کردن و شروع کردن به خوندن یه دعایی الان اسمش یادم نیست
خلاصه اون دعا ترجمه نداشت
و همش یه حسی بهم میگفت اول معنی شو بخون ، معنی شو بخون و هی داشت این رو تکرار میکرد
بعد یه دفعه اون خانومی که داشت دعارو میخوند گفت بچه ها بزارین بهتون معنی شو بگم
گفت معنی این دعا اینکه باید یه فردی میان شما و خداوند باشه ((معنی کلیش این بود دقیق یادم نیست))
من از همون جا دیگه نخوندم چون فهمیدم این شرکه و اکثر مردم چقدر مشرک هستن
دوستم به من گفت چرا نمیخونی گفتم همینجوری تعجب کرد
تو دلم گفتم واقعا جای تعجب داره؟؟؟ دوست ندارم مثل شما انسان های احمق و مشرک باشم
تازه اونم دعایی بود که به اسم دین ساخته بودن
پس درنهایت وقتی میبنی انتقاد یه نفری که هیچ غلطی توی زندگیش نکرده و اومده داره به تو انتقاد میکنه اونم انتقاد تخریب کننده
تنها کاری که باید بکنی اینکه اصلا برای جواب دادن بهش وقت نزار
نباید بزاری که این انتقاد های پوچ ، احساس ارزشمندی، لیاقت ، اعتماد بنفس رو از بین ببره یا باعث بشه تردید پیدا کنی به خودت نباید بزاری
بعضی وقتا هست که طرف انتقادش بخاطر اطلاعات اشتباهی که داره هست
یعنی هدفش تخریب نیست بخاطر اطلاعات کافی که نداره هست یا اطلاعات اشتباهی داره
یعنی مثلا میگه که چرا این شغل رو انتخاب کردی؟
تو میتونی خیلی مختصر بهش توضیح بدی
برای اینکه بهش علاقه دارم
حالا اگر از ما انتقاد کنن و انتقاد درستی باشه ولی باز ناراحت بشیم چی؟ اونجا باید چیکار کنیم؟
خب این بخاطر اینکه شما رفتارتون رو وصل کردین به شخصیتتون ، به ارزشمندی تون یعنی چی؟
یعنی اگر طرف بهت بگه که این رفتارت اشتباه بود تو فکر میکنی که آدم اشتباهی هستی
یه اینکه ادم کمال گرایی باشی و اگر یه نفر بهت بگه تو اینجا اشتباه کردی بهم بریزی چرا؟
چون مریضی به اسم کمال گرایی رو داری و پیش خودت میگی که نه امکان نداره من اشتباه کنم
یعنی کسی اینجوری میگه که درک نکرده ما با اشتباه کردن درس میگیرم و با اون درس ها بزرگ میشیم
پس رفتار یا ارزش مون رو وصل نکنیم به شخصیت مون
مورد بعدی اینکه با کفش اون طرف راه بریم یعنی خودمون رو بزاریم جای اون طرف انتقادکننده
میدونین استاد جانم من هیچوقت وقت نزاشتم که بخوام کامنت های زیر پست اینستاگرام رو بخونم
ولی توی سایت چرا شده ساعت ها وقت گذاشتم چون جنس کامنت های سایت با هرچیزی فرق میکنه
یه چیز خاصیه
مثلا معلم ما گفته بود که شماها یه انشا نمیدونم درمورد چی بنویسید یکی از بچه ها نوشته بود که کاش من یه پاک کن داشتم و اشتباهاتمو پاک میکردم
من پیش خودم گفتم که اینا چقدر جاهلن
که درک نکردن تو وقتی یه اشتباهی میکنی با درسی که از اون اشتباه میگیری
هم بزرگ میشی هم دیگه اون اشتباه رو تکرار نمیکنی اگر درسش رو بگیری
واقعا من هم خودم رو انسان بی عیب و نقص نمیدونم و هرروز بدون وقفه دارم روی بهبود خودم ، شخصیتم و زندگیم کار میکنم تا بهترو بهترش کنم و میدونم برای این بهتر شدنه هیچ انتهایی وجود نداره
بلخره انسان توی مسیر اشتباه میکنه بازخورد میگیره پیشرفت میکنه
یا وقتی کسی انتقاد میکنه ما بیاییم به خودمون حرف های خوب بزنیم ، با خودمون مهربون باشیم
تا احساس مون بد نشه ، تمرکزمون روی اون انتقاد یا اون اشتباهی که انجام دادیم نباشه
میدونین استاد جانم من هم میتونم بگم که توی این مورد خیلی خوبم یعنی خیلی خوب با خودم مهربون حرف میزنم
یعنی انقدر خودم رو دوست دارم استاد جانم که یه خط دیگه دارم و اون رو توی گوشیم سیو کردم Mom ange یعنی فرشته ی من
خودم رو اینجوری سیو کردم
و استاد جانم این عشق بازی با خودم و خداوندم رو شما بهم یاد دادین عاشقتونمممممممممممممممم
واقعا استاد جانم اصلا نفس عمیق کشیدن توی هرحوضه ای که دارین احساساتی میشیم واقعا تاثیر جادویی داره
اصلا باعث میشه اکسیژن به مغز برسه و آدم آروم بشه
و یه فرصتی میده که از اون حالت عصبانی بیای توی فرکانس بهتر ، حال بهتر
الان باز نجوای شیطانی دهنش رو بازکرده داره میگه که این الان یه موضوع جدید بود
درصورتی که این اصلا چیز جدیدی نیست و استاد بارها و بارها درموردش حرف نزده
اعراض کنیم از نازیبایی ها ((انتقاد های تخریب کننده))
و توجه کنیم به زیبایی ها ((انتقاد های سازنده))
استاد بارها و بارها درمورد ((در صلح بودن باخودمون))
صحبت کرده و حتی یه دوره هم داره
من یادم نمیاد که به من خیلی انتقاد کرده باشن که اگرم بکنن ((نادرست)) برام مهم نیست اصلا
مثلا یادم میاد به من گفتن که چقدر رنگ مانتوت قشنگه ، چقدربینیت قشنگه ، چقدر دست خطت قشنگه اینارو یادم میاد که گفتن
یعنی تا اونجایی که یادم میاد بقیه به کارم کاری ندارم
چون من سرم توی زندگی خودمه نه دیگران
که اگرم یه درصد باهام کاری داشته باشن ، یا بگن نه این راهی که داری میری اشتباهه من خیلی ریلکس بهشون میگم که
اولا فکر میکنی نظر تو برام مهمه؟؟ اگر فکر میکنی مهمه سخت در اشتباهی ((به قول شایسته جونممممممممم که بدجوری دلتنگشم:))
دوما من با نتیجه حرف میزنم
نتیجه هایی که غیر قابل انکارن
استاد جونم عاشقتونم برای این آگاهی های نابی که به ما میدین
عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتت
خدایا شکرت بابت خوشگل ترین و خوش تیپ ترین استاد دنیا
من در مورد انتقادات بله واکنش احساسی دارم
آن هم در چند دسته
مثلا در مورد انتقاداتی که از طرف همسر و خانواده همسرم بهم میشه که بیشتر حالت له کردن دارد تا سازنده .و این الگو آنقدر تکرار شده بود که خود من هم باورم نسبت به خودم خراب شده بود و خودم رو یک آدم بی استعداد و کلا خنگ میدیدم.
البته از وقتی وارد این مسیر شدم و فایل های استاد رو گوش کردم متوجه شدم من بسیار انسان با استعداد و با هوش و زرنگ هستم.
اما متاسفانه خودم،خودم رو باور نداشتم و با باور بود که ناخودآگاه اجازه میدادم این جوری باهام رفتار بشه.
واین یکی از پاشنه های آشیل من هست و دارم روش کار میکنم و خیلی بهتر شدم اما هنوز هم در درونم وجود دارد و در مقابل کوچکترین انتقادی از طرف اونا باز عصبی میشم و حالا جالبه اونا خودشون هم ……….
یکی از کارهایی که انجام دادم از خانواده همسرم یه کم فاصله گرفتم و این خیلی در روند بهبود این باور خود ارزشی به من کمک کرد.
خوب حالا یه دسته انتقادات دیگر که بیشتر از طرف دوستان و آشنایان هست در مورد مسائل مالی هست که چرا تو خونه تو نساختی چون من چند سال هست که زمین خریدم و تو این چند سال اخیر هم استارت ساخت و ساز رو زدم ولی دیگه متوقف شده. و میگن بابا تو که خودت هم این کاره ای (من در حوزه ساختمان فعالیت دارم و به عنوان پیمانکار جزئ هستم)
و این در حالیه که اونا میبینند تمام همکاران من دیگه خودشون حد اقل خونه دارند.
و من میدونم که عوامل بیرونی که معمولا مد نظر اوناست کاملا بی اثر هستند در این مورد و در تمام موارد زندگی.وفقط به باورهای من بستگی دارد، ومن دارم روی خودم کار میکنم و دارم از مسیرم لذت میبرم
و ایمان دارم در زمان مناسب به بهترین شکل ممکن و به راحتی من خونه ام رو میسازم.
و جالبه میگن چرا وام نمیگیری و…..
و بعضی ها هم میگن بابا بدون وام نمیشه
و یا اگر بدهکار باشی بالاخره مجبور میشی بیشتر کار کنی و این جوری تو صاحب خونه میشی.
ومن به خودم میگم بابا من آدم زجر کشیدن نیستم
من میخوام همه چی رو به راحتی و آسانی بدست بیاورم چون خداوند من وهاب است
و داری فضل عظیم هست.
و تازه خودش تو سوره ضحی آیه 5 گفته
به زودی آنقدر بهت نعمت و ثروت میدهم تا راضی شوی و جالب تر از همه چند روز پیش تو همین افکار بودم و یک هو برگشتم طرف تلویزیون دیدم داره قرآن میخوانه همراه با نشان دادن آیات با معنی فارسی.
بله درست حدس زدید دقیقا همین آیه بود
و نشانه از این واضح تر مگه داریم .
و من چون نمیتونم بهشون توضیح بدم که من توی یک مسیر الهی هستم و………
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد جان، من امروز یه پاسخی رو توی عقل کل میخوندم که این فایل رو پیشنهاد داده بود برای به صلح رسیدن با خود و خدا رو شکر هدایت شدم به این فایل ارزشمند، واقعا فوقالعاده بود، خیلی نکتههای ارزشمندی رو ذکر کردید.
من یاد گرفتم که زمانیکه از من انتقاد میشه و من به هم میریزم دو حالت داره، یکی اینکه من در تنهایی خودم دائم دارم از خودم انتقاد میکنم و خودم رو دارم تخریب میکنم و احساسم به شدت بد میشه و از خودم متنفرم و اصلا با خودم در صلح نیستم و نشونهاش هم اینه که خیلی جلوی آینه نمیرم، خیلی کوتاه در حد اینکه لباس و موهام رو مرتب کنم و بدون لبخند حتی و بعد میرم بیرون و انگار دارم از خودم فرار میکنم، دوم اینکه احتمالا من آدمی هستم که بدنبال ایراد و انتقاد پیدا کردن از آدمها هستم و جهان درمقابل چی کار میکنه، به هرچیزی توجه کردی با احساس بد، اساسش بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه، اساسش احساس بد بیشتر و احساس عدم ارزشمندی بیشتر و درصلح نبودن بیشتره، که افراد میان و از ما هم انتقاد میکنن و ما احساس بد بیشتر پیدا میکنیم.
نکته دیگه اینکه یاد گرفتم اینکه بیام جدا کنم انتقادهای سازنده و انتقادهای مخرب رو. برای اینکه بتونم این کار رو انجام بدم، زمانیکه یک نفر بهم انتقاد میکنه، اول باید بتونم ذهنم رو باز بذارم، بعد که انتقاد رو شنیدم، بگم دوست عزیز، میتونی توضیح بیشتر بدی، من هنوز متوجه نشدم، بعد که اون دلایلش رو میگه، توضیح میده، میشه فهمید که آیا این فرد اطلاعات درستی داشته و این انتقادش از سر خیرخواهی هست و این مورد به من کمک میکنه یا خیر؟ یه موقعهایی واقعا اون فرد مقابل اصلا نیت تخریب نداره و انتقادش سازنده است، اما ممکنه ما با شنیدنش به هم بریزیم، جمله طلایی: اونجاییکه ما انتقادی رو میشنویم و به هم میریزیم، احتمالا اون انتقاد داره دست میذاره روی یکی از پاشنههای آشیل ما، روی یکی از باورهای محدودکننده ما، که نیازه ما یه فکری رو در درون خودمون درست کنیم و اون اینه که اگر این انتقاد به من شده و من فلان کار اشتباه رو انجام دادم، به معنای این نیست که من آدم اشتباهی هستم، به معنای بیارزش بودن من نیست، به معنای اینه که این کاره اشتباهه، یعنی بیام جدا کنم و این اشتباه رو به وجود و احساس ارزشمندی خودم مرتبط ندونم. خب، بعد میگیم: هیچ ایرادی نداره، همه اشتباه میکنن، میایم روی این اشتباه کار میکنیم، درستش میکنیم و رشد و پیشرفت اتفاق میوفته. یعنی اینکه من به هم میریزم از کمالگرایی من نشات میگیره و اینکه فکر میکنم دیگه هیچ اشتباهی نباید انجام بدم. نه، من آدم کاملی نیستم، ممکنه اشتباه کنم، یاد میگیرم و این به معنای بیارزش بودن من نیست و این اصلا شکل و روش رشد و پیشرفت جهانه که با یه سری اشتباهات، افراد ایراد کارشون مشخص میشه، در مراحل بعدی میان و اون رو برطرف میکنن.
حالا انتقاد از ما شده و ما رو ناراحت کرده و فهمیدیم طرف اطلاعات اشتباه داشته، واکنش ما باید تشکر کردن باشه، سپاسگزاری کردن باشه که آقا این فرد نمیخواد تخریب کنه، بعد میایم توضیح میدیم، برای اینکه شفاف کنیم و اطلاعات درست رو میدیم، تمرین تنفس عمیق هم واقعا انسان رو آروم میکنه که بتونیم از اون احساس ناراحتی دور بشیم.
یه مورد دیگه اینکه طرف انتقاد میکنه برای اینکه تخریب کنه، اصلا هم هیچ چیزی برای یاد گرفتن توش نیست، اینجاها باید اعراض کرد، باید بیتوجهی کرد، مثل این میمونه که یه نفر به استاد دانشگاه که مدرک دکتری داره، بگه شما سواد نداری، مدرکت قلابیه، پول دادی مدرک خریدی، اون استاد که میدونه ارزشمندی خودش رو پاسخ میده: شما اینطوری فکر کن، اصلا مهم نیست. چقدر مثال ایلان ماسک فوقالعاده بود، یک فردی که ثروتمندترین فرد توی دنیاست به خاطر پیشرفتها و کارهایی که در زمینه ماشینهای الکتریکی و فرستادن بزرگترین فضاپیما به فضا و اون تراشههای ذهنی معلولان (که این مورد رو نمیدونستم) و اینترنت ماهوارهای و رفع مشکل ترافیک انجام داده، اینقدر کار کرده، باز هم افرادیکه هیچ نتیجهای توی زندگیشون ندارن از ایشون انتقاد میکنن. استاد واقعا تحسینتون میکنم اونجاییکه گفتید توی اینستاگرام، اون آوایا که خیلی انتقاد میشد ازم، من میخواستم خودم رو به جای اون افراد بذارم و به تنها دلیلی که رسیدم این بود که این افراد سنشون خیلی کمه و هنوز جهان رو درک نکردن و این فکر خودش چقدر آدم رو آروم میکنه.
نکته دیگه اینکه یه موقع از ما انتقاد میشه، مثلا صاحبکارمون میگه این کار رو اشتباه انجام دادی، یا توی روابط همسرمون میاد میگه مثلا تماس گرفتم جواب ندادی. اونجاها میتونیم خودمون رو جای طرف مقابل بذاریم، بگیم آقا اگر من هم صاحب یه کسب و کاری بودم و کارمندم کارش رو اشتباه انجام میداد، احتمالا نارضایتی خودم رو ابراز میکردم یا مثلا توی روابط، خودم رو میذارم به جای طرف مقابل و از عینک اون به قضیه نگاه میکنم، اگر من یه آدمی بودم با اون گذشته و مثلا چند بار تماس گرفته بودم و اون فرد جواب نمیداد، احتمالا من هم ناراحت میشدم. این خودش کمک میکنه که به طرف مقابل حق بدیم و احساس بهتری داشته باشیم.
استاد جان، تحسینتون میکنم که گفتید من هیچوقت گوسفندوار عمل نکردم، زمانیکه کسی درمقابل باورهایی که درخصوص قوانین جهان برای خودم ساختم، مثل توحید، مثل اینکه همیشه فکر کنیم یه عامل بیرونیه که باید تغییر کنه تا وضعیت ما تغییر کنه، از من انتقاد کنه، اینطور نیست که بیام بگم خب بیام خودم رو درست کنم، نه میگم این نتایج منه، این چیزیه که تجربهاش کردم و به درستیش صد در صد مطمئنم، من با نتیجه صحبت میکنم، استاد جان، من هم یه عادتی دارم که مثلا اگر یه خبری میشنوم که ببین فلان بازیگر فوت شد، ببین فلان وزیر این حرف رو زد، فلانجا نیرو استخدام میکنن، با این شماره تماس بگیرید و بفرستید برای بقیه، من اولین کاری که میکنم اینه که توی اینترنت تحقیق میکنم، شاید دروغ باشه، شاید یه نفر بخواد از بقیه سوء استفاده کنه، من چرا باید خبر دروغ رو پخش کنم. این موضوع هم برام مرور شد، ازتون ممنونم استاد جانم.
استاد جان، درباره نورالیک و اون تراشهها تحقیق کردم، استاد چقدر جالب که توی دوره کشف قوانین در بحث فرکانس رادیویی و اینکه ما داریم به جهان در هر لحظه فرکانس ارسال میکنیم، گفتید: تا چند سال دیگه دستگاههایی اختراع میشن که فکر میکنی، حتی دکمهای هم نمیزنی و مثلا آهنگی که دوست داری پخش میشه، چراغ روشن میکنی، آب گرم رو فعال میکنی و همون موقع اتفاق میوفته، اینقدر ما بهش نزدیکیم که شاید ده یا پانزده سال آینده توی زندگی ما رخ میده و الان توی این توضیحات دیدم که این تراشهها میتونه یهجور واسطه بین مغز انسان و کامپیوتر باشه.
استاد، من عاشقتم. استاد جان لباس و کلاهتون خیلی طرح زیبایی داره، تحسینتون میکنم.
امیدوارم همه شما دوستای عزیزم در پناه خدای بزرگ، همیشه شاد، سلامت، ثروتمند، زیبابین و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
إنا علینا للهدی
ما هدایت میشویم ؟
کی و در چه زمانی ؟ وقتی باور کنیم که هدایتگری هست
من هر چی ملک دارم همه را از دست می دهم چرا ؟
علت ؟
حالا می خواهم باورهایش را خدا برام بسازه
چطوری
از کجا
من نمی دانم از کجا
من نمی دانم چطوری
همون جوری که من را هدایت کرد به این فایل
الهی به امید تو
استارت ……
اولین باگ : من نگاهم به دست همه است بغیر از خدا و خود شرک حساب میشه
ساختن باور : هر آنچه که دارم را تو به من دادی . بی نهایت سپاسگزارم
ساختن باور : ایاک نعبد و ایاک نستعین تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم
گوش به حرف دیگران و هر کسی ندادن از جمله افرادی که در مدار من نیستند
یه گوش من در و یه گوشم دروازه
یعنی هر چی گفتند اصلا مثل سیب زمینی انگار نه انگار و کار خودم را بکنم
مخصوصا کسانی که قیافه آدم همه چی دون را می گیرند
پس باز هم توحید و گوش به فرمان خداوند باشم .
به ندای قلبم گوش کنم
به هدایت ها گوش کنم
یا عماد من لا عماد له
خدا را شکر خدا را شکر اصلا اینیستا را از گوشیم حذف کردم چون واقعا ذهن را خیلی درگیرش می کرد و سوال مدامی که می پرسید : ببین فلانی داره چیکار می کنه و همیشه ی خدا این داشت دنبال جواب می گشت
از وقتی چسبیدم به فایل های استاد. چسبیدم به خودم . به زندگیم
خیلی اوضاع عالی شده و اوضاع عالی شده خدا را صد هزار مرتبه شکر
….
وقتی قدرت را از آدمها گرفتم که این هم بر می گرده به ساختن باورهای خودمون خیلی تونستم رشد کنم
دیگه تا 80درصد هیچ آدمی حرف هایش . انتقاداتش . نظر دادن هایش وووو
برام همه نیست
و وقتی هم می خواهند انتقاد کنند من می خندم
خودشون می فهمند که کارشون بی فایده است
یکی از باگ های ذهنی من انکار کردن خوشی ها و برکت ها زندگی برای دیگران بود
که این صد البته تکامل می خواهد
همیشه همه چی را از دیگران مخفی می کردم
بعد اومدم موفقیت ها . خوشی ها وو برای دیگران بازگو کردم
البته که حواسم نبود که دیگران آماده نیستند
من برای تغییر باورهای خودم آماده هستم
و چوب و لگد جهان را کم خوردم تا فهمیدم
و باز هم خداوند دستم را گرفت
که من نمی تونم
من ناتوانم
من وقتی روی خودم کار می کنم برای خودمه
اونها اصلا نمی دونند
یا اگر هم بدانند آماده نیستند
الهی شکر الهی صد هزار مرتبه شکر
بعضی افراد اصلا کارشون این هست که ببین تو از کجایت آوردی ؟ این ماشین این خونه ووو
حالا باگی که خداوند به من گفت این بود که این خودت هستی که می خواهی ببینی دیگران از کجا به چه شکل چطوری این همه از همه نظر پیشرفت کرده اند
نتیجه چی شد ؟
اصلا دیگران دیگه نمی پرسند چون من دنبال نکردم
در مواقعی هم ناخواسته و ناآگاهانه بود
که خدا را شکر خود خدا برام حل و فصلش کرد
همیشه باید خودمون را قویتر کنیم
من نمی دونم من هیچی نمی دونم.
هر آنچه که هستم و دارم از آن خداوند هست و تمام
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
چرا باید به طرف که داره انتقاد می کنه تشکر کنم ؟
چون اون داره به من کمک می کنه
چون این داره جواب به درخواست من را به این شکل میده
چون من از خدا خواستم تا کمکم کنه تا خودم را بهتر و واضح تر بشناسم
و خداوند داره به این شکل از این طریق از این آدم من را درست می کنه
من دارم به خودشناسی بیشتری می رسم
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
من خدا را صد هزار مرتبه شکر دارم دوره کشف قوانین زندگی را با کمک الله مهربانم و دستان بی نظیرش کار می کنم
دارم به صورت ریشه ای روی خودم کار می کنم
یعنی هر کسی می خواهد به صورت ریشه ای و اساسی باگ ها را پیدا کنه باید دوره کشف قوانین زندگی استاد را داشته باشه و کار کنه
و الان به این فایل هدایت شدم
دوره کشف قوانین نه تنها دوره ای هست که من را به تمام خواسته هام می رسونه بلکه من را داره یه آدم دیگه می کنه یه آدمی که الکی هر کاری را نمی کنه
سرسری از یه کاری رد نمیشه
کمالگرایی را کم کم داره از خودش دور می کنه.
منم منم ها !!!!…. چرا باید باشه
خدایا دستم در دست تو من را ببر
دستم را بگیر محکم و سفت تر
محکم تر از اینی که داریش
ادامه دارد .…..
خودشناسی ادامه دارد….
این مسیر برای همیشه است ……
بنام خداوند بخشنده مهربانم
سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته عزیزم
سلام دوستان خوبم
من از وقتی با استاد آشنا شدم دارم تلاش میکنم که روی خودم کار کنم و برای خودم زندگی کنم و پستی وبلندی های زیادی توی زندگیم تا به امروز داشتم و هر بار که برای دل خودم زندگی کردم و حرف و انتقاد مردم برام مهم نبوده حال خوب را تجربه کردم اما مدتی هست که خودم دارم از خودم انتقادات سازنده میکنم و سوال های از خودم میپرسم و از خودم گاهی عصبانی میشم و میبینم که من تا به امروز فقط خواستم به مقصد برسم و هیچ روزی را با لذت برای رشد خودم وقت نزاشتم و هروز کار های را انجام دادم که ثابت کنم من انسان خوبی هستم و دارم عمل میکنم و نمیخوام حرف مفت بزنم و همین باعث شده که من ترمز های ذهنی ام را تا حدی بشناسم و بخوام که بردارمشون و من متوجه شدم که من اول از همه هر کاری را انجام میدادم که از من انتقاد گرفته نشه توی خانواده یا دوستانم و اگر هم میشد احساس قربانی بودن میگرفتم و چون بیماری کمالگرایی را هم دارم پس متوقف میشدم و دیگه حرکتی نمیکردم و بعدش احساس گناه و حسرت و پشیمانی از اینکه چرا دیگه حرکتی نکردم و دوباره با سختی و فشار و لذت نبردن از مسیرم شروع میکردم و دوباره نتیجه ای نمیگرفتم اما حالا دارم با دوره حل مسائل زندگی نه تنها خودم رو بهتر میشناسم بلکه دارم خودم رو پله پله بهبود میدم با لذت و از بین بردن احساس گناه و اینکه امروز داشتم به این فکر میکردم چرا من هنوز به خلق ثروت و داشتن یک زندگی بهتر نرسیدم بعد جوابی که بهم گفته شد این بود که زهرا تو تا به امروز فقط داشتی فکر میکردی که داری روی خدا حساب میکنی و فقط از خودش میخوای اگه واقعا با تمام وجودت ایمان داری به خدا و به اینکه اون به درخواست تو پاسخ میده حتی بیشتر از نیازت بهت میده و نداده یعنی تو توهم زدی پاشو درست کن خودتو دیگه بسه و این گفته یک آرامش خالص و عالی بهم داد که من فقط کار درست و اعمال صالح رو با لذت و حال خوب و باور های دست انجام بدم و کاملا رها و آرام باشم از نتیجه گرفتن و اینکه وقتی من تسلیم رب هستم و حرکت میکنم و حالم خوبه و لذت میبرم دیگه کار ندارم که چطور و از کجا قراره اتفاق خوب بیفته خودش اتفاق میفته و خداوند روزی مرا از بی نهایت طریق به دست من میرسونه
استاد امیدوارم که کامنت منو بخونی چون میخوام ازتون بی نهایت سپاسگزاری کنم و بگم دوستتون دارم و میخوام که مهاجرت کنم یک هجرت بزرگ درونی و باوری و شخصیتی و بتونم روزی شما رو از نزدیک ببینم و سپاسگزاری کنم عاشقتونم.
خدایا از تو سپاسگزارم که منو به این راه راست و یکتا پرستی و خوشبختی هدایت کردی منو تا ابد در این مسیر زیبا پایدار و موفق بدار که از بندگان خوب تو باشم .خدایا شکرت 🩷
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
امروز به این فایل استاد عزیز هدایت شدم و واقعا لذت بردم و چه نکات عالی و فوق العاده ای را من یاد گرفتم
واقعا می دانم که همه چیز در دستهای من است و من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم
این من هستم می توانم با نگاه کردن به رفتار و حرکات خودم بفهمم که چه در ذهن من می گذرد
من دو راه در زندگی خودم دارم
اول اینکه مطابق میل و نظر دیگران رفتار کنم
از صحبت هایی که پشت سر من می شود بترسم و بخواهم دیگران را از خودم راضی کنم
دوم اینکه هیچ کاری به صحبت های دیگران نداشته باشم و همان مسیر و راهی بروم که می دانم درست است
چه لزوم دارد که نگران حرف دیگران باشم
صحب های استاد واقعا درست بود
وقتی که من نسبت به کسب و کار خودم
زندگی خودم
روابط خودم
نسبت به هر موضوعی که در پیرامون من است زیاد در حال انتقاد کردن هستم این سبب می شود که دیگران هم از من انتقاد کنند
پس آنچه که در دنیای بیرون برای من رخ می دهد نتیجه افکار و رفتار خودم در درون خودم است
این یک نکته عالی است که باید همیشه در همه مراحل زندگی خودم آنرا رعایت کنم و آنوقت بی شک من موفق و شاد و پیروز خواهم بود
آرامش سهم من خواهد بود
در هر صورت من باید به این درس و این نکته توجه کنم که باید در وهله اول ذهن خودم را کنترل کنم و عصبانی نشوم
از کوره به در نروم
در نهایت به این جمع بندی برسم که آنچه که در مورد من صحبت شده است آیا به نفع من است و یا اینکه نه
چقدر این حرف و این صحبت و این راهکار عالی و فوق العاده است
اینها درس های زندگی ساز است و باید و باید همیشه در همه مراحل زندگی خودم آنرا رعایت کنم
زمانی که می توانم برای خودم حال خوب بسازم دیگر چه لزوم دارد که بخواهم بترسم و یا دنباله رو حرف های دیگران باشم
این واقعا عالی و زیبا است
این واقعا فوق العاده است
من می توانم امروز خودم را بسازم و برای خودم بهترین نتایج را بسازم
این فایل را باید چندین و چند بار گوش داد چرا که بسیار نکته و درس را در خود برای من دارد
واقعا ممنون خدای مهربان خوب خودم هستم که من را اینگونه هدایت می کند
خودم را به دست تو می سپارم
سپاس از خدای مهربان هدایتگر خودم
سپاس از خدای خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام بر استاد عزیز هممون.
من اولین کامنتم هست که مینویسم
خدا رو شکر میکنم بابت این فایلتون که تونستم به موقع گوشش بدم واقعا من همیشه کسی ازم انتقاد میکرد زودی جبهه میگرفتم عصبانی میشدم خودخوری میکردم و اون کارو چند بار دیگه هم انجام میدادم بازم خراب میشد ولی الان فهمیدم که کارم اشتباه بوده و نباید به خودم اینقد سخت میگرفتم.بسیار ممنونم ازتون استاد که دستی از دستان خداوند شدید برای همه ما.
حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْاْ عَلَىٰ وَادِی ﭐلنَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَهٌ یا أَیهَا ﭐلنَّمْلُ ﭐدْخُلُواْ مَسَاکِنَکُمْ لَا یحْطِمَنَّکُمْ سُلَیمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ ﴿18﴾
(نمل18)-تا چون به وادی مورچه رسیدند مورچهای گفت : ای مورچگان به لانههای خود بروید تا سلیمان و سپاهیان او به غفلت شما را پایمال نکنند.
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ ﭐلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَعَلَىٰ وَالِدَی وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ﭐلصَّالِحِینَ ﴿19﴾
(نمل19)-سلیمان لبخندی زد و از گفتار او خندید و گفت : پروردگارا ! مرا وادار کن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم مرحمت فرمودهای سپاس دارم و عملی شایسته کنم که آن را پسند کنی و مرا به رحمت خویش در صف بندگان شایستهات در آور.
سلام به استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز و سلام به همه ی دوستان عزیز
امروز داشتم نرم افزار قرآن رو روی گوشیم نصب میکردم که شروع کنم به خوندن قرآن، یهو اسم سوره ی نمل توی گوشم تداعی شد، فهمیدم که این سوره هدایتی داره که باید دریافتش کنم، سریع شروع کردم به خوندن آیات که رسیدم به دو آیه ی بالا(18/19)
متوجه شدم که حتی پیامبران الهی هم توسط ریزترین موجود(مورچه) مورد انتقاد قرار میگرفتند
اما در مقابل این انتقاد با روی خوش اعراض میکردند و بخاطر نعمتهای بیشمار پروردگار سپاسگزار بودند
یاد گرفتم که همه مورد انتقاد قرار میگیرند که ما با بزرگواری و راهنمایی استاد عزیزمان نحوه ی برخورد با اونها رو یاد گرفتیم
خدااااایا شکرت که من هم عضو این سایت هستم و روز به روز بهبود ذهنی پیدا میکنم.
راستی استاد عزیزم خیلی دوست دارم روی ماه مریم بانو رو ببینم دلم واسشون یک ذره شده،کاش میشد که داخل یکی از این فایلها باشن، ممنونم.
انشاالله که در پناه الله شاد، سالم و ثروتمند باشید.
استاد سلام امیدوارم که خوب باشید
کاش در مورد انتقاد سازنده کردن از دیگران هم صحبت کنید
آیا بازخورد دادن به دیگران باعث میشه ما خیرخواهانه باعث پیشرفت و آگاهی عزیزانمون بشیم، یا باعث میشه ما با صحبت کردن و تمرکز کردن بر رفتار نامناسب اونها، از جنس اون رفتارها رو بیشتر جذب کنیم؟
آیا اگر چیزی در روابطمون با دیگران اذیت کنندست، بهتره به اون فرد بازخورد سازنده بدیم و باعث پیشرفت اون عزیز بشیم یا ولش کنیم و سعی کنیم بر روی نکات مثبت اون ادم تمرکز کنیم؟
آیاا اگر به دیگران بازخورد ندیم، بدتر باعث نمیشه مثل کوه آتش فشان بشیم و هیجاناتی خودمون رو سرکوب کنیم و بیشتر و بیشتر بر نکات منفی اونها (به صورت ناخوداگاه) تمرکز کنیم؟
خیلی عالی میشه اگر در تکمیل این فایل، در این خصوص هم صحبت کنید. ممنون از شما
دوست عزیز سلام
تا جاییکه از صحبتهای استاد متوجه شدم
ما نمیتونیم روی دیگران تاثیر بذاریم
حتی ب اندازه ی ذره ای
فقط میتونیم روی زندگی خودمون تاثیر بذاریم
و اون افراد اگر خودشون بخوان ، خدا هدایتشون میکنه
تو فایلی استاد توش میکفتن
بذار اون طرف با مخ بخوره زمین
چون همین با مخ خوردنها نیازه تا طرف بیدار بشه
اگر شما ب عنوان مدیر جایی هستین
بنظرم باید ب زیر دستتون اهداف و انتظارات کاری رو واضح و روشن تذکر بدین
موفق باشین
دوست عزیز سلام
خیلی ممنونم از پاسخی که دادید و نظرتون رو گفتید
اما از نظر من، اگر اون چند نفر، به استاد در مورد سرعت صحبت کردنشون بازخورد نمیدادن و به قول شما میگفتن “بالاخره خودش یه روز با مخ میخوره زمین و میفهمه…. ”
استاد خیلی دیر این نکتهی ارزشمند رو از طرف اونا متوجه میشد و در واقع اون چند نفر کار قشنگی کردن و باعث بهبود سخنرانیهای استاد شدن.
من فکر میکنم ما انسانها نیاز داریم به هم بازخورد بدیم و باعث پیشرفت و اگاهی همدیگه بشیم و اگر بعضی از اوقات در خصوص چیزهایی که توی رابطه اذیتمون میکنه صحبت نکنیم ممکنه فرد اصلا هیچوقت متوجهش نشه و رابطمون تحت تاثیر قرار بگیره
به قول یک عزیزی:
با همدیگه صحبت کنید، ادمها ذهن خوانی بلد نیستن…
صد البته که موافق حرفتون هستم
دقیقا ی جاهایی بازخورد نیازه
مثلا توی دوران کاریم
بازخوردهایی که از زبان آموز
والدین و محیط کار میگرفتم
باعث رشد و آگاهی من شد
دوباره متنم خوندم و بنظرم اومد بهتر بود کاملتر منظورم مینوشتم
چون دقیقا
آدمها ذهن خوانی بلد نیستن
بشخصه بارها برام پیش اومده که چندین نفر از نزدیکترین ادمها رو ب خودم نصیحت کردم
وقت گذاشتم
انرژی گذاشتم
غصه خوردم و …
اونا هم گفتن باشه و درست میگی و از فردا همینطوری رفتار میکنیم و …
ولی دوباره بعد از ی مدت ( شاید ی روز بعدش)
روز از نو روزی از نو
دقیقا ی الگوی تکرار شونده
و من باید بعد از حداقل دو س بار میفهمیدم که باباااا
اینا راه خودشون میرن
تو دست از راهنمایی و تلاش برای نجات بقیه بردار
حتی خواهرت
و مادرت باشه
و دقیقا این مورد منظورم بود
افرادی که میدونین نصحیتتون روشون تاثیر نداره رو
باید رها کرد
سلام میکنم به استاد جان ، خانوم شایسته و سلامی به مشتاقان تغییر و تحول در زندگی
جملههایی که توی فایل بعدیتون گفتید تلنگری بود برام ؛ «هیچ عامل بیرونیای نیست که زندگی شما رو تحت تأثیر قرار بده ، هر شرایطی که پیش میاد خودمون داریم خلق میکنیم » و تصمیم گرفتم این کامنت رو بذارم برای این فایل تا ردّپایی باشه برای خودم و شاید مفید برای بقیه دوستان .
قضیه ازین قراره که چند روز پیش ماجرایی برای دوست و فامیل نزدیک من پیش اومد توی روابط خانوادگیش و انتقاداتی ازش شد که بشدت بهم ریخت . منم چند روزی بهم ریختم و خیلی میجوشیدم بخودم که آخه چرا طرف همچین کاری باهاش کرد و همچین انتقادات تندی ازش کرد و اینجوری تخریبش کرد و چرا این اتفاق باید براش پیش بیاد و … ( تو پرانتز باید بگم این آدم الگوی من تو بحث ثروته و از نظر شرایط مالی با همسرش تو چند سال تونستن از صفر از صدم رد کنن و تو نزدیکان هیچکس شرایط ایشون حتا نزدیک به ایشون رو ندارن ) .
خلاصه من دیروز باز هم مستقیم باهاش صحبت کردم و باز بیشتر درگیر این ماجرای چند روز قبلش شدمو حالم گرفته شد .
اما بعدش تصمیم گرفتم خودمو آروم کنم و شروع کردم به توجیه کردن ذهنم که ساکتش کنم ؛
1. گفتم ببین هرکس نتایج فرکانسهای خودشو میگیره و خدا به هیچکس ظلم نمیکنه ؛ تو این قضیهی پیش اومده ، ایشون خیلی فوکوس کرده رو طرف مقابل و هر موضوعی تو این رابطه پیش اومده رو هی تعریف کرده برا خودش یا اطرافیان و شدت فرکانس منفیش خیلی زیاد شده که باعث رخداد این موضوع آخری شد که تیر خلاص بود واقعأ .
2. خدا نمیخواست ایشون ضربه ببینه همونطور که تو اوضاع مالی جزو برترینها توی استان ما یا حتا به جرأت بگم ایران محسوب میشه ، میتونست تو روابطم همینجوری باشه براش . اما خودش با تمرکز روی منفیای طرف مقابل و موضوعات پیشاومده باعث شد بدترین چیزها که تا حالا تو زندگیش مثلش پیش نیمده بود براش پیش بیاد ؛ قدم به قدم اوضاع این رابطه وخیمتر شد تا چند روز پیش که همهچی کامل ترکید .
3. اگه اون انتقادات براش مهم نبود و اعراض میکرد قضیه کاملأ برعکس میشد یا اگه سر تکون میدادو میگفت آره شما درست میگین ممنونم از حسننظرتون و زندگیشو میکرد ؛ شاید طرف الان جلوش دولا راستم میشد ولی جوری شد که نمک خورد و نمکدون شکست بمعنای واقعی کلمه و همهی اینا بخاطر تمرکز روی انتقادهای مخربی بود که روش بود .
دیشب اومدم تو سایت و دیدم اتفاقا استاد همچین فایلی گذاشتن تو سایت ؛ خیییلی خوشحال شدمو همونموقع دانلودش کردم شروع کردم به گوش دادن .
مرسی استاد ای عشق زیبای خدا که هر موقع ما آمادهی شنیدنیم ؛ مثل پیامآوری از سمت خدا هر آنچه که باید درک کنیمو با چهرهی دلنشین و کلام نابتون در اختیار ما میذارین .
و در ادامه …
اتفاقا دیشب تو کلاس فن بیان بودیم که مبحث آخر ما همین بود که تو قدم اول بیایم مستقیم با طرف صحبت کنیم و بررسی کنیم دلیل انتقاد طرف چیه .
و من فکر میکنم اگه بدون احساس بد رو به طرف تشکر کنیم با روی خوب و حال خوب با این ذهنیت که اونم بندهی خداست و باید بپذیرم که در شرایطی بزرگ شده و زندگی کرده که در مداری هست شاید کاملا متفاوت با من و دلیل اختلاف عقیدهش با من اینه و حتا اگه انتقادش مقرضانهس ، عصبانی نشم و به این نکته توجه کنم ؛ این خودش میتونه خیلی منو آروم کنه .
و در وهلهی دوم بخودت بگی من و اون در مدارهای متفاوتی هستیم پس من هر چی بگم اون نمیتونه حرفای منو درک بکنه و دلایل منو قبول کنه ، چرا خودمو خسته کنم ، انرژیمو هدر بدم و اونم ناراحت . در زمان مناسب خودش ، درک میکنه . همونطوری که من از اول این قوانین رو بلد نبودم و کمکم پخته شدم . اگرم آدمی باشه که سنش بالا باشه یا از خانوادهای که کلأ متوجه این قوانین نیستن و همه رو به تمسخر میگیرن که میگی خب دیگه اصلأ مهم نیست من خودمو ناراحت کنم چون احتمال زیاد قرار نیست متوجه بشن و به کُل اینجور آدما تو زندگی من جایگاهی ندارن .
… دقیقا چندین سال پیش برای من موضوعی تو روابط خانوادگیم رخ داد که حجمهی وسیعی از انتقادات و تخریبات وحشتناک بسمت من و همسرم شد اونم دقیقا اول زندگی مشترکمون ؛ من اولش تلاش زیادی کردم تا نظر همه رو برگردونم اما دریغ و صد دریغ … تا میرفتن سمت طرف مقابل تو دعوا ، همه حرف اونو باور میکردنو تمام تلاشم به باد رفته بود . اون موقعها 14 سال پیش با این قوانین آشنا نبودم ولی بعد از گذشت یکسال تلاش بیهوده و رو مخ بودن اون آدم و اون اتفاقات به این نتایج رسیدم که :
اگه ما تو هر موضوعی به دلایل و مستندات روشن تو زندگیمون رسیدیم ، دلیلی نداره که اونا رو هی برای دیگران باز میکنیمو از این طریق نشتی انرژی بدیم .
بقول استاد اصلا نخواه که براشون وقت بذاری .
و البته بطور تکاملی تو این سالها به این نتایج رسیدم که :
هی نخواه بالا پایین کنی و تمام ماجرا رو صدبار موشکافی کنی و برای بقیه استوری کنی ؛ هر کس هر جور که بخواد قضاوت خودشو میکنه هر چند تو صدبار توضیح بدی و برا بقیه شیر کنی نظرات و حسن نیتتو . بدون که اگه ادامهش بدی دوباره این دور باطل تکرار میشه و فرکانس منفی ، تو رو بیشتر در خودش غرق میکنه ولی اگه اعراض کنی و رها کنی ، جهان خیلی راحت همهچیو به نفع تو تموم میکنه و ناحق بودن اون طرف به خیلیا ثابت میشه ؛ خیلیایی که از نظر تو مهمن و اونا درک میکنن که کار تو درست بوده ؛ فقط صبور باش و به راه خودت ادامه بده .
در پایان براتون آرزوی سلامتی و سعادت دارم و امیدوارم همیشه غرق در آرامش و شادی باشید و همراهانی ناب از جنس عشق ایزدی یار و همگامتون باشن .
به نام خداوندی که من را هدایت کرد
تا توی این راه راست قدم بردارم و ثابت قدم باشم
و هرچیزی رو که میخوام برای خودم خلق کنم
چون این قدرت به من داده شده
استاد جانم برای من جای تعجب داره که اکثر انسان ها نمیخوان درک و باور کنن که خودشون خالق زندگی شون هستن
زن ها وقتی حامله میشن یک انسان دیگر رو از توی خودشون به وجود میارن ، خلق میکنن
ولی استاد جانم من از انتقاد طرف مقابلم نارحت نمیشم چون میدونم اگر طرف داره از من انتقاد میکنه و داره شخصیت من رو تخریب میکنه (( که اصلا یه همچین چیزی برای من پیش نمیاد)) داره ذات پوچ و درون خراب خودش رو نشون میده و برعکس
یعنی اگر یه نفر داره از من تعریف میکنه داره ذات زیبا و درون قشنگ خودش رو نشون میده
یعنی اینجوریه که اگر طرف نظر مثبت بده یا تعریف کنه من ازش تشکر میکنم ولی اگر نظر طرف منفی باشه اصلا برام مهم نیست
تازه اونیم که نظر مثبت میده فقط تشکر میکنم نه اینکه ذوق کنم بگم توروخدا یه بار دیگه بگو نه
اگر از ما داره انتقاد میشه ، انتقاد بیخود به قصد تخریب شخصیت احتمالا به این دلیله که خودتون دارین از خودتون انتقاد میکنید
با خودتون در صلح نیستید
جهان بازتابی هست از ، افکار ما ، باورهای ما و فرکانس های ما
وقتی خودتون دارین توی ذهنتون به خودتون گیر میدیدن ، خودتون رو بی قید و بند دوست ندارید انتظار نداشته باشید که دیگران هم شما رو دوست داشته باشن
مثلا خالهی من میگه بابا آدم بعضی وقتا حوصلهی خودش رو نداره چه برسه به دیگران
منم گفتم عه حوصله خودتو نداری؟؟؟ باشه پس انتظار نداشته باش دیگرانم حوصلهی تورو داشته باشن
زمانی کمتر از انتقاد میشه و بیشتر ازت تعریف میشه که تو با خودت در صلح باشی
همون جوری که هستی خودت رو دوست داشته باشی
بی قید و بند
خودت رو لایق بهترین ها بدونی
برای خودت ارزش قائل باشی
یکی از دلایلی دیگه ای که به خاطر اون از ما انتقاد میشه اینکه خودمون هم داریم از دیگران انتقاد میکنیم
چه کلامی چه توی ذهنمون باشه
یعنی اگر دنبال اینی که از دیگران ایراد پیدا کنی دیگرانم دنبال اینن که از تو ایراد پیدا کنن
چون جهان همانند آینه س اون چیزی که بهش میدی و بهت برمیگردونه
مثلا من واقعا دست خطم بی نظیره و این رو همیشه به خودم میگم که به به زهرا چه دست خطی داری
اگر یه نفر بیاد به من بگه که نه دست خطت افتضاحه اصلا روی من اثری نمیکنه چرا؟؟؟ چون میدونم که واقعیت چیز دیگه ای و به قول استاد اصلا دردم نمیاد
برای اینکه وقتی کسی از ما انتقاد میکنه عصبانی نشیم
قدم اول اینکه ببینیم هدف کسی که داره از ما انتقاد میکنه چیه؟
ممکنه هدفش خیر خواهی باشه ، هدفش این باشه که ما خودمون رو بهبود بدیم
این انتقاد ، انتقاد سازنده هستش هدفش تخریب نیست
((استاد جانم ممنون از مثال فوقالعاده ای که زدین و این برام جا افتاد که انتقاد سازنده چیه))
ولی یه موقعه ای هست که طرف میخواد تخریب کنه
شخصیتتو میخواد خراب کنه
قدم اول اینکه ببینی کدومه ، انتقاد سازنده یا تخریب کننده؟؟؟؟
میتونیم از افرادی که رو در روی ما هستن بپرسیم
یعنی بهش بگیم دوست گلم تویی که داری الان این رو میگی میشه توضیح بیشتری بدی؟؟
اینجوری میتونیم بفهمیم که اون انتقادش سازندس یا تخریب کننده
وقتی طرف داشت حرف میزد اول از همه قشنگ تا انتها به حرفش گوش بده
وسط حرفش نپر ، نخواه که از خودت دفاع کنی یا چیزی رو ثابت کنی بعدش که حرفش تموم شد
پیش خودت فکر کن که
من میتونم از انتقادش چیزی یاد بگیریم؟
آیا انتقادش سازندس؟ یا میخواد تخریب کنه؟؟
وقتی جواب این سوالات رو پیش خودت بدی راحتر میدونی که چه واکنشی نشون بدی
درنهایت از طرف مقابل تشکر کن حتی اگر انتقادش نادرست باشه همین حرف رو بهش بزن
چون همین تشکر ، همین حرف خلع سلاحش میکنه
یعنی همین تشکر تو باعث میشه که حتی طرف از نظرش برگرده
بعد بیا انتقادشو بررسی کن
میبینی طرف به خاطر اطلاعات اشتباهی که داره اون حرف هارو زده
یا نه داره اصلا به تو یه ایده میده
ازش درس بگیریم ، ببین چجوری میتونیم ازش برای پیشرفت خودمون استفاده کنیم
یا داره طرف از یه حقیقتی فرار میکنه و نمیخواد باهاش روبه رو بشه و اون طرف مقابل داره میگتش
اگر انتقاد سازنده بود
بشین بنویسش بعد براش پلن بریز که چجوری میتونی بهترش کنی و سعی کنیم که از این فرصت پیدا کنیم برای بهبود
حالا اگر انتقاد مغرضانه بود
کاری که باید بکنی اینه
بیتوجهی
نه وقت تو صرف این کن که دفاع کنی یا ثابت کنی
یا توضیح بدی
استاد جانم یه چیزی توی اون دوران اعتراضات برام خیلی خنده دار بود این بود که چرا اکثر مردم انقدر احمقن
بابا دوران شاه هم مثل شما بودن ریختن روی خیابون اعتراض کردن حکومت عوض شد بعد از چندینو چند سال دوباره همون آش و همون کاسه
من این رو به خودم میگفتم که اون زمان اون هایی که مینوشتن روی درو دیوار
مرگ بر شاه با اونایی که الان مینویسن مرگ بر خمینی چه فرقی باهم دارن؟؟؟؟
شاید تنها فرقشون توی قیافه هاشون باهاشون
ولی هردو گروه از نظر باوری فوقالعاده پوچن
یعنی برای این گروه از آدما اون زمان که فلان آدم رئیس جمهور بود همیشه خوب بوده
یعنی همش درحال زندگی کردن توی گذشته هستن
به قول سید علی عزیز استفاده از اینستاگرام از سیگارم بدتره
من حتی همین فایلی که میگین رو استاد توی سایت نگاه کردم
استاد جانم اتفاقا اون جو که میگفتن تموم شد دیگه انقلاب شد حتی بخاطر این خالهی من با ، بابام شرط بسته بود
بابام بهش میگفت که این حکومت عوض بشو نیست
خالمم توی اینستا یه عالمه پیچ دری وری رو دنبال میکنه میگفت نه تا دی ماه عوض میشه یعنی انقدررر پوچن که درک نکردن حتی با عوض شدن حکومت هم زندگی اونا عوض نمیشه چون حکومت یک عامل بیرونی هست ، چون اون اصل کاریه یعنی باور که تغییری نکرده که بخواد زندگیش تغییر کنه
توی همون دوران اعتراضات من چون روی خودم کار گرده بودم و داشتم میکردم و مدار من انقدر بالا بود که استاد جانم من یه بار ندیدم از نزدیک مردمی رو که توی خیابون دارن اعتراض میکنن
یعنی یا تموم شده بود یا شروع نشده بود
یعنی من در بهترین مکان در بهترین زمان قرار میگرفتم
یا ، من یادمه استاد جانم یه نفر دیگه هم ازتون انتقاد کرده بود و داداش من اومد بهم گفت ببین اینجوری درمورد عباس منش گفتن
من خداشاهده استادجانم بدون اینکه اون کیلیپ رو نگاه کنم خیلی شیک به داداشم گفتم خب باشه چیکار کنم؟؟
و بعد پیش خودم گفتم
هرچی که توی اون کیلیپ درمورد استاد گفتن دری وری بیش نیست
گیرم که اصلا واقعیت داشته باشه ، من که از حرفای استاد نتیجه گرفتم خب تموم شد و رفت
و کاریم که استاد کرد بازهم بیتوجهی بود
استاد جانم اصلا شما بهترین آدم توی این حوزه هستین چون همین ویژگی رو دارین یعنی با نیتجه حرف میزنین
عمل میکنین چون میدونین ایمانی که عمل نیاورد حرف چرت است
چون میدونین که اگر عقیده یا فکری دارید باید با تحقیق بهش رسیده باشید
اون عقیده اگر به واسطه تقلید از دیگران به وجود بیاد با تقلید کردن از فرد دیگریم از بین میره
زمانی که اون انتقاد شد بهتون خاله ی من انفالوتون کرد توی اینستاگرام ولی من نه چرا؟؟
چون نتیجه گرفته بودم از حرفاتون
بهشون عمل کرده بودم و نتیجه گرفته بودم
استاد دراین مورد که شما گفتین قرآن میگه که اگر فکر میکنی کسی میتونه بین تو و خداوند باشه تو مشرکی
یه مثال دارم
یه بار توی مدرسه یه مناسبی بود مارو توی نمازخونه جمع کردن و شروع کردن به خوندن یه دعایی الان اسمش یادم نیست
خلاصه اون دعا ترجمه نداشت
و همش یه حسی بهم میگفت اول معنی شو بخون ، معنی شو بخون و هی داشت این رو تکرار میکرد
منم اونجا گوشی نداشتم و هی میگفتم رفتم خونه حتما میخونم
بعد یه دفعه اون خانومی که داشت دعارو میخوند گفت بچه ها بزارین بهتون معنی شو بگم
گفت معنی این دعا اینکه باید یه فردی میان شما و خداوند باشه ((معنی کلیش این بود دقیق یادم نیست))
من از همون جا دیگه نخوندم چون فهمیدم این شرکه و اکثر مردم چقدر مشرک هستن
دوستم به من گفت چرا نمیخونی گفتم همینجوری تعجب کرد
تو دلم گفتم واقعا جای تعجب داره؟؟؟ دوست ندارم مثل شما انسان های احمق و مشرک باشم
تازه اونم دعایی بود که به اسم دین ساخته بودن
پس درنهایت وقتی میبنی انتقاد یه نفری که هیچ غلطی توی زندگیش نکرده و اومده داره به تو انتقاد میکنه اونم انتقاد تخریب کننده
تنها کاری که باید بکنی اینکه اصلا برای جواب دادن بهش وقت نزار
نباید بزاری که این انتقاد های پوچ ، احساس ارزشمندی، لیاقت ، اعتماد بنفس رو از بین ببره یا باعث بشه تردید پیدا کنی به خودت نباید بزاری
بعضی وقتا هست که طرف انتقادش بخاطر اطلاعات اشتباهی که داره هست
یعنی هدفش تخریب نیست بخاطر اطلاعات کافی که نداره هست یا اطلاعات اشتباهی داره
یعنی مثلا میگه که چرا این شغل رو انتخاب کردی؟
تو میتونی خیلی مختصر بهش توضیح بدی
برای اینکه بهش علاقه دارم
حالا اگر از ما انتقاد کنن و انتقاد درستی باشه ولی باز ناراحت بشیم چی؟ اونجا باید چیکار کنیم؟
خب این بخاطر اینکه شما رفتارتون رو وصل کردین به شخصیتتون ، به ارزشمندی تون یعنی چی؟
یعنی اگر طرف بهت بگه که این رفتارت اشتباه بود تو فکر میکنی که آدم اشتباهی هستی
یه اینکه ادم کمال گرایی باشی و اگر یه نفر بهت بگه تو اینجا اشتباه کردی بهم بریزی چرا؟
چون مریضی به اسم کمال گرایی رو داری و پیش خودت میگی که نه امکان نداره من اشتباه کنم
یعنی کسی اینجوری میگه که درک نکرده ما با اشتباه کردن درس میگیرم و با اون درس ها بزرگ میشیم
پس رفتار یا ارزش مون رو وصل نکنیم به شخصیت مون
مورد بعدی اینکه با کفش اون طرف راه بریم یعنی خودمون رو بزاریم جای اون طرف انتقادکننده
میدونین استاد جانم من هیچوقت وقت نزاشتم که بخوام کامنت های زیر پست اینستاگرام رو بخونم
ولی توی سایت چرا شده ساعت ها وقت گذاشتم چون جنس کامنت های سایت با هرچیزی فرق میکنه
یه چیز خاصیه
مثلا معلم ما گفته بود که شماها یه انشا نمیدونم درمورد چی بنویسید یکی از بچه ها نوشته بود که کاش من یه پاک کن داشتم و اشتباهاتمو پاک میکردم
من پیش خودم گفتم که اینا چقدر جاهلن
که درک نکردن تو وقتی یه اشتباهی میکنی با درسی که از اون اشتباه میگیری
هم بزرگ میشی هم دیگه اون اشتباه رو تکرار نمیکنی اگر درسش رو بگیری
واقعا من هم خودم رو انسان بی عیب و نقص نمیدونم و هرروز بدون وقفه دارم روی بهبود خودم ، شخصیتم و زندگیم کار میکنم تا بهترو بهترش کنم و میدونم برای این بهتر شدنه هیچ انتهایی وجود نداره
بلخره انسان توی مسیر اشتباه میکنه بازخورد میگیره پیشرفت میکنه
یا وقتی کسی انتقاد میکنه ما بیاییم به خودمون حرف های خوب بزنیم ، با خودمون مهربون باشیم
تا احساس مون بد نشه ، تمرکزمون روی اون انتقاد یا اون اشتباهی که انجام دادیم نباشه
میدونین استاد جانم من هم میتونم بگم که توی این مورد خیلی خوبم یعنی خیلی خوب با خودم مهربون حرف میزنم
یعنی انقدر خودم رو دوست دارم استاد جانم که یه خط دیگه دارم و اون رو توی گوشیم سیو کردم Mom ange یعنی فرشته ی من
خودم رو اینجوری سیو کردم
و استاد جانم این عشق بازی با خودم و خداوندم رو شما بهم یاد دادین عاشقتونمممممممممممممممم
واقعا استاد جانم اصلا نفس عمیق کشیدن توی هرحوضه ای که دارین احساساتی میشیم واقعا تاثیر جادویی داره
اصلا باعث میشه اکسیژن به مغز برسه و آدم آروم بشه
و یه فرصتی میده که از اون حالت عصبانی بیای توی فرکانس بهتر ، حال بهتر
الان باز نجوای شیطانی دهنش رو بازکرده داره میگه که این الان یه موضوع جدید بود
درصورتی که این اصلا چیز جدیدی نیست و استاد بارها و بارها درموردش حرف نزده
اعراض کنیم از نازیبایی ها ((انتقاد های تخریب کننده))
و توجه کنیم به زیبایی ها ((انتقاد های سازنده))
استاد بارها و بارها درمورد ((در صلح بودن باخودمون))
صحبت کرده و حتی یه دوره هم داره
من یادم نمیاد که به من خیلی انتقاد کرده باشن که اگرم بکنن ((نادرست)) برام مهم نیست اصلا
مثلا یادم میاد به من گفتن که چقدر رنگ مانتوت قشنگه ، چقدربینیت قشنگه ، چقدر دست خطت قشنگه اینارو یادم میاد که گفتن
یعنی تا اونجایی که یادم میاد بقیه به کارم کاری ندارم
چون من سرم توی زندگی خودمه نه دیگران
که اگرم یه درصد باهام کاری داشته باشن ، یا بگن نه این راهی که داری میری اشتباهه من خیلی ریلکس بهشون میگم که
اولا فکر میکنی نظر تو برام مهمه؟؟ اگر فکر میکنی مهمه سخت در اشتباهی ((به قول شایسته جونممممممممم که بدجوری دلتنگشم:))
دوما من با نتیجه حرف میزنم
نتیجه هایی که غیر قابل انکارن
استاد جونم عاشقتونم برای این آگاهی های نابی که به ما میدین
عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتت
سلام دوست عزیز
چقدر خوب نوشتی و چه خوب تکمیل کردی صحبتهای استاد را
حس خوبی داشت کامنت شما
وقتی انتقاد میشه واقعا چون در صلح با خودمون نیستیم
و اینکه شاید اطلاعا طرف اشتباه باشه
اینکه خودت هستی،و اجازه تجربه یا همون اشتباه و درس گرفتن رو میدی بخوان تبریک میگم
اینکه به خوبی در مقابل انتقاد و نظر منفی میگی به من چه بهت
تبریک میگم
شاد و موفق و ثروتمند باشید
به نام خداوند وهاب
سلام به استاد عزیز
سلام به خانم شایسته مهربان
سلام به دوستان هم مسیر
خدایا شکرت بابت خوشگل ترین و خوش تیپ ترین استاد دنیا
من در مورد انتقادات بله واکنش احساسی دارم
آن هم در چند دسته
مثلا در مورد انتقاداتی که از طرف همسر و خانواده همسرم بهم میشه که بیشتر حالت له کردن دارد تا سازنده .و این الگو آنقدر تکرار شده بود که خود من هم باورم نسبت به خودم خراب شده بود و خودم رو یک آدم بی استعداد و کلا خنگ میدیدم.
البته از وقتی وارد این مسیر شدم و فایل های استاد رو گوش کردم متوجه شدم من بسیار انسان با استعداد و با هوش و زرنگ هستم.
اما متاسفانه خودم،خودم رو باور نداشتم و با باور بود که ناخودآگاه اجازه میدادم این جوری باهام رفتار بشه.
واین یکی از پاشنه های آشیل من هست و دارم روش کار میکنم و خیلی بهتر شدم اما هنوز هم در درونم وجود دارد و در مقابل کوچکترین انتقادی از طرف اونا باز عصبی میشم و حالا جالبه اونا خودشون هم ……….
یکی از کارهایی که انجام دادم از خانواده همسرم یه کم فاصله گرفتم و این خیلی در روند بهبود این باور خود ارزشی به من کمک کرد.
خوب حالا یه دسته انتقادات دیگر که بیشتر از طرف دوستان و آشنایان هست در مورد مسائل مالی هست که چرا تو خونه تو نساختی چون من چند سال هست که زمین خریدم و تو این چند سال اخیر هم استارت ساخت و ساز رو زدم ولی دیگه متوقف شده. و میگن بابا تو که خودت هم این کاره ای (من در حوزه ساختمان فعالیت دارم و به عنوان پیمانکار جزئ هستم)
و این در حالیه که اونا میبینند تمام همکاران من دیگه خودشون حد اقل خونه دارند.
و من میدونم که عوامل بیرونی که معمولا مد نظر اوناست کاملا بی اثر هستند در این مورد و در تمام موارد زندگی.وفقط به باورهای من بستگی دارد، ومن دارم روی خودم کار میکنم و دارم از مسیرم لذت میبرم
و ایمان دارم در زمان مناسب به بهترین شکل ممکن و به راحتی من خونه ام رو میسازم.
و جالبه میگن چرا وام نمیگیری و…..
و بعضی ها هم میگن بابا بدون وام نمیشه
و یا اگر بدهکار باشی بالاخره مجبور میشی بیشتر کار کنی و این جوری تو صاحب خونه میشی.
ومن به خودم میگم بابا من آدم زجر کشیدن نیستم
من میخوام همه چی رو به راحتی و آسانی بدست بیاورم چون خداوند من وهاب است
و داری فضل عظیم هست.
و تازه خودش تو سوره ضحی آیه 5 گفته
به زودی آنقدر بهت نعمت و ثروت میدهم تا راضی شوی و جالب تر از همه چند روز پیش تو همین افکار بودم و یک هو برگشتم طرف تلویزیون دیدم داره قرآن میخوانه همراه با نشان دادن آیات با معنی فارسی.
بله درست حدس زدید دقیقا همین آیه بود
و نشانه از این واضح تر مگه داریم .
و من چون نمیتونم بهشون توضیح بدم که من توی یک مسیر الهی هستم و………
اون موقع یه کم کنترل ذهن از دستم خارج میشه.
که اینم براش برنامه دارم دندون رو جگر بزار
چشم اینم حل میشه.
همانا من خالق صد در صد شرایط زندگی خودم هستم.
ممنون استاد عزیزم
ممنون دوستان عزیزم
آرزوی شادی،سلامتی،ثروت و آرامش براتون دارم.