اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود بر استاد عزیزم دروووووووووود نه یکبار بلکه هزار هزار بار….. ای وای که چقدر فقیرن آنهایی که هنوز شما را نشناختن و از خداوند میخوام کسانی که لایق و آماده این وصل هستند هرچه زودتر به این مسیر زیبا هدایت بشوند من دیشب با الهام گرفتن از قلبم قدم اول رو خریداری کردم . و میشه گفت بعد از خرید کتاب ها این اولین خرید از محصول سایت بود…و دارم با جون و دل گوشش میدم و اگر بخوام بگم هنوز 24 ساعت از زمان خرید نگذشته و من موفق شدم فقط جلسه اول رو نگاه کنم از صحبت های شما که چه اتفاقات زیبا و قشنگی در همین زمان کم در زندگیم افتاده شاید هیچکی باورش نشه …. این تازه اولشه و خدا رو صد هزار مرتبه شکرگزارم ….
سلام دوست عزیزم مرسی که با کامنت قشنگت هدایتم کردی تا برم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند که همهشون رو خریداری کردم بخونم و دوباره از اول همه چیز برام تکرار بشه..
چقدر قشنگ تکاملت رو طی کردی و اول کتاب هارو خریدی و حالا دوره ارزشمندِ دوازده قدم رو داری طی میکنی
مبارکت باشه و امیدوارم با تمام وجود روی این دوره کار کنی و هر روز از روز قبل بیشتر رشد و. پیشرفت داشته باشی
سلام ب بندگان شایسته و کسانی ک ب راه مستقیم هدایت شدن …
از خدا میخوام همانطور ک افرار شایسته رو ب من نشان داد . در مدارشون قرار داد. کمکم کنه ک در مدار شون بمونم و برسم ب اون چیزی ک بخاطرش بدنیا اومدم ..
همیشه وقتی فایلها رو میدیدم تمام حرفها و رفتار و عملکرد استاد رو اول تحسین میکردم .. گاهی فکر میکردم خانم شایسته ی مهربون دنباله رو استاد هست ..
ولی چیزی ک الن واسم خیلی جالب بود
اول.. استادی ک اینقد توی کارهاش جدیه و ب قول خودش آدمای ضعیف زیر چرخ دندهای حرفاش له میشن ..
استاد همیشه عاشق اینه چند وقت تنها باشه ..
خانم شایسته ک واقعا اسمش برازنده شخصیتشه ..جوری بوده ک مرد ب این قوی دلتنگ این فرشته شده .. جوری ک ب زبون آورد استاد . نمیومد میرفتم ببینمش .
یعنی زنی ک منبع خیلی از نکات مثبت
اول متعهد ب کار .. یعنی من بودم عشقم بگه بزار و بیا در دم کارمو رها میکردم و میرفتم
دوم با اینکه دلتنگ بوده خودش .. صبر میکنه اولویت خودش ک نتیجه ی عالی داشته واسه خیلی از ذی نفعها .ب ثمر رسوند بعد رفت .
خیلی جالب بود . مردی با این اعتماد بنفس .. عجب زن قوی و جیگر دار و با اعتماد بنفسی داره .
مرد راحت میتونه یکجا بمونه و تنها باشه ..
ولی اکثر خانومهای اطرافم . خودم .. نیم ساعت تنهایی واسم زیاد ک هس فقطم اعتراضم بهوا س ک از تنهایی میترسم . وسط ی دشت بزرگ ن تنها . تنها بود . کلی مدیریت کرده از هر جور کاری ک عقل جن بهش نمیرسیده ..
خیلی جالبه ها واسه خودم … یعنی آفرین ب تو بانو ..
کارهای بانو . مهربونیش .. والن بانو جان چطوری بودی ک مردت واست بال میزده .. این یعنی آفرین ک هیچ یک میلیار د بار قابل ستایش ..
یعنی من ذوق رو ته دل استاد میدیدم . حسش رو دقیق انتقال داد..
از خداوند آرزوی من واسه شما ک الگوی من در عشق هستید .. طول عمرررر پر برکت هست ..دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم خانم شایسته ام …
از شما سپاسگزارم استاد که تمام فایل های رایگان و چه اونهایی که باید براشون بها پرداخت کنیم همشون فوق العاده اند … همشون عالیند …
همشون پر از آگاهی و پر از درس هستند …
استادم قبلا که درباره ی دوره ای و محصولی صحبت می کردید دهنم آب می افتاد و ذهنم خودم را نیازمندش می دید و یک عجله ای عجیب داشتم ، استادم ولی الآن آرامش دارم و راحت تر می سپارم به خدا، بهترین اتفاق ها در بهترین زمان و مکان اتفاق می افتد …
آگاهی ها در زمان خودش به من گفته خواهد شد ...
این مسیر ، مسیر لذت و داشتن احساس خوب هست ، در مسیر الهی ، رقابت نیست ، عجله نیست و ترس و از دادن نیست ، همه و همه خیر هست . هرچه پیش مومن آید همه خیر اوست ..
استادم باز هم همزمانی عجیبی افتاد و آگاهی عجیبی که در این فایل گفتید عشق به کار ، داشتن احساس عشق به کار و داشتن احساس خوب و واگذاری کارها به خداوند….
استادم ،چند وقتی بود که مرتب به خودم می گفتم چرا ، چرا با این همه کار کردن روی خودم حرکت نمی کنم ، ایده ام را اجرا نمی کنم … و ایده ام را رها کردم …
ذهنم می گفت چون نمی خواهی قانون تکامل را درش اجرا کنی و احتمالا خیلی بلند پروازی کردی، ولی من سعی کرده بودم به الهام قلبی ام گوش بدهم …
مشکل من این بود که اصلا دلم نمی کشید برایش قدم بردارم …
هزار تا کار می کردم ولی این کار را انجام نمی دادم ….
رسیدم به این قضیه که من وابسته ی نتیجه شدم و وابسته ی ثروتمند شدن . احساس می کنم تا باید ثروتمند بشوم که احساس کنم دارم پیشرفت می کنم ، کار کردن روی باورهایم نتیجه بخش هست …
وقتی در کاری وابستگی بیاد ، احساس عشق و لذت کم می شود …
و دلم قبول کرد این ماجرا را ….استادم باز هم برای ما ، از داستان تکاملتون تعریف کردید و نکته ای که واضح و هزار بار گفتید ولی برای من مخفی بود …
استاد گفتید ،اگر در آن زمان هم می مردم ، اینقدر احساس عشق را تجربه کرده بودم که با سپاسگزاری و آرامش می مردم …
استادم ، شما اینقدر رها و آزاد بودید که در وجودتان احساس ثروت و عشق و سپاسگزاری را احساس کردید . و اول قلبتان از این احساس ها پر شد و سپاس دنیای بیرون شما …
اگر در دنیای بیرونیمان دنبال چیزی بگردیم ، تشنه و تشنه تر میشیم …
اگر جز وصل شدن به منبع اصلی و وصل شدن به خدایمان به ریسمان دیگری خودمان را وصل کنیم جز عاجز بدنمان چیز دیگری برای ما ندارد …
استادم ، شرک ، شرک هست و مجازاتش و یا بهتره بگویم نتیجه اش مشخص و واضح هست … این سیستم بی نظیر را نمی شود گول زد …
استادم ، گاهی اشتباه می کنیم ، این ضرب المثل که پول خوشبختی نمیاره درسته ! ولی وقتی از درون پر بشی و احساس خوشبختی کنی ثروتمند خواهی شد …
وقتی احساس ضعف و نیاز نسبت به پول داشته باشی ، ثروتمند نمی شی ولی وقتی که از درون پر باشی این احساس ها را تجربه خواهی کرد ...
استادم ، شما بارها و بارها از احساس های فوق العاده ای که در زمان دانشگاه داشتید و توی بندرعباس گفتید ولی من بهش بی توجهی کردم …
البته که تکاملم طی نشده بود …
و حالا باز هم تمرین می کنم و حالا باز هم یاد می گیرم تا روی خودم و روی باورهایم کار کنم و لذت فوق العاده ای در لحظه ی حال داشته باشم و آینده را بسپارم به خدایی که در آینده خواهد بود …
استادم ، نزدیک یک سال نیم هست در سایت شما هستم و چه تغییرات شگفت انگیزی داشتم، و چه احساس های خوب و چقدر آرامش ، و در زمینه ی مالی حالم بهتر بود ، ولی آنچنان زیاد و خوب نبود که من را شگفت زده کرده باشد، و این برایم عجیب بود ،
ولی حالا بهش رسیدم و دلیلش را کمی فهمیدم …
چون جای علت و معلول را اشتباه کردم …
مرتب در ذهنم این بود که کار کنم و روی باورهایم کار کنم تا ثروتمند بشوم و حالم بهتر بشود …
من روی خودم کار می کنم و روی باورهایم کار می کنم تا دنیای درونم را بسازم ، خودم را گسترش بدهم ، حال خوبم را گسترش بدهم و به دنبال ترمیم دنیای درونم و سیراب شدن دنیای درونم نعمت ها از راه خواهند رسید ، آن زمان که تو عشق را و بی نیازی را در وجودت پیدا کردی و ثروت را در وجودت یافتی …
چرا که طبیعت به تو آنچه می دهد که تو بهش می دهی و بر اساس فرکانس تو پاسخ می دهد . با فرکانس فقر و نیازمندی ، نمی شود ثروت و بی نیازی را دریافت کنی …
استادم ، باز هم متعهد می شوم ، به خودم تعهد می دهم که با خودم و با دنیای درونم بیشتر به صلح برسم و توحیدی تر بشوم و کار کنم و حالا نه برای عامل بیرونی که برای یک عامل درونی و آن هم برای گسترش دنیای درونی ام ، یافتن بیشتر و بیشتر احساس عشق درونم …
و یا رفتن ثروت درونم …
کی گفته که من از این نظر غنی نیستم . من برای داشتن احساس ثروت مندی به هیچ عامل بیرونی ای احتیاج ندارم ، آنچه می خواهم درونم هست و من وصل منبع بی نهایت ثروت هستم و او من را هدایت می کند .
خداوندم درهای نعمتش را برای من باز می کند . در زمان مناسب به من آگاهی می دهد و من خداوندم را آزاد می گذارم ، تا به هر شکلی که خودش می داند من را هدایت کند و به من آگهی بدهد …
استادم ، بهتون تبریک می گویم و به شما افتخار می کنم چرا که شما قانون طبیعت را درک کردید و فهمیدید … چرا که شما با قانون خداوند ثروتمند شدید و احساس عشق و سپاسگزاری و آرامش یافتید …
استادم شما با قدرت ذهن ، ثروتمند شدید و در این زمان کوتاه لاغر شدید و به رابطه عاشقانه و سلامتی …
استادم از شما سپاسگزارم که خوشبخت هستید و شما در زندگی من اولین نفر بودید که گفتید می شود انسان خوشبخت باشد و از هر نظر راضی …
و این باور را در ذهن من به وجود آوردید که می شود که انسان توانایی دارد به آنچه می خواهد برسد .
و باور مهم و آگاهی ای دلم به دانستن تشنه بود . ما بر اساس فرکانس و باوری که داریم و احساساتی که داریم به جهان هستی فرکانس می فرستیم و جهان به فرکانس های ما پاسخ می دهد…
ثروتمند شدن یک کار عملی نیست ، بلکه ذهنی هست …
برای داشتن احساس عشق نیاز مند کسی در بیرون از خودت نداری ، عشق را اول در خودت و دنیای درونت هست و خودت و خدایت کافی هست …
و برای داشتن احساس سلامتی و حال خوب نیاز مند شرایط خاصی نیست ، با ذهن می شود … تنها و تنها با تغییر سیستم فکریت می توانی به بهترین درجه ی سلامتی برسی …
و همه ی انسان ها و خودم این توانائی و قدرت را داریم ، و نکته ی جالب این هست که حتما حتما نیاز مند استاد و یک فردی در دنیای بیرون نیست ، خداوند تو را هدایت می کند ، این سیستم بی نظیر تو را به سوی آنچه می خواهی ، هدایت خواهد کرد … استادم از شما سپاسگزارم …
مریم خانم شایسته ام از شما سپاس گزارم و از خدای خودم که من را به سوی شما هدایت کرد سپاسگزارم …
از کامنت پر بار و ارزشمند و پر از آگاهیت بسیار سپاسگزارم.بارها و بارها کلمه به کلمه ی کامنت ت رو خوندم و هر بار آگاهتر شدم.
چقدر جمله ی زیبایی نوشته بودی
« اگر دردنیای بیرونمان دنبال چیزی بگردیم ،تشنه و تشنه تر میشیم.»
در مورد همین جمله ، من خیلی فکر کردم و فهمیدم دقیقا
هدف اصلی خدا هست.توحید هست.نزدیکی به خدا هست.یکی بودن و یکی ماندن با خدا هست.هر کاری میکنم آخرش باید برسم به توحید.باید برسم به باورهای درست .نه اینکه یه کاری انجام بدم که به یه چیزی در بیرون برسم تا احساسم خوب بشه.باید هر کاری میکنم برای این باشه که باورم درست بشه که برسم به نزدیکی بیشتر با خدا.یعنی داشتن احساس خوب در هر لحظه .همینه.فقط همینه.برسم به لذت.برسم به خوشی و حس خوب خودم.برسم به رشد و گسترش خودم و علاقه هام و دوست داشتن های خودم.فقط هدف همینه .حس خوب داشتن در لحظه..داشتن حس فوق العاده در هر لحظه .ارسال فرکانس فوق العاده در هر لحظه به جهان..ارسال فرکانس دارا بودن و غنی بودن و فرکانس فراوانی و شادی و خوشی و لذت و عشق و توکل و اطمینان و قدرت و توانمندی و ارزشمندی و لیاقت در هر لحظه به جهان.اصل اینه.هدف اصلی فقط همینه.بقیه حاشیه هست.عوامل بیرونی نمیتونن من رو به این احساسها برسونن.اما داشتن این احساس خوب و ارسال فرکانس درست به جهان در هر لحظه من رو به تمام نعمتها و ثروتها میرسونه.
از خدای مهربانم به خاطر این آگاهی ارزشمند و از شما دوست الهی و گرانقدر سپاسگزارم
مریم جان خوش اومدین،این کنار هم بودن و لذت بردن در کنار هم نوش جونتون عزیزانم
چقدر لذت میبرم از روابط و احترام شما دو عزیز نسبت به هم
استاد منم از عربی بد میاد یکی از درسهایی که دوران مدرسه ازش فراری بودن همین عربی بود.اما در مورد شما فکر میکردم اینقدر عربی رو دوست داشتین که تونستین به راحتی قران رو درک کنین و ریشه یابی کنین .برام جالب بود که شما هم از عربی خوشتون نمیومد
استاد عزیزم همیشه در ذهنم دنبال این بودم و هستم که علاقه من چیست ؟اصلا هدف از افرینش من در این دنیا چیه ؟؟میدونم اومدم یه سری چیزها رو تجربه کنم اما اینکه من باید چطوری خودم رو گسترش بدم و چه چیزی رو در خودم تجربه کنم همیشه برام سوال بود، گاهی اینقدر مادر بودنم و زندگی فرزندانم برام مهمه و درگیرش میشم که به خودم میگفتم من اومدم تا مادر بودن و اون عشقی که بعد از مادر شدن تجربه میکنی رو تجربه کنم ، مدتهااااااااا درگیر این هدف افرینشم بودم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که من خیلی غرق این تفکر شدم و رهاش کردم و تصمیم گرفتم در لحظه و در زمان حال زندگی کنم و چون علاقه زیادی دارم که یک درامد زایی داشته باشم و بتونم ثروت بسازم( تصمیم گرفتم انجام بدم هر انچه که به من گفته میشه و هر چیزی که به ذهنم میرسه رو انجام بدم ).
و استاد یکی از درسهایی که احساس میکنم از شما خوب یاد گرفتم همین رفتن در دل ترسهاست، استاد یعنی هر کاری که انجام دادنش برام سخته و ازش ترس دارم حتما حتما حتما انجامش میدم و وقتی انجام میدم😚
یک احساس خوبی، یک احساس لیاقتی، یک احساس افتخار خداوند رو نسبت به خودم رو دارم😊 که خیلییییی لذتبخش و دلپذیر و بینهایت خدارو شکر میکنم که انجامش دادم،
استاد الان دیگه امکان نداره من بگم برام سخته الان دیگه امکان نداره من بگم میترسم
قبلا میگفتم میخوام اینکارو بکنم اما میترسم که……
یا میخوام این کارو بکنم اما …….
الان در زندگی من هر کجا که گفتم میترسم که …سریع انجامش میدم
الان در زندگی من هر کجا احساس کردم باید یک کاری انجام بدم،امکان نداره انجام ندم
استاد ،اون اوایل که صحبتهای شما رو گوش میدادم فکر میکردم همینکه به حرفهای شما گوش کنم عبارات تاکیدی بگم تمرین نوشتن انجام بدم تصویرسازی ذهنی انجام بدم همه چی درست میشه بقیه اش با خداست
اما یک فایل از شما شنیدم که «ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته» خیلی ضربه محکمی بود برام حتی یادمه که گریه کردم چون خیلی از انجام کارها برام سخت بود خیلی ترسها داشتم از خیلی از افراد، از موقعیتم و خیلی چیزهای دیگه و با خودم میگفتم من که مادرم و بچه شیر خوار دارم من که همسرم نمیزاره من چطوری کارها رو انجام بدم.
اما الان تا به ذهنم میاد که نه نمیشه این کارو بکنی چون میترسم همسرم….. و یا فلانی….. و یا خیلی ترسهای دیگه امکان نداره اون کارو انجام ندم
و خیلی خوشحالم که توی این یکسال در کنار شما بودن دیگه ترس در زندگی من معنا نداره حتی قضاوت دیگران ،
استاد الان که میخوام کاری رو انجام بدم و یا بیرون برم وقتی در ذهنم بیاد که نه این رو نپوش یا اینکارو نکن چون بقیه چی میگن من حتما اون لباس رو میپوشم و اون کارو انجام میدم چون از شما یاد گرفتم راحتی و لذت بردن و ارزش قایل بودن به خودم برام در اولویت باشه تا نظر بقیه.الان برام راحتی در هر شرایطی بدون نظر بقیه برام در اولویته.
امروز که این تغییرات رو در خودم دیدم خیلی خوشحال شدم چون من همیشه دنبال ثروت ساختن هستم و بودم و همیشه میگفتم هنوز نشده من که دارم تلاشم رو میکنم هر چی گفته میشه انجام میدم پس نتیجه کو؟؟؟؟
وقتی شما گفتین«من کسی که حرکت میکنه اما نتیجه نگرفته اما حرکت میکنه من با تمام وجود تحسینش میکنم »جرقه ای در ذهنم زده شد که این همه تغییرررررر، این یعنی پیشرفت این یعنی استادت بهت افتخار میکنه چون خیلی کارها کردی و
استاد کلییییییییی انرژی گرفتم گریه کردم انگیزه گرفتم و بینهایت خدای خودم رو شکر کردم که همیشه در بهترین زمان بهترین هدایتها و حرفها رو به من میزنه و باعث دلگرمی و انگیزه بیشتر در من میشه.
و استاد به خودم گفتم درسته در مورد ثروت ساختن نتیجه نگرفتم اما همین ترس نداشتن خودش کلی نتیجه س، همون مقدار کمی پولی که در مسیر بهش رسیدم خودش نتیجه س درسته کمه اما قبلا اصلا نبود اما الان هست فقط کمه ایناه همه نتیجه س .و کلی خوشحالم
استاد دنیا دنیا از شما ممنونم بابت این دلگرمی و مهربانی شما که نمیدونید با حرفهاتون چه بر سر دل من میارید
استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم
سپاسگزار خداوندم هستم که من رو هدایت کرد به سمت شما
خدای مهربانم بینهایت ممنونم هزاران بار سپاس
خدایا من رو هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای امین یا رب العالمین
درسته که نتیجهی مالی اونقدر بزرگ نشده اما همین که نسبت به قبل بیشتر نعمت داره وارد زندگیمون میشه باید همین نشانههای کوچیک رو تأیید کنیم و ادامه بدیم 😍👌
حرکت کنیم کم کم نتیجه ها بزرگتر میشه.
رفتن توی دلترس ها هم یه حرکت عالیه و خودمم هرموقع تو دل ترسهام میرم، همون موقع یه حس فوق العاده بهم دست میده و همین که هرروز یک ترس رو شناسایی کنیم و بریم توی دل ترسه کلی شخصیتمون رو رشد میده👌
فایلی که امروز من دیدم دقیقا درخواست دیشب من از خداوند بود که من رو هدایت کنه و به من ایده الهام کنه برای کسب درآمد بیشتر …فایل رو دیدم شوکه شدم در عین حال هم حسم بد شد نسبت به این که واقعا چرا من تا الان نتونستم چیزی که بهش علاقه دارم رو پیدا کنم و اصلا رسالتی که براش به دنیا اومدم رو نمیتونم پیدا کنم
چون حرفاتون یک تلنگر اساسی به من بود با اینکه من آدم عمل گرایی هستم و همیشه حرکت کردم ولی چیزی که بوده اینه که وسط راه کار هارو ول کردم که این هم نشان از کمبود عزت نفس میده
استاد عزیز من قبل از اینکه با شما آشنا بشم و این مباحث رو بفهمم همیشه دنبال این بودم که کارهای بزرگ انجام بدم و تاثیری توی دنیا داشته باشم خیلی به این فکر میکردم ولی راهی براش نداشتم همیشه هم دنبال پول بودم و میخواستم پول زیادی داشته باشم داستانی که میگم و تعریف میکنم از حرکت و عمل کردن من هست که اصلا نمیدونستم قانون چیه این داستان رو میگم که هم یادآوری کنم برای خودم که حرکت کردن و کسب مهارت چقدر میتونه مهم باشه هم شاید برای دوستان هم مفید باشه
من بعد از خدمتم توی یک قنادی شروع به کار کردم اصلا نمیدونستم کارش چجوریه ولی کار رو شروع کردم اوایل فقط ظرف میشستم و نظافت میکردم و اصطلاحا پادو بودم با حقوق ماهی 250هزار تومان که وقتی به دوستان میگفتم یا اطرافیانم میگفتن دیونه شدی کی با این پول کار میکنه بیا بیرون حتی میگفتن خاک تو سرت تا ابد باید ظرفشور بشی و از این حرفا ولی من با اینکه قانون رو نمیدونستم ولی با خودم میگفتم تا ابد که اینجوری نمیمونه و من میام بالا و روزی خودم استاد کار میشم …خیلی هم غرور داشتم که کسایی توی اون قنادی بودن و به من دستور میدادن بعضاً سنشون از من کمتر بود و سر این ناراحت میشدم ولی به روی خودم نمیوردم
استاد شیرینی خشکار که اتفاقا خیلی کارش عالی بود و همه ازش حساب میبردن و کلا مسئول کارگاه هم بود یک وردشت داشت که با این وردستش بحثشون شد و وردسته از اونجا رفت شرایط جوری پیش رفت منی که پادو بودم و چند ماه اونجا بودم
وردست همین استاد شدم و بااینکه نفرات دیگری قبل از من اونجا بودن و آرزو داشتن وردست بشن نشدن و کلی حسادت میکردن استاد کاره از تمیز کار کردن و جدی بودن من توی کار خیلی خوشش اومده بود و اتفاقا وقتی وردستش شدم خیلی سریع یاد گرفتم و همیشه میگفت هیچ وردستی اندازه تو زرنگ ندیدم و خیلی تعریف میکرد من کم کم یاد گرفتم و با عشق هم کار میکردم
یکی از کسایی که کیک ساز خیلی عالی هم بود اونجا کار میکرد و با صاب کار بحثش شد و از اونجا رفت و برای کار رفت چابهار توی سیستان و بلوچستان …بعد از یک مدت من فکر کردم اینجا برای من کوچیکه و من تصمیم گرفتم از اونجا برم چون گفتم میخام حرفه ای بشم و چیزای بهتری یاد بگیرم با اینکه خانواده من اصلا راضی نبودن و هی میگفتن کجا میری ولی من تصمیم گرفتم برم یک شهر دیگر و ایده هم نداشتم که کجا برم تا اینکه خیلی یهوی این کیکساز که رفته بود چابهار به من زنگ زد و گفت اینجا یک وردست میخان بیا اینجا خیلی جای پیشرفت هم داری من قبول کردم و رفتم با اینکه همه ناراضی بودن از خانواده و استاد کار قبلی و کلا قنادی هی میگفتن نرو به درد نمیخوره پشیمون میشی ولی من تصمیم رو گرفته بودم و رفتم دقیقا من یک روز مانده به عید رفتم یعنی غروبش که همه آتش بازی میکردن راه افتادم بحث هدایت رو مثل نمیدونستم ولی گفتم میرم پیشرفت میکنم …
خلاصه رفتیم اونجا شهر غریب شهر دور افتاده خیلی اتفاقات توی این راه برای من افتاد و خیلی اذیت شدم که الان اینو میگم نزدیکه گریه م بگیره
چون قانون رو بلد نبودم ولی باز ادامه دادم و ادامه دادم تا اونجا کلا کار رو یاد گرفتم یک استاد کاری داشتم که حتی لباس هاش رو من باید میشستم خیلی بد اخلاق بود که همه کسانی که اونجا بودن از دست این آقا عاصی بودن ولی من ادامه دادم
باز هم خیلی اتفاقی(اونموقع اتفاقی بود الان قانون رو میفهمم میگم هدایتی )این استادکار ما از اونجا رفت و کار استاد کاری خشکاری رو به من دادند خیلی اعتماد ب نفس پایینی هم داشتم ولی کار رو قبول کردم به جایگاهی رسیدم که همون اول که رفتم تو قنادی بهش فکر کرده بودم و درامدم هم از ماهی 1تومان شد ماهی 3تومان پایه حقوق و اضافه کاری و بیمه و 2وعده غذا و جای خواب
جوری شد که من اونجا یک موتور گرفتم و با موتور میومدم سر کار هر جای شهر رو دوست داشتم میرفتم خلاصه خیلی خوش بحالم بود صاب کار منو بسیار دوست داشت چون هم کارم خوب بود هم توی کارم جدی بودم و مشتری ها از جنس های من و شیرینی های من راضی بودن خلاصه عشق و حال میکردم….تا اینکه به جایی رسید که به خودم گفتم دیگه اینجا به درد تو نمیخوره و داری اینجا تلف میشی و یک روند تکراری داری هر روز همین شیرینی ها رو درست میکنی…تو باید شیرینی های بهتر یاد بگیری همون موقع به خودم گفتم من از اینجا باید برم و ایدم این بود برم تهران
وقتی به صاب کار گفتم خدا شاهده برگشت گفت تو دیوانه ای برای چی از اینجا میری این همه اینجا بهت خوش میگذره و اینا گفتم میخام برم شیرینی های بهتر یاد بگیرم و مهارتم رو بالا ببرم هر چی گفت که حقوقت رو بالا میبرم و اینا گفتم تصمیمو گرفتم و میرم خلاصه خیلی ناراحت شد بنده خدا..
من اومدم تهران بدون هیچ ایده ای بدون اینکه بدونم که باید کدوم قنادی برم و چیکار کنم ولی بازم انگار ته دلم ایمان داشتم که میتونم جایی رو پیدا کنم و همینجوری هم شد جایی رو پیدا کردم و منی که خودم استاد کار بودم رفتم پیش استاد کار دیگری و اونجا کمکی اون شدم با اینکه اونجام کلی اذیت شدم چون قانون رو نمیدونستم و خیلی اتفاقات برام افتاد ولی باز ادامه دادم و گفتم اشکال نداره یاد میگیرم من توی اون سال 3میلیون تومان دادم یک نوع شیرینی به اسم کوکی یاد گرفتم که تازه اومده بود و کسی به اون صورت بلد نبود اصلا کوکی چیه …ولی من هی میخاستم خودم رو به روز کنم و این کار رو کردم و هی مهارتمو افزایش میدادم من اعتماد به نفس خیلی پایینی داشتم که اگر الان بود با این اعتماد به نفس کلی از همون یادگیری پول میساختم ….ولی در حدی بود که توی همون کارگاهی که کار میکردم این شیرینی هارو میزدم…بماند که صاب کار کلی ذوق کرده بود و کلی مشتری هاش اضافه شده بودند و حقوق من هم کلی رفته بود بالا
چون من دنبال پیشرفت توی کارم بودم و هی مهارتمو بالا میبردم و کلی قنادی دیگه به من پیشنهاد دادن که من برم و براشون کار کنم و همه خواهان این بودند که من براشون کار کنم چون مهارتی داشتم و کارم خیلی خوب بود
هر چند که من توی اون کار ادامه ندادم چون اونموقع من با استاد آشنا شدم و فهمیدم رسالت کاری من نیست و من رفتم و توی یک حوضه دیگر مشغول به کار شدم
ولی این داستان رو نوشتم که برای خودم یاد آوری بشه که اگر با ایمان حرکت کنی و ادامه بدی و مهارتت رو بالا ببری پول صددرصد به سمتت میاد و من این رو تجربه کردم با اینکه اصلا با قانون آشنا نبودم …ولی همین منی که اینارو تجربه کردم و این راه رو رفتم الان یادم رفته که من باید مهارتی در جهت علاقم کسب کنم ثروت حتما میاد
و اگر کسی هم این کامنت رو خوند ازش ایده بگیره
خدایا سپاس گذارم که بهم این فرصت و توانایی رو دادی که این کامنت رو بنویسم ازت ممنونم بی نهایت
از استاد هم بی نهایت سپاسگزارم برای این فایل و این آگاهی
خیلی خیلی خوشحالم از این همه همزمانی که کارام با شما داره بدون اینکه برنامه ریزی داشته باشم ،انگار هر فایلی که بهش هدایت میشم فقط برای منه، حدود یک ماه پیش بود که با همسرم رسول جان تصمیم گرفتیم چند روزی از هم جدا باشیم،و هرکدوممون به روند کار خودش تمرکز داشته باشه،البته نفری یه بچه هم همراهمون بود،😀😀😉😉😍😍دقیقا همزمان با شما مریم جونم که گاراژ رو مرتب کردی و کلی کار دیگه رو هم هندل میکردی منم کلی از کارای زندگی و خونه و پسرم رو انجام میدادم و همسرم هم با دخترم برای انجام یک پروژه کاری به کرج رفت ،البته ما یک بار به خاطر شرایط بچه ها همدیگرو این وسطا دیدیم،رفتم کرج یه مدت بودم بعدش با بچه ها سه تایی برگشتم شمال با اتوبوس عالی بود یه تجربه بی نظیر بود ترسی که توش قدم گذاشتم،کلی درس گرفتم و بزرگتر شدم، و دقیقا دیشب همسرم بعد از یک هفته دوری برگشت پیشم،خداروشکر همه چیز عالی بود هوا عالی همه اتفاقا عالی و روی ریتم،😍😍🌈🌈🌠 خیلی چیزا توی این مدت یاد گرفتم ،همزمان دوره ۱۲قدم،روابط،عزت نفس رو کار کردم خیلی بی نظیر بوده برام تا الان هرچی بگم کم گفتم،روابطم با همسرم عالیه خداروشکر توی آزادترین و عاشقانه ترین حالت خودمونیم ،در بهترین شرایط آب و هوایی که دوست دارم زندگی میکنم،خونم دقیقا مقابل کوهه،من توی طبیعت کوه رو خیلی دوست دارم،حتی چند شب هم کمپ زدم توی کوه همراه بچه هام حتی و الان به هرجا نگاه میکنم کوه میبینم،نمای پنجره ی اتاقم یه تصویر رویاییه روابطم با خدا هرروز داره بهتر از دیروز میشه، استاد چقدر حرفهاتون به موقع بود برام،چند وقت پیش هدایت شدم به دوره ثروت،من خیلی وقته هیچ کامنتی نگذاشتم توی سایت، خیلی خوشحالم که تونستم با شما توی کلاب هاوس حرف بزنم،یه تجربه بی نظیر بود برام ،خیلی برام قابل لمسه دیدنتون از نزدیک و دارم خودم رو آماده میکنم برای یه ملاقات بی نظیر، حدود ۹ماهه که مهاجرت کردم،به لطف الله کل قسطام تموم شده،و دیگه هیچ وقت قرار نیست سمت قسط و وام برم،یه همراه خیلی بهتر پیدا کردم و اون خدای رحمان و رحیمه ،همسرم خیلی وقته وارد حیطه کار نجاری شده ،کاری که همیشه بهش علاقه داشت،خداروشکر به درآمد زایی رسیدیم،من میخوام وارد حیطه ی کاری مورد علاقه خودم بشم،کاری که هیچ مغایرتی با پوزیشن الانم که در درجه اول مادربودنه نداره،که چیزی که خدای مهربونم خیلی قشنگ توی این فایل زیبا از زبون شما عزیز دلم هدایتم کرد که محکم تر گام بردارم در مسیرش.
عاشقانه سپاسگزارم که انقدر عالی هدایت های خدارو دریافت میکنی و به ما ارایه میدی،در پناه خدای مهربونم همیشه سالم تر و سلامت تر و ثروتمند تر از قبل باشین در کنار مریم جون عزیز دلم،واقعا از خدا و برادرم و شما و دستان زیبایی که توی مسیر همراهم هستن سپاسگزارم.
چقدر این فایل برای من لازم بود چرا آگاهی داشت این فایل.خداییش این فایل فوق العاده بود هر چی بگم کم گفتم.
روز اولی که توسایت اومد من گوش کردم و حظ بردم و شروع کردم به نوشتن کل فایل
تا الان چندین بار گوش کردم و خوندم و فکر میکنم هنوزم باید بخونم و استفاده کنم از این مطالب بی نظیر.
سلام به دوستان عزیزم من سید حسین عباس منش هستم و سپاسگزارم خداوندم که بمن فرصتی داده که با شما عزیزانم باشم.
بعد از 43 روز دیشب عزیز دلم اومد پیشم تمپا .بی نهایت خوشحال شدم یعنی این قد دلم براش تنگ شده بود که اگر نمی اومد حتما خودم میرفتم پارادایس و دلیلش این که بالاخره تشریف آوردن این بود که دوره روانشناسی ثروت 2 آپدیتش رو به پایان رسوندن .یعنی تعهد داشتن برای خودشون و یک تعهدی داده بودن که اگر من دوره به پایان برسونم و تموم کنم کارمو میام و تا وقتی که کارم تموم نشده نمیام.و این کار انجام دادن و بسیار بسیار خوش گذشت امروز صبح هم با هم رفتیم کلی پیاده روی کردیم کلی هم هوا اینجا خوبه جای شما خالی و هوا تابستونی بود حتی بهاری هم نبود اینقدر هوا گرم بود.
از اونجایی که ایشون خوب یک مدت زیادی روی دوره کار کردن تصمیم گرفتیم که یک موضوعی رو ایشون بهش اشاره کنند تو دوره بوده و من در مورد اون موضع بیشتر صحبت کنم .هماهنگی خاصی هم با هم نکردیم قرار شده ایشون بگه و من فی البداهه در موردش صحبت کنم من در خدمت شما هستم.
عاشقتم .قبلش بگم که با این من خیلی دوست داشتم شمارو ببینم ولی خیلی برام مهم بود که این تمرکز پیوسته باشه ولی ارزشش رو داشت چون کاری که آماده شد بی نظیر یعنی هر کسی وارد این دوره بشه و اون آموزش هارو جدی بگیره واقعا میتونه از توانایی هاش ثروت بسازه . والانم اتفاقا من میخواستم در مورد این موضوع صحبت کنیم چون کلیت روانشناسی ثروت 2 حول و حوش این موضوع رو کامل پوشش میده از همه جوانب آموزش میده که شما چطور از توانایی هات پول بسازید یعنی تواناییت رو تبدیل کنی به یک منبع درامد و درامد زایی میخواستم در مورد این موضوع بیشتر صحبت کنیم:
چشم موضوع فوق العاده ای هم هست .در مورد توانایی ها 2 تا گروه میشه دسته بندی کرد انسانهارو تو این موضوع:
دسته اول آدم هایی اند که توانایی خیلی بالایی دارند تو یکسری موضوعات ولی اعتماد به نفس ندارند یعنی احساس بی ارزشی میکنند لیاقت رو در خودشون احساس نمیکنند .آدم هایی اند که به گواه خیلی از دوستان نزدیکان و کسانی که باهاشون کار کردن اینه که طرف مثلا واقعا تو فلان حوزه عالیه متخصصِ حالا تو حزوه هنریِ ،حوزه ورزشیِ ،حوزه علمیِ ،حوزه کامپیوتریِ ،حوزه فنیِ هر چی که هست ولی خودش میگه نه آقا اینو همه بلدن، این که چیزی نیست اینو همه بلدن مثلا موتور ساختن یا تعمیر موتور یا گیربکس ماشین کاری نداره همه بلدن. یا خیلی ها می تونند توشهر ما 200 تا مکانیکی ِ که میتونند، یا کدنویسی کردن که خیلی ها میتونند این کد هاور بنویسن، یا این نقاشی که من کشیدم خیلی ها میتونند یه همچین نقاشی رو بکشن این که چیزی نیست.این یک دسته از آدم ها هستند که نیاز دارند روی عزت نفس شون کار کنند ، نیاز داره روی احساس لیاقت شون کار کنند، ما توی دوره عزت نفس در مورد این موضوع صحبت کردیم.
ولی یک دسته بزرگتر هستند که هر روز داره تعدادشون بیشتر میشه آدم هایی اند که هیچ مهارتی کسب نمیکنند، هیچ حرکتی نمیکنند و تعجب میکنند که چرا شرایط شون خوب نمیشه. یعنی آدم هایی هستند که زمان شون رو دارند به بطالت میگذرونند، آدم هایی هستند که تمرکز روی هیچ موضوعی واحدی ندارند ،آدم هایی هستند که علایق شون را نمیدونند، آدم های هستند که نمیدونند که اصلا از دنیا چی میخوان ،هیچ شوق انگیزه ای ندارند برای یک موضوع خاص و مشخص و دارند باری به هر جهت ادامه میدن .
حالا تو این دسته دوم یکسری آدم ها هستند توهم هم میزنند یکسری هاشون توهم میزنند که من میشینم تو یک جایی با خدا صحبت میکنم خدا از اون بالا یک کیسه پول می اندازه . من می شینم به خودم میگم من فوق العاده ام من ارزشمندم، من بی نظیرم، من فلانم، بعد دیگه ارزشمند میشم و دیگه مردم هم باید برای من ارزش قائل بشن از این صحبت ها.
که هر چقدر آدم بیشتر کار میکنه با دوستان بیشتر برخورد میکنه می بینه یکسری ها هستند که واقعا هیچ توانایی در خودشون پرورش ندادن ولی توهم به مقدار بی نهایت در خودشون پرورش دادن.که دیگه ما اصلا کاری به این آدم ها نداریم.آدمی که توهم میزنه که اصلا کاری بهش نداریم.
در مورد دسته دوم افرادی که مهارت خاصی رو کسب نکردن:
ببینید ما در یک دنیایی زندگی میکنیم که بی نهایت درخواست میشه در مورد موضوعات مختلف یعنی شما هر مهارتی کسب کنید از اینکه مثلا روی ناخن یک طرح هنری بکشید نمیدونم حالا اسمش چیه ، از اینکه بتونید ابروهارو به شکل قشنگ تری بردارید از این مهارت ها شروع کنیم ،تا اینکه بتونید یک لباس قشنگ بدوزید، تا اینکه یک در واقع گردن بند قشنگ ببافید ، تا اینکه بتونید که یک تعمیرات موبایل بلد باشی بتونی حتی نرم افزارهای کامپیوتری نصب کنید ،بتونید یک کارهایی شاید برای خیلی ها بدیهی باشه، همین نصب ویندوز نصب نرم افزار های کامپیوتری ، تا اینکه موشک هوا کنید ، تا اینکه بتونید کد نویسی پیشرفته تو کامپیوتر انجام بدید، یعنی هر موضعی که شما بگید یک عالمه آدم هستند که به اون مهارت نیاز دارند و براش بها پرداخت میکنند و هر روز هم دارید بیشتر می بینید یعنی شاید بگم تو این ده سال اخیر شما نگاه کنید چقدر شغل بوجود اومده که اسمش شغل ِ ولی تا 10 سال قبل خنده مون میگرفت، اگر مثلا میگفتند که یک کسی یک همچین شغلی داره و ازش درامد داره اصلا فکر نمیکردیم یک همچین شغلی وجود داشته باشه که بشه پول ازش ساخت الان دارید می بینید دیگه، مثلا یکی میاد اسباب بازی معرفی میکنه مثلا درآمد چند میلیون دلاری داره در سال ، یکی هست مثلا میاد در واقع کارهای فان انجام میده درآمد داره ، یک کسی هست میاد می شینه در واقع تو حوزه زبان کار میکنه درآمد داره ، دیگه دارید می بینید تو شبکه های اجتماعی خیلی دیگه حالت های عجیب و غریبی رو از یک سری توانایی می بینید که دارن ازش ثروت میسازند. حالا بعضی ها باورهاشون در مورد ثروت بهتره، ثروت بیشتری میسازند بعضی ها باورهاشون ضعیف تره ثروت کمتری میسازند، ولی بحث اینِ که این افراد یک مهارتی رو کسب کردن ، یک توانایی رو کسب کردن، یعنی یک انگیزه ای داشتند برای یک کاری، این انگیزه رو قدرتمند ترش کردن ، تو دل ترس هاشون رفتن،حتی اون کسی که میاد دلقک بازی میکنه توی اینستاگرام یا یوتیوب و یک درآمدی داره، کلی ترس داشته برای اینکه اولین بار بیاد این کارهارو انجام میداده، کلی احتملا مسخره اش کردن، کلی دری وری بهش گفتن، کلی کامنت های ناجور براش گذاشتند ، شاید خانواده شون کلی دری وری بهش گفتن ،ولی اون ادامه داده ،حرکت کرده و ده ها و ده ها و صدها ویدئو درست کرده، تواناییش بهتر شده، تاثیرگذاریش بهتر شده، از طریق بازخورد ها و فیدبک هایی که گرفته فهمیده که با مخاطب چه جوری باید ارتباط برقرار کنه ، فهمیده چه چیزهایی جذاب تره برای مخاطب ،رفته مثلا الگوهای مختلف دیده، از افرادی که تو این حوزه دارند کار میکنند از اونا ایده گرفته، ترکیب کرده ایده های اونارو با ایده های خودش ، کار کرده،یعنی یک عالمه حرکت کرده ، یک عالمه مهارت بهتری کسب کرده، یک عالمه تو دل ترس هاش رفته و الان داره نتیجه شو می بینه.
خیلی موقع هاست من میبینم بچه ها تو کامنت ها مینویسند فلانی تو یک کشور افریقایی بوده پسره بعد این اومده بدون اینکه صحبت کنه بدون اینکه تو ویدئوش یک کلمه حرف بزنه اومده یک سری شوخی هایی رو با افراد دیگه ای کرده و مثلا اینقدر popular شده، این قدر مثلا معروف ترین ویدئوهارو تو تیک تاک داره ،فلان داره ،بهمان داره، بعد که برمیگردی ،حالا این بنده خدا رو چک نکردم ولی تمام شون الگوهاشون همینه،وقتی برمیگردی نگاه میکنی میبنی طرف یک پروسه ای طی کرده یک عالمه بازخورد گرفته و ادامه داده و نترسیده از مسخره شدن ،چه میدونم از بی توجهی اطرافیان نترسیده، ادامه داده و حرکت کرده.حالا من دوست دارم بچه هایی که با ما هستند، بچه هایی که از دوره های من استفاده میکنند، میگم من دوست دارم با آدم های خیلی با کیفیت کار کنم، اصلا استاندارد من از همون روز اولی که من تو این حوزه اومدم از سال 1386 من کارم را شروع کردم همیشه دوست داشتم با آدم هایی که واقعا ارزشمندن،واقعا حرکت میکنند،واقعا دارند تلاش میکنند ،نه آدم هایی که توهم میزنند و هیچ غلطی تو زندگی شون نمیکنند، فقط دوست دارند یک شانسی یک اتفاقی براشون بیافته. آدم هایی که واقعا دارند حرکت میکنند، یعنی من هر کسی رو می بینم که یک حرکتی داره میکنه ،حتی اگر داره حرکت میکنه نتیجه نگرفته هنوز ،ولی اینکه حرکت داره میکنه تو دل ترس هاش داره میره ،مهارت هاشو داره بیشتر میکنه من با تمام وجود تحسینش میکنم.
یک معضلی که الان هست توی دنیا اینه که افراد میخوان یک شبه ثروتمند بشن افراد میخوان تکامل شون رو طی نکنند افراد میخوان هیچ مهارتی کسب نکنند و یک اتفاق خوب مالی براشون بیافته.
من میخوام برگردم به کلا هدف ما از بدنیا اومدن ، ما وقتی که روح بودیم ما دوست داشتیم به دنیای مادی بیایم برای اینکه خودمون رو گسترش بدیم برای اینکه جهان مون رو گسترش بدیم برای اینکه خودمون رو بشناسیم برای اینکه توانایی هامون رو بروز بدیم اینکه حالا ما بعد از تولد فراموش کردیم هدف مون رو این یک بحث دیگه است.
از کجا میفهمیم هدف ما این بوده از زمانی می فهمیم که وقتی دنبال علایق مون هستیم وقتی دنبال عشق هستیم بالاترین تجربه لذت داریم. یعنی اگر شما مثلا به بوکس علاقه داشته باشین وقتی داری تمرین میکنی بوکس کار میکنی وقتی داری مسابقات بوکس می بینی وقتی داری با مربیت کار میکنی وقتی داری صبح تا شب تو باشگاه مشت میزنی بالاترین تجربه لذت احساس لذت داری تجربه میکنی خوب،هر کسی تو هر کاری که عاشق شه میدونه میفهمه که من دارم چی میگم وقتی داره اون کار انجام میده از خوشحالی داره دیوانه میشه چرا این قدر این احساس لذت حتی فارغ از اینکه چقدر درامد داشته باشه فارغ از اینکه بقیه چقدر تحسینش کنند ، فارغ از اینکه بقیه چقدر بشناسنش چقدر معروف بشه ولی واقعا از این که داره کاری که عاشقشه انجام میده داره لذت میبره شما نگاه کنید چقدر افراد موفق هستند بینهایت ثروتمندن و اصلا دیگه این قدر ثروت دارند که تا 10 سال دیگه زنده باشند هیچ کاری هم نکنند ثروت شون کفاف میکنه برای خوشدون و چندین نسل بهدشون.ولی با تمام وجود با عشق تو این سن بالا دارند کارشون رو ادامه میدن .اگر خواننده ان ، اگر بازیگرن، اگر مهندسن،اگر کارخونه دارند یعنی با تمام وجود یارو داره جمعه هاشو میره سرکار روزهای تعطیل شم میره سرکار چون عاشق کارشه چون احساس سرزندگی بهش میده چون احساس بودن بهش میده احساس ارزشمند بوده بهش میده خوب، اگر ما اینو درک کنیم خیلی بهتر میتونیم یک مسیری رو شرع کنیم ، یک مسیری رو که بهش علاقه داریم ، یک مسیری که احساس میکنیم توش توانایی داریم .یک مسیری که احساس میکنیم توش استعداد داریم و ترکیب توانایی ،استعداد،و علاقه همه اینا با هم یک جورایی توش هست ، شاید خیلی اولش مشخص نباشه ولی هی بیشتر در موردش اطلاعات کسب میکنی، هر بیشتر علاقه مند میشیم هی بیشتر دوست داریمش خوب، و بعد با تمام وجود می ریم انجامش میدیم و زندگی مکنیم .من اصلا کاری به نتایج مالی ندارم کاری به شهرت ، شناخته شدن، محبوبیت اینهاش ندارما، من فقط دارم اون احساس درونی رو که وقتی آدم دنبال اهداف خودش میره ،دنبال چیزی که مورد علاقه اش میره و درواقع مهارت کسب میکنه تو این حوزه،هرچقدر که احساس بهتری داشته باشید حالا احساس بهتر اگر احساس عشق باشه، احساس توانمندی باشه، احساس کنجکاوی شدید باشه،طبق قانون خداوند نعمت ها و ثروت های بیشتری وارد زندگی شما میشه یعنی قاعده اینه ها بچه ها بازی اینه وقتی شما احساس خوبی دارید اتفاقات خوبی براتون میافته وقتی احساس خوبی دارید ایده های خوب به شما الهام میشود وقتی احساس خوبی دارید آدمهای مناسب وارد زندگی شما میشوند این قانون خداوندِ، این قانون بدون تغییر خداوندِ.
حالا چی میشه که آدم زمان بیشتری احساس خوبی داره؟
یکی از بالاترین درجات احساسی زمانی که انسان دنبال موضوع مورد علاقه اش میره. زمانی که انسان داره در موضوع مورد علاقه اش اطلاعات کسب میکنه ،توانایی کسب میکنه،مهارت کسب میکنه خوب ،و وقتی که آدم شروع میکنه به کار کردن از یک جایی شروع میکنه، این بصورت تصاعدی رشد میکنه این توانایی ،یعنی هر چقدر شما مهارت کسب میکنی تو یک موضوعی شاید اولش خیلی خیلی سطحی باشه وقتی ادامه میدی هر روز این سرعت یادگیری شما ،سرعت کسب مهارت شما ، اون تمریناتی که انجام میدید،اون چیزی که یاد میگیرید ، فرض کنید شما تو کار مکانیکی هستی ، تو کار پزشکی هستی، تو کار هنری هستی،هربار که یک کتاب جدید میخونید هر بار که یک ماشین جدید تعمیر میکنید هربار که یک نقاشی جدید می کشید هر بار که یک آموزش جدید میبینی ، مهارتت یک ذره بیشتر نمیشه بارها و بارها بیشتر و بیشتر میشه و این تصاعد هی همینجوری به شما کمک میکنه که اولش کند هست روند یادگیری و کسب مهارت ولی وقتی از یک پیکی رد بشی دیگه می افتی تو سر پایینی و بخاطر اطلاعات قبلی که اطلاعات جدید خیلی راحت تر هضم میشه، خیلی راحت تر درک میشه ،خیلی راحت تر تبدیل میشه به مهارت های واقعی و در نهایت خیلی راحت تر تبدیل میشه به ثروت.
پس بیاید برای خودتون برنامه ریزی کنید میگم حالا ما توی دوره روانشناسی ثروت 2 در مورد موضوعات مختلف صحبت کردیم کاملا این موضوعات را باز کردیم
ولی من خیلی دوست دارم بچه ها از بلا تکلیفی از میدونید بدترین احساس ممکن اینه که شما بشینید تو یه گوشه ای تو خونه و هیچ کاری نکنید بشین فقط شب تا صبح تو شبکه های اجتماعی یا بشین فقط تلویزیون نگاه کنی بشینید فقط وقت تون رو تلف کنید .یعنی من در کل زندگی ام نتونستم حتی یک روز اینجوری زندگی کنم و میدونم که چقدر احساس بدیِ و تو ذهن خودمم شرطی سازی کردم که یک روز هم بیکار نباشم یعنی حتی وقتی که ایده ای نداشتم که کاری انجام بدم باید یک حرکتی میکردم حالا تو پارادایس بودی باید می رفتیم یک حرکت جسمی می کردیم درخت هارو میزدیم و اونجارو تمیز میکردیم ردیف میکردیم تو کارگاه بریم یک کاری بکنیم یک حرکتی بزنیم وقتی که میدونستم در واقع روی چه حوزه ای کار کنم مثل الان که اومدم تو حوزه سلامتی و بلند شدم اومدم خودمو قرنطینه کردم که فقط بشینم رو این حوزه کار کنم بسیار بسیار هم اولش سنگین بود برام موضوعات به زبان انگلیسی داشتم کار میکردم چون خیلی هم علمی بود تقریبا هیچ چیز خاصی نمی فهمیدم ولی گفتم آقا اشکال نداره قانونش اینه من دوست دارم ته این داستان در بیارم من میخوام ببینم چی میشه انسان تو مید سکشنش دور شکمش چربی اضافه جمع میشه چی میشه که قند خون میره بالا، چی میشه بعضی ها خیلی راحت وزن کم میکنند بعضی ها خیلی سخت وزن کم میکنند ، چی میشه که کبد چرب بوجود میاد ، چی میشه که دیابت نوع2 بوجود میاد ، چی میشه که اینهارو درمان کنیم چی میشه که انسان بدنش به یک شکلی میرسه که بصورت طبیعی عمل کنه بصورت طبیعی بدن نباید این قدر چربی ذخیره کنه چرا این قدر چربی ذخیره میکنه؟ چه اتفاقی داره میافته؟
با این که خیلی سخت بود درک در واقع ، تعهد هم داده بودم که حتما به زبان انگلیسی کار کنم چون منابع قابل مقایسه نیست حجم منابع که به زبان انگلیسی هست با زبانهای دیگه و خیلی هم سخت بود و قشنگ یک جاهایی احساس کردم مغزم داره منفجر میشه این قدر که نمی فهمیدم بعد سعی میکردم کلمه به کلمه ترجمه کنم که چی داره میگه چی نمیگه؟
ولی ادامه دادم ادامه دادم ادامه دادم هی چه میدونم 2 روز 3روز یک هفته گذشت دیدم که چقدر دارم بهتر می فهمم چقدر دارم درک میکنم از کتابهای مختلف از سمینارهای مختلف از پادکست های مختلف پزشکان مختلف از پروفسورهای مختلف تا در مورد یک موضوع یکسان از زوایای مختلف نگاه کنم گوش کنم بنویسم بخونم و بعدش هم عمل کنم و بعدش هم عمل کنم و خوب حالا بعدا تو دوره سلامتی در مورد این مسائل صحبت میکنیم که به چه نتایج فوق العاده ای رسیدم.این یک مهارتی بود که من نداشتم تا همین چند وقت پیش ولی الان قابل مقایسه با 3 ماه پیشم نیستم از لحاظ درک کارکرد سلول ها، درک کارکرد کبد،درک کارکرد پانکراس،درک کارکرد قلب ،درک کار کرد اصلا انواع چربی ها و بینهایت موضوع دیگه .
این ها همش به خاطر یک عشق و علاقه ای که یک تعهد یک تمرکز بالا و حرکت کردن و رفتن تو دل ترس ها و ادامه دادن و ناامید نشدن و هی بهتر و بهتر شدن حالا تو حوزه های مختلف من اینکارو انجام دادم .یک زمانی در مورد تندخوانی خیلی دوست داشتم کتاب بخونم یعنی اصلا میخواستم کتاب در مورد حوزه پیشرفت شخصی بخونم دیدم خیلی سرعت مطالعه ام کندِ خیلی راحت دو صفحه میخونم خوابم میگیره سر مطالعه کردن خیلی راحت فراموش میکنم خیلی راحت مطالب رو یعنی این صفحه رو میخوندم می رفتم صفحه بعد یادم میره صفحه قبل چی بود چون اصلا تمرکزی روی کار نداشتم حتی یک پاراگرافی میخوندم میرفتم پاراگراف بعد پاراگراف قبلی یادم میرفت چی بود اصلا داستانش بعد اومدم دوباره یک تمرکز وحشتناک گذاشتم که بفهمم آقا مغز چجوری داره یاد میگیره چی میشه که مغز و حافظه ، حافظه کوتاه مدت و بلند مدت ،ارتباط بین اینها ،چی میشه که یک سری اطلاعات وارد حافظه بلند مدت میشه چی میشه که نمیشه؟ بحث تمرکز اینجا کجاست؟ چجوری تمرکزم رو ببرم بالا نمیدونید دیگه،دیگه هر آنچه میشد مطلب پیدا کنم در مورد این موضوع من پیدا کنم و کار کردم و شدم یک آدم که می تونست به راحتی روزی یک کتاب بخونه حتی روزی 2کتاب براحتی روزی 100 صفحه مطالعه کنه و در حدی باشه که کتاب بخونه و بعدش بیاد در موردش صحبت کنه سمینار برگزار کنه این قدر توانایی یعنی صبح من کتاب بخونم بعدازظهر برم در موردش سمینار برگزار کنم این قدر که میتونستم بفهمم درک کنم و بیاد بیارم و توضیح بدم آنچه که خونده بودم.
اینا همش یک تمرکز ،بعد اومدم مثلا برای درک اینکه چی میشه انسان میتونه به خواسته هاش برسه به اهدافش برسه اومدم 500 کتاب تو حوزه موفقیت خوندم با تمرکز بسیار بسیار بالا و بعد اومدم اونارو امتحان کردم تو زندگی خودم تو حوزه های مختلف از روابط گرفته از اعتماد به نفس ،تو حوزه ثروت ،تو حوزه قرآن اومدم و بعد که حالا نتایجش که مشخصه اصلا همه شرایط عوض شد بعد آموزش دادم و بعد یک عالمه آدم تو زندگی شون نتایج شون عوض شد و من عاشق این کار بودم من عاشق این کار بودم اون موقعی که من اینکار شروع کردم یک ریال ،من کل زندگی ام پول دادم ،یک زمینی من خریده بودم تو بندرعباس به لطف خدا خیلی ارزشش رفت بالا در مدت کوتاهی و من اومدم کل اون پول دادم به دوست عزیزی که کارهای اجرای برنامه رو انجام میداد گفتم من میخوام کل آنچه که دارم هزینه کنم برای برنامه هام یعنی درامدی که نداشتم هیچی کل دارائی ام هم دادم برای اینکه عاشق این کار بودم حالا اون موقع باورهام در مورد ثروت اصلا خوب نبود بخاطر همین کلی بدهکارتر شدم با اینکه کل دارائی ام را دادم کلی هم بدهکارتر شدم ولی عشقی که داشتم به این کار اینقدر زیاد بود که نمیتونستم توقف کنم هر اتفاقی میافتاد من دوست داشتم این کار را انجام بدم دوست داشتم در واقع اون چیزهایی که زندگی منو متحول کرده به بقیه بگم و آموزش بدم حتی با تنها دارائی مالی خودم و بعد وقتی آدم ادامه میده وقتی تجربه کسب میکنه وقتی تکامل شو طی میکنه وقتی بالا و پایین میشه بالاخره یک سری درس ها آدم اول با زبون خوش نمی فهممه یکسری درس هارو تا چک لگد ها رو محکم نخوره نمی فهممه ولی اشکال نداره وقتی عاشق باشی ادامه میدی چک و لگدهاور میخوری و درس هات هم یادمیگیری و میری جلوتر و بعد نتایج هم تغییر میکنه ولی بحث اصلی اینه که آدم یک انگیزه ای تو زندگی اش داشته باشه.
من به الله قسم میخورم اگر تو همون زمان که من اینقدر از لحاظ مالی به مشکل برخوردم کل دارائی ام را دادم در واقع کل دارائی ام رفت تو همین اجاره سالن ها و این هزینه ها یی که کارای کلاس هارو برگزار کردیم اگر من همون موقع از دنیا میرفتم من بینهایت خرسند خوشحال بودم من واقعا لذت و عشق تجربه کردم تو زندگی ام.اگر همون موقع می رفتم خوب من یعنی میخوام به این مفهوم بزرگتر تو زندگی برسیم نه اینکه فکر کنیم آقا زندگی یعنی که من یک درآمدی داشته باشم حالا از هر کاری که بتونم هزینه هام پرداخت کنم اگر قرار بود چرا به دنیا بیایم یک زندگی باشه که بتونیم هزینه هامون رو پرداخت کنیم بتونیم یک سقفی بالای سرمون داشته باشیم یک غذایی بخوریم یک ماشینی داشته باشیم چرا بدنیا اومدم اصلا؟ ! ما که تو دنیای غیر مادی اصلا هزینه ای نداشتیم ما که همه نعمت ها در دسترس مون بود ما تو دنیای غیر مادی ، دنیایی که پس از مرگ هم واردش خواهیم شد نه تشنه میشیم نه گشنه میشیم نه سردو نه گرم میشیم ما که هیچ مشکلی نداشتیم حالا الان اومدیم توی دنیای مادی بایم برای خودمون صبح تا شب بدوییم برای اینکه زنده باشیم برای اینکه یک لباسی یک سقفی بالای سرمون باشه یک غذایی بتونیم بخوریم هدف این نبوده، هدف این بوده که خودمون رو گسترش بدیم هدف این بوده که بریم سراغ چیزی که عاشقش شیم و باعث بشه که لذت رو تجربه کنیم و جهان را با پیشرفت خودمون گسترش بدیم یعنی اگر شما این موضوعات رو بزارید بغل هم به یک میدونید به یک ترکیب جادویی میرسید دنبال عشق تون میرید حرکت میکنید با تمام وجود مهارت کسب میکنید اولش گفتم شاید کند باشه اولش شاید آرام باشه کلی شاید بالا و پایین برید برای اینکه درس ها رو بهتر یاد بگیرید ولی در نهایت وقتی ادامه میدید واقعا عشق رو تجربه میکنید واقعا لذت میبرید از زندگی تون چون تو اون حوزه ای که دوست داشتید حرکت کردید حالا میگم هر روز اگر دقت کنید حوزه ها داره بیشتر میشه هر روز تو حوزه های مختلف عجیب و غریبی آدما میان کار میکنند
قبلا توی ورزش مگه ما قبلا چند تا ورزش داشتیم که مسابقات باشه و یک درآمد زایی بشه براش الان میدونید چه ورزش های عجیب و غریبی ِکه تا چند وقت پیش فکر نمیکردید این ها اصلا ورزش باشه ولی الان مثلا درآمد زایی بسیار عالی دارند ازش تو ورزشهایی شاید که برای ما خیلی خنده دار هم باشه همین الان جهان داره پاسخ میده انان ها خواسته های متنوعی دارند انسان ها دوست دارند علائق متنوعی داشته باشند دنبال توانمندی های متنوعی برن و جهان پاسخ میده بهش و جهان داره گسترش پیدا میکنه.
اولویت بزارید برید دنبال یک زندگی پربار از هر لحاظ .زندگی پر بار اون موقعی که شما دارید دنبال عشق تون میرید حرکت میکنید موقعی که دارید پیش میرید موقعی که دارید خودتون رو درک میکنید موقعی که دارید توانمندی کسب میکنید یعنی من اون زمانی که روی قرآن کار میکردم دوباره همینجوری دیگه گفتم آقا خیلی هم سختم بود من اصلا عربی متنفر بودم ازش یعنی من همه نمره های عربیم افتضاح بود اصلا از این زبان منتفر بودم وقتی خواستم روی قرآن کار کنم مجبور بودم یه ذره این عربی بفهمم یک ذره درک کنم یک ذره ریشه کلمات رو برم تهش دربیارم .بخداوندی خدا وقتی یک موضوعی رو درک میکردم توی قرآن و مثلا ریشه 3حرفی درمیاوردم و میرفتم کل آیه ها رو پیدا میکردم برای اینکه بفهمم اون موضوع مثلا موضوع قلب در قرآن چیه؟ تفاوت قلب و فواد تو قرآن چیه ؟ یا تفاوت رب و الله چیه؟یا مثلا تفاوت یشا و یرید توی قرآن چیه؟ و موضوعاتی که خیلی تکراری شده موضوعاتی که خیلی احساس کردم داره قانون میگه خداوند توشون،وقتی که به جواب می رسیدم تا صبح خوابم نمیبرد یعنی عین آدمی که از زندان آزاد شده همینجوری تو خونه راه میرفتم از شب تا صبح و اشک می ریختم از خوشحالی، فقط بخاطر اینکه یک چیزی رو یاد گرفته بودم یک چیزی رو درک کرده بودم این قدر عشق داره وقتی شما یک چیزی رو درک میکنید وقتی سراغ یک موضوعی که علاقه دارید و واردش میشید وقتی به نتایج میرسید این قدر لذت میبرید این قدر احساس خوبی بهت میده خوب.
دوره رواشناسی ثروت 2 آماده شده حالا عزیز دلم این همه وقت روش کار کرده یک ماه خورده ای فقط روی تدوینش کار کردن این دوره در واقع دوره ای بود که ما تو دوبی برگزار کردیم با یکسری از دوستان و برنامه این بود که تو این دوره بچه ها بیان و از مهارت شون ثروت بسازن اون دوستانی که تو اون دوره بودن حالا من آمار همه شون رو ندارم که الان شرایط شون چیه و کجا هستند ولی یک چند تایی شون که آمار دارم به لطف الله ماشاله حداقل به گفته خودشون ماهی 1تا و یا 3 میلیارد تومان درامد دارند شاید بعضی هاتونم بشناسیدشون و این اون کاری بود که دوره رواشناسی ثروت 2 میتونه انجام بده اگر شما آمادگی شو داشته باشید اگر شما با تمام وجود بخوای و اگر شما عمل کنید به آموزه های اون دوره.همانطور که من عمل کردم همانطور که هزاران هزار نفر تو زندگی شون عمل کردن و نتیجه فوق العاده گرفتند اون دوستانی که دوره روانشناسی ثروت 2 رو قبلا خریداری کردن فایل هایی که قبلا بوده رو همه رو پاک کنند فایل های جدید داره تو پروفایل شون قرار میگیره فایل های جدید کامل متحول شده تدوین شده کیفیت تصاویر کیفیت صدا بالاتر رفته کلی تمرین اضافه شده و حدود 9 جلسه جدید هم به دوره اضافه شده. یعنی اون کارگاه دوبی تو دوره روانشناسی ثروت 2 اومده و یک مقداری هم که ربط به دوره روانشناسی ثروت 3 داشته عزیز دلم آماده کرده که برای دوره روانشناسی ثروت 3 در آینده نزدیک در پروفایل افرادی که دوره روانشناسی ثروت 3 خریدن هم قرار خواهد گرفت.
هدف من از این فایل این بود که به شما کمک کنم که تو این هیاهویی که توجامعه هست که ببینیم تو چی پول هست بریم سراغ کاری که توش پول ِ به این فکر کنیم که یک فرصت کوتاهی خداوند به شما داده برای اینکه زندگی رو زندگی کنید، برای اینکه از این فرصت لذت ببرید ،کل حرف هایی که جامعه میزنند ،کل دری وری هایی که میگن بزارید کنار برید سراغ چیزی که عاشقش هستید وقتی که عشق باشه مهارت توش کسب میکنید هر روز بهتر بشید هر چقدر نیازه براش مطالعه کنید هر چقدر مهارت تون بچه ها بیشتر میشه هر چقدر توانایی تون بیشتر میشه ناخودآگاه احساس لیاقت تون بیشتر میشه احساس ارزشمندی تون بیشتر میشه احساس عزت نفس تون بهتر و بهتر میشه اینها همه اش ثروت را وارد زندگی تون میکنه. بعد تو دوره روانشناسی ثروت 2 ما همه اینها رو قدم به قدم شما گفتیم در نهایت چه جوری این مهارت هارو تبدیل کنی به ثروت ولی باید مهارت داشته باشی اول باید مهارت داشته باشی باید در مورد موضوعی که دارید کار میکنید اعتماد به نفس داشته باشید که بتونید اون کارو به بهترین نحوی که میتونی انجام بدی این کار کار سختی نیست بچه ها من بارها بارها گفتم ما تو دنیایی زندگی میکنیم که نود و خورده ای درصد مردم از لحاظ ذهنی معلول هستند فلج ذهینی اند شما تو دنیایی دارید زندگی میکنید که اطراف تون را نگاه کنید صبح تا شب دارند وقت شون رو تلف میکنند صبح تا شب دارند به چیزهای چرت و پرت توجه میکنند صبح تا شب تو شبکه های اجتماعی اند بخدا اصلا کار پیچیده ای نیست برای اینکه خیلی زود تو یک موضوعی جز یک درصد بالای جامعه بشید ما داریم با دارودسته معلول ها داریم رقابت میکنیم اصلا کار پیچیده این نیست که شما وقتی داری با کسایی که فلج اند بخوای مسابقه دومیدانی بدی اصلا کار پیچیده ای نیست که برنده بشی چون اونا اصلا پا ندارن که بخوان بدوواند اونا باید بخزن تو براحتی میتونی برنده برنده بشی فقط حرکت کن فقط قدم بردار فقط یاد بگیر فقط مهارت کسب کن برو تو دل ترس هات کاری به حرف مردم نداشته باش.
من بارها بارها گفتم وقتی من وارد این حوزه شدم سال 86 اومدم کارم رو شروع کردم تو بندرعباس بخداوندی خدا یک ریال تو این پول نبود اصلا نه اون موقع پول بود و نه هیچ دور نمایی بود که هیچ درامدی داشته باشم من عاشقش بودم من فقط میخواستم،500 تا کتاب تو یک حوزه آدم بخونه مگه کاری هر کسیِ ولی برای من کار آب خوردن بود چون من دیوانه ی اصلا ، من موقع امتحانات دانشگاه اونایی که تو دانشگاه بندرعباس با من بودن گواهند میومدیم تو کتابخونه فصل امتحانات که بشینیم با هم دیگه درس بخونیم و کار کنیم من مینشستم کتاب های حوزه تغییر زندگی رو میخوندم و بچه ها میگفتن امتحان داریم بابا الان فلان امتحان کامپیوتر داریم ، رشته مون کامپیوتر بود ،فلان چیز داریم مهندس فلانی گفته پدرتون رو میخوام دربیارم گفتم ببین من عاشق من نمیتونم یک لحظه این کتابهارو بزارم زمین ، کل پولی که داشتم بخدا اون موقع با تاکسی کار میکردم یک درآمد کمی هم شرکت مون بهمون میداد هر آنچه که میموند از غیر از هزینه های خونه که پرداخت میکردم ، میرفتم یک کتابفروشی بود تو خیابون دانشگاه میرفتم کتاب های تو حوزه موفقیت فردی بهبود شخصیت و اینارو می خریدم همه رو هم الان دارم همه رو این قدر من میخوندم اینارو، چون اونجا تو بندرعباس هوا شرجی بود عرق میکرد دست بعد کتابهارو میگرفتی شیرازه کتاب باز می شد خیس می شد از بین میرفت من همه رو اول میگرفتم چسب از این چسب های پهن میزدم روی جلدشون که مثلا جلوی رطوبت بگیره تا کتاب بیشتر دووم بیاره میرفتم منگنه شون میکردم این قدر عاشقانه ، مگه توش پول بود مگه درآمدی بود مگه خبری بود اصلا مگه اون موقع من فکر میکردم آموزش بدم اصلا من برای خودم داشتم کار میکردم ولی این قدر عشق داشتم که اگر همون موقع می مردم واقعا راضی بودم الله شاهدِ که من راضی بودم من دنبال همچین پکیجی ام تو زندگی خودم و توزندگی شما یک پکیجی از لذت بی نهایت. وقتی شما لذت رو میبرید ثروت لاجرم دنبال شما میاد.
ما توی دوره های روانشناسی ثروت 1و2و3در مورد تغییر باورها بی نهایت صحبت کردیم باورهایی که تغییرش میدی و قروت دنبالت میاد ولی مهم تر از همه این که شما از زندگیت لذت ببری شما کاری رو بکنی که عاشقشی دوستش داری حرکت کنی مهارت کسب کنی هی این شاخه به اون شاخه نپری هی نگاه نکنی تو چه کاری پول هست اگر من میخواستم به این چیزها نگاه کنم که اصلا ادامه میدادم بنظر شما؟من که داشتم تو شرکت کار میکردم تو بندرعباس تو حوزه کشتیرانی که اون چیزهایی که من اونجا میدونستم داستان چیه تو حوزه گمرک هزاران برابر درآمدی که میتونستم در بیارم میتونستم پول بسازم یکبار نذاشتم ذهنم منحرف بشه و این تاثیرگذاری که تو برنامه ها هست بخاطر اون عشقیِ واون ادامه دادنیِ و اون عمل کردن و تو دل ترس ها رفتن که در گذشته داشتم حالا تو حوزه های مختلف آدم لذت میبره.
من یک مصاحبه دیدم اگر اشتباه نکنم از امیر عابدزاده چقدر من لذت بردم از تکاملی که طی کرد و قدم هایی که برداشت و تیم هایی که انتخاب کردم حالا تو پرتغال تو اسپانیا و بعد حتی تو ایران که بود و با اینکه من اصلا ندیده بودم قبلا بازی هاشو الان تو تیم میلی 2بازی آخر دیدم چقدر از اعتماد به نفس تواناییش و اون توضیح در مورد تکاملی که داد و ادامه ای که داد و حرکتی که کرد داشت میگفت من مثلا تو چه چیزهایی نشستم رو خودم کار کردم که مثلا تو چه حرکت هایی هی بهتر بشم خروج تو نمیدونم توپ گیری تو فلان و اون ادامه دادنِ و اون حرکت کردنِ و اون چیزی که عاشقشِ و داره حرکت میکنه داره این نتایج را براش بوجود میاره دروازه بان تیم ملی میشه تو تیم باشگاهیش این قدر موفق میشه این قدر کارهای بزرگ میکنه و خدا میدونه این روند چقدر عالی داره ادامه پیدا میکنه ولی مهم تر از همه اینه که تو این برهه ای که گذشت بچه ها وقتی داشتم مصاحبه اش نگاه میکردم از امیرعابدزاده این احساس شادی این احساس رضایت از پروردگار این احساس آرامش موج میزد نبود اینکه آقا بگیم آقا زجر کشیده زجر کشیده تا مثلا رسیده به دروازه تیم ملی نه لذت برده لذت برده لذت برده و قانون اینه که وقتی شما لذت میبری حتی وقتی دیدم تو بازی ایران امارات توپ اینجوری گرفت و بعد لبخند زد چقدر تحسینش کردم چقدر تحسینش کردم بعد دیدم تو کل بازی هاش اصلا این لبخنده و این ویژگی رو داره و از پدرش هم احتمالا به ارث برده که این میتونه خوب ذهنش رو کنترل کنه اینها همش پاداش کسیِ که دنبال عشقش رفته و ادامه داده و توش مهارت کسب کرده نه اینکه بشینه توهم بزنه توش مهارت کسب کرده و مهارتُ بالاخره جهان پاداش خواهد داد.
………..
حس میکنم باید هزاران بار دیگه این فایل رو گوش بدم بفهمم درک کنم بنویسم…..
واقعا بهتون خسته نباشی میگم واتون بینهایت سپاسگزارم که این قدر وقت گزاشتیدوحرفای استاد رو به تحریر درآوردید وباعث شدید برای ما دوباره تکرار بشه وبیشتر نکات عالی رو پیدا کنیم .
هزاران بار سپاس
براتون آرزوی بهترین وشادترین لحظات را دارم انشالله به تمام آرزوهاوخواسته هاتون درپناه خداوند مهربون برسید .
سلام بر استاد سید جان که نع،بگم سلااام بر عشششق!!!!
و همچنین استاد دوم بنده
بانو مریم شایسته عزیز
استاد من سریعا میرن سر اصل مطلب
من به واسطه ی فایل های رایگان شما
اعتقاد عجیبی پیدا کردم به اینکه خدا هر لحظه داره هدایتم میکنه و من هر از چند گاهی به وضوح هدایتش رو درک میکنم،خصوصا از زمانی که به واسطه شما،شروع کردم به خوندن مفاهیم قرآن
من میترسیدم از قرآن استاد،من از خدا میترسیدم،فراری بودم از خدا و قرآن
ولی تو یکی از فایلاتون گفتین،با ترس نمیشه عاشق خدا شد.
استاد با وجود شما من خدا رو شناختم…
استاد من الان فقط عاشق اینم که متن فارسی قرآن رو بخونم،حتی اگه چیزیش رو نفهمم
تو قرآن هم همش از هدایت صحبت میکنه،نه اتفاق لحظه ای.اصلا دیوونهی خوندن قرآن شدم استاد،عشق میکنم با خدام استاد،عشق میکنم به خاطر قرآن هدایتگرش.
الان داشتم یه فایل گوش میدادم،توی فایل،در مورد این صحبت میکردین که مهم نیست قانون کشور چی باشه،ولی شما اگر چیزی رو بخوای که حتی خلاف قانون کشور باشه،قوانین کشور هم جوری واست عوض میشه که به خواستت برسی.
استاد من چند ماه پیش به لطف الله هدایتگر،هدایت شدم به خرید محصول اصول کسب و کار.
چند ماه کار کردم و استاد حداقل من رو چند سال جلو انداخت،جلو چه ضرر های بزرگی رو گرفت از من.
بعد از اون،یه چیزی تو دلم گفت که بعدش نوبت بسته روانشناسی ثروت ۲ هست،بر عکس اینکه اصلا نسبت به باقی محصولات،توضیح زیادی در مورد این بسته ندیدم،ولی این رو با فایلای رایگان شما درک کرده بودم که اگر بین چندتا راه یا محصول یا هر چیزی،بخوای انتخاب کنی،ببین کدومش چشمک میزنه و شهودت چی میگه.
نمیدونم چرا،ولی بسته روانشناسی ثروت ۲ خیلی چشمک زد.قیمت رو که نگاه کردم،گفتم حتما میخرمش،قیمتش فکر کنم ۸ میلیون ۸۰۰ بود.
عزیزان عباسمنشی،از الله هدایتگر بخواین،بعد منتظر بمونید و ببینید که چقدر قشنگ کارش رو بلده!!! که به هر چیزی که میخواین واقعا خدا هدایتتون میکنه،به قول قرآن که میگه ما هر دو گروه رو هدایت میکنیم،چه اونایی که میخوان برن توی بهشت،چه ته جهنم(البته از برکات استاد هست که اینا رو یاد گرفتم)
خلاصه اینو بگم:
من ۸ میلیون پول نداشتم که بسته روانشناسی ثروت ۲ رو بخرم،ولی همینجوری تمرکزم روش بود تا اینکه دیدم استاد دوره رو با قیمت قبل برا فروش گذاشته.
وااای خدا
اصلا همچین چیزی من ندیده بودم برا این محصول تا حالا،که استاد بیاد با قیمت قبل محصول رو بزاره برا فروش!!!
تازه فهمیدم
من محصول رو خواستم،فازغ از اینکه بدونم قراره به قیمت قبل فروخته بشه،ولی جهان همه تلاشش رو کرد که بسته روانشناسی ثروت ۲ بدست من برسه.
من هم با عشق فراوان و با یاری الله مهربان،این مدت پولام رو جمع کردم و بسته رو امروز خریداری کردم.
عاااشقونم استاد عزیز و بانو مریم عزیز
مهم اینه که آدم چیزی رو بخواد،قوانین کشور،دوست،خونواده یا …. هر چیز دیگه ای،جلو داره قدرت لایتناهی الله هدایتگر نیست.
استاد فقط و فقط باید حرکت کرد،مهم نیست توانایی شما چی هست،از یه جایی باید حرکت کرد تا ایده و الهامات بهمون گفته بشه.مهم نیست جقدر توانایی داریم یا نداریم
فقط باید شروع کنیم.
حرکت در مسیر عشق و علاقه یا توانایی،یعنی اعتماد به خدا،یعنی سماسگذاری از خداوند.(البته با وجوده نازنین شما ،بنده اینا رو فهمیدم)
و بعد در مسیر حرکت،منتظر نتایج بمونیم و به هیچ چیز دیگه یا چرا و چگونش فکر نکنیم.
بینهایت بهتون تبریک میگم بابت این تناسب اندام. درود بر شما خانوم شایسته عزیز که با این تمرکز بالا دارید اثرات بینظیری در این جهان هستی خلق می کنید. دوره های بینظیرتون، فایل های دانلودی که آگاهی های نابی رو با ما به اشتراک میذارید، همه این ها نتیجه این حد از تمرکز و پیروی از الهامات خداست و ایمان به اینکه ندای قلبتون درست میگه.
۴۳روز دوری از عزیز دلی که واقعا عزیز دل شماست، و این حد از عشق و مودت بین شما جاریست، برای عمل الهامی که از سوی خداست، از قلبتون بیرون میاد، و نتیجه قابل توصیف نیست.
استاد این فایل به من ایمان داد که کاری که مدت هاست بهم الهام شده رو به مرحله اجرا بذارم و آموزش های لازم در اون زمینه رو شروع کنم و اثرات هنری زیبا خلق کنم.
استاد جان من حدود دو ماهه روانشناسی ثروت ۱ رو تهیه کرده م اما هنوز استارت نزدم و به عنوان جایزه اتمام دوره ۱۲ قدم که تقریبا یه هفته دیگه انجام میشه اون دوره رو استارت میزنم و دوره روانشناسی ثروت ۲ رو بعنوان جایزه روانشناسی ثروت ۱ در نظر میگیرم.
استاد من از هر دوره ای که شروع میکنم اینقدر نتیجه میگیرم ، چه مالی، چه سلامتی و از هر نظر دیگه که به راحتی دوره بعدی رو تهیه میکنم، قدم به قدم جلو میرم.
خیلی خیلی خوشحالم که در جمع فوق العاده خانواده عباسمنش هستم و همراه با دیگر دوستان در دوره های بینظیر شما شرکت میکنم. استاد دوره ۱۲ قدم باعث شد درآمد من ۳ برابر شد، تقریبا ۱۲ میلیون ماهیانه درآمد دارم، خدا میدونه ثروت ۱ و بعد از اون ثروت ۲ و ثروت ۳ قراره چه تغییرات عظیمی در زندگی من ایجاد کنن، خیلی از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که زمان با ارزشتون رو صرف تولید این محصولات ارزش آفرین میکنید و از خدای مهربون سپاسگزارم که من رو به این جمع زیبا و پرانرژی و مثبت هدایت کرده، واقعا بهشته اینجا…
درود بر استاد عزیزم دروووووووووود نه یکبار بلکه هزار هزار بار….. ای وای که چقدر فقیرن آنهایی که هنوز شما را نشناختن و از خداوند میخوام کسانی که لایق و آماده این وصل هستند هرچه زودتر به این مسیر زیبا هدایت بشوند من دیشب با الهام گرفتن از قلبم قدم اول رو خریداری کردم . و میشه گفت بعد از خرید کتاب ها این اولین خرید از محصول سایت بود…و دارم با جون و دل گوشش میدم و اگر بخوام بگم هنوز 24 ساعت از زمان خرید نگذشته و من موفق شدم فقط جلسه اول رو نگاه کنم از صحبت های شما که چه اتفاقات زیبا و قشنگی در همین زمان کم در زندگیم افتاده شاید هیچکی باورش نشه …. این تازه اولشه و خدا رو صد هزار مرتبه شکرگزارم ….
سلام دوست عزیزم مرسی که با کامنت قشنگت هدایتم کردی تا برم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند که همهشون رو خریداری کردم بخونم و دوباره از اول همه چیز برام تکرار بشه..
چقدر قشنگ تکاملت رو طی کردی و اول کتاب هارو خریدی و حالا دوره ارزشمندِ دوازده قدم رو داری طی میکنی
مبارکت باشه و امیدوارم با تمام وجود روی این دوره کار کنی و هر روز از روز قبل بیشتر رشد و. پیشرفت داشته باشی
سلام ب بندگان شایسته و کسانی ک ب راه مستقیم هدایت شدن …
از خدا میخوام همانطور ک افرار شایسته رو ب من نشان داد . در مدارشون قرار داد. کمکم کنه ک در مدار شون بمونم و برسم ب اون چیزی ک بخاطرش بدنیا اومدم ..
همیشه وقتی فایلها رو میدیدم تمام حرفها و رفتار و عملکرد استاد رو اول تحسین میکردم .. گاهی فکر میکردم خانم شایسته ی مهربون دنباله رو استاد هست ..
ولی چیزی ک الن واسم خیلی جالب بود
اول.. استادی ک اینقد توی کارهاش جدیه و ب قول خودش آدمای ضعیف زیر چرخ دندهای حرفاش له میشن ..
استاد همیشه عاشق اینه چند وقت تنها باشه ..
خانم شایسته ک واقعا اسمش برازنده شخصیتشه ..جوری بوده ک مرد ب این قوی دلتنگ این فرشته شده .. جوری ک ب زبون آورد استاد . نمیومد میرفتم ببینمش .
یعنی زنی ک منبع خیلی از نکات مثبت
اول متعهد ب کار .. یعنی من بودم عشقم بگه بزار و بیا در دم کارمو رها میکردم و میرفتم
دوم با اینکه دلتنگ بوده خودش .. صبر میکنه اولویت خودش ک نتیجه ی عالی داشته واسه خیلی از ذی نفعها .ب ثمر رسوند بعد رفت .
خیلی جالب بود . مردی با این اعتماد بنفس .. عجب زن قوی و جیگر دار و با اعتماد بنفسی داره .
مرد راحت میتونه یکجا بمونه و تنها باشه ..
ولی اکثر خانومهای اطرافم . خودم .. نیم ساعت تنهایی واسم زیاد ک هس فقطم اعتراضم بهوا س ک از تنهایی میترسم . وسط ی دشت بزرگ ن تنها . تنها بود . کلی مدیریت کرده از هر جور کاری ک عقل جن بهش نمیرسیده ..
خیلی جالبه ها واسه خودم … یعنی آفرین ب تو بانو ..
کارهای بانو . مهربونیش .. والن بانو جان چطوری بودی ک مردت واست بال میزده .. این یعنی آفرین ک هیچ یک میلیار د بار قابل ستایش ..
یعنی من ذوق رو ته دل استاد میدیدم . حسش رو دقیق انتقال داد..
از خداوند آرزوی من واسه شما ک الگوی من در عشق هستید .. طول عمرررر پر برکت هست ..دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم خانم شایسته ام …
از شما سپاسگزارم استاد که تمام فایل های رایگان و چه اونهایی که باید براشون بها پرداخت کنیم همشون فوق العاده اند … همشون عالیند …
همشون پر از آگاهی و پر از درس هستند …
استادم قبلا که درباره ی دوره ای و محصولی صحبت می کردید دهنم آب می افتاد و ذهنم خودم را نیازمندش می دید و یک عجله ای عجیب داشتم ، استادم ولی الآن آرامش دارم و راحت تر می سپارم به خدا، بهترین اتفاق ها در بهترین زمان و مکان اتفاق می افتد …
آگاهی ها در زمان خودش به من گفته خواهد شد ...
این مسیر ، مسیر لذت و داشتن احساس خوب هست ، در مسیر الهی ، رقابت نیست ، عجله نیست و ترس و از دادن نیست ، همه و همه خیر هست . هرچه پیش مومن آید همه خیر اوست ..
استادم باز هم همزمانی عجیبی افتاد و آگاهی عجیبی که در این فایل گفتید عشق به کار ، داشتن احساس عشق به کار و داشتن احساس خوب و واگذاری کارها به خداوند….
استادم ،چند وقتی بود که مرتب به خودم می گفتم چرا ، چرا با این همه کار کردن روی خودم حرکت نمی کنم ، ایده ام را اجرا نمی کنم … و ایده ام را رها کردم …
ذهنم می گفت چون نمی خواهی قانون تکامل را درش اجرا کنی و احتمالا خیلی بلند پروازی کردی، ولی من سعی کرده بودم به الهام قلبی ام گوش بدهم …
مشکل من این بود که اصلا دلم نمی کشید برایش قدم بردارم …
هزار تا کار می کردم ولی این کار را انجام نمی دادم ….
رسیدم به این قضیه که من وابسته ی نتیجه شدم و وابسته ی ثروتمند شدن . احساس می کنم تا باید ثروتمند بشوم که احساس کنم دارم پیشرفت می کنم ، کار کردن روی باورهایم نتیجه بخش هست …
وقتی در کاری وابستگی بیاد ، احساس عشق و لذت کم می شود …
و دلم قبول کرد این ماجرا را ….استادم باز هم برای ما ، از داستان تکاملتون تعریف کردید و نکته ای که واضح و هزار بار گفتید ولی برای من مخفی بود …
استاد گفتید ،اگر در آن زمان هم می مردم ، اینقدر احساس عشق را تجربه کرده بودم که با سپاسگزاری و آرامش می مردم …
استادم ، شما اینقدر رها و آزاد بودید که در وجودتان احساس ثروت و عشق و سپاسگزاری را احساس کردید . و اول قلبتان از این احساس ها پر شد و سپاس دنیای بیرون شما …
اگر در دنیای بیرونیمان دنبال چیزی بگردیم ، تشنه و تشنه تر میشیم …
اگر جز وصل شدن به منبع اصلی و وصل شدن به خدایمان به ریسمان دیگری خودمان را وصل کنیم جز عاجز بدنمان چیز دیگری برای ما ندارد …
استادم ، شرک ، شرک هست و مجازاتش و یا بهتره بگویم نتیجه اش مشخص و واضح هست … این سیستم بی نظیر را نمی شود گول زد …
استادم ، گاهی اشتباه می کنیم ، این ضرب المثل که پول خوشبختی نمیاره درسته ! ولی وقتی از درون پر بشی و احساس خوشبختی کنی ثروتمند خواهی شد …
وقتی احساس ضعف و نیاز نسبت به پول داشته باشی ، ثروتمند نمی شی ولی وقتی که از درون پر باشی این احساس ها را تجربه خواهی کرد ...
استادم ، شما بارها و بارها از احساس های فوق العاده ای که در زمان دانشگاه داشتید و توی بندرعباس گفتید ولی من بهش بی توجهی کردم …
البته که تکاملم طی نشده بود …
و حالا باز هم تمرین می کنم و حالا باز هم یاد می گیرم تا روی خودم و روی باورهایم کار کنم و لذت فوق العاده ای در لحظه ی حال داشته باشم و آینده را بسپارم به خدایی که در آینده خواهد بود …
استادم ، نزدیک یک سال نیم هست در سایت شما هستم و چه تغییرات شگفت انگیزی داشتم، و چه احساس های خوب و چقدر آرامش ، و در زمینه ی مالی حالم بهتر بود ، ولی آنچنان زیاد و خوب نبود که من را شگفت زده کرده باشد، و این برایم عجیب بود ،
ولی حالا بهش رسیدم و دلیلش را کمی فهمیدم …
چون جای علت و معلول را اشتباه کردم …
مرتب در ذهنم این بود که کار کنم و روی باورهایم کار کنم تا ثروتمند بشوم و حالم بهتر بشود …
من روی خودم کار می کنم و روی باورهایم کار می کنم تا دنیای درونم را بسازم ، خودم را گسترش بدهم ، حال خوبم را گسترش بدهم و به دنبال ترمیم دنیای درونم و سیراب شدن دنیای درونم نعمت ها از راه خواهند رسید ، آن زمان که تو عشق را و بی نیازی را در وجودت پیدا کردی و ثروت را در وجودت یافتی …
چرا که طبیعت به تو آنچه می دهد که تو بهش می دهی و بر اساس فرکانس تو پاسخ می دهد . با فرکانس فقر و نیازمندی ، نمی شود ثروت و بی نیازی را دریافت کنی …
استادم ، باز هم متعهد می شوم ، به خودم تعهد می دهم که با خودم و با دنیای درونم بیشتر به صلح برسم و توحیدی تر بشوم و کار کنم و حالا نه برای عامل بیرونی که برای یک عامل درونی و آن هم برای گسترش دنیای درونی ام ، یافتن بیشتر و بیشتر احساس عشق درونم …
و یا رفتن ثروت درونم …
کی گفته که من از این نظر غنی نیستم . من برای داشتن احساس ثروت مندی به هیچ عامل بیرونی ای احتیاج ندارم ، آنچه می خواهم درونم هست و من وصل منبع بی نهایت ثروت هستم و او من را هدایت می کند .
خداوندم درهای نعمتش را برای من باز می کند . در زمان مناسب به من آگاهی می دهد و من خداوندم را آزاد می گذارم ، تا به هر شکلی که خودش می داند من را هدایت کند و به من آگهی بدهد …
استادم ، بهتون تبریک می گویم و به شما افتخار می کنم چرا که شما قانون طبیعت را درک کردید و فهمیدید … چرا که شما با قانون خداوند ثروتمند شدید و احساس عشق و سپاسگزاری و آرامش یافتید …
استادم شما با قدرت ذهن ، ثروتمند شدید و در این زمان کوتاه لاغر شدید و به رابطه عاشقانه و سلامتی …
استادم از شما سپاسگزارم که خوشبخت هستید و شما در زندگی من اولین نفر بودید که گفتید می شود انسان خوشبخت باشد و از هر نظر راضی …
و این باور را در ذهن من به وجود آوردید که می شود که انسان توانایی دارد به آنچه می خواهد برسد .
و باور مهم و آگاهی ای دلم به دانستن تشنه بود . ما بر اساس فرکانس و باوری که داریم و احساساتی که داریم به جهان هستی فرکانس می فرستیم و جهان به فرکانس های ما پاسخ می دهد…
ثروتمند شدن یک کار عملی نیست ، بلکه ذهنی هست …
برای داشتن احساس عشق نیاز مند کسی در بیرون از خودت نداری ، عشق را اول در خودت و دنیای درونت هست و خودت و خدایت کافی هست …
و برای داشتن احساس سلامتی و حال خوب نیاز مند شرایط خاصی نیست ، با ذهن می شود … تنها و تنها با تغییر سیستم فکریت می توانی به بهترین درجه ی سلامتی برسی …
و همه ی انسان ها و خودم این توانائی و قدرت را داریم ، و نکته ی جالب این هست که حتما حتما نیاز مند استاد و یک فردی در دنیای بیرون نیست ، خداوند تو را هدایت می کند ، این سیستم بی نظیر تو را به سوی آنچه می خواهی ، هدایت خواهد کرد … استادم از شما سپاسگزارم …
مریم خانم شایسته ام از شما سپاس گزارم و از خدای خودم که من را به سوی شما هدایت کرد سپاسگزارم …
سلام مهدیه عزیز
از کامنت پر بار و ارزشمند و پر از آگاهیت بسیار سپاسگزارم.بارها و بارها کلمه به کلمه ی کامنت ت رو خوندم و هر بار آگاهتر شدم.
چقدر جمله ی زیبایی نوشته بودی
« اگر دردنیای بیرونمان دنبال چیزی بگردیم ،تشنه و تشنه تر میشیم.»
در مورد همین جمله ، من خیلی فکر کردم و فهمیدم دقیقا
هدف اصلی خدا هست.توحید هست.نزدیکی به خدا هست.یکی بودن و یکی ماندن با خدا هست.هر کاری میکنم آخرش باید برسم به توحید.باید برسم به باورهای درست .نه اینکه یه کاری انجام بدم که به یه چیزی در بیرون برسم تا احساسم خوب بشه.باید هر کاری میکنم برای این باشه که باورم درست بشه که برسم به نزدیکی بیشتر با خدا.یعنی داشتن احساس خوب در هر لحظه .همینه.فقط همینه.برسم به لذت.برسم به خوشی و حس خوب خودم.برسم به رشد و گسترش خودم و علاقه هام و دوست داشتن های خودم.فقط هدف همینه .حس خوب داشتن در لحظه..داشتن حس فوق العاده در هر لحظه .ارسال فرکانس فوق العاده در هر لحظه به جهان..ارسال فرکانس دارا بودن و غنی بودن و فرکانس فراوانی و شادی و خوشی و لذت و عشق و توکل و اطمینان و قدرت و توانمندی و ارزشمندی و لیاقت در هر لحظه به جهان.اصل اینه.هدف اصلی فقط همینه.بقیه حاشیه هست.عوامل بیرونی نمیتونن من رو به این احساسها برسونن.اما داشتن این احساس خوب و ارسال فرکانس درست به جهان در هر لحظه من رو به تمام نعمتها و ثروتها میرسونه.
از خدای مهربانم به خاطر این آگاهی ارزشمند و از شما دوست الهی و گرانقدر سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
سلام بر بهترین بندهای خداوند
مریم جان خوش اومدین،این کنار هم بودن و لذت بردن در کنار هم نوش جونتون عزیزانم
چقدر لذت میبرم از روابط و احترام شما دو عزیز نسبت به هم
استاد منم از عربی بد میاد یکی از درسهایی که دوران مدرسه ازش فراری بودن همین عربی بود.اما در مورد شما فکر میکردم اینقدر عربی رو دوست داشتین که تونستین به راحتی قران رو درک کنین و ریشه یابی کنین .برام جالب بود که شما هم از عربی خوشتون نمیومد
استاد عزیزم همیشه در ذهنم دنبال این بودم و هستم که علاقه من چیست ؟اصلا هدف از افرینش من در این دنیا چیه ؟؟میدونم اومدم یه سری چیزها رو تجربه کنم اما اینکه من باید چطوری خودم رو گسترش بدم و چه چیزی رو در خودم تجربه کنم همیشه برام سوال بود، گاهی اینقدر مادر بودنم و زندگی فرزندانم برام مهمه و درگیرش میشم که به خودم میگفتم من اومدم تا مادر بودن و اون عشقی که بعد از مادر شدن تجربه میکنی رو تجربه کنم ، مدتهااااااااا درگیر این هدف افرینشم بودم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که من خیلی غرق این تفکر شدم و رهاش کردم و تصمیم گرفتم در لحظه و در زمان حال زندگی کنم و چون علاقه زیادی دارم که یک درامد زایی داشته باشم و بتونم ثروت بسازم( تصمیم گرفتم انجام بدم هر انچه که به من گفته میشه و هر چیزی که به ذهنم میرسه رو انجام بدم ).
و استاد یکی از درسهایی که احساس میکنم از شما خوب یاد گرفتم همین رفتن در دل ترسهاست، استاد یعنی هر کاری که انجام دادنش برام سخته و ازش ترس دارم حتما حتما حتما انجامش میدم و وقتی انجام میدم😚
یک احساس خوبی، یک احساس لیاقتی، یک احساس افتخار خداوند رو نسبت به خودم رو دارم😊 که خیلییییی لذتبخش و دلپذیر و بینهایت خدارو شکر میکنم که انجامش دادم،
استاد الان دیگه امکان نداره من بگم برام سخته الان دیگه امکان نداره من بگم میترسم
قبلا میگفتم میخوام اینکارو بکنم اما میترسم که……
یا میخوام این کارو بکنم اما …….
الان در زندگی من هر کجا که گفتم میترسم که …سریع انجامش میدم
الان در زندگی من هر کجا احساس کردم باید یک کاری انجام بدم،امکان نداره انجام ندم
استاد ،اون اوایل که صحبتهای شما رو گوش میدادم فکر میکردم همینکه به حرفهای شما گوش کنم عبارات تاکیدی بگم تمرین نوشتن انجام بدم تصویرسازی ذهنی انجام بدم همه چی درست میشه بقیه اش با خداست
اما یک فایل از شما شنیدم که «ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته» خیلی ضربه محکمی بود برام حتی یادمه که گریه کردم چون خیلی از انجام کارها برام سخت بود خیلی ترسها داشتم از خیلی از افراد، از موقعیتم و خیلی چیزهای دیگه و با خودم میگفتم من که مادرم و بچه شیر خوار دارم من که همسرم نمیزاره من چطوری کارها رو انجام بدم.
اما الان تا به ذهنم میاد که نه نمیشه این کارو بکنی چون میترسم همسرم….. و یا فلانی….. و یا خیلی ترسهای دیگه امکان نداره اون کارو انجام ندم
و خیلی خوشحالم که توی این یکسال در کنار شما بودن دیگه ترس در زندگی من معنا نداره حتی قضاوت دیگران ،
استاد الان که میخوام کاری رو انجام بدم و یا بیرون برم وقتی در ذهنم بیاد که نه این رو نپوش یا اینکارو نکن چون بقیه چی میگن من حتما اون لباس رو میپوشم و اون کارو انجام میدم چون از شما یاد گرفتم راحتی و لذت بردن و ارزش قایل بودن به خودم برام در اولویت باشه تا نظر بقیه.الان برام راحتی در هر شرایطی بدون نظر بقیه برام در اولویته.
امروز که این تغییرات رو در خودم دیدم خیلی خوشحال شدم چون من همیشه دنبال ثروت ساختن هستم و بودم و همیشه میگفتم هنوز نشده من که دارم تلاشم رو میکنم هر چی گفته میشه انجام میدم پس نتیجه کو؟؟؟؟
وقتی شما گفتین«من کسی که حرکت میکنه اما نتیجه نگرفته اما حرکت میکنه من با تمام وجود تحسینش میکنم »جرقه ای در ذهنم زده شد که این همه تغییرررررر، این یعنی پیشرفت این یعنی استادت بهت افتخار میکنه چون خیلی کارها کردی و
استاد کلییییییییی انرژی گرفتم گریه کردم انگیزه گرفتم و بینهایت خدای خودم رو شکر کردم که همیشه در بهترین زمان بهترین هدایتها و حرفها رو به من میزنه و باعث دلگرمی و انگیزه بیشتر در من میشه.
و استاد به خودم گفتم درسته در مورد ثروت ساختن نتیجه نگرفتم اما همین ترس نداشتن خودش کلی نتیجه س، همون مقدار کمی پولی که در مسیر بهش رسیدم خودش نتیجه س درسته کمه اما قبلا اصلا نبود اما الان هست فقط کمه ایناه همه نتیجه س .و کلی خوشحالم
استاد دنیا دنیا از شما ممنونم بابت این دلگرمی و مهربانی شما که نمیدونید با حرفهاتون چه بر سر دل من میارید
استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم
سپاسگزار خداوندم هستم که من رو هدایت کرد به سمت شما
خدای مهربانم بینهایت ممنونم هزاران بار سپاس
خدایا من رو هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم از کامنت زیبات ♥️
درسته که نتیجهی مالی اونقدر بزرگ نشده اما همین که نسبت به قبل بیشتر نعمت داره وارد زندگیمون میشه باید همین نشانههای کوچیک رو تأیید کنیم و ادامه بدیم 😍👌
حرکت کنیم کم کم نتیجه ها بزرگتر میشه.
رفتن توی دلترس ها هم یه حرکت عالیه و خودمم هرموقع تو دل ترسهام میرم، همون موقع یه حس فوق العاده بهم دست میده و همین که هرروز یک ترس رو شناسایی کنیم و بریم توی دل ترسه کلی شخصیتمون رو رشد میده👌
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
فایلی که امروز من دیدم دقیقا درخواست دیشب من از خداوند بود که من رو هدایت کنه و به من ایده الهام کنه برای کسب درآمد بیشتر …فایل رو دیدم شوکه شدم در عین حال هم حسم بد شد نسبت به این که واقعا چرا من تا الان نتونستم چیزی که بهش علاقه دارم رو پیدا کنم و اصلا رسالتی که براش به دنیا اومدم رو نمیتونم پیدا کنم
چون حرفاتون یک تلنگر اساسی به من بود با اینکه من آدم عمل گرایی هستم و همیشه حرکت کردم ولی چیزی که بوده اینه که وسط راه کار هارو ول کردم که این هم نشان از کمبود عزت نفس میده
استاد عزیز من قبل از اینکه با شما آشنا بشم و این مباحث رو بفهمم همیشه دنبال این بودم که کارهای بزرگ انجام بدم و تاثیری توی دنیا داشته باشم خیلی به این فکر میکردم ولی راهی براش نداشتم همیشه هم دنبال پول بودم و میخواستم پول زیادی داشته باشم داستانی که میگم و تعریف میکنم از حرکت و عمل کردن من هست که اصلا نمیدونستم قانون چیه این داستان رو میگم که هم یادآوری کنم برای خودم که حرکت کردن و کسب مهارت چقدر میتونه مهم باشه هم شاید برای دوستان هم مفید باشه
من بعد از خدمتم توی یک قنادی شروع به کار کردم اصلا نمیدونستم کارش چجوریه ولی کار رو شروع کردم اوایل فقط ظرف میشستم و نظافت میکردم و اصطلاحا پادو بودم با حقوق ماهی 250هزار تومان که وقتی به دوستان میگفتم یا اطرافیانم میگفتن دیونه شدی کی با این پول کار میکنه بیا بیرون حتی میگفتن خاک تو سرت تا ابد باید ظرفشور بشی و از این حرفا ولی من با اینکه قانون رو نمیدونستم ولی با خودم میگفتم تا ابد که اینجوری نمیمونه و من میام بالا و روزی خودم استاد کار میشم …خیلی هم غرور داشتم که کسایی توی اون قنادی بودن و به من دستور میدادن بعضاً سنشون از من کمتر بود و سر این ناراحت میشدم ولی به روی خودم نمیوردم
استاد شیرینی خشکار که اتفاقا خیلی کارش عالی بود و همه ازش حساب میبردن و کلا مسئول کارگاه هم بود یک وردشت داشت که با این وردستش بحثشون شد و وردسته از اونجا رفت شرایط جوری پیش رفت منی که پادو بودم و چند ماه اونجا بودم
وردست همین استاد شدم و بااینکه نفرات دیگری قبل از من اونجا بودن و آرزو داشتن وردست بشن نشدن و کلی حسادت میکردن استاد کاره از تمیز کار کردن و جدی بودن من توی کار خیلی خوشش اومده بود و اتفاقا وقتی وردستش شدم خیلی سریع یاد گرفتم و همیشه میگفت هیچ وردستی اندازه تو زرنگ ندیدم و خیلی تعریف میکرد من کم کم یاد گرفتم و با عشق هم کار میکردم
یکی از کسایی که کیک ساز خیلی عالی هم بود اونجا کار میکرد و با صاب کار بحثش شد و از اونجا رفت و برای کار رفت چابهار توی سیستان و بلوچستان …بعد از یک مدت من فکر کردم اینجا برای من کوچیکه و من تصمیم گرفتم از اونجا برم چون گفتم میخام حرفه ای بشم و چیزای بهتری یاد بگیرم با اینکه خانواده من اصلا راضی نبودن و هی میگفتن کجا میری ولی من تصمیم گرفتم برم یک شهر دیگر و ایده هم نداشتم که کجا برم تا اینکه خیلی یهوی این کیکساز که رفته بود چابهار به من زنگ زد و گفت اینجا یک وردست میخان بیا اینجا خیلی جای پیشرفت هم داری من قبول کردم و رفتم با اینکه همه ناراضی بودن از خانواده و استاد کار قبلی و کلا قنادی هی میگفتن نرو به درد نمیخوره پشیمون میشی ولی من تصمیم رو گرفته بودم و رفتم دقیقا من یک روز مانده به عید رفتم یعنی غروبش که همه آتش بازی میکردن راه افتادم بحث هدایت رو مثل نمیدونستم ولی گفتم میرم پیشرفت میکنم …
خلاصه رفتیم اونجا شهر غریب شهر دور افتاده خیلی اتفاقات توی این راه برای من افتاد و خیلی اذیت شدم که الان اینو میگم نزدیکه گریه م بگیره
چون قانون رو بلد نبودم ولی باز ادامه دادم و ادامه دادم تا اونجا کلا کار رو یاد گرفتم یک استاد کاری داشتم که حتی لباس هاش رو من باید میشستم خیلی بد اخلاق بود که همه کسانی که اونجا بودن از دست این آقا عاصی بودن ولی من ادامه دادم
باز هم خیلی اتفاقی(اونموقع اتفاقی بود الان قانون رو میفهمم میگم هدایتی )این استادکار ما از اونجا رفت و کار استاد کاری خشکاری رو به من دادند خیلی اعتماد ب نفس پایینی هم داشتم ولی کار رو قبول کردم به جایگاهی رسیدم که همون اول که رفتم تو قنادی بهش فکر کرده بودم و درامدم هم از ماهی 1تومان شد ماهی 3تومان پایه حقوق و اضافه کاری و بیمه و 2وعده غذا و جای خواب
جوری شد که من اونجا یک موتور گرفتم و با موتور میومدم سر کار هر جای شهر رو دوست داشتم میرفتم خلاصه خیلی خوش بحالم بود صاب کار منو بسیار دوست داشت چون هم کارم خوب بود هم توی کارم جدی بودم و مشتری ها از جنس های من و شیرینی های من راضی بودن خلاصه عشق و حال میکردم….تا اینکه به جایی رسید که به خودم گفتم دیگه اینجا به درد تو نمیخوره و داری اینجا تلف میشی و یک روند تکراری داری هر روز همین شیرینی ها رو درست میکنی…تو باید شیرینی های بهتر یاد بگیری همون موقع به خودم گفتم من از اینجا باید برم و ایدم این بود برم تهران
وقتی به صاب کار گفتم خدا شاهده برگشت گفت تو دیوانه ای برای چی از اینجا میری این همه اینجا بهت خوش میگذره و اینا گفتم میخام برم شیرینی های بهتر یاد بگیرم و مهارتم رو بالا ببرم هر چی گفت که حقوقت رو بالا میبرم و اینا گفتم تصمیمو گرفتم و میرم خلاصه خیلی ناراحت شد بنده خدا..
من اومدم تهران بدون هیچ ایده ای بدون اینکه بدونم که باید کدوم قنادی برم و چیکار کنم ولی بازم انگار ته دلم ایمان داشتم که میتونم جایی رو پیدا کنم و همینجوری هم شد جایی رو پیدا کردم و منی که خودم استاد کار بودم رفتم پیش استاد کار دیگری و اونجا کمکی اون شدم با اینکه اونجام کلی اذیت شدم چون قانون رو نمیدونستم و خیلی اتفاقات برام افتاد ولی باز ادامه دادم و گفتم اشکال نداره یاد میگیرم من توی اون سال 3میلیون تومان دادم یک نوع شیرینی به اسم کوکی یاد گرفتم که تازه اومده بود و کسی به اون صورت بلد نبود اصلا کوکی چیه …ولی من هی میخاستم خودم رو به روز کنم و این کار رو کردم و هی مهارتمو افزایش میدادم من اعتماد به نفس خیلی پایینی داشتم که اگر الان بود با این اعتماد به نفس کلی از همون یادگیری پول میساختم ….ولی در حدی بود که توی همون کارگاهی که کار میکردم این شیرینی هارو میزدم…بماند که صاب کار کلی ذوق کرده بود و کلی مشتری هاش اضافه شده بودند و حقوق من هم کلی رفته بود بالا
چون من دنبال پیشرفت توی کارم بودم و هی مهارتمو بالا میبردم و کلی قنادی دیگه به من پیشنهاد دادن که من برم و براشون کار کنم و همه خواهان این بودند که من براشون کار کنم چون مهارتی داشتم و کارم خیلی خوب بود
هر چند که من توی اون کار ادامه ندادم چون اونموقع من با استاد آشنا شدم و فهمیدم رسالت کاری من نیست و من رفتم و توی یک حوضه دیگر مشغول به کار شدم
ولی این داستان رو نوشتم که برای خودم یاد آوری بشه که اگر با ایمان حرکت کنی و ادامه بدی و مهارتت رو بالا ببری پول صددرصد به سمتت میاد و من این رو تجربه کردم با اینکه اصلا با قانون آشنا نبودم …ولی همین منی که اینارو تجربه کردم و این راه رو رفتم الان یادم رفته که من باید مهارتی در جهت علاقم کسب کنم ثروت حتما میاد
و اگر کسی هم این کامنت رو خوند ازش ایده بگیره
خدایا سپاس گذارم که بهم این فرصت و توانایی رو دادی که این کامنت رو بنویسم ازت ممنونم بی نهایت
از استاد هم بی نهایت سپاسگزارم برای این فایل و این آگاهی
سلام به استاد عزیزم،و مریم جان عزیزم
خیلی خیلی خوشحالم از این همه همزمانی که کارام با شما داره بدون اینکه برنامه ریزی داشته باشم ،انگار هر فایلی که بهش هدایت میشم فقط برای منه، حدود یک ماه پیش بود که با همسرم رسول جان تصمیم گرفتیم چند روزی از هم جدا باشیم،و هرکدوممون به روند کار خودش تمرکز داشته باشه،البته نفری یه بچه هم همراهمون بود،😀😀😉😉😍😍دقیقا همزمان با شما مریم جونم که گاراژ رو مرتب کردی و کلی کار دیگه رو هم هندل میکردی منم کلی از کارای زندگی و خونه و پسرم رو انجام میدادم و همسرم هم با دخترم برای انجام یک پروژه کاری به کرج رفت ،البته ما یک بار به خاطر شرایط بچه ها همدیگرو این وسطا دیدیم،رفتم کرج یه مدت بودم بعدش با بچه ها سه تایی برگشتم شمال با اتوبوس عالی بود یه تجربه بی نظیر بود ترسی که توش قدم گذاشتم،کلی درس گرفتم و بزرگتر شدم، و دقیقا دیشب همسرم بعد از یک هفته دوری برگشت پیشم،خداروشکر همه چیز عالی بود هوا عالی همه اتفاقا عالی و روی ریتم،😍😍🌈🌈🌠 خیلی چیزا توی این مدت یاد گرفتم ،همزمان دوره ۱۲قدم،روابط،عزت نفس رو کار کردم خیلی بی نظیر بوده برام تا الان هرچی بگم کم گفتم،روابطم با همسرم عالیه خداروشکر توی آزادترین و عاشقانه ترین حالت خودمونیم ،در بهترین شرایط آب و هوایی که دوست دارم زندگی میکنم،خونم دقیقا مقابل کوهه،من توی طبیعت کوه رو خیلی دوست دارم،حتی چند شب هم کمپ زدم توی کوه همراه بچه هام حتی و الان به هرجا نگاه میکنم کوه میبینم،نمای پنجره ی اتاقم یه تصویر رویاییه روابطم با خدا هرروز داره بهتر از دیروز میشه، استاد چقدر حرفهاتون به موقع بود برام،چند وقت پیش هدایت شدم به دوره ثروت،من خیلی وقته هیچ کامنتی نگذاشتم توی سایت، خیلی خوشحالم که تونستم با شما توی کلاب هاوس حرف بزنم،یه تجربه بی نظیر بود برام ،خیلی برام قابل لمسه دیدنتون از نزدیک و دارم خودم رو آماده میکنم برای یه ملاقات بی نظیر، حدود ۹ماهه که مهاجرت کردم،به لطف الله کل قسطام تموم شده،و دیگه هیچ وقت قرار نیست سمت قسط و وام برم،یه همراه خیلی بهتر پیدا کردم و اون خدای رحمان و رحیمه ،همسرم خیلی وقته وارد حیطه کار نجاری شده ،کاری که همیشه بهش علاقه داشت،خداروشکر به درآمد زایی رسیدیم،من میخوام وارد حیطه ی کاری مورد علاقه خودم بشم،کاری که هیچ مغایرتی با پوزیشن الانم که در درجه اول مادربودنه نداره،که چیزی که خدای مهربونم خیلی قشنگ توی این فایل زیبا از زبون شما عزیز دلم هدایتم کرد که محکم تر گام بردارم در مسیرش.
عاشقانه سپاسگزارم که انقدر عالی هدایت های خدارو دریافت میکنی و به ما ارایه میدی،در پناه خدای مهربونم همیشه سالم تر و سلامت تر و ثروتمند تر از قبل باشین در کنار مریم جون عزیز دلم،واقعا از خدا و برادرم و شما و دستان زیبایی که توی مسیر همراهم هستن سپاسگزارم.
سلام به استاد عزیزم
چقدر این فایل برای من لازم بود چرا آگاهی داشت این فایل.خداییش این فایل فوق العاده بود هر چی بگم کم گفتم.
روز اولی که توسایت اومد من گوش کردم و حظ بردم و شروع کردم به نوشتن کل فایل
تا الان چندین بار گوش کردم و خوندم و فکر میکنم هنوزم باید بخونم و استفاده کنم از این مطالب بی نظیر.
سلام به دوستان عزیزم من سید حسین عباس منش هستم و سپاسگزارم خداوندم که بمن فرصتی داده که با شما عزیزانم باشم.
بعد از 43 روز دیشب عزیز دلم اومد پیشم تمپا .بی نهایت خوشحال شدم یعنی این قد دلم براش تنگ شده بود که اگر نمی اومد حتما خودم میرفتم پارادایس و دلیلش این که بالاخره تشریف آوردن این بود که دوره روانشناسی ثروت 2 آپدیتش رو به پایان رسوندن .یعنی تعهد داشتن برای خودشون و یک تعهدی داده بودن که اگر من دوره به پایان برسونم و تموم کنم کارمو میام و تا وقتی که کارم تموم نشده نمیام.و این کار انجام دادن و بسیار بسیار خوش گذشت امروز صبح هم با هم رفتیم کلی پیاده روی کردیم کلی هم هوا اینجا خوبه جای شما خالی و هوا تابستونی بود حتی بهاری هم نبود اینقدر هوا گرم بود.
از اونجایی که ایشون خوب یک مدت زیادی روی دوره کار کردن تصمیم گرفتیم که یک موضوعی رو ایشون بهش اشاره کنند تو دوره بوده و من در مورد اون موضع بیشتر صحبت کنم .هماهنگی خاصی هم با هم نکردیم قرار شده ایشون بگه و من فی البداهه در موردش صحبت کنم من در خدمت شما هستم.
عاشقتم .قبلش بگم که با این من خیلی دوست داشتم شمارو ببینم ولی خیلی برام مهم بود که این تمرکز پیوسته باشه ولی ارزشش رو داشت چون کاری که آماده شد بی نظیر یعنی هر کسی وارد این دوره بشه و اون آموزش هارو جدی بگیره واقعا میتونه از توانایی هاش ثروت بسازه . والانم اتفاقا من میخواستم در مورد این موضوع صحبت کنیم چون کلیت روانشناسی ثروت 2 حول و حوش این موضوع رو کامل پوشش میده از همه جوانب آموزش میده که شما چطور از توانایی هات پول بسازید یعنی تواناییت رو تبدیل کنی به یک منبع درامد و درامد زایی میخواستم در مورد این موضوع بیشتر صحبت کنیم:
چشم موضوع فوق العاده ای هم هست .در مورد توانایی ها 2 تا گروه میشه دسته بندی کرد انسانهارو تو این موضوع:
دسته اول آدم هایی اند که توانایی خیلی بالایی دارند تو یکسری موضوعات ولی اعتماد به نفس ندارند یعنی احساس بی ارزشی میکنند لیاقت رو در خودشون احساس نمیکنند .آدم هایی اند که به گواه خیلی از دوستان نزدیکان و کسانی که باهاشون کار کردن اینه که طرف مثلا واقعا تو فلان حوزه عالیه متخصصِ حالا تو حزوه هنریِ ،حوزه ورزشیِ ،حوزه علمیِ ،حوزه کامپیوتریِ ،حوزه فنیِ هر چی که هست ولی خودش میگه نه آقا اینو همه بلدن، این که چیزی نیست اینو همه بلدن مثلا موتور ساختن یا تعمیر موتور یا گیربکس ماشین کاری نداره همه بلدن. یا خیلی ها می تونند توشهر ما 200 تا مکانیکی ِ که میتونند، یا کدنویسی کردن که خیلی ها میتونند این کد هاور بنویسن، یا این نقاشی که من کشیدم خیلی ها میتونند یه همچین نقاشی رو بکشن این که چیزی نیست.این یک دسته از آدم ها هستند که نیاز دارند روی عزت نفس شون کار کنند ، نیاز داره روی احساس لیاقت شون کار کنند، ما توی دوره عزت نفس در مورد این موضوع صحبت کردیم.
ولی یک دسته بزرگتر هستند که هر روز داره تعدادشون بیشتر میشه آدم هایی اند که هیچ مهارتی کسب نمیکنند، هیچ حرکتی نمیکنند و تعجب میکنند که چرا شرایط شون خوب نمیشه. یعنی آدم هایی هستند که زمان شون رو دارند به بطالت میگذرونند، آدم هایی هستند که تمرکز روی هیچ موضوعی واحدی ندارند ،آدم هایی هستند که علایق شون را نمیدونند، آدم های هستند که نمیدونند که اصلا از دنیا چی میخوان ،هیچ شوق انگیزه ای ندارند برای یک موضوع خاص و مشخص و دارند باری به هر جهت ادامه میدن .
حالا تو این دسته دوم یکسری آدم ها هستند توهم هم میزنند یکسری هاشون توهم میزنند که من میشینم تو یک جایی با خدا صحبت میکنم خدا از اون بالا یک کیسه پول می اندازه . من می شینم به خودم میگم من فوق العاده ام من ارزشمندم، من بی نظیرم، من فلانم، بعد دیگه ارزشمند میشم و دیگه مردم هم باید برای من ارزش قائل بشن از این صحبت ها.
که هر چقدر آدم بیشتر کار میکنه با دوستان بیشتر برخورد میکنه می بینه یکسری ها هستند که واقعا هیچ توانایی در خودشون پرورش ندادن ولی توهم به مقدار بی نهایت در خودشون پرورش دادن.که دیگه ما اصلا کاری به این آدم ها نداریم.آدمی که توهم میزنه که اصلا کاری بهش نداریم.
در مورد دسته دوم افرادی که مهارت خاصی رو کسب نکردن:
ببینید ما در یک دنیایی زندگی میکنیم که بی نهایت درخواست میشه در مورد موضوعات مختلف یعنی شما هر مهارتی کسب کنید از اینکه مثلا روی ناخن یک طرح هنری بکشید نمیدونم حالا اسمش چیه ، از اینکه بتونید ابروهارو به شکل قشنگ تری بردارید از این مهارت ها شروع کنیم ،تا اینکه بتونید یک لباس قشنگ بدوزید، تا اینکه یک در واقع گردن بند قشنگ ببافید ، تا اینکه بتونید که یک تعمیرات موبایل بلد باشی بتونی حتی نرم افزارهای کامپیوتری نصب کنید ،بتونید یک کارهایی شاید برای خیلی ها بدیهی باشه، همین نصب ویندوز نصب نرم افزار های کامپیوتری ، تا اینکه موشک هوا کنید ، تا اینکه بتونید کد نویسی پیشرفته تو کامپیوتر انجام بدید، یعنی هر موضعی که شما بگید یک عالمه آدم هستند که به اون مهارت نیاز دارند و براش بها پرداخت میکنند و هر روز هم دارید بیشتر می بینید یعنی شاید بگم تو این ده سال اخیر شما نگاه کنید چقدر شغل بوجود اومده که اسمش شغل ِ ولی تا 10 سال قبل خنده مون میگرفت، اگر مثلا میگفتند که یک کسی یک همچین شغلی داره و ازش درامد داره اصلا فکر نمیکردیم یک همچین شغلی وجود داشته باشه که بشه پول ازش ساخت الان دارید می بینید دیگه، مثلا یکی میاد اسباب بازی معرفی میکنه مثلا درآمد چند میلیون دلاری داره در سال ، یکی هست مثلا میاد در واقع کارهای فان انجام میده درآمد داره ، یک کسی هست میاد می شینه در واقع تو حوزه زبان کار میکنه درآمد داره ، دیگه دارید می بینید تو شبکه های اجتماعی خیلی دیگه حالت های عجیب و غریبی رو از یک سری توانایی می بینید که دارن ازش ثروت میسازند. حالا بعضی ها باورهاشون در مورد ثروت بهتره، ثروت بیشتری میسازند بعضی ها باورهاشون ضعیف تره ثروت کمتری میسازند، ولی بحث اینِ که این افراد یک مهارتی رو کسب کردن ، یک توانایی رو کسب کردن، یعنی یک انگیزه ای داشتند برای یک کاری، این انگیزه رو قدرتمند ترش کردن ، تو دل ترس هاشون رفتن،حتی اون کسی که میاد دلقک بازی میکنه توی اینستاگرام یا یوتیوب و یک درآمدی داره، کلی ترس داشته برای اینکه اولین بار بیاد این کارهارو انجام میداده، کلی احتملا مسخره اش کردن، کلی دری وری بهش گفتن، کلی کامنت های ناجور براش گذاشتند ، شاید خانواده شون کلی دری وری بهش گفتن ،ولی اون ادامه داده ،حرکت کرده و ده ها و ده ها و صدها ویدئو درست کرده، تواناییش بهتر شده، تاثیرگذاریش بهتر شده، از طریق بازخورد ها و فیدبک هایی که گرفته فهمیده که با مخاطب چه جوری باید ارتباط برقرار کنه ، فهمیده چه چیزهایی جذاب تره برای مخاطب ،رفته مثلا الگوهای مختلف دیده، از افرادی که تو این حوزه دارند کار میکنند از اونا ایده گرفته، ترکیب کرده ایده های اونارو با ایده های خودش ، کار کرده،یعنی یک عالمه حرکت کرده ، یک عالمه مهارت بهتری کسب کرده، یک عالمه تو دل ترس هاش رفته و الان داره نتیجه شو می بینه.
خیلی موقع هاست من میبینم بچه ها تو کامنت ها مینویسند فلانی تو یک کشور افریقایی بوده پسره بعد این اومده بدون اینکه صحبت کنه بدون اینکه تو ویدئوش یک کلمه حرف بزنه اومده یک سری شوخی هایی رو با افراد دیگه ای کرده و مثلا اینقدر popular شده، این قدر مثلا معروف ترین ویدئوهارو تو تیک تاک داره ،فلان داره ،بهمان داره، بعد که برمیگردی ،حالا این بنده خدا رو چک نکردم ولی تمام شون الگوهاشون همینه،وقتی برمیگردی نگاه میکنی میبنی طرف یک پروسه ای طی کرده یک عالمه بازخورد گرفته و ادامه داده و نترسیده از مسخره شدن ،چه میدونم از بی توجهی اطرافیان نترسیده، ادامه داده و حرکت کرده.حالا من دوست دارم بچه هایی که با ما هستند، بچه هایی که از دوره های من استفاده میکنند، میگم من دوست دارم با آدم های خیلی با کیفیت کار کنم، اصلا استاندارد من از همون روز اولی که من تو این حوزه اومدم از سال 1386 من کارم را شروع کردم همیشه دوست داشتم با آدم هایی که واقعا ارزشمندن،واقعا حرکت میکنند،واقعا دارند تلاش میکنند ،نه آدم هایی که توهم میزنند و هیچ غلطی تو زندگی شون نمیکنند، فقط دوست دارند یک شانسی یک اتفاقی براشون بیافته. آدم هایی که واقعا دارند حرکت میکنند، یعنی من هر کسی رو می بینم که یک حرکتی داره میکنه ،حتی اگر داره حرکت میکنه نتیجه نگرفته هنوز ،ولی اینکه حرکت داره میکنه تو دل ترس هاش داره میره ،مهارت هاشو داره بیشتر میکنه من با تمام وجود تحسینش میکنم.
یک معضلی که الان هست توی دنیا اینه که افراد میخوان یک شبه ثروتمند بشن افراد میخوان تکامل شون رو طی نکنند افراد میخوان هیچ مهارتی کسب نکنند و یک اتفاق خوب مالی براشون بیافته.
من میخوام برگردم به کلا هدف ما از بدنیا اومدن ، ما وقتی که روح بودیم ما دوست داشتیم به دنیای مادی بیایم برای اینکه خودمون رو گسترش بدیم برای اینکه جهان مون رو گسترش بدیم برای اینکه خودمون رو بشناسیم برای اینکه توانایی هامون رو بروز بدیم اینکه حالا ما بعد از تولد فراموش کردیم هدف مون رو این یک بحث دیگه است.
از کجا میفهمیم هدف ما این بوده از زمانی می فهمیم که وقتی دنبال علایق مون هستیم وقتی دنبال عشق هستیم بالاترین تجربه لذت داریم. یعنی اگر شما مثلا به بوکس علاقه داشته باشین وقتی داری تمرین میکنی بوکس کار میکنی وقتی داری مسابقات بوکس می بینی وقتی داری با مربیت کار میکنی وقتی داری صبح تا شب تو باشگاه مشت میزنی بالاترین تجربه لذت احساس لذت داری تجربه میکنی خوب،هر کسی تو هر کاری که عاشق شه میدونه میفهمه که من دارم چی میگم وقتی داره اون کار انجام میده از خوشحالی داره دیوانه میشه چرا این قدر این احساس لذت حتی فارغ از اینکه چقدر درامد داشته باشه فارغ از اینکه بقیه چقدر تحسینش کنند ، فارغ از اینکه بقیه چقدر بشناسنش چقدر معروف بشه ولی واقعا از این که داره کاری که عاشقشه انجام میده داره لذت میبره شما نگاه کنید چقدر افراد موفق هستند بینهایت ثروتمندن و اصلا دیگه این قدر ثروت دارند که تا 10 سال دیگه زنده باشند هیچ کاری هم نکنند ثروت شون کفاف میکنه برای خوشدون و چندین نسل بهدشون.ولی با تمام وجود با عشق تو این سن بالا دارند کارشون رو ادامه میدن .اگر خواننده ان ، اگر بازیگرن، اگر مهندسن،اگر کارخونه دارند یعنی با تمام وجود یارو داره جمعه هاشو میره سرکار روزهای تعطیل شم میره سرکار چون عاشق کارشه چون احساس سرزندگی بهش میده چون احساس بودن بهش میده احساس ارزشمند بوده بهش میده خوب، اگر ما اینو درک کنیم خیلی بهتر میتونیم یک مسیری رو شرع کنیم ، یک مسیری رو که بهش علاقه داریم ، یک مسیری که احساس میکنیم توش توانایی داریم .یک مسیری که احساس میکنیم توش استعداد داریم و ترکیب توانایی ،استعداد،و علاقه همه اینا با هم یک جورایی توش هست ، شاید خیلی اولش مشخص نباشه ولی هی بیشتر در موردش اطلاعات کسب میکنی، هر بیشتر علاقه مند میشیم هی بیشتر دوست داریمش خوب، و بعد با تمام وجود می ریم انجامش میدیم و زندگی مکنیم .من اصلا کاری به نتایج مالی ندارم کاری به شهرت ، شناخته شدن، محبوبیت اینهاش ندارما، من فقط دارم اون احساس درونی رو که وقتی آدم دنبال اهداف خودش میره ،دنبال چیزی که مورد علاقه اش میره و درواقع مهارت کسب میکنه تو این حوزه،هرچقدر که احساس بهتری داشته باشید حالا احساس بهتر اگر احساس عشق باشه، احساس توانمندی باشه، احساس کنجکاوی شدید باشه،طبق قانون خداوند نعمت ها و ثروت های بیشتری وارد زندگی شما میشه یعنی قاعده اینه ها بچه ها بازی اینه وقتی شما احساس خوبی دارید اتفاقات خوبی براتون میافته وقتی احساس خوبی دارید ایده های خوب به شما الهام میشود وقتی احساس خوبی دارید آدمهای مناسب وارد زندگی شما میشوند این قانون خداوندِ، این قانون بدون تغییر خداوندِ.
حالا چی میشه که آدم زمان بیشتری احساس خوبی داره؟
یکی از بالاترین درجات احساسی زمانی که انسان دنبال موضوع مورد علاقه اش میره. زمانی که انسان داره در موضوع مورد علاقه اش اطلاعات کسب میکنه ،توانایی کسب میکنه،مهارت کسب میکنه خوب ،و وقتی که آدم شروع میکنه به کار کردن از یک جایی شروع میکنه، این بصورت تصاعدی رشد میکنه این توانایی ،یعنی هر چقدر شما مهارت کسب میکنی تو یک موضوعی شاید اولش خیلی خیلی سطحی باشه وقتی ادامه میدی هر روز این سرعت یادگیری شما ،سرعت کسب مهارت شما ، اون تمریناتی که انجام میدید،اون چیزی که یاد میگیرید ، فرض کنید شما تو کار مکانیکی هستی ، تو کار پزشکی هستی، تو کار هنری هستی،هربار که یک کتاب جدید میخونید هر بار که یک ماشین جدید تعمیر میکنید هربار که یک نقاشی جدید می کشید هر بار که یک آموزش جدید میبینی ، مهارتت یک ذره بیشتر نمیشه بارها و بارها بیشتر و بیشتر میشه و این تصاعد هی همینجوری به شما کمک میکنه که اولش کند هست روند یادگیری و کسب مهارت ولی وقتی از یک پیکی رد بشی دیگه می افتی تو سر پایینی و بخاطر اطلاعات قبلی که اطلاعات جدید خیلی راحت تر هضم میشه، خیلی راحت تر درک میشه ،خیلی راحت تر تبدیل میشه به مهارت های واقعی و در نهایت خیلی راحت تر تبدیل میشه به ثروت.
پس بیاید برای خودتون برنامه ریزی کنید میگم حالا ما توی دوره روانشناسی ثروت 2 در مورد موضوعات مختلف صحبت کردیم کاملا این موضوعات را باز کردیم
ولی من خیلی دوست دارم بچه ها از بلا تکلیفی از میدونید بدترین احساس ممکن اینه که شما بشینید تو یه گوشه ای تو خونه و هیچ کاری نکنید بشین فقط شب تا صبح تو شبکه های اجتماعی یا بشین فقط تلویزیون نگاه کنی بشینید فقط وقت تون رو تلف کنید .یعنی من در کل زندگی ام نتونستم حتی یک روز اینجوری زندگی کنم و میدونم که چقدر احساس بدیِ و تو ذهن خودمم شرطی سازی کردم که یک روز هم بیکار نباشم یعنی حتی وقتی که ایده ای نداشتم که کاری انجام بدم باید یک حرکتی میکردم حالا تو پارادایس بودی باید می رفتیم یک حرکت جسمی می کردیم درخت هارو میزدیم و اونجارو تمیز میکردیم ردیف میکردیم تو کارگاه بریم یک کاری بکنیم یک حرکتی بزنیم وقتی که میدونستم در واقع روی چه حوزه ای کار کنم مثل الان که اومدم تو حوزه سلامتی و بلند شدم اومدم خودمو قرنطینه کردم که فقط بشینم رو این حوزه کار کنم بسیار بسیار هم اولش سنگین بود برام موضوعات به زبان انگلیسی داشتم کار میکردم چون خیلی هم علمی بود تقریبا هیچ چیز خاصی نمی فهمیدم ولی گفتم آقا اشکال نداره قانونش اینه من دوست دارم ته این داستان در بیارم من میخوام ببینم چی میشه انسان تو مید سکشنش دور شکمش چربی اضافه جمع میشه چی میشه که قند خون میره بالا، چی میشه بعضی ها خیلی راحت وزن کم میکنند بعضی ها خیلی سخت وزن کم میکنند ، چی میشه که کبد چرب بوجود میاد ، چی میشه که دیابت نوع2 بوجود میاد ، چی میشه که اینهارو درمان کنیم چی میشه که انسان بدنش به یک شکلی میرسه که بصورت طبیعی عمل کنه بصورت طبیعی بدن نباید این قدر چربی ذخیره کنه چرا این قدر چربی ذخیره میکنه؟ چه اتفاقی داره میافته؟
با این که خیلی سخت بود درک در واقع ، تعهد هم داده بودم که حتما به زبان انگلیسی کار کنم چون منابع قابل مقایسه نیست حجم منابع که به زبان انگلیسی هست با زبانهای دیگه و خیلی هم سخت بود و قشنگ یک جاهایی احساس کردم مغزم داره منفجر میشه این قدر که نمی فهمیدم بعد سعی میکردم کلمه به کلمه ترجمه کنم که چی داره میگه چی نمیگه؟
ولی ادامه دادم ادامه دادم ادامه دادم هی چه میدونم 2 روز 3روز یک هفته گذشت دیدم که چقدر دارم بهتر می فهمم چقدر دارم درک میکنم از کتابهای مختلف از سمینارهای مختلف از پادکست های مختلف پزشکان مختلف از پروفسورهای مختلف تا در مورد یک موضوع یکسان از زوایای مختلف نگاه کنم گوش کنم بنویسم بخونم و بعدش هم عمل کنم و بعدش هم عمل کنم و خوب حالا بعدا تو دوره سلامتی در مورد این مسائل صحبت میکنیم که به چه نتایج فوق العاده ای رسیدم.این یک مهارتی بود که من نداشتم تا همین چند وقت پیش ولی الان قابل مقایسه با 3 ماه پیشم نیستم از لحاظ درک کارکرد سلول ها، درک کارکرد کبد،درک کارکرد پانکراس،درک کارکرد قلب ،درک کار کرد اصلا انواع چربی ها و بینهایت موضوع دیگه .
این ها همش به خاطر یک عشق و علاقه ای که یک تعهد یک تمرکز بالا و حرکت کردن و رفتن تو دل ترس ها و ادامه دادن و ناامید نشدن و هی بهتر و بهتر شدن حالا تو حوزه های مختلف من اینکارو انجام دادم .یک زمانی در مورد تندخوانی خیلی دوست داشتم کتاب بخونم یعنی اصلا میخواستم کتاب در مورد حوزه پیشرفت شخصی بخونم دیدم خیلی سرعت مطالعه ام کندِ خیلی راحت دو صفحه میخونم خوابم میگیره سر مطالعه کردن خیلی راحت فراموش میکنم خیلی راحت مطالب رو یعنی این صفحه رو میخوندم می رفتم صفحه بعد یادم میره صفحه قبل چی بود چون اصلا تمرکزی روی کار نداشتم حتی یک پاراگرافی میخوندم میرفتم پاراگراف بعد پاراگراف قبلی یادم میرفت چی بود اصلا داستانش بعد اومدم دوباره یک تمرکز وحشتناک گذاشتم که بفهمم آقا مغز چجوری داره یاد میگیره چی میشه که مغز و حافظه ، حافظه کوتاه مدت و بلند مدت ،ارتباط بین اینها ،چی میشه که یک سری اطلاعات وارد حافظه بلند مدت میشه چی میشه که نمیشه؟ بحث تمرکز اینجا کجاست؟ چجوری تمرکزم رو ببرم بالا نمیدونید دیگه،دیگه هر آنچه میشد مطلب پیدا کنم در مورد این موضوع من پیدا کنم و کار کردم و شدم یک آدم که می تونست به راحتی روزی یک کتاب بخونه حتی روزی 2کتاب براحتی روزی 100 صفحه مطالعه کنه و در حدی باشه که کتاب بخونه و بعدش بیاد در موردش صحبت کنه سمینار برگزار کنه این قدر توانایی یعنی صبح من کتاب بخونم بعدازظهر برم در موردش سمینار برگزار کنم این قدر که میتونستم بفهمم درک کنم و بیاد بیارم و توضیح بدم آنچه که خونده بودم.
اینا همش یک تمرکز ،بعد اومدم مثلا برای درک اینکه چی میشه انسان میتونه به خواسته هاش برسه به اهدافش برسه اومدم 500 کتاب تو حوزه موفقیت خوندم با تمرکز بسیار بسیار بالا و بعد اومدم اونارو امتحان کردم تو زندگی خودم تو حوزه های مختلف از روابط گرفته از اعتماد به نفس ،تو حوزه ثروت ،تو حوزه قرآن اومدم و بعد که حالا نتایجش که مشخصه اصلا همه شرایط عوض شد بعد آموزش دادم و بعد یک عالمه آدم تو زندگی شون نتایج شون عوض شد و من عاشق این کار بودم من عاشق این کار بودم اون موقعی که من اینکار شروع کردم یک ریال ،من کل زندگی ام پول دادم ،یک زمینی من خریده بودم تو بندرعباس به لطف خدا خیلی ارزشش رفت بالا در مدت کوتاهی و من اومدم کل اون پول دادم به دوست عزیزی که کارهای اجرای برنامه رو انجام میداد گفتم من میخوام کل آنچه که دارم هزینه کنم برای برنامه هام یعنی درامدی که نداشتم هیچی کل دارائی ام هم دادم برای اینکه عاشق این کار بودم حالا اون موقع باورهام در مورد ثروت اصلا خوب نبود بخاطر همین کلی بدهکارتر شدم با اینکه کل دارائی ام را دادم کلی هم بدهکارتر شدم ولی عشقی که داشتم به این کار اینقدر زیاد بود که نمیتونستم توقف کنم هر اتفاقی میافتاد من دوست داشتم این کار را انجام بدم دوست داشتم در واقع اون چیزهایی که زندگی منو متحول کرده به بقیه بگم و آموزش بدم حتی با تنها دارائی مالی خودم و بعد وقتی آدم ادامه میده وقتی تجربه کسب میکنه وقتی تکامل شو طی میکنه وقتی بالا و پایین میشه بالاخره یک سری درس ها آدم اول با زبون خوش نمی فهممه یکسری درس هارو تا چک لگد ها رو محکم نخوره نمی فهممه ولی اشکال نداره وقتی عاشق باشی ادامه میدی چک و لگدهاور میخوری و درس هات هم یادمیگیری و میری جلوتر و بعد نتایج هم تغییر میکنه ولی بحث اصلی اینه که آدم یک انگیزه ای تو زندگی اش داشته باشه.
من به الله قسم میخورم اگر تو همون زمان که من اینقدر از لحاظ مالی به مشکل برخوردم کل دارائی ام را دادم در واقع کل دارائی ام رفت تو همین اجاره سالن ها و این هزینه ها یی که کارای کلاس هارو برگزار کردیم اگر من همون موقع از دنیا میرفتم من بینهایت خرسند خوشحال بودم من واقعا لذت و عشق تجربه کردم تو زندگی ام.اگر همون موقع می رفتم خوب من یعنی میخوام به این مفهوم بزرگتر تو زندگی برسیم نه اینکه فکر کنیم آقا زندگی یعنی که من یک درآمدی داشته باشم حالا از هر کاری که بتونم هزینه هام پرداخت کنم اگر قرار بود چرا به دنیا بیایم یک زندگی باشه که بتونیم هزینه هامون رو پرداخت کنیم بتونیم یک سقفی بالای سرمون داشته باشیم یک غذایی بخوریم یک ماشینی داشته باشیم چرا بدنیا اومدم اصلا؟ ! ما که تو دنیای غیر مادی اصلا هزینه ای نداشتیم ما که همه نعمت ها در دسترس مون بود ما تو دنیای غیر مادی ، دنیایی که پس از مرگ هم واردش خواهیم شد نه تشنه میشیم نه گشنه میشیم نه سردو نه گرم میشیم ما که هیچ مشکلی نداشتیم حالا الان اومدیم توی دنیای مادی بایم برای خودمون صبح تا شب بدوییم برای اینکه زنده باشیم برای اینکه یک لباسی یک سقفی بالای سرمون باشه یک غذایی بتونیم بخوریم هدف این نبوده، هدف این بوده که خودمون رو گسترش بدیم هدف این بوده که بریم سراغ چیزی که عاشقش شیم و باعث بشه که لذت رو تجربه کنیم و جهان را با پیشرفت خودمون گسترش بدیم یعنی اگر شما این موضوعات رو بزارید بغل هم به یک میدونید به یک ترکیب جادویی میرسید دنبال عشق تون میرید حرکت میکنید با تمام وجود مهارت کسب میکنید اولش گفتم شاید کند باشه اولش شاید آرام باشه کلی شاید بالا و پایین برید برای اینکه درس ها رو بهتر یاد بگیرید ولی در نهایت وقتی ادامه میدید واقعا عشق رو تجربه میکنید واقعا لذت میبرید از زندگی تون چون تو اون حوزه ای که دوست داشتید حرکت کردید حالا میگم هر روز اگر دقت کنید حوزه ها داره بیشتر میشه هر روز تو حوزه های مختلف عجیب و غریبی آدما میان کار میکنند
قبلا توی ورزش مگه ما قبلا چند تا ورزش داشتیم که مسابقات باشه و یک درآمد زایی بشه براش الان میدونید چه ورزش های عجیب و غریبی ِکه تا چند وقت پیش فکر نمیکردید این ها اصلا ورزش باشه ولی الان مثلا درآمد زایی بسیار عالی دارند ازش تو ورزشهایی شاید که برای ما خیلی خنده دار هم باشه همین الان جهان داره پاسخ میده انان ها خواسته های متنوعی دارند انسان ها دوست دارند علائق متنوعی داشته باشند دنبال توانمندی های متنوعی برن و جهان پاسخ میده بهش و جهان داره گسترش پیدا میکنه.
اولویت بزارید برید دنبال یک زندگی پربار از هر لحاظ .زندگی پر بار اون موقعی که شما دارید دنبال عشق تون میرید حرکت میکنید موقعی که دارید پیش میرید موقعی که دارید خودتون رو درک میکنید موقعی که دارید توانمندی کسب میکنید یعنی من اون زمانی که روی قرآن کار میکردم دوباره همینجوری دیگه گفتم آقا خیلی هم سختم بود من اصلا عربی متنفر بودم ازش یعنی من همه نمره های عربیم افتضاح بود اصلا از این زبان منتفر بودم وقتی خواستم روی قرآن کار کنم مجبور بودم یه ذره این عربی بفهمم یک ذره درک کنم یک ذره ریشه کلمات رو برم تهش دربیارم .بخداوندی خدا وقتی یک موضوعی رو درک میکردم توی قرآن و مثلا ریشه 3حرفی درمیاوردم و میرفتم کل آیه ها رو پیدا میکردم برای اینکه بفهمم اون موضوع مثلا موضوع قلب در قرآن چیه؟ تفاوت قلب و فواد تو قرآن چیه ؟ یا تفاوت رب و الله چیه؟یا مثلا تفاوت یشا و یرید توی قرآن چیه؟ و موضوعاتی که خیلی تکراری شده موضوعاتی که خیلی احساس کردم داره قانون میگه خداوند توشون،وقتی که به جواب می رسیدم تا صبح خوابم نمیبرد یعنی عین آدمی که از زندان آزاد شده همینجوری تو خونه راه میرفتم از شب تا صبح و اشک می ریختم از خوشحالی، فقط بخاطر اینکه یک چیزی رو یاد گرفته بودم یک چیزی رو درک کرده بودم این قدر عشق داره وقتی شما یک چیزی رو درک میکنید وقتی سراغ یک موضوعی که علاقه دارید و واردش میشید وقتی به نتایج میرسید این قدر لذت میبرید این قدر احساس خوبی بهت میده خوب.
دوره رواشناسی ثروت 2 آماده شده حالا عزیز دلم این همه وقت روش کار کرده یک ماه خورده ای فقط روی تدوینش کار کردن این دوره در واقع دوره ای بود که ما تو دوبی برگزار کردیم با یکسری از دوستان و برنامه این بود که تو این دوره بچه ها بیان و از مهارت شون ثروت بسازن اون دوستانی که تو اون دوره بودن حالا من آمار همه شون رو ندارم که الان شرایط شون چیه و کجا هستند ولی یک چند تایی شون که آمار دارم به لطف الله ماشاله حداقل به گفته خودشون ماهی 1تا و یا 3 میلیارد تومان درامد دارند شاید بعضی هاتونم بشناسیدشون و این اون کاری بود که دوره رواشناسی ثروت 2 میتونه انجام بده اگر شما آمادگی شو داشته باشید اگر شما با تمام وجود بخوای و اگر شما عمل کنید به آموزه های اون دوره.همانطور که من عمل کردم همانطور که هزاران هزار نفر تو زندگی شون عمل کردن و نتیجه فوق العاده گرفتند اون دوستانی که دوره روانشناسی ثروت 2 رو قبلا خریداری کردن فایل هایی که قبلا بوده رو همه رو پاک کنند فایل های جدید داره تو پروفایل شون قرار میگیره فایل های جدید کامل متحول شده تدوین شده کیفیت تصاویر کیفیت صدا بالاتر رفته کلی تمرین اضافه شده و حدود 9 جلسه جدید هم به دوره اضافه شده. یعنی اون کارگاه دوبی تو دوره روانشناسی ثروت 2 اومده و یک مقداری هم که ربط به دوره روانشناسی ثروت 3 داشته عزیز دلم آماده کرده که برای دوره روانشناسی ثروت 3 در آینده نزدیک در پروفایل افرادی که دوره روانشناسی ثروت 3 خریدن هم قرار خواهد گرفت.
هدف من از این فایل این بود که به شما کمک کنم که تو این هیاهویی که توجامعه هست که ببینیم تو چی پول هست بریم سراغ کاری که توش پول ِ به این فکر کنیم که یک فرصت کوتاهی خداوند به شما داده برای اینکه زندگی رو زندگی کنید، برای اینکه از این فرصت لذت ببرید ،کل حرف هایی که جامعه میزنند ،کل دری وری هایی که میگن بزارید کنار برید سراغ چیزی که عاشقش هستید وقتی که عشق باشه مهارت توش کسب میکنید هر روز بهتر بشید هر چقدر نیازه براش مطالعه کنید هر چقدر مهارت تون بچه ها بیشتر میشه هر چقدر توانایی تون بیشتر میشه ناخودآگاه احساس لیاقت تون بیشتر میشه احساس ارزشمندی تون بیشتر میشه احساس عزت نفس تون بهتر و بهتر میشه اینها همه اش ثروت را وارد زندگی تون میکنه. بعد تو دوره روانشناسی ثروت 2 ما همه اینها رو قدم به قدم شما گفتیم در نهایت چه جوری این مهارت هارو تبدیل کنی به ثروت ولی باید مهارت داشته باشی اول باید مهارت داشته باشی باید در مورد موضوعی که دارید کار میکنید اعتماد به نفس داشته باشید که بتونید اون کارو به بهترین نحوی که میتونی انجام بدی این کار کار سختی نیست بچه ها من بارها بارها گفتم ما تو دنیایی زندگی میکنیم که نود و خورده ای درصد مردم از لحاظ ذهنی معلول هستند فلج ذهینی اند شما تو دنیایی دارید زندگی میکنید که اطراف تون را نگاه کنید صبح تا شب دارند وقت شون رو تلف میکنند صبح تا شب دارند به چیزهای چرت و پرت توجه میکنند صبح تا شب تو شبکه های اجتماعی اند بخدا اصلا کار پیچیده ای نیست برای اینکه خیلی زود تو یک موضوعی جز یک درصد بالای جامعه بشید ما داریم با دارودسته معلول ها داریم رقابت میکنیم اصلا کار پیچیده این نیست که شما وقتی داری با کسایی که فلج اند بخوای مسابقه دومیدانی بدی اصلا کار پیچیده ای نیست که برنده بشی چون اونا اصلا پا ندارن که بخوان بدوواند اونا باید بخزن تو براحتی میتونی برنده برنده بشی فقط حرکت کن فقط قدم بردار فقط یاد بگیر فقط مهارت کسب کن برو تو دل ترس هات کاری به حرف مردم نداشته باش.
من بارها بارها گفتم وقتی من وارد این حوزه شدم سال 86 اومدم کارم رو شروع کردم تو بندرعباس بخداوندی خدا یک ریال تو این پول نبود اصلا نه اون موقع پول بود و نه هیچ دور نمایی بود که هیچ درامدی داشته باشم من عاشقش بودم من فقط میخواستم،500 تا کتاب تو یک حوزه آدم بخونه مگه کاری هر کسیِ ولی برای من کار آب خوردن بود چون من دیوانه ی اصلا ، من موقع امتحانات دانشگاه اونایی که تو دانشگاه بندرعباس با من بودن گواهند میومدیم تو کتابخونه فصل امتحانات که بشینیم با هم دیگه درس بخونیم و کار کنیم من مینشستم کتاب های حوزه تغییر زندگی رو میخوندم و بچه ها میگفتن امتحان داریم بابا الان فلان امتحان کامپیوتر داریم ، رشته مون کامپیوتر بود ،فلان چیز داریم مهندس فلانی گفته پدرتون رو میخوام دربیارم گفتم ببین من عاشق من نمیتونم یک لحظه این کتابهارو بزارم زمین ، کل پولی که داشتم بخدا اون موقع با تاکسی کار میکردم یک درآمد کمی هم شرکت مون بهمون میداد هر آنچه که میموند از غیر از هزینه های خونه که پرداخت میکردم ، میرفتم یک کتابفروشی بود تو خیابون دانشگاه میرفتم کتاب های تو حوزه موفقیت فردی بهبود شخصیت و اینارو می خریدم همه رو هم الان دارم همه رو این قدر من میخوندم اینارو، چون اونجا تو بندرعباس هوا شرجی بود عرق میکرد دست بعد کتابهارو میگرفتی شیرازه کتاب باز می شد خیس می شد از بین میرفت من همه رو اول میگرفتم چسب از این چسب های پهن میزدم روی جلدشون که مثلا جلوی رطوبت بگیره تا کتاب بیشتر دووم بیاره میرفتم منگنه شون میکردم این قدر عاشقانه ، مگه توش پول بود مگه درآمدی بود مگه خبری بود اصلا مگه اون موقع من فکر میکردم آموزش بدم اصلا من برای خودم داشتم کار میکردم ولی این قدر عشق داشتم که اگر همون موقع می مردم واقعا راضی بودم الله شاهدِ که من راضی بودم من دنبال همچین پکیجی ام تو زندگی خودم و توزندگی شما یک پکیجی از لذت بی نهایت. وقتی شما لذت رو میبرید ثروت لاجرم دنبال شما میاد.
ما توی دوره های روانشناسی ثروت 1و2و3در مورد تغییر باورها بی نهایت صحبت کردیم باورهایی که تغییرش میدی و قروت دنبالت میاد ولی مهم تر از همه این که شما از زندگیت لذت ببری شما کاری رو بکنی که عاشقشی دوستش داری حرکت کنی مهارت کسب کنی هی این شاخه به اون شاخه نپری هی نگاه نکنی تو چه کاری پول هست اگر من میخواستم به این چیزها نگاه کنم که اصلا ادامه میدادم بنظر شما؟من که داشتم تو شرکت کار میکردم تو بندرعباس تو حوزه کشتیرانی که اون چیزهایی که من اونجا میدونستم داستان چیه تو حوزه گمرک هزاران برابر درآمدی که میتونستم در بیارم میتونستم پول بسازم یکبار نذاشتم ذهنم منحرف بشه و این تاثیرگذاری که تو برنامه ها هست بخاطر اون عشقیِ واون ادامه دادنیِ و اون عمل کردن و تو دل ترس ها رفتن که در گذشته داشتم حالا تو حوزه های مختلف آدم لذت میبره.
من یک مصاحبه دیدم اگر اشتباه نکنم از امیر عابدزاده چقدر من لذت بردم از تکاملی که طی کرد و قدم هایی که برداشت و تیم هایی که انتخاب کردم حالا تو پرتغال تو اسپانیا و بعد حتی تو ایران که بود و با اینکه من اصلا ندیده بودم قبلا بازی هاشو الان تو تیم میلی 2بازی آخر دیدم چقدر از اعتماد به نفس تواناییش و اون توضیح در مورد تکاملی که داد و ادامه ای که داد و حرکتی که کرد داشت میگفت من مثلا تو چه چیزهایی نشستم رو خودم کار کردم که مثلا تو چه حرکت هایی هی بهتر بشم خروج تو نمیدونم توپ گیری تو فلان و اون ادامه دادنِ و اون حرکت کردنِ و اون چیزی که عاشقشِ و داره حرکت میکنه داره این نتایج را براش بوجود میاره دروازه بان تیم ملی میشه تو تیم باشگاهیش این قدر موفق میشه این قدر کارهای بزرگ میکنه و خدا میدونه این روند چقدر عالی داره ادامه پیدا میکنه ولی مهم تر از همه اینه که تو این برهه ای که گذشت بچه ها وقتی داشتم مصاحبه اش نگاه میکردم از امیرعابدزاده این احساس شادی این احساس رضایت از پروردگار این احساس آرامش موج میزد نبود اینکه آقا بگیم آقا زجر کشیده زجر کشیده تا مثلا رسیده به دروازه تیم ملی نه لذت برده لذت برده لذت برده و قانون اینه که وقتی شما لذت میبری حتی وقتی دیدم تو بازی ایران امارات توپ اینجوری گرفت و بعد لبخند زد چقدر تحسینش کردم چقدر تحسینش کردم بعد دیدم تو کل بازی هاش اصلا این لبخنده و این ویژگی رو داره و از پدرش هم احتمالا به ارث برده که این میتونه خوب ذهنش رو کنترل کنه اینها همش پاداش کسیِ که دنبال عشقش رفته و ادامه داده و توش مهارت کسب کرده نه اینکه بشینه توهم بزنه توش مهارت کسب کرده و مهارتُ بالاخره جهان پاداش خواهد داد.
………..
حس میکنم باید هزاران بار دیگه این فایل رو گوش بدم بفهمم درک کنم بنویسم…..
الهی شکرت بخاطر این همه آگاهی های ناب و ارزشمند
خدایا شکرت بابت سید حسین عباس منش
خدایا شکرت بابت این سایت
بابت خانم شایسته
بابت خوب سایت
با عرص سلام وخسته نباشی خدمت اقامجتبی دوست وهمراه گرامی سایت
واقعا بهتون خسته نباشی میگم واتون بینهایت سپاسگزارم که این قدر وقت گزاشتیدوحرفای استاد رو به تحریر درآوردید وباعث شدید برای ما دوباره تکرار بشه وبیشتر نکات عالی رو پیدا کنیم .
هزاران بار سپاس
براتون آرزوی بهترین وشادترین لحظات را دارم انشالله به تمام آرزوهاوخواسته هاتون درپناه خداوند مهربون برسید .
باسلام به استاد عزیز ومریم عزیزم
چقدر خوشحال شدم مریم جون اومدن وبا هم هستین
استاد زمانیکه خرید روانشناسی ثروت ۲ رو تا یه تاریخ معین به قیمت قبلی گذاشتید من همون موقع از خداوند خواستم که بتونم تهیه اش کنم
ودوسه روز بعداز درخواستم به راحتی تونستم این دوره رو خریداری کنم
اینقدر جلسه اول پر از آگاهیه که دلم نمیاد به راحتی ازش بگذرم والان مدت دو هفته است که دارم تمرین جلسه اولو انجام میدم وفوق العاده ست
وخداونددرهای رحمتش رو برویم گشوده😊😊😊
واین تمرین فانوس دریایی روز وشب آدم رو میسازه
شما واقعا بینظیرید
منتظر دوره سلامتی هستم ومطمئنم که خیلی مفیده
ممنون بابت این آگاهیهای بینظیر
در پناه خداوند شاد وسلامت باشید🙏
به نام الله هدایگر مهربان
سلام بر استاد سید جان که نع،بگم سلااام بر عشششق!!!!
و همچنین استاد دوم بنده
بانو مریم شایسته عزیز
استاد من سریعا میرن سر اصل مطلب
من به واسطه ی فایل های رایگان شما
اعتقاد عجیبی پیدا کردم به اینکه خدا هر لحظه داره هدایتم میکنه و من هر از چند گاهی به وضوح هدایتش رو درک میکنم،خصوصا از زمانی که به واسطه شما،شروع کردم به خوندن مفاهیم قرآن
من میترسیدم از قرآن استاد،من از خدا میترسیدم،فراری بودم از خدا و قرآن
ولی تو یکی از فایلاتون گفتین،با ترس نمیشه عاشق خدا شد.
استاد با وجود شما من خدا رو شناختم…
استاد من الان فقط عاشق اینم که متن فارسی قرآن رو بخونم،حتی اگه چیزیش رو نفهمم
تو قرآن هم همش از هدایت صحبت میکنه،نه اتفاق لحظه ای.اصلا دیوونهی خوندن قرآن شدم استاد،عشق میکنم با خدام استاد،عشق میکنم به خاطر قرآن هدایتگرش.
الان داشتم یه فایل گوش میدادم،توی فایل،در مورد این صحبت میکردین که مهم نیست قانون کشور چی باشه،ولی شما اگر چیزی رو بخوای که حتی خلاف قانون کشور باشه،قوانین کشور هم جوری واست عوض میشه که به خواستت برسی.
استاد من چند ماه پیش به لطف الله هدایتگر،هدایت شدم به خرید محصول اصول کسب و کار.
چند ماه کار کردم و استاد حداقل من رو چند سال جلو انداخت،جلو چه ضرر های بزرگی رو گرفت از من.
بعد از اون،یه چیزی تو دلم گفت که بعدش نوبت بسته روانشناسی ثروت ۲ هست،بر عکس اینکه اصلا نسبت به باقی محصولات،توضیح زیادی در مورد این بسته ندیدم،ولی این رو با فایلای رایگان شما درک کرده بودم که اگر بین چندتا راه یا محصول یا هر چیزی،بخوای انتخاب کنی،ببین کدومش چشمک میزنه و شهودت چی میگه.
نمیدونم چرا،ولی بسته روانشناسی ثروت ۲ خیلی چشمک زد.قیمت رو که نگاه کردم،گفتم حتما میخرمش،قیمتش فکر کنم ۸ میلیون ۸۰۰ بود.
عزیزان عباسمنشی،از الله هدایتگر بخواین،بعد منتظر بمونید و ببینید که چقدر قشنگ کارش رو بلده!!! که به هر چیزی که میخواین واقعا خدا هدایتتون میکنه،به قول قرآن که میگه ما هر دو گروه رو هدایت میکنیم،چه اونایی که میخوان برن توی بهشت،چه ته جهنم(البته از برکات استاد هست که اینا رو یاد گرفتم)
خلاصه اینو بگم:
من ۸ میلیون پول نداشتم که بسته روانشناسی ثروت ۲ رو بخرم،ولی همینجوری تمرکزم روش بود تا اینکه دیدم استاد دوره رو با قیمت قبل برا فروش گذاشته.
وااای خدا
اصلا همچین چیزی من ندیده بودم برا این محصول تا حالا،که استاد بیاد با قیمت قبل محصول رو بزاره برا فروش!!!
تازه فهمیدم
من محصول رو خواستم،فازغ از اینکه بدونم قراره به قیمت قبل فروخته بشه،ولی جهان همه تلاشش رو کرد که بسته روانشناسی ثروت ۲ بدست من برسه.
من هم با عشق فراوان و با یاری الله مهربان،این مدت پولام رو جمع کردم و بسته رو امروز خریداری کردم.
عاااشقونم استاد عزیز و بانو مریم عزیز
مهم اینه که آدم چیزی رو بخواد،قوانین کشور،دوست،خونواده یا …. هر چیز دیگه ای،جلو داره قدرت لایتناهی الله هدایتگر نیست.
استاد فقط و فقط باید حرکت کرد،مهم نیست توانایی شما چی هست،از یه جایی باید حرکت کرد تا ایده و الهامات بهمون گفته بشه.مهم نیست جقدر توانایی داریم یا نداریم
فقط باید شروع کنیم.
حرکت در مسیر عشق و علاقه یا توانایی،یعنی اعتماد به خدا،یعنی سماسگذاری از خداوند.(البته با وجوده نازنین شما ،بنده اینا رو فهمیدم)
و بعد در مسیر حرکت،منتظر نتایج بمونیم و به هیچ چیز دیگه یا چرا و چگونش فکر نکنیم.
سپاسگذارم استاد که وقت گذاشتین و خوندین.
عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم
سلام استاد عزیرم
بینهایت بهتون تبریک میگم بابت این تناسب اندام. درود بر شما خانوم شایسته عزیز که با این تمرکز بالا دارید اثرات بینظیری در این جهان هستی خلق می کنید. دوره های بینظیرتون، فایل های دانلودی که آگاهی های نابی رو با ما به اشتراک میذارید، همه این ها نتیجه این حد از تمرکز و پیروی از الهامات خداست و ایمان به اینکه ندای قلبتون درست میگه.
۴۳روز دوری از عزیز دلی که واقعا عزیز دل شماست، و این حد از عشق و مودت بین شما جاریست، برای عمل الهامی که از سوی خداست، از قلبتون بیرون میاد، و نتیجه قابل توصیف نیست.
استاد این فایل به من ایمان داد که کاری که مدت هاست بهم الهام شده رو به مرحله اجرا بذارم و آموزش های لازم در اون زمینه رو شروع کنم و اثرات هنری زیبا خلق کنم.
استاد جان من حدود دو ماهه روانشناسی ثروت ۱ رو تهیه کرده م اما هنوز استارت نزدم و به عنوان جایزه اتمام دوره ۱۲ قدم که تقریبا یه هفته دیگه انجام میشه اون دوره رو استارت میزنم و دوره روانشناسی ثروت ۲ رو بعنوان جایزه روانشناسی ثروت ۱ در نظر میگیرم.
استاد من از هر دوره ای که شروع میکنم اینقدر نتیجه میگیرم ، چه مالی، چه سلامتی و از هر نظر دیگه که به راحتی دوره بعدی رو تهیه میکنم، قدم به قدم جلو میرم.
خیلی خیلی خوشحالم که در جمع فوق العاده خانواده عباسمنش هستم و همراه با دیگر دوستان در دوره های بینظیر شما شرکت میکنم. استاد دوره ۱۲ قدم باعث شد درآمد من ۳ برابر شد، تقریبا ۱۲ میلیون ماهیانه درآمد دارم، خدا میدونه ثروت ۱ و بعد از اون ثروت ۲ و ثروت ۳ قراره چه تغییرات عظیمی در زندگی من ایجاد کنن، خیلی از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که زمان با ارزشتون رو صرف تولید این محصولات ارزش آفرین میکنید و از خدای مهربون سپاسگزارم که من رو به این جمع زیبا و پرانرژی و مثبت هدایت کرده، واقعا بهشته اینجا…