نحوه به حقیقت رساندن خواسته‌ها | قسمت 1 - صفحه 49 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

روز شصت ودوم سفرنامه

استاد چقدر هارمونی رنگ نما خونه تون زیباست با اون ماشینهای زیبا که جلوش پارک هست و از خواسته های من هست .چقدر خودتون خوش تیپ و با حال هستید و چقدر زیباست که من استادی مانند شما دارم. یک حس جالب که از فایل قبلی که گفتید روزها با خدا حرف بزنید دارم و اون یک احساس سبکی ورهایی است یعنی یک حس اعتماد خاص که تا الان کم تجربه اش کردم حسی که بهم اعتماد به نفس میده علیرغم اینکه اتفاق خاص ظاهری برام نیفتاده اما از درون راحت تر شدم و مطمئن تر. اتفاقی نیفتاده ولی میدونم و مطمئن تر شدم که میفته و به نظر خودم منشاش ارتباط بهترم با خدا وایمان بیشترم به اونه به الله مهربانم .و یک تجربه جالب که شاید برای دوستانم هم مفید باشه اینکه دیروز تصمیم گرفتم از لحظه ای که چشمم رو باز میکنم برای کوچکترین چیزی که دارم شکرگزار باشم و دیدم خدای من چقدر ثروت دارم چقدر حالم بهتر شده نسبت به قبل چقدر چیزهایی دارم که اگر نبود بد بود واوضاعم پیچیده تر میشد چقدر میتونم کارهایی کنم که اوضاع مالی ام و بدهکاریم تغییر کنه و چقدر حالم خوب شد با این شکرگزاری و ایمانم بیشتر شد .جالب اینکه عصر با اعتماد به نفسی که قبلا نداشتم یکی از طلبکارام رو دیدم و طوری رفتار کردم که خیالت راحت باشه که طلبت رو میدم و اتفاق خاصی هم نیفتاد در حالی که قبلا فقط از دیدنش چقدر عذاب میکشیدم وحالم بد میشد و روزم رو خراب میکردم .

استاد راستی دیروز یک موقعیت کاری هم پیداکردم که قراره امروز برم صحبت کنم و به امید خدا نتیجه خوبی داشته باشه و بیام براتون درموردش صحبت کنم.خداروشکر می‌کنم به خاطر اینکه روز به روز بهتر و بیشتر درکش می‌کنم و ایمانم بیشتر میشه به وعده های حقش.

شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت